انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 44 از 48:  « پیشین  1  ...  43  44  45  46  47  48  پسین »

Fatemeh Zahras Martyrdom | شهادت زهرا: بزرگترین دروغ تاریخ


مرد

 
rostam91: بلکه گاهی اوقات بهتر است مرده در شب دفن شود چون در آن فوایدی است.
مثل راحت کردن مردم بزرگ و مهم، از یک وظیفه اجتماعی و کفایی.
اینها خیال پردازی های شماست در حالیکه برای تشییع جنازه مسلمان ثواب و اجر بسیاتر ذکر شده چرا شب دفن شدن فواید داشته باشد

rostam91: حدیث داریم که رسول الله فرمود مرده را زود دفن کنید چرا اگر خوب باشد زودتر به جایش برسد اگر بد باشد از شرش راحت شوید.
دوما، بودن جسد در خانه، چون جلوی چشم است، افراد خانه خصوصاً زن یا کودک را سخت می آزارد و درد آنها را دو چندان می کند پس همان به که زود تر از جلوی چشم زنان و کودکان دور شود.
اگر مشکل فرزندان و ناراحتی انها بود که ایشان را به تشییع نمیبردند

زهرا را فرزندان و علی و چند تن از نزدیکان علی ع تشییع کردند فقط

برای اثبات ناراحتی زهرا از ابوبکر و عمر نیاز به اشاره به دفن هم نیست

در کتب معتبر شما اینها نقل شده و اثبات شده است


عُروَة بن زبیر از عایشه نقل کرده است که: از این دو کتاب مهمتر که ندارید

سند شماره 1 و 2

(صحیح بخاری، حدیث 3913؛ صحیح مسلم، حدیث 3304):

فَوَجَدَت فاطِمَةُ عَلی ابی‌بَکرٍ فی ذلِکَ، فَهَجَرَتهُ فَلَم تُکَلِّمهُ حَتّی تُوُفِّیَت...

فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد؛ پس با او قطع رابطه کرد و [به نشانه اعراض و روی برگرداندن از ابوبکر] با او سخن نگفت تا از دنیا رفت...



در ادامه دهها سند میارم اگر میتونید اینها رو رد کنید

در جواب به یک داستان موهوم از خوئاستگاری علی از دختر ابوبکر اشاره میکنند که هم دروغ است و هم اینکه بر فرض صحت علی ع از ان کار صرف نظر کرده و ناراحتی زهرا س هم تمام شده و بعد از ان سالها با هم به خوبی خوشی زندگی کرده اند

اما خشم از ابوبکر و عمر مداوم بوده و تا زمان شهادت زهرا س ادامه داشته و همچنین ایشان خشمناک از ابوبکر و عمر مشرف به خدمت رسول الله شده اند

سند شماره 3 و 4

(صحیح بخاری، حدیث 2862؛ مسند احمد بن حنبل، حدیث 25):

فَغَضِبَت فاطِمَةُ بِنتُ رَسُولِ اللهِ، فَهَجَرَت ابابَکرٍ فَلَم تَزَل مُهاجِرَتُهُ حتّی تُوُفِّیَت.

فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد و با او قطع رابطه کرد و این قطع رابطه و قهر وی تا وفاتش ادامه یافت.

سند شماره 5 و 6

(صحیح بخاری، حدیث 6230؛ تاریخ المدینه (تألیف: ابن شبّه)، ج 1، ص 197):

فَهَجَرَتهُ فاطِمَةُ، فَلَم تُکَلِّمهُ حَتّی ماتَت.

[در ماجرای غصب اموال] فاطمه با ابوبکر قطع رابطه کرد؛ پس با ابوبکر سخن نگفت تا از دنیا رفت.

سند شماره 7

(مسند احمد بن حنبل، حدیث 52):

فَوَجَدَت فاطِمَةُ عَلی ابی‌بَکرٍ فی ذلِکَ.

[در ماجرای مطالبه حقوق مالی، یعنی: دادخواست استرداد میراث، فَیء، فدک و مابقی خمس خیبر] فاطمه بر ابوبکر خشمگین و غضبناک شد.

سند شماره 8

(جامع الاصول (تألیف: ابن اثیر)، ج 10، ص 386):

فَغَضِبَت فاطِمَةُ فَهَجَرَتهُ فَلَم تَزَل بِذلِکَ حَتّی تُوُفِّیَت.

فاطمه خشم گرفت و غضب کرد و ابوبکر را ترک نمود و این قطع رابطه، پیوسته ادامه داشت تا از دنیا رفت.

سند شماره 9

(تاریخ الاسلام (تألیف: ذهبی)، ص 21):

فَغَضِبَت وَ هَجَرَت ابابَکرٍ حَتّی تُوُفِّیَت.

[در ماجرای حقوق مالی و مطالبه آن، فاطمه‌علیهاالسّلام] بر ابوبکر غضب نمود و با او قطع رابطه کرد تا از دنیا رفت.

سند شماره 10

(تاریخ الخمیس (تألیف: دیار بکری)، ج 2،ص 173):

فَوَجَدَت فاطِمَةُ عَلی ابی‌بَکرٍ فی ذلِکَ، فَهَجَرَتهُ فَلَم تَزَل مُهاجِرَتُهُ حَتّی تُوُفِّیَت.

[در ماجرای غصب اموال] فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و با او قطع رابطه نمود تا از دنیا رفت.

سند شماره 11

(مشکل الآثار (تألیف: طحاوی)، ج 1، ص 47 ـ 48):

فَوَجَدَت فاطِمَةُ عَلی ابی‌بَکرٍ فی ذلِکَ فَهَجَرَتهُ، فَلَم تُکَلِّمهُ حتّی تُوُفِّیَت.

فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد و با او قطع رابطه کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.

سند شماره 12 و 13

(سنن بیهقی، ج 6، ص 300؛ صحیح ابن حبّان، ج 11، ص 152 ـ 153):

فَوَجَدَت فاطِمَةُ عَلی ابی‌بَکرٍ مِن ذلِکَ.

[ابوبکر از استرداد اموالِ غصب شده امتناع کرد] و بدین جهت، فاطمه بر ابوبکر خشمگین و غضبناک شد.

سند شماره 14 و 15 و 16

(سنن بیهقی، ج 6، ص 300؛ المصنّف (تألیف: صنعانی)، ج 5، ص 472؛ مسند ابی‌عوانه، ج 4، ص 251):

فَغَضِبَت فاطِمَةُ فَهَجَرَت ابابَکرٍ فَلَم تَزَل مُهاجِرَةٌ لَهُ حَتّی تُوُفِّیَت.

فاطمه غضب کرد و ابوبکر را ترک نمود و این قطع رابطه، پیوسته ادامه داشت تا از دنیا رفت.
سند شماره 17

(سنن بیهقی، ج 6، ص 300)

فَغَضِبَت فاطِمَةُ وَ هَجَرَتهُ فَلَم تُکَلِّمهُ حَتّی ماتَت.

فاطمه غضبناک شد و او را ترک کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.
تمامی این گزارش‌ها، از وقوع تردیدناپذیر خشمی شدید و غضبی دائمی سخن می‌گوید که تا پایان حیات حضرت زهراعلیهاالسّلام، لحظه‌ای خاموش نگردید.
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
من کاری ندارم راسته یا دروغ
اما میدونم مسائل این عربها به ما ربطی نداره
اینقد بدبخت شدیم که بزرگترین جشن مون رو بخاطرش خراب میکنیم و شادی مون رو به عزا و زجر تبدیل میکنیم
خاک تو سر این عرب پرست ها که هرچی میکشیم از اوناست
     
  
مرد

 
nisha2552: اینقد بدبخت شدیم که بزرگترین جشن مون رو بخاطرش خراب میکنیم و شادی مون رو به عزا و زجر تبدیل میکنیم

خیلی با حالی

مثلا امسال چیکار کردیم که زجر کشیدید




عقیده و مراسم ملی با هم منافات ندارن ...اسلام دین ماست و ایران مملکت ماست

برا مملکت جون میدن و میدیم

مطمئن باش کسی که عقیده محکم نداره مملکتنش رو هم نمیتونه عاشقانه بخواد

فرقی نداره عقیده اش چی باشه اسلام یا مسیحی یا اخلاق گرا
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
nisha2552: حالا تو که میخوای ریشه خانوادگیت از بین نره چرا اومدی اینجا
این مراجع ۷۰ساله و ۸۰ساله
با اراجیفشون دارن ازمردم میچاپن
اصلا بحث مراجع تقلید نیست

گگگرچه اونها بعنوان متخصصان دینی محترم و حرفشون هم محترمه .....همونطور که حرف یک دکتر و دانشمند مورد احترام اسیت و حجت است

شهادت زهرا س یک موضوع اثبات شده تاریخی است با دهها مدرک معتبر

ضمنا فرهنگ متشکل از همه رفتارها و کردارهاست و من جمله دین و اعتقادات مذهبی هر مملکت پس کسی که دین ابا و اجدادی خودشون رو حفظ کرده و احترام میذاره بسیار ریشه دار تر از کسی است که منکر میشه

در چین با وجود تغییرات مذهبی هنوز مردم به ایین های کنفسیوس احترام میزارن

در هند با وجود تغییر کلی بافت جامعه و حتی مذهب های قدیمی اخصوصا هندو کاملا محترم است و اهانت نمیشه

برام جالبه که گرچه درصد هندو ها و بودایی ها در چین و هند بسیار کمتر از درصد مسلمونها و شیعیان در ایران است چرا مردم همین مملکت به هر نحوی میخوان تمدن و تجدد رودر بی احتراتمی به مذهب نشون بدهند

پرچم تجدد همه شده اهانت به شیعیان و مسلمونها و فکر کنم این بیشتر فرهنگ باختن باشه

البته به غیر از دوستانی که با علم و درک دین خودشون رو تغییر دادن ولی هیچ بی احترامی به ادیان قبلی نمیکنن
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
tajertoos: حالا یه عده به هر دلیلی وبا هرغرضی توی یه سایت سکسی که ریشه خانواده هارو نشونه گرفته ومیخواد مذهب پاک شیعه ها رو هم نشونه بگیره میان از این دروغ ها میگن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتی دین پاک !!!!!!!!
می دونی چهارشنبه گذشته تو شهر لار که اول شهر نوشتن شهر ولایت مدار!!!!!!!!!! تو یه مراسم عروسی برای اینکه به اصطلاح محرم و نامحرم قاطی نباشن عاقد مجلس اومده صیغه شش خواهر عروس رو همزمان با داماد خودنده و مدت عقد رو تا پایان ساعت ۱۲ شب قرار داده؟
به این میگن مذهب پاک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می خواهی یه چهره مذهب پاک رو ببینی؟
[imgs= ][/imgs]

نمونه های پاکی دیگه خواستی فراوونه
tajertoos: حرفای این افراد در مقابل حرفای مراجع ما که ۷۰ یا ۸۰ سال عمرشونو پای دین گذاشتن وتحقیق کردن و تخصصشون اینه به پشیزی ارزش نداره . کسی که این مقاله رو نوشته یه ضربه خورده ازشیعه یا اسلام یا اخونده . بدرووووووووووود
آره این آقایون دروغ تو کارشون نیست و باید چشم و گوش بسته هر چی گفتن بگیم چشم
مثلا آقا موقع زایمان یا علی گفت حتما درسته یا گفتن تو امام زاده قلقلی باید قل خورد از پله ها پایین اومد پس درسته !
     
  
مرد

 
rostam91: مثلا آقا موقع زایمان یا علی گفت حتما درسته یا گفتن تو امام زاده قلقلی باید قل خورد از پله ها پایین اومد پس درسته !

انگار تو بقیه ادیان و فرهنگ ها خرافات نیست

ادم باید عاقل باشه و درست و غلط رو از هم تشخیص بده

تو همین تلویزیون جمهوری اسلامی امام زاده قلقلی رو مسخره کردن انگار ندیدید در اخبار بیست و سی توسط نجف زاده

هیچ چیزی زو نمیشه بقه صرف چند تا غلط و اشتباه از بیخ و بن رد کرد



مثلا مارمولک خوری سنی ها رو دیدی

واقعا اگر بخاطر این کار وحشیانه یک نفر کل مذهبشون رو ببره زیر سواتل خنده دار نیست



rostam91: تو یه مراسم عروسی برای اینکه به اصطلاح محرم و نامحرم قاطی نباشن عاقد مجلس اومده صیغه شش خواهر عروس رو همزمان با داماد خودنده و مدت عقد رو تا پایان ساعت ۱۲ شب قرار داده؟
اولا این حرف دروغه هیچ سندی هم نداره و اگر داری بگذار ...... دروغت هم از اینجا معلومه که دوتا خواهر رو نمیشه همزمان عقد کرد

اما حالا راه حل اهل سنت


اهل سنت معتقدند این داماد میتونه از پستان هر کدام از خواهر ها یا مادرشون شیر بخوره و بواسطه این شیر خوردن محرم میشن



این حکم رو خانم عایشه صادر کرده و هر وقت مردها میخواستن با ایشون رابطه داشته باشن اون مرد رو میفرستادئ پیش خواهر و خواهر زاده هاش و مرده از اونها شیر میخورد و به عایشه محرم میشد و بعد میومد پیش عایشه

حضرت زهرا و حضرت علی اصول اعتقادی ما و اولین نشانه های تفاوت ما با دین های ساختگی و همچنین اهل سنت است پیامبر مزد رسالت خودشون رو دوستی با خاندانش معرفی کرده خاندانی که اونها رو از گوشت و پگوست خودش معرفی کمرده و اهل سنت حق هم دارن شهادت فاطمه رو قبول نکنن چون بعد از اون باید بپذیزند عمر و ابوبکر مسلمون نبودند و کلا باید قبول کنند مذهبشون بر پایه اشتباه شکل گرفته

جریان ظلمهای عمر و ابوبکر بر زهرا س روشن تر از روز هست مثل داستان عاشورا

هر چقدر بال و پرش رو هم بزنند باز اصل موضوع غیر قابل انکار است و جالب اینکه از تو کتابهای خودشون هم همه سند ها قابل ارائه است
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  ویرایش شده توسط: ametis   
مرد

 
عصمت حضرت زهرا (رضي الله عنها) از ديدگاه اهل سنت و جماعت

احاديث و رواياتي که از رسول اکرم (صلي الله عليه وسلم) درباره‌ي حضرت فاطمه زهرا (رضي الله عنها) نقل شده ‌اند همه آنها دلالت بر مقام والا و مرتبه بلند آن بانوي بزرگوار نزد خداوند عزوجل و پيامبر او دارند، و به همين خاطر پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمودند:

«إنما فاطمة بضعة مني، يؤذيني ما آذاها»[۱].

«فاطمه پاره‌ي تن من است مي‌ آزارد مرا آنچه سبب آزار او شود».

و همچنين در روايتي آمده:

«يا فاطمة! إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك»[۲].

«اي فاطمه! خداوند با ناخشنودي تو ناخشنود و با خشنودي تو خشنود مي ‌گردد».

در همه اين گونه روايات به مقام و مناقب حضرت فاطمه زهرا (رضي الله عنها) تصريح شده است، نه بر عصمت آن بزرگوار؛ چه در هيچ يک از روايات به عصمت حضرت زهرا (رضي الله عنها) تصريح نشده است. و به همين خاطر، امام شرف الدين نووي در ذيل حديث «إنما فاطمة بضعة مني ...» مي ‌نويسد:

«آنچه رنجيدگي و ايذاء حضرت فاطمه (رضي الله عنها) را فراهم آورد، سبب ايذاء پيامبر اسلام (صلي الله عليه وسلم) مي ‌گردد که علماء آن را حرام قرار داده ‌اند».‌[۳]

و اگر قرار باشد که ما از احاديث فضايل و مناقب، بر عصمت استدلال نماييم، در آن صورت بايد بسياري ازواج مطهرات و صحابه را نيز معصوم بدانيم، از باب نمونه: درباره‌ي حضرت عايشه (رضي الله عنها) آمده است: «سئل رسول الله (صلى الله عليه وسلم) من أحب الناس إليك؟ قال: «عائشه»[۴]. ‌«از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وسلم) پرسيدند: دوستدارترين مردم نزد تو کيست؟ فرمود : عايشه».

يا آنکه پيامبر به ام سلمه فرمود:

«يا أم سلمة! لا تؤذيني في عائشة، فإني و الله ما أنزل الوحي عليّ وأنا في بيت امرأة من نسائي غير عائشة»[۵].

«اي ام سلمه! درباره‌ي عايشه مرا اذيت نکن، به خدا قسم! وحي در هيچ يک از خانه‌ هاي همسران من، غير از خانه‌ي عايشه بر من نازل نشده است».

در روايتي از اين عباس آمده است :

قال رسول الله (صلي الله عليه وسلم): «أفضل نساء أهل الجنة: بِنْت خويلد وفاطمة بنت محمد ومريم بنت عمران وآسيه بنت مزاحم، امراة فرعون»[۶].

ابن عباس مي گويد: رسول اکرم (صلي الله عليه وسلم) فرمود: برترين زنان بهشت عبارتند از: (خديجه) دختر خويلد و فاطمه دختر محمد و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون)».

از اين رو استناد از روايات فضايل و مناقب بر عصمت حضرت فاطمه زهرا (رضي الله عنها) از ديدگاه اهل سنت بي ‌مورد است و عصمت از ديدگاه ما، فقط مختص انبيا (عليهم السلام) است و هيچ يک از صحابه، تابعين و ائمه، معصوم نيستند.


[۱]- صحيح مسلم بشرح النووي – ج، ۸ ص، ۲۴۳ (دار ابي حيان ۱۴۱۵هـ- ‍ ۱۹۹۵م).

[۲]- حاکم، مستدرک حاکم، ج، ۴ ص، ۱۳۹ شماره‌ي حديث (۴۷۸۳) (دارالمعرفه، ۱۴۱۸ هـ- ۱۹۹۸م).

[۳]- شرح نووي – ج، ۸ ص، ۲۴۳ (دار ابي حيان، ۱۴۱۵هـ- ۱۹۹۵م).

[۴]- ابن حيان، صحيح ابن حيان به ترتيب ابن بلبان ج، ۱۶ ص، ۴۰ شماره‌ي حديث: ۷۱۰۹.

[۵]- احمد مسند احمد ج، ۶ ص، ۱۹۳ (دارالفکر) صحيح ابن حيان ج، ۱۶ ص، ۲۴ شماره‌ي حديث: ۷۱۰۹.

[۶]- صحيح ابن حيان : ج، ۱۵ ص، ۲۷۰ شماره‌ي حديث ۴۰۱۰ و مسند احمد ج، ۱ ص، ۲۹۳.
     
  
مرد

 
احترام خانة فاطمة زهرا (رضي الله عنها)

بدون ترديد احترام به خانة حضرت زهرا (رضي الله عنها) احترام به حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه وسلم) است و هتک حرمت حضرت زهرا (رضي الله عنها)، توهين به رسول اکرم (صلي الله عليه وسلم) و خاندان او محسوب مي‌گردد، که هيچ مسلماني آن را جايز نمي ‌داند.

اما بر خلاف آنچه ديگران ادعا مي ‌نمايند، ما معتقديم که همة صحابه و خصوصاً حضرت ابوبکر و عمر (رضي الله عنهما) با دختر گرامي رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) رفتاري شايسته داشته ‌اند و احترام خانة آن بانوي بزرگوار را کاملاً مراعات نموده ‌اند.

چنانچه حضرت ابوبکر (رضي الله عنه) توصيه فرمودند: «ارقبوا محمداً (صلى الله عليه وسلم) في أهل بيته»[۷] ‌«حال محمد (صلى الله عليه وسلم) را درباره‌ي اهل بيتش مراعات کنيد».

و فرمودند: «والذي نفسي بيده لقرابة رسول الله (صلى الله عليه وسلم) أحب إليّ أن أصل من قرابتي»[۸] «قسم به ذاتيکه جانم در دست اوست ارتباط و خويشاوندي با خاندان پيامبر نزد من دوستدارتر از آن است که با خويشاوندان خويش، خويشاوندي نمايم».

و از طرفي حضرت ابوبکر (رضي الله عنه) جدّ برخي از ائمه محسوب مي‌ گردد چنانکه امام صادق (رحمه الله) که مادرش ام فروه نواده‌ي محمد و عبدالرحمن، پسران ابوبکر (رضي الله عنه) بود مي‌ فرمود: «من از دو سو نواده‌ي ابوبکرم» «ولدني ابوبکر مرتين»[۹].

و علامه عبدالحسين احمد اميني نجفي در کتاب «الغدير» مي ‌گويد:

«بزرگداشت و احترام يار غار بزرگوار پيامبر و مهاجري که به تنهايي پيامبر اسلام را در سفر هجرت همراهي مي ‌کرد و نامش در سر فهرست مهاجران ثبت است، بايد براي ما اهميت داشته باشد. و نشناختن حق ابوبکر و کم رنگ جلوه دادن شخصيت او، از جنايات فاحش و قضاوت ناعادلانه و داوري از روي احساسات به شمار مي‌آيد»[۱۰].

حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) نيز به اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وسلم) احترام خاصي قايل بودند. و خطاب به حضرت فاطمه (رضي الله عنها) فرمودند:

«يا فاطمة! والله ما رأيت أحداً أحب إلى رسول الله (صلى الله عليه وسلم) منک والله ما کان أحدٌ من الناس بعد أبيك (صلى الله عليه وسلم) أحب إليّ منک»[۱۱].

«اي فاطمه! بخدا قسم من کسي را محبوبتر از تو نزد پيامبر خدا نيافتم و بخدا قسم هيچ کسي بعد از پدر بزرگوارت نزد من محبوبتر از تو نيست».

عقيده و اراده‌ي خاص حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) به اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وسلم)، سبب شد تا ايشان از ام کلثوم (رضي الله عنها) دختر گرامي حضرت علي و فاطمة زهرا (رضي الله عنها) خواستگاري نمايند.

چنانکه مورخ شهير شيعي، احمد بن أبي يعقوب يعقوبي متوفي (۲۸۴ه‍.) مي ‌گويد «عمر، ام کلثوم، دختر علي بن ابي‌طالب را که مادرش فاطمه دختر پيامبر بود از علي بن ابي طالب خواستگاري کرد. پس علي گفت: که او هنوز کودک است، عمر گفت: آنچه پنداشتي نخواستم. ليکن خود از پيامبر خدا شنيدم که فرمود:

«کل سبب ونسب ينقطع يوم القيامة إلاَّ سببي وصهري».

«هر بستگي و خويشاوندي در روز رستاخيز بريده مي‌ شود، جز بستگي و خويشي و دامادي من، پس خواستم که مرا بستگي و دامادي با پيامبر خدا باشد؛ پس او را به زني گرفت و ده هزار دينار به او مهريه داد»[۱۲].

جاي بسي شگفتي است‌ که ‌نويسندگان مقاله‌ي «دردانه‌ي کوثر و يورش به خانه‌ي وحي»، ازدواج حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) را با دختر حضرت علي (رضي الله عنه) مورد نقد قرار نداده ‌اند و اين واقعه را منکر نشده ‌اند در صورتيکه کدام عقل سليم مي ‌پذيرد که حضرت علي (رضي الله عنه) دخترش را به ازدواج قاتل همسر گراميش، فاطمه (رضي الله عنها) در آورد و با وي رابطة دوستانه برقرار نمايد!؟

[۷]- بخاري، صحيح بخاري ج، ۱۴ ص، ۵۷۹ کتاب فضائل اصحاب النبي، باب مناقب قرابه رسول الله، شماره‌ي حديث ۳۷۱۳، (دارالکتب العلمية، بيروت ۱۴۱۲ هـ- ۱۹۹۲م).

[۸]- همان مرجع ج، ۴ ص، ۵۷۹ شماره‌ي حديث ۳۷۱۲.

[۹]- اعيان الشيعه ج، ۱ ص، ۶۵۹.

[۱۰]- الغدير، ج، ۷ ص، ۷۳-۷۴ (دارالکتاب العربي ۱۴۰۳هـ- ۱۹۸۳م).

[۱۱]- مستدرک حاکم، ج، ۴ ص، ۱۳۹ شماره‌ي حديث ۴۷۸۹، (دارالمعرفه ۱۴۱۸ه‍. ۱۹۹۸م).

[۱۲]- يعقوبي احمد بن ابي يعقوب، تاريخ يعقوبي، ج، ۲ ص، ۳۵ ترجمة: محمد ابراهيم آيتي، (شرکت انتشارات علمي و فرهنگي ۱۳۶۶ ش).
     
  
مرد

 
نقد روايات هتک حرمت خانة حضرت زهرا (رضي الله عنها)


نويسندگان مقاله‌ي «دردانه‌ي کوثر و يورش به خانه‌ي وحي» به طرزي ماهرانه کوشيده‌ اند تا عباراتي را از کتب اهل سنت نقل نمايند و شهادت حضرت فاطمة زهرا (رضي الله عنها) را حقيقتي تاريخي جلوه دهند. که ما در اين بخش به نقد روايات نقل شده مي پردازيم و قضاوت در «تحريف روشن تاريخ» را بر عهده‌ي خوانندگان گرامي مي ‌گذاريم.
بررسي روايت احمد بن يحيي بلاذري در کتاب «انساب الأشراف»

روايت بلاذري در انساب الاشراف از چند جهت قابل نقد و بررسي مي ‌باشد:

اولاً- انقطاع متعدد در اسناد روايت؛ روايتي را که بلاذري نقل مي‌ کند در آغاز آن مي ‌گويد: «المدائني عن مسلمة بن محارب، عن سليمان التيمي عن ابن عون: إن أبابکر أرسل إلي علي ...

راوي اول ابوالحسن، علي بن محمد بن عبدالله مدائني قريشي است که از جانب محدثين مورد جرح قرار گرفته است از آن جمله حافظ ابو احمد، عبدالله بن عدي جرجاني (متوفاي ۳۶۵هـ) مي ‌گويد:

علي بن محمد بن عبدالله بن ابي سيف المدائني، مولي عبدالرحمن بن سمره وليس بالقوي في الحديث و هو صاحب الاخبار، قل ما له من الروايات المسندة»[۱۳].

«علي بن محمد بن عبدالله بن ابي سيف مدائني، برده‌ي عبدالرحمن بن سمره است وي در روايت حديث توانا نيست بيشتر به روايت اخبار مي ‌پردازد و روايت مسند او اندک ‌اند».

راوي ديگر سليمان بن طرخان، ابوالمعتمر بصري است که نه از ابن عون روايت کرده و نه مسلمه بن محارب از او روايت کرده است چنانکه علامه جمال الدين مزي در تهذيب الکمال آورده است[۱۴].

و راوي آخر يعني عبدالله بن عون بن أرطبان است وي تابعي است به خاطر آنکه در سنين کودکي انس بن مالک را ديده است اما از هيچ يک از صحابه‌ي پيامبر روايت نکرده، چنانکه امام شمس‌الدين احمد ذهبي (متوفاي ۷۴۸ ه‍( مي‌ فرمايد:

«ما وجدت له سماعاً من أنس بن مالک ولا من صحابي ما، انه ولد في حياة ابن عباس و طبقته»[۱۵].

«من روايتي که شنيدن روايت وي را از انس بن مالک يا صحابي ديگر ثابت کند نديدم در حالي که او در زمان ابن عباس متولد شده است».

حال با اين سندي که در چند جا انقطاع دارد و کسي که خود شاهد ماجرا نبوده است چگونه مي ‌توان ادعاي به اين بزرگي را به اثبات رساند.

ثانياً: در ادامه‌ي روايت مي ‌آيد که:

«و جاء علي، فبايع و قال: کنت عزمت أن لا أخرج من منزلي حتي أجمع القرآن»[۱۶].

«و علي آمد و با «ابوبکر» بيعت کرد و گفت: من تصميم گرفته بودم تا زمانيکه ‌قرآن را جمع ‌آوري نکنم از خانه ‌ام خارج نشوم».

از ادامه‌ي روايت دو مطلب مهم مشخص مي ‌گردد:

که حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) هيچ گونه اقدامي در جهت سوزاندن خانه‌ي حضرت فاطمه (رضي الله عنها) ننمود و فقط به تهديد مصلحت‌آميز بسنده نمود.

حضرت علي (رضي الله عنه) نيز بدون اينکه مورد اهانت قرار بگيرد خود شخصاً نزد حضرت ابوبکر (رضي الله عنه) رفت و پس از بيان علت تأخير، بدون اکراه با وي بيعت نمود؛ چنانکه روايتي را که احمد بن يحيي بلاذري در صفحه قبل از اين روايت نقل کرده کاملاً در تأييد اين ادعا است.

«لما بايع الناس أبابکر اعتزل علي والزبير فبعث اليهما عمر بن الخطاب وزيد بن ثابت؛ فأتيا منزل علي فقرعا الباب فنظر زبير من قتره، ثم رجع الي علي فقال: هذان رجلان من أهل الجنة وليس لنا أن نقاتلهما، قال: افتح لهما، ثم خرجا معهما حتي أتيا أبابکر فقال ابوبکر: يا علي! أنت ابن عم رسول الله و صهره فتقول إني أحق بهذا الامر لا ها الله! أنا أحق به منک، قال: لا تئريب يا خليفه رسول الله (صلي الله عليه وسلم) اُبسط يدک أبايعک، فبسط يده فبايعه»[۱۷].

«هنگاميکه مردم با ابوبکر بيعت نمودند، علي و زبير منزوي شدند، (حضرت ابوبکر) عمر و زيد بن ثابت را نزد آنان فرستاد، آنان به منزل علي آمدند و در زدند، حضرت زبير از سوراخ در نگاه کرد و سپس نزد علي برگشت و گفت: اينان دو تن از مردان بهشتي ‌اند، و ما حق نداريم با آنان بجنگيم.

آنگاه علي گفت: در را بر آنان بگشا، سپس آنان همراه با علي و زبير نزد ابوبکر آمدند، ابوبکر گفت: اي علي! تو پسر عمو و داماد رسول الله خدا هستي، و مي ‌گويي: من به امر خلافت مستحق‌ترم؛ نه، بخدا قسم من در اين مورد از تو مستحق‌ترم، علي گفت: جاي سرزنش نيست، اي خليفه رسول خدا، دستت را بياور تا با تو بيعت کنم، آنگاه ابوبکر دستش را دراز کرد و علي با او بيعت نمود».

ثالثاً: به فرض اينکه حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) فتيله‌اي در دست داشته باشد و تهديد به سوزاندن خانه نمايد از کجاي اين روايت ثابت مي‌ شود که حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) خانه‌ي حضرت فاطمه (رضي الله عنها) را آتش زد و وي را به شهادت رساند!؟

رابعاً: حضرت علي (رض) در «نهج البلاغه» تصريح مي ‌کند که با مخالفان بيعت با خليفه يا امام برخورد شديد شود، گرچه اين کار به درگيري بيانجامد؛ آنجا که مي‌ فرمايد:

«فان اجتمعوا علي رجل و سموه إماماً کان ذلک لله رضي، فان خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلي ما خرج منه، فان أبي قاتلوه علي اتباعه غير سبيل المؤمنين وولاه الله ما تولي»[۱۸].

«و چون ايشان (مهاجرين و انصار) گرد آمده مردي را خليفه و پيشوا ناميدند رضا و خشنودي خدا در اين کار است، و اگر کسي به سبب عيب جويي و يا بر اثر بدعتي از فرمان ايشان سرپيچيد او را به اطاعت وادار نمايند، و اگر فرمان آنها را نپذيرفت با او مي ‌جنگند به جهت آنکه غير راه مومنين را پيروي نموده، و خداوند او را واگذارد بآنچه که به آن رو آورده است».

ما با آنکه معتقديم در امر بيعت با خليفه هيچ گونه درگيري ميان شيخين و حضرت علي رخ نداده، اما باز هم اگر حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) کسي را تهديد کرده باشد مطابق با فرمان حضرت علي (رضي الله عنه) او را معذور مي ‌دانيم.

[۱۳]- عسقلاني، احمد بن حجر، لسان الميزان، ج، ۴ ص، ۲۵۳ موسسه الاعلمي للمطبوعات ۱۴۰۶ ه‍ ۱۹۸۷ م.

[۱۴]- مزي، جمال الدين يوسف، تهذيب الکمال، ج، ۱۲ ص، ۶ شماره شرح حال ۲۵۳ موسسه الرساله ۱۴۰۷‍هـ- ۱۹۸۷م.

[۱۵]- ذهبي، احمد بن عثمان، سير اعلام النبلاء ج، ۶ ص، ۳۶۴۶ موسسه الرساله ۱۴۱۴ ه‍ ۱۹۸۷ م.

[۱۶]- بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، ج، ۱ ص، ۵۷۶ دارالمعارف، مصر ۱۹۵۹ م.

[۱۷]- همان مرجع ج، ص، ۵۸۵.

[۱۸]- فيض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج، ۵ ص، ۸۴۱-۸۴۰ چاپ : تهران.
     
  
مرد

 
rostam91: ما با آنکه معتقديم در امر بيعت با خليفه هيچ گونه درگيري ميان شيخين و حضرت علي رخ نداده، اما باز هم اگر حضرت عمر فاروق (رضي الله عنه) کسي را تهديد کرده باشد مطابق با فرمان حضرت علي (رضي الله عنه) او را معذور مي ‌دانيم.
شمااز استثنائات تاریخی

فرمان علی ع مربوط به دهها سال بعد از مرگ عمر و هنگام خلافت خوده ایشان است

چگونه فرمانی رو قبل از صادر شدن نافذ میدانی

ااگگر چه حتی اینگگونه هم نبوده و حضرت علی برای احتجاج از این مسئله یاد کرده اند


منظور علی علیه السلام چیز دیگگری بوده

این جمله نهج البلاغه خطاب به معاویه است

شما همه اون رو نقل نکردی

حضرت علی میفرماید که ای معاویه من امام هستم و یا بقول شما خلیفه اگگر امامت مرا قبول نداری باید خلافت مرا بپذیری همانگگونه که عمر و ابوبکر و عثمان را پذیرفتی چرا که منهم مانند انها انتخاب شدم

سپس میفرماید اگگر فرمان مرا نپذیری با تو میجنگم همانگونه که در عصر خلفا جنگیده میشد


شما هنوز فرق احتجاج و کلام رو متوجه نمیشی


احتجاج یعنی حجت اوردن حال حجت را برای هر کس میاوری باید از چیزی باشد که آنطرف به ان معتقد است


مثلا در قران وقتی ابراهیم بت ها را شکست گناه را گردن بت بزرگ انداخت و گفت او این کارا را کرده حالا کسی بیاید وبا همین اشاره توضیح دهد که ابراهیم معتقد بوده بت یزرگ قدرت انجام کارهایی را دارد


ابن ابی الحدید از شارحان اهل سنت نهج البلاغه درباره این نامه می نویسد:« ... لانه احتج علی معاویه ببیعة اهل الحل و العقد له و قیاسه علی بیعة اهل الحل و العقد لابی بکر...»(2) حضرت علی احتجاج کرده با معاویه به بیعت اهل حل و عقد با او و آنرا بر با بیعت اهل حل و عقد با ابابکر مقایسه کرده است...


مرحوم فیض اللاسلام هم در شرح این نامه می نویسد: امام علی در این نامه خطاب به معاویه می نویسد به عقیده شما که خلافت از جانب خدا و رسول تعیین نشده بلکه به اجماع امت برقرار می گردد و مردم اجماع کرده و ابوبکر و عمر و عثمان را خلیفه قرار دادند همان اشخاص مرا برای خلافت تعیین نمودند. بنابراین آنها که حاضر بودند( مردم مدینه و...) نمی رسد که جز او را انتخاب کنند و آنها که حاضر نبودند( معاویه و مردم شام ) نمی رسد که آن را نپذیرند...(3)


2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی،ج 14، ص36.
3. فیض الاسلام، سید علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، انتشارات موسسه تالیفات فیض اللاسلام، ج5، ص841.


این نامه بعد از جنگ جمل ارسال شد


شما در اسناد خود به فیض الاسلام اشاره کردید اما شرح همین اقای فیض الاسلام را نیاوردید که در ذیل همین نامه نوشته شده همچنین شرح ابن ابی الحدید را

تلبیس و تدلیس چقدر و تا کی


مسئله مخالفت علیو جمعی از انصار ومهاجر اثبات شده است در حالیکه علی ع از بزرگترین افراد در اسلام اسن و واجد هر بزرگی و خدمت و منقبت چگونه از اجماع حرف میزنید با کدام اجماع ابوبکر پذیرفته شد

راحت تر این است بگوییم در شرایط هرج و مرج گروهی که از قبل تدارک دیده بوده و برنامه ریزی کرده بودند خلافت را ربودند آنهم با تعداد اندکی موافق که خشونت را سرلوحه کار و بیعت گرفتن قرار دادند


انها گفتند اگر با علی خشونت کنیم کسی جرات اعتراض نخواهد داشت و همین کار را کردند تا مردم بدانند

افرادی که به زهرا و علی رحم نمیکنند به انان نیز رحم نخواهند کرد
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 44 از 48:  « پیشین  1  ...  43  44  45  46  47  48  پسین » 
مذهب
مذهب

Fatemeh Zahras Martyrdom | شهادت زهرا: بزرگترین دروغ تاریخ

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA