ارسالها: 531
#31
Posted: 7 Jan 2013 22:40
nimachi: احتمال اينكه اونجا اونجوري نباشه هم زياده
البته اگه اون دنیایی هم وجود داشته باشه که بخواد بهشت و جهنمی باشه توش.
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 572
#32
Posted: 7 Jan 2013 22:41
Aatena: البته اگه اون دنیایی هم وجود داشته باشه که بخواد بهشت و جهنمی باشه توش.
تو ديگه چرا بهش اعتقاد نداري؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 531
#33
Posted: 7 Jan 2013 22:43
nimachi: تو ديگه چرا بهش اعتقاد نداري؟
چیزی که وجود نداره که نمیشه بهش اعتقاد داشت
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#34
Posted: 7 Jan 2013 22:50
nimachi: تو هم شيطوني ها
نمی دونم شاید.در کل من معتقدم دنیای دیگه ای وجود نداره.مرگ یه پایان هست.همین!
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 572
#35
Posted: 7 Jan 2013 22:52
چطوري به اين نتيجه رسيدي؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 531
#36
Posted: 7 Jan 2013 22:59
nimachi: چطوري به اين نتيجه رسيدي؟
اگر به زبان خیلی ساده بخوام بگم چیزهایی مثل خدا و دنیای پس از مرگ و اینجور مسائل چیزی نیست که برای اثباتش بخواهیم زیاد به منطق و استدلال تیکه کنیم چون نه میشه صد در صد ثابتش کرد و نه میشه صد در صد انکارش کرد.پس با دنیای درونمون می تونیم اونو بپذیریم یا نه.من در درونم عمیقا باور دارم نه خالقی هست و نه دنیای پس از مرگی.و از اونجاییکه در زندگیم همیشه یک درصد کنار میزارم برای هر چیزی که یک درصد ممکنه فکر من درست نباشه بنابر همون یک درصد اگر دنیای پس از مرگی باشه اهمیتی هم نمیدم چجوریه.وقتی زمانش رسید می فهمم.
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 572
#37
Posted: 7 Jan 2013 23:01
Aatena: اگر به زبان خیلی ساده بخوام بگم چیزهایی مثل خدا و دنیای پس از مرگ و اینجور مسائل چیزی نیست که برای اثباتش بخواهیم زیاد به منطق و استدلال تیکه کنیم چون نه میشه صد در صد ثابتش کرد و نه میشه صد در صد انکارش کرد.پس با دنیای درونمون می تونیم اونو بپذیریم یا نه.من در درونم عمیقا باور دارم نه خالقی هست و نه دنیای پس از مرگی.و از اونجاییکه در زندگیم همیشه یک درصد کنار میزارم برای هر چیزی که یک درصد ممکنه فکر من درست نباشه بنابر همون یک درصد اگر دنیای پس از مرگی باشه اهمیتی هم نمیدم چجوریه.وقتی زمانش رسید می فهمم.
آورين
ادامه بده
خوب اگه باشه نمي ترسي عذابت بدن؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 531
#38
Posted: 7 Jan 2013 23:09
nimachi: خوب اگه باشه نمي ترسي عذابت بدن؟
عذاب بر طبق کدوم دین؟معیار برای عذاب و پاداش کدوم یکی از این ادیان و مذاهب می تونه باشه؟
چیزی که هست اساس همه ی دین ها یه سری مسائل اخلاقی هستند که همراه شده با اداب عبادت مخصوص به خودشون و مقدار زیادی خرافات که به تنه های این دین چسبیدند.اخلاق معمولا در طول دوره های زمانی یه سری صفات خاص و مشترک بودند.مراسم عبادی هم که با همون خرافات عجین شدند و اگرم نشده باشن چه اهمیتی داره؟ مگر اینکه با خدای احمقی طرف باشیم که بخواد برای اینکه براش ورد نخوندن عذاب بده.خرافات هم که مشخصه تکلیفش.من شخصا به اخلاق پایبندم. فکرم نکنم برای انجام ندادن چند تا خم و راست شدن کسی رو عذاب بدن.بنابر اون چیزهایی که عنوان میکنند به نظر میاد نسبت به خیلی از متدینین استحقاق بیشتری برای بهشت دارم.
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 572
#39
Posted: 7 Jan 2013 23:11
Aatena: عذاب بر طبق کدوم دین؟معیار برای عذاب و پاداش کدوم یکی از این ادیان و مذاهب می تونه باشه؟
با توجه به عقايد خودت
آيا حاضري بر اساس عقايد و طرز تفكر خودت عذاب بشي يا نه؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 531
#40
Posted: 7 Jan 2013 23:15
nimachi: آيا حاضري بر اساس عقايد و طرز تفكر خودت عذاب بشي يا نه؟
فکر میکنم وقتی ما چهارچوبی به نام دین آسمانی رو نمی پذیریم نمیتونیم بدون چهارچوب شخصی هم باشیم.چون این باعث میشه افسارگسیخته باشیم.من خودم شخصا به خط قرمزهای خودم خیلی اهمیت میدم.اما اینکه بخوام بر اساسش عذاب ببینم اونم در دنیایی که بهش معتقد نیستم اصلا، هنوز فکر نکردم.بر فرض محال که فرض محال هم اسمش روش هست اگر دنیای دیگه ای باشه اره من حاضرم معیار عقاید و خط قرمزهای خودم باشه.
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است