ارسالها: 533
#121
Posted: 17 Jul 2012 15:21
موضع هاي مختلف ديندارن در مقابل نظريه تكامل :
اگر در كتابهاي مقدس به جاي افسانه آفرينش از تكامل صحبت شده بود، بعيد نبود كه دينداران داروين را به عنوان يك قديس مي شناختند. اما نظريه تكامل در تعارض آشكاري با دين است و از همان زمان ارائه ي آن مورد حمله شديد دينداران قرار گرفت. دينداران موضع هاي مختلفي در برابر اين نظريه داشته اند:
-رد نظريه تكامل
گروهي از دينداران متعصب تكامل را تنها به صرف تعارض آن با كتب مقدس شان باطل مي دانند. به نظر اين دسته، اگر شواهد علمي با کتاب مقدس در تضاد باشد، بايد شواهد را دور انداخت نه کتاب مقدس را که "کلام خدا"ست.
- باطل شمردن نظريه ي تکامل
دسته اي ديگر سعي دارند با انتقاد از نظريه ي تکامل آنرا باطل شده و نادرست اعلام كنند. اين موضع بيشترين تعداد طرفدار را در ميان دينداران غير دانشمند به خود جذب كرده است(همچنين دينداران دانشمند نما) . براي نمونه، علامه طباطبايي چنين ادعايي دارد.
-پذيرش درمورد همه ي گونه ها جز انسان
گفته ميشود که چون انسان اشرف مخلوقات است پس نميتواند حاصل تكامل باشد ولي ديگر جانداران حاصل تكامل هستند. اين ديدگاه در واقع يک نمونه از مغالطه ي مصادره به مطلوب است. ابتدا فرض مي کند که انسان اشرف مخلوقات است، و از اين نتيجه مي گيرد که چون انسان اشرف مخلوقات است، پس خارج از حيطه ي تکامل قرار دارد.
- عدم پذيرش و ادعاي عدم تعارض
در صورت درست بودن تكامل برخي ديگر، تكامل را نمي پذيرند اما براي محکم کاري ادعا مي كنند كه حتي در صورت درست بودن نظريه تكامل تعارضي با دين به وجود نمي آيد. مكارم شيرازي و مطهري چنين ادعايي دارند: رويکرد معروف "انشاءالله گربه باشد"!
- پذيرش و ادعاي عدم تعرض
اين گروه تكامل را درست مي دانند اما مدعي فقدان هرگونه تعارض ميان تكامل و دين هستند. از جمله علمايي مانند مهندس سحابي و پاپ ژان پل دوم. آنها داستان آدم و حوا را تنها داستاني سمبوليك و حاوي برخي نكات اخلاقي مي دانند.
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#122
Posted: 19 Jul 2012 08:13
در این تصویر که مربوط به جنین انسان هست به خوبی تشابه جنین انسان و حیوانات ملموسه که ما انسانها هم از تکامل و فرگشت موجودات روی زمین بوجود آمدیم نه تافته جدا بافته ای که با خوردن میوه ممنوعه از بهشت به روی زمین نزول کرده باشه .
[/url]
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 168
#123
Posted: 25 Jul 2012 20:53
nimarashidiv: خب چه دلیلی وجود داشته که انسان اجداد خودش رو از بین برده؟؟ یه مدتی با سیاه پوستها مشکل داشتند آیا الان دیگه سیاه پوستی نداریم؟؟ از سوسک بدمون میاد و این همه چیز برای از بین بردنشون اختراع شده آیا الان سوسکی نداریم؟؟ چطوری تونستن منقرض کنن میمونهای اولیه رو؟؟؟
اولا انسان نئاندرتان از اجداد انسان نبوده بلکه گونه ای از انسان بوده که ۵۰۰هزار سال قبل ازگونه هومو ارکتوس منشغب واز شمال آفریقا به مناطق شمالی اروپا رفته ودرانجا بصورت مجزا تکامل یافتند و د همان زمان تا ۲۰۰هزار قبل از همان هوموارکتوس گونه انسانهای امروزه یا هومو ساپیینس آن هم بطور مجزا در شمال شرقی آفریقا که محل فعلی ان در اتیوپی میباشد تکامل پیدا کرده .
دوما علت از بین رفتن انسان نئاندرتان نزا و جنگ برسر غذا و صاحب شدن بر قلمرو آنها بوده و به علت انکه (هومو ساپیینس ) انسان امروزی از بهره هوشی و حرکات فیزیکی بهتری نسبت به انسان نئاندرتان دارا بوده توانست بر اون پیروز بشه همون مسئله ای که در زمان حال حاضر هم منشا تمام جنگهای عصر ما هستش منتهی بصورت پیشرفته.
سوما درمورد سیاه پوستان مسئله کاملا متفاوت با مشکل انسان نئاندرتان و انسان امروزی است سیاه پوستان وسفید پوست هر دو از یک گونه بودند و هستند وفقط تفاوت در رنگ پوست آنها هست و در مورد اونها مسئله استثمار و بهره کشی قوی از ضعیف بوده واین مسئله بین سفید پوستان هم بوده نمونش افکار نژادپرستانه حزب نازی آلمان هیتلر در جنگ دوم وهر چه به زمان حال نزدیک میشیم بدلیل تقییر وآگاهی و پشرفت جوامع بشری نوع افکار قبلی قابل قبول حال حاضر نیست .
nimarashidiv: مثل اینکه شما متوجه نشدی چی گفتم میشه لطف کنی معنی تکامل رو بگیبا توجه به این فرضیه باید هر نسلی از نسل قبلش کامل تر باشه چرا نیست؟؟ چرا این همه معلول از پدر و مادرهای سالم به دنیا میان؟ اگه این قانون طبیعته پس تکامل دیگه رد میشه
دوست غزیز شما همش برمی گردی سر سوالی که من در پستهای قبل توضیح دادم لطفا پست شماره ۳۰۱رو بخونید. برای من نتیجه گیری سریع وغیر منطقی شما برام جالبه!!!!
گی نیستم و هیچ گرایشی به جنس موافق نداشتم و ندارم لطفا پیغام نذارید A.L
ارسالها: 132
#124
Posted: 3 Aug 2012 03:54
به نظرم طرح این سوال قدری مشکل داره
بابا اون بنده خدا بعد از سالها تحقیق و پژوهش و تلاشهای شبانه روزی و ترس از کلیسا دستاوردهای علمی خودش رو در اواخر عمرش رونمایی میکنه (وبا مخالفتهای شدید کلیسا واقع میشه)
بعد یه مشت آدم کم سواد که هیچ تخصصی در زیست شناسی ندارن راحت بیان اینجا و از رو تعصبات و اطلاعات ناقص نظر بدن و ردش کنند . بعضأ هم میگن چون تو نظریش روح جایگاهی نداره پس رده.
شما برید اول خوب کتاب دربارش بخونید البته نه کتابای جمهوری اسلامی رو .بعد بیا نظر بده
الان همه دنیا و جمهوری اسلامی هم قبول دارن حرفاشو + وبرای سرپوش گذاشتن رو قضیه آفرینش و خلقت چند جور نظر میدن بعضی میگن اون موجودات تک سلولی را خدا آفریده که تکامل پیدا کرده
جدیدأ میگن انسانی که از یه نوع میمون تکامل پیدا کرده با انسانی که خدا از گل خلق کرده و در محلی بین مکه وحجاز گذاشته فرق داره (حتمأ انسانی که خدا خلق کرده عرب بوده و بقیه از اون نوع)
(فرگشت) داروین مثل نظریه (چرخش زمین به دورخورشید) حقیقت تلخی است برای ادیان ابراهیمی .
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
ارسالها: 316
#125
Posted: 2 Aug 2013 00:45
ماهم که موافقیم دیگه
دلیلشم اینه که آقای چارلز داروین تونسته خلقت انسان رو به صورت علمی اثبات کنه
دمش گرم کارش درست بوده
برین به فلسفه هنر به هرچه بود و هست و نیست . برین به دین برین بدین نگو نپرس چند
http://postimg.org/image/prdpo8iul/
ارسالها: 51
#126
Posted: 2 Aug 2013 07:04
سیزده عضو در انسان که کاربرد اولیه خود را از دست دادند. این یعنی تکامل تدریجی انسان
1-ماهیچه سابکلاویوس: ماهیچه کوچکی است که شانه را به اولین دنده وصل میکند. این ماهیچه فقط در صورتی مفید بود که انسانها روی چهار دست و پا راه میرفتند. بعضی از افراد یکی و بعضی دیگر دو تا از این ماهیچه دارند. تعدادی نیز فاقد این ماهیچه هستند.
2-آپاندیس: این عضو به انسانهای اولیه در هضم گیاهان کمک میکرد. امروزه هر سال سیصد هزار آمریکایی آپاندیس خود را عمل میکنند (برمیدارند).
3-مجراهای شیر در مردان
4- دندانهای عقل: این دندانها به انسانهای اولیه که مقدار زیادی از گیاهان تغذیه میکردند در جویدن غذا کمک میکردند. امروزه فقط 5 درصد جمعیت دندانهای عقل سالمی دارند.
5-ماهیچه های گوش بیرونی: سه ماهیچه که به انسانهای اولیه اجازه میداد تا گوشهای خود را (مانند سگ و گربه) تکان دهند.
6- دنده گردن: دندههای کوچکی است که در یک درصد از انسانها مشاهده میشود و میتواند باعث مشکلات عصبی یا سرخرگی شود. این دندهها باقیمانده عصر خزندگی در انسان هستند.
7-مژه سوم: پرندگان از این مژه برای حفاظت از چشم و پاک کردن گرد و غبار استفاده میکنند. انسانها قسمت کوچکی از این مژه را در داخل گوشه چشم خود دارند.
8-ماهیچه پالماریس: ماهیچه درازی است که از آرنج تا مچ کشیده شده. از این ماهیچه برای آویزان شدن و بالا رفتن استفاده میشده است. یازده درصد انسانها فاقد این ماهیچه هستند.
9-مو: درحالی که ابروها از ریزش عرق جلوگیری میکنند و یا اینکه موی صورت مردان ممکن است برای زنان جذاب باشد اکثر موهای بدن انسان هیچ کار خاصی انجام نمیدهند.
10-بلند کننده موی بدن: حیوانات با استفاده از این ماهیچه موهای خود را به منظور بیشتر گرم شدن یا ترساندن حیوانات دیگر پف میکنند. با کمک همین ماهیچه است که مو بر تن ما سیخ میشود!
11-ماهیچه پالانتاریس: این ماهیچه پا به میمونها کمک میکند تا بتوانند با پای خود چنگ بزنند. 9 درصد از انسانها فاقد این ماهیچه هستند.
12-استخوان COCCYX: کنترل کننده دم حیوانات. حیوانات از دم برای تعادل یا ارتباط استفاده میکنند. خارج کردن این استخوان از بدن هیچ مشکلی برای سلامتی ایجاد نمیکند.
13-سیزدهمین دنده: این دنده در گوریلها و شامپانزدهها وجود دارد ولی فقط هشت درصد انسانها دارای این دنده اضافی هستند.
این کاربر به زودی بن خواهد شد .
ویرایش شده توسط: bito065_z
ارسالها: 9253
#130
Posted: 16 Nov 2013 17:49
«با توجه به اینکه در آیات متعددی از قرآن از خلقت انسان سخن به میان آمده است، دربارهی تکامل تدریجی انسان چه برداشت و استنباطی از آن آیات میتوان کرد » 1
1- توجه!
2-
الف : اختلاف نظر و برداشت های مختلف از آیات قرآن امری طبیعی است. وکسی که در امور اعتقادی رأی و نظری را ابراز می کند باید از قرآن دلیل داشته باشد یعنی نظرش استنباط شده از آیات قران باشد نه اینکه اندیشه و نظر خود را بر قرآن تحمیل نماید که این کار به فرموده ی حضرت محمد – ص- عقوبت اُخروی دارد.
ب : برداشت ها و استنباط های مختلفی که از آیات قرآن می شود در حیطه ی معرفت بشری قرار می گیرند وهیچ مفسّر و صاحب نظری حق ندارد تفسیر و برداشت مورد قبول خود از قرآن را عین دین بداند.
ج- برای کسب اطلاع بیشتر مطالعهی کتاب « قرآن مجید، تکامل و خلقت انسان » اثر تحقیقی و ارزندهی دکتر یدالله سحابی – رحمه الله علیه – به خوانندهی ارجمند پیشنهاد میشود.
استاد نیسو واژی :
سخن از تکامل تدریجی جانداران بدون عنایت به تکامل تدریجی کل هستی ناقص و معیوب خواهد بود. به عبارت دیگر شایسته است به تکامل تدریجی جانداران در دل روند تکامل جهان هستی نگاه کنیم تا بیشتر به عظمت آفرینش واقف گردیم.
من هرگاه به خلقت تدریجی جانداران و ارتباط و پیوستگی آنها میاندیشم بیشتر به شکوه و عظمت و زیباییِ طرحِ آفرینشِ خداوندِ بینهایت دانا و توانا پی میبرم.
به نام خداوند یکتا
نگاهی گذرا به نظریهی تکامل در قرون گذشته
موضوع حیات و آفرینش جانداران خصوصاً انسان بر روی کرهی زمین از پیچیدهترین و عجیبترین اسرار هستی است. از قدیم الایّام به طور کلّی دو نظریهی فیکسیسم( ثبات انواع ) و ترانسفورمیسم ( تبدّل انواع ) وجود داشته است. فیکسیستها بر این باور بودند که هر نوع از جانداران مستقل و بدون ارتباط با سایر جانداران قبلی به وجود آمدهاند امّا ترانسفورمیستها به تکامل تدریجی جانداران و ارتباط و پیوستگی نسلی میان آن ها اعتقاد داشتهاند .
در دورهی تمدّن یونان – قرن پنجم قبل از میلاد – دانشمندانی چون« آناگزیماندر » و « آمپدکلس » به تغییر تدریجی موجودات زنده معتقد بودهاند و برخی از صاحب نظران مسیحی نیز مانند «گریگوری نیسا» و «سِنت آگوستین» که در قرن چهارم و پنجم میلادی میزیستهاند به تکامل تدریجی تحت ارادهی الهی باور داشتهاند و در نوشتههای خود متذّکر شدهاند که اقسام جدید موجودات زنده از تغییر تدریجی اقسام قبل به وجود آمدهاند.
وشک در میان دانشمندان اسلامی نیز در قرن چهارم هجری از سوی جمعیّت «إخوان الصَّفا» و در قرن پنجم «ابن مُسکوَیه» و «ابن سینا» و در قرن هشتم «ابن خَلدون» در تأیید تکامل تدریجی به طور مفصّل سخن گفتهاند.
در قرن 18و19 میلادی از سوی دانشمندان فرانسوی دو نظریهی ترانسفورمیسم و فیکسیسم مورد بحث و مطالعه قرار گرفت و دانشمندانی چون بوفن (1707- 1788 ) ، لامارک (1744 - 1829) و سنتیلر (1772 - 1844) از دکترین تبدّل انواع، دفاع و پیروی میکردند. در اوایل قرن نوزدهم، چارلز داروین زیست شناس و طبیعیدان مشهور انگلیسی کتاب« منشأ انواع » را به رشتهی تحریر درآورد اوکه مدافع جدّی خلقت تدریجی جانداران بود مسافرتهای زیادی برای تحقیق و مطالعه دربارهی ارتباط نسلی سلسلهی جانداران انجام داد. اگرچه قبل از او بوفن و لامارک و سنتیلر و قرن ها پیش از آنها نیز از طرف برخی از علمای یونانی و اسلامی نظریهی ارتباط نسلی جانداران إرایه شده بود امّا مطالب داروین بیشتر مورد توجّه قرار گرفت و در اذهان جای گرفت و شهرت پیدا کرد.
با گذشت چند قرن بعد از تحقیقات مستمر از سوی دانشمندان زیستشناس و زمینشناس معلومات بیشماری در صدها کتاب علمی فراهم آمد و امروزه در حالی که نظریهی فیکسیسم در محافل علمی بسیار از رونق افتاده است و در میان دانشمندان علوم طبیعی طرفدار بسیار کمی دارد، تلاش علمی دانشمندان بر پایهی تئوری ترانسفورمیسم برای پیبردن به رازهای خلقت و کشف قوانین پیچیدهی حیات جانداران در سطح وسیعی همچنان ادامه دارد و در تمام دانشگاهها و مراکز علمی و مدارس دنیا نظریهی تکامل تدریجی جانداران آموزش داده میشود.
لازم به ذکر است، هیچ یک از آرا و نظرات دانشمندان مدافع دکترین ترانسفورمیسم در بارهی رخ دادن تغییرات و تبدّلات در جانداران قطعی و مسلّم نیستند و هر یک ایراد و نواقصی دارند و البته همهی دانشمندان فیزیولوژیست و شیمیدان به چنان معایب و نواقصی معترف بوده و هستند امّا کلیّت تئوری تکامل تدریجی جانداران همواره مورد قبول اکثر زیست شناسان معاصر است چنانکه از قول لامارک در صفحهی 1300 از کتاب«بیولوژی حیوان اثر Aronet Grasse» می خوانیم :
« امروزه، علمای طبیعی شکّی در مسألهی تکامل تدریجی ندارند امّا بر روی تعیین کیفیت شفاف و قطعی تغییرات موجودات زنده توافق ندارند ».
سوء استفادهی ماتریالیستها از تئوری تکامل
پس از انتشار کتاب « منشأ انواع » اثر چار لز داروین، ماتریالیستها از آن بیجهت و بدون دلیل، برای انکار صانع جهان هستی بهره برداری کردند. آن ها داستان خلقت آدم از تورات را در برابر تئوری ترانسفورمیسم قرار دادند و به جای آن که از تعارض میان آن دو سخن بگویند از سر مغالطه از بیاساس بودن دین و انکار وجود خدا دم زدند و همین امر موجب شد اولیای کلیسا بدون دقّت در تعبیرات نامتناسبی که از آن نظریه شده بود اصل تئوری « تکامل تدریجی » را گمراه کننده و کفرآمیز معرفی نمایند.
ضدیّت و مخالفتهای مزبور تدریجاً به ممالک اسلامی نیز سرایت کرد بعضی از محقّقان مسلمان هم بدون توجه به آموزههای عمیق آیات قرآن ناخواسته از داستان تحریف شدهی تورات دربارهی خلقت انسان جانبداری نمودند تا جایی که در مقابله با ماتریالیستها حتّی داروین را که فردی خداشناس بود منکر خالق جهان معرفی کردند برای مثال؛ سیّد جمال الدّین افغانی در کتاب « ردّی بر مادّیون » به صراحت داروین را سر دستهی مادّیون و منکرین خدا معرفی نمود و به نقد و ردّ آرای وی پرداخت امّا بعدها محقّقان اسلامی متوجّه مغالطه و فریب مارکسیستها شدند و از همنوایی بیجا و بیدلیل با آنها دوری کردند و بر امثال سیّدجمال الدّین خرده گرفتند و از ایمان داروین به خدا سخن به میان آوردند برای نمونه استاد عبّاس محمود عقّاد در کتاب « قرآن و مکتب تکامل » نوشت :
«چارلز داروین میگفت : از ایمان به وجود خداوند در این جهان بزرگ احساس لذّت و آرامش میکنم.
وی در نامه ای به پروفسور فرادیس نوشت : اگر معنای الحاد این است که کسی خدا را انکار کند من حتّی در شدیدترین شرایط روحی دربارهی وجود خدا ذرّهای دچار تردید نشدهام . ودر سال 1873 در نامهای به یک دانشجوی هلندی چنین نوشت : به نظر من محال بودن تصوّر اینکه این جهان بزرگ و شگفتآور و نیروی درکی که این همه واقعیّت را فرا گرفته معلول تصادف باشد، خود دلیل بزرگی برای اعتراف به وجود خداوند است.
داروین نه تنها منکر خدا نبود، بلکه بسیار ناخشنود بود از این که دیگران تصوّر کنند او به آثار مادّیون علاقه دارد به همین دلیل وقتی کارل مارکس خواست کتاب « سرمایه »ی خود را به داروین اهدا کند او با ارسال نامهای که اکنون در موزهی کتابخانهی مارکس و انگلس در مسکو نگهداری میشود از قبول آن معذرت خواهی کرد و چنین نوشت :ازنامهی دوستانهی شما متشکرم و با سپاسگزاری از لطف شما ترجیح میدهم که این کتاب را برای من نفرستید زیرا اهدای آن به من متضمّن وانمود ساختن این مطلب خواهد بود که من به تمام مطالب شما که در سایر کتابها نوشتهاید و از آنها بیخبرم موافقت دارم و...».
پاسخ محقّقان مسیحی و مسلمان به تبلیغات سوء مادّیون
بعضی از متفکرین، مسألهی تکامل را پایهی عقاید فکری و معنوی خویش قرار دادند و مشهورترین آن ها در میان فلاسفهی قرن بیستم « برگسون » فرانسوی و « وایتهد » انگلیسی میباشد و بسیاری از دانشمندان علوم طبیعی نیز « تکامل » را دلیل بر نظم گرفته و نظم و همآهنگی را نیز دلیل بر وجود آفریدگار دانستهاند چنانکه ج، و،گلادستون میگفت :
«ما دانشمندان مسیحی معتقدیم که تئوری داروین مخالف تدبیر خداوندی و آفرینش نظام مطلوب نمیباشد، بلکه به عکس اعتقاد به آن را تقویت کرده است ».
استاد عقّاد مصری نیز در این مورد میگوید : « تئوری تکامل به هر معنایی که طرفدارانش دربارهی پیدایش انواع تصوّر کردهاند موضوعی مخالف با دین نیست و منجر به انکار آفریننده و باور به خالی بودن جهان از هدف و تدبیر نمیشود ».
قرآن و دانش بشری
دانشمندان علوم مختلف طی قرنها تلاش علمی تحقیقات وسیع ودامنهداری را انجام دادهاند و به رازهای زیادی پی بردهاند و قوانینی را کشف نمودهاند امّا هنوز به حل و کشف رازهای نامحدود و نا معلوم بیشماری دست نیافتهاند و چون دربارهی موجودات زنده به کنکاش و تحقیقات دربارهی جزئیات و ریزترین مسائل آن میپردازند همواره ضمن کشف برخی از رازها، هم متوجه اشتباهات قبلی خود میشوند و هم به عیان میبینند که هر اندازه دامنهی مطالعات علمی بشر گستردهتر و عمیقتر میشود رازها و اسرار عظیم خلقت پیچیده و پیچیدهتر مینماید و لذا همواره بیش از پیش به عظمت پروردگار جهان پی میبرند و همین امر موجب شده است فضایی بر اذهان بشر امروزی حاکم شود که باور به وجود خدا بسیار ساده گردد و اعتراف ماتریالیستهای دو آتشهی سابق به وجود خالق و فروکش کردن تبلیغات الحادی آن ها گواه این مدّعا است.
ناگفته نماند روند رو به رشد دانش بشری به حلّ و فهم برخی آیات قرآنی کمک کرده است و امروزه میبینیم که نویسندگان و محققان اسلامی کتابهای زیادی دربارهی تناسب و هماهنگی آیاتی از قرآن با نتایج تحقیقات علمی بشر نوشتهاند و هیچ انسان منصف و خردمندی نیست که بعد از مطالعهی کتاب های مزبور به غیر بشری بودن قرآن پی نبرد.
البّته لازم است دو مطلب اساسی را همواره مدّ نظر داشته باشیم:
نخست اینکه اگر چه بشر در پرتو علوم مختلف به کشف قوانین و اسرار زیادی از حقایق عالم هستی نایل آمده است امّا چون دانش بشری پیوسته از « نقص نسبی » و « نقص مطلق » رنج می برد، یعنی دانشمندان به موازات پیشرفت دانش و علوم مختلف متوجّه بعضی اشتباهات گذشته میشوند و بسیاری از حقایق جهان هستی وجود دارد که از تیررس اسباب و امکانات علوم تجربی خارج است و لذا دانشمندان جز بیان « نمی دانیم و این مسائل به حوزهی علمی ما مربوط نیست » پاسخی برای آنها ندارند. بنابراین فهم آیات قرآن را منوط به تأیید علوم تجربی نمیدانیم امّا از نتایج ظاهراً قطعی علوم برای فهم برخی از آیات استفاده میکنیم مانند پی بردن به راز « بَلَی قادِرینَ عَلَی أن نُسَوِّیَ بَنَانَهُ » (آیهی4 سورهی قیامت) بعد از کشف علمی تفاوت اثر انگشت تک تک انسان ها.
ادامه در پست بعد
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم