انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 46 از 74:  « پیشین  1  ...  45  46  47  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


مرد

 
rostam91: از نظر تشیع: زیارت قبور بزرگان بهتر از حج خانه خداست




قطعا و صد در صد این گفته شما نادرست است


بزرگان نه فقط زیارت امام که پیامبر انان را همسنگ قران معرفی کرده

انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی

عترت و قران دو پشتوانه سنگین و وزین است که برای ما پیامبر به ودیعه گذاشته



شیعه حج را واجب میداند اما زیارت قبور حتی امام حسین واجب نیست


اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو ایند .......جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی





اما در اینکه در برخی روایات برای زیارت قبور ائمه .....فقط ائمه اطهار ثوابهایی مقابل هزاران حج قید شده دقیقا به این بر میگردد که ائمه پرچم و اصل تشیع است و زیارت امام قوی ترین پشتیبان و تقویت تشیع است


طبق تاریخ متقن



صدها بار خلفای اموی قصدتخریب قبور امام حسین را داشتند اما بواسطه همین روایات نتوانستند


خلفا باهوش بودند و میدانستند امام در تشیع چه جایگاهی دارد



هیچ اشکالی ندارد که کمک به یک فقیر ویا درمانده میلیون برابر حج اجب ثواب داشته باشد

بی منطق نیست که سرو سامان دادن یک زندگی مطابق هزار حج ثواب داشته باشد پپ

همچنین بی منطق نیست که تعظیم شعائر دین و حرمت یادگار همسنگ قرآت یعنی عترت بی نهایت اجر داشته باشد

بازهم میگویم با وجود همه این حرفها .....در تشیع حج واجب است اما زیارت قبور هرگز واجب نیست
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  ویرایش شده توسط: ametis   
مرد

 
همراه بودن ابوبکر با رسول الله صلي الله عليه وسلم در غار ثور ، فضیلت است

شبهه روافض:
به فرض اینکه ابوبکر خلیفه اول شما همراه پیامبر در غار بوده است آیه 40 سوره توبه هیچ فضیلتی برای اونیست . اگر منظور "ان الله معنا" "خدا با ماست" که هیچ دلیلی نیست که این معیت معیت خاصه باشد چرا که در آیه 8سوره مجادله آمده که "آیا ندیدی وندانستی که آنچه در آسمانها وزمین است خدا بر آن آگاه است اگر چنانچه سه نفربا هم راز گویند خدا چهارمین آنهاست... وهرکجا که باشند خدا با آنهاست" همانطورکه معلوم شد خدا با همه است چه افراد خوب وچه افراد بد)
واگر منظور از معیت در اینجا کمک کردن وهمراهی ونصرت باشد که خداوند آن را مخصوص پیامبر کرده است مگر نزول سکینه وآرامش از نتایج معیت خاص نیست خوب آنرا هم که خدا مخصوص پیامبر (در آن شرائط خاص) کرده وفرموده سکینه وآرامش را بر او یعنی پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل کرده است واینکه گفته شده لازمه معیت خدا با بنده این است که آرامش وسکینه را بر او بفرستد باید گفت که مطمئنا این آرامش مخصوص پیامبر است چرا که هدف اصلی مشرکین یافتن پیامبر بود نه ابوبکر واصلا خدا می بایست پیامبرش را حفظ می کرد تا دینش باقی بماند نه ابوبکر را ولذا لزومی نداشت ابوبکر را مخصوصا یاری کند چرا که اگر پیامبر را حفظ میکرد بقیه هم طفیلا در امان می ماندند مگر وقتی که حضرت موسی به یارانش گفت خدا با من است خداوند یاران او را از بلا نجات نبخشید همانطور هم در اول آیه آمده است"اگر او را یاری نکنید خداوند اورا (پیامبر) را یاری می کند)لذا اگر اندکی از تعصب خویش دست بردارید می دانید که از عقل به دور است که در اول آیه از یاری فرد به خصوصی صحبت شود وآنگاه در توضیح آن، سخن از یاری کردن کس دیگر به میان آید!!

پاسخ:
این درست است که الله با همه است با مسلمان هم هست و کافر هم ، اما بودن داریم تا بودن !
و روال جمله بما میگوید که منظور از همراه بودن الله با بنده اش چیست.


در سوره توبه آیه مربوطه را دوباره ببنید :
إِلا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿40﴾
اگر او [پيامبر] را يارى نكنيد قطعا خدا او را يارى كرد هنگامى كه كسانى كه كفر ورزيدند او را [از مكه] بيرون كردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه كه در غار [ثور] بودند وقتى به همراه خود مى‏گفت اندوه مدار كه خدا با ماست.
پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهيانى كه آنها را نمى‏ديديد تاييد كرد و كلمه كسانى را كه كفر ورزيدند پست‏تر گردانيد و كلمه خداست كه برتر است و خدا شكست‏ناپذير حكيم است (40)


در آیه، قبل از آنکه رسول الله صلی اله علیه وسلم به ابوبکر بگوید الله با ماست جمله ای میگوید که شیعه نمیخواهد آنرا ببیند یعنی این جمله را :
«إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ»
«وقتى به همراه خود مى‏گفت اندوه مدار»
قبل از آنکه رسول الله به رفیقش بگوید الله با ماست، میگوید غم نخور چرا غم نخور ؟ چون الله با ماست !
حالا مخالفان برای کم کردن نقش و اهمیت ابوبکر میگوید اینکه مهم نیست چون الله با همه است و این آیه را از سوره مجادله شاهد آورده است:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿7﴾
آيا ندانسته‏اى كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مى‏داند هيچ گفتگوى محرمانه‏اى ميان سه تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست و نه كمتر از اين [عدد] و نه بيشتر مگر اينكه هر كجا باشند او با آنهاست آنگاه روز قيامت آنان را به آنچه كرده‏اند آگاه خواهد گردانيد زيرا خدا به هر چيزى داناست (7)
و رافضی از این آیه نتيجه میگیرد :چون الله با همه است، پس (با ابوبکر بودن) امتیازی برای خلیفه اول حساب نمیشود و ابوبکر در این صفت تنها نیست!
به این مجادله گران میگوییم:
پس وقتی الله میفرماید (غم نخور چون الله با ماست) آیا باید نتیجه بگیری که پس هرکس الله با اوست باید غم نخورد ؟؟!
پس آن مجرمانی که با تعقیب رسول الله ، ابوبکر را بوحشت انداخته بودند نیز باید غم نخورند ؟!! به این حجت که الله با اونها هم هست!
هان ؟ با استدلال شما هیچکس باید غم نخورد !!!


درست گفتی که الله با همه هست، اما باید دید که با رحمتش است یا با خشمش
و چگونه می فهمیم که با رحمتش است یا با غضبش "؟ این آسان است
جمله قبلی بما میفهماند
اگر الله بگوید وای بحالت من حرف ترا شنیدم و با تو و مراقب تو هستم
از این (وای بحالت )درمیابی که الله با غضبش همراه توست
اما وقتی با مهربانی میگوید غم نخور من با توام
«اذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ» وقتى به همراه خود مى‏گفت اندوه مدار

.....................
این را دیگر هرکس که ، اندکی انصاف داشته باشد تعبیر به این میکند که الله با رحمتش با ماست چون میگوید غم نخور
و کلمه (صاحبه) ایضا رهگشا است اما نه برای کوردلان شیعه
وقتى به (همراه خود )مى‏گفت اندوه مدار
معمولا در سفر، دوست (همراه)انسان ميباشد نه دشمن
اکر شیعه مجادله گر بگوید که گاهی ممکن است دشمن همراه وهمسفر ، انسان باشد ، در جواب، صحبت را دراز نمیکنیم و فقط میگوییم در این حالت به دشمن نمیگوییم غم نخور بلکه میگوییم غم بخور
آفرین به حوصله شیعه! آفرین به پررویش!و افرین به امیدش، هیچ دلیلی ندارد اما از رو نمیرود و همیشه هم در حالت حمله است!! انا لله و انا الیه راجعون
پس موضوع خیلی روشن است ، نیازی به توضیح اضافی نیست ، اما شیعه هرگز نمیتواند سخن حق را بپذیرد ، چون برای قبول کردن حق، اول باید قبر مذهب خود را بکند و آن را دفن نماید، اما گویا رسوا شدن و جان کندن برای شیعه آسانتر است تا رها کردن مذهب باطل ! پس بازهم : انا لله و انا الیه راجعون
     
  
مرد

 
آيا پيامبرصلى الله عليه سلم، حضرت ابوبکر را از ترس خبر دادن او به کفار با خود به غار برد؟

شبهه :
در كتاب ( النور و البرهان ) شيخ ابوالقاسم ابن صباغ آمده است كه پيامبر، ابوبکر را از ترس خبر دادن او به کفار با خود به غار برد. در حال حاضر اين کتاب در دسترس نيست ؛ ولى مرحوم سيد بن طاووس در کتاب ( الطرائف ، ص 410) اين مطلب را از اين کتاب نقل مي کند.
ايشان مي‌ فرمايد:
از دسته رواياتي که دلالت مي کند پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از ترس اين که ابوبکر جاى را به کفار نشان ندهد او را با خود به غار بردند روايتي است که شيخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان باب: ما أنزل الله علي نبيه ذيل آيه « قم فأنذر» و آيه « فاصدع بما تؤمر» وباب« ما ضمن رسول الله (صلى الله عليه وآله) لمن أجابه وصدقه » مي آورد: حسان مي گويد براي انجام حج عمره به مکه آمدم ديدم مردمي‌ از قريش به اصحاب رسول خدا فحش مي دادند.... پس اينگونه مي گويد: رسول خدا به علي عليه السلام (درشب ليلة المبيت) امر نمود ( که درجاي ايشان بخوابد) علي عليه السلام نيز اجابت نمود ولي از ابن ابي قحافة (کنيه ابوبکر) ترسيد که مبادا جاي ايشان را به کساني که دنبال پيامبر بودند نشان دهد به همين خاطر او را با خود به غار بردند.
الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف - السيد ابن طاووس - ص 410
نکته ديگرکه شايسته است توجه بفرمائيد اين است که نظير همين مطلب در کتب ديگر اهل سنت که در حال حاضر موجود مي باشد يافت مي شود.
ابوجعفر اسکافي استاد ابن ابي الحديد در جواب جاحظ که قائل است ابوبکر در راه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از همه صحابه سختى‌ بيشترى را تحمل کرد مي گويد:
زيرا ابوبکر حتي اگر ( ازجهت ظاهری) مورد اطمينان رسول خدا بود اما پيامبراکرم به رازداری وی اطمينان نداشتند چون ممکن بود ابوبکر راز هجرت رسول خدا را در آن شب فاش کند و دشمنان به حضرت دست پيدا کنند در نتيجه تمام نقشه هاي رسول خدا نقش بر آب مي شد.
حتي اگر ابو بکر نزد رسول خدا از جهت رازداری مورد اطمينان بود اما رسول خدا از نترسيدن وی در هنگام مقابله با سختي اطمينان نداشتند پس شايد از خوابگاه رسول خدا فرار نموده متوجه محل نقشه رسول خدا شده دنبال رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم برود ؛ پس کفار ايشان را پيدا کنند.
حتي اگر او شخص رازدار وشجاعی بود و می توانست در جای رسول خدا بخوابد و فرار هم نکند اما رسول خدا از بعد آن اطمينان نداشتند که اگر وی را زنده گرفته وشکنجه کنند اقرار به آنچه که مي داند نکند و مسير رسول خدا را به کفار نشان ندهد پس ايشان به دنبال رسول خدا رفته ايشان را پيدا کنند.


پاسخ :
جعفر اسکافی یک شیعه بوده مثل شاگردش ابن ابی الحدید،
و ابن ابی الحدید شیعه بوده
اسکافی میگوید رسول الله ترسیده ابوبکر در سختی تاب نیاورد و مسیر حرکت رسول را بگوید پس او را بهمراه برده..
اما شخصی که در سختی تاب نمیاورد، نمیاید ایمان به پیامبری بیاورد که زمین بر او تنگ شده است و دوما، پیامبر چرا مسیر حرکت خود را برای ابوبکر اطلاع داد تا از دستگیری و ترسو بودن او بیم داشته باشد؟!!!!
میبینید که اسکافی دارد هذیان میگوید و کسی که او را عالم قبول دارد نیز ابله است! ما او را سنی و عالم نمیدانیم و این شیعه است که این ابله را بعنوان دانشمند بزرگ میشناسد.
اما آنچه که در کتاب غیب شده شیعه نوشته شده و ابن طاووس از آن نقل کرده هم نشانه کودنی است.
زیرا رسول الله که توانست ساعت و مسیر حرکت خود را از تمامی مردم مکه پنهان نگه دارد، براحتی میتوانستند نقشه خود را از ابوبکر نیز پنهان نگه دارند.
ای خواننده عزیز شیعه !
آیا دیدی ابن طاوس، این دانشمند بزرگ شیعه چقدر نادان است؟
آیا درست است که تو این آیه را رها کنی و به هذیانهای ابن طاووس و امثالش، ایمان بیاوری؟!
ببین آیه 40 از سوره توبه چه میگوید:
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ كَفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا...
اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود (و جز از ابوبکر یاری نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود(به ابوبکر ) می‌گفت: «غم مخور، خدا با من و توست »....
الله در قران میفرماید که من با محمد و ابوبکر هستم.
شیعه قران را نمیبیند، اسکافی و ابن طاووس را میبیند!!!!
انا لله و انا الیه راجعون.
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
علت همراهی ابوبکر با پیامبر(ص) در غار ثور


چرا پیامبر(ص) ابوبکر را با خود به غار ثور برد؟



اولا در مورد يار غار پيامبر بين مورخان و مفسران اختلاف شديدي وجود دارد كه اهم آنها دو قول است: يك: آن شخص اصلا غير از ابوبكر بوده. دو: آن شخص ابوبكر بوده است.
اما قول اول: اينان قائلند كه يار غار حضرت پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ ابن بكر ـ عبداللّه بن بكر بن اريقط ـ همان راهنما و دليل پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ بوده و نه ابوبكر، كه اين قول حتي از بعضي از بزرگان اهل سنت نقل شده است كه از جمله آنها ابن كثيراست (البداية و النهاية 3: 176(
اينان مي گويند: اين تشابه و تقارب إسمى سبب شده كه آن شخص را اشتباها ابوبكر بدانيم.
دلايل اين قول:

1. ابوبكر در هيچ كجا به اين فضيلت اعتراف نكرده است، در حاليكه در روز سقيفه به كمتر از آن اشاره كرد: نحن عشيرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و ليست قبيلة من قبائل العرب الا و لقريش فيها ولاده (البداية و النهاية 6: 205 )

2. به گفته عسقلانى، از تابعين كسانى بودند كه منكر ارتباط داشتن آية غار با ابوبكر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق (لسان الميزان 5: 115 )

3. عائشه تصريح دارد كه هرگز آيه اى در حق ما نازل نشده است: لم ينزل اللّه فينا شيئاً من القرآن. (صحيح بخارى 6: 42 ـ تاريخ ابن الاثير 3: 199 ـ البداية و النهاية 8: 96 ـ الاغاني 16: 90 )

4. معروف است كه ابوبكر در مدينه به استقبال پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ آمد و اين بدان معناست كه ابوبكر همراه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ نبوده است.
خا5.وجود حديث صحيح دال بر اينكه به هنگام هجرت به غار، حضرت تنها بود(البداية و النهاية 6: 205 )

6. آن قيافه شناس فقط آثار و جاى پاى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و سلّم ـ را ديد و هرگز سخن از ابوبكر به ميان نياورد و از يحيى بن معين تشكيك در آن فهميده مى شود.( فتوح البلدان 1: 64 )

7. طبق روايت بخارى و ديگران، ابوبكر جزء اولين گروه از مهاجرين بوده و قبل از پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ وارد مدينه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرين شركت مى كرد (صحيح بخارى 1: 128، كتاب الاذان ج 4 ص 240، كتاب الاحكام باب إستقضاء الموالي و استعمالهم، سنن البيهقى 3: 89، فتح البارى 13: 179 ج 7: 261 و 307 )
از جمع بندي اين مطالب در مي يابيم كه اصلا ابوبكر همراه پيامبر نبوده است.
ثانیا بر فرض که قبول کنیم یار غار پیامبر(ص) ابوبکر بوده است در جواب خواهیم گفت دلایل متقنی وجود دارد كه پيامبر (ص) او را به اجبار همراه خود به غار برده است تا خروج حضرت از خانه و مسير آن به عنوان راز باقي بماند و وی آنرا بر ملا نکند.

مرحوم سيد بن طاووس در کتاب ( الطرائف ، ص 410) مي‌ فرمايد :

از دسته رواياتي که دلالت مي کند پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از ترس اين که ابوبکر جاي را به کفار نشان ندهد او را با خود به غار بردند روايتي است که شيخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان باب : ما أنزل الله علي نبيه ذيل آيه « قم فأنذر» و آيه « فاصدع بما تؤمر» وباب« ما ضمن رسول الله (صلى الله عليه وآله) لمن أجابه وصدقه » مي آورد : حسان مي گويد براي انجام حج عمرة به مکه آمدم ديدم مردمي‌ از قريش به اصحاب رسول خدا فحش مي دادند.... پس اينگونه مي گويد : رسول خدا به علي عليه السلام (درشب ليلة المبيت) امر نمود ( که درجاي ايشان بخوابد) علي عليه السلام نيز اجابت نمود ولي از ابن ابي قحافة ( کنيه ابوبکر) ترسيد که مبادا جاي ايشان را به کساني که دنبال پيامبر بودند نشان دهد به همين خاطر او را با خود به غار بردند .
نظير همين مطلب در کتب ديگر اهل سنت که در حال حاضر موجود مي باشد يافت مي شود .
ابوجعفر اسکافي استاد ابن ابي الحديد در جواب جاحظ که قائل است ابوبکر در راه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از همه صحابه سختي‌ بيشتري را تحمل کرد مي گويد :
تو را چه شده است که داستان خوابيدن علي عليه السلام را در جاي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در شب ليلة‌ المبيت ذکر نکرده اي آيا آن را فراموش کرده اي يا خودت را به فراموشي زده اي ؟!
پس بدرستيکه اين کار تحمل سختي و پايداري‌ بزرگي است كه هر زمان شخصي خود را به جاي وي گذارد و فکرش را متوجه آن کند مي بيند در آن فضيلت هاي بسيار ومنقبتهاي مختلفي موجود است .
وقضيه از اين قرار است که وقتي به مشرکين خبر رسيد که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم قصد خروج براي هجرت به سوي غير ايشان ( اهل مدينه) دارند خواستند براي اينکار چاره اي انديشيند ، پس پيمان بستند که شب هنگام در کنار بستر وي جمع شوند واو را با شمشير هاي بسيار بزنند ، در دست افرادي از قبيله هاي مختلف قريش شمشيري از آن شمشير ها باشد تا خون وي بين گروههاي مختلف تقسيم شود وبني هاشم نتوانند خون وي را از قبيله اي خاص طلب کنند . و براي آن شب قسم خوردند و در آن شب با هم جمع شدند .
پس وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از اين ماجرا با خبر شدند ، کسي را فرا خواندند که از همه بيشتربه وي اطمينان داشتند (علي عليه السلام) و کسي که خود را بيشتر ازهمه براي رسول خدا صلي الله عليه وآله در معرض خطر مي گذاشت و کسي را که از همه بيشتر در راه خدا فداکاري مي کرد وکسي که سريعتر از همه از وي اطاعت مي کرد . پس به وي گفت که قريشيان هم پيمان شده اند که امشب بر سر من بريزند . پس به خوابگاه من برو و در جاي من بخواب و روپوش من را بر روي خود بينداز تا ايشان گمان کنند من بيرون نرفته ام ، و من با اذن خدا بيرون خواهم رفت .
پس اولا علي را ازاينکه حيله اي به کار برد تا جانش را حفظ کند منع کرد ( چون بايد به حالت عادي درجاي رسول خدا مي خوابيد) واو را مجبور کرد که جان خود را در معرض ضربات شمشير هاي صاحبان کينه و خشم قرار دهد . پس او اين مطلب را پذيرفت در حاليکه رضاي خاطر به آن داشت و در جاي رسول خدا خوابيد در حاليکه به خاطر خدا صبر مي کرد و با دادن جان خود جان رسول خدا را حفظ مي نمود و انتظار کشته شدن را مي کشيد. ما برتر از مقام بذل جان مقامي نمي شناسيم که آرزوي آن را بکنيم . (و بذل جان بالاترين بخشش هاست) .
و اگر رسول خدا نمي دانست و علم نداشت که وي صلاحيت اين کار را دارد وي را انتخاب نمي کرد و اگر در او اندکي کمبود صبر يا شجاعت يا خير خواهي براي رسول خدا وجود داشت و با اين وجود براي اين کار انتخاب مي شد رسول خدا کسي را انتخاب کرده بودند که انتخاب درستي نبود ، و حق گفتن چنين مطلبي را هيچ فردي از امت ندارد و همه اجماع دارند که رسول خدا صلي الله عليه و آله عمل درست را انجام داده اند .
اگر کسي در اين مطلب نظر کند چند جهت برتري براي علي (نسبت به ابو بکر) مي بيند :
زيرا ابو بکر حتي اگر ( ازجهت ظاهري) مورد اطمينان رسول خدا بود اما پيامبراکرم به رازداري وي اطمينان نداشتند چون ممکن بود ابوبکر راز هجرت رسول خدا را در آن شب فاش کند و دشمنان به حضرت دست پيدا کنند در نتيجه تمام نقشه هاي رسول خدا نقش بر آب مي شد .
حتي اگر ابو بکر نزد رسول خدا از جهت رازداري مورد اطمينان بود اما رسول خدا از نترسيدن وي در هنگام مقابله با سختي اطمينان نداشتند پس شايد از خوابگاه رسول خدا فرار نموده متوجه محل نقشه رسول خدا شده دنبال رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم برود ؛ پس کفار ايشان را پيدا کنند.
حتي اگر ابوبکر حافظ سر رسول خدا بود وشجاع اما شايد توانايي خوابيدن در جايگاه رسول خدا را نداشت . چون تحمل آن حالت جداي از بحث شجاعت است . زيرا بايد شجاع را در حالت دست بسته ممنوع از مقابله قرار دهي(يعني شجاع جرات دفاع از خود را دارد اما در اينجا نمي توانداز خود دفاع کند) .بلکه اين امر سخت تر از شخص دست بسته است . زيرا شخص دست بسته مي داند که راه فراري ندارد اما اين شخص هم مي تواند فرار کند و هم مي تواند از خود دفاع نمايد(اما چنين کاري نمي نمايد).
حتي اگر او شخص رازدار وشجاعي بود و مي توانست در جاي رسول خدا بخوابد و فرار هم نکند اما رسول خدا از بعد آن اطمينان نداشتند که اگر وي را زنده گرفته وشکنجه کنند اقرار به آنچه که مي داند نکند و مسير رسول خدا را به کفار نشان ندهد پس ايشان به دنبال رسول خدا رفته ايشان را پيدا کنند.
به همين دليل است که علماي مسلمين گفته اند کسي را نمي شناسيم که به فضيلت علي در آن شب رسيده باشد .(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 258؛العثمانیه، جاحظ، ص 321)
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 


ابوبکر و عمر ........رگفتاری قدیمی .....تحلیلی تازه

بررسی و تحلیلی اجمالی ببر رفتارهای جناب ابوبکر در دوران اسلام اوردنس




ابوبکر سالها در مکه مشغول تجارت بود و بت میپرستید او هرگز از لحاظ ثروت و موقعیت و نیز از لحاظ جایگاه عشیره ای و مذهبی به جایگاه مهمی دست پیدا نکرد

ابوبکر نه استعدا تجارت داشت و نه از امور سیاسی چیزی میدانست همچنین موقعیت پایین او در عشیره امکان رسدن به مدارجی چون پرده داری و وکالت امور بت ها را به وی نمیداد

باظهور اسلام وی با خود محاسبه کرد و متوجه شد در اسلام با توجه به مساوی نگری همه امکان پیشرفت و تحقق ارزوهای او وجود دارد


لذا از همان ابتدا ی اسلام با برنامه کار خود را شروع کرد

نگاهی به سیر زندگی و دقت در برنامه ریزی ابوبکر حقایقی عجیب را بیان میکند


ابوبکر در مکه در حالیکه هم مسلمانها به شدت تحت ازار بودند ازادنه و راحت زندگی میکرد و هرگز به مشکل بر نخورد


علیرغم تعصب اعراب بت پرست به بردگان مسلمان شده او توانست دوسه برده را از ایشان خریداری کرده و ازاد کند تا در چشم مسلمین جایگاهی شایسته پیدا کند


به گفته همه مورخان در حالیکه از قبل هماهنگ نکرده بودند و با اینکه همه قاتلان عرب گول حیله محمدص و علی ع را خورده بودند و محمد از مسیری مخفی رهسپار شده بود اما ابوبکر ناگهان جلو راه پیامبر سبز میشود


اینکه ابوبکر موفق شده بود رابطه خود را با مسلمین و کفار گرم نگاه دارد البته احتمالا از شخصیت کاسب وار او احتمالا بوده و اینکه ایا اخبار مسلمین را به بت پرستان میرسانده و یا بالعکس .......ما این موضوع را و خیر وشر ان را به خود ابوبکر واگذار میکنیم



ابوبکر همرا محمد ص بود ؟؟؟؟



اگر او همراه محمد بوده که به خاطر شک به حقانیت محمد ص و خدای تعالی هنگام ورود به غار به شدت محزون شد و ترسید و پیامبر او را دلداری میداد


این ترس و وحشت و اندوه را بگذارید مقابل علی ع

ابوبکر نمیدانست چه میشود و اینگونه ترسیده بود که پیامبر مرتب او را ارام میکرد

اما علی میدانست چندین نفر از پهلوانان عرب با شمشیر کشیده و تیز آماده کشتن محمد در بستر هستند اما با کمال جرات رفت و در جای محمد ص خوابید و حتی پتو را روی صورت خود کشید تا شناخته نشود و قاعدتا هنگام دقیق حمله را هم متوجه نمیشد

اهل سنت به علت کمی سن علی ع با اینکه وی دومین مسلمان بعد از خدیجه بود و ۱۳ سال داشت اورا اولین مرد مسلمان نمیدانند و ابوبکر را اولین مسلمان میدانند


اما وووووواماووووواما



در آن شب اطمینان ....اعتقاد.....باور......شجاعت .....و عشق در وجود علی ع کم سن و سال هزاران بار بیشتر از وجود ابوبکر میانه سال موج میزد


اما رفتارهای ابوبکر بعد از رسیدن به مدینه


ابوبکر بعد از ورود به مدینه و حتی از قبل تر با اشاره به خویله که متصدی همسریابی پیامبر بود .در واقع چراغ سبز انتخاب دختر ۹ ساله خود عایشه را که البته نامزد پسری از مشرکان به نام جبیر بن مطعم بود را با محمد ص که حدود ۵۰ سال سن داشت نشان داد

ابوبکر نهایت استفاده را از این ازدواج بدد چندان که عمر هم همین مسیر را پیش گرفت و دختر خود را به محمد ص داد


ابوبکر همواره همراه پیامبر بود و در هر حال خود را به ایشان میچسباند

ابوبکر در هیچ جنگ و ماموریتی مسئولیت نداشت و پیامبر او را در حد انجام هیچ مسئولیتی نمیدید

در جند مورد هم بر اثر اصرار به او ماموریتهایی داده شد که در همه موارد بعد از عدم موفقیت ابوبکر حتی در ماموریتهای ساده آن ماموریت را به دیگر ی واگذار میکرد

ابوبکر در هیچ نبردی فرمانده نبود و در هیچ نبردی مسئولیت پشتیبانی یا دفاع از شهر را به عهده او نگذاشتند


ابوبکر در جنگها همیشه پشت خط مقدم حرکت میکرد و در دو مورد جنگ که منجر به فرار برخی پساهیان بود به اقرار خودش جلوتر از همه میدوید و فرار میکرد

قابل توجه دوستانی که سن زیاد ابوبکر را بهانه عدم حضور وی در جنگ میدانند .......ایشان به تعبیر خودش مانند بز کوهی میدویده و از کوه بالا میرفته

ابوبکر قبل از وفات پیامبر به اتفاق عمر شروع بع زمینه چینی برای خلافت میکنند

اولین نقشه های ایشان بوسیله حفصه و عایشه اجرایی گشت وقتی پیامبر علی را برای صحبت خواستند و چون عایشه فکر کرد قرار است علی امام جماعت شود بلافاصله به پدرش خبر داد که به نماز ایستد


پیامبر تا متوجه شد با حال بیماری و به کمک دو نفر به مسجد امد و از ادامه نامام جماعتی ابوبکر جلوگیری کرده و او را هل دادند به عقب و خودشان نماز را خواندند

البته ابوبکر همین نمکاز نیمه کاره را مانند سندی رسمی مورد استفاده قرار داد


در ادامه با هماهنگی چند گروه از قبایل برای ورود به مدینه بلافاصله بعد از وفات محمد ص توطئه شروع شد


با وفات پیامبر ابوبکر و عمر بجای تشییع و کفن و دفن ایشان بلافاصله به سقیفه رفتند جایی که از قیل برخی جمع شده بودند و البته با یک دعوای ساختگی عمر مردم را تحریک کرد و بیعت شروع شد

بلافاصله جمعیت کثیری وارد مدینه شدند و مردم را ترغیب به بیعت در مسجد کردند رفتار این عده خشونت بار بود و خوده عمر و افرادش شمشیرو تازیانه بدست مردو را ترغیب به بیعت میکردند


مخالفت ها در نطفه خفه شد ...خفقان در حال مستولی شدن بود و این برنامه ابوبکر و عمر بود


ابوبکر به عنوان شخص دارای وجاهت و عمر به عنوان برنامه ریز خوب همدیگر را پیدا کردند و و اولین برنامه بعدی خفه کردن هر گونه اعتراض در نطفه بود و اینکه به مردم بفهمانند با خوده محمد هم شوخی ندارند چه رسد به دختر محمد


عمر گفت محمد مرده ولی خدایش زنده است و مردم را تهییج کرد به در خانه علی رفتند تا که هنوز تنور داغ است نان خلافت را بچسبانند

و البته چسباندند داغ ننگی که تا ابد از چهره اسلام خلفا قابل زدودن نیست داغ قتل ززهرا س

مشخصا ابوبکر مدیون عمر بود و البته چه به جا و قابل پیش بینی بود که بعد از ابوبکر کسی به فکر انتخاب و شورا نیفتد

عمر توسط ابوبکر نصب شد ....به همبن راحتی ...شد خلیفه دوم و مزد گرفت


ابوبکر تازه در زمان مرگ یلاد اعمالش افتاد و بارها از اعمالش ابراز پشیمانی کرد از حمله به خانه زهرا

حتی میگفت کاش برگ بو.دم و یا درخت بودم و دست به خطاهایم نمیزدم



Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
آیه ای در قرآن که برخلاف ادعای ارتداد صحابه است....

این آیه در قرآن است :
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (التوبه100)
«و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند ، الله از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند و براى آنان باغهايى آماده كرده كه از زير [درختان] آن نهرها روان است هميشه در آن جاودانه‏اند اين است همان كاميابى بزرگ .»

مخالفان از این آیه بشدت متنفر است ،اما مشکلی که قرآن جلوی مخالفین قرآن گذاشته خیلی بزرگ است! یعنی خداوند بزرگ اجازه نمیدهد کسی در قرآن دست ببرد، اگر اینکار ممکن میبود حالا علمای معاند این آیه از قرآن برمیداشتند و به جای (مهاجر و انصار اولیه )مینوشتند اهل البیت و 12 امام و چهارده معصوم !!
اما رافضی نا امید نمیشود حال که نمیتواند متن را تغییر دهد، معنی و ترجمه را که میتواند! بیایید ببینید با معنی این آیه، ایت الله ها چه کرده اند:


جواب آیت الله قزوینی :
مقصود از سابقون، زودتر اسلام آوردن نيست بلکه به ايمان وعمل صالح است.
ما با استفاده از قرآن مي گوييم که معناي سابق اصلا زودتر اسلام آوردن نيست بلکه سبقت در ايمان وکارهاي نيک است. قرآن در چند جا لفظ سابق را مطرح کرده است :
ثُمَّ أورَثنَا الكِتَابَ الَّذِينَ اصطَفَينَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمٌ لِنَفسِهِ وَمِنهُم مُقتَصِدٌ وَمِنهُم سَابِقُ بِالخَيرَاتِ بِإِذنِ الله ذَلِكَ هُوَ الفَضلُ الكَبِيرُ ( فاطر 32 )
«سپس کتاب را به برگزيدگان از بندگانمان داديم پس از ايشان کساني هستند که به خودشان ظلم نموده اند واز ايشانند ميانه روها واز ايشانند کساني که به سوي نيکي ها با اجازه پروردگارشان سبقت مي جويند . اين همان فضل بزرگ است»
سَابِقُوا إلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم وَجَنَّةٍ عَرضُها كَعَرضِ السَّمَاءِ وَالأرضِ (الحديد 21 )
«سبقت بگيريد به سوي بخششي از پروردگارتان وبهشتي که وسعت آن مانند وسعت آسمان وزمين است»
در همه اين آيات سبقت تنها به سوي خيرات ومغفرت الهي مطرح شده است.
اما اصطلاحا سبقت در اسلام اگر ايمان همراه آن نباشد فائده اي ندارد. چون بسياري از مسلمانان قبل ديگران اسلام آوردند اما به زور شمشير .
قالَتِ الأعرَابُ آمَنَّا قُل لَم تُومِنُوا وَلَکِن قُولُوا أسلَمنَا (سوره حجرات آيه 14)
«اعراب گفتند ما ايمان آورده ايم بگو ايمان نياورديد بلکه بگوييد اسلام آوريدم »


پاسخ :
آیا دیدید اوج کینه ای را که با حماقت آمیخته شده ؟!!
کلمه سابق یک صفت است که همراه کلمات مختلف آمده و آنها توصیف میکند
و میتواند بصورت فعل هم بکار گرفته شود
اگر گفتیم ای رانندگان از یکدیگر سبقت بگیرید. اینجا بصورت فعل بکار برده ایم.

اما اگر گفتیم این مرد، در این کار جدید است و آن مرد ،سابقه کار دارد اینجا (سابق و جدید) هردو صفت کلمه کار، برای دو مرد مذکور هستند.
پس وقتی آیه میگوید :
سَابِقُوا إلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم
سبقت بگيريد به سوي بخششي از پروردگارتان
اینجاالبته مقصودش پیشی گرفتن در کار نیک است
و حتی وقتی که میگوید :
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿10﴾ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿11﴾ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿12﴾ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿13﴾ وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿14﴾
و سبقت‏گيرندگان مقدمند (10) أنند همان مقربان الله (11) در باغستانهاى پر نعمت (12) گروهى از پيشينيان (13) و اندكى از متاخران (14) الواقعه
هم منظورش پیشی گیرندگان در کارهای نیک هستند
البته یک نکته جالب در این آیات هست در این آیات، الله میفرماید اکثر سابقون ( پیشی گیرندگان در عمل نیک ) از پیشینیان هستند و اندکی از از آیندگان و شیعه عکس اینرا میگوید.
بگذریم! اما وقتی که قرآن میگوید:
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ
و پيشي پذیرندگان نخستين از مهاجران و انصار ، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند......
كاملا اينجا واضح است كه مقصود مهاجر و انصار اولیه و پیروان آنها هستند و (وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ) دو صفت مهاجر و انصار است.

حالا بیایید با ادعای شیعه، این آیه را معنی کنیم شیعه میگوید معنی آیه این است:

و پيشگامان (براي انجام دادن خیرات و عمل صالح) نخستين از مهاجران و انصار ، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند
اما حتي این گونه ترجمه کردن نيز برای شیعه چندان سودی ندارد زیرا باز آيه، ابوبکر و عمر و عثمان و ابوعبیده رضي الله عنهم و تمام کسانی که در مکه مسلمان شدند و تمام کسانی که قبل از فتح در مدینه مسلمان شدند را شامل میشود و در یک صورت میتوانیم مثلا حضرت عمر را از این آیه خارج کنیم که مدعی شویم
عمر هرچند پیشی گیرنده در اسلام بود اما برای انجام خیرات مسلمان نشده بود
پس برای چی مسلمان شده بود ؟؟!!

برای این مسلمان شده بود که سیلی بخورد و از شهر و دیارش فراری شود و اموالش را به يغما ببرند؟؟!!
این پیشگامان اولیه ،وقتی حضرت محمد را یاری دادند خود بخود شرط تو (انجام دادن خیرات و عمل صالح) را دارا شدند این لفاظی ها و پیچاندن سخن برای چیست ؟ آخر چرا شما تمام علم و سعی خود را بکار بردید تا استاد در گمراه کردن مردم شوید ؟!!

حیرت آوردن حرف را این ایت الله در سطر های آخر نوشته خود زده ! دوباره ببینید:
((اصطلاحا سبقت در اسلام اگر ايمان همراه آن نباشد فائده اي ندارد . چون بسياري از مسلمانان قبل ديگران اسلام آوردند اما به زور شمشير .
قالَتِ الأعرَابُ آمَنَّا قُل لَم تُومِنُوا وَلَکِن قُولُوا أسلَمنَا (سوره حجرات آيه 14)
اعراب گفتند ما ايمان آورده ايم بگو ايمان نياورديد بلکه بگوييد اسلام آوريدم.))

آیا دیدید ؟ این از خود نمیپرسد که اون مسلمانان اولیه که بزور شمشیر ایمان آوردند بزور شمشیر چه کسانی ایمان آوردند؟
این نادان نمیگوید که ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و عبدالرحمن ابن و عوف و دیگران از شمشیر زنندگان بودند یا از شمشیر ترسندگان !

خداوندا! حقد اینها را چرا پایانی نیست ؟!
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
rostam91: برای این مسلمان شده بود که سیلی بخورد و از شهر و دیارش فراری شود و اموالش را به يغما ببرند؟؟!!

علل اسلام اوردن ابوبکر و عمر


ابن اثیر در تاریخش و پس از تکرار قول اسلام اوردن ابوبکر و عثمان و عمر جمله ای بسیار پر معنا اورده است

سپس ابن اثير مى ‏نويسد: درباره اسلام آوردن عمر طورى ديگرى هم گفته‏ اند. بدون تعصب بايد گفت آنچه راجع به اسلام آوردن ابوبكر و عمر و عثمان و تاريخ و زمان آن رد تارخ و حديث منقول از طرف عامه آمده است، بايد با قيد احتياط تلقى شود. زيرا بنى اميه كه مى‏خواستند فضائل اهل بيت عليهم السلام را از نظرها محو كنند، بعضى از صحابه دنياپرست مانند ابوهريره و سمرة بن جندب و غيره را واداشتند، تا در مقابل فضائل و مناقب و افتخارات اهلبيت پيغمبر صلى الله عليه و آله و شخص على عليه السلام، احاديثى وضع و جعل نمايند، و از جمله اينكه فضايل خلافاى ثلاثه را بيش و پيش از آنها وانمود كنند.


ابوبکر و عمر در سلسله خاندانی اعراب هیچ جایگاه ممتازی نداشتند و مردمان عادی به حساب می امدند با توجه به انسجام سلسله مراتبی بت پرستان و اشراف مکه ایشان هرگز نمیتوانستند دارای مناسب خاص و عالی رتبه باشند چون نه دارای پول و ثروتی بودند و نه از قبایل مهم و ممتازی بودند

این دو نفر در زمان آشنتیی با اسلام و برداشتن شعارهای طبقاتی به صرافت این دین جدید ونفوذ در ارکان حکومتی آن شدند

چنانچه اسلام اوردن برای ایشان خطر جانی و مالی خاصی بوجود نیاورد و دهها برابر آنچیزی که دادند کسب کردند

این دونفر خود را برای خلافت بعد از پیامبر اماده میکردند و همه اعمال ایشان بر همین راستا بود


اچراغ سبز دادن ازدواج دخترانشتان با پیامبر در حالیکه مثلا عایشه چند ده سال تفاوت سنی با و البته نامزد هم داشت توسط ام رومان

عدم شرکت در هیچ یک از نبردها در خطوط مقدم و جاهای خطرناک که ممکن بود اسیبی به ایشان برسد و فرار از میدان جنگ در هنگام احساس خطر مطابق گفته های خودشان که موجود است

این دو یار دیرینه هرگز به مسئولیت جنگی و نظامی گمارده نشدند مگر در معدود دفعاتی که همگی به شکست انجامید یا نیمه کاره ماند و سرافکنده ماموریت را به دیگری واگذار کردند

تخلف از لشگر اسامه و خارج نشدن از مدینه در زمان مریضی رسول خدا به نیت غصب خلافت

هماهنگی با دخترانشان برای اطلاع لحظه به لحظه از اوضاع و البته وضعیت حضرت

گرچه پیامبر هرگز ابوبکر را برای امامت جماعت به مسجد نفرستاد اما عایشه این کار را سرخود و بی اجازه انجام داد که محمد ص تا موضوع را فهمید با کمک دونفر به مسجد امد و ابوبکر را مسط نماز به عقب هل داد و خود به نماز ایستاد

هماهنگی با قبایل عرب خارج مدینه برای ورود و تسلط بر اوضاع پس از سقیفه

ساختن شورایی بدون پشتوانه و غیر فراگیر برای غصب خلافت و جنگ زرگری عمر و ابوبکر

چنانچه میبینید ابوبکر چه زود دستمزد عمر را داد و عمر بدون شورا و مشورت خلیفه


السابقون السابقون




و اما در مورد السابقون السلبقون با اینکه منابع روایی فراوان است اما فعلا فط به یک بحث منطق۵ی بسنده میکنیم

در قران بارها و بارها افرادی به بهشت بشارت داده شده اند

مانند صادقون ......جهاد کنندگان ......شهدا و.....

اما سئوال اصلی این است که ایا به صرف صادق بودند یک فرد قطعا رستگار است

به صرف شهید شدن ایا یک انسان حتما بهشتی میشود

این همان اشتباه بزرگ است که ما به صرف سابقه داشتن در اسلام مفروض بداریم که قطعاشخص اهل بهشت است

یا اینکه ادم با هر گناه و کثافتکاری و تجاوز اگر در راه دفاع از دین کشته شود صاف میبرندش به بهشت

پس این ها را باهم مخلوطنکنید


سابقه در اسلام که البته مدال ان بر سینه خدیجه و عالی ع است

سابقه در اسلام .......خویشاوندی با پیامبر.......عبادت ........انفاق.......شهادت...وتمام کارهای خوب و امتیازات به تنهایی هیچ اثری ندارند


سابقه داشتن در اسلام بدون اعتقاد صحیح به مبانی و اصول اسلام

مانند این است که شما

یک ستون بسیار عظیم را برای ساخت خانه تان دارید اما برای آن پی و پایه نکنده باشید

که البته نه تنها این ستون باعث استحکام بنا نمیشود بلکه با فرو افتادن همه زحمات دیگر را هم خراب میکند

اعتقاد به خدا و وحدانیت او قدرت و معاد

اعتقاد به پیامبر و رسالتش

اعتقاد به امامت ۱۲ معصوم و حق خلافت ایشان

اعتقاد به حلال و حرام الهی و مناسک

اعتقاد به انجام کارهای شایسته و ذکر شده در اسلام


این اعتقادات بصورت زنجیره به هم متصل هستند که اولین حلقه خداست و

حال اینکه همه عمر نماز بخوانی اما وضو نداشته باشی

در همه جنگها جنگیده باشی اما اعتقاد به معاد نداشته باشی و .......


در مورد این ایه و دیگر ایات مصداق شرط لازم برای رستگاری نیست



السابقون السابقون تنها یک مثال عینی دارد و ان هم علی ع است او امام اولینها و آخرینهاست و هر چه اول در اسلام است به خود اختصاص داده و تا آخر هم خواهد داشت

اولین امام .....اولین مرد مسلمان شده....اولین وصی پیامبر......اولین مولود کعبه .....اولین ببرادر دینی پیامبر

اولین و اخرین فرد لایق به ازدواج با زهرا س.



در مورد اغلب صحابه گناهان متعددی ذکر شده که ارزش سابقه انها در اسلام را کاملا زیر سئوال میبرد مانند آزردن زهرا توسط عمر و ابوبکر که همین یک گناه برای کشیدن قلم بر همه اعمال انها کافی است

خود خواهی ...قدرت طلبی و همچنین غصب خلافت علی ع توسط جمع کشیری از صحابه باعث هبط اعمال آنهاست

علی ع ساقی کوثر و قسیم النار و الجنه است

علی خیر البشر و من ابی فقد کفر

علی حبه جنه ....قسیم النار و الجنه ....وصی المصطفی حتما......امام الانس و الجنه

علی مع الحق و الحق مع علی و لا بفترقا حتی یردا علی الحوض

و از همه مهمتر شیعه علی هم الفائزون از زبان پیامبر ص

راه هر گونه مخالفت با علی ع را میبندد و هر مخالف با علی ع را در موضع ناحق و خطا قرار میدهد از کفار و دشمنان اسلام گرفته تا سردمداران شقیفه و عایشه و خوارج

حضرت علی چه زیبا انان را با ناکثین و مارقین و قاسطین و فاسقین خوانده است


حال باز بگوئید مهاجری که سابقه اسلامش قدیمی است هرچند مسیر دین رسول خدا را تغییر دهد ....هرچند با بلند کردن صدا و هذیان گو خواندن پیامبر به ایشان توهین کند .....هرچند ابوبکر را به غصب خلافت ترغیب کند .....هرچند به خانه زهرا و علی هجوم ببرد و اهانت کند و اتش بزند و باعث سقط جنین و در نهایت شهادت زهرا س گردد ......و در کنار اینها صدها گناه و جرم دیگر مرتکب شود باز هم در بهشت خواهد بود


این طرز تفکر واقعا شاهکاری از شاهکارهای خلقت است



rostam91: برای این مسلمان شده بود که سیلی بخورد و از شهر و دیارش فراری شود و اموالش را به يغما ببرند؟؟!!
این پیشگامان اولیه ،وقتی حضرت محمد را یاری دادند خود بخود شرط تو (انجام دادن خیرات و عمل صالح) را دارا شدند این لفاظی ها و پیچاندن سخن برای چیست ؟ آخر چرا شما تمام علم و سعی خود را بکار بردید تا استاد در گمراه کردن مردم شوید ؟!!
عمر و ابوبکر فقط و فقط به خاطر بدست اوردن موقعیتی که یقین داشتند نمیتوانند در سیستم بت پرستی بدست اورند مسلمان شدند

مگر چقدر دارایی داشتند که نگران باشند .......بر فرض اینکه .اون ثروت رو از دست دادن بازهم با دریافت نام غصبی خلیفه مسلمین همه چی جبران شده دهها هزار بار بیشتر

ابوبکر و عمر رو چه به خلافت

اونها تحت هیچ عنوان جایی در نظام حکومتی نداشتند نه از نظر مالی دارایی همده و قابل توجه داشتند و نه از لحاظ نسب و خانواده ....

اسلام سکوی پرتاب اونها شد و البته



Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: پس برای چی مسلمان شده بود ؟؟!!



قدرت طلبی

اینکه در سازمان دهی مشرکان هیچکدوم نمیتونستن به جایی برسن و بستر اسلام رو مناسب دیدن

ابوبکر با اون سن و سالش یک تاجر خرده پا بود ....عمر هم یک ادم خیلی خیلی معمولی

مثل جنگ ایران و عراقه

یک عده با اخلاص رفتن یا شهید شدن یا جانباز و معلول و بعد از جنگ هم برگشتن سر کاره خودشون


اما یک عده رفتم ...مراقب خودشون بودن هیچ اتفاقی براشون نیفته .......بعد از جنگ هم ول کن نبودن ....درصد جانبازی گرفتن ...سهمیه گرفتن ....رئیس شدن ....انگار تا ابد همه بدهکار اونها هستن
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
آیه ای از قرآ« که محبت و دوستی صحابه رو اثبات میکند

تفسیر نور
سوره فتح آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً

ترجمه : ‏
محمد فرستاده خدا است ، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت ، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند . ايشان را در حال ركوع و سجود مي‌بيني . آنان همواره فضل خداي را مي‌جويند و رضاي او را مي‌طلبند . نشانه ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است . اين ، توصيف آنان در تورات است ، و اما توصيف ايشان در انجيل چنين است كه همانند كشتزاري هستند كه جوانه‌هاي ( خوشه‌هاي ) خود را بيرون زده ، و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقه‌هاي خويش راست ايستاده باشد ، بگونه‌اي كه برزگران را به شگفت مي‌آورد . ( مؤمنان نيز همين گونه‌اند . آني از حركت بازنمي‌ايستند ، و همواره جوانه مي‌زنند ، و جوانه‌ها پرورش مي‌يابند و بارور مي‌شوند ، و باغبانانِ بشريت را بشگفت مي‌آورند . اين پيشرفت و قوّت و قدرت را خدا نصيب مؤمنان مي‌كند ) تا كافران را به سبب آنان خشمگين كند . خداوند به كساني از ايشان كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته بكنند آمرزش و پاداش بزرگي را وعده مي‌دهد .‏

باز بگین بین علی و صحابه دشمنی و کینه بوده
حالا باز مخالفین معاند میرن سراغ روایات ضعیف و جعلی
جالب اینکه میان و میگن شیعه بر این باوره که روایات رو با قرآن بسنجید هر کدام در راستای قرآن بود صحیح هستن هر کدام با قرآن تطابق نداشت نادرست و دروغه
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
بسمه تعالی



ایه ای که خروج برخی از یاران رسول خدا را از مقام صحابه بودن اثبات میکند


اهل سنت همواره در تفسیر ایات و روایات فقط به ظاهر و پوسته حرف ها توجه کرده اند و هرگز عمق مطالب را در نظر نمیگیرند

من جمله استدلال عمری محترم جناب رستم

ایشان روایتی از علی ع را بیان کرد که علی ع فرمود خانه ما اهل بیت درو سقف ندارد ....سپس بسیار محکم استدلال کردند وقتی خوده علی ع میگوید خانه اش در ندارد چرا شیعه میگوید عمر در خانه را اتش زده و با لگد به زهرا س کوبیده ؟؟؟؟؟؟

فکر کنم هر کسی اینجامتوجه شود منظور از در مراجعات مردم و منظور از سقف ارتباط با اسمان است وعلی ع گفته خانه اهل بیت محل ارتباط بی واسطه بین مردم و آسمان است والا بچه ها هم میدانند به خانه بدون سقف و در خانه نمیگویند


rostam91: باز بگین بین علی و صحابه دشمنی و کینه بوده
حالا باز مخالفین معاند میرن سراغ روایات ضعیف و جعلی
جالب اینکه میان و میگن شیعه بر این باوره که روایات رو با قرآن بسنجید هر کدام در راستای قرآن بود صحیح هستن هر کدام با قرآن تطابق نداشت نادرست و دروغه


شیعه دارای استدلال بسیار بسیار محکم است

حضرت علی با هیچ یک از صحابه مکرم پیامبر مشکلی نداشته و روابط با ایشان عالی بوده است

اما به لطف و صرافت حق تعالی خداوند اول مشخصات صحابه را عنوان کرده و سپس جزا و عاقبت انان را متذکر شده



صحابه چه کسانی هستند



اشداء علی الکفار........سختگیر با دشمنان

رحماء بینهم ......با خودشان مهربانند




حالا ت ببینیم چه کسانی صحابه هستند و چه کسانی نیستند

ایا کسانی که به خانه علی ع حمله کردند از صحابه هستند ؟؟؟

ایا کسانی که به دستور عمر با سعد ابن عباده درگیر شدند صحابه هستند



ایا کسانی که فاطمه را ازار دادند جزو صحابه هستند





عمر و ابوبکر ایا با اون هجمه و حمله و به زور بیعت گرفتن در سقیفه و شمشیر بر دست گرفتن ایا رحماء بینهم هستند




[aligncenter]چه کسانی مصداق رحماء بینهم هستند
[/align]


همانطورکه گفتم شیعه اینقدر ساده نیست که به صرف بودن در کنار پیامبر کسی را صحابه یا بهشتی بداند

انسان باید اول انسان باشد و با تقوا .......اگر بود همراهی با رسول خدا هم برایش امتیازی بسیار بزرگ است

خداوند مشخصات اصحاب پیامبر را اینقدر واضح بیان کرده منتها چرا شما نمیبینید



عمرو ابوبکر و بسیاری از یاران محمدص طبق همین ایه که ذکر شده اصلا صحابی به حساب نمی آیند چون ......شفقت و مهربانی در بین خود را نداشتند


عایشه با علی ع از سر جنگ درآمدو هزاران نفر را به کشتن داد ...ایا این است معنی رحماء بینهم با رفتار علی که اورا بدون هتک حرمت به مدینه برگرداند و گفت بر سر جات بشین


rostam91: باز بگین بین علی و صحابه دشمنی و کینه بوده


واقعا که ...چه کسانی آزار دادن علی ع صحابه بزرگ پیامبر را شروع کردند ...به خانه اش ریختند و از او بیعت گرفتند


چه کسانی زهرا را چنان آزردند که دیگر تا اخر عمر رضایت به دیدار و بخشش انها نداد و فوت کرد در حالیکه علنا فرمود از عمر و ابوبکر راضی نیستم

والبته پیامبر فرمود هر کس زهرا را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا ازار دهد خدا را ایزرده است

پس عمر و ابوبکر که ازار دهنده خدا و پیامبر هستند کجا و صحابه بودن کجا



شما اول ثابت کنید این ادمها ارزش صحابه بودن را داشتند تا بعد ببینیم

گر چه علی ع اینقدر با شخصیت بودن که اغلبا و علی الظاهر حرمت صحابه رو نگه داشتن


Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
صفحه  صفحه 46 از 74:  « پیشین  1  ...  45  46  47  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA