انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 32 از 48:  « پیشین  1  ...  31  32  33  ...  47  48  پسین »

Fatemeh Zahras Martyrdom | شهادت زهرا: بزرگترین دروغ تاریخ


مرد

 
من جواب اپادانا رو دادم که بدونه این روایت یک ماخذ هم داره حالا چه قوی یا ضعیف دارای ماخذ است

شما بیشتر تو این روایات موندین تا روایت مسلم و صحیح میاد میپرید به قران تا قران کم میارید از هر جایی شده روایت میارین تکلیفتون رو با خودتون روشن کنین بهتره



حدیث صحیح و مسلم و کاملا واضح هست که

عمر گفت

دو متعه در زمان رسول خدا حلال و ازاد بود که من انها را حرام اعلام میکنم و بر عمل کننده انها حد اجرا میکنم


این حدیث اینقدر واضح هست که هر انسانی متوجه میشه معنی اش چیه حالا بگردید و بهانه جور کنید

دلیل این اتفاق هم صیغه خواهر جناب عمر توسط حضرت علی است حالا با هر کیفیتی میخواهد باشد

ضمنا حضرت علی فرمودند التکبر و للمتکبر عین التواضع یعنی باید کار بد رو پاسخ گفت لذا جواب اونهمه ناجوانمردیها در حق ایشون و همسرشونه رو نمیشد بهتر از این سر عمر بیارن

عمر با اوردن این بدعت در دین خدا گناه تا ابد رو برای خودش خرید

امام معصوم فرمود ...اگر عمر متعه را حرام نمیکرد هیچ کس مرتکب زنا نمیشد الا شقی و حرامزاده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
rostam91: اولا مودب باش و بحث رو کمی دقت کن بعد بیا توهین ردیف کن
این بی ادبی های شماست

شمار راحت میتونی بگی این روایت صحیح نیست

من خودم بارها گفتم این داستانی است که سند معتبری نداره و احتمالی است برای حرمت متعه

البته اگر این داستان هم درست نباشه کار عمر رو لا پوشونی نمیکنه چون بدعت حرمت متعه فقط و فقط خاص عمر است و شما خودتون هم قبول دارید


ایا این روایت رو میگی دروغه یا ضعیف السند است


بدعت نهی از متعه توسط عمر:

عمر گفت: متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب
یعنی دو متعه در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله (حلال) بوده و من امروز آنها را حرام میکنم و مرتکبین آنها را به کیفر میرسانم. یکی متعه زنان و دیگری متعه حج.


اسنادش هم

۸) تفسیر الرازی ج ۲ / ۱۶۷ وج ۳ / ۲۰۱ و ۲۰۲ ط ۱، شرح نهج البلاغة لابن أبى الحدید ج ۱۲ / ۲۵۱ و ۲۵۲ وج ۱ / ۱۸۲، البیان والتبیان للجاحظ ج ۲ / ۲۲۳، أحکام القرآن للجصاص ج ۱ / ۳۴۲ و ۳۴۵ وج ۲ / ۱۸۴، تفسیر القرطبى ج ۲ / ۲۷۰ وفى طبع آخر ج ۲ / ۳۹، المبسوط للسرخسی الحنفی باب القرآن من کتاب الحج وصححه ج، زاد المعاد لابن القیم ج ۱ / ۴۴۴ فقال ثبت عن عمر وفى طبع آخر ج ۲ / ۲۰۵ فصل اباحة متعة النساء، کنز العمال ج ۸ / ۲۹۳ و ۲۹۴ ط ۱، ضوء الشمس ج ۲ / ۹۴، سنن البیهقى ج ۷ / ۲۰۶، الغدیر للامینی ج ۶ / ۲۱۱، المغنى لابن قدامة ج ۷ / ۵۲۷، المحلى لابن حزم ج ۷ / ۱۰۷، شرح معانی الاثار باب مناسک الحج للطحاوی ص ۳۷۴، مقدمة مرآة العقول ج ۱ /


عده بسياري از اهل سنّت معتقدند كه متعه نساء تا اواسط خلافت عمر مباح بوده و مورد عمل قرار مي گرفته است و بعد عمر از آن نهي كرد و در كتاب‎هاي كنز العمال، سنن بيهقي، تفسير رازي، تفسير قرطبي، درالمنثور، وفيات الاعيان و... به اين مطلب اشاره شده است. هم چنين در مسند احمد آمده: عن جابر بن عبدالله قال: تمتعنا علي عهد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ متعتين الحج و النساء و قد قال حمّاد ايضاً متعة الحج و متعة النساء فلمّا كان عمر نهانا عنهما فانتهينا؛[[13] . مسند احمد بن حنبل، حديث 14387، نرم افزار موسوعة الحديث الشريف، شركت صخر لبرامج الحاسب 1991ـ1996.] جابر بن عبدالله مي‎گويد: در زمان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ متعه حج و متعه نساء انجام مي‎داديم و حماد هم گفته، متعه حج و متعه نساء، و زماني كه عمر از آن نهي كرد ما هم رها كرديم.





قال رسول الله صلی الله علیه واله: آَبیَ اللهُ آن یقبلَ عملَ صاحبِ بدعةٍ حتیّ یدع بدعتَه. (۱)
خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتی که دعوت به بدعتش می کند قبول نمی کند.

قال رسول الله صلی الله علیه و اله: لا یقبل الله لصاحبِ بدعةٍ صوماً و لا صلوةً و لا صدقةً و لا حجّاً و لا عُمرةً و لا جهاداً و...یخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعرة من العجین. (۲)
خدا هیچ عملی را از قبیل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمی کند و او از اسلام خارج میشود... .




۱) سنن ابن ماجه ج۱ص۷۸

۲) سنن ابن ماجه ج۱ص

لذا اصل قضیه رو داشته باشید و به فرعیات زیاد نپردازید
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: این بی ادبی های شماست

شمار راحت میتونی بگی این روایت صحیح نیست

من خودم بارها گفتم این داستانی است که سند معتبری نداره و احتمالی است برای حرمت متعه
اینجا محل داستان سرائی نیست
اگه مطلبی مینویسی با سند و مدرک بیار تا اینطوری مورد مضحکه قرار نگیری
بارها بهت گفتم که این روایت کذب محضه و دلیلش هم جوانمردی و فتوت علی ابن ابی طالب خلیفه چهارم ماست ومن این روایت رو از این بابت گفتم قبوله تا بوسیله اون بهت ثابت کنم که علی نه تنها با عمر مشکلی نداشته و کشته شدن فاطمه بدست عمر دروغی شاخداره بلکه براحتی میرفتن خونه همدیگه و با هم سر یه سفره مینشستن و با هم در مورد امور حکومت و مسلمین مشورت میکردن در حالی که هیچ دشمن خونی و حتی غیر خونی چنین کاری نمیکنه و بهت هم گفتم که علی که شما ازش در این داستان حرف میزنی بویی از جوانمردی نبرده چون میره خونه دشمنش و نمک اونو ( به تمسخر گفتم تاس کباب)میخوره و نمک دون رو میشکنه و از پشت خنجر میزنه مثل افراد بزدل و ترسو و گفتم کسی که نمیتونه جلوی یه زن طاقت بیاره و هوس خودش رو نگه داره بدرد خلافت بر مسلمین نمیخوره چه برسه از قصد و برای اطفای شهوت بره میهمونی و خونه مردم بخوابه!
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
mohan1978: ایا این روایت رو میگی دروغه یا ضعیف السند است


بدعت نهی از متعه توسط عمر:

عمر گفت: متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب
یعنی دو متعه در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله (حلال) بوده و من امروز آنها را حرام میکنم و مرتکبین آنها را به کیفر میرسانم. یکی متعه زنان و دیگری متعه حج.
حضرت عمر رضي الله عنه و ازدواج موقت (صيغه) سخن زيبا و دلنشين حضرت عمر بن خطاب كه در بسياري از كتابهاي حديث اهل سنت نقل شده است سبب آن شده است تا كور دلان و نافهمان در مقابل سخن گرانقدر او قد علم نمايند و به دشمني و كينه توزي با وي بپردازند، ايشان در عهد خلافت خويش چنين فرموده‌اند: (متعتان كانتا على عهد رسول الله ص وأنا أنهى عنهما وأعاقب عليهما، متعة الحج ومتعة النساء)([1]). اگر به محتواي كلام حضرت عمر بن خطاب بنگريم در مي‌يابيم كه ايشان هرگز از جانب خود آن را نهي نكرده است بلكه همان نهي قبلي كه از جانب رسول الله ص صورت گرفته است را به كليه بلاد و سرزمين‌هاي اسلامي ابلاغ مي‌نمايد و چون ابلاغ توسط ايشان و در دوران خلافت او به صورت اكمل و اتم صورت گرفت آن نهي را به خود نسبت داده‌اند، حضرت عمر بن خطاب رضي الله عنه بنا به آيه كريمه الهي كه در قرآن مجيد به حج تمتع اشاره دارند به حج تمتع معتقد بودند چنانچه كه از حضرت عبدالله بن عباس از ايشان نقل شده است كه فرمودند: (والله إني لا أنهاكم عن المتعة وإنها في كتاب الله وقد فعلها رسول الله). حضرت عمر بن خطاب هرگز از آن نهي ننموده و نسبت تحريم به او نسبتي بي‌جا و ناروا است كه به آن منسوب مي‌نمايند بلكه ايشان معتقد بودند كه حج عمره به طور جداگانه اولي‌تر و افضل‌تر است چنان كه امام شافعي و سفيان ثوري و اسحاق بن راهويه و غيره به آن معتقدند، در آيات الهي خداوند متعال هدي را بر متمتع به خاطر جبران نقصان حج او واجب گردانده است چنانچه كه مي‌فرمايد: آيه: ﴿فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ﴾ بيانگر همين مطلب مي‌باشد آن حضرت ص با وجود اينكه مهلت و فرصت زيادي در حجه الوداع داشتند فقط به اداي حج مفرد و در اداي عمره قضاء و عمره جعرانه فقط به اداي عمره پرداختند، علامه ابوالفتح مقدسي مي‌فرمايد: حضرت عمر بن الخطاب از آن متعه‌اي كه در قرآن مجيد مذكور است نهي نفرموده‌اند بلكه در بين حج مفرد و عمره با احرام جداگانه فسخ انداخته‌اند كه آن دو با دو احرام صورت گيرد و عمره به تنهايي انجام پذيرد، شيخ الاسلام علامه ابن تيميه : مي‌نويسد: در دوران خلافت حضرت ابوبكر صديق و اوايل خلافت حضرت عمر فاروق زائرين و حجاج در ايام حج به اداي عمره و حج مي‌پرداختند و از اداي عمره در ماههاي ديگر سال اجتناب مي‌ورزيدند. و اندكي از حجاج به آن عمل مي‌كردند لذا حضرت عمر رضي الله عنه به خاطر اينكه حج عمره نيز به صورت جداگانه انجام مي‌پذيرد از جمع حج و عمره نهي كردند لذا فرمودند اگر هر يك جداگانه انجام پذيرد بهتر و افضل است لذا از جمع آن دو نهي فرمودند تا در ماههاي ديگر سال نيز حجاج براي زيارت بيت الهي قصد سفر نمايند، اما آنچه درباره‌ي متعه زنان و نكاح موقت به او نسبت داده‌اند كه ايشان نكاح موقت را حرام گردانده است نسبتي غلط و نابجايي است زيرا كه ايشان همان ابلاغ و نهي قبلي آن حضرت ص را به عموم مسلمانان ابلاغ و بر آن تاكيد داشته‌اند چنان چه كه از ايشان روايت است كه فرمودند: آن حضرت ص سه بار متعه را جايز و سپس آن را حرام گرداندند و قسم به ذات باريتعالي اگر بنده از حال كسي كه ازدواج نموده و محصن است اطلاع يابم كه اقدام به عقد نكاح موقت نموده است او را رجم (سنگسار) مي‌نمايم مگر اينكه چهار شاهد و گواه بر حلت نكاح موقت ارائه دهد و در روايتي ديگر از او چنين نقل شده است: اگر فرد غير محصن اقدام به عقد نكاح موقت نمايد او را صد ضربه شلاق خواهم زد مگر اينكه گواهاني را بر من ارائه دهد كه آنان بر حلت نكاح موقت گواهي و شهادت دهند. حضرت عمر بن خطاب پس از آنكه آن حضرت بر حرمت نكاح موقت پافشاري و تاكيد نموده بودند آن را علناً اعلام و ابلاغ نمودند و بر تاكيد آن افزودند و ايشان مبلغ و نافذ شريعت‌اند نه اينكه او را مخترع شريعت بدانيم، اعلام رجم افراد محصن از جانب وي دليل واضح و روشني است كه حرمت نكاح موقت به طور قطع و ثبوت از آن حضرت ص ثابت گرديده است كه هيچ مخالفي نيز به مخالفت با آن نپرداخته است لذا عدم مخالفت و سكوت صحابه دليل واضح و روشني است كه آن حرمت بالقطع و اتفاق ثابت گرديده است و هيچ فردي از صحابه به حلت آن معتقد نيست ولي در مورد حج تمتع پس از سخنان حضرت عمر بن خطاب جمع كثيري از صحابه با وي به مخالفت پرداختند. علامه محمد حامد در كتاب (نكاح المتعه حرام في الاسلام) چنين مي‌نويسد: آنچه بنده آن را بيان مي‌نمايم و بلكه هر مصنف و مولف ديگري نيز اذعان به آن دارد اين است كه حضرت عمر بن خطاب رضي الله عنه از جانب خويش هرگز نكاح موقت را حرام نگردانده‌اند زيرا كه ايشان در قرآن مجيد آيه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾ (ترجمه: اي مومنان حرام نكنيد آنچه را كه خدا حلال ساخته است شما را و از حد مگذريد هر آينه خدا دوست نمي‌دارد كه حد گذرندگان را). قرائت و به آن عشق مي‌ورزيد و همچنين آيه‌اي كه در بيان كفار و عاقبت آنان نازل شده است را نيز قرائت نموده است آن آيه‌اي كه خداوند متعال در آن مي‌فرمايد: ﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾. ترجمه: هر آينه زيان كار شدند آنان كه كشتند فرزندان خود را به غير دانش و حرام كردند آنچه روزي داد ايشان را به سبب دروغ بستن بر خدا به تحقيق گمراه شدند ايشان و نه شدند راه يافتگان. و همچنين آيه ديگري كه خداوند متعال در آن به پيامبر اكرم ص مي‌فرمايد اگر كفار چيزهايي را حرام گردانده‌اند از آنان شاهد و گواه بر حرمت آن چيز طلب نما، چنانچه مي‌فرمايد: ﴿قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا وَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾. ترجمه: بگو بياوريد علماي خود را آنان كه گواهي مي‌دهند كه خدا حرام ساخته است اين را سپس يا محمد به فرض گواهي دهند تو معترف مشو با ايشان و پيروي مكن خواهش كساني كه به دروغ نسبت كرده‌اند آيات را و كساني كه اعتقاد ندارند به آخرت و ايشان با پروردگار خود برابر مي‌كنند. علامه فخرالدين رازي در تفسيرش در صفحه 3/287 نهي حضرت عمر رضي الله عنه از نكاح موقت را بسيار جالب و زيبا پاسخ داده‌اند كه در اينجا به دفاعيات و نظريه او به طور اختصار مي‌پردازيم: حضرت عمر بن خطاب اين سخن نهي و تحريم نكاح موقت را در محضر صحابه بيان داشتند و هيچ كسي از صحابه به مخالفت با او نپرداخت در اينجا صحابه‌اي كه در نزد او حاضر بودند يكي از اين سه گروه بوده‌اند كه سه احتمال در آن وجود دارد: 1- صحابه نسبت به حرمت نكاح موقت مطلع بودند و با بيان حضرت عمر كه موافق حديث پيامبر بود مخالفت نكردند. 2- صحابه به حلت و جواز نكاح موقت معتقد بودند ولي از خوف و ترس با او مدارا و مداهنت نمودند و به مخالفت با او بر نخواستند. 3- صحابه به حرمت و حلت آن يقين نداشتند و در بين حرمت و حلت آن متردد بودند لذا سكوت كردند، نظريه و احتمال اول بهترين و پسنديده‌ترين احتمالات است زيرا كه دو احتمال بعدي به طور كلي منتفي هستند، احتمال دوم به اين دليل منتفي است كه اگر حضرت عمر به حلت آن معتقد بود و آن را حرام گرداند و ديگران نيز با او هم صدا شدند كليه آنان كافر و از اسلام خارج مي‌گردند و مصداق آيه ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾ قرار نمي‌گيرند لذا در آن لحظه چه كسي مصداق اين آيه بود آيا آنان حلت نكاح موقت را بيان داشتند يا خير و چرا سكوت را اختيار نمودند، سومين احتمال نيز مردود و منتفي است زيرا كه امكان ندارد صحابه از حلت و حرمت آن اطلاع نداشته باشند، اگر واقعاً همچون نكاح دائم حلال مي‌بود كليه صحابه از آن مطلع مي‌گشتند زيرا كه اين در آن صورت جزو ضروريات و نيازهاي آنان بود و هرگز آنان از ضروريات و نيازهاي خود غافل و بي‌خبر نبوده‌اند. علامه ابوالفتح مقدسي در كتاب تحريم نكاح المتعه در صفحه 77 چنين مي‌نويسد: با توجه به اينكه عمر رضي الله عنه بر منبر حرمت نكاح موقت را بيان داشته‌اند و بر عاملين و مرتكبين آن جرم سنگين را گذاشته‌اند دليل بر اين است كه نكاح موقت در زمان پيامبر حرام گرديده است و صحابه نيز آن را پذيرفته‌اند و هيچ يك از مهاجرين و انصار به مخالفت با او نپرداخته است و اين در حالي اتفاق افتاده است كه برخي از صحابه همچون ابي بن كعب در حرمت حج تمتع و معاذ بن جبل در فتواي رجم زن حامله با او به مخالفت پرداخته‌اند و آزادي در دور خلافت او به اوج خود رسيده بود لذا اگر ايشان از جانب خود آن را نهي و حرام مي‌كردند صحابه با او به مخالفت مي‌پرداختند علاوه بر نهي حرمت عمر رضي الله عنه عده كثيري از راويان و صحابه حرمت نكاح موقت را بيان داشته‌اند كه در اينجا به برخي از آن روايات اشاره مي‌شود: 1- از حضرت حسين بن محمد بن علي و برادرش عبدالله روايت شده است كه حضرت علي به ابن عباس فرمودند: آن حضرت ص از متعه و گوشت الاغ در جنگ خيبر نهي فرمودند([2]). 2- از حضرت اياس بن سلمه روايت شده است كه ايشان از پدر خويش نقل مي‌نمايند كه آن حضرت در سال اوطاس نكاح متعه و موقت را جايز و پس از آن نهي كردند([3]). 3- از حضرت ربيع بن سبره الجهني روايت شده است كه ايشان مي‌فرمايند پدرم به من گفت من به همراه آن حضرت بودم كه ايشان فرمودند: اي انسانها من قبلاً به شما نكاح موقت و متعه را اجازه داده بودم و امروز خداوند متعال آن را تا قيامت حرام گردانده است و هر كسي كه زني را به صورت نكاح موقت و متعه ازدواج كرده است رها نمايد و از آن چيزي تحويل نگيرد([4]). 4- از عبدالملك بن ربيع بن سبره جهني روايت است كه ايشان از پدرشان روايت مي‌كنند كه ايشان فرمودند: آن حضرت در سال فتح مكه نكاح موقت را هنگامي كه داخل شهر مكه شديم جايز قرار دادند و هنوز از آن شهر خارج نشده بوديم كه ما را از آن نهي كرد([5]). 5- از ربيع بن سبره الجهني روايت است كه ايشان از پدرشان روايت مي‌كنند كه آن حضرت ص فرمودند: بدانيد و آگاه باشيد كه نكاح موقت و متعه از امروز به بعد تا روز قيامت حرام گرديده است([6]). 6- از عبدالرحمن بن نعيم الأعرجي روايت است كه ايشان مي‌فرمايند: شخصي از حضرت عبدالله بن عمر درباره نكاح موقت پرسيدند ايشان بسيار خشمگين و ناراحت شدند و فرمودند قسم به ذات باريتعالي ما در زمان پيامبر زناكار و افراد بد كردار نبوديم([7]). 7- از حضرت موسي بن ايوب روايت است كه ايشان از عمويش علي و او از حضرت علي بن ابي طالب نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمودند: نكاح موقت ابتداء براي كساني جايز بود كه ثروتي نداشتند و هنگامي كه حكم نكاح دائم، طلاق و ميراث در ميان زوجين بيان شد حكم نكاح موقت منسوخ گشت([8]). 8- از حضرت ربيع بن سبره روايت است كه ايشان از پدرشان نقل مي‌كنند كه ايشان فرمودند: ما به همراه آن حضرت در سال حجه الوداع از شهر مدينه خارج شديم تا اينكه به مكان عسفان رسيديم كه آن حضرت ص فرمودند: حج عمره با حج مفرد آميخته شده است در اين لحظه حضرت سراقه فرمودند: اي رسول خدا به ما مانند نوآموزان تعليم بده گويا ما امروز به دنيا آمده‌ايم و از هيچ چيز خبر نداريم عمره فقط مخصوص امسال است يا اينكه تا ابد و براي هميشه خواهد بود آن حضرت فرمودند: تا روز قيامت و براي هميشه است هنگامي كه به مكه رسيديم به طواف بيت الله و سعي صفا و مروه مشغول شديم و پس از آن به عقد نكاح موقت به ما دستور (اجازه) دادند و براي روزهاي مشخصي ازدواج صورت گرفت كه من و يكي از دوستان روزي براي ازدواج موقت از منزل بيرون رفتيم و در نزديك زني خود را براي عقد موقت معرفي كرديم آن زن به قطيفه‌هاي (چادرهاي) هر دويمان نگاه كرد قطيفه من بهتر بود ولي من جوانتر بودم او مرا در قبال قطيفه‌اي كه به او دادم انتخاب و با من به ازدواج موقت راضي گشت آن شب در نزد او بودم و هنگام صبح براي اداي نماز صبح به مسجد رفتم آن حضرت ص پس از نماز صبح بر روي منبر رفت و چنين به ايراد سخنراني پرداخت: هر شخصي كه با زني عقد نكاح موقت بسته است بهاي آن را بپردازد و هرگز به نكاح موقت روي نياورد زيرا كه خداوند متعال آن را براي هميشه بر شما حرام گردانده است([9]). تابعين نكاح موقت را زنايي بيش نمي‌دانستند علامه سعيد بن منصور در سنن خويش در صفحه 3/1/211 از حضرت عروه بن زبير چنين نقل مي‌كند: حضرت عروه بن زبير از نكاح موقت نهي مي‌كردند و مي‌فرمودند: نكاح موقت و متعه زنايي بيش نيست. ابن ابي شيبه در مصنف خود در صفحه 4/293-294 از حضرت هشام بن الغار چنين نقل مي‌كند كه ايشان فرمودند: من از حضرت مكحول شنيدم كه ايشان درباره‌ي شخصي كه مبتلا به نكاح موقت شنيده بود گفت: ايشان زنا كارند. باز هم روايتي ديگر در مصنف ابن ابي شيبه در صفحه 7/502-503 از حضرت عمر رضي الله عنه نقل شده است كه مي‌فرمايد: قاسم بن محمد فرمودند بنا به آيه كريمه الهي نكاح موقت حرام گرديده است و براي حرمت آن آيه ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ﴾ (المؤمنون: من الآية 6-5) را قرائت نمودند. ترجمه: و آنان كه ايشان شرمگاه خود را نگاه دارندگانند مگر بر زنان يا كنيزان خود. علامه خطيب بغدادي در كتاب تاريخ بغداد در صفحه 14/199 و علامه ابن خلکان در كتاب وفيات الأعيان در صفحه 5/199 نظريه قاضي فقيه يحيي بن اكثم را چنين نقل مي‌نمايد: ما به همراه مامون در مسير جاده شام بوديم كه ايشان با آواز و نداي بلند به حلت متعه ابراز نظر نمودند يحيي بن اكثم به من و ابي العيناء گفت: صبح زود نزد او برويد و اگر مناسب دانستيد با او سخن بگوييد و حرمت متعه را بيان داريد و الا تا زمان تشريف فرمايي من سكوت را رعايت فرماييد، ما نزد او رفته و او را در حالت خشم يافتيم بنابراين تا رسيدن يحيي بن اكثم سكوت را اختيار نموديم تا اينكه حضرت يحيي بن اكثم تشريف آوردند و به همراه او در مجلس مامون نشستيم مامون به حضرت يحيي گفت: چرا رنگت پريده است و چرا ناراحت به نظر مي‌آييد؟ حضرت يحيي در پاسخ فرمودند: به خاطر بدعتي كه رايج مي‌شود ناراحت هستم آن قضيه مرا پريشان كرده است مامون از او پرسيد: آن بدعت چيست؟ ايشان فرمودند: آن حلت نكاح موقت و دستور به انجام آن است كه در حقيقت آن زناي صريحي است. مامون گفت: متعه زنا است؟ حضرت يحيي فرمودند آري متعه زناي صريحي است سپس مامون از او پرسيد: شما اين فتوي و نظر را از كجا مي‌گوييد؟ ايشان فرمودند: خداوند متعال آن را در سوره مباركه مومنون حرام قرار داده‌اند آن جايي كه مي‌فرمايند: ﴿فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾. ترجمه: پس هر كه طلب كند سواي اين دو (زن و كنيز) آن جماعت از حد گذرندگانند. سپس از مامون پرسيدند نكاح موقت و آن زني كه توسط نكاح موقت صيغه شده است جزو ملك يمين است؟ ايشان گفت: خير سپس از وي پرسيد آيا جزو ازواج است كه زاد و ولد از او صورت مي‌گيرد و نسب ثابت و ميراث برقرار مي‌گردد؟ ايشان گفتند: خير، سپس فرمودند پس ايشان متجاوز حدود الهي‌اند و سخن را ادامه داده فرمودند: امام زهري از عبدالله و حسن دو فرزند محمد بن الحنفيه و ايشان از محمد بن علي و او از حضرت علي چنين نقل مي‌نمايند كه حضرت علي فرمودند: آن حضرت به من دستور دادند تا با صداي بلند به مردم بگويم كه نكاح متعه حرام و ناجايز است سپس مامون به سوي ما نگاه كرد و گفت: آيا اين روايت در احاديث مامون يافته مي‌شود؟ ما گفتيم آري اي اميرالمومنين اين روايت وجود دارد مامون پس از آن استغفار كرد و دستور به نهي نكاح موقت دادند، از آن چه تاكنون گفته شده بود اين مطلب به اثبات مي‌رسد كه نهي و حرمت نكاح موقت از طرف حضرت اميرالمومنين عمر بن الخطاب صورت نگرفته است بلكه خداوند متعال آن را نهي و حرام گردانده است ولي روافض مي‌گويند حضرت عمر آن را حرام گردانده است، چنان چه در كتابهايشان روايات جعلي متعددي را نقل نموده‌اند مي‌گويند: هنگامي كه حضرت عمر در نزد خواهرش عفراء تشريف آوردند كودكي را در بغل و دامان خواهرش يافتند كه از آن شير مي‌نوشيد كودك را گرفته و به سرعت به مسجد آمدند و نداي الصلاه جامعه را سر دادند مردم نيز در آن لحظه به مسجد تشريف آوردند ايشان بر منبر رفته و به ايراى سخنراني پرداختند و فرمودند: اي گروه مهاجرين و انصار و اي اولاد فرزندان قحطان كيست از شما كه مرتكب عمل زنا شود و صاحب چنين فرزندي گردد عده‌اي از مردم گفتند ما آن روز دوست نداريم آيا شما نمي‌دانيد خواهرم عفراء بنت خنتمه هنوز ازدواج نكرده است ايشان گفتند: آري. وي گفت من بر او داخل شده و به منزلش رفتم كه ناگهان اين طفل و كودك را در دامانش يافتم از او پرسيدم اين كودك را از كجا و چگونه آورده‌اي او گفت من متعه كرده‌ام. بدانيد و آگاه باشيد اي مسلمانان متعه و نكاح موقتي كه در زمان پيامبر اكرم حلال بوده است من آن را حرام مي‌گردانم و هر كسي كه مرتكب آن شود او را با شلاق خواهم كوبيد هيچ كسي از افراد بر او خرده نگرفت و سخنان او را رد نكردند بلكه در مقابل سخن او سر تسليم فرود آوردند و به آن رضايت دادند([10]). تشيع با اين روايت معتقد است كه حضرت عمر بنا به راي و نظر خويش نكاح موقت را به خاطر مسئله شخصي حرام گردانده است اين روايت از جهات مختلفي مردود است به بخشي از آن مي‌پردازيم. در هيچ كتابي از كتابهاي تاريخ و تراجم نقل نشده است كه حضرت عمر خواهري بنام عفراء داشته باشد، خواهران او به نامهاي صفيه و اميمه بوده‌اند كه از خنتمه دختر هاشم بن مغيره بن عبدالله بن مخزوم مي‌باشند. عجب‌تر و تمسخرتر از آن روايات و داستانهايي است كه ابراهيم موسوي در كتاب حدائق الأنس نقل مي‌نمايد: او در كتاب حدائق الأنس در صفحه 210 چنين مي‌نويسد: محمد علي قاضي تبريزي از امام صادق نقل مي‌نمايد: سبب تحريم نكاح موقت اين است كه عمر در نزد خواهرش خضراء طفل كوچكي را يافتند كه در نزد او وجود داشت او خشمگين شده از او پرسيد اين فرزند را از كجا آورده‌اي او گفت: از نكاح موقت است بنابراين حضرت عمر آن را حرام گرداند. روايات متعددي نقل كرده‌اند كه در يك روايت عفراء در روايتي خضراء و در روايتي صفراء و در روايتي آن را به نام زرقاء معرفي كرده‌اند و اين دال بر اين است كه كليه اين روايات جعلي و كاذبانه است. از آقاي موسوي هيچ‌گونه انتظاري نبايد داشت زيرا كه ايشان به آيات الهي توهين نموده و آن را استهزاء مي‌نمايد وي در صفحه 210 كتاب خويش در قالب لطيفه چنين مي‌نويسد: هارون الرشيد كنيزي را خريداري كردند و هنگامي كه آن كنيزك در مقابل وي قرار گرفتند از او پرسيدند آيا از آيات الهي نيز چيزي بلد هستند آن كنيز گفت آري، هارون الرشيد پرسيد آيا مي‌داني آيه ﴿فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ در چه سوره‌اي است او گفت آري آخر سوره فتح است و خواند ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً﴾ و در كنار آن حل سراويلها را اضافه نموده و قرائت كردند هارون الرشيد خوشحال شده و او را از نزديكان و خواص خويش قرار دادند. و آيا ممكن است كه زني كه هنوز ازدواج نكرده حامله شود و خانواده آن تا وضع حمل اطلاع نيابند؟ و در صورت اطلاع چنين خبري را در جمع عمومي اعلان كنند؟ آيا عقل چنين چيزي را مي‌پذيرد؟ اي رافضي خبيث النفس آيا به خدا و آيات الهي تمسخر مي‌نمايي؟ و آيا ارزش آيات الهي اين قدر پايين و بي‌ارزش شده‌اند كه آنها را اين گونه به تمسخر مي‌گيري بنابراين هرگز از شما نبايد تعجبي داشت كه چنان دو زبان و بهتاني را ببنديد زيرا كه شما قرآن الهي را نمي‌شناسيد و آن را نديده‌ايد و منتظر صحيفه آينده هستيد كه آن را مهدي منتظر به همراه مي‌آورد: قوم إذا استنبح الأضياف كلبهم فضيقت فرجها بخلا ببولتها قالوا لأمهم بولي على النار فلا تبول لهم إلاَّ بمقدار اينها كساني هستند وقتي سگشان بر ميهمانان به صدا در بيايد به مادرشان مي‌گويند كه بر آتش ادرار كن (تا ميهمانان با روشني آتش ما را نبينند) پس نگاه مي‌دارد مادر عضو مخصوصش (فرجش) را و نمي‌شاشد براي آنها مگر به اندازه. در روايتي ديگر در كتابهاي شيعي سبب تحريم متعه توسط حضرت علي جريان ديگري را نقل كرده‌اند، آقاي جزايري در كتاب الانوار النعمانيه صفحه 2/320 چنين مي‌نويسد: روايتي نقل شده است در علت تحريم متعه توسط (حضرت) عمر، كه ايشان شبي حضرت علي بن ابي طالب را به منزل خودش فرا خواندند صبح زود (حضرت) عمر سر را از پنجره منزل بيرون برده و به صورت اعتراض به (حضرت) علي گفت: شما معتقد بوديد كه مرد نبايد شب را به تنهايي بدون زن بگذراند و شما ديشب، شب را به تنهايي سپري كرديد، حضرت علي بن ابي طالب گفت: شما از كجا خبر داريد كه من ديشب تنها بوده‌ام؟ من ديشب خواهرت را متعه نمودم و او نزد من بوده است. ايشان اين سخن را مخفي داشته و به همان علت نكاح متعه را حرام قرار دادند، اين روايت بنا به چند دليل مردود است. اولا: اين روايت توسط موسوي زنجاني در كتاب حدائق الأنس مردود شمرده شده است. ثانيا: اين رويات بر عليه تشيع است زيرا كه توسط آن حضرت علي خائن معرفي مي‌شود چنان خائني كه به مكرم و صاحب منزل احترام نمي‌گذارد و به او اهانت مي‌كند. ثالثا: چگونه امكان دارد كه حضرت عمر با حضرت علي عداوت و دشمني داشته باشد و دشمن خود را به منزل دعوت نمايد و حضرت علي در نزد دشمن برود و ضيافت او را بپذيرد. عداوت و دشمني تشيع با حضرت عمر بن الخطاب به حدي رسيده است كه هيچ چيزي را مراعات نمي‌نمايند و بر خلاف منطق و شعور عقلاني داستانهاي جعلي زيادي را ساخته و پرداخته‌اند و بوسيله آن به زعم خويش مقام و
     
  
مرد

 
rostam91: ومن این روایت رو از این بابت گفتم قبوله تا بوسیله اون بهت ثابت کنم که علی نه تنها با عمر مشکلی نداشته و کشته شدن فاطمه بدست عمر دروغی شاخداره
اگه شما اینو قبول نداری نمیتونی بهش استناد کنی واسه من

انصاف و جوانمردی همونه که از ابتدا بگی

rostam91: (متعتان كانتا على عهد رسول الله ص وأنا أنهى عنهما وأعاقب عليهما، متعة الحج ومتعة النساء)([
حرف آقاتون اینقدر واضحه است که مجبورید برای رفع رجوع کردنش ۱۰ تا پست بدین

معنی اش خیلی خیلی ساده است ضمنا قران و حدیث قدسی نیست که تفسیر بخواد

حتی پیامبر وقتی حرفی رو میخواست بزنه از قول خودش نمیگفت

حالا هم عمر میتونست بگه دو متعه در زمان رسول خدا منسوخ شد اما رسما اعلام نشد یا همه متوجه اش نشده اند و من امروز مجدادا اونرو اعلام رسمی میکنم


ضمنا جواب باقی احادیث رو چی میدین که افراد و بزرگان صحابه گفتند



صحيح مسلم

متن حديث : باب نكاح المتعة وبيان أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ واستقر تحريمه إلى يوم القيامة
۳۳۰۷ حدثنا محمد بن عبد الله بن نمير الهمداني حدثنا أبي ووكيع وابن بشر عن إسمعيل عن قيس قال سمعت عبد الله يقول كنا نغزو مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ليس لنا نساء فقلنا ألا نستخصي فنهانا عن ذلك ثم رخص لنا أن ننكح المرأة بالثوب إلى أجل ثم قرأ عبد الله يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما أحل الله لكم ولا تعتدوا إن الله لا يحب المعتدين

ترجمه حديث : روايت است از محمد بن عبدالله بن نمير الهمداني ، روايت است از ابي ووكيع و ابن بشر از اسمعيل از قيس گفت شنيدم عبدالله مي گويد ( ما با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به جنگ رفتيم و براي ما زني نبود پس گفتيم خود ارضايي كنيم پس پيامبر ما را نهي كردند سپس اجازه دادند به ما كه با زن ازدواج كنيم براي مدت كوتاه سپس عبدالله خواند : ( اي كسانيكه ايمان آورديد حرام نكنيد آنچه خداوند حلال قرار داده است براي شما و تجاوز نكنيد همانا خداوند متجاوزين را دوست ندارد.)

نتيجه بدست آمده از اين حديث : ۱ ـ طبق سنت و سخن پيامبر متعه حلال است و طبق آيه شريفه متعه هيچ گونه ايرادي ندارد.

۲ ـ از اين حديث متوجه شديم حلال خدا را نمي توان حرام كرد.

برادران اهل تسنن لطفا عادلانه قضاوت كنيد


اصل تصاویر در ادرس ....http://vasie-nabi.ir/cat-95.aspx


( ۳ )

ترجمه متون مشخص شده : ابو محمد گفت : صيغه ( متعه ) قديمي نشده است و براي ازدواج است و در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حلال بود سپس خداوند تعالي نسخه كرد بر زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نسخه اي كامل تا روز قيامت ، و تثبيت شد توسط جماعتي از اجداد كه اسامي آنها : دختر ابوبكر ، جابربن عبدالله ، ابن مسعود ، ابن عباس ، و معاويه پسر ابوسفيان ، و عمر بن حريث ، و ابوسعيدالخدري ، و سلمة ، و معبد پسران اميه پسر خلف ، و روايت جابربن عبدالله از جميع صحابه زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم. و زمان ابوبكر ، و عمر تا نزديكي پايان يافتن خلافت عمر ، اختلاف ايجاد شد در اجازه گرفتن از پسر زبير. و از عمر بن الخطاب همانا كه او انكار كرد متعه را و از تابعين : طاوس و عطاء. و سعيدبن جبير.

نتيجه بدست آمده از اين كتاب : ۱ ـ در زمان پيامبر متعه يا صيغه جايز بوده و همچنين حلال و افرادي كه در آنجا حضور داشته اند هم شاهد هستند.

۲ ـ در زمان خلافت عمر ، عمر متعه را انكار مي كند ، كه اين خود بدعت است و عمر اجازه ندارد چيزي را كه خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حلال كرده اند را حرام و انكار كند.

كتاب بعدي صحيح مسلم - چاپ دارالفكر - كتاب النكاح - باب نكاح المتعه - ص ۶۵۳ - حديث ۳۳۰۷ مي باشد.

صحيح مسلم


ادرس تصاویر کتاب http://vasie-nabi.ir/cat-95.aspx
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: اگه شما اینو قبول نداری نمیتونی بهش استناد کنی واسه من

انصاف و جوانمردی همونه که از ابتدا بگی
شما نمیتونی هم اینو قبول داشته باشی هم قتل فاطمه و من برای اثبات هر کدوم از این دو روایت که خودت عنوان میکنی به روایت دومی خودت میتونم استناد کنم
حالا هم اگه میخواهی از این بحث هوس رانی و قتل و غیره خلاص بشی و بیشتر از این آبروی علی ابن ابی طالب رو مورد بازیچه قرار ندی بهتره صاف و پوست کنده یکی از دو روایت قتل فاطمه و دوستی علی و عمر تا جائی که با هم سر یه سفره مینشستن رو قبول کنی و یکی دیگه رو رد کنی!

mohan1978: ترجمه حديث : روايت است از محمد بن عبدالله بن نمير الهمداني ، روايت است از ابي ووكيع و ابن بشر از اسمعيل از قيس گفت شنيدم عبدالله مي گويد ( ما با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به جنگ رفتيم و براي ما زني نبود پس گفتيم خود ارضايي كنيم پس پيامبر ما را نهي كردند سپس اجازه دادند به ما كه با زن ازدواج كنيم براي مدت كوتاه سپس عبدالله خواند : ( اي كسانيكه ايمان آورديد حرام نكنيد آنچه خداوند حلال قرار داده است براي شما و تجاوز نكنيد همانا خداوند متجاوزين را دوست ندارد.)

نتيجه بدست آمده از اين حديث : ۱ ـ طبق سنت و سخن پيامبر متعه حلال است و طبق آيه شريفه متعه هيچ گونه ايرادي ندارد.

۲ ـ از اين حديث متوجه شديم حلال خدا را نمي توان حرام كرد.
شما واقعا دو زاریت کجه!
کدوم اهل سنتی رو میتونی پیدا کنی که مدعی بشه متعه کلا در زمان پیامبر حرام بوده؟! همه بر این عقیده هستند که برای مدتی این کار رواج داشته و از کارهائی بوده که از زمان جاهلیت مرسوم بوده مثل خوردن مشروبات الکلی اما در عهد پیامبر چند بار حرام و دوبلاره حلال شد و در نهایت به گفته علی ابن ابی طالب در غزوه خیبر برای همیشه حرام شد اما عده ای خبر حرام شدنش رو نشنیده بودند و کما بیش انجام میدادند تا زمان عمر که در یک ابلاغ کلی به همه بلاد اسلامی اونو حرام اعلام نمودند و خبر جنبه سراسری و عمومی بخود گرفت!

mohan1978: و تثبيت شد توسط جماعتي از اجداد كه اسامي آنها : دختر ابوبكر ، جابربن عبدالله ، ابن مسعود ، ابن عباس ، و معاويه پسر ابوسفيان ، و عمر بن حريث ، و ابوسعيدالخدري ، و سلمة ، و معبد پسران اميه پسر خلف ، و روايت جابربن عبدالله از جميع صحابه زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم. و زمان ابوبكر ، و عمر تا نزديكي پايان يافتن خلافت عمر ، اختلاف ايجاد شد در اجازه گرفتن از پسر زبير. و از عمر بن الخطاب همانا كه او انكار كرد متعه را و از تابعين : طاوس و عطاء. و سعيدبن جبير.
نام علی ابن ابی طالب رو جا انداخته ای همینطور نام خواهر عمر همون موقع که علی رو فریفت و باهاش خوابید!
در ضمن عجیبه که هیچ کدام از ائمه مثل حسن و حسین در میان تثبیت کنندگان دین خدا نیستند!!!!
mohan1978: در زمان پيامبر متعه يا صيغه جايز بوده و همچنين حلال و افرادي كه در آنجا حضور داشته اند هم شاهد هستند.

کاملا درسته

mohan1978: در زمان خلافت عمر ، عمر متعه را انكار مي كند ، كه اين خود بدعت است و عمر اجازه ندارد چيزي را كه خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حلال كرده اند را حرام و انكار كند.
قبلش به نقل از علی ابن ابی طالب پیامبر اونو در فتح خیبر حرام کرده بود همراه گوشت الاغ!
     
  
مرد

 
rostam91: قبلش به نقل از علی ابن ابی طالب پیامبر اونو در فتح خیبر حرام کرده بود همراه گوشت الاغ!
در مورد متعه خواهر عمر توسط حضرت علی توضیح دادم و البته منافاتی نداره و اینکه از نظر شما کار زشتی به خودتون برمیگرده چون خیلی از کارهای اون موقع الان خیلی زشته مثل داشتن چهار تا زن و برخی احکام دیگه

من واضحا گفتم سندش ضعیفه و در حد داستان منتها شما هم پیرو خال المومنینی دنبال پیراهن عثمان میگردی

با همه اینها اگه منهم بودم والان نواده هایی از عمر باقی بودن تبرکا وبه جهت تسلای دل حتما متعه میکردم و این مورد استثنا بود بدون شاهد و دفترخونه صیغه رو هم خودم میخوندم ...البته بخاطر ثوابش

در مورد تحریم متعه

کلام خود عمر اینقدر واضحه و اینقدر گویا است که احتیاج به هیچ توضیحی نداره

عمر میگه

دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود که من انها را حرام اعلام میکنم و انجام دهنده را حد میزنم


یک ذره انصاف میخواد

دقت کنید .....من .......حرام اعلام کردم .............و حد میزنم ..............این مدل کلمات فقط وقتی بکار برده میشه که سابقه قبلی در موردش نباشه

مثلا در مورد شرکتها ی هرمی علما حکم به حرمت دادن اونهم ده سال پیش

حتی اگر فرض کنیم یک عده هم اونو نشنیده باشن ایا اگر کسی بخواد رسما این حکم رو اعلام کنه ایا ممکنه بیاد و بگه

این عمل قبلا ازاد بوده و و من اون رو حرام اعلام میکنم و تنبیه میکنم


هرگز ........

بلکه عقلانش اینه که بگه این عمل توسط علما حرام اعلام شده و من اکنون مجدادا اعلام میکنم که به فتوای فلانی . فلانی این عمل حرام و مستوجب تنبیه است

تازه تو عربی که از این افعال زیاد داریم


حالا هر چی دوست دارید فلسفه ببافید ....جالب اینه که این روایت از روایات معتبر حضرات است



rostam91: کدوم اهل سنتی رو میتونی پیدا کنی که مدعی بشه متعه کلا در زمان پیامبر حرام بوده؟! همه بر این عقیده هستند که برای مدتی این کار رواج داشته و از کارهائی بوده که از زمان جاهلیت مرسوم بوده مثل خوردن مشروبات الکلی اما در عهد پیامبر چند بار حرام و دوبلاره حلال شد و در نهایت به گفته علی ابن ابی طالب در غزوه خیبر برای همیشه حرام شد اما عده ای خبر حرام شدنش رو نشنیده بودند و کما بیش انجام میدادند تا زمان عمر که در یک ابلاغ کلی به همه بلاد اسلامی اونو حرام اعلام نمودند و خبر جنبه سراسری و عمومی بخود گرفت!
مگه الاکلنگه که چند بار حرام بشه و چند بار حلال بشه

مگه خدا خبر نداره چی خوب و چی بده که بیاد در مواقع مختلف حلال کنه و باز حرام کنه

مشروب هم یکبار حرام شد برای همیشه

ضمنا کسی که خبر رو اعلام میکنه هرگز به خودش نسبت نمیده و عاقلانه نیست مخصوصا دستور خدا


rostam91: شما نمیتونی هم اینو قبول داشته باشی هم قتل فاطمه و من برای اثبات هر کدوم از این دو روایت که خودت عنوان میکنی به روایت دومی خودت میتونم استناد کنم
عمر موجب قتل زهرا علیه السلام شده و البته که اگر مستقیما ایشون رو به شهادت میرسوند برخوردها فرق میکرد لذا

رفتار حضرت علی به مثابه قاتل با اون نبود و در بسیاری از امور و در ناتوانیها عمر رو کمک میکرد و البته عمر در موارد زیادی گفت اگر علی ع نبود عمر هلاک میشد

پس درک کن تفاوت کسی رو که با چاقو یکنفر رو میکشه و کسی که مثلا در در دعوا کسی رو هل میده و اون شخص در اثر جراحات وارده به قتل میرسه هرچند هردوتاش قتله اما رفتار صاحبان خون با این دو نفر و همچنین قانون با همچین ادمهایی تفاوت داره

نمونه اش هم اینه که ابوبکر عمر بعد همه این جسارت ها و حمله به خانه علی و بزور بردن علی ع میخوان برن دیدن حضرت زهرا که در بستر بودن و البته حضرت زهرا اونها رو نمیپذیرن و میان پیش حضرت علی و درخواست عیادت میکنن

و این اتفاق قبل از شهادت بوده

پس تعجب نکن از رابطه عمر با حضرت علی ع

جالب اینه که عمر و ابوبکر هردو به علم و تدبیر و توانایی حضرت علی اذعان داشتن ولی باز هم دست از خلافت نمیکشیدن

مثل انتخابات الانه که بعضی ها میگن احساس تکلیف کردیم و اومدیم

اونها هم احساس تکلیف کردن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: در مورد متعه خواهر عمر توسط حضرت علی توضیح دادم و البته منافاتی نداره و اینکه از نظر شما کار زشتی به خودتون برمیگرده چون خیلی از کارهای اون موقع الان خیلی زشته مثل داشتن چهار تا زن و برخی احکام دیگه

چه جالب !
داشتن چهارتا زن کار زشتیه ولی داشتن دهها زن صیغه ای در یک زمان کار بسار با ارزش و نیکو کارانه ای!!!!!
بهت گفتم که روایت متعه علی با خواهر عمر فقط هوسرانی علی و نمکدون شکستن اونو نشون میده نه مردانگی اونو البته از نظر هوس مردانه نشونه مردانگی میشه توصیفش کرد و علی با این کارش که البته دروغی بیش نیست فقط در فکر اطفای هوس حیوانی خودش بوده و گرنه هیچ آدم عاقلی زن خودش رو تو خونه ول نمیکنه بره خونه میزبانش و تاس کباب رو بزنه تو رگ و از پشت خنجر بزنه و بدون شاهد بره یه زن رو صیغه کنه و صاحب خونه هم نفهمه که خواهرش چکار کرده تا نه ماه بعد که یه بچه تو بغل اون میبینه اونم خواهری که همیشه تو خونشه!

mohan1978: با همه اینها اگه منهم بودم والان نواده هایی از عمر باقی بودن تبرکا وبه جهت تسلای دل حتما متعه میکردم و این مورد استثنا بود بدون شاهد و دفترخونه صیغه رو هم خودم میخوندم ...البته بخاطر ثوابش
البته ، مشخصه که شما ید طولائی در این کار داری و برای من هم عجیب نیست!

mohan1978: مگه الاکلنگه که چند بار حرام بشه و چند بار حلال بشه

حالا که شده شاید الا کلنگه!

mohan1978: مگه خدا خبر نداره چی خوب و چی بده که بیاد در مواقع مختلف حلال کنه و باز حرام کنه
خداوند دینش رو در حجه الوداع و در صحرای عرفات بر بندش تمام کرد و تا اون موقع بسیاری از قوانین رو که حلال بود رو حرام و بالعکس نمود مثل شراب که تا مدتها حلال بود بعد مکروه شد و سپس حرام یا در جنگ بدر خداوند نظرش بر کشین اسرا بود ولی در جنگهای بعد گرفتن فدیه و جزا از اونها
البته از نظر شما خدا از آینده خبر نداره برای همینه که ابتدا صحابه رو مورد ستایش قرار میده ولی نمیدونه که بعدها اینها کافر میشن!

mohan1978: مشروب هم یکبار حرام شد برای همیشه
انسان بهتره وقتی از موضوعی اطلاع نداره در مورد اون موضوع حرف نزنه ، بارها گفتم شما از قرآن دورید و با اون بیگانه و این مطلبت هم دلیلی دیگه بر این ادعای من!
خداوند در سوره نساء آیه ۴۳ چنین میفرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنكُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوّاً غَفُوراً ‏
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! در حالي كه مست هستيد به نماز نايستيد تا آن گاه كه مي‌دانيد چه مي‌گوئيد ، و به نماز نايستيد در حالي كه جنب هستيد تا آن گاه كه غسل مي‌كنيد ، مگر اين كه مسافر باشيد . و اگر مريض يا مسافر بوديد و يا اين كه از پيشاب برگشتيد ، و يا اين كه با زنان نزديكي كرديد و ( در همه اين احوال ) آبي نيافتيد ، با خاك پاك تيمّم كنيد و ( براي اين منظور ، با خاك ) چهره و دستهايتان را مسح كنيد . بيگمان خداوند عفوكننده و آمرزنده است .‏
اینجا خداوند نمگه که حرامه بلکه میگه در حال مستی نماز نخونید!
بعدش در آیه ۹۰ سوره مائده مشروب حرام شد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ‏
‏اي مؤمنان ! ميخوارگي و قماربازي و بتان ( سنگيي كه در كنار آنها قرباني مي‌كنيد ) و تيرها ( و سنگها و اوراقي كه براي بخت‌آزمائي و غيبگوئي به كار مي‌بريد ، همه و همه از لحاظ معنوي ) پليدند و ( ناشي از تزيين و تلقين ) عمل شيطان مي‌باشند . پس از ( اين كارهاي ) پليد دوري كنيد تا اين كه رستگار شويد .‏
پس این کار مثل متعه چون از زمان جاهلیت مرسوم بود فورا حرام نشد و کم کم اونو حرام کردند تا مردم بتونن به قوانین جدید عادت کنند!

mohan1978: عمر موجب قتل زهرا علیه السلام شده و البته که اگر مستقیما ایشون رو به شهادت میرسوند برخوردها فرق میکرد لذا

رفتار حضرت علی به مثابه قاتل با اون نبود و در بسیاری از امور و در ناتوانیها عمر رو کمک میکرد و البته عمر در موارد زیادی گفت اگر علی ع نبود عمر هلاک میشد
اولا هیچگاه علی نمیاد با قاتل همسرش یا شریک جرم همسرش پای یه سفره بشینه
و ما که منکرش نیستیم درسته بارها عمر گفته اکه علی نبود من هلاک میشدم و این باز دلیلی بر مومن بودن عمره چون لا اقل علی نذاشته که اون هلاک بشه پس علی عمر رو دوست داشته و نخواسته که عمر هلاک بشه

mohan1978: پس تعجب نکن از رابطه عمر با حضرت علی ع
من که تعجب نمیکنم چون اونها کاملا باهم دوست بودن و یار همدیگه در مشکلات این شمائید که باید تعجب کنید که چرا علی با قاتل همسرش اینجور بوده در حالی که وظیفه شرعی علی بوده که قصاص خون همسرش رو بگیرهتا بشه الگوی مردم!

mohan1978: جالب اینه که عمر و ابوبکر هردو به علم و تدبیر و توانایی حضرت علی اذعان داشتن ولی باز هم دست از خلافت نمیکشیدن

اونها به زور خلیفه نشدن بلکه اقبال مردم بر اونها بوده و مردم باهاشون بیعت کردن و اونها هم کم کاری نکردن و اسلام رو به اوج شکوفائی و قدرت رسوندن! تا جائی که علی هم اینو اذعان کرده و از عدالتشون هم که حتی الآن هم دشمنانشون مجبور به اقرار هستن!
     
  
مرد

 
ordibehesht85: مردم اگه دین اسلام رو قبول داشتن به حرف پیامبر شون گوش میدادن که چه کسی رو رهبر بعد از خودشان انتخاب کرده نه اینکه به زور شمشیر یه نفر رو خلیفشون کنند. علی(ع) پیامبر میدانست که بعد از مرگش چه بلایی سر اهل بیتش خواهند آورد و قبل از مرگش به علی ع گفته بود به خاطر اسلام دست به هیچ کاری نزند.
شما بهتره بری و خوب فکر کنی که چگونه ممکنه بعد از پیامبر یک مرتبه تمام مردم به پیامبرشون خیانت کنند لا اقل ده درصد اون صحابه ای که وصفشون در قرآن اومده و حاضر بودن جونشون رو برای پیامبر فدا کنند کجا بودند که اعتراض کنند؟!
اما اینکه ب علی گفت برای حفظ اسلام دست به هیچ کاری نزن کاملا خلاف نص قرآن کریمه و پیامبر هیچگاه خلاف قرآن امر نمیکنه
خداوند به پیامبرش دستور میده که اونچه به تو ابلاغ میکنیم رو به مردم بگو و از هیچ چیز نهراس!
دوم اینکه مگه مردم بعد فوت پیامبر دارای چه قدرتی بودند که به زور شمشیر متوسل شدند آیا عمر و ابوبکر فرمانده سپاه یا شهردار مدینه بودند که سرباز داشته باشن ، معمولا کسی دارای سرباز و تجهیزاته که دارای منصبی باشه مثل فرمانده سپاه یا شاهزاده باشه یا از سوی حاکم به قدرتی رسیده باشه ابوبکر و عمر کدوم یکی از این موارد رو داشتند که بتونن سرباز و لشکر فراهم کنند؟
اگر پیامبر علی رو بجای خودش منصوب کرده بود چرا در زمان بیماریش بجای اینکه ابوبکر رو پیش نماز کنه علی رو بعنوان امام جماعت مردم برنگزید تا بدینوسیله عملا این جانشینی رو هم نشون بده و فقط در حد حرف نباشه؟!

خوب روی این مسائل فکر کن بدور از تعصب شیعه و سنی گریو بدور از تحت تاثیر قرار گرفتن روایات موهوم و ضعیف !
     
  
مرد

 
rostam91: اونها به زور خلیفه نشدن بلکه اقبال مردم بر اونها بوده و مردم باهاشون بیعت کردن و اونها هم کم کاری نکردن و اسلام رو به اوج شکوفائی و قدرت رسوندن! تا جائی که علی هم اینو اذعان کرده و از عدالتشون هم که حتی الآن هم دشمنانشون مجبور به اقرار هستن!
مردم خیلی وقتها کاری میکردن که مورد تایید پیامبر نبوده و اینکه مردم اقبال کردن دلیل نمیشه

مثلا در احد نگهبانان محل پست رو ترک کردن .......و بر خلاف دستور پیامبرئ کار کردن

در جریان سقیفه مردم اقبال کردن اما بر خلاف دستور پیامبر و عهد و پیمانشون عمل کردن پس این اقبال عمل درست و مشروع نبوده


rostam91: شما بهتره بری و خوب فکر کنی که چگونه ممکنه بعد از پیامبر یک مرتبه تمام مردم به پیامبرشون خیانت کنند لا اقل ده درصد اون صحابه ای که وصفشون در قرآن اومده و حاضر بودن جونشون رو برای پیامبر فدا کنند کجا بودند که اعتراض کنند؟!
طلحه و زبیر و ابوذر و سلمان و برخی دیگه اعتراض کردن اما موج منافقین به قدری بزرگ بود که مخالفت با مرگ مساوی بود و البته مرگی که فایده نداشت و منجر به اتفاق و نتیجه نمیشد

ضمنا عین یهود که به موسی خیانت کردن و همه گوساله پرست شدن امت محمد ص هم خیانت کردن

اونجا سامری بود و اینجا جناب ابوبکر و عمر

rostam91: اگر پیامبر علی رو بجای خودش منصوب کرده بود چرا در زمان بیماریش بجای اینکه ابوبکر رو پیش نماز کنه علی رو بعنوان امام جماعت مردم برنگزید تا بدینوسیله عملا این جانشینی رو هم نشون بده و فقط در حد حرف نباشه؟!
پیامبر ابوبکر رو نفرستاد نماز بلکه این دروغ و خدعه عایشه بود و وقتی پیامبر فهمید با همون حال بیماری ابوبکر رو وسط نماز عقب زد و مفتضح کرد ...پیامبر در حالی به مسجد رفت که دو نفر زیر بغلهاش رو گرفته بودن

علی ع اینقدر فظیلت داره که هیچکس به گرد پای ایشون هم نمیرسه

همین بس که پیامبر فرمود ضربت علی در روز خندق از عبادت جن و انس برتر بود
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
صفحه  صفحه 32 از 48:  « پیشین  1  ...  31  32  33  ...  47  48  پسین » 
مذهب
مذهب

Fatemeh Zahras Martyrdom | شهادت زهرا: بزرگترین دروغ تاریخ

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA