انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 47 از 74:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


مرد

 
تا خداوند قادر هست ما چکاره ایم

شبهه

پس عمر و ابوبکر که ازار دهنده خدا و پیامبر هستند کجا و صحابه بودن کجا
شما اول ثابت کنید این ادمها ارزش صحابه بودن را داشتند تا بعد ببینیم
گر چه علی ع اینقدر با شخصیت بودن که اغلبا و علی الظاهر حرمت صحابه رو نگه داشتن

باید افراد از نظر اعتقاد به خداوند دو دسته هستند یا اینکه معتقد به خدا یا منکر خدا
اونهائی که به خدا اعتقاد دارن باز دو دسته هستن یا اینکه قلبا به گفته های خدا ایمان دارن یا نه خدا رو قبول دارن اما به حرفهاش توجه نمی کنن و بجاش به سخنان بندگان خدا که از نظر ارزش در مقام پایین تری هستند آویزون میشن
به این دسته باید گفت تا خدا هست و آیات محکمش سخنان بندگان حقیرش چه ارزشی داره و جالب اینکه
همین آقایون گوش فلک رو کر کردند که هر روایت مخالف با قرآن رو بزارید کنار! البته به گفته امام معصومشان
     
  
مرد

 
rostam91: تا خداوند قادر هست ما چکاره ایم


خداوند ایات قران را نازل کرده و ما باید با تعقل در اون ایات راه و روش صحیح زندگی رو انتخاب و استحصال کنیم


ما فقط و فقط به ایات قران در این پست توجه میکنیم

در قران خداوند میفرماید سوره فتح ایه ۲۹

‏محمد فرستاده خدا است ، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت ، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند . ايشان را در حال ركوع و سجود مي‌بيني . آنان همواره فضل خداي را مي‌جويند و رضاي او را مي‌طلبند . نشانه ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است

[aligncenter]
خداوند نشانه اصحاب پیامبر را بیان کرده

۱- تند و سخت در برابر دشمنان

۲- مهربان نسبت به یکدیگر

۳- در حال رکوع و سجود و خواهان فضل خدای

۴-نشانه سجده بر پیشانی انها مشهود است


حداقل چهار نشانه برای شناسایی صحابه رسول خدا


خال اگر کسی یکی از این نشانه هارا نداشت ایا از صحابه پیامبر است ؟؟؟؟؟؟

اجمالا قابل اثبات است که عمر و ابوبکر و عایشه یکی از ارکان این ایه را دارا نمیباشند
[/align]

عمر و ابوبکر و عایشه بصورت اخص و تمام کسانی که بر بی مهری و نامردمی عمر نسبت به زهرا و علی حاضر و موافق بود ند هیچکدام شرط شماره ۲ این ایه شریفه را ندارند


رحماء بینهم .....یعنی صحابه با همدیگر مهربان و دلسوزند


تمام علما فریقین به هتک حرمت علی ع و زهرا توسط عمر اذعان دارند



علما فریقین قبول دارند که پیامبر فرموده هر کس زهرا را بیازارد مرا ازذده و باز همه قبول دارند که زهرا س از دنیا رفت در حالیکه مشخصا از این دوتن راضی نبود



ما جدای از روایات فقطو فقط از روی ایات شریف قران خیلی چیزها رو میتونیم درک کنیم بشرط تعقل و واقع بینی


این سندی که شما گذاشتید تیشه بو.د به ریشه عقاید خودتان و البته برحقانیت


با توجه به این ایه علت رفتارهای علی علیه السلام با خلفا و عایشه را علیرغم همه اختلافاتشان روشن میسازد


[آنها با علی ع بد کردن وقرار نبوده علی علیه اسلام با اونها مقابله به مثل کنه


این همون چیزیه که شما متوجه اون نیستید

این همون تفاوت امام است با ادم عادی

ادم عادی تا زدن تو گوشش ....بلافاصله تلافی میکنه


اما امام اگر کسی بی احترامی کرد تامل میکنه ببینه ایا عمل متقابل او مورد رضای خدا و حفظ دین هست و ایا اون فرد قابل هدایت هست و اگر بود حتی به قیمت گذشت از حقش
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: همه این شاگردان امام صادق که نمی رفتند پیش ایشون مثلا شیمی یاد بگیرند یا علوم نجوم و ....
قدیم خیلی علوم دسته بندی شده نبودذ از امام صادق در زمینه های مختلف علمی استفاده میکردند که البته بیش از همه فقه بوده

دایره علوم از طب تا نجوم و شیمی بوده و جالبه که از امام رضا مثلا طب الرضا بجا میمونه و.....

rostam91: حتی ائمه اهل سنت هم امام جعفر یکی از استادانشون بوده که در ویکی هم بهش اشاره نشده اینها استادان دیگه ای هم داشتند
دردوره امام صادق هیچ عالم و هیچ دانشمندی مثل درس ایشون نداشته چه در فقه و چه در علوم دیگر در قدیم حکما فقط یک تخصص نداشتند

حتی تا بعد ها هم خیلی تخصصی نشده بود و کسی مثل شیخ بهایی در چندین علم مهارت داشت و اثار بجا مانده از او هنوز جزو استثنا های تاریخ و معماری هستند

البته من منظورم این نیست که امام صادق شیمی تدریس میکرده اما وجود دانشمندان بزرگ در درس حضرت صادق عظمتن علمی ایشون در فقه رو نشون میده

rostam91: اصلا نامی از امام جعفر نیست یعنی امام جعفر رو بعنوان استاد بزرگی برای ابو حنیفه نمیشناسن بر عکس این جعفر صادق هست که براش افتخاری بوده که شاگردی مثل ابو حنیفه داشته
خیلی جالبه واقعا استاد باید افتخار کنه که مثلا شاگرد ش فلان ادمه ......افرین به این تفکر

در حالیکه حق معلم یکیاز انکار نشدنی ترین حقوق است

حتی اگر شاگردی برتر از استاد بشه باز حق استادی به گردن شاگرد باقیه تازه اگر بشه که البته ابوحنیفه هرگز به دروازه های علم امام صادق هم نرسید چه رسد

rostam91: در هیچکدام از اینها نامی از امام صادق به عنوان یکی از شیوخ بزرگ این امامان اهل سنت نیست و اونها استادانی بالاتر از امام جعفر هم داشتند
هیچکدوم از این افراد کلاس درسی متناسب و حتی نصف امام صادق نداشتند


ضمنا دقت کنید اینها جزو شاگردان خاص امام نبودند و اسمشون در بین ده تا شاگرد برجسته امام نیست چون اهمیت نداشتند

اما اعترافات جالبی دارند

مالک بن انس، پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت، مدتی شاگرد جعفر صادق بود.[۱۰] او در باره عظمت و شخصیت علمی و اخلاقی صادق چنین می‌گوید: من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است.[۱۱] به خدا سوگند! چشمان من ندید فردی را که از جهت زهد، علم، فضیلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد.[۱۲]

شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص۲۵۷؛ تاریخ‌الکبیر، ج ۲، ص۱۹۹ و ۱۹۸، ح۲۱۸۳.
امالی صدوق، ص ۴۳۵ و۴۳۶، ح ۲.



ابوحنیفه، پیشوای یکی دیگر از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت، نیز شاگرد جعفر صادق بود.[۱۳] برخی منابع، مدت شاگردی او را دو سال دانسته‌اند. به عنوان نمونه، آلوسی درباره دو سال شاگردی او پیش امام صادق، از ابوحنیفه نقل می‌کند که: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) هلاک می‌شد.»[۱۴] وی درباره عظمت علمی صادق گفته‌است: اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمی‌دانستند.[۱۵]


طبق منابع شیعی و برخی از منابع اهل سنت مانند: ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة، ص ۱۲۰؛ محمد ابوزهره، ابوحنیفه، ص ۷۲؛ رسائل جاحظ، ص ۱۰۶.
«لولا السنتان لهلک النعمان»: محمد ابوزهره، ابوحنیفه، ص ۳۱.
شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۱۹، طبع قم، نشر اسلامی


حالا اگر شاگردی امام نبود همین اقای ابوحنیفه هلاک شده بود هلاک از نظر علم و فهم

rostam91: در هیچکدام از اینها نامی از امام صادق به عنوان یکی از شیوخ بزرگ این امامان اهل سنت نیست و اونها استادانی بالاتر از امام جعفر هم داشتند
کافیه تا در ویکی و یا نمابع دیگر نگاه کنی ببینی کدوم جایگاه بالاتنری داشتند

جالبه ابو حنیفه نجات و حیات خودش رو در دوسال درس خوندن نزد امام صادق میدونه


ضمنا اینها جزو خواص که نبودن یواشکی میومدن یک گوشه مینشستن و چیزهایی که بلد نبدن یاد میگرفتن و میرفتن اگر همواره در دروس بودن که به انحراف کشیده نمیشدند

rostam91: اما در مورد زراه ابن شیبانی یا به اختصار زراره باید بگم ایشون تنها ناقل حدیث بوده اونهم در مقیاس وسیعش تقریبا همون نقشی که ابوهریره اهل سنت الفا کرده رو برای تشیع انجام داده
زاره کجا و ابو هریره


ابوهریره رو بسیاری به دروغگویی متهم کردند و اصلا نقل ۱۲۰۰۰ حدیث از وی تنها در مدت دو سال همراهی با پیامبر اونهم نه بصورت خواص بلکه بعنوان یک طفیلی غفیلی مشخصا نشون میده فریبکاری ابوهریره رو


ضمنا ابوهریره در کمال امنیت و در معیت و حمایت معاویه این همه جعل کرد

اما در مورد زراره خطرات جانی او را تهدید میکرد و بعید نیست گاهی به تقیه پناه اورده باشد

ما موارد زیادی داریم که ائمه فرمودند اگر نجات زندگی و ناموس شما حتی اگر به تبری جستن از ما بود تقیه نمائید و خود را نجات دهید

rostam91: خوب به نظر شمای شیعه آیا این درسته که طرف هر چی روایت نقل بکنه صحیح بدونیم؟
اتفاقا روایاتی از او داریم که رد شده چون با نیت تقیه بیان شده ولی در مجموع زراره از یاران صدیق و در بسیاری موارد نماینده ائمه بوده و مورد احترام شیعه است


ضمنا این حرف شما میزنی که سنی هستی و روایات افرادی مثل ابوهریره ...زیاد ابن ابیه و........چند نفر مشکوک الولاده دیپگر رو جزو رواه خودتون میدونید
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
خدا محمد را پیامبر خود برگزید و او را به سوی مردم فرستاد تا مردم را به یک دین اسلام دعوت کند...تا اینجای کار هرگونه عیب و اشکالی اگر وجود دارد را ندید می گیریم.شیعیان معتقدند پس از وفات پیامبر خدا مقرر کرد یا باید که مقرر می کرد که افرادی به دنیا آمده که بر مردم ولایت داشته و مفسر و حافظ دین اسلام باشند.شیعیان معتقدند که این افراد را ۱۲ امام به ترتیب علی و حسن و حسین و... تشکیل داده اند...

از نظر شیعیان امام دوازدم معروف به نام مهدی به غیبت رفته و در حال حاظر زنده هستند و در صورت فراهم شدن شرایط،ظهور خواهند کرد.

از نظر شیعیان این دوازده نفر استاد ندیده و درس نخوانده،عالم به تمام علوم هستند و معصوم و عاری از هرگونه خطا و اشتباه می باشند،بزرگترین و برترین موجودات این هستی هستند و مفخر کائنات و اگر هستی ای پابرجاست به برکات وجود این ائمه و مخصوصا در حال حاظر امام غائبشان مهدیست.این ائمه بر عالم و آدم برتری دارند و در آخرت اینان هستند که شفائت شیعیانشان را می کنند.و این ائمه تمام ویژگی هایی که بیان شد را تقریبا به تمامی از کودکی با خود داشتند.و همچنین این نکته هم مهم و گفتنی است که تفاوتی در میزان شعور و درجه و مقام امامان وجود ندارد.یعنی همه دوازده امام از لحاظ شان و مقام در یک جایگاه هستند و تفاوتها تنها تحت تاثیر شرایط و ظاهریست.به این صورت که حضرت حسن صلح کرد مثلا و حسین جهاد کرد مثلا نه به این معناست که مقام و رتبه حسین بالاتر است و مثلا حسن قدرت فداکاری یا روحیه جنگ آوری ضعیفی داست.خیر!!هیچ یک از دوازده امام بر دیگری برتری ندارند.

امام مقامی که حتی بزرگترین پیامبران خدا هم آنها را دارا نبودند را دارا بودند.می توان به راحتی از قرآن برداشت کرد که پیامبران از خطا و اشتباه مصون نبوده و می توان نمونه آورد.

خوبـــ چه اشکالاتی در این عقاید وجود دارد؟؟

اینکه این دوازده امام باید که وجود می داشتند و باید معصوم می بودند و باید که یکی پس از دیگری در پی وفات پیامبر ظهور کرده یا پا به این هستی می نهادند.پس اینجا با یک باید سروکار داریم،یعنی باید این افراد می بودند و اینجا سوال پیش می آید که چگون می توان در این صورت حرف از اختیار و آزادی زد؟؟ پس اولین اشکالی که می توان گرفت:
اختیار و آزادی و سرنوشت انسان ها زیر سوال می رود

خوب این اشکال را بیشتر مورد بررسی قرار می دهیم.

ابتدا این نکته گفته شود که امامان مثلا از جنس فرشته نیستند که اگر بودند شاید دیگر نمی شد اشکالی که بدان اشاره شد را از عقاید شیعه گرفــــتــــــــــ....خوب واقعیت این است که خود شیعیان اعتقاد دارند که امامان نیز از جنس آدم و آنها هم انسان هستند...و باید بپذیرند که که ائمه هم از نسل آدم و حوا یا اگر از دید نظریه تکامل در نظر بگیریم و قبول کنیم که این نظریه با قرآن در تضاد نیست می توانیم بگوییم آنها هم ازنسل شامپانزه ها می توانند باشند.... پس در کل حرف این است که امامان هم آدم و بشر و از نسل آدم و حوا (از منظر قرآن) هستند همانطور که ما بشریم و همانطور که پیامبر بشر بود که خود پیامبر هم اعتراف دارند:
«قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم»
پس با توجه به اینکه امامان هم مثل ما بشرند نباید آنها را از حیث خلقت موجوداتی جدا بافته در نظر گرفت و مثلا گفت خدا آنها را با خمیر مایه دیگری آفریده یا آنها را به شکل جدا بافته ای مورد آزمایش قرار داده و اینها...

خوب حالا با این توضیحات ببینیم شیعیان که همیشه از پاسخ به این سوالات یا طفره می رن و یا فرار می کنند و یا به ندانم ندانم می افتند چه در جیب خود دارند که برای برون رفت از این اشکال وارده خلاصی پیدا کنند.

قطعا شیعیان برای برون رفت از این ایراد بزرگ راهی ندارن جز دست به دامان غیب شدن و وهمیات...اصلی ترین پاسخ و شاید تنها ترین پاسخی که شیعیان در این باب در جیب خود دارند که برای ما رو کنند این است که در زیارت زهرا آمده

در زیارت حضرت زهرا آمده:
امحنک الله قبل ان یخلقک فوجدک لمااخترتک صابرة،
قبل از اینکه تو را خلق کند امتحانت کرد وبه آنچیزی که امتحان کرد صبور یافت

خوب اولا این امتحان کی بوده؟آیا از ما هم آزمایش شده؟همانطور که گفتم امامان که موجودات جدا بافته نبودند.اگر از آنها آزمایشی به عمل اومده باید از ما هم آزمایشی به عمل اومده باشه خیلی خوب،سوال پیش می آید که اول یعنی چه که قبل از اینکه خلق شده اند مورد آزمایش قرار گرفته اند؟؟منظور از خلقت چیست.؟اگر خلق نشده اند پس اصلا وجود نداشتند که آزمایش بشوند...(ما فرض می گیریم که اگر آن زیارت از به ادعای شیعیان معصومین نباشد و تقلبی باشد سازنده آن زیارت، گاف داده،یا اگر خود دعا به واقع از به ادعای شیعیان، معصومین است، در بیان این دنیا دچار خطا شده اند)...خوب به هر حال معنای خلقت زیاد مهم نیست!!در کل پاسخ اصلی شیعیان به این شبهه این است که ائمه پیش از بدنیا آمدنشان یعنی پیش از اینکه پا به این دنیای خاکی قدم بگذارند مورد آزمایش قرار گرفته اند.خوب ببینیم ایراد این پاسخ چیست.چون من عجله دارم.متنی که قبلا در جای دیگر بیان کردم را اینجا با تغییراتی قرار می دهم،
فقط این نکته رو هم بگم قطعا آزمایش شونده باید از خود اختیار داشته باشد.و قدرت انتخاب و آزادی داشته باشه.خوب ما کی و کجا پیش از آنکه بدنیا بیاییم اختیار وانتخاب داشتیم؟؟پاسخ به این سوال می تواند پاسخ شیعیان به اشکالی که مطرح کردیم را به چالش بکشاند و آن را بی اعتبار سازد:
متنی که پیشتر در پستی نوشته بودم و تکراریست:
___________________________________________________________
همانطور که گفتم انسان باید زمانی اختیار و قدرت تعقل و آزادی داشته باشه که خدا اونو آزمایش کنه در این صورت انسان بیش از آنکه در غالب یک نوزاد پا به این دنیا بگذاره باید یک روح بدون کالبد یا جسم می بود که دارای قدرت اختیار بود و دارای قدرت تعقل و اندیشه می بود تا بتونه تصمیم بگیره و با اختیار دست به انتخاب بزنه .ولی همچین چیزی غیر منطقی و متناقض در میاد با یک سری اصل ها...اگر سخن مذهبیون درست باشه و انسان روحش پیش از تولد اختیار داشته و متفکر بوده در این صورت یک نوزاد که متولد می شه اگر دارای یک روح باشه،روحش تنها یک استعداد نهفته نباید باشه بلکه یک موجود متفکر و اندیشمند و مختار باید باشه که زمانی تفکر کرده و انتخاب کرده و آزمایش شده، ولی چگونه است که این روح اندیشمند و متفکر در جسم و در کالبد نوزادیست؟و این نوزاد چگونه است که هیچ نمی فهمه و هیچ اندیشه و تفکر نداره و در مرحله استعداد و نپختگیه و باید آموزش ببیند و به مرور استعداد هایش رو به فعلیت برسونه؟یعنی روحی که زمانی قدرت تفکر و اختیار داشته به جای اونکه تکامل پیدا کنه به مرحله خامی و به مرحله ای که تنها دارای استعداده و استعداداش به فعلیت نرسیده تنزل پیدا می کنه!!

یک ایراد اساسی این است که ما خودمون به هیچ وجه از اون انتخاب و اختیاری که داشتیم چیزی یادمون نمی آد!!یعنی الان من یادم نمی آد که دست به انتخاب زده باشم زمانی پیش از تولدم.و این فراموشی و عدم اطلاع از آنچه خارج از دوران زندگیم از بدو تولد مثلا تا به حال داشته ام خیلی از چیزها که در این دنیا منطقی می دونیم و خیلی از اصول رو می تونه از اعتبار خارج کنه و دیگه بحث سر بسیاری از اصول دین و اثباتی بودن آنها مسخره است.چون اون اصول و عقاید وابسته به یک سری مقدمه اند که این مقدمه اعتبارشون رو از دست می دن...مثلا...به این صورت که بهشت و جهنمی وجود نداشتنش دیگه بی عدالتی نمی تونه محسوب بشه و با عدالت خدا ناسازگار نیست...چون اینجا اینطور می شه فکر کرد که اون زمان که من اختیار داشتم و تصمیم گرفتم که وارد دنیا بشم شاید خدا با من اتمام حجت کرد که ای بشر بدون که بهشت و جهنمی وجود نداره...خود دانی تو مختاری...اگر حاظری برو توی دنیا...شاید قضیه اینگونه باشه و ما گفته ها و اتمام حجت های خدا را فراموش کردیم...این یک مثال بود که قضیه و منظورم روشن بشه....خلاصه اینجوری خیلی از اصول زیر سوال می ره...
_______________________________________________________________________________

این هم نقدی هرچند کوتاه به پاسخی که شیعیان در جیب خود داشتند که چه بی اعتبار و ناقص پاسخی بود...
اصلا دوازده امام با آن ویژگی ها و توضیحات که بیان داشتم آشکارا متناقض با عقل و خرد است.حالا شاید گروهی بگویند که عقل ما ناقص است و ما نمی فهمیم.در پاسخ بگویم که حالا که عقلتان ناقص است و جاهل و اعتراف بر این امر دارید و این تناقض آشکار و واضح را ندید می گیرید،پس اینکه خدا وجود دارد و محمد هم پیامبر اوست نیز می تواند حاصل جهالت شما باشد و حاصل نقصان عقل شما باشد.نقصانی که خود بدان اعتراف دارید.
     
  ویرایش شده توسط: naashenas   
مرد

 
ametis: دردوره امام صادق هیچ عالم و هیچ دانشمندی مثل درس ایشون نداشته چه در فقه و چه در علوم دیگر در قدیم حکما فقط یک تخصص نداشتند
شکی نیست که حکما فقط یک علم نداشتند ولی این در همه علوم نبوده اینطور نبوده که طرف شیمی دان باشه از اونطرف ریاضی دان هم باشه طبابت هم بلد باشه
این ادعاها تنها در کتب شیعیان و در حد غلو هست منابع غیر شیعی و غیر اسلامی اینو تایید نمی کنند
ametis: خیلی جالبه واقعا استاد باید افتخار کنه که مثلا شاگرد ش فلان ادمه ......افرین به این تفکر
دقیقا بسیاری از استادان زیر سایه شاگردانشون هستند و شاگرد یه استادی از اون استاد در مهارت علمی یا فقهی به تبحر بالاتری رسیده
ametis: حتی اگر شاگردی برتر از استاد بشه باز حق استادی به گردن شاگرد باقیه تازه اگر بشه که البته ابوحنیفه هرگز به دروازه های علم امام صادق هم نرسید چه رسد
مگه ما گفتیم حقی نداره مسلما اگر جعفر صادق استاد ابوحنیفه بوده که شواهد میگه بوده ، حق استادی بر گردن ابوحنیفه داره همانطور که یه معلم حق استادی نسبت به شاگردی که الآن دکتر شده داره این بحثش جداست
ametis: هیچکدوم از این افراد کلاس درسی متناسب و حتی نصف امام صادق نداشتند
پس اینی که تو ویکی آوردم برای چیه؟ ویکی دشمنی با امام صادق داره و می خواد شانش رو بیاره پایین؟
ametis: مالک بن انس، پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت، مدتی شاگرد جعفر صادق بود.[۱۰] او در باره عظمت و شخصیت علمی و اخلاقی صادق چنین می‌گوید: من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است.[۱۱] به خدا سوگند! چشمان من ندید فردی را که از جهت زهد، علم، فضیلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد.[۱۲]
مسلما حرفش قدر دانی از استادش هست این موضوع رو نفی نمی کنه مشخص هم نیست که انس بن مالک چه زمانی این حرف رو زده آیا اون موقع جعفر صادق اولین یا دومی و سومین استادش بوده یا اینو در اواخر عمرش که همه استادانش رو ملاقات کرده بیان نموده؟
ametis: برخی منابع، مدت شاگردی او را دو سال دانسته‌اند. به عنوان نمونه، آلوسی درباره دو سال شاگردی او پیش امام صادق، از ابوحنیفه نقل می‌کند که: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) هلاک می‌شد.»[۱۴] وی درباره عظمت علمی صادق گفته‌است: اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمی‌دانستند.[۱۵]
باز هم همونه مردم هلاک میشدند یعنی کیا ؟ یعنی مردم اون شهر یا کل بلاد اسلامی؟ یا بله ابو حنیفه در مدت دو سال ممکنه از آدمی عادی به فردی پارسا و زاهد تبدیل شده مشخصه که این به حضورش در کلاسهای امام جعفر بر میگرده ولی دلیلی نیست که اون مهارت و کسب درجات بالاش رو از جعفر بدست آورده باشه!!! ابو حنیفه هم نگفته هر چی بلدم از امام صادقه در ضمن ابو حنیفه در کلاسهای فقهی امام صادق نبوده نه در همه علومو مشخصا بیان می کنه که ایشون احکام رو درس میداده نه همه علوم رو
بالاخره منتظر جوابت می مونم که چرا ویکی در بیان شیوخ و استادان این بزرگان اهل سنت نام جعفر صادق رو نیاورده ؟ دلیلش دشمنی هست یا فراموشی؟
ametis: ضمنا اینها جزو خواص که نبودن یواشکی میومدن یک گوشه مینشستن و چیزهایی که بلد نبدن یاد میگرفتن و میرفتن اگر همواره در دروس بودن که به انحراف کشیده نمیشدند
امان از تعصب خشک و خالی امان!
ametis: ما موارد زیادی داریم که ائمه فرمودند اگر نجات زندگی و ناموس شما حتی اگر به تبری جستن از ما بود تقیه نمائید و خود را نجات دهید
آره ممکنه بخاطر ترس از جان دهها روایت از ائمه به دروغ آورده باشن که الآن شده روایاتی صحیح چون هر روایتی از زراره وجود داره به نص کتب و علمای بزرگ شیعه صحیح هست
ametis: اتفاقا روایاتی از او داریم که رد شده چون با نیت تقیه بیان شده ولی در مجموع زراره از یاران صدیق و در بسیاری موارد نماینده ائمه بوده و مورد احترام شیعه است
چگونه رد شده در حالی که گفتن همه روایاتش صحیحه ؟ چگونه مشخص شد از روی تقیه گفته خودش بیان کرده؟ کدوم روایاتش رد شده یکی دو مورد رو بیارید تا بررسی کنیم

ametis: ضمنا این حرف شما میزنی که سنی هستی و روایات افرادی مثل ابوهریره ...زیاد ابن ابیه و........چند نفر مشکوک الولاده دیپگر رو جزو رواه خودتون میدونید
ما در مورد روایات عمر و ابویکر هم نمی گیم هر چی گفتن درسته چه رسد به ابوهریره و ....روایات باید از نظر سندی و رجالی بررسی بشه نه اینکه هر چی فلانی گفت درسته و نیازی به تحقیق نداره
در مورد زراره در آینده بسیار خواهیم شنید
     
  
مرد

 
naashenas: از نظر شیعیان این دوازده نفر استاد ندیده و درس نخوانده،عالم به تمام علوم هستند و معصوم و عاری از هرگونه خطا و اشتباه می باشند،بزرگترین و برترین موجودات این هستی هستند و مفخر کائنات و اگر هستی ای پابرجاست
یکم به این کلیپها توجه کنید تا واقعیت رو بفهمید
امامان شیعه استادان فرشتگانی مثل میکائیل و جبرئیل هم بوده اند فرشتگانی که چیزی نمی آموزند که به استاد نیاز داشته باشند بلکه از زمان خلقتشون همانی بوده اند که تا قیامت هستند


ذکر نام علی عبادته و مانند قرآن خواند و نماز خواندن است
من این آخوند رو قبول ندارم و اصلا شیعه هم نمیدونم ولی چون جناب آمتیس کلیپهاش رو بعنوان سند میاره من هم یه نمونه آوردم


حالا این یکی رو بخونید از همه جالب تره و دست همه رو از پشت بسته اینو من کلیپش رو دارم ولی هرچی تو نت سرچ کردم پیدا نشد چون اسمش رو نمیدونم

داستان فرزند ابلیس و امام علی ,ع, - ف.خزایی - 08-13-2014 04:15 PM

همه نشسته بودن پیش پیغمبر

یک باره دیدند یک موجود عجیب الهیکل اومد تو مسجد

همه حیرت کردند پیامبر فرمود : هیچ کس نترسه .. با شما کاری نداره مقصودش منم ...

محضر پیغمبر که رسید گفت: یا رسول الله اصحابت از من ترسیدند .. خودمو معرفی کنم؟
پیغمبر فرمود خودتو برای اینا معرفی کن ....
رو کرد به اصحاب پیغمبر گفت : اسم من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس ... از طایفه ی اجنه و از دسته شیاطینم
از اول هبوط آدم آمدم تا همین الان که خاتم الانبیا آمدند
برای یه سوال پیش پیغمبر رسیدم ....

پیغمبر فرمودند سوالت رو بپرس... گفت سوال من اینه : یا نبی الله یا رسول الله ... همین جوری که گفتم از هبوط آدم تا همین الان که شما آمدید من مجموعه ایام دنیا رو درک کردم ... چون پدر ما ابلیس قسم خورده بود نگذاره آدم و بچه هاش بندگی خدارو بکنند ما مامور بودیم بچه های آدم رو اذیت کنیم .. گمراه کنیم اینا عبادت خدارو نکنند ...

اما سر به سر آدم ابوالبشر که میزاشتیم یک باره میدیدیم یک آقای نورانی هویدا میشد
نهیبی بر ما میزد که از ترس نهیب او جرعت نمیکردیم دیگه دورو بر آدم آفتابی بشیم

میگفتیم این پیغمبر بعدیه
شیس نبی آمد پیغمبر بود اون آقا نبود
شیس و اذیت میکردیم همون آقا می آمد

میگفتیم پیغمبر بعدیه

سام نبی آمد پیغمبر شد اون آقا نبود... باز سام رو اذیت میکردیم اون آقا ظاهر میشد
هر پیغمبری رو که اذیت کردیم اوهم میآمد
همش میگفتیم پیغمبر بعدیه ..پیغمبر بعدیه ..
نوح امد اون آقا نبود ابراهیم آمد اون اقا نبود ... یعقوب آمد اسحاق .. یوسف ... تا الانی که شما آمدید
و ایمان داریم که شما خاتم النبیین هستید
و بعد از شما هم پیغمبری نخواهد آمد ... اومدم سوال کنم اون اقایی که از آدم تا خاتم رو یاری کرده و تمام انبیا را داد رسی نموده اون آقا کیه؟
پیغمبر فرمود اگر ببینیش میشناسیش؟ گفت بله آقا .. به کل عمرم دیدم الان ببینم نمیشناسم؟

امیر المومنین سمت راست پیغمبر نشسته بود سرش رو انداخته بود پایین
دست برد حضرت زیر چونه امیر المومنین سر و اورد بالا
فرمود یه نگاه کن ببین همین آقا بود یا نه؟
تا هام بن هیم بن چشمش به سیمای امیر مومنان افتاد مثه سپند رو آتیش از جا پرید
گفت : ولله ثسم . حامی انبیا ، یاور مومنین ، نبود الا همین جوونی که کنار شما نشسته این کیه یا رسول الله؟

حضرت فرمود :ذاک اخی و ابن عمی و وصیی و وارثی و موضع سری، اباالحسنین، مول الکونین، امام الثقلین ، یعسوب الدین ، رییس الموحدین ، قائد قرالمحجرین ، سید المتقین ، امیر المومنین ، اسدلله قالب ،قالب کل قالب ، مضحر العجائب ، علی ابن ابی طالب ,ع, است


http://qm313.com/forum/printthread.php?tid=9950
     
  
مرد

 
پیامبران و امامان از نور ذات حق در وجود خود دارند لذا میتوانند با خدا و فرشتگان که از جنس دیگری است ارتباط برقرار کنند


اسلام با تکامل بنیادین در تضاده تکامل در حد سازگارییو همزیستی وجود داره که اونهم از الطاف الهی است

قل انما بشر مثلکم متناظر به بعد وجود مادی پیامبر است اگر نه خیلی ساده انگارانه است که محمد ص رو از هر جنبه ای با یک انسان مساوی بدانیم

همینکه در ادامه ایه دریافت وحی از طریق محمد ص اورده شده و بارها در قران به تفاوتهای محمد ص اشاره مستقیم شده مانند اسوه حسنه دانستن پیامبر و......

این خواص و استثنا های خلقت متفاوت هستند

در بعد مادی هر انسانی میتونه با گناه نکردن و عبادت به جایگاه اونها برسه اما در بعد معنوی خیر همچنین خدا در کنار این عنایات وظایفی رو برای اونها در نظر گرفته


لذا بعد مادی انها دقیقا مثل ماست اما بعد معنوی اونها متفاوته و کسی نمیتونه با تلاش پیامبر و یا امم بشه

وجود و روح انسان قبل از پیوستن به جسم انسان وجود داره روح میرا نیست واز ابتدای خلقت موجود شده و تا انتها هم وجود خواهد داشت


اانسان به شدن خودباور و خود محور است فراموش میکنه که وقتی طفلی کوچک بود و بی پناه و بی دفاع رو

خداوند فاطمه س را قبل از خلقت به شکل موجود مادی و در زمانی که فقط روح او موجود بود را ازمود و اورا صابره دید لذا اورا در قالب فاطمه به جهان اورد


همه ما مورد امتحان قرار گرفته این و نوع پراکندگی مات بر اساس همین ازمونها بوده است


اما اینکه ما چرا یادمان نمیاید

خوب مگر ما از شش ماهگی خودمان یادمان میاید


مگر ما از دوران جنینی و رحم مادر یادمان میاید

اینکه ما در طفولیت و مثلا ۶ ماهگی کاری کردیم که تا اخر عمر گرفتارش شدیم مگر به اختیار نبوده

کودک شش ماهه یا یک ساله ای که دست در چرخ گوشت کند و دستش قطع شود مگر یادش هست که چرا اونجا این انتخاب رو کرده ؟؟؟


در عالم قبلاز وجود روح انسانها ازلی و ابدی هستند به درخواست خود به دنیا میایند و بنا بر رفتارو کردار خود در جهان نشر میابند

اینکه ما یادمان نیست دلیل نمیسشه


اگر یک ادم الزایمر بگیره و کارهای گذشته اش یادش بره اباب این فراموشی نافی تصمیمیم گیری ها و تعهدات قبلی او میشه
روح انسان با تولد وارد یک پروسه رشد میشه که با اون خودش رو مطابقت میده اما روح همان روح استکه در ادامه پرورش پیدا میکنه

کسی از کیفیت روح قبلاز پیوستن به جسم مطلع نیست و رح حتما نباید به تکامل رسیده باشه که بشه از او سئوال کرد

حدود اختیار و انتخاب روح قبل از پیوستن به جسم مشخص نیست همچنین وجود روح در نوزاد از بدو تولد رو میشه در نشنه ها هم جستجو کرد

هر چند قدما میگفتن بچهتا ۶ ماهگی هیچی نمیفهمه و احساسات نداره

اما امروز همه میدونیم که انسان از دوره جنینی احساس داره و حتی در دوران بارداری حرف زدن با کودک و ابراز محبت خیلی مورد توصیه است

چیزی که در اسلام ۱۴۰۰ سال گیش توصیه شده و خدیجه و فاطمه س با جنین های خود صحبت میکردند

همچنین بسیاری از افعال کودک فرای غریضه و اموختن است

مثلا شناختن بوی مادر و حتی اغوش مادر و نوازش مادر در حالیکه هیچ بویی رو نمیتونه استشمام کنهو هنوز اعصاب لامسه او کامل نشده

همچنین روانشناسی در توصیه به ما برای فرزندمان از رفتارهای محبت امیز ذوری از ناراحتی و و تیرگیروابط و داد بار عاطفی به رفتارها میگفت و مدعی بود همه اینها روی روحیات بچه تاثیر میزاره

نوزادی که حواس او تا چند روز عملا کار نمیکنه یاخیلی خیلی ضعیفه و برخی از حواس او به زمان بیشتر برای کارایی کامل نیاز داره
کودک هم مثل بزرگها خواب میبینه و جالبه اون مگر میتونه به چیزی فکر کنه که بخواد خواب ببینه و در اثر همین خواب هاست که گه گاه در خواب میخندذه یا اخم میکنه و ناراحت میشه

قدیمی ها میگفتن داره با فرشته ها بازی میکنه


اما در مورد روح که در عالم قبل دارای اختیار انتخاب بوده و در این عالم در بدن کودک حلول میکنه

وارد یک پروسه رشد و تکامل میشه و اقتضاء اسین انقلاب همینه

روح وارد یک انقلاب میشه وارد یک فاض جدید و یک دگر دیسی کامل

بر فرض قبول دیدیگاه دینی وقتی تفاوتهای رو در نظر بگیریم هیچ عجیب نیست که رو در ورود به این دنیا با یک جنینی از لحاظ عملکرد و حوزه اون همسان بشه


وضعیت روح قبل از پیوستن به جسم چیست

در خدمت خداست و با خدا ارتباط داره

دارای یک شخصیت مستقل هست و بی نیاز به خورد و خوراک و مکان و فضا

مورد امتحان عملی نیست و بر اساس روح بودن نمیتونه عملا امتحان و تست بشه و همه چی در حد رد و قبول است
حال این روح در حضور و ورود به این دنیا بدیهی است که دانسته ها و بدویتی مانند یک نوزاد دازه

نه زبون میدونه ...نه غذا خوردن و نه نفس کشیدن و دفه و نه جذب و نه دیدنP
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: شکی نیست که حکما فقط یک علم نداشتند ولی این در همه علوم نبوده اینطور نبوده که طرف شیمی دان باشه از اونطرف ریاضی دان هم باشه طبابت هم بلد باشه
جناب اقا اینکه تخصصی نبوده که مشخصه اما همین الا همه دانشجو ها از شش هفت تا علم سر در میارن پس عجیب نیست

اونزمان اگر کسی به اندازه یک دانشجوی الان علم داشت بهش استاد میگفتن

اتفاقا دانشمندان زیادی داشتیم که در چند رشته فعال بودن و در همه اونها هم نامی دارای تالیف

rostam91: دقیقا بسیاری از استادان زیر سایه شاگردانشون هستند و شاگرد یه استادی از اون استاد در مهارت علمی یا فقهی به تبحر بالاتری رسیده
من نگفتم نبوده اما همیشه حق استادی محفوظ است

دوما در مورد اون چهار نفر اینگونه نبوده چون خودشون اعتراف دارند

مثلا گفتند اگر اون دوسال درس رو نزد امام صادق نخونده بودن هلاک میشدند و یا اعتراف دارند امام افضل ادم اونزمان بوده حالا در میان شناخته ها و دیده های اون بنده خدا

rostam91: مگه ما گفتیم حقی نداره مسلما اگر جعفر صادق استاد ابوحنیفه بوده که شواهد میگه بوده ، حق استادی بر گردن ابوحنیفه داره همانطور که یه معلم حق استادی نسبت به شاگردی که الآن دکتر شده داره این بحثش جداست
در اینکه حق داره درست

اما در رابطه معلم با دکتر اصلا درست نیست


اولا خوده ابوحنیفه اعترافی مشخص و واضح داره که نشون میده جایگاه اونها معلم و دکتر نبوده بلکه مولا و استاد بوده نسبت به بنده و شاگرد

ابوحنیفه میگه اگر اون دوسال درس خوندنم نزد امام صادق نبود من هلاک میشدم

استاد امام جعفر صادق بوده اما شاگرد بجای اینکه بره دنبال طبابت و درس رفته دنبال گول زدن مردم یعنی هنوز دکتر نشده مطب باز کرده

rostam91: پس اینی که تو ویکی آوردم برای چیه؟ ویکی دشمنی با امام صادق داره و می خواد شانش رو بیاره پایین؟
شما مطلب میاری درست و کامل بیار همه چی مشخص میشه
اولا من ویکی رو سکولار میدونم و بارها گفتم مطالبش در بیش از ۸۰ درصد موارد درسته اون موارد نادرست هم بعلت تراکم بالا و نرسیدن مدیران ارشد به مقاله هاست


اما در مطلب شما هر موقع شرح حال اساتید ابوحنیفه رو مثلا اوردی و خده ابوحنیفه رو و بعد شرح حال امام صادفق رو هم گذاشتی و مقایسه کردی اون موقه میشه گفت حرفتون درسته


وقتی استادی مثلا ده هزار شادگرد داره و استاد دیگر ۱۰۰۰ شاگرد هم نداره با اینکه اون زمان کلاس درس ثبت نامی نبوده و ازاد بوده

خوب معلومه کدوم استاد بهتر و برتره


rostam91: باز هم همونه مردم هلاک میشدند یعنی کیا ؟ یعنی مردم اون شهر یا کل بلاد اسلامی؟ یا بله ابو حنیفه در مدت دو سال ممکنه از آدمی عادی به فردی پارسا و زاهد تبدیل شده مشخصه که این به حضورش در کلاسهای امام جعفر بر میگرده ولی دلیلی نیست که اون مهارت و کسب درجات بالاش رو از جعفر بدست آورده باشه!!! ابو حنیفه هم نگفته هر چی بلدم از امام صادقه در ضمن ابو حنیفه در کلاسهای فقهی امام صادق نبوده نه در همه علومو مشخصا بیان می کنه که ایشون احکام رو درس میداده نه همه علوم رو
ابو حنیفه میگه اگر اون دوسال نبود هلاک میشدم

اولا کسی ادعا نداره هرچی یاد گرفته از امام بوده و یا شاگرد خاص ایشون بوده که اگر بود منحرف نمیشد و نممیشد ابو حنبفه که دین خدا رو بیش از پیش منحرف کنه


اما هلاک شدن بالاترین درجه از نابودی و نیستی است یعنی انچه از امام اموخته موجب حیات او شده

راحت بگم یعنی هر چی از بقیه یاد گرفته برای حکم غذا خوردن معمول بوده اما اموخته هاش از امام مثل غذایی بوده براش که در حال موت از گرسنگی به او رسیده باشه



اما اون که گفته مردم مسائل حجشان را نمیدانستند

حرف بسیار عظیمی هست

و دقیقا نشان دهنده اشتباه شماست که گفتید اساتید بزرگتری هم از امام در اون زمان بودند


اگر اساتید بزرگتری بودن یعنیب اونها و شاگردانشان حتی در حد مسائل حج هم علم از فقه نداشتن که به مردم بیاموزند


یعنی سطح علمی اونها در فقه اینقدر پایین بوده


یعنی حنفیه و مالک و شاگردان و استادانشان روی هم اینقدر استباط علمی و درک فقهی نداشتن که مسائل حج رو حتی تبیین کنند

این حرفها خیلی خیلی بزرگه

rostam91: امان از تعصب خشک و خالی امان!
واقعا امان از تعصب

با این همه گفتارها و نوشته ها و مدارک وقتی ادمی مثل شنا ابوحنیفه رو برتر از امام صادق میدونه و استادان ابوحنیفه رو بالاتر از امام صادق از لحاظ علمی میدونه

واقعا باید تاسف خورد بایت تعصب بی جا


تعصب خیلی خوبه مشروط به اینکه به جا باشه

خوده ابوحنیفه میگه اگر اون دوسال ....دقت کنید دوسال فقط .....درس خوندنش در محضر امام صادق نبوده هلاک میشده یعنی همه اموخته های دیگرش یک طرف و این دوسال یک طرف


ضمن اینکه ابوحنیفه و امثال او در بین چند هزار شاگرد امام گم بودند و اونها هم یکی از شش هزار نفر


rostam91: آره ممکنه بخاطر ترس از جان دهها روایت از ائمه به دروغ آورده باشن که الآن شده روایاتی صحیح چون هر روایتی از زراره وجود داره به نص کتب و علمای بزرگ شیعه صحیح هست
خیر استاد چند روایت داره که رد کردند و ضمن اینکه زاراه هم در سلسله راویان بعنوان فرد معتبر شناخته میشه و قاعدتا باید در مورد اون روایت هم ارکان دیگر صحت وجود داشته باشه

پس گزاف است که بگوییم هر خحدیثی که اسم زراره در اون باشه رو ما به عنوان حدیث صحیح قبول داریم

rostam91: چگونه رد شده در حالی که گفتن همه روایاتش صحیحه ؟ چگونه مشخص شد از روی تقیه گفته خودش بیان کرده؟ کدوم روایاتش رد شده یکی دو مورد رو بیارید تا بررسی کنیم
امام برای ما چدین بار شروط صحت روایات رو علاوه بر مساله علم رجال فرموند

۱- هر روایتی که از ما بر شما عرضه شد و مغایرت با قران داشت به دیوار بکوبید

۲- روایات نما ار با قران و عقل بسنجید که ما حکم به الشرع حکم به العقل

و از این دست روایات چندین نمونه هست

rostam91: ما در مورد روایات عمر و ابویکر هم نمی گیم هر چی گفتن درسته چه رسد به ابوهریره و ....روایات باید از نظر سندی و رجالی بررسی بشه نه اینکه هر چی فلانی گفت درسته و نیازی به تحقیق نداره
در مورد زراره در آینده بسیار خواهیم شنید
به هر حال شما در صحت حرف رواه خودتون شک ندارید و اگر به اونها ایراد میکنی بخاطر سلسله راویان بعدی است

شیعه زراره رو قبول داره یعنی میگه اون راستگو هست او اگر مستقیم از او چیزی بشنویم اون چیز درسته


شما هم در مورد ابوهریره و حتی چند نفر اقایونی که معروف بودند به فساد وحتی مشکوک الولاده هستند رو به عنوان رواه معتبر قبول دارید یعنی از دهان اونها این روایات رو بشنوید قطعا قبول میکنید

rostam91: و
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
rostam91: امامان شیعه استادان فرشتگانی مثل میکائیل و جبرئیل هم بوده اند فرشتگانی که چیزی نمی آموزند که به استاد نیاز داشته باشند بلکه از زمان خلقتشون همانی بوده اند که تا قیامت هستند
۱۴ معصوم برترین افریده های خداوند هستند

پیامبران به انها متوسل میشدند و نجات میافتند

فرشتگان خدمتگزاران ایشانند

خدا انها را حجت بر خلق و خلقت قرار داده است

امام میفرماید ما حجت بر مخلوقات هستیم و زهرا س مادمان حجت خدا بر مکاست

و همچنین میفرماید

ای محمد اگر تو نبودی جهان را نمی افریدم و اگر علی نبود تورا نمی افریدم و اگر فاطمه نبود هیچکدام را نمی افریدم


مهدی عج چون ظهور کند همه انبیا پشت سر او خواهند بود و نماز خواهند خواند و هر امتی به دستور پیامبرش بهع ایشان ایمان میاورند

در ان روزی که قلب همه دیده میشود و نیات قلبی همه برای دیگران اشکار است و مانند زمان پیامبر منافقو خائنی باقی نخواهد
تا غصب خلافت کنند و بار دیگر دین خدا را منحرف کنند و بنیان گذار بدی و شر باشند

rostam91: ذکر نام علی عبادته و مانند قرآن خواند و نماز خواندن است
من این آخوند رو قبول ندارم و اصلا شیعه هم نمیدونم ولی چون جناب آمتیس کلیپهاش رو بعنوان سند میاره من هم یه نمونه آوردم
ذکر علی عباده از کتب خوده شما اهل سنت است

یاد علی و ذکر او ذکر خداست و یاد خداست هیچ تفاوتی ندارد چون علی ذوب در خداست


علی صاحب حوض پیامبر و قسمت کننده بهشت و جهنم است

اگر سواد داشته باشیم یعنی اینکه شاخص بهشت و جهنم است نه اینکه با چاقو بهشت رو تقسیم کنه



جالبه توجه است اما


رادر اهل سنت مارا به کفر گویی بخاطر اعتقاد به ذکر علی عباده میکند


ا ما به نظر شما این روایت از کجا بدست شیعه رسیده است



قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) :

ذكر علي عبادة .

ذكر علي عبادت است .

منابع أز كتب برادران أهل تسنن :




كنوز الحقائق : 1/134 ................................ البداية والنهاية : 7/357
الجامع الصغير : 2/19 ................................ السراج المنير : 2/299
الصواعق المحرقة : 74 ................................ الفتح الكبير 2/120
الفردوس : 2/367 ................................ ترجمة الامام علي : 2/408
جواهر العقدين : 2/317 ................................ سبل الهدى والرشاد : 11/293
سمط النجوم العوالي : 2/504 ................................ فيض القدير : 3/565
كنز العمال : 6/152 ................................ مناقب سيدنا علي : 34
مناقب الخوارزمي : 2 و 261 ................................ مناقب ابن المغازلي : 206
منتخب كنز العمال : 5/36 ................................ ينابيع المودّة : 281 و 312


پس برادران اهل سنت هم بهتره یک تسبیح بردارن و به ذکر علی ع مشغول شوند



قرآن كريم ميفرمايد :

( إن الذين آمنوا وعملوا الصّالحات أولئك هم خير البريّة ) البيّنة : 7


كساني كه ايمان آوردند وعمل صالح انجام دادند آنها بهترين خلق هستند .


قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) :


يا علي هو أنت وشيعتك تأتون يوم القيامة راضين مرضيّين .


يا علي , مخاطب آيه تو هستي وشيعيانت , روز قيامت مي آييد در حالي كه راضي وخوشحال هستيد .


منابع أز كتب برادران أهل تسنن :


الدرّ المنثور : 6/379 ................................ الإشاعة لأشراط السّاعة : 42
الصّواعق المحرقة : 96 ................................ الفصول المهمّة : 107
المحرّر الوجيز : 5/508 ................................ النّعيم المقيم : 481
تذكرة خواصّ الأمّة : 18 ................................ ترجمة الإمام علي : 2/442
جامع البيان للطّبري : 30/265 ................................ جواهر العقدين : 2/178
ذخائر العقبى : 96 ................................ فتح القدير : 5/464
شواهد التنزيل : 2/356 – 366 ................................ فرائد السّمطين : 1/ب 31
كفاية الطّالب : 118 – 120 ................................ كنوز الحقائق : 2/193
مرآة الزّمان : 4/ورقة 208 ................................ مفتاح النّجا : ورقة 45
مناقب الخوارزمي : 62 و 187 ................................ نظم درر السّمطين : 92
نور الأبصار : 78 و 112 ................................ ينابيع المودّة : 323 و 361




قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) :

إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلو , كتاب الله وعترتي أهل بيتي .


من بين شما چيزي را ميگذارم كه اگر به آن تمسّك كنيد گمراه نميشويد , كتاب خدا وعترتم أهل بيت .


منابع أز كتب برادران أهل تسنن :



منابع أز كتب برادران أهل تسنن :

صحيح مسلم : 4/1873 , چاپ : عيسى البابي ؛ مصر , 1374 هـ
صحيح الترمذي : 5/622 – 663 ................................ المستدرك : 3/109-110 و 148
كفاية الطالب : 12 و 24 و 130 ................................ أسد الغابة : 2/12 , 3/147
أنساب الاشراف : 2/111 ................................ الاعتقاد للبيهقي : 325
الالمام بالاعلام : 3/154 ................................ الخصائص الكبرى : 2/266
البداية والنهاية : 5/209 , 7/349 ................................ التدوين : 2/266 , 3/465
الحدائق لابن الجوزي : 1/397 ................................ الدر المنثور : 2/60 , 6/7
الدر النثير : 1/131 مادّه : ثقل ................................ الجامع الصغير : 1/64 و 104
السنن الكبرى للنسائي : 5/46 و51 ................................ السيرة النبوية للحلبي : 3/308
الصواعق المحرقة : 75 و 89 و 136 ................................ الطبقات الكبرى : 2/194
الكشف والبيان : ج2/ورقه 17 ................................ الفردوس : 1/98
المصنف لابن ابي شيبة : 6/133 ................................ المعجم الصغير : 1/131 و 135
المعجم الاوسط : 3/374 , 4/33 ................................ تاج العروس : 7/345 مادّه : ثقل
تحفة الاحوذي : 10/287 – 290 ................................ تاريخ بغداد : 8/442
تفسير القرآن العظيم : 3/486 , 4/113 تذكرة خواص الامة : 322
تهذيب الاسماء واللغات : 1/159 و 347 تفسير المنار : 6/465
جامع الاصول : 1/287 , 10/102 – 103 حلية الاولياء : 1/355 , 9/64
روح المعاني : 4/17 , 6/173 , 22/15 صحيح ابن خزيمة : 4/62
مسند ابو يعلى : 2/297 و 303 و 376
السيرة النبوية لزيني دحلان : 3/366 – 367
السنة لابن ابي عاصم : 2/351 و643 – 644
جواهر العقدين : 2/27 – 28 و 72 – 73 و 77
السنن الكبرى للبيهقي : 2/148 , 7/30 , 10/113
فرائد السمطين : 2/ب 33 و 42 و 45 و53 و61 – 63
فضائل الصحابة : 2/572 و 585 , 603 و 779 و 786
لسان العرب : 4/538 , 11/88 و 137 مادّه : ثقل , حبل , عترة
مسند أحمد : 3/14 و 17 و26 و59 , 4/366 و 371 , 5/181 – 182
المعجم الكبير : 3/62 – 65 و 200 , 5/170 – 171 و 190 و 205 – 206 و 210
كنز العمال : 1/44 – 45 و 47 – 48 و 96 – 98 , 3/61 , 6/390 , 7/102 و 255 المستدرك : 3/109-110 و 148
كفاية الطالب : 12 و 24 و 130 ................................ أسد الغابة : 2/12 , 3/147
أنساب الاشراف : 2/111 ................................ الاعتقاد للبيهقي : 325
الالمام بالاعلام : 3/154 الخصائص الكبرى : 2/266
البداية والنهاية : 5/209 , 7/349 ................................ التدوين : 2/266 , 3/465
الحدائق لابن الجوزي : 1/397 ................................ الدر المنثور : 2/60 , 6/7
الدر النثير : 1/131 مادّه : ثقل ................................ الجامع الصغير : 1/64 و 104
السنن الكبرى للنسائي : 5/46 و51 ................................ السيرة النبوية للحلبي : 3/308
الصواعق المحرقة : 75 و 89 و 136 ................................ الطبقات الكبرى : 2/194
الكشف والبيان : ج2/ورقه 17 ................................ الفردوس : 1/98
المصنف لابن ابي شيبة : 6/133 ................................ المعجم الصغير : 1/131 و 135
المعجم الاوسط : 3/374 , 4/33 ................................ تاج العروس : 7/345 مادّه : ثقل
تحفة الاحوذي : 10/287 – 290 ................................ تاريخ بغداد : 8/442
تفسير القرآن العظيم : 3/486 , 4/113 تذكرة خواص الامة : 322
تهذيب الاسماء واللغات : 1/159 و 347 تفسير المنار : 6/465
جامع الاصول : 1/287 , 10/102 – 103 حلية الاولياء : 1/355 , 9/64
روح المعاني : 4/17 , 6/173 , 22/15 صحيح ابن خزيمة : 4/62
مسند ابو يعلى : 2/297 و 303 و 376
السيرة النبوية لزيني دحلان : 3/366 – 367
السنة لابن ابي عاصم : 2/351 و643 – 644
جواهر العقدين : 2/27 – 28 و 72 – 73 و 77
السنن الكبرى للبيهقي : 2/148 , 7/30 , 10/113
فرائد السمطين : 2/ب 33 و 42 و 45 و53 و61 – 63
فضائل الصحابة : 2/572 و 585 , 603 و 779 و 786
لسان العرب : 4/538 , 11/88 و 137 مادّه : ثقل , حبل , عترة
مسند أحمد : 3/14 و 17 و26 و59 , 4/366 و 371 , 5/181 – 182
المعجم الكبير : 3/62 – 65 و 200 , 5/170 – 171 و 190 و 205 – 206 و 210
كنز العمال : 1/44 – 45 و 47 – 48 و 96 – 98 , 3/61 , 6/390 , 7/102 و 255
خوب چقدر دیگه سند دوست دارید براتون ارائه بدهم
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  ویرایش شده توسط: ametis   
مرد

 
مگر شما نگفتی در مورد این قضایا چیزی نمی دانی.چی شد یک هو...ببینید رک شما چیزی از منطق و برهان و عقلانیت نمی دانی.شما تنها می توانی در بحث هایی که نیاز به کپی پیست از ویکی و این سایت و اون سات هست موفق باشید.و خیلی در بحث هایی کلامی چیزی برای گفتن ندارید.من تنها به چند مورد از پاسخ های سطحی که حاصل باز هم کژ اندیشی مطلق شماست اشاره می کنم.بقیه را هم دیگر ندید می گیریم و وقتم را پایش نمی گذارم.
ametis: اما اینکه ما چرا یادمان نمیاید خوب مگر ما از شش ماهگی خودمان یادمان میاید مگر ما از دوران جنینی و رحم مادر یادمان میاید
هرچیزی را با هرچیز مقایسه نمی کنند.اینکه ما در شش ماهگی چیزی یادمان نمی آید اولا پدر و مادر و اقوام خوب یادشان می آیند و فیلم و تصویر هم از آن ظبط کرده اند.از طرفی در اینجا هیچگاه گفته نمی شود که خدا در شش ماهگی ما را مورد آزمایش قرار داده و بعد از ما مثلا بیعت گرفته و با ما حرف و حدیثی بیان کرده که مطابق با آزمایشات مثلا ما را درجه و مقامی بدهد و یا مثلا اگر ما در پاسخ خدا بگوییم دوست نداریم در این جهان باشیم خدا ما را محو کند.اما در مورد قضیه ای که من بیان کردم بیان شده که قبل از تولد که ما هنوز استعداد خام هستید و قدرت تفکر و تعقل و اختیار نداریم با ما سخن گفته و با اتمام حجتی کرده و اینها...اینجا است که به مشکل بر می خوریم و من در پست قبل توضیح دادم...
ametis: اینکه ما در طفولیت و مثلا ۶ ماهگی کاری کردیم که تا اخر عمر گرفتارش شدیم مگر به اختیار نبوده
آره یکـــــ بچه در دوران شش ماهگی قدرت اختیار دارد....انسان در دوران شش ماهگی رفتارش غریزی است و به مانند یک سگ و گوسفند اختیاری از خود ندارد...
.تکرار کنید.نمی دانم!!!
ametis: چون عقلش به برخی چیزها نمیرسه پس شاید به همون چیزها هم که رسیده بر اثر نقصان عقلش باشه و درست نباشه
باز کج فهمی.باز عدم درک صحیح.باز سطحی بینی.من کی این استدلا را بیان کردم؟؟شما یکبار دیگه نوشته من رو بخون.من حتی یک قسمت رو برای افرادی امثال شما پررنگ و با رنگ آبی نوشتم:

"""شاید گروهی بگویند که عقل ما ناقص است و ما نمی فهمیم.در پاسخ بگویم که حالا که عقلتان ناقص است و جاهل و اعتراف بر این امر دارید و این تناقض آشکار و واضح را ندید می گیرید،پس اینکه خدا وجود دارد و محمد هم پیامبر اوست نیز می تواند حاصل جهالت شما باشد و حاصل نقصان عقل شما باشد.نقصانی که خود بدان اعتراف دارید"""

شما نوشتی چون عقل به بعضی چیزها نمی رسه!!!ولی من در استدلال خود بیان کردم که اتفاقا عقل اینجا به جایی رسیده و به این رسیده که این اشکال بیان شده به وضوح و آشکار متناض است با عقلانیت.متوجهید.متناقض.این خیلی فرق می کنه با اینکه ما چیزی را ندانیم.وقتی چیزی که آشکارا در نظر ما متناقض با عقلانیت است را می پذیریم.چرا عدم وجود خدا را نیز که از نظر شما متناقض با عقلانیت است نپذیریم.

پس اول خوب متن رو بخون.بعد اگر پاسخی داری.پاسخ بده.مدام به خاطر کج فهمی شما دهها پست بی خود رد و بدل می شه.حالا دوباره انکار و ایراد دیگر بگیر
ametis: یعنی ما چون عقلمون هنوز قد نداده که معنی حرف زدن وال ها رو بفهمیم ........پس هر چی هم در مورد شناخت خطوط باستانی هم اموخته و به اثبات رساندیم هم اشتباهه
در این مثال ما متوجه نشده این که معنی حرف زدن وال ها چیه مثلا.ولی در بیان من ما متوجه شده ایم که قضیه امامت با اون شکل و شمایل متناقض با عقلانیت و متناقض با اختیار و آزادی انسان است....

در کل من همه نوشته های پست شما پاسخ ندادم.فکر کنم تا همین حد کافیه.چبقیه شخنان شما هم اکثرا حاصل از کج فهمی و یا ایراد های بی دلیل و متناقض و از این دست است..
     
  ویرایش شده توسط: naashenas   
صفحه  صفحه 47 از 74:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA