ارسالها: 1329
#152
Posted: 22 Jan 2013 17:30
rostam91: اساس؟! اساس تشیع بر پایه خرافات و بدعت و لعن و نفرین بنا شده الآن هم داریم نمونه هاش رو در مناطق شیعه نشین ایران و عراق میبینیم، چیزی جز تو سر خود زدن و واویلا سر دادن نمی بینیم، چیزی جز فحاشی و لعن و نفرین نیست اساس مذهب تشیع رو میتونی تو کلیپهای زیر ببینی: قذافی سنی بود.چندتا کلیپ از کشتارش میخوای که اساس سنت رو نشون بدم؟ عدد بگو کلیپ بزارم.
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده ...
ارسالها: 508
#153
Posted: 22 Jan 2013 18:07
rostam91: مگه میشه رهبر یه جامعه اونهم پیامبر خاتم که تو ۱۰ سال یه سرزمین رو دگرگون کرد با اون وصفی که از یارانش تو قرآن اومده ، از میان امتش بره و یک روزه جاش کودتا بشه و خونی ریخته نشه؟! مگه میشه رهبر یه جامعه اونهم پیامبر خاتم که تو ۱۰ سال یه سرزمین رو دگرگون کرد با اون وصفی که از یارانش تو قرآن اومده ، از میان امتش بره و کسی رو به عنوان جانشین و مرجع برای رجوع مردم نذاره ؟ rostam91: اشکال لز فکره ، وگرنه هیچ وقت کسی نمیاد " حزن" رو با "خوف" یکجور معنی کنه! و باید بدونی که ابوبکر طبق آیه قرآن اندوهگین بود یعنی غمگین و نیومده که ترسید!هر چند اگر هم کلم ترس بود هیچ فرقی نمیکرد چون در بسیاری از آیات قرآن اومده که پیامبران بزرگی مثل موسی و ابراهیم یا لوط و دیگران ترسیدند. اشکال طرز فکر شماست که فکر میکنید هرچی شما میگید درسته چرا ابوبکر غمگین بوده؟ چون کفار پشت در غار بودن غمگین بوده؟ برادر من ترسیده بوده و حالا اشکال دوم اگر معنای ایه رو بخونی هر جور که دوست داری معنا کن نشون میده که پیامبر چندبار به ابوبکر گفته ارام باشه نه یکبار اما راجع پیامبرانی همچون موسی که گفتی توی قران خداوند گفته ترسیدن بله که ترسیدن وقتی عصا تبدیل به مار شد موسی ترسید ولی وقتی خداوند امر کرد بگیره مار رو و نترسه اون گرفت فقط یکبار بهش گفت نه چند بار حالا من موندم ابوبکر با پیامبر رفته توی غار و توی قرانم برترس ابوبکر مهر تایید زده شده (که نشانه ضعفش بوده چون اگر مومن واقعی بود باید مانند حضرت علی جانش رو در طبق اخلاص میگذاشت نه اینکه تازه کنار پیامبر بشینه و از ترس جانش کاری کنه که پیامبر مجبور بشه ارومش کنه که مبادا چیزی بگه مشرکین جای پیامبر رو پیدا کنند یکم توجه کن عزیزم به حرف های من rostam91: برای چی داری یه آیه متشابه قرآن رو نیمه میاری ؟ آیات قرآن بهم دیگه مربوطه نه اینکه هرجا دلت خواست رو بیاری بگی این در مورد علی بوده یا این در مورد یکی دیگه خیلی جالبه داری چیزی که واضح هست و همه بر صحتش اتفاق نظر دارن رو زیر سوال میبری مثال:قال: وشري عَلِىٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ النبي (ص) ثُمَّ نَامَ مَكَانَهُ. على (عليه السلام) همان كسى است كه با جانش رضايت خداوند را خريد و با پوشيدن لباس پيامبر در بستر او خوابيد.منابع: الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبد الله (241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص 685، ح3062، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ – 1983م؛ الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 3053، ح3062، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب ابوالقاسم (360هـ)، المعجم الكبير، ج 12، ص 98، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م. فخررازي در تفسير خود والرواية الثالثة: نزلت في علي بن أبي طالب بات على فراش رسول الله صلى الله عليه وسلم ليلة خروجه إلى الغار، ويروى أنه لما نام على فراشه قام جبريل عليه السلام عند رأسه، وميكائيل عند رجليه، وجبريل ينادي: بخ بخ من مثلك يا ابن أبي طالب يباهي الله بك الملائكة ونزلت الآية. روايت دوم اين است كه اين آيه در باره علي بن أبي طالب نازل شده است، در آن هنگام كه بر بستر رسول خدا (ص) در شب خروج به سوي غار، خوابيد نازل شده است . روايت شده است كه هنگامي كه علي در بستر رسول خدا خوابيد، جبرئيل بر بالاي سر آن حضرت و ميكائيل در زير پاي او ايستاده بود، و جبرئيل فرياد زد، مبارك باد بر همانند تو اي پسر ابوطالب، خداوند به خاطر اين عمل تو بر ملائكه مباهات ميكند . سپس اين آيه نازل شد. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 5، ص 174 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. همين روايت را ابن اثير جزري در اسد الغابه، ابو علي تنوجي در المستجاد، ثعلبي و ثعالبي در تفسيرشان، عاصمي شافعي در سمط النجوم العوالي ، ابو سعيد خادمي در بريقة المحمودية و ... نقل كردهاند . مقایسه آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» که در باره اميرمومنان(ع)نازل شد با آیه غار چاپ فرستادن به ایمیل میانگین امتیار کاربران: / 0 ضعیفعالی جناب ابوبکر - بحث های آیه غار درباره ابوبکر مقایسه آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» که در باره اميرمومنان(ع)نازل شد با آیه غار حتى اگر فرض كنيم كه آيه غار دلالت بر فضيلت ابوبكر مىكند، بازهم نمىتواند با فضيلت آيه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» و خوابيدن امام على عليه السلام به نام پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و به جاى آن حضرت در بستر برابرى كند. اميرالمؤمنين عليه السلام در حالى به جاى پيامبر و به نام او خوابيده بود كه يقين داشت هنگام صبح دليران و جنگاوران قريش حمله خواهند كرد و احتمال كشته شدن آن حضرت بسيار زياد بود؛ اما خطر كشته شدن ابوبكر بسيار كم بود و بر فرض كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ابوبكر گير هم مىافتادند (با توجه به داشتن اقوام زياد در بين مشركين) احتمال اين كه ابوبكر نجات پيدا كند بسيار زياد بود. ابن عباس با اشاره به همين آيه مىگويد: قال: وشري عَلِىٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ النبي (ص) ثُمَّ نَامَ مَكَانَهُ. على (عليه السلام) همان كسى است كه با جانش رضايت خداوند را خريد و با پوشيدن لباس پيامبر در بستر او خوابيد. الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبد الله (241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص 685، ح3062، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ – 1983م؛ الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 3053، ح3062، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب ابوالقاسم (360هـ)، المعجم الكبير، ج 12، ص 98، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م. و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت در تفاسيرشان نقل كردهاند كه اين آيه در باره اميرمؤمنان عليه السلام نازل شده است ؛ از جمله خود فخررازي در تفسير خود در ذيل اين آيه مينويسد: والرواية الثالثة: نزلت في علي بن أبي طالب بات على فراش رسول الله صلى الله عليه وسلم ليلة خروجه إلى الغار، ويروى أنه لما نام على فراشه قام جبريل عليه السلام عند رأسه، وميكائيل عند رجليه، وجبريل ينادي: بخ بخ من مثلك يا ابن أبي طالب يباهي الله بك الملائكة ونزلت الآية. روايت دوم اين است كه اين آيه در باره علي بن أبي طالب نازل شده است، در آن هنگام كه بر بستر رسول خدا (ص) در شب خروج به سوي غار، خوابيد نازل شده است . روايت شده است كه هنگامي كه علي در بستر رسول خدا خوابيد، جبرئيل بر بالاي سر آن حضرت و ميكائيل در زير پاي او ايستاده بود، و جبرئيل فرياد زد، مبارك باد بر همانند تو اي پسر ابوطالب، خداوند به خاطر اين عمل تو بر ملائكه مباهات ميكند . سپس اين آيه نازل شد. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 5، ص 174 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. ابوحامد غزالي در كتاب احياء علوم الدين مينويسد: وبات علي كرم الله وجهه على فراش رسول الله صلى الله عليه وسلم فأوحى الله تعالى إلى جبريل وميكائيل عليهما السلام إني آخيت بينكما وجعلت عمر أحدكما أطول من عمر الآخر فأيكما يؤثر صاحبه بالحياة فاختارا كلاهما الحياة وأحباها فأوحى الله عز وجل إليهما أفلا كنتما مثل علي بن أبي طالب آخيت بينه وبين نبيي محمد صلى الله عليه وسلم فبات على فراشه يفديه بنفسه ويؤثره بالحياة اهبطا إلى الأرض فاحفظاه من عدوه فكان جبريل عند رأسه وميكائيل عند رجليه وجبريل عليه السلام يقول بخ بخ من مثلك يا ابن أبي طالب والله تعالى يباهي بك الملائكة فأنزل الله تعالى ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله والله رءوف بالعباد. علي (عليه السلام) بر بستر رسول خدا (ص) خوابيد، پس خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحي كرد، من بين شما دو نفر برادري قرار داده و عمر يكي از شما را از ديگري طولانيتر كردم، حال كدام يك از شما زندگي را به ديگري ايثار ميكنيد، هر دوي آنها زندگي را انتخاب كردند (هيچ كدام ايثار نكردند) . خداوند به هر دوي آنها وحي كرد، آيا نميخواهيد همانند علي بن أبي طالب باشيد، بين او و محمد (ص) برادري قرار دادم، پس او بر بستر رسول خدا خوابيد و جانش را فداي كرد، و زندگياش به نفع او ايثار كرد، به زمين فرود آييد و او را از دشمنش حفظ كنيد، پس جبرئيل بر بالاي سر او و ميكائيل بر زير پاي او ايستادند و جبرئيل گفت: مبارك باد بر مثل تو اي پسر ابوطالب، خداوند به خاطر اين عمل تو بر ملائكه مباهات ميكند . سپس اين آيه نازل شد: « بعضى از مردم (با ايمان و فداكار)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» . الغزالي، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاي505هـ، إحياء علوم الدين، ج 3 ص 258 ، ناشر: دار االمعرفة – بيروت. همين روايت را ابن اثير جزري در اسد الغابه، ابو علي تنوجي در المستجاد، ثعلبي و ثعالبي در تفسيرشان، عاصمي شافعي در سمط النجوم العوالي ، ابو سعيد خادمي در بريقة المحمودية و ... نقل كردهاند . التنوخي، أبو على المحسن بن على (384هـ)، المستجاد من فعلات الأجواد، ج 1، ص 1، طبق برنامه الجامع الكبير؛ الثعلبي النيسابوري ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي427هـ) الكشف والبيان، ج 2 ص 126 ، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م؛ الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4 ص 113 ، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م؛ الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي875هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج 2 ص 126 ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت. العاصمي المكي الشافعي ، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1 ص 345 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية؛ الخادمي ، أبو سعيد محمد بن محمد (متوفاى 1156هـ) بريقة محمودية ، ج 4 ص 8 ، طبق برنامه الجامع الكبير. ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق مينويسد:عن ابن عباس قال بات علي ليلة خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى المشركين على فراشه ليعمي على قريش وفيه نزلت هذه الاية «ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله». از ابن عباس نقل شده است كه علي در شبي كه رسول خدا از مكه خارج شد، (عليه السلام) بر بستر آن حضرت خوابيد تا قريش به اشتباه بيفتد، و در باره اين قضيه بود اين آيه نازل شد : و من الناس . .. منبع:ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص 67، تحقيق: محب ال همه اینها دروغ میگن شما راست میگنی نه؟ ................................... ابن أبى الحديد معتزلى به نقل از استادش ابوجعفر اسكافى مىنويسد كه وى بعد از مقايسه خوابيدن اميرمؤمنان با يار غار بودن ابوبكر اين چنين استدلال كرده است:ثم في ذلك - إذا تأمله المتأمل - وجوه من الفضل: منها أنه وإن كان عنده في موضع الثقة، فإنه غير مأمون عليه ألا يضبط السرّ فيَفْسِد التدبير بإفشائه تلك الليلة إلى من يُلقيه إلى الأعداء. ومنها أنه وإن كان ضابطاً للسر وثقة عند من اختاره، فغير مأمون عليه الجبن عند مفاجأة المكروه، ومباشرة الأهوال، فيفر من الفراش، فيفطن لموضع الحيلة، ويطلب رسول الله (ص) فيظفر به. ومنها أنه وإن كان ثقةً ضابطاً للسر، شجاعاً نجداً، فلعله غير محتمل للمبيت على الفراش، لأن هذا أمر خارج عن الشجاعة إن كان قد قامه مقام المكتوف الممنوع، بل هو أشد مشقة من المكتوف الممنوع، لأن المكتوف الممنوع يعلم من نفسه أنه لا سبيل له إلى الهرب، وهذا يجد السبيل إلى الهرب وإلى الدفع عن نفسه، ولا يهرب ولا يدافع. ومنها أنه وإن كان ثقةً عنده، ضابطاً للسر، شجاعاً محتملاً للمبيت على الفراش، فإنه غير مأمون أن يذهب صبره عند العقوبة الواقعة، والعذاب النازل بساحته، حتى يبوح بما عنده، ويصير إلى الإقرار بما يعلمه، وهو أنه أخذ طريق كذا فيطلب فيؤخذ. مقایسه آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» که در باره اميرمومنان(ع)نازل شد با آیه غار چاپ فرستادن به ایمیل میانگین امتیار کاربران: / 0 ضعیفعالی جناب ابوبکر - بحث های آیه غار درباره ابوبکر مقایسه آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» که در باره اميرمومنان(ع)نازل شد با آیه غار حتى اگر فرض كنيم كه آيه غار دلالت بر فضيلت ابوبكر مىكند، بازهم نمىتواند با فضيلت آيه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» و خوابيدن امام على عليه السلام به نام پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و به جاى آن حضرت در بستر برابرى كند. اميرالمؤمنين عليه السلام در حالى به جاى پيامبر و به نام او خوابيده بود كه يقين داشت هنگام صبح دليران و جنگاوران قريش حمله خواهند كرد و احتمال كشته شدن آن حضرت بسيار زياد بود؛ اما خطر كشته شدن ابوبكر بسيار كم بود و بر فرض كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ابوبكر گير هم مىافتادند (با توجه به داشتن اقوام زياد در بين مشركين) احتمال اين كه ابوبكر نجات پيدا كند بسيار زياد بود. ابن عباس با اشاره به همين آيه مىگويد: قال: وشري عَلِىٌّ نَفْسَهُ لَبِسَ ثَوْبَ النبي (ص) ثُمَّ نَامَ مَكَانَهُ. على (عليه السلام) همان كسى است كه با جانش رضايت خداوند را خريد و با پوشيدن لباس پيامبر در بستر او خوابيد.الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبد الله (241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص 685، ح3062، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ – 1983م؛ الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 3053، ح3062، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب ابوالقاسم (360هـ)، المعجم الكبير، ج 12، ص 98، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م. و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت در تفاسيرشان نقل كردهاند كه اين آيه در باره اميرمؤمنان عليه السلام نازل شده است ؛ از جمله خود فخررازي در تفسير خود در ذيل اين آيه مينويسد:والرواية الثالثة: نزلت في علي بن أبي طالب بات على فراش رسول الله صلى الله عليه وسلم ليلة خروجه إلى الغار، ويروى أنه لما نام على فراشه قام جبريل عليه السلام عند رأسه، وميكائيل عند رجليه، وجبريل ينادي: بخ بخ من مثلك يا ابن أبي طالب يباهي الله بك الملائكة ونزلت الآية. روايت دوم اين است كه اين آيه در باره علي بن أبي طالب نازل شده است، در آن هنگام كه بر بستر رسول خدا (ص) در شب خروج به سوي غار، خوابيد نازل شده است . روايت شده است كه هنگامي كه علي در بستر رسول خدا خوابيد، جبرئيل بر بالاي سر آن حضرت و ميكائيل در زير پاي او ايستاده بود، و جبرئيل فرياد زد، مبارك باد بر همانند تو اي پسر ابوطالب، خداوند به خاطر اين عمل تو بر ملائكه مباهات ميكند . سپس اين آيه نازل شد.الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 5، ص 174 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. ابوحامد غزالي در كتاب احياء علوم الدين مينويسد:وبات علي كرم الله وجهه على فراش رسول الله صلى الله عليه وسلم فأوحى الله تعالى إلى جبريل وميكائيل عليهما السلام إني آخيت بينكما وجعلت عمر أحدكما أطول من عمر الآخر فأيكما يؤثر صاحبه بالحياة فاختارا كلاهما الحياة وأحباها فأوحى الله عز وجل إليهما أفلا كنتما مثل علي بن أبي طالب آخيت بينه وبين نبيي محمد صلى الله عليه وسلم فبات على فراشه يفديه بنفسه ويؤثره بالحياة اهبطا إلى الأرض فاحفظاه من عدوه فكان جبريل عند رأسه وميكائيل عند رجليه وجبريل عليه السلام يقول بخ بخ من مثلك يا ابن أبي طالب والله تعالى يباهي بك الملائكة فأنزل الله تعالى ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله والله رءوف بالعباد. علي (عليه السلام) بر بستر رسول خدا (ص) خوابيد، پس خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحي كرد، من بين شما دو نفر برادري قرار داده و عمر يكي از شما را از ديگري طولانيتر كردم، حال كدام يك از شما زندگي را به ديگري ايثار ميكنيد، هر دوي آنها زندگي را انتخاب كردند (هيچ كدام ايثار نكردند) . خداوند به هر دوي آنها وحي كرد، آيا نميخواهيد همانند علي بن أبي طالب باشيد، بين او و محمد (ص) برادري قرار دادم، پس او بر بستر رسول خدا خوابيد و جانش را فداي كرد، و زندگياش به نفع او ايثار كرد، به زمين فرود آييد و او را از دشمنش حفظ كنيد، پس جبرئيل بر بالاي سر او و ميكائيل بر زير پاي او ايستادند و جبرئيل گفت: مبارك باد بر مثل تو اي پسر ابوطالب، خداوند به خاطر اين عمل تو بر ملائكه مباهات ميكند . سپس اين آيه نازل شد: « بعضى از مردم (با ايمان و فداكار)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» .الغزالي، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاي505هـ، إحياء علوم الدين، ج 3 ص 258 ، ناشر: دار االمعرفة – بيروت. همين روايت را ابن اثير جزري در اسد الغابه، ابو علي تنوجي در المستجاد، ثعلبي و ثعالبي در تفسيرشان، عاصمي شافعي در سمط النجوم العوالي ، ابو سعيد خادمي در بريقة المحمودية و ... نقل كردهاند . التنوخي، أبو على المحسن بن على (384هـ)، المستجاد من فعلات الأجواد، ج 1، ص 1، طبق برنامه الجامع الكبير؛ الثعلبي النيسابوري ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي427هـ) الكشف والبيان، ج 2 ص 126 ، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م؛ الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4 ص 113 ، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م؛ الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي875هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج 2 ص 126 ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت. العاصمي المكي الشافعي ، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1 ص 345 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية؛ الخادمي ، أبو سعيد محمد بن محمد (متوفاى 1156هـ) بريقة محمودية ، ج 4 ص 8 ، طبق برنامه الجامع الكبير. ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق مينويسد:عن ابن عباس قال بات علي ليلة خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى المشركين على فراشه ليعمي على قريش وفيه نزلت هذه الاية «ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله». از ابن عباس نقل شده است كه علي در شبي كه رسول خدا از مكه خارج شد، (عليه السلام) بر بستر آن حضرت خوابيد تا قريش به اشتباه بيفتد، و در باره اين قضيه بود اين آيه نازل شد : و من الناس ...ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص 67، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995. و در روايت ديگر نقل ميكند : عن عبد الله بن عباس أنه سمعه يقول أنام رسول الله صلى الله عليه وسلم عليا على فراشه ليلة انطلق إلى الغار فجاء أبو بكر يطلب رسول الله صلى الله عليه وسلم فأخبره علي أنه قد انطلق فاتبعه أبو بكر وباتت قريش تنظر عليا وجعلوا يدمونه فلما أصبحوا إذا هم بعلي فقالوا أين محمد قال لا علم لي به فقالوا قد أنكرنا تضررك كنا نرمي محمدا فلا يتضرر وأنت تضرر وفيه نزلت هذه الاية «ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله. از ابن عباس نقل شده است كه: رسول خدا (ص) علي (عليه السلام) در بستر خود خواباند، در آن شبي كه به سوي غار رفت . سپس ابوبكر آمد تا رسول خدا را ببيند، علي عليه السلام به او خبر داد كه آن حضرت رفته است ، ابوبكر به دنبال ايشان راه افتاد . قريشيان، علي (عليه السلام) را تا صبح زير نظر داشتند، وقتي صبح شد، ديدند كه علي (عليه السلام) در بستر خوابيده است، سؤال كردند، محمد (ص) كجا است؟ گفت: نميدانم . گفتند: اگر محمد را پيدا كنيم، ضرري به تو نميرسد؛ ولي اگر پيدا نكنيم، تو ضرر خواهي كرد . در باره اين قضيه اين آيه نازل شد : ومن الناس ... ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص67ـ 68، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995. برخي از علماى اهل سنت كه كمى انصاف به خرج دادهاند، وقتى به اين مسأله رسيدهاند، اعتراف كردهاند كه مصاحبت ابوبكر با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هرگز نمىتواند با خوابيدن امام على عليه السلام برابرى كند و اصلا قابل مقايسه نيست. ابن ابى الحديد معتزلى از قول ابوجعفر اسكافى نقل مىكند: ادامه در پست بعد
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
ویرایش شده توسط: iraj_mirza
ارسالها: 508
#154
Posted: 22 Jan 2013 18:13
قال شيخنا أبو جعفر رحمه الله قد بينا فضيلة المبيت على الفراش على فضيلة الصحبة في الغار، بما هو واضح لمن أنصف، ونزيد هاهنا تأكيدا بما لم نذكره فيما تقدم فنقول إن فضيلة المبيت على الفراش على الصحبة في الغار لوجهين: أحدهما أن عليا عليه السلام قد كان انس بالنبي صلى الله عليه وآله وحصل له بمصاحبته قديما انس عظيم، وألف شديد، فلما فارقه عدم ذلك الانس، وحصل به أبو بكر، فكان ما يجده علي عليه السلام من الوحشة وألم الفرقة موجبا زيادة ثوابه، لان الثواب على قدر المشقة. وثانيهما أن أبا بكر كان يؤثر الخروج من مكة، وقد كان خرج من قبل فردا، فازداد كراهية للمقام، فلما خرج مع رسول الله صلى الله عليه وآله وافق ذلك هوى قلبه، ومحبوب نفسه، فلم يكن له من الفضيلة ما يوازى فضيلة من احتمل المشقة العظيمة، وعرض نفسه لوقع السيوف، لرضخ الحجارة، لأنه على قدر سهولة العبادة يكون نقصان الثواب. ما قبلا برترى فضيلت خوابيدن در بستر پيغمبر را بر مصاحبت آن حضرت در غار را روشن ساختيم و الآن به عنوان تأكيد چيزهايى ديگرى را نيز اضافه مىكنيم و مىگوييم: برترى خوابيدن در بستر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر همراهى آن حضرت در غار از دو جهت است: 1-امام على عليه السلام از قديم الايام با پيغمبر مأنوس بوده است و انس عظيم و الفت شديدى با آن حضرت داشته است، و وقتى از آن حضرت جدا شد، اين انس معدوم شد؛ در حالى كه اين ابوبكر به آن دست يافته بود. و اين فراق و وحشتى كه براى على عليه السلام پيدا شده بود، ثواب آن را نيز زيادتر كرده بود؛ زيرا ثواب را به اندازه سختى عمل مىدهند. 2-ابوبكر خروج از مكه را دوست داشت و ماندن در مكه برايش خوشايند نبود و وقتى با پيامبر خارج شد، به آن چه كه دوست مىداشت رسيد؛ پس اين فضيلت ابوبكر هرگز با فضيلتى كه احتمال مشقت آن بسيار و در معرض قرار دادن نفس در برابر شمشير و سنگهاى مكيان بود، نمىتواند برابرى كند؛ زيرا به اندازة سهولت عمل، ثواب آن نيز كاهش خواهد يافت.إبن أبيالحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 13، ص161ـ 162 ، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م. ابن أبى الحديد معتزلى به نقل از استادش ابوجعفر اسكافى مىنويسد كه وى بعد از مقايسه خوابيدن اميرمؤمنان با يار غار بودن ابوبكر اين چنين استدلال كرده است: ثم في ذلك - إذا تأمله المتأمل - وجوه من الفضل: منها أنه وإن كان عنده في موضع الثقة، فإنه غير مأمون عليه ألا يضبط السرّ فيَفْسِد التدبير بإفشائه تلك الليلة إلى من يُلقيه إلى الأعداء. ومنها أنه وإن كان ضابطاً للسر وثقة عند من اختاره، فغير مأمون عليه الجبن عند مفاجأة المكروه، ومباشرة الأهوال، فيفر من الفراش، فيفطن لموضع الحيلة، ويطلب رسول الله (ص) فيظفر به. ومنها أنه وإن كان ثقةً ضابطاً للسر، شجاعاً نجداً، فلعله غير محتمل للمبيت على الفراش، لأن هذا أمر خارج عن الشجاعة إن كان قد قامه مقام المكتوف الممنوع، بل هو أشد مشقة من المكتوف الممنوع، لأن المكتوف الممنوع يعلم من نفسه أنه لا سبيل له إلى الهرب، وهذا يجد السبيل إلى الهرب وإلى الدفع عن نفسه، ولا يهرب ولا يدافع. ومنها أنه وإن كان ثقةً عنده، ضابطاً للسر، شجاعاً محتملاً للمبيت على الفراش، فإنه غير مأمون أن يذهب صبره عند العقوبة الواقعة، والعذاب النازل بساحته، حتى يبوح بما عنده، ويصير إلى الإقرار بما يعلمه، وهو أنه أخذ طريق كذا فيطلب فيؤخذ. اگر کسی در اين مطلب تأمل کند، به چند جهت به برترى اميرمؤمنان بر ابوبكر پى خواهد برد: يكى از اين وجوه اين است كه اگر چه ابو بکر مورد اطمينان رسول خدا بود؛ اما پيامبر اکرم به رازدارى وى اطمينان نداشت؛ زيرا ممکن بود ابوبکر راز هجرت رسول خدا را در آن شب فاش کند و دشمنان به حضرت دست پيدا کنند، در نتيجه تمام نقشههاى رسول خدا نقش بر آب مىشد. حتى اگر بپذيريم كه ابوبكر در رازدارى مورد اطمينان رسول خدا بوده؛ ولى رسول خدا از نترسيدن وى در هنگام مقابله با سختى اطمينان نداشتند؛ شايد از خوابگاه رسول خدا فرار نموده، متوجه محل نقشه رسول خدا شده و دنبال رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم برود؛ كه در نتيجه جاى رسول خدا را پيدا كرده و به آن حضرت دست مىيافتند. حتى اگر بپذيريم كه ابو بکر در نگهدارى راز رسول خدا مورد اطمينان بود و شجاعت نيز داشته است؛ ولى شايد توانايى خوابيدن در جايگاه رسول خدا را نداشت؛ چون تحمل آن حالت، خارج از شجاعت است؛ زيرا بايد شجاع را در حالت دست بسته و ممنوع از مقابله قرار دهى (يعنى شجاع جرأت دفاع از خود را دارد؛ اما در اينجا نمىتواند از خود دفاع کند)؛ بلکه اين امر سخت تر از شخص دست بسته است؛ زيرا شخص دست بسته مىداند که راه فرارى ندارد؛ اما اين شخص هم مىتواند فرار کند و هم مىتواند از خود دفاع نمايد (اما اجازه چنين کارى را ندارد) حتى اگر بپذيريم كه او شخص رازدار و شجاعى بود و حتى مىتوانست در جاى رسول خدا بخوابد و فرار هم نکند؛ ولى رسول خدا از آن جهت اطمينان نداشت که اگر قريشيان ابوبكر را زنده گرفته و شکنجه کنند، به آنچه مى داند اقرار نکند و مسير رسول خدا را به کفار نشان ندهد تا در نتيجه قريشيان به دنبال رسول خدا راه افتاده و ايشان را پيدا کنند. إبن أبيالحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج13، ص157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م. rostam91: در ضمن از نظر تشیع علی دارای علم غیب یا همون لدنی دوستمونه وپس میدونسته که اونشب خطری متوجس نیست و کشته نمیشه پس هر کس اینو میدونست و پیامبر رو دوست داشت میرفت و میخوابید! خداوند ت.ی قران فرمودند هیچ کس از زمان مرگ خود گاه نیست (هیچ کس) استثنا هم نداره امامان و پیامبران علم لدن داشتن اما این علم با خواست خداوند بوده و اون مقدار که خداوند منان میخواستن و لحظه مرگ رو خداوند میدونه و بس حتی روایت داریم عزرائیل هم که ملک قبض روحه به دستور خداوند جان انسانها را قبض میکنه حالا شما میخوای فضائل امیر مومنان رو بیاری پایین که ابوبکر رو برتر بدونی اینکار یه کاره نشده دوست عزیز و تنها فایده اش اینه که ثابت میشه که دوستی شما با امیر مومنان یه حرف پوچ و بی معناست و اگر دم از دوستی میزنید همش عوام فریبیه و الا اگر حضرت رو دوست داشتین ایاتی که بر اساس وجود مبارک ان حضرت نازل شده رو کتمان نمیکردی یا بر فضیلت اونها خدشه وارد نمیکردی rostam91: شما مثل اینکه معنی فارسی ولی رو ندارید که جایگزین این کلمه در قرآن کنید ۵۵ مائده:تنها خدا و پيغمبر او و مؤمناني ياور و دوست شمايند كه خاشعانه و خاضعانه نماز را به جاي ميآورند و زكات مال به در ميكنند . این جمله اولا جمع هست و علاوه بر خدا و پیغمبر مونان ( نه یک نفر) رو شامل میشه دوما : هر حرکت اضافی در نماز باعث ابطال نمازه ! سوما : تو روایات خودتون هست که وقتی به پای علی تو جنگ تیر فرو رفته بود و درد زیادی داشت ،تو نماز در آوردن چون علی موقع نماز آنچنان با خدا مشغول راز و نیاز میشد که دیگه نمیدونست اطرافش چه خبره ، پس این روایت با اون نمیخونه!یکیش رو قبول کن و یکی دیگه رو .... چهارما : علی با اون فقر و ساده زیستی که داشت هیچ وقت انگشتر خاتم دستش نمیکرد اولا شما هستین که هرجور دوست دارین ایات رو معنا میکنید برای این ایه هم میتونم برات روایت معتبر از کتب خودتون بیارم که تایید کردن این ایه در شان حضرت علی نازل شده دوما حرکتی مبطل نمازه که انسان رو از حالت نماز خارج کنه و الا عطسه کردن یا خاروندن گوش هم یک حرکت اضافه است ولی انجامش توی نماز مبطل نماز نیست پس این حرفتم بی پایه است سوما دو تا موضوع رو با هم قاطی کردی مثال میزنم توی جنگ بدر حضرت علی مبارزه تن به تن کرد نفر دوم بود فکر کنم اسمشم بخوای میتونم برات پیدا کنم (تو سریال عمرم هم بود) حضرت ضربت بهش زد ولی نکشتش که باعث سوال عمر شد ولی در جنگ خندق حضرت علی مبارز روبروش رو کشت حالا بیا بگو اگر حضرت رئوف بود چرا عمر بن عبدود رو کشت و یا بگو از خشن بود چرا توی جنگ بدر مبارز روبروش رو نکشت این دوتا این ایه با روایتش مورد تایید هم شیعه است هم سنی اون روایت د اوردن تیر هم تو کتب اهل تسنن هست چیشو میخوای تکذیب کنی ؟ چهارما:حضرت علی ساده زیست بود فقیر نبود نرفتی مدینه و مکه انشالله قسمتت بشه چاهایی که حضرت وقف کردن هنوزم هست باغاتی که وقف میکردن روایت متعدد برش هست سهم غنائمی که توی جنگ ها نصیب حضرت میشدم حساب کنی پی به اموال ایشون میبری فقط حضرت اینجور زندگی میکردن لباسی میپوشیدن که عام مردم میپوشیدن غذایی میخوردن که عام مردم میخوردن میدونم درکش برات سخته ولی این گونه منش حضرت بود که ایشون رو از دیگران متماییز میکرد پس هی نگو که ایشون فقیر بودن نمونه گردنبند حضرت زهرا هست که جریان بخشش اون تو کتب خودتون هست یا اسبی که حضرت سوار میشدن و..... rostam91: اون موقع که داشتن بیعت میگرفتن چکاره بود ؟ بعد از خلافت ابوبکر میگیم همه کاره ولی حین بیعت گرفتن چی؟ مگه پیامبر چه منصبی به عمر و ابوبکر داده بود که اینقدر صاحب نفوذ بودن؟ الآن شهردار تهران که دارای منصبه نمیتونه سر خود کاری کنه چون افراد قوی تر دیگه هستند که جلوش وایستن ، چطور ابوبکر و عمری که منصبی به اون شکل نداشتن تونستند این همه صاحب قدرت بشن که یه سرزمین رو مطیع خودشون کنند، اونهائی که تو غدیر با علی دست دوستی دادند بیکباره آب شدن رفتن زیر زمین؟؟؟؟ در ضمن باز هم میگم تاریخ طبری یه کتاب تاریخی هست نه روایی! کودتا میدونی چیه؟ ابوبکر پدر زنه پیامبر بوده و سن و سالی هم ازش میرفته عمر هم بلاخره هم صاحب اسم و نفوذ بوده جریان کامل بیعت گرفتنشونم برات با منبع گذاشتم لازم نمیبینم دوباره تکرار کنم چون اگر طالب حقیقت بودی قبول میکردی شما کلا دوست داری بهانه جویی کنی دوست من به قول معرف در خانه اگر کس است یک حرف بس است rostam91: الآن شهردار تهران که دارای منصبه نمیتونه سر خود کاری کنه چون افراد قوی تر دیگه هستند که جلوش وایستن ، چطور ابوبکر و عمری که منصبی به اون شکل نداشتن تونستند این همه صاحب قدرت بشن که یه سرزمین رو مطیع خودشون کنند، اونهائی که تو غدیر با علی دست دوستی دادند بیکباره آب شدن رفتن زیر زمین؟؟؟؟ همه بیعت نکردن گفتم اسامیشون رو با منبع اونها هم که با ابوبکر بیعت کردن بعدا برو ببین چه مناصبی گرفتن ازش و به ثروتی رسیدن مردم عادی هم که با زور بیعت کردن و یا با ترس بعدم چیزی بلنده دیوار هاشا همین حرف هایی که شما الان میزنی زمان ابوبکر هم لابد مولاتون عمر زده که پیامبر گفت علی دوست منه!!!!!!! شمام دوست منو دوست داشته باشین!!!!!!!! و علی جوانه نابلده خامه ابوبکر سنی داره فلانه بیساره نماز خونده پیامبرم بهش اقتدا کرده!!!!!!!!!!! و........... و بیعت گرفته چرا امثال ابوذر و........ بیعت نکردن؟ چرا خوده حضرت علی بیعت نکرد (البته بعد به زور ازش بیعت گرفتن)؟؟؟؟؟؟؟؟؟ rostam91: در ضمن باز هم میگم تاریخ طبری یه کتاب تاریخی هست نه روایی! منابعش مهمه از خودش که نگفته راوی معلومه سندشم معلوم چون بر علیه شماست شده دروغ و خرافه؟ rostam91: کو کسی که ببینه اینم سند از نهج البلاغه ! خوبه؟!(نامه ۶ نهج البلاغه)حتما کتابش تو خونتون هست! شماره صفحه بده نهج البلاغه دارم میرم چک میکنم همینجور نگو از نهج البلاغه شماره صفحه باب فصل نامه و........ rostam91: آخرش موندیم که این امامت با خلافت یکیه یا دوتا! تو غدیر خداوند علی رو بعنوان امام منصوب کرد یا خلیفه و اونی که غصب شد امامت بود یا خلافت!!! EhSun: من به پاسخ سئوالم نرسیدم! اگر از نظر شیعه امامت از خلافت جداست پس دیگه بحثی باقی نمی مونه! اونوقت دعوای شیعه و سنی هم بی معنی میشه از این به بعد میگیم امام علی علیه السلام، امام اول و خلیفه چهارم مسلمین! اونی توش موندی چیزه دیگه است برادر من اونی که غصب شد حق حضرت علی بود حرفی که نادیده گرفته شد سخن پیامبر بود پیامبر حضرت علی رو ولی و جانشین پس از خود قرار داد که هم امامت بود هم خلافت بر مومنان که امامت بر جا ماند و خلافت و جانشینی پیامبر غصب شد
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
ارسالها: 508
#155
Posted: 22 Jan 2013 19:05
rostam91: لطفا هر کسی که بلده کل این جمله رو به فارسی معنی کنه! مشکلت اینه؟ مولا به معنا پیشوا رهبر و مقتداست درسته؟ حالا معنا کن من کنت مولا فهذا علی مولا هرکس من پیشوای او هستم پس (از این پس)(بعد از من )علی پیشوای اوست هرکس من مقتدای اوهستم پس (از این پس)(بعد از من ) علی مقتدای اوست هرکس من رهبر او هستم پس (از این پس)(بعد از من ) علی رهبر اوست ....................... حالا اونجور که شما معنا میکنید و جوره دیگم نمیخواین معنا کنید و میگین فقط اون درسته هرکس من دوست او هستم پس (از این پس)(بعد از من ) علی دوست اوست این این دوستی پیامبر با علی چه سودی داشت چه معنایی داشت ؟ چرا باید برای بیان این دوستی اون تعداد ادم رو جمع کنه و این موضوع رو با بالابردن دست حضرت علی اونم بر ارتفاع که همه ببینه انجام بده؟ مگه علی چه کاری کرده بود که مردم از دستش عصبانی بودن و باهاش دشمن شده بودن؟ ایها الناس مَن أولی الناس بالمؤمنین مِن انفسهم؟ ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان ، سزاوارتر است؟ همه گفتند : خدای و رسول او بهتر میدانند. پیغمبر فرمود: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا أولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلیٌّ مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحِبَّ مَن أحَبَّه و أبغِض مَن أبغَضَهُ و انصُر مَن نَصَرَهُ و اخذُل مَن خَذَلَهُ و أدِرِ الحقَّ مَعَهُ حیثُ دار. ألا فیبلغ الشاهدُ الغائبَ» یعنی: "خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان سزاوارترم . هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به نقل امام احمد حنبل چهار بار تکرار فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او میگردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند. (اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسة، فیروزآبادی، 1/388؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 511) ضمنا دلیل نزول این دوتا ایه رو هم برام شرح بده که هم متضاد هم هستند هم کامل کننده همیا ایّها الرسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ الیکَ مِن رَبِّکَ و اِن لَم تَفعَل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس..." (مائده، 67) یعنی:" ای پیامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو اگر نرسانی چنان است که هیچ یک از پیغامهای خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه میدارد..." «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا ...» یعنی: امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما به غايت رساندم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم (مائده، 3) ............... این مطلبم یه جا خوندم با منبع بود چک کردم گفتم شمام بخونی بد نیست پیامبر(ص) پس از نزول این آيه فرمود: «اللهُ اکبرُ علَی إکمال الدین و إتمام النعمة و رضی الربِّ برسالتی و الولایةِ لِعلیٍّ بَعدی» يعني:"بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است." سپس خيمه¬ي ویژهای برافراشتند و به امر رسول الله (ص) مردان و زنان، از جمله زنان پیامبر(ص) در محضر او با علی بیعت کردند. بعد از این مراسم پيامبر(ص) با دست خود عمامهای بر سر علی نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب کرد. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به إمارت انجام میشد «تتویج» یا تاجگذاری میگفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه براي تهنیت نزد علی آمدند. پيش از همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئا لک (به قولی بخ بخ لک) یا ابن ابی طالب، اصحبت مولی کل مؤمن و مومنة» گوارا باد ترا ای پسر ابوطالب. بَه بَه که صبح و شام میکنی در حالی که مولای همه مردان و زنان با ایمان شدهای. (البدايةوالنهاية(تا ليف ابن کثير دمشقي سني) ج7 ص348 و 349) آنان علي(ع) را در آن روز با لقب امير المومنين خطاب کردند.(الإرشاد ج1ص48 و الأماليللمفيد ص18 و بشارةالمصطفى ص185 و التحصينلابنطاوس ص574 و تقريبالمعارف ص142 و الصراط¬المستقيم ج2 ص53 و المناقب ص3 ج53 و اليقين ص 107 و 204 و 285 و 309 و 316 و 453 و إرشادالقلوب ج2 ص325) ابن عباس گفت: به خدا سوگند که اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید. بعدها علي(ع) همين موضوع را به رخ آنها مي کشيد که آيا شما نبوديد که در روز غدير چنين و چنان گفتيد؟! حال چه شده که شيوه اي ديگر در پيش گرفته ايد؟! (کتاب سليم بن قيس(قرن اول هجري) ج2 ص894 و 583)
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
ویرایش شده توسط: iraj_mirza
ارسالها: 2554
#156
Posted: 22 Jan 2013 23:42
rostam91: با استفاده از عواطف مردم یه چاه میکنن میلیارد درآمد در میارن، چه درامدی ...؟؟؟؟؟ rostam91: خیر این تشیع و شما هستید که دچار پارادوکس و دوگانگی شدید و واقعا نمیدونید کدوم به کدومه ! یه جا میاین میگین تو غدیر علی امام شد بعد میاین میگین امامت با خلافت جداست وقتی ازتون میپرسن پس چرا میگین خلافت غصب شد ابوبکر و عمر که ادعای امامت نکردند میگین تو غدیر خداوند خلافت رو به علی واگذتر کرد! خود شما هنوز بعد از اینهمه پست نتونستی یه کلمه مناسب به جای مولا بیاری؟ اگه میتونستی حتما میاوردی حالا من یه بار دیگه این متن رو میزارم تو درست مینویسی منتها متوجه همین نوشته ها نیستی rostam91: اساس مذهب تشیع رو میتونی تو کلیپهای زیر ببینی: میدونی شما کلا مشکل داری منم حوصله مشکل حل کردن ندارم چون شما مشکلاتت جهانیه و مدیریت جهان کار احمدی نٓژاده بهتره یک نامه به اون بنویسی اینهم اساسه تسنن البته غیر از کشتارهای وحشیانه ال خلیفه و حملات انتحاری و .......ادمکشی VIDEO
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#157
Posted: 22 Jan 2013 23:48
معنی من کنت مولا رو میخوای بعضي از علماي اهل سنّت كه «مولي» را در حديث غدير به معاني مورد نظر شيعه گرفتهاند به شرح زيرند. 1 ـ امام ابو حامد غزالي (505 هـ) وي همانگونه كه در شرح حال و شناخت شخصيت او ميآيد يكي از اعاظم و أكابر علماي اهل سنّت است كه اين گونه ميگويد: لكن أسفرت الحجة وجهها وأجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر: بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مؤمن ومؤمنة. فهذا تسليم ورضى وتحكيم. ثم بعد هذا غلب الهوى لحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود البنود وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار سقاهم كأس الهوى، فعادوا إلى الخلاف الأول فنبذوه وراء ظهورهم، واشتروا به ثمنا قليلا. لكن حجت روي خود را آشكار نمود و جمعيت مردم براي شنيدن متن خطبه حديثي كه در روز غدير خم كه مورد اتفاق همه ميباشد جمع گرديدند. [در آن خطبه] پيامبر ميفرمايد: «هركس من مولاي اويم علي مولاي اوست». همين جا بود كه عمر به علي گفت: يا ابا الحسن! تبريك، تبريك! از اين به بعد تو مولاي من و مولاي هر زن و مرد مؤمني گرديدي. اين سخن عمر در حقيقت تسليم در برابر امر و رضايت و تحكيم آن بود. امّا بعد از آن بود كه هوي و هوس براي حبّ رياست بر او غلبه كرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت. و قرارها و پيمانها در خفقان هوي و هوس و زد و خورد نيزهها و ازدحام اسبها و سپاهيان و لشكر كشي براي فتح كشورها فراموش شد و آنها از شراب هوي و هوس سيراب گرديدند. و به همين خاطر بود كه مردم به همان اختلافات روز اوّل بازگشتند و عهد و پيمان خود را پشت سر افكنده و آن را به قيمتي اندك فروختند. مجموعة رسائل الإمام الغزالي، كتاب سر العالمين ص483 ، طبعة مصححة منقحة، إبراهيم أمين محمد، المكتبة التوفيقية. . محمد بن طلحة شافعي (652هـ) محمد بن طلحه شافعي از علماي بزرگ اهل سنّت در قرن هفتم هجري است كه تعريف شخصيت او در ذيل خواهد آمد وي ميگويد: فيكون معنى الحديث: من كنت أولى به أو ناصره أو وارثه أو عصبته أو حميمه أو صديقه فإن عليا منه كذلك، وهذا صريح في تخصيصه لعلي بهذه المنقبة العلية وجعله لغيره كنفسه ... بما لم يجعله لغيره. وليعلم: أن هذا الحديث هو من أسرار قوله تعالى ... فإنه أولى بالمؤمنين وناصر المؤمنين وسيد المؤمنين. وكل معنى أمكن إثباته مما دل عليه لفظ (المولى) لرسول الله فقد جعله لعلي عليه السلام. وهي مرتبة سامية ومنزلة شاهقة ودرجة علية ومكانة رفيعة خصه صلى الله عليه وسلم بها دون غيره، فلهذا صار ذلك اليوم يوم عيد وموسم سرور لأوليائه. معناى حديث غدير اين است: هر كس كه من بر او أولى و سزاوارتر و يا ناصر و وارث و يا پشتيبان و دوست صميمي او هستم علي هم براي او اين چنين است. و اين كلام صريح در تخصيص علي به اين منقبت بلند بوده و او را براي ديگران مانند خود قرار داده و اين خصوصيت را براي ديگري قائل نشده است . از اين رو دانسته ميشود كه: اين حديث از أسرار سخن خداي تعالى است ... كه [مضمون آن] در آيه مباهله نيز آمده. پس به درستي كه علي از همه كس بر مؤمنين اولي و سزاوارتر است و ناصر مؤمنين و سيد آقاي مؤمنين است. و هر معنايى كه أمكان داشته باشد از لفظ «مولي» براي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم إثبات كنيم همان را براي علي ميتوان ثابت نمود. و اين مرتبهاي بلند و والا و منزلتي دست نيافتني و درجهاي عالي و مكانتي رفيع است كه پيامبر آن را به علي و نه به ديگري اختصاص داده است. و از اين روست كه روز غدير روز عيد و موسم سرور براي دوستداران علي [عليه السلام] گشته است. مطالب السئول، ص 45-44 3 . سبط ابن الجوزي (654هـ) ابن حجر در «الصواعق المحرقه» و سمهودي در «جواهر العقدين» اين مطلب را از كتاب او «تذكره خواص الأمه في معرفة الأئمه» نقل ميكنند: ... (العاشر) بمعنى الأولى قال الله تعالى: «فاليوم لا يؤخذ منكم فدية ولا من الذين كفروا مأواكم النار هي مولاكم» أي: أولى بكم ... والمراد من الحديث: الطاعة المخصوصة فتعين العاشر. ومعناه: من كنت أولى به من نفسه فعلي أولى به. وقد صرح بهذا المعنى الحافظ أبو الفرج يحيى ابن سعيد الثقفي الأصبهاني في كتابه المسمى بمرج البحرين، فإنه روى هذا الحديث بإسناده إلى مشايخه وقال فيه: فأخذ رسول الله بيد علي وقال: من كنت وليه وأولى به من نفسه فعلي وليه. فعلم أن جميع المعاني راجعة إلى الوجه العاشر. ودل عليه أيضا قوله عليه السلام: ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ وهذا نص صريح في إثبات إمامته وقبول طاعته. ... معناي دهم براي مولي به معنى أولى و سزاوارتر است. خداوند تعالى ميفرمايد: «فاليوم لا يؤخذ منكم فدية ولا من الذين كفروا مأواكم النار هي مولاكم» در اين جا نيز مولي به معني أولى و سزاوارتر به خود شماست. پس مراد از حديث غدير: اطاعت مخصوصة [از علي عليه السلام] است پس [براي حديث غدير] معناي دهم متعين گرديد. و معناي آن اين است: كسي كه من براي او سزاوارترم از اين به بعد علي بر او سزاوارتر است. و به همين معنى حافظ أبو الفرج يحيى ابن سعيد ثقفي أصبهاني در كتابش «مرج البحرين» تصريح نموده است. وي اين روايت را با إسنادش به مشايخ خود روايت كرده و گفته: رسول الله دست علي راگرفت و فرمود: هر كس من ولي او بر او از خود او سزاوارترم از اين به بعد علي بر او سزاوارتر است. پس دانسته شد كه تمام معاني كلمه «مولي»به معناي دهم بازگشت كرد. و دليل بر اين مطلب نيز سخن خود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در ابتداي حديث غدير است كه فرمود: «ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟» كه اين سخن نص صريح در إثبات إمامت علي و لزوم قبول اطاعت از او است. 4 . محمد بن يوسف كنجي شافعي (658 هـ) قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لعلي: «لو كنت مستخلفا أحدا لم يكن أحدا حق منك» ... وهذا الحديث وإن دل على عدم الاستخلاف لكن حديث غدير خم دال على التولية وهي الاستخلاف. وهذا الحديث أعني حديث غدير خم ناسخ لأنه كان في آخر عمره صلى الله عليه وسلم. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به علي [عليه السلام] فرمود: «اگركسي را به جاي خود برگزيدم از تو شايستهتر نديدم و اين حديث اگر چه بر خلافت دلالت نميكند ولي حديث غدير خم دلالت برتوليت دارد كه همان استخلاف(به خلافت برگزيدن) ميباشد. و اين حديث يعني حديث غدير خم ناسخ هر خلافت ديگري است چون اين اتّفاق در آخر عمر آن حضرت روي داده است. كفاية الطالب في مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب 166 - 167 دهها نفر دیگه هم از اکابر تسنن هستن که مثل انسان راست گفتن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ویرایش شده توسط: mohan1978
ارسالها: 508
#158
Posted: 22 Jan 2013 23:58
EhSun: چرا کسی از یاران نزدیک پیامبر در همان زمان از این حق دم بر نیاورد؟ علي، ابن عباس، سلمان فارسي، ابوذر، مقداد، عمار ياسر، طلحه و زبير بيعت نكردند
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
ارسالها: 2554
#159
Posted: 23 Jan 2013 10:24
EhSun: چرا همه این مباحث پس از دسیسه چینی معاویه توسط ابن سبا به جهت ایجاد دو دستگی و اختلاف و در نتیجه تداوم حکومت معاویه مطرح شد؟ این افسانه است شیعه علی بودن از زمان پیامبر مطرح بوده و روایات مستند و مشترک فراوانی داریم EhSun: چرا کسی از یاران نزدیک پیامبر در همان زمان از این حق دم بر نیاورد؟ داستان بیعت گرفتن و خشونت و اجبار و قبیله کشی در تاریخ موجوده با اون شوری که در کردم بود هر کس مخالفت میکرد از بین میرفت رویداد خانه فاطمه زهرا به واقعهای اشاره میکند که ابوبکر پس از انتخاب شدن به عنوان خلیفه مسلمانان به همراه عدهای از همراهان از جمله عمر به قصد گرفتن بیعت به خانه علی میرود و در آنجا با مقاومت علی و فاطمه روبرو میشود. بگفته ژوزف مری و جری باکاراک بدنبال فوت محمد پیامبر مسلمانان، فاطمه دختر پیامبر اسلام قایل به حق علی بر سر جانشینی پیامبر مسلمانان شد. او در این مورد وارد مجادلات زیادی با ابوبکر و حامی وی عمر شد. سرانجام عمر تهدید نمود که اگر علی با ابوبکر بیعت ننماید خانه او با تمام ساکنانش را به آتش میکشد. علی سرانجام تسلیم شد و با ابوبکر بیعت نمود، هر چند بگفته بعضی منابع علی تنها پس از وفات فاطمه با ابوبکر بیعت نمود بوبکر از کسانی که از بیعت با او سر بر تافته و در خانه علی گردآمده بودند، سراغ گرفت، عمر را به دنبال آنان فرستاد، و او به در خانه علی آمد. در این موقع عمر هیزم طلبید و تهدید کرد که خانه را به آتش میکشد. هنگامی به او گفتند که اینخانه، فاطمه، دختر پیامبر است، او گفت: باشد! در این هنگام افراد درون خانه بجز علی و فاطمه به بیرون میآیند و با ابوبکر بیعت میکنند. در این هنگام فاطمه با صدای بلند گفت: ای پیامبر خدا پس از تو چه مصیبتهایی به ما از فرزندان خطاب رسید. هنگامی که عمر باز میگردد و تقاضای ورود میکند، فاطمه اجازه دخول نمیدهد و این علی است که به عمر اجازه ورود میدهد. در این هنگام فاطمه رویش را به دیوار برمی گرداند.[۱] بیر به همراه جمعی از مهاجرین در خانه فاطمه بود. عمر تهدید کرد که خانه را به آتش می کشد مگر آنکه آنها بیرون آیند و با ابوبکر بیعت کنند. زبیر با شمشیر بدست بیرون آمد. ولی لغزید و شمشیر را از دست داد و همراهان عمر بر روی او افتادند و او را دستگیر کردند و یا به قول طبری شمشیر او را قبضه کردند. شواهدی است که خانه فاطمه مورد تفتیش قرار گرفته است. گفته می شود که علی بعدها بارها گفته بود که اگر چهل مرد همراه خود داشت او مقاومت می کرد. طبری چنین نوشتهاست که از علی و زبیر به زور بیعت گرفتهشد. وایتِ طبری از گفته ابو بکر در بستر مرگ «کاش خانهٔ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم» به طور تلویحی به این معناست که خانه فاطمه ممکن بوده به زور باز شده باشد از ویکی پدیا تو همین انقلاب ایران کسانی که سنشون میرسه یادشون میاد تو بحبوهه پس از انقلاب چقدر ادم بیگناه کشته شدن و اعدام و مصادره اموال تو اون شرایط هر کسی یک کم تو وجودش نامردی بود و با کسی اختلاف سیاسی یا حتی مالی و ....داشت کافی بود جلوی جمعیت یا تو کمیته ها بگه یارو ساواکیه یا دوتا عکس در مراسمات و استقبالهای شاه و خلاصه .......پیدا کنه یا مردم یارو دار میزدن یا خلخالی نامرد مثل اب خوردن اعدام میکرد و میگفت ما من بعد اسلامی هستیم و اگه الان همه خلافکارا رو بکشیم دیگه جامعه اسلامی ادم بد تربیت نمیکنه ولی دیدیم که بدتر هم شد اون موقع هم همینجور بود و کافی بود کوچکترین کاری از کسی سر بزنه تا از بین ببرنش
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ویرایش شده توسط: mohan1978