انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 29 از 74:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


مرد

 
ametis: آفرین ....برای کربلا هم من از پیامبر روایت اوردم ...روایتی که ما شیعه ها قبول داریم ...شما قبول نداری هیچ مشکلی نیست
روایت سازی کاری نداره مهم سند روایته و اینکه راست باشه یا دروغ، در ضمن من میگم تنها مسجد النبی اینجوره و ثواب نماز خوندن داره نه اتینکه خاکش شفا میده ولی شما داری میگی خاک کربلا متبرکه و پاکتر از هر خاکی این مسجد کجا و یه سرزمین کجا ametis: حالا دوست من شاید تمام این مکانهایی که شیرین بوده هزار تا پرنده فضله انداخته باشن اما برای فرهاد اون مکانها توتیاست چون شیرینش اون مکانها بوده
من که تو پست قبل گفتم این آدمی هست که اینها رو می سازه و گرنه خداوند چنین حکمی نکرده چون تنها عشق نا محدود عشق بخداست ametis: این همه اهل سنتی که هر سال لمس حجر میکنند یا لمس بیت عتیق یا لمس منبر و محراب پیامبر همه در خرافاتند و فقط شما وهابی ها در خرافات نیستید
لمس حجر الآسود و بوسیدنش رو درسته چون پیامبر این کار رو کرده باقیش مثل محراب و غیرو خرافاته ametis: این عشقه که شما متوجه اون نمیشید عشق به پیامبر است که هر محلی به ایشون نسبت داده میشه متبرک میشه
باز هم میگم این تراوشات و تخیلات آدم محدوده با عقل ناقصه که می سازه نه حکم شرعی و خدائی ametis: پس هر چیز متعلق به معصومین که به اونها انتساب پیدا کنه هم میتونه ارزش زیاد معنوی پیداکنه
عین همون خودکاره تفاوتی نداره، اینکه کسی اعتقاد داشته باشه عصای چیامبر مقدسه یا لباسش فقط خودش رو گول می زنه
مادرم رو مثال زدم که به قبور متوسل میشد الآن میگه اون زمان که متوسل میشدم حاجاتم روا میشد الآن که نمیشم و فقط از خدا میخوام باز هم حاجاتم روا میشه، بعد خودش بخودش میگه چه کارها که نمیکردیم! ametis: تبرک در قران هم هست مثل تبرک جستن یعقوب از پیراهن یوسف
بابا ول کن اینو ، اون تبرک یه معجزه بوده که خداوند نشون داده از یه پیامبر برای پیامبر دیگه نمونه های دیگش هم تو قرآن هست ametis: الان به قول شما پیراهتن یوسف هم نباید هیچ ارزش داشته باشه اما خدا در اون شفای یعقوب رو قرار میده
آیا اون پیراهن مریضای دیگه رو هم شفا میداد؟یا فقط یعقوب شفا یافت؟
     
  
مرد

 
rostam91: روایت سازی کاری نداره مهم سند روایته و اینکه راست باشه یا دروغ، در ضمن من میگم تنها مسجد النبی اینجوره و ثواب نماز خوندن داره نه اتینکه خاکش شفا میده ولی شما داری میگی خاک کربلا متبرکه و پاکتر از هر خاکی این مسجد کجا و یه سرزمین کجا
نگفتم پاکتره ....این روایات رو شیعه قبول داره وهمینن کافیه ضمنا کار حرامی نیست و جایی منع نشده

rostam91: من که تو پست قبل گفتم این آدمی هست که اینها رو می سازه و گرنه خداوند چنین حکمی نکرده چون تنها عشق نا محدود عشق بخداست

عشقه یکطرفه آخرش معلومه کی میتونه عاشقه خدا بشه در حالیکه نمیتونه با خدا ارتباط داشته باشه و دیالوگ کنه فقط یک حس است

rostam91: لمس حجر الآسود و بوسیدنش رو درسته چون پیامبر این کار رو کرده باقیش مثل محراب و غیرو خرافاته

شما کلا باید بری همون موقع پیامبر زندگی کنی

مثلا اگر پیامبر رو توالت فرنگی ننشسته دیگه هیکس نباید بشینه ...شما که خرافاتی تر هستی

rostam91: عین همون خودکاره تفاوتی نداره، اینکه کسی اعتقاد داشته باشه عصای چیامبر مقدسه یا لباسش فقط خودش رو گول می زنه
مادرم رو مثال زدم که به قبور متوسل میشد الآن میگه اون زمان که متوسل میشدم حاجاتم روا میشد الآن که نمیشم و فقط از خدا میخوام باز هم حاجاتم روا میشه، بعد خودش بخودش میگه چه کارها که نمیکردیم!
جالبه بهت بگم به خدا هم متوسل نشی حاجاتت قبول میشه اینهمه کافر فکر میکنی بدبخت هستن و هیچی ندارن اتفاقا از همه ما هم بیشتر حاجت روا شدن چون به خدا توسل نمیکنن بلکه به خودشون متوسل میشن

rostam91: بابا ول کن اینو ، اون تبرک یه معجزه بوده که خداوند نشون داده از یه پیامبر برای پیامبر دیگه نمونه های دیگش هم تو قرآن هست

جاابه چون پیامبر دست به فلان زده همه خوبه اون کار رو بکنن ولی اینجا ول کنم بابا ...چی میگی

rostam91: آیا اون پیراهن مریضای دیگه رو هم شفا میداد؟یا فقط یعقوب شفا یافت؟

یعقوب فقط از دوری یوسف نابینا بود

الان هم خیلی از سیعیان چشماشون پر از اشک است برای حسین و مهدی عج
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
کینه با عمر از کجاست؟

بر آگاهان مذهب شیعه پنهان نیست که سب و شتم صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم و مطعون کردن آنان یک اصل اساسی در مذهب انها می باشد و خلیفه دوم حضرت عمر بن خطاب در این نسبتهای ناروا و تهمتهای بی مورد، بیش از دیگران مورد نظر است. عامل بسیار مهم این کینه توزی و بدبینی، این است که او کشور فارس را فتح کرد و قدرت را از دست آنان گرفت. مستشرق معروف انگلیسی، دکتر براون به صراحت لهجه می گوید: مهمترین عامل عداوت و دشمنی اهل ایران با خلیفه راشد، حضرت عمر بن خطاب، این است که او عجم، یعنی سرزمین فارس را فتح کرد و قدرت آنان را از بین برد ولی آنها این دشمنیشان را رنگ دینی و مذهبی دادند در حالی که این دشمنی در واقع، یک دشمنی دینی نیست.[تاریخ ادبیات ایران. تالیف براون ج۱ ص ۲۱۷] ((دکتر براون)) در ادامه سخنان خود می گوید: دشمنی مردم ایران با خلیفه راشد، عمر بن خطاب به خاطر این نیست که او حق علی و فاطمه را غصب کرده است بلکه به خاطر این است که او سرزمین ایران را فتح کرده و به حکومت خاندان ساسانی خاتمه داده است: .....



بشكست عمر پشت دليران عجم را بر باد فنا داد رگ و ريشه ي جم را

اين عربده بر غصب خلافت زعلي نيست با آل عمر كين قديم است عجم را

و در پايان به نتيجه اي كه خود رسيده است، ما را بدان جا مي رساند و مي گويد: بحث در اين نيست كه او خلافت را از علي غضب كرده است، بلكه اصل مساله، جريان فتح ايران بدست توانمند خليفه راشد است.[تاريخ ادبيات ايران ج۱ ص ۲۱۵ الشيعه و السنه احسان الهي ظهير ص(۵۷-۵۶).]

ما به خاطر تجليل و تقدير از اين صحابي بزرگوار كه رسول اكرم صلي الله عليه وسلم درباره او فرموده بود: (( در گذشته، در ميان بني اسرائيل، مرداني بودند كه بدون اينكه نبي و رسول باشند مورد خطاب قرار گرفته اند، اگر در امت من چنين شخصيتي وجود داشته باشد، او عمر است))[صحيح بخاري، كتاب فضايل صحابه، شماره (۶۸۴۳)]
     
  
مرد

 
امير المؤمنين عمر بن خطاب-رضی الله عنه را بیشتر بشناسید:

خلافت امير المؤمنين عمر بن خطاب-رضی الله عنه-



(از (۱۳) تا (۲۳) هجري)

خلافت ابوبكر -رضی الله عنه- دو سال و سه ماه ادامه يافت، سپس ابوبكر -رضی الله عنه- وفات يافت و خلافت را او بعد از خودش براي عمر گذاشت و مردم با او بيعت كردند.

ابوبكر -رضی الله عنه- عمر را شايسته‌ترين فرد براي به عهده گرفتن خلافت مي‌ديد از اين‌رو او را به عنوان جانشين خود تعيين كرد، و عمر بن الخطاب -رضی الله عنه- خلافت را به عهده گرفت، او مدت ده سال خلافت كرد و دوران خلافت او زيباترين سال‌هاي عمر اسلام بعد از دوران پيامبر -صلى الله عليه وآله وسلم- و ابوبكر -رضی الله عنه- محسوب مي‌شوند.

در زماني كه مسلمين مشغول پيكار با لشكر سهمگين روم بودند عمر خلافت را به عهده گرفت، مسلمان‌ها در اين معركه پيروز شدند و دمشق و حمص و قنسرين و اجنادين را فتح كردند و بعد از آن پيروزي بزرگ را كه فتح بيت المقدس بود به دست آوردند.

مسلمان‌ها به دلخواه در سرزمين روم به گشت و گذار مي‌پرداختند، سپس عمرو بن العاص به سوي مصر رفت و آن را فتح كرد و سعد بن ابي وقاص به سمت مشرق به سوي سرزمين فارس رهسپار شد و وارد سرزمين آنها شد، و زيان‌هاي بزرگي را به آنها تحميل كرد. بعد از آن جنگ بزرگ قادسيه به فرماندهي سعد بن ابي وقاص در گرفت كه يكي از جنگ‌هاي سرنوشت ساز بود، سپس خراسان فتح شد، و در دوران عمر مسلمين فتوحات زيادي به دست آوردند.


عمر به شدت مراقب فرماندهان و واليان بود، او از وضعيت فرمانداران را جستجو مي‌كرد، و خبر آنها را از مردم مي‌گرفت، و محمد بن مسلمه فرستاده عمر بود كه براي مطلع شدن از وضعيت فرمانداران مي‌رفت.

عمر شب‌ها بيدار بود و به شدت مواظب امنيت مدينه بود، او به بزرگان اصحاب اجازه نمي‌داد كه از مدينه بيرون بروند و از آنها مي‌خواست تا در مدينه باقي بمانند و او را در مورد كارهايش مشوره دهند[التاریخ الاسلامی ۳/۲۱ و بعد از آن]، عمر چنان عدالت را اجرا مي‌كرد كه وقتي فرستاده كسري او را ديد كه امير المؤمنين زير درختي خواب است گفت: عادلانه حكومت نموده‌اي بنابراين ايمن هستي و راحت خوابيده‌اي.

از حذيفه بن اليمان روايت است كه گفت: پيش عمر نشسته بوديم او گفت: كدام يك از شما گفته پيامبر را در مورد فتنه‌اي كه چون امواج دريا موج مي‌آورد به ياد دارد؟ حذيفه گفت: آن فتنه با تو كاري ندارد و ميان تو و او دري هست كه بسته است.

عمر گفت: آيا در شكسته مي‌شود يا باز مي‌شود؟

حذيفه گفت: نه، بلكه شكسته خواهد شد. عمر گفت: پس هرگز بسته نخواهد شد، حذيفه گفت: بله، هرگز بسته نخواهد شد.

به حذيفه گفته شد: آيا عمر در را مي‌دانست؟

گفت: بله من به او حديثي گفتم كه اشتباه نيست، به حذيفه گفته شد: آن در كيست؟ گفت: عمر است[بخاری کتاب الفتن باب الفتنة التی تموج کموج البحر حديث ۷۰۹۶. ومسلم کتاب الایمان ۲۳۱.
].

پس اين در خود عمر بود و شكسته شدن آن كشته شدن عمر بود كه ابو لؤلؤ مجوسي ـ خدا او را زشت كند ـ او را به قتل رساند.
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
rostam91: عمر بن خطاب به خاطر این نیست که او حق علی و فاطمه را غصب کرده است بلکه به خاطر این است که او سرزمین ایران را فتح کرده و به حکومت خاندان ساسانی خاتمه داده است:
البته که برای این وحشیگری باید این عرب جاهل و نادان و سوسمار خور و بی فرهنگ را بارها و بارها محاکمه کرد او همردیف چنگیز و نرون و اسکندر و بسیار بدتر از آنهاست

اما فرض که شیعیان ایران بخاطر جنایات او در ایرانم از او متنفر هستند .....از ابوبکر و عایشه و عثمان و بقیه چرا تنفر دارند

سایر شیعیان کشورهای دیگر چرا از این افراد که به آنان اهالی تابوت میگویند تنفر دارند و دائما لعن میکنند


rostam91: بشكست عمر پشت دليران عجم را بر باد فنا داد رگ و ريشه ي جم را

اين عربده بر غصب خلافت زعلي نيست با آل عمر كين قديم است عجم را
عمر خودش اونقدر ترس بود که در جنگک احد به گفته خودش مثل اهو فرار میکرد و از ترس فرمان برائت رو به اوندادند و در خیبر شکست خورد و فرماندهی هیچ سپاه مهمی به او و ابوبکر داده نشد

بعد این ادم تو مدینه بوده و دلیران ایران رو شکست داده

تعداد زیاد اعراب و وحشیگری اونها علت اصلی این شکست بود و مزید براون هم ناراضی بوئدن مردم و سرداران ایرانی از پادشاه ایران

عمر ادم بسیار وحشتناک و تند خو و خشن بود و وحشیگری زیاد میکرد اما جنگاور نیود و در مقابل دشمن میترسید

اغلب جریان تنبیهات عمر در اوج قدرت او یا بر زنان و ضعیفان است

rostam91: ما به خاطر تجليل و تقدير از اين صحابي بزرگوار كه رسول اكرم صلي الله عليه وسلم درباره او فرموده بود: (( در گذشته، در ميان بني اسرائيل، مرداني بودند كه بدون اينكه نبي و رسول باشند مورد خطاب قرار گرفته اند، اگر در امت من چنين شخصيتي وجود داشته باشد، او عمر است))[صحيح بخاري، كتاب فضايل صحابه، شماره (۶۸۴۳)]
بعید نیست این هم از اون ۱۲۰۰۰ هزار حدیث جعلی ابو هریره باشد اخعه او یک درهم نقره میگرفت و یک حدیث میساخت

ابوهریره دوسال و اندی با پیامبر بوده و ۱۲۰۰۰ هزار حدیث نقل کرده یعنی از صبح تا شب با پیامبر بوده و هر ساعت یک حدیث شنیده بوده و ضبط کرده
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: خلافت ابوبكر -رضی الله عنه- دو سال و سه ماه ادامه يافت، سپس ابوبكر -رضی الله عنه- وفات يافت و خلافت را او بعد از خودش براي عمر گذاشت و مردم با او بيعت كردند
مدرکی که ثابت میکند بیعت با ابوبکر با برنامه ریزی قبلی بوده است از ویکی پدیا

تعارف خلافت

در سقیفه بوبکر از هر دو گروه خواست تا از اختلاف دوری کنند و به عمر بن خطاب و ابوعبیده ابن الجراح اشاره کرد و از جمع خواست تا با یکی از آن دو بیعت کنند. در این لحظه عمر گفت که با وجود شخصی چون تو بر ما سزاوار نیست که خلیفهٔ مسلمین شویم.[۳]

پاسکاری خلافت و سو استفاده از هیجان مردم و اماده داشتن نیروی نظامی که بلافاصله وارد مدینه میشود

سپس در این هنگام حباب ابن منذر از انصار و از مجاهدین بدر پیشنهاد داد که دو امیر یکی از انصار و دیگری از مهاجرین انتخاب شوند.[۳] بعد از آنکه سر و صدا و هیجان گروه خوابید عمر از ابوبکر خواست که دستش را جلو بیاورد و با او بیعت نمود. به‌دنبال او سایر مهاجرین و انصار نیز با ابوبکر بیعت نمودند.[۳]

خیلی اتفاقی نیروی نظامی میرسه و به زور بیعت میگیره

سقیفه هنگامی کاملاً به نفع ابوبکر شد که بنی اسلمیان که شاخه‌ای از خزرجیان بودند در تعدادی زیاد به مدینه آمدند و با ابوبکر بیعت کردند. بنی اسلمیان عشیره‌ای بودند که عشق و وفاداری آنها به محمد زبانزد بود و به خاطر همین توسط محمد به آنها نیز عنوان مهاجرین اطلاق شد. بنی اسلم دشمنی دیرین با انصار داشتند. آنها حتی با اشاره عمر با سعد بن عباده که با ابوبکر بیعت نکرده بود نیز درگیر شدند.[۳]

ابوبکر همواره سهم عمر را در نظر داشته

پس از مرگ محمد در ۱۱ هجری/۶۳۲ میلادی، عمر در اخذ رای برای ابوبکر نقشی اصلی داشت. در زمان خلافت ابوبکر، وی نزدیک به مسند قدرت ابوبکر بود و در مواقعی حتی بیشتر و سرسخت تر از خود ابوبکر، مدافع وی بود.[۴]

همون اول تصمیم میگیرن همه صدا ها رو خفه کنند به هر قیمتی حجتی کشتن دختر رسول خدا

نوشتار اصلی: واقعه خانه فاطمه
حمله به خانه فاطمه زهرا دختر پیامبر اسلام، «حَرق دار» به واقعه‌ای اشاره می‌کند که ابوبکر پس از انتخاب شدن به عنوان خلیفه مسلمانان به همراه عده‌ای از همراهان از جمله عمر به قصد گرفتن بیعت به خانه علی می‌رود و در آنجا با مقاومت علی و فاطمه روبرو می‌شود. حتی اگر به این حادثه شاخ و برگ داده شده باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده باشد این داستان بر مبنای واقعیت است[۷]
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: عمر خودش اونقدر ترس بود که در جنگک احد به گفته خودش مثل اهو فرار میکرد و از ترس فرمان برائت رو به اوندادند و در خیبر شکست خورد و فرماندهی هیچ سپاه مهمی به او و ابوبکر داده نشد
از جمله‌ ویژگی‌های جهادی عمرفاروق رضی الله عنه می‌توان به همت والا و عدم احساس ضعف و ناتوانی در سخت‌ترین شرایط اشاره کرد، اگر چه‌ شکست نیز جلو او خود را به‌ نمایش گذاشته‌ باشد. چنان که در دومین نبرد بزرگ رسول خداص با کفار، یعنی غزوه‌ی احد، چنین رویکردی از عمرفاروق رضی الله عنه تجلی یافت. در پایان نبرد احد، ابوسفیان به مسلمانان گفت: آیا محمد در میان شما است؟ رسول خداص به مسلمانان گفت: پاسخ او را ندهید. سپس ابوسفیان گفت: آیا فرزند ابوقحافه (ابوبکر) در میان شما است؟ باز هم رسول خدا، اجازه نداد پاسخ ابوسفیان را بدهند. ابوسفیان پرسید: آیا ابن خطاب (عمرََ) در میان شما است؟ و چون پاسخی نشنید، گفت: این‌ها کشته شده‌اند؛ چرا که اگر زنده بودند، پاسخ مرا می‌دادند. اینجا بود که عمر رضی الله عنه نتوانست خود را کنترل نماید و به ابوسفیان گفت: ای دشمن خدا! دروغ گفتی. خداوند، کسانی را که مایه‌ی رسوایی تو خواهند بود، زنده نگه داشته است. آن‌گاه ابوسفیان اسم بت معروف عرب (هبل) را گرفت و گفت: پیروز باد هبل. رسول خداص فرمود: پاسخ او را بدهید. گفتند: چه بگوییم؟ فرمود: «بگویید: (الله أعلی و أجل). یعنی: خدا، برتر و گرامی‌تر است. ابوسفیان گفت: ما، بت عزی داریم و شما ندارید. رسول خداص فرمود: پاسخ او را بدهید. گفتند: چه بگوییم؟ فرمود: بگویید: (الله‌ مولانا، و لا مولا لکم).

«خدا، مولای ما است و شما مولا ندارید». سپس ابوسفیان گفت: امروز در برابر روز بدر و جنگ چنین است که هر از چند گاهی به نفع یکی از طرفین می‌باشد و افزود: برخی از کشته‌های شما مُثله شده‌اند؛ من به مثله کردن کشتگان دستور نداده‌ام، گرچه ناراحت هم نیستم.( البخاري، المغازی ش 404؛ السيرة الصحيحة (2/392).)

در روایتی آمده است که عمر رضی الله عنه در جواب ابوسفیان گفت: کشته‌های ما با کشته‌های شما برابر نیستند؛ چرا که کشته‌های ما در بهشتند و کشته‌های شما در دوزخ.( مثله کردن به معنای قطع نمودن گوش و بینی و سایر اندام می‌باشد.)

ابوسفیان؛ عمر رضی الله عنه را سوگند داد و گفت: آیا ما، محمد را کشته‌ایم؟ عمر گفت: خیر، او زنده است و سخنان تو را می شنود. ابوسفیان گفت: تو، در نظر من از ابن قمئه راستگوتر و درستکارتری. زیرا ابن قمئه به آن‌ها گفته بود: من، محمد را به قتل رسانده‌ام.( صحیح التوثیق فی سیره الفاروق ص189)

بدون تردید سؤال کردن ابوسفیان در مورد این سه نفر یعنی رسول خداص و ابوبکر و عمر، بیانگر اهمیت و موقعیت ویژه‌ای است که این سه بزرگوار، نزد کفار داشتند. زیرا کافران می‌دانستند که، این سه نفر پایه‌های اصلی کیان اسلامی هستند که دولت اسلام بر آن استوار است. بنابراین فکر می‌کردند با کشتن آن‌ها، کار اسلام را یکسره خواهند کرد. اما علت این که مسلمانان در ابتدا پاسخ ابوسفیان را ندادند، این بود که پس از اوج گرفتن غرور و تکبر، بینی‌اش را به خاک حقارت بکشند و شجاعانه‌ به‌ وی پاسخ بدهند.

اما در غزوه‌ی بنی مصطلق، عمر رضی الله عنه نقش به سزا و موضعگیری شاخصی داشت. اینک به‌ شاهدی عینی گوش فرا می‌دهیم که‌ ماجرا را برای ما بازگو می‌نماید: جابر بن عبدالله رضی الله عنه انصاری می‌گوید: ما، در غزوه‌ای بسر می‌بردیم که یکی از مهاجران به یکی از انصار لگد زد. آن انصاری فریاد برآورد و انصار را به کمک طلبید؛ و مهاجر از مهاجرین کمک خواست. وقتی این خبر به گوش رسول خداص رسید، فرمود: «این قضیه را رها کنید که از آن بوی تعفن می‌آید». وقتی عبدالله بن ابی از ماجرا اطلاع یافت، گفت: آیا واقعاً چنین کردند؟ به خدا سوگند همین که به مدینه برگردیم، اشراف مدینه، فرومایگان را از آن بیرون می‌کنند. این سخن به گوش عمر رضی الله عنه رسید. لذا به رسول خداص گفت: اجازه بده تا گردن این منافق را بزنم. رسول خداص گفت:

(فکیف یا عمر! اذا تحدث الناس: ان محمدا یقتل اصحابه‌؟ لا. و لکن اذن بالرحیل).

این کار را نکن؛ آن‌گاه مردم خواهند گفت: محمد ص اطرافیانش را به قتل می‌رساند. و در روایتی دیگر آمده‌ که‌ عمربن خطاب رضی الله عنه گفت: به‌ عباد بن بشیر دستور بده‌ که‌ آن منافق را به‌ قتل برساند، پیامبرص فرمود: ای عمر! چگونه‌ این کار را انجام دهم که‌ باعث می‌شود مردم بگویند محمد اصحاب خود را به‌ قتل می‌رساند؟ آن‌گاه رسول خداص در ساعتی دستور حرکت داد که معمولاً در چنان ساعتی حرکت نمی‌کرد.

در واقع، این موضعگیری‌های رسول خداص و رهنمودهای ایشان بود که از عمر رضی الله عنه شخصیتی متعادل و دورنگر ساخت؛ چنان که به عمر رضی الله عنه فرمود:

(فکیف یا عمر! اذا تحدث الناس: ان محمدا یقتل اصحابه‌؟).

ای عمر! چگونه این کار را بکنم؟ اگر چنین کنم، مردم می‌گویند: محمد، یارانش را به قتل می‌رساند.( السيرة النبوية الصحيحة (2/409).)

رسول خداص بدین شکل آوازه‌ی سیاسی‌ای را که درباره‌ی یکپارچگی صفوف اسلامی طنین انداز شده بود، حفظ می‌کرد. بر سرِ همه‌ی زبآن‌ها افتاده بود که یاران محمد، محبت ویژه‌ای به او دارد. حتی پیشوای کفار، ابوسفیان، گفت: من تاکنون ندیده‌ام که فردی، کسی را تا آن اندازه دوست داشته باشد که اصحاب محمدص او را دوست دارند. (التربية القيادية (3/463).)

از این رو انجام چنین کاری معقول نبود؛ زیرا مردم به دنبال انجام چنین عملی، می‌گفتند: محمدص یکی از یاران خود را کشته است. در این صورت چنین خبری، برای دشمنانی که از نفوذ به صفهای به هم پیوسته اهل مدینه ناامید شده بودند، خوشایند بود و روزنه‌ی امید را به سویشان می‌گشود.

اما در مورد حضرت عمر رضی الله عنه در غزوه‌ی خندق؛ جابر رضی الله عنه می‌گوید: روز خندق عمر بن خطاب رضی الله عنه پس از غروب خورشید آمد و کفار قریش را دشنام داد و گفت: ای رسول خدا! من نماز عصر را نزدیک غروب خورشید خواندم. رسول خداص فرمود: «به خدا قسم که من نماز عصر را نخوانده‌ام» جابر رضی الله عنه می‌گوید: ما همراه رسول خداص به وادی بطحان رفتیم و وضو گرفتیم. پیامبرص نماز عصر را پس از غروب خورشید اقامه نمود و سپس نماز مغرب را به جای آورد.( روایت بخاری.ش 596)

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
     
  
مرد

 
ametis: البته که برای این وحشیگری باید این عرب جاهل و نادان و سوسمار خور و بی فرهنگ را بارها و بارها محاکمه کرد او همردیف چنگیز و نرون و اسکندر و بسیار بدتر از آنهاست
اگه اون سوسمار می خورده همه ائمه و کسانی که بهش معتقدید و خودت رو مثل مشرکین در مقابلش به سجده میندازی هم سوسمار خور بودن
یادته که گفتی علی تو خونه عمر دعوت بوده و پای یه سفره شام خوردن ، اونجا شاید سوسمار خوردن از نوع قرمه سبزیش!
رأفت و مهربانی عمر فاروق در حق چهارپایان

رأفت و مهربانی عمرفاروق نسبت به حیوانات از ایمان عمیق ایشان سرچشمه می‌گرفت که در وجود انسان رحمت، رأفت و احسان را می‌آفریند. قلب ایشان با ذکر خدا رئوف شده بود، بنابراین نسبت به خلق خدا مهربان بود، و در روشنی آموزه‌های اسلام دریافته بود که خدمت به هر موجود زنده‌ای باعث اجر و پاداش است و شرعا جایز نیست که از هیچ حیوانی اضافه بر تحمل و توانش کار گرفت و به آن بی رحمی‌کرد. تا جایی که ایشان می‌گفت: اگر حیوانی در عراق بر اثرخرابی راه بمیرد، عمر رضی الله عنه روز قیامت مسئول مرگ آن خواهد بود. و اکنون به مواردی از رفتار او در این مورد که در صفحات زرین تاریخ به یادگار مانده است اشاره می‌کنیم:

ـ بار اضافی روی شتر

مسیب بن دارم می‌گوید: عمربن خطاب را دیدم، مردی را به خاطر این تنبیه می‌کرد که روی شترش بار اضافی گذاشته بود.( محض الصواب. 2/ 469)

ـ نمی‌دانید که حیوانات نیز بر شما حقوقی دارند؟

احنف بن قیس می‌گوید: ما در حالی که به فتح بزرگی دست یافته بودیم نزد عمر رضی الله عنه آمدیم. ایشان از ما پرسید: کجا فرود آمده‌اید؟ گفتیم: در فلان مکان. او با من تا آن‌جا آمد و چون نگاهش به چارپایان افتاد، گفت: در مورد این حیوانات از خدا نمی‌ترسید؟ مگر نمی‌دانید که آن‌ها نیز بر شما حقوقی دارند، چرا آن‌ها را آزاد نگذاشته‌اید. تا از چراگاه‌های زمین، استفاده کنند.( نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ 2/605)

ـ مداوای شتران بیت المال

احنف بن قیس با هیئتي از مردم عراق در یکی از روزهای گرم، نزد عمر رضی الله عنه رسید. او در حال روغن مالی شتران بیت المال بود. وقتی نگاهش به احنف افتاد گفت: ای احنف! لباسهایت را در بیاور و امیرالمومنین را کمک کن. چرا که این‌ها از آن ایتام، بیوه‌ها و مساکین هستند. فردی گفت: ای امیرالمومنین! خدا شما را بیامرزد چرا به برده‌ای از بردگان دستور ندادید این کار را بکند؟ عمر رضی الله عنه گفت: چه کسی از من و احنف برده‌تر است؟ و افزود که ولی امر مسلمین باید در مقابل رعیت خود همانند برده در مقابل آقای خود، انجام وظیفه نماید.( اخبار عمر. ص 343)

ـ حیوانی به خاطر اشتهای عمر تاخته شده

همچنین روزی عمر رضی الله عنه اشتهای خوردن ماهی تازه نمود. غلامش، یرفا سوار بر مرکب خویش، قصد نزدیکترین بندر را جهت فراهم نمودن ماهی کرد. و سرانجام پس از دو شبانه روز (رفت و برگشت) ماهی مورد نظر را تهیه کرد و به مدینه آورد. و مشغول شستشو و عرق‌گیری مرکب خود شد. وقتی چشم عمر رضی الله عنه به آن افتاد، گفت: حیوانی به خاطر اشتهای عمر تاخته شده و به زحمت انداخته شده است. به خدا سوگند که عمر، لب به این غذا نخواهد زد. (الریاض النضره. ص 408)

ـ می‌ترسم که فردای قیامت در مورد تو از من بازخواست به عمل آید

همچنین باری چشمش به شتری افتاد که خسته و رنجور به نظر می‌رسید، عمر نزدیک رفت و دست بر کوهان او کشید و گفت: می‌ترسم که فردای قیامت در مورد تو از من بازخواست به عمل آید.( الطبقات (3/215))

اینها پاره‌ای از عملکرد عمر است که بیانگر میزان رأفت و رحمت او نسبت به حیوانات می‌باشد و ای کاش جوانان مسلمان همت به خرج داده، تاریخ و سرگذشت این رادمرد اسلام را می‌خواندند و اسلام را به خوبی مطالعه می‌کردند تا متوجه می‌شدند که هیچ قانون منصفانه و بشر دوستآن‌های نیست که برای جامعه مفید باشد مگر این که در اسلام دارای ریشه و سابقه است.

بنابراین نباید مبهوت سازمآن‌ها و مؤسسات مختلف غربی بشویم که تحت عناوینی از قبیل حمایت از حیوانات اهلی و وحشی و یا پرندگان و غیره گوش جهانیان را کر نموده‌اند. و باید جوانان مسلمان بدانند که ما مسلمان‌ها در این مورد و هر مورد انسانی دیگری اساتید آن‌ها هستیم.( شهید المحراب. ص 228)

آری ناظر دانستن خدا در همه حال، راز هدایت و اوج نیکی و مغز عبادت است. و از این رهگذر بود که عمراز دیدن شتر خسته و رنجور، می‌ترسید که فردای قیامت در مورد او بازخواست شود. این است حقیقت اسلام و خوف و خشیتی که قلب را فرا می‌گیرد. و هیچ حاکمی بدون این ترس و خشیت راه نجات را نخواهد پیمود، چرا که خداوند او را بر بندگان خود حاکم قرار داده است.( همان: 229)

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین
     
  
مرد

 
ametis: بعد این ادم تو مدینه بوده و دلیران ایران رو شکست داده
اینو من نگفتم ، شاعر پارسی گوی ما گفته که شما هم اونو از افتخارات ایران زمین میشناسی ametis: تعداد زیاد اعراب و وحشیگری اونها علت اصلی این شکست بود و مزید براون هم ناراضی بوئدن مردم و سرداران ایرانی از پادشاه ایران
اینو از ویکی پدیای مورد اعتمادت داشته باش
یزدگرد در سال بیست ویکم هجری قمری گماشتگان خود را از ری به خراسان، گرگان، طبرستان، مرو، سیستان، کرمان و فارس فرستاده، حکام را به جمع‌آوری لشکر تشویق و ترغیب نمود و به قولی که خالی از اغراق نیست، قریب یکصد هزار نفر در نهاوند گرد آمدند. نقشه آن بود که حلوان و تیسفون را فتح کرده، کوفه و بصره را که مهمترین سنگرهای عرب در آنحدود بود، تسخیر سازند.
این مال جنگ نهاوند بود اما در جنگ قادسیه:

در همان احوال المثنی بن حارثه الشیبانی سردار عرب بواسطهٔ زخمی که در جنگ پل برداشته بود، درگذشت. از سوی خلیفه عمر بن خطاب، سعد پسر ابی وقاص به جانب عراق مأموریت یافت و با زحمت زیاد سی هزار لشکر در سواد (عراق) گرد آورد.
خوب دقت کن اعراب با زحمت میتونستن حداکثر ۳۰۰۰۰ نفر رو بفرستن ametis: عمر ادم بسیار وحشتناک و تند خو و خشن بود و وحشیگری زیاد میکرد اما جنگاور نیود و در مقابل دشمن میترسید
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار

پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم علیم در ست
درست این سخن قول پیغمبرست
     
  
مرد

 
rostam91: از جمله‌ ویژگی‌های جهادی عمرفاروق رضی الله عنه می‌توان به همت والا و عدم احساس ضعف و ناتوانی
فضیلت سازی دروغین اهل سنت تمامی ندارد

تمام این اسناد از کتب خوشان قل شده


در روز جنگ حنین لشکر اسلام – که دوازده هزار سرباز داشت – شکست خورد. در میان کسانى که فرار کردند و پشت به جنگ نمودند به گفته بخارى ونقل ابن کثیر عمر بن خطاب بود.
بخارى از ابو قتاده انصارى روایت مى کند که در جنگ حنین ، مسلمانان و از جمله عمر بن خطاب ، گریختند. من به عمر گفتم : چرا فرار مى کنند. عمر گفت : کار خداست ! (۱)
فرار خلیفه دوم از جنگ حنین+سند+فیلم
شجاعت عمر کجا بود؟ چرا نجنگید؟ مگر شهادت بالاترین آرمان و هدف یک مسلمان نیست؟ آنهم در رکاب پیامبر (ص) ؟؟
پی نوشت:
(۱)-صحیح البخاری کتاب التفسیر باب قوله تعالى: ویوم حنین إذ أعجبتکم کثرتکم، دلائل الصدق ج ۳ ق ۱ ص ۳۶۲، سیرة المصطفى لهاشم معروف ص ۶۱۸٫ لم یثبت فی أحد غیر على علیه السلام: شرح التجرید للقوشجى ص ۴۸۶، دلائل الصدق ج ۲ / ۳۵۷ عنه، نور الابصار للشبلنجى ص ۸۷، و . . .

تصویر کتاب در http://www.rooholamin.ir/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AD%D9%86%DB%8C %D9%86%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85/


در گفتگویی بین فضال و ابوحنیفه، ابوحنیفه با این استدلال که در جنگ ها ابوبکر و عمر در خیمه فرماندهی کنار پیامبر بودند خواست که برتری مقام ابوبکر و عمر را به فضال ثابت کند ولی فضال با این استدلال از قرآن به ابوحنیفه فهماند که مقام حضرت علی بالاتر است .
«فضل الله المجاهدین علی القائدین اجراٌ عظیماٌ»(نساء95)
(خدا کسانی که توی میدان جنگ بودند رو از کسانی که نشسته بودن بیشتر دوست دارد)
اسناد و کتب اهل تسنن راجع به این موضوع :
صحيح البخاري كتاب التفسير باب قوله تعالى: ويوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم، دلائل الصدق ج ۳ ق ۱ ص ۳۶۲، سيرة المصطفى لهاشم معروف ص ۶۱۸. لم يثبت في أحد غير على عليه السلام: شرح التجريد للقوشجى ص ۴۸۶، دلائل الصدق ج ۲ / ۳۵۷ عنه، نور الابصار للشبلنجى ص ۸۷،


جنگ احد
بزرگان محقّقين و اعلام اهل سيره و تاريخ و حديث از اهل سنّت تصريح كرده اند كه در جنگ احد، در شرايطى كه مشركين بعد از شكست ابتدائى، برگشتند و قصد قتل رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم و انهدام قواى مسلمين را داشتند، ابوبكر و عمر نيز چونان ديگران، آن سرور را در درياى دشمن رها كرده و تنها گذاشته و براى حفظ جان خودشان پا به فرار گذاشتند، براى نمونه به مدارك زير در باب جنگ احد مراجعه شود:
اسناد و کتب اهل تسنن راجع به این موضوع :
ـ ابو داود طيالسى در كتاب «سنن»
ـ ابن سعد در كتاب «الطّبقات الكبرى».
ـ طبرانى در كتاب «معجم».
ـ ابوبكر بزّار در كتاب «مسند».
ـ ابن حبّان در كتاب «صحيح».
ـ دارقطنى در كتاب «سنن».
ـ ابو نعيم اصفهانى در «حلية الاولياء».
ـ ابن عساكر در «تاريخ مدينة دمشق».
ـ ضياء مقدسى در «المختارة».
ـ متّقى هندى در «كنز العمّال»

و امّا در جنگ حنين، حاكم نيشابورى به سند صحيح از ابن عبّاس نقل مى كند كه تنها كسى كه در آن جنگ با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم ماند و استقامت كرد، علىّ بن ابيطالب عليه السّلام بود، و همه پا به فرار گذاشتند
جنگ خیبر
امّا در جنگ خيبر، اعلام و محقّقين از اهل سنّت فرار ابوبكر و عمر را ذكر كرده اند كه از آن جمله:
ـ احمد بن حنبل در كتاب «المسند».
ـ ابن ابى شيبه در «المصنَّف».
ـ ابن ماجه قزوينى در «سنن المصطفى (صلّى الله عليه وآله وسلّم)».
ـ ابوبكر بزّار در «المسند».
ـ طبرى در «تفسير و تاريخ».
ـ طبرانى در «المعجم الكبير».
ـ حاكم نيشابورى در «المستدرك».
ـ بيهقى در «السّنن الكبرى».
ـ ضياء مقدسى در المختارة.
ـ هيثمى در «مجمع الزّوائد
ومتّقى هندى در كتاب «كنز العمّال» واقعه فرار را از افراد فوق الذّكر نقل مى كند.
امّا در جنگ خندق كه معروف است كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند:
لَضَرْبَةُ عَليٍّ في يَوْمِ الخَنْدقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ:
ضربه علىّ بن ابيطالب عليه السّلام در جنگ خندق، از عبادت جنّ و انس نزد خداى تعالى برتر است،
و در بعضى از نقلها اين چنين آمده است:
اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الاُمَّةِ إلى يَوْمِ القِيَامَة:
برتر است از عبادت تمامى امّت تا روز قيامت.
شرط شجاعت از يكطرف، فرار شيخين در اين مواقف حسّاس از زندگانى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم از طرف ديگر، اهل سنّت را دچار گرفتارى كرده است، فكر كردند و كردند تا اينكه شيخ الاسلامشان يعنى جناب «ابن تيميّه» كه در چنين مواردى حلاّل مشاكل!! آنان است فكرى بكر و چاره اى معقول!! انديشيده، چنين مى گويد:شكّى نيست كه ما در خليفه و حاكم اسلام به لزوم وجود صفت شجاعت قائليم، ولكن شجاعت بر دو قسم است:
ـ شجاعت قلبى
ـ شجاعت بدنى
و ابوبكر درست است از شجاعت بدنى بى بهره بوده، ولى او داراى شجاعت قلبى بوده، و همين مقدار از شجاعت براى حاكم اسلامى كافى است!! و در ادامه سخنانش مى گويد:و اگر شما مى گوئيد على اهل جهاد و قتال بوده، ما مى گوئيم: عمر بن خطّاب نيز اهل قتال و جنگ در راه خداوند بوده است، ولى بايد دانست كه قتال بر دو قسم است:
ـ قتال با شمشير
ـ قتال با دعاء
و عمر بن خطّاب با دعاء، در راه خداوند قتال كرده است.
سپس ابن تيميّه براى اثبات شجاعت بدنى ابوبكر ابن ابى قحافه ـ در قبال شجاعتها و مبارزه هاى محيّرالعقول اميرالمؤمنين عليه السّلام با مشركين ـ تمسّك به واقعه زير نموده، چنين مى نگارد:
بخارى و مسلم در كتاب خودشان آورده اند كه: عروة بن زبير مى گويد: من از عبدالله فرزند عمرو بن عاص پرسيدم كه: سخت ترين رفتار مشركين با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم كدام بود؟ جواب داد: روزى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مشغول نماز بودند كه عُقْبَة بن ابى مُعَيْط آمد و رداء آن حضرت را به دور گردن مبارك پيچيده و به شدّت فشار داد، در همين حال ابوبكر آمده و شانه عُقْبه را گرفت و او را به كنارى زد و گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد: رَبِّيَ الله؟
قضاوت در گفتار ابن تيميّه را به اهل انصاف واگذار مى كنيم.اين بود موقعيّت ابوبكر در ارتباط با صفت شجاعت كه به اجماع اهل سنّت، در جانشين پيامبر و خليفه مسلمين معتبر است.
توضیحات :
قضاوت در مورد عمر و ابوبکر و شیخین اهل تسنن را به عهده خودتان میگذارم
اسناد و کتب اهل تسنن راجع به این موضوع :
كنز العمّال: ج۱۰/۴۲۴.المستدرك: ج۳/۱۱۱.
كنز العمّال: ج۸/۳۷۱.
المستدرك على الصحيحين: ج۳/۳۲.
منهاج السنّة:



حالا با این همه فرار از میدان جنگ بفرمایید اقایان شجاع بودند
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 29 از 74:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA