ارسالها: 150
#201
Posted: 13 Dec 2012 22:51
mohan1978: ( بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586 ).
بررسي روايت احمد بن يحيي بلاذري در كتاب
انساب الاشراف:
روايت بلاذري در انساب الاشراف از چند جهت قابل نقد و بررسي ميباشد.
اولاً: انقطاع متعدد در اسناد روايت؛
روايتي را كه بلاذري نقل ميكند در آغاز آن ميگويد: المدائني عن مسلمة بن محارب، عن سليمان التيمي عن ابن عون: انابابكر ارسل الي عليٍ...
راوي اول ابوالحسن، علي بن محمد بن عبدالله مدائني قريشي است كه از جانب محدثين مورد جرح و تعديل قرار گرفته است ازآن جمله حافظ ابو احمد، عبدالله بن عدي جرجاني (متوفاي 365 هـ.ق) ميگويد:
علي بن محمد بن عبدالله بن ابي سيف المدائني، مولي' عبدالرحمن بن سمرة و ليس بالقوي في الحديث و هو صاحب الاخبار، قلّما له من الروايات المسندة (عسقلاني، احمد بن حجر، لسان الميزان، ج: 4، ص: 253، مؤسسة الرسالة 1414هـ 1987م)
علي بن محمد بن عبدالله بن ابي سيف مدائني، بردهي عبدالرحمن بن سمره است وي در روايت حديث توانا نيست بيشتر بهروايت اخبار ميپردازد و روايت مسند او اندكاند.
راوي ديگر سليمان بن طرخان، ابوالمعتمر بصري است كه نه از ابن عون روايت كرده و نه مسلمه بن محارب از او روايت كردهاست چنانكه علامه جمال الدين مزي در تهذيب الكمال آورده است. (مزي، جمال الدين يوسف، تهذيب الکمال، ج 12، ص: 6، شماره شرح حال: 253، مؤسسة الرسالة 1407هـ 1987م)
و راوي آخر يعني عبدالله بن عون بن أرطبان است وي تابعي است به خاطر آنكه در سنين كودكي انس بن مالك را ديده است اما از هيچ يك از صحابهي پيامبر روايت نكرد چنانكه امام شمسالدين احمد ذهبي (متوفاي 748 هـ.ق) ميفرمايد:
ما وجدت له سماعاً من أنس بن مالك و لا من صحابي ما أنه ولد في حياة ابن عباس و طبقته (ذهبي، احمد بن عثمان، سير اعلام النبلاء، ج 6، ص 3646، مؤسسة الرسالة 1414 هـ 1987م)
من روايتي كه شنيدن روايت وي را از انس بن مالك يا صحابي ديگر ثابت كند نديدم در حاليكه او در زمان ابن عباس متولدشده است.
حال با اين سندي كه در چند جا انقطاع دارد و كسي كه خود شاهد ماجرا نبوده است چگونه ميتوان ادعاي به اين بزرگي را بهاثبات رساند.
ثانياً: در ادامهي روايت ميآيد كه:
و جاء علي، فبايع و قال كنتُ: عزمت ان لا اخرج من منزلي حتي اجمع القرآنَ (بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، ج1، ص: 576، دار المعارف، مصر، 1959 م)
و علي آمد و با ابوبكر بيعت كرد و گفت: من تصميم گرفته بودم تا زمانيكه قرآن را جمع آوري نكنم از خانهام خارج نشوم.
از ادامهي روايت دو مطلب مهم مشخص ميگردد:
1ـ كه حضرت عمر فاروق(رضي الله عنه) هيچ گونه اقدامي در جهت سوزاندن خانهي حضرت فاطمه (رضي الله عنها) ننمود و فقط به تهديد مصلحت آميز بسنده نمود.
2ـ حضرت علي(رضي الله عنه) نيز بدون اينكه مورد اهانت قرار بگيرد خود شخصاً نزد حضرت ابوبكر(رضي الله عنه) رفت و پس از بيان علت تأخير، بدون اكراه با وي بيعت نمود؛ چنانكه روايتي را كه احمد بن يحيي بلاذري در صفحه قبل از اين روايت نقل كرده كاملاً درتأييد اين ادعا است.
لما بايع الناس أبابكر، اعتزل علي و الزبير فبعث اليهما عمر بن الخطاب و زيد بن ثابت؛ فأتيا منزل علي فقرعا الباب فنظر زبيرمن قترة، ثم رجع الي عليٍ فقال: هذان رجلان من اهل الجنة و ليس لنا ان نقاتلهما، قال: افتح لهما، ثم خرجا معهما حتي اتيا ابابكر فقالابوبكر: يا علي! انت ابن عم رسول الله و صهره فتقول اني أحق بهذا الامر لاهاالله! أنا احق به منك، قال: لا تثريب يا خليفة رسولالله(صلي الله عليه وسلم) اُبسط يدك أبايعك، فبسط يده فبايعه. (همان مرجع، ج1، ص: 585)
هنگامي كه مردم با ابوبكر بيعت نمودند، علي و زبير منزوي شدند، (حضرت ابوبكر) عمر و زيد بن ثابت را نزد آنان فرستاد: آنانبه منزل علي آمدند و در زدند، حضرت زبير از سوراخ در نگاه كرد و سپس نزد علي برگشت و گفت: اينان دو تن از مردان بهشتياند،و ما حق نداريم با آنان بجنگيم.
آنگاه علي گفت: در را بر آنان بگشا، سپس آنان همراه با علي و زبير نزد ابوبكر آمدند، ابوبكر گفت:اي علي! تو پسر عمو و دامادرسول خدا هستي، و ميگويي: من به امر خلافت مستحقترم؛ نه، بخدا قسم من در اين مورد از تو مستحقترم، علي گفت: جايسرزنش نيست، اي خليفه رسول خدا، دستت را بياور تا با تو بيعت كنم، آنگاه ابوبكر دستش را دراز كرد و علي با او بيعت نمود.
ثالثاً: به فرض اينكه حضرت عمر فاروق(رضي الله عنه) فتيلهاي در دست داشته باشد و تهديد به سوزاندن خانه نمايد از كجاي اين روايتثابت ميشود كه حضرت عمر فاروق(رضي الله عنه) خانهي حضرت فاطمه (رضي الله عنها) را آتش زد و وي را به شهادت رساند!؟
رابعاً: حضرت علي(رضي الله عنه) در نهج البلاغه تصريح ميكند كه با مخالفان بيعت با خليفه يا امام برخورد شديد شود، گر چه اين كار به درگيري بيانجامد؛ آنجا كه ميفرمايد:
فان اجتمعوا علي رجل و سموه اماماً كان ذلك للّه رضيً، فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوه الي ما خرج منه، فانابي قاتلوه علي اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاّهالله ما تولي (فيض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغة، ج5، ص: 841-840، چاپ تهران)
و چون ايشان (مهاجرين و انصار) گرد آمده مردي را خليفه و پيشوا ناميدند رضا و خشنودي خدا در اين كار است، و اگر كسي به سبب عيب جويي و يا بر اثر بدعتي از فرمان ايشان سرپيچيد او را به اطاعت وادار نمايند، و اگر فرمان آنها را نپذيرفت با او ميجنگند به جهت آنكه غيرراه مؤمنين را پيروي نموده، و خداوند او را واگذارد بآنچه كه به آن رو آورده است.
ما با آنكه معتقديم در امر بيعت با خليفه هيچ گونه درگيري ميان شيخين و حضرت علي رخ نداده، اما باز هم اگر حضرت عمرفاروق(رضي الله عنه) كسي را تهديد كرده باشد مطابق با فرمان حضرت علي(رضي الله عنه) او را معذور ميدانيم.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 2554
#202
Posted: 13 Dec 2012 23:01
mahmudkhm: شما نمیخواهی اسناد صحیح رو ببینی و فقط دنبال اسناد ضعیف میگردی و گرنه چه سندی بالاتر از آیه قرآن مبنی بر اینکه بدون اجازه وارد خونه نشید و هر چیزی خواستید از پشت پرده بگیرید!
شما نمیخوای چشم باز کنی خونه شما غیر در مگه پرده نداره
کسی اگه چیزی بخواد در رو میکوبه بازش میکنن ولی پرده رو کنار نمیزنن و بعد با نامحرم از پشت پرده حرف میزنن
واقعا فهمیدنش اینفد سخته
البته مشروط به اینکه نخواد محرم رضایی بشه اگه خواست بشه میره تو و به فتوای جناب عایشه رضی الله عنه عمل میکنه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#203
Posted: 13 Dec 2012 23:07
Sachme: بررسي روايت احمد بن يحيي بلاذري در كتاب
Sachme: تحقيق اسناد روايت المعجم الكبير:
اورین شما کارتو بکن همینکه دست از کل برداشتی ممنون به تحقیقتون برسین
ضمنا جوینی رو میخواید چیکار کنید
جوینی
جُوَینی ، عبدالمَلِك بن عبداللّهبن یوسفبن محمدبن حَیویه، مشهور به امام الحرمین و ملقب به ضیاءالدین، كنیهاش ابوالمعالی متكلم بزرگ اشعری و فقیه و اصولی شافعی.
جوینی در 18 محرّم 419 به دنیا آمد (ابنخلّكان، ج 3، ص 169؛ سبكی، ج 5، ص 168). زادگاهش دقیقاً مشخص نیست، ابوالفداء در تقویمالبلدان (ص 451)، او را به آزادور (از توابع جوین) نسبت داده است. بروكلمان، ظاهراً به قرینه یكی دانستن محل تولد و مرگ او، قریه بُشتَنِقان را زادگاه وی دانسته است (رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 150
#204
Posted: 13 Dec 2012 23:23
mohan1978: جُوَینی ، عبدالمَلِك بن عبداللّهبن یوسفبن محمدبن حَیویه، مشهور به امام الحرمین و ملقب به ضیاءالدین، كنیهاش ابوالمعالی متكلم بزرگ اشعری و فقیه و اصولی شافعی.
جوینی در 18 محرّم 419 به دنیا آمد (ابنخلّكان، ج 3، ص 169؛ سبكی، ج 5، ص 168). زادگاهش دقیقاً مشخص نیست، ابوالفداء در تقویمالبلدان (ص 451)، او را به آزادور (از توابع جوین) نسبت داده است. بروكلمان، ظاهراً به قرینه یكی دانستن محل تولد و مرگ او، قریه بُشتَنِقان را زادگاه وی دانسته است (رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).
من کاری ندارم بهش چی میگفتن من میگم روایتی که این شخص آورده است اسمی از عمر در آن نیست
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 2554
#205
Posted: 14 Dec 2012 08:06
Sachme: من کاری ندارم بهش چی میگفتن من میگم روایتی که این شخص آورده است اسمی از عمر در آن نیست
فقظ انصاف نایابه
دهها حدیث در مورد مراجعه عمر و تهدید او و اینکه با گروهی بر در خانه حضرت زهرا جمع شدند و عنبر گفت اگر با اب.بکر بیعت نکنید خانه را با اهلش به اتش میکسم
زهرا گفت حتی اگر من در این خانه باشم و باز عمر گفت حتی اگر تو در میان انان باشی
و باز زهرا به علی ع و بقیه گفت عمر قشم خورده که در صورت بیعت نکردن همه مارا به آتش خواهد کشید و بخدا قسم به قسمش عمل مینماید
همه علما اهل ست تا این مرحله و تهدید رو قبول دارن وبحثی توش نیست
البته انگار همین کار گناه کمی است چون شمتا فقط میخواهید پای عمر از تو قصه در بیاد و بگید عمر شهید نکرده
به هر قیمتی و با هر نیرنگی
اما همین حمله هم خلفا را تا درج ارتداد و کفر میرسونه و اگه مایلی ثا بت کنم
نتیجه اما
طبق اخبار متواتر همر به درب خانه علی ع رفت و تهدید جدی کرد که اگر علی ع و اهل خانه بیعت نکنند خانه را با آنها به آتش خواهد کشی
در ادامه اغلب علما سکوت کرده و با غرض و نیت مبرا کردن عمر هیچ نگفتند که ادامه دقیقا چه شد بعد از این حرفهاو تهدیدهای به این محکمی
اما جوینی از علمای مشهور شافعی و ادنب که صدق گفتارش ثابت شده و منصف هم هست اومده و ماوقع رو گرچه
با تعدیل اما تعریف کرده و فقط اسمی از عمر به عنوان ضربه زننده نیاورده
این داستان یکبار اتفاق افتاده در تاریخ پس حواشی اون مربوط به همون حمله و ئحرق دار است
عمر بالاترین مقام بوده و که همراه اون گروه بوده و دستور صادر میکرده در قتل عامل و آمر هردو مجازاتشان مجازات قتل است
اصل حمله به خانه زهرا و علی و تهدید به کشتن همه اهل خانه با وجود اهل بیت نبی و حین ع و زینب س و حسن ع اینقدر گناه دارد که برای تکفیر کافیه و اینفدر قرار از واقعیت برای چیه
پیروان هر پیامبری همچین کاری میکردن مردم تکه پارشون میکردن
جوینی با تکمیل احادیث حمله و محاصره خانه زهرا توسظ عمر و تهدید های دیگر الباقی داستان را فرو موثقی بنام ذهبی نقل کرده و همه حذف کننده های نا منصف رو به زانو در اورده
مهم نیست که عمر ضربه اخر را زده یانه او حمله به خانه دخت نبی کرده و تهدید نموده و دستور داده زهرا را بزنند یا خودش زده حتی اسم عمر هم نیامده یاشه عمر رهبر اون گروه بوده و همین گروه تحت رهبری عمر بوده اند
من اصل روایت ذهبی رو میارم و ضمنا در نظر داشته باشید که این روایات رابگذارید کنار احادیث صحیح مسلم و بخاری در مورد حمله به خانه زهرا و تهدیدهای عمر و ببینید منظور دهبی کیست و اصلا ممکن است شخص دیگری باشد و مگر این خادثه دو بار اتفاق افتاده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 572
#206
Posted: 15 Dec 2012 11:39
ما معتقدیم این مسئله بزرگترین افترا و دروغ تاریخ است و هرگز چنین چیزی صحت ندارد برای اثبات این مطلب می توان مفصل بحث نمود که به چند مطلب بسنده می نماییم.
1 - قریش بزرگترین و مقتدر ترین قبیله در شبه جزیره عربستان به حساب می آمد و در درون قریش بنی هاشم برترین و قدرتمند ترین قوم (تیره ) بشمار می آمد طوریکه همه برتری آن را پذیرفته بودند عمو زاده های این تیره بنی امیه بودند که بعضی اوقات با بنی هاشم رقابت می نمودند اما اگر پای کسی دیگر به میان می آمد این دو فوراً با هم یکی می شدند بطور مثال زمانی که خبر رسید ابوبکر (از تیره بسیار ضعیف قریش یعنی بنی تیم ) جانشین پیامبر شده برای ابوسفیان که تازه مسلمان شده بود غیر قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: این الاذلان؟؟ دو مرد ذلیل کجایند؟ پرسیدند منظورت چه کسانی می باشند؟ گفت علی و عباس. ابوسفیان وقتی با علی و عباس روبرو شد، گفت: چرا نشستید بنی تیم کیستند که رهبری را بدست گیرند؟ ابوسفیان چنین ادامه داد : والله لاملان المدینة خیلا و رجالا. (قسم بخدا من مدینه را پر از پیاده نظام و سواره نظام می کنم و حکومت را با زور از آنان برای شما می گیرم.)
علی که به سخنان ابوسفیان گوش می داد به او نهیب زد و اخطار نموده فرمود : اگر کوچکترین حرکتی بر ضد ابوبکر انجام دهی من اولین کسی خواهم بود که در مقابل تو میایستم ما ابوبکر را اهل می دانیم . ابوسفیان ناراحت شده الفاظ بدی گفته و رفت. (تاریخ طبری جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبکر)
قریش که با رسول خدا دشمنی می ورزیدند عملا قادر نبودند کاری انجام دهند چون از انتقام گیری بنی هاشم هراس داشتند آخرین و مهمترین راهکارشان این بود که از هر تیره ای یک جوان انتخاب نمایند و این جوانان طوایف مختلف همه باهم پیامبر را با شمشیر بزنند بگونه ای که معلوم نشود کدامیک قاتل است که در این صورت قوم پیامبر یعنی بنی هاشم نمی دانند با کدام تیره بجنگند و لذا مجبور خواهند شد خونبها گرفته صلح نمایند. (اگر یک یا دو قبیله چنین جرمی مرتکب می شد مطمئن بودند بنی هاشم دمار از روزگارشان بر می آوردند) که همین مسئله سبب شد رسول اکرم با اذن خداوند هجرت نمود.
۲- مردم مدینه نسبت قومی و خویشاوندی با پیامبر داشتند مادر پیامبر از آنجا بود و مادر عبدالمطلب (سلمی) نیز از قبیله قدرتمند خزرج بود بهمین خاطر مردم مدینه (مخصوصا خزرج) خودشان را اخوال رسول (یعنی داییهای پیامبر) می دانستند.
۳- علاوه بر همه اینها پیامبر اکرم (ص) توانستند هزاران نفر فدایی تربیت نمایند که حاضر بودند در راه خدا و دفاع از ایشان و خانواده شان جانهایشان را فدا کنند.
در صورتیکه این مطلب دروغ را که دشمنان اسلام درست کرده اند بپذیریم چه شد که بنی هاشم یک باره لب فرو بستند و کوچکترین اعتراضی ننمودند؟؟؟
آنهمه مسلمان مخلص و فدایی و مخصوصا مردم مدینه که با پیامبر رابطه خویشاوندی و قومی داشتند چه شد همه یکپارچه سکوت نموده کوچکترین حرف و اعتراضی ننمودند؟؟؟
و از همه عجیبتر ، حضرت علی شیر خدا فاتح خیبر کسی که گفته می شود در جنگ خیبر درب قلعه را با یک دست بلند نموده برای خودش سپر ساخت بعداً چهل نفر و در برخی روایات هفتاد نفر تلاش کردند آن در را حرکت دهند نتوانستند از جا تکانش دهند چرا سکوت نموده بلاتشبیه مثل بره رام و مطیع و فرمانبردار شد و کوچکترین اعتراضی ننمود؟؟؟
اگر این مطلب دروغ را بپذیریم ایرادهای ذیل بر حضرت علی وارد است:
1- حضرت علی موظف بود از همه مظلومان دفاع کند و مخصوصا موظف بود از ناموس خودش دفاع نماید ناموس (همسر) خط قرمز هر شخصی به حساب می آید بیعرضه ترین آدمها جاییکه زن و بچه خود را در خطر ببینند از فدا نمودن خود دریغ نمی نمایند. چرا حضرت علی از همسر خودش از دختر پیامبر دفاع ننمود؟؟؟ پست ترین و نامردترین آدمهای کره زمین از همسر و فرزندان خود دفاع می کنند و اگر نتوانند از جان خود دریغ نمینمایند. این را در اصطلاح ما مظلومیت نمی گویند بلکه بی غیرتی و نامردی می نامند.
اهل سنت حضرت علی را اسد الله الغالب (شیر پیروزمند خدا) لقب داده اند چون حضرت علی در هیچ کجا مغلوب کسی دیگر نشد. در بسیاری از جاها اهل سنت (مخصوصا عوام ) اسم علی را شاه مردان گذاشته اند.
در صورت پذیرفتن این مطلب دروغ حضرت علی چه مردانگی داشت؟؟؟
2 - در صورت صحت این مطلب دروغ آنان که چنین کردند ظالم بودند و طبق آیه کریمه : ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار (به ظالمان نزذیک نشوید که در آتش می افتید) حضرت علی با چه مجوزی دست در دست آنان گذاشته بود و پشت سرشان نماز می خواند و در همه موارد کمکشان می نمود طوریکه حضرت عمر هیچ موردی را بدون مشورت با علی فیصله نمی نمود طوریکه حضرت عمر می فرمود: لو لا علی لهلک عمر (اگر علی نبود عمر هلاک می شد) حضرت علی چرا چنین می کرد (بلاتشبیه) این چاپلوسی به شمار نمی آید؟؟
3 - چرا حضرت علی دخترش ام کلثوم (دختر فاطمه) را به عقد حضرت عمر در آوردند؟؟
آن دختر چطوری پذیرفت که با قاتل مادرش در یک رختخواب بخوابد؟؟؟ حسن و حسین کجا بودند؟؟؟ چرا هیچ اعتراضی ننمودند؟؟
4 - هیهات منا الذلة ( ذلت از ما (خاندان پیامبر یا بنی هاشم) به دور است ) از فرمایشات گهر بار حضرت امام حسین است زمانیکه به او پیشنهاد دادند تسلیم شو ما تو را دست بسته به نزد یزید می بریم و تو را خواهد بخشید فرمود ذلت از ما به دور است مرگ با عزت را می پذیرم اما زندگی ذلت آور را نمی خواهم.
در صورت پذیرفت آن دروغ بزرگ آیا ذلتی بالاتر از این وجود دارد که کسی بیاید خودش را کتک بزند همسرش را بکشد و آن شخص کوچکترین اعتراضی ننماید بلکه دختر خودش را نیز تقدیم کند؟؟؟ سبحانک هذا بهتان عظیم
این دروغ بزرگ و تهمتی عظیم بر ضد علی مرتضی است.
علی ما اینگونه نامرد نبوده است و اگر چنین بوده ما بعنوان یک مرد نمی توانیم او را بپذیریم . ماهیت دین اسلام ظلم ستیزی است دستور خداست که ظلم را نپذیریم و با ظالم مقابله نماییم .
علی اولین مسلمان آیا این چیزها را نمی دانسته؟؟؟ اگر چنین بوده ما بعنوان یک مسلمان ساده نمی توانیم او را بپذیریم چه رسد بعنوان پیشوا ...
5 - زیر سوال رفتن قیام عاشورا
در صورتیکه بپذیریم اینهمه ظلم اتفاق افتاده و علی سکوت نموده هیچ، رشوه و باج هم داده و همکاری کرده است یزید بدبخت که کاری نکرده بود چرا حسین بر علیه وی قیام نمود؟؟؟ یزید چه جرمی مرتکب شده بود؟؟؟؟ سبحانک هذا بهتان عظیم!
6-اگر بالفرض محال چنین چیزی بوده و علی گذشت نموده هیچ سخنی در این مورد نگفته بعضی از آدمهای فضول از طرف چه کسی وکیل دفاع شده اند؟؟
7-معمولا هر دینی اولین پیروانش بهترینها هستند چنانکه مسیحیان حواریان و اولین یاوران عیسی را پرستش می نمایند اگر پیروان نخستین دین اسلام اینگونه بوده اند چرا کسانیکه اینگونه اعتقاداتی دارند بخودشان بیجهت زحمت می دهند و دم از اسلام می زنند آیا بهتر نیست دینی بهتر برای خود پیدا کنند زیرا دین اسلام توسط همین آدمها پخش و منتشر گردید.
در سال ۷۱ بود که عده ای از کارشناسان و محققان جمهوری اسلامی مستقر در مجلس شورای اسلامی که جزو نمایندگان هم بودند پس از ۱۴۰۰ سال تحقیق و بررسی ناگهان به راز مهمی پی بردند و آن اینکه حضرت فاطمه دختر رسول خدا فوت ننموده بلکه شهید شده است اینجا بود که آن نمایندگان مجلس (که خداوند از آنان نگذرد) اعلام کردند از این پس در تقویمها بجای وفات بنویسند شهادت. و این روز را تعطیل اعلام نمودند و به این صورت بزرگترین ضربت را بر وحدت اسلامی وارد نموده شکافی عمیق ایجاد نمودند.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#208
Posted: 16 Dec 2012 20:34
پست شماره ۳۸۷ رو من از یک سایت رسمی سنی گرفتم کپی کردم اینجا
دوستان اول جواب دوستان سنی خود رو بدن بعد برسن به ما که اسلام رو قبول نداریم
اون نوشته به نظرم کامل و منطقی بود دوستان لطف کنن بدون دعوا و غیرت دینی اون
پست رو بخونن و بعد هم جواب بدن
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 2554
#209
Posted: 17 Dec 2012 17:08
nimachi: پست شماره ۳۸۷ رو من از یک سایت رسمی سنی گرفتم کپی کردم اینجا
در اولین پست همین تاپیک این مطالب عنوان شد و شروع تاپیک بود
ضمنا شما اسلام رو قبول نداری منهم نه لازم میدونم به شما چیزی رو ثابت کنم نه حتی دوست دارم شمارو به اسلام علاقه مند کنم
چون حقیقت ایمه که اگه این اسلام راه گشا بود باید الان مسلمونا به یک جایی رسیده بودن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#210
Posted: 14 Jan 2013 10:12
nimachi: پست شماره ۳۸۷ رو من از یک سایت رسمی سنی گرفتم کپی کردم اینجا
دوست من بعد از ۱۴۰۰ سال اینکه بیای و اتفاقات رو توجیه کنی و دلایل مختلف بذاری واقعا توجیه ناپذیره
مثلا الان بیای بگی چرا ایران از اعراب شکست خورد و پای هر کدوم صد تا چرا بزاری چه فایده
اتفاقات بعد از پیامبر کاملا در تاریخ درج شده از سنی و شیعه تا خارجی ها که همه در مورد حمله عمر به خانه زهرا و جسارات عمر و غصب فدک و خشونت در بیعت گرفتن و .....موافق هستن و قسمت مورد اختلاف به شهادت رسیدن حضرت زهراست که هر کس برا خودش ادله داره
باردار بودن و و سقط و مریضی زهرا س قطعیه و حالا تو اون بهبوحه و اون حمله عمر و خطبه زهرا و قهر و ناراحتی زهرا از عمر و ابوبکر و صدها روایت مختص شیعه باعث شده ما شهادت رو با عمر مربوط بدونیم
قاعدتا هم این اتفاق برای اهل تسنن بسیار سنگینه واسه همین به هر چیزی دست مط اندازن تا بگن عمر اینکار رو نکرده
خواهش میکنم تو همین تاپیک بخون و نطر بده
دوستان سنی حتی گفتن اون موقع چوب کم بوده و خونه علی اصلا در نداشته که عمر بخواد اتیش بزنه یا گفتن اون زمان اصلا میخ نبوده و چوب رو با لیف خرما نیبستن
واقعا این استدلال ها عجیب نیست بعد از این همه سال در حالیکه همون موقع در نزدیکی مدینه شهر های بندری بودن و کشتی و قایق میساختن
خلاصه هر جوری شده اونها میخوان بگن نشده ما هم میگیم شده و هر کس خودش باید از تو حرفها تصمیمش رو بگیره تازه اگه براش مهمه اگر نه چیکار داره چی شده و کی زده و نزده
تمام اون حرفها پاسخهایی از جنس خودش داره
من مثال میزنم
در جنگهای میرزا کوچک دلیل اصلی شکستش رو کارشناسها تاکتیک های اشتباه جنگ گفتن که جنگلیها باید پارتیزانی میجنگیدن نه کلاسیک و در مقابل مسلسل و توپ
اما واقعا ایا میشه الان نشست و واسه اون زمان تز داد که چرا جنگلیها تله نزاشتن یا تو دسته های ۵ تایی نرفتن یا با کشورهای دیگه برای تهیه توپ و تفنگ شور نکردن
اونها شرایط خودشون رو داشتن
بهشون خیانت شد نه از اجنبی بلکه از خودی
خنده دار نیست بگیم پیامبر باید گارد ویژه درست میکرده برا محافظت از دین .....
دین قلبی و واقعا کی میتونه بگه در دل کسی واقعا دین هست با نه همیشه مگه خائن ها از نزدیکان و به طاهر خوب ها نبودن ادم همیشه مواظب ظاهر الفساد ها رو داره اما ضربه رو همیشه از منافق ها میخوره که ظاهرشون خوب و باطن شون کثیفه
یا میگن قریش نیومد یا بنی هاشم
مگر همین پیامبر رو سنگ نمیزدن و هیچکس خرف نمیزد حتی بزرگان مثل ابوطالب و حمزه
شرایط رو هرگز نمیشه نداعی کرد حتی گاهی یک نفر تصمیمی میگیره که همه تعجب میکنن اما چون در شرایط اون نیستن در اشتباهن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"