انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 20 از 54:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  53  54  پسین »

شیعه بر حق تر است یا سنی؟


مرد

 
ametis: فرض کن هزار نفر هم رفتند و تحقیق کردند و مثلا قلبا فهمیدن یهود یا بهایی حرفش حق است اونوقت چی اولا اگر مسلمون باشن که مرتد شدن اگر هیچی هم نشه خدا در قیامت کبابشون میکنه
رفتن سوی ادیان دیگر رو نمی دونم ولی...
من که از چندین استاد و کارشناس مذهبی پرسیدم گفتم که اگر یک با تحقیق رسید که اسلام حق نیست و خدایی هم وجود نداره به فرض در اون دنیا خدایی بود با اون فرد چگونه برخورد میشه.همه کارشناسان بیان کردند آن فرد معذور است و خدا او را مجازات نخواهد کرد
_____________________
بحث خیلی داره از هردری سخنی میشه ها...ببخشید.البته خود دانید من کاره ای نیستم.ولی بهتره نیست بحثو کمی متمرکز کنید روی یک شاخه تمرکز کنید.به موضوع تاپیک هم توجه کنید.موضع تاپیک این نیست که کدام حق است و کدام باطل.موضوع تاپیک اینه که کدام حق تر است.یعنی سنی می تونه اشکالات اساسی داشته باشه ولی حق تر باشه و یا برعکس.شیعه می تونه اشکالات اساسی داشته باشه ولی به نسبت حق تر باشه.
__________________
در مورد حدیث پیامبر که می فرمایند علی برای من به منزله هارون است برای موسی...شیعه ها این حدیث رو یک از نشانه های اثبات امامت و جانشینی پیامبر میدونن.در حالی که ما می دانیم که هارون پیش از موسی مرده و پس از موسی که اینجا موسی همان پیامبر است هارون یا به عبارتی علی ای نبوده.آیا پیامبر برای اثبات امامت و جانشینی علی نمی توانست از سخنانی بهتر از این سخنان استفاده کند یا نمی توانست به طرق مختلف امامت وجانشینی علی و فرزندان او را برای مردم ابلاغ کند.آنهم در طی چندین سال رسالتش...شیعه ها معتقدند پیامبر در طول رسالتش جانشینی علی را به طرق مختلف به شکل آشکارا به دیگران خبر داده ولی سوال اینجا پیش می آید در این صورت چرا پیامبر در ماجرای غدیر خم از نظر شیعیان در ترس این بوده که بخواهد امامت و جانشینی علی را به گوش مردم برساند.چرا پیامبر از این کارش می ترسیده در حالی که این کار را بارها پیش تر کرده بوده...چرا در قرآن آیه به صراحت در مورد امامت و معصوم بودن و جانشین پیامبر بودن علی آنهم از جانب خدا نیامده...و چرا باید صحابه پیامبر از به خلافت رسیدن و امامت رسیدن علی نفرت داشته باشند طوری که حتی وقتی به قول شیعیان پیامبر آشکارا دست علی را بالا برده و او را برگذیده و جانشین تعیین کرده مگر نه اینکه علی محمد را الگو قرار داده و مثل محمد بود.آیا علی چیزی فراتر از سخنان و رفتار و منش پیامبر را می خواست اجرا کند؟چیزی فراتر از دستورات پیامبر و قران را می خواست اجرا کند.پیامبری که زنده بود و صحابه او را دوست می داشتند.آیا آنها آنقدر از علی نفرت داشتند که به وصیت پیامبر پشت پا بزنند...؟
     
  ویرایش شده توسط: naashenas   
مرد

 
naashenas: .آیا پیامبر برای اثبات امامت و جانشینی علی نمی توانست از سخنانی بهتر از این سخنان استفاده کند یا نمی توانست به طرق مختلف امامت وجانشینی علی و فرزندان او را برای مردم ابلاغ کند.
از واقعه غدیر تا وفات پیامبر ۸۰ روز طول کشید اگر پیامبر علی رو بعنوان جانشین انتخاب کرده بود باید در این مدت ۷۰ روز باز هم در خطبه ای به مردم درباره علی سفارش میکرد
آیا پیامبر در این مدت مخصوصا در زمان بیماری منجر به فوتشون علی رو پیش نماز مردم قرار داد تا این جانشینی رو از همون زمان حیاتش شکل عملی بهش بده؟ آیا خطبه ای از سوی علی ایراد شد؟ آیا مردم نقاط دیگه که در غدیر حضور نداشتند اومدن مکه تا مثل مردمی که در غدیر بودند به علی تبریک بگن و بیعت کنند؟
بعد وفات پیامبر از اون ۱۲۰۰۰۰ صحابی که میگن در غدیر بود چندتا با علی بیعت کردند آیا همه یکباره مرتد شدند؟
پاسخ به این سوالها همه چیز رو روشن میکنه
فقط یه کم منطق و کنار گذاشتن تعصب می خواد
     
  
مرد

 
rostam91: یه نمونه؟ مثلا درباره برقعی چه ادعایی کردم؟در مورد چی ادعا کردم؟ اگه درباره موضوعی پاسخ ندادم دلیل بر ادعای من نیست بلکه قبلا هم گفتم اینقدر موضوع آبکی و بچه گانه دیدم که دلیلی برای پاسخش ندیدم اما اشتباه مسلما کردم چون بری از اشتباه و خطا نیستم پیامبرش بری نیست چه رسد به من
نخیر استاد دهها بار ادعا کردید بدون سند و بعد نتونستید اثبات کنید

۱- در مورد فتوای تجاوز به زندانی ها
دهها مورد تو همین تاپیک هیت منتها وقت میبره پیدا کنم

حالا اگر ده مورد پیدا کردم و هایلایت کردم شما چیکار میکنی

مثل معمول سرت را میندازی پایین و ازش میگذری

شما یک شرط بگذار تا منم زحمت بکشم برم پیدا کنم

ضمنا اشتباه فرق داره با دروغ گویی و تهمت زدن بیدون سند و دلیل

rostam91: صادق به تمام معنا خداونده چون عالم به غیبه و صاحب قدرت مطلق
صادق همون معصومه ....ضمنا نکنه خدا منظورش خودش بوده

مسخره نیست که خدا تفسیر قرانش رو به صادقین احاله کنه ولی معلوم نباشه اونها کی هستند و کسی نشناسدشون یا خوده خدا باشه که بعد از پیامبر ارتباطش با ما قطع است

rostam91: باز هم نیازی به معرفی جانشین از سوی امام وقتی از قبل مشخص شده نیست چون همه میدونن کدوم فرزند امام از قبل تعیین شده هست حالا کسی می خواد گوش نکنه به حرف امام هم گوش نمی کنه
یعنی حرفهایی میزنی که هیچ معنی نداره

پیامبر مثلا امام صادق رو معرفی کرده در ۲۰۰ سال پیش به لقب یا کنیه اش چرا لازم نباشه پدر امام صادق هم یاد اوری کنه که ایشون امام هستند

rostam91: شما بیار که ابن تیمیه همه فرق اهل سنت بغیر از حنبلی ها رو تکفیر کرده باشه با ذکر متن کتاب و آدرس من میگم ابن تیمه دیگه مورد اعتماد من نیست ( یادت باشه تکفیر کرده باشه)
خدا خیرت بده این شد


این نظرات علما در مورد ابن تیمیه

ابن تیمیه از نظر علمای اهل سنت

۱. محمد بن محمد بخاری (دانشمند حنفی مذهب، متوفای ۸۴۱) اعلام می‌کند:"هر کس به ابن تیمیه شیخ الاسلام بگوید، کافر است." (إنّ من أطلق القول علی ابن تیمیّة أنّه شیخ الإسلام فهو بهذا الإطلاق کافر) البدر الطالع: ۲/۲۶۰.

۲. ابن حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲، از ارکان علمی اهل سنت) در کتاب درر الکامله، ج۱، ص۱۵۵ نظر بزرگان و علمای اهل سنت را نسبت به ابن تیمیه بیان می‌کند و می‌گوید: "در جامعه اسلامی (اهل سنت و نه شیعه)، بعضی‌ها می‌گویند که ابن تیمیه مجسم (کسی که خدا را جسمانی می‌داند) است، بعضی‌ها می‌گویند ملحد و زندیق است، بعضی‌ها می‌گویند منافق است." (فمنهم من نسبه إلی التجسیم، ومنهم من ینسبه إلی الزندقة، ومنهم من ینسبه إلی النفاق)

ابن حجر عسقلانی در همان می‌نویسد که قضات اهل سنت در زمان ابن تیمیه اعلام کردند:"هر کس معتقد به عقاید «ابن تیمیّه» باشد، خون و مالش حلال است."(من اعتقد عقیدة ابن تیمیّة حلّ دمه و ماله) الدرر الکامنة: ۱/۱۴۷، البدر الطالع: ۱/۶۷، مرآة الجنان للیافعی، ج ۲، ص ۲۴۲. نیز در همان ج۱، ص۱۵۴ می‌گوید:"مردم مسلمانان و علماء اسلام، نظرشان نسبت به ابن تیمیه، بعضی می‌گویند او زندیق و ملحد و بی‌دین و برخی می‌گویند او منافق است؛ چون نسبت به ساحت امیرالمؤمنین علی ابن ابوطالب (علیه السلام) جسارت و حرف‌های بی‌ربط زده است."

۳. ابن حجر مکی، در کتابی که حتی علیه شیعه نوشته است، وقتی به ابن تیمیه می‌رسد می‌گوید: "خدا او را خوار و گمراه و کور و کر کرده است، و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وی از شافعی‌ها، و مالکی‌ها، و حنفی‌ها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند." (الفتاوی الحدیثة: ۸۶. بن تیمیّة عبد خذله اللّه، وأضلّه وأعماه، وأصمّه وأذلّه، وبذلک صرّح الأئمّة الذین بیّنوا فساد أحواله وکذب أقواله... وأهل عصرهم وغیرهم من الشافعیّة والمالکیّة والحنفیّة)

۴. ابن بطوطه، جهان‌گرد نامی مراکشی در سفرنامه اش می‌نویسد: "در دمشق یکی از بزرگان فقهای حنبلی به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن می‌گوید، ولی عقل او سالم نبود." (رحله ابن بطوطه، ج ۱، ص ۵۷)

۵. محمّد بخاری (حنفی متوفّای سال ۸۴۱) در بدعت‌گذاری و تکفیر ابن تیمیّه بی پرده سخن گفته است، تا آن‌جا که در مجلس خود تصریح نموده است که اگر کسی ابن تیمیّه را «شیخ الاسلام» بداند، کافر است.(بدر الطالع، ج ۲، ص ۲۶۰)

۶. ابن حجر عسقلانی متوفّای ۸۵۲ و شوکانی متوفّای ۱۲۵۵، دو تن از عالمان بزرگ اهل سنّت می‌نویسند: قاضی شافعی دمشق دستور داد که در دمشق اعلام کنند که: "هر کس معتقد به عقاید ابن تیمیّه باشد، خون و مالش حلال است." (الدرر الکامنة، ج ۱، ص ۱۴۷؛ البدر الطالع، ج ۱، ص ۶۷ و مرآة الجنان، ج ۲، ص ۲۴۲)


و حالا نظر ابن تیمیه در مورد باقی اهل سنت



جناب احمد بن حنبل - رئيس حنابله و امام حضرات وهابيت - در قضيه فتنه قرآن مي‌گويد:

من زعم أن القرآن مخلوق فهو جهْمي كافر و من لم يكفّر هؤلاء القوم كلهم فهو مثلهم.

هر کس گمان کند که قرآن، مخلوق است و مانند خدا، ازلي نيست، كافر است و هر کس اينها را تکفير نکند، او هم كافر است.

طبقات الحنابلة لإبن أبي يعلي، ج1، ص29

همچنين مي‌گويد:

من قال لفظه بالقرآن مخلوق فهو جهْمي مخلد في النار خالدا فيها.

هر کس بگويد الفاظ قرآن، مخلوق هستند، او مرتد است و مخلّد در آتش جهنم است.

خب، آقايان ببينند که جمهور اهل سنت - مالکي‌ها و شافعي‌ها و حنفي‌ها - غالبا قائل به «خلْق قرآن» هستند. يکي از بزرگان اهل سنت عربستان سعودي تعبيري دارد و مي‌گويد:

اگر اين عبارت احمد بن حنبل را ملاک قرار بدهيم، بايد بگوييم که 90٪ مسلمانان اهل آتش جهنم هستند و کافرند. چون قائل به «خلْق قرآن» هستند.

يعني اگر نستجير بالله کسي بگويد که قرآن، همانند ذات أقدس ربوبي قديم و ازلي نيست چنين كسي را بايد قائل به كفرش شويم.

خود ابن‌تيميه صراحت دارد:

من قال مخلوق فهو كافر، عليه لعائن الله و ملائكة و الناس أجمعين.

هر كس بگويد قرآن، مخلوق است، كافر است. لعنت خداوند و ملائكه و مردم بر او باد.

درأ التعارض، ج2، ص96

از طرف ديگر، مي‌بينيم که جناب ابو حاتم بن خاموش - حافظ ري که ذهبي درباره او مي‌گويد:

المحدث الامام.

سير أعلام النبلاء للذهبي، ج17، ص624 - تاريخ الإسلام للذهبي، ج29، ص303

کلمه الامام، بالاترين تعبير و تفضيل براي يک بزرگ است که آقايان اهل سنت به کار مي‌برند و معادل شيعي آن، همان آيت الله العظمي يا مرجع تقليد جهان تشيع است - افاضه فرموده:

فكل من لم يكن حنبليا فليس بمسلم.

هر کس در دنيا، حنبلي مذهب نباشد، مسلمان نيست.

تذكرة الحفاظ للذهبي، ج3، ص1187 - تاريخ الإسلام للذهبي، ج29، ص303 و ج33، ص58 - سير أعلام النبلاء للذهبي، ج17، ص625

الآن حنبلي‌ها در ميان آقايان اهل سنت، أقليت را دارند. يعني شايد در ميان اين چهار مذهب، کمتر از 10٪ آنها، حنبلي مذهب باشند و 90٪ آنها، شافعي و مالکي و حنفي مذهب هستند و ظاهرا احناف بيش از ديگران هستند. يعني 90٪ اهل سنت مسلمان نيستند.

از طرف ديگر، مؤلف کتاب شذرات الذهب در جلد 3، صفحه 259 نقل مي‌کند از ابو بکر مقري - از علماي بزرگ اهل سنت - که مي‌گويد:

قد کفر ابو بکر المقري جميع الحنابلة.

ابوبکر مقري گفته است که تمام حنبلي‌ها کافر هستند.

جالب اين که ابن اثير و ابن جوزي نقل مي‌کنند از ابو القاسم بکري - از علماي بزرگ مغرب و اشعري مذهب - که:

روزي در مدرسه نظاميه بر بالاي منبر رفت و اين آيه را خواند:

وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَ لَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا (سوره بقره/آيه102)

سليمان، کافر نشد و شياطين، کافر شدند.

و برگشت گفت:

و الله ما کفر احمد و لکن اصحابه کفروا.

احمد، کافر نشد، ولي اصحابش کافر شدند.

الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج10، ص124 - المنتظم لإبن الجوزي، ج9، ص4 (از نرم‌افزار مکتبة الشاملة)

يکي از بزرگان معاصر اهل سنت در کتابي به نام الفکر السامي، جلد 2، صفحه 38 مي‌نويسد:

در منطقه شامات - مخصوصا طرابلس - در اختلافي که بين شافعي‌ها و حنفي‌ها افتاد، تعدادي آمدند پيش رئيس علماء و گفتند:

اين مساجد را بين ما و حنفي‌ها تقسيم کنيد. ايشان گفت: چرا؟ مگر شما شافعي‌ها با حنفي‌ها نمي‌توانيد در يک مسجد نماز بخوانيد؟ گفت:

فإن فلانا من فقهائهم يعدنا کأهل الذمة.

يکي از فقهاي حنفي، فتوا داده که تمام شافعي‌ها جزء اهل کتاب و به منزله يهود و نصارا هستند.

ابن عساکر در کتاب تبيين کذب المفتري، ص310 مي‌گويد:

شافعي‌ها، حنبلي‌ها را تکفير کردند.

يا اشاعره گفتند:

هر کس اشعري مذهب نيست و معتزلي و ماتريدي و ... است، همه کافر هستند.

شرح اللمع لأبو إسحاق الشيرازي، ج1، ص111

طبري - از مورخان بنام اهل سنت که ذهبي او را خرّيط فنّ و معتمد در علم تاريخ و تفسير مي‌داند و حتي مي‌گويد که در تفسير، کتابي همانند کتاب او نوشته نشده است - را حضرات حنبلي‌ها، آنچنان در فشار قرار دادند و بايکوت کردند که در خانه‌اش زنداني کردند و داستان مفصّلي دارد. ابن خزيمه مي‌گويد:

و ما أعلم على أديم الأرض أعلم من محمد بن جرير و لقد ظلمته الحنابلة.

من در روي کره زمين، عالم‌تر از ابن جرير سراغ ندارم و ...

العبر في خبر من غبر للذهبي، ج2، ص146 - النهج الأحمد لمجير الدين عليمي، ج1، ص38 - تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج2، ص161 - تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج52، ص196 - تذكرة الحفاظ للذهبي، ج2، ص712 - لسان الميزان لإبن حجر، ج5، ص102 - البداية و النهاية لإبن كثير، ج11، ص166

حتي وقتي ابن جرير طبري از دنيا رفت، حنبلي‌ها نگذاشتند جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند و او را در خانه‌اش دفن کردند.

ابن كثير دمشقي نقل مي‌کند از يکي از بزرگان احناف به نام محمد بن موسي بن عبد الله حنفي که گفت:

لو كانت لي الولاية لاخذت من أصحاب الشافعي الجزية.

اگر من قدرت داشتم، از تمام شافعي‌ها، جزيه مي‌گرفتم. چون اينها همانند اهل کتاب و يهود و نصارا هستند.

البداية و النهاية، ج12، ص187 - لسان الميزان لابن حجر، ج5، ص402 - تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج56، ص76 - معجم البلدان للحموي، ج1، ص476

يعني من اين‌ها را جزء اهل كتاب مي‌دانم و مسلمان نمي‌‌دانم .

از طرف ديگر يكي از فقهاي شافعي به نام أبو حامد محمد بن محمد البروي مي‌گويد:
لو كان لي أمر لوضعت على الحنابلة الجزية.
اگر من قدرت داشتم، بر تمام حنبلي‌ها، جزيه قرار مي‌دادم.
العبر في خبر من غبر للذهبي، ج3، ص52 - شذرات الذهب، ج4، ص224





در کتاب‌هاي آقايان اهل سنت مانند البحر الرائق ابن نجيم مصري مي‌گويد:

لا ينبغي للحنفي أن يزوج بنته من رجل شفعوي المذهب.

حنفي‌ها حق ندارند دختر خود را به مردي از شافعي‌ها بدهند ولي مي‌توانند دختر از آنها بگيرند.

البحر الرائق لإبن نُجيم المصري، ج2، ص80

در کتاب ما لا يجوز الخلاف جناب عبد الجليل عيسي، صفحه 65 مي‌گويد:

از يک فقيه حنفي سوال کردند:

هل يجوز لحنفي أن يتزوج شافعية؟ فقال: لا و ذلك لاننا نشك في إيمانها، لأن الشافعي يجوز أن يقول أحد: أنا مؤمن إن شاء الله. في حين يأتي فقيه حنفي آخر يزيد الطين بلة فحين سئل: هل يجوز لحنفي أن يتزوج شافعية؟ قال: نعم، قياسا على اليهودية و النصرانية.

آيا يک حنفي مي‌تواند دختر از شافعي بگيرد؟ گفت: خير، چون ما در ايمان شافعي‌ها شک داريم و آنها مي‌گويند که ما ان شاء الله مؤمن هستيم. فقيه ديگري آمد و سوال کردند: آيا يک حنفي مي‌تواند دختر از شافعي بگيرد؟ گفت: بله، مگر ما از يهودي و نصراني نمي‌توانيم دختر بگيريم. شافعي هم، همسطح آنهاست.

اين نکات را اهل سنت در معتبرترين کتاب‌هاي خود نقل کرده‌اند که اگر بزرگان ما يکي از آنها را نسبت به عزيزان اهل سنت نقل کنند، هفت آسمان را بر سر بزرگان ما خراب مي‌کنند. نه تنها فتواي قتل صادر مي‌کنند، حتي شيعه را از کره زمين تبعيد مي‌کنند. ولي در طول تاريخ، اين قضايا در ميان خودشان بوده است




خوب حالا جواب رو بفرمائید

اعتمادتون از چه افرادی سلب شده است
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: اون مجازات رو بنده خدا در حق یوسف کرد نه خداوند متعال و اون زندان شد وسیله ای برای آزمایش یوسف
همش امتحان بوده

مثلا در مورد یوسف خدا فرموده ما او را تنبیه کردیم یا عذاب دادیم

rostam91: ممکنه حرف اونها حق باشه این دیگه در اون دنیا مشخص میشه هر کسی راه خودش رو خودش انتخاب می کنه خداوند تنها دلایل روشن و آشکار رو فرستاده تصمیم شخصه
بهائی شدی و به نظرت بهترین بود تصمیم خودته در اون دنیا اگه حق با بهائی بود میره به بهشت و وعده های خدا اگه حق با اون نبود میره به جهنم و وعده های خدا
پس قانون ارتداد چی میشه من الان رسما اعلام کنم بهایی شدم مرتد هستم و منو میکشن

اگر اونجوریه خدا چرا مرتد رو گفته بکشن

rostam91: ولله خداوند میگه گناهان پیامبر و ازش می خواد برای آمرزش گناهانش توبه کنه حالا شما گناه نمی بینی به خودت مربوطه
استغفار خودش موضوعیت داره چه برای گنه کار و چه برای بی گناه

حداقل اینه که عذر همه ما نزد خدا این است که از عهده شکر او بر نمی آئیم


rostam91: من نگفتم سنی شد یا شیعه موند گفتم ایشون بعد اون همه تحقیق در تشیع و کسب علم حوزوی راهش رو تغییر داد زیارت قبور ائمه و حاجت خواستن از اونها رو رد کرد و اونها رو خلاف توحید و قرآن دونست چجور میشه به امامت ائمه معتقد باشه؟
چون برخی از کتاب‌های محمد عبدالوهاب و ابن تیمیه (مثل "توحید") را به فارسی ترجمه کرد و از آرای ایشان حمایت می‌کرد، وی را به وهابی بودن متهم کردند هر چند خود برقعی این اتهام را به شدت رد می‌کرد و اعلام نمود که دوستدار اهل بیت است.

گروهی از مخالفانش، عقاید برقعی و همفکرانش را ناشی از نفوذ عقاید وهابی‌ها می‌دانند و به این دلیل به آنها شیعیان وهابی می‌گویند. باور کلی اینست که وی تا آخر عمر به امامان شیعه معتقد و شیعه از دنیا رفته‌است.[۴]

ویکی پدیا

رد کردن خمس و امامزاده ها و کرامات بعد از مرگ و....کفر نیست و از دین برگشتن نیست

rostam91: ولی ایشون نمی گه در زمان غیبت امام از گردن ساقطه
ایشون خمس رو تنها در غنایم جنگی می دونه بر خلاف تشیع که خمس مکاسب هم دارنند
من به توقیع امام زمان استناد میکنم و دلیل دیگری دارم

همه موجودیت مراجع تقلید بر اساس توقیعی منتسب به امام زمان است که دو خط پایین تر از توصیه بهمراجعه به راویان حدیث گفتن

و خمس از گردن شیعیان ما برداشته شد تا نطفه ایشان پاک باشد

منم میگم اگر مرجع تقلید بر اساس این توقیع است خمس هم حذف شده است

اگر حذف خمس صحیح نیست خوب فلسفه مرجعیت هم درست نیست

rostam91: شما در انتظار بمون
این انتظار سختی نیست براشکاری نمیکنیم امید به فرج داریم

الان مثلا بین من که منتظر هستم و شما که منتظر نیستی چه فرقی هست

rostam91: پیامبر خلاف نص قرآن سخن نمیگه پس چنین دستوری نمیده اما دستوراتی در تکمیل قرآن ممنه بده که همون آیات ناسخ و منسوخ میشن یا آیات مثل سیر تحریم شراب
جواب بده این نشد جواب

مثلا قران گفته رحماء بینهم و بعد پیامبر دستور بده مثلا یکی از صحابه رو همون لحظه بکشی

مردم از بس توضیح بهت دادم و تو یک جواب بلد نیستی بدی

rostam91: اگر سخن پیامبر در تضاد با قرآن باشه مسلما قرآن چون پیامبر معصوم نیست و سخن پیامبر در مرتبه پایین تری از سخن خداوند
واقعا که

میدونی تو عین همون خوارج هستی که علی رو رها کردن و به قرانهای سر نیزه پرداختند

پیامبر خیلی مهمتر از قرانه ....قران یک نوشته است ....قران ناطق پیامبر است ...اسوه حسنه پیامبر است نه قران

rostam91: این نتیجه فراموشی قرآن از سوی تشیع هست و اینکه مثل باد به طرسوئی میرن روزی تنباکو حرام فرداش حلال نتیجه پیدایش چندین هزار امام زاده همین رفتارهاست
نماینده رسمی خدا چه ربطی داره به امامزاده

خرافات جای خودش الان بحث اینه که قران مهمتره یا نماینده خدا که با خدا میتونه گفتگو کنه

naashenas: اینکه اونها از غیب آگاهن اینکه اونها می تونن در آن واحد صدای همه رو بشنون در هر نقطه ای که باشن اینکه زلزله به خواست ائمه میاد و اینکه مثل خداوند ازشون حاجت می خوایین درجات خدائی هست یا نه؟
دیروز از فلکه رد میشدم نوار گذاشته بودن که " یا امام رضا ، چشم امید بی فرزندان توئی ، امید بیماران توئی" و خدا می دونه چه چیزهائی که من دیگه نشنیدم
به نظرت امید مردم باید خدا باشه یا بنده خدا؟
ببین من در کلیت با خیلی از خرافات مخالفم مثل دخیل بستن و نمیدونم پارچه مالیدن و .....

اما در اینکه خدا به چند نفر افراد برگزیده قدرت شفا و شفاعت بده شک ندارم که اگر بخواد میتونه

و چون شخصا برانم اتفاق افتاده میدونم امام رضا و توسل به او موجب شفا شده شفا گیرنده زنده است و هنوز هست

من در مشهد زندگی میکنم

اما در اینکه خادم ها بیان پر ها رو و پرچم رو بمالن به بچه ها و .....چندش اوره

گرچه ممکنه اینها برای ادم مهم باشه مثل اینکه برای هر مسلمانی داشتن چند تار از کعبخ یا تکه سنگی از صفا و مرده مهم است اما شفا دادن ربطی به اینها نداره


امام رضا بخواد شفا بده کافیه در دلت ازش بخواهی


اما در مورد بقیه چیزها


مگر شهدا زنده و نزد خدا نیستند

خوب خدا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟

ائمه ما همه شهید شده انئد
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: از واقعه غدیر تا وفات پیامبر ۸۰ روز طول کشید اگر پیامبر علی رو بعنوان جانشین انتخاب کرده بود باید در این مدت ۷۰ روز باز هم در خطبه ای به مردم درباره علی سفارش میکرد
شرمنده تحلیف و تنفیذ یک رئیس جمهور رو چند بار انجام میدن

جلوی ۱۲۰ هزار نفر گفته و همه هم بیعت کردند

باز هم پیامبر در جریان قرطاس قلم و کماغذ خواست که مکتوب کنه اما عمر گفت این مرد هذیان میگکه و مجلس رو بهم ریخت

روسای ادم بدها در اون مجلس بودند و احتمالا پیامبر میخواست اقرار بگیره

rostam91: آیا پیامبر در این مدت مخصوصا در زمان بیماری منجر به فوتشون علی رو پیش نماز مردم قرار داد تا این جانشینی رو از همون زمان حیاتش شکل عملی بهش بده؟ آیا خطبه ای از سوی علی ایراد شد؟ آیا مردم نقاط دیگه که در غدیر حضور نداشتند اومدن مکه تا مثل مردمی که در غدیر بودند به علی تبریک بگن و بیعت کنند؟
اولا علی ع در مدینه بود و غدیر محل جدا شدن اون جماعات بود

ضمنا روایت صحیحی در دست نیست که در اون چند روز چه کسی نماز خواند یکبار ابوبکر رفت که پیامبر هر جور بود از بستر برخواست و وسط نماز ابوبکر رو به عقب راند و خود ایستاد

همچنین علی ع داماد پیامبر بود

احوط بودن در حضور پیامبر و درک اخرین ساعات بوده تا سودای حکومت

rostam91: بعد وفات پیامبر از اون ۱۲۰۰۰۰ صحابی که میگن در غدیر بود چندتا با علی بیعت کردند آیا همه یکباره مرتد شدند؟
منافق بودند و گناه کردند

مانند قوم موسی در کوه نور که گوساله پرست شدند

مانند همه بیعت کنندگان با حسین که خیانت کردند و.....
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
naashenas: رفتن سوی ادیان دیگر رو نمی دونم ولی...
من که از چندین استاد و کارشناس مذهبی پرسیدم گفتم که اگر یک با تحقیق رسید که اسلام حق نیست و خدایی هم وجود نداره به فرض در اون دنیا خدایی بود با اون فرد چگونه برخورد میشه.همه کارشناسان بیان کردند آن فرد معذور است و خدا او را مجازات نخواهد کرد
کدوم کارشناس همچین حرفی به شما زده .....اسمش رو بگو

naashenas: حث خیلی داره از هردری سخنی میشه ها..
متاسفانه همه بحث های منو و رستم اینجوری میشه

naashenas: در حالی که ما می دانیم که هارون پیش از موسی مرده
متاسفانه ما اینو نمیدونیم

در حدیث میفرماید که تو یا علی بمنزله هارون هستی برای موسی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست

حالا جایگاه هارون چی بوده

قال رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقده من لسانی یفقهو قولی وجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی اشدد به ازری و یفقهو فی امری

همش رو از بر گفتم

سال۸۵ از خدا پسریمیخواستم و نذر کردم قبل از حفظ سوره طه بشارت بهم بده و منهم اسمش رو طه بگذارم و مستجاب شد منم سوره طه رو از بر کردم ...خدا بیامرزه اون روزها رو

naashenas: آیا پیامبر برای اثبات امامت و جانشینی علی نمی توانست از سخنانی بهتر از این سخنان استفاده کند یا نمی توانست به طرق مختلف امامت وجانشینی علی و فرزندان او را برای مردم ابلاغ کند.آنهم در طی چندین سال رسالتش
پیامبر بارها اعلام کرده حداقل در هفت هشت مورد

اسم جانشینان رو گفته .......

ضمنا از این واضح تر چی بگه

من کنت مولاه فهذا علی مولاه

من اصلا به معنی کار ندارم

ببین پیامبر همون صفتی رو که برای خودش به کار بره برای علی ع عم بکار برده

یعنی هر نسبتی بین پیامبر و امت هست باید بین علی ع و امت واقع بشه

naashenas: ..چرا در قرآن آیه به صراحت در مورد امامت و معصوم بودن و جانشین پیامبر بودن علی آنهم از جانب خدا نیامده.
وقتی ۱۲۰ هزار نفر در طی چند روز غدیر رو انکار میکنند .....قران رو هم تحریف میکرده

کرش رو بکن عمر و ابوبکر بارها هر چه قران پیدا میکردن و حدیث میافتند رو اتش زدند برای جمع اوری قران هم از علی ع که اصلی ترین کاتب وحی بود دعوت نکردند

همین الان در قران که تدوین شده ابوبکر و عمر و عثمان فکر میکنی سوره ها و ایات سر جای خودشون هستن

اصلا سر جاشون نیستن و فقط خدا میدونه چینش درست چی بوده

اگر فصلهای یک رمان روجابجا کنی چقدر اون رمان میتونه روح نویسنده رو منتقل کنه

حالا اگر پاراگراف ها رو جابجا کنی چی

قران تحریف معنوی شده فراوان

naashenas: .و چرا باید صحابه پیامبر از به خلافت رسیدن و امامت رسیدن علی نفرت داشته باشند طوری که حتی وقتی به قول شیعیان پیامبر آشکارا دست علی را بالا برده و او را برگذیده و جانشین تعیین کرده مگر نه اینکه علی محمد را الگو قرار داده و مثل محمد بود.
برای اینکه خانه ای از قریش نبود مگر اینکه علی از ان خانه کسی را در جنگها کشته باشد و عرب علیرغم ظاهر متمدنشون فوق العاده کینه شتری دارن

عمر و ابوبکر هیچکس رو نکشتن تو هیچ جنگی هم نبودن

یزید وقتی سر امام حسین رو بردن پیشش خوشحالی کرد و شعری خوند وگفت

ای پدران من برخیزید و ببینید چگونه انتقام خون اجدادمان را از فرزند گشندگانشان باز ستاندم و این حق من بود

naashenas: چیزی فراتر از دستورات پیامبر و قران را می خواست اجرا کند.پیامبری که زنده بود و صحابه او را دوست می داشتند.آیا آنها آنقدر از علی نفرت داشتند که به وصیت پیامبر پشت پا بزنند...؟
در دوست داشتن صحابه هم تردید زیاده

همچنین با توجه به همین حرفهای خودت و اینکه علی ع در زمان انتخاب خلیفه بعد از عمر و پیشنهاد هیات مبنی بر اینکه

اگر به سنت دو خلیفه عمل کنی خلیفه خواهی شد

نپذیرفت و گفت

من بنا به دستور خدا و سنت پیامبر و اجتهاد خودم حکومت میکنم

یعنی نه اجتهاد دو نفر قبلی رو قبول داشت و نه اونها رو بر سنت پیامبر و دین خدا میدانست
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: کدوم کارشناس همچین حرفی به شما زده .....اسمش رو بگو
من گفتم کارشناسان و اساتید مذهبی...شما همه اونها را می شناسی؟که من نام ببرم.آخرین بار از یک بابایی که صابقه تدریس در دانشگاه دارند و چهارسال درس خارج خوندن و فوق لیسانس دررشته فلسفه وکلام دارند پرسیدم البته به طورت اینترنتی اینگونه پاسخ دادن:

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اگر واقعا آنطور که شما میگویید دلایل ابطال وجود خدا را محکمتر یافته اید و این امر (فارق از ترس از جهنم) شما را به اطمینان از عدم وجود خدا رسانیده است اگر طبق رفتار یک بی خدا هم عمل کنید و در واقع خدا و جهنمی هم باشد شما مصون از آن هستید زیرا هیچ کوتاهی ای در شناخت خدا نداشته اید. این هم وعده خدا توسط حجت ظاهری (پیامبر) اوست: ُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها(بقره/286) و هم وعده خدا توسط حجت باطنی (عقل) او.


مطهری هم در کتاب ...وحی و نبت صفحه ۷۵ که الان در مقابل من هست می نویسه:...اگر انسانی حقیقت جو در راه وصول حق باشد فرضا به حقیقت نرسد معذور است....

شاید شما با این اصل اسلام مشکل داری که می گه نباید ابراز کنی که یک بیخدایی که اگر ابراز کنی مرتد به حساب می آیی و کشته می شوی...که اتفاقا من یک نامه ای به آیت الله گلپایگانی نوشتم و در اون نامه نوشتم که تکلیف کسی که با تحقیق پی برده قرآن کلام خدا چیست چیه و آیت الله گفتن او باید از زنش جدا شده و از ارث محروم شود و نهایت هم اعدام....
ametis: در حدیث میفرماید که تو یا علی بمنزله هارون هستی برای موسی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست حالا جایگاه هارون چی بوده
پس این حدیث می تونسته برای این بیان شده باشه از جانب پیامبر که علی در دوران حیات پیامبر همدم و مددکار او باشه.و این طبیعیه.علی نه داماد به نظرم علی در وهله اول پسر پیامبر بود.ولی از اون حدیث نمی شه برداشت کرد که پیامبر علی رو هم می خواسته جانشین خود کنه و اونو معصوم و امام بخونه و الی آخر....
ametis: پیامبر بارها اعلام کرده حداقل در هفت هشت مورد اسم جانشینان رو گفته .......
پس چرا در منظر شیعه ها در ماجرای غدیر خم پیامبر در ترس بوده که بخواهد علی رو به عنوان جانشین و امام معرفی کنه.مگر پیامبر از نظر شما بارها اینکار را نکرده بود....
ametis: وقتی ۱۲۰ هزار نفر در طی چند روز غدیر رو انکار میکنند .....قران رو هم تحریف میکرده کرش رو بکن عمر و ابوبکر بارها هر چه قران پیدا میکردن و حدیث میافتند رو اتش زدند برای جمع اوری قران هم از علی ع که اصلی ترین کاتب وحی بود دعوت نکردند
خوب خدا حجت را تمام می کرد و از علی در قرآن می گفت حالا اگر تحریف می کردند آیه ای از قرآن را آنها خود تیشه به ریشه خود می زدند و خود را بدنام می کردند و کفرشان برملا می شد.چون به هرحال اگر تحریفی صورت می گرفت،تحریف در حد چند آیه می بود دیگر و قطعا خبر تحریف هم به ما می رسید...شاید بگید خدا شاید در قرآن گفته و اما تحریف شده و آیاتی حذف شده...باید عرض کنم:
ametis: اصلا سر جاشون نیستن و فقط خدا میدونه چینش درست چی بوده اگر فصلهای یک رمان روجابجا کنی چقدر اون رمان میتونه روح نویسنده رو منتقل کنه
خوب پس این امام امام که می کنید کجا بودند که دیدند که قرآن تحریف شده اصل قرآن را برای شیعیان خود به یادگار نگذاشتند.کو آن قرآن راستین که امامان بنگارند و دست به دست به ما بسپارند...؟؟؟این حداقل کاری بود که امامان می توانستند انجام بدهند.از قرآن حفاظت کنند
ametis: برای اینکه خانه ای از قریش نبود مگر اینکه علی از ان خانه کسی را در جنگها کشته باشد و عرب علیرغم ظاهر متمدنشون فوق العاده کینه شتری دارن عمر و ابوبکر هیچکس رو نکشتن تو هیچ جنگی هم نبودن
به نظر من اینها می تواند تحریفات تاریخی باشد.آیا پیامبر در جنگهها شرکت نمی کرد.آیا پیامبر آدم نمی کشت آیا پیامبر عدالت را اجرا نمی کرد و دستور قتل و سر بریدن نمی داد؟؟مردمانی که به این چنین شخصی ایمان و باورد داشتند چرا باید از علی متنفر باشند.اینکه ابوبکر و عمر هم در هیچ جنگی نبودند را من شک دارم....نمی دانم....
     
  
مرد

 
naashenas: من گفتم کارشناسان و اساتید مذهبی...شما همه اونها را می شناسی؟که من نام ببرم.آخرین بار از یک بابایی که صابقه تدریس در دانشگاه دارند و چهارسال درس خارج خوندن و فوق لیسانس دررشته فلسفه وکلام دارند پرسیدم البته به طورت اینترنتی اینگونه پاسخ دادن:
شاید این مساله مشروط بر اینه که قلبا و حقیقتا دنبال حقیقت باشی و خیلی بعیده این تحقیق ماهها و سالها به طول بیانجامد

من تصورنمیکنم این درست باشه که اگر اینجوریه همه جماعت همه عمر میگویند در حال تحقیق هستند


ضمنا این مساله رو استفتا میکنم نمیدونم قبلا مقلد کی بودی اگر شیعه هستید من مقلد سیستانی هستن

naashenas: شاید شما با این اصل اسلام مشکل داری که می گه نباید ابراز کنی که یک بیخدایی که اگر ابراز کنی مرتد به حساب می آیی و کشته می شوی...که اتفاقا من یک نامه ای به آیت الله گلپایگانی نوشتم و در اون نامه نوشتم که تکلیف کسی که با تحقیق پی برده قرآن کلام خدا چیست چیه و آیت الله گفتن او باید از زنش جدا شده و از ارث محروم شود و نهایت هم اعدام....
مرتد بودن یک قانونه اما بحثم الان اون نیست چون ارتداد به شرط ابراز است

مهم اینه که ایا میشه به صرف شک کردن کل اعتقاداتت رو بزاری کنار و اگر در همون حال بمیری چی میشه


naashenas: پس این حدیث می تونسته برای این بیان شده باشه از جانب پیامبر که علی در دوران حیات پیامبر همدم و مددکار او باشه.و این طبیعیه.علی نه داماد به نظرم علی در وهله اول پسر پیامبر بود.ولی از اون حدیث نمی شه برداشت کرد که پیامبر علی رو هم می خواسته جانشین خود کنه و اونو معصوم و امام بخونه و الی آخر....
اولا حرف پیامبر برای زمان خاص و محدود نیست وقتی میگه فلان چیز حلال است تا اعلام حرمت نکنه به قوت خودش باقیه
دوما هارون جانشین موسی بود و او پیامبر بعد از موسی بود لذا شباهت اونها این هم شامل میشه بعد از اون پیامبر میگه الا اینکه بعد از من پیامبری نیست و واضح به دوران بعد از خودش اشاره میکنه که علی پیامبر نیست اما همون جایگاه رو داره


پیامبر بارها این کار رو کرده

علی را برادر ....وزیرو......وصی......امین و......معرفی کرده از نوجوانی علی ع تا اواخر عمر مبارک خودشان

naashenas: پس چرا در منظر شیعه ها در ماجرای غدیر خم پیامبر در ترس بوده که بخواهد علی رو به عنوان جانشین و امام معرفی کنه.مگر پیامبر از نظر شما بارها اینکار را نکرده بود....
اعلام رسمی در مقابل ۱۲۰ هزار نفر خصوصا در اواخر عمر پیامبر و نگرانی های ایشون که قطعا متناظر به خلافت بعد از پیامبر بوده و همچنین فشار مخالفین

شما زمان اعلام ها رو دقت کن

یمبار در ابتدای بعثت و در نزد عشیره

یکبار در جریان اخوت

یو دیگر بارها در سئوال جواب افراد چون راویان گر چه صالح و راستگو هستند اما از انگشتان دست تجاوز نمیکنند

اینها تفاوت داره با اعلام رسمی ولیعهدی

naashenas: خوب خدا حجت را تمام می کرد و از علی در قرآن می گفت حالا اگر تحریف می کردند آیه ای از قرآن را آنها خود تیشه به ریشه خود می زدند و خود را بدنام می کردند و کفرشان برملا می شد.چون به هرحال اگر تحریفی صورت می گرفت،تحریف در حد چند آیه می بود دیگر و قطعا خبر تحریف هم به ما می رسید...شاید بگید خدا شاید در قرآن گفته و اما تحریف شده و آیاتی حذف شده...باید عرض کنم:
تکلیف خدا برای خوده خداست

اگر قرار بود قران در کلمه ای تحریف بشه سرنوشت تورات و انجیل رو بخود میگرغت


ضمن اینکه درک شخصی من اینه که خدا

همواره دنبال ازمایش و ایجاد سو تفاهم است

اگر قرار بود هر کس دروغ بگه یک فیل از اسمون بیفته رو سرش ...ایا کسی دروغ میگفت ؟؟؟

اونوقت راستگویی چه ارزشی داست

برای همینه که این اتفاقات رو میبینیم تا محک بخوریم که چقدر اعتقاد داریم

فقیر هر روز گرفتار تر میسه و پولداره تو پول غرق تر میشه

و از خیلی ها شنیدیم که این حرفها هم پشمه که دنیا یرای تلافی هست

اما یک چیز دیگه

تکلیف ما با همه مردمان قرون که در اون دوره ها پیامبر و یا وصی بوده فرق داره


پیامبر گفت

مومنین اخر الزمان از نظر مقام از همه بالاترند حتی از مجاهدین چون انها ندیده را خدیده اند و اینان با اینکه دیدند اما شک کردند و در نهایت پذیرفتند

من از خدا یک سئوال دارم

اینکه چگونه بر من حجت را تمام کرده

naashenas: خوب پس این امام امام که می کنید کجا بودند که دیدند که قرآن تحریف شده اصل قرآن را برای شیعیان خود به یادگار نگذاشتند.کو آن قرآن راستین که امامان بنگارند و دست به دست به ما بسپارند...؟؟؟این حداقل کاری بود که امامان می توانستند انجام بدهند.از قرآن حفاظت کنند
۱ فضای خفقان رو دست کم نگیر

عمر و ابوبکر و عثمان تا مدتها هر قرانی غیر مصحف خود را میسوزاندند و دارنده را تنبیه میکردند

در زمان خلافت علی ع مردم انچنان به رفتار خلفا خو گرفته و معتقد بودند

که علی ع روزی چون به مسجد امد دید مردم در حال خواندن تراویح هستند و امام بانگ داد این بدعت عمر است دست بردارید

ناگهان همه برآشفتند که واه عمرا و واه اسلاما و شمشیر کشیدند ....علی ع گفت ((به تعبیر من)) هر غلطی میخواهید بکنید بکنید

در ضمن نتیجه این عمل انها چی میشد جز اختلاف عمیقتر ...چیزی که اونها دوست نداشتند

الان ما با سنی ها در عترت و سنت اخلاف داریم و اون موقع اختلافاتمون علاوه بر فروع به اصول هم میرسید و یقینا با اون سطح جهالت و تعصب عمر یون

naashenas: ه نظر من اینها می تواند تحریفات تاریخی باشد.آیا پیامبر در جنگهها شرکت نمی کرد
چرا و همه در تواریخ نوشته شده پیامبر فرمانده بود و اغلب مستقیم نمیجنگید

خدارو شکر در جنگها حتی اسامی کشته شدگان و قاتلین اومده میتونی نگاه کنی


علی ع در همه جنگها جز یکی حاضر بود و همیشه فرمانده بود برعکس عمر و ابوبککر که هرگز فرمانده نبودن و کسی رو هم نکشتن چه برسد به پهلوانان دشمن را

naashenas: آیا پیامبر آدم نمی کشت آیا پیامبر عدالت را اجرا نمی کرد و دستور قتل و سر بریدن نمی داد؟؟مردمانی که به این چنین شخصی ایمان و باورد داشتند چرا باید از علی متنفر باشند.اینکه ابوبکر و عمر هم در هیچ جنگی نبودند را من شک دارم....نمی دانم....
در هیچ جنگی فرمانده نبودند

در خیبر به هر دوتا فرماندهی داده شد اما هر دو دست از پا درازتر و مفتضح برگشتند

آنگاه رسولل الله گفت فردا رایت را به کسی میدهم که خدا و رسول از او راضی هستند و فردا پرچم را به علی ع داد و پیروز شدند

همچنین در دو جنگ این دوتا اقا فرار کردند و خودشان اعتراف دارند که مانند بر کوهی فرار میکردند

شما در تاریخ یک کار مهم بگو که این دو نفر انجام داده باشن

برای برائت قرار شد ابوبکر بره که بین راه پیامبر عزلش کرد و عمر عم از ترس نپذیرفت و گفت من اونجا دشمن دارم چون با شما هستم در حالیکه رابطه او با کمفار خیلی خوب بود و یکی از اونها تضمین کرد و بعد از تضمین جونش توسط کفار عمر اسلام اورد



میتونی تحقیق کنی
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: دوما هارون جانشین موسی بود و او پیامبر بعد از موسی بود
هارون قبل از موسی در گذشته و داریم که بعد از موسی اگر اشتباه نکنم شمعون به پیامبری می رسه ametis: اعلام رسمی در مقابل ۱۲۰ هزار نفر خصوصا در اواخر عمر پیامبر و نگرانی های ایشون که قطعا متناظر به خلافت بعد از پیامبر بوده و همچنین فشار مخالفین شما زمان اعلام ها رو دقت کن یمبار در ابتدای بعثت و در نزد عشیره یکبار در جریان اخوت یو دیگر بارها در سئوال جواب افراد چون راویان گر چه صالح و راستگو هستند اما از انگشتان دست تجاوز نمیکنند اینها تفاوت داره با اعلام رسمی ولیعهدی
بسیاری از مردمی که در غدیر خم حضور داشتند قطعا جزء عوام بودند یعنی مقام و سواد و منزلت خاص و آنچنانی نداشتند و جزه مردمانی بودند که آ«ده بودند در محضر رسول حج به جا بیاورند بسیار از صحابه هم اگر پیامبر پیشتر علی را جانشین خود معرفی کرده بوده از جانشینی علی اطلاع داشتند و در چنین شرایطی بسیار دور از انتظار است که پیامبر در ابلاغ این خبر به آن مردم به ترس و دلهره بیافتند!!!!گو خبری جدید و دور از انتظار را می خواستند بیان کنند
ametis: تکلیف خدا برای خوده خداست اگر قرار بود قران در کلمه ای تحریف بشه سرنوشت تورات و انجیل رو بخود میگرغت ضمن اینکه درک شخصی من اینه که خدا همواره دنبال ازمایش و ایجاد سو تفاهم است
تحریف می تونست در حد حذف دو سه آیه بشه...که آنهم بعید به نظر می رسید.آنقدر صحابه وجود داشت که از این امر خودداری کنند. ametis: فضای خفقان رو دست کم نگیر عمر و ابوبکر و عثمان تا مدتها هر قرانی غیر مصحف خود را میسوزاندند و دارنده را تنبیه میکردند در زمان خلافت علی ع مردم انچنان به رفتار خلفا خو گرفته و معتقد بودند که علی ع روزی چون به مسجد امد دید مردم در حال خواندن تراویح هستند و امام بانگ داد این بدعت عمر است دست بردارید
من کاری به دوران خفقان اون زمان ندارم.امامان می توانستند قرآن را برای دوران پس از خفقان برای ما نگه دارند.عمر که منی آمد زیر خانه علی را بگردد قرآن پیدا کند آتش بزند.یک کار حفاظت و رساندن قرآن به دست ما دیگر از اساسی ترین وظایف امامان بود...شما می گی که قرآن آیاتش جابه جا شده و بعد اماما دست رو دست گذاشتن...بابا یکم انصاف....
ametis: الان ما با سنی ها در عترت و سنت اخلاف داریم و اون موقع اختلافاتمون علاوه بر فروع به اصول هم میرسید و یقینا با اون سطح جهالت و تعصب عمر یون
اتفاقا برعکس اگر در قران حرف از علی و جانشینی او بود دیگر در فروع هم اختلافی وجود نداشتــــــ
ametis: چرا و همه در تواریخ نوشته شده پیامبر فرمانده بود و اغلب مستقیم نمیجنگید خدارو شکر در جنگها حتی اسامی کشته شدگان و قاتلین اومده میتونی نگاه کنی علی ع در همه جنگها جز یکی حاضر بود و همیشه فرمانده بود برعکس عمر و ابوبککر که هرگز فرمانده نبودن و کسی رو هم نکشتن چه برسد به پهلوانان دشمن را
پس پیامبر هم بودند در جنگها و بالاخره آدم می کشتند و به قولی اعدام می کردند و بسیاری از جنگ ها را هم به هر حال اگر حضور نداشتند فرمانده کلش بودند.او بود که مثلا علی را فرمانده یک جنگ تعیین می کردند و الی آخر...حال چطور مردم به او عشق و علاقه داشتند و به او ایمان داشتند اما به قول شیعه ها از علی نفرت...مگر علی چیزی فراتر از محمد بود؟اینجاست که من می گویم در منظر شیعه طوری نقل های تاریخی بیان می شود که گو علی بسیار شجاع تر و بسیار عادل تر و بسیار بسیار کوبنده تر از محمد بود طوری که عاشق محمد بودند ولی از علی نفرت داشتند و طاقت این را نداستند که با او بیعت کنند...!و او را جانشین علی بدانند.
     
  ویرایش شده توسط: naashenas   
مرد

 
naashenas: هارون قبل از موسی در گذشته و داریم که بعد از موسی اگر اشتباه نکنم شمعون به پیامبری می رسه
عزیزم به حرف من میگن استسناد یعنی طلب دلیل کردن اگر بنا بود به صرف گفته شما قانع شوم که میشدم

naashenas: بسیاری از مردمی که در غدیر خم حضور داشتند قطعا جزء عوام بودند یعنی مقام و سواد و منزلت خاص و آنچنانی نداشتند و جزه مردمانی بودند که آ«ده بودند در محضر رسول حج به جا بیاورند بسیار از صحابه هم اگر پیامبر پیشتر علی را جانشین خود معرفی کرده بوده از جانشینی علی اطلاع داشتند و در چنین شرایطی بسیار دور از انتظار است که پیامبر در ابلاغ این خبر به آن مردم به ترس و دلهره بیافتند!!!!گو خبری جدید و دور از انتظار را می خواستند بیان کنند
یک ذره سوره منافقون رو بخوان ببین رسول خدا از چه کسانی هراس داشته است


naashenas: تحریف می تونست در حد حذف دو سه آیه بشه...که آنهم بعید به نظر می رسید.آنقدر صحابه وجود داشت که از این امر خودداری کنند.
تاریخ رو نمیشه از عقب به جلو تحلیل کرد

وقتی خدا میگه من از قران محافظت کردم اگر یک ایه هم جابجا بشه نقض حرف خدا و مشکل سازه

naashenas: من کاری به دوران خفقان اون زمان ندارم.امامان می توانستند قرآن را برای دوران پس از خفقان برای ما نگه دارند.عمر که منی آمد زیر خانه علی را بگردد قرآن پیدا کند آتش بزند.یک کار حفاظت و رساندن قرآن به دست ما دیگر از اساسی ترین وظایف امامان بود...شما می گی که قرآن آیاتش جابه جا شده و بعد اماما دست رو دست گذاشتن...بابا یکم انصاف....
میگم شما اون دوران رو با امروز متفاوت نمیدونی فکر کردی مثل الانه که تو هر گوشه دنیا یکی حرف بزنه و در همه عالم منتشر بشه

در همه دوره ها امامن شیعه تحت نظر بودن و شدیدا محدود بوده ......چرا علی ع وقتی خلیفه بود در چاه درد دل میکرد

چرا ائمه در اواخر همگی طعم زندان های طولانی رو کشیدن و یا تحت نظر شدید بودن


در همه دوران مخالفین دنبال بهانه ای بودن تا یا اونها رو محکوم کنند یا تائیدی بگیرند در اثباتن حکومت خودشون اما هرگز نتوانستند

کافی بود ادعای قران جدید کنند تا تکفیر بشوند و این انگ رو به اونها بچسبانند که قائل به تحریفند

ثران به همون شکلی که به پیامبر نازل شده و با سان نزول ها و به همان ترتیب نزد علی ع بود و سینه به سینه با اولاد برگزیده او میرسد تا زمان ظهور که مهدی انرا خواهد خواند

اما قران تحریف شده نیست

naashenas: اتفاقا برعکس اگر در قران حرف از علی و جانشینی او بود دیگر در فروع هم اختلافی وجود نداشتــــــ
در قران بارها و بارها سفارش به ائمه شده با توصیفاتی که جز ائمه نیستند

اما این هم نظر شماست

هر کاری از انسان بر میاد و عر کردم نمیشه اینجوری تصور کرد اتفاقا و احتمالا اختلافات عمیق تر میشد و به قران هم میکشید

naashenas: پس پیامبر هم بودند در جنگها و بالاخره آدم می کشتند و به قولی اعدام می کردند و بسیاری از جنگ ها را هم به هر حال اگر حضور نداشتند فرمانده کلش او بود.او بود که مثلا علی را فرماده یک جنگ تعیین می کرد و الی آ]ر.
بله اما همیشه قاتل قصاص میشه نه آمر

ضمنا پیامبر بعلل مختلف چنان کاریزمایی پیدا کرد که خط قرمز بود

مثل همین انقلاب

رفسنجانی و کروبی وموسوی ماله همین انقلابن جرات بر گفتن به خمینی رو ندارن اما از خامنه ای انتقاد میکنند

چون خمینی مساله مورد اتفاق همه طرفداران انقلالب naashenas: ..حال چطور مردم به عشق و علاقه داشتند و به ایمان داشتند و از به قول شیعه ها از علی نفرت
اونها منافق بودن با پیامبر هم مشکل داشتن اما جرات بیان نداشتند

بعد از او دینش رو زیر و زبر کردند و در زمان حیاتش کسی رو که خدا میگوید او جز وحی نمیگویه و اسوه حسنه است رو به هذیان گویی دادن

و بارها او را ازردند و دخترش را ازار دادند و......

امادر ظاهر جرات نمیکردند مستقیم وارد کشمکش بشن



چون در پیامبر نمیشد تشکیک کرد و به اشاره ای همشون رو محو میکرد

naashenas: در منظر شیعه طوری نقل های تاریخی بیان می شود که گو علی بسیار شجاع تر و بسیار عادل تر و بسیار بسیار کوبنده تر از محمد بود طوری که عاشق محمد بودند ولی از علی نفرت داشتند و طاقت این را نداستند که با او بیعت کنند...!و او را جانشین علی بدانند.
نماد بیرونی اینگونه بود در منظر شیعه هم نیست تاریخ رو بخون

پیامبر شخصیت جامع الاطراف داشته

مثل پادشاه که لزوما قویترین فرد لشگر نیست اما فرمانده است

کشتن عبد ود و مرهب و کندن در خیبر از منظر شیعه مطرح نیست ...تاریخه


اما عدالت علی هرگز از پیامبر بیشتر نبود

تحمل نشد چون مردم عادت به راحتی و تن پروری و تبعیض شده بودند


عمر با حملات خود سیل پول و غنائم رو به سمت اعراب ندید بدید و جاهل و بدوی راهی کرد

و عرب را بر دیگران ترجیح داد و قریش را بر اعراب و......

در دوره عثمان هم روال همینگونه بود


علی که روی کار امد شرطش سنت رسول خدا بود


همانگونه که وقتی محمد ص امد و مردم مسلمان شدند باز هم وقتی سر سفره مینشستند اشراف اکراه داشتند در کنار بردگان خود بنشینند وویا با یک بردن ا


همانگون هم در زمان علی ع وقتی سهم بیت المال بین اقا و برده یکسان تقسیم شد مردم بر آشفتند

وقتی تبعیض رفع شد و دیگر مانند زمان عمر ورود غیر عرب را جز با مجوز به مدینه ممنوع نکرد مورد اعتراض وقع شد

عرب جاهل و عقده ای به نان و نوایی رسیده بود و نمیخواست این ها را از دست بدهد خصوصا اقایی و سروری خود را
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 20 از 54:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  53  54  پسین » 
مذهب
مذهب

شیعه بر حق تر است یا سنی؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA