انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 26 از 74:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


مرد

 
rostam91: اجازه داشتن مسجد رو در شهری مثل تهران نمیده یا اگه تو شیراز به زور مجوز ساخت داده میشه فورا در کنارش حسینیه می زنن و مسجد اهل سنت باید دیوارهاش اونقدر بلند باشه که داخل مسجد دیده نشه!
خواهش میکنم اینقدر بدون تحقیق ننویسید

وقتی در مشهد به عنوان مذهبی ترین کلان شهد دنیا اهل سنت مسجد دارن و در روز ۵ بار اذان از اون پخش میشه شما چه حرفی دارید

البته این سیاست دولته وقتی در منطقه ای سنی نیست اجازه تاسیس مسجد براشون رو نده اما در جاهایی که هستن کی به اونها کار داره

در مشهد عمده اهل سنت در منطقه ای بنام خ الزهرا هستن و البته مسجد دارن و اذان هم بدون نام علی ع پخش میکنن

خوب قاعدتا دلیلی نداره مثلا به اونها مجوز بدن که کنار حرم امام رضا مسجد بسازن و باعث تشنج بشن

هروقت دولت عربستان گذاشت در مکه مسجد شیعی ساخته بشه اینجا هم میذارن

در عربستان هم عمده شیعه ها در قطیف و مدینه هستن و در همون مناطق که زندگی میکنن مسجد دارن نه در مناطقد= دیگه

بدترین منطقه شهر مدینه در محدوده خیابان فاطمه و مستشفی الزهرا محل اسکان شیعه هاست جایی که اغلب تاکسی ها از رفتن به اونجا ابا دارن

حالا اینکه اون منطقه پایین شهر و کثیفه و از مسجد النبی دوره اگه مثل شما برداشت کنیم تقصیر دولته عربستانه


شما آنچنان اهل سنت ررو تعریف میکنید که ادم فکر میکنه همگی سکولار و دموکرات هستن

در عربستان و بحرین مگر کم بلا سر شیعیان میارن
کمی به تصاویر مبارزات با ال خلیفه که اونها با پشتیبانی عربستان تا تونستن شیعه کشتن و با شمشیر تکه تکه کردن تو نت نگاه کن به شهدای قطیف و .....

این دعواها فقط بین شیعه و سنی نیست

در چچن و میانمارو برمه و........کم مسلمون کشتن ...منتها شما همه این مشکلات رو کنار گذاشتی و به همین مشکلات جزئئ اهل سنت در ایرانی که غالب اون شیعه هستن میپردازی


rostam91: اما گروهی که چیزی بعنوان ارزش نداره میاد و لعن و ناسزا رو بعنوان ارزش برای خودش بکار میبره چیزی که در هیچ مذهب و دین الهی و غیر الهی وجود نداره
ما بر اساس قران لعن میکنیم

هر کس فغحش بده اشتباه کرده و مسئولش خودشه نه مذهب تشیع

لعن در خوده قران موجوده و وقتی خدا و رسول برخی رو لعن میکنن پس ما هم میتونیم اونها رو لعن کنیم

دلایل قرانی لعن بارها ذکر شده و مصداق اونها هم عنوان شده است
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: به خاطر صیغه شیعه رو به فحشا و زنا محکوم کردند و بعد ما جواب دادیم
کسی شما رو به زنا محکوم نکرده بلکه اهل سنت معتقده کاری که در صیغه انجام میشه شباهت زیادی به زنا داره و عمل فحشا نزدیکتره تا ازدواج دائم و ما اونو حرام می دونیم در این کار نه به ائمه توهین کردیم نه به سایرین بلکه روایاتی رو آوردیم که به دروغ برای توجیه این کار به ائمه نسبت داده شده و براش ثوابی بالاتر از ازدواج دائم در نظر گرفته شده ametis: به خاطر احترام به حرم امامان شیعه رو بت پرست و کافر معرفی کردند
باز اشتباه برداشت کردی، ما عمل اونها رو شرک آلود می دونیم نه اینکه اونها رو کافر ، شیعیان شهادتین رو میگن نماز رو میخونن روزه میگیرن به پیامبر و خدای واحد و کتابش هم ایمان دارن پس کافر نیستن!
ametis: مگر میشه هم زمان پیامبر رو دوست داشت و در دل ابوسفیان رو هم ستود

یا علی رو دوست داشت و معاویه را هم ستایش کرد
اگه خوب روایات و آیات قرآن رو بفهمی بله میشه اما اگه فکر آدمی با قفل تعصب بسته شده باشه نه! ametis: باز هم میگم شیعه دین اکتیویته است
از وضع مملکت تو این ۴۰۰ -۵۰۰ سال معلومه! ametis: یک نگاه به اطراف نشون میده چگونه شیعیان با اتکا به این روحیه مثلا در لبنان بر اسرائیل پیروز شدن در حالیکه اهل سنت در غزه و مناطق خود گردان سالهاست فقط با درست کردن تابلوی مقاومت دارن از عربستان و باقی جاها پول میگیرن
این حرفت مشخصه از عالم سیاست هیچ اطلاعی نداری! اگه قرار باشه اینطوری برداشت کنی پس اهل سنت با مقاومتشون تو افغانستان پوزه شوروی رو بخاک مالیدن و اونو از کشورشون بیرون کردن اما ایران در زمان شیعیان صفوی در دو جنگ کوچک چند روزه از روسها شکست خورد و دو عهد نامه ننگین بر ما تحمیل شد!
برای بحث سیاسی باید دانش سیاسی داشته باشی نه اینکه تو هوا یه چیزی بپرونی!
بهتره اول ببینی غزه و کرانه باختری روی نقشه کجاست و لبنان کجا و شرایط هر دو گروه رو هم بسنجی!
ametis: وقتی در مشهد به عنوان مذهبی ترین کلان شهد دنیا اهل سنت مسجد دارن و در روز ۵ بار اذان از اون پخش میشه شما چه حرفی دارید
من از پایتخت ایران و مرکز حرف می زنم شما میگی مشهد؟تو شیراز و اهواز هم اهل سنت مسجد دارن همانطور که شیعیان تو ریاض عربستان و تو ابوظبی هم مسجد دارن البته اسم مشهد رو آوردی یاد تخریب مسجد شیخ فیض مشهد افتادم که متعلق به اهل سنت بود و تخریبش کردن و جاش پارک ساختن
تهران تنها پایتخت در دنیاست که مسجد اهل سنت نداره در حالی که تعداد زیادی کلیسا داره در حالی که تو تل آویو که پایتخت اسرائیل محسوب میشه هم با اینکه با مسلمونها دشمن هستن مسجد اهل سنت هست ametis: خوب قاعدتا دلیلی نداره مثلا به اونها مجوز بدن که کنار حرم امام رضا مسجد بسازن و باعث تشنج بشن
دلیلی نداره؟؟؟ از کدوم قاعده حرف میزنی ، اگه طبق قواعد شما بسنجیم پس حسینیه و مسجد شیعیان هم نباید تو شهرهائی مثل گرگان و سنندج و زاهدان باشه، بر اساس همون قواعدی که میگه مساجد و حسینیه های شیعیان تو مناطق سنی نشین باشه پس همون قواعد هم میگه باید مساجد اهل سنت تو شهر های شیعه نشین باشه! ametis: هروقت دولت عربستان گذاشت در مکه مسجد شیعی ساخته بشه اینجا هم میذارن
شما مثل اینکه معلومات دینیتون هم خیلی پایینه باز شوهرتون بعض شما بهتره!
مکه پایتخت و مرکز جهان اسلام دارای بالاترین و برترین مسجد جهانه که مسجد الحرامه،ثواب نماز خوندن در این مسجد در روایات و قرآن اومده و متعجم از اینکه شما می خواهی این شیعیان این مسجد رو رها کنن و برن تو یه مسجد دیگه نماز بخونن!!!!! در ضمن یه آمار بگیر ببین چند نفر شیعه در مکه زندگی میکنن تا دور از مسجد الحرام برای رفاه حالشون مسجد بسازن؟ ametis: بدترین منطقه شهر مدینه در محدوده خیابان فاطمه و مستشفی الزهرا محل اسکان شیعه هاست جایی که اغلب تاکسی ها از رفتن به اونجا ابا دارن

حالا اینکه اون منطقه پایین شهر و کثیفه و از مسجد النبی دوره اگه مثل شما برداشت کنیم تقصیر دولته عربستانه
محل اسکان شیعه ها؟ طوری نوشتی انگار به زور گفتن برین اونجا!
اینکه اون منطقه شیعه نشین تاکسی ها نمیرن به چه خاطره؟ امنیت نیست ؟ یا همه تاکسی دارها سنی هستن؟شما برو تو ابو موسی هم بهترین و پاکترین منطقه شهر مربوط به سنی هاست و بدترین قسمت مربوط به شیعیان! این بر میگرده به فرهنگ مردم که منطقه خودشون رو امن نگه یا تمیز نگه دارن!
اما اینکه از مسجد النبی دوره آیا بواسطه دوریشون مسجد برای نماز خوندن ندارن؟مسلما دارن و تو اون مساجد بر طبق اعتقادات خودشون نماز می خونن ametis: در عربستان و بحرین مگر کم بلا سر شیعیان میارن
کمی به تصاویر مبارزات با ال خلیفه که اونها با پشتیبانی عربستان تا تونستن شیعه کشتن و با شمشیر تکه تکه کردن تو نت نگاه کن به شهدای قطیف و .....
باز بحث سیاسی رو با بحث مذهبی قاطی کردی؟
نه حکومت بحرین و نه حکومت عربستان مذهبی نیستن و حکام اونها خودشون رو پادشاه و امیر می دونن نه خلیفه ، نه من و نه دیگر عوام اهل سنت اون حکام رو عالم دینی که بر اساس شریعت حکم میکنن نمیدونیم بلکه برای بقا در قدرت حکم می کنند اما این حکومت ایرانه که ادعای حکومت اسلامی داره و در راسشون روحانیون و علمای دینی هستن
ametis: در چچن و میانمارو برمه و........کم مسلمون کشتن ...منتها شما همه این مشکلات رو کنار گذاشتی و به همین مشکلات جزئئ اهل سنت در ایرانی که غالب اون شیعه هستن میپردازی
اونها به فکر خودشون هستن من به فکر خودم چون نه من میتونم برای اونها کاری بکنم نه اونها برای من برای اینکه هر کدوم مشکلات خودمون رو داریم وقتی من تونستم مشکلات خودم رو حل کنم بعد میرم سراغ اونها! ametis: ما بر اساس قران لعن میکنیم

هر کس فغحش بده اشتباه کرده و مسئولش خودشه نه مذهب تشیع
وأما سائر الطوائف من النصاب بل الخوارج، فلا دليل على نجاستهم وإن كانوا أشد عذابا من الكفار، فلو خرج سلطان على أمير المؤمنين لا بعنوان التدين، بل للمعارضة في الملك، أو غرض أخر كعائشة والزبير وطلحة ومعاوية وأشباههم أو نصب احد عداوة له أو لأحد من الأئمة ع لا بعنوان التدين بل لعداوة قريش أو بني هاشم أو العرب أو لأجل كونه قاتل ولده أو أبيه أو غير ذلك لا يوجب – ظاهرا- شيء منها نجاسة ظاهرية وإن كانوا أخبث من الكلاب والخنازير...

و اما باقی گروه های ناصبی بلکه خوارج ، اگرچه عذابشان از کفار شدیدتر است ، اما دلیلی بر نجاست آنها نیست . بنابراین اگر سلطانی بر امیرالمومنین علیه السلام خروج کند ، نه به عنوان تدین بلکه به جهت مخالفت در ملک ، یا غرضی دیگر ، مانند عایشه و زبیر و طلحه و معاویه و مانند آنان ، یا شخصی با ایشان یا یکی از ائمه نه به عنوان تدین بلکه به جهت دشمنی قریش یا بنی هاشم یا عرب یا به دلیل اینکه ایشان قاتل فرزند یا پدرش است و...دشمنی داشته باشد ، ظاهرا هیچ یک از اینها موجب نجاست ظاهری نخواهد شد ، اگرچه اینها از سگ و خوک نیز خبیث تر هستند

اینها سخنان خمینی در کتابش در مورد صحابه هست!
این لعن هست یا فحش؟ مگه ایشون مرجع تقلید و پایه گذار یه حکومت دینی شیعه نبود؟ وقتی نظر مرجع اینه کسانی که به ایشون اجتهاد کردن نظرشون چیه ؟ غیر از این؟
این مربوط به خمینی تنها نیست بلکه خیلی های دیگه از مراجع اینو گفتن ، می خواهی روایتهای دروغی که به ائمه نسبت داده شده و در کتب معتبر شماست بیارم که عایشه رو فاحشه خوندن یا به صحابه دیگه لعن و ناسزا گفتن؟
اصلا شما یه دین الهی یا غیر الهی نام ببر که ارزشهاش لعن و نفرین باشه! ametis: لعن در خوده قران موجوده و وقتی خدا و رسول برخی رو لعن میکنن پس ما هم میتونیم اونها رو لعن کنیم
شما خودتو هم ردیف خدا و رسول قرار نده
خداوند متعال در قرآن می فرماید حتی به بتهای مشرکان بی احترامی نکنید!

«و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم؛ و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آن ها هم از روی دشمنی خدا را دشنام دهند.» پس انسان ها هر عنوان و صفت و خصلتی که داشته باشند مقدار زیادی حرمت و احترام دارند که ما ملزم به رعایت حرمت آن ها هستیم.
این آیه یکى از ادب‏هاى دینى را خاطرنشان مى‏سازد
     
  
مرد

 
anti: وهابیا فکر میکنن اگه شیعه بکشن میرن بهشت!!!
شما از کجا این فکر رو کردی؟ و لطف کن برای ما توضیح بده وهابی یعنی چی ؟ و این روایت رو که اگه شیعه رو بکشی میری بهشت از کجا آوردی؟؟
     
  
مرد

 
rostam91: از وضع مملکت تو این ۴۰۰ -۵۰۰ سال معلومه!

وضع مملکت چه مشکلی داشته نکنه زمان ترکتازی عربهای بدوی خوب بوده

rostam91: کسی شما رو به زنا محکوم نکرده
دقیقا این کار رو به زنا تشبیه کردید و وقتی این کار از اعتقادات شیعه است یعنی اونها رو به زنا متهم میکنید


rostam91: اگه خوب روایات و آیات قرآن رو بفهمی بله میشه اما اگه فکر آدمی با قفل تعصب بسته شده باشه نه!

لطفا از قران برای من بیار که هم میشه پیامبر رو دوست داشت هم به ابولهب علاقه مند بود

بعضی وقتها کسی با من دوسته و دلیل نمیشه بواسطه دوستی با من با دشمنانم دشمن شود اما گاهی طرف پیامبر یا امام است

یعنی حق مطلق و مقابل اون میشه باطل

rostam91: اینطوری برداشت کنی پس اهل سنت با مقاومتشون تو افغانستان پوزه شوروی رو بخاک مالیدن و اونو از کشورشون بیرون کردن
یعنی فقط سنی ها بودن ؟؟؟؟؟؟شما محبت کن یک کم اطلاعات کسب کن بعد

کمکهای بین الملل سیاست شوروی و امریکا کمک ایران و اینکه عمده جنگ به عهده جبهه شمال که عمدتا شیعه هستند اتفاق افتاد و طالبان خیلی دیر به جنگ پیوست

توافق امریکا با طالبان برای تشکیل دولتی دیگکر شبیه اسرائیل با هماهنگی بن لادن و.........





rostam91: اما ایران در زمان شیعیان صفوی در دو جنگ کوچک چند روزه از روسها شکست خورد و دو عهد نامه ننگین بر ما تحمیل شد!
کدوم یک از پادشاه ها داعیه شیعه گری اشت جز شاه عباس خوبه کنار اینها جنبش اسلامی جنگل رو بذاری و اینکه اگر دولت شیعه بود چرا با میرزای شیعه و حکومت شیعی او مبارزه کرد
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: وضع مملکت چه مشکلی داشته نکنه زمان ترکتازی عربهای بدوی خوب بوده
چه مشکلی داشته؟ بهتره بگید چه مشکلی نداشته
تا قبل از صفوی چند شاعر و ریاضی دان و دانشمند تحویل دنیا دادیم که هنوز دارای آوازه و شهرت هستند از بو علی سنا و سعدی و حافظ بگیر تا رازی و بیرونی .... اما از زمان صفوی شما یک نفر رو هم ردیف اونها نام ببر که شهره جهان باشن و کشف فوق العاده ای کرده باشن!
ametis: لطفا از قران برای من بیار که هم میشه پیامبر رو دوست داشت هم به ابولهب علاقه مند بود
اولا تو پست شما پیامبر بود و ابوسفیان چرا به ابولهب تغییرش دادی
ابوسفیان نزد پیامبر اسلام رو پذیرفت حالا اسلامش راستین یا دروغین منو شما در مقام باز خواست و محاکمه اون نیستیم اما ابولهب در کفر خودش مرد و مسلما در آتش جهنم
ametis: یعنی فقط سنی ها بودن ؟؟؟؟؟؟شما محبت کن یک کم اطلاعات کسب کن بعد

کمکهای بین الملل سیاست شوروی و امریکا کمک ایران و اینکه عمده جنگ به عهده جبهه شمال که عمدتا شیعه هستند اتفاق افتاد و طالبان خیلی دیر به جنگ پیوست
مشخصه که از اوضاع چیزی نمیدونی
اگه شیعیان عامل اصلی بودن که در پایان باید قدرت رو هم در دست داشتند ولی این سنی ها که طالبان بخش اعظمشون بود قدرتمند بودند و موفق و تونستند حکومت رو هم بدست بگیرن نجیب الله رییس جمهور دست نشانده شوروی رو طالبان ساقط کرد و کابل رو تصرف نمود!
ametis: توافق امریکا با طالبان برای تشکیل دولتی دیگکر شبیه اسرائیل با هماهنگی بن لادن و.........
همون توافقی که با خمینی شد و حکومتی دست نشانده در ایران روی کار آمد به رهبری ملاها منتها با این تفاوت که انگلیسی ها هم به آمریکاییها کمک کردن
ametis: کدوم یک از پادشاه ها داعیه شیعه گری اشت جز شاه عباس
بابا تاریخ رو بخون ، شاه اسماعیل و شاه عباس و دیگر سلاطین قاجار نسل اندر نسل شیعه بودند و سنیها رو قتل عام کردند مخصوصا در قزوین و اصفهان
ametis: خوبه کنار اینها جنبش اسلامی جنگل رو بذاری و اینکه اگر دولت شیعه بود چرا با میرزای شیعه و حکومت شیعی او مبارزه کرد
حکومت زمان میرزا قاجار بود و پهلوی که به تشیع زیاد بها ندادند یعنی دین مدار نبودند به هر حال شکست از روسها رو فراموش نکن!
     
  
مرد

 
مرده پرستان و قبر پرستان امت محمد صلي الله عليه وسلم دچار شرك شده اند و شركشان از روز هم روشن تر مي باشد و جز مغرضان و متعصبانشان بقيه ي آنها با شنيدن ايات توحيدي و دعوت به يكتا پرستي دست از شرك برداشته و رو به توحيد مي كنند همانطور كه بسياري از برادران و خواهران اهل تشيع در روم هاي توحيدي مسنجر نيمبوز به توحيد بر گشته اند و دست از پرستش و خواندن معبودان من دون الله بر داشته و ديگر مع الله كسي را به فرياد نمي خوانند.

در اينجا به چند شبهه ي عوام فريبانه و مغلطه كارانه ي روافض جواب خواهيم داد ان شاء الله.

روافض مي گويند كه من دون الله شامل زنده ها هم ميشود ايا خداي زنده مگر وجود دارد؟

جواب: اولا ظاهرا روافض معني غير از خدا يا به عبارت ديگر پايين تر از خدا را نمي فهمند. براي مثال اگر بگويم كسي غير از من اين مقاله را ننوشته است آيا منظور من اين است كه كسي به غير از من و برادرم و دوستم و فلاني و فلاني ديگر كسي اين مقاله را ننوشته است؟؟؟؟ خب معني غير از خداوند خيلي واضح مي باشد.

دوما براي اثبات اينكه من دون الله شامل زنده ها هم ميشود اين آيه كفايت مي كند:

‏ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ‏(شعراء 29)

‏ ( فرعون ) گفت : اگر جز من كسي ديگر را به پروردگاري برگزيني تو را از زمره زندانيان خواهم كرد

‏ وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي(قصص 38)

فرعون گفت : اي سران و بزرگان قوم ! من خدائي جز خودم براي شما سراغ ندارم

خداوند مي فرمايد پايين تر از من را نخوانيد و عبادت نكنيد ايا امامان و پيامبران پايينتر از خداوند نيستند؟ روافض وقتي در تنگنا مي افتند ميگويند ما نه انها را خدا ميدانيم نه جدا از خدا ميدانيم. يا به عبارت ديگر ميگويند انها من عند الله (از نزد خدا) هستند و من عند الله من دون الله (پايين تر از خدا) نيست

جواب: خداوند مي فرمايد:

وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ (مائده 116)

و ( خاطرنشان ساز ) آن گاه را كه خداوند مي‌گويد : اي عيسي پسر مريم ! آيا تو به مردم گفته‌اي كه من دون الله (غير از خدا) ، من و مادرم را هم دو خداي ديگر بدانيد ( و ما دو نفر را نيز پرستش كنيد ؟ ) . عيسي مي‌گويد : تو را منزّه از آن مي‌دانم كه داراي شريك و انباز باشي . مرا نسزد كه چيزي را بگويم ( و بطلبم كه وظيفه و ) حق من نيست .

خداوند مي فرمايد الهين من دون الله. خداوند واضح ميگويد كه عيسي و مريم كه الآن پرستش مي شوند من دون الله هستند. و فرق پيامبرمان محمد صلي الله عليه و سلم كه الآن خوانده مي شود با سيدنا عيسي عليه السلام كه خوانده مي شود در چه چيز مي باشد؟ هر دو كه از نزد خداوند مي باشند( از من عند الشيطان كه نيامده اند!!!) و هر دو باز من دون الله مي باشند.

عيسي عليه السلام در جواب مي گويد: قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ(مائده 116)

. عيسي مي‌گويد : تو را منزّه از آن مي‌دانم كه داراي شريك و انباز باشي . مرا نسزد كه چيزي را بگويم حق من نيست . اگر آن را گفته باشم بيگمان تو از آن آگاهي . تو ( علاوه از ظاهر گفتار من ) از راز درون من هم باخبري ، ولي من ( چون انساني بيش نيستم ) از آنچه بر من پنهان مي‌داري بي‌خبرم . زيرا تو داننده رازها و نهانيهائي.

خداوند در صد ها ايه ي قران مي فرمايد كه من دون الله(جز خدا) و يا مع الله(همراه خدا) كسي ديگر را نخوانند. لطفا به دو عبارت مع الله و من دون الله و كلمه ي تدعون ( نه تعبدون) توجه نماييد:

1.‏ وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً ‏(جن 18)

‏ مسجدها مختصّ پرستش خدا است ، و ( در آنها ) كسي را به فرياد نخوانيد . ‏

2. ‏ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ (مومنون 117)

‏ هركس كه با خدا ، معبود ديگري را به فرياد خواند - و مسلّماً هيچ دليلي بر حقّانيّت آن نخواهد داشت‌ - حساب او با خدا است . قطعاً كافران رستگار نمي‌گردند ، ( و بلكه مؤمنان رستگار مي‌شوند ) . ‏

3. ‏ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ‏(نمل 162)

‏ ( آيا بتها بهترند ) يا كسي كه به فرياد درمانده مي‌رسد و بلا و گرفتاري را برطرف مي‌كند هر گاه او را به كمك طلبد ، و شما ( انسانها ) را جانشين ( يكديگر در ) زمين مي‌سازد آيا معبودي (مع الله) با خدا است‌ ؟ ! واقعاً شما بسيار كم اندرز مي‌گيريد . ‏

4. ‏ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ ‏(انعام 56)

‏ بگو : من نهي شده‌ام از اين كه پرستش كنم آنهائي را كه غير خدا(من دون الله) به فرياد مي‌خوانيد . بگو : من از هوي و هوسهاي شما پيروي نمي‌كنم ، كه ( اگر چنين كنم ، همچون شما ) در آن وقت گمراه مي‌شوم و از زمره راه‌يافتگان نخواهم بود . ‏

توجه كنيد كه در ايه آمده است "تدعون من دون الله" نه "تعبدون من دون الله". براي اينكه مشركان به خيال خود بت هايشان را نمي پرستيدند بلكه به عنوان شفيعان و ميانجي ها و واسطه ها تنها به فرياد مي خواندند تا صدايشان را به خداوند برسانند.

5. لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ(انعام 70)

بجز خدا براي ايشان يار و ياوري و ميانجي و واسطه‌اي نيست

6. ‏ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏(اعراف 194)

‏ بتهائي را كه بجز خدا فرياد مي‌داريد و مي‌پرستيد ، بندگاني همچون خود شما هستند ( و كاري از آنان ساخته نيست و نمي‌توانند فريادرس شما باشند ) . آنان را به فرياد خوانيد و اگر راست مي‌گوئيد بايد كه به شما پاسخ دهند.

توجه كنيد كه در اين ايه "من دون الله" را بندگاني مثل ما ميداند

7. ‏ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏(يونس 18)

‏ اينان غير از خدا ، چيزهائي را مي‌پرستند كه نه بديشان زيان مي‌رسانند و نه سودي عائدشان مي‌سازند ، و مي‌گويند : اينها ميانجيهاي ما در نزد خدايند ( و در آخرت رستگارمان مي‌نمايند ! ) بگو : آيا خدا را از وجود چيزهائي ( به نام بتان و انبازهاي يزدان ) باخبر مي‌سازيد كه خداوند در آسمانها و زمين سراغي از آنها ندارد ؟ خداوند منزّه ( از هرگونه انبازي ) و فراتر از آن چيزهائي است كه مشركان انبازشان مي‌دانند . ‏

8. ‏ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (احقاف5)

‏ چه كسي گمراه‌تر از كسي است كه افرادي را به فرياد بخواند كه ( اگر ) تا روز قيامت ( هم ايشان را به فرياد بخواند) پاسخش نمي‌گويند ؟ ( نه تنها پاسخش را نمي‌دهند ، بلكه سخنانش را هم نمي‌شنوند ) و اصلاً آنان از پرستشگران و به فريادخواهندگان غافل و بي‌خبرند

‏ وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ‏(غافر 60)

‏ پروردگار شما مي‌گويد : مرا به فرياد خوانيد تا بپذيرم . كساني كه خود را بزرگتر از آن مي‌دانند كه مرا به فرياد خوانند ، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت . ‏

در اين آيه نيز ادعوني=عبادتي مي باشد. و خداوند گفته مرا بخوانيد و در قسمت دوم ايه خواندن رو عبادت دانسته و گفته كسي كه من را عبادت نكند(نخواند) وارد دوزخ ميشود.

روافض وقتي قافيه را بر خود تنگ مي بينند مي روند سراغ تلبيس ديگرشان اينكه هر خواندي عبادت نيست و هر صدا كردي عبادت نيست و با تمام هنرشان اين ايات را نشان مي دهند:

وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ(ال عمران 153)

و پيغمبر از پشت سر شما را صدا مي‌زد

‏ وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ ‏(اعراف 198)

و اگر آنها را به‌ راه‌ هدايت‌ فراخوانيد، نمي‌شنوند و آنها را مي‌بيني‌ كه‌ به‌سوي‌ تو مي‌نگرند در حالي‌كه‌ هيچ‌ نمي‌بينند

‏ وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏(مومنون 73)

‏ تو ( اي پيغمبر ! ) آنان را به راه راست فرا مي‌خواني.

تلبيس بسيار زشت و جاهلانه اي مي باشد كه بخواهند خواندن هاي عبادتي را با چنين سفسطه اي رد كنند و با مغلطه كردن از تنگنا فرار كنند. قبر پرستان ميگويند طبق ايه ي مومنون 73 چون در كلمه ي خواندن امده است پس پيامبر امتش را عبادت ميكند. واقعا يك انسان تا چه اندازه مي تواند گمراه باشد كه فرق اين دو چيز را نداند. اگر من به شما بگويم كه مهمان من هستي و دعوت من هستي بيا ، ايا اين يعني كه شما را پرستيده ام؟ پس منظور ما از خواندن عبادت مي باشد

مغلطه ي ديگرشان اين است توسل به زنده ها را بهانه اي به توسل به مرده ها ميدانند. و مدام به اين ايه استنداد مي كنند كه:

‏ قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ‏(يوسف 97)

‏ ( فرزندان يعقوب ) گفتند : اي پدر ! ( بر ما ببخشا و ) آمرزش گناهانمان را برايمان ( از خدا ) بخواه . واقعاً ما خطاكار بوده‌ايم . ‏

اين ايه بي شك دليلي واضح بر توسل به دعاي شخص صالح در قيد حياتش مي باشد

توسل به دعاي شخص زنده جايز است و نه بعد از مرگش. و بعد از مرگ انها هستند كه محتاج دعاي ما هستند.

شبهه ي ديگر مرده پرستان اين است كه پيامبران و امامان عليهم السلام از حال امت خود با خبر مي باشند و ميدانند كه بر سر امت خود چه ميگذرد و براي اثبات ادعايشان ميگويند كه خداوند فرموده است:

‏ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏(توبه 105)

‏ بگو : انجام دهيد ( خواه نيك ، خواه بد . امّا بدانيد كه ) خداوند اعمال ( ظاهر و باطن ) شما را مي‌بيند و پيغمبر و مؤمنان اعمال ( ظاهر ) شما را مي‌بينند و ( به نسبت خوبي و بدي ، با شما دوستي يا دشمني مي‌ورزند . اين در دنيا ، و امّا ) در آخرت به سوي خدا برگردانده مي‌شويد كه آگاه از پنهان و آشكار است و شما را بدانچه مي‌كنيد مطلع مي‌سازد

در اين ايه با قيد "س" ديدن آمده است. سيري يعني به زودي ميبينند و سوف يري نيامده تا حمل شود بر نيت باطل شيعه كه ناظر و حاظر بر امت باشند. در اين ايه اگر ايات قبل از آن را نيز ببينيد درباره ي مومنان و منافقان مي باشد كه خداوند آنها را به توبه كردن و انجام اعمال صالح دعوت ميكند و در آخر ميگويد كه براي اثبات ادعاي راست بودنتان در امتحانات ديگر و جنگ و جهاد هاي ديگر عمل كنيد و ما نيز به زودي "سيري" ميبينم ادعاي صادق بودنتان را كه ايا در ميادين جهاد حظور داريد يا منافقانه رفتار ميكنيد.

شبهه ي ديگرشان اين است :

‏ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيداً ‏(نساء41)

‏ ( اي محمّد ! حال اينان ) چگونه خواهد بود بدان گاه كه از هر ملّتي گواهي ( از پيغمبران براي شهادت بر قوم خود ) بياوريم و تو را ( نيز به عنوان ) شاهدي بر ( قوم خود ، از جمله ) اينان ( يعني تنگچشمان و نافرمايان ) بياوريم‌ ؟ ‏

ميگويند شاهدي كه ناظر بر اعمال نباشد بر چه چيز شهادت مي دهد. شبهه ي خوبست ولي فريبنده و گمراه كننده.

خداوند مي فرمايد:

‏ وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ‏(قصص 75)

‏ ( در آن روز ، ما ) از هر امتي گواهي بيرون مي‌كشيم (و خطاب به مشركان ) مي‌گوئيم : دليل خود را ( بر شرك و كفر) بياوريد . پس آنان خواهند دانست كه حق با خدا است ، و چيزهائي كه به هم مي‌بافتند از ايشان گم و ناپديد گشته است . ‏

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً(بقره 143)

‏ و بي‌گمان شما را ملّت ميانه‌روي كرده‌ايم تا گواهاني بر مردم باشيد و پيغمبر ( نيز ) بر شما گواه باشد

در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: قلت رواه الطبري في تفسيره من قول زيد بن أسلم ورواه في سورة النساء أيضا من قول السدي وبعض الحديث في البخاري عن أبي سعيد الخدري قال يدعى نوح يوم القيامة فيقول لبيك وسعديك يا رب فيقول هل بلغت فيقول نعم فيقال لأمته هل بلغكم فيقولون ما أتانا من نذير فيقول من يشهد ذلك فيقول محمد وأمته فيشهدون أنه بلغ

«نوح‌ در روز قيامت‌فراخوانده‌ مي‌شود، پس‌ به‌ وي‌ گفته‌ مي‌شود: آيا پيام‌ الهي‌ را ابلاغ‌ كرده‌اي‌؟ مي‌گويد: آري‌! آن‌گاه‌ قومش‌ فرا خوانده‌ مي‌شوند و به‌ آنان‌ گفته‌ مي‌شود: آيانوح‌ پيام‌ حق‌ را به‌ شما رساند؟ مي‌گويند: نزد ما هيچ‌ هشداردهنده‌اي‌ نيامده‌ است، نزد ما هيچ‌كسي‌ نيامده‌ است‌! آن‌گاه‌ به‌ نوح‌ گفته‌ مي‌شود: چه‌كسي‌ براي‌ توگواهي‌ مي‌دهد؟ مي‌گويد: محمد صلي الله عليه و سلم و امتش‌

در واقع گواهي پيامبران شاهدي هستند بر ابلاغ رسالت و رساندن پيام خداوند به مردمان و انگاه كه سركشان و مرتدان ميگويند كه پيامبري براي ما نيامده است ولي پيامبران شاهداني هستند در بينشان كه براي آنان فرستاده شده بودند. و اين شاهد بودن به اين معني نيست كه مثلا نوح عليه السلام اعمال تك تك امتش را ديده و شاهد بوده بلكه شاهد است بر اينكه دين را براي آنها اورده است و پيامبر ما نيز شاهدي است بر اينكه پيامبران گذشته ابلاغ رسالات كرده اند ولي قومشان تكذيب نمودند. پيامبران از حال امت خود بي خبر هستند و آن شاهد بودني كه مشركان ما معتقد هستند كه اعمال تك تك امتشان را مي بينند و اگر نبينند پس چطور شهيدي هستند كه نديده شهادت ميدهند رد شد و توضيح داديم كه منظور از شهادت انبيا تبليغ رسالت مي باشد. براي اينكه خداوند مي فرمايد:

‏ يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ‏(مائده 109)

‏ آن روزي ( را خاطرنشان ساز ) كه خداوند پيغمبران را گرد مي‌آورد و بديشان مي‌گويد : به ( دعوت ) شما چه پاسخي داده شده است‌ ؟ (و به چه راهي رفته‌اند ؟ راه ايمان يا راه انكار پيموده‌اند ؟ ) . مي‌گويند : ما را هيچ گونه آگاهي و دانشي نيست ( مگر آنچه از راه ظواهري كه در روزگار حيات خود از مردم مشاهده كرده‌ايم ) تو خود از تمام خفايا آگاهي . ‏

در اين آيه به صراحت پيامبران مي گويند كه ما خبري از افراد امت خود نداريم مگر آن مقدار كه در قيد حيات خود مشاهده كرده بوديم و اگر منظور از شاهد بودن پيامبران بر امت خود اگاه و ناظر بودن بر تك تك اعمال امتشان مي بود پس ان وقت ايات خداوند در تضاد با هم ميبودند و بخشي از آن مويد بخشي ديگر نمي بود. و همچنين خداوند باز مي فرمايد

روافض ميگويند كه پيامبران از بابت خضوع در مقابل پروردگارشان و تعظيم علم وي ميگويند كه ما نمي دانيم. بايد توضيح دهند كه اين از باب تعظيم در مقابل پروردگار را از كجاي ايه بيرون كشيده اند؟

‏ وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ‏* ‏ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ‏(مائده 116-117)

‏ و ( خاطرنشان ساز ) آن گاه را كه خداوند مي‌گويد : اي عيسي پسر مريم ! آيا تو به مردم گفته‌اي كه جز الله ، من و مادرم را هم دو خداي ديگر بدانيد . عيسي مي‌گويد : تو را منزّه از آن مي‌دانم كه داراي شريك و انباز باشي . مرا نسزد كه چيزي را بگويم كه حق من نيست . اگر آن را گفته باشم بيگمان تو از آن آگاهي . تو از راز درون من هم باخبري ، ولي من ( چون انساني بيش نيستم ) از آنچه بر من پنهان مي‌داري بي‌خبرم . زيرا تو داننده رازها و نهانيهائي ( و از خفايا و نواياي امور باخبري ) . ‏* ‏ من به آنان چيزي نگفته‌ام مگر آنچه را كه مرا به گفتن آن فرمان داده‌اي ( و آن ) اين كه جز خدا را نپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است . من تا آن زمان كه در ميان آنان بودم از وضع ( اطاعت و عصيان ) ايشان اطّلاع داشتم ، و هنگامي كه مرا به اسمان بردي ، تنها تو مراقب و ناظر ايشان بوده‌اي ( و اعمال و افكارشان را پائيده‌اي ) و تو بر هر چيزي مطّلع هستي . ‏

خداوند در قيامت به عيسي اين سخنان را مي گويد و عيسي نيز ميگويد تا ان هنگام كه بينشان بودم از حالشان با خبر بودم اما آن هنگام كه مرا بالا بردي ديگر از حالشان با خبر نميتوانستم باشم و من هيچ وقت به انها نگفته بودم كه من و مادرم را دو خداي ديگر غير از الله بگيرند

همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌است‌ كه‌ رسول‌ خداص فرمودند: أنا وأمتي يوم القيامة على كوم مشرفين على الخلائق، ما من الناس أحد إلا ود أنه منا، وما من نبي كذبه قومه إلا ونحن نشهد أنه قد بلَّغ رسالة ربه عزوجل‌: من‌ و امتم‌ روز قيامت‌ بر تپه‌اي‌ بلند و مشرف‌ بر خلايق‌قرار داريم، هيچ‌يك‌ از مردم‌ نيست‌ مگر اين‌ كه‌ آرزو مي‌كند كه‌ كاش‌ او هم‌ ازجمله‌ ما بود، و هيچ‌ پيامبري‌ نيست‌ كه‌ قومش‌ او را تكذيب‌ كرده‌باشند، مگراين‌ كه‌ ما گواهي‌ مي‌دهيم‌ كه‌ او پيام‌ پروردگار خويش‌ را به‌ آنان‌ رسانده‌ است‌

باز امده است كه أن الأمم يوم القيامة يجحدون تبليغ الأنبياء ، فيطالبهم الله ببينة التبليغ وهو أعلم بهم إقامة للحجة على المنكرين ، فيؤتى بأمة محمد صلى الله عليه وسلم فيشهدون ، فتقول الأمم من أين عرفتم؟ فيقولون : علمنا ذلك بإخبار الله تعالى في كتابه الناطق على لسان نبيه الصادق ، فيؤتى بمحمد صلى الله عليه وسلم فيسأل عن حال أمته ، فيشهد بعدالتهم

همانا ملتها روز قیامت دعوت انبیا را انکار میکنند والله از انبیا میخواهد که دعوت خود را بیان کنند که چه دلیلی دارند ودرحالی که الله بهتر میداند اما برای اتمام حجت با منکران از آنها میخواهد دلیل بیاورند امت محمد صلی الله علیه وسلم را می آورند وآنها (امت محمد) شهادت میدهند (به راستگویی انبیا وتأییدشان) وملتهای منکر میپرسند از کجا شما میدانید؟ پس میگویند این را الله بلند مرتبه به ما خبر داده بودند در کتابش وحرف با زبان نبی صادق(محمد صلی الله علیه) سپس محمد صلى الله عليه وسلم را می آورند ودر مورد حال امتش از او میپرسند پس به عدالت امتش شهادت ميدهد

پس ادعاي مشركان مبني بر اينكه انان مي بينند و يا حاظر هستند هيچ جايي در قران ندارد و ايات فراوان قران نيز گواه بر اين مي باشد و هر كس ذره اي تفكر كند متوجه ميشود كه اين توحيد نيست بلكه شرك مي باشد.

به اميد هدايت و اصلاح امت محمد

وصلی الله علی رسوله محمد وآله وأصحابه ومن دعا بدعوته إلی يوم الدين.
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
واسطه وشرك

اكثر مردم از درك حقيقت واسطه وتعبير وتفسير آن به خطا رفته اند، وبدون توجه و دقت در ماهيت آن حكمي كذائي كرده اند كه واسطه شرك است وهركس در هر حالي وهر كيفيتي واسطه قرار دهد مشرك است،ومانند بت پرستاني هستند كه مي گفتند} مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى {«كه براي اين بتان عبادت مي كنيم فقط براي اين است كه ما را به خدا نزديك نمايند».واين كلام به كلي مردود است،واستدلال به اين آيه در جاي خود قرار نگرفته است. چون آيه شريفه صراحت دارد كه در باره اعتراض وانكار بر كافران است،كه براي بتها عبادت مي كنند نه براي خدا،ودر دعوي ربوبيت بتها را شريك خدا مي دانند،عبادت بتها را تقرب ونزديكي به خدا مي دانند.پس كفر آنان از آنجاست كه براي اين بتها عبادت مي كنند ومعتقد هستند ارباب واقعي آنها هستند نه خداوند.در اينجا يك نكته بسيار مهم موجود است كه لازم است توضيح داده شود،وآن است كه اين آيه شهادت مي دهد ،آندسته از مشركان دراين گفتار راستگو نبودند واعتقادشان نزديكي به خداوند نبود،تا مجوز عبادت براي بتها باشد،كه گفته اند: «مانعبدهم إلا ليقربونا إلى الله زلفى» همانا اگر اينها راست گو بودند،باين معني مي شود كه خداوند در نزد ايشان جليل تر ومحبوبتر از بتها هستند ودر اينصورت بديهي است كه براي غير خدا عبادت نمي كردند ودر هيچ حال به خدا دشنام نمي دادند در صورتيكه خداوند متعال مسلمين را نهي فرموده كه بتها دشنام ندهيد تا آنها به خدا دشنام ندهند وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ {سورهمباركه انعام –آيه 108.«بتهاييكه كه كافران غير از خدا مي خوانند دشنام مگئيد،كه از دشمني وناداني خدا را دشنام مي گويند،بدينسان براي هر ملتي عملش را زينت داده ايم،وعاقبت برگشت همه بسوي خدايشان مي باشد،واز اعماليكه مي كرده اند خبرشان مي دهد.» از عبدالرزاق و جماعت ديگر روايت شده است،كه مسلمانان به بتهاي كافران دشنام مي دادند، وآنها هم در مقابل به خداوند دشنام مي دادند،كه خداي متعال آيه فوق را نازل كرد وسبب نزولش همين جريان بود. وبواسطه اين آيه مسلمانان منع شدند كه كلمه نقص و بي ادبي به اين سنگها كه مورد پرستش مشركان در مكه مكرمه بود بر زبان جاري نكنند چون فحش ونقص آور سبب مي شد كه غيرت بت پرستان درباره اين بتها كه از صميم قلب باور داشتند كه نفع وضرر از آنها صادر مي شود،به جوش وهيجان مي آيد وعصباني مس شوند،و در نتيجه به مقابله به مثل بر مي خيزند، وآنها هم به آنكه براي عبادت مي كني نقص مي گويند وفحش مي دهند،كه آن خداوند متعال است كه از تمام نقص ورذائل مبري ومنزه است،نكته اينجاست اگرآنها راست گو بودند،وعبادتشان براي بت هها براي اين است كه آنها را به خدا نزديك كند،هيچ وقت جرأت آن پيدا نمي كردند كه در برابر كسانيكه به بتها فحش بدهند،به خداوند ناسزا بگويند، پس واضح وآشكار است كه ذات خداوند در نزد آنها كمتر وبي ارزشتر از اين سنگها مي باشد. واين معني باز در اين آيه جريان دارد} وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ {الآيه،«اگر از آنها سؤال كني كه چه كسي آسمانها وزمين را آفريده است همانا مي گويند(خداوند)»همانا اگر راست بگويند واقعاً معتقد باشند كه خالق فقط خداوند است وبتها خالق نيستند،بدون شك براي خداوند عبادت مي كردند نه براي بتها،يا دست كم احترام واعزاز خداوند در نزد آنها بيشتر از احترام واعزاز بتها بود،با وجود اينكه به موقع احساسات ومقابله به مثل حاضرند به خدا دشنام بدهند، آيا اين امر باور كردني است،بديهي است كه خير، واين عقيده را ندارند والا هيچ وقت ودر هيچ شرايط به خدا ناسزا نمي گفتند. خود آيه دلالت مي كند كه مشركان نه تنها خداوند را كمتر از اين سنگها مي دانستند بلكه مثالهاي ديگر هم مي آورند،مانند اينكه در اين آيه::}وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيباً فَقَالُواْ هَـذَا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَـذَا لِشُرَكَآئِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَآئِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ{ ،: }سَاء مَا يَحْكُمُونَ {.انعام آيه 136. «از كشت وزرع وچهارپايان كه خدا آفريده است براي خدا سهمي قرار دادند وبه زعم خودشان گفتند اين براي خداست واين براي شريكان (بتان)ما مي باشد،آنچه براي شركاء آنها است به خدا نمي رسد،وآنچه براي خدا است به شركاء آنها مي رسد،حكمي كه مي كنند حكمي بدي است».اگر خداوند متعال در نزد آنان كمتر از اين سنگها(بتها)نمي بود اين بتها را بر او ترجيح نمي دادند ونمي گفتند بتها هم سهم خود را دارا هستند وهم از سهم خدا استفاده مي كنند ووبا اين سهم بندي كه كرده بودند مستحق آن هستند كه خدا درباره آنها بفرمايد{سَاءمايَحْكُمُونَ}وباز از اين قبيل است كه ابوسفيان قبل از اينكه اسلام بياورد مي گفت«أعل هبل»بخاري روايت مي كند:آن بت كه اسمش را«هبل»گذاشته بودند ندا مي زند كه در اين گيرودار بر خداي زمين وآسمان غالب آيد،تا اينكه او و لشكريانش بر سپاه مسلمانان غالب و فايق آيند چون مسلمانان مي خواهند بر معبود وخداي مشركان غلبه كنند،آنچه ذكر شد كمي از رفتار بت پرستان در مقابل بتها وخداوند متعال مي باشد.اصلاً منظورشان اين نبوده كه اين بتها واسطه نزديكي به خدا باشد،لازم است مطالب فوق بدقت مورد ملاحظه قرار گيرد، چون بيشتر مردم از كنه وماهيت واقعه اطلاع ندارند، واين آيات را بدلخواه خود تفسير مي نمايند مگر نمي بيني:به هنگاميكه خداوند متعال امر فرمود كه مسلمانان رو به كعبه نماز بگذارند،از امر امتثال كردند وعبادتشان را رو به قبله انجام دادند ،يعني كعبه را قبله خود قرار دادند،پس عبادت به جانب كعبه وبوسيدن حجرالاسود، عبادت براي خدا واقتداء به حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مي باشد،اگر كسي نيت عبادت براي كعبه وحجرالاسود را بنمايد، بدانيد كه مشرك وبه منزله عبادت بتها مي باشد.پس واسطه قرار دادن لازم است وشرك محسوب نخواهد شد،و اينطور نيست كه هر كس بين خود وبين خدا واسطه قرار بدهد كافر باشد،والا تمام بشر بايد كافر ومشرك باشند،چون تمام كار آنها مبنيب بر واسطه قرار دادن آن انجام مي گيرد، حضرت رسول صلی الله علیه وسلم به واسطه جبرئيل قرآن را گرفت.جبرئيل براي پيغمبرصلی الله علیه وسلم واسطه است، خود حضرت صلی الله علیه وسلم واسطه بين خداوند واصحابش ،قرآن،ان كلام الهي به واسطه پيغمبر صلی الله علیه وسلم ابلاغ گرديد،اصحاب كرام در هنگام شدايد وتنگنا به پيغمبرصلی الله علیه وسلم متوسل مي شدند وشكواي حال خود را نزد او مي برند، وتقاضا مي كردند كه براي آنان دعا كند.يكدفعه نبود كه پيغمبر صلی الله علیه وسلم بگويد شما كافران شديد وشريك براي خدا قائل شديد چون آوردن شكوی ودرخواست از من درست نيست، بلكه لازم است خودتان دعا كنيد، ومستقيماً از خدا مطالبتان را درخواست نمائيد،چون خدا از من به شما نزديك تر است.بلكه پيغمبرصلی الله علیه وسلم مي ايستاد وبه درخواست آنان گوش مي داد واز خدا تمنا مي كرد ودعا مي گفت،اين در حالي بود كه تمام اصحاب مي دانستند، عطا كننده واقعي فقط خداوند متعال است.وتنها اوست رزق فراوان مي دهد،مانع مي شود وغيره،و پيغمبر صلی الله علیه وسلم هر كار بكند به اذن خدا وفضل ورحمت او مي باشد وخود پيغمبرصلی الله علیه وسلم مي فرمود : ((إنما أنا قاسم والله معط))«همانا خداوند عطا مي كند ومن تقسيم كننده هستم». با توجه به مطالب بالا درست است حتي اشخاص عادي را واسطه برداشتن اندوه وبر آوردن نياز و احتياج قرار داد،تا چه رسد به حضرت رسول صلی الله علیه وسلم وپيغمبر عظيم الشأن، وبرتر از تمام انسانها وسيد انس وجن، وبطور مطلق افضل تمام كائنات. مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نفرمود : ((من فرج عن مؤمن كربة من كرب الدنيا)) تا آخر حديث پس مؤمن مفرج و واسطه از بين بردن كربت و غم واندوه ديگران است.
مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نفرمود است((اگر كسي حاجت ونياز برادرش را برآورد نمايد،به موقع حساب من نزد ترازو مي ايستم اگر حسناتش بيشتر باشدفبها والا من براي او شفاعت مي كنم،پس مؤمن قاضي الحاجات است مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نگفته است ((من ستر مسلماً)) .. الحديث ؟
مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نگفته است((أن لله عز وجل خلقاً يفزع إليهم في الحوائج)) ؟.
مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نگفته است ((والله في عون العبد ما دام العبد في عون أخيه)) ؟
مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نگفته است((من أغاث ملهوفاً كتب الله له ثلاثاً وتسعين حسنة...))

پس مسلمان در آنجا فرج بخشيده وكمك كرده ،وبه فرياد رسيده است،ولي در حقيقت فرج بخش واقعي وقاضي الحاجاتوستار ومعين در حقيقت خداوند متعال مي باشد،ولي چون انسان واسطه قرار گرفته است درست است فعل را از طريق مجاز عقلي به او نسبت داد. واحاديث بسيار از پيغمبرصلی الله علیه وسلم روايت شده است،كه خداوند متعال بواسطه استغفار آنانكه مساجد را تعمير مي نمايند،عذاب از اهل زمين بر مي دارد،و بواسطه ايشان خداوند متعال به مردم سرزمين رزق مي دهد وآنان را مساعدت مي فرمايد واز بلاء وغرق شدن وقحطي وغيره محفوظ مي دارد. طبراني روايت كرده است:حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرموده است((لولا عباد لله ركع وصبية رضع وبهائم رتع لصب عليكم العذاب صباً ثم رضّ رضا))«اگر بخاطر بندگاني نباشد كه در ركوع هستند وبچه هاي نباشند كه شير مي خورند وچهارپاياني نباشد كه مشغول چرا هستند عذاب شديد برشما وارد مي شد وشما را مي گرفت».

ازعبدالله بن عمررضی الله عنه روايت شده است كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم گفته است(( خداوند متعال بعضي از مخلوق را آفريده است براي اينكه احتياج ونياز مردم را برطرف نمايند،مردم براي رفع نياز خود به آنها التماس مينمايند، آن جماعتاز عذاب خدا امين هستند.
از جابررضی الله عنه روايت شده است كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم گفت(( إن الله ليصلح بصلاح الرجل المسلم ولده وولد ولده وأهل دويرته ودويرات حوله ولا يزالون في حفظ الله عز وجل ما دام فيهم)) .به سند صحيح ثابت شده است.

«همانا خداوند بواسطه يك مرد صالح فرزند و نوه او و اهل خانواده اش واهل چندين خانه در اطراف خانه او را
صالح ميفرمايد،ماداميكه اين شخص صالح در ميان ايشان باشد در حفظ خداوند متعال هستند . از ابن عمررضی الله

عنه مروي است كه حضرت صلی الله علیه وسلم فرموده است((إن الله ليدفع بالمسلم الصالح عن مائة أهل بيت من
جيرانه بلاء))«همانا خداوند به خاطر يك فرد مسلمان صالح صد خانوار از همسايگان او را از بلا محفوظ مي دارد».بعد ابن عمررضی الله عنه اين آيه را خواند } وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ {الآيه. ازثوبان رضی الله عنه روايت شده تا به حضرت رسانيده است كه فرموده است ((لا يزال فيكم سبعة بهم تنصرون وبهم
تمطرون وبهم ترزقون حتى يأتي أمر الله))«هميشه هفت نفر در ميان شما هست كه بواسطه آنها شما نصرت مي يابيد

وباران براي شما مي بارد وبه شما رزق داده مي شود تا روزيكه امر خدا خواهد آمد(قيامت).
از عباده بن صامت رضی الله عنه روايت مي كنند كه حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود((الأبدال في أمتي ثلاثون ، بهم ترزقون وبهم تمطرون وبهم تنصرون))قتاده رضی الله عنه اضافه كرده است(( إني لأرجو أن يكون الحسن منهم))در
امتي من هيشه سي نفر هستند بواسطه آنان به شما رزق مي رسد وباران مي بارد ونصرت مي يابيد وقتاده به اين روايت اضافه كرده است كه پيغمبر فرمود اميدوارم حسن جزو اين سي نفر باشد.

حافظ ابن كثير اين چهار حديث را در تفسير آيه{ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ ...الآيه} ،آورده است.

وانس رضی الله عنه روايت شده است كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم فرمود: ((لن تخلو الأرض من أربعين رجلاً مثل خليل الرحمن ، فبهم تسقون وبهم تنصرون ما مات منهم أحد إلا أبدل الله مكانه آخر))به اسناد صحيح در كتاب اوسط از طبراني روايت شده است«كره زمين هيچ وقت از چهل نفر خالي نخواهد ماند كه مانند حضرت ابراهيم علیه السلام
هستند ، بواسطه آنها آب مي آشاميد ونصرت مي يابيد، اگر يكي از آنها فوت كند خداوند به جاي او يكي ديگر تعيين مي كند.
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
rostam91: مرده پرستان و قبر پرستان امت محمد صلي الله عليه وسلم دچار شرك شده اند و شركشان از روز هم روشن تر مي باشد
اینجاست که شما شیعیان را مشرک میدانید شما زیارت حرم امامان را قبر پرستی و مرده پرستی میدانید

در حالیکه حاضر به پذیرش حرف حق نیستید

شیعه طبق آیه قران که خدا شهدا را زنده میداند و مارا برای توسل به خودش به قرار دادن وسیله توصیه میکند
و نیز تنها شایستگان این امر اولیاء الله هستند معصومان را واسطه بین خود و خدا قرار میدهد

البته شیعه عمیقا معتقد است که معصومین بندگان خدا هستند اما بندگان خاص خدا که از سوی خدا به انان قدرتهایی هم داده شده است

این سعی باطلی است که شیعه را با مشرکین تطابق دهید


ضمنا تمام این حرفها مربوط به وهابیون است که هیچ سابقه ای در اسلام ندارند


انان نماز خواندن ما روی مهر را سجده بر خاک بجای سجده برخدا میدانند در حالیکه هدف ما سجده بر مکانی پاک است چون نمیشود به خدا سجده کرد و مثلا سر بر جایی کثیف و نجس نهاد چون بی احترامی به خداست


این اوج ظاهر بینی است و عدم توجه به عمق اعمال و نیت اونها
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: شیعه طبق آیه قران که خدا شهدا را زنده میداند و مارا برای توسل به خودش به قرار دادن وسیله توصیه میکند
و نیز تنها شایستگان این امر اولیاء الله هستند معصومان را واسطه بین خود و خدا قرار میدهد
دوست من این زنده بودن شهدا با زنده بودن در این دنیا متفاوته و ما کیفیت زنده بودن آنها رو نمی دانیم پس هیچ ارتباطی بین ارواح برزخی با ارواح دنیوی وجود ندارد
این استدلال شما در مورد وساطت قرار دادن با استدلالی که بتپرستان نسبت به لات و منات دارنند یکه آنها هم عزی را از بزرگان و صالحان دین ابراهیم خلیل الله میدانستند و معتقد بودند که روح او در بت متجلی شده برای همین نزد بتها می رفتند و گرنه همه مشرکان می دانستند مه بت از سنگ و چوبه و به خودی خود کاری نمیتونه بکنه و همه اونها معتقد به خدای واحد بودند و آداب و مراسم حج یاروزه ما مسلمانان شباهت بسیاری به اعمال مشرکان داره چون اونها خود را پیرو دین ابراهیم میدانستند ولی چون از درک خدای یگانه عاجز مانده بودند بین خود و خدای خود واسطه قرار می دادند!
     
  
مرد

 
ametis: انان نماز خواندن ما روی مهر را سجده بر خاک بجای سجده برخدا میدانند در حالیکه هدف ما سجده بر مکانی پاک است چون نمیشود به خدا سجده کرد و مثلا سر بر جایی کثیف و نجس نهاد چون بی احترامی به خداست
این حرف شما باطله چون شما بر روی سجاده شخصی خود که کاملا از نظر پاکی آن مطمئن هستید هم مهر میگذارید در ضمن در جائی که بخاطر احتمال نجس بودن آن نمیشود سر بر آن نهاد ایستادن و خواندن نماز هم جایز نیست
     
  
صفحه  صفحه 26 از 74:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA