ارسالها: 24568
#121
Posted: 23 Jan 2018 14:53
حجةالوداع
حجةالوداع و غدیر خم
در پایان سال دهم (۶۳۲ میلادی) پس از هجرت، محمّد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد و از این طریق تمام جزئیات مراسم حج را به پیروانش توضیح داد.طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد،
در بازگشت به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمعکردن حجاج خطبهای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است
تفاسیر شیعه قرآن مائده ۳ را به انتصاب علی (به عنوان جانشین محمّد) در این قضیه نسبت میدهند.اهل سنت معتقدند که عدهای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آنها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند
مرگ
محمد چند ماه پس از حجةالوداع مریض شد و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد.
در روز دوشنبهای که محمد سخت بیمار بود (که در همان روز هم درگذشت) و نمیتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز خواند.
محمد سرانجام در روز بنا بر اعتقاد شیعه دوشنبه ۲۸ صفرو بنا به اعتقاد اهل سنت ۱۱ ربیعالاول سال ۱۱ هجری برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، (برابر با ۷ خرداد سال ۱۱ خورشیدی در ۶۳ سالگی درگذشت.
پس از مرگ محمد ابوبکر وارد مسجد شد و ابتدا آیهای از قرآن را با این مضمون خواند:«محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد.» سپس گفت: «ای مردم، هر کس محمد را میپرستید، پس همانا محمد مردهاست و هر کس خدای محمّد را میپرستید، بداند که او زندهای است که هرگز نمیمیرد.» او را در منزل عایشه دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.[۱۱۲] نقل است که چون محمد درگذشت، اهل بیت شروع به گریه و زاری کردند. میان مردم اضطراب و تشویش به راه افتاد. برخی مانند عثمان پسر عفان از سخن گفتن بازماندند و عدهای مانند عمر بن خطاب نیز مردن او را باور نداشتند.
پس از درگذشت محمد، گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۱۱۴] این امر درحالی بود که، علی[۱۱۵] به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاریاش بودند.[۱۱۶] گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت میکردند، اما مهاجران این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیکتر به محمد میدانستند.[۱۱۷] عمر بن خطاب، یکی از صحابه مهم محمد، ابوبکر را به عنوان جانشین در سقیفه نامزد کرد و بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد. پوناوالا مینویسد تاریخنگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نامهای ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنیهاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.
در میان مهاجران عدهای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد میدانستند. این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شدهاست و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کردهاست که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر میگفت که اگر چهل یاور داشت قیام میکرد.به نوشته پوناوالا علی و بنیهاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.
بتدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدیدمیآورد.فوریترین کار ابوبکر رسیدگی به شورشهای قبایل عرب در جنگهایی که مورخین مسلمان بعدی نام «جنگهای ارتداد»بر آن نهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی به سمت امپراتوری روم شرقی (بیزانس) به دلیل شکست پیشین مسلمانان بود.پس از ابوبکر، به ترتیب عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب به خلافت رسیدند که به خلفای راشدین مشهورند. پس از آنان حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد میدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند .
خانواده
همسران و فرزندان
زندگی محمد معمولاً به دو دوره تقسیم میشود: قبل از هجرت در مکه، و پس از هجرت. گفته میشود محمد سیزده زن یا کنیز داشتهاست (نسبت به وضعیت برخی به عنوان زن یا کنیز توافق وجود ندارد)در هنگام درگذشت محمد، نه نفر از همسرانش در قید حیات بودند. ازدواجهای محمد با اهداف گوناگونی انجام میشد: بعضی تصمیم شخصی، بعضی به دلیل بیوهبودن زن، و بعضی به دلایل سیاسی، مانند ایجاد یا حفظ اتحاد قبیلهها.
یکی از اشکالهایی که در غرب به پیامبر اسلام گرفته میشد تعدد زوجات او بودهاست که آن را ناشی از شهوتپرستی میدانستند که از پیامبر الهی به دور است. مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی، تمام ازدواجهای او را در آن فضای تاریخی ارزیابی و توجیه میکنند. به گفتهٔ برخی منابع، در فرهنگ عربستان دوران محمد، ازدواج فقط یک تصمیم شخصی برای اهداف شخصی نبود، بلکه عموماً وابسته به نیازهای درون قبیلهای یا بین قبیلهای جهت تشکیل متحدین بود . به عقیده جان اسپوزیتو، ازدواج مجدد برای بیوهها در فرهنگ عرب که بر روی باکرهبودن دختر تأکید میکرد، مشکل بود.
در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه که سنی بین ۴۰ تا ۴۵ سال داشت،ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفقی بود که ۲۵ سال دوام یافت.محمّد از طرق مختلف بر خدیجه تکیه میکرد و تا زمانی که او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد.
خدیجه در ۶۵ سالگی درگذشت. چندی پس از مرگ خدیجه خوله بنت حکیم به محمد پیشنهاد کرد که با سوده یا با عایشه ازدواج کند. گفته شده که محمد از خوله خواست که مقدمات ازدواج او با هر دو را فراهم کند. عایشه در آن زمان در نامزدی پسری از مشرکان به نام جبیر بن مطعم بود، اما ابوبکر نامزدی او را به هم زد تا با محمد ازدواج کند. گرچه برخی منابع اولیه عایشه را هنگام ازدواج با محمد کودکی شش تا نه ساله ذکر کردهاند.
حفصه دختر عمر بن خطاب بود که شوهر اولش در جنگ بدر کشته شد. پس از بیوهشدن حفصهٔ ۲۰ ساله که ۳۵ سال از محمد کوچکتر بود، محمد وی را به عقد خود درآورد.
زینب بنت خزیمه (امالمساکین) بیوه عبیده بود و کمی پس از ازدواج با محمد در ۳۱ سالگی درگذشت.
ام سلمه بیوه ابوسلمه بود.
زینب بنت جحش زن طلاقگرفتهٔ زید (فرزندخواندهٔ محمد) بود.
جویریه دختر رئیس قبیله بنیمصطلق بود.
ام حبیبه بیوه عبید و دختر ابوسفیان (رهبر اهالی مکه و مخالف پیامبر) بود و از طریق شخص سومی با محمد ازدواج کرد.
صفیه از اسیران یهودی در جنگ خیبر بود که شوهرش پس از جنگ خیبر اعدام شده بود. ازدواج صفیه با محمد به زودی — یا در خیبر یا در مسیر بازگشت به مدینه — صورت پذیرفت.
میمونه نیز بیوه بود و در ۵۱ سالگی با محمد ازدواج کرد.
ماریه را فرمانروای مصر به محمد هدیه داده بود و کنیز محمد بود.
ریحانه بانوی یهودی اسیرشدهای از قبیله بنیقریظه بود که سیرهنویسان در مورد همسر یا کنیز بودنش اختلاف نظر دارند. ریحانه که سهم محمد از غنائم بنیقریظه بود هنگامی که به نکاح یا کنیزی محمد (۵۸ ساله) درآمد ۲۰ سال داشت.
فرزندان
خدیجه چهار دختر (ام کلثوم، رقیه، زینب، فاطمه) و دو پسر (قاسم، عبدالله) برای محمد آورد که دو پسر او در کودکی درگذشتند. دو دختر اول با عثمان و فاطمه با علی ازدواج کردند. امکلثوم و رقیه پیش از محمد درگذشتند. ماریه نیز پسری به نام ابراهیم آورد که در دو سالگی درگذشت.
محمد از طریق فاطمه زهرا دارای دو نوه پسر شد به نامهای حسن و حسین شد. همچنین دختر فاطمه به اسم زینب نقشی مهم در مطالبه حقوق خاندان محمد در زمان امویان پس از کشته شدن حسین در نبرد کربلا ایفا کرد. نسل محمد از طریق فاطمهٔ زهرا ادامه یافت که بهعنوان شریف یا سید شناخته میشوند. آنها بهعنوان تنها نسل بازمانده از محمد، مورد احترام شیعه و سنیاند. شیعیان حسن و حسین و فرزندان حسین را امام و جانشین برحق محمد میدانند
دامادها
عتبه و عتیبه فرزندان ابولهب، عثمان بن عفان، علی ابن ابیطالب و ابوالعاص بن ربیع، دامادهای پیامبر اسلام بودهاند.
میراث
اصلاحات
اصلاحات در صدر اسلام
به گفتهٔ مورخ ویلیام مونتگمری وات، برای محمد مذهب موضوعی شخصی و انفرادی نبود بلکه «پاسخ کلی شخصیت او به وضعیتی بود که او خود را در آن مییافت. او نه تنها به جنبههای مذهبی و نظری شرایط موجود، بلکه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و فشارهای سیاسی که بر مکه در زمان او حاکم بود، پاسخ میداد.»[۱۴۱] به گفتهٔ برنارد لوئیس، دو روایت سیاسی مهم در اسلام موجود است: در اولی به محمد به عنوان زمامدار در مدینه نگاه شده و در دیگری به او به عنوان یک شورشگر در مکه. لوئیس اسلام را نوعی انقلاب میداند که جوامعی که به آنها وارد شد را تا حد زیادی تغییر داد.
مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند که اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را در حوزههایی همچون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، بردهداری، حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای قومی بهبود بخشید.به گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیتهای طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن ورود به شغلهای مختلف برای افراد مستعد باز بود.»
سنت
سنت حاوی اعمال و گفتههایی است که به محمد نسبت داده شده و از مسائلی مانند عقاید و آداب مذهبی، بهداشت شخصی و دفن مردگان گرفته تا سؤالات فلسفی مانند عشق میان انسانها و خدا را شامل میشود. مسلمانان به محمد به عنوان الگو مینگرند و سنت او تأثیر زیادی در فرهنگ اسلامی گذاشتهاست. بسیاری از آداب مذهبی مانند نماز روزانه، روزه، حج سالیانه در سنت یافت میشود ولی در ظاهر قرآن یافت نمیشوند
ادامه در پست بعدی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#122
Posted: 25 Jan 2018 13:33
در فرهنگ اسلامی
محمد در فرهنگ و ادبیات اسلامی
ورودی کاخ توپقاپی در استانبول، تفکر مسلمانان را دربارهٔ نقش محمد نشان میدهد — «خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد فرستاده اوست»
برخلاف ادیان مسیحیت و بودایی، که عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی است، هنرهای اسلامی بهطور اکید، غیر شمایلی بوده و مسلمانان از به تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شدهاند. اما این بدان معنا نیست که محمد در هنرهای اسلامی به اشکال دیگری حضور ندارد، اسامی او، به خصوص نام «محمد»، به صورت خوشنویسی در همهجای دنیای اسلام و بهخصوص در مساجد باشکوه امپراتوری عثمانی، بهچشم میخورد. همچنین مینیاتورهای پارسی، ترکی و مغولی بسیاری با سبکهای خاص، وجود دارد که پیکر محمد در آنها ترسیم گشته اما صورت او اغلب مخفی یا محو و در هالهای از نور ترسیم گردیدهاست.
در دین اسلام
محمد در باورهای اسلامی مقدسترین و واجبالاحترامترین شخصیت در تاریخ اسلام بهشمار میرود.
به صورت تاریخی میان مسلمانان اختلاف نظر در مورد انجام گناه کبیره یا صغیره توسط محمد، ماهیت آن در صورت پذیرش خطاپذیری، در دوران قبل یا بعد از تبلیغش وجود داشتهاست. به عنوان مثال حنبلیها معتقد بودهاند که محمد تنها عصمت در انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبودهاست. متکلمان شیعه هشام بن حکم، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی نظرات مختلفی دربارهٔ جزئیات عصمت پیامبران داشتهاند (عصمت در تشیع را ببینید). دیدگاه رسمی شیعیان امروزی دیدگاه سید مرتضی است. پال والکر، مورخ غربی، معتقد است که «قرائت لفظی» از متن قرآن (مثلاً فتح ۲) و احادیث آزادانه به محمد گناه و خطا نسبت میدهد و همچنین معتقد است که مسلمانان اولیه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشتهاند. والکر معتقد است که دیدگاه خطاناپذیر بودن محمد، ابتدا توسط شیعیان به محمد نسبت داده شدهاست.
در سایر ادیان
محمد در کتاب مقدس
محمد در نزد بهائیان یکی از پیامبران خدا،
در نزد گورو نانک (بنیانگذار آئین سیک) نماینده برهمن (خدای برتر هندوها)، و نزد مورمونها دریافت کننده نور خدا و حقایق اخلاقی میباشد.
به نوشته محمود طالقانی، روحانی شیعه، مسلمانان معتقد به ذکر نام و مشخصات محمد پیامبر اسلام در کتابهای پیش از خود هستند در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نمیپذیرند. همچنین وی سبب هجرت اقوامی از یهود را به سرزمین حجاز و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بینشان یثرب (مدینه کنونی)، همین پیشبینیها و پیشگوییها میداند. او قرآن بقره ۸۹ را دربارهٔ امید و انتظار اولیه و سپس کفر اهل کتاب به محمد و دین جدید وی دانستهاست.
در فرهنگ غرب
محمد در فرهنگ غرب
در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته میشد که توسط مسلمانان پرستیده میشود. پس از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد. نوشتههای غربی از قرن ۱۸ به بعد تحلیلهای تاریخیتری از محمد ارائه میکردند که عموماً ادعای پیامبری او را رد میکرد. این نوشتهها آغشته به فلسفه غربی و تأثیرپذیرفته از الهیاتی بود که نویسندگان این اثرها به آنها اعتقاد داشتند. بسیاری از این مطالعات بر پایه تحقیقات تاریخی زیادی بنا میشدند و توجه بیشتری به عوامل انسانی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی در مقایسه با عوامل مذهبی، الهی یا روحانی داشتند. تنها در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، نویسندگان غربی آگاهی بیشتری از اهمیت واقعیتهای مذهبی و روحی که در زندگی بنیانگذاران مذاهب عمدهٔ دنیا وجود دارد به دست آوردند و موفق به ترکیب پژوهش دقیق (آنگونه که در غرب فهمیده میشود) به همراه یکدلی با موضوعی که آن را بررسی میکنند شدند به گفتهٔ ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، نویسندههای معاصر عموماً این نظر را که محمد عمداً پیروانش را فریب دادهاست رد میکنند و معتقد به صداقت کامل و حسن نیت او هستند. در نظر مونتگمری وات صداقت کامل البته لزوماً درستی را ایجاب نمیکند: «محمد ممکن است آنچه در ضمیر ناخودآگاهش بودهاست را با وحی الهی اشتباه گرفته باشد». به گفتهٔ آلفورد ولش دلیل تأثیر زیاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشهناپذیر او به مأموریتش بود.به باور ویلیام مونتگمری وات تحمل مشقتها جهت رسیدن به هدفش، زمانی که هیچ توجیه عقلانی برای امیدواری وجود نداشت، صداقت محمد را نشان میدهد و فرض عدم صداقت محمد درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن میسازد.
نقد
نقد محمد
این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. لطفاً با افزودن یادکرد به منابع قابل اعتماد برطبق اصول تأییدپذیری و شیوهنامهٔ ارجا
ع به منابع، به بهبود این نوشتار کمک کنید. مطالب بدون منبع ممکن است به چالش کشیده و حذف شوند.
پیشینه نقد محمد به زمان حیات وی در سده هفتم بازمیگردد؛ زمانی که عربهای نامسلمان حجاز عمدتاً به خاطر تبلیغ توحید، در کلامشان به او میتاختند. عمده این انتقادات چنانکه در قرآن بیان شدهاست شامل اتهام شاعری، سحر، کهانت، جنون، دروغ بستن به خدا و انگیزههای نظیر کسب قدرت و ثروت میشدهاست. در کنار مشرکان و کافران، یهودیان همعصر محمد نیز انتقاداتی را طرح کردهاند، نظیر ناتوانی درآوردن معجزاتی مانند معجزات موسی.
در سدههای میانه اروپا، مسیحیان و یهودیان از منظر دیگر و بر اساس آموزههای دینی خود به نقد محمد پرداختهاند و تصویر ضدمسیح را از وی ترسیم کردهاند. در دوران مدرن نیز غالباً در اروپا و سرزمینهای غیراسلامی بر اساس رویکرد کلی نقد دین و دینداری و ارائه تفسیر مادی و تقلیل گرایانه از رویدادهای تاریخی به انتقاد از او پرداخته شدهاست.
در مقابل نیز قرآن و مسلمانان و نیز برخی غیرمسلمانان در طول تاریخ تلاش کردهاند تا این نقدها را پاسخ دهند و برخی از تحریفات تاریخی و نسبتهای نادرست را تصحیح کنند.
برخی از مسائل امروزین
مسلمانان دنیا، همواره در گفتار و نوشتار با القاب و احترام از محمد یاد میکنند و مخالف نمایاندن هرگونه تصویر مشخصی از چهرهٔ محمد هستند تا مبادا آن تصویر، موجب توهین و بیاحترامی گردد. موج جدیدی از اعتراضات عمومی مسلمانان و واکنشهای رسمی دولتهای اسلامی، با چاپ کاریکارتورهایی از محمد در غرب آغاز گردید. خاورشناس آرتور جفری طی مقالهای به این نکته اشاره میکند که متداولترین رنجشی که مسیحیان در دل مسلمانان نشاندهاند از آن ناشی میشود که آنان از درک حرمت بسیار والایی که مسلمانان برای پیامبر خود قائلند، مطلقاً ناتوانند. همچنین، آنهماری شیمل در مقدمه کتاب خود دلیل حذف تصاویر نسخه انگلیسی نسبت به نسخه آلمانی کتاب خود را چنین شرح میدهد: «با آنکه آن تصاویر مربوط به آثار دوره میانه اسلام است، اما نمایاندن شمایل پیامبر، خاطر مسلمانان روزگار ما را رنجه مینماید، مگر آنکه به توصیف لفظی باشد.»
در سال ۲۰۰۵ چاپ کاریکاتورهای محمد در روزنامه یولاندز پستن، که در واقع سه عدد از این کاریکاتورها در دانمارک چاپ شده بودند، واکنشهای تندی را در میان مسلمانان به دنبال داشت. تظاهرکنندگان در هندوستان و پاکستان پرچم دانمارک را به آتش کشیدند، چندین کلیسای مسیحیان را آتش زدند، در خیابانها با قمه تعدادی از مسیحیان را مورد حمله قرار دادند و یک مسیحی را داخل تیوپ لاستیکی پر از نفت قرار داده و به آتش کشیدند. در پی این اقدامات از دولت دانمارک خواسته شد که بابت چاپ کاریکاتورها در روزنامه یولاندز پوستن عذرخواهی کند، اما دولت دانمارک با اشاره به اصل آزادی بیان در دانمارک حاضر به عذرخواهی نشد. در آمریکا، نروژ، آلمان، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی به نشان همبستگی با یولاندز-پُستن کاریکاتورها را چاپ کردند. در پی آن سفارت خانههای دانمارک مورد حمله قرار گرفتند، کالاهای دانمارکی تحریم شدند و در پی به آتش کشیدن کنسولگری ایتالیا در بنغازی لیبی ۹ نفر کشته شدند.
پـــــایــــان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#123
Posted: 1 Feb 2018 00:40
اصحاب کهف
اَصْحابِ کَهْف یا یاران غار مؤمنانی(مسیحی) که در دوران حکومت دقیانوس(۲۰۱ -۲۵۱م) از حکمرانان روم باستان زندگی میکردند. آنان همگی جز یکی از آنان که یک چوپان به همراه سگش بود، از اشرافزادگان و درباریانی بودند که برای حفظ ایمان خود و ایمن ماندن از ستم دقیانوس، به سمت غاری حرکت کردند و در آنجا به خواب عمیقی رفتند که حدود سیصد و نه سال طول کشید. سورهای در قرآن کریم به نام کهف آمده و در آیات ۸ تا ۲۶ آن به داستان این مؤمنان اشاره کرده است. همچنین گزارشهایی از این ماجرا در منابع مسیحی ذکر شده است. در روایات شیعه اصحاب کهف جزو یاوران امام مهدی(ع) معرفی شدهاند.
درباره اینکه این ماجرا در چه منطقهای رخ داده و آن غار در کجاست، اختلافنظر وجود دارد. مشهورترین آن منطقه اِفِسوس (نیز اِفِسُس) در استان ازمیر ترکیه ذکر شده است. مجموعه تلویریونی مردان آنجلس تولید شده در تلویزیون ایران به داستان آنها میپردازد
تذهیب از کتاب Menologion of Basil II
داستان
اصحاب کهف (یاران غار)، عدهای مؤمن مسیحی که در دوران حکمرانی یکی از حکمرانان روم باستان به نام دقیانوس(۲۰۱ -۲۵۱م) زندگی میکردهاند آنها جز یکی که یک چوپان به همراه سگش بود، از اشرافزادگان و درباریانی بودند که دین خود را از یکدیگر مخفی نگاه میداشتند.
آنها پس از ظلم حکومت به سمت غار حرکت کرده و چون به غار رسیدند به خوابی عمیق رفتندو در حدود سیصد و نه سال خوابیدند. خداوند آنان را به گونهای قرار داده بود که هرکس به آنان مینگریست آنان را بیدار میپنداشت، در حالی که در خواب بودند. آنها پس از این مدت و بعد از بیدار شدن تصور کردند چند ساعتی بیشتر نخوابیدهاند. این تردید به گفته برخی، از آن جهت بود که آنان در آغاز روز، وارد غار شده و به خواب رفته و در پایان روز بیدار شده بودند.[۶]آنها بعد از بیداری، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به شهر رفته و غذایی تهیه کند.
درباره این که چه کسی مأمور تهیه غذا شد، قرآن سخنی نگفته است اما طبق برخی روایات یملیخا یا تملیخا داوطلب این کار شد.وی پس از مراجعه، چهره شهر را دگرگون یافت و از همین رو بسیار شگفتزده شد.
تعداد و نام اصحاب کهف
در باره شمار اصحاب کهف در منابع روایی و تاریخی اختلافنظر وجود دارد. در منابع مسیحی تعداد آنها ۷ تن معرفی شده و برخی نیز آنان را ۵ و برخی نیز ۱۳ تن نقل کردهاند. همچنین نامهای آنان در منابع مسیحی عبارتاند از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس، کشطونس. اما طبری نامهای آنان را اینگونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش.
قرآن کریم اما هیچگونه تصریحی درباره شمار اصحاب کهف ندارد و صرفا به اختلاف مردم در عدد اصحاب کهف اشاره دارد. برخی آنها را با سگ همراهشان ۴ تن و برخی ۶ تن و برخی ۸ تن دانستهاند. برخی معتقدند قرآن، نظر سوم را پذیرفته است.
در قرآن
آیات ۸ تا ۲۶ سوره کهف به داستان اصحاب کهف میپردازد. این آیات حاوی هدایت این اصحاب از سوی خداوند، ایمان و کشمکش آنان با کافران، پناهبردن به غار، معجزه زندهماندنشان به یاری خدا، بیداری مجددشان و برخورد با مردم، روشنشدن حقیقت و بیان جدالی که کافران با پیامبر(ص) در این مسئله داشتند، اشاره دارد.
طبق تأیید قرآن آنها مدت ۳۰۹ سال در غار در حالت خواب بودهاند.
اصحاب کهف و رقیم
در آیه ۹ سوره کهف با عطف «الرقیم» بر «الکهف» آمده است: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحبَ الکهفِ والرَّقیمِ...» و این بحث میان مفسران به پیروی از برخی روایات، مطرح شده که آیا اصحاب کهف و رقیم یک گروه هستند یا دو گروه جدا تا برای اصحاب رقیم نیز تفسیر و شأن نزول جداگانهای ذکر کنند. در مورد کلمه رقیم برخی از مفسران آن را نام روستای نزدیک غار میدانند.
روایت
در روایات، اصحاب کهف جوانانی اشرافزاده معرفی شدند که در عید بزرگی به بیرون شهر رفتند. خداوند در دلهایشان نور ایمان برافروخت و آنان به خداوند ایمان آوردند، هر چند در آغاز ایمان خود را از یکدیگر پوشیده میداشتند، امّا به تدریج ایمان خود را به یکدیگر اظهار کردند. بر پایه برخی روایات دقیانوس به اصحاب کهف مدتی مهلت داد تا از ایمان خود بازگردند. آنان از این فرصت استفاده کرده و به غار پناه بردند.] برخی دیگر از روایات، آنان را امین و رازدار پادشاه عصر خود قلمداد کردهاند.
در ادبیات
اصحاب کهف، خصوصا سگ همراهشان در شعر فارسی از جمله در اشعار سنایی، عطار، مولویو سعدی بازتابهایی داشته است، بیت زیر از سعدی نمونهای از آن است:
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد
اصحاب کهف یاران امام مهدی(ع)
در روایات شیعه آمده اصحاب کهف هنگام ظهور، برای یاری مهدی موعود(ع) رجعت خواهند کرد. امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که قائم آل محمد(ص) ظهور کند، تعدادی از پشت کعبه بیرون آیند که هفت نفر از اصحاب کهف، از جمله آنان هستند.حلبی نیز گفته است که آنان وزیران مهدی(ع) هستند.همچنین از امام صادق(ع) آمده: وقتی دابه الارض خارج میشود، خداوند اصحاب کهف را همراه با سگشان برمیانگیزد.
در ادیان دیگر
داستان اصحاب کهف از معدود داستانهایی است که در منابع یهودی از آن ذکری به میان نیامده، امّا در منابع مسیحی این داستان ذکر شده است. ساختار داستان در منابع مسیحی همگونی خاصی با نقلهای اسلامی دارد و به هفت خفتگان و هفت خفتگان شهر اِفِسوس (اِفِسُس) معروف است.
اصحاب کهف در آثار شرقشناسان
داستان اصحاب کهف برای نخستینبار به وسیله خلیفه کلیسای سوریه بنام ژاک در قرن پنجم میلادی و یک قرن پیش از ظهور اسلام در رسالهای که به زبان سریانی نوشته شده تشریح گردیده است. پس از او ادوارد گیپون در کتابش به نام سقوط امپرطوری روم، به این داستان اشاره کرده است. همچنین پژوهشهایی توسط لویی ماسینیون شرقشناس فرانسوی در سال ۱۹۶۱م درباره اصحاب کهف انجام گرفت که در کتابی به نام خفتگان هفتگانه به زبان فرانسه منتشر کرده است. از سویی دیگر یونگ با مقایسه داستان اصحاب کهف و داستان خضر نبی، به موضوع تجدید حیات و عمر دوباره یافتن نظر کرده است.
آثار بر جای مانده
بنا بر نقلی از امام علی(ع) شهری که اصحاب کهف در آن ساکن بودند اِفِسوس (اِفِسُس) نام داشته است. این شهر یکی از شهرهای ایونیا در آناتولی (آسیای صغیر) بود که امروز ویرانههای آن به عنوان مرکز باستانشناسی در سه کیلومتری جنوب شهر سلجوک استان ازمیر ترکیه واقع شده است.در یک کیلومتری این شهر غاریست که مردم ترکیه آن را بهعنوان غار اصحاب کهف زیارت میکننددر درون این غار، آثار صدها قبر دیده میشود.
همچنین در میان دو روستای رقیم(رجیب) و ابوعلند و در ۷ کیلومتری اُمان پایتخت اردن غاری وجود دارد که بر فراز آن مسجدی ساخته شده و برخی از باستانشناسان معتقدند غار اصحاب کهف است.[۳۵] درباره این غار، کتابی نیز بنام اکتشاف کهف اهل الکهف منتشر شده است. غار دیگری که گفته شده احتمالا غار اصحاب کهف باشد، در نزدیکی شهر دمشق در کشور سوریه است. همچنین باستانشناسان غارهای موجود در بتراء، یکی از شهرهای فلسطین، غار کوه قاسیون نزدیک دمشق، و غاری در شبه جزیره اسکاندیناوی در اروپای شمالی و غاری در نزدیکی شهر نخجوان در منطقه قفقاز را نیز جزو مکانهایی که احتمال میرود غار اصحاب کهف باشد برشمردهاند.
غار اصحاب کهف در افسس ترکیه
علامه طباطبایی در المیزان معتقد است غار اِفِسوس در ترکیه، بر اینکه غار اصحاب کهف باشد انطباق بیشتری دارد.
مردان آنجلس عنوان مجموعه تلویزیونی با محوریت داستان اصحاب کهف است که در سال ۱۳۷۶ش توسط فرج الله سلحشور برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران کارگردانی شد. در سال ۱۳۷۷ش، و در سفر سید محمد خاتمی(رئیسجمهور سابق ایران) به واتیکان این مجموعه تلویزیونی توسط وی به پاپ ژانپل دوم(رهبر کاتولیکهای جهان) هدیه شد.این مجموعه تلویزیونی در برخی کشورهای مسلمان نظیر مصر نیز به نمایش درآمده است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#124
Posted: 25 Feb 2018 21:04
حام
حام (عبری:חָם به معنی داغ) بنابر اساطیر سامی یکی از پسران نوح و برادر سام و یافث بود که نسل او در میانرودان منتشر شدند و تمدنِ مصر، سودان، بابل، ارک، هند، سند، زنگبار، کلنه و حبش را بنیان نهادند. نخست زادهٔ وی کوش بود که از نسل او قومِ عرب به وجود آمدند.نوادگان یکی دیگر از پسرانش به نام مصرایم، تمدنهای مصر و فلسطین را بنیان نهادند. نسل پسر دیگرش کنعان در سیحون، غزه، سدوم، فنیقیه و عوره پراکنده شدند. فوط پدر کسانی بود که در لیبی، تونس، مراکش و شمال آفریقا سکونت گزیدند.
روایات مربوط با نفرین شدن حام، در کتب حدیث اسلامی نیز آمده است. با این تفاوت که در این روایات نوح مست
نبوده، بلکه در کشتی خواب بوده و عورتش بر اثر وزیدن باد آشکار شده بود؛ حام و یافث وقتی عورت او را نگریستند خندیدند، اما سام ایشان را نهی کرد و هر چه باد میگشود، سام میپوشید.وقتی سام، آنچه گذشته بود بر نوح بیان کرد، نوح از خداوند خواست که آب پشت حام و آب پشت یافث را تغییر دهدو آنگاه به ایشان گفت که خداوند فرزندان شما را سیاه و تا قیامت غلامان فرزندان سام قرار داده است، و شما عاق من شدید و پیغمبری از نسلتان قطع گردیده است.و نیز در روایات وارد شده است که نوح پیروان خود را از نزدیکی با زنان نهی کرده بود، اما حام مخالفت کرد و با همسر خویش درآمیخت، نوح نیز به این سبب او را نفرین کرد، چنانچه نطفهاش تغییر کرد و از او جز سیاهان پدید نیامدند. با این حال برخی علمای مسلمان حام را مردی پرهیزکار و شایسته دانستهاند که نوح او را برکت داد و سرزمینهایی را نیز به او بخشید. بعضی از مورخین مسلمان نیز داستان نفرین حام را ساختگی و تأثیر نفوذ اسرائیلیات بر تفاسیر قرآن دانستهاند. ابن بلخی کیومرث پادشاه داستانی ایران را از نسل حام دانسته است
موقعیت جغرافیایی فرزندان نوح که در آن نسل سام به رنگ سبز، نسل حام به رنگ آبی و نسل یافث به رنگ قرمز نشان داده شده است.
زبانهای حامی
زبانهای حامی با زبانهای سامی بی تناسب نیستند، ولی تناسبشان به اندازه تناسب موجود در بین انواع خود زبانهای سامی نمیباشد، یعنی در درجه دوم است. پارهای از مورخان اسلام مردم فینیقیه را هم از نژاد حام میدانند، ولی دانشمندان زبانشناس با این قول توافق ندارند و اقوام نامبرده را از نژاد سامی میشمارند
حام در ادبیات فارسی
ناصرخسرو
بیباک و بدخویی که ندانی به گاه خشم
نه نوح را ز سام نه مر سام را ز حام
بیرحمی و درشت که از دستبند توست
نه نیک سام رست و نه بد حام بیرحام
خاقانی
کوس جلالش به شرق و غرب بجنبید شکر نوالش ز حام و بام برآمد
تو جهان خود چو نوح مشکن از آنک که خیل سام به خیل حام پیروز است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#125
Posted: 4 Mar 2018 23:25
سام پسر نوح
سام یکی از پسران نوح در تورات میباشد. پدرش نوح پیامبری بود که مردم را به سوی کیشِ خویش میخواند، اما ]آنها به فرمان او گوش فرا ندادند و خدا تصمیم گرفت آنها را مجازات کند. این مجازات، طوفانی بود که نوح برای رهایی از آن کشتی بزرگی ساخت و گروهی از حیوان و انسان را در آن جای داد. سام و برادرانش حام و یافث نیز با همسرانشان از کشتینشینان بودند که از توفانِ یاد شده رستهاند.
سام دارای چندین پسر به نامهای عیلام، آشور، ارفکشاد، لود و آرام و چندین دختر بود. ابراهیم که شخصیت مهمی در دینهای یهودیت، مسیحیت و اسلام است، از نسل ارفکشاد است. واژههای سامی و حامی معمولاً نشان دهنده نسبیت گروهی از نسل سام یا حام دارند. زبانهای مندایی، عربی، آرامی، عبری، اتیوپیایی، آکادی و فینیسی زبانهای سامی محسوب میگردند. نام او در قرآن ذکر نشده است اما حدیثهای زیادی در مورد او در اسلام وجود دارد. بسیاری از محققان خضر نبی را همان سام ابن نوح میدانند.
سام در تورات
در کتاب جاشر از نسل سام صحبت شده است. بر پایه این اسامی معمولاً نسل سام را این گونه حساب میکنند:
عیلام: (سه پسر به نامهای شوشان، ماخول و هارمون) .
عاشور: (دو پسر به نامهای میروس و موکیل) که نسل آشوریها از اوست.
ارفکشاد: (سه پسر به نامهای انار، شلاچ و اشکول) که نسل عبریها (بنی اسرائیل، موابیتها، امونیها، ادومیها، اسماعیلیها و قاهتینیتها) از اوست. همچنین ابراهیم از نسل او میباشد.
زیزی: که نسل بلغارها از اوست.
لود: (دو پسر به نامهای پیتور و بیزایون) که نسل لیدیها از اوست.
آرام: (سه پسر به نامهای اوز، چول، گاتر و ماش) که نسل آرامیان (سوریهٔ فعلی) از اوست.
--------------------------------------------------
یافِث
یافِث (عبری:יפת، به معنی وسعت) ملقب به ابو التُرک (پدر تُرکان)در عهد عتیق به عنوان یکی از پسران نوح نامیده شدهاست.در میان مردم او به عنوان جوانترین پسر نوح معروف گشته است، ولی برخی متون او را پسر ارشد نوح میدانند. او و همسرش از جمله کسانی بودند که سوار کشتی نوح شدند و نجات یافتند.[۱۴] یافث هفت پسر داشت که یونان، ماجوج، مدای، توبال، تیراس، گومر و مشه نام گرفتند و در سرزمینهای ساحلی دریای مدیترانه واقع در اروپا و آسیای صغیر پراکنده شدند.
فرزندان یافث
مورخ ایرانی دوره ی تیموریان شرف الدین علی یزدی در کتاب خود ظفرنامه تیموری اولاد یافث علیه السلام را به شرح زیر میآورد
بعضی گویند [یافث] پیغمبر مرسل است و او را هشت پسر بود، اوّل تُرک، دوم خزر، سیوم صقلاب، چهارم روس، پنجم میشک، ششم چین، هفتم کماری و او را کیمال نیز گویند، هشتم تارخ و "اسکندر ذوالقرنین" از چهارم فرزندان او بود و هر مملکتی از ممالک تُرکستان به نام یکی از فرزندان او بازخواندهاند. و بعد از نوح علیه السّلام این جماعت سالها در شهر بابل بودهاند. شبی هر شعبهای را زبان دیگر شد و فهم زبان یکدیگر نمی کردند. بنابراین به ناچار از یکدیگر جدا شدند و پراکنده گشتند و هریک به موضعی رفتند و در آن موضع نسل ایشان زیادت شد و آن ولایت به ایشان منسوب گشت و به روایت دیگر آن است که چون تمام روی زمين نوح را شد توران زمين را به یافت [یافث] داد که پسر بزرگ بود ...لاجرم یافت [یافث] را ابو التُرک گویند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#126
Posted: 3 Apr 2018 20:41
عید پاک Easter
عید پاک (به فرانسوی: Pâques) یکی از روزهای تعطیل در سال مسیحی است که یکشنبهای در ماه مارس یا آوریل است. مسیحیان بر این باورند که در این روز عیسی مسیح پس از اینکه به صلیب کشیده شده بود دوباره زنده شده و برخاست. مسیحیان از این رویداد بهعنوانِ رستاخیز مسیح یاد میکنند.
شمایلی از سده ۱۶ مربوط به مذهب ارتودکس روسی که در آن رستاخیز عیسی مسیح ترسیم شدهاست.
عید پاک در پایان هفتهٔ مقدسی است که عیسی وارد اورشلیم میشود و توسط سربازان رومی دستگیر و پس از تحمل مصائب و سختیها بر فراز تپه جلجتا در اورشلیم مصلوب میشود. زمان این عید، برخلاف سایر اعیاد و مراسم، ثابت نیست و هر سال میان ۲۲ مارس (۲ فروردین) تا ۲۵ آوریل (۵ اردیبهشت) تغییر میکند و بدین گونه محاسبه میشود که اولین یکشنبه بعد از ماه کاملی که پس از اعتدال بهاری باشد، عید پاک است.
بزرگترین عید مسیحیان
برای مسیحیان، عید پاک با رستاخیز و قیام مسیح پیوند خورده است. طبق انجیل «عهد جدید»، عیسی مسیح دو روز پیش از «روز فصح» به صلیب کشیده شد، و روز سوم، در یکشنبهای که ماه به حالت قرص تمام بود، از قبر برخاست، ۴۰ روز در زمین زندگی کرد و بعد به آسمان رفت.
مسیحیان نخستین، که در جامعهای یهودی میزیستند، جشن رستاخیز پیشوای خود را همزمان با مراسم عید فصح برپا میکردند.
در سال ۳۲۵ میلادی و پس از آن که مسیحیت توسط دولت روم دین رسمی شناخته شد، آبای کلیسا، عید قیام مسیح را از عید فصح یهود جدا کردند، و آن را با روایات مسیحی هماهنگ ساختند.
بدین ترتیب اولین یکشنبه بعد از برآمدن ماه کامل (بدر) پس از رسیدن خورشید به برج حمل را روز قیام دانستند، که میتواند میان دوم فروردین تا پنجم اردیبهشت (۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل) قرار گیرد.
در این روز مؤمنان برای نماز و عبادت به کلیسا میروند، و به همراه دیگران سرودها و اوراد دینی میخوانند.
شام آخر
شامگاه پنجشنبه عیسی مسیح یاران نزدیک خود (حواریون) را فرا خواند تا با او شام بخورند. در این مهمانی، او به آنها [نان و شراب] عرضه کرد، سپس برای آنها سخنرانی کرد و خبر داد که به زودی دستگیر خواهد شد. پس از پایان شام، بر اساس روایات یکی از حواریون، به نام یهودا اسخریوطی، مخفیانه به نزد حاکمان رومی رفت و در ازای پولی ناچیز مخفیگاه مسیح را به آنها لو داد و زمینه دستگیری او را فراهم کرد. در پایان شب، وقتی حواریون به بستر خواب رفتند، مسیح با دو تن از یارانش به بالای کوه زیتون رفت و به مناجات پرداخت و دانست که عقوبتی سخت در انتظار اوست. سحرگاه جمعه (آدینه نیک) سربازان رومی مسیح را در موضعی به نام «باغ جتسمانی» دستگیر کردند و به مقر فرماندهی بردند. حاکمان رومی اورشلیم، به تحریک «رؤسای کهنه و مشایخ قوم یهود»، مسیح را پس از شکنجه و آزار فراوان، واداشتند که صلیبی سنگین را بر روی دوش تا بالای تپه جلجتا حمل کند.
«جمعه نیک» روز سوگواری است. پیروان کلیسا در این روز معمولاً از خوردن گوشت پرهیز میکنند. در این روز هم سبزیخواری و هم سبزهکاری توصیه شده است.
روز شنبه را که روز خاکسپاری مسیح است، اهل کلیسا به عبادت و تأمل و خویشتنداری برگزار میکنند. مسیحیان در روز «شنبه مقدس» معمولاً به خانهتکانی و خرید و آشپزی و تدارک بساط روز عید پاک مشغول هستند.
مطابق روایت، در سومین روز پس از تصلیب، یاران و نزدیکان مسیح سپیده دم به مدفن او رفتند تا جسد را تدفین کنند، اما عیسی را نیافتند و دانستند که به سوی «خداوند» رفته است.
روزهای یکشنبه و دوشنبه در همه خانهها جشن برگزار میشود، که با شادمانی و بزم و نوشخواری همراه است. غذای اصلی در این روز معمولاً از گوشت بره است.
آداب و رسوم
یکی از رسوم بسیار رایج در عید پاک رنگ کردن تخم مرغ و خوردن آن است، که بی تردید معنای نمادین دارد. روز عید به ویژه بچهها تخم مرغهای رنگین را، که «خرگوش» در گوشه و کنار باغ پنهان کرده، پیدا میکنند و با لذت میخورند. رنگ کردن تخم مرغ سنتی دیرین است، و احتمالاً اشاره به هنر رنگرزی عیسی مسیح است که جامهها را به هر رنگی که میخواست درمیآورد. چنانکه خاقانی شروانی، شاعر ایرانی هم به آن اشاره کردهاست:
تخممرغ عید پاک، تخممرغ ایستر یا تخممرغ بهاری، تخممرغهای ویژهای هستند که غالباً بهمنظور جشن گرفتن عید پاک یا آغاز بهار هدیه داده میشوند. تخممرغ نمادی پاگانی و نشانگر زایش دوبارهٔ زمین در جشنهای بهاری است و مسیحیانِ نخستین، این نماد را بهعنوان نشانه رستاخیز مسیح برای خود برگزیدند.
سبدی از تخممرغهای ایستر
در قدیم تخممرغهای عید پاک بهصورت تخممرغهایی رنگی یا نقاشیشده بود اما امروزه تخممرغهایی شکلاتی یا پلاستیکی که درونشان با شیرینیهایی مانند پاستیل پرشده است جایگزین آنها شده است. این تخممرغها را غالباً در جاهایی پنهان میسازند و به کودکان میگویند که خرگوش عید پاک یا ایستر بانی آنها را پنهان ساخته تا کودکان در صبح روز عید پاک آنها را بیابند. اگر هم که این تخممرغها را پنهان نسازند آنها را معمولاً درون سبدی که با پوشال طبیعی یا مصنوعی پر شده تا شبیه لانهٔ پرنده بهنظر آید قرار میدهند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#127
Posted: 14 May 2019 19:19
علویان (ترکیه)
علوی (ترکی:Alevîlik، کردی:Elewîtî) شاخهای از مذهب شیعه هستند. بیشتر پیروان آن در ترکیه و کمی در سوریهاند. علویان را میتوان شاخهای از شیعیان دوازده امامی دانست. علویان ازین جهت که ستایشگر حاجی بکتاش والی هستند، دیدگاه تنگاتنگی با بکتاشیه دارند. گروههای قومی علویان را ترکان آناتولی، مردم آذری، تاتارها، کردها، زازاها و ترکمنها تشکیل میدهند.
علی-محمد · شاه اسماعیل
یونس امره · پیر سلطان ابدال
حاجی بکتاش والی
دوازده امام
یکمین علی · دومین علی
سومین علی · چهارمین علی
پنجمین علی · ششمین علی
هفتمین علی · هشتمین علی
نهمین علی · دهمین علی
یازدهمین علی · دوازدهمین علی
باورها
حق-علی-محمد
چهار دران · انسان کامل
قرآن · بویروک
وحدت وجود
ظاهر · باطن
آداب و رسوم
روزه · سماع · موسیقی
زکات · واسطه · تقیه
دوشکونلوک میدانی
ساختار رهبری
ددهها · مرشد · پیر
رهبر · درگاه · جم
خانه جم · باباها
آیینها
نوروز · عاشورا
خضر روز
طریقتها
بکتاشی · قزلباش
رویدادها
کشتار سیواس
ریشه یابی نام
این نام از علی، پسرعمو و داماد محمد پیامبر مسلمانان گرفته شدهاست و به چم کسی است که پیرو علی است.
گاهی نام قزلباش نیز به جای علوی به کار میرود.
پیشینه
علوی گری شاخهای از تشیع است و پیشینه تشیع همان پیشینه اسلام است و تشیع یعنی پیروی از رسول و قرآن مجید، تشیع یعنی عمل به وصیت پیامبر و اخذ معارف دینی و گرفتن تبیین و تفسیر متون دینی از اهلبیت پیامبر.
بسیاری از قبیلههای آناتولی در زمان ایلخانان مغول شیعه شدند و کسانی مانند یونس امره و حاجی بکتاش درین زمان سربرآوردند. پیرامون همین زمان قزلباشها در اردبیل پایهریزی صفویه را آغاز نموده بودند.
پس از پیمان آماسیه در سال ۸۸۴ خورشیدی بین ایران و عثمانی، قزلباشها خود را در سمتی از مرز یافتند که به باورشان متعلق به آن نبودند و به سمت دیگر یعنی ایران تعلق داشتند.
پراکندگی
آمار دقیقی از جمعیت علویان در ترکیه در دست نیست. اساسیترین دلیل این موضوع میتواند آزارها و رنجشهای تاریخی گروههای سنی تندرو که کمابیش نیز برضد علویان رخ میدهند، باشد. جمعیت این گروه۲۵میلیون برآورد میشود. (۳۰٪ کل جمعیت ترکیه) بسیاری از ترکان آناتولی و ترکمنها و کردها و زازاهای ترکیه را علویان تشکیل میدهند،بیشتر کردهای کردستان ترکیه علوی میباشند. پیشینه تمرکز علویان در استان تونجایلی (با نام پیشین درسیم) میباشد.
نقشه و اسامی استانهای علوی نشین در ترکیه، رنگ آبی پررنگتر نشان از جمعیت بیشتر علوی دارد.
باورها
قلمداد مرز ویژهای برای باورهای علویان کار آسانی نیست. بیشتر باورهای این گروه سینه به سینه از نیاکانشان به ایشان رسیدهاست. مهمترین سرچشمهٔ باورهای این گروه بر پایهٔ گفتههای عرفانی بویروکهای (فرمودههای) شیخ صفی الدین و سخنان شریعت جعفر صادق است. افرادی مانند پیر سلطان ابدال، شاه اسماعیل و حاجی بکتاش نیز نقش بسزایی بر باورهای علویان داشتهاند.
علویان ارادت ویژهای به علی دارند و او را والاترین آفریدهها بعد از محمد برمیشمارند. بر همین پایه بسیاری از علویان واژه علی-محمد را برای نشان دادن این باور بکار میبرند. عبارت «خشنودی خدا، محمد، و علی» کاربرد زیادی در نیایشهای علوی دارد. ایشان باور به همان دوازده امام دیگر شیعیان داشته و از آنجا که همگی از نسل علی هستند، آنها را با نام علی دوم (حسن مجتبی) تا علی دوازدهم (مهدی) میشناسند.
ذوالفقار شمشیر نامدار علی و نماد علویها
باور علویان دربارهٔ خدا برگرفته از عرفان ابن عربی است. باور کسانی مانند منصور حلاج نیز جایگاه ویژهای دارد. وحدت وجود و حق از پایههای باوری علویگری است.
انسان کامل (همان شیعه راستین در نزد دیگر شیعیان) از دیگر باورهای علویگریست.[نیازمند منبع] خودآگاهی و الگویبرداری از انسانهای بزرگی مانند علی یا حاجی بکتاش راه دستیابی به انسان کامل است.
برازشها
چهار دروازه معنوی علویگری به ترتیب ازین قرارند:
شریعت
طریقت
معرفت
حقیقت
در نزد علویان دستیابی به دروازه سوم و چهارم به ندرت رخ میدهد. طریقت که دروازه یا پله دوم است پایهٔ بخش زیادی از دوران زندگی یک علوی است که در آن فرد خود را باید تسلیم رهبر روحانی (پیر، مرشد، دده) بنماید. بنابراین مبنای اصلی تفکرات علویان عرفان تشیع است هر جند تفکرات صوقی گرایانه بر آنان بی تأثیر نبودهاست.
در رسوم طائفه گی پنج گناه بزرگ در نزد علویان:
کشتن یک انسان
زنا
طلاق زن
ازدواج با زن طلاقگرفته
دزدی
جمعخانه
جمعخانه نیایشگاه علویان است. رسمی بنام مومسوندو در جمعخانه رواج دارد که در آن نیایشگران ۱۲ شمع را به نیت ۱۲ امام با خیساندن خاموش میکنند. بهطور تاریخی از آن جا که در این آیین زن و مرد با هم هستند، سنیها آن را نمادی از رابطه نامشروع دانسته و علویان را کافر میپنداشتهاند.
برادرباشی
برادرباشی رسمی است که در آن بین دو مرد علوی (و گهگاه بین زنهایشان) پیوند برادری بسته میشود. این پیمان بر پایهٔ پلهٔ نخست علویگری (شریعت) است و تا پایان پلهٔ دوم پابرجا است. با ورود به پلهٔ سوم با برگزاری جشنی این پیمان برداشته میشود اما از آن جا که راهیابی به پلهٔ سوم به ندرت است، این پیوند تا آخر عمر ماندگار میماند.
برازش گروهی
مانند دیگر شیعیان توسل، استغاثه و تبرک جستن به بارگاه ائمه و بزرگان از دیگر کارهای علویان است. پخش بامیه بین مردم نیز رسمی کهن است.
جشنها
نوروز، غدیر خضر روز سه روز بزرگ علویان است. همچنین سالگرد زادروز علی و ازدواج علی و فاطمه نیز جشن گرفته میشوند.
زکات
پرداخت زکات علویان با دیگر مسلمانان تفاوت دارد. زکات را میتوان برای تمامی کارهای نیک پرداخته شود.
مکانها
در برخی از علویان که التزام به دین کمتر است اجباری به حج رفتن برای شان نیست. زیارت بارگاه بزرگان جایگاه ویژهای برای علویان دارد.
ساختار رهبری
بر خلاف ساختار بکتاشیها و صوفیان که رهبری بر پایهٔ سلسله است، رهبری علویان موروثی است که برگرفته از ساختار رهبری صفویه است. نزدیک به ۱۰٪ علویان سیداند.
رهبران علوی با نامهای پیر مرشدها رهبر دده شناخته میشوند. بر خلاف باور به برابری زن مرد، رهبری ویژه مردان است.
بزرگان
بزرگانی مانند شاه قلو، قراجا احمد (هر دو در استانبول)، ابدال موسی (در آنتالیا)، سید قاضی از بزرگان علوی بودند.
زنان و خانواده
زنان علوی نسبت به دیگر مذهبهای اسلامی احکام کمتری دارند. مردان حق ازدواج با بیش از یک زن را ندارند.
رابطه با دیگر مسلمانان
دشمنی علویان با حنفیها سلفی پیشینهای دیرین دارد، چراکه آنها، علویان را کافر به سنتهای اسلامی برشمرده و از طرف دیگر برخی صوفیان علوی نیز برین باورند که قرآن پس از محمد تحریف شدهاست. (مقاله نقد قرآن را ببینید). اما این اعتقاد تمام علویان نیست. اما در نواحی خاوری ترکیه با توجه به زیاد بودن کردها و زازاهای ایرانیتبار و شافعی مذهب بودن اهل سنت این ناحیه که خود دوستدار اهل بیت هستند، علویان رابطهٔ خوبی با سنیهای در این ناحیه دارند. فتوای آیتالله خمینی مبنی بر مسلمان شمردن علویان را میتوان پایانی بر چند سده کشمکش دربارهٔ این گروه دانست.
موسیقی
علویان در تمام زمانها چه زمانی که قدرت داشتند و چه زمانی که در کوهها فراری، با موسیقی رابطه خوبی داشتند و اوزانهای بسیاری در ترکیه علوی بوده و حتی بعضی از رهبرانشان نیز ساز نواخته و آواز میخواندند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند