انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 41 از 48:  « پیشین  1  ...  40  41  42  ...  47  48  پسین »

Fatemeh Zahras Martyrdom | شهادت زهرا: بزرگترین دروغ تاریخ


مرد

 
بيعت علي بن ابي‌طالب با ابوبكر

بسم الله الرحمن الرحیم

روايات صحيح، دال بر اين است كه زبير بن عوام و علي بن ابي‌طالب رضي الله عنهما روز پس از وفات رسول‌خداص يعني در روز سه‌شنبه با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كردند. حسن رضی الله عنه در موقعيت‌هاي مختلف، پدرش را در كنار ابوبكر رضی الله عنه ديده و بدين سان به ارادت و خيرخواهي وي نسبت به خليه پي برده بود. علي رضی الله عنه نه تنها هيچ‌گاه از ابوبكر رضی الله عنه جدا نشد و از جماعت وي نبريد، بلكه همواره مشاور ابوبكر رضی الله عنه بود و با او در تدبير امور مسلمانان مشاركت مي‌كرد.

آري! علي رضی الله عنه در خلافت ابوبكر رضی الله عنه مشاور و رازدار وي بود و مسايل مسلمانان را ارزيابي مي‌كرد و آنچه را به مصلحت مسلمانان بود، بر هر چيز ديگري ترجيح مي‌داد. يكي از مهم‌ترين دلايل ارادت و خيرخواهي علي رضی الله عنه نسبت به ابوبكر رضی الله عنه و صيانت از خلافت و حفظ يكپارچگي امت، اين است كه وقتي ابوبكر رضی الله عنه تصميم گرفت شخصاً به ذي‌القصه[1] برود و فرماندهي لشكر اسلام را در جنگ با مرتدان بر عهده بگيرد، ابوبكر رضی الله عنه را از اين كار بازداشت؛ چراكه خطرهاي اين راه زياد بود و با هرگونه آسيبي كه به ابوبكر رضی الله عنه مي‌رسيد، كيان اسلامي به خطر مي‌افتاد.[2] ماجرا بنا به روايت ابن‌عمر رضي الله عنهما از اين قرار است: زماني كه ابوبكر رضی الله عنه رو به ذي‌القصه نهاد و بر اسبش سوار شد، علي رضی الله عنه افسار اسب ابوبكر رضی الله عنه را گرفت و فرمود: «اي خليفه‌ي رسول‌خدا! هيچ معلوم است كجا مي‌روي؟ اينك همان چيزي را به تو مي‌گويم كه رسول‌خداص روز احد فرمود: شمشيرت را در غلاف كن و ما را در غم و مصيبت از دست دادنت منشان و به مدينه بازگرد كه به خدا سوگند اگر تو را از دست بدهيم، هرگز براي اسلام نظام و ساماني نخواهد ماند». و اين چنين ابوبكر رضی الله عنه به پيشنهاد علي رضی الله عنه به مدينه بازگشت.[3]

اينك جاي سؤال است كه اگر علي رضی الله عنه از دل، به خلافت ابوبكر رضی الله عنه راضي نبود و بر خلاف ميل دروني خود به بيعت با وي تن داده بود، پس چرا به ابوبكر رضی الله عنه چنين سخناني گفت و او را به مدينه بازگردانيد و اين فرصت طلايي را از دست داد تا شايد براي ابوبكر رضی الله عنه اتفاقي مي‌افتاد و فضا براي خلافت خودش مناسب مي‌شد؟! يا حتي فراتر از اين اگر علي رضی الله عنه با ابوبكر رضی الله عنه مشكلي داشت و مي‌‌خواست براي هميشه از او راحت شود، مي‌توانست آنگونه كه رقيبان سياسي بر ضد هم دسيسه مي‌كنند، كسي را بفريبد تا ابوبكر رضی الله عنه را از پاي درآورد و.... اما قطعاً علي رضی الله عنه بزرگ‌تر از اين حرف‌ها بود و علاوه بر اين، هيچ مشكلي با ابوبكر رضی الله عنه نداشت.[4]

حسن رضی الله عنه نظرخواهي ابوبكر رضی الله عنه از پدرش را در مورد جهاد با مرتدان به ياد داشت؛ ابوبكر رضی الله عنه از علي رضی الله عنه در مورد جهاد با مرتدان نظر خواست. علي رضی الله عنه پاسخ داد: «اي ابوبكر! اگر آنان را به حال خود بگذاري و از آنها هم‌چون رسول‌خداص زكات نگيري، بر خلاف سنت و روش آن حضرتص عمل كرده‌اي». ابوبكر رضی الله عنه گفت: « مگر من نگفتم كه به خدا قسم اگر ريسماني را كه (به عنوان زكات) به رسول‌خداص مي‌دادند، از من بازدارند، به خاطر آن، با آنها مي‌جنگم»؟

شكي نيست كه حسن رضی الله عنه بارها از زبان پدرش، تعريف ابوبكر و عمر رضي الله عنهما شنيده بود؛ از آن جمله اينكه علي رضی الله عنه فرموده است: «هيچكس، مرا از ابوبكر و عمر برتر نداند و گرنه حد تهمت را بر او اجرا مي‌كنم».[5] همچنين علي رضی الله عنه در يكي از گفته‌هايش ابوبكر و عمر را برترين افراد اين امت دانسته و گفته است: «آيا شما را از بهترين فرد اين امت پس از ابوبكر و عمر باخبر نكنم؟»[6] علي رضی الله عنه صراحتاً فرموده است: «بهترين افراد اين امت پس از پيامبرص، ابوبكر و عمر هستند». اين روايت، به هشتاد طريق از علي رضی الله عنه نقل شده است.[7]

صلة بن زفر عبسي مي‌گويد: هرگاه، نزد علي رضی الله عنه يادي از ابوبكر رضی الله عنه به ميان مي‌آمد، مي‌گفت: «از كسي ياد مي‌كنيد كه هميشه پيشگام بود. قسم به ذاتي كه جانم در دست اوست، در تمام نيكي‌ها ابوبكر رضی الله عنه از شما پيشي مي‌گرفت».

علي رضی الله عنه تمام تلاشش را براي اجراي دستورات خليفه بكار مي‌بست و در دوران ابوبكر صديق رضی الله عنه نقشي اساسي در اداره‌ي امور مسلمانان داشت. برخي از قبايل عرب، نمايندگاني را به مدينه فرستادند تا ابوبكر رضی الله عنه را قانع كنند كه از آنها زكات نگيرد. اما ابوبكر صديق رضی الله عنه ذره‌اي از موضعش كه همان حكم اسلام بود، عقب ننشست. نمايندگان قبايل كه ديدند ابوبكر رضی الله عنه عزم و اراده‌ي آن دارد كه به هر قيمتي از آنان زكات بگيرد، مدينه را ترك كردند و به ميان قبايل خود رفتند. البته نمايندگان قبايل، مسلمانان را در مدينه اندك و كم‌تعداد ديدند و به همين خاطر گمان كردند كه بهترين فرصت است تا با حمله‌اي همه‌جانبه به مدينه، كار اسلام و احكامش را يك‌سره كنند و به گمان خود از بار قوانين اسلامي خلاص شوند. ابوبكر صديق رضی الله عنه با واقع‌نگري و بي‌آنكه بر وضع بحراني آن زمان سرپوشي نهد، براي رويارويي با حملات احتمالي مرتدان به مدينه، عده‌اي را به گشت‌زني و پاسباني در راه‌هاي ورودي مدينه گماشت تا با هر حمله‌ي احتمالي مقابله كنند و اميراني بر گاردهاي حفاظتي و دسته‌هاي گشت‌زني گماشت كه عبارتند از: علي بن ابي‌طالب، زبير بن عوام، طلحه بن عبيدالله، سعد بن ابي‌وقاص، عبدالرحمن بن عوف و عبدالله بن مسعود رضی الله عنه .[8]

رابطه‌ي تنگاتنگ و دوستانه‌ي صحابه و از جمله خلفا با همديگر، از آنجا نمايان‌تر مي‌شود كه علي رضی الله عنه ، به عنوان سيد و آقاي اهل بيت و پدر دو نوه‌ي رسول‌خداص، هدايا و پيشكش‌هاي خلفا را مي‌پذيرفت؛ همان‌طور كه دوستان و برادران، هداياي يكديگر را قبول مي‌كنند؛ چنانچه ابوبكر صديق رضی الله عنه ، يكي از كنيزان اسيرشده در جنگ عين‌التمر به نام صهباء را به علي رضی الله عنه بخشيد و علي رضی الله عنه نيز اين پيشكش خليفه را پذيرفت. صهباء، از علي رضی الله عنه صاحب دو فرزند به نام‌هاي عمر و رقيه شد.[9] در جنگ يمامه، خوله دختر جعفر بن قيس به اسارت مجاهدان در‌آمد؛ ابوبكر صديق رضی الله عنه ، خوله را به علي رضی الله عنه بخشيد و نتيجه‌ي آن، تولد محمد بن حنفيه بهترين فرزند علي پس از حسن و حسينy بود. خوله، از اسيران قبيله‌ي بني‌حنيفه بود كه مرتد شدند و محمد بن حنفيه، با نام قبيله‌ي مادرش شناخته شده و به اين قبيله نسبت يافته است. از اين رو به محمد بن علي، محمد بن حنفيه مي‌گفتند.[10]

عبدالملك جويني رحمه الله مي‌گويد: «خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه به اجماع صحابه تحقق يافت و فرزندان علي رضی الله عنه نيز هم‌چون پدرشان، بلافاصله در بيعت ابوبكر داخل شدند. علي رضی الله عنه تمام تلاشش را در حرف‌شنوي و اطاعت از خليفه‌ي پيامبرص بكار بست در حضور ديدگان مردم و در انظار عمومي با ابوبكر رضی الله عنه بيعت كرد و براي جهاد با بني‌حنيفه كه مرتد شده بودند، عازم ميدان نبرد گرديد».[11] روايات زيادي در اين زمينه نقل شده كه علي و فرزندانش رضی الله عنه هداياي مالي و خمس غنايم را از ابوبكر صديق رضی الله عنه قبول مي‌كردند و شخصِ علي رضی الله عنه ، مسؤول تقسيم غنايم بود و اين مسؤوليت در نسلش ادامه يافت و بعدها بر عهده‌ي حسن بن علي گذاشته شد و سپس حسين بن علي و آنگاه حسن بن حسن و بعد، زيد بن حسن رضی الله عنه مسؤول نگهداري و تقسيم اموال غنيمت شدند.[12]

علي رضی الله عنه هرگز از اقتدا به ابوبكر رضی الله عنه در نماز جماعت امتناع نكرد و همواره در مسجد حاضر مي‌شد و پشت سر خليفه‌‌ي رسول‌خداص نماز مي‌گزارد و بدين‌سان وحدت ويكدلي وي با ابوبكر رضی الله عنه براي عموم مسلمانان نمايان مي‌گشت.[13] حسن رضی الله عنه ، شاهد رابطه‌ي نيك و تنگاتنگ پدرش با ابوبكر رضی الله عنه بود. علاوه بر اين، ‌خويشاوندي سببي ميان خليفه و اهل بيت ايجاد شد و اهل بيت، برخي از فرزندانشان را ابوبكر ناميدند. بنابراين روشن و واضح مي‌گردد كه رابطه‌ي ابوبكر صديق رضی الله عنه با اهل بيت، آنچنان رابطه‌ي دوستانه و احترام‌آميزي بوده كه هم زيبنده‌ي ابوبكر رضی الله عنه مي‌باشد و هم شايسته‌ي اهل بيت. رابطه‌ي دوستانه‌ي علي و ابوبكر رضي الله عنهما دوطرفه بوده و بر پايه‌ي همين دوستي، علي رضی الله عنه يكي از فرزندانش را ابوبكر ناميده است.[14] هرچند برخي از روي كينه و دشمني، كوشيده‌اند تا روابط ابوبكر و اهل بيت را تيره و غيرعادي نشان دهند و در اين زمينه داستان‌هاي دروغي سر هم نمايند. عايشه‌ي صديقه دختر ابوبكر صديق رضي الله عنهما همسر پدربزرگ حسن رضی الله عنه بود و حرمت و جايگاه ويژه‌اي نزد رسول‌خداص داشت؛ گرچه مخالفان و دشمنان عايشه، در آتش كينه‌ي او مي‌سوزند. همچنين عايشه رضي الله عنها، بر خلاف ادعا و افتراي دشمنانش به گواهي قرآن، پاك و پاكدامن بوده است. ناگفته نماند كه اسماء بنت عميس، همسر جعفر بن ابي‌طالب يعني، زن برادر علي رضی الله عنه پس از وفات جعفر رضی الله عنه به ازدواج ابوبكر رضی الله عنه درآمد. ثمره‌ي اين ازدواج، تولد محمد بن ابي‌بكر بود كه از سوي علي رضی الله عنه به عنوان والي مصر تعيين گرديد. پس از آنكه ابوبكر رضی الله عنه دار فاني را وداع گفت، علي رضی الله عنه با اسماء بنت عميس رضي الله عنها ازدواج نمود و از او صاحب فرزندي به نام يحيي شد.[15] علاوه بر اين علي مرتضي رضی الله عنه پس از وفات ابوبكر صديق رضی الله عنه ، سرپرستي محمد بن ابي‌بكر را بر عهده گرفت و او را همانند فرزندش سرپرستي كرد....[16] برپايه‌ي همين دوستي بود كه اهل بيت، نام برخي از فرزندانشان را ابوبكر نهادند و اين، بيانگر دوستي و محبتي است كه در ميان آنها وجود داشته است؛ قابل يادآوري است كه بر پايه‌ي همين دوستي، علي رضی الله عنه يكي از فرزندانش را ابوبكر ناميد؛ آن هم در زماني كه ابوبكر صديق رضی الله عنه وفات نموده و علي زمامدار امور مسلمانان شده بود. بنابراين آيا غير از اين است كه علي رضی الله عنه از روي محبت به خليفه‌ي اول، نام فرزندش را ابوبكر نهاده است؟ پيش از علي رضی الله عنه هيچ يك از بني‌هاشم، نام فرزندشان را ابوبكر نگذاشته بودند. اين امر همچنان در فرزندان علي رضی الله عنه ادامه يافت و حسن و حسين رضي الله عنهما نيز به تبعيت از پدر و از روي محبت به ابوبكر صديق رضی الله عنه ، نام پسرشان را ابوبكر نهادند؛ چنانچه دو تاريخ‌نگار مشهور شيعه به نام‌هاي يعقوبي و مسعودي بدين نكته تصريح نموده‌اند.[17] رابطه‌ي دوستانه‌ و محبت‌آميز ابوبكر و علي رضي الله عنهما با يكديگر، تأثير بسزايي بر قلب و روان حسن رضی الله عنه نهاد و باعث شد كه حسن رضی الله عنه همواره احترام ابوبكر رضی الله عنه را پاس بدارد و به منزلت و جايگاه والاي وي در اسلام پي ببرد.

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

--------------------------------------------------

[1]- نام مكاني است.

[2]- المرتضي نوشته‌ي ندوي، ص97

[3]- البداية و النهاية (6/314و315)

[4]- نگاه كنيد به: المرتضي، نوشته‌ي ندوي، ص97

[5]- فضائل الصحابة (1/83)؛ سند آن، ضعيف است.

[6]- نگا: مسند احمد (1/106، 110، 127).

[7]- نگا: منهاج السنة (3/162).

[8]- تاريخ طبري (4/64)؛ الشيعة و أهل البيت، ص71

[9]- الطبقات (3/20).

[10]- همان.

[11]- نگاه كنيد به: كتاب الإرشاد، ص 428؛ روايات صحيح، بيانگر اين است كه علي رضی الله عنه يك روز پس از وفات رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم (روز سه‌شنبه 13 ربيع‌الاول) با ابوبكر رضی الله عنه بيعت نموده است.(مترجم)

[12]- الشيعة و أهل البيت، ص72

[13]- همان.

[14]- المرتضي از ندوي، ص98

[15]- خلافة علي بن ابي‌طالب و ترتيب و تهذيب البداية و النهاية از سلمي، ص22.

[16]- نگاه كنيد به: المرتضي از ندوي، ص98

[17]- نگا: تاريخ يعقوبي (2/228).

ایمان صحابه از نظر حضرت علی ( رض )

1 – لَقَد رأَیتُ أَصحابَ مُحَمَّد (ص) فَما رَأی أَحَدَا مِنکُم یُشَبِّههُ لَقَد کَانُوا یُصَّحُونَ شَعثَا غَبرَا وَقَد بَاتُو ا سُجَّدَا وَ قِیَامَا یُرَاوِحُونَ جِبَاهُهُم وَخُدُودُهُم وَیَقِفُونَ عَلی مَثلِ الجَمَرِ مِن ذِکر هَمِلَت أعیُنُهُم رَکِبَ المُعزِی مِن طُولِ سُجُودِِهِم إذَا ذُکِرَاللهَ العَاصِفَ خَوفَا مِنَ العِقَابِ وَرِجَآءَ لِلثَّوَابِ .
( نهج البلاغه جلد 1 ص 190 )

وآن طوری که من اصحاب محمد ( ص ) را دیدم یکی از شما ها را آن طور نمی بینم آنان به هیئت ژولیده مویی وگرد آلودگی صبح می کردند زیرا که شب را به سجده وقیام بسر می آوردند میان رخسارها وپیشانی های خود نوبت گذاشته بودند ( گاهی رخ به خاک وگاهی پیشانی بر زمین می سودند وچنان در سوز وگداز ) وبه یاد قیامت ومعاد خود بودند که گویی بر سر آتش پاره های سوزان قدم نهاده اند وبین دو چشمان شان از طول سجده شان همچون زانوی بز ها پینه بسته بود همین که نام خداوند سبحان به میان می آمد ( از سوز عشق ودرد فراق ) چنان اشک از چشمان شان سیلان می کرد که جیب ودامان شان تر می گردید واز خوف ، عقاب وامید به ثواب خداوند همچون درختی که در روز تند باد می لرزد بر خویش می لرزیدند .
     
  
مرد

 
گفتگوی شدید و تند امام علی و امام عمر از دیدگاه روافض

عمر :

ای علی خانه ات را اتش میزنم - زنت را میزنم ومیکشم وبجه ات را به قتل میرسانم و جانشینی را ازت می گیرم

علی :

به شدت عصبانی میشود و میگوید من از تو انتقام میگیرم

دخترم ام کلثوم را به عقدت در میاورم ، به شما بیعت میدهم ،اسم فرزندانم را به اسمت در میاورم و در حکومتت یاورت میشوم
پس اینگونه شد که امام علی نزد روافض به شیر خدا ملقب شد
در حالیکه ترسوترین و بی لیاقت ترین شخص از این چنین فردی تبری می جوید
واینگونه شخصیت امام علی را باسم حب اهل بیت تخریب و به ایشان تهمت میزنند

@@@@@@@@@@@@@@@@@@
حال ببینیم فاطمه زهرا از منظر روافض چگونه شخصیتی است
پسرش را میکشند
امامت همسرش را غصب میکنند
اما ایشان عکس العملی نشان نمی دهد
بلکه مهمترین امر که مورد توجه ایشان بوده مال و دنیا بوده
وآن غصب فدک است
آیا چنین زنی که به جای اعتراض به قتل فرزندش و غصب امامت
هم و غمش باغ فدک است چگونه زنی است !
غیر از آنست که آنها غیر مستقیم توهین به اهل بیت را نشانه گرفته اند !
     
  
مرد

 
rostam91: حال ببینیم فاطمه زهرا از منظر روافض چگونه شخصیتی است
پسرش را میکشند
امامت همسرش را غصب میکنند
جریان فدک مربوط به قبل از شهادت محسن س است

حال نگاه ما روافض بات حضرت زهرا

حضرت زهرا از حق خود نگدشت و برای نگه داری فدک که حق مسلمش بود کوشید
برای حمایت از علی ع امام زمان خود مقابل عمر ایستاد و مضروب شد و با وجود ان به مسجد رفت و نگذاشت علی ع آسیب ببیند

با عمر و ابوبکر قهر کرد و بر انان غضب گرفت تا مستحق این روایت شوند که پیامبر فرمود هر کس زهرا را بیازارد مرا ازرده و خدا را ازارده و میدانید ازردن خدا را کیفر جهنم است همچنین با مظلومیت خود پرچمی برافراشت که تا ابد اهل تسنن و عمری ها باید برای دوری و تبری از ان تلاش کنند و هرگز نمیتوانند این لکه ننگ را از ایشان پاک کنند

با پنهان کردن قبر خود ناراضی بودن خو.د از خلفا را نشان داد

و تا ابد برای ستمکاران لعن و نفرین بجا گذاشت تا شیعه در هر گاه قاتل و ظالم به زهرا را لعن نماید و بگوید اللهم الهن ظلم حق محمد وال محمد و اخر تابع علی ذالک ا

rostam91: علی :

به شدت عصبانی میشود و میگوید من از تو انتقام میگیرم
عصبانی میشود اما به دستور پیامبر صبر میکند و صبر وقتی با ارزش است که انسان توانا باشد

با صبر به حفظ ذخایر شیعه اقدام میکند و پایه گذار تشیع و اسلام ناب میگردد

علی همان است که عمر ابن عبدود را کشت و در خیبر را کند پس لازم نیست اسدالله بودن را باز هم اثبات کند
علی عمر را لایق دخترش ندید

چون پیامبر هم عمر را لایق ازدواج با فاطمه ندید

چگونه است که پیامبر عمر و ابوبکر را لایق ازدواج با دخترش نمیداند اما لایق رهبری جامعه مسلمین میداند


علی و زهرا بنیانی را گذاشتند که تا حالا و تا ابد شما اهل تسنن دایم باید برای دوری از ان حرف بزنید و برای برائت خود تلاش کنید و وقت بگذارید و نتوانید


سالهاست میخواهید شهادت زهرا را افسانه قلمداد کنید اما هر سال مراسمات با شکوهتر شده حتی قبلا برای زهرا س هیئت به خیابان نمیآمد اما چند سالی است که هیئت هم میاید و حتی علما همراه میشئوند


پس ببینید که علی و زهرا س پایه گذار چه مکتبی شده اند که عمری ها هر چه کنند نمیتوانند خللی در این اعتقالد وارد نمایند

هر سال باشکوهتر و عظیم تر این مراسم برگزار میشود
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: جریان فدک مربوط به قبل از شهادت محسن س است
آخه چرا از وقایع صدر اسلام آگاه نیستیم زود میاییم و شیهه ایجاد می کنیم ؟
جریان بیعت علی با ابوبکر مربوط به یک روز پس از وفات پیامبر و کفن و دفن ایشونه و زمانی که همه برای بیعت در مسجد جمع شده بودند و جریان فدک چند روز بعد و پس از انتخاب ابوبکر به خلافت بوقوع پیوست
ametis: حضرت زهرا از حق خود نگدشت و برای نگه داری فدک که حق مسلمش بود کوشید
برای حمایت از علی ع امام زمان خود مقابل عمر ایستاد و مضروب شد و با وجود ان به مسجد رفت و نگذاشت علی ع آسیب ببیند
خوب این پارادکس رو چرا نمیتونید پاسخ بدید ؟
چرا فاطمه از حق خودش نمیگذره و برای مال دنیا با ابوبکر مشاجره میکنه ولی علی برای حق الله و حق الناس که بر گردنشه سکوت می کنه؟
چرا فاطمه زهرا برای اعاده حق شوهرش سکوت نمیکنه ولی علی برای مسئله فدک جانب همسرش رو نمی گیره؟
بالاخره علی پشتیبان فاطمه باید باشه که یه زن بود یا فاطمه پشتیبان علی که مرد و شیر خدا بود؟ چرا وقتی زن از شوهرش حمایت می کنه مرد از پشت خانومش رو نمی گیره! ametis: علی عمر را لایق دخترش ندید
باید قبول کنی که داده
http://www.youtube.com/watch?v=ERPyEZuxrNE
این جواب یه آیت الله در کنفرانس مطبوعاتب به این سوال
     
  ویرایش شده توسط: apadanakamali   
مرد

 
apadanakamali: جریان بیعت علی با ابوبکر مربوط به یک روز پس از وفات پیامبر و کفن و دفن ایشونه و زمانی که همه برای بیعت در مسجد جمع شده بودند و جریان فدک چند روز بعد و پس از انتخاب ابوبکر به خلافت بوقوع پیوست
علی ابتدا با ابوبکر بیعت نکرد

هر دو گونه روایت امده چون فاصله غصب و اتش زدن دو روز بیشتر نبود

تا بیعت تمام مردم مدینه با ابوبکر دوسه روز زمان صرف شد و البته بعد از بیعت همه سراغ علی ع اومدند

apadanakamali: چرا فاطمه از حق خودش نمیگذره و برای مال دنیا با ابوبکر مشاجره میکنه ولی علی برای حق الله و حق الناس که بر گردنشه سکوت می کنه؟

حکومت و خلافت منوط به اقبال مردم است و وقتی مردم به پیمان قبلی خود خیانت کردند و به خلافت علی ع اقبال نکردند علی ع چگونه میتوانست به زور خلافت کند

امامان ما عمدتا دنبال حکومت بر قلوب مردم بودند و چون خلافت الهی رو داشتن کمتر تمایل به خلافت دنیا داشتند نمونه انهم

قبول خلافت توسط علی ع بر خلاف میلش و بر اثر هجوم مردم یود

نمونه دیگر امام حسین که علیرغم اطلاع از وضعیت مردم کوفه باز هم موظف بود به درخواست اونها پاسخ بده

apadanakamali: چرا فاطمه زهرا برای اعاده حق شوهرش سکوت نمیکنه ولی علی برای مسئله فدک جانب همسرش رو نمی گیره؟

علی از جانب پیامبر مامور به صبر بود و غیر از این با نقشه و هجوم عمر منتظر کوچکترین عملی بود تا دودمان پیامبر را از بین بیره که البته این اعمال زهرا بهانه دست عمر نمیداد و مظلومیت علی و فاطمه ماندگار تر از شمشیر کشیدنشون شد

چون مظلومیت یک مرد و قهرماتن از جنگ اوری او مهمتره

همونطور که از پوریای ولی بزرگترین خاطره جریان به زمین خوردن مصلحتی او در مقابل حریف است

همونطور که در مورد تختی مهمترین حادثه شکست او مقابل حریف روسی است که چون روس پهلوی راستش شکسته بود و تختی هم گاردش راست بود و به او حمله نکرد و باخت

اما همین بتاختها موجب اعتلا و ماندگاری نام اونها شده

بر خلاف شما برادران سنی که همیشه به ظواهر مینگرید و باخت پوریا و تختی رو واقعیت میدونید ولی ما شیعیان ارزش این رفتارها رو درک میکنیم و مرید این بزرگواران میشیم

apadanakamali: بالاخره علی پشتیبان فاطمه باید باشه که یه زن بود یا فاطمه پشتیبان علی که مرد و شیر خدا بود؟ چرا وقتی زن از شوهرش حمایت می کنه مرد از پشت خانومش رو نمی گیره!
این هم از همین ظاهر بینی هاست

علی مامور به صبر بود اما زهرا که نبود و بر هر زنی فرض است که از امام زمان خود با مال و جان محافظت کند زهرا از شوهرش فقط محافظت نمیکرد بلکه از امام زمان خود هم مراقبت میکرد

زهرا گماان برد به واسطه دختری پیامبر عمر حیا خواهد کرد و تعرض نمیکند ولی زهی خیال باطل که او کمر به نابودی بسته بود

apadanakamali: باید قبول کنی که داده
واقعا از این ادرس ممنونم

اگر قبول داری باید همه حرفهاش رو بشنوی که عمر در چه شرایطی این خواستگاری رو انجام داد

البته ر مقابل برخی افراد که قبول دارن بسیاری هم قبول ندارن و امسلم نیست

ضمنا مگر این اقای قزوینی کی هست و چه جایگاهی داره که من بخوام حرفش رو قبول کنم

مگر شما حرف همه علمای اهل سنت رو قبول دارید

خوشم میاد از بی تعصب بودن حرف میزنید و بعد اینگونه عمل میکنید
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: تا بیعت تمام مردم مدینه با ابوبکر دوسه روز زمان صرف شد و البته بعد از بیعت همه سراغ علی ع اومدند
دو سه روز؟ لطف میکنی اینهائی رو که مدعی میشی با مدرک بیاری و تو هوا نباشه
همه مردم مدینه در همون روز بعد از سقیفه با ابوبکر بیعت کردند و ماجرای فدک مربوط به چند روز بعده که ابوبکر بر امور مسلط شد
ametis: حکومت و خلافت منوط به اقبال مردم است و وقتی مردم به پیمان قبلی خود خیانت کردند و به خلافت علی ع اقبال نکردند علی ع چگونه میتوانست به زور خلافت کند
پس اگر حکومت و خلافت مربوط به اقبال مردمه یعنی این حکم خدائی نبوده و مردم به هر که اقبال داشته باشند رای میدن و بیعت میکنند و نتیجه اینکه غصبی صورت نگرفته یعنی مردم نیومدن علی رو انتخاب کنند و بعد ابوبکر بیاد کودتا کنه، مردم تمایلی به علی نداشتن تا باهاش بیعت کنند
ametis: امامان ما عمدتا دنبال حکومت بر قلوب مردم بودند و چون خلافت الهی رو داشتن کمتر تمایل به خلافت دنیا داشتند نمونه انهم
خوب ابوبکر و دیگران مدعی خلافت الهی نبودن پس علی همون خلافت الهی خودش رو داشته پس باز هم از نظر تشیع نباید غصبی صورت گرفته باشه!
ametis: علی از جانب پیامبر مامور به صبر بود و غیر از این با نقشه و هجوم عمر منتظر کوچکترین عملی بود تا دودمان پیامبر را از بین بیره که البته این اعمال زهرا بهانه دست عمر نمیداد و مظلومیت علی و فاطمه ماندگار تر از شمشیر کشیدنشون شد
داستان سرائی باب میل تشیع!
مثل الآن که میگن آمریکا در مذاکرات هسته ای نمیتونست مخالفت کنه بخاطر مسائل داخلیش و افکار داخل آمریکا ، برای همین فرانسه رو فرستادن جلو!
ametis: چون مظلومیت یک مرد و قهرماتن از جنگ اوری او مهمتره
در تشیع اینجوریه، مثلا اگر اسطوره های ملل مختلف اگه بجای شجاعت و مارتشون خودشون رو مظلوم نشون میدادند اونوقت چقدر معروفتر میشدند؟
ametis: اگر قبول داری باید همه حرفهاش رو بشنوی که عمر در چه شرایطی این خواستگاری رو انجام داد
من که میگم با میل و اراده داده و این آقا از روی اجبار و لوث کردن قضیه داستان رو اینطوری جلوه میده ولی اینقدر براش این ازدواج مسلمه که نمیتونه انکارش کنه و بگه چنین ازدواجی نبوده ametis: ضمنا مگر این اقای قزوینی کی هست و چه جایگاهی داره که من بخوام حرفش رو قبول کنم
این قزوینی نماینده آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی هست البته اگه اینو هم نمی گی العظمی نیست قزوینی مدیر و رئیس شبکه جهانی ولایته که دائم داره اهل سنت رو می کوبه یعنی تخصص این آقا تحقیق در این اموره
ویکی پدیا:
سید محمد حسینی قزوینی (۱۳۳۱، قزوین) فرزند سید سلیمان در سال ۱۳۴۵ دروس حوزوی را آغاز کرد. گلپایگانی. اراکی. وحید خراسانی. شبیری زنجانی. سبحانی از اساتید او بودند. وی در سال ۱۳۶۸ موفق به اجازه اجتهاد از بعضی از مراجع عظام حوزه علمیه قم گردید وی همچنین مدرک دکترا در علم حدیث از دانشگاه اسلامی (الحرة) هلند نیز دارد. وی علاوه بر تدریس معمول حوزوی به تدریس شیعه شناسی و پاسخ به شبهات و انجام مناظرات با اهل سنت و برنامه ‏های رادیویی، تلویزیونی و ماهواره‌ای می‌پردازد. وی تاکنون ۳۳ جلد کتاب تالیف کرده‌است. وی مؤسس ومدیر مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام از سال می‌باشد.[۱]
بیشتر راجبش می خواهی بدونی
http://www.valiasr-aj.com/fa/about.php#8
ametis: خوشم میاد از بی تعصب بودن حرف میزنید و بعد اینگونه عمل میکنید
حرف اونی که از روی اجبار سخن نگفته باشه و در کشور خودش باشه و مستند و محکم یا بصورت فیلم و کلیپ باشه قبول دارم مثل ایشون که در قم مرکز تشیع نشسته و اعتراف میکنه!
     
  
مرد

 
apadanakamali: پس اگر حکومت و خلافت مربوط به اقبال مردمه یعنی این حکم خدائی نبوده و مردم به هر که اقبال داشته باشند رای میدن و بیعت میکنند و نتیجه اینکه غصبی صورت نگرفته یعنی مردم نیومدن علی رو انتخاب کنند و بعد ابوبکر بیاد کودتا کنه، مردم تمایلی به علی نداشتن تا باهاش بیعت کنند
اشتباه شما همین جاست

علی توسط خدا معرفی شده بود چه برای خلافت و چه برای امامت و دقیقا جایگاهش جایگاه پیامبر بود ه لکن همانند پیامبر خلافت وی منوط به اقبال مردم است مثل پیامبر که در مدینه وقتی با اقبال مردم مواجه شدند حکومت ایجاد کردند و در مکه با وجود داشتن افراد قیام نکرده و خواستار خلافت نشدند

اما تفاوت پیامبر با علی و امت ها اینه که مردم مدینه در زمان علی ادعای اسلام داشتن و باید به حرف خدا و وصیت پیامبر گوش میکردن اما خیانت کرده و بیعت شکسته و به راه شورا رفتند

شورا امر مهم و مقدسی است ام نه وقتی پای دستور و امر خدا در میان است

تازه با علی بیعت هم کرده بودند

apadanakamali: خوب ابوبکر و دیگران مدعی خلافت الهی نبودن پس علی همون خلافت الهی خودش رو داشته پس باز هم از نظر تشیع نباید غصبی صورت گرفته باشه!
بیعت بر گردن همه اونها بود بیعت با علی ع

خلافت الهی علی ع اسمش امامت است و مختص اوست و قابل غصب نیست اما پیامبر علی را واجد خلافت امور دنیوی مردم هم کرده بود و جانشین پیامبر بود

پیامبر دقیقا برای علی جایگاهی را معین کرده بود که خودش داشت و معنی

من کنت مولا فهذا علی مولا

دقیقا همین میشه ......هر کس من ولی امر او هستم این علی ولی امر اوست

apadanakamali: داستان سرائی باب میل تشیع!
مثل الآن که میگن آمریکا در مذاکرات هسته ای نمیتونست مخالفت کنه بخاطر مسائل داخلیش و افکار داخل آمریکا ، برای همین فرانسه رو فرستادن جلو!
هر کس تحلیل خودش رو داره و به اندازه عقل خودش

از سخت گیری یک پدر نسبت به فرزندش هر کس نتیجه ای میگیره و البته نظرش محترمه

یکی پدر رو اینده نگر میدونه .....یکی این کار رو طبیعت و اخلاق پدر میدونه ....یکی میگه عجب پدر سنگدلی .....یکی میگه این بابا محبت رو نمیفهمه

در این میون کی درست میگه

ما شیعه وقتی تمام شو.اهد و قرائن مورد قبول خودمون رو میزاریم وسط و قدرت و توانایی علی ع رو در نظر میگیریم و........این حرف رو عین واقعیت میبینیم


apadanakamali: در تشیع اینجوریه، مثلا اگر اسطوره های ملل مختلف اگه بجای شجاعت و مارتشون خودشون رو مظلوم نشون میدادند اونوقت چقدر معروفتر میشدند؟
اسطوره ملل نمیخواد

از ژاندارک تو ذهن اغلب ما چی مونده غیر از بی گناه سوزاندنش

از گالیله تو ذهن اغلب ما جز حکم ظالمانه دادگاله به سوزاندنش و اون عقب نشینی مصلحتی چی مونده

از تختی بیشترین ستایش ایا برای اون مبارزه معروف و باختش به دلیل عدم کمر گیری از حریف رذوسی که کمر اسیب دیده داشت انمیشه

پوریای ولی ایا به خاطر باخت مظلومانه اش در مقابل اون پسر که مادرش برای بردش نذر کرده بود تقدیر نمیشه


از رستم چی

مظلومانه ترین قصه او مگر سهراب کشی نیست و مگر بیشتر از همه یاد نمیشه

واقعیت رو که نمیتونی تحریف کنی

apadanakamali: من که میگم با میل و اراده داده و این آقا از روی اجبار و لوث کردن قضیه داستان رو اینطوری جلوه میده ولی اینقدر براش این ازدواج مسلمه که نمیتونه انکارش کنه و بگه چنین ازدواجی نبوده
شما اونجوری میگی ...منم میگم اصلا نبوده و نشده ....

ولی منصفانه و جوانمدانه این است که اگر از کسی نقلی میکنی همونجاش که به نفع خودته در نظر نگیری بلکه همه حرفش رو نقل و استناد کنی ....من اعتراض دیگه نداشتم .....ضمنا حرف این اقا حجت نیست ...حد اقل حرف از کسی باشه که بین شیعه جایگاه داشته باشه مثل سیستانی ...خوئی ...صادق شیرازی ...وحید ..و امثال این افراد

apadanakamali: این قزوینی نماینده آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی هست البته اگه اینو هم نمی گی العظمی نیست قزوینی مدیر و رئیس شبکه جهانی ولایته که دائم داره اهل سنت رو می کوبه یعنی تخصص این آقا تحقیق در این اموره
قزوینی ایت الله العظمی نیست

چرا شماها اینقدر جعل میکنید

العظمی متناظر به مرجعیت چاپ رساله عملیه و .....است که ایشون نداره و فقط آیت الله است

خودت هم گفتی که از برخی مجتهدین قم اجازه اجتهاد گرفته که باعث انجام حکم احتیاط میشه و بسیاری از طلاب در ایران این احازه رو دارن و به معنی مرجع تقلید شدن نیست


ضمنا به هر طلبه که درس خارج فقه رو تموم کنه و به احتیاط عمل کنه میگن آیت الله

یعنی کسی که خودش مرجع خودشه نه میتونه از کسی تقلید کنه نه کسی میتونه از اون تقلید کنه

تا جایی که من میدونم نماینده رسمی مکارم هم نیست بلکه از او اجازه روایت حدیث داره و البته هر اخوندی از یک مرجع باید اجازه داشته باشه که روایت نقل کنه

ضمنا اگر تو تی وی بودنش چیزه مهمی است و ما باید هر چی میگه گوش کنیم بهتر از او دکمتر اللهیاری است در شبکه اهل بیت که چهار موتوره به اهل سنت میتازه

اما همه شیعیان معتدل و معتقد نه به اللهیاری نه به قزوینی و نه حتی به این مراجعی که در ایران به دلایل سیاسی علم شدن توجه نمیکنن

یک محبوبیت سنجی در عالم تشیع اسامی دیگری رو یاد اور میشه مثل ...خویی ...بروجردی ....پدر مقتدی صدر ...خمینی ....مرعشی ....وحید ....سیستانی .....صادق شیرازی و.......


apadanakamali: حرف اونی که از روی اجبار سخن نگفته باشه و در کشور خودش باشه و مستند و محکم یا بصورت فیلم و کلیپ باشه قبول دارم مثل ایشون که در قم مرکز تشیع نشسته و اعتراف میکنه!
افرین

منم همینو میگم

الان من با توجه به همه علوم و تحقیقات این اقا حرفش رو قبول میکنم البته تمام حجرفش رو که گفته

عمر به خواستگاری ام کلثوم اومد و علی ع دختر به او نداد و عمر دست خالی از خانه علی ع برگشت و عصبانی بود و در بین را عموی علی ع را دید و به او گفت به خئواستگاری دختر علی رفتم و او به من دختر نداد به او پیام بده که اگر دخترش را به ازدواج من در نیاورد بخدا قسم او و همه خاندانش را از بین خواهم برد و به علی تهمت دزدی زده و دستش را قطع میکنم و سپس به خواسته خود میرسم
عباس به علی پیام را داد و گفت من یقین دارم عمر این کارها را در صورت مخالفت تو انجام خواهد داد و لذا علی ع با این ازدواج موافقت کرد علیرغم میل خود و دخترش

اگه این عمل نشون دهنده الفت و مهربانی و احترام بین علی و عمر است خوب شد که ما فهمیدیم

از این به بعد هر ادم مقتدری میتواند این گونه کند

عمر برای مشروعیت بخشیدن به خود و حکومتش از علی درخواست ازدواج با دختر وی را میکند و علی همانگونه که پیامبر فاطمه را به عمر و ابوبکر نداد دختر فاطمه را هم به عمر نداد

لذا عمر چون قدرت داشت تهدید کرد که اگر دختر به وی ندهند تمکام خاندان علی را خواهد کشت و به خوده علی تهمت دزدی زده و دستانش را قطع خواهد کرد و سپس به خواسته اش خواهد رسید

علی هم که سابقه عمر را داشت و میدانست عمر هم قدرت دارد و هم میتواند این کارها را بکند موافقت کرد

دوستان اسم این کار را هر چه میخواهند بگذارند من خجالت میکشم نامی بر این عمل عمر بگذارم


ایا واقعا لقب مظلوم ترین مرد تاریخ برای علی ع شایسته نیست
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
رد حدیث جوینی در مورد کشته شدن حضرت فاطمه به دست حضرت عمر

شبهه شیعه:
يكى از دليل‌هاى صفویان براى اثبات مصيبت‌هاى وارده بر حضرت زهرا سلام الله عليها و شهادت آن بانوى گرامي، روايتى است كه، صدر الدين، ابوالمجامع جوينى در كتاب معتبر فرائد السمطين آورده است. وى در اين كتاب مى‌نويسد: روزى پيامبر صلى الله عليه وآله نشسته بود، حسن بن علي عليهما السلام وارد شد، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد، اشك آلود شد، سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پيامبر گريست. در پى آن دو، فاطمه و علي عليهما السلام بر پيامبر وارد شدند، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جارى شد، از پيامبر علت گريه بر فاطمه را پرسيدند، فرمود:

وَأِنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتِهَا وَانْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَغُصِبَتْ حَقُّهَا وَمُنِعَتْ‏ إِرْثُهَا وَكُسِرَ جَنْبُهَا [وَكُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَأُسْقِطَتْ جَنِينُهَا وَهِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابْ وَتَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثْ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُني مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقَدَّمَ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة. فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَعَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَخَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين‏. زمانى كه فاطمه را ديدم، به ياد صحنه‌اى افتادم كه پس از من براى او رخ خواهد داد، گويا مى‌بينم ذلت وارد خانه او شده،‌ حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوى او شكسته شده و فرزندى را كه در رحم دارد سقط شده؛ در حالى كه پيوسته فرياد مى‌زند: وا محمداه!؛ ولى كسى به او پاسخ نمى‌دهد،‌ کمک مى‌خواهد؛ اما كسى به فريادش نمى‌رسد. او اول كسى است از خاندانم كه به من ملحق مى‌شود؛ و در حالى بر من وارد مى‌شود كه محزون، نالان، غمگين، حقش غصب و شهيد شده است. در آن حال عرض مى‌كنم: خدايا لعنت كن هر كه به او ستم كرده، كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده، خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا اين كه فرزندش را سقط كرد، و ملائكه آمين گويند. الجويني، ابراهيم بن محمد بن مؤيد (متوفاي 722هـ)، فرائد السمطين، ج2، ص 34 و 35، ناشر: مؤسسة المحمودي ـ بيروت، 1400هـ.

روايت جوينى ثابت مى‌كند كه خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها، مورد هجوم واقع شده، حرمت وى شكسته شده، حقش غصب شده،‌ بازويش شكسته شده و.... برخى ادعا مى‌كنند كه جوينى حاطب ليل بوده و روايت وى ارزشى ندارد. ما صحت و سقم اين مطلب را بررسى مى‌كنيم. ابن حجر عسقلانى در الدرر الكامنة مى‌نويسد: إبراهيم بن محمد بن المؤيد بن حمويه الجويني... وله رحلة واسعة وعني بهذا الشأن وكتب وحصل وكان دينا وقورا مليح الشكل جيد القراءة وعلى يده اسلم غازان... قال الذهبي كان حاطب ليل جمع أحاديث ثنائيات وثلاثيات ورباعيات من الأباطيل المكذوبة وقال في المعجم المختص شيخ خراسان وكان حسن الصحبة ذا اعتناء بهذا الشأن وعلى يده أسلم غازان ومات سنة 722 هـ بالعراق . ابراهيم بن محمد بن مؤيد بن حمويه جويني... سفرهاى علمى زيادى داشت و به آن اهميت مى‌داد و آثارى هم نوشت، آدمى متدين، باوقار و خوش صورت بود، غازان پادشاه تاتارها به دست وى مسلمان شد . ذهبى در باره وى مى‌گويد: احاديثى را كه دو، سه و چهار موضوع در آن آمده، جمع مى‌كرد كه همه از اباطيل و دروغ بودند. و در كتاب معجم المختص مى‌گويد: شيخ خراسان و خوش مجلس بود كه به دست وى غازان مسلمان شد و در سال 722 هـ ق در عراق مرده است .

معناي حاطب ليل: شمس الدين سخاوى در فتح المغيث، معناى حاطب ليل را به نقل از شافعى اين گونه مى‌نويسد: وعن الشافعي قال مثل الذي يطلب الحديث بلا إسناد كمثل حاطب ليل. كسى كه حديث و سخنى را بدون سند نقل مى‌كند، مى‌گويند: او مانند حاطب ليل است. السخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن (متوفاي902هـ)، فتح المغيث شرح ألفية الحديث، ج 3، ص 4، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان، الطبعة: الأولى، 1403هـ. شعيب الأرنؤوط، محقق كتاب سير اعلام النبلاء، « حاطب ليل» را اين گونه معنا كرده‌ است: يقال: فلان حاطب ليل، أي: يتكلم بالغث والسمين كمن يحطب ليلا، فيحطب الجيد والردئ، وهو في المحدثين من لا يميز صحيح الحديث من ضعيفه. حاطب ليل، يعنى كسى كه خوب و بد را درمى‌آميزد؛ همانند كسى كه شب هيزم جمع مى‌كند كه در نتيجه خوب و بد را با هم مى‌چيند، شخص مزبور در ميان راويان حديث كسى است كه حديث صحيح را از ضعيف تشخيص نمى‌دهد.در تاج العروس در باره معناى حاطب ليل مى‌گويند: ويقال للمُخَلِّط في كلامه أو أَمْرِه حاطِب ليل، معناه أنه لا يَتَفَقَّد كلامَه كالحاطب بالليل الذي يحطِبُ كُلَّ رَديء وجَيّد لأنه لا يُبْصِر ما يَجْمَع في حَبْله. به كسى كه در كلام و يا كارش خوب و بد را درهم‌آميخته باشد حاطب ليل مى‌گويند؛ يعنى همانند كسى كه در شب هيزم جمع مى‌كند و نمى‌تواند بفهمد كه چه چيزى جمع مى‌كند، خوب و بد را در هم مى‌آميزد. الأزهري،

جواب اهل سنت:
بنا بر حدیثی که جوینی در کتاب فرائد السبیطین نوشته فاطمه کشته شده و بمرگ خود نمرده است.
یک روش روافض این است که با پرگویی سعی میکند طرف مقابل را خسته کند و ناحق را حق جلوه دهد.

اما جواب این شبهه:
یک مکر علمای شیعه این است که می گویند، چون فلان سنی در کتابش فلان حرف را در تایید ما نوشته پس مذهب ما حق است! بعد برای مؤثر کردن مکر خود می گویند که آن سنی از علمای طراز اول اهل سنت است!

اما جواب ما بر این مکر:
اولاً= هیچ سنی نمی تواند بگوید عمر ظالم و قاتل حضرت فاطمه بود و در همان حال سنی باقی بماند! یا بقول شما در همان حال ازعلمای طراز اول اهل سنت هم باشد.
همانطور که هیچ شیعیی نمی تواند بگوید علی ظالم و قاتل فاطمه بود و در همان حال شیعه باقی بماند.
اگر ما بگوییم فلان عالم شیعی گفته که حضرت علی ،پهلوی فاطمه را شکسته او را کشته شما به حرف ما نخواهید خندید؟ شما آن عالم را بعنوان یک عالم بزرگ شیعی قبول خواهید کرد؟! خب ما هم از حرف شما به خنده می افتیم!
شاید بگویید که در دنیا یک عالم شیعی نیست که بگوید علی ظالم بود در جواب می گوییم در دنیا یک عالم سنی هم نیست که بگوید عمر ظالم بود! اگر بگویید پس حدیث جوینی را چگونه جواب میدهید؟
عرض می کنیم که قصه کوتاه!! هر کس گفت که عمر ظالم و قاتل فاطمه است او سنی نیست! بلکه شیعه است!
لذا با این حساب من حکم شیعه بودن و منافق بودن جوینی را صادر می کنم! شما برو در دنیا بگرد اگر کسی از سنی ها به این حکم من اعتراض کرد آنوقت بگو جوینی از علمای بزرگ اهل سنت است! به این حرف من فقط شیعه اعتراض می کند و این خود دلیل است بر بد بود جوینی.
آقای جوینی در قرن هشتم زندگی میکرد.
آیا این حدیث که 8 قرن پنهان بوده در قرن هفتم وقتی که مغولها به کمک شیعه ها کتابخانه های بغداد را می سوزاندند پیدا شده؟!! یا از جعلیات جوینی است؟
در عصر جوینی شیعه ها به خاطر کمک به مغولان به مناصب عالی دست یافته بودند. و جوینی یا شیعه بوده یا یک صوفی که از شیعه ها ترسیده و خواسته آنها را راضی کند. او گمراه یا یک منافق است که لباس سنی ها را پوشیده .
این چه معنی دارد که یکی ادعای مسلمانی کند در همان حال معتقد باشد که حضرت محمد ظالم بوده؟!
این چه معنی دارد که یکی مدعی باشد عالم سنی است و در همان حال بگوید: عمر قاتل بوده؟!
این هیچ معنی ندارد جز اینکه عالمان شیعه می خواهند با این مکر پیروان خود را بفریبند.
همین جوینی را مسلمانان 7 قرن نمی شناختند و بعد از آنکه در قرن هشتم کتاب خود را نوشت تمام مسلمانان او را مردود می دانند و فقط شیعه ها او را حلوا حلوا می مکنند وزارت ارشاد اسلامی ایران کتاب او را چاپ می کند.
جوینی در قرن هشتم میزیسته معقول نیست که حدیثی را دست اول، در کتاب خود نقل کند که در قوطی هیچ عطاری نیست.
گر این یک حدیث و فرموده رسول الله است چرا در کتب پیشین نیست؟
آیا ما شیعه هستیم که مهمترین کتاب حدیث ما300 سال پیش آنهم در 110 جلد نوشته شده باشد؟!!( منظورم بحارالانوار تالیف محمد باقر مجلسی ست )
شاید بگویید شیعه 110 جلد کتاب حدیث تالیف شده در قرن دوازدهم را قبول دارد شما سنی ها چرا یک حدیث ساخته شده در قران هشتم را قبول نمیکنید
در جواب باخنده میگوییم حدیث که نان نیست که شما بسازید حدیث باید سند داشته باشد و در قرن سوم تقریباً احادیث جمع آوری شده و درب آن بسته شد.

جوینی کتابی دارد به نام «فرائد السبتین فی فضایل المرتضی و البتول والسبطین» که در تهران چاپ می شود. امام ذهبی درباره اش گفته است که هیزم جمع کن در شب است؛ یعنی، خوب و بد را جمع آوری کرده و اباطیل دروغین را به نام حدیث در کتابش آورده است.
ابن حجر عسقلانی، او را صوفی می داند . او دوست محسن عاملی( عالم شیعی) بود و همواره انسان را از دوستش بشناسید.
یک مثل انگلیسی می گوید: بمن بگو رفیق تو کیست تا بگویم که تو کیستی؟
     
  
مرد

 
حضرت فاطمه رضي الله عنها فرزندی بنام محسن نداشتند!

سوال اهل سنت
آیا شهادت محسن با این سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم كه خطاب به فاطمه زهرا فرمود: تو نخستین كس از اهل بیتم هستى كه به من ملحق مى‌شوی، در تعارض نیست؟
طبق روایت هاى متواتر سنى وشیعه، فاطمه رضى الله عنها نخستین فرد از اهل بیت بود كه پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وسلم به آن حضرت ملحق شد.
از طرف دیگر طبق ادعاى شیعه، محسن شهید، برادر حسن و حسین و پسر حضرت فاطمه علیهم السلام مى‌باشد؛ یعنى او از اهل بیت است؛ ولى او زودتر از مادرش از دنیا رفته است.
آیا رسول الله (نعوذ بالله) اشتباه گفته است، یا اصلا محسنى در کار نبوده؟
پاسخ شیعه:
هیچ تعارضى میان شهادت حضرت محسن علیه السلام و روایتى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله به حضرت زهرا سلام الله علیها بشارت مى‌دهد كه تو نخستین كس از اهل بیت من هستى كه به من ملحق مى‌شوی، وجود ندارد؛ چرا كه «اهل بیت» در لسان رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فقط بر پنج نفر اطلاق مى‌شود كه حضرت محسن علیه السلام جزء آن پنج نفر نیست.
اهل بیت در سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم ، به كسانى اطلاق مى‌شود كه خداوند طبق آیه تطهیر آن‌ها را از هر گونه رجس و پلیدى پاك كرده است و رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز با كشیدن كساء بر سر حضرت علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم السلام، در حقیقت كلمه اهل بیت را تفسیر و آن را در همین افراد منحصر كرده است.و شامل فرد دیگرى از جمله، حضرت محسن، حضرت زینب و... و نیز شامل زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم و یا هر شخص دیگرى نخواهد شد.
بنابراین حضرت زهرا سلام الله علیها نخستین فرد از اهل بیت پیامبر بود كه با ضربه‌ عمر بن خطاب به شهادت رسید و به پدر بزرگوارش ملحق شد؛ پس هیچ تعارضى وجود نخواهد داشت.


پاسخ اهل سنت:
1 - اگر اهل بیت پیامبر را همین 4 نفر بدانیم پس از ما نادانتر کیست ؟
آخر این چگونه ممکن است که حسن از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد خواهرش زینب از اهل بیت پیامبر نباشد!! پس اگر زینب از اهل بیت پیامبر نیست پس چه نسبتی با رسول الله داشت؟!!
این حرف را کی باور میکند که حضرت اسماعیل را از اهل بیت ابراهیم بدانیم و اسحاق و یعقوب را ندانیم ؟!!
2 در صورتی که اهل بیت را منحصر به همین 4 نفر بدانیم پس پیامبر در پیشگویی خود چیز برجسته ای را نگفته اند زیرا عادتا مادر قبل از فرزندان میمیرد پس فقط رسول الله صلی الله علیه وسلم مرگ فاطمه را قبل از علی پیشگویی کرده و بس
3 قرآن اهل رسول الله صلی الله علیه وسلم را، چیزی فراتر از این میداند اینهم آیه:
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و (به یاد آور) زمانی را که صبح خیلی زود، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ برای مؤمنان، بیرون رفتی! و خداوند، شنوا و داناست . آل عمران/121»
معمولا صبح زود آدم از خانه خود و از نزد همسر خود بیرون میرود پس آیه میگوید صبح زود از نزد اهل خود رفتی یعنی از پیش همسرخود رفتی پس اهل یعنی زن و فرزند.
و نمیدانم شیعه این تعریف مسخره و بی پایه را با کدام دلیل مطرح میکند؟
4 خود آیه تطهیر هم هرگز علی و فاطمه رضی الله عنهما را اهل بیت نمیکند بلکه سیاق آیه میگوید اهل بیت یعنی زنان پیامبر صلی الله عیه وسلم اینجا را بخوانید:
5 – اگر شیعه ادعا کند که مقصود از اهل بیت زنده ها هستند و افرادی که در شکم مادرند و زاده نشده اند را شامل نمیشوند ، در جواب میگوییم که شما مدعی هستید محسن جنین شیش ماهه بود و در این ماه جنین روح دارد و یک انسان کامل است و کشتنش قتل نفس است پس از اهل بیت است اگر اهمیتی ندارد پس چرا برایش میگریید و او را علیه السلام خطاب میکنید.
6 – زاده فاطمه یعنی محسن بقول شما علیه السلام را که از دو معصوم زاده شده را از اهل بیت نمیدانید، پس چرا زاده دختر مامون را امام دهم امام نقی را هم از اهل بیت میدانید و هم معصوم ؟!!!!
7 – اگر حضرت عمر رضی الله عنه ، محسن بن علی را با آن طرز فجیع و کشته و به مادرش بی احترامی کرده دیگر لازم نبود که علی وزارت قاتل فرزندش را قبول کند.
یزید موجب کشتن حسین شد اما به زنش و یا خواهرش بی احترامی نکرد اما با این وجود اگر امام سجاد در دستگاه یزید رفت و آمد میکرد و میگفت و میخندید، بنظر شما چقدر کاری زشتی بود ؟!
پس اگر ادعای شما درست باشد، به همین اندازه کار حضرت علی رضی الله عنه ، نامونس و غیر عادی و خلاف غیرت و مردانگیست و حاشا که مردانگی و غیرت علی زیر سوال برود ، پس شما دروغگویانید!

نتیجه
بنابراین باز شیعه در دام تزویر و دروغی که پهن کرده بود گرفتار آمد!! یعنی این سوال هوشیارانه این دوست سنی ما تضاد دیگری را از این مذهب ساختگی را آشکار کرد زیرا
یا این حدیث ( اولین فردی که از اهل پیامبر صلی الله علیه وسلم میمیرد فاطمه است ) ، دروغ است.
یا این ادعا دروغ است که فاطمه پسری بنام محسن داشته که توسط حضرت عمر کشته شده است.
اما این حدیث در کتاب بخاری است و شیعه هم میگوید درست است. در این همه اتفاق داریم.
پس راه چاره خلاصی از این تضاد این است که بگوییم ادعای شیعه دروغ است و آن قوم به عمر مظلوم رضی الله عنه تهمتها زده اند که همه کذب است.
     
  
مرد

 
rostam91: آیا شهادت محسن با این سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم كه خطاب به فاطمه زهرا فرمود: تو نخستین كس از اهل بیتم هستى كه به من ملحق مى‌شوی، در تعارض نیست؟
خدا را شکر

وقتی اثبات میکند در مناظرات همواره شما یکجانبه به قاضی میروید و بر اثر نداشتن استدلال خلط مبحث میکنید


در جریان اولین مرد مسلمان با اینکه قطعا علی ع است شما اهل سنت میگویید علی ع در آن هنگام بالغ نبوده لذا ابوبکر را اولین مرد مسلمان میدانید


با اینکه پیامبر اسلام اوردن علی را قبول کرد و او را به همه گونه ستود و علی را وصی و برادر و جانشین خود معرفی کرد

حال هم با همین استدلال پوسیده جنین زهرا سلام اا.. علیها رو هم میتوان چون هنوز به دنیا نیومده بودند محاسبه کرد

rostam91: آیا رسول الله (نعوذ بالله) اشتباه گفته است، یا اصلا محسنى در کار نبوده؟

اهل سنت کلا به علم غیب اعتقاد ندارند و حالا جالبه که معتقدند پیامبر این حرف رو فرموده که نشون میده پیامبر علم غیب داشته

rostam91: آخر این چگونه ممکن است که حسن از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد خواهرش زینب از اهل بیت پیامبر نباشد!! پس اگر زینب از اهل بیت پیامبر نیست پس چه نسبتی با رسول الله داشت؟!!
طبق اعلام حضرت رسول در حدیث معتبر کسا که مورد اجماع اهل سنت و شیعه است پیامبر اهل بیت خود را همین چهار نفر معرفی کرده و مشخصات اونها را هم اینگونه گفته

که خونشان خونه من و گوشتشان گوشت من است

لذا نتیجه میگیریم که پیامبر دو شکل اهل بیت داشته اند

یک اهل بیتی که معمول همه مردم است شامل همه زنان و فرزندان و اقارب

و دیگری اهل بیتی که مرتبط با امامت و رسالت است و منحصر به حضرتش و علی ع و فاطمه س و حسن ع و حسین ع میباشد و اولاد حسین علیه السلام که توسط خداوند به امامت برگزیده شدند

rostam91: یا این حدیث ( اولین فردی که از اهل پیامبر صلی الله علیه وسلم میمیرد فاطمه است ) ، دروغ است.
یا این ادعا دروغ است که فاطمه پسری بنام محسن داشته که توسط حضرت عمر کشته شده است.
این اشتباعه است

با توجه به حدیث کسا فقط ۴ تن اهل بیت رسالت معرفی شده اند که پیامبر هم منظورشان ااز اولین نفز از اهل بیت زهرا است و محسن جزو اهل بیت رسالت نیست

جریان جنایات عمر در تاریخ آنچنان معروف و متواتر است که قابل انکار نیست
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 41 از 48:  « پیشین  1  ...  40  41  42  ...  47  48  پسین » 
مذهب
مذهب

Fatemeh Zahras Martyrdom | شهادت زهرا: بزرگترین دروغ تاریخ

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA