ارسالها: 1495
#463
Posted: 1 Jan 2014 00:47
امام صادق فرمود هر روایتی از ما برای شما نقل کردند انرا با قران و عقل و فطرت مقایسه کنید اگر همحوانی داشت عزیزش دارید و اگر هم خوانی نداشت انرا دور بیاندازید از این رایات همه جا هست منتها خواننده باید عاقل باشه البته به جهت خنده در صحیح بخاری آمده است که وقتی به رسول اکرم وحی نمی رسید، تصمیم به خود کشی می گرفت؛ می رفت بالای کوه و می خواست خودش را از بالای کوه پرتاب کند پائین. می گوید سه بار رسول اکرم تصمیم به خودکشی گرفت؛ وقتی جبرئیل این وضعیت را دید، دلش به حال رسول اکرم سوخت و برایش وحی فرستاد: فتر الوحی فترة حتى حزن النبی فیما بلغنا حزنا غدا منه مرارا کی یتردى من رؤوس شواهق الجبال صحیح البخاری – البخاری – ج ۸ – ص ۶۸- دارالفکر عمدة القاری – العینی – ج ۲۴ – ص ۱۲۷- دار إحیاء التراث العربی المصنف – عبد الرزاق الصنعانی – ج ۵ – ص ۳۲۳- منشورات المجلس العلمی الدرر – ابن عبد البر – ص ۳۳ تفسیر الثعلبی – الثعلبی – ج ۱۰ – ص ۲۴۳- دار إحیاء التراث العربی تفسیر ابن کثیر – ابن کثیر – ج ۴ – ص ۵۶۴- دار المعرفة سیر أعلام النبلاء – الذهبی – ج ۲ – پاورقى ص ۱۱۵- مؤسسة الرسالة البدایة والنهایة – ابن کثیر – ج ۳ – ص ۶- دار إحیاء التراث العربی إمتاع الأسماع – المقریزی – ج ۳ – ص ۱۳- دار الکتب العلمیة عیون الأثر – ابن سید الناس – ج ۱ – ص ۱۱۵- مؤسسة عز الدین السیرة النبویة – ابن کثیر – ج ۱ – ص ۳۸۶- دار المعرفة سبل الهدى والرشاد – الصالحی الشامی – ج ۱ – ص مقدمة المحقق ۱۵- دار الکتب العلمیة السیرة الحلبیة – الحلبی – ج ۱ – ص ۴۲۱- دار المعرفة با توجه به اینکه ابوبکر و عمر کارنامه روشن و درخشانی نداشتند همواره اهل سنت فظیلت سازی های عجیب میکردن ابوبكر سالخورده تر از پيامبر اززبان يزيد بن اصم آورده كه پيامبر (ص) به ابوبكر گفت من از تو بزرگترم يا توازمن ؟ابوبکر پاسخی نداد آنگاه پیامبر ادامه داد . بلكه تو از من بزرگتر وارجمند تر و نيكو تري و من از تو سالمندترم . اين گزارش را ابن ضحاك آورده و ابو عمر نيز دراستيعاب آن را ياد كرده -22/127و سيوطي درتاريخ الخلفا ، ص 72 به نقل از خليفه بن خياط و احمد بن حنبل و ابن عساكر اميني گويد : به شگفت نمي آيي از دروغي كه آن را كرامت ابوبكر شناخته اند ؟ يزيد بن اصم كه روزگار پيامبر (ص) رادرنيافته چگونه روايت او از وي درست است ؟ مگر نه اين مرد درسال 103يا 104 يا 101 در 73 سالگي مرده ؟ پس زاده شدن او روزگاري چند پس از درگذشت پيامبر(ص) بوده . وانگهي كي ابوبكر سالخورده تر از پيامبر بوده با آنكه او (ص) در عام الفيل متولد شد و ابوبكر سه 3 سال پس از عام الفيل كه سعيد بن مسيب گفته ابوبكر با روزگاري كه بجانشيني پيامبر گذراند عمري برابر با رسول خدا (ص) يافت ودر شصت و سه سالگي كه به سن پيامبر (ص) رسيد بمرد .
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#464
Posted: 1 Jan 2014 00:50
شیطان خدا را به آبروی ابوبکر و عمر قسم میدهد تا حالا بهری پاتر دیدین...این از بن تن هم تخیلی تره ارمغان ابوبكر براي دوستدارانش از زبان عكرمه - و اواززبان ابن عباس - آورده اند كه گفت حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام گفت من نزد رسول خدا (ص) نشسته بودم و كسي ديگر با ما نبود مگر خداي عزوجل پس او گفت علي!مي خواهي سرور پيران بهشتي را به تو بشناسانم كه روز قيامت از همه ي آنان نزد خدا مقام و منزلتي بلند تر دارند ؟ گفتم آري بجان تو اي رسول خدا (ص) گفت اين دو مرد آينده اند . علي گفت من نگاه كردم ابوبكر و عمر را ديدم سپس ديدم رسول خدا (ص) لبخندي زد وانگاه چين بر پيشاني افكند تاپاي به مسجد نهادند ابوبكر گفت اي رسول خدا چون ما به سراي بو حنيفه نزديك شديم برروي ما لبخندزدي و سپس چين بر پيشاني افكندي ، اي رسول خدااين را چه سبب بود ؟ رسول خدا (ص) گفت چون شما به كنار سراي بو حنيفه رسيديد ابليس به شما برخورد ودرروي شما نگريست و سپس هردو دست خود رابرآسمانبرداشت ، شما اورا نمي ديديد و سخنش را نمي شنيديد ولي من هم او را مي ديدم وسخنش را مي شنيدم كه دعامي كرد و مي گفت با خدايا من ازتو درخواست مي كنم كه به آبروي اين دو مرد سوگند مرا به شكنجه اي كه براي دشمنانشان آماده كرده اي شكنجه نكن ابوبكر گفت اي رسول خدا كيست كه ما را دشمن دارد با آنكه ما به توگرويديم و به تو ياري كرديم و آنچه از نزد خداي جهانيان آوردي به آن اعتراف كرديم گفت آري اي ابوبكر در آخرالزمان گروهي آشكار شوند كه ايشان را ، رافضيان گويند ، حق را طرد و رفض مي كنند و قرآن را به گونه اي نادرست تاويل مي نمايند ، خداي عزو جل آنان را در كتاب گرامي خود همانجا ياد كرده كه مي گويد : کی بود میگفت پیامبر علم غیب نداره ؟؟؟؟؟ كلمه ها را از معاني آن مي گردانند او گفت اي رسول خداكسيكه مارا دشمن دارد خدا او راچه كيفري مي دهد گفت ابوبكر برايت همين بس كه ابليس - كه خدايتعالي لعنتش كند - از خدا امان مي خواهد كه او را به كيفري كه براي دشمنان شما آماده كرده كيفر نكند گفت اي رسول خدا اين كيفر كسي است كه مارادشمن دارد ولي پاداش كسيكه مارا دوست دارد چيست رسول خدا (ص) گفت بايد خود شما ارمغاني از كارهايتان به آنان بدهيد ابوبكر گفت اي رسول خدا من خدا و فرشتگان او را گواه مي گيرم كه يك چهارم ( 4/1 ) از پاداش همه ي كارهايم رااز آغاز مسلمانيم تا پايان عمر به آنان اهدا مي كنم عمر گفت اي رسول خدا من نيز همين طور ، رسول خدا (ص) گفت اين رابخط خودتان بنويسيد . حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام گفت : ابوبكر دواتي شيشه اي بگرفت و رسول خد ا(ص) به او گفت بنويس او نوشت : بسم الله الرحمن الرحيم چنين گويد بنده ي خدا - عتيق بن ابي قحافه كه من خدا و رسول او و همه ي مسلمانان حاضر را گواه گرفتم كه يك چهارم(4/1) از پاداش همه ي كارها يم را از آغازمسلماني ام تا پايان عمر بخشيدم به كساني كه مرا درزندگاني اين جهان دوست دارند . و اين دستخط را نيزبراي همين نگاشتم . گفت : سپس عمر نامه را بگر فت و مانند آن را بنگاشت و چون قلم از نگارش فراغت يافت جبرئيل (ع) فرود آمد و گفت اي رسول خد ا پروردگار تو را سلام مي رساند وبادرود و احترام ، تو را ويژه مي دارد و مي گويد : آنچه دودوستت نوشته اند بده . رسول خدا (ص) گفت : آن همين است جبرئيل آن را بگرفت وبه آسمان برد و سپس به نزد رسول خدا (ص) برگشت و رسول خدا (ص) او را گفت جبرئيل آنچه گرفتي از من كجا است ؟ گفت آن نزد خداي تعالي است كه خدا نيز زمينه ي ان را گواهي كرد و حاملان عرش ومن وميكائيل و اسرافيل را نيز به گواهي گرفت و خداي تعالي گفت : آن نزد من خواهد بود تا ابوبكر و عمر درروز قيامت به وعده اي كه دادند وفا كنند . عمده التحقيق از عبيدي مالكي ص 105 – 107 اميني گويد : من نمي خواهم در تخطئه اين روايت كه به افسانه هاي داستانسرايان و قصه هاي پنداري مي ماند سخن دراز كنم زيرا هر بخشي از آن گواهي راستين است بر نادرستي اش . اكنون با من بياييد تا معني آيه ي كريمه را كه در اين داستان درباره ي رافضيان شمرده از خود قرآن در بياوريم كه دردو جاي آن وجود دارد : 1- بعضي از آن ها كه دين يهود دارند كلمه هارااز معاني آن مي گردانند مي گويند شنيديم و نافرماني كرديم سوره ي نساء آيه ي 46 2- خدااز پسران اسرائيل پيمان گرفت و از آنها دوازده مراقب برانگيختيم و خدا گفت من با شمايم اگر نماز بپاداشتيد و زكات داديد و بفرستادگان من گرويديد و تقويتشان كرديد و خدا را وامي نيكو داديد گناهان شما را مي پوشانم ودربهشت ها كه جوي ها در آن روان است داخلتان مي كنم و هركه پس از اين كافر شود ميان راه گم كرده است و بسزاي پيمان شكني شان لعنتشان كرديم و دل هايشان سخت كرديم تا كلمه ها رااز معاني آن مي گردانند و از آنچه بدان پندشان داده اند قسمتي رااز اد برده اند سوره ي مائده آيه ي 12و13 آيا از اين تحريف و دستبرد به شگفت نمي آئي كه آنچه را در نص قرآن حكيم بعنوان تحريف يهوديان و بني اسرائيل دركلام خدا شمرده است به كساني نسبت داده كه هنوز بوجود نيامده بودند و مادر روزگار بايد بعدها آنان را بزايد . از رسول خدا (ص) دور است كه چنان سخناني گفته باشد و اين ها را كساني برزبان آورده اند كه در پرتگاه هاي كين توزي و هوس ها و دلبخواه ها سرنگون شده بودند و آمده اند اين زشتي هارا به گروهي ازمومنان بسته اند كه از پيامبر درستكار پيروي كرده و به راه راست افتاده اند و به سخنان پاكيزه راه يافته و به راه خداي ستوده راه يافته اند و آنكه بدين خدا چنگ زند راستي كه به راه راست راه يافته است . کتاب الغدیر / علامه امینی / نشر بنیاد بعثت
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#465
Posted: 1 Jan 2014 00:55
پاداش پيامبر (ص) وا بوبكر اززبان علي بن ابيطالب آورده اند كه گفت شنيدم رسول خدا (ص) به ا بوبكر مي گفت ابوبكر ! خداوند به من پاداشي برابر با پاداش همه ي آن كسان داده است كه از آغاز خلقت آدم تا هنگام بعثت من باو گرويده اند وخداوند به تو پاداشي برابر با پاداش همه ي آن كساني داده است كه از آغاز بعثت من تاروز رستاخيز به او گرويده اند .چنانچه در رياض النضره – 1/129 – آمده اين گزارش ر خلعي و ملا آورده اند . خطيب بغدادي نيز در تاريخ خود -5/53- آن را از طريق احمد بن محمد بن عبيدالله ، ابوالحسن تمار مقري آوردهخدا از ابوبكر حيا مي كند از زبان انس بن مالك آورده اند كه گفت : زني از انصار بيامد و گفت اي رسول خدا همسرم در مسافرت است و من به خواب چنان ديدم كه نخل خانه ام بيفتاد گفت مي بايد شكيبا باشي چرا كه ديگر هرگز اورادر كنار خود نخواهي يافت زن گريان بدر شد و ابوبكررا ديد و اورااز خواب خود آگاهي داد ولي سخن پيامبر(ص)را براي او باز نگفت او گفت برو كه همين امشب در كنارت خواهد بود او انديشناك در سخن پيامبر (ص) و ابوبكر به خانه رفت و چون شب شد همسرش بيامد پس به نزد پيامبر (ص) شد و اورا از آمدن همسرش آگاهي داداو نگاهي طولاني به وي افكند پس جبرئيل بيامد و گفت محمد ! آنچه تو گفتي راست بود ولي چون ابوبكر گفت: او همين شب در كنار تو خواهد بود خدااز او شرم داشت كه برزبان او دروغي گفته شود چون او صديق است و از همين روي بود كه براي پاسداري از آبروي وي آن مرده بود زنده كرد . نزهه المجالس 2/184 پهناي بهشت بوبكر صفوري درنزهه المجالس – 2/183- مي نويسد :درحديث چنان ديدم كه فرشتگان زيردرخت طوبي گرد آمدند پس فرشته اي گفت دوست داشتم خداي تعالي نيروي هزارفرشته را بمن دهد و پرو بال هزارپرنده را ارزاني من دارد تا پيرامون بهشت بپرواز درآيم و به منتهاي آن برسم . پس خداوند آنچه وي مي خواست بدو بخشيد و او هزارسال در پرواز بود تانيروي او برفت و پرهايش بريخت و لي خداوند تعالي نيرو و بال ها را بوي بازگردانيدتاهزار سال ديگر در پرواز گذراند تانيروي او برفت و پرهايش بريخت و براي سوم بار خداي متعال نيرو و بالها رابه وي داد تاهزارسال ديگرراهم درپرواز گذراند تاباز نيروي او برفت و و پرهايش بريخت و آنگاه گريان در آستانه ي كاخي افتاد و يكي از حوران به او نزديك شد و گفت اي فرشته چه شده كه تورا گريان مي بينم ؟ اينجاجاي گريه و اندوه نيست جاي شادي و خوشدلي است پاسخ داد چون من در توانايي خدا با وي به معارضه برخاستم .آنگاه اورا از داستان خود آگاهي داد و گفت : توخودرادر پرتگاه افكنده اي آيا مي داني دراين سه هزارسال چقدرراه را با پرواز پيموده اي گفت نه گفت به عزت پروردگارم بيش از يك ده هزارم از آنچه خداي تعالي براي بوبكر صديق (ض) آماده كرده نپيموده اي . اين گزارش را جرداني هم در مصباح الظلام 2/25 آورده است .
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 24568
#466
Posted: 28 Apr 2014 17:32
کاربرانی که در این تاپیک پست میذارند توجه کنند: از این به بعد - سر فصلها رنگ بندی شده باشه . - هر پستی که خارج از موضوع تاپیک ، کل کل و بی ربط باشه فورا" پاک خواهد شد.
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 1495
#468
Posted: 6 May 2014 15:41
حدیث قرطاس از منظر شیعه پیامبر در آخرین روزهای عمر خود و در هنگامیکه چند تن از بزرگان و برخی صحابه در محضر ایشان جمع بودند قلم و کاغذ خواستند تا به تعبیر خودشان چیزی بنویسند که هرگز اختلاف در بین امت ایشان ایجاد نگردد لکن عمر برآشفت و بی ادبانه و با صدای بلند گفت این مرد در حال هذیان گفتن است لذا کتاب خدا برای ما کفایت میکند و مانع از نوشتن آن مطلب گردید نگاه واقع بینانه یا تساهل و تسامح ؟؟؟؟ اولین مورد در تفسیر هر کلام خوده آن کلام است از متن این حدیث چند چیز حاصل میگردد ۱- پیامبر میخواستند از اختلاف بین امت جلوگیری کنند .........بزرگترین اختلاف بین امت بعد از مرگ پیامبر غیر از خلافت بود؟؟؟؟پس این مطلب در موردی غیر از خلافت نمیتواند باشد ۲- پیامبر ایا غیر از علی کسی را به امارت و ولایت بر مسلمین دلالت کرده بود ؟؟؟؟؟ در اولین جلسه بین عشیره علی را حاکم و خلیفه و وصی و وارث و برادر خود معرفی نموده اند ....در غدیر خم عیناا جایگاه خود را برای علی متصور شده و توصیه کرده اند ....فرمودند من کنت مولاه فهذا علی مولاه اصلا مهم نیست معنی مولاه چی چیز است مهم این است که پیامبر دقیقا همان کلمه ای را که نسبت بین خود و مردنم میدانند را به علی تقدیم میکنند ۳- ۳-قبلا خداوند پیامبر را از هوی و هوس دور دانسته است و اعمال پیامبر به عنوان سنت مورد مصدر اعمال است حال ایا دادن لقب هذیان گویی که در فارسی همان چرت و پرت گفتن است به پیامبر صحیح است ....پیامبر ما ینطق عن الهوی ...است ولی عمر ایشان را هذیان گو معرفی میکند ۴-قبلا خداوند کسانی را که در حضور پیامبر اساعه ادب کرده و صدا بلند نمودند تهدید کرده و فرموده اعمال ایشان هبط شده و از بین رفته است اما طبق حدیث جناب عمر صدای خود را بالا برد و بی ادبیکرد و از دادن کاغذ و قلم علیرغم درخواست پیامبر خودداری نمود rostam91: چطور ممکن است که در طول کمتر از 70 روز از روز واقعه غدیر تا وفات پیامبر این تعداد انسانی که آنجا حضور داشتند این واقعه را فراموش کنند؟ همانگونه که دهها هزار نویسنده نامه به حسین ع بنا بر نص تاریخ عهد و پیمان خود را با حسین ع فراموش کرده و زیر پا گذاشته و به سپاه یزید پیوستند.............. ابن زیاد گفت چه ارزان فتوت خود را کوفیان به ۱۲۰۰۰ درهم فروختند علی ع شهید عدالت خود گشت و مردم همه میدانستند علی چگونه در عدالت عمل میکند ضمن اینکه اگر چه قدرت مخالفت با پیامبر را نداشتند اما در مقابل علی میتوانستند با تکیه به کشته شدگان بیشمار در زمان بت پرستی و بدست علی از اغلب خانواده های مهاجر و انصار و تعصب اقبیله ای عرب وکینه شتری انها بر علیه علی ع اجتماع کنند چه آنکه وقتی یزید در مقابل سر حسین ع ایستاد شعری با این مضمون خواند سپاس خدای را که فرزند قاتل اجداد ما علی را بدست چومنی قصاص کرد این کینه تا زمان یزید از دل برخی نرفته بود
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#469
Posted: 7 May 2014 09:45
عصمت مختص پیامبرو علی و زهرا و حسن و حسین و سجاد و باقر و صادق و کاظم و رضا و جواد و هادی و عسگری . خاتم الائمه مهدی سلام الله علیهما اجمعین است و بس ۱-حدیث کسا در حدیث کسا که مورد اتفاق شیعه وسنی است پیامبر فقط به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهما سلام اشاره کرده و فرمودند خدایا شاهد باش اینها اهل بیت من هستند خونشان از خون من و گوشتشان از گوشت من است خدایا از اینان رجس و گناه را دور ساز و پاکیزه دار ایشان را ۲- آیه تطهیر در آیه تطهیر به وضوح دعای پیامبر مستجاب میشود و خدا میفرماید ما خواستیم تا از ااهل بیت تو (محمدص) گناه و پلیدی دور گکردد . انها پاک و پاکیزه باشند هر چند اهل سنت چون این ایه در ادامه عتاب و تهدید خدا به زنان رسول الله خصوصا حفصه و عایشه است این ایه را هم در شان انها میدانند اما مگر میشود خدا در جایی ابتدا عایشه و حفصه را به دوزن کافرو پلید مثال بزند ....سپس انها را تهدید کند که گناه کنید دوبرابر مجازات میشید ...بعد بگه از خونه هاتون بیرون نیاید وکارهای زنهای جاهل رو نکنید بعد از این همه تهدید بفرماید حالا خدا میخواد شما رو پاکیزه کنه؟؟؟؟؟ در همه ایات قبل برای زنان پیامبر ار افعال جمه زنان مانند کن ....و هن ...استفاده شده اما در این ایه از ضمایر جمع یطهرکم .....و عنکم..... استفاده شده است پس مقصود نمیتواند همان زنان باشند همچنین پیامبر بوضوح در حدیث کسا اهل بیت خود را معرفی کرد و هیچ یک از زنان پیامبر از گوشت و خون او نبودند ۳- ایه مباهله پیامبر غیر از مواضع سیاسی و مادی هیچ حسابی رو زنانش باز نکرد جز خدیجه و اصلا این زنها رو محاسبه نمیفرمود چنانچه وقتی برای مباهله با یهود ایه نازل شد و مقرر شد دوطرف با بهترین زنان و مردان و فرزندانشان مقابل هم نشسته و برهم نفرین کنن خدا فرمود قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ....... خیلی جالبه خدا میگویند فرزندان شما و فرزندان ما و زنان شا و زنان ما و نفس و جان شما و نفس و جان ما را با هم مقابل کنید و ببینید نفرین کدام گروه کارساز است پیامب چه کسانی را با خود میبرد عایشه و حفصه ؟؟؟؟؟؟؟را با خود میبرد پیامبر حسن و حسین و فاطمه و علی و خودش میروند ...یعنی بهتریم های امت را پیامبر برای آزمون سخت مباهله انتخاب میکند نه ابوبکر و نه عمر و نه صحابه دیگر ونه عایشه و نه حفصه جالب تر اینکه تا یهور چشمشان به این خاندان میافد از ترس انصراف میدهند
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1509
#470
Posted: 7 May 2014 10:58
چرا روحانیت قم از کلمات توحیدی وحشت دارند VIDEO
http://www.youtube.com/watch?v=U-9zE6j9B74
ویرایش شده توسط: rostam91