صفحه 8 از 54: « پیشین 1 ... 7 8 9 ... 53 54 پسین »

شیعه بر حق تر است یا سنی؟

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#71 Posted: 17 Jul 2014 18:33

منهاج السنه ابن تیمیه

فصل (34)دربار? نامگذاري عمر- رضي الله عنه - به فاروق
مؤلف رافضي مي گويد: «و عمر را فاروق ناميدند و علي ؛ را فاروق نناميدند، در حالي که پيغمبر ص در مورد علي گفت: علي فاروق امت من است و حق را از باطل جدا مي سازد. ابن عمر مي گويد: ما در زمان پيغمبر ص منافقان را جز به بغض نسبت به علي ؛ نمي شناختيم».
در جواب بايد گفت: اولاً: اين دو حديثي که مؤلف براي مقصود خودش به آنها چنگ مي زند، شکي در جعلي و موضوع بودنشان نيست: در کتب حديثي معروف و معتمد هيچ يک از اين دو حديث وجود ندارد و هيچ يک از آن دو اسناد معروف و شناخته شده اي ندارند.
ثانياً: نقل حديث و احتجاج به آن حتي در مسايل فرعي نيز نياز به سند دارد، چه برسد به مسايل اصول دين. واگر نه به اتفاق اهل علم، صرف گفتن «پيغمبر فرمود» حجت نيست و اگر حجت مي بود، هر حديثي را که يکي از اهل سنت در مورد آن بگويد: «پيغمبر ص فرمود»، حجت مي گرديد. ولي ما در اين باب تنها احاديثي را مي پذيريم که با سندي روايت شده باشد که رجال آن سند - از هر طايفه و فرقه اي که باشند - افرادي معروف به صدق باشند.
واگر اين حديث سند نداشته باشد و ناقل آن خودش حديث را وضع و جعل ننموده و بلکه از کتب ديگران نقل کرده باشد. پس مؤلف نسبت به حال راويان حديث جاهل است. در حالي که کثرت دروغ و جعل در اين باب و غير آن معروف است. بنابراين چگونه جايز است که شخصي چيزي را به پيغمبر ص نسبت دهد که سند آن را نمي داند؟
ثالثاً: هر کس کمترين آگاهي داشته باشد، مي داند که اهل سنت بيش از سايرين احاديث پيغمبر ص را کاويده اند و دنبال علم آن بوده اند، و بيش از همه به پيروي از احاديث تمايل داشته و بيش از همه از هوي و هوس شخصي - که مخالف با حديث است - دوري نموده اند. بنابراين چنانچه در نزد آنها ثابت شود که پيغمبر ص چنين چيزي را به علي- رضي الله عنه - فرموده، کسي در تبعيت از فرموده پيغمبر بر آنها مقدم نيست، چراکه آنها از روي ايمان به اقوال پيغمبر و محبت نسبت به تبعيت از او، از آن احاديث پيروي مي کنند و نه براي غرضي که در مورد شخص ممدوح دارند.
اگر براي اهل حديث ثابت مي شد که پيغمبر ص فرموده: علي- رضي الله عنه -، فاروق امت من است، حتماً آن را روايت مي کردند و مي پذيرفتند، همچنانکه فرموده پيغمبر ص در مورد ابوعبيده را نقل کرده اند که فرمود: «هذا أمين هذه الأمّة»(1).
يعني: ابوعبيده امين اين امت است.
و نيز حديث پيغمبر ص در مورد زبير را روايت کرده اند، که فرمود: «إن لكل نبي حواريّ وحواريّ الزبير»(2).
يعني: هر پيغمبري حواري است، و حواري من زبير است.
و نيز در مورد خود علي- رضي الله عنه - روايت کرده اند که پيغمبر ص فرمود: «لأعطين الراية غداً رجلاً يحب الله ورسوله، ويحبه الله ورسوله»(3).
يعني: فردا اين پرچم را به کسي مي دهم که خدا و پيغمبر ص را دوست دارد و خدا و پيغمبر ص نيز او را دوست دارند.
و نيز حديث کساء در مورد علي، فاطمه، حسن و حسين را روايت کرده اند، که پيغمبر ص فرمود: «اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً»(4).
يعني: خداوندا! اين افراد اهل بيت من هستند، پس پليدي را از آنها دور و آنها را پاک و مطهر بگردان.
و رواياتي ديگر از اين قبيل.
__________
(1) بخاري، 5/25 و غيره.
(2) نگا: بخاري، 5/21 و مسلم، 4/1879.
(3) نگا: بخاري، 5/18 و مسلم، 4/1871.
(4) نگا: مسلم، 5/1883.

رابعاً: هر دو حديث مورد استناد مؤلف به گونه اي هستند که با دليل نيز مي توان جعلي و موضوعي بودن آنها را ثابت کرد و بنابراين نسبت دادن آنها به پيغمبر ناجايز است:
مي توان گفت: معني اين کلام چيست که علي- رضي الله عنه - و يا غيره فاروق اين امت است و حق و باطل را از هم جدا مي سازد؟
اگر مراد اين است که اهل حق و اهل باطل را از هم متمايز مي گرداند و مؤمنان را از منافقان تشخيص مي دهد.
بايد گفت: اين کاري است که هيچ يک از انسان ها - نه پيغمبر ص و نه غير ايشان - قادر به انجام آن نيستند، چراکه خداوند مي فرمايد: ? ( صدق الله العظيم - - ( تم بحمد الله - عليه السلام -- صلى الله عليه وسلم - - ( - - - ( قرآن كريم - رضي الله عنهم - مقدمة - (( } تم بحمد الله ( - - - رضي الله عنه - - (( - } - - - رضي الله عنه - تمت قرآن كريم ( { ((( - - جل جلاله -( تم بحمد الله } ( صدق الله العظيم ( تم بحمد الله - عليه السلام -- صلى الله عليه وسلم - ( - ( - - صلى الله عليه وسلم - - ( { - عليه السلام - - - ( - - رضي الله عنهم - - ( - - - } } - - صلى الله عليه وسلم -( - - رضي الله عنه - - - رضي الله عنه - تم بحمد الله - فهرس - - رضي الله عنه -( ( - - - (( } - - - - - صدق الله العظيم ( - ( - ( - فهرس - (( - - } ( صدق الله العظيم (- رضي الله عنه - صدق الله العظيم - عز وجل - ( المحتويات ( - ( - فهرس - ((- رضي الله عنه - الله أكبر ?. (التوبه: 101). «و از (ميان) اعراب باديه نشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند; و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمى شناسى، ولى ما آنها را مى شناسيم».
بر مبناي اين آيه، پيغمبر ص به صورت معين، يك يك منافقان مدينه و پيرامون آن را نمي شناخته، پس چگونه غير ايشان قادر به اين شناخت و تشخيص اند؟
و محبت روافض نسبت به علي- رضي الله عنه - باطل است، زيرا روافض در حقيقت چيزي را دوست دارند که وجود ندارد و آن امام معصومي است که بر امامتش نص وارد شده و بعد از پيغمبر ص کسي جز او امام نيست، و معتقد به اين بوده که ابوبکر و عمر ظالم، متجاوز و يا کافر بوده اند. ولي وقتي در روز قيامت برايشان معلوم شد که علي - رضي الله عنه - از هيچ يک از آن دو نفر برتر نبوده و غايتش اين است که در فضل به مرتبه آنها نزديک بوده است، و علي به امامت و فضل آنها اقرار نموده، و نه او و نه آن دو هيچ يک معصوم نبوده اند، و بر امامت او نصي وجود نداشته است. بدين ترتيب روافض پي مي برند که اصلاً علي را دوست ندارد، و بلکه در حقيقت بيش از هر فرقه ديگري نسبت به علي- رضي الله عنه - کينه دارند، چراکه روافض با کسي که اين صفات را داشته باشد، دشمني مي ورزند، حال آنکه در قيامت مي بينند که علي کامل تر از بقيه متصف به اين صفات است، صفاتي مثل اثبات و تاييد امامت سه خليفه قبل از خودش و تفضيل آنها بر خودش چرا که علي- رضي الله عنه - آنها را بر خودش برتر نمي شمرد و امامت آنها را تأييد مي کرد، بدين ترتيب روافض پي خواهند برد که آنها واقعاً دشمن علي- رضي الله عنه - هستند.
و با اين توضيحات، معني حديثي را که مسلم از علي- رضي الله عنه - روايت مي کند، تبيين مي گردد. علي مي فرمايد: «پيغمبر امي ص با من عهد کرد کسي جز مؤمنان مرا دوست نخواهد داشت و کسي جز منافقان نسبت به من کينه نخواهد داشت»(1).
__________
(1) نگا: مسلم، 1/86.

اگر اين اثر ثابت و صحيح باشد، بايد گفت که روافض علي را به خاطر واقعيتي که داشته، دوست ندارند. بلکه محبت روافض نسبت به علي از جنس محبت يهوديان نسبت به موسي، و نيز از جنس محبت مسيحيان نسبت به عيسي است: روافض با ويژگي و اوصاف واقعي علي- رضي الله عنه - دشمني مي کنند، همچنانکه يهوديان و مسيحيان با اوصاف واقعي موسي و عيسي دشمني مي ورزند، چراکه موسي و عيسي نبوت محمد ص را قبول داشتند و به آن اقرار مي کردند.

sara_blue_xxx

کاربر

ارسالها: 228

#72 Posted: 17 Jul 2014 18:53

شیعه بر حق است...برا اثباتشم میتونید راز ذریه رو سرچ کنید...حتی در یهود هم اومده که شیعه بر حق است.....
میتونید داستان دو ذریه پاک و برتر جهان هستی رو سرچ کنید

برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#73 Posted: 17 Jul 2014 21:21

منهاج السنه ابن تیمیه جلد ۱ ص ۳۶
ما اهل سنت علي - رضي الله عنه - را يکي از بهترين صحابه ي پيامبر دانسته و ايشان را خليفه ي چهارم رسول خدا مي دانيم، و بقيه ي صحابه را نيز دوست داشته و براي خطا کارشان عذر جستجو کرده، و در جنگهاي داخلي آنها را معذور مي دانيم.
اما (شيعه امروزى) در علي و اولاد او غلو نموده تا جايي که مرتبه ي امامت آنها را بالاتر از مرتبه ي رسالت و پيامبري مي دانند.
مجلسي از ابن بابويه نقل مي كند که زين العابدين مي گفت: «ما ائمه ي مسلمانان و حجت هاي خدواند بر مسلمانان هستيم و ... ما سبب شديم که آسمان بر اهل زمين نيفتد, و بوسيله ي ما زمين، اهل خويش را نمي خورد، و به سبب ما باران مي بارد، و رحمت خدا پخش مي شود و...».
و حتي در حق شخص مزعوم و مجهولي که اصلا متولد نشده و همچون عنقا(1) وجود خارجي ندارد، غلو نموده و برايش داستان هاي آکنده از خرافات، غلو و شرک ساخته اند تا جايي که ملاباقر مجلسي در حق اليقين و بحارالأنوار مي نويسد: «و چون مهدي متولد شد با پدرش حسن عسکري به زبان عربي شيوا صحبت نموده و بر ائمه صلوات فرستاد، و بعد از آن مرغهايي از آسمان آمده و حسن عسکري، مهدي را به آنها سپرد و گفت: اين مولود را بگيريد، او را شير بدهيد و هر چهل روز يک مرتبه نزد ما بياوريد و... ».
و در فضايل زيارت قبر علي - رضي الله عنه - که دقيقاً مكان آن براي هيچ کسي معلوم نيست آورده اند: «کسي که قبر علي را زيارت نمايد، ثواب صد شهيد براي او نوشته شده و خداوند گناهان سابقه و لاحقه ي او را مي بخشد».
و در فضايل تقيه (نفاق) آورده اند که نود درصد دين در تقيه است، و کسي که تقيه نکند دين ندارد.
__________
(1) نام پرنده اي است خيالي که در داستانها و قصه ها ذکر مي شود.

shakaat

کاربر

ارسالها: 6350

#74 Posted: 17 Jul 2014 21:36

rostam91: و ايشان را خليفه ي چهارم رسول خدا مي دانيم
شما واقعا خسته نباشید...
تو جنگ احد اگه امیرالمونین نبود پیغمبر شهید میشد و اسلام نابود شده بود
لا فتی الا علی...
تو جنگ خندق اگه رشادت و دلاوری امیرالمونین نبود از اسلام حتی یک اسم هم باقی نمونده بود
اولین کسی که به اسلام گرویده شد حضرت امیر بود...یک نفر رو برای من بیارین که فضایلش به اندازه امیرالمونین باشه
خلیفه دوم مگه خودش نمیگه اگر علی نبود عمر هلاک میشد؟!!!!آیا واقعا کسی برتر از حضرت امیر برای جانشینی رسول الله داشتیم؟مگه تو غدیرخم خلیفه دوم اولین کسی نبود که به حضرت امیر تبریک گفت پ چی شد که سقیفه بنی ساعده رو راه انداختن...شما مگه میتونین حضرت امیر رو قبول نداشته باشین؟شما کسایی هستین که معاویه ملعون رو مسلمان و خلیفه مسلمین میدونین..معاویه ای که حضرت رسول نفریینش میکنه که هرگز سیر نشه
پ اینو نگین که ما علی رو قبول داریم اگر علی رو قبول نداشته باشی ینی مسلمون نیستی

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#75 Posted: 19 Jul 2014 09:34

منهاج السنه ابن تیمیه جلد۱ ص ۴۹۶

در مورد آنچه مؤلف در مورد لعن علي- رضي الله عنه - ذکر کرده، بايد گفت: لعنت کردن از جانب هر دو گروه بوده، همچنانکه محاربه از هر دو طرف بوده است: هر گروهي بزرگان گروه مخالف را در دعايشان لعنت مي کردند. گفته شده که هر دو گروه همديگر را لعنت مي کردند ولي به هر حال جنگ با شمشير از لعنت با زبان شديدتر است.
بسي جاي تعجب است که روافض سب و نفرين علي- رضي الله عنه - را برنمي تابند، ولي خودشان ابوبکر، عمر و عثمان را لعنت مي کنند، و آنها را و دوستداران آنها را تکفير مي نمايد. معاويه- رضي الله عنه - و يارانش، علي- رضي الله عنه - را تکفير نمي کردند و بلکه خوارج متمرد بودند که علي- رضي الله عنه - را تکفير کردند، ولي شر روافض از آنها بيشتر است.
شکي نيست که سب و لعن هيچ يک از صحابه جايز نيست: نه علي، نه عثمان ونه غير آن دو، و هر کس ابوبکر، عمر و عثمان را سب و لعن نمايد، گناهش بزرگتر از گناه کسي است که علي را سب و لعن مي کند چون گناه لعن به سه نفر بیشتر از گناه لعن به یک نفر است و اگر حتي تأويل و توجيهي هم براي سب و لعن خودش داشته باشد، تأويل و توجيه او از تأويل لعن کننده علي فاسدتر است.
مؤلف مي گويد: «معاويه حسن را مسموم کرد».
اين کلام را بعضي از مردم گفته اند ولي هيچ حجت و دليل شرعي و يا اقرار معتبر و يا نقل جازمي براي آن ارائه نکرده اند و چنين ادعايي پذيرفتني نيست، زيرا قول بدون علم شمرده مي شود.
مؤلف مي گويد: «و پسرش، يزيد، مولاي ما حسين را کشت و زنانش را غارت کرد».
در جواب بايد گفت: يزيد به اتفاق اهل نقل و روايت دستور قتل حسين را نداد، بلکه به ابن زياد نوشت که او را از ولايت بر عراق باز دارد. و حسين- رضي الله عنه - گمان مي کرد که اهل عراق او را ياري مي کنند و به آنچه برايش نوشته بودند، وفا مي کنند، پس پسر عمويش مسلم بن عقيل را به سوي آنها فرستاد. وقتي آنها مسلم را کشتند و به او خيانت کرده و با ابن زياد بيعت نمودند، حسين- رضي الله عنه - خواست که برگردد ولي آن سپاه ظالم به او رسيد، و او خواست که يا نزد يزيد برود، يا به طرف مرز برود، و يا به سرزمين خودش برگردد. آنها اجازه هيچ کاري جز اسارت را به او ندادند و او خودداري کرد. پس با او جنگيدند تا اينکه او را مظلومانه به شهادت رساندند. وقتي اين خبر به يزيد رسيد، اظهار ناراحتي کرد و در خانه اش عزا گرفت، به هيچ وجه او را هتک حرمت نکرد و بلکه اهل بيت او را اکرام نمود و به آنها اجازه داد به ديار خودشان برگردند.
مؤلف رافضي مي گويد: «و پدرش - پدر معاويه - دندان پيشين پيغمبر ص را شکست و مادرش جگر حمزه، عموي پيغمبر ص، را خورد».
شکي نيست که ابوسفيان بن حرب در روز جنگ أُحد فرمانده مشرکان بود و در همان روز دندان پيغمبر ص شکسته شد و طبيعتاً توسط يکي از مشرکان شکسته شده است، ولي هيچ کسي نگفته که ابوسفيان اين کار را به صورت مباشر انجام داده است، و بلکه عتبه بن ابي وقاص دندان پيغمبر ص را شکست. هند نيز جگر حمزه را در دهانش گذاشت و جويد ولي نتوانست آن را ببلعد و آن را بيرون انداخت.
اين کارهايشان قبل از مسلمان شدن بوده است ولي بعداً مسلمان شده و نيک به اسلام پايبند شدند، هند نيز همين گونه بود و پيغمبر ص او را اکرام مي نمود و اسلام، انسان را از گذشته اش مي برد. خداوند مي فرمايد:

‏قُل لِلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغَفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينِ ‏ ‏
‏( اي پيغمبر ! ) به كافران بگو : ( درگاه توبه هميشه باز است و ) اگر ( از كفر و عناد ) دست بردارند ، گذشته اعمالشان بخشوده مي‌شود ، و اگر هم ( به كفر و ضلال خود ) برگردند ( و به جنگ و ستيزتان برخيزند ) قانون خدا درباره پيشينيان از مدّنظر گذشته است ( و همان قانون هم درباره آنان اجرا مي‌گردد . يعني سزاي مشركان و معاندان و مكذّبان نابودي است و ايشان هم نابود مي‌شوند ) .‏ انفال آیه ۳۸

rostam91

کاربر

ارسالها: 1509

#76 Posted: 19 Jul 2014 09:37

shakaat: مگه تو غدیرخم خلیفه دوم اولین کسی نبود که به حضرت امیر تبریک گفت پ چی شد که سقیفه بنی ساعده رو راه انداختن
همین حرفت دلیله خوبیه برای اینکه ثابت کنه غدیر خم تعیین جانشینی نبود
چگونه ممکنه اون همه آدم که شما خودتون ۱۲۰۰۰۰ نفر برآورد میکنین با علی دست بیعت بدن ولی ۸۰ روز بعد همه خیانت کنن و با لبوبکر بیعت کنند
یعنی از بین ۱۲۰۰۰۰ نفر ۱۰ نفر هم پیدا نشد که اعتراض کنه؟

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#77 Posted: 20 Jul 2014 10:31

rostam91: چرت و پرته ، خودت هم میدونی!

فعلا که تو سوریه دارن جاد نکاح میکنن حالا شما بگو دروغه برات دهها مطلب از مقامات اردن و عمان تا دبیر سازمان ملل اوردم که همه تایید کرده بودن این اتفاق افتاده و میافته

شما اهل تسنن لواط رو با پسر نابالغ ازاد میدونید و هر روز طالبان داره انجامش مکیده اونوقت جهاد نکاح رو انمکار میکنید

اونچه مسلم است یک عده از ه مذهب های شما که اتفاقا شما هم طرفداری اونها رو میکنی و باز اتفاقا از شما خیلی معتقد تر و محکم تر هستند

در حال انجام فریضه جهاد نکاه و لواط هستند دوست داری مدارک هر دوتاش رو دوباره تصویری بزارم

گرچه قبلا هم گذاشتم

rostam91: آن‌ها فقط مخالفان خود را که برای گسترش فرقه اسماعیلیه خطر ناک می‌دیدند می‌کشتند
خودت نوشته های خودت رو بخون

فرقه اسماعیلیه

نه شیعه اثنی عشری ...علوی های شوریه رو هم شیعه میگن ولی همه اعتقاداتشون سنی است نماز دست بسته بشار شاهدشه

در تشیع هم بوده باز اینکه بروند و یک نفر رو ترور کنن گرچه خیلی بده اما کشتن زن و بچه و خفه کردن کودک در اب و سر بریدن دیگه چیزی است

rostam91: این چندمین باره که تهمت میزنی ، لااقل یکیش رو بیار باسند که من از داعش دفاع کرده باشم
بارها گفتم باز هم میگم داعش یه گروه تروریستسه و جنایت کار
هر وقت از جنایات اونها گفتم فرمودید خون خون میاره کشتار باعث کشتار میشه

اینها چیه توجیه نیست

منظورت این نیست که چون عراقی ها ۲۵۵ نفر رزمجو داعش رو کشتن پس اونها حق دارن حمله کنن و زن و بچه مردم رو به خاک و خون بکشن

گرچه کشتن این ۲۵۵ نفر گر چه کار بسیار بدی است اما بعد از حمله داعش و جنایات اونها صورت گرفته جنایاتی که روح تمام مردم عراق رو جریحه دار کرده

rostam91: کم کم دارم به این نتیجه میرسم که علما و روایات ما درباره شجاعتهای علی بن ابی طالب بهمون دروغ گفتن و علی در واقع آدم ترسو و بزدلی بوده که نتنها از ناموسش نتونسته دفاع کنه ،حق خودش رو هم در خلافت نتونسته بگیره، تازه لیاقت خلافت هم نداشته و در زمان خلافت آدمی ترسو بوده و از خودش اختیاری نداشت
هر کسی به اندازه شعور خودش میفهمه و درک ها از مطالب تاریخی متفاوته

یکی مظلومیت علی رو درک میکنه و یکی ترسو بودن علی رو ..... rostam91: تمام استدلالها آبکی!
باز خوبه قبول داری که کاری که جلوی خونه علی انجام دادن خلاف شرع نبوده
شکستن بیعت با خدا...حمله به خانه زهرا خلاف شرع نبوده ....شما متوجه نیستی اصلا من چی میگم

واضح بگم .....عمر قصد دست درازی نداشته و یا کشتن ....ولی در قبرستان قصد اینکار رو داشتن میخواستن بدن مطهر فاطمه رو بیرون بیارن و بر او نماز بخوانند

rostam91: اینو توهمات شما بافته، ابوبکر و اهل سنت اصلا براشون قبر و جسد مهم نیست نماز بر میت واجب کفایه هست مثل نماز آیات، چند نفر بخونن کافیه

اتفاقا براشون مهم بود

مثل بقبه دروغ بافی ها

همونطور که الان از یک اسم یا از یک مشورت نتیجه میگکیرید بین علی ع و عمر خوب بوده

اگر این اتفاق میفتاد امروز کلا میگفتید فاطمه س خلافت ابوبکر و عمر رو قبول داشته و بیعت کرده دلیلشم همینکه نماز میت حضرت رو این دوتا خودندن

حضرت علی ع و زهرا س کاری کردند که الان من بتوانم اثبات کنم که عمر و ابوبکر کافر اندر کافرند

اهل سنت عوام فریبند

میگویند در قران نوشته وجه الله ....پس خدا صورت دارد

نوشته ید الله پس خدا دست دارد

یک ذره به خودشون زحمت نمیدهند که در معنا و مغهوم غور کنند

منظور از یدالله دست جسمی خدا نیست بلکه قدرت خداست و اختیار خدا

یدالله فوق ایدیهم یعنی اراده خدا بالاترین اراده هاست نه دست خدا بالای بقیه دستهاست

شما اهل سنت به جسمیت خدا معتقدید در بخاری و سایر کتب شما فراوان است

از تنبان و صورت و دستو پای خدا حرف زدید

چون نمیتوانید بیشتر از انچه در ظاهر وجود داره رو ببینید

rostam91: انسان تا شجاعت و مدیریتی از خودش نشون نده در بین مردم معروف نمیشه

دقیقا ...علت معروفیت عمر و چنگیز و هلاکو و نرون و هیتلر یکی است ...کشور گشایی

rostam91: همینکه مردم بعد وفات پیامبر با ابوبکر بیعت کردن و هیچ اعتراضی مشاهده نشد حتی در بین مردم دیگر نقاط اسلامی خودش نشون از محبوبیت ابوبکر و شناخت نسبت به ایشون داره
اره کسی که پیامبر برای هیچ کاری قبولش نداشت ولی دائم خودش رو به حضرت رسول میچسباند

اعتراض نشد ؟؟؟

وقتی با شمشیر برهنه سراغ مردم عادی میری تا بیعت کنن ...چه اعتراضی

همه گفتن فاطمه که فاطمه بود رو اونجوری کردن مکا که جای خودمون رو داریم

rostam91: در پاسخ بايد گفت: بي ترديد علي- رضي الله عنه - از شجاع ترين افراد ص

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#78 Posted: 20 Jul 2014 11:20

rostam91: چگونه ممکنه اون همه آدم که شما خودتون ۱۲۰۰۰۰ نفر برآورد میکنین با علی دست بیعت بدن ولی ۸۰ روز بعد همه خیانت کنن و با لبوبکر بیعت کنند
یعنی از بین ۱۲۰۰۰۰ نفر ۱۰ نفر هم پیدا نشد که اعتراض کنه؟
تاریخ رو که نمیشه برعکس تحلیل کرد

یه اتفاقی ۱۴۰۰ سال پیش افتاده حالا بگیم چون اینو گفتن پس به این شکل است

اون زمان همه اقتضاعاتش ماله همون زمانه

مکثلا میگید چون اسم فرزند حضرت علی فلان است پس رابطه اونها با هم خوب بوده

اما جواب شما

همونجوری که همه امت موسی در غیبت پیامبر و با وجود جانشین خیانت کردند و گوساله پرست شدند

اونها حتی جانشین پیامبر بینشون بود و کلا کافر شدند نه اینکه منحرف بشوند البته کار عمر کم از کفر هم نیست

همونجوری که از بیش از ۳۰ هزار نامه بیعت مردم کوفه به امام حسین رسید و این ۳۰ هزار نفر نه تنها ده نفر نه تنها وفا به عهد نکردند بلکه همگی بر علیه حسین ع شمشیر کشیدند

همونجوری که در احد با یک شایعه کل لشگر فرار کرد و پیامبر خدا را تنها گذاشتند و و عمر و ابوبکر خودشان میگویند مانند بز کوهی فرار کردیم و رفتند رو قله و فقط ۲ نفر چنان موج دور پیامبر را احاطه کردند یکی علی ع و دیگری زبیر

همونطوری که مردم در مسجد کوفه فریاد جنگک کردنو شهادت سر میدادن ولی وقتی علی ع گفت هر کس به حقیقت میخواهد در راه خدا جهاد کند فردا با فلان شکل بیاید نخیله به اندازه انگشتان دست هم نیامدند در نخیله محل اجتماع سپاه

همونطور که در میانه جنگ صفین همه سرداران عمری ها از معاویه خال المومنین پول گرفتند و دسیسه او رو قبول کردند و با فشا به علی ع و تهدید جان او و فرزندانش حکمیت رو به او تحمیل کردند

در خون اعراب خیانت وجود داره و کمتر خاندان هایی هستند که اصالت اونها مانع خیانت میشه

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

ametis

کاربر

ارسالها: 1495

#79 Posted: 20 Jul 2014 12:06

rostam91: ولله دیگه سخنان علی رو هم نمی خواهی ببینی به خودت مربوطه باز هم تیکه ای از نامه ۶ رو برات می زارم:
همانا شوراى مسلمين از آن مهاجرين و انصار است ، پس اگر بر امامت كسى گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودى خدا هم در آن است
جالبه نظرتون اینه که این حرف رو علی فقط برای مجاب کردن معاویه زده و اعتقادی بهش نداره
عقل حکم میکنه که وقتی کلامی رو میخونی به قبل و بعد اون هم توجه کنی

این نامه یکی از چندین نامه ای است که حضرت علی ع به معاویه نوشته

که ای معاویه خال المکومنین ...بیا و به حرف امیر المومنین گوش کن ....معاویه زیر بار نمیرفته و از فرمان خلیفه حقیقی رسول خدا طفره میرفته

حضرت برای جلوگیری از جنگ خیلی صبر کردند اما معاویه هر بار بهانه میاورد

لذا حضرت برای اتمام بهانه های او نوشتند

تو اگر حتی قیاس کنی من هم مانند خلفای قبلی و به توسط شورا انتخاب شده ام و همچون انان باید از من اطعت کنی

ضمنا مگر علی ع نمیدونستند که عمر رو اصلا شورا انتخاب نکرد

و شورای انتخاب عثمان هم فرمایشی بود

همه اینها بلاوه نامه های قبلی و البته خطبه های بعدی در مورد حق غصب شده ایشان نشون میده که حضرت علی ع احتجاج کردند

مثل اینکه من برای اثبات مثلا خدا به یک منکر خدا بگویم

اصلا خدایی نیست و آخرت و جهنم و بهشتی وجود ندارد .........اگر کنه کار و پیکو کار با هم فرقی نداشته باشند چه الزامی هست که انسان نیکو کاری کند

بعد شما همون تیکه اول رو نقل کنید بگید فلانی منکر خدا هست

شما همه نامه های علی ع به معاویه رو بخون بعد ببین میتونی تدلیس کنی

rostam91: منظورش اینه که به خلافت و حکومت دنیوی دل نبستم و مقام برام بی معنیه

حرف علی ع را گوش کن بعد

خلافت بر شما برای من از دستمال بینی بز بی ارزش تر است مگر بتوانمک حقی احقاق کنم یا جلوی ظلمی را بگیرم

تحلیل شما مثل همیشه اشتباهه چون علی ع بعدتر میگن

در عین حالی که تمایل نداشتم مردم مانند بچهشتر گرسنه که بسوی مکادر هجوم میبرد به من هجوم اوردند چنانکه نزدیک بود حسنین را زیر دست و پا له کنند و در میان استنکاف من با اصرار و ابرام و یاد اوری تکلیف شرعی مرا منتخب خود نمدند و شرایطم را پذیرفتند

البته این عین کلام نیست و از محفوظات خودمه از نهج البلاغه اما مضمون همینه که به زور و با فشار حضرت رو قانع کردند

rostam91: باید شرع بگه نه فهم ، چون شرایطش در حالات مختلف فرق می کنه

مثل اینکه در کل عمرتون این قاعده رو نشنیدید

کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل

احکام همه معقول هستند و عقول همه مشروع ...یکیاز رایط پذیرش احکام مجتهدین هم همین عقل است برای همین هم من وقتی فتوای تحفیذ خمینی رو خوندم کلا مرجع خودم رو عوض کردن

rostam91: در کلیپت میگه ، عایشه " افقه الفقها" یعنی بزرگترین فیفه است این یعنی اینکه یکی از بزرگترین فقها هست یعنی کسی که فقه زیاد میدونه نه اینکه بزرگترین مجتهد، فقیه با مجتهد فرق داره
فقیه و مجتهد آخه چه فرقی دارن جلوی اسم همه مراجع یا مینویس اجتهاد یا فقاهت

الان همین که افقه الفقها هست کافیه و همینکه بدونی من چیزی به گزاف نمینویسم ....دروغ نمینویسم

rostam91: چندتا رو من بدون سند آوردم که خواستیم روش بحث کنیم؟ در ضمن کلا روایات شیعه از صافی رد نشده هست ، حوب و بد قاطیه کسی نداشتین که اینها رو سوا کنه تا حتی خودتون بدونین کدوم راسته کدوم دروغ
فهم قران و احادیث ادم خبره و فنی میخواد

برای همینه که تو کتب دستکگاری اصلاح نشده تا هر کسی نره سراغ استباط های عجیب

مانند اهل سنت که به اعتبار متقن و غیر متقن بدن یک حدیث استنباط های عجیب و غریب میکنن

rostam91: آدم بی سواد( منظور بی اطلاع ) هرگز حاضر نیست شکستشو بپذیره و چون همه چیز رو کپی شده میاره و از تفکر خودش بهره نمیگیره فکر میکنه چیزهائی که میبینه درسته
دهها بار شکست خوردی و هر بار فرار کردی

صدها حرف نادرست گکفتید که تو هر پستی من اول مجبورم دروغهای شما رو اصلاح کنم بعد جواب بدم

نسبت به دنیا کاملاا بدون اطلاعات عمومی بحث میکنید و من بارها متذکر شده

تپس این ایه دقیقا در مورد خود شماست

شما در مورد عایشه با احادیث صحیح هم عربی اش هست هم فارسی و هم اسناد و رواه حاضری بحث کنیم ببینیم چه کسی حق را میگوید

من شما را دعوت به یک مناظره با یک موضوع روشن و شرایط مساوی میکنم در تاپیک عایشه و برای بار سوم

برای اثبات قبول کنید

sara_blue_xxx: ‏كساني كه زنان پاكدامن بي‌خبر ايماندار را به زنا متّهم مي‌سازند ، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيمي‌دارند ( اگر توبه نكنند ) .‏

من معتقد نیستم عایشه زنا داده و این حرفتون بی ربط است غریب به اتفاق شیعه هم قبول دادن عایشه زنا نداده است

بحث من در اثبات کفر عایشه بعد از رسول خدا و منافق بودن او در زمان حیات رسول خداست

rostam91: شما تنها راهی که می تونه نور دلت رو روشن کنه قرآنه و قرآنه و قرآنه تنها قرآن اونهم با فکری باز و بدون تعصب
یکبار کافیه خودتو فارغ از شیعه و سنی بودن در اختیار قرآن بزاری و با دل و جون بخونیش بدور از تفاسیر شیعه و سنی
من چندین بار قران رو خوندم منتها قرار نیست از بر شده باشم

زبانقران عربیست و عربعا از برش کنند

من قران رو فقط با معنی میخونم و درکم از قران مو به مو عقائد شیعه رو تثبیت میکنه

من فارسی زبان هستم و اشعار شعرای نامی خودمون رو هزار هزار بلد هستم و افتخار میکنم

گفتم میان زاهد و عارف چه فرق بود .......تا اختیار کردی ازان این طریق را

گفت آن گلیم خویش برون میبرد ز موج......وین جهد میکند که بگیرد غریق را

مکثل قران پند اموز و ارزشمند است

قران رو تنها خوندن مثل اهل سنت نتیجه اش همکین میشه که بعد از این همه سال

اهل سنت معتقدند که

خدا تنبان دارد و دست و پا و اعضا و جوارح دارد و گاهی به زمین میاید و روز قیامت همه جای خدا از بین میره الا صورتش ....مثل این کارتونها که شخصیته فقط یک ورت هست

این اعتقاد شماست

اما منه قران نخونده خدا را نور در آسمان و زمین میدانم که هرگز نه دیده میشود و نه لمس میگردد مانند هیچ چیز نیست اما در همه چیز هست وخانه اش قلب عارف به اوست

گفتم عارف به او تا بدانید خدا در قلب عارفان است به هر دین و آیینی

مقصود تویی کعبه بتخانه بهانه

مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

andishmand

ارسالها: 24568

#80 Posted: 20 Jul 2014 13:15

tramadolllll: به نظر من هر دین و آیینین و هر روشی برای خداوند قابل احترامه چه شیعه و چه سنی مهم اینه که یکتا پرست باشی و خداوند یکتا را پرستش کنی مهم چجوریش نیست بلکه تنها انسانیت . عدل . احترام به حق الناس
هر دین ، آئین و فرقه ای که به انسانیت و عدالت لطمه نزنه قابل احترامه . و این بحث و جدل فایده ای نداره . مهم اینه یاد بگیریم که از دستورات و فرامینی که به نفع جوامع انسانیست بهره ببریم . حالا چه شیعه باشه چه سنی ، چه زرتشت رو الگو قرار بدیم چه تابع قوانین ارتودوکس در مسیحت باشیم . مهم اینه انسان باشیم . شیعه حضرت علی رو الگو قرار بده ، سنی حضرت عمر رو ، بودائی از بودا اطاعت کنه مسیحی از مسیح و یهودی از موسی بی خدا هم بی خدا باشه . هر کس سعی کنه در چهارچوب اعتقادتش بدون خدشه دار کردن دیگر عقاید و زیر پا گذاشتن حرمت اونها ، واقعا" انسان باشه . دیگه اون روز تمام این مباحثه ها هم جمع خواهد شد . چون یاد گرفتیم و قبول کردیم عیسی به دین خود ، موسی به دین خود .

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

ویرایش شده توسط: andishmand

صفحه 8 از 54: « پیشین 1 ... 7 8 9 ... 53 54 پسین »

مذهب /

شیعه بر حق تر است یا سنی؟

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا