ارسالها: 150
#171
Posted: 9 Dec 2012 14:16
mohan1978: اثبات الوصیه , ص 110 ، علی بن حسین مسعودی ، قم ، بصیرتی .
روايت علي مسعودي (346 هـ.ق) به دلائل متعددي كه ذيلاً ذكر ميگردد قابل قبول نيست.
1ــ ابوالحسين، علي بن حسين مسعودي متوفي (346 هـ.ق) از مؤرخان بزرگ شيعه است.
چنانكه سيد محسن امين عاملي در كتاب أعيان الشيعة (ج: 41 صص: 198-213) و آقا بزرگ تهراني در كتاب أعلام طبقاتالشيعة (ج:1 ص: 182) وي را به نام مورخ بزرگ شيعي معرفي مينمايند.
در پيشگفتار ناشر مروج الذهب نيز آمده است: مسعودي بي گمان شيعي مذهب بوده است..؛ علماي رجال شيعه از نجاشي (متوفي450 ق) تا زمان ما در كتب رجال خود مسعودي را شيعه (مسعودي، مروج الذهب، ترجمه ابو القاسم پاينده، پيشگفتار ناشر، ص: 7، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران 1378 شمسي) دانستهاند.
علامه احمد بن حجر عسقلاني در مورد وي ميگويد مطالب كتابهاي وي دلالت بر آن دارد كه وي، شيعي معتزلي است، تا آنجا كهدر مورد عبدالله بن عمر(رضي الله عنهما) ميگويد: او از بيعت با علي بن ابي طالب(رضي الله عنه) امتناع ورزيد ولي با يزيد بن معاويه و حجاج برايعبدالملك بن مروان بيعت نمود!و او از اينگونه مطالب زياد نقل ميكند. (عسقلاني، احمد بن حجر، لسان الميزان، ج4، ص: 255، موسسة الاعلمي للمطبوعات، 1406 هـ 1986 م)
از اين رو طبعاً مسعودي به دفاع از مذهب تشيع پرداخته و به طرفداري از آنان وقايعي را در تاريخ خويش نقل نموده است كهاينگونه موارد را نميتوان پذيرفت.
در سخنان حضرت ابوبكر(رضي الله عنه) كه به فرض اينكه صحيح باشند وددت اني لم اكشف بيت فاطمة و ان اغلق علي حرب كه ترجمه تحت لفظي آن در دائرة المعارف بزرگ اسلامي چنين آمده است كاش خانه فاطمه را، اگر به قصد جنگ بسته بودند، برنگشودهبودم (دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج5، ص: 230، چاپ تهران، 1369 شمسي) هيچ اشارهاي به سوزاندن خانهي فاطمهي زهرا (رضيالله عنها) نشده است كه حمل سخنان حضرت ابوبكر(رضي الله عنه) بر ادعايمورد نظر از روي تعصب و غرض و ادعاي بدون دليل است
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 150
#172
Posted: 9 Dec 2012 14:25
mohan1978: ذهبی در میزان الاعتدال
در بادي امر كسي كه با عنوان ابن ابي دارم در كتاب ميزان الاعتدال مواجه ميگردد، تصور ميكند كه كتاب ميزان الاعتدال تأليفابن ابي دارم است و يا آنكه ابن ابي دارم از علماي بزرگ اهل تسنن است در حالي كه هر دو تصور اشتباه و قضيه كاملاً بر عكس است.
كتاب ميزان الاعتدال، تأليف علامه شمس الدين. ابي عبدالله محمد بن احمد بن عثمان ذهبي متوفي (748 هـ.ق) است. كه در چهار جلد و با تحقيق علي محمد بجاوي بارها به چاپ رسيده است؛ امام ذهبي كتاب مذكور را دربارهي شرح حال رجال و راويان ضعيفحديث نگاشته است و مطابق با رأي علامه محمد عبدالحي لكنهوي؛ كتاب ميزان الاعتدال گزيده و خلاصه كتاب الكامل في ضعفاءالرجالتأليف عبدالله بن محمد ابن عدي (متوفي' 365 هـ.ق) ميباشد.
بيوگرافي ابن ابي دارم:
ابن ابي دارم يكي از راويان دروغين است كه علامه شمس الدين ذهبي در كتاب ميزان الاعتدال به نقد وي ميپردازد كه براي تبيينحقيقت و تحريف روشني كه در نقل عبارت كتاب ميزان الاعتدال انجام گرفته است، عبارت كامل آن را نقل مينمائيم.
علامه شمس الدين محمد بن احمد ذهبي در شرح حال ابن ابي دارم ميگويد:
احمد بن محمد بن السري بن يحيي بن ابي دارم المحدث، ابوبكر، الكوفي، الرافضي الكذّاب
در سال 358 هـ.ق وفات كرده است و گفته شده: كه وي به ابراهيم قصار پيوسته است.
از احمد بن موسي و حمار و موسي بن هارون و عدهاي ديگر، به روايت حديث پرداخته است.
حاكم، از وي روايت حديث كرده است و گفته است:وي رافضي است و مورد توثيق نميباشد.
و محمد بن احمد بن حماد كوفي حافظ:پس از نقل تاريخ وفاتش ميگويد: كان مستقيم الامر عامة دهره، ثم في آخر ايامه كاناكثر ما يقرأ عليه المثالب، حضرته و رجل يقرا عليه:ان عمر رفس فاطمه حتي اسقطت بمحسن في خبر آخر، في قوله تعالي: و جاء فرعون عمر و قبله ابوبكر و المؤتفكات عائشة و حفصة فوافقته علي ذلك ثم إنه حين أذّن النّاس بهذا الاذان المحدث وضع حديثاً متنه: تخرج نار من قعر عدن تلتقط مبغضي آل محمد و وافقته عليه، و جاءني ابن سعيد في أمر هذا الحديث، فسألني، فكبر عليه واكثر الذكر له بكل قبيح و تركت حديثه و اخرجت عن يدي ما كتبته عنه... تركته و لم احضر جنازته (ميزان الاعتدال، ج1، ص: 139، شماره شرح حال: 552، دار الفکر، بيروت)
يعني: وي در تمام عمرش پويندهي راه راست بود، سپس در آخرين روزهاي عمرش، بيشتر آنچه بر وي خوانده ميشد، مطاعن(صحابه پيامبر) بود، چنانكه باري من نزد وي حاضر شدم در حالي كه مردي در محضر وي اين خبر را ميخواند: عمر لگدي به فاطمه زد و او فرزندش را به نام محسن سقط كرد!!
و در روايتي ديگر آيه قرآن را اين گونه ميخواند: و جاء فرعون عمر و قبله ابوبكر و المؤتفكات عائشة و حفصة!!! (ترجمه: و آمد عمر فرعون و قبل از ابوبکر و اهالي شهرهاي زير و رو شده و عايشه و حفصه حال آنکه
در قرآن آمده است: و جاء فرعون و من قبله و المؤتفکات بالخاطئة سوره الحاقة: 9)
چنانكه من نيز با او موافقت نمودم، سپس زماني كه مردم به اذان جديد (مبتدعانه) (منظور محمد بن احمد کوفي از اذان مبتدعانه، افزودن حي علي خير العمل است، چنانکه در سخنان وي در ميزان الاعتدال ج1، ص: 139 مي آيد که ما بخاطر عدم تطويل بحث از ذکر آن خودداري نموديم) اذان ميگفتند، ابن ابي دارم حديثي وضعنمود كه متن آن عبارت بود از: آتشي از سرزمين عدن خارج ميشود و دشمنان خاندان محمد (صلي الله عليه وسلم) را بر ميچيند چنانچه من آن روايت را پذيرفتم.
ابن سعيد نزد من آمد و دربارهي روايت مذكور از من پرسيد. (و پس از آنكه مطلع شد كه من آن را از ابن ابي دارم روايت كردهام بر آشفت و بر ابن ابي دارم خشم گرفت و تا ميتوانست زشتيهاي وي را بازگو نمود. طوري كه پس از آن من از وي حديث روايت نكردم و آنچه را كه به روايت وي نوشته بودم، به دور انداختم،... رابطه با او را براي هميشه قطع نمودم و به نماز جنازه وي شركت نكردم
حال واقعيت امر را بررسي نمائيم و نقل نويسنده و يورش به خانهي وحي را با عبارت كتاب ميزان الاعتدال مطابقتدهيم تا حقيقت سخنان انتسابي ابن ابي دارم و شخصيت دروغ پرداز وي مشخص گردد و حذف و قطع در سخنان محمد بن احمد بنحماد كوفي، و ساختگي بودن شهادت فاطمه زهرا (رضيالله عنها) بر همگان واضح گردد.
mohan1978: فراید السمطین , ج 2 ص 34 ، ابراهیم بن محمد جوینی ، بیروت ، موسسه المحمودی .
در این روایت هیچ اسمی از عمر و ابوبکر نیامده است
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 2554
#174
Posted: 10 Dec 2012 09:59
mahmudkhm: دوست عزیز برای اهل تشیع دفن اموات در شب چیز غیر عادی و عجیبی به نظر میرسد در حالی که اهل سنت در اولین فرصت ممکن اجساد امواتشون رو دفن میکنند حالا میخواد وسط روز باشه یا شب تاریک!
حضرت زهرا وصیت کردن یه شبانه دفن شدن و این عمل خاص است و عرف نبوده به این موضوع و ضمنا اینکه کسی در تشییع نباشه خصوصا اونها که ایشون رو ازار دادند
mahmudkhm: البته تقصیر از آقای موهان نیست بلکه ایشون اینجور شنیده و در واقع تو منابعشون هم همینطوره!
من همیشه از کتب سنی مطلب مینویسم و این مربوط به کتب شماست که همه با هم هماهنگ نکردن که یک جور تاریخ رو تخریف کنن و هر کدوم یک جور شده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ویرایش شده توسط: mohan1978
ارسالها: 150
#175
Posted: 10 Dec 2012 21:35
mohan1978: من همیشه از کتب سنی مطلب مینویسم
هیچ وقت شما به روایات صحیح اشاره نمی کنید.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 2554
#176
Posted: 11 Dec 2012 17:41
Sachme: هیچ وقت شما به روایات صحیح اشاره نمی کنید.
بارها گفتم کتب صحیح رو اسم ببرید تا بحث سالم باشه
شما هر چی کتاب اهل سنت است رو رد میکنید
تمام دنیا الامامه والسیاسه رو با عنوان نویسندگی دینوری چاپ میکنن بعد شما میای میگی این کتاب اصلا ماله دینوری نسیت اونهم با دلایل نا مشخص که هیچکدوم رسا نیست
مگه میشه شخصیتی مثل دینوری رو بعد از این همه سال با نوع نوشته هاش سنجید در بسیاری از کتب نوع نوشتار نویسنده عوض میشه و نوع نگاهش
شما کتاب اول و هشتم سپهری رو بخون یا کتب اول شریعتی با کتب اخرش که نوع نگاهش به دین چگونه به کمال رسیده هیچ شباهتی به هم نداره در نوع نگاه و نگارش چون دید نویسنده کامل تر شده
شما از یک کتاب که اخوندی شیعه به عنوان کشکول نوشته حدیث میاری بی هیچ سند و منتسب به شیعه میکنی و متوجه نیستی اونها استنباط های خود اون فرده
یا میگی نهج البلاغه فاقد سنده در حالیکه کاملا مستنده و حتی ابن ابی الحدید سنی و چند عالم سنی دیگه بر اون شرح نوشتن
بسیاری از ادیبان طراز اول عرب از جمله عبدالحمید کاتب (قرن دوم)، جاحظ (قرن سوم)، قدامة بن جعفر(قرن چهارم)، ابن ابی الحدید (قرن ششم) و خلیل بن احمد فراهیدی(قرن هشتم) فصاحت کلام علی را ستودهاند. از جمله جاحظ در کتاب خود البیان والتبیین -که به شهادت ابن خلدون یکی از ارکان چهارگانه ادب محسوب میشود[۱]- با نقل یکی از سخنان علی میگوید ((اگر فقط همین عبارت به دست ما رسیده بود کفایت میکرد و برای دلالت داشتن بر فصاحت و بلاغت در عالیترین مرتبه جای میگرفت و با وجود آن برای پی بردن به ارزش بلاغی سخنان علی به دیگر سخنانش نیاز نداشتیم
معروفترین شروح نهجالبلاغه شرح ابن ابیالحدید معتزلی بغدادی، شرح ابن میثم بحرانی، شرح خوئی
.[۲]))
اگه علمای شما نمیفهمیدن و شما میفهمی بگو
ضمنا راحت میگی نهج البلاغه فاقد سنده و تمام و اینهارو هم نمیبینید که
مآخذ و مدارک نهجالبلاغه
علامه امینی در جلد چهارم کتاب الغدیر ۸۱ شرح نهجالبلاغه را معرفی کردهاست.[۵] معروفترین شروح نهجالبلاغه شرح ابن ابیالحدید معتزلی بغدادی، شرح ابن میثم بحرانی، شرح خوئی و از معاصران، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه اثر شیخ محمدتقی جعفری و شرح نهجالبلاغه تالیف شیخ محمد تقی شوشتری، را میتوان نام برد.
نخستین گردآورنده کلمات قصار علی ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ صاحب (بیان و تبیین) درگذشتهً ۲۵۵ ه. ق میباشد. وی صد کلمه از کلمات قصار امیرالمؤمنین را انتخاب کرده و آن را (مطلوب کل طالب من کلام امیرالمومنین علی بن ابی طالب) نامیدهاست.
تاریخنگاران و حدیثدانان دیگری نیز به گردآوری سخنان و اندرزهای علی اقدام کردهاند، برای نمونه قاضی محمد بن سلامه معروف به قضاعی درگذشتهً ۴۰۵ هجری مجموعهای از سخنان امیرالمومنین علی را به نام «دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم» گردآوری کردهاست[۶]. ترجمه این کتاب به زبان فارسی نیز به نام «قانون» چاپ شدهاست[۷]. بسیاری از خطب و نامههای نهجالبلاغه پیش از آن در کتاب «الغارات» تالیف ابواسحاق ثقفی کوفی، از دانشمندان قرن سوم (متوفی ۲۸۳ هجری قمری) آمدهاست[۸]. همچنین بخش بزرگی از خطبههای توحیدی نهجالبلاغه در کتابهایی که یک قرن پیش از نهجالبلاغه تالیف شده، نظیر کتاب «الکافی» شیخ کلینی و «کتاب التوحید» شیخ صدوق آمدهاست.
علی بن حسین مسعودی مورخ بزرگ که تقریبا صد سال پیش از سید رضی میزیستهاست (اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم) در جلد دوم کتاب معروف خود «مروج الذهب» مینویسد: «آنچه مردم از خطابههای علی در مقامات و حوادث مختلف حفظ کردهاند، بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی میشود. علی آن خطابهها را بالبداهه و بدون یادداشت و پیشنویس بیان و انشا میکرد و مردم هم الفاظ آن را میگرفتند و عملاً نیز از آن بهره مند میشدند.» گواهی دانشمند متتبعی مانند مسعودی میرساند که خطابههای علی فراوان بودهاست که سید رضی از این میان در نهجالبلاغه تنها ۲۳۹ خطبه را نقل کرده، که جنبه ادبی قویتری را به انتخاب و تشخیص او داشتهاست.
کتابهای تحقیقی بسیار کاملی در مورد اسناد و مدارک نهجالبلاغه انتشار یافته که از جمله مهمترین آنها سه کتاب «روات و محدثین نهجالبلاغه» تالیف محمد دشتی و همکاران، «استناد نهجالبلاغه» تالیف امتیاز علی خان عرشی و ترجمه دکتر آیتالله زاده شیرازی و «مصادر نهجالبلاغه» تألیف سید عبدالزهرأ حسینی است.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ویرایش شده توسط: mohan1978
ارسالها: 150
#177
Posted: 11 Dec 2012 23:02
mohan1978: شما هر چی کتاب اهل سنت است رو رد میکنید
الحدید عالم سنی شهرستانی عام سنی؟ جوینی سنیه؟
واقعا راست گفتند تو نت میگردی و یه چیزی مینویسی فکر میکنی مال اهل سنت نه بابا این مکر روافض دیگر قدیمی شده است
mohan1978: اونهم با دلایل نا مشخص که هیچکدوم رسا نیست
مفصل توضیح دادم واسه شما رسا نیست چون در خرافات به سر میبرید اما حق جویانی هستند که تحقیق می کنند
من واسه شما مطلب نمینویسم mohan1978: حتی ابن ابی الحدید سنی
این شخص سنی معتزلی است به تاپیک عایشه مراجعه کنید.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 99
#178
Posted: 12 Dec 2012 00:13
دوستان من آخر این مباحث بیهوده است به خالق یکتا بیهوده است.
دوستی که از طریق روایات اهل سنن نقل قول میکند و یا ان دوستی که از طریق کتب تاریخی نقل میکند خب همه ی ما میدانیم که دستنوشته های تاریخ در طول زمان موجب بسیاری ویرایشات شده اند و این مورد را بیشتر در زمان خلافت بنی مایه و دیگر پادشاهان امامان عصر به وضوح میتوان مشاهده کرد پس نمیشود با اطمینان در مورد آنان سخن گفت.
و دوستی که از روایات نقل میکنید اگر به صفحه ی اول همان کتاب مراجعه کنید نوشته شده که بیشتر روایات در طول زمان بازنگری شده اند پس نمیتوان در صحیح بودن ان مطمئن شد.
در ضمن موهان جان کار شما بسیار عالیست اما بدون شماهم در جهت پیشبرد اهداف یکسری از دوستان سودجو دارید پیش میرید و مطئن باشید که ناخواسته وارد این مباحث شدید پس بهتره هرچه زودتر منصرف بشید.
البته یک ضرب المثل دیگر که به نظرم به تمام این مباحث پایان میدهد این که :
از قدیم گفتن کسی که واقعاْ خواب باشه میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده باشه محال بشه اون رو بیدار کرد.
مثالش رو شما در همه جا میتونید ببینید نمونش اون دختر اروپایی که تازه مسلمان شد و یک نمونه ی دیگه این که دوستان امروزی به اصطلاح روشن فکر که در قعر جهالت به سر میبرند با تکیه به بسیاری کتبی که به هیچ عنوان موثق نیستند سعی در کمرنگ کردن کارهای علی و فاطمه و امامان بشند اما بدانید تا وقتی ما هستیم این پرچم سیاه هم هست حتی اگر به قیمت جان بی ارزشمان تمام بشود .
کوروش تو نخواب که ملتت در خواب است ! آرام گاهت غرق به زیر اب است این بار نه بیگانه که دشمن زخود است ننگ بر ما که روح تو بیتاب است !!
ارسالها: 2554
#179
Posted: 12 Dec 2012 11:14
jk5267: دوستان من آخر این مباحث بیهوده است به خالق یکتا بیهوده است.
من خیلی وفت پیش واقعا در ک کردم اینو
منتها گرفتاری اینه که نمیذارن اروم بشینم اگه نه اینقدر حرف غیر منطقی شنیدم که تاپیک برام شده شوخی و سرگرمی دایما موجبات خنده و شادی مارا در هرحالی فراهم میکنند
گرفتاری اینه که هر کی تنها بره قاضی راضی بر میگرده و دوستان جهت دار پست میدن دایم دعوا راه میندازن
من بارها و بارها خیلی سکولار پست در مورد خرافات و دادم منتها همین دوستان سریع تبدیلش میکنن به دعوای سنی و شیعه
و بعد دیگه نمیشه جواب داد
بارها گفتم دین هر دوتامون مشکل زیاد داره بیاین هرکس در مورد دین خمودش و مذهب خودش حرف بزنه اما دریغ از گوش شنوا
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"