ارسالها: 2554
#331
Posted: 9 Jun 2013 07:57
تاریخ و روایات لبریز از جعلیات و مخفی کاریهای اهل سنت است
همانگونه که بزرگ اهل سنت در باره یکی از نویسنده ها اعلام میدارد که کتاب فلانی بسیار خوب است اما بهتر است که در برخی جریانات سقیفه و آتش زدن خانه زهرا به جهت احترام به صحاته تمامیت داستان هر چند صحیح هم باشد نقل نشو د
این تحریفها همه جا وجود دارد مخصوصا در جریان حمله عمر به خانه زهرا س که ناگهان بعد از نقل جریان تهدید عمر به آتش زدن خانه همه علما و نویسندگان سنی سکوت کرده اند و الباقی ماجرا را نگفته اند البته غیر از یک نفر که او هم بعدها مورد شماتت قرار میگیرد و به بی تدبیری محکوم میشود
کافی است نگاهی به روایان بزرگ اهل سنت بینازید کسانی که با یکی دو سکه تقره کتاب کتاب حدیث جعل میکردند نمونه اش هم ابو هریره بود که در پستهای قبل ذکر شد
آنگاه متوجه میشویم وقتی ابو هریره ۱۲۰۰۰ حدیث جعلی از پیامبر نقل میکن دیگر تحریف تاریخ و واقعیات ان مشکی نخواهد بود
هر چند خلفا از لحاظ علمی فاقد اطلاعات شرعی و دینی و علوم بودند اما بواسطه یک عمر انتظار برای غصب خلافت بع از پیامبر بسیار برنامه ریزی کرده بودند لذا در سیاست و مکر و دسیسه بسیار کارامد بوند
من کنت مولا فهذا علی مولا
چرا حضرت علی (ع) به واقعه غدیر احتجاج نمی کرد؟
علامه سید جعفر مرتضی عاملی پاسخ می دهد:
منظور از احتجاج، تأیید گرفتن از شاهدان یا مطّلعان از یک ماجرا با گواه قرار دادن خداوند است که مثلاً شما را به خدا قسم می دهم که آیا شما در فلان مکان، شاهد بهمان ماجرا نبودید یا فلان مطلب خاص را نشنیدید یا از آن اطلاع ندارید؟
یکی از شبهاتی که نزد برخی جلوه نموده این است که اگر ماجرای غدیر واقعیت داشته و روایت غدیر صحیح است، چرا در احتجاجات حضرت امیر(ع) اشاره ای به این موضوع یافت نمی شود؟ زیرا مسلماً اوّلین کسی که می بایست آن را مستمسک قرار دهد و برای دفاع از ولایت و حقانیت جانشینی حضرت علی(ع) از آن بهره می برد، خود آن حضرت بود.
* اشاره:
در طول تاریخ دشمنی های مختلف و متنوعی با واقعه غدیرخم شده تا شاید بتوانند این خورشید نورانی را کم سو بنمایانند که هماره با شکست مواجه شده اند و اکنون با گذشت بیش از چهارده قرن، همچنان افراد بسیاری از پرتوهای نورانی این چراغ پرفروغ بهره مند می گردند. یکی از شبهاتی که نزد برخی جلوه نموده این است که اگر ماجرای غدیر واقعیت داشته و روایتغدیر صحیح است، چرا در احتجاجات حضرت امیر(ع) اشاره ای به این موضوع یافت نمی شود؟
زیرا مسلماً اوّلین کسی که می بایست آن را مستمسک قرار دهد و برای دفاع از ولایت و حقانیت جانشینی حضرت علی(ع) از آن بهره می برد، خود آن حضرت بود.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، در سی و دومین جلد از کتاب گرانسنگ خود: «الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)»، به طور مفصل (از صفحه 66 تا 105) درباره این موضوع، صحبت نموده اند که در اینجا چکیده ای از آن را تقدیم خوانندگان عزیز موعود می کنیم. امید که مایه جلب رضایت مولایمان حضرت صاحب الامر(ع) را فراهم آورد.
منظور از احتجاج، تأیید گرفتن از شاهدان یا مطّلعان از یک ماجرا با گواه قرار دادن خداوند است که مثلاً شما را به خدا قسم می دهم که آیا شما در فلان مکان، شاهد بهمان ماجرا نبودید یا فلان مطلب خاص را نشنیدید یا از آن اطلاع ندارید؟
در پاسخ به پرسش طرح شده، ذکر چند نکته ضروری است:
1. با توجه به منابع موجود، اکثر قریب به اتفاق علمای سنی به این حدیث تصریح نموده اند. وقتی همه از این حدیث مطلع باشند و ده ها هزار نفر در روز غدیر آن را از پیامبر اکرم(ص) شنیده باشند دیگر چه نیازی به احتجاج است.
زمانی برای اثبات مدعا افراد متوسل به احتجاج می شوند که برخی از مطلبی باخبر باشند و برخی دیگر از آن بی اطلاع. در چنین شرایطی از تأیید افراد با اطلاع برای مجاب کردن دسته بی اطلاع استفاده می شود. در حالی هزاران تن از افراد مسلح بنی اسلم آن فجایع پس از سقیفه را به بارآوردند و بعضی به پیامبر(ص) به ناروا گفتند در بستر بیماری هذیان می گوید که همگی هفتاد روز پیش از، از دست دادن رسول خدا(ص)، در روز غدیر پس از شنیدن صحبت های آن حضرت با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کرده بودند.
2. اینکه در منابع تاریخی صحبت از احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) به میان نیامده هرگز دلیل این این نیست که واقعاً ایشان هیچ گاه به این موضوع احتجاج نکرده باشند و این موضوع در تاریخ اتفاق نیفتاده باشد؛ به خصوص که همگی از دشمنی با حضرت امیر(ع) در طول تاریخ و خصوصاً مورخان متاثر از باور های مذهبی و فرقه ای اطلاع داریم. طبیعی است که هر آنچه در راستای احقاق حق ایشان می تواند مورد استفاده و تمسک قرار گیرد از مجموعه منابع و آثار حذف و طرد شود.
اقرار اهل سنت به این موضوع تمام پایه های عقیدتی و مستندات تاریخی آنان را سست می کند و از همین رو بسیار طبیعی است از نقل مطالبی که حقانیت ولایت علوی را ثابت می کنند طفره بروند. جالب است بدانیم که زهری، محدث معروف شام تصریح کرده که فضائلی از علی(ع) می دانم که اگر برزبان بیاورم حتماً مرا خواهند کشت؛
3. حقانیت غدیر و روایت غدیر تنها با احتجاج ثابت نمی شود و احتجاج نکردن دلیل بطلان موضوع نیست؛ آن دسته از اهل سنت که غیر این را ادعا کرده اند خود باید برای اثبات مدعایشان دلیل بیاورند، به خصوص که دلایل مخالفان آنان از استحکام و قوت بیشتری برخوردار است؛
4. موارد متعددی را در منابع شیعی و سنی می توان یافت که به احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) اشاره شده است که این نیز یکی دیگر از دلایل اثبات غدیر است؛ از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
* احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) به حدیث و ماجرای غدیر
1. به هنگام بیعت با ابی بکر: در این هنگام حضرت، ابتدا به بیعت ابوبکر با ایشان اشاره نمودند که منظور همان جریان غدیرخم است، سپس به بیانات رسول خدا(ص) در تبوک، غدیر و ... احتجاج کردند.
2. در روز شورا (برای انتخاب جانشین خلیفه دوم): در اینجا حضرت امیر(ع) به عبارات خطبه نبوی(ص) در غدیر (من کنت مولاه...) اشاره نمودند.
3. در دوره خلافت عثمان: روزی در حضور بیش از دویست نفر به روز غدیر و ندای نبوی(ص) به ولایت علوی احتجاج کردند.
4. در کوفه (پس از سال 35 هجری): این احتجاج پس از اتهام به آن حضرت مبنی بر مقدم داشتن دیگران بر رسول خدا(ص) انجام شده که اکثر حاضران و بنا بر برخی نقل ها به استثنای تنها سه نفر، همگی شهادت دادند که در غدیر بوده اند و آن خطبه را در اثبات خلافت علوی شنیده اند.
5 به هنگام خروج از قصر: عده ای سوار به آن حضرت با عبارت «السلام علیک یا مولانا و رحمة الله و برکاته» سلام کردند و ایشان با استناد و احتجاج به ماجرای غدیر و تأیید سیزده یا دوازده صحابی حاضر در جمع، بر این عبارت صحه گذاشتند.
6. در جنگ جمل و به هنگام گفت وگو و احتجاج با طلحه.
7. در جنگ صفین در حضور دوازده تن از بازماندگان جنگ بدر.
8. احتجاج حضرت زهرا(س) با غاصبان حقشان.
همچنین امام حسن(ع) پس از صلح اجباری با معاویه و نیز سیدالشهدا(ع) در خطبه خود در منا، متذکر غدیر شده و بدان احتجاج نموده اند.
* احتجاج و استشهاد دیگران به حدیث و ماجرای غدیر
در میان دیگر صحابه و مشاهیر مسلمانان احتجاجاتی به غدیر در منابع ذکر شده که برخی از آنان را با هم مرور می کنیم:
1. عبدالله بن جعفر(همسر حضرت زینب کبری(س)) با معاویه،
2. عمروبن عاص همدانی،
3. عمرو عاص با معاویه،
4. عماریاسر با عمرو بن عاص،
5 اصبغ بن نباته در مجلس معاویه،
6. جوانی با ابوهریره در مسجد کوفه،
7. مردی با زید بن ارقم،
8. شخصی عراقی با جابر بن عبدالله انصاری که ذهبی حدیث را حسن و به شدت عالی با متنی متواتر خوانده است،
9. قیس بن سعد با معاویه،
10. دارمیه حجونیه با معاویه،
11. عمرو اودی با جمعیتی که به امیرالمؤمنین(ع) دشنام می دادند،
12. استشهاد عمر بن عبدالعزیز به حدیث غدیر،
13. استشهاد زریق غلام امیر المؤمنین(ع) برای عمرو بن عبدالعزیز،
14. احتجاج مأمون به حدیث غدیر در بین فقهایی که اسحاق بن ابراهیم و یحیی بن اکثم در میان آنان بوده اند.
لازم به ذکر است در نسخه های اخیر برخی کتاب ها مانند «المعارف» ابن قتیبه دینوری و نیز «تاریخ یعقوبی» برخی از عبارات فوق حذف یا تحریف شده اند.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#337
Posted: 4 Jul 2013 12:45
rostam91: پیش از آنکه صحابهٔ رسولاکرم -صلى الله علیه وسلم- به کفن و دفن آنحضرت بپردازند، اختلافنظرشان دربارهٔ خلافت رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- بالا گرفت. کشمکشها و گفتگوها و بحث و جدلهای فراوان میان مهاجر و انصار در سقیفهٔ بنیساعده روی داد، و سرانجام، بر خلافت ابوبکر -رضی الله عنه- اتفاقنظر پیدا کردند.
خوشحالیم که علی ع در هنگامی که صحابه بزرگوار ؟؟؟؟ هنوز کفن و دفن پیامبر انجام نشده به سهم خواهی از خلافت پرداخته بودند بر پیکر پیامبر حاضر و مشغول تکفین و تدفین بود
این خود بزرگترین دلیل بر حرص و برنامه ریزی قبلی صحابه برای گرفتن خلافت به دستشان است که از زبان یک سنی میشنوید
با توجه به اینکه در اون زمان هیچ خطر بالقوه ای مملکت اسلام را تهدید جدی نمیکرد تا اینکه مردم با صبر و حفظ شئون دو سه روزی را صرف تکفین و تدفین پیامبر کنند
و سپس تکلیف خلافت را روشن کنند
در سقیفه که عده کمی در اون جمع بودند با هم کنار اومدند و بعد در کوچه و خیابان اعلام کردند و مردم بی خبر از همه جا تصور کردند اجماعی واقعا صورت گرفته
در حالیکه این تصمیم بین عده قلیلی از انصار و مهاجر اتخاذ شد و البته هیچ روند دموکراتیکی نداشت انگونه که اهل سنت عنوان میکنند
بلکه پس از به کرسی نشستن ابوبکر عمر در کوچه ها با خشونت و به همراه جمعی شمشیر بدست مردم را ترغیب به بیعت میکرد و البته جریان هجوم وی به خانه زهرا س که مورد قبول همه اهل سنت است هم شاهد ماجراست گرچه این داستان تا انجایی نقل میشه که عمر همه را تهدید کرد تا بیعت کنند و باقی ماجرا در تمام تواریخ مسکوت است که چگونه علی ع بیرون اوردند
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#338
Posted: 4 Jul 2013 12:50
در کتاب کنوز الحقایق و بسیاری از کتب اهل سنت نقلی است از پیامبر که میفرماید
شیعه علی هم الفائزون
همین یک حدیث برای اثبات حقانیت شیعه و موجودیت شیعه در زمان پیامبر کافی است لذا دوستان اهل سنت اگر بر رد این حدیث برهان موجه ای دارند ارائه نمایند
البته خواهشا از بهانه های معمول صرف نظر کنند مثل دوستی که میگفت پیامبر در امر خاصی پیروان علی را رستگار دانسته در حالیکه همچین قیدی در حدیث نیست و اگر قرار بر این روش درک حدیث باشد میتوان گفت شاید منظور خدا و رسول در هر مطلبی یک مورد خاص است مثلا شراب خوردن فقط در شب حرام است یا نماز خواندن وقت راحتی واجب است
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#339
Posted: 4 Jul 2013 12:56
درذيل اين روايت :کتاب درالمنثور جلد۶صفحه۳۷۹ ازپيامبر(ص)نقل شده :شیعة علی هم الفائزون شيعه علي(ع)دربهشت هستند.
سنن ترمذي جلد۴ صفحه ۲۷۷۸و۲۷۷۹درباب حديث افتراق ازپيامبراکرم(ص)نقل مي کند:ازامت من ۷۳فرقه خواهندامد و۱فرقه اهل نجات مي باشند.
البته که از تمام امت پیامبر فقط شیعه است که در کل با بقیه متفاوت میباشد و ابوبکر و عمر و عثمان را قبول نداشته و لعن میکند لذا تنها فرقه متفاوت شیعه است
برای مشاهده اسناد مکتوب http://www.sonnat.net/article.asp?id=790
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"