ارسالها: 7673
#52
Posted: 2 Mar 2012 14:09
بحث و جدل کردن با کسى که به جاى تعقل و خردگرایى، دین را انتخاب کرده است، مانند تجویز دارو به بدن یک مرده است. {توماس ادیسون}
منم بی خدا هستم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 129
#53
Posted: 8 Mar 2012 05:06
لایل فراوانی بر اثبات وجود خدا اقامه شده است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
1-برهان امکان، یا برهان «امکان و وجوب».
این برهان از چهار مقدمه یقینی تشکیل می یابد:
الف) هیچ ممکن الوجودی ذاتاً ضرورت وجود ندارد، یعنی هنگامی که عقل، ماهیتش را در نظر می گیرد، آن را نسبت به وجود و عدم، یکسان می بیند و صرف نظر از وجود علت، ضرورتی برای وجود آن نمی بیند.
این مقدمه، بدیهی و بی نیاز از اثبات است. زیرا محمول آن از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید و فرض ممکن الوجود بودن عیناً فرض نداشتن ضرورت وجود است.
ب) هیچ موجودی بدون وصف ضرورت، تحقق نمی یابد، یعنی تا هنگامی که همه راه های عدم به روی آن مسدود نشود، به وجود نمی آید، و به قول فلاسفه «الشیء ما لم یجب لم یوجد». به دیگر سخن: موجود یا ذاتاً واجب الوجود است و خود به خود ضرورت وجود دارد و یا ممکن الوجود است، و چنین موجودی تنها در صورتی تحقق می یابد که علتی آن را ایجاب کند و وجود آن را به سر حدّ ضرورت برساند، یعنی به گونه ای شود که امکان عدم نداشته باشد. این مقدمه هم یقینی و غیر قابل تشکیک است.
ج) هنگامی که وصف ضرورت، مقتضای ذات موجودی نبود، ناچار از ناحیه موجود دیگری به آن می رسد، یعنی علت تامه، وجود معلول را ضرورت بالغیر می سازد.
این مقدمه نیز بدیهی و غیر قابل تردید است، زیرا هر وصفی از دو حال، خارج نیست: یا بالذات است و یا بالغیر. هنگامی که بالذات نبود، ناچار بالغیر خواهد بود. پس وصف ضرورت هم که لازمه هر وجودی است، اگر بالذات نباشد، ناچار در پرتو موجود دیگری حاصل میشود که آن را علت می نامند.
د) دور و تسلسل در علل محال است. این مقدمه هم یقینی است، زیرا دور و تسلسل برگشت به اجتماع نقیضین می نماید و محال بودن اجتماع نقیضین بدیهی است.
با توجه به این مقدّمات یقینی، برهان امکان به این صورت تقریر میشود: موجودات جهان، همگی با وصف ضرورت بالغیر، موجود می شوند، زیرا از یک سو ممکن الوجود هستند و ذاتاً وصف ضرورت را ندارند (مقدمة اوّل) و از سوی دیگر، هیچ موجودی بدون وصف ضرورت تحقق نمی یابد (مقدمه دوم) پس ناچار، دارای وصف ضرورت بالغیر میباشند و وجود هر یک از آنها به وسیلة علتی ایجاب میشود (مقدمه سوم).
اکنون اگر فرض کنیم که وجود آنها به وسیله یک دیگر ضرورت می یابد، لازمه اش دَوْر در علل است و اگر فرض کنیم که سلسلة علل،تا بی نهایت پیش می رود، لازمه اش تسلسل است و هر دوی آنها باطل و محال میباشد(مقدمه چهارم) پس ناچار باید بپذیریم که در رأس سلسله علت ها موجودی است که خود به خود ضرورت وجود دارد، یعنی واجب الوجود است.
این برهان را به صورت دیگری نیز می توان تقریر کرد که نیازی به مقدمه چهارم (ابطال دور و تسلسل) نداشته باشد، و آن این که: مجموعه ممکنات به هر صورت که فرض شود، بدون وجود واجب الوجود بالذات، ضرورتی در آنها تحقق نمی یابد، در نتیجه، هیچ یک از آنها موجود نمی شود، زیرا هیچ کدام از آنها خود به خود دارای ضرورتی نیستند تا دیگری در پرتو آن ضرورت یابد.
به دیگر سخن: ضرورت وجود در هر ممکن الوجودی ضرورتی عاریتی است و تا ضرورتی بالذات نباشد، جایی برای ضرورت های عاریتی نخواهد بود.
2ـ برهان تقدّم:
علت، تقدّم وجودی دارد بر معلول (نه تقدّم زمانی). معلول با این که هم زمان با علت است و از این نظر تقدّم و تأخری در کار نیست، در مرحله و مرتبه بعد از علت قرار گرفته و مشروط به وجود علت است، بر خلاف علت که مشروط به وجود معلول نیست، یعنی درباره معلول صادق است: «تا علت وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمیکند» اما درباره علت صادق نیست که: «تا معلول وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی کند». کلمه «تا» مفید مفهوم شرطیّت و مشروطیّت و تقدّم ذاتی است.
مثال: فرض میکنیم گروهی می خواهند در امری، مثلاً حمله به دشمن، اقدام کنند اما هیچ یک از آنها حاضر نیست پیش قدم شود و حتی حاضر نیست هم قدم باشد. به سراغ هر کدام که می رویم، میگوید «تا» فلان شخص حمله نکند، من حمله نخواهم کرد. شخص دوم همین را نسبت به شخص سوم میگوید و شخص سوم نسبت به شخص چهارم و همین طور... یک نفر پیدا نمی شود که بلا شرط حمله کند. آیا ممکن است در چنین وضعی حمله صورت گیرد؟ البته نه، زیرا حمله ها مشروط است به حمله دیگر، حمله غیر مشروط وجود ندارد و حمله های مشروط که سلسله را تشکیل می دهند، بدون شرط، وجود پیدا نمی کنند، نتیجه این است که هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
اگر سلسله ای غیر متناهی از علل و معلولات فرض کنیم، چون همه ممکن الوجود می باشند، وجود هر کدام مشروط بر وجود دیگری است که آن دیگری نیز به نوبه خود مشروط به دیگری است، تمام آنها به زبان حال میگویند «تا» آن یکی دیگر وجود پیدا نکند، ما وجود پیدا نخواهیم کرد، و چون این زبان حال، زبان همه است، بلا استثنا، پس همه یک جا مشروط هایی هستند که شرط شان وجود ندارد، پس هیچ یک وجود پیدا نخواهد کرد.
از طرف دیگر چون می بینیم موجوداتی در عالَم هستی وجود دارد، پس ناچار واجب بالذات و علت غیر معلول و شرط غیر مشروطی در نظام هستی هست که اینها وجود پیدا کرده اند.
3- برهان تجربی (دلیل علمی )
مهم ترین دلایل علمی برای اثبات وجود خدا ، آن دلایلی است که از راه نظم موجود در طبیعت و موجودات طبیعی می توان به وجود خداوند حکیم و مدبر رسید . تمام رشته های علوم ثابت می کند که در دنیا نظام معجزه آسایی وجود دارد که اساس آن ،قوانین وسنن ثابت و غیر قابل انکار جهان هستی است. تلاش و کوشش دانشمندان و احاطه به این قوانین ،امکان می دهد که بشر از راز هستی پرده برداری کند که در این مختصر فقط به یک استدلال ساده از پرفسور ادموند کارل کورنفلد استاد و محقق شیمی لاستیک و داروهای ترکیبی آلی و تکامل شیمی آلی میآوریم؛ «پرفسور ادوین کانلین زیستشناس دانشگاه پرینستون غالبا میگفت: «احتمال پیدایش زندگی از تصادفات به همان اندازه است که در نتیجه حدوث انفجاری در یک چاپخانه، یک کتاب قطور لغت بوجود آید» من این بیان را بدون قید و شرط تأیید میکنم. من عقیده راسخ دارم که خدایی وجود دارد که جهان را خلق کرده و از آن نگهداری میکند... من خدا را خدایی (میدانم) که تمام کتب آسمانی از سوی وی نازل شده ودر آن کتاب خود را به عنوان خالق و صانع جهان به بشر شناسانده و راه مستقیم حقیقت را به او نشان داده است... من اجازه میخواهم تا از چگونگی تأثیر شیمی آلی که در تقویت ایمان من بسیار مؤثر افتاده شمهای بیان کنم. ما وجود یک حکمت عالیه را برای خلقت طبیعت قبول میکنیم، والا باید بگوئیم که این جهان و طبیعت که ما آن را ادراک میکنیم، فقط و فقط در نتیجه تصادف بوجود آمده است. برای کسی که شگفتیها و رموز و نظم و ترتیب شیمی آلی را مخصوصا در اجسام زنده دیده است، تصور به وجود آمدن جهان در نتیجه تصادف بسیار دشوار و محال است. هر قدر ما ساختمان ذره را بیشتر مطالعه میکنیم و واکنشهای این ذرات را بیشتر زیر نظر قرار میدهیم به همان اندازه روشنتر درمییابیم که یک عقل کل نقشه عالم طبیعت را طرح و با اراده و مشیت خود آن را خلق کرده است. این فکر نتیجه تجربه شخصی من است و غالب اوقات که در آزمایشگاه، میان اجسام بینهایت کوچک و فعل و انفعالات پیچیده و عجیب آنها کار میکنم، فکر عظمت و حکمت عالیه آفریدگار مرا مبهوت و متحیر میسازد.
فعل و انفعالات سلول حیوانی به قدری عجیب و پیچیده است که اگر کوچکترین انحرافی در آنها روی دهد باعث بیماری حیوان میشود. واقعا عجیب است که سازمانی به پیچیدگی یک سلول حیوانی بتواند خودبخود به حیات و فعالیت خویش ادامه دهد. برای این کار حتما وجود پروردگار فوقالعاده حکیمی ضرورت دارد. من هر قدر بیشتر در آزمایشگاهها به کار تجربی میپردازم، ایمانم راسختر و محکمتر میشود و نسبت به فکر و حال بعضی از همکاران بیدین خودم، در هر نقطه جهان که باشند، بیشتر میاندیشم. وضع آنها در نظر من معمایی شده است که چگونه با مشاهده این همه دلیل بارز، باز نمیخواهند به وجود صانع اقرار کنند. در حالیکه یک ماشین ساده ساخت بشری طراح و سازندهای لازم دارد، چگونه ممکن است موجوداتی که هزاران مرتبه پیچیدهتر و عجیبتر از آنند، صانعی نداشته باشند.» (1)
سخنان این دانشمند ، مربوط به برهان نظم است که به طورخلاصه نمی تواند یک مجموعه منظم حتی یک موجود بسیار کوچک به صورت تصادف و اتفاق به وجود آید ، بلکه به سازنده و خالق حکیم و دانا تعلق دارد و پذیرش تصادف در خلقت آن قدر بی دلیل است که مانند پذیرش به وجود آمدن یک کتاب فلسفی و عملی دقیق با انفجار یک کارخانه چاپ کتاب.
برای توضیح بیشنر ، به کتاب اثبات وجود خدا به قلم چهل تن از دانشمندان تالیف جان کلوور ترجمه احمد آرام مراجعه فرمایید.
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد!
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم، سجده کرد!
ارسالها: 129
#54
Posted: 13 Mar 2012 06:11
JeiJeiNight: عزیز همه مطالب شما کپی پست بیشتر نیست چه زیباست که خودمان درک کنیم فکر کنیم وبنویسیم با این وجود من قادر هستم این سفسته هارو رد کنم
د آخه عزیز من همه که مثل شما درسشو نخوندن ، من دانشجوی هنرم و رشته تحصیلیم هیچ ربطی به فلسفه و منطق نداره به همین علت از یک مقاله ای که خوندم و مورد تاییدمه برای استدلال و نه سفسطه استفاده می کنم.
حکایت شما حکایت مرغ و تخم مرغه ، اینا رو که بهتون یاد دادن
مردمان بیدین در رتبه سوم با 16% جمعیت جهانی قرار دارند. جالب آن که نیمی از این افراد به خدا اعتقاد دارند، اما مذهبی را برای خود به رسمیت نمیشناسند.
این نشان دهنده این است که استدلال های شما یا بهتره بگم همان سفسطه بازی شما هنوز نتوانسته بشر رو متقاعد کنه و تنها ۸ در صد در دنیا مجاب شده اند و این اصلا خوب نیست.
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد!
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم، سجده کرد!
ارسالها: 300
#55
Posted: 27 Mar 2012 12:51
اصلا کسی نباید خدا رو قربانی کنه همه یه جوری به خدا ایمان دارند و کلا اگه به ازادی ایمان دارید پس به خدا خم ایمان باید داشت اصولا ایمان به خدا شخصی است ولی اصولا بی خدایان هم به نوعی به یک نیروی ماورایی اعتقتاد دارند
درود خدا بر حضرت داریوش اقبالی(ع)
ارسالها: 316
#56
Posted: 28 Mar 2012 20:00
خدایی وجود نداره
تو دنیایی که هر کار میکنی یکی هست که ازش ایراد بگیره _ پس هرکار خودت حال میکنیو انجام بده
فقط مواظب باش به کسی آسیب نزنی
برین به فلسفه هنر به هرچه بود و هست و نیست . برین به دین برین بدین نگو نپرس چند
http://postimg.org/image/prdpo8iul/
ارسالها: 114
#57
Posted: 19 Jun 2012 15:15
یکی به من بگه پس این همه نظم خلقت از کجا اومده اگه خدایی نیست؟
مغزت قلبت دستت و کل بدنت چه طوری بوجود اومده و چطوری کار میکنه؟
تمام عالم کائنات کهکشان ها و همه و همه خالق ندارن؟
ساده انگار نباش عزیزم.
خیلی وقت نیستی اینجا تنهام
ارسالها: 533
#58
Posted: 8 Sep 2012 23:00
بخشي از زندگينامه آلبرت انيشتين " برگرفته از خودزندگينامه وي که در سال 1979 در شهر ايلينويز امريکا چاپ کرده است"
در ابتدا من مذهبي بودم، مانند هر کودکي ديگر دستگاه آموزش و پرورش سنتي در مغز ما مذهب را کاشته بود،هرچند که پدر و مادر يهودي من بي دين بودند، فردي بسيار مذهبي شده بودم تا اينکه به سن دوازده سالگي رسيدم. با خواندن کتابهاي علمي مشهور به اين نتيجه رسيدم که بيشتر داستانهاي کتاب مقدس درست نيستند. در نتيجه بطور مثبت و شديدي به يک انسان آزادانديش تبديل شدم که اعتقاد داشتم دولت به عمد و با دروغ جوانان را فريب مي دهد. هرچند اين انديشه بسيار خرد کننده بود اما شکلي از حس عدم اعتماد به اقتدار گرايي دولتي در من بوجود آمد و نگرش شکاکانه به اعتقادات خاص اجتماعي همواره در من بوده است و هرگز از من خارج نشده بلکه با ديدن شواهد و ارتباطاتي علت و معلولي ميان آنها، اين انديشه روز به روز در من قويتر شده است.
آن بهشت مذهبي دوران جواني که از ميان هم رفت نخستين تلاش من براي رهايي از زنجير خودساخته از موجودي که بوسيلهء آرزوها، اميدها و احساسات بدوي کنترل مي شود، بوده است. در بيرون آن جهاني بزرگ قرار داشت که وجودش به ما آدميان وابسته نبود و تنها بخشي از رازهاي ابدي آن توسط انديشه و بازرسي ما قابل دسترس مي باشد. تامل در اين جهان به آزادي و رهايي اشاره مي کند و بزودي متوجه شدم که بيشتر انسانهايي که برايم ارجمند هستند و آنها را ستايش مي کنم، اين آزادي و اطمينان دروني را يافته اند و يا پيگيري مي کنند.
درک ذهني اين جهان بيروني در چهارچوب توانايي هاي ذهني من چه خودآگاهانه چه ناخودآگاه تنها هدف نهايي من است. همانند مردان پرانگيزه اي که در گذشته و حال و بينشي که آنها بدست آورده اند، دوستاني بودند که هرگز حاضر به از دست دادن آنها نيستم. اما راه رسيدن به اين بهشت هرچند به جذابيت و راحتي بهشت وعده داده شده توسط اديان نيست؛ وليکن قابل اعتماد است و من هيچگاه از برگزيدن آن پشيمان نخواهم شد.
(آلبرت انيشتين)
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#59
Posted: 8 Sep 2012 23:59
akn1997: در سر عقل می باید بی خدایی با خدایی هیچ کدوم عار نیست(با اجازه ی پروین خانوم)
بله دوست عزیز بنده هم با نظر شما موافق هستم
مشکل همین جاست متاسفانه بعضی حیوانات مثل طوطی علاقه وافری دارند که صحبتهای دیگران را تقلید کنند و یا بعضی حیوانات مثل میمون هم این رفتار زننده تقلید کردن را دارند مسئله اینجاست اگر این دو حیوان عقل درست و حسابی داشتند اهل تقلید کردن نبودن نظر شما چیه؟
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن