انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 37 از 74:  « پیشین  1  ...  36  37  38  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


مرد

 

اما چون درک درستی از خداوند نداشتند و فکر میکردند بخاطر گناهانشون نزد خدا آبرو ندارنند به اولیاء و صالحینشون متوسل میشدند و برای تجلی و نماد اون اوصیا و صالحان بجای اینکه برن سر قبرشون ازش تمثالی نمادین از چوب و سنگ می ساختند و جلوی اون دعا و عبادت میکردند عین همین کاری که تشیع انجام میده


شما حرفهای بالا رو در مورد شیعیان نوشته اید و اونها رو تشبیه به بت پرست ها کردید

حالا باید حرفتون رو ثابت کردید من سه بار سوال رو تکرار کردید ولی نتونستید جواب بدبد

شما مارو به بت پرست ها تشبیه کردید

گفتید یت پرستها هم چون فکر میکردن پیش خدا ابرو ندارن بت ها رو واسطه قرار میدادن و گفتید مثل شیعه که به قبر ائمه متوسل میشه و فرقش اینه که بت پرسستها بحای قبر بت درست کردن

اما هر بار به جای پاسخ ای اوردید که خدا گفته بود بت پرست ها بت ها رو میپرستیدند

شما مدرک بیار که بت پرستها چون فک میکردن بی ابرو هستن به بتها برای تقرب بخدا متوسل میشدن

در واقع این حرف شماست که بی مدرک و همینجوری گفتید ...حالا یا مدرک بیارید یا صمیمانه عذر خواهی کنید ....
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: باز هم کلمه پرستش بکار رفته

ما در اینها مشکل نداریم ما کاملا پرستش رو مخصوص خدا میدونیم
شبهه قبر پرستان و جواب این شبهات۱

خواننده عزیز از خداوند خواهانم كه رحمتش را شامل حال من و شما بگرداند. بدان كه راه دین راستین همیشه دشمنانی را از اهل علم و فصاحت و بیان در كمین دارد، بنابراین لازم است كه ما نیز از دین خدا آن مقدار كه باشد یاد بگیریم تا سلاحی در اختیار ما برای مقابله با این شیاطین باشد. چون امام و پیشوایشان رو به پروردگار صاحب جلال و اقتدار كرد

وگفت(لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ*ثُمَّ لآتِینَّهُم مِّن بَینِ أَیدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ))[1] (بر راه راست تو در كمینشان خواهم نشست پس از هر جهت بر آنها وارد خواهم شد و اكثر آنها را شكرگزار نخواهی یافت). و لازم است بدانی كه لشكریان خداوند با حجت و برهان غالبند همانگونه كه در میدانهای نبرد و جهاد با شمشیر و اسلحه پیروزند و در این وادی از موحدی باید ترسید كه بدون سلاح به این وادی گام بر می دارد، در حالیكه خداوند بواسطه كتابش كه روشنگر و مایه رحمت و بشارت برای مسلمین است بر ما منت نهاده است(تِبْیاناً لِّكُلِّ شَیءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ))[2] (بیانگر هر چیزیست و برای مسلمین هدایت، رحمت و بشارت است). باطل هر دلیلی ارائه نماید ناقض و باطل كننده آن در قرآن موجود می باشد. چنانكه می فرماید(وَلا یأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیراً))[3](مثلی برایت نمی آورند مگر اینكه ما حق و بهترین تفسیر را برایت می آوریم). ازجمله اهل باطل پیروان بدعت و گمراهی از قبر پرستان می باشند، آنها كه اخلاص در دین برای الله تعالی را ترك، و انبیاء و اولیاء خداوند را با او در عبادت شریك كرده اند. این افراد شبهاتی دارند كه برای جواب آن، دو راه مجمل و مفصل وجود دارد.



جواب مجمل: الله تعالی می فرماید(هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آیاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ))[4](او كسی است كه این كتاب را بر تو نازل كرده است كه بعضی از آیات آن محكم هستند كه آنها اصل كتابند و بعضی دیگر آیات متشابهند پس آنانی كه در دل میل به انحراف دارند به دنبال آیات متشابه می افتند و قصدشان در این كار فتنه گری و تأویل و تفسیر می باشد كه جز الله كسی قادر به تأویل آنها نمی باشد). و در حدیث صحیحی رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: "إذا رأیتم الذین یتبعون ما تشابه منه فأولئك الذین سمى الله فاحذروهم"«هرگاه كسانی را دیدید كه به دنبال آیات متشابه می روند، آنها همان كسانی هستند كه خداوند نامشان را ذكر كرده است پس از آنان بپرهیزید». رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را از كسی كه تابع آیات متشابه از قرآن وسنت است و با آن بر باطل خود روپوش می اندازد برحذر داشته است و اینها همان كسانی هستند كه خداوند آنها را نام برده و در این آیه كریمه توصیف نموده است(فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ))( آنها كه در دل میل به انحراف دارند). و به درستی كه سبب تحذیر رسول الله صلی الله علیه وسلم همان ترس از گمراهی ما بواسطه پیروی از آیات متشابه است. به همین دلیل از پیمودن راهشان ما را برحذر داشته و ما هم به پیروی از او از آن می پرهیزیم.
----------------------
شبهه اول: می گویند ما برای خداوند شریك قرار نمی دهیم و به او شرك نمی ورزیم بلكه شهادت می دهیم خلق كردن و روزی رساندن خاص اوست و جز خداوندی كه شریك ندارد كسی قادر به نفع و ضرر نیست و اقرار می كنیم كه محمد صلی الله علیه وسلم مالك نفع و ضرر حتی برای خودش نیز نمی باشد اما در همین حال ما گنهكاریم و صالحان دارای جاه و منزلت هستند و بواسطه آنها از خداوند درخواست می كنیم.

جواب شبهه اول: لازم است بدانی كسانی كه رسول الله صلی الله علیه وسلم با او جنگید و جان و مالشان را مباح دانست نیز به این مسائل اقرار داشتند و معتقد بودند كه بتهایشان چیزی را اداره و یا تدبیر نمی كنند و به آن اقرار هم می كردند و قصدشان از عبادت بتها چیزی جز جاه و منزلت آنها و یا شفاعت آنها نبود ولی این نوع توحید فاقد هرگونه نفعی برایشان در اسلام بود. خداوند در آیات محكمش می فرماید(وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلا نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدُونِ))[5](ما قبل از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینكه به وی وحی كردیم هیچ معبود بحقی بغیر از من وجود ندارد بنابراین تنها مرا عبادت كنید). و باز می فرماید(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلا لِیعْبُدُونِ))[6](جن و انس را خلق نكردیم جز اینكه مرا عبادت كنند). و می فرماید(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ))[7](الله شهادت می دهد كه جز او هیچ معبودی نیست و ملائكه و اهل علم كه اهل عدالتند گواهی می دهند جز او كه توانا و حكیم است هیچ معبودی نیست). ومی فرماید(وَإِلَـهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ))[8] (و معبود شما معبود یگانه ای است كه جز او معبودی نیست، بخشنده و مهربان است.) و می فرماید(فَإِیای فَاعْبُدُونِ))[9](و تنها من را بپرستید). و آیات دیگری از مجموعه بسیاری از آیات كه بر واجب بودن توحید در عبادت دلالت می كنند و اینكه هیچ فردی جز الله لایق به عبادت كردن نیست.



شبهه دوم: آیاتی كه بیان داشتید در مورد كسانی بود كه بت می پرستیدند در حالیكه اینها اولیاء خداوند می باشند و بت نیستند.

جواب شبهه دوم: باید به این نكته توجه نمود كه: تمام كسانی كه غیر از خدا را عبادت می كنند معبود خود را به بتی تبد‌یل كرده است، چه فرقی بین كسی كه بت می پرستد و كسی كه انبیاء و اولیاء را پرستش می نماید وجود دارد؟ بعضی از كافران بتها را به قصد شفاعتشان عبادت می كردند و بعضی از آنها اولیاء و بندگان صالح را عبادت می نمودند و دلیل بر عبادت كردن بندگان از جانب مردم، این فرموده خداوند می باشد(أُولَـئِكَ الَّذِینَ یدْعُونَ یبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ))[10] (آنهایی كه عبادت می شوند خود در صدد كسب وسیله برای تقرب به خداوند می باشند).

همچنین در بین آنها كسانی را می بینیم كه برای انبیاء عبادت می كردند؛ چنانچه مسیحیان، عیسی پسر مریم را پرستش می نمودند، دلیل، این فرموده قرآن است: ((وَإِذْ قَالَ اللّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّی إِلَـهَینِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا یكُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیسَ لِی بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیوبِ))[11](هنگامیكه الله تعالی به عیسی پسر مریم گفت: آیا تو به مردم گفته ای كه غیر از الله، من و مادرم را به عنوان دو اله بر گیرید؟ جواب داد: تو پاك و منزهی. برای من شایسته نیست چیزی را كه حق نیست بگویم. اگر آن را می گفتم تو آن را می دانستی. چون تو آنچه در دل من است را می دانی و من از آنچه در ضمیر تو است بی اطلاعم. براستی تو دانای نهانیها هستی). به گواهی قرآن آنها ملائكه را نیز می پرستیدند، آنجا كه می فرماید(وَیوْمَ یحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَهَؤُلاء إِیاكُمْ كَانُوا یعْبُدُونَ))[12](و روزی كه همه را جمع می كند سپس به ملائكه می گوید: آیا اینها بودند كه تنها شما را می پرستیدند؟) با این وصف معلوم می شود كه آنها چگونه حق و باطل را به هم می آمیزند، با این تفاوت كه مشركین بت می پرستیدند و آنها از اولیا‌ء طلب می كنند؛ فهم این مسئله از دو طریق مشخص می گردد:

1. اول اینكه این توجیهاتشان نادرست است، چون مشركین مردان صالح و اولیاء را هم می پرستیدند.

2. اگر هم بپذیریم كه آن مشركین تنها برای بتها عبادت می كردند باید دانست باز هم بین آنان و مشركین فرقی وجود ندارد، چون وجه اشتراك هر دو در اینست، كسی را پرستیده اند كه قادر به دفع هیچ نیازی نیست و حتی مالك نفع و ضرر برای خود نیز نمی باشد و با این توضیح دانستیم، الله تعالی كسی را كه قصد عبادت بت و بندگان صالح را داشته، كافر محسوب نموده و رسول الله صلی الله علیه وسلم بخاطر آن شرك با آنها جنگیده است و اینكه معبود آنها پیامبران یا بندگان صالح بوده اند نفعی به حالشان نداشته است.

شبهه سوم: می گویند قصد كافران از عبادت بتها این بود كه نفع و ضرری برایشان داشته باشد در حالیكه ما آن را جز از خدا نمی خواهیم و معتقدیم صالحان صاحب هیچ امری نیستند و چنان عقیده ای را در موردشان نداریم فقط قصد ما اینست كه می خواهیم به وسیله آنها به خداوند نزدیك شویم و آنان برایمان شفاعت كنند.

جواب شبهه سوم: از جمله دلایلی كه كافران به آن استناد می كردند نیز همین مسئله بود بنابراین چیز تازه ای نمی باشد. چنانكه قرآن می فرماید(وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى))[13](آنها كه غیر از الله، اولیائی برای خود می گرفتند می گفتند: آنها را عبادت نمی كنیم جز اینكه ما را به الله نزدیك كنند) و می فرماید(هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ))[14](اینها شفیعان ما نزد خداوند هستند).

شبهه چهارم: ما تنها الله را عبادت می كنیم، این پناه گرفتن و دعا كردن ازآنان عبادت نیست.

جواب شبهه چهارم: دانستن این نكته لازم است كه الله تعالی بر انسان عبادت خالصانه را فرض نموده است كه این امر از جمله حق الله بر بندگانش می باشد. چنانچه می فرماید(ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْیةً إِنَّهُ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ))[15](با حالت زاری و پنهانی و در دل پروردگار خویش را بخوانید براستی او تجاوزگران را دوست ندارد). دعا كردن عبادت است به همین دلیل دعا كردن از غیر الله شرك به اوست. چون تنها كسی كه شایسته دعا نمودن و عبادت كردن است و می توان به او امید داشت تنها خدایی می باشد كه هیچ شریكی ندارد. حال كه دانستیم دعا كردن، عبادت است و شب و روز، با حالت خوف و امید او را می خوانیم و عبادت می كنیم پس اگر در همان حال از پیامبری یا یكی دیگر از مخلوقات طلب چیزی كنیم در حقیقت در عبادت خداوند متعال كس دیگر را شریك نموده ایم. پروردگار عالم می فرماید(فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ))[16](برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی نما). پس اطاعت و قربانی كردن برای الله عبادت است، و اگر آن را برای مخلوقی، پیامبری یا جنی یا غیر آن دو قربانی كنیم، به تحقیق غیر الله را در عبادت شریك او قرار داده ایم.

مشركانی كه قرآن در زمان آنها نازل شد، ملائكه، صالحان و لات را عبادت می كردند و عبادت كردنشان به شكل دعا، ذبح، توكل و امثال اینها خود را نمایان می كرد و در همان حال به بندگی الله اعتراف می كردند و به اینكه تحت سلطه و قدرت خداوند هستند و اقرار می كردند به اینكه اوست امور را تدبیر می كند اما به خاطر جاه و منزلت آنها(پیامبران، ملائكه و...) به طرفشان دعا و امید شفاعت داشتند و این امر بسیار جدی و غیر قابل اغماض است.

شبهه پنجم:به اهل توحید می گویند كه منكر شفاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند.

جواب شبهه پنجم: لازم به ذكراست كه ما شفاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم را انكار نمی كنیم و خود را نیز از آن بری نمی نماییم بلكه او را شفاعت كننده كسی كه شفاعتش پذیرفته شده می دانیم و به شفاعتش امیدواریم؛ اما باید دانست كه شفاعت همه از آن خداست. آنجا كه می فرماید(قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً))[17](بگو كه شفاعت همه از آن خداست) واین شفاعت بدون اجازه خداوند ممكن نمی باشد(مَن ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ))[18](كیست كه بتوند نزد وی بدون اذن وی شفاعت نماید؟). و آنگاه جز برای كسی كه خداوند اجازه داده است شفاعت نمی شود. خداوند صاحب عزت می فرماید(وَلا یشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضَى))[19](شفاعت نمی كنند جز برای كسانی كه انتخاب و برگزیده شده اند). و خداوند تنها از توحید راضی است(وَمَن یبْتَغِ غَیرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ))[20](هركس غیر از اسلام دینی را طلب كند هرگز از وی پذیرفته نمی شود). حال كه شفاعت همه از آن خداست و در صورتی كه الله اجازه ندهد محقق نمی گردد و پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم و غیر از او از بقیه انبیاء در مورد كسی شفاعت نكرده اند مگر اینكه خداوند بر شفاعتش اجازه داده باشد، بنابراین شفاعت را از خدا بخواهید و بگویید: اللهم لا تحرمنی شفاعته، اللهم شفعه فی«پروردگارا از شفاعت او مرا محروم مگردان، بار الها شفاعت او را در مورد من بپذیر». و امثال این دعاها.

شبهه ششم: می گویند: خداوند شفاعت را به پیامبرش عطا فرموده ما هم همان چیزی را كه خداوند عنایت فرموده را از پیامبر می خواهیم.

جواب شبهه ششم: بدان و آگاه باش. درست است كه الله تعالی به پیامبرش مقام شفاعت را عطا كرده ولی در همان حال ما را از چنین درخواستی نهی نموده است. آنجا كه می فرماید(فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً))[21](همراه الله احدی را به دعا نخوانید). واین نكته ظریف لازم است به آن توجه شود. خداوند به رسولش شفاعت را بخشیده است اما رسول بدون اذن وی قادر به شفاعت نیست و همچنین جز برای كسانیكه خداوند آنها را برگزیده است شفاعت نمی نماید و خداوند بی گمان كسی را كه مشرك است، انتخاب نمی كند و برای چنین افرادی اجازه شفاعت داده نمی شود. چنانكه خداوند می فرماید(وَلا یشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضَى))[22](شفاعت نمی كنند جز برای كسانی كه انتخاب و برگزیده شده اند). كسانیكه اجازه شفاعت دارند برای كسانی شفاعت می كنند كه انتخاب شده اند. آری خداوند متعال به غیر از انبیاء به ملائكه، فرزندان مسلمانان كه به حد بلوغ نرسیده و مرده اند و بندگان صالح خود از اولیاء اجازه شفاعت می دهد. آیا به خاطر اینكه اجازه شفاعت می یابند می توانیم از آنها درخواست شفاعت نماییم؟ اگر خواستی رسول الله صلی الله علیه وسلم برایت شفاعت كند اینگونه دعا كن: پروردگارا پیامبرت، محمد صلی الله علیه وسلم را شفیع من بگردان.

چگونه خواهان شفاعت رسول الله محمد صلی الله علیه وسلم هستید در حالیكه مستقیماً از وی طلب و درخواست می كنید. درخواست دعا از غیر الله شرك اكبر است و باعث خروج از دین می شود.

شبهه هفتم: می گویند: ما چیزی را شریك الله قرار نداده ایم و فقط به صالحین پناه می بریم و چنین عملی هم شرك نیست.

جواب شبهه هفتم: باید دانست كه الله تعالی خیلی جدی تر از زنا كردن شرك را تحریم نموده است و شرك مورد بخشش الله تعالی قرار نمی گیرد. با این وصف باید سؤال نمود شرك چیست؟ حال كه آنها درخواست شفاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم را شرك نمی دانند معلوم می گردد نمی دانند شرك چیست و این خود دلیل بر آن است كه شركی را كه الله آنقدر از آن به بزرگی یاد می كند را هنوز نفهمیده اند. چون الله تعالی در مورد آن می فرماید(إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ))[23] (به درستی كه شرك گناه بزرگی است). پس چگونه با وجود پناه بردن به بندگان صالح در حال ممات، خود را از شرك تبرئه می نمایید و در حالیكه نمی دانید آن(منظور از پناه بردن به صالحین) چیست ؟ انسان بعد از تصور كردن چیزی حق دارد در موردش حكم صادر نماید و با این حال حكم صادر كردن شما در مورد برائت خود از شرك در حالیكه آن را نمی دانید، حكم بدون علم است و چنین حكمی مردود می باشد. و چرا از شركی كه الله تعالی حرام نمودن آن را بزرگتر از قتل نفس و زنا قرار داده و آتش جهنم را بر او واجب نموده و بهشت را بر او حرام كرده است سؤال نمی نمایید؟ آیا گمان می كنید الله تعالی آن را بر بندگانش حرام نموده و بیان ننموده است؟ حاشاه من ذلك.

شبهه هشتم:شرك عبادت بت و صنم است و ما بت پرست نیستیم.

جواب شبهه هشتم: بت پرستان نیز بتها را خالق، رازق و تدبیر كننده امور بندگان نمی دانستند و قرآن خلاف این عقیده را ثابت می كند. بت پرستان چوب، سنگ و یا مقبره ای را مورد قصد خویش قرار می دادند و به درخواست طلب از آنها برمی خواستند و برایشان قربانی می كردند و می گفتند اینها با این كارها ما را به الله نزدیك می گردانند و بواسطه بركت آنها خداوند ضرر را از ما دفع و یا چیزی به ما عطا مینماید.

حال به خود بنگرید كار شما نزد سنگها و بناهای ساخته شده بر قبرها عین عمل آنهاست با این وصف عمل شما همان بت پرستی است. و حال كه می گویند شرك یعنی بت پرستی، آیا این شرك فقط مخصوص آنهاست و اعتماد كردن به صالحین و درخواست دعا نمودن از آنها داخل در مفهوم شرك نیست؟ این سخن آنچه را كه خداوند در مورد كفر كسانی كه به ملائكه، عیسی و صالحین اعتماد می كردند را رد می نماید.

-------------------------------------------------
[1] سورة الأعراف:16-17
[2] سورة النحل:89
[3] سورة الفرقان:33
[4] سورة آل عمران:7
[5] سورة الأنبياء:25
[6] سورة الذاريات:56
[7] سورة آل عمران:18
[8] البقرة:163
[9] سورة العنكبوت:56
[10] سورة الإسراء: 57
[11] سورة المائدة:116
[12] سورة السبأ:40
[13] سورة الزمر:3
[14] سورة يونس:18
[15] سورة الأعراف:55
[16] سورة الكوثر:2
[17] سورة الزمر:44
[18] سورة البقرة:255
[19] سورة الأنبياء:28
[20] سورة آل عمران:85
[21] سورة الجن:18
[22] سورة الأنبياء:28
[23] سورة لقمان:13
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
شبهه قبر پرستان و جواب این شبهات۲

شبهه نهم: كسانیكه قرآن در میانشان نازل شد، شهادت به لا اله الاّ الله نمی دادند، رسول الله صلی الله علیه وسلم را تكذیب می نمودند، منكر قیامت بودند و قرآن را تكذیب و آن را سحر می دانستند در حالیكه ما به لا اله الا الله و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم شهادت می دهیم، قرآن را تصدیق می نماییم، به روز آخرت ایمان داریم و نماز و روزه برپا می داریم پس چگونه ما را مثل آنها به حساب می آورید؟
جواب شبهه نهم:
همه علماء براین امر اتفاق دارند هركس به بعضی از آنچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما رسانده است، كافر باشد و آن را تكذیب نماید مانند كسی است كه تمام دین را تكذیب كرده و به آن كفر ورزیده است. و كسی كه به پیامبری كفر ورزد مانند این است كه منكر تمام انبیاء باشد. چنانكه الله تعالی می فرماید(إِنَّ الَّذِینَ یكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیرِیدُونَ أَن یفَرِّقُواْ بَینَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَیرِیدُونَ أَن یتَّخِذُواْ بَینَ ذَلِكَ سَبِیلاً * أُوْلَـیكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقّاً))[24](آنان كه به خدا و رسولش كافر شده و می خواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و می گویند به برخی ایمان آورده و به بعضی ایمان نمی آوریم و قصد دارند در این بین راهی برای خود برگزینند، آنان به حقیقت كافرند.)
و در مورد بنی اسراییل می فرماید: ((أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن یفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیوْمَ الْقِیامَةِ یرَدُّونَ إِلَی أَشَدِّ الْعَذَابِ))[25] (آیا به بخشی از كتاب ایمان آورده و به بعضی دیگر كافر می شوید از شما هركس چنین كاری كند در دنیا به پستی و در آخرت بازگشت به شدیدترین عذابهاست.) بنابراین اگر كسی به توحید اقرار و منكر نماز باشد، كافر است و اگر كسی به توحید و نماز اقرار نماید ولی واجب بودن زكات را انكار كند او هم كافر است و در صورت اقرار به آنچه گذشت اگر واجب بودن روزه را انكار نماید كافر می شود و با اقرار به همه آنها در صورت انكار واجب بودن حج، كافر است. و دلیل بر آن فرموده الله تعالی است كه می فرماید(وَلِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ))[26] (هركس از مردم كه توانایی رفتن به بیت الله را داشته باشد حج بر او واجب است و اگر كسی واجب بودن آن را انكار نماید به درستی كه الله تعالی از تمام عالمیان بی نیاز است.)
واگر به تمام آنچه كه گذشت اعتراف نماید اما منكر رستاخیز باشد به اجماع چنین شخصی كافر است. الله تعالی می فرماید(زَعَمَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَن لَّن یبْعَثُوا قُلْ بَلَی وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَی اللَّهِ یسِیرٌ))[27](كافران گمان نمودند كه هرگز مبعوث نخواهند شد بگو اینگونه نیست، سوگند به پروردگارم حتماً مبعوث می شوند و به تأكید به آنچه انجام داده اند آگاه می گردند و این كار برای الله تعالی آسان است.) حال كه به این مسایل ایمان دارید شایسته ذكر است كه توحید بزرگترین فرضی است كه رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده است و از نماز، روزه، زكات و حج نیز برتر است. حال چگونه است اگر كسی چیزی از این امور را انكار كند كافر می شود هر چند به تمام آنچه در دین است عمل كند اما در صورت انكار توحید كه دین تمام پیامبران بوده است، كافر نمی شود؟ سبحان الله! این جهالت چقدر تعجب آور است.
منكر توحید كفرش شدیدترین نوع آن و از همه انواع كفر ظاهرتر است كه احتیاج به توضیح ندارد. به اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم نگاه كنید با بنی حنیفه در حالیكه به پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند، جنگیدند در حالیكه به لا اله الاّ الله و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم شهادت می دادند، اذان می گفتند و نماز می خواندند فقط كاری كه آنها را مستحق كفر كرد این بود مردی را تا مرتبه نبوت بالا بردند. حال در مورد كسی كه مخلوقی را تا مرتبه خالق آسمانها و زمین بالا می برد، چه باید گفت: آیا این شخص شایسته تر به كفر نیست به نسبت كسی كه مخلوقی را تا مرتبه مخلوقی دیگر بالا می برد؟ به كسانی بنگرید كه علی بن ابی طالب رضی الله عنه آنها را در آتش سوزاند؛ همه آنها مدعی اسلام و مدعی یاوری علی بودند اما در مورد علی همان اعتقادی را داشتند كه در مورد یوسف و شمسان وامثال آنها دارند.پس چگونه است كه اصحاب همگی بر تكفیر و كشتنشان اتفاق كردند؟آیا گمان می كنید اصحاب، مسلمین را تكفیر می كنند؟ یا گمان می برید اعتقاد به الوهیت حسین رضی الله عنه و شیخ بدوی و امثال آنها اشكالی ندارد اما در مورد علی بن ابی طالب رضی الله عنه موجب كفر است؟ علماء در مورد كفر فرزندان عبید قداح همانهایی كه مدتها بر مصر و مراكش حكومت كردند، اجماع نمودند در حالیكه آنها به لا اله الاّ الله و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم شهادت می دادند، جمعه و جماعت داشتند و مدعی اسلام بودند ولی در همان حال آن عقاید و اعمال مانع نشد هنگامی كه در چیزهای پایین تر از توحید با مسلمین مخالفت كردند حكم ارتداد آنها را صادر نمودند و با آنان جنگیدند تا جاییكه مسلمانان را از زیر سلطه آنها آزاد كردند. واگر گذشتگان ما تنها در صورت جمع شدن انواع كفر اعم از شرك، تكذیب و استكبار تكفیر كرده اند پس مقصود از ذكر انواع آن در كتابهای فقهی (فصل حكم مرتد) چیست؟ الله تعالی حكم كفر منافقانی كه سخن كفری را بر زبان جاری كردند را صادر نمود علی رغم اینكه آنها با پیامبر صلی الله علیه وسلم بودند و نماز و روزه برپا می داشتند،حج می كردند، جهاد می نمودند. چنانچه در موردشان می فرماید: ((یحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ))[28](به خدا سوگند می خورند كه نگفته اند در حالیكه كلمات كفرآمیز بر زبان رانده اند و بعد از اسلامشان كافر شدند.) و خداوند نسبت به منافقین كه كلمه ای كفرآمیز بر زبان رانده بودند، حكم صادر كرد. هرچند كه گفتند قصد شوخی داشتیم. الله تعالی در موردشان می فرماید(قُلْ أَبِاللّهِ وَآیاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِیون* لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بعدإِیمَانِكُمْ))[29] (بگو: آیا به خدا، آیات و رسولش استهزاء می نمایید‌، هیچ عذری نیاورید به تحقیق بعد از ایمان آوردنتان كافر شدید.) انسان گاهاً چیزی را انجام می دهد و یا می گوید بدون اینكه متوجه شود كه كفری را مرتكب گردیده است.

دلیل بر آن قول بنی اسراییل، كه هر چند مسلمان عالم و صالح بودند، می باشد؛ آنگاه كه به موسی گفتند(اجْعَل لَّنَا إِلَـهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ))(برای ما معبودی قرار بده) و همچنین سخنان یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم كه به پیامبر گفتند:"اجعل لنا ذات أنواط كما لهم ذات أنواط"«برای ما ذات انواطی قرار بده همچنانكه مشركین برای خود ذات انواط دارند» رسول الله صلی الله علیه و سلم در جواب فرمودند:"الله أكبر إنها السنن قلتم والذی نفسی بیده كما قالت بنو إسراییل لموسی(اجْعَل لَّنَا إِلَـهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ))[30] لتركبن سنن من كان قبلكم"«الله اكبر! آنچه گفتید سنتهای پیشینیان است، سوگند به آن كس كه جانم در دست اوست به مانند سخنان بنی اسراییل می باشد آنگاه كه به موسی گفتند: برای ما الهی قرار بده چنانكه آن قوم برای خود اله دارد. موسی علیه السلام در جواب فرمودند: به درستی كه شما قومی جاهل هستید. (آنگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند سنتهای كسانی كه پیش از شما بودند را دنبال می كنید.» و این دلیل است بر اینكه موسی و محمد علیهما الصلاة والسلام با شدت تمام آن را انكار كردند.
شبهه دهم: در سخنان بنی اسراییل كه خطاب به موسی گفتند(اجْعَل لَّنَا إِلَـهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌَ))[31] (برای ما الهی قرار بده چنانكه آن قوم برای خود اله دارد.) و در گفته تعدادی از اصحاب كه به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفتند:"اجعل لنا ذات أنواط كما لهم ذات أنواط"«برای ما ذات انواطی قرار بده همچنانكه مشركین برای خود ذات انواط دارند» هم بنی اسراییل و هم اصحاب هیچكدام كافر نشدند.
جواب شبهه دهم:
اصحاب و بنی اسراییل وقتی با انكار آن دو پیامبر مواجه شدند، آن كار را انجام ندادند و مورد اختلاف نیست كه اگر بنی اسراییل آن را انجام میدادند، كافر می شدند و اصحاب كه رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را نهی نمود اگر اطاعت نمی كردند و ذات انواطی برای خود قرار می دادند، نیز كافر می شدند.

شبهه یازدهم:رسول الله صلی الله علیه وسلم اسامه بن زید رضی الله عنه را به خاطر كشتن فردی كه اقرار به لا اله الاّ الله كرده بود را مؤاخذه نمود و فرمود:"أمرت أن أقاتل الناس حتی یقولوا لا إله إلا الله "«مأمورم كه با مردم جهاد نمایم تا به این كلمه طیبه اعتراف كنند.» و در احادیث دیگری نیز دستور می دهد كه از گوینده لا اله الاّ الله دست برداریم.
جواب شبهه یازدهم:
رسول الله صلی الله علیه وسلم با یهود جنگ كرده و در مورد آنها كلمات خصمانه هم به كار برده است و در حالیكه آنان لا اله الاّ الله می گفتند. اصحاب با بنی حنیفه جنگ كردند در حالیكه به لا اله الاّ الله و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم شهادت داده، نماز می خواندند و مدعی اسلام بودند؛ و همچنین كسانی را كه علی بن ابی طالب رضی الله عنه سوزاند به لا اله الاّ الله شهادت می دادند.
و اگر كسی روز قیامت را انكار كند هرچند به لا اله الاّ الله اقرار نماید باید با وی جنگید؛ و به همین صورت هركس یكی از اركان اسلام را منكر شود هرچند اعتراف به كلمه توحید نماید، تكفیر و كشته می شود. در اینجا باید سؤال شود كه چگونه فردی فرعی از فروع دین را منكر شود ایمان و مسلمان بودنش به حالش نفع نمی رساند اما اگر توحید كه اصل و اساس دین است را انكار نماید باز هم دارای ایمان است؟
درمورد جریان اسامه رضی الله عنه باید گفت كه اسامه در جنگ با مشركین شركت داشت و كسی را كه قاتل تعدادی از اصحاب بود را قصد كرد، آنگاه كه شمشیر را بالای سر او قرار داد آن فرد لا اله الاّ الله را بر زبان جاری ساخت، درآن هنگام اسامه او را كشت،چون گمانش این بود كه آن را مخلصانه نگفته است بلكه برای نجاتش آن را بر زبان آورده است. و این دلیل قانع كننده ای نیست كه گوینده لا اله الاّ الله مسلمانی است كه باید جانش حفظ شود بلكه دلیلی است بر اینكه باید از گوینده این كلمه دست برداشت تا صداقت خویش را در بیان این كلمه بعد از آن حالت ثابت نماید. الله تعالی می فرماید(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَینُواْ))[32](ای كسانیكه ایمان آورده اید هنگامی كه قدم در راه جهاد فی سبیل الله می گذارید، تحقیق و جستجو كنید تا امر برایتان ثابت شود.) فَتَبَینُواْ أی فتثبتوا .
و این می رساند كه وقتی ثابت شد جریان خلاف آن چیزی بود كه فكر می كرد بایستی بعد از تبیین مناسب و با آگاهی بدست آمده اقدام كند و اگر معلوم گردید كه مسیله خلاف اسلام است، جنگ می كند اما در صورتی كه ما بگوییم به صرف گفتن كلمه توحید مطلقاً فردی را نباید كشت فایده ای در دستور دادن به تبیین و تثبیت باقی نمی ماند.
اما در مورد این فرموده پیامبر صلی الله علیه وسلم كه فرمودند:"أمرت أن أقاتل الناس حتی یقولوا لا إله إلا الله "«مأمورم كه با مردم جهاد نمایم تا به این كلمه طیبه اعتراف كنند.» معنی حدیث این است كه هركس اظهار اسلام نمود تا ثابت شدن امر باید از او دست برداشت. بخاطر اینكه الله تعالی می فرماید: ((فَتَبَینُواْ)) بنابراین شك در مورد چیزی باعث صادر شدن امر به تبیین می گردد، حال آنكه اگر گوینده كلمه توحید با گفتن آن جانش محفوظ می ماند احتیاجی به تحقیق و تثبیت نبود.
نكته ای كه حایز اهمیت می باشد این است كه: كسی كه اسامه را با گفتن"أقتلته بعد أن قال لا إله إلا الله"(آیا او را بعد از اینكه كلمه توحید بر زبان جاری نمود،كشتی؟) مؤاخذه كرد و فرمود:"أمرت أن أقاتل الناس حتی یقولوا لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله..." «مأمورم كه با مردم جهاد نمایم تا به این كلمه طیبه اعتراف كنند....» دقیقاً همان فرد است كه دستور كشتن خوارج را صادر فرمود:"أینما لقیتموهم فاقتلوهم" «هركجا آنها را یافتید بكشیدشان.» در حالیكه خوارج نماز می خواندند، اهل ذكر بودند، قرآن زیاد تلاوت می نمودند و از اصحاب علم آموخته بودند، با این حال اینها نفعی برایشان نداشت چون ایمان به دلهایشان نرسیده بود. همانگونه كه پیامبرصلی الله علیه و سلم میفرماید:"إنه لا یجاوز حناجرهم"«قرایتشان از گلویشان تجاوز نمی نماید.»

شبهه دوازدهم:
می گویند: مردم در روز قیامت در نهایت درماندگی و بیچارگی آدم، نوح، ابراهیم، موسی و سپس عیسی علیهم الصلاة و السلام را می خوانند ولی همگی برای انجام آن عاجزند تا اینكه به رسول الله صلی الله علیه وسلم می رسد و از او یاری خواسته می شود و این دلیل است بر اینكه استغاثه به غیرالله شرك نیست.
جواب شبهه دوازدهم:ما منكر درخواست از مخلوقات در آنچه كه قادر به انجام آن هستند، نیستیم؛ چونكه در داستان موسی علیه السلام در قرآن آمده است(فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ))[33] (یكی از دوستان موسی بر علیه كسی كه از جمله دشمنان او بود درخواست كمك نمود.) در روز قیامت نیز مردم، انبیاء را به كمك نمی طلبند كه شدت و عذاب را بردارند بلكه آنان را شفیع نزد خداوند قرار می دهند تا بواسطه دعای آنها خداوند این سختی و عذاب را بر طرف كند و در بین كسی كه مخلوقی را به كمك می طلبد كه هر گونه بدی و ضرری را از او دور كند و كسی كه مخلوقی را پیش خداوند شفیع می گرداند كه خداوند بدی و زیان را از او دفع كند، اختلاف بسیار است و این یكی جایز است، چنانكه اصحاب در زمان حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم از وی خواسته اند برایشان دعا نماید، اما بعد از اینكه از دنیا رحلت فرمود هرگز آنان چیزی از وی نخواستند و هرگز نزد قبرش برای رفع حاجتی قدم نگذاشتند بلكه برعكس سلف صالح كسی را كه به قصد دعا كردن از خداوند نزد قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم می رفت برحذر میكردند چه رسد به اینكه از خود رسول الله صلی الله علیه وسلم درخواستی بكند.
در اینكه فردی پیش فرد صالحی كه به صلاحیتش اطمینان دارد، برود و از وی بخواهد كه پیش خداوند برایش دعا كند، اشكالی موجود نیست و این حق است. اما نباید هیچ كس این كار را تبدیل به دین نماید، هرگاه مرد صالحی را دید بگوید از خدا برایم دعا كن و این كار از جمله عادات سلف نبوده است، چون در آن تكیه و اعتماد بر دعای غیر موجود است و آنچه كه واضح است اینست كه انسان هرگاه خودش از پروردگارش طلب نیاز می كند و از او می خواهد برایش بهتر است چون او عبادتی را انجام داده كه به واسطه آن به الله تعالی نزدیك می شود.
شبهه سیزدهم: در داستان ابراهیم آمده است كه در آن هنگام كه او را در منجنیق گذاشته و به داخل آتش پرتاب كردند در آسمان جبرییل بر او ظاهر شد و گفت: آیا كمك نمی خواهی؟ در جواب گفت: كمك می خواهم اما نه از تو. و این دلیل است بر اینكه اگر استغاثه به جبرییل شرك بود آن را به ابراهیم عرضه نمی كرد.
جواب شبهه سیزدهم:
جبرییل كار شدنی و ممكن را به ابراهیم عرضه داشت كه در توانایی اش بود. چون الله تعالی جبرییل را اینگونه توصیف می نماید(شَدِیدُ الْقُوَی))[34] (بسیار توانا و قدرتمند.) حال اگر الله تعالی به او اجازه می داد كه ابراهیم را نجات دهد با توجه به این توصیفات كه از جبرییل شد كاری شدنی بود. مثلاً اگر الله تعالی به وی دستور دهد آتشی را كه برای ابراهیم برافروخته اند با اطرافش بردار و به مشرق یا مغرب بیانداز، انجام می داد و یا اگر دستور می داد ابراهیم را به جای دوری نقل مكان دهد و یا او را به آسمان ببرد، انجام می داد. و این شبیه این است كه مردی ثروتمندی پیش مرد فقیری برود و به او بگوید: آیا احتیاجی به مال بصورت قرض ، بخشش و...داری؟ این از جمله كارهایی است كه او می تواند انجام دهد و این كار شرك محسوب نمی شود و اگر مرد فقیر جواب دهد: بلی احتیاج دارم به من قرض بده یا ببخش، این كار شرك نیست.
پایان.
بعد از اینكه ما جواب این شبهات را شناختیم، دانستن این نكته بسیار مهم است كه هر انسانی ناگزیر باید در دل، گفتار و اعمالش موحد باشد. اگر در دل موحد باشد ولی گفتار و كردارش بر توحید نباشد چنین فردی در اعمالش صادق نیست چون توحید اعمال و اقوال تابع توحید قلبی است. پیامبرصلی الله علیه وسلم می فرماید:"ألا وإن فی الجسد مضغة إذا صلحت صلح الجسد كله، وإذا فسدت فسد الجسد كله، ألا وهی القلب"«آگاه باشید در جسم انسان پارچه گوشتی قرار دارد اگر اصلاح گردد تمام جسم اصلاح می شود و اگر فاسد گردد تمام جسم را فاسد می كند بدانید و آگاه باشد كه آن قلب است.» اگر كسی چنانكه گمان می برد در دل موحد باشد و در گفتار و اعمال از توحید بیگانه باشد چنین شخصی از جنس فرعون است. كسی كه عالم به حق بود و به آن یقیین داشت ولی در همان حال بر كفر و استكبار خود اصرار می ورزید و بر ادعای ربوبیت خویش باقی ماند،خداوند متعال می فرماید(وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً))[35] (و با آنكه دلهایشان به آن یقیین داشت ولی به خاطر ظلم و استكبار آن را انكار كردند.) و خداوند حكایت موسی را برایمان بازگو می كند آنگاه كه به فرعون گفت(لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآیرَ))[36](دانستی كه آنها را جز پروردگار آسمانها و زمین نازل نكرده است و به آن آگاهی یافتی.) كسی كه حق را بشناسد اما از ترس مخالفت مردم آن را انجام ندهد، معذور نیست و چنین عذری در حضور پروردگار نفعی به او نمی رساند، چون آنچه كه بر انسان واجب است اینست كه رضا و خوشنودی پروردگار را بخواهد هر چند مردم از او نارحت و خشمگین باشند.
اكثر رهبران كفر حق را می شناسند ولی در همان حال از پذیرش آن خودداری می كنند و به مخالفت آن می پردازند. چنانكه الله تعالی می فرماید(الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْكِتَابَ یعْرِفُونَهُ كَمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ))(اهل كتاب همانگونه كه فرزندان خود را می شناسند او را می شناسند.) و می فرماید(اشْتَرَوْاْ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً))(آیات خداوند را به بهای اندك فروختند.) آری آنها به چیزهایی جهت معذور بودن خویش توسل می جویند كه فاقد هرگونه نفعی است چون از دست دادن ریاست یا صدارت مجلس و... نمی تواند عذری مقبول باشد.
كسی كه حق را می شناسد و به آن عمل نمی كند از كسی كه به آن جاهل است خیلی بدتر است زیرا آنكه حق را نمی شناسد جهلش برای او عذر است چون چه بسا آگاه شده و یاد می گیرد و در صدد تعلیم آن بر می آید بر خلاف كسی كه با حق مخالفت می كند و در صدد فهم و تعلیم آن بر نمی آید. به همین خاطر یهود مشمول غضب الهی واقع شده اند چون در حالیكه حق را شناخته، به آن پشت نموده اند. و نصاری گمراهند، چون آنها حق را نشناختند، هرچند بعد از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم نصاری نیز چون یهود به حق واقف شدند و از آن روی برتافتند و لذا به سان یهود مورد غضب الله قرار گرفتند.
اما عمل به توحید بدون فهم و اعتقاد دل همان نفاق است، این حالت بدتر از كفر خالص است. چنانكه خداوند متعال می فرماید(الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ))[37] (منافقان در پایین ترین مرتبه آتش قرار دارند.) والله اعلم.وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
-------------
[24] سورة النساء: 150-151
[25] سورة البقرة:85
[26] سورة آل عمران:97
[27] سورة التغابن:7
[28] سورة التوبة:74
[29] سورةالتوبة:96
[30] سورة الأعراف: 138
[31] سورة الأعراف: 138
[32] سورة النساء:94
[33] سورة القصص:15
[34] سورة النجم:5
[35] سورة النمل:14
[36] سورة الإسراء:102
[37] سورة النساء:145

باور کنید باز این آمتیس میگه ما خدا رو میپرستیم و از ائمه شفاعت می خواهیم چون خداوند این قدرت رو بهشون داده
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
rostam91: باور کنید باز این آمتیس میگه ما خدا رو میپرستیم و از ائمه شفاعت می خواهیم چون خداوند این قدرت رو بهشون داده

جالبه

من دارم میپرستم و شیعه هستم و میدونم کی رو ئدارم میپرستم

شما طبق ایین وهابیت خودتون چسبیدید به ظاهر کلمات و ایات همین

من خدا رو میپرستم و معتقدم ائمه بندگان خاص خدا هستند و قدرتهایی از طرف خدا به اونها داده شده

پستتون هم چون طولانیه حوصله ندارم همش رو بخونم ...ساری

ساری یعنی ببخشید

گفتم که باز مثل ترجمه حرفهای مسی ساری به فرهنگ و مذهب و اینها ارتباط ندهید
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: اما چون درک درستی از خداوند نداشتند و فکر میکردند بخاطر گناهانشون نزد خدا آبرو ندارنند به اولیاء و صالحینشون متوسل میشدند و برای تجلی و نماد اون اوصیا و صالحان بجای اینکه برن سر قبرشون ازش تمثالی نمادین از چوب و سنگ می ساختند و جلوی اون دعا و عبادت میکردند عین همین کاری که تشیع انجام میده
شما نمیتونید حرف خودتون رو اثبات کنید لازم نیست ده صفحه توضیح بنویسید

شما گفتی بت پرستها چون فکر میکردن نزد خدا ابرو ندارن بت ها رو واسطه قرار میدادند و به اونهخا متوسل میشدند

شیعه هم مثل بت پرستهاست فقط شیعه به قبر امام متوسل میشه و بت پرست نماد ساخته به شکل بت

حالا در چند کلمه همین حرفت رو اثبات کن ...همین ...منبر هم لازم نیست بروید

همه ایات میگه بت پرستها بت ها رو میپرستیدند ....شما همین زحرفت رو ثابت کن

منکه نمیگم کار غیر ممکن بکن و مثل شما بهانه نمیارم که اصل فتوا و اصل حدیث رو بیاد ...شما حرف خودت رو ثابت کن
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: حالا در چند کلمه همین حرفت رو اثبات کن ...همین ...منبر هم لازم نیست بروید

همه ایات میگه بت پرستها بت ها رو میپرستیدند ....شما همین زحرفت رو ثابت کن

منکه نمیگم کار غیر ممکن بکن و مثل شما بهانه نمیارم که اصل فتوا و اصل حدیث رو بیاد ...شما حرف خودت رو ثابت کن
شما خودت رو به ندیدن میزنی و تا زمانی که خودت نخواهی با هیچ راه منطقی نمیشه کاری کرد که ببینی!
وگرنه آیه ۳ سوره زمر کاملا واضحه ! آیه ای که بارها و بارها برات بعنوان دلیل آوردم ولی هیچ وقت نتونستی یا نخواستی راجبش توضیح بدی و کارهای خودت رو توجیه کنی!
حالا معنی و تفسیر آیات رو از زبان مراجع خودتون میارم:
آیت الله مشکینی
آگاه باشید که آیین و اعتقاد و طاعت خالص از آن خداست ، و کسانی که به جای خدا سرپرستان و اربابی ( از فرشتگان و اجنّه و قدّیسین بشر ) اتخاذ کرده اند ( می گویند ) ما آنها را نمی پرستیم جز برای آنکه هر چه بیشتر ما را به خدا نزدیک کنند ، همانا خداوند میان آنها ( و مؤمنان ) در آنچه اختلاف می نمایند ( در روز قیامت ) داوری خواهد کرد ، البته خداوند کسانی را که دروغگو و کافر و ناسپاسند هدایت نمی کند.
آیت الله مکارم شیرازی
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست ، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند» ، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند!
آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست ، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند» ، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند!
استاد الهی قمشه‌ای
آگاه باشید که دین خالص ( بی هیچ شرک و ریا ) برای خداست ، و آنان که غیر خدا را ( چون بتان و فرعونان ) به دوستی و پرستش برگرفتند ( گفتند ) ما آن بتان را نمی پرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند. خدا البته ( این عذر نپذیرد و ) میان آنها در آنچه اختلاف می کنند حکم خواهد کرد ، که خدا هرگز آن کس را که بسیار دروغگو و کافر نعمت است هدایت نخواهد کرد.

استاد مهدی فولادوند

آگاه باشید: آیینِ پاک از آنِ خداست ، و کسانی که به جای او دوستانی برای خود گرفته اند [ به این بهانه که: ] ما آنها را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند ، نمی پرستیم ، البتّه خدا میان آنان در باره آنچه که بر سر آن اختلاف دارند ، داوری خواهد کرد. در حقیقت ، خدا آن کسی را که دروغ پردازِ ناسپاس است هدایت نمی کند.
باز هم هست ولی این اگه برات کافی نباشه بیشترش هم افاقه نمیکنه
     
  
مرد

 
rostam91: شما خودت رو به ندیدن میزنی و تا زمانی که خودت نخواهی با هیچ راه منطقی نمیشه کاری کرد که ببینی!

مشکل اصلی شما همینه

همه جا نوشته که

افرادی که چیزی غیر از خدا میپرستند و میگویند پرستش آنها برای نزدیکی به خداست

این حرف با اعتقاد شیعه فرق داره

شما گیر کردی نمیتونی حرف خودت رو ثابت کنی


شیعه هرگز چیزی جز خدا رو نمیپرسته و ائمه را نمیپرسته بلکه متوسل میشه و امام همون وسیله ای است که خدا فرموده

rostam91: ما آنها را نمی پرستیم جز برای آنکه هر چه بیشتر ما را به خدا نزدیک کنند
rostam91: اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»
rostam91: «اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند
rostam91: ما آن بتان را نمی پرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند.
همه جا نوشته ما اینها را نمیپرستیم جز برای پرستش خدا


شما تا حالا متوجه نشدی که شیعه امام رو نمیپرسته بلکه وسیله قرار میدهد برای تقرب به خدا و نه پرستش خدا
در کدوم ادعیه دیدی شیعه امام رو بپرسته


شما یک دروغ بزرگ به شیعه بستی و نمیتونی اونو اثبات کنی بخاطر همین هی ایه نامربوط میاری


شما گفتی



اما چون درک درستی از خداوند نداشتند و فکر میکردند بخاطر گناهانشون نزد خدا آبرو ندارنند به اولیاء و صالحینشون متوسل میشدند و برای تجلی و نماد اون اوصیا و صالحان بجای اینکه برن سر قبرشون ازش تمثالی نمادین از چوب و سنگ می ساختند و جلوی اون دعا و عبادت میکردند عین همین کاری که تشیع انجام میده



و این حرف رو باید ثابت کنی

دوتا دروغ

اول گفتی بت پرست ها مثل شیعیان متوسل میشدن در حالیکه بت پرست ها بت رو میپرستن و چون در پرستش شریک برای خدا قائل میشوند بهشون میگن مشرک

دوم اینکه مارو به اونها تشبیه کردی


طفره نرو یا جواب یا عذر خواهی
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: شیعه هرگز چیزی جز خدا رو نمیپرسته و ائمه را نمیپرسته بلکه متوسل میشه و امام همون وسیله ای است که خدا فرموده
ametis: همه جا نوشته ما اینها را نمیپرستیم جز برای پرستش خدا
شما خیال میکنی نمیپرستی ؟در حالی که اگه نگی این کنایه و استعاره هست بارها از منابرتون میشنوی که میگن " من علی پرستم یا امام پرستم " یا جنلاتی به این مضمون
من بارها گفتم تشیع مسلمونه چون یک پیامبر و یک خدا و یک کتاب اسلام رو داره اما اعمالی شرک آلود انجام میدن
شما امام رو برای رفع حاجات و نیازتون و اینکه اون از خدا بخواد براتون فلان کار رو انجام بده میپرستید و اونها رو بندگان خاص خدا میدونید و معتقدید خداوند اختیارات خاصی به اونها داده که به دیگران نداده۱
بت پرستان هم همین اعتقادات رو دارند!
ametis: شما گفتی



اما چون درک درستی از خداوند نداشتند و فکر میکردند بخاطر گناهانشون نزد خدا آبرو ندارنند به اولیاء و صالحینشون متوسل میشدند و برای تجلی و نماد اون اوصیا و صالحان بجای اینکه برن سر قبرشون ازش تمثالی نمادین از چوب و سنگ می ساختند و جلوی اون دعا و عبادت میکردند عین همین کاری که تشیع انجام میده


و این حرف رو باید ثابت کنی
خوب و با چشمان باز به این تفسیر دقت کن مخصوصا قسمت پر رنگتر تفسیر
البته بعید میدونم چشمانی باز باشه!
تفسیر سوره زمر آیه سه از تفسیرالمیزان
تفسیر المیزان - خلاصه
(الا لله الدین الخالص و الذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الالیقربونا الی الله زلفی ان الله یحکم بینهم فی ما هم فیه یختلفون ان الله لایهدی من هو کاذب کفار): (آگاه باشید که دین خالص تنها برای خداست و کسانی که به جای خدااولیائی می گیرند، آنها را نمی پرستند جز به این منظور که آنها ایشان را قدمی به سوی خدا نزدیک کنند، همانا خدا در بین آنان در خصوص مطالب مورد اختلافشان حکم می کند، به درستی خدا کسی را که دروغگو و کفران پیشه است ، هدایت نمی کند) یعنی همه مردم باید بدانند که خدا فقط عبادت کسانی را می پذیرد که تنها او راعبادت کنند، و عبادت مشرکین و کسانی که هم خدا را می خوانند و هم در کنار او آلهه یا بت را می پرستند، مقبول درگاه الهی واقع نمی شود. می دانیم که مشرکان خدای سبحان را به عنوان خالق هستی باور دارند اما او را بالاتراز وهم و درک بشر می دانند و می گویند ما باید با توجه به مقربین او از مخلوقاتش نظیربتها و ملائکه و رؤسای بشری ، به او نزدیک شویم و آنها هستند که خدا تدبیر امور خلق را به ایشان واگذار کرده و ما باید با تقرب به آنها خود را به درگاه خدا نزدیک کنیم وآنها از ما شفاعت کنند. اما خداوند می فرماید اینهایی که به غیر خدا اولیاء و اربابی اتخاذمی کنند تا شاید بوسیله آنها به درگاه خدا نزدیک شوند، باید بدانند خداوند میان آنها واولیاء ایشان و مؤمنین حکم و قضاوت می کند و هر یک را با جزای مناسبش جزامی دهد و چون خدا افراد دروغگو و کفر پیشه را به حسن عاقبت هدایت نمی کند،مسلما حکمش در روز قیامت بر علیه مشرکین است و آنها به سزای اتخاذ گمراهی برهدایت و کفران نعمات الهی به سوی آتش خواهند رفت .
     
  
مرد

 
rostam91: مشرکین و کسانی که هم خدا را می خوانند و هم در کنار او آلهه یا بت را می پرستند
من نمیدونم چرا شما متوجه نمیشید

شما باید مدرک از قرآن بیاری و حرفت رو اثبات کنی

همه این تفاسیر و ایات نوشته ....مپرستند ..... ما هم این افراد را مشرک میدانیم

تقرب اونها از طریق پرستش بتها بوده اونها بت ها رو دختران خدا میدانستند

ولقعا این چه ربطی به توسل شیعه داره ایا یک شیعه هست که جز برای خدا نماز بخواند یا سجده کند حتی وقتی شیعه در بدو ورود به حرم ائمه سجده میکند ذکر سجده شکر است از خدا که او را مفتخر به زیارت آن مکان مقدس کرده

این چه جوابی است

معنی تقرب کی با توسل یکی است

توسل ما به ائمه هیچ ربطی به پرستش ندارد


استاد

ما ائمه را نمیپرستیم این هزار مرتبه عزیز .....بزگوار ...محترم ....اقا ....سید....سالار......سردار....عالم .....


شما مقرر شد دو چیز را اثبات کنی

اول اینکه مشرکان به بت ها متوسل میشدند و انها را نمیپرستیدند و اینکه شیعیان امام خود را مثل بت میپرستند



اما چون درک درستی از خداوند نداشتند و فکر میکردند بخاطر گناهانشون نزد خدا آبرو ندارنند به اولیاء و صالحینشون متوسل میشدند و برای تجلی و نماد اون اوصیا و صالحان بجای اینکه برن سر قبرشون ازش تمثالی نمادین از چوب و سنگ می ساختند و جلوی اون دعا و عبادت میکردند عین همین کاری که تشیع انجام میده



این حرف شماست

حالا با توجه به همین تفسیر المیزان

کجا شیعه ائمه را میپرستد ......شما گفتید مشرکان به بتها متوسل میشوند ........در حالیکه قران میگوید مشرکان بن ها را میپرستیدند

نه مشرکان به بت متوسل میشوند ....بلکه بت را میپرستند ......نه شیعه امام را میپرستند ....بلکه امام را بنده خدا میداند و به او متوسل میشود

هر دو تای اینها را دروغ گفته اید و هنوز نتونسته اید ثابت کنید

در همین تفسیر هم گفته مشرکان چیزهایی را برای تقرب به خدا میپرستیدند ....و پرستش با توسل زمین تا آسمون فرق داره
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
اصلا به شفاعت فکر کن


چه معنی میده خدا شفاعت کنه


خدا نزد کی میخواهد شفاعت کند ....معنی شفاعت را خوده شما میدانید

در تفسیر هم بحث همینه

بحث سر نحوه کاره

خدا با پرستش هر کسی و چیزی غیر خودش موافق نیست

یعنی همه مردم باید بدانند که خدا فقط عبادت کسانی را می پذیرد که تنها او راعبادت کنند، و عبادت مشرکین و کسانی که هم خدا را می خوانند و هم در کنار او آلهه یا بت را می پرستند، مقبول درگاه الهی واقع نمی شود. می دانیم که مشرکان خدای سبحان را به عنوان خالق هستی باور دارند اما او را بالاتراز وهم و درک بشر می دانند و می گویند ما باید با توجه به مقربین او از مخلوقاتش نظیربتها و ملائکه و رؤسای بشری ، به او نزدیک شویم و آنها هستند که خدا تدبیر امور خلق را به ایشان واگذار کرده و ما باید با تقرب به آنها خود را به درگاه خدا نزدیک کنیم وآنها از ما شفاعت کنند. اما خداوند می فرماید اینهایی که به غیر خدا اولیاء و اربابی اتخاذمی کنند تا شاید بوسیله آنها به درگاه خدا نزدیک شوند، باید بدانند خداوند میان آنها واولیاء ایشان و مؤمنین حکم و قضاوت می کند و هر یک را با جزای مناسبش جزامی دهد و چون خدا افراد دروغگو و کفر پیشه را به حسن عاقبت هدایت نمی کند،مسلما حکمش در روز قیامت بر علیه مشرکین است و آنها به سزای اتخاذ گمراهی برهدایت و کفران نعمات الهی به سوی آتش خواهند رفت


قسمت های پر رنگ رو شما نگاه کنید

همه بر میگرده به این مشکل که اونها این چیزها رو پرستش میکنند


تفاوت اینجا خیلی ظریفه


خدا میفرماید به سمت کعبه طواف کنید

اگر ما جای دیگری کعبه بسازیم با همین مشخصات دقیقا و به آن سجده کنیم میشود شرک اما سجده به شمت کعبه عین توحید است

پس تفاوت اسلام است

یعنی تسلیم امر خدا شدن


خدا فرموده به حرف پیامبر گوش کنید و این عین توحید است

ا

الان هم بحث سر این است که ما حق پرستش نداریم برای تقرب به خدا

خداوند نه تقرب به خودش را با وسیله زد کزده نه شفاعت را رد کرده


عبادت دیگر و انتخاب به سلیقه خود مردم را مشکل اصلی معرفی میکند


درک کلام خدا این قدر سخت نیست که بخواهیم آنرا با هم قاطی کنیم


شما فعلا حرفهای خودتان را اثبات کنید

عین کلام شما

کلمه توسل است نه پرستش و در سوره زمر و تفسیر المیزان هم همان پرستش امده و نه توسل حال بگذریم از اینکه توسل هم باید به وسیله ای باشد که خدا گفته

کلا به حرف خدا گوش دادن عینه توحید است حتی اگر خدا بگوید به یک سنگ سجده کنیم


ametis: اما چون درک درستی از خداوند نداشتند و فکر میکردند بخاطر گناهانشون نزد خدا آبرو ندارنند به اولیاء و صالحینشون متوسل میشدند و برای تجلی و نماد اون اوصیا و صالحان بجای اینکه برن سر قبرشون ازش تمثالی نمادین از چوب و سنگ می ساختند و جلوی اون دعا و عبادت میکردند عین همین کاری که تشیع انجام میده

حرفتون اینقدر اشکال داره که نمیشه ازش گذشت

دروغ ۱- توسل به بت ها
دروغ ۲- بتها صالحین مشرکین بودند در حالیکه اونها رو دختران خدا میدونستن
دروغ ۳- تشابه شیعه به مشرکین
دروغ ۴ -اینکه به جای قبر پرستی بت پرستی میکردن

این پاراگراف اینقدر دروغ داره که نمیشه فراموشش کرد و نمیشه ماست مالی کرد
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 37 از 74:  « پیشین  1  ...  36  37  38  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA