ارسالها: 428
#1
Posted: 5 Jan 2011 02:17
خدا انسان را آفرید یا انسان خدا را؟
یه اختلاف بین مذاهب و تاریخ هست!!مذاهب خدا را خالق انسان می دونن و تاریخ و منطق انسان را خالق خدا.ممنون میشم نظرتون رو بدونم
خوب اینجور بگم كه از خورشید بگیرید تا سوسكه مصری زمانی در مكانی پرستیده شدن!!!!اینها چرا باید پرستیده بشن و كی اینها رو خدا كرده
انسان همواره در جستجوی منشأ و مبدأ جهان بود است،تاریخ از آفریده شدن خدا سخن میگوید و ادیان از آفریده شدن انسان توسط خدا.خدا کیست؟توی تاریخ به این موضوع اشاره شده است که انسانهای اولی چون بسیار در خطر بودند و همواره تحت هجوم بلاهای تعبیه و غیر تعبیه بودند وجود یک برتر را نیز دانستند و این گونه شد که خداوند آفریده شد.
اولین خدا در تاریخ ماه بود زیرا مردان عمل پریود زنان را ماه میدانستند و اصولا ماه را مردی اغوا اگر میدانستند،بد آنان فهمیدند این خورشید است که عمل رویش گیاهان است پس خورشید کهن خدا شد و بد زمین خدا شد که به این ترتیب خداوند به روی زمین آمد و حتی مردم معتقد شدند که نور خورشید به داخل بتها رفته است و بت پرست شدند،در کل تا به این لحظه انسان با هر چیزی که برخورد کرده زمانی و در مکانی آن را پرستیده،از حشرات موزی تا ماموت و استخوان،در واقع خداوند حاصل فکر انسان است از دیده تاریخ و از دیده مذهب هم همگی موضوع رو میدانید و نیازی به توضیح نیست
رجوع بشه به تاریخ تمدن ویلدورانت
جلد 1:مشرق زمین!!!اونجا كامل به بحث خداوند در ادیان مشرق زمین می پردازه!
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
ارسالها: 376
#2
Posted: 16 Jan 2011 15:11
pooria_orosia: خوب اینجور بگم كه از خورشید بگیرید تا سوسكه مصری زمانی در مكانی پرستیده شدن!!!!اینها چرا باید پرستیده بشن و كی اینها رو خدا كرده.من تایپ فارسیم خیلب ضعیفه یه توضیح كامل فینگلیش الان میذارم
ببین عزیز جان انسان همیشه در تاریخ حس نیاز به پرستش رو در خودش احساس كرده و برای پركردن این خلع خیلی زمانها چنگ به ریسمان های پوسیده ای از قبیل بت پرستی و یا حیوان پرستی و خیلی از شرك های دیگر زده كه در تمام طول این تاریخ مصور كه شما دارین از اون اسم می برین پیامبرانی هم از جانب خدای واحد بودن كه انسانها رو دعوت به خدا پرستی كردن
انسانی كه بت رو با دست خودش میسازه دلیل بر اینه می خواد شكلی از خدا را داشته باشه تا بتونه اون رو مورد پرستش قرار بده
پس اگر انسان خدا رو خلق كرده بود این حس پرستش در انسان در طول تاریخ اصلا وجود نداشت و اصلا نباید خدای سنگ و چوب و ... پیدا میشد .
برای شناخت خدا علم ما باید خیلی فراتر از اینها باشه تا بتونیم بپذیریم
پس مشكل از خدا نیست مشكل از ماست كه نمیتونیم خالقمون رو بشناسیم برای همین به بی راهه می ریم
هیچ پدیده ای بدون علت نمیتونه بوجود بیاد مثلا اگر یك كوره روشن رو به یك پسر بچه نشون بدی بگی كه این كورست و گرمه ولی نگی چطور گرم میشه تا این بچه به سنی از فهم و درك و سواد نرسه نمیتونه دلیل گرم شدن كوره رو بفهمه ولی زمانی كه دلیل گرم شدن كوره رو فهمید دیگه به اون ایمان میاره
شما هم تا زمانی كه نخوای در باره علت بوجود اومدن جهان هستی فكر كنی نمیتونی چیزی رو درك كنی
مشكل شما اینه كه نمی خواین قبول كنید . دوست ندارید . فرار میكنید از یاد گرفتن
در ضمن شاید شما بگین كه ما دوست داریم انجوری باشیم به شما چه
حق باشماست به من و امثال من ربطی نداره كه شما می خوای چطور فكری داشته باشین .
شما مختارین ولی اگر می خواین كسی به عقیده شما كار نداشته باشه حرف اون رو نزنید لازم نیست بحث راه بندازین لازم نیست خداپرستی رو با دلایل اشتباه زیر سوال ببرین هیچ خدا پرستی برای شما رجز خونی نكرده و تایپیك باز نكرده و شما رو زیر سوال نبرده می تونین عقیده خودتون رو داشته باشین و از زنذدگی خودتون لذت ببرین نه اینكه بحثی رو شروع كنین و حریف بطلبین
هیچكس از شما نمی پرسه به خدا اعتقاد دارین یا نه این شما هستین كه با زدن این تاپیك ها می خواین بحث و جدل راه بندازین
اگر خدارو نمی پرستی یا قبول نداری پس بود و نبودش به شما ربطی نداره ، اگر مسلمون نیستی قوانینش به شما ربطی نداره ، اگر امام ها رو قبول ندارین و می گین دروغن داستان ها و سر گذشتشون باز هم به شما ربطی نداره .
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 533
#3
Posted: 16 Jan 2011 15:45
خوب معلومه انسان خدا رو آفریده اون انسانهای غارنشین چه میدونستند خدا چی هست ولی به مرور زمان یه عده برای اینكه مخ یه عده دیگه رو به كار بگیرند .............
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 376
#4
Posted: 17 Jan 2011 11:59
mamroza
ببین دوست خوبم معنای درست دمكراسی اینه كه هر كس با هر تفر كر و هر عقیده و یا هر مذهبی بتونه در جانعه زندگی كنه یعنی دیگران این مهم رو برای اون فراهم كنن
الان شاید بیشتر از 5 یا 6 هزار سال از عمر بشر بر روی كره خاكی بگزره و این بشر در این زمان خاص به اون رشد ذهنی خودش رسیده و با علم و كتاب و نشانه هایی كه در این دنیای پهناور وجود داره باید خودش راه درست خودش رو پیدا كنه و دوره تبلیغ و راهنمایی بسر اومده كه اگر اینطور نبود باید در طی این 1400 سال تاریخ اسلام پیامبران تبلیغی دیگری هم پیدا میشدن تا تبلیغ خدا پرستی كنن
پس خودت باید راه خودت رو پیدا كنی
به عقب كه بر گردی قبل از اسلام و چندین سال بعداز اپیامبر اسلام مبلغینی وجود داشتن تا اجازه انحراف رو به مردم ندن چون مردم آن زمان ساده تر از اونی بودن كه بتونن با علم و مطالعه حقیقت رو پیدا كنن ولی در زمان حاضر انسانها به رشد و تكامل فكری رسیدن و راه رو برای ررستگاری خودشون پیدا می كنن
mamroza
دوست من فاصله ما زیاد نیست ما همدیگر رو میبینیم ولی ب هم بی تفاوتیم رنگ ها رو یكی میبینیم ولی تعبیرمون از رنگ ها متفاوته
به امید پیروزمند بودن تو
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 376
#6
Posted: 17 Jan 2011 12:55
s_z_annul: انسان به تكامل فكری رسیده است؟؟؟
مطمئن باشید مردم 2000 سال پیش هم همین فكررا می كردند كه ما الان عقلمون كامل شده!!
دوست عزیز این تكامل فكر امری نسبی است!!! و شما نمیتوانید ادعا كنید كه انسان به تكامل فكری رسیده است
مردم 2000 سال قبل نسبت به مردم قبل از خودشون این فكر رو می كردن و ما هم نسبت به مردم 2000 سال پیش و مصلما مردم 2000 سال بعداز ما هم نسبت به ما همین حرف رو میزنن
وقتی كه حرفی رو متوجه نشدی پست نزن و شركت نكن
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 376
#8
Posted: 20 Jan 2011 10:54
s_z_annul: مشکل همین جاست
وقتی سطح تفکرتون در این حده فقط می تونم تاسف بخورم
خوب پس میشه بگی بی خدا بودن با چه عقایدی همراه و چه اصولی داره ؟
مگر نه اینكه ما داریم اشتباه میكنیم باشه شما بفرما چه چیزی باعث میشه كه یك بی خدا ، بی خدا باشه
ولی بدن در نظر گرفتن ادیان فقط حرف آیین خودت رو بزن
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 376
#10
Posted: 31 Jan 2011 19:55
s_z_annul: آیین من عقل من است (گرچه می دونم ناقص است) ولی ترجیح می دم با همین عقل ناقص عمل كنم نه با اعتماد به ماورا طبیعه
اول اینكه شما این حرف رو از روی غرور زدین برای اینكه بتونین خودتون رو موجه جلوه بدین
دوم بزار من برای شما از پیشگامان تفكرتون بگم كه به كجا رسیدن و چه نتیجه ای رو بدست اوردن
اول دكارت كعه در جستجوی دلایل عقلانی برای اثبات این بوده كه خدایی وجود نداره كه در اواخر عمر به این شك رسید كه آیا خودش وجود داره یا نه یا اصلا واقیت رو دخودش میتونه پیدا كنه و در نهایت خود او هم وجود نداشت
اسپیتزوا هم كه با تفكرش كه در اون زمان توسط كلیسا تكفیر شد در تلاش بود كه به واقع بگه همه چیز از یك جوهر بوجود میاد كه ان را خدا و یا طبیعت میشه نامید كه همه انسانها و حیوانات و زمین كرات و ... از همان یك چیزه
میبینیم كه این یكی نگفته كه خدایی وجود نداره این رو در كتاب اخلاقش میشه خواند
حالا میرسیم به جناب كانت
ایشون میگن كه برای شناخت به معرفت نیاز هست كه این معرفت برای انسان مرز بندی شده و فراتر رفتن از این معرفت و شناخت خارج از این مرز برای انسان غیر ممكن و صحبت كردن در این رابطه بی اساس است
ایشون هم به این نتیجه رسیده كه خدا رو باید درك كرد نه اثبات
حالا میرسیم به خردگرایی پست مدرنیسم
كه توی دوران معاصر ظهور كرده و نو پا بحساب میاد كه كلا با اون چیزی كه قبلیا گفتن فرق میكنه ولی خودشون رو پیرو اونها میدونن و میگن همه چیز بر پایه عقل بنا میشه و احساس هیچ نقشی نداره كه این تفكر باعث بوجود اومدن اختلالات روانی در افراد جامعه شده یعنی همه زدن به سیم آخر
منبعشم ویكی پدیا بهترین منبعه
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ویرایش شده توسط: van_dizel