ارسالها: 2554
#261
Posted: 13 Mar 2013 11:43
rostam91: من از مفتی میپرسم اگه قانع شدم عمل میکنم اگه نه طبق استنباط خودم و مراجعه به قرآن و سنت عمل میکنم اما شما باید به مرجعی که قبولش داری اقتدا کنی و نمیتونی تو یه مسئله نظر یه مرجع رو بپذیری و تو نظر دیگه مرجع دیگه ای رو!
روش شما خیلی عجیبه پس همه اهل سنت استنباط خودشون رو عمل میکنن مثلا در شک نماز یا شرایط صحت یا این همه احکام قانع نشدن به فقوای خودشون عمل میکنن ....عجب
rostam91: کاملا عادی و طبیعی بوده و این پذیزفتن اون دعوت از سوی علی بوده و خوش و بشی که سر سفره با هم داشتن و تاس کبابی که زدن تو رگ!
تمام این اتفاق برا این بوده که عمر میخواسته ثابت کنه حضرت علی دروغ میگه و هر روز صبح با غسل جنابت نماز نمیخونه
حضرت علی هم با متعه خواهر عمر که عاشق حضرت بوده ثابت میکنه از علی ع هرگز دروغ صادر نمیشه
عمر هم بر خلاف حکم خدا غیرت جاهلی اش گل میکنه و با حرام کردن متعه خودش رو در دنیا و اخرت درگیر میکنه و بدعت میذاره
rostam91: پس هر کسی میتونه ادعا کنه که با فلان دختر زنا نکرده و اون همسرش بوده و عقدشون رو بدون شاهد خودشون دوتا خوندن!
بله اگر خانم مورد نظر مشکل شرعی نداشته باشه یعنی دختر نبوده باشه شوهر نداشته باشه و در عده هم نبوده باشه ...چه اشکالی داره ...این حکم جلوی زنا رو میگیره و ارتباط جنسی رو دارای چهارچوب میکنه
rostam91: پس هیچ یک از زنان و دختران اهل بیت این میل و نیاز رو نداشتن! یا همه در بدو بلوغ و یا در بدو مردن شوهرانشون ازدواج میکردن!
درسته این کار برای دختران آخوندها و مراجع لزومی نداره چون اونها اینطور خواستن و نوامیس خودشون رو به کسی صیغه نمیدن اما نوامیس مردم براشون مهم نیست!
زن احتیاجی نداره کسی براش تصمیم بگیره و این رفتار بین برخی خانواده های علما اتفاق میافته و زنان شوهر مرده یا مطلقه ایشان به متعه یا عقد افرادی در خور و کفو ایشان در اومدن
منتها در خانواده های که محترم و معتقدند همیشه ازدواجها با شناختی صورت میگیره که کمتر به طلاق می انجامد لذا این اتفاقات بین خانواده های معمولی یا کسانی که کمتر پایبند هستند به مسایل دین و عرف اتفاق میافته
شما بین افراد متنفذ و دارای شهرت خیلی خیلی کمتر طلاق رو میبینی لذا نیاز به متعه هم بین اونها کمتره
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#262
Posted: 13 Mar 2013 11:46
rostam91: ورود به این بحث بی فایده هست چون من نمیتونم شما رو تو ابتدائی ترین عقاید قانع کنم این که دیگه اظهر من الشمسه و فقط اینو میگم که
خداوند دانای مطلقه و در بدو تولد فرد میدونه که اون فرد میره بهشت یا میره جهنم یعنی تقدیرش مشخصه ولی با این حال ما رو آزمایش میکنه و این ربطی به عدم آگاهی خدا نداره و اختیار انسان رو هم از بین نمیبره!
خیلی جالبه
پس شما که از بدو تولد معلومه که میری بهشت یا جهنم پس چرا تقلا میکنی مثلا کار خوب بکنی یا ثواب جمع کنی
شما که معلومه کجا میری
تقدیر کسی نوشته نیست و پیشانی نوشت وجود نداره خدا انسان رو ازاد افریده و براشد راهنمایی هایی گذاشته و انسان میتونه هر راهی رو انتخاب کنه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#264
Posted: 14 Mar 2013 02:14
rostam91: اهل سنت چهار شاخه هست و هر شاخه فقه خودش رو داره اگه من نتونم از فقه کمک بگیرم به یکی از علما میگم و اگه توضیح اون برام مسجل شد انجام میدم در غیر اینصورت بله بنابر چیزی که ازقرآن برداشت میکنم انجام میدم تا زمانی که راه درستش رو پیدا کنم و قانع بشم!
عجب دین متشطط و نا همگونی
پس مثلا هر ادم سنی میتونه بر اساس در ک خودش از دین هر برداشتی خواست بکنه پس شما میلیون تا روش برای هر حکم شرعی دارید
rostam91: پس شما فکر عمر رو هم میتونی بخونی ماشاءالله !
به هر حال سر هر چی بوده علی تاس کبابه رو زده تو رگ و با عمر هم ساعتها خوش و بش کرده اونم سر یه سفره و تو خونه دوست صمیمیش!
هر کسی به خونه دیگری بره دوست صمیمی اش نمیشه
rostam91: نه خیر شما در اصول اعتقادی به ذات خداوند در درجه صفر تشریف دارین!
یعنی خداوند نمیدونه زمانی که شما متولد میشی سرانجامت چیه؟ یعنی خداوند از سرنوشت تو آگاهی نداره؟ پس دانای مطلقی که میگن یعنی چی؟
خداوند میگه همه اتفاقات از ازل تا ابد در کتاب و لوح محفوظ نوشته شده و هیچ تغییری در اون نیست!
این دیگه شاهکاره شماست ...منکه گفتم ما که معلومه اخرش چیکاره میشیم و کجاییم پس چرا با عبادت و تقوا خودمون رو زجر بدیم
rostam91: کاملا درسته ولی اینو هم میدونه که شما کدام راه رو میری و سر انجامت چیه!
پس لوحح زیاد هم محفوظ نیست چون باید در هر ثانیه میلیاردها تغییر بکنه
ضمنا خدا بیکاره وقتی نتیجه ازمایشو میدونه مارو ازمایش بکنه .....مسخره بازیه دیگه
تمان تفاخر خدا به انسان برای اینه که انسان مخیره و خدا وقتی بنده هاش بین بد و خوب خوب رو انتخاب میکنن به فرشته هاش مباهات میکنه مثل الان که داره لذت میبره
از اینکه من دارم از محبوبترین انسانهای افریده اش از ازل تا ابد دفاع میکنم و دل سیاه شیطون رو در سیاهی اش نگه میدارم تا نفوذ نکنه و غلبه نکنه
من افریده شده ام و اینکه کجا و کی بدنیا بیارم مشخصه
اما از زمانی که به فهم و درک میرسم در تمام انتخابها ازادم میتونم خوب باشم یا بد میتونم الان خدای نکرده زبونم لال سنی بشم و خدا رو از خودم ناامید کنم
میتونم از حق اهل بیت واقعی رسول خدا دفاع کنم و بر مصائب شون عزاداری کنم تا خدا تفاخر کنه به ملایکش
خدا قادر مطلق است و با همون قدرت بمن اختیار داده خودم انتخاب کنم که برم بهشت یا جهنم
همین الان فرض کن لوح محفوظ همینه که شما میگی و توش نوشته شما میری جهنم
خوب خیلی بی فایده است که شما تقلا کنی ادم خوبی بشی چون در نهاین میری جهنم وقتی معلومه کجا میری بی خیال نماز و روزه و این حرفها شو عشق و حالتو بکن فردا تو جهنم حسرت حوری و قلمان هارو نخوری
شما دائما برداشت های سخیف و کودکانه از اتفاقات تاریخی میکنه و اگر و مگر میاری
الان بگم علی از در پشتی وارد مسجد شد شما هزار تا اگر میزاری جلوش در حالیکه هر گز نمیشه رفتار کسی رو با اگر و مگر مورد تحلیل قرار داد
شما دقیقا بهانه های بنی اسرائیلی داری میگیری و نهایت هم مکر و ستم و طلم ماکرین و قاسطین و مارقین و ......به خودشون بر میگرده
rostam91: پس شما فکر عمر رو هم میتونی بخونی ماشاءالله !
عینا در داستان نقل شد نیت عمر اثبات دروغگویی (نعوذ بالله) حضرت علی بوده که البته خودش مفتضح شد و بد جور ابروش رفت و البته با بدعت اوردن در دین خدا خودش رو در معرض عواقب بدعت گذاری قرار داد اونهم بدفرم
rostam91: میگی در اومدن یعنی اینکه خبر داری خوب کیه اون فرد؟!
بله در بین اشنایان اشخاصی رو سراغ دارم که دختر مطلقه و جوانشون به متعه یکی از همکلاسی های دانشگاه در تومد و جالب اینکه بعد هم منجر به ازدواج دایم شد
و نمونه متعه عاقلانه و بر اساس شرع بودن از یک خانواده روحانی
rostam91: پس اتهام زنا رو که در حضور ۴ شاهد ثابت میشه به دختر و پسر مجرد نمیشه زد چون اونها میتونن مدعی بشن خودشون برای خودشون عقد کردن!
پس فرق زنای محصنه با غیر محصنه چیه؟!
عجیبه که متوجه نمیشی با اینکه از زبان فارسی استفاده میکنم
زنانی که ممنوعیت متعه دارن
زن شوهر دار اول است که در صورت نزدیکی با هر کس جزشوهر برای او زنای محصنه است و مردی رانی اگه متاهل باشه زنا محصنه است
زنی که در عده است
دختر باکره که اذن پدر ندارد
لذا در همه این موارد هر گونه نزدیکی زنا است و حال با توجه به شرایط محصنه یا غیر محصنه
واقعا امیدوارم درک کرده باشید
rostam91: مگه طلاق برای افراد مطلقه فقط هست یا دخترانی که سنی ازشون گذشته و ازدواج کردن هم میتونن؟
خودت میتونی بفهمی چی نوشتی
rostam91: در ضمن افراد متنفذ و دارای شهرت به طبع معروفیتی که دارن سفرهای تجاری و شغلی بیشتری هم دارن پس در همه این سفرها هم نمیتونن همسرشون رو ببرن در نتیجه نیاز به متعه در بین اونها بیشتره!نمونش آخوندها و رجال سیاسی که میرن خارج !
ما به حکم قران تجسسی در زندگی اونها نمیکنیم
منتها اگر مرد بواسطه دوری از زن احتمال به گناه افتادن یا بروز حرکات مذموم مثل نگاههای الوده بشود موظف است بوسیله ازدواج دائم یا موقت امکان و وسوسه گناه رو از خودش دور کنه
انسانها هم مختلفن یک نفر هرشب جماع میکنه و یکنفر هفته ای یکبار و یکی هم شهوتش کمه دوهفته و سه هفته جماع نمیکنه
یه هر حال این نسخه پیچی ها و استدلال های شما سخیف ترین شنیده های و خونده شده های منه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#265
Posted: 14 Mar 2013 02:40
۴-در دوران حمله مغول که ابتاعات و مصائب مختلفی به مردم غارت زده و مظلوم ایران عارض میشد ، توجه این مردم به کسانی جلب شده بود که قادر بودند به تسلی و تشفی خاطر آن ها بپردازند به این جهت مشایخ و زهاد مورد توجه عموم ، از کوچک و بزرگ قرار داشتند . مشایخ شیعه از اوخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم به بعد از بذل توجه به نیازمندان کوتاهی نکرده و در نهایت همین خدمات آنها ، منجر به تشکیل حکومت های شیعه گردید . جالب آن که اسلام و بوِیژه مذهب شیعه ، توانست از فرزندان سنگ دل و شقی مغول ، انسان های خادمی برای مردم بوجود آورد . به عنوان مثال میتوان از غازان خان نواده ی هلاکوخان نام برد که ایلخان سراسر ایران بود . او عده ای از علمای شیعه و سنی را در دماوند دعوت کرد که به بحث بنشینند تا برای او روشن شود که کدام مذهب برتر و برحق است . غازان خان بعد از این مجلس مذهب شیعه را برگزید . او برای پذیرایی از تهی دستان و سادات در تمام ایران دار الضیافه ها و دارالسیاده ها ساخت . مالیات کشاورزان را تقلیل داد و از تعرض روسای سپاه به کشاورزان جلوگیری کرد . در دوره او شنب غازان که هم محل عبادت و هم محل ترجمه و تالیف کتاب بوده در تبریز ساخته شده و در زمان غازان هم چنین ربع رشیدی که طرح آن را وزیر او رشید الدین فضل ا.. ریخته بود ساخته شد . توجه و مهربانی غازان خان تا این اندازه بود که فرمان داد تا برای پرندگان مهاجر جیره ی غذائی تهیه کنند .فرزند غازان خان ، سلطان محمد خدا بنده با الجایتو به مذهب شیعه اثنی عشری در سراسر ایران رسمیت بخشید . خطبه را به نام دوازده امام خواندند و به نام دوازده امام سکه زدند . سلطان محمد خدابنده ، مسجد عظیم سلطانیه را ساخت و علمای شیعه را برای تدریس در آن جا جمع کرد .از جمله این علما شمس الدین محمد آملی ، کتاب نفائیس الفنون را به زبان فارسی تالیف کرد .
این هم مدرکی مبنی بر سابقه زیاد تشیع در ایران و عدم انتساب تشیع به صفویه وهرچند خدمات صفویه غیر قابل انکار است مخصوصا فرستادن سنی ها به مناطق مرزی و حدود که چنانچه جنگی بوجود امد ابتدا انان با دشمن بجنگند و در واقع پیشمرگانی برای جمعیت داخل ایران باشن
با کمی دقت متوجه میشین
نواحی مرزی سیستان خراسان گرگان همه اهل سنت هستن مثلا جالبه که خواف و تایباد لب مرز هستن و هر دوتا سنی نشین اما با فاصله ۱۱۰ کیلومتر که به داخل ایران بیای همه شیعه های دو اتشه هستن و همینطور بندر ترکمنی ها که سنی هستن در مرز روسیه
از ان سو ماکو و اشنویه و جلفا همه سنی هستن و یک نوار از غرب و خوزستان که با یکساعت حرکت به سمت مرکز همه شهرها شیعه نشین میشه
جالبتر اونکه وضع شهرهای سنی با شیعه زمین تا اسمون فرق داره
اغلب چهره ها در شهرهای سنی نشین دژم و عبوس هستن گرچه دلشون در برخی موارد بسیار مهربونه
اغلب شهرها داغون و کثیفه و بی نظم و خونه ها قدیمی و خبری از رفتگر و شهردار و اینها نیست
در اغلب شهرها فقر بیداد میکنه و تعدد اولاد خانواده هایی که نون شبشون رو بیشتر ندارن اما ۹ یا ۱۰ یا ۱۲ نفرن
که عمده دلیل فقر و بیکاری و مهاجرت به شهرهای شیعه نشی واسه همین جمعیت بی تفکر و برنامه است
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#266
Posted: 14 Mar 2013 03:26
شیعه شدن سلطان محمد خدا بنده در نزد علامه حلي
غازان خان فرزند ارغون خان فرزند آباقا خان فرزند هلاكوخان فرزند تولى خان فرزند چنگيز خان معروف در سنه 702 هجرى در بغداد بود. اتفاقا يك روز جمعه در مسجد بغداد يك نفر سيد علوى با جماعت، نماز جمعه را با اهل سنت خواند و بعدا نماز ظهر خود را منفردا بجاى آورد. چون از اين عمل او، او را شيعه يافتند او را كشتند. نزديكان او شكايت نزد غازان خان بردند كه به چه علت و گناهى او را كشتهاند؟! غازان خان بسيار متاثر شد و اظهار ملالت نمود كه چرا به مجرد اعاده نمازى مردى از اولاد رسول خدا بايد كشته شود. و چون علمى به مذاهب اسلاميه نداشت در صدد تفحص مذاهب، و آراء و فتاواى اهل سنت برآمد.
مرحوم محمد تقى مجلسى اول در كتاب «روضة المتقين» كه در شرح «من لا يحضره الفقيه» تاليف نموده است در جلد نهم از طبع بنياد فرهنگ اسلامى كوشانپور در كتاب طلاق در ضمن ادله بطلان سه طلاق در مجلس واحد از ص 30 تا ص 33، داستان بحث علامه حلى با علماى مذاهب اربعه تسنن و شيعه شدن سلطان محمد خدابنده را نقل مىكند و ما عين ترجمه عبارات او را در اينجا ذكر مىكنيم:
مسئله بطلان سه طلاق در مجلس واحد سبب ايمان سلطان محمد جايلتو - رحمه الله - (در اين كتاب اسم سلطان محمد را جايلتو ذكر كرده است) شد، و داستان اينكه: او بر زنش غضب كرد و به او گفت: انت طالق ثلاثا «تو سه بار رها هستى».
و سپس از اين عمل خود پشيمان شد و علما را گرد آورده و فرا خواند، همه علماء گفتند: هيچ چارهاى براى بازگشت تو به اين زن نيست مگر آنكه محلل بگيرى!
سلطان به آنها گفت: در مسائل فقهيه در هر موضوعى و حكمى در نزد شما اقوال و آراء مختلفى هست! آيا شما با يكديگر در اين مسئله اختلاف نداريد؟ گفتند: نه.
يكى از وزراى سلطان گفت: عالمى در شهر حله هست كه قائل به بطلان اين گونه طلاق است.
سلطان نامهاى براى آن عالم نوشت و او را احضار كرد.
و در اين حال كه به سوى آن عالم رفته بودند، علماء عامه به سلطان گفتند: اين مرد مذهبش باطل است چون رافضى است، و رافضيان عقل ندارند، و سزاوار نيست كه پادشاه در طلب شخص خفيف العقل بفرستد.
پادشاه گفت: چارهاى نيست از آنكه حضور پيدا كند.
چون علامه حلى از حله بيامد، پادشاه تمام علماء مذاهب اربعه را فرا خواند و در مجلسى گرد آورد.
علامه چون مىخواست وارد مجلس گردد، نعلين خود را به دست گرفته و داخل مجلس شد، و گفت: السلام عليكم، و در پهلوى سلطان نشست.
علماء تسنن گفتند: اى پادشاه! آيا ما به تو نگفتيم كه اينها ضعيف العقل هستند؟
سلطان گفت: از علت تمام اين كارهائى كه نموده است از او سئوال كنيد!
علماء گفتند: چرا به سلطان سجده نكردى؟! و آداب ملاقات سلطان را ترك نمودى!؟
علامه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم سلطان بود و مردم فقط به او سلام مىكردند، و خدا مىفرمايد:
فاذا دخلتم بيوتا فسلموا على انفسكم تحية من عند الله مباركة (سوره نور 24- آيه 61).
«پس در زمانى كه در خانهها وارد مىشويد بر خودتان سلام كنيد كه اين سلام تحيت مباركى از جانب خداوند است».
و خلافى بين ما و شما نيست در اينكه سجده براى غير از خدا جايز نيست!
علماء عامه گفتند: چرا در نزد سلطان نشستى؟
علامه گفت: جائى غير از آنجا خالى و فارغ نبود. و كلمات علامه را مترجم تماما براى سلطان ترجمه مىنمود.
علماء گفتند: به چه علت نعلين خود را در دست گرفتى، و با خود در مجلس آوردى، و اين عملى است كه از هيچ عاقل، بلكه از هيچ انسانى سر نمىزند؟
علامه گفت: ترسيدم كه حنفىها آن را بدزدند، همچنانكه ابوحنيفه نعل رسول خدا صلى الله عليه و آله را دزديد.
حنفىها گفتند و فرياد برآوردند كه: حاشا و كلا ابداً چنين نيست، ابوحنيفه كى در زمان رسول خدا بود؟ تولد ابوحنيفه بعد از صد سال از زمان وفات رسول خدا، واقع شد.
علامه گفت: فراموش كردم، شايد آن كسى كه نعل رسول خدا را دزديده باشد شافعى بوده است.
شافعىها صيحه زدند و گفتند كه: تولد شافعى در روز وفات ابوحنيفه بوده است، و شافعى چهار سال در شكم مادرش ماند و به جهت مراعات ادب و احترام ابوحنيفه خارج نمىشد، و چون ابوحنيفه وفات يافت، شافعى از مادر متولد شد، و نشو و نماى شافعى در دويست سال بعد از وفات رسول الله بوده است.
علامه گفت: شايد آن دزد مالك بوده است!
مالكىها گفتند همان مطالبى را كه حنفىها گفته بودند.
علامه گفت: شايد آن دزد احمد بن حنبل بوده است!
حنبلىها نيز همان گفتار شافعى را گفتند.
علامه در اين وقت متوجه به سلطان شد و گفت: اى پادشاه، دانستى كه هيچ يك از رؤساء مذاهب اربعه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله نبودهاند، و در زمان اصحاب رسول خدا نيز نبودهاند، و اين مطلب يكى از بدعتهاى آنان است كه از ميان مجتهدين خود فقط اين چهار نفر را انتخاب نمودهاند، و اگر احياناً در ميان آنان فردى باشد كه به مراتب از آن چهار نفر افضل باشد باز جايز نمىدانند كه بر خلاف رأى يكى از اين چهار نفر فتوا دهد.
سلطان محمد گفت: هيچ يك از اين چهار تن در زمان رسول الله صلى الله عليه و آله نبودهاند، و در زمان صحابه نيز نبودهاند؟
همگى متفقاً گفتند: نه.
علامه گفت: اما ما شيعيان همگى از اميرالمؤمنين عليهالسلام كه نفس رسول خدا صلى الله عليه و آله و برادر و پسر عمو و وصى آن حضرت است پيروى مىكنيم.و بر هر تقدير طلاقى را كه سلطان واقع ساختهاند باطل است، چون شروط آن تحقق نپذيرفته است، و از جمله شروط دو شاهد عادل است، آيا پادشاه زن خود را در حضور دو شاهد عادل طلاق دادهاند؟! سلطان گفت: نه، و علامه درباره اين مسئله مشغول بحث شد با علماى عامه و به طورى بحث كرد كه همگى را ملزم و مجاب نمود.
سلطان، تشيع را اختيار كرد و جماعتى را به سوى اقليمها و شهرها گسيل داشت، تا آنكه بنام ائمه اثنا عشر خطبه بخوانند، و نام آنها را در مساجد و معابد بنويسند.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#267
Posted: 14 Mar 2013 04:41
نمازی بنا بر دستورات اهل سنت
در آن مجلسى كه علامه حلى علماء اهل سنت را محكوم كرد و شاه خدابنده مذهب شيعه را قبول كرد ملا حسن كاشانى همراه علامه بوده و او مردى ظريف و لطيفه بوده به پادشاه گفت من دو ركعت نماز مطابق مذهب فقهاء اربعه اهل سنت مى خوانم و دو ركعت ديگر هم مطابق مذهب جعفرى مى خوانم شما ببنيد كدام بهتر و خداپسندنه است ؟
آن وقت گفت ابوحنيفه و يكى از فقهاء سنى جايز مى دانندبا اب مضاف مانند آب انگور وضو ساخته شود
هم چنين ابوحنيفه مى گويد كه پوست سگ بسبب دباغى كردن پاك مى شود
و جايز مى داند كه به جاى حمد و سوره يك آيه قرآن خوانده شود اگر چه به ترجمه باشد
و جايز دانسته كه سرگین الاغ و امثال ان سجده كنند و جايز دانتسه كه به عوض سلام بعد از تشهد ضرطه اى یا عملی که نشانگر اتمام و ابطال نماز باشدمانند برخاستن و راه رفتن صادر شود
پس ملا حسن از آب انگور وضو ساخت چنانچه از شیرینی ریشش یه صورتش چسبید و مگس فراوان جمع شد و پوست سگ پوشيده و سرگين الاغ را سجده گاه كرد. آنگاهع تكبير گفت و به عوض سوره گفت : ((دو برگ سبز ))كه معنى و ترجمه (( مدهامتان ))است كه يك آيه است پس ركوع و سجده به سرگين سگ كرده ركعت ديگر را نيز به اين طريق بجا آورد پس تشهد خوانده عوض سلام ضرطه اى داد و گفت اين نماز سنيان است از آن پس با كمال خضوع و خشوع به دستور مذهب شيعه با مستحبات وضو ساخت و نماز گزارد سلطان گفت معلوم است كه اولى نماز نيست بلكه نماز موافق عقل و شرع و ادب همين نماز دومى است . (471)
471-ققص العلماء ص 359.
بر اساس فتوای ابو حنیفه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#269
Posted: 15 Mar 2013 08:23
rostam91: البته مثل شیعه متشطط نیست چون شماها بیشتر از چهارتا هستین در ضمن دین نه و مذهب!
بهر حال مراجع ما مرتحلی رو طی میکنن ومقامات علمی رو کسب میکنن و دارای علم هستند و دین را میفهمند
تو مذهب شما هر ادم یک مرجع است برای خودش خودش استنباط میکنه تصمیم میگیره و عمل میکنه
مثلا الان یکی از برادران ؟؟؟ اهل سنت استنباطش از حکم روزه این باشه که میشه سیگار و تریاک رو وقت روزه کشید میره میکشه دیگه
rostam91: خیر ، خداوند میلیون تا قرار نداده و فوانین رو در کتاب و سنت پیامبرش آورده! به اونها مراجعه کنی میتونی بفهمی مثلا بری قطب و ندونی چجوری نماز بخونی لازم نیست حتما مرجع یا مفتی بگه اگه در دست رست نبود همون جور که بلدی و تو شهر خودت میخوندی بخون خداوند قبول میکنه! چون مهم ادای فریضه هست در وهله اول و در وهله دوم کیفیتش!
زمان نماز رو چه جوری میفهمی شما که ۵ بار نماز میخونین
پس به همین مفتی است دیگه ......الان که اصل انجام فریضه است بیا و همه نمازهات رو تو یکساعت بخون تا مجبور نشی هی از کار بیفتی مهم که انجام فریظه است
یک کار بهترهم هست اینکه روزه رو از ساعت ۹ شب بگیر تا مثلا ۱۱ صبح تا بیشترش رو خواب باشی و نفهمی ....مهم انجام فریضه است دیگه و زمان و مکام و کیفیتش فرقی نداره
rostam91: هرکسی بره خونه دیگری و باهاش هم سفره بشه شب رو هم تو خونش بمونه حتما دوست صمیمیشه ! وگرنه کسی که خودش خونه و زندگی داره نمیره تو خونه کسی که در حقش گناه کرده بمونه مگه اینکه نیتش پلید باشه!
اینها همه توهمات شماست من خیلی واظح دلایل رو گفتم
عمر قصد تمسخر و ترور شخصیت حضرت رو داشت و حضرت علی هم چیزی رو دست اون و آبجی اش گذاشت که عمر با کمال میل عذاب دنیا و اخرت رو تا ابد بجون خرید
میترسید خاهرش دوباره هوس کنه .........ضمنا دیگه پشت دستش رو داغ کرد با بزرگان همسفره و همنشین نشه عمر رو چه کار به امام الانس و الجنه
علی حبه جنه قسیم النار و الجنه وصی المصطفی حتما امام الانس و الجنه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#270
Posted: 15 Mar 2013 08:40
rostam91: آیه ۵۹ سوره انعام
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
گنجينههاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست . و خداوند از آنچه در خشكي و دريا است آگاه است . و هيچ برگي ( از گياهي و درختي ) فرو نميافتد مگر اين كه از آن خبردار است . و هيچ دانهاي در تاريكيهاي ( درون ) زمين ، و هيچچيز تر و يا خشكي نيست كه فرو افتد ، مگر اين كه ( خدا از آن آگاه ، و در علم خدا پيدا است و ) در لوح محفوظ ضبط و ثبت است .
تو مشکلت توجه به پوسته ایات است نه فهم و درک اونها
این ایه ذکر نماز غفیله منه و سالهاست میخونمش و میدونم چی میگه
خدا بیکار نیست که افتادن یک برگ از درخت رو ثبت کنه و براش وقت بذاره
خدا بر همه چی احاطه داره مثل رئیس یک کارخونه که کارخونه اش رو خودش ساخته باشه یا طراه یک ماشین
طراح ماشین ماشین رو ساته و دراون نظمی قرار داده که همه چیز درست کارکنه اون دقیقا میدونه که ماشین در زمان کارکرد چگونه است و هر وسیله چه میکنه اما لازم نیست که دایم سرش تو کاپوت باشه مگر اینکه خرابی پیش بیاد و خرابی علت داره و طراح ماشین هم خودش میدونه هر خرابی به چه علته
ببخشید این مثالها رو میزنم باید جوری باشه دوستان کم سن و سال و کلاس اولی هم متوجه بشن
خدا هم دنیا رو افریده با نظم و قانون که همه چیز در اون تعریف شده مثلا کی بهار شه و کی پائیز و در پائیز بخاطر نوع تابش خورشید و هوا برگها بریزه
اینجا دیگه لازم نیست خدا یک کتاب دستش باشه و شماره برگهای ریخته شده رو ثبت کنه
خدا تعداد دانه دانه باران رو میدونه درست و لی با ماشین حساب که حساب نمیکنه اینه حرفهایی است که خدا برای توضیح قدرتش میده و هر گاه هم اراده کند واقعا میتواند یک درخت را در همه ادوار سبز نگه دارد که اسمش میشه معجزه
rostam91: در لوح محفوظ ضبط و ثبت است
اینهم درسته لوح محفوظ شامل نظام حاکم بر زمین و زمان است و شامل اسم اعظم خداست
در لوح محفوظ قواتنین تکوین و تکوین شدن که مثلا زمین جاذبه داشته باشه و هر چیز را رها کنی به زمین بیافته
الان هم کاملا درسته که خدا بگه هر چی بر زمین بیافتد در لوح محفوظ ثبت است
و اما مخلص کلام خدا قادر به همه چیز هست و اینکه به ما اختیار داده هم در حاشیه همین قدرت است اما برای هیچ کس مقدرات بد یا خوب ننوشته یعنی ادمی که به دنیا میاتد معلوم نیست میره بهشت یا جهنم که اگر اینجوری بود همه اعمال ما بیخود و مسخره میسد چون وقتی از اول معلومه میری بهشت چه مرضی داری زحمت اضافه بکشی و بالعکس
لوح محفوظ کتاب حساب و ریاضی و خاطرات نیست که فکر میکنی خدا در اون امار برگهایی که بزمین میریزه یا مثلا سنی هایی که هیچ راه نفوذی در دلشون برای نور خدا نذاشتن و خودشون رو خداشناس هم میدونن و ......داشته باشه
جدا نکنه فک میکنی خدا یک عالمه فرشته و دفتر و قلم داده مثلا معین کنن کجا سیل باشه کجا افتاب باشه و کجا بهار شه و کجا زمستون
این اتفاقات همه میافته بر اساس نظم کلی افرینش
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"