ارسالها: 2554
#121
Posted: 18 Jan 2013 10:02
Aatena: و شاید در طول تاریخ خیلی ها بودن همین اخلاقیات رو داشتن فقط چون داماد محمد نبودن به حافظه ی تاریخ سپرده نشدن.
خدا در دایره قسمت به هر کس چیزی داده
بمن اختیار داده و من حب علی رو با این همه صفات برگزیدم
یکی هم وقتی داشتن خوبیها رو تقسیم میکردن پشت سر جناب ابوبکر وعمر بوده و چشمه اونها نوشیده
علی ع هر چه در دنیا از فتوت و سخاون و شجاعت و دیانت و ایمان و .........به اکمال کسب کرده
وقتی همه اینها رو تو یک نفر جمع کنی یقینا اون شخص خاص و قابل احترام میشه
ادمایی که زاهد بودن کریم هم بودن ؟؟؟شجاع هم بودن ؟؟؟ فتوت هم داشتن ؟؟؟
همه میدونن ادمه دارای مشخصات خاصی هستن مثلا مرد جنگ آور خیلی سرو کاری با علوم دیانت و خصوصا زهد نداره عموما
ولی علی جامع الصفات بوده
در کرامت علی ع
روزی پسر حاتم به طعنه گفت به قنبر غلام علی ع که پدرم خانه ای داشت با هزار در که هر کس بر هر درش در زدی به وی حاجتش دادی و نپرسیدی که از در دیگر حاجت گرفته ای یا نی .....کریم تر از حاتم عالم به خود ندید
قنبر خنده ای زد و گفت شیوه کریم این نیست که برای مسئلت از وی خفت در زدن به سائل کند و مولا انست که بی خفت کرامت کند
که روزی سائلی از مولایم نانی خواست و نان در بار شتری از میان کاروان شتران بود که من نمیدانستم بر کدام شتر است
مولا گفت قنر سائل را نان ده
گفتم نان در میان سفره است
مولا گفت قنبر سفره را به سائل بده
گفتم سفره در پالان شتر است
مولا گفت تمام پالان را به سائل بده
گفتم پالا ن نان به ضمیمه پالان دگر بسته ام
مولا گفت تمام بار ان شتر را به سائل بده
باز از سر خستگی بهانه گرفتم که مولای من پالان ها را بسیار محکم و سخت بسته ام
امیر فرمود قنبر شتر را با بار ش به سائل بده
باز گفتم مولا شتر در میام قطار شتران است و انرا از دگر باز نشناسم
مولا گفت قنبر افسار قطار اشتران را به سائل بده
تا این را علی ع گفت پای به فرار گذاشتم و به سائل گفتم برو و قطار شتر را با خود ببر من میترسم اگر کلامی دیگر بگویم منرا نیز به تو ببخشد
اینها همه فضایل امیری است که چشم دیدینش را خدا فقط در دل روشن گذاشته
حضرت علی فرمودند دو عده در مورد من هلاک میشوند اول انانکه مرا از جایگاهم پایین تر بدانند و دوم انانکه مرا از انچه هستم بالاتر انگارند
ضمنا اینها دلایل حقانیت تشیع نیست در مورد اون هزاران حدیث داریم و ایه
در این تاپیک برخی تشکیک کردن که شیعه رو ایرانی ها ساختن یا عبدالله سبا ولی این داستانها نشاندهنده اینه که قدما هم بودن که شیعه علی باشن
اول پست هم نوشتم اثبات وجود شیعه در زمان حجاج ....قبلا هم گفتیم اثبات وجود شیعه رو در زمان خود پیامبر و علی ع
ضمنا فرض محال که محال نیست آتنا خانم اگر همین الان شما در عالم بیداری و هوشیاری تونستی بری بهشت و جهنم و پیامبران و عرش خدا رو دیدی به عینه و لمس کردی و دوباره اوردنت زمین و در دیدگاهت و ایمانت کوچکترین تغییری بوجود نیومد یقینا تو برتر از علی ع هستی
شما در دوران علی مثال بیار یکنفر شجاع تر از علی رو مگر نبود که عبدود به سخره از بین مسلمانان مبارز میطلبید و همه هنگ کرده بودن و علی ۱۳ یا ۱۵ ساله رفت و اون و ابروی همه مسلمانان را خرید
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ویرایش شده توسط: mohan1978
ارسالها: 2554
#122
Posted: 18 Jan 2013 10:07
EhSun: خوب شما که میفرمایید خلافت از امامت جداست که دیگه حرفی باقی نمی مونه!
مگر اینکه شیعیان شیفتگان قدرت باشند و نه عاشقان خدمت!
امامت ماله امامه و دنیوی نیست که قابل غصب باشه
خلافت را هم خدا حق امام قرار داده و ما حرفمون حق غصب شده امامان است
شما هم اصلا به امامت فکر نکن فرض کن همین امروز شخصی وجود داشته باشه که
اشتباه نکنه اصلا . اعمالش همه مستدل و قابل دفاع باشه . علمش و سیاستش رو هیچکس نداشته باشه
همچین شخصی سزاواره حکومت است یا یک ادم عادی
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1329
#123
Posted: 18 Jan 2013 10:24
mohan1978: و به علی ع هر چه در نیا از فتون و سخاون و شجاعت و دیانت و ......به اکمال داده
یکی هم وقتی داشتن خوبیها رو تقسیم میکردن پشت سر جناب ابوبکر وعمر بوده و چشمه اونها نوشیده
داداش با این مخالفم خدا به همه به صورت مساوی توان و اختیار داده (عدل الهی) این ادما هستن که مسیر سرنوشت خودشون رو تایین میکنن
احتمالا تو هم منظورت همین بود ولی نتونستی برسونی.ایا؟
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 2554
#124
Posted: 18 Jan 2013 10:28
rostam91: شمکا یک آیه بیار که مستقیما به حضرت علی و فضائلش اشاره داره! نری سراغ آیه " در رکوع زکات میدادند "که اون آیه در مورد یک نفر نیست و موضوعش جمع کسانیه که با خشوع و فرو تنی زکات میدن
این حرفها کهنه است
شما یک ابه بیار در قران که گفته باشه نمازهای روزانه رو باید چند رکعت بخونی
اسم علی را در قران اوردن مثله اینه که خدا همین الان هرکی دروغ بگه رو با صاعقه و هونجا که دروغ گفته بکشه
اونوقت دیگه هیچ دروغگویی باقی نمیموند
اگر اسم علی ع در قران بود دیگه هیچ بهانه ای باقی نمیموند
خدا همیشه خواسته مردم فکر کنند و از روی تفکر و به نتیجه برسن والا الان خودش میومد پایین حال همه کافر ها رو میگرفت
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#125
Posted: 18 Jan 2013 10:30
slash00: احتمالا تو هم منظورت همین بود ولی نتونستی برسونی.ایا؟
درسته این توان خود علی ع بوده در اکتساب اونجه خدا برای همه گذاشته ولی برخی اینها رو جذب میکنن و برخی نمیکنن
حرف شما درسته
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#126
Posted: 18 Jan 2013 10:47
mashgholam: در حدیث معروفی از ایشون هست که :
به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد سوگند! اگر حضور حاضران نبود و ياران به واسطه ياري حجت را بر من تمام نمي كردند و اگر خداوند از دانايان و عالمان پيمان نستانده بود كه بر سيري ستمگر و گرسنگي ستمديده تاب و قرار نداشته باشند، افسار شتر خلافت را پشت كوهانش مي افكندم كه دنياي شما نزد من از آب بيني بز باارزش تر است.
(خطبه ۳ نهج البلاغه )
چرا دستور خدا و رسول هیچ اهمیتی نداشته تا وقتی که مردم میان خواهش میکنند و یاران با ایشون عهد میبندند ؟
سوال بعدی اینکه اما حسین به چه منظوری به سمت کوفه که مرکز خلافت یزید بوده میرفتن که در راه واقعه کربلا رخ میده و شهید میشن ؟
بزرگوار
ائلا امامت بسیار بزرگتر و عطیم تر از خلافت است و امامان ما هیچکدام میلی به خلافت نداشتند
در مواردی هم که میبینید همیشه با اکراه قبول کردند
امام نسبت به امت وظایفی دارد و ان رهبری است و رهبری جماعت به زور نیست بلکه باید اقبال داشته باشند یعنی خود مردم بخواهند
در زمان علی ع مردم نخواستند و علی ع سکوت کرد در حالیکه در همون کتابی که شما این رو ازش نوشتی یعنی نهج البلاغه علی ع گفته خلافت را گرفتند گرچه همه میدانستند محق تر از من به خلافت کسی نیست هم بر اساس شایستگی هم بر اساس وصبت و بیعت مردم و پیامبر
بر امام حسین هم حجت با وجود ارسال ان همه نامه تمام شد و حضرت موظف بود که البته در نزدیکی کوفه متوجه شد و کسی هم اجازه برگشت به ایشان نداد شما تاریخ رو از ئیکی و امثال اون بخون میبینی حرکت اما بعد از خروج از مدینه توسط عمال یزید برنامه ریزی شده حر و سایر مرزبانان اجازه خروج از مسیر رو به حضرت نمیدادن و خلاصه یزید تصمیم خودش رو گرفته بوده اگر مه امام وقتی با خیانت مردم مواجه شد درخواست کرد بگذارند برگرده و عبور کنه اما نگذاشتند
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#127
Posted: 18 Jan 2013 10:53
mashgholam: کلاْ یکی یکی نمیخوام نقل قول بگیرم چون برای همه اش باید گفت "خوب منظورت چیه؟" . یک سری اتفاقات زندگی یک انسان رو داری میگی . میشه همینقدر و شاید بیشترش رو در مورد ابوبکر و عمر و خیلی های دیگه گفت .
همه اون مناقب بین شیعه و سنی مشترک هستن و هردو فرقه اونها رو قبول دارن
حالا شما نصف این مناقب و فضایل روو از روی اسناد مشترک بین شیعه و سنی نقل کن ...قربونت
یعنی فضایلی از عمر و ابوبکر و عشمان بیار که هم شیعه و هم سنی اون رو قبول داشته باشه
ضمنا تو کتب شما هنوز خیلی از مناقب و فضائل علی ع موجوده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 508
#128
Posted: 18 Jan 2013 13:16
rostam91: بدعت؟! هر رهبری پس از مرگش یکی بعنوان جانشین جاش میاد این کجاش بدعته؟ در ضمن قبل از اینکه ابوبکر و عمر برن تو سقیفه انصار داشتن برای خودشون خلیفه انتخاب میکردند حالا اگه ابوبکر نمیشد بزرگ انصار میشد خلیفه!
یکی رو قبل از مرگش تعیین میکنه نه اینکه ملت رو ول کنه به حال خودشون بعدم دوتا ادم خودجوش برن سقیفه ببینن اونا دارن اشتباه میکنن و یک خلیفه انتخاب میکنن اونا از اون اشتباه جلوگیری کنن بعد بین خودشون تعارف کنن ابتدا هم یه نفر دیگه (اسمش یادم نیست) رو پیشنهاد بدن بعد اون قبول نکنه بعد عمر و ابوبکر به هم خلافت رو تعارف کنن بعد ابوبکر بشه خلیفه و عمرم بمونه ابوبکر بمیره بشینه جاش و این ماجرا ادامه دارد.......
rostam91: اگه براتون مهم نبود که اینقدر دم از غصب خلافت نمیزدید!
برای ما سخن پیامبر مهم هست که اون دونفر برخلافش عمل کردن به بهانه های واحی
که علی جوان بوده و زود بوده خلیفه بشه(عمر و ابوبکر میفهمیدن اینو و پیامبر به این امر علم نداشته جلل خالق)
rostam91: اون جور که بوده قبول داریم و خلاف حرف پیامبر هم عمل نشد چون هیچ نشونه اعتراض و شورشی از سوی مردم دیده نشد و همه راضی به انتخاب ابوبکر بودند من جمله اصحاب نزدیک پیامبر !
در سقیفه اصلا حضرت علی نبود ضمنا همه راضی نبودن
علي، ابن عباس، سلمان فارسي، ابوذر، مقداد، عمار ياسر، طلحه و زبير بيعت نكردند
ابن عباس کسیه که همه به صدیق بودنش ایمان دارن و بسیاری از روایات مورد استناد شیعه و سنی از زبان این شخص است
ابوذر . مقداد . یاسر هم وصفشون ناگفتنی است و همه میدونن چه کسانی هستند و پیامبر راجعشون چه سخنانی که بر زبان نیاوردن و جز صدقین و مومنان واقعی هستند
چرا اونها بیعت نکردن؟
منبع
- مسند احمد بن حنبل، 55/1 (ج 1، ص 55)
- سيره النبويه ، ابن هشام، 309/4
- تاريخ طبري، 1822/1
- تاريخ طبري، انگليسي، 192/9
عدهاي از بيعت سرپيچي كرده بودند و در نزد علي در خانه فاطمه جمع شده بودند. پس ابوبكر عمر را به دنبال آنها فرستاد. عمر گفت :
“اي دختر پيامبر، من كسي را بيشتر از پدرت دوست نداشتم و بعد از او كسي بيشتر از تو دوست ندارم. اما به خدا قسم اگر افرادي كه در خانهات هستند بيرون نيايند، پس اين علاقه من مانع نخواهد شد كه خانه تو به آتش نكشم.”
- تاريخ طبري در وقايع سال 11 هجري
- الامه و السيامه، ابن قتيبه، ج 1، ابتداي كتاب و ص 20-19
- ازالة الخلفا، دهلوي هندي، ج 362/2
- عقدالفريد، ابن عبدربة المالك، ج 2 فصل سقيفه
بیعت کردن مردم با ابوبکر بله پیداست با جان و دل هم بوده اصحاب پیامبر رو اینجوری وادار به بیعت کردن وای به حال مردم عادی که اگر نمیخواستن بیعت کنن معلوم نبود چی به سرشون میومد
یکم نخ نما نشده این خلافت خلیفه اول .دوم وسومتون؟
هنوزم بحث میکنید راجعش؟
rostam91: علی کزم الله وجهه خودش دارای فضایل بزرگی هست و کسی اونو نمیتونه پایین بیاره ولی اونو ماوراء الطبیعه هم نمیدونیم و براش خصوصیات بشری قائلیم نه ملائکه و جن ، اون رو بری از خطا و گناه نمیدونیم همونطور که هیچکدام دیگه نبودند و براش علم غیب هم قائل نیستیم همون طور که برای بقیه قائل نیستیم!
برتری هر کس هم به سن و سال نیست و خلافت هم امری مردمیه که خودشون در اون زمان اونطور خواستند ، شما چرا ناراحتی من نمیدونم!
مردم نمیخواستند عمر میخواست و زور هم داشت
و الا همین مردم بعد از صلح و ارامش و عدالت خلفای پیشین هجوم نمی اوردن و از علی (ع) بخوان خلافت رو قبول کنه
توی همون دوران بود که امثال طلحه و زبیر به مال بی حساب شدن و فقرا فقیر تر شدن و ثروتمندان ثروتمندتر و امثال معاویه حکومت کردن و ظلم و فساد راه انداختند
اینقدر از زمان عمر نگین که کشور گشایی کرد و....
اگر علی در جنگ خندق نبود چیزی از اسلام نبود که ابوبکر از پشم اون نمدی برای خودش ببافه
rostam91: شما میگی مرد! پس تعریف مرد هم باید بدونی، وگرنه هر کسی به بچه دو ساله هم میگه "تو مردی"
مرد یعنی انسانی که به سن بلوغ فکری رسیده باشه و دنیا دیده باشه!
علی بواسطه حضورش در خونه پیامبر طبعا زودتر از بقیه از قضیه اسلام آگاه شد چون پیامبر اول با خانواده خودش در میان گذاشت اما علی تنها ۱۰ سالش بود و قطعا چیزی مثل شکنجه و اذیت و آزار نمیدونست چیه ولی ابوبکر از خارج از خانواده پیامبر اومد و با علم به اینکه اسلام آوردنش چه خطراتی داره پذیرفت!
شما تعریفت از مرد مشکل داره اگر نمیدونی میگم تا بدونی اگر ملاک مردی به سن باشه اولین مرد غلام حضرت خدیجه بود که اسلام اورد نه ابوبکر
اولین زن خدیجه علیه السّلام و اولین مرد علی علیه السّلام بودند.سومین نفر غلامی است به نام زید بن حارثه(یعقوبی 1،1363،379 و سیرة النبی 1،1409 ه،226)،او اسیری بود که به خدیجه بخشیده شده بود.بعدها پیامبر صلّی اللّه علیه و اله او را آزاد کرد و وقتی که پدرش از شام به دنبال زید آمد او ترجیح داد که نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بماند و پدرش در حالی که مسلمان شد شادمان به شام بازگشت(آیتی،1362،78). پیامبر صلّی اللّه علیه و اله طی مراسمی در کنار خانهی خدا رسما او را فرزند خواندهی خود معرفی کرد و بعدها در پیشرفت اسلام نقش مهمی داشت.
پس بازم ابوبکر اینجام کاره ای نبوده یکی دیگه از درجات ابوبکر هم از روی شونه اش افتاد
سعد و قاص مى گويد: ابوبكر اولين كسى نبود كه مسلمان شد، بلكه قبل از او بيش از پنجاه نفر مسلمان شدند . محمد بن سعد، قلت لأبي: أكان ابوبكر اوّلكم اسلاما فقال: لا ولقد اسلم قبله أكثر من خمسين... (تاريخ طبرى 1: 540)
و عمر نيز قبل از ابوبكر اسلام آورده و ابوبكر بعد از پنجاه و اندى اسلام آورد.
زهرى مى گويد: عمر پس از چهل و اندى نفر از مرد و زن، اسلام آورد.. (تاريخ الاسلام (السيرة النبوية) 180 ـ طبقات ابن سعد 3: 269 ـ صفة الصفوة 1: 274)
rostam91: آیه آوردی و برات گفتم که معنی آیه اونطور نبوده و گفتم که تو غار هم پیامبر پشت سر ابوبکر بود و شما هیچ پاسخی ندادی البته اگه خواستی جواب بدی حتما اول آیه رو یکبار بخون!
یه نماز پیامبر رو گذاشتین پشت سره ابوبکر و پیامبر رو گفتین به ابوبکر اقتدا کرده(اینو شما گفتین ) حالا تو غارم پیامبر پشت سره ابوبکر بوده؟
راجع اون نمازم روایت اوردم که ابوبکر اگرم جلوی پیامبر بوده مکبر بوده نه پیشنماز شما ندیدی یا دوست نداشتی ببینی
rostam91: شمکا یک آیه بیار که مستقیما به حضرت علی و فضائلش اشاره داره! نری سراغ آیه " در رکوع زکات میدادند "که اون آیه در مورد یک نفر نیست و موضوعش جمع کسانیه که با خشوع و فرو تنی زکات میدن
ایه ای که راجع حضرت علی است که در بستر پیامبر خوابید و.....
و اینم خودت گفتی
rostam91: او کسی است که الله تعالی در قرآن ازاو اظهار رضایت نموده است .
rostam91: چون مردم صلاح ندیدند! حتما تشخیصشون این بوده که عمر و عثمان برای اداره امور بهتر هستند! شما که اون موقع نبودی تا دقیق بفهمی فقط به روایات تکیه داری!
چون عمر زور داشت ابوبکر رو خلیفه کرد (دلیلم رو هم با منبع ذکر کردم) بعد ابوبکر عمر رو جانشین کرد کاری که پیامبر نمیدونست و انجام نداد(به قول شما)ولی ابوبکر میدونست و انجام داد عثمانم چون توی شورا حضرت علی قبول نکرد طبق سنت خلفای پیشین عمل کنه شد خلیفه(حالا این سنت چی بودی که حضرت قبول نکردن فکر کنم معلوم باشه اگر درست بود حضرت قبول میکردند)
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
ویرایش شده توسط: iraj_mirza
ارسالها: 508
#129
Posted: 18 Jan 2013 13:27
rostam91: منظور از زور چیه؟!
چرا یه کم فکر نمیکنید!
مگه ابوبکر و عمر لشکر و سپاه داشتند که به زور بیعت بگیرن ؟
تا زمانی که پیامبر زنده هست هیچ حرج و مرجی وجود نداره و هیچ کس شکایتی نداره اما بمحض اینکه وفات میکنه بلافاصله دو نفر میان و به زور بیعت میگیرن !!!! اون هم هنوز پیامبر دفن نشده حالا اگه چند روز گذشته بود میگفتیم اون دوتا وقت داشتن سرباز جمع کنن ، !
اتفاقا تو سقیفه تعاد زیادی از انصار جمع بودن تا بزرگ خودشون رو به خلافت انتخاب کنن و بعدش ابوبکر و سه چهار نفر دیگه اومدن و توی اون همه انصار ابوبکر انتخاب شد و انصار هم مشکلی نداشتند
با اینکه خون از دماغ کسی نمومده و حتی به کسی بد و بی راه هم گفته نشده جالبه میگن بیعت با زور بوده ، دلیل بهتری نبود!
پس از خروج از سقیفه و در جهت بیعت گرفتن از مردم برای ابوبکر ، تاریخ وقایعی را نقل میکند که بسیار وحشت آور است .
پشتوانه و حامى گروهک بیعت طلب ، قبیله ى وحشى و بدوى «بنى اسلم» است که به اقرار خود عمر در پیروزى کودتاگران نقش به سزایى داشت.۱
طبرى نقل مى کند که قبیله ى « اسلم» پس از ورود به مدینه چنان در کوچه ها تجمع کردند که کوچه ها جاى گنجایش آنان را نداشت. و عمر مى گفت: همین که قبیله ى اسلم را دیدم به پیروزى یقین پیدا کردم. (3)
همچنین ابن اثیر در" کامل" مى نویسد: «قبیله ى بنى اسلم آمدند و بیعت کردند. پس ابوبکر قوى شد و آن گاه مردم با ابوبکر بیعت کردند.» ۲
برای اینکه یکم موضوع برات روشن تر بشه اینم خوبه
« گروهى از اعراب بادیه بودند که براى تهیه آذوقه و خواربار به مدینه داخل شدند، اما مردم مدینه به علت فوت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به آنان اعتنایى نکردند . آنان نیز با خلیفه جدید بیعت کردند و امر او گردن نهادند. آن گاه عمر آنان را طلبید و به ایشان گفت: در ازاى بیعت با خلیفه رسول خدا آن چه نیاز دارید از خواربار و آذوقه- بى هیچ عوضى- برگیرید و به سوى مردم درآیید و آنان را گرد آرید و وادار به بیعت کنید و هر که امتناع کرد، بر سر و پیشانى اش بکوبید! راوى مى گوید. به خدا قسم دیدم که آن قبیله ى بدوى بلا فاصله ، کمربندها را محکم کردند و دستارها بر گردن حمایل نموده و با چوب دستى به مردم حمله کردند و با آن محکم به مردم مى زدند و آنان را به زور وادار به بیعت مى کردند.»۳
برای گرفتن بیعت به سراغ بزرگان صحابه آمدند و وقتی با مقاومت و مخالفت آنها مواجه شدند باز هم از شیوه ضرب و جرح استفاده کردند و مخالفین را مضروب ساختند که به نمونه هایی اشاره میکنیم :
«ابوذر» و «سلمان» و «مقداد» را آن گونه زدند که سلمان مى گوید، گردنم همچون غده اى ورم کرد و بالا آمد (۴) و اگر على علیه السلام به فریاد نرسیده بود، او را کشته بودند.
سعد بن عباده که بزرگ خزرجیان بود و از همان سقیفه مخالفت خود را علنا ابراز داشت و هرگز بیعت ننمود و میگفت : لا نبایع الّا علیّا (۵) ( ما جز با علی علیه السلام بیعت نمیکنیم ) پس از گذشت مدتی کشته شد و در میان مردم اعلام شد که جنیان (!) او را کشته اند !!
منبع:
۱- تاریخ الأمم والملوک ج 3 ص 222 تاریخ طبرى، ج 2، ص 459؛ نهایه الارب، ج 4، ص 35 :
قَالَ هِشَامٌ قَالَ أَبُو مِخْنَفٍ وَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِیُّ أَنَّ أَسْلَمَ أَقْبَلَتْ بِجَمَاعَتِهَا حَتَّى تَضَایَقَتْ بِهِمُ السِّکَکُ لِیُبَایِعُوا أَبَا بَکْرٍ فَکَانَ عُمَرُ یَقُولُ مَا هُوَ إِلَّا أَنْ رَأَیْتُ أَسْلَمَ فَأَیْقَنْتُ بِالنَّصْر
۲. کامل، ج 2، ص 331 : و جائب اسلم فبایعت فقوى ابوبکر بهم و بایع الناس بعد
۳. جمل، شیخ مفید، ص 119 : و روى ابومخنف لوط بن یحیى الازدى عن محمد بن سائب الکلبى و ابى صالح، و رواه ایضا عن رجاله عن زائدة بن قدامة قال: کان جماعة من الاعراب قد دخلوا المدینة لیمتادوا منها، فشغل الناس عنهم به موت رسول الله صلى الله علیه و آله فشهدوا البیعة و حضروا الامر، فانفذ الیهم عمر و استدعاهم و قال لهم: خذوا بالحظ و المعونه على بیعة خلیفة رسول الله صلى الله علیه و آله و اخرجو الى الناس و احشروا هم لیبایعوا، فمن امتنع فاضربوا رأسه و جبینه! قال: فوالله لقد رأیت الاعراب قد تحزموا و اتشحوا بالازر الصنعانیه و اخذوا بایدیهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا، و جاؤوا بهم مکرهین البیعة .
۴.کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 593.
۵. تاریخ طبری ج2 ص 244
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
ویرایش شده توسط: iraj_mirza