صفحه 6 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 پسین »

زندگی پس از مرگ

bamdad_2014

کاربر

ارسالها: 2546

#51 Posted: 7 Dec 2013 20:52

درود بر شما

zabih241: bamdad_2014
بنظرمن برای عوام مردم بهتر این است که به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته باشند.چون باعث میشود که پلیس درونی داشته باشند...
واقعیتش رو بخواید دوست خوبم،من سعی می کنم که خوب و بد،بهتر و بدتر رو،واسه دیگران تعیین نکنم،خود من به شخصه براساس نیازهام زندگی می کنم و تمام تلاش رو بر این امر میذارم که به گوناگونی سلایق و باورها احترام بذارم،به باور من،خوب و بد و بهتر و بدتر هر فرد رو،خود اون فرد باید تشخیص بده اما در مورد نقش بازدارنده دین و باور به خدا و آخرت،هیچ تضمینی وجود نداره که یک فرد دیندار و خداباور و باورمند به آخرت،به اخلاقیات پایبند باشه.

می تونید پستی رو که در خصوص اخلاقیات در دین،در اینجا گذاشتم مطالعه کنید،شاید منظورم روشنتر بشه.

zabih241: اما نه میتوان رد کرد..نه میشود کاملآ قبول!!
دوست خوبم،من با توجه به جهان بینی و نیازهای خودم به عنوان تایپک پاسخ دادم،من ناخدا باور هستم (به هیچکدام از خدایانی که تا به حال مورد پرستش قرار گرفته باور ندارم)،چرا ناخدا باورم؟ چون نیازی به معبود و خالق ندارم،پس موجودی به نام خالق و مسایل متافیزیکی مربوط به اون که برگرفته از دین هست،از زندگی شخصی من کنار میره،وقتی اشاره به این موضوع دارم که نیازی به خالق ندارم،منظورم اینه که : بر فرض اینکه خالقی وجود داشته باشه و معجزاتی هم داشته باشه و از این معجزات من رو هم بی نصیب نذاره و برای من هم معجزه کنه،بازم فرقی برام نمی کنه چون من توی تمام مسایلم از وجود اون بی نیازم.

zabih241: مسیحی ها میگویند.هر کس به مسیح اعتقاد ندارد.به شفاعت نمیرسد و آمرزیده نمیشود..تازه چندین فرقه دارند..مسلمانان هم که مثلآ سنی هایی که بمب به خودشان میبندند..و شیعیان را میکشند..به این خیال که به بهشت میروند..جالب اینجاست کسانی هم که کشته میشوند..به بهشت میروند..عجیب نیست!!!
نازنین،عملیات انتحاری که من به اون اشاره کردم،مختص به دین خاصی نیست من برای اینکه حق مطلب رو درباره باور به زندگی پس از مرگ ادا کنم و منظورم رو برسونم به اون اشاره کردم،یک فرد انتحاری میتونه هر دینی داشته باشه البته فرموده شما به گمونم می تونه صحیح باشه،هر دو طرف به باور دینداران هر طرف در بهشت جای دارند و شهید می باشند احتمالا،چه فرد انتحاری کننده و چه قربانیان عملیات انتحاری و به گمونم هر طرف قضیه به کشته شدگانش واژه شهید رو بده و اونا رو شهید بنامه. اما درباره اشاره ای که به شفاعت در دین مسیح و آمریزده شدن داشتید،خود من به شخصه،با ۳ خانواده مسیحی تجربه گفتگو داشتم و اونا اصرار داشتن که چرا مسیحی نمیشی تا آمرزیده بشی و...؟ هر دین و هر مکتبی یک سری راهها برای رسیدن و نزدیکی به معبودشون و آمرزش و... دارند و هر دینی خودش رو بر حق میدونه و معبودش رو شایسته پرستش،با احترامی که برای تمامی ادیان و پیروانشون قائلم،اما من همون طور که پیشتر عرض کردم،به هیچکدوم از ادیان و معبودانشون نیازی ندارم،پس یک فرد ناخدا باور هستم و می مانم.

zabih241: عقاید مردم تا زمانیکه ایده تروریسم از آن بیرون نیاید محترم است..
البته خود من هم به آزادی ادیان باور دارم البته تا زمانی که اخلاقیات رو زیر پا نگذارند و برای سلامت و امنیت دیگران (غیر پیروانشان) خطر یا تهدیدی نباشند.

zabih241: من که مانده ام..کی راست گفته کی دروغ؟!

در پاسخ به این پرسشتون،خودتون باید به پاسخش برسین،من چیزی واسه گفتن ندارم دوست خوبم.

خوندنش خالی از لطف نیست

ویرایش شده توسط: bamdad_2014

andishmand

ارسالها: 24568

#52 Posted: 15 May 2014 20:54

مرگ پایان زندگیست یا پس از مرگ زندگی ادامه دارد؟

پس از مرگ چه می‌گذرد؟ به کجا می‌رویم و چه می‌بینیم؟ آیا بعد از مرگ، نوع دیگری زندگی وجود دارد یا این‌که همه چیز هنگام مرگ به پایان می‌رسد؟

شاید این پرسش‌ها کهن‌ترین سئوالاتی است که همواره در ذهن بشر حضور داشته و دارد. پرسش‌هایی که تا کنون بی‌پاسخ مانده‌اند، یا این‌که پاسخ‌های موجود به هیچ‌وجه قابل اثبات نیستند؛ چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ مذهبی و یا فلسفی. در این میان نتایج تحقیقات یک جراح مغز و اعصاب امریکایی که در کتابی با عنوان "اثبات بهشت" منتشر شده، محافل علمی و مذهبی و فلسفی جهان را به بحث و جدل واداشته.

چندی پیش به مناسبت انتشار کتاب دکتر اِبِن آلکساندر، جراح مغز و اعصاب امریکایی، نشریه‌ی نیوزویک، با اشاره به این کتاب، با تیتر بزرگ نوشت: «بهشت وجود دارد!» و در واقع به میلیاردها انسانی که به دنبال پاسخ به پرسش‌های همیشگی خود هستند، نوید داد که بله، پس از مرگ زندگی ادامه دارد.

در این کتاب که از زمان انتشارش در امریکا تا به امروز، جزو سه کتاب پرفروش سال شده است، دکتر الکساندر با اشاره به تحقیقات خود و خصوصاً تجربه‌ی شخصی‌اش متذکر می‌شود که چگونه از فردی بدون باور مذهبی خاص و حتی بدبین، به فردی با باورهای مذهبی عمیق تبدیل شده است. وی در این کتاب، ماجرای تجربه‌ ی شخصی خود را مطرح می‌سازد؛ هنگامی که پس از این‌که در کمایی عمیق به سر می‌برد، پزشکان معالج وی قطع امید می‌کنند، ولی ناگهان چشم باز می‌کند و جهان اطراف خود را بار دیگر می‌بیند.
وی در ابتدا تاکید می‌کند که به مدت هفت روز در کما فرو رفته بود و روز هفتم، ناگهان به زندگی و جهان اطراف ما بازگشت؛ و این امر خود جنبه‌‌ای نمادین است از انرژی و قدرتی در ماوراء تصور بشریت. چرا که روز هفتم در تمامی مذاهب حائز اهمیت است و حامل باری فلسفی و یا مذهبی.

وی سپس تجربه‌ی این هفت روز در کمای خود را شرح می‌دهد. هنگامی که تصور داشت به روی ابرها شناور است و اصوات پیرامون خود را می‌شنود، «اما همانند بارانی که بر شما ببارند، ولی شما را خیس نکنند». وی از جهانی سخن می‌گوید که در آن افراد زیادی حضور داشتند که همگی مانند اشباحی نورانی بوده و همه چیز در اطراف وی، با این‌که کاملاً از هم متمایز بودند، ولی به گفته‌ی او «مانند نقش و نگار یک قالی ایرانی، گویا به هم متصل بوده و یک شکل کلی را می‌آفریدند». وی در بخش دیگری افزوده که در تمام این مدت، زن جوانی که مانند هاله‌ای نورانی بوده، او را همراهی می‌کرده و از طریق فکر با او مکالمه داشته و او را تسکین می‌بخشیده و به وی می‌گفته که «نگران نباش! این‌جا همه تو را دوست دارند و دیگر دلیلی برای ترس و وهم از چیزی نداری».

حال، چرا با این‌ که سالانه صدها کتاب که در سراسر جهان در ارتباط با زندگی پس از مرگ منتشر می‌شوند، چنین سروصدایی به پا نمی‌کنند، ولی کتاب دکتر الکساندر که در آن بخش‌هایی از یادداشت‌هایش می‌تواند دور از منطق و کاملاً تخیلی تلقی شود، گرچه بسیار بحث و جدل به پا کرده، ولی نه تنها مایه‌ی تمسخر جامعه‌ی علمی قرار نگرفته، بلکه زمینه‌ای ایجاد کرده برای راه‌اندازی تحقیقاتی دقیق‌تر و عمیق‌تر در این رابطه؟ بدین دلیل که دکتر الکساندر که خود فرزند یک جراح مغز و اعصاب صاحب‌نام امریکایی است، همواره پژوهش‌گر و دانشمندی جدی به حساب می‌آمده و در محافل علمی بسیار مورد احترام است و و اکنون یکی از مهم‌ترین اساتید دانشکده‌ی پزشکی هاروارد می‌باشد.

حال دکتر الکساندر در تحقیقات خود و با استناد به تجربه‌ی شخصی‌اش تاکید دارد که بدون شک ذهنیت انسان بسیار پیچیده‌تر است تا حتی سیستم فعالیت مغز که به نوبه‌ی خود پیچیده‌ترین فرآیند فعالیتی بدن به حساب می‌آید؛ و نتایج تحقیقات و خصوصاً شرح حال تجربه‌ی پرفسور ابن الکساندر که در کتاب وی با عنوان "اثبات بهشت" منتشر شده، کتابی که در سال ۲۰۱۳ نیز در اروپا و بسیاری از مناطق دیگر جهان منتشر شد ، سبب شده که برخی از پژوهش‌گرانی که سال‌ها در این زمینه فعالیت داشتند، بار دیگر به دلیل نزدیکی نتایج تحقیقات آن‌ها با کتاب دکتر الکساندر، فعالیت خود را از سر گیرند.

به طور مثال، پرفسور پیم فان‌لومل، متخصص و جراح قلب، سال‌ها در زمینه‌ی تجربیات افرادی تحقیق کرده که پس از سکته‌ی قلبی، مدتی در کما به سر برده‌اند و بار دیگر به زندگی باز گشته‌اند. نتایج تحقیقات وی که در نشریه‌ی معتبر پزشکی "لان‌ست"، چاپ امریکا، منتشر شد، با کتاب دکتر الکساندر شباهت‌های فراوانی دارد. او ۳۴۴ بیمار را که خودش موفق شده بود پس از سکته‌ی قلبی و کما، بار دیگر آن‌ها را به هوش آورد، تحت بررسی قرار داد و با مقایسه‌ی آن‌ها پی برد که ۲۰درصد تجربیات این افراد تقریباً با یک‌دیگر مشابه بوده‌اند. افرادی که همگان، هنگام فرورفتن در کما به دنبال سکته‌ی قلبی، بین مرگ و زندگی قرار گرفته‌اند و شرح داده‌اند که حس کرده‌اند روح‌شان از بدنشان خارج شده، از نوعی تونل عبور کرده و با موجوداتی نورانی ارتباط داشته‌اند.

از سوی دیگر، دکتر ژان ‌ژاک شاربونیه، پزشک متخصص بیهوشی فرانسوی نیز در همین زمینه، کتابی را منتشر ساخته با عنوان "هفت دلیل محکم برای باور داشتن زندگی پس از مرگ". وی در بخشی از تحقیقاتش، به بررسی فعالیت مغز پس از سکته‌ی قلبی پرداخته و خصوصاً هنگام بازگشت به زندگی. وی تاکید دارد که تنها ۱۵ ثانیه پس از ایست قلبی و بیهوشی، فعالیت الکتریکی مغز کاملاً قطع می‌شود، به طوری که دیگر اثری از فعالیت در نمودار نوار مغزی وجود ندارد. ولی وقتی برخی از این افراد به هوش می‌آیند، با این‌که قلب و مغز آن‌ها از کار افتاده بود، به خوبی شرح می‌دهند که در اطراف آن‌ها در آن لحظات چه گذشته و می‌توانند هرآن‌چه شنیده‌اند را به درستی بازگو کنند. به عقیده‌ی وی، این امر نشان‌دهند‌ه‌ی این است که ذهنیت انسان یا به عبارتی دیگر، روح انسان، پس از مرگ مغز به فعالیت خود ادامه می‌دهد. حال چگونه و به چه مدت، هنوز پاسخی برای این پرسش پیدا نشده.

دکتر شاربونیه در ارتباط با این‌که چرا تا به حال با وجود پیشرفت‌های بسیار چشم‌گیر فن‌آوری‌های علم پزشکی، در زمینه‌ی زندگی پس از مرگ، نتایجی حاصل نشده متذکر می‌شود که اکثریت دانشمندان هنگامی که به پدیده‌ای برمی‌خورند که خارج از چارچوب عادی دانش و علم آن‌هاست، آن را کنار می‌گذارند. چرا که برخی نمی‌خواهند باورهای‌شان متزلزل شود و برخی دیگر نیز بیم از آن دارند که در صورت گام نهادن در این راه، محافل علمی از آن‌ها به عنوان شارلاتان و یا خرافاتی یاد کنند. وی معتقد است که زمانی در این مسیر پیشرفت خواهیم کرد که علم و دانش سنتی کنونی، جایی برای علومی متفاوت و شاید فراتر از مرزهای تفکر دانشمندان کنونی باز کند.

منبع

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

ویرایش شده توسط: andishmand

andishmand

ارسالها: 24568

#53 Posted: 15 May 2014 22:17

ای کاش بجای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بردمیدن بودی

خیام

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

sinarv1

کاربر

ارسالها: 6789

#54 Posted: 15 May 2014 22:28

واقعا خنده داره ...زندگى پس از مرگ؟!!!!

نمى دونم ديگه چى بگم

mohsen_parsafar

کاربر

ارسالها: 133

#55 Posted: 15 May 2014 23:13

عزیزان سلام بر همه شما

آری زندگی پس از مرگ وجود دارد اما با شرائطی دیگر که تقریبا همگان از آن بی خبرند.اگر درک فکری ما توانائی تحلیل جهان پس از مرگ را ندارد نباید آنقدر مغرور و خودخواه باشیم که بدون ارائه دلیل محکم آنرا رد کنیم و کسانی که در مورد آن صحبت میکنند را مسخره.تاریخ را به یادآرید زمانی که گالیله از گرد بودن زمین و چرخش آن به دور خورشید می گفت امابا اوبه عنوان یک نادان برخورد میشد وکسی حاضربه شنیدن سخنانش نبوداما حقیقت روشن شد. در این مورد هم بالاخره خواهید دید که جهان پس از مرگ وجود دارد اما اگر منطقی ومنصف نباشید بسیار دیر متوجه میشین و در آن زمان به گناهان خویش معترف میشوید امابسیار دیر است و خطاب قهر فرا می رسد که خاموش باشید وبرای آنهاکه به خدا و جهان آخرت ایمان ندارند مجازاتی بس عظیم مهیا است. و کسانی که به جهان پس از مرگ و پروردگار معتقدند پاداشی بس عظیم خواهند داشت اما چه فایده که بسیاری از ما انسانها درک نمی کنیم .ببینید بسیاری از افراد جوامع غربی بدون هرگونه آمیزه های مذهبی به این نکته رسیده اند و اونهم نه آدمهای معمولی بلکه آدمهای دانشمند و با سواد نظیر پزشکان فوق تخصص

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#56 Posted: 1 Aug 2014 20:35

آقای محسن پارسافر
شما که حرف از گالیله میزنی پس حتما میدونی توسط روحانیون کافر شناخته شد و حکم سوزاندنشو دادن اما مجبور شد توبه کن،وقتی موضوع تاریخی رو طرح میکنید کامل بگید تا شبه ای به وجود نیاد.

sinarv1

کاربر

ارسالها: 6789

#57 Posted: 10 Oct 2014 15:16

rahgozar72

کاربر

ارسالها: 58

#58 Posted: 12 Oct 2014 12:53

asatir: andishmand:
پس از مرگ چه می‌گذرد؟ به کجا می‌رویم و چه می‌بینیم؟ آیا بعد از مرگ، نوع دیگری زندگی وجود دارد یا این‌که همه چیز هنگام مرگ به پایان می‌رسد؟

مرگ تا ابد همراه نیست
مرگ جز یک وقفه کوتاه نیست

مرگ یعنی لغزش پای حیات
مرگ یعنی زندگی در خاطرات

انسان از سه سطح جسم - کالبد اختری و روح تشکيل شده است.

جسم: چيزی است که شما آنرا با چشمانی کاملا معمولی ميتوانيد ببينيد.

روح: موجودی فروهشيار که تمام کنترل های شخصی بدست آن انجام میپذيرد. مانند احساسات. شعور، معرفت ،

حافظه،تفكر،اختيار، شجاعت، عشق، نفرت، علاقه، انگیزه و ... همه حالات روحی است که توسط «بدن» در این دنیای مادی به منصه‌ی ظهور می‌رسد. اگر دو نفر نسبت به یک دیگر شناختی پیدا می‌کنند، روح آنهاست که با هم آشنا شده‌اند – اگر نفرت پیدا کنند نیز همین‌طور است.

ما دو نمونه حافظه داريم:يكي همين حافظه كه كل خاطرات ما ست ودر روحمان ذخيره ميشه.
يه نمونه حافظه هم در كل سلولهاي بدنمان هست كه عكس العملهاي بي اختياري بدن ما مثل طپش قلب و تنفس يا پلك زدن ناشي از اين حافظه است و هماهنگي اين دو حافظه در مغز پردازش ميشه
خاطرات موجود در حافظه همه انسانها درجهان دیگری (مانند سرور مرکزی اینترنت) ذخیره میشود همچنان که از هر کامپیوتری در جهان شما يا ديگران میتوانید ایمیل باکس خود را چک کنید و اطلاعات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید پس افرادی در جهان میتوانند به حافظه ما دست یابند مثل كساني كه ذهن خواني ميكنند وبرای انتقال فکرمان از تله پاتی يا اسكالرميتوان استفاده كرد.
حافظه یکی از آسيب پذیرترین و حساس ترین فرایندهای ذهنی بشراست و بشدت تحت تاثیر شرایط زندگی فرد است. اختلالات حافظه به علت مسایل روانشناختی، تعارضات و کشمکش‌های فرد باعث فراموشی يا آلزايمراست.نمونه ديگرفراموشی به علت ضربه به سرهست كه عمدتا قابل درمان است. ،ضربه هايي كه به سر ميخورن سيستم عصبي و پردازش مغز و به هم ميريزن و چون روح وجسم با هم و هماهنگ كار ميكنن بنابر اين تا روح توي بدن هست نميتونه مستقل عمل كنه ممکن است فردی که دچار ضربه و آسیب مغزی شده است، نتواند اتفاقات گذشته را به یاد آورد، به این نوع فراموشی،«فراموشی پس گستر»گفته می‌شود. چنانچه فرد توانایی یادآوری خاطرات گذشته اش را داشته باشد ولی نسبت به اتفاقات بعد از ضربه دچار فراموشی گردد، اصطلاحاً به این حالت «فراموشی پیش گستر»گفته می‌شود تو اين حالت حافظه تا قبل از ضربه قابل دسترسه،و اين شخص اگه بعد 20 سال خوب بشه و نگاه تو آينه بكنه شوكه ميشه چون خودشو يكدفعه 20 سال پيرتر ميبينه!.

مغز شبیه سایر ارگان های بدن از سلول تشکیل شده است و در واقع قادر نیست پدیده های درونی ذهن را ایجاد نماید.هوشیاری و آگاهی بشر مستقل از مغز وی فعال است و سلول های خاکستری مغز به صورت مکانیزمی برای آشکارسازی ذهن عمل می کنند، درست مانند یک تلویزیون که امواج دریافتی را به صوت و تصویر تبدیل می نماید.زمانی که کسی از نظر مغزی صدمه می بیند ، این مسئله لزوماً به معنای این نیست که او ذهن خود را از دست داده است بلکه تنها نشان می دهد که سیستم عصبی مغز صدمه دیده.
چرا خاطرات موجود در حافظه ما درجهان دیگری هم ذخیره میشه؟
دليلش مشخصه، پس از مرگ روح از شدیدترین متعلقش که همان بدن است،ميخواد جدا بشه كه اين جدائي سخته جدیدترین تعریف از مرگ بر اساس علم روحی امروزی بیان شده‌است. به این صورت که روح و جسم انسان با ۱۴ ریسمان انرژی (ریسمان‌های نقره‌ای) به جسم متصل است و با جداشدن تک تک این ریسمان‌ها مرگ فرامیرسد. در حقیقت مرگ به دلیل تغییر فرکانس روحی و به پایان رسیدن یک دوره تکامل روح رخ می‌دهدو البته پس از مرگ، اراده و اختیار از آدمی سلب می‌گردد. یعنی چنین نیست که به هر کجا بخواهد بتواند برود و یا با هر کس بخواهد بتواند دیدار نماید. بنابراين براي راحتتر جدا كردن روح ازبدن و همچنين براي سلب اراده و اختيار، بهترين راه پاك كردن كامل حافظه از روحه كه فرشته مرگ اينكارو ميكنه وروح به برزخ ميره تا روز رستاخيزكه مجددا حافظه ذخيره شده به روح دانلود ميشه .

کالبد اختری چيست؟

اين کالبد رابطی است بين روح و جسم. جنس کالبد اختری از ماده است به نام اکتوپلاسم که در بدن تمامی انسانها وجود دارد. جسم اختری به جسم مادی با يك ریسمان انرژی متصله اين ریسمان انرژی از شبکه خورشيدی (بالای معده) کالبد به جسم وصله که کار آن کنترل علائم حياتی جسم است. هر دفعه شما بخواب ميرويد بطور نا آگاهانه کالبد اختری از بدن شما جدا شده و به کهکشان میپوندد تا از نيروهای کيهانی تغذيه کند. و اين ریسمان انرژی کنترل علائم حياتی را به روح ميرساند. اگر اين ریسمان انرژی قطع شود شخص خواهد مرد.
اگر هر شب هنگام خواب بطور غير هوشيار عمل��ون فکنی را تجربه ميکنيد. پس چرا نتوانيد بطور هوشيار اينکار را انجام دهيد در سفر روح اين عمل با آگاهي و هوشياري كامل انجام مي گيرد آرام آرام از جسمتان خارج میشوید به محض اين كه روح ( آگاهي ) بدن را ترك مي كند خود را در ناحيه اي به رنگ آبي مايل به خاكستري مي بيند و احساس میکنید که ۱ متری از سطح بدن بالا آمده اید. آرام روی بدن خود بنشینید. بار اول كه به جسم خود نگاه کنید اضطراب آور است.
شايد شما كالبد اختري خودتون رو ديده باشيد. بختك همان کالبد اختری شخص است که هنگام خواب از بدن فاصله ميگيرد ناگهان هوشياری به بدن باز ميگردد شخص چشمانش بسته است وليکن با چشمان کالبد اختری سايه که خود اوست را ميبيند. حواس بدن کار نميکنند چون اختيار در دست کالبد اختری است شخص سعی ميکند که حواس را به بدن بازگرداند و تلاشی که فرد ميکند موفق به باز گرداندن کالبد به بدن ميشود و آن هنگام است که شخص از خواب بيدار ميشود.
......

asatir: هنگام مرگ روح از شدیدترین متعلقش که همان بدن است،ميخواد جدا بشه
دوست عزیز داری داستان تخیلی تعریف میکنی؟ این ۱۴ ریسمان نقره ای کجاست؟ تغییر فرکانس روح با دستگاهرقابل اندازه گیری هست؟!
asatir: پس از مرگ، اراده و اختیار از روح آدمی سلب می‌گردد
دوست عزیز، اگر روحی انسان از روح خدا هست، پس اختیار و اراده جزء ذات این روح هست و نمیشه ازش گرفتش. اگه بشه اختیار رو از روح بگیری که در حقیقت اختیار رو از خدا گرفتیم. اگر هم بشه اختیار رو از خدا گرفت، پس خدا مختار کامل نیست!!!

SPARTAK

کاربر

ارسالها: 352

#59 Posted: 30 Oct 2014 20:08

من معتقد هستم بعد از مرگ دنیای دیگری وجود داره

خیلی سعی در توضیح کیفیت اون ندارم چون چیزیه که هیچکس ندیده و هر چه بگی طعنه ای به تخیل هم میزنه

اما دلیل من برای وجود اون دنیا

دقیقا موجودیت در این دنیاست

۱-قیلمت فقط برای ادمهاست و نه حیوانات

دلیل

حیوانات همه امور رو از روی غریزه انجام میدهند مثلا هرگز حیوانی رو که براشون خطری نداره و یا خوراکشون نیست نمیکشن اما انسان با داشتن خصوصیاتی مثل قدرت طلبی و حسادت و تکبر و نیز داشتن اختیار همنوعانش رو میکشه بدون اینکه برای مصرف خوراک داشته باشه یا براش خظر بالقوه باشه

بخاطر قومیت ...اعتقاد ....وووادم کشی میکنه

همه ادمها در ته قلبشون به دنیای دیگری اعتقاد دارند نشونه اون هم اینه که همه سعس میکنن خوب باشن و از بدی بدشون میاد

واقعا اگر فکر کنید همه چیز در این دنیاست پس چرا ادم کارهای بسیار بد لذت بخش رو اجام نده و چرا خیلی ها از اون گریزانند

اخلاق و انسانیت در واقع همون اعتقاد به عقبی و خداست

باز تکرار میکنم

اگر همه چیز در همین دنیاست وبعدش خبری نیست

چرا عموم مردم از انجام جنایت حتی در خلوت خودشون و در جایی که ممکن نیست گیر قانون بیفتن امتناع میکنن

SPARTAK

کاربر

ارسالها: 352

#60 Posted: 30 Oct 2014 20:14

rahgozar72: دوست عزیز، اگر روحی انسان از روح خدا هست،
مگر خدا روح دارده یا مگر خدا روحی از جنس روح ماست گه از اون روح به ما هم داده باشه

؟؟؟؟ rahgozar72: دوست عزیز داری داستان تخیلی تعریف میکنی؟ این ۱۴ ریسمان نقره ای کجاست؟ تغییر فرکانس روح با دستگاهرقابل اندازه گیری هست؟!
وقتی در یک مکان عمومی و دارای تنوع اعتقادی صحبت میکنیم باید حرفهامون مستند و دارای مدارکی قابل قبول برای قاطبه اون جمع باشه لذا موافقم که اعتقادات مذهبی نباید یکسویه مطرح بشه در این تاپیکها

ضمنا اختیار هواره با ادمی همراه با روح او و با جسم او و کلا اختیار انسان در روح اوست و قبل و بعد از حدوث در کالبد انسان هم موجوده منتها در هر یک از عوالم این اختیار به شکلی و دراری حدودی هست

با احترام

صفحه 6 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 پسین »

مذهب /

زندگی پس از مرگ

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا