انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 25 از 74:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


مرد

 
"ارنود فاندور" از راست‏گرایان افراطی پارلمان هلند و یکی از سازندگان فیلم اهانت ‌آمیز به پیامبر- صلى الله علیه وسلم-، مسلمان شد. [imgs= ][/imgs]


روزنامه سعودی "عکاظ آن لاین" گزارش داد، این سازندۀ فیلم توهین ‌آمیز به شخصیت پیامبر- صلى الله علیه وسلم- که خشم شدید مسلمانان سراسر دنیا را به دنبال داشت، پس از پذیرش اسلام، به زیارت حرمین شریفین مشرف شد.


وی از مسجد پیامبر- صلى الله علیه وسلم- زیارت کرد و وقتی به قبر پیامبر رسید اشک‌هایش جاری شد.


او درباره مسلمان شدنش این گونه می‌ گوید: واکنش مسلمانان به ساخت این فیلم موهن درباره پیامبر- صلى الله علیه وسلم- بسیار شدید بود، وقتی این حجم گسترده اعتراضات و انتقادات درباره این فیلم را دیدم، سوالات بسیاری در ذهنم ایجاد شد که چرا مسلمانان به این میزان به دین و پیامبر خود عشق می‌ورزند و رمز این عشق چیست؟


برای این‌که جواب سوالاتم را بیابم، شروع به تحقیق دربارۀ دین اسلام کردم؛ هر چه پیش می ‌رفتم متوجه می ‌شدم که حزب سابقی که عضو آن بودم چه جرم بزرگی مرتکب شده است. هر چه آگاهی‌ ام نسبت به این دین بیشتر می ‌شد، علاقه ‌ام نیز به آن افزایش می ‌یافت و تصمیم گرفتم خود را به مسلمانان هلند نزدیک کنم تا بیشتر با تعالیم این دین آشنا شوم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که این دین حق است و مسلمان شدم.


"فاندور" با زیارت کوه احد، گفت: مطالب بسیاری درباره این مکان و جنگ آن خوانده ‌ام و بسیار خوشحالم که امروز در این مکان هستم.


فاندور همچنین با امامان جماعت مسجد نبوی؛ "شیخ صلاح البدیر" و "دکتر حذیفی" ملاقات کرده و با آنان گفتگویی دوستانه داشت و از نصایح و توصیه ‌های آنان بهره برد و پس از آن به نمایشگاه مسجد النبی رفت و در آنجا به توضیحاتی که درباره توسعۀ جدید مسجد النبی ارائه شد، گوش فرا داد.


"ارنود" قرار است که با "شیخ صالح بن عواد مغامسی"، امام جماعت مسجد قباء نیز ملاقات کند و پس از آن‌ برای ادای مناسک حج،‌ راهی مکه مکرمه خواهد شد و پس از ادای عمره، قبل از رفتن به هلند، برای ملاقات با برخی شخصیت‌‏ها و مسئولین به ریاض خواهد رفت.


وی در سخنانش گفت: وداع با مدینه برایم ناراحت کننده است،‌ اما خوشحالم که برای ادای حج عمره به مکه می‌ روم و در زمان نزدیکی دوباره به زیارت این بقاع متبرک و مقدس خواهم آمد.


ساخت فیلم اهانت ‌آمیز در هلند، با اعتراضات گسترده مسلمانان در سراسر کشورهای عربی و اروپا مواجه شد،‌ به نحوی که دامنه آن به استرالیا نیز رسید و در این تظاهرات که برخی از آنها به خشونت کشیده شد، هفت تن نیز در سراسر دنیا کشته شدند.
     
  
مرد

 
همراه با علی ابن ابی طالب رضی الله عنه

سفارش علی کرم الله وجهه به کمیل بن زیاد : ای کمیل! قلب آدمی چون ظرف است بهترین آن دلی است که بیشتر آگاه است. آنچه را که می‌گویم به خاطر بسپار: مردم سه نوعند: گروهی دانشمندان ربانی و جمعی فراگیران و جوینده‌ی راه رستگاری و عده‌ای مردمانی پست و احمق‌اند که دنباله‌رو هر قارقار کننده‌ای هستند، و با هر بادی همسو می‌شوند و از نور علم بهره‌ای نمی‌گیرند و به پایگاه و رکنی محکم پناه نمی‌برند. [بدان که] علم از ثروت بهتر است زیرا علم تو را حفظ می‌کند و تو مال را. علم بر اثر کار رشد می‌کند و ازدیاد می‌یابد اما مال با خرج و مخارج نقصان می‌یابد، و محبت عالمان، دینی است که ادا می‌گردد، با علم است که عالم در این دنیا فضیلت عبادت و بندگی خدا را کسب می‌کند و بعد از مرگ از او به نیکی یاد می‌کنند، اما آثار و مزیت ثروت و مال با زوال آن از بین می‌رود، و جمع کنندگان مال در عین حال که زنده‌اند، مرده‌اند، در حالی که دانشمندان تا جهان باقی است نامشان جاودان است، جسمشان موجود نیست اما یادشان در دلها باقی است، زمین هیچ گاه از عالمی که در راه خدا با دلیل اقدام کند خالی نخواهد ماند تا نشانه‌ها و آیات روشن الهی باقی بماند، این نوع عالمان از نظر تعداد قلیل‌اند اما از نظر منزلت الهی عظیم و رفیع‌اند، خداوند با آنان از حجج و آیات خود دفاع می‌کند تا اینکه آن را به امثال خود می‌سپارند و در نهاد کسانی چون خود نشو و نما می‌دهند، به وسیله‌ی آنان است که شناخت حقایق ممکن می‌شود، آنچه که مردمان مرفه از آنان وحشت دارند در نزد آنان سهل و آسان است، و به آنچه که جاهلان از آن بیزارند آنان انس و الفت دارند، و با جسمی که روح آن متعلق به ملا اعلی است زندگی می‌کنند، اینان جانشینان خداوند در زمین‌اند و دعوتگران دین آن حکیم‌اند[1].

دنیا از آن دو کس است: خیر و سعادت در ثروت و فرزندان بسیار نیست بلکه خیر [واقعی] آن است که دانش و بردباریت بسیار گردد، و اینکه به عبادت پروردگارت مباهات کنی، و اگر کار نیکی کردی خدا را ستایش نمائی و اگر گناه و اشتباه کردی از او طلب مغفرت نمائی. [در حقیقت] خیر دنیا از آن دو کس است: یکی آنکه گناه می‌کند و با توبه آن را جبران می‌نماید. و دیگری آن که در انجام کار خیر شتاب می‌کند. هیچ کاری که با پرهیزگاری انجام گیرد ناچیز نیست، و چگونه بی‌ارزش و ناچیز است آنچه که مورد رضای خداوند است؟[2]

می‌گویم (مؤلف) مباهات به عبادت به معنی فخر به آن نیست چرا که در این صورت عمل خود را ضایع و تباه می‌کند، بلکه مباهات در اینجا به این معنی است که مؤمن از عبادتش سرافراز و سربلند باشد؛ نه اینکه از آن شرمنده و خجل، آن گونه که برخی از کم ایمانان در جمع ملحدان و فاسقان دچار آن می‌گردند.

کاری که خداوند نپذیرد بی‌فایده است: بکوشید که خداوند اعمالتان را بپذیرد زیرا کاری که مورد رضای او باشد هیچ گاه اندک و ناچیز نیست، و چگونه ناچیز است آنچه که مقبول خداوند است؟

فقیه و عالم دین کیست؟ بدانیم عالم واقعی دین کسی است که مردم را از رحمت الهی مأیوس نمی‌کند و از عذاب او نیز فارغ و آسوده نمی‌گرداند و اجازه نمی‌دهد که مرتکب معاصی شوند، و خود از قرآن رویگردان نمی‌شود و آن را به دیگران نمی‌سپارد، [آگاه باشید] عبادت بدون علم بی‌فایده است و علم بدون فهم و درک بی‌ارزش، و تلاوت قرآن، بودن تدبیر و اندیشه بی‌ثمر است[3].

هوس و آرزوی دور و دراز: آنچه که بیش از همه برای شما از آن بیم دارم پیروی از هوی و هوس و داشتن آرزوی دور و دراز است. اما پیروی از هوی و هوس، شما را از حق باز می‌دارد و آرزوی دور و دراز، آخرت را به فراموشی می‌سپارد. بدانید که دنیا در حال گذر است و به شما پشت می‌نماید و آخرت رو به سوی شما در حرکت است، و هر یک از این دو را پیروانی است، [پس مراقب باشید که] از پیروان و دوستداران آخرت باشید و شیفته‌ی دنیا نباشید، دنیا سرای عمل است نه حسابرسی، و آخرت سرای حسابرسی است نه عمل[4].

اقسام صبر: صبر را چهار قسم است:

1- شوق و اشتیاق.

2- شفقت و دلسوزی.

3- زهد و پارسایی.

4- انتظار.

پس هر که مشتاق بهشت است شهوات را به فراموشی می‌سپارد و هر که از عذاب دوزخ بیمناک است از امور حرام دوری می‌جوید، و هر که در دنیا پارسا است مصائب در نزد او کوچک است و آسان، و هر که چشم براه مرگ باشد در انجام امور خیر شتاب می‌ورزد[5].

اقسام جهاد: جهاد چهار قسم است: 1- امر به معروف 2- نهی از منکر 3- صداقت در جنگ 4- دشمنی با فاسق.

هر که امر به معروف کند از مؤمن حمایت کرده است و هر که نهی از منکر نماید دماغ منافق را به خاک مالیده است، و هر که در میدان جنگ صادق باشد دین خود را ادا کرده و دین خویش را حفظ نموده است. و هر که از فاسق بیزار باشد برای رضای خدا خشمگین شده و هر که برای رضای خدا خشمگین شود خداوند مدافع و حامی اوست[6].

از دروغ بپرهیزید و خود را اندرز دهید: بخشی از خطبه‌ی علی رضی الله عنه": آن کس که بیش از همه خود را نصیحت می‌کند از همه بیشتر از پروردگار اطاعت می‌کند. و آن که بیش از همه از خود غافل می‌شود، بیش از همه از پروردگار نافرمانی می‌کند. زیانکار کسی است که خود را مغبون ساخت و خوشبخت کسی است که دینش سالم ماند. سعادتمند آن است که از دیگران عبرت گیرد و سیاه‌بخت آن است که غرور و هوا و هوس او را فریب دهد. آگاه باشید کمترین ریا، شرکت است، و همنشینی با هواپرستان، ایمان را به فراموشی می‌سپارد و شیطان را حاضر می‌نماید. از دروغ بپرهیزید زیرا که دروغ زایل کننده‌ی ایمان است. راستگو رستگار است و شریف و با منزلت، و دروغگو بر لبه‌ی پرتگاه است و خوار و ذلیل. به همدیگر حسادت نورزید چرا که حسد ایمان را تباه می‌کند همانگونه که آتش هیزم را فنا می‌سازد، و با یکدیگر دشمنی نورزید چرا که دشمنی دین را تباه می‌سازد.

دعای حضرت علی رضی الله عنه :

«اللهم اغفرلی ما انت اعلم به منی».

«خداوندا گناهانم را که تو از من به آن آگاهتری بیامرز».

«فان عدت فعد علی بالـمغفرة».

«پس اگر بسوی تو بازگشتم و توبه کردم تو نیز با بخشش خود توبه مرا بپذیر».

«اللهم اغفرلی ما رایت من نفسی ولم تجد له وفاء عندی».

«پروردگارا در انجام آنچه که با خود عهد بستم و به آن وفا نکردم مرا بیامرز».

«اللهم اغفرلي ما تقربت به الیك بلسانی ثم خالفه قلبی».

«خداوندا در آنچه که با زبان به تو تقرب جستم. قلباً با آن مخالفت کردم مرا ببخش».

«اللهم اغفرلي رمزات الالحاظ وسقطات الالفاظ وسهوات الجنان وهفوات اللسان».

«پروردگارا ایماء و اشاره‌های چشم و لغزش‌های کلام و غفلت‌های دل و لغزش‌های زبان مرا بیامرز و ببخش».


مناجات حضرت علی (کرم الله وجهه) :

ای کسی که به آنکه بندگانت به او رحم نمی‌کنند رحم می‌نمائی، و ای کسی که آنکه را که هیچ کس نمی‌پذیرد تو می‌پذیری، و ای کسی که دست هیچ نیازمندی را که به سویت دراز شده است کوچک نمی‌شماری، و ای کسی که درخواست‌کنندگانی را که اصرار و پافشاری می‌کنند از درگاه خود طرد نمی‌نمائی، ای کسی که هر کار کمی را تمجید می‌نمایی و به آن پاداش بسیار می‌دهی، و ای کسی که به آن که به تو نزدیک می‌شود نزدیک می‌گردی، و ای کسی که دورشدگان از خود را بسوی خویش دعوت می‌نمائی، ای کسی که نعمت را زایل نمی‌سازی و در رساندن بلا شتاب نمی‌ورزی، و ای کسی که کار نیک را بزرگ می‌داری و آن را فزونی می‌بخشی، و از گناهان در می‌گذری و از آنها چشم پوشی می‌نمائی، نیازهایم را در محضر کرم تو بیان می‌کنم و با توجه به فیض و بخشش تو هر قدر که بتوانم از تو درخواست می‌کنم، آنان که به درگاهی غیر از درگاه تو روی آوردند؛ مسلماً زیان دیدند، و برای هر که جز تو گردن خم کردند ضرر کردند، و کسی که به غیر از کرم و فضل تو توسل کرد کارش بی‌حاصل و بی‌ثمر گشت، و اینک ای پروردگارا! بگیر دست مرا که به دیدار تو امیدوارم، پس ندایم را بشنو و جایگاه مرا نزد خود گرامی‌دار. ( حتی یک بار هم در دعاش به رسول الله یا غیره متمسک مشد و تنها خداوند را در یاد داشت)

ریختن خون ناحق: [بخشی از فرمان حضرت علی رضی الله عنه به یکی از فرمانداران خود] از ریختن خون ناحق بپرهیز چرا که هیچ چیز به اندازه‌ی آن موجب تیره بختی و از بین بردن نعمت و انقطاع عمر و ایجاد مسئولیت نیست، خداوند روز قیامت ابتدا درباره‌ی خون‌هائی که به ناحق ریخته شده قضاوت و داوری می‌نماید، مبادا که قدرت خود را با ریختن خون بی‌گناهان تقویت نمائی، چون این ار قدرت و حکومت تو را تضعیف خواهد کرد و بلکه آن را از بین می‌برد و به دیگری منتقل می‌کند.

پس در نزد خداوند، و من [به عنوان مافوق] نسبت به قتل عمد هیچ عذری نخواهی داشت، زیرا حکم آن قصاص است، چنانچه اشتباه کردی و در زدن تازیانه و شمشیر و یا ضربه‌ی دست به کسی زیاده‌روی کردی باید در برابر آن عقوبت شوی، همانا مشتی و ضربه‌ای برتر از آن [ممکن است] موجب قتل شود، پس مبادا نخوت قدرت و حکومت، تو را وادار کند که از ادای حق اولیاء مقتول خودداری نمائی.

و فرمود: هیچ چیز بیش از ریختن خون ناحق موجب ظهور بلاء و سختی و از بین رفتن نعمت و خوشی و انتقال دولت‌ها و سقوط آنها نمی‌شود، شاید گمان تو این باشد که با آن قدرت خود را بیشتر می‌کنی اما در واقع اینگونه نیست که می‌پنداری، بلکه آن ظلم، حکومت را سست و تضعیف می‌نماید و بلکه کاملاً آن را نابود می‌سازد.

رثای حضرت علی(کرم الله وجهه)t در وفات حضرت ابوبکرt

ابوبکر باقلانی گوید: چون ابوبکر رضی الله عنه در گذشت همانند روزی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم رحلت فرمود، مدینه از صدای شیون و زاری به خود لرزید، و علی رضی الله عنه در حالی که گریه می‌کرد و «انا لله و انا الیه راجعون» ورد زبان داشت به سوی خانه‌ی ابوبکر صدیق آمد، تا اینکه به جلوی در خانه رسید و در رثای ابوبکر صدیق چنین سخن آغاز کرد:

«رحمك الله ابابکر».

«درود خدا بر تو باد ای ابوبکر».

«کنت الف رسول اللهa».

«تو یار و همدم رسول خدا صلی الله علیه و آله»؛

«وانسه وثقتة وموضع سره».

«دوست و رازدار و امین او بودی».

«کنت اول القوم اسلاماً».

«تو اولین کسی بودی که اسلام آوردی»؛

«واخلصهم ایماناً».

«و ایمانت از همه خالص‌تر».

«واشدهم یقیناً».

«و یقینت از همه بیشتر».

«واخوفهم لله».

«و بیش از همه خوف خدا داشتی».

«واعظمهم غناء في دین الله».

«و تو سودمندترین مردم برای اسلام».

«واحوطهم علی رسول اللهa».

«و از همه بیشتر مراقب رسول خداa بودی».

«واثبتهم علی الاسلام».

«تو پایدارتر از همه در دین خدا بودی».

«وایمنهم علی اصحابه».

«و سودمندترین مردم برای یاران پیامبرa».

«واحسنهم صحبه».

«و خوش صحبت‌ترین مردم بودی».

«واکثرهم مناقب».

«فضائلت بیش از همه».

«وافضلهم سوابق».

«سوابقت برتر از همه».

«وارفعهم درجه».

«و مقامت از همه والاتر».

«واقربهم وسیله».

«و اعمال نیکت از هم بیشتر».

«واشبههم برسول الله صلی الله علیه و سلم».

«تو شبیه‌تر از همه بودی به رسول خدا صلی الله علیه وسلم».

«سننا وهدیا ورحمه وفضلا».

«در رحمت و فضیلت و سیره و راه».

«واشرفهم منزله واکرمهم علیه واوثقهم عنده».

«و در نزد حضرتa مقامت از همه رفیع‌تر و از همگان عزیزتر و قابل اعتمادتر بودی».

«فجزاك الله عن الاسلام وعن رسوله خیرا».

«بهترین پاداش را خداوند از جانب دین و رسولش به تو ارزانی داد».

«کنت للدین یعسوبا».

«تو پیشوا و سردار دین بودی».

«اولا حین نفر عنه الناس».

«چه آنگاه که مردم از آن دوری کردند».

«وآخرا حین قفلوا».

«و چه آنگاه که بدان رجوع کردند».

«و کنت للمؤمنین ابا رحیما».

«تو برای مؤمنان پدری مهربان بودی».

«اذ صاروا علیك عیالا».

«چون پذیرفتی سرپرستی آنان».

«فحملت اثقال ما ضعفوا عنه».

«شدی عهده‌دار آنچه از آن ناتوان گشتند».

«ورعیت ما اهملوا».

«و مواظبت کردی آنچه را که در آن سستی کردند».

«وحفظت ما اضاعوا».

«و پاس داشتی آنچه را که از دست دادند».

«وشمرت اذ خنعوا».

«چون بدی کردند همت نمودی «و مانع شدی»».

«وعلوت اذ هلعوا».

«و چون ترسیدند غالب و سرآمد شدی».

«وصبرت اذ جزعوا».

«و آنگاه که بی‌تابی نمودند شکیبایی کردی».

«وادرکت اوتار ما طلبوا».

«و ریشه‌ی خواسته‌های آنان را خوب فهمیدی».

«وراجعوا رشدهم برایك فضفروا».

«به یاری تو نیک تدبیر کردند و پیروز شدند».

«ونالوا بك ما لم یحتسبوا».

«و آنچه را که گمان نداشتند بدست آوردند».

«وکنت کمـا قال رسول الله صلی الله علیه و سلم».

«تو آنی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم در حق تو فرمود».

«امن الناس علیه في صحبتك وذات یدك».

«ذی حق‌ترین مردم بر من چه از نظر رفاقت و چه از نظر مال ابوبکر است».

«وکنت کما قال: ضعیفا في بدنك».

«همانگونه که حضرت ص فرمود».

«قویا في امر الله».

«از نظر جسمی ضعیف بودی و در امتثال امر خداوند قوی».

«متواضعاً في نفسك».

«خود را کمترین مردم می‌دانستی».

«عظیمـا عند الله».

«در حالی که در نزد خداوند بزرگ بودی».

«جلیلاً في اعین الناس».

«و در چشم مردم محترم».

«کبیرا في انفسهم».

«و در نزد آنان بزرگوار بودی».

«شانك الحق والصدق والرفق».

«کار تو حق و راستی و مهربانی».

«وقولك حکم وحتم».

«سخنت فرمانی قطعی».

«وامرك حلم وحزم».

«و دستورت بردباری و دور اندیشی».

«ورایك علم وعزم».

«و رایت عین دانش و پایداری».

«فابلغت وقد نهج السبیل».

«پس جهد بسیار کردی تا راه دین طی شد».

«وسهل العسیر».

«و دشواری‌ها آسان شد».

«واطفات النیران».

«و آتش فتنه‌ها را خاموش کردی».

«واعتدل بك الدین».

«و به یاری تو کار دین راست شد».

«وقوی الایمان».

«و ایمان مردم قوی گردید».

«وظهر امر الله ولو کره الکافرون».

«و امر خدا بر خلاف میل کافران آشکار گردید».

«واتعبت من بعدك اتعابا شدیداً».

«ا مرگ خود دیگران را سخت آزرده کردی».

«وفزت بالخیر فوزا عظیمـا».

«و خود به خیر و رستگاری بزرگ دست یافتی».

«فجللت عن البکاء».

«پس برتر از آنی که برایت گریست».

«وعظمت رزیتك في السمـاء».

«غم مرگت در آسمان‌ها بس بزرگ است».

«وهدت مصیبتك الایام».

«این مصیبت راهنمای روزگار استر».

«فانا لله وانا الیه راجعون».

«ما از خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم».

«رضینا عن الله قضاءه».

«پس راضی شدیم به مشیتش».

«وسلمنا له امره».

«و کار او را به خود او واگذاشتیم».

«فوالله لن یصاب الـمسلمون بعد رسول اللهa بمثلك ابدا».

«به خدا سوگند هرگز مسلمانان بعد از پیامبرa دچار مصیبتی چون غم از دست دادن تو نمی‌شوند».

«فالحقك الله بنبیه».

«خداوند تو را به پیامبرش ملحق گرداند».

«ولا اضلنا بعدك».

«و بعد از تو ما را گمراه نسازد».

باقلانی گوید: مردم سکوت کردند تا سخن حضرت علی رضی الله عنه به پایان رسید سپس همه با صدای بلند گریستند.

[1]- حلیة الاولیاء: 1/79.

[2]- همان مرجع: 1/75.

[3]- حلیة الاولیاء: 1/77 [تلاوت بی‌اندیشه بی‌ثمر است: یعنی آن فایده و ارزش حقیقی که شایسته‌ی قرآن است را ندارد. گوئی نماز بدون ... است. مترجم].

[4]- حلیة الاولیاء: 1/76.

[5]- مرجع سابق: 1/74.

[6]- مرجع سابق.
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
یاران پیامبر از دیدگاه آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی القمی چه کسانی هستند:
آیا اونها ابوبکر و عمر و عثمان و علی بودند یا سلمان و ابوذر و مقدار یا ابوسفیان و عمرو بن عاص و دیگران...؟؟؟؟؟
از زبان خود استاد بشنویم:
http://www.youtube.com/watch?v=6tTN6rb1ntY
قضاوت با شما
     
  
مرد

 
rostam91: حتی یک بار هم در دعاش به رسول الله یا غیره متمسک مشد و تنها خداوند را در یاد داشت)
از اون زمانی که ازم خواستید بدنبال یک روایت بگردم که یکی از ائمه بزرگوار یا خود پیامبر به قبری متوسل شده باشن یا توصیه به این کار کرده باشن هنوز چیزی پیدا نکردم و به گمانم دیگه هم پیدا نکنم
     
  
مرد

 
rostam91: از زبان خود استاد بشنویم:
استاد علامه محقق بازم براش مایه بزارید

لطفا به دروغ کلمه العظمی رو به ایشون نچسبونید ایشون مرجع نیست

ضمن اینکه ایشون محققی است اصلاح طلب که نظراتش برای خودش و موافقانش محترمه

apadanakamali: از اون زمانی که ازم خواستید بدنبال یک روایت بگردم که یکی از ائمه بزرگوار یا خود پیامبر به قبری متوسل شده باشن یا توصیه به این کار کرده باشن هنوز چیزی پیدا نکردم و به گمانم دیگه هم پیدا نکنم
این هم از اون حرفهاست

پیامبر به کی میخواسته متوسل بشه ارجح تر از خودش

ائمه خوده جنس هستند و خود وسیله های تقرب به خدا پس عاقلانه نیست که به شخصی متوسل بشن که ارتباط با خدا نداشته


اما بین خوده ائمه زیارت قبر وجود داشته و در تواریخ فراوان است

زیارت امام سجاد قبر امام حسین را

زیارت امامان از مدفن علی ع

توسل ایمه به حضرت زهرا و حضرت علی و رسول خدا که متواتر در رفع مشکلات امده

مانند امام زمان که در کودکی ذکر زیل را به مریدان اموختند

یا محمد و یا علی یا علی و یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی

با همه اینها توسل امام به امام اصلا موضوعیت ندارد چون مام خودش رابط و وسیله ارتباط با خداست

اما فراوان امامان زیارت قبور رفته و دعا برای درگذشتگان کردند و در سوگ هجران ابدی گریستند و عزاداری نمودند

این واقعا خنده دار بود که امام بیاد متوسل بشه

کاش درک میفرمودید که همه به امام متوسل میشوند
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
سعدبن ابی وقاص، سازنده اولین مسجد در ایران

«مساجد دارای کارکردهای مختلفی هستند و زمانی تراز اسلامی محسوب می‌شوند که کارکردهایشان احیا و تقویت شود، به عبارتی فعالیت‌هایشان در تمامی حوزه‌ها چون تدریس دروس، قضاوت، فعالیت‌های فرهنگی و دینی احیا شود. بنابراین مساجد محل آموزش قرآن برای نوجوانان و حتی آموزش علوم جدید و در کنارش جایگاه تبیین و آموزش احکام است.»
به گزارش انواروب به نقل از فارس،‌ مساجد مراکزی هستند که علاوه بر فعالیت عبادی در اسلام نقش‌ها و کارکردهای دیگری نیز پذیرفته‌اند. خانه خدا نخستین پایگاهی است که برای پرستش و پیرایش انسان در زمین در نظر گرفته که توسط حضرت ابراهیم بنا نهاده شده است. رسول اکرم (ص) پس از هجرت به بنا نهادن مسجد قبا در نزدیکی مدینه و سپس مسجدالنبی(ص) همت گماشت و این مکان‌ها در تمام دوران ایشان و پس از آن محل گردهمایی، فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... مسلمانان بوده است.
واژه مسجد 28 بار در قرآن کریم ذکر شده که 22 مرتبه به صورت مفرد و شش مرتبه به صورت جمع آمده است، در آیات به اهمیت و ضرورت توجه به مساجد در اسلام پرداخته و احکام و ضروریات توجه به برخی از مساجد اشاره شده است.
بر اساس تاریخچه مساجد در ایران نیز با ورود لشکر اسلام در دوره ساسانی به کشور مساجد شکل گرفته است. بر اساس شواهد تاریخی نخستین مسجد ایران در زمان خلافت سیدنا عمربن خطاب (رض) خلیفه دوم تمام مسلمانان جهان، توسط (حضرت)«سعد بن ابی‌وقاص(رض)» سردار در تیسفون بنا نهاده شد. از قدیمی‌ترین مساجد ایران می‌توان مسجد جامع اسیر، بخارا، مسجد آدینه، فهرج، تاریخانه دامغان، مسجد یزد خواست، مسجد جامع اصفهان، دره شهر ایلام و ... را اشاره کرد.
     
  
مرد

 
شجره نامه عمر بن خطاب و فضایل او

عمر فرزند خطاب فرزند نفیل فرزند عبدالعزی فرزند ریاح بن عبدالله بن فرط بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی بن غالب قرشی عدوی است و نسبش در کعب بن لؤی با نسب رسول خدا صلی الله علیه وسلم یکی می‌شود. "محض الصواب فی فضائل امیر المؤمنین عمربن الخطاب" (1/131)‏.

کنیه‌اش، ابوحفص؛ و لقبش، فاروق است. زیرا او، نخستین کسی است که اسلام را در مکه آشکار ساخت و بدین‌سان خداوند متعال، به وسیله‌ی او میان حق و باطل و اسلام و کفر، جدایی انداخت.

عمر رضی الله عنه سه سال پس از عام الفیل چشم به جهان گشود. " تاریخ الخلفاء از سیوطی، ص133‏".

او، چهره‌ای سرخ و سفید داشت که سرخی چهره‌اش بیشتر بود و گونه‌ها، بینی و چشمانی زیبا داشت.

کف دستها و قدمهایش، پهن و درشت بود؛ وی، بلند قامت، تنومند، قوی و شجاع بود و موهایش را با حنا رنگ می‌کرد و دو طرف سبیلش بلند بود؛ تند راه می‌رفت و بلند سخن می‌گفت و هرگاه کتک می‌زد، دردآور بود." تهذیب الأسماء (2/14): نووی، أولیات الفاروق: قرشی ص24 .‏

خانواده‌ی عمر رضی الله عنه:

پدر عمر، خطاب بن نفیل؛ و مادرش حنتمه دختر هاشم بن مغیره بود. و گفته شده: دختر هاشم، خواهر ابوجهل بود. البته بیشتر مورخین بر این باورند که او، دختر هاشم، دختر عموی ابوجهل بن هشام بوده است. پدر بزرگ عمر رضی الله عنه یعنی نفیل بن عبدالعزی، یکی از بزرگان قریش بود که برای حل مشاجرات خود به او مراجعه می‌کردند." نسب قریش از زبیری، ص347‏".

عمر رضی الله عنه قبل از اسلام با زینب بنت مظعون، خواهر عثمان بن مظعون ازدواج نمود و از او دارای سه فرزند به نامهای عبدالله، عبدالرحمن اکبر وحفصه گردید. سپس با ملیکه بنت جرول ازدواج کرد واز او صاحب فرزندی به نام عبیدالله شد و آن‌گاه با ملیکه متارکه نمود؛ ملیکه پس از جدایی عمر رضی الله عنه با ابو الجهم بن حذیفه ازدواج کرد. آن‌گاه عمر رضی الله عنه با قریبه بنت ابی امیه مخزومی ازدواج نمود، ولی دیری نپایید که با توافق هم، از یکدیگر جدا شدند و پس از عمر، قریبه با عبدالرحمن بن ابوبکر ازدواج نمود. سپس عمر رضی الله عنه با ام حکیم بنت حارث بن هشام ازدواج کرد و این، پس از شهادت عکرمه بن ابوجهل در شام، شوهر سابق ام حکیم بود. و از او صاحب دختری به نام فاطمه شد، سپس بنا به‌ روایتی او را طلاق داد. البدایه والنهایه (7/144).‏

و پس از او با زنی به نام جمیله بنت عاصم بن ثابت بن ابی اقلح اوسی ازدواج نمود. همچنین با عاتکه بنت زید بن عمرو بن نُفیل ازدواج کرد؛ عاتکه قبل از عمر همسر عبدالله‌ بن ابوبکر بود و بعد از شهادت عمر رضی الله عنه به ازدواج زبیر بن عوام رضی الله عنه در آمد، لازم به‌ ذکر است که‌ در مورد وی گفته‌ شده‌ که‌ ایشان مادر عیاض بن زبیر می‌باشد.

همچنین عمر رضی الله عنه از ام کلثوم دختر ابوبکرصدیق رضی الله عنه خواستگاری نمود. ولی او که‌ دختری کوچک بود و عائشه‌ به‌ عنوان سخنگوی عمر پیش او آمده‌ بود، خواستگاری عمر را نپذیرفت. عائشه رضی الله عنه گفت: وای بر تو، امیر المؤمنین از تو خواستگاری کرده و تو نمی‌پذیری؟! گفت: بدین خاطر نمی‌پذیرم که او زندگی سختی دارد. آن‌گاه عائشه، عمرو بن عاص رضی الله عنه را نزد خلیفه فرستاد و او را به ازدواج با ام کلثوم دختر علی و فاطمه رضی الله عنهما راهنمایی کرد. پس از خواستگاری، علی رضی الله عنه نیز بی درنگ دختر خود را به عقد عمربن خطاب رضی الله عنه در آورد و عمر هم چهل هزار را به‌ عنوان مهریه‌ او قرار داد. عمر رضی الله عنه از او صاحب دو فرزند به نامهای زید و رقیه گردید. الکامل فی التاریخ (2/212)‏.

همچنین با زنی یمنی به نام لهیه ازدواج نمود و از او دارای فرزندی به نام عبدالرحمن اصغر و بنا به‌ روایتی دیگر عبدالرحمن وسط، شد. البته نظر واقدی این است که لهیه کنیز عمر بوده است. همچنین گفته‌اند: عمر رضی الله عنه از کنیزی به نام فکیهه صاحب دختری به نام زینب شد که واقدی در مورد او گفته‌ است: کوچکترین فرزند ایشان بوده است. تاریخ الأمم والملوک: طبری (5/191).‏

با این حساب تعداد فرزندان عمربن خطاب رضی الله عنه به سیزده نفر می‌رسد که عبارتند از: زید اکبر، زید اصغر، عاصم، عبدالله، عبدالرحمن اکبر، عبدالرحمن اوسط، عبدالرحمن اصغر، عبیدالله، عیاض، حفصه، رقیه، زینب و فاطمه رضی الله عنهم.

تعداد همسران عمر رضی الله عنه اعم از آنان که قبل از اسلام یا بعد از اسلام با آن‌ها ازدواج نمود و نیز آنان که از آن‌ها جدا شده، در مجموع هفت نفر بوده است؛ البدایه والنهایه (7/144).‏

عمرفاروق رضی الله عنه علت ازدواج با همسران متعدد را افزایش نسل و داشتن فرزندان بیشتر دانسته است؛ چنانچه می‌گوید: من، به خاطر شهوت به سراغ همسرانم نمی‌روم، اگر مسأله فرزند دار شدن نبود، باکی نداشتم که هیچ زنی را نبینم. همچنین می‌گوید: من، نفسم را بدان امید به همبستری با همسرانم وا می‌دارم که خداوند به من فرزندانی بدهد که او را به پاکی یاد کنند. فرائد الکلام للخلفاء الکرام، قاسم عاشور، ص112.‏



بعد از آغاز رسالت پیامبر صلی الله علیه وسلم، عمر رضی الله عنه به برکت دعای رسول خدا صلی الله علیه وسلم ایمان آورد. چرا که رسول خدا صلی الله علیه وسلم، در مورد عمر رضی الله عنه دعا کرده و گفته بود:

(اللهم أعزَّ الإسلام بأحب الرجلین إلیک: بأبی جهل بن هشام، أو بعمربن الخطاب)

«بار خدایا! هر یک از این دو مرد را که خود می‌پسندی، سبب سربلندی اسلام بگردان: ابو جهل بن هشام یا عمربن خطاب». و فرمود: «پیامبر صلی الله علیه وسلم، از میان آن دو، عمر را بیشتر دوست می‌داشت» ترمذی (3682)، آلبانی، آن‌را در صحیح الترمذی (2907) صحیح دانسته است.

عمر رضی الله عنه مخلصانه مسلمان شد و با تمام توان برای گسترش و تثبیت اسلام گام برداشت.

وی به رسول خدا صلی الله علیه وسلم گفت: آیا ما چه زنده بمانیم و چه بمیریم، بر حق نیستیم؟ رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود:

(بلی، والذی نفسی بیده‌ انکم علی الحق، ان متم، و ان حییتم).

«آری، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، شما چه بمیرید و چه زنده بمانید، بر حق هستید».

گفت: پس چرا پنهان کاری نماییم؟ سوگند به ذاتی که شما را به حق مبعوث کرده، حتماً دعوت خویش را آشکار می‌سازید.

چنانچه از شواهد بر می‌آید، رسول خدا صلی الله علیه وسلم نیز بدین نتیجه رسیده بود که زمان آشکار ساختن دعوت فرا رسیده و دعوت آن قدر توان و قوت یافته که از خود دفاع نماید. از این‌رو رسول خدا صلی الله علیه وسلم با آشکار ساختن دعوت موافقت نمود و دو صف تشکیل داد و عمر و حمزه را پیشاپیش هر یک از صفها قرار داد.
بدین ترتیب مسلمانان در حالی وارد مسجد الحرام شدند که در اثر حرکت آنان غبار به هوا برخاسته بود. مشرکان با دیدن عمر و حمزه رضی الله عنهما هراسان و وحشت زده شدند و غم و اندوه بی سابقه‌ای، آنان را فرا گرفت. رسول خدا صلی الله علیه وسلم در آن روز عمر رضی الله عنه را فاروق نامید. " حلیه الأولیاء (1/40)؛ صفه الصفوه (1/103-104)‏".

بدین‌سان خداوند متعال، اسلام و مسلمانان را با مسلمان شدن عمربن خطاب سربلند نمود؛ چرا که عمر رضی الله عنه شخصی قوی و شکست ناپذیر بود. بنابراین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم با مسلمان شدن عمر و حمزه رضی الله عنهما احساس امنیت و سرافرازی نمودند. عمر رضی الله عنه مشرکان را به مبارزه طلبید و آشکارا در کنار کعبه نماز گزارد و مسلمانان نیز با او نماز گزاردند.

و اما در مورد علم عمر ابن خطاب رضی الله عنه باید گفت که در صحیح بخاری از عبدالله ابن عمر رضی الله عنه روایت شده که او گفت: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «بَیْنَا أَنَا نَائِمٌ أُتِیتُ بِقَدَحِ لَبَنٍ فَشَرِبْتُ حَتَّی إِنِّی لأَرَی الرِّیَّ یَخْرُجُ فِی أَظْفَارِی، ثُمَّ أَعْطَیْتُ فَضْلِی عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ». قَالُوا: فَمَا أَوَّلْتَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الْعِلْمَ». (بخاری:82)

یعنی: از رسول‏ الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‏فرمود: «در عالم رویا و خواب، یک لیوان شیر به من داده شد. شیر را نوشیدم تا آنکه خوب سیر شدم تا جائی که سیری از ناخن‏هایم بیرون می‏آمد. سپس باقیمانده آن را به عمر بن خطاب دادم». صحابه عرض کردند: یا رسول الله! این خواب را چگونه تعبیر فرمودید؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «آن را به علم تعبیر نمودم».

همچنین رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: (بینما أنا نائم رأیت الناس عرضوا علی وعلیهم قمص فمنها ما یبلغ الثدی ومنها ما یبلغ دون ذلک، وعرض علی عمروعلیه قمیص اجتره).

«در خواب دیدم که مردم در حالی که جامه‌هایی پوشیده بودند بر من عرضه می‌شدند. جامه‌های بعضی تا سینه و جامه‌های عده‌ای بلندتر بود. عمر را در حالی دیدم که جامه‌اش مماس با زمین بود». حاضرین گفتند: آن‌را چگونه تعبیر نمودی؟ فرمود: تعبیرش دین است. مسلم (2390).
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
آیا می دانید بر اساس آیات صریح قرآن مشرکان و بت پرستان مکه به الله معتقد بودند و نماز می خوندند و روزه میگرفتند و مراسم حج انجام می دادند؟
با این حال عبادات آنها بحالشون سودی نبخشید چون در کنار خدای یکتا به بتها هم متوسل می شدند و معتقد بودند بتها ( که تمثال و مجسمه ای از بزرگان و پاکان گذشته بودند)برای آنها نزد خدا شفاعت می کنند، همون اعتقادی که جامعه کنونی ما نسبت به ائمه دارند و معتقدند ائمه نزد خدا برای آنها شفاعت می کنند!
     
  
مرد

 
taskforce: من یه مدت با اهل سنت زندگی کردم ولی ندیدم که اون ها به عقاید شیعه توهین کنن یا به حضرت علی یا امام ها فحش یا حرف بدی بزنن
علی حسن و حسین و دیگر فرزندان علی اهل بیت پیامبر هستند فاطمه از گوشت و خون پیامبره ائمه افرادی پاک و خدا شناس بودند دلیلی نداره اونها رو لعن کنیم یا فحش بدیم لعن و ناسزا به یاران و همسران و اهل بیت پیامبر لعن و ناسزا به خود پیامبره !
اما گروهی که چیزی بعنوان ارزش نداره میاد و لعن و ناسزا رو بعنوان ارزش برای خودش بکار میبره چیزی که در هیچ مذهب و دین الهی و غیر الهی وجود نداره
taskforce: من خارج از ایران رو نمیدونم چه جوریه ولی سنی های داخل ایران واقعا معتدل اند وشیعه هادارن گیر الکی میدن
تو خارج از ایران مخصوصا نقاطی که برخورد شیعه و سنی وجود نداره مردمشون خودشون رو مسلمان میدونن و خیلیهاشون اصلا کلمه شیعه رو نشنیدن و به زبون هم نمیارن کاری هم به این ماجراها و روایات ندارن در خیلی جاها مثل امارات هم با اینکه جمعیت شیعه بسیار کمه و ۵ یا ۶ درصد جمعیت اونجا رو تشکیل میده که اونم عمدتا مهاجرین ایرانی هستند که برای کار رفتن ، شیعیان برای خودشون حسینه دارن مسجد دارن و اعمال مذهبی خودشون رو انجاتم میدن بدون اینکه مردم اونجا بترسن که ممکنه روی بچه هاشون تاثیر داشته باشه یاتشیع فراگیر بشه اما تشیع چون میترسه که مردم از مذهب برگردن اجازه داشتن مسجد رو در شهری مثل تهران نمیده یا اگه تو شیراز به زور مجوز ساخت داده میشه فورا در کنارش حسینیه می زنن و مسجد اهل سنت باید دیوارهاش اونقدر بلند باشه که داخل مسجد دیده نشه!
     
  
مرد

 
taskforce: ولی ندیدم که اون ها به عقاید شیعه توهین کنن
همین جا رو ببین کافیه

احتمالا شما خوب نگاه نکردی

خوبه برید اول هر تاپیک ببینید چه کسی اهانت ها رو شروع کرده

به خاطر صیغه شیعه رو به فحشا و زنا محکوم کردند و بعد ما جواب دادیم

به خاطر احترام به حرم امامان شیعه رو بت پرست و کافر معرفی کردند


شیعه دین اکتیو است و در اون خیلی از مسائل هست مانند تولی و تبری

یعنی اگر با خدا دوستی نمیتوانی با دشمن خدا هم دوست باشی

البته این حکم فقط برای خدا و اولیا اوست

مگر میشه هم زمان پیامبر رو دوست داشت و در دل ابوسفیان رو هم ستود

یا علی رو دوست داشت و معاویه را هم ستایش کرد

شیعه بقر مبنای دین و قران برخی بد کاران را لعن میکند و البته هر کس فراتر از لعن کاری کند اشتباه کرده و مسئول خودش است

باز هم میگم شیعه دین اکتیویته است

یک نگاه به اطراف نشون میده چگونه شیعیان با اتکا به این روحیه مثلا در لبنان بر اسرائیل پیروز شدن در حالیکه اهل سنت در غزه و مناطق خود گردان سالهاست فقط با درست کردن تابلوی مقاومت دارن از عربستان و باقی جاها پول میگیرن


همین مسائل دینی است و همین تساهل است که باعث میشه فلسطینی ها صبح سنگ پرت کنن به اسرائئل و شب در مراسم دختر شایسته همراه یهودیها جشن بگیرن و شامپاین بخورن

اینها برای من عجیبه

من ترجیح میدم همیشه شامپاین بخورن

اما وقتی فک میکنم اگر اون سنگهای صبح رو پرت نکنن چه جوری پول شراب شب رو از عربها بگیرن ؟؟



اینها واقعیته و البته اعتقاد من نیست

من فک میکنم فلسطینی ها خودشون کشورشون رو کم کم فروختن و الان هم باید تقسیمش کنن تا تموم بشه
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 25 از 74:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA