ارسالها: 175
#12
Posted: 3 Sep 2011 10:39
shadi_eshgh: نده باد ایران اسلامی خودمون رو به خواب میزنیم در حالی که روح بزرگانمون دارن عذاب میکشن
این اون چیزی نیست که به خاطرش عزیزامون و جوونای وطنمون براش جون دادن و خون ریختن و از زن و بچشون گدشتن
به امید سرافرازی ایران اسلامی
واقعا برات متاسفم تو واقعا یك بدبخت كوته فكر هستی آخه.....كدوم آدم با شعوری این اجازه رو به خودش میده كه شخصیت بزرگی مثل كوروش كبیر رو با یك تروریست نادان وحشی (خامنه ای)مقایسه كنه !!وقتی نفهمی امثال اون در راس مملكت نشته و داره همه جا رو با خود خواهیاش به گند میكشونه یه عدع احمقتر امثال شما و برداران و غیره حمایتشمیكنید نباید انتظار بیشتر از این داشت!!!
چگوارا:دولت هر كشور لیاقت اون كشور و مردمش است.واقعیت اینكه مردم ما لیاقت جامعه آزاد و زندگی بهتر رو ندارند و همیشه باید مثل یه مشت برده اثیر چنگ این و انو باشند چون هیچوقت فكر نمیكنند و دوست دارند امثال احمق هایی مثل ولایت فقیه یا مراجع تقلید براشون تصمیم بگیرند. متاسفانه بخش عظیمی از مملكت ما رو مردم عوام بدبخت و یك سری بی سواد احمق به ظاهر باسواد!!!تشكیل دادند كه از این بهتر نمیشه دوستان بحث كردن با اینجور برده ها بی فایده است چون از خودشون هیچ اراده ای ندارند و همیشه اختیارشون دست دیگران است فقط دارن زور میزنند كه ادای روشن فكرها رو در بیارند وبگن ما خودمون این تصمیم رو گرفتیم.
در همین حوالی كسانی بودند كه میگفتند بدون تو نفس نمیكشیم ولی امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند.
ارسالها: 1079
#13
Posted: 3 Sep 2011 11:30
shadi_eshgh: آیاا ما همون ایرانی هایی )نژاد برتر|( هستیم که کوروش پادشاه بزرگ این همه برامون تصیه و حرف زد و به جا گداشت
كی گفته ما نژاد برتریم ؟؟؟
كورورش كجا گفته ایرانی ها نژاد برترن ؟؟؟
كوروش كه مساوات و برابری رو قائل میدونست .
این حرفات بیشتر نشان دهنده ی اردتتون به امام امت خامنه ای هستش
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 175
#14
Posted: 13 Sep 2011 06:42
shahin2626: دوستان عزیز ولایت فقیه همون بزرگ یک خانوادست...
ولایت فقیه یعنی اینکه یک سرپرست و بزرگی بالای سر یک کشور باشه و هرکسی هرکاری دلش خواست نکنه...
جانشین امام زمان باید ولایت فقیه باشه تا خود امام زمان بیاد و خودش سرپرست و ولی کل امت جهانی بشه...
حرف زیاده اما این جا جاش نیست
یاعلی
اولا كه ولایت فقیه 50 سال نمیشه كه بوجود اومده قبل از اون هم همچین چیزی وجود خارجی نداشته دوما جامعه ما خانواده نیست كه بزرگتر داشته باشه جامعه نیاز به بزرگتر و دیكتاتوری نداره نیاز به همه پرسی و دموكراسی داره نه اینكه یه نفر بشینه بالای منبر هر چی خواست بگه و دیگران هم بگن چشم این یعنی دیكتاتوری مطلق.چرا شماها همیشه فكر میكنید یك نفر باید براتون تصمیم بگیره مگه خودتون عقل سلیم ندارید كه همش میخاهید به كسی دیگه رجوع كنید.چرا همیشه چشم اموال عمومی جهانی دارید و فكر میكنید اون بزرگترتون باید برای همه تصمیم بگیره و هركاری دوست داشت بكنه.متاسفانه سطح فكر ملت ما تو همون 1500سال پیش گیركرده و هنوزم اونجوری فكر میكنند.اون بزرگتون كه توهین به خودش رو توهین به خدا میدونه وهمه منتقدانش را اعدام میكنه.كی گفته همه حرفای شما درسته اصلا كی گفته شما از طرف خدا حرف بزنید و جنایت كنید شما ها ذاتتون خرابه و كلا انسانهای متجاوزی هستین برای تجاوزاتون دارید فقط دنبال دلیل منطقی میگردید.
در همین حوالی كسانی بودند كه میگفتند بدون تو نفس نمیكشیم ولی امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند.
ارسالها: 322
#15
Posted: 1 Feb 2012 05:29
emooloveboy: این ولایت فقیه خودشون اوردن آخه مگه امام زمانی که میگید مگه اینجا ظهور میکنه
رفتید یه زمین بدبخت تو قم گرفتید کردید جمکران
خامنه ایی اگه نائب امام زمانه چرا این همه قتل میکنه و آدمهاروو میکشه
حتما امام زمان هم قاتله
ولایت فقیه رو کسی اورد که بعدا به خودش گقتن ضد ولایت فقیه
شاید به خودی خود خوب باشه ولی چیزی که الان شاهدش هستیم ولی فقیه نیست بلکه یه دیکتاتور کثافته
جانشین امام زمان هم من درآوردی شاید چند وقت دیگه بشه خود امام زمان بعدشم میشه خدا و بازهم یه سری گوسفند دورش جمع میشن مدح و ثناشو میگن
[b]قبول حقیقت ، رعایت تعادل ، داشتن انصاف
ارسالها: 140
#19
Posted: 17 Feb 2012 19:45
Lolsmit: ن عزیز
کسانی که میگن هیچ جاازدین اسم ولایت فقه برده نشده و یه چیز من دراوردیه
بایدبگم سخت دراشتباه هستن چون با این حرفشون کاری روکه پیامبرپس ازفتح مکه و بازگش به مدینه انجام دادن رو. رد کردند
ایشون پس از فتح مکه (درست یادم نیست)ابوذر یا عماریاسر به عنوان ولایت فقیه درزمان نبود ایشون درمکه قرار داد وتاکید کرد که حکم او حکم من است زبان او زبان من است حالا درزمان ما علمای دینی تحت تعلیم غیر مستقیم امام زمان و دیگرکرامات ائمه هستند پس کی میگه توی دین اصلا ولایت فقیه وجود نداشته؟؟؟؟؟
ولایت فقیه ولایت شخص نیست ! یعنی اینطور نیست که کسی رو بیاری ولی فقیه کنی و بگی این جانشین خداست حالا هر کاری هم خواست بکنه و هیچ کس هم حق حرف زدن نداره و ... تازه این شخص به مال و جان و ناموس شما هم مسلطه !
ولایت فقیه ولایت فقه هستش ! نه شخص.
ویرایش شده توسط: soorena8
ارسالها: 140
#20
Posted: 17 Feb 2012 19:52
جنابان! لطفا قبل از هرگونه اظهار نظر ! خلاصه صحبتهای عماد افروغ رو بخونید
شهیدیفر: نقد شخصیت که هیچ، ترور شخصیت داریم.
افروغ
تخریب شخصیت داریم، اما بحث حاکمان و اجازه دادن یا اجازه ندادن، نه! به اجازه آنها ربطی ندارد، ممکن است آنها نخواهند و اجازه ندهند. بالاخره بایستی آنها که حلقه واسطهاند، عالمان ما، روشنفکران ما بایستند و مقاومت کنند و اجازه ندهند که آنها اجازه ندهند، دو، اینکه ما عبارتی از امام علی (ع) داریم که ابزار سیاست سعهصدر است. بالاخره شما میخواهید جا پای علی (ع) بگذارید، دیگر از این پرمعناتر و رساتر؟! لازمه بسط و گسترش نقد هم سعه صدر مسئولان است. امام (ره) میفرمایند حتی تخطئه از مواهب الهی است. یعنی اگر کسی شما را خراب کرد، شما از آن یک فرصت بسازید. شما از خودت دفاع کن، دفاع معقول کن. حتی اگر کسی شما را تخریب میکند، تو مقابله به مثل نکن. بیا و دفاع مستند و مستدل کن. عاقلان هستند و قضاوت میکنند. بنابراین وقتی تخطئه خود از اسباب رشد و از مواهب الهی است، نقد سالم که جای خود دارد. حال ما تخطئه نخواستیم، پیشکش! اما شما نگاه بکنید که در برابر نقدهای سالم و روشمند و دلسوزانه چگونه موضع میگیرند.
مستقل بودن حوزههای علمیه یکی از شروط اساسی نقد مؤثر در کشور است و اگر وابسته شد یا تنها نقش خود را در تصدیگری و اجرا دید، این، نوعی غفلت از آن جایگاه تاریخی است و من بیشتر میگویم که روشنفکری و نهادهای مدنی دینی و تاریخی ما باید تقویت شوند و تقویت آنها هم این نیست که آنها اجازه بدهند، اگر اجازه بدهند، چه بهتر، اما اگر اجازه ندهند، آنها باید هزینهاش را بدهند،از طریق همان اتفاقی که قبل از انقلاب افتاد. من نمیخواهم بگویم که شرایط فعلی همان شرایط قبل از انقلاب است. اما هیچوقت هم چک سفید امضا به شما نمیدهم که روزی اینگونه نشود، باید به مسائل نقد و نظارت توجه شود. از درون نظام نبوی و علوی صدر اسلام، نظام اموی زاده میشود و فکر میکنید چرا؟ چون حقیقتگرایان ما رنگ آنچنانی ندارند، سکوت میکنند. مصلحت اتخاذ میشود، مصلحت تمدنی. مصلحت ناشی از حفظ حکومت. حواسمان باشد.
شهیدیفر: حفظ نظام یک ضرورت است.
اما، نه به هر قیمتی. ببینید قدرت، تحت هر شرایطی، حتی دست پیامبر اکرم(ص) ابزاری بیش نیست. قدرت، فعل هدف نیست. فعل هدف، اخلاق است، معرفت خداست. اگر جای هدف و وسیله عوض شد، یعنی ماکیاولیسم. حفظ حکومت از اوجب واجبات است برای غایتی است. برای یک چیز دیگری است. این مقدمه آن ذیالمقدمه است.
شهیدیفر: نه اینکه خودش بشود هدف.
بله. خودش اصالت ندارد، برخی اوقات بد تعبیر میشود و این جفاست در حق امام. امام جایی قریب به مضمون دارند که تمام تشکیلاتی که در صدر اسلام بوده، برای معرفت خداست، برای بسط عدالت است. اما این بسط عدالت در راستای معرفت خداست.(صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۷۰). قدرت، فعل مشروط است. فعل ابزاری است. ما قدرت را «برای چیزی» میخواهیم. آن چیز است که جهت میدهد و تقدم ارزشی دارد و برای آن تقدم ارزشی است که حکومت باید تشکیل داد که طبعاً این حکومت اصطلاحاً تقدم رتبی دارد. حواسمان باشد که نقش ابزاری دارد. ابزار خوبی هم هست اما مواظب باشیم به چه قیمتی. برخی اوقات جای اخلاق را میگیرد و اخلاق وسیله حفظ قدرت میشود و رابطه برعکس میشود و این خطرناک است و طلیعه یک ماکیاولیسم است. ماکیاولی میگفت شعار اخلاق بدهید، اما عمل هم نکردید، نکردید، اصولاً اخلاق آسمانی نیست، زمینی است. جلال و جبروت حکومت، اصل است. مابقی فرعاند و همه چیز مباح است و یک توجیه تاریخی هم برای آن دست و پا میکرد.
امام علی(ع) در خطبه ۲۰۰ نهجالبلاغه میفرماید، به خدا من از معاویه سیاستمدارتر هستم، اما دستم بسته است. دست علی(ع) بسته است، دست ما باز باشد؟ شاید داستان عوض شده است. اگر قرار است جا پای حضرت امیر(ع) بگذاریم باید دستمان بسته باشد. اما احساس میکنم دست خیلیها باز شده است و من دیدم که بعضیها دستشان باز شده است.
شهیدیفر: منظورمان از اخلاق چیست؟
اخلاق، یکسری مطلوبها و ارزشهای ثابت ما است که هم مورد تأیید عقل و هم مورد تأیید شرع است. مثلاً میگوییم دروغ چیز بدی است. صداقت چیز خوبی است. میگوییم محبت، گذشت، اصلاح، اعتدال و... خوب است. اینجا نکتهای را عرض بکنم، اخلاق فقط شامل وجوه مثبت نمیشود، شامل وجوه منفی هم میشود، یعنی هم زشتی، هم زیبایی، هم بدی، هم خوبی. از این میخواهم نتیجه بگیریم که هیچکس نمیتواند بگوید که اخلاق از سیاست جداست. حتی همان زمان هم که میگویند اخلاق از سیاست جداست، دارند فعل مذموم و منفی اخلاقی را توصیه میکنند. میگوییم چرا جداست؟ میگویند چون اخلاق متعالی است، نباید آلوده بشود، میگوییم که چه بشود؟ میگویند چون سیاست میخواهد هر کاری بکند، میگوییم خود هر کاری، یعنی فعلی اخلاقی، اما فعل اخلاقی منفی. یعنی اباحهگرایی خود فعلی اخلاقی از جنس مذموم آن است.
اما به هر حال منظور ما اینجا اخلاق مثبت، یعنی ارزشها و ثابتات است، یعنی آن چیزی که تقدم ارزشی ما را رقم میزند. میدانید که بخشی از دین نیز ناظر به اخلاقیات است. به هر حال، من بحث اخلاق و سیاست را عرض کنم، اگر میخواهیم سیاست ما اخلاقی باشد، باید منظومهای ببینیم و مجمعالجزایری نبینیم. باید این دو را از یک جنس ببینیم. این دو یکی است، اما مراتبشان متفاوت است. تفاوت آنها در تقدم ارزشی و تقدم رتبی و هدف و وسیله بودن است. یعنی سیاست، فعل مشروط است و اخلاق، فعل هدف است. باید هم با نگاه منظومهای از یک جنس باشند. والا همان اباحهگرایی است. اخلاق تقدم ارزشی دارد و قدرت تقدم رتبی. ما میگوییم قدرت یک تیپولوژی (انواع) دارد. زور، تهدید، اغوا، نفوذ و اقناع. هر چه فعل سیاسی یک نظام سیاسی بیشتر متمایل به سمت اغوا، تهدید و زور برود این غیراخلاقیتر است و هر چه به سمت محبت، نفوذ و اقناع برود اخلاقیتر است. حال میتوانیم قضاوت کنیم که قدرتمندان ما، بیشتر تکیه بر زور و اجبار و اغوا و رعب و وحشت دارند، یا تکیه بر محبت و عشق و نفوذ و اقناع دارند. امام راحل (ره) سه سیاست را ذکر میکردند. حیوانی، شیطانی و الهی ـ انسانی. سیاست حیوانی،یعنی تنها دلمشغولی نیازهای مادی، معیشتی و امنیتی داشته باشیم. سیاست شیطانی، یعنی نیرنگ و اغوا و سیاست الهی ـ انسانی همان سیاستی است که انبیاء دنبال میکردند. امام علی(ع) دنبال میکرد، امام (ره) دنبال کرد و رهبر معظم انقلاب اسلامی دارند دنبال میکنند، منتها ضمانت میخواهد. کشور را فقط یک رهبر نمیتواند اداره کند، یک شخص فقط نمیتواند اداره کند. مسئولیتی است که روی دوش همه است. همه باید متوجه اختیارات و تکالیف خود باشند. اگر کشور بیشتر به سمت نگاه شخصی یا صنفی برود، امری خطرناک است. امام راحل میفرمایند: بدون پشتیبانی مردم نمیشود کار کرد و پشتیبانی هم به این نیست که مردم اللهاکبر بگویند. این پشتیبانی نیست. پشتیبانی به این است که همکاری کنند.:
ویرایش شده توسط: soorena8