ارسالها: 1079
#11
Posted: 2 Apr 2011 14:56
kooom: دوست عزیز فرقه فرقه شدن چه ربطی به رفض داره؟
بعدم،تازه كس هایی كه اسم خودشون رو سنی می گذارن در زمانی كه این مذهب سنی گری بوجود اومد،از بدو تولدش به چهار گروه تقسیم شدن،مالكی،هنبلی،شافعی.... كه الان تعداد این فرقه ها بیشتر شده،مثلا همین وهابیت
دوست محترم اونها از شیعه بدتر فکر میکنی من دارم از اونا حمایت میکنم ؟
در ضمن اگر به انسانیت زندگی پارسایی باشه که توی خلفای اسلام از عمر زاهد تر نیست که نیست.
این علی و پیروانش همه اهل مال و منال بودن
اصلا شما چرا اینقدر دور میری برو کتب تاریخ بیهقی و طبری و واقدی رو بخون ببین در مورد اینها چی نوشته اونوقت بیا اظهارنظر کن.
kooom: دوست من دین یكی بوده هست،چند دستگی های دینیو همین سنی هایی كه می گید درست كردند،اولش به چهار فرقه و الان چندتا فرقه ی دیگه هم اضافه شده
خیر چرا داری نشر اکاذیب میکنی ؟؟؟؟
این عقاید فرقه گرایی بعد از انشعاب فاسد شیعه به وجود اومد که بار بین خلفا اختلاف نظر بود و طبق معمول اگر خبر دارید بدونید که اعراب قومیت های قبیله ای هستن و این فرقه فرقه شدن پیش بینی هم میشه براشون .
در ضمن کلا سنت پیامبر دارای ایراده چه برسه به شاخه ی فاسد شیعه.
kooom: بله،اگر دین اینه كه عمر،هر ایرانی كه اومد حج و به زبان عربی حرف نزد بخوابونه و شلاق بزنه؛ما به این دین رافضی هستیماز این چیزا تو تاریخ زیاده ها(تاریخ بیهقی بخونید،تازه نویسندش سنی بوده این چیزارو نوشته)
کلا هر دو موجب فساد پیامبر شدن بخصوص شیعه تقریبا 810% فساد رو از آن خودش کرد برای استناد برید کتاب های تاریخی بالا رو که گفتم بخونید بخصوص واقدی که تاریخ نگار همون سده هستش.
kooom: دوست من دین یكی بوده هست،چند دستگی های دینیو همین سنی هایی كه می گید درست كردند،اولش به چهار فرقه و الان چندتا فرقه ی دیگه هم اضافه شده
آقای محترم چرا داری دروغ میگی ؟؟
اسم دقیق کتاب و صفحه و سطرش رو بده برم من مطالعه کنم ببینم به چه استنادی این حرفا رو میزنی.
اینجا لطفا هر کی حرف میزنه مستند باشه نه از روی کتاب های شیعه های رافضی و متعصبان
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 533
#12
Posted: 2 Apr 2011 16:23
kooom: طبق گفته ي کساني که در مقابل حسين ايستادند
از این نقل قولها توی دین تشیع زیاده كه همشون كشكه (یك كلاغ چهل كلاغ كه میدونی چیه ) من شواهد رو ول نمی كنم بر اساس یه مشت توهم نقل قول شده ..........
kooom: زیرا نمی خواستند دستشان به خون پسر پیامبرشان،بیهوده آلوده شود
بابا جان اینا طبق همون نقل قولهای كشكی حسین نوه پیامبر رو سلاخی میكنند به بچه 6 ماهه رحم نمی كنند و چه جنایتهایی كه توی كربلا به قول شما نكرده اند خوب اینا با این توحششون دیگه براشون بیمار و غیربیمار فرقی نمیكنه
خوب اصلا بهتر نبود میذاشتند همشون در اثر بی آبی بمیرند این وسط خونی هم ریخته نمیشد دستاشون هم پاك میموند
kooom: جالبه،اون وقت به من میگید حرف بی مدرك می زنم،میشه بگید اینو از كجا در آوردید؟یا بهتره بگم چطور به این نتیجه رسیدید؟
عرض کردم تاریخ طبری و واقدی رو بخون کامل متوجه میشی
kooom: اگر از اونا حمایت نمی كنی پس را می گی برام كتاباشونو بخونم؟؟
من گفتم کتاب تاریخ نگارا رو بخون نه به قصد طرفداری بری بخونی
در ضمن من همیشه هر کتابی از تاریخ اسلام به دستم برسه میخونم چه مخالف هر دو چه موافقشون.
kooom: اینم مدل جدیده مدرك دادنه میشه یه جمله بگید از همین كتابا(لطفا دقیق)نه مثل الانت،حرف كالای مفتیه،همه می زنند،مدركش مهمه
دوست عزیزم دارم دقیقا بهت مدرک نشون میدم تاریخ واقدی که تقریبا مال همون سدست دیگه مدرک روشن تر از این !!
kooom: مدرك؟؟؟؟(هروقت مدركتو تونستی جور كنی بگو از تاریخ هایی كه خودت ذكر كردی اینو نقض كنم)
من که همین رو دیدم و خوندم .
خب بایدم شما قبول نکنی چون داری طرفداری میکنی و کسی که طرفدار کسیه به هیچ عنوان چیزی رو قبول نمیکنه حتی حق رو ...
kooom: دوست عزیز،زمان پیامبر هم این قبیله ها بودند،چگونه پیش بینی میشد؟
محمد لیدر اینا بود . بعد از لیدر این اختلافات اوج گرفت که باز دروغگویان شیعه داستان دروغکی غدیر خم رو درست کردن و بقیه داستان ها...
kooom: نه،انصافا اگر كسی اینجوری مدرك بده قبول می كنی؟انصافا
اقا انصاف همین واقدی برو بخون زیاد هم کتابش قطور نیست.
اگر واقعا دنبال حقیقتی برو بخون اما اگر متعصبی دوربرش نرو
kooom: من كه میگم اول خودتون عمل كنید،بعد به دیگران توصیه كنید به همون شیوه ای كه گفتید،یعنی:
گفتم دیگه واقدی همش مدرکه خیالت راحت.
kooom: به این میگن مغلطه،من میگم به جای این حرفا كمی متین تر و با مدرك تر بحث كنیم
دوست عزیز اگر میشه دینه خودتت رو هم بگو تا از كتاب هایی كه شما قبول دارید مدرك بیاریم
توی عمرم یه دیندار بهم نگفته هوچی گر.
البته بهم گفتن حرومی ، کافر ، کثیف فلان فلان اما هوچی گر نگفتن.
اما نوشته های ما کاملا روشنه بذار نویسندگان بیان برداشت کنن.
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 1079
#13
Posted: 3 Apr 2011 05:34
kooom
دوست گرامی من
شما وقتی واقدی رو با اون عظمت قبول نداری و داری براش بهانه جویی بکنی که ناحق جلوش بدی من دیگه نمیتونم چیزی بگم...
شما فقط یکی میخواین مثل شریعتی که از این خاندان تعریف و تمجید کنه و ازش لذت ببرین.
زمانی ما ذهنمون روشن بشه که با حقایق اشنا بشیم و من به شخصه واقدی خیلی از حقایق رو برام روشن کرد .
فقط همین رو میگم کتب واقدی رو بخونید باور کن روشن میشی تا به امروز هر چی به ما رسیده از روی تعصب و نسبیت بوده و پشت به پشت به ما رسیده اما امروز وقت روشنگریه و باید به حداکثر کتب اکتفا کرد ننه کتب موافق.
دیگع خوددانی
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 1079
#14
Posted: 19 Apr 2011 08:49
pedramr: شیعه وجود نداره .
این بازی ها از زمان شیخ صفیح الدین صفوی وارد ایران شد .
ایرانیها هیچوقت این دینی رو كه عربها با زور شمشیر وارد این مرزو بوم كردند را قبول نداشتد .
این مزخرفاتو از بچگی بخوردتون میدن كه واقعیت ماجرا رو نفهمین .
اگه قدری تاریخ (اونم نه تاریخی كه اینا بخوردمون میدن) میخونید نحوه ی جنگ ایران با اعراب ، نحوه ی جنگ قادسیه و كشته شدن رستم فرخ زاد و قطلعام مردم ایران به دست وحشیگری های عرب ، قیام بابك خرمدین ، مازیار ، حسن صباح و دیگر میهن پرستان را میدانستین...
ایرانی ها هرگز قبول نداشتند منم قبول ندارم .
در ضمن شیعه دین نیست مذهبی دروغین است
به نظر من امام زمانی هم وجود نداره.
من پیشتر هم گفتم بدترین نوع مذهب شیعه گری
چون هم انحرافی هستند هم سنت پیامبرشون رو خراب کردن هم اینکه کلا به رفوضیت یا رافضی گری معروفن که دین رو رفض میکنن با کارهاشون.
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 125
#15
Posted: 2 May 2011 02:21
kooom: معلومه كه قبول نكردند،دینی كه عمر با اون عرب ها تو سر ما كردند پایا نبود
تا وقتی كه شمشیر زیر گلوی ایرانیا بود به ظاهر سنی بودند،اما از اون وقتی كه كمی قدرت گرفتند دینشونو عوض كردند
مطمئن باش این دینی هم كه این انقلاب ظالم داره با نام تشیع به خورد مردم ما میده،پایا نیست!اینو تاریخ میگه
شیعه دین نیست مذهبه . عوض نكردن ، بازی انگلیسه ، هنوزم زیر قدرت اعرابیم ، ظاهرا دلیل قیام حسن صباح رو فراموش كردین.
kooom: دوست عزیز،با همین تهمت هاست كه ما رو به همین بدبختی كشونده!دقیقا حكومت هم همین كارو می كنه،وقتی یكی صداش درمیاد سریع بهش یه اتیكت می زنند و میفرستنش بالا دار!
آخه با حرف كه نمیشه؟من فقط می خوام بدونم اینو كجا نوشته؟جان من،فكر نكنم چند دقیقه بیشتر وقتتو بگیره،بگرد پیدا كن تا منم اطلاعات بالا بره،ممنون
اگه قدری بری و كتاب تاریخ بخونی مبینی.
ولی صفویه اونو رسمیت داد.
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
ارسالها: 125
#16
Posted: 2 May 2011 02:38
در زمان قدرت گرفتن حكومت عثمانی و بیم شدید رومیان از اتحاد و گسترش كشورهای مسلمان جبهه جنگی از سوی صفویان برعلیه عثمانیان گشوده شد.صفویان از نوادگان « شیخ صفی الدین اردبیلی» هستند.یكی از فرزندان شیخ به نام « اوزون حسن» با « كاترینا» دختر امپراتور روم ازدواج میكند. واساس پیوند خانوادگی خاندان صفویه با روم شرقی پی ریزی می شود.كاترینا به این شرط با اوزون حسن ازدواج می كند كه بر دین مسیحیت خود باقی بماند و فرزندان خود را مسیحی تربیت كند.آنان صاحب دختری می شوند به نام« مارتا» كه مارتای مسیحی مادر شاه اسماعیل می باشد.
پدراسماعیل" شیخ حیدر" زمانی كه مقام ریاست خانقاه اردبیل را بر عهده داشت شیعه زیدی بودكه مریدان تاتار به گردش جمع شدند این مریدان كلاه قرمز بر سر داشتند بنا براین قزلباش نام گرفتند.تاتارها مردمانی جنگجو،سنگدل و بی رحم بودند كه دین را به خاطر منافع مادی آن كه عبارت بود از غنائم جنگی و اسیر كردن زنان و دختران پذیرفته بودند. شیخ حیدر برای این قوم فتوی صادر كرد كه: "جهاد با اهل سنت یك واجب شرعی است و غارت اموال و اسیر كردن و فروختن زنان و فرزندان آنها ثواب عظیم دارد".او با این فتوی مرتكب جنایات فراوانی شد.قتل ها و جنایات او به حدی رسید كه سلطان یعقوب فرزند اوزون حسن ناچار به جنگ با وی شدو او را كشت و سربریده شیخ را در خیابان های تبریز گرداند تا خشم مردم را فرو نشاند.
پس از آن خانقاه اردبیل تعطیل شد و مارتا همسر شیخ حیدر به همراه سه فرزندش به شیراز تبعید شدند. برادران اسماعیل به انحاء مختلف كشته شدند و اسماعیل در هفت سالگی توسط هفت تن از تاتار كه از سران و فرماندهان برجسته قزلباش بودند به لاهیجان برده شد تا تحت تعلیم و تربیت قرار گیرد.اگر چه مادرش مارتا هم نقش مؤثری در تربیت او داشت.این قزلباش ها اگر چه به شیعه زیدی مذهب معروف بودند اما سرمنشأ اعتقاد آنها بكتاشیه بود كه از وحدت وجود ابن عربی، تثلیث مسیحیت، امام پرستی اهل حق و نیا پرستی تاتارها الهام می گرفت.آنها شیخ طریقت كه رهبر ایشان بود را، روح خدا، و ذات معصوم و منزه و واجب الوجود وواجب الطاعه و بر مردم جهان دارای ولایت مطلقه می دانستند.هفت تنی كه اسماعیل را همراهی كردند از تاتارهای آناتولی و هیچكدام ایرانی نبودند.
اسماعیل را مریدانش از همان كودكی شاه لقب دادند.شاه در فرهنگ صوفیه به معنای شیخ طریقت بود.اسماعیل در آن عالم كودكیش شاه ولایت دلهای قزلباش تاتار آناتولی بود.خلیفه هایش از او یك خدای مطاع ساخته بودند و وی را همچون بت می پرستیدند.تاتارهای بیابانگرد كه از آناتولی به طور مخفیانه برای زیارت مرشدشان وارد ایران می شدند نذر و نیازشان را به او نثار می كردند، سر بر قدومش می سائیدند، در پیشگاهش سجده می كردند، جای پاهایش را می بوسیدند و از او بركت می گرفتند.اسماعیل كم سن و سال هم در اثر این رفتار مریدانش باورش شده بود كه یك ذات قدسی و آسمانی و خدا گونه و مافوق بشری است.او تحت تاثیر سخنان مادرش و تحت تلقین شبانه روزی خلیفه های تاتارش داستان كربلا و مظلومیت امامان شیعه و ستمگری های سنی ها را برایش تعریف می كردند و او در ذهن كودكانه خویش مجسم نمود كه عموم سنی ها در برابر امام علی و امام حسین و جد و پدرش قرار گرفتند و آنها را كشتند.شنیدن مكرر چنین داستانها و تلقیناتی از اسماعیل یك موجود پرخاشگر و حیات ستیز ساخته بود.
پانصد سال پیش، در فروردین سال 881شمسی، شاه اسماعیل صفوی، در میان امواج جانبازان قزلباش، در حالی كه 13سال بیشتر سن نداشت، به تبریز وارد می شود و آغاز دوران حكومت خود را اعلام می كند. نیز اعلام می كند كه از آن پس مذهب مردم تحت فرمان او تشیع امامی است و هركس اصول این مذهب جدید را قبول نداشته باشد از دم تیغ خواهد گذشت.او در مقابل مردم تبریز قرار گرفت و چنین گفت:« مرا به این كار واداشته اند.خدای عالم و همه ائمه معصومین همراه من اند.من از هیچكس باك ندارم.به توفیق الله تعالی اگررعیت حرفی بگویند شمشیر می كشم و یك تن را زنده نمی گذارم.»
شاه اسماعیل همه مردم تبریز را به نماز جمعه دعوت كرد و با لحجه نیمه تركی نیمه فارسی به جمعیت حاضر در مسجد گفت:«از سنیان تبرا كنید و به ابوبكر و عمر و عایشه لعنت بفرستید.»مردم تبریز دست در گوش های خود كردند تا این جملات را نشنوند حضرت شاه شمشیر بلند كرد و فریاد زد تبرا كنید.اما كسی اطاعت نكرد.شاه از فراز منبر به قزلباشانی كه در میان جمعیت و اطراف مسجد بودند دستور حمله داد و قزلباش همه نمازگذاران را در مسجد قتل عام كردند. سپس سرگرم كشتن مردم كوچه و بازار شدند به قسمی كه از جمعیت 200هزار نفری تبریز 20هزار نفر به قتل رسیدند و زنان و دختران و پسران جوان آنها مورد تعرض جنسی نیروهای قزلباش قرار گرفتند.
كتاب «سفرنامه ونیزیان در ایران» می گوید: « با آنكه تبریزیان هیچ مقاومتی نكردند، بسیاری از مردم شهر را قتل عام كرد. حتی سربازان زنان آبستن را با جنین هائی كه در شكم داشتند كشتند. گور سلطان یعقوب (شاه قبلی آق قویونلو) و بسیاری از امیرانی كه در نبرد دربند (علیه شیخ حیدر، پدر اسماعیل) شركت كرده بودند، نبش كردند و استخوان هاشان را سوختند { این یكی از مجازات های رایج عصر تركمانان و صفویان است كه اصطلاح « پدر سوخته» از آن بیادگار مانده }. سیصد تن از زنان روسپی را به صف در آوردند و هر یك را دو نیمه كردند. سپس هشتصد تن را، كه در دستگاه الوند (شاه معاصر آق قویونلو) پرورش یافته بودند سر بریدند؛ حتی سگان تبریز را كشتار كردند و مرتكب فجایع دیگر شدند.»
آنها مردم را به دو دسته خودی و غیر خودی تقسیم كردند.هركس شیعه صفوی می شد خودی به حساب می آمد و هركس به آئین غیر از آن بود غیر خودی محسوب می شد و دشمن به حساب می آمد و اموالش تصاحب می گردید.در تاریخ خاورمیانه، از دوران اسكندر تا آن زمان هیچ قومی به وحشیگری و ددمنشی قزلباش نبود كه با مخالفان خود اینگونه رفتار كند.قزلباش به خانه یكی از این غیر خودی ها وارد شده چند خر نر و ماده حاضر آورده زن و دختر اورا برهنه در مقابل دیدگان مردم بر پشت خران ماده می بستند،و در چنین وضعی از مرد بیچاره می خواستند كه از ابوبكر و عمر و عایشه تبرا بجوید و گرنه ناموسش را به خر نر خواهند كشید! این كار را برای مولانا خفری بزرگترین فقیه شیراز هم تكرار كردند.
قزلباش پیرمرد دانشمند به نام حسین كیا كه راضی به شیعه شدن نگردید را به زن و دخترانش تجاوز كردندو او را در میان همگان لخت نمودند و چند قزلباش پر زور به او تجاوز جنسی كردند، سپس بدنش را شیره مالیدند و در قفس آهنین در بندش كردند تا مورچه گان بدنش را آزار دهند. با این رفتار قزلباش، كسانی كه در آذربایجان مانده و توان فرار نداشتند به جمعی از بیماران روانی مبدل شده كه شدیداً عصبی مزاج و افسرده بودندو هیچ مرجعی وجود نداشت كه مردم ستمدیده از آن دادخواهی كنند.
با این جنایات شاه اسماعیل در سن 14 سالگی در سال882بر اریكه قدرت تكیه زد و خود را پادشاه ایران نامید.و در كاخ هشت بهشت اقامت گزید.او برای دستگاه عقیدتی قزلباش ملاشمس لاهیجی را به خدمت گرفت.لاهیجی كه وظیفه ارشاد و راهنمایی قزلباش را بر عهده گرفته بود حتی یك جلد كتاب مذهبی نداشت تا آن را مرجع خویش برای تعلیم دین قرار دهد! او كه بعد از پادشاه بالاترین مقام را داشت قزلباش را به دور خود جمع می كرد و برای آنها داستان های كربلا، مضروب شدن فاطمه به دست عمر و سقط شدن فرزندش و ستم هایی كه بر اهلبیت پیامبر گذشت را تعریف می كرد.
اینكه تشیع امامی چگونه انتخاب شد، چه كسانی در این انتخاب دست و نفوذ داشتند، و سر نخ ها به كجا وصل می شود هنوز مورد تحقیق تاریخی قرار نگرفته است.از طرف دیگرخود تاریخ نگاران صفوی نیز بر این واقعیت اذعان دارند كه در آن روز كسی هنوز دقیقاً نمی دانست كه اصول تشیع امامی چیست و چگونه می شود به آن « مشرف شد». در سراسر تبریز یك آخوند شیعه یافت نمی شد و مدت ها طول كشید تا توانستند چیزهائی همچون جمله « اشهد ان علی ولی الله» را به اذان اضافه كنند. شاه اسماعیل، در لوای مذهب تشیع امامی به سرزمین های مندرس و پاره پاره سنی نشین شرق قلمرو خود هجوم می آورد و با خونریزی هائی هولناك این سرزمین ها را به قلمرو حكومت منظم و به مذهب خود « مشرف» می كرد.جنایاتی كه قزلباش برای گرفتن شهرهای مختلف مرتكب شدند از شمار خارج است.او با ورود به اصفهان بخش عظیمی از مردم را قتل عام كرد و همه علما،فقها و مدرسان و اهل دانش را به كشتن داد.
شاه اسماعیل بخصوص نسبت به فضلا و هنرمندان دگراندیش حساسیت فوق العاده نشان می داد. به حدی كه، كشتار وحشیانه او برای شیعه كردن مردم ایران زمین موجب هجرت عده زیادی از دانشمندان و هنرمندان ایرانی به خاك عثمانی از یكسو و به هندوستان، از سوی دیگر، شد.توجه كنیم كه این دوران همزمان بود با آغاز نواندیشی های لوتر در قلمروی اروپای وحشت زده از عثمانی. یعنی، آغاز عصر روشنائی مذهبی در اروپا همزمان بود با آغاز پیدایش دولت شیعه امامی در ایران و آنچه كه اكنون به یادگار به ما رسیده، خود شاهد آن هستیم.
شاه اسماعیل صفوی كه پدرانش سنی شافعی بودند و مادرش مسیحی , خود شیعه امامی از آب در آمد، در حالیكه پدرانش، نسل اندر نسل، « شیخ» خوانده می شدند و هیچ كدام ادعای « سید» بودن نداشتند، یكباره كشف می كند كه از سادات صحیح نسب است و جد هفتم شیخ صفی، كه «سلطان فیروز شاه زرین كلاه» نام داشته (به وجود واژگان سلطان و شاه و كلاه زرین در این نام دقت كنید) خود با چند پشت به امام موسی كاظم می رسیده است!
دولت صفوی اما هنوز از لحاظ دینكاران مذهبی دچار كمبود بود و، در نتیجه، به فكر این افتاد كه، برای ارشاد رعیت و تبلیغ مذهب تازه، تعدادی آخوند شیعه امامی را به ایران « وارد كند». بنظر می رسد تحت شرایطی كه هنوز چند و چونش بر ما روشن نیست، دولت صفوی تصمیم می گیرد كه این «علماء» را بجای عتبات عالیات از « جنوب لبنان» یعنی« جبل عامل» به ایران بیاورد. مهاجران جبل عاملی هرگز خود را ایرانی نمی دانستند و به مصالح خاص این ملت فكر نمی كردند. در واقع همین خاصیت آنان را برای قزلباشان صفوی (كه خود اغلب از آناتولی می آمدند) جذاب می كرد. آیا قرار گرفتن جبل عامل در قلمرو روم شرقی می تواند سر نخی باشد؟ در آین مورد باید تحقیق كرد.
هنگامی كه اشرف افغان به ایران حمله كرد، این علما در مركز و غرب ایران پراكنده شدند،عده ای در كوهها و بیابان ها جان دادند و عده ای هم به روستا ها و شهرها پناه بردند.مقبره بسیاری از این علما بصورت زیارتگاه در آمد.امروزه بیشتر علمایی كه ما می شناسیم از نسل علمای جبل عاملی هستند وبیشتر منسوب به شهرهای مركزی و غربی ایران چون،بروجرد،اراك،گلپایگان، محلات و...می باشند و به همین لقب ها شناخته می شوند.
با بالا گرفتن جنگ بین صفویان و عثمانی ها، و در پی شكست شاه اسماعیل در چالدران، و به پادشاهی رسیدن شاه طهماسب، پایتخت این خاندان به قزوین منتقل می شود و نخستین آخوندهای امامی جبل العامل (همچون نورالدین علی بن عبدالعلی جبل عاملی ـ مشهور به «محقق ثانی») در این شهر به خدمت شاه صفوی می رسند.
از سوی دیگر، دولت عثمانی، در پی پیدایش دولت صفوی و ادعای شیعه بودنش، نسبت به شیعیان قلمرو خود حساسیت شدید نشان پیدا كرده و به آنان به چشم جاسوسان صفوی می نگریست. كشته شدن شیخ زین الدین جبل العاملی (كه اكنون با نام «شهید ثانی» شناخته می شود) خود نشانه ای از این حساسیت است. از آن پس بود ایرانیان رفته رفته با مذهب جدید خودشان آشنا شدند و آن دسته از آخوندهای جبل العامل كه می توانستند خود را به قلمرو صفوی برسانند به مشاغل مختلفی در منصب های دولتی(از جمله نظارت بر بقاء رونق یافته شیعه امامی در مشهد و قم و شیراز و قزوین) گمارده می شدند.از آن پس حكیمان و ادیبان و اهل تفكر جای خود را به مداحان و موعظه گران دادند. ریا و تذویر جای خود رابه خلوص و اعتقاد درونی داد. روضه خوانی و تعزیه, سینه زنی و قمه زنی در كشور رواج یافت و اماكن متبركه یكی پس از دیگری كشف شدند..واساس تغییرات بنیادی در این مذهب از آنجا آغاز شد كه فقه اصولی كه بر پایه تحقیق و استدلال و اندیشه بود كنار گذاشته شد و به جای آن فقه اخباری رونق گرفت.فقه اخباری اساس آن بر روایات و احادیث قرار دارد و به دنبال آن بحث و جدل,استدلال و اجتهاد( به معنای حقیقی آن) از مدرسه های مذهبی رخت بر بست.دولت های صفوی و حكومت های بعد از آن از و جود این دینكاران بهره فراوان بردند و هر زمان بانگ آزادی خواهی از مردم برخواست به نام دفاع از مذهب آن را در گلو خفه كردند. كه نمونه هایی از آن را در سرتاسر تاریخ چند صد ساله ایران شاهد هستیم.از جریان مشروطه گرفته تا همه حوادث تارخ این كشور كه به هر نحو با این مذهب و با این دینكاران در ارتباط است.
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
ارسالها: 156
#17
Posted: 7 Aug 2011 10:48
به نظرمن هیچ فرقی دركلیت ادیان اسمانی نیست تمام ادیان اسمانی به یگانگی خدا ,اینكه انسان دارای دو بعد مادی ومعنوی میباشد , پیروزی نهائی حق برباطل , بامرگ انسان زندگی دنیوی وی پایان میپذیرد ,خالق هستی خداونداست , روزقیامت ,پاسخگویی به اعمال انجام داده دردنیا مشتركند وفقط درجزییات باهم متفاوت میباشند كه این دلیل بربرتری یك دین به دین دیگری نیست . درطول تاریخ افرادبسیارزیادی بوده اند جهت منافع شخصی ازادیان الهی سوئ استفاده كرده كه باعث تحریف دین شده اند مسیر كلیه تمام ادیان نشان دادن حقیقت به انسانهابوده است
ویرایش شده توسط: daryoushf
ارسالها: 177
#18
Posted: 10 Aug 2011 06:05
دین یعنی بردگی مفت برای یه مشت سودجو به اسم خدا!!!شیعه هم زاده دست اعراب ویه مشت استعمارگر هست كه به ایران آورده شده وبه همراه مقدار زیادی خرافات به مردم تزریق شده شیعه چیزی نیست به غیر از حكومت یه مشت سودجو و حكمای روانی برمردم
در همین حوالی كسانی بودند كه میگفتند بدون تو نفس نمیكشیم ولی امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند.
ارسالها: 533
#19
Posted: 16 Feb 2012 16:29
گوش کنید مطالب جالبی میگه
آغاز تشیع
http://www.zandiq.com/pandiq/0000000079.shtml
تشیع درایران چگونه وارد شد؟
http://www.zandiq.com/pandiq/0000000078.shtml
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن