صفحه 24 از 54: « پیشین 1 ... 23 24 25 ... 53 54 پسین »

شیعه بر حق تر است یا سنی؟

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#231 Posted: 22 Sep 2014 20:08

ametis: پاسخی برات ندارم اینقدر حرفها بی نتیجه است حالا که چی ابوبکر هم که با خفت از امامت نماز پیامبر انداخت بیرون اونهم وسط نماز
این جنلت خودش پاسخ به سوالمه و اینو می رسونه که علی نماز جماعتش رو ترک نمی کرده بلکه می خونده اون هم در مسجد پیامبر و پشت سر علی و اینو میرسونه که علی انتخاب شده از سوی پیامبر نبود چون پیامبر در اون مدت هیچ کاری رو بهش واگذار نکرد و در مقام نایب السلطنه هیچ کاری در نبود پادشاه انجام نداد
ametis: نتیجه بگیرید که اول مسلمان ...وصی و برادر و داماد پیامبر اول شخض عالم اسلام بعد از پیامبر با سابقه ترین مسلمان و دست پیامبر و شمشیر اسلام و جانشین پیامبر نماز نمیخونده
من که حرفم رو دو خط بالاتر زدم و خوب هم نظر منو میدونی و متوجه میشی
حرف من این بود که از حرفهای شما این نتیجه بدست میاد
ametis: و البته پیامبر لعنت کرد هرکس را که از پیوستن به لشگر اسامه تخلف کند که البته عمر و ابوبکر هم جزو متخلفین بودند چون علی ع برای حفظ شهر مقرر شد در مدینه بمانند
این قسمت آخر رو جدید اومدی؟ پس پیامبر یه کاری به جانشین محول کرد اون هم موندن در مدینه و حفظ شهر بود
خوب اینو از کدوم منبع و روایت فهمیدی برای ما هم بگو بدونیم؟
راستی در جنگ تبوک پیامبر علی رو در شهر برای حفظ مدینه کذاشت و علی به پیامبر معترض شد که منو در بین زنان و کودکان باقی میگذاری! این بار اعتراضی که نکرد؟
ametis: بسیاری با بهانه جوانی اسامه و در واقع با نقشه کامل برای کودتا و غصب خلافت به لشگر اسامه ملحق نشدند و سقیفه رو تشکیل دادند

سقیفه رو تشکیل دادند و نتیجه این سقیفه حاکمیت دو نفر ادمی شد که مورد لعن پیامبر و خدا و فاطمه زهرا س بودند
گفتم از روی خشم سخن نگو که به ضرر خودت تموم میشه
اونوقت این سپاه اسامه چرا مانع سقفیه چیها و کودتا گران نشد؟ از علی دستور داشت؟یا با کودتا چیان همدست بودند؟
ametis: الان هم شما میرپرسی علی ع کجا نماز خونده ....بمن و شما چه
علی جانشین رسول خداست من و شما باید بدونیم ایشون در مواقع بیماری پیامبر چکار میکرده همون کار رو انجام بدیم در موارد مشابه، مگر علی اسوه نیست ؟ ریز و درشت و زیر و بم اسوه برای ما مهمه
ametis: معصوم نمیتونه پشت سر غیر معصوم نماز بخونه و اقتدا کنه لذا امام هرگز در نماز جماعت به امامت شخص دیگر نماز نمیخواند و خودش به فرادا ادا منیکند
ای بابا شما خودت رو به کوچه علی چپ نزن!
من گفتم چرا این امام معصوم امامت مردم رو در مسجد به عهده نگرفت من که نگفتم چرا پشت سر ابوبکر نایستاد که میگی معصوم پشت غیر معصوم نماز نمی خونه
چرا علی بعنوان جانشین پیامبر امامت نماز جماعت رو عهده دار نشد؟ دستور پیامبر بود؟ مسلمین نذاشتن ، خودش نماز جماعت نمی خوند ؟؟؟؟؟
پیامبر در زمان سلامتیشون و زمانی که در مدینه بودند همیشه امامت مردم رو در مسجد بر عهده داشت حالا چرا جانشینش این سنت پیامبر رو در بیماری ایشون ترک کرد؟
ametis: نماز جماعت و حتی نماز اول وقت مستحب است اگر علی ع حتی اینها رو ترک کرده باشه که قطعا نکرده باز هم بر ایشان هرجی نیست
نماز بر هر مومنی واجب و خوندن به جماعت و اول وقت خوندنش موجب اجر فراوان و بالاتر برای مومن، حالا اینکه علی بعنوان مومن حقیقی این حسنات بیشتر رو از دست میداده عجیبه اون هم کسی که برای اندوختن اجر بیشتر حریصه
ametis: اشکال بر کسی است که بدون اجازه محمد ص سر خود رفت و ایستاد به نماز و تا رسول خدا فهمید با مشقت به مسجد امد و او را کنار زد و مفتضح ساخت و خودش نماز جماعت را خواند
پس با اینکه با مشقت رفت و ابوبکر رو کنار زد ولی باز نذاشت علی پیش نماز بشه و خودش ایستاد ، این نشون میده که علی رو بعنوان امام جماعت قبول نداشته
ametis: فرقی نداره به هر نیت قران رو بسوزونه هتک حرمت
این جوابی بس کودکانه هست
فرقی نداره یعنی چی مگه میشه فرقی نداشته باشه
"انما الاعمال بالنیه"
نیت خوب داریم و نیت بد مگه میشه اینها فرقی نداشته باشه
مجبور نیستی حتما پاسخ بدی
ametis: ضمتا مگر چی میشد اون متون هم دست مردم بمونه مثلا یک قران کامل باشه ولی نزد برخی افراد ایات مختلف از سوره های مختلف هم موجود باشه
الآنش که کامله شما میگی دست کاری شده وای به زمانی که در نسخه های مختلف و با آیاتی کم و زیاد باشه
ametis: اولا ابوسفیان ترجیح میداد از بنی هاشم خلیفه نباشه اما باز هم در روایت اومده که ضمن تحقیر ابوبکر گفت باور ندارم بنی هاشم در مقابل این حقیر ها سکوت کرده باشد
اتفاقا ابوسفیان وقتی شنید ابوبکر به خلافت رسیده داد زد این دو مرد ذلیل کجا هستند که خلافت رو از بنی هاشم گرفتند و منظورش علی و عباس بود
این باز خودش نشون میده جو خفقانی حاکم نبوده و هر کسی به راحتی حرفش رو می زده
اینم از از ویکی پدیا صفحه " معاویه پسر ابی سفیان"
پس از وفات پیامبر اسلام در سال ششصد و سی و دو میلادی، معاویه به پیروی پدرش از بیعت با ابوبکر سرباز زد. بهانه معاویه و ابوسفیان این بود که ابوبکر از قبیلهٔ بنی تیم است و خلافت باید از آن بنی هاشم یا بنی امیه باشد. سرانجام با اصرار هشام بن عمرو، ابوسفیان و پسرش راضی به بیعت با ابوبکر شدند.
باز سخنان معاویه و پدرش نشون میده انتخاب جانشینی در غدیر خم اتفاق نیوفتاده
ametis: عمر همه برنامه های کودتا رو ریخته بود و اراذل و اوباش رو جمع کرده بود
این همه از اراذل و اوباش میاری بدون سند لا اقل بگو این اراذل و اوباش کیا بودن؟ از کدوم طایفه و تباری؟
ametis: این اشتباهه

اگر در علم خدا مشخص باشه من ساعت ۱۰ چه میکنم یعنی جز اون کار هیچ عملی نمیتونم انجام بدهم و این جبره نه اختیار
چی اشتباهه ، اشتباه خود شما می کنی
بارها شنیدی که یه نفر فکر یکی رو حدس می زنه و میگه فکرش رو خوندم مثلا یه بازیکنی می خواد پنالتی بزنه دروازه بان مقابلش آدم ماهریه و دستش رو می خونه آیا این پنالتی زنه مجبور بوده اون سمت بزنه که گل نشه؟ خیر بلکه این پنالتی زنه مختار بوده توپش رو هر طرف می خواد بزنه و کاملا آزاد
خداوند هم تو رو آزاد گذاشته هر کاری می خواهی بکنی ولی میدونه که شما چه کاری می کنی این بر میگرده به علم غیب
ametis: خدا بما اختیار داده ئ با دادن این اختیار به ما هرگز در تصمیم گیری های ما دخالت نمیکنه و اعمال نظر نمیکنه
مگه من گفتم در تصمیم گیری شما دخالت می کنه یا اعمال نظر
من گفتم شما در این دنیا برای تصمیم گیری اختیار تام داری که چه کاری بکنی و این ربطی به علم غیب خداوند نداره ولی خدا از تصمیم دلبخو.اهی شما آگاه است باز ربطی به اختیار نداره
ametis: میتونی تصور کنی لوح محفوظ در واقع شناوره

هر انسان در طول زندگی بر مبنای انتخابهای خود میلیونها بلکه میلیاردها سرتوشت محتوم دارد
این همیون اشتباه شماست
لوح محفوظ یعنی مصون از هر گونه تغییر یکی دستی درش نمی ره و تغییر نمی کنه چه رسد به اینکه شناور باشد
هر انسانی هم یه سرنوشت محتوم و حتمی داره در نهایت
ametis: یعنی تصمیم امروز من میتونه در ادامه هزاران سرنوشت رو برای من رقم بزنه و در ادامه باز انتخاب بعدی هزاران سرننوشت دیگر
دقیقا و این برای خودت اینجوریه اما خداوند می دونه تصمیم امروزت کدام یک از هزاران سرنوشت فردات رو به دنبال داره و در ادامه چه تصمیمی میگیری و باز سرنوشت محتومت رو هم می دونه همانطور که از سرنوشت محتوم ابولهب خبر داد
ametis: پسگرچه همه سرنوشت های محتوم من در علم خداست اما اینکه از همین الان معلوم باشه من بهشتی هستم یا جهنمی اصلا معلوم نیست و بستگی به انتخابهای اینده من دارد
برای خودت و بقیه خلایق بله ولی برای خدا مشخصه
عجیبه که شما با اینکه می بینی خداوند از سرنوشت محتوم ابولهب قبل از مرگش خبر داده باز نمی خواهی قبول کنی از این واضحتر مگه میشه
ametis: همینم که از لحظه تولد سرنوشت ادم معلوم باشه مسخره است

همه چیز بی ارزش میشه
خوب آین کجاس مسخره هست؟ آیا شما از سرنوشت خودت آگاهی؟ آیا می دونی بعد مرگت میری بهشت یا جهنم ؟ مسلما مطمئن از سرنوشتت نیستی و همین عدم آگاهی تو باعث ارزش دار شدن زندگیت میشه الآن بر راه راستی ، میتونی تصثمیم بگیری بری چپ یا بلعکس این دسته خودته ، می تونی تصمیم بگیری فردا پای کامپیوتر نشینی به خودت مربوطه با اینکه خداوند میدونه فردا میری سر کامپیوتر یا نه باز این اختیار خودته که تصمیم بگیری
ametis: الان فرض کن من به بلوغ رسیدم با خودم فکر میکنم اگر در سرنوشت من جهنم نوشته شده باشد یعنی من هر کار خوبی بکنم در روز اخر یا ثانیه اخر عمرم باز کاری خواهم کرد که جهنمی شوم لذا هیچ نیازی نیست که کار خوب بکنم و ازادانه هر گناهی بخواهم میکنم
خوب بلوغ فکری آدم چنین فکری می کنه؟
ametis: پس اگر در تقدیر من جهتنم نوشته شده .....من هر کار بکنم و هر خوبی بکنم باز در جهنم هستم
باز همون حرف اول
من گفتم که انسان از بدو تولد پاک طینت بدنیا میاد یعنی در پیشانی هیچ کس ننوشته بهشتی یا جهنمی و این بسته به تربیت فرد و راهی که خودش انتخاب می کنه هست و خداوند هم از قبل نمی گه که این بچه بهشتیه یا جهنمی ولی خداوند میدونه که این بچه پاکی که به دنیا اومده کدوم راه رو برای خودش انتخاب می کنه این علم غیب خداست میدونه که این بچه در آینده مرتکب قتل میشه یا دزدی میکنه یا برعکسش و ربطی به سرنوشت محتومش نداره
ametis: حاضری دیگر هیچوقت از قطعیت بهشتی بود عایشه و عمر و ابوبکر و باقی صحتبه حرف نزنی و دفاع نکنی
بله حاضرم ، یادت باشه ادعا کردی خداوند به یکی از صحابه وعده بهشت داده ولی اون صحابه بعدا مسیرش رو تغییر داده و منحرف شده
ametis: یوسف نبود و یونس بود
اشتباه تایپی بخاطر تند تایپ کردن بود و عذر می خوام
ametis: ضمنا این همه پیامبر قومشون رو نفرین کردن مگر عذاب شدند
ربطش رو به موضوع نفهمیدم
ametis: بعد هم یونس کجا و محمد ص کجا
هر دو پیامبر خدا و معصوم در ابلاغ وحی ولی در امور اجتماعی مردمان عادی بودند
ametis: به نظرت اگر خدا علم داره که پیامبر منحرف نمیشه ......ایا حرف بیهوده زده
متوجه منظورتون نشدم

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#232 Posted: 23 Sep 2014 00:07

[
rostam91: ametis:
پاسخی برات ندارم اینقدر حرفها بی نتیجه است حالا که چی ابوبکر هم که با خفت از امامت نماز پیامبر انداخت بیرون اونهم وسط نماز

این جنلت خودش پاسخ به سوالمه و اینو می رسونه که علی نماز جماعتش رو ترک نمی کرده بلکه می خونده اون هم در مسجد پیامبر و پشت سر علی و اینو میرسونه که علی انتخاب شده از سوی پیامبر نبود چون پیامبر در اون مدت هیچ کاری رو بهش واگذار نکرد و در مقام نایب السلطنه هیچ کاری در نبود پادشاه انجام نداد
شما که پاسخت رو گرفتی دیگه پس تمومه

این معنی رو برداشت کردن از حرف من مثل اینه که

به یک نفر بگی پاشو برو

بعد اون ادم بگه من از این جمله شما فهمیدم که باید بروم فلان شخص رو بکشم و خانه فلانی رو خراب کنم و فلان شخص را کتک بزنم و چند بمب در خیابان بندازم و با ماشین چندنفر را له کنم و........

البته باز درک شما از مورد مثال بیشتر بوده

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#233 Posted: 23 Sep 2014 01:05

rostam91: ببین شما خودت رو هم درست نمیشناسی
rostam91: واضح و روشن ، هیچ تر و خشکی نیست که فرو افتد مگر اینکه خدا از آن آگاه است
من کاملا متوجه هستم که چی میگم

شما نخواسته حخدا را به تناقض گویی متهم میکنید

خدا گفته به ما اختیار تام داده و این اختیار تام با اینکه خدا بداند سرنوشت ما چه میشود در تناقض است دانستن خدا یعنی تکلیف ما از قبل مشخص است و قابل پیش بینی و این تناقض بزرگی است

ایه هیچ تناقی با حرف من نداره

اولا همه چیز در مورد غیر از انسان است و بحث ما فقط انسان است

دوما شما خدا رو چرا کوچک میکنید که کارش اینه که بدونه برگ از درخت کی باید بیفته

معنی علم خداوند خیلی بزرگتره

علم خدا که محفوظه در واقع همون قوانین طبیعته

منظور اینه که خدا مطابق نظامی که افریده درخت در پاییز خسک میشود و برگهایش میریزد و این در علم خداوند است نه اینکه خدا دفتر قم دستش باشه و یک ساهت که هی ساعته زنگ بزنه خدا هم بگه ...اهان الان نوبت برگ شماره ۲۹۸۷۱۸۲۵ است که از درخت بلوط سر کوچه محسنشون اینا بیفته شمارش معکوس چهار سه دو یک بیفت

چرا خدا رو در حد فکر خودمون کوچک کنیم که در حال شمارش برگ درختهاست و منظور از علم خدا هم همینه که حساب کنتاب برگ و دانه بارون رو داشته باشه

rostam91: دقیقا اون انتخاب به عهده خودته و مغز و تفکر خودت وخداوند آگاهه که شما چه انتخابی می کنی قبل از انتخاب خودت
یعنی خداوند می دونه از آلآن شما در چه ساعتی و در چه روزی و در چه مکانی و چگونه پایان عمرته یعنی می دونه تصادف می کنی یا سکته(انشاءالله صدو بیست سال عمر کنی)
زنده باشی

برادر این حرف شما به دلیل مردود

اول اگر بگی خدا میدونه چون عالم کل است دانستنه خدا یعنی قطعیت اون چیز پس وقتی قطعا برای کسی مقدر شده در فلان ساعت بمیره هر کاری کنه منجر به مرگ میشه و اختیاری در کار نیست

من نمیخوام از کلمه نمیدونه استفاده کنم چون خدا همه چیز رو میدونه اما در مورد انسان یک استثنا هست که خدا هم ادر انتخاب ما هیچ دخالتی نداره هر ادم پرونده ای داره با میلیارها احتمال

و این رفتار خوده اون ادمه که در نهایت به پابیان یکی از اون احتمالات میرسه

خدا کاملا اگاه است که مثلا من الان در مقابل یک دوراهی قرار گرفتم و خدا میدونه که مثلا ده راه مختلف دارم برای اتخاب و خدا میدونه در صورت انتخاب هر کدوم از راهها نتیجه چی میشه

امااون انتخاب فقط با منه و خدا معلوم نکرده که من کدوم یکی رو انتخاب کنم

دوما اینکه اگر خدا به همه چیز ادمها اگاه است و از همه لحطظات اونها از قبل اطلاع داره

خیلی مسخره میشه دنیا

اینکه خدا برای یکسری ادم سناریو نوشته و ادمها باید بیان و دقیقا اون رو بازی کنن

خدا که میدونه ابراهیم از ازمایش سربلند در میاد ....اخه مشکل داره که اون رو باز هم به بوته ازمایش بسپاره

وقتی نتیجه رو میدونه نعوذبالله مگر مریضه این همه بدبختی برای مردم درست کنه

rostam91: خوب برای کی معلوم نباشه؟ برای خدا؟ اگه اینطور باشه که علم غیبش زیر سوال می ره ، پس علم غیب خدا چیه وقتی از فردای تو نمی تونه خبر بده؟
اره اگر من سلب میکردم یا وجود نداشت زیر سئوال میرفت

اما خدا در مورد انسان فقط با دادن اختیار در واقع خودش نخواسته که بداند

مثل اینه که مثلا شما بگی از فردا مسئولیت رانندگی با پسرم باشه

الان این کار چه معنی میده ....اولین معنی اینه که شما دیگه رانندگی نخواهی کرد قتی پسرت هست اما ایا این کار به معنی اینه که شما نمیتونی رانندگی کنی یا رانندگی بلد نیستی ؟؟؟؟؟

خدا وظیفه ارتباط خودش با پیامبر رو به جبرئیل واگذار کرده یعنی خودش این کار رو نمیکنه

الان این به معنی نقض توانایی خداست ...بگذریم از استثناهاپی حرفتون معنی نداره

خدا حق انتخاب و تعیین سرنوشت رو به انسان و به خوده هر ادم واگذار کرده واین خودش به معنی اینه که خدا دخالتی در این سرتوشتن نخواهد کرد نه اینکه نمیتواند بکند

rostam91: این چه حرفیه ؟ در علم من و خودت هم هست که شما یکسال دیگه ممکنه هزار جا باشی ، این که نشد علم علم یعنی شناخت یعنی دقیقا آگاهی داشته باشی
ممکنه در علم شما باشه ولی در علم من نیست

مثلا ممکنه بر اثر یک انتخاب ادم بهشتی یا جهنمی بشه اونوقت همه این احتمالات در علم شما هست ؟؟؟

وقتی صحبت از علم خداست همه چیز با همه ریزه کاریهاشه بدون هیچ خللی

مثلا امروز وقتی راه شماره یک رو انتخاب مبکنی در ادامه برات میلیونها مسیر هست که توی اون مسیرها توبه هست کارهای خوب منجر به بهشت هست و کارهای بد منجر به جهنم حتی ممکنه راهی باشه که اتا اخر عمر خوبه و اخر عمر یک عمل او به جهنم میرسونش و ممکنه در انتخای همین راه لحظه اخر یک توبه باشه با ذکر همه مشخصات و ممکنه دها اجل برای ادم پیش بینی شده باشه که بنا به اعمال و انتخابها یکی از اونها محقق بشه

rostam91: واقعا قاطی کردی، بله تعریف شده نیست و بایدی هم نیست و خدا نگفته که حتما شما با هواپیما برو تهران نه با اتوبوس ، این اختیار شماست و این علم غیب خدا رو نقض نمی کنه
افرین خدا هم گفته در این اختیار دخالت نمیکنه

در حالیکه اگر خدا بدونه ادم قراره با اختیار خودش دقیقا چه کارهایی رو انجام بده اون دانسته ای خدا در واقع همون تقدیر میشه که ازش فراری نیست پس یعنی اختیار و انتخاب و...کشکه

درسته خدا نگفته با چی برو ولی وقتی از قبل برام مشخص کرده و ه=خدا میدونه سوار اتوبوس میشم و خدا میدونه من تصادف میکنم

خوب این دانسته های خدا غیر قابل تغییر هم که هست ...پ چا انتخاب و چه کشکی

rostam91: این دقیقا اشتباه شماست
اولا خداوند وعده پیروزی به مسلمونها در بدر داد و اونها پیروز شدند دوما اون جنگی که شکست خوردند بدر نبود و احد بود سوما در جنگ احد خداوند وعده پیروزی یا شکست نداده بود
خدا کلا و بارها وعده پیروزی به مسلمانها داده

و اینکه گفته پیروزی همیشه از آن پرهیزگاران است که میبینی خیلی وقتها هم نیست و

اصوولا ظالم سالمه

rostam91: امکان نداره که در قرآن خداوند به صحابه ای وعده بهشت داده باشه و اون صحابه بعدا از سوی خدا به جهنم وعده داده شده باشه امکان نداره وعده خدا تغییر کنه
اقای محترم من واضح گفتم اگر بود چی ؟؟؟؟

rostam91: یونس هم مانند محمد پیامبر خدا و از برگزیدگانش و به طبع در امر ابلاغ پیام خداوند معصوم ولی در امور اجتماعی معصوم نبوده

در مقام یونس و محمد ص قابل قیاس نیستند

محمد اولالعزمه و یونس نیست ...محمد خاتم و یونس نیست ...محمد حبیب الله و برترین پیامبر خدا و اشرف انبیا

rostam91: خداوند دانای مطلقه و مسلما عاقبت محمد رو می دونه ولی عاقبت هیچ کس رو بر اون روشن نخواهد کرد

اگر خدا عاقبت محمد ص رو میدونه پس تهدید مسخره است

rostam91: برای همین به محمد هشدار میده مواظب اون بخش از سرنوشتش که در اختیارشه باشه
همونطور که برای تشویق وعده بهشت دادن خدا رو امری قطعی میدونی

چرا وعده عذاب د ادن خدا رو امنری قطعی ندانی و نمیگی خدا پیامبر رو هم حتما عذاب میده ؟؟؟؟

rostam91: خداوند دقیقا می دونسته رفتار محمد با اون کور در سوره "عبس" چگونه خواهد بود و سالها قبل از نزول آیات تحریم می دونسته
اصلا در مورد پیامبر نیست
برداشت سحی شماست

دال بر گناه پیامبر نیست

rostam91: ه برای همین به محمد هشدار میده مواظب اون بخش از سرنوشتش که در اختیارشه باشه
این دیگه باحاله

وعده بهشت رو میگی قطعا اتفاق میافته چون خدا علم غیب داره

اما وعده عذاب رو میگی عملی نکرده؟؟

اگر وعده بهشتت وقتی داره میده یعنی علم داره بر اینکه اون شخص بهشتی است

چرا وقتی وعده عذاب میده معتقدید اینجا علم غیب نداشته و عبرت گفته؟؟؟؟

یک بوم و چند هوا

همه میگن شما برای اثبات بهشت رفتن حابه حاضرید خوده خدا رو هم بفرستید جهنم

rostam91: اتفاقا این نشون میده پیامبر معصوم از گناه نیست و به این شکل خدا به ایشون گوشزد می کنه مواظب اعمال و رفتارت باش

اصلا هم اینجور نیست

تکرار میکنم اگر وهده بهشت بخاطر علم غیب خدا میفرمائید قطعا انجام خواهد شد

چرا وعده عذاب بخاطر علم خدا اجرایی نشه

اگر شما معتقدید صحابه رفتن بهشت چون خدا وعده داده و خدا علم غیب داره

پس باید اینجا هم معتقد باشید چون خدا وعده عذاب داده و علم غیب داره پس میدونسته محمد ص نعوذبالله رو عذاب خاهد کرد

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#234 Posted: 24 Sep 2014 18:34

ametis: اولا همه چیز در مورد غیر از انسان است و بحث ما فقط انسان است
در مورد انسان وعده خداوند درمورد صحابه و همچنین ابولهب پیشاپیش برات گفتم
وعده خداوند به مادر موسی که پسر گمشده ات رو بهت بر میگردونم همینطوردهها مورد دیگه از وعده های خدا نشون از علم غیب خداوند داره و نمیشه گفت خداوند در کار بنده هاش دخالت کرده
ametis: دوما شما خدا رو چرا کوچک میکنید که کارش اینه که بدونه برگ از درخت کی باید بیفته

معنی علم خداوند خیلی بزرگتره

علم خدا که محفوظه در واقع همون قوانین طبیعته
هر چی من گفتم آیه قرآن بود خدا کوچیک شده یا نشده گفته خود خداونده
ametis: اول اگر بگی خدا میدونه چون عالم کل است دانستنه خدا یعنی قطعیت اون چیز پس وقتی قطعا برای کسی مقدر شده در فلان ساعت بمیره هر کاری کنه منجر به مرگ میشه و اختیاری در کار نیست
شما در همه امور زندگیت مختار نیستی این اختیار رو نداری که مشخص کنی کجا و چگومه از دنیا بری ممکنه تو تصادف در جاده اهواز باشه یا تو لحافت در خونه پس انسان مختار تام هم نیست انسان در انتخاب اعمالی که انجام میده تا حدودی صاحب اختیار است
اینکه خوب باشی یا بد به عهده خودته اینکه ناهار چی بخوری در اختیار خودته ولی باز خداوند ا"اه است که تصمیم شما برای ناهار در روز جمعه چیه، این علم خداست و خدا اگه اینو ندونه در قادر مطلق بودنش سک هست، خوب به کلمه " مطلق" دقت کن ametis: من نمیخوام از کلمه نمیدونه استفاده کنم چون خدا همه چیز رو میدونه اما در مورد انسان یک استثنا هست که خدا هم ادر انتخاب ما هیچ دخالتی نداره هر ادم پرونده ای داره با میلیارها احتمال
چه استثنائی ؟ یعنی در مورد انسان نمی دونه استثناعا؟
ametis: امااون انتخاب فقط با منه و خدا معلوم نکرده که من کدوم یکی رو انتخاب کنم
منم نگفتم که معلوم کرده، گفتم میدونه یعنی آگاهی داره شما چی رو انتخاب می کنی
ametis: مثل اینه که مثلا شما بگی از فردا مسئولیت رانندگی با پسرم باشه

الان این کار چه معنی میده ....اولین معنی اینه که شما دیگه رانندگی نخواهی کرد قتی پسرت هست اما ایا این کار به معنی اینه که شما نمیتونی رانندگی کنی یا رانندگی بلد نیستی ؟؟؟؟؟
یک مثال کاملا بی ربط و عذر می خوام مسخره
ametis: خدا وظیفه ارتباط خودش با پیامبر رو به جبرئیل واگذار کرده یعنی خودش این کار رو نمیکنه

الان این به معنی نقض توانایی خداست ...بگذریم از استثناهاپی حرفتون معنی نداره
خیر این به معنی نقص پیامبرانشه چون اونها قدرت دیدن خداوند رو ندارن
ametis: خدا حق انتخاب و تعیین سرنوشت رو به انسان و به خوده هر ادم واگذار کرده واین خودش به معنی اینه که خدا دخالتی در این سرتوشتن نخواهد کرد نه اینکه نمیتواند بکند
منم نگفتم دخالت می کنه
الآ شما می خواهی بری یه جنگل زرافه شکار کنی من میدونم اونجا زرافه نیست و شما دست خالی بر میگردی آیا بعد از برگشتنت و دست خالی برگشتنت من متهم میشم که نتونستی زرافه بزنی یا میگی چون تو می دونستی من زرافه نزدم
ametis: خدا کلا و بارها وعده پیروزی به مسلمانها داده

و اینکه گفته پیروزی همیشه از آن پرهیزگاران است که میبینی خیلی وقتها هم نیست و
مثلا کجا وعده پیروزی داده و برعکسش اتفاق افتاده

ametis: همونطور که برای تشویق وعده بهشت دادن خدا رو امری قطعی میدونی

چرا وعده عذاب د ادن خدا رو امنری قطعی ندانی و نمیگی خدا پیامبر رو هم حتما عذاب میده ؟؟؟؟
خداوند هر کی رو خطا کنه و توبه نکنه مجازات می کنه می خواد پیامبر باشه یا دشمن پیامبر
ametis: اصلا در مورد پیامبر نیست
برداشت سحی شماست

دال بر گناه پیامبر نیست
در مورد کیه؟ شما که میگی خطاب خداوند در سوره عبس ، پیامبر نیست حتما می دونی در مورد کیه؟
ametis: اگر وعده بهشتت وقتی داره میده یعنی علم داره بر اینکه اون شخص بهشتی است

چرا وقتی وعده عذاب میده معتقدید اینجا علم غیب نداشته و عبرت گفته؟؟؟؟
من کجا گفتم نداشته؟ اگر خداوند وعده ای میده حتما عملی میشه چون خودش اینو بیان کرده حالا وعده به بهشت باشه یا جهنم هردوش شدنیه بدون اینکه تغییر کنه
ametis: پس باید اینجا هم معتقد باشید چون خدا وعده عذاب داده و علم غیب داره پس میدونسته محمد ص نعوذبالله رو عذاب خاهد کرد
چه ربطی داره مگه گفته تو را حتما عذاب می کنم؟ گفته اگر شرک بیاری تو را عذاب می کنم و مگه پیامبر شرک آورده؟ در ضمن در مورد عبس هم حتما پیامبر توبه کرده و توبه برای همچین جاهائی هست در ضمن قرار نیست با یک گناه شخص عذاب بشه و با یک ثواب بره بهشت!

naashenas

کاربر

ارسالها: 160

#235 Posted: 24 Sep 2014 23:15

rostam91: منم نگفتم که معلوم کرده، گفتم میدونه یعنی آگاهی داره شما چی رو انتخاب می کنی
ببخشید بی ربط به موضوع اختلاف شیعه و سنی... می خواستم بگم من با نظر شما موافقم در مورد کلا این اختیار و آگاهی و اینها....و اینکه بعضی ها می گن :
اگر خدا بدونه من مثلا ساعت ۱۰ و تک تک ساعات دقیقا چکار خواهم کرد، اختیارم سلب می شه!!چون که من مثلا ساعت ۱۰ نمی تونم کاری رو جز انتظاری که خدا داره انجام بدم و اینجوری اختیارم از بین می ره!!
این سخن کاملا به نظرم اشتباهه و.... خوب شما فلان ساعت مختارید چه کار کنی ولی خدا از پیش می دونه چه کار خواهید کرد و خوب همون کاری که خدا از پیش می دونه که شما خواهی کرد هم شما دقیقا همان را انجام خواهی داد چون خودتان انتخاب کردید که انجامش بدهید و خدا هم همان را از پیش می داند و دیده است دیگر....نمی دونم چطور واضح تر از این بگم دیگه

این قدرت آگاهی خدا از آینده و تک تک انتخاب هایمان هیچ ربطی به سلب اختیار نداره...خیلی واضحه!

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#236 Posted: 25 Sep 2014 11:32

naashenas: خوب شما فلان ساعت مختارید چه کار کنی ولی خدا از پیش می دونه چه کار خواهید کرد
علم خدا قطعیت داره پس وقتی میگی خدا خبر داره یعنی هیچکار غیر از اونکه خدا میدونه نمیتونه اتفاق بیفته و این یعنی تکلیف هر کس از قبل معلومه

حالا شما که معتقدید خدا میدونه یک سئوال منو جواب بدهید

من همین امروز بدنیا اومدم نه دین دارم نه ائین فقط اطلاع پیدا میکنم و یقین میکنم که لوح محفوظی در کار هست و خدا سرنوشت همه رو میدونه و سرنوشت ها رقم خوده است و در لوح محفوظ نزد خداست

دو تا احتمال وجود داره

۱- در تقدیر من نوشته شده که من بهشتی هستم

۲- در تقدیر من هست که جهنمی هستم

خوب

اگر در تقدیرم بهشته پس اگر گناه عالم رو انجام بدم باز در اخر عمر بواسطه توبه و یا کاری به بهشت خواهم رفت چون علم خداست و تقدیر من پس من چرا گناه نکنم وقتی گناه لذت داره

اگر هم در تقدیرم جهنم است اگر همه عمر خوبی کنم باز یک عمل یا اتفاق باعث خواهد شد برم جهنم پس باز هم کار خوب کردن معنی نمیده

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#237 Posted: 25 Sep 2014 12:17

rostam91: در مورد انسان وعده خداوند درمورد صحابه و همچنین ابولهب پیشاپیش برات گفتم
وعده خداوند به مادر موسی که پسر گمشده ات رو بهت بر میگردونم همینطوردهها مورد دیگه از وعده های خدا نشون از علم غیب خداوند داره و نمیشه گفت خداوند در کار بنده هاش دخالت کرده
ببین اینکه ادم در هر چیز فقط نظرات موافق خودش رو بیاره چیزی رو اثبات نمیکنه

خدا بارها از پیرروزی و ظفر مسلمین نوشته اما در احد اونها شکست خوردن چون انسان هایی مختار بودند و تصمیم گرفتند محلشون رو ترک کنن و باعث شکست خوردن مسلمونها شدن

خداوند وعده هاش رو میده اما محقق شدن اونها در مواردی که اختیار انسان در کار هست ممکنه محقق نشه

rostam91: هر چی من گفتم آیه قرآن بود خدا کوچیک شده یا نشده گفته خود خداونده
منم نگفتم خدا بزرگ و کوچیک میشه این فهم و شعور ماست که چگونه خدا رو از روی حرفهاش بشناسیم

خدایی قادر و متعال و بقزرگ یا خدایی که دست و پچا داره و خر داره و با خرش میاد به زمین

rostam91: شما در همه امور زندگیت مختار نیستی این اختیار رو نداری که مشخص کنی کجا و چگومه از دنیا بری ممکنه تو تصادف در جاده اهواز باشه یا تو لحافت در خونه پس انسان مختار تام هم نیست
برخی چیزها از اختیار ادم خارجه و به طبیعت بر میگرده اما ادم میتونه هر لحظه خواست خودکشی کنه

البته گفتم اختیار در تصمیم گیری و انتخاب اتست مثلا کسی حق انتاب این رو نداره که سرطان بگیره یا نگیره اما باز میتونه با برخی کارها این احتمالات طبیعی رو هم کم و زیاد کنه

rostam91: خدا اگه اینو ندونه در قادر مطلق بودنش سک هست، خوب به کلمه " مطلق" دقت کن
توضیح دادم براتون خیلی واضح

خدا همه کاری میتواند بکند مصلا مارو بیاره در ۵۰۰ متری زمین .....اما چرا اینکار رو نمیکنه ....چون نمیتونه؟؟؟؟؟

به همین دلیل که ماه رو علیرغم توانایی نمیاره و یا کار های خارق العاده انجام نمبده که بر خلاف قانون طبیعتی است که خودش بنیان گذاشته به همون دلیلی هم از هر گونه دخالت و علم به انتخاب های ما چشم پوشیده چون خودش فرموده

rostam91: منم نگفتم که معلوم کرده، گفتم میدونه یعنی آگاهی داره شما چی رو انتخاب می کنی
برادر اگاهی خدا یعنی اتفاق قطعی

وقتی میگی خدا میدونه یعنی هیچ چیز غیر از اون اتفاق نمی افته

این یعنی از قبل همه سرنوشت ما نوشته شده و ما در عین اینکه فکرمیکنیم اختیار داریم اما در واقع غیر از اون چه نوشته شده رو نمیتونیم انجام بدهیم

این دوتا اشکال داره

اولا جبر است وقتی حتی تو فکر میکنی اختیار داری اما در واقع نداری

دوما خدا که همه چی رو میدونه و سناریو ها رو مو به مو نوشته بیکار بوده دنیا رو بیافرینه برای انسان در حالیکه لحظه به لحظه عملکردش ررو هم میدونه

مثلا مسخره نیست خدا مباهات کنه بر فرشتگانش وقتی یکی از انسانها در امتحان و ازمایشات موفق میشن

فکرش رو بکن که ابراهیم رو ازمایش کنه در حالیکه میدونه دقیقا ابراهیم چیکار میکنه و ابراهعیم هم مثل یک ربات دقیقا همون چیزی رو انجام میده که نوشته شده

rostam91: منم نگفتم دخالت می کنه
الآ شما می خواهی بری یه جنگل زرافه شکار کنی من میدونم اونجا زرافه نیست و شما دست خالی بر میگردی آیا بعد از برگشتنت و دست خالی برگشتنت من متهم میشم که نتونستی زرافه بزنی یا میگی چون تو می دونستی من زرافه نزدم
جالبه که شما از مثالهای بی ربط و مسخره حرف بزنی

این مثال شما چه ربطی به خدا داره و به بحث ما

ضمن اینکه من اصلا نمیکم خدا مقصره ...در هیچ چیزی خدا مقصر نیست حتی در کودکی که بی دست و پا بیاد بدنیا

مثال رو اینجوری عنوان میکنم البته اسلامی میگم...پس فرض کن فقط فرض

من اطلاع و یقین دارم برنامه امروز همسرم رفتن به بازار با ماشین منه و خرید کردن و ظهر هم در یک رستوران غذا خوردن هست

بهش میگم امروز هر کاری که دوست داری میتونی انجام بدی

این حرف رو در حالی بهش میزنم که باز اطلاع دقیق دارم که ماشینم خرابه ....پول براش کارت به کارت نکردم ...و قرار مادرش هم ظهر بیاد خونه مون

اما من با وجود اطلاع از همه اینها باز هم به اون تاکید کنم

عزیزم امروز مختاری هر کاری دوست داری بکن

خوب حالا به نظر شما این جمله رو که هر کار دوست داری بکنت رو به همسرم گفتن علیرغم همه اطلاعات من ....چه معنی ای داره

دارم مسخره اش میکنم .....اون رو گول میزنم تا فکر کنه اجازه داره اما در واقع نداره....میخوام فکر کنه بهش اختیار دادم اما در واقع همون کاری رو میکنه من دوست دارم

در هر صورت همه اینها نشان از یک نظر بد و سو استفااده رو داره تازه این مربوط به منه با اطلاعات محدود و محسوسات نه خدایی که شما میگی حتی به قلب ادم هم احاطه داره

rostam91: مثلا کجا وعده پیروزی داده و برعکسش اتفاق افتاده
بصورت کلی زیاد وعده توفیق و پیروزی داده

rostam91: خداوند هر کی رو خطا کنه و توبه نکنه مجازات می کنه می خواد پیامبر باشه یا دشمن پیامبر
حرف شما درسته بحثی نیست

این عقیده شماست که مشکل داره

من میگم خدا که عالم غیبه ایا حرف بیهوده هم میزنه

به اعتقاد شما خدا میدونه پگیامبرش کار بدی خواهد کرد یا نه

اگر میدونه کار بد نمیکنه تا اخر عمرذ چرا تهدید کرده ......

این تهدید ها وخیلی چیزهای دیگه نشون میده خدا در مورد انسان و با اعطاء اختیار به او رقم زدن سرنوشتش رو کاملا به عهده خودش گذاشته

ادمی تهدید میکنه که نمیدونه طرفش اون کار رو میکنه یا نه

شما اگر ندونی و یا شک کنی فرزندت بی اجازه ات بیرون از خونه بره تهدیدش میکنی

در الیکه اگر علم

که فلانی اگر از خونه بیرون بری من دعوات میکنم

در حالیکه اگر یقین و علم داشته باشی که اون بی اجازه ببرون نمیره اصلا تهدید لازم نیست دیگه اونجوری حرف نمیزنی

rostam91: در مورد کیه؟ شما که میگی خطاب خداوند در سوره عبس ، پیامبر نیست حتما می دونی در مورد کیه؟
یک پست جداگانه اختصاص میدم

rostam91: چه ربطی داره مگه گفته تو را حتما عذاب می کنم؟ گفته اگر شرک بیاری تو را عذاب می کنم و مگه پیامبر شرک آورده؟ در ضمن در مورد عبس هم حتما پیامبر توبه کرده و توبه برای همچین جاهائی هست در ضمن قرار نیست با یک گناه شخص عذاب بشه و با یک ثواب بره بهشت!
عزیزم اینها فارسیه دیگه

خدا گفته اگر شرک بیاوری ....اگر کلمه یقین نیست و از شک میاید

خدا اگه همه چیز رو میدونه اینجا هم باید برهمون اساس بدونه پیامبر شرک میاره یا نه

اونهم تو مساله به این مهمی

همه جاهایی که خدا میگه اگکر کار خوب کنی میری بهشت و اگر کار بد کنی میری جهنم

همه نشان از این داره که خدا بنا به قانون خودش از اطلاع نسبت به انتخابهای ما چشم پوشی کرده

خدا نمیخواد بدونه ما کی توبه میکنیم و کی گناه میکنیم ...نمیخواد بدونه قبل از اینکه ما انتخاب هامون رو کرده باشیم

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

naashenas

کاربر

ارسالها: 160

#238 Posted: 25 Sep 2014 12:50

ametis: من همین امروز بدنیا اومدم نه دین دارم نه ائین فقط اطلاع پیدا میکنم و یقین میکنم که لوح محفوظی در کار هست و خدا سرنوشت همه رو میدونه و سرنوشت ها رقم خوده است و در لوح محفوظ نزد خداست
من برای اینکه بحث دینی نشه...از لوح محفوظ استفاده نمی کنم و در عوض می گویم خدا سرنوشت همه رو می دونه...هرچند زیاد هم تفاوتی نیست.
اما اینکه می گویید سرنوشت ها رقم خورده...این لحن گفته شما باعث ایجاد سوء تفاهم میشه.رقم خورده این ذهنیت رو ایجاد می کنه که کسی به اراده خود مثلا سرنوشت شما رو رقم زده...ولی بهتره گفته بشه سرنوشت همه که توسط خود افراد و توسط اختیارشان _حالا بماند که همه چیز در اختیار ما نیست_ رقم خواهد خورد نزد خداست یعنی خدا آنها را می داند.

ametis: اگر در تقدیرم بهشته پس اگر گناه عالم رو انجام بدم باز در اخر عمر بواسطه توبه و یا کاری به بهشت خواهم رفت چون علم خداست و تقدیر من پس من چرا گناه نکنم وقتی گناه لذت داره
شما نوشتید اگر در تقدیرم بهشته.... من از کلمه تقدیر استفاده نمی کنم و میگم....اگر خدا می داند بهشتیم....
خوب اولا شما از کجا خواهید فهمید که خدا دانسته هایش می گوید که شما بهشتی هستی یا جهنمی....یعنی شما از کجا به ذهن یا به علم خدا پی میبری و خواهی فهمید که در نزد علم خدا هست که شما بهشتی خواهی شد یا جهنمی؟؟اگر شما قدرت تشخیص داشتید اینجا می شد گفت که ممکن است مشکلاتی بسیاری پیش بیاید.ولی شما که به علم خدا آگاهی نداری..
مثل این است که یک با ماشین زمان مثل توی فیلم ها بیاید تمام زندگی من را از لحظه اول تا لحظه آخر ببیند و بعد بگویم خوب دیگه حالا طرف با ماشین زمانش منو دیده اختیارم از دست رفت.چون مثلا اون طرف با ماشین زمانش دیده من جهنمی خواهم شد یا نه.!!!
از طرفی من نوشتم اگر خدا می داند شما بهشتی هستی.... اینجا از کلمه می دانم استفاده شده.یعنی ننوشته ام که اگر خدا اراده کرده که شما بهشتی باشی...یعنی خدا اراده نکرده که شما بهشتی باشی بلکه خدا می داند که شما با ارداه و اختیارتان چه انجام خواهید داد.چون خدا محدود به زمان و مکان نیست....اینگونه نیست که خدا منتظر می ماند پشت صندلی مثلا ببیند که آها دو دقیقه بعد چه خواهید کرد یا سه دقیقا بعد چه خواهید کرد....خدا که در گیر زمان نیست و محدود به زمان نیست.

حالا یک مثال.همین حالا یک انسان زیر دستتون هست و شما خنجرو گرفتید و مردد هستید اون فرد رو بکشید یا نکشید...مختارید اینجا....اما خدا می داند که شما با اختیارتان چه خواهید انجام داد....حتی پیش از آنکه شما متولد بشوید می دانسته....حالا آیا این امر و این دانسته خدا اختیار شما رو نقض می کنه؟خیر....شما در آن لحظه که مردد هستید که نمی دانید که خدا علمش چه می گوید....شما مختارید هر کاری کنید.هرکاری کنید با ارده تان خدا از قبل می دانسته....تصلا خدا محدود به زمان نیست.زمانی بود که شما نبودید و آدم و حوا به فرض تازه به دنیا آمده بودند.خدا محدود به زمان نیست.همان موقع خدا می توانست به آدم و حوا بگوید که فلان ساعت مثلا حضرات آمتیس و رستم با هم سر اختلاف شیعه و سنی بحث خواهند کرد...

یا یک مثال دیگه...شما یکبار مثال شمر رو زدید.مثلا شمر در لحظه ایست که تصمیم دارد امام را بکشد.بعد من را فرض کنید که یک شخص هستم در زمان پیامبر که یک ماشین زمان دارم و می روم سر صحنه ای که شمر امام را می کشد.من با ماشین زمانم نهایت مشاهده گر صحنه هستم.مشاهده گر این بوده ام که شمر با اختیارش چه خواهد کرد.من مشاهده گری که در اختیار شمر دخل و تصرفی ندارم.حالا شما می گویی من که مشاهده گر رفتار شمر بودم اختیار او را سلب کرده ام؟؟قضیه خدا هم همینگونه است از بعضی جهات.خدا در تمام لحظات جاری و ساریست.
نمی دونم قضیه روشن و واضحه...من نمی دونم چجوری دیگه توضیح بدم.

بخواهیم به شکل تمثیلی قضیه مورد نظرمونه بیان کنم اینجور هم می تونیم بگیم که:خدا چون متعالی و هیچ نقض و کاستی در او نیست و بزرگترین موجوده نمی تونه که مثلا نادان و ناتوان باشه و در واقع نادان و ناتوان نیست!... خدا علاوه براینکه نادان و ناتوان نیست بلکه نمی تواند که اراده و اختیار کند که نادان و ناتوان باشد.مذهبیون می گن خدا کارهای محال و غیر منطقی رو نمی تونه انجام بده.خدا نمی تونه ارداه کنه که نادان و ناتوان بشه.مثلا پیامبر از خدا بخواد معجزه ای بفرسته.بعد خدا بگه عزیزم من اراده کردم که ناتوان باشم و از این رو کاری از دستم بر نمی آد و نمی تونم معجزه بفرستم....آیا همچین چیزی امکان داره؟؟ حالا شما می گویی خدا نباید بدونه که شما بهشتی میشوی یا جهنمی؟در این صورت خدا باید یک کار محال انجام بده و مثلا بگه.من خودمو محدود به زمان می کنم.منتظر می مونم ببینم شما دو دقیقه بعد چکار خواهید کرد و آخر عمر به کجا خواهی رسید....یعنی محدود به زمان بشهیعنی یکجور نقص و ایراد برای خدا...خدا در این صورت از خدایی می افته...خدا خودشو محدود به زمان کنه اینجا یعنی خدا اراده کرده که ناتوان بشه و این محاله....مثل اینه که خدا اراده کنه که محدود به مکان بشه و جسمیت پیدا کنه و او هم دارای مکان بشه.این محاله....البته این سخنان شاید با گفته های بعضی آیات و گفته های مذهبیون متناقض در بیاد ولی خوب این گفته به نظرم حقیقته و باید که گفته های دیگه که مذهبیون بیان میکنند عیباشون گرفته بشه تا تناقضاتی دیده نشه.

حرفام زیاد شد و بعضی قسمت هاش تکراری...ولی چه کنم که واقعیت قبلا هم چندین جمله سر این قضیه جملاتی بین من و شما رد و بدل شد ولی شما همچنان بر حقانیت گفته های خود اصرار دارید....

ویرایش شده توسط: naashenas

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#239 Posted: 25 Sep 2014 15:28

rostam91: بله حاضرم ، یادت باشه ادعا کردی خداوند به یکی از صحابه وعده بهشت داده ولی اون صحابه بعدا مسیرش رو تغییر داده و منحرف شده
أبو الغاديه، در ميان (السابقون الأولون):

ابن تيميه حرانى در باره او مى‌نويسد:

كان مع معاوية بعض السابقين الأولين وإن قاتل عمار بن ياسر هو أبو الغادية وكان ممن بايع تحت الشجرة وهم السابقون الأولون ذكر ذلك ابن حزم وغيره.

برخى از السابقون الأولون (مهاجران نخستين) دور و بر معاويه بودند كه يكى از آنان ابوالغاديه قاتل عمار بن ياسر است، او كسى است كه در بيعت شجره حضور داشت و با پيامبر بيعت كرد، اين مطلب را ابن حزم و ديگران نقل كرده‌اند.

الحراني، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية أبو العباس (متوفاي728هـ)، منهاج السنة النبوية، ج6، ص333، تحقيق د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

در حالى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در باره وى و گروهى كه او به آن‌ها تعلق داشت، فرمود:

وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.

عمار را گروه نابكار مى‌كشند؛ در حالى كه عمار آن‌ها را به سوى بهشت و آن‌ها عمار را به سوى آتش دعوت مى‌كنند.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص172، ح436، كتاب الصلاة،بَاب التَّعَاوُنِ في بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، و ج3، ص1035، ح 2657، الجهاد والسير، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

جالب اين است كه خود ابوالغاديه، قاتل عمار، نقل كرده است كه كشنده عمار در آتش است.

ذهبى در ميزان الإعتدال مى‌نويسد:

عن أبي الغادية سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: قاتل عمار في النار وهذا شيء عجيب فإن عمارا قتله أبو الغادية.

از ابوغاديه نقل شده است كه گفت: از رسول خدا شنيدم كه فرمود: كشنده عمار در آتش است. و اين چيزى است شگفت‌آور؛ زيرا خود ابوالغاديه عمار را كشته است.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 2، ص 236، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1995م.

در نتيجه كسانى همچون ابوالغاديه، هر چند كه جزء «سابقون الأولون» بوده‌اند؛ اما به خاطر اعمالى كه پس از نزول آيه انجام داده‌اند، رضايت خداوند از آن‌ها تبديل به غضب و خشم شده است.

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#240 Posted: 25 Sep 2014 17:45

naashenas: بخواهیم به شکل تمثیلی قضیه مورد نظرمونه بیان کنم اینجور هم می تونیم بگیم که:خدا چون متعالی و هیچ نقض و کاستی در او نیست و بزرگترین موجوده نمی تونه که مثلا نادان و ناتوان
با این قسمت آخر پستتون واقعا حال کردم
با این توضیحات دیگه من حرف بیشتری رو برای اقناع آمتیس نمی تونم بیارم واقعا جامع و کامل بود حتی این مثالها به ذهن من هم نرسید

صفحه 24 از 54: « پیشین 1 ... 23 24 25 ... 53 54 پسین »

مذهب /

شیعه بر حق تر است یا سنی؟

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا