انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 65 از 74:  « پیشین  1  ...  64  65  66  ...  73  74  پسین »

Real Islam - اسلام راستین


زن

andishmand
 
SPARTAK
rostam91

لطفا" کل کل نکنید و موضوع تاپیک رو به چالش نکشید . د رصورت تکرار پست هاتون پاک خواهد شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
مرد

 
rostam91: اول یاد بگیر به مقدسات کسی توهین نکنی که نتیجه منجر میشه به توهین کردن به خود شما
خدایی رو که نمیتونید اثباتش کنید رو من اگر خود خواه بخوانم توهین حساب میشه
اما اگر همین خدا مردم دیگر رو به خوک و میمون تشبیه کنه توهین نیست ؟؟؟؟؟

این استدلال باورمندان به اسلام راستینه

rostam91: جالب اینه که دم از مکتب انسان ساز میزنی و پز اخلاق خوب میدی اما در گفته هات چیزی کاملا برعکس دیده میشه
من نه مدعی انسان سازی هستم نه مدعی مکتب خاصی

اونچه گفتم از انسانیت بود نه مکتب انسان سازی

این مسلمانها هستند که از این مکاتب جعل میکنند

در مورد مبحث هم من ۷ مبحث رو با سند مطرح کردم اگر میخواهید پاسخ بدهید یکی یکی و مستقلا پیگیری کنید این گونه بحث جز مغلطه و سردرد هیچ نداره



rostam91: اینکه افرادی رو به حیوانی تشبیه کنی به معنی اینکه اونها حیوان هستند نیست
یک کم فکر کنید اگر همین مثالها رو در مورد خوده شما کسی بکار ببره اونها رو توهین نمیدونید؟؟؟؟

چرا بر خلاف عقل و شعور انسانی صحبت میکنید و نظر میدهید




rostam91: اینو که قبل از اینکه شما بگی خودم گفتم
اگر کسی مال منو بدزده من حق دارم مالم رو دوباره ازش پس بگیرم حالا یا اینکه برم دادگاه یا وقتی دادگاه صالحه نیست اگه شده ازش بدزدم
محمد اموال خودش رو پس نگرفت بلکه مال دیگری رو غارت کرد


rostam91: آدم دروغگو برای لاپوشانی دروغ اولیش مجبوره دروغ رو با دروغ بپوشونه
شما مدعی توهین به مشرکین شدی کلمه مشرکین رو خوب دقت کن برای همین دو سوره که مربوط به مشرکین هست رو آوردی
متاسفم واقعا برای شما

من همه دلائلم رو گفتم و برای شما نگفتم و باز هم میگم و برای شما نخواهم گفت

امیدوارم حقیقت در نهایت برتری پیدا کنه

هیچ طاعونی مانند دین تا کنون بشریت رو تهدید نکرده است
     
  ویرایش شده توسط: SPARTAK   
مرد

 
ایا میدانید در اسلام راستین برده داری وجود دارد


آیا به دینی که برده داری را به رسمیت بشناسد و به برده دار اجازه بدهد تا با بردگان خود تماس جنسی برقرار کند باور خواهید داشت؟ اگر پاسخ شما مانند هر انسان انساندوست دیگری منفی است، بدانید که شما نیز نمیتوانید باورمند به اسلام باشید. برای کسانی که بدون خواندن قرآن به آن باور دارند شاید این مسئله اندکی باور نکردنی به نظر بیاید ولی این مسئله واقعیت دارد.

برده داری از شر ترین رسوم بشری است که در بسیاری از کشورها و فرهنگها تمرین میشده است. برده انسانی است که از املاک و اموال اربابش به شمار میرود و بدون هیچ حقوقی باید برای او کار کند. بردگان میتوانند با یکدیگر ازدواج کنند اما فرزندان آنها نیز برده خواهند ماند. برده داری پس از حمله نخستین اعراب مسلمان، به ایران وارد شد و تا زمان رضا شاه پهلوی رایج بود. یکی از ویژگیهای شایسته ایران باستان این بوده است که در آن هرگز برده داری وجود نداشته است.

ارائه اسناد و مدارک از قرآن و کتابهای اسلامی

در ادبیات قرآن «بنده» به معنی «برده مرد» و «کنیز» به معنی «برده زن» است و معمولا با کلمه «عبد» و یا «وَمَا مَلَكَتْ» (آنچه مالک آن هستید) از آن یاد شده است. این دو نباید با خدمتکاری که در ازای خدمت به شخصی پولی را دریافت میکند اشتباه گرفته شود. برده و کنیز بین انسانها معامله میشوند یا در جنگها توسط مسلمانان تصرف میشوند و تا زمانیکه صاحب آنها، آنها را آزاد نکند برده خواهند ماند. مرد مسلمان میتواند با برده زن (کنیزش) رابطه جنسی برقرار کند. بر اساس ماده چهارم اعلامیه جهانشمول حقوق بشر سازمان ملل متحد احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است.

در باورهای اسلامی اسرای جنگی حکم برده را دارند، و از اهداف مهم مسلمانان برای حمله به سایر کشورهای مختلف در قرون نخستین اسلام، برده کردن ملتهای مختلف و خوردن از مال آنها و دسترنج آنها بصورت مادام العمر و دست یابی به زنان آنان بوده است (1). با این مقدمه کوتاه اکنون شایسته است که به سراغ قرآن کتاب غیر مقدس مسلمانان برویم.

(1) برای نمونه ای آشکار از این واقعیت مراجعه کنید الأزدی (دو نسخه خطی پاریس) ورق 39/ب – 40/الف (71/ب)


پاسخ عمر به ابوعبیده، پیرامون رفتار با سرزمین گشوده

به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر

از بنده خدا امیر مومنان عمر به ابوعبیده بن جراح، درود بر تو. من همراه تو آن فریدگاری را میستایم که جز او خدایی نیست. اما بعد، نامه تو به من رسید. در آن از گرامیداشت مومنان و خواری دشمنان خدا به وسیله او و نگهداری ما از آسیب دشمنانمان به کمک آفریدگار، سخن گفته بودی. خدای را در برابر نیکی و نعمت شایسته او نسبت به ما در گذشته و حال که به گروهی از مومنان تندرستی بخشید و گروهی دیگر را با شهادت ارج نهاد، سپاس میگوییم. شهادت همراه با خرسندی پروردگار و بزرگداشت وی، بر شهیدان گوارا باد. از او می خواهیم که ما را از پاداش آنان بی بهره نگرداند و پس از ایشان ما را پراکنده نسازد. به راستی که آنان خدای را خیر خواه بودند و آنچه را که باید، به انجام رساندند. آنچه کردند برای خدا بود و نیز آن را برای خویشتن، آماده می ساختند. آنچه را که پیرامون سرزمینی که مسلمانان بر آن و مردمان آن دست یافته اند یاد کرده بودی، به راستی دریافتم. شماری از مسلمانان گفته بودند که مردمان آنجا در همانجا نگهدارند تا زمین را آباد سازند و به مسلمانان گزیت (جزیه) بپردازند و برخی دیگر گفته بودند که آنان را میان خود قسمت کنند. در آنچه به من نوشته بودی نگریستم و به آنچه که از من پرسیده بودی، اندیشیدم. من بر این باورم که ایشان در سرزمین خود بمانند و گزیت بپردازند. گزیت به دست آمده را میان مسلمانان پخش کنیم. این مردم زمین خود را آباد خواهند ساخت، زیرا آنان به آن کار از دیگران داناتر و نیرومندترند. آیا تو میپنداری چنانچه ما مردم آنجا را میان خود پخش کنیم، برای مسلمانان پس از ما، چه کسی خواهد ماند؟سوگند به خدا که در آن صورت، ایشان کسی را برای سخن گفتن نخواهند یافت و کسی با آنان سخن نخواهد گفت و نیز از دست آورده هیچ کس، سودی نخواهند برد. ولی تا اینان زنده اند، مسلمانان از دسترنجشان خواهند خورد و آنگاه که بمیرند و ما نیز بمیریم، فرزندانمان تا زنده اند، از دست آورده فرزندان ایشان خواهند خورد، و تا آیین اسلام تواناست، آنا ن بردگان مسلمانان و اسلام خواهند بود.از این رو، بر ایشان سر گزیت بنه و از اسیر ساختن آنان دست بدار و مگذار که مسلمانان بر ایشان ستم کنند، یا زیانی رسانند و داراییشان را به ناحق بخورند.

نقل شده از نامه ها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، تحقیق و گرد آورده دکتر محمد حمیدالله ترجمه دکتر سید محمد حسینی. کتاب سال 1375 چاپ انتشارات سروش 1377. صفحه 529.







سوره روم آیه 28

ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.

برای شما از خودتان مثلی می آورد : مگر بندگانتان در آنچه به شما روزی ، داده ايم با شما شريک هستند تا در مال با شما برابر باشند و همچنان که شما آزادان از يکديگر می ترسيد از آنها هم بيمناک باشيد؟ آيات را برای مردمی که تعقل می کنند اين سان تفصيل می دهيم.


سوره نحل آیه 75

ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.

خدا برده زر خريدی را مثل می زند که هيچ قدرتی ندارد، و کسی را که از، جانب خويش رزق نيکويش داده ايم و در نهان و آشکارا انفاق می کند آيااين دو برابرند ? سپاس خاص خداست ، ولی بيشترشان نادانند.

در این آیات برده تعریف میشود، برده «هیچ قدرتی ندارد» و با ارباب خود برابر نیست.

سوره معارج آیات 29 و 30


وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ.

و کسانی که شرمگاه خويش نگه می دارند؛ مگر برای همسرانشان يا کنيزانشان ، که در اين حال ملامتی بر آنها نيست.

سوره مومنون آیات 5 و 6

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ.

و آنان که شرمگاه خود را نگه می دارند؛ جز بر همسران يا کنيزان خويش، که در نزديکی با آنان مورد ملامت قرار نمی گيرند.

سوره المومنون آیه 1 تا 7


قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ؛وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ؛فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ.

به تحقيق رستگار شدند مؤمنان؛آنان ، که در نمازشان خشوع می ورزند؛و آنان که از بيهوده اعراض می کنند؛و آنان که زکات را می پردازند؛و آنان که شرمگاه خود را نگه می دارند؛ جز بر همسران يا کنيزان خويش، که در نزديکی با آنان مورد ملامت قرار نمی گيرند؛و کسانی که غير از اين دو بجويند از حد خويش تجاوز کرده اند.

سوره نساء آیه 24

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا.

و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند از کتاب خدا پيروی کنيد و جز اينها ، زنان ديگر هر گاه در طلب آنان از مال خويش مهری بپردازيد و آنها را به نکاح در آوريد نه به زنا ، بر شما حلال شده اند و زنانی را که از آنها تمتع می گيريد واجب است که مهرشان را بدهيد و پس از مهر معين ، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهيد گناهی نيست هر آينه خدا دانا و حکيم است.

این آیه نشان میدهد که مسلمانان در جنگ میتوانند به زنانی که به دستشان می افتد همبستر شوند، و از آنجا که بسیار بعید است هیچ اسیر جنگی تمایلی به همبستر شدن با دشمن داشته باشد کاملاً واقع گرایانه است که بگوییم مسلمانان در جنگ میتوانند به زنان طرف مقابل تجاوز کنند. توجه کنید که شوهر داشتن و یا نداشتن زن اسیر تاثیری در حکم او ندارد و آیه صریحاً از «زنان شوهردار» صحبت میکند.

پیاده شدن این حکم ضد بشر اسلامی را میتوان در زمان خود محمد دید، همانگونه که گفته شد محمد با صفیه دقیقاً همین کار را کرده است، یعنی در جنگ او را تصاحب کرد و با او همبستر شد. اعراب در حمله به ایران نیز چنین کاری کرده بودند و در تاریخ میتوان رد و پای آنرا دید:

شرح السِّیر الکبیر، سرخسی 173/1 (شماره المنجد:355)،

از مهلِّب بن ابی صُفره روایت است که گفت: در روزگار عمر شهر اهواز را محاصره کردیم و آن را گشودیم، ولی مردم این شهر با عمر در صلح بوده اند-پس به زنانی دست یافتیم و با آنان در آمیختیم. این خبر به عمر رسید و به ما نوشت:

فرزندانتان را بردارید و زنان مردم اهواز را به ایشان بازگردانید. (3)

شرح السیر الکبیر، سرخسی 173/1 (شماره المنجد:355)،

از عطاء روایت است که گفت: شوشتر با صلح گشوده شد؛ ولی مردم آن کافر شدند. مجاهدان اسلام با آنان پیکار کردند و اسیرشان کردند و مسلمانان به زنان ایشان دست یافتند و زنان از آنان فرزند آوردند. عمر دستور داد که زنان را آزاد کنند و آنها را از مسلمانها جدا سازند. (4)

سوره احزاب آیه 50

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.

ای پيامبر ، ما زنانی را که مهرشان را داده ای و آنان را که به عنوان ، غنايم جنگی که خدا به تو ارزانی داشته است مالک شده ایو دختر عموها و دختر عمه ها و دختر داييها و دختر خاله های تو را که با تو مهاجرت کرده اند بر تو حلال کرديم ، و نيز زن مؤمنی را که خود را به پيامبر بخشيده باشد، هر گاه پيامبر بخواهد او را به زنی گيرد اين حکم ويژه توست نه ديگرمؤمنان ما می دانيم در باره زنانشان و کنيزانشان چه حکمی کرده ايم ، تابرای تو مشکلی پيش نيايد و خدا آمرزنده و مهربان است.




سوره احزاب آیه 52

لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا.

بعد از اين زنان ، هيچ زنی بر تو حلال نيست و نيز زنی به جای ايشان ، اختيار کردن ، هر چند تو رااز زيبايی او خوش آيد ، مگرآنچه به غنيمت به دست تو افتد و خدا مراقب هر چيزی است.
     
  
مرد

 
SPARTAK: محمد اموال خودش رو پس نگرفت بلکه مال دیگری رو غارت کرد
یعنی از این جواب بهتر بلد نبودی بنویسی؟!
چه فرقی میکنه اموال دیگر مسلمین یا اموال خودش پیامبر بعنوان رهبر و فرمانده موظف به اعاده حقوق امتش هست مهم اینه که اون کاروان از غارت اموال مهاجرین مکه بدست اومده بود فرقی نمی کنه که تمام اون کاروان از اون اموال باشه یا بخش اعظمش اینجا مهم اینه که به تلافی کاری که با مردم مهاجر کردن تنبیه بشن
SPARTAK: امیدوارم حقیقت در نهایت برتری پیدا کنه
حقیقت برتری پیدا کرده محمدی که یک تنه بود تونست پیروز بشه بر سرزمینی بزرگ

عموما مخالفین اسلام برای نقد اسلام و زیر سوال بردن سلام میان و رهبران کشورهای اسلامی رو نقد میکنن یا فورا میرن دنبال اینکه چرا زن نصف مرده یا چرا گفته کفار رو گردن بزنین یا برده داری چرا بوده!!! بدون اینکه دلیل اینکه چرا گفته کفار رو گردن بزنین و کدوم کفار رو باید گردن زد رو بدونن یا دلیل اینکه چرا زن نصف مرد ارث میبره چیه یا اگه برده داری بوده چه شرایطی داشته و چرا بوده
برای این قبیل افراد فقط بودن فعل مهمه نه دلایل اینگونه اشخاص اینهمه صفات خوب رو که برخواسته از اسلام هست و بهش تاکید میشه رو نمی بینن
باید گفت عدم مطالعه صحیح قرآن و طوطی وار خوندن اون باعث این دیدگاه میشه
یرای نمونه اسلام در سوره حجرات خداوند ما رو بداشتن این صفات فرا میخونه
۱-قبل از قضاوت تحقیق کنید ۲-صلح و آشتی ایجاد کنید ۳-عادلانه رفتار کنید ۴-مسخره نکنید ۵-از همدیگر عیبجوئی نکنید ۶-یکدیگر را با القاب بد صدا نزنید ۷-از بدگمانی نسبت به هم پرهیز کنید ۸-تجسس نکنید ۹- غیبت نکنید
اینها بخشی از صفات یک مسلمان راستینه حالا شما کسی رو سراغ دارین که این حداقل صفات رو داشته باشه؟!
کدوم مسلمان امروزی حاضره خودش شب گشنه باشه و همسایه بغلیش رو در گرسنگی نبینه؟
پس مشکل در اسلام نیست مشکل در خود مردمه که دستورات دین رو به شکل اجرا نمیکنن
     
  
مرد

 
rostam91: مهم اینه که اون کاروان از غارت اموال مهاجرین مکه بدست اومده بود
این حقیقت نداره rostam91: ۱-قبل از قضاوت تحقیق کنید ۲-صلح و آشتی ایجاد کنید ۳-عادلانه رفتار کنید ۴-مسخره نکنید ۵-از همدیگر عیبجوئی نکنید ۶-یکدیگر را با القاب بد صدا نزنید ۷-از بدگمانی نسبت به هم پرهیز کنید ۸-تجسس نکنید ۹- غیبت نکنید
اسلام احکام بسیار خوبی هم داره اما مساله اینه


در نقد کسینمیاد خوبی های دیگری رو بیان کنه

نقد فیلم هم همینطوه میاد اشکالات برترین قیلمهای دنیا رو هم میگیره چون نقده و تحلیل نیست اما نقد کننده با کلیت موضوع موافقه که دست به نقد میزنه


اینجا بحث نقد نیست بحق رد اسلام است از یسخ و بن


اسلام خیلی به خوبیها هم سفارش کرده اما به شکلی فاشیستی همه امتیازات و خوبیها رو برای باورمندان به اسلام و حق اونها میدونه


و بقیه رو خوک و میمون و خر و کرو لال خطاب میکنه

اسلام دینی قدیمی هست که باید نسوخ بشه یا اصلاح و نو سازی بشه اگر تا بحال این شکلی مونده و به این فلاکت افتاده دلیلش افرادی هستند که منافعشون در گرو بودن اسلامه


عمر دنیا و بشر میلیار ساله و میلیونها دین اومدن و منسوخ شدن

اینکه یک دینی ۱۴۰۰ سال بمونه در مقایسه با تاریخ وجود بشر اصلا رقم قابل توجهی نیست


ضمن اینکه اگر این ماندگاری و شیوع نشانه حقانیت اسلامه دین مسیحیت هم قدیمی تره و هم شیوع بیشتری داشته rostam91: پس مشکل در اسلام نیست مشکل در خود مردمه که دستورات دین رو به شکل اجرا نمیکنن
مثل اینه که تو یک اتوبان حداکثر سرعت رو بزارن ۶۰ ک م

بعد هیچکسرعایت نکنه

اونوقت همه رو جریمه کنن که تقصیر مردمه که رعایت نمیکنن


اما دوستان


قانونی که وجودش منافی فهم و درک بشری است و غیر قابل اجرا باید عوض بشه

rostam91: اینها بخشی از صفات یک مسلمان راستینه حالا شما کسی رو سراغ دارین که این حداقل صفات رو داشته باشه؟!
اولا هیچکدمش واجب نیست و اگر مسلمونی این صفات رو نداشت نمیشه غیر مسلمون


ضمنا اگر اینها صفات یک مسلمانه

کافر کشی....زنان متعدد گرفتن....با دختر ۹ ساله همخوابگی کردن....زن رو ادم به حساب نیاوردن ....برده داری و.....هم جزو صفات بارز یک مسلمانه


منتا پای خوبیها که میرسه خوده مسلمونها داد میزنن ...کو مسلمان

انما پای این کارهای زشت و کریه که میرسه همه مردم مسلمانه دو آتیشه و ده آتیشه میشن
     
  
مرد

 
SPARTAK: این حقیقت نداره
ولله تاریخ و روایات اینو میگه حالا شما میگی حقیقت نداره میل خودتونه
SPARTAK: ضمن اینکه اگر این ماندگاری و شیوع نشانه حقانیت اسلامه دین مسیحیت هم قدیمی تره و هم شیوع بیشتری داشته
مگر اسلام مسحیت رو رد کرده ؟! همون خدائی که از طریق محمد اسلام رو برای مردم هدیه آورد از طریق عیسی هم دینش رو بر مردم اون دوران عرضه داشت
اسلام یعنی تسلیم و سرسپردگی به الله ، در دین اسلام همون معنی رو میده در مسیحیت و یهودیت هم همون معنی در هر سه دین خداوند به یک شکل و به صورت تکاملی دینش رو عرضه داشت در همه اونها بندگی خاص خداست اما به مرور هر سه دین از مسیر اصلی منحرف شد و الآن سرسپردگی برای مادیاته تا خداوند
همانطور که بعد از دین نوح ، دین یهودیت اومد و اولی نسخ شد بعد از یهودیت هم دین مسیحیت اومد و یهودیت از منظر خداوند نسخ بعد از مسیحیت هم اسلام اومد.
SPARTAK: قانونی که وجودش منافی فهم و درک بشری است و غیر قابل اجرا باید عوض بشه
انسان محدود آفریده شده و همیشه محدود خواهد بود هر چقدر که پیشرفت کنه اون محدودیت از بین نمیره
پس طبیعی هست که انسان محدود نتونه همه چیز رو درک کنه پس دلیل نمیشه که بگیم چون منافی عقل بشره پس بدرد نمیخوره
روح یا جان یا عامل زندگی یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو بزاری ،وجود داره ! ولی عقل انسان از درکش عاجز همانطور که شما میگی نیست ولی حقیقت اینه که هست چون قلب انسان مرده کار نمیکنه و قلب انسان سالم کار میکنه و اگه قلب مرده رو به بدن زنده پیوند بزنن به کار میافته ولی قلب زنده رو به مرده پیوند بزنن هیچگاه کار نمی کنه پس این وسط عاملی هست که انسان هنوز به ماهیت اون پی نبرده
SPARTAK: اولا هیچکدمش واجب نیست و اگر مسلمونی این صفات رو نداشت نمیشه غیر مسلمون
!!!!!
کدوم یکی واجب نیست؟ همه اینهائی که گفتم واجبه
واجبه شما بدون تحقیق قضاوت نکنی واجبه عادلانه رفتار کنید واجبه غیبت نکنید و ....
اونی که شما مد نظرته و شرط اسلام داشتن یا خروج از اسلامه ارکان دین هست نه واجبات
ارکان شامل توحید نبوت و معاد و فروع شامل نماز روزه زکات حج
SPARTAK: ضمنا اگر اینها صفات یک مسلمانه

کافر کشی....زنان متعدد گرفتن....با دختر ۹ ساله همخوابگی کردن....زن رو ادم به حساب نیاوردن ....برده داری و.....هم جزو صفات بارز یک مسلمانه
گفتی کافر کشی ، در اسلام تنها زمانی که کافر با شما سر جنگ داره میتونی اونو بکشی به همین منظور در اسلام بارها مشاهده میشه که از کفار و اهل کتابی که با مسلمین نمیجنگیدند جزیه گرفته میشه و از اونها در مقابل جزیه حفاظت میشه
زنان متعدد گرفتن رو گفتی، هنوز نمیدونی که خداوند در اسلام اجازه گرفتن تا چهار زن رو در صورت رعایت عدالت داده و در پایان همون اجازه یادآور شده که شما نمیتونید با عدالت رفتار کنید پس یک زن براتون بهتره
راجب دختر ۹ ساله که زیاد نوشتم
زن رو آدکم حساب نکردن هم دروغی بیشرمانه هست
در قرآن یکی از بلندترین سور قرآن بنام زن هست که در اون به امور زنان اشاره شده همچنین رفتار پیامبر با همسرانشون نشونمیگه که حرف شما تنها یاوه سرائی بیش نیست
عطوفت و مهربانی با همسر
خوش­رفتاری با همسر
مساوات و عدل بین همسران
هدیه دادن پیامبر(ص) به همسر
همكاری با همسران در كارهای خانه

اینها از جمله رفتارهای پیامبر با همسرانشون بوده که در روایات نقل شده و راجب هر کدوم خواستی داستانش رو برای نمونه میارم
از دیدگاه قرآن هم :
آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء

‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهاً وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً ‏

‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! براي شما درست نيست كه زنان را ( همچون كالائي ) به ارث بريد، حال آن كه آنان چنين كاري را نمي‌پسندند و وادار بدان مي‌گردند . و آنان را تحت فشار قرار ندهيد تا بدين وسيله برخي از آنچه را كه بديشان داده‌ايد فراچنگ آريد . مگر اين كه آنان دچار گناه آشكاري شوند . و با زنان خود به طور شايسته معاشرت كنيد ، و اگر هم از آنان ( به جهاتي ) كراهت داشتيد ( شتاب نكنيد و زود تصميم به جدائي نگيريد ) زيرا كه چه بسا از چيزي بدتان بيايد و خداوند در آن خير و خوبي فراواني قرار بدهد .
از برده داری نوشتی که در موردش به اندازه کافی سخن گفتیم
     
  
مرد

 
rostam91: ولله تاریخ و روایات اینو میگه حالا شما میگی حقیقت نداره میل خودتونه
لطفا میفرمایئد در کجای یک تاریخ نامهذکر شده محمد یکبار و اونهم برای پس گرفتن اموالش کاروان رو غارت کرد

rostam91: مگر اسلام مسحیت رو رد کرده ؟! همون خدائی که از طریق محمد اسلام رو برای مردم هدیه آورد از طریق عیسی هم دینش رو بر مردم اون دوران عرضه داشت
پیروان هیچ دینی رو خدا بعد از ظهور اسلام رستگار نمیدونه بلکه همه رو موظف میدونه مسلمان بشوند خودت میگی ادیان دیگه نسخ شده

rostam91: همانطور که بعد از دین نوح ، دین یهودیت اومد و اولی نسخ شد بعد از یهودیت هم دین مسیحیت اومد و یهودیت از منظر خداوند نسخ بعد از مسیحیت هم اسلام اومد.
همینه دیگه شما همه ادیان رو نسخ شده میدونید ...بعد میگید قبولشون داید



وقتی نسخ میشه چیزی یعنی ابطال میشه

rostam91: انسان محدود آفریده شده و همیشه محدود خواهد بود هر چقدر که پیشرفت کنه اون محدودیت از بین نمیره
همه موجودات محدودیت هایی دارند و هیچ لزومی وجود نداره موجود بسیط الید باشه

rostam91: پس طبیعی هست که انسان محدود نتونه همه چیز رو درک کنه پس دلیل نمیشه که بگیم چون منافی عقل بشره پس بدرد نمیخوره
این حرف بی معنیه

چون انسان داره کم کم به همه رمز و رموز پیدایش و جهان دست پیدا میکنه


جالبه که در این همه سال هر چیزی که انسانکشف کرده پایهعلمی داشته و خارق العاده نبوده

و اعجاز دانستن خیلی از عوامل طبیعی فقط از سر جهل انسان بوده


انسانها زمانی کسوف و خسوف رو معجزه میدانستند ولی امروز معلوم شد ایناتفاقات کاملا علمی و قابل پیش بینی با احتساب دق و ثانیه هستند

چیزهایی رو هم که شما امروز معجه و نشانه قدرت خدا میدونید قطعا دیر یا زود کشف میشه


مهم تر از همه اینکه

از میان این همه ادعا هنوز به هیچ معجزه ای نرسیدیم


یعنی علم هزاران خرافه دینی رو افشا کرده و حتی یکبارنشده اون خرافه ها و یا باور های به معجزه درست باشه




rostam91: روح یا جان یا عامل زندگی یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو بزاری ،وجود داره ! ولی عقل انسان از درکش عاجز همانطور که شما میگی نیست ولی حقیقت اینه که هست چون قلب انسان مرده کار نمیکنه
اخب قلب ادم مرده کار نکنه چه ربطی به روح داره


ماشین بی بنزین هم کار نمیکنه یعنی اینکه وقتی بنزین داشته روح هم داشته

بدن انسان به گزینه هایی برای نده بودن نیاز داره تا وقتی این گزاره ها درست بهش برسه اعضای بدن درست کار میکنه و وقتی نقصانی بوجود اومد حیات تبدیل به ممان مبشه

rostam91: و اگه قلب مرده رو به بدن زنده پیوند بزنن به کار میافته ولی قلب زنده رو به مرده پیوند بزنن هیچگاه کار نمی کنه پس این وسط عاملی هست که انسان هنوز به ماهیت اون پی نبرده
این حرفها خنده داره اولا پیوند باید در شرایط خاصی باشه و نمیشه قلب یک مرده رو انسان زنده گذاشت پیوند قلب شرایط خودش رو داره و اگر چند دق از مرگ بیشتر بگذره بلا استفاده است

کلی بگم اعضا تا وقتی قابل استفاده هستند که علایم حیاتی و نحوه نگهداری اونها رعایت شده باشه

rostam91: پس این وسط عاملی هست که انسان هنوز به ماهیت اون پی نبرده
اون اسمش حیات هست چیز عجیبی هم نیست


شما یک عضو کاملا مرده رو متصل به یک موجد یا انسان کاملا زنده بکن هرگز حیات به اون عضو مرده بر نمیگرده

پس بیخودی دلایل الکی نیار دوست گرامی


rostam91: کدوم یکی واجب نیست؟ همه اینهائی که گفتم واجبه
واجبه شما بدون تحقیق قضاوت نکنی واجبه عادلانه رفتار کنید واجبه غیبت نکنید و ....
شرمنده ولی این وجوب ها به درد خودشون میخوره

یک مسلمون اگر الان غیبت کنه میگیرن و مجبورش میکنن از غیبت شونده عذر بخواد یا دلجویی کنه

مردی که بین بچه های خودش رعالیت عدالت رو نمیکنه یا بین ۴ تا زن خودش چیکارش میکنن


خدای شما زرنگه

این چیزها رو سفارش کرده و گفته اگر انجام ندهید اون دنیا عقوبت میشوید که هیچکس هم اون دنیا رو ندیده و اصلا معلوم نیست باشه



مشکل هم همینه اگر به محمد و مقدسات اهانت کنی تو همین دنیا میکشنت

اگر از دین اسلام برگردی تو همین دنیا میکشنت

اگر زنا کنی تو همین دنیا بابات رو در میارن


اما وقتی حرف اخلاقیات است اگر غیبت کردی بین زن و بچه عدالت نداشتی اگر دروغ گفتی و بدون تحقیق قضاوت کردی


خدا حواله ات میده به اون دنیا ...یعنی پشم و کشک

در دینی که

خداش گفته مجازه مردها چند تا زن بگیرن .....میگیرن

خدا ش گفته مجازه کنیز هر چند تا خواستن بگیرن .....و میگیرن

خداش گفته مجازه مردهای پیرش دختر ۶ ساله عقد کنن و در ۹ سالگی باهاش جماع کنن ......و میکنن


حالا همین خدا گفته

دروغ نگن ......اما میگن ...................گفته غیبت نکنید ....اما غیبت میکننو......

این چه دینی هست ....تازه خداش میگه کامله و برای همه اعصار و قرون و همه جا اما هیچ جا قابل اجرا نیست

rostam91: ارکان شامل توحید نبوت و معاد و فروع شامل نماز روزه زکات حج
کفر و ارتداد شامل نفی نبوت و نماز و روزه هم هست دقت کنید میگم نفیاینها یعنی کسی بگه من نماز رو قبول ندارم اصلا یا نبوت محمد رو قبول ندارم این ادم از اسلام خارجه

شما احکام رو با اینکه میدونید اما تدلیس میکنید

rostam91: گفتی کافر کشی ، در اسلام تنها زمانی که کافر با شما سر جنگ داره میتونی اونو بکشی به همین منظور در اسلام بارها مشاهده میشه که از کفار و اهل کتابی که با مسلمین نمیجنگیدند جزیه گرفته میشه و از اونها در مقابل جزیه حفاظت میشه
میشه نمونه کافرانی رو که جزیه دادن بگید

اهل کتاب درسته

ضمنا عمر پس به چه حقی به ایران و مصر و سوریه حمله کرد چه حقی داشت

rostam91: زنان متعدد گرفتن رو گفتی، هنوز نمیدونی که خداوند در اسلام اجازه گرفتن تا چهار زن رو در صورت رعایت عدالت داده و در پایان همون اجازه یادآور شده که شما نمیتونید با عدالت رفتار کنید پس یک زن براتون بهتره
ولی ممنوع نکرده و میدونی بسیاری از افراد چند تا ن دارند در همین حال حاضر و بین اهل سنت رواج بیشتره و بین شیعه صیغه رواج داره

همونطور که عر کردم در این گونه موارد خدا میگه بهتره ....و سفارش میکنه که بهتره فلان کار رو بکنید یا نکنید

rostam91: راجب دختر ۹ ساله که زیاد نوشتم

راجب دختر ۹ ساله جواب ندادی و فقط دروغ نوشتی

شما گفتی شرط زفاف بلوغه در حالیکه دینت میگه ۹ ساله و در نه سالگی دختر هنوز بالغ نشده اغلبا

rostam91: زن رو آدکم حساب نکردن هم دروغی بیشرمانه هست
در قرآن یکی از بلندترین سور قرآن بنام زن هست که در اون به امور زنان اشاره شده همچنین رفتار پیامبر با همسرانشون نشونمیگه که حرف شما تنها یاوه سرائی بیش نیست
خدا به گاو هم در قران یک سوره خیلی بزرگتر اختصاص داده پس لابد اهمیت گاو در اسلام بیشتره؟؟؟؟


دلایلتون واقعا سخره گرفتن عقل انسانه

همچنینی در اسلام زن خیلی مهم هست مخصوصا برای شهوت رانی و سو استفاده .....تو سری زدن......سرویس گرفتن ....کار خونه کردن و بچه نگه داشتن و......

در سوره نسا هم اگر همه تکریم مقام زن و حقوقش بود حرف شما درست اما اینگون نیست



rostam91: اینها از جمله رفتارهای پیامبر با همسرانشون بوده که در روایات نقل شده و راجب هر کدوم خواستی داستانش رو برای نمونه میارم
از دیدگاه قرآن هم :
اره دیدیم وقتی حفصه چند دقیقه از خونه خارج شد چطور محمد ماریه روبه آغوش کشید با اینکه نوبت حفصه بود و وقتی حفصه اعتراض کرد ایه اومد که

ای زنان پیامبر خفه بشوید و گرنه محمد شما رو طلاق میده و ما بهتر از شما و باکره بهش میدیم


اینها نمونه های تکریم زنان از سمت پیامبرتونه

rostam91: از برده داری نوشتی که در موردش به اندازه کافی سخن گفتیم
گفتم که دلایلتون همه از همین دست هست

بهانه است نه دلیل

مثل اینکه اختصاص یک سوره بلند به زنان رو درقران نشانه تکریم زنانو توجه خدا به اونها میدونید

در الیکه سوره بقره از سوره نسا بزرگتره پسدر نتیجه خدا گاو ها رو بیش از زنان تکریم کرده در قرآن؟؟؟؟؟؟؟
     
  
مرد

 
SPARTAK: لطفا میفرمایئد در کجای یک تاریخ نامهذکر شده محمد یکبار و اونهم برای پس گرفتن اموالش کاروان رو غارت کرد
مطالب رو دقیق نمیخونی متاسفانه
من گفتم محمد کاروانی رو غارت کرده؟!!!!
گفتم به محمد خبر اون کاروان رسید و اونها برای تصاحب کاروان یا به قول شما غارتش بیرون رفتن اما خدا چیز دیگری مقدر کرده بود
rostam91: فقط مطالب برای پر کردن پست بدون سند بدون ذکر جزئیات ...
پیامبر تنها یک بار به قصد حمله به کاروان قریش حرکت کرد اون هم زمانی بود که خبر دار شد مکیان خانه های مردم مهاجر به مدینه رو غارت کردن و از وسایل اونها کاروانی به سمت دمشق راهی کردن به رهبری ابوسفیان
پیامبر و ۳۱۳ نفر به سمت اونها رفتن که مکیان متوجه شدن و به سوی اونها سپاهی با ۹۰۰ نفر فرستادن که نتیجه شد جنگ بدر
اما آیه ای که درباره اون واقعه اومده
سوره أنفال آيه 7

‏ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ

‏( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) آن گاه را كه خداوند پيروزي بر يكي از دو دسته را به شما وعده داد . ( پيروزي بر كاروان تجاري قريش به سرپرستي ابوسفيان ، و يا پيروزي بر لشكري كه از مكّه تدارك شده بود و به سرپرستي ابوجهل براي نجات كاروان آمده بود ) . شما دوست مي‌داشتيد دسته‌اي نصيب شما گردد كه از قدرت و قوّت چنداني برخوردار نيست ( كه كاروان بود ، ) ولي خدا مي‌خواست حق را با سخنان خود ظاهر و استوار گرداند و كافران را ريشه‌كن كند.
SPARTAK: همینه دیگه شما همه ادیان رو نسخ شده میدونید ...بعد میگید قبولشون داید



وقتی نسخ میشه چیزی یعنی ابطال میشه
باز هم نگرفتی گفتم
rostam91: همون خدائی که از طریق محمد اسلام رو برای مردم هدیه آورد از طریق عیسی هم دینش رو بر مردم اون دوران عرضه داشت
برای اون دوران نه این دوران
خداوند پیامبران زیادی فرستاده و یکی پس از دیگری به خدای واحد دعوت کردند همه اونها رو یک مسلمان موظف قبولشون کنه یعنی من نمیتونم محمد رو قبول داشته باشم و عیسی رو نه
اما صحبت اینه که اون دینی که عیسی علیه السلام آورده با دینی که الآ» مسحیت ازش حرف میزنند تحریفات زیادی درش هست و اینکه دستورات عبادات و همینطور دستورات اجتماعی اسلام فراگیرتر از مسیحیت هست
سوره بقرة آيه 136

‏ قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ‏

‏بگوئيد : ايمان داريم به خدا و آنچه بر ما نازل گشته ، و آنچه بر ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، و اسباط ( يعني نوادگان يعقوب ) نازل شده است ، و به آنچه براي موسي و عيسي آمده است ، و به آنچه براي ( همه ) پيغمبران از طرف پروردگارشان آمده است . ميان هيچ يك از آنان جدائي نمياندازيم ( نه اين كه مثل يهوديان يا عيسويان ، بعضيها را بپذيريم و بعضيها را نپذيريم . بلكه همه پيغمبران را راهنماي بشريّت در عصر خود ميدانيم و كتابهايشان را به طور اجمال ميپذيريم ) و ما تسليم ( فرمان ) خدا هستيم .‏

سوره بقرة آيه 285

‏ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ‏

‏فرستاده ( خدا ، محمّد ) معتقد است بدانچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان ( نيز ) بدان باور دارند . همگي به خدا و فرشتگان او و كتابهاي وي و پيغمبرانش ايمان داشته ( و ميگويند : ) ميان هيچ يك از پيغمبران او فرق نميگذاريم . و ميگويند : شنيديم و اطاعت كرديم . پروردگارا ! آمرزش تو را خواهانيم ، و بازگشت به سوي تو است .‏

SPARTAK: چون انسان داره کم کم به همه رمز و رموز پیدایش و جهان دست پیدا میکنه
کدوم همه رموز؟! هر بار که چیزی رو کشف میکنه ده چیز لاینحل دیگه پیش میاد
تا ۱۰ سال پیش فکر میکردن عمر زمین چندصد میلیون ساله الآن به میلیارد رسیدن یا فکر میکردن فقط کهکشان راه شیری هست اما الان هزاران کهکشان وجود داره یه کلیپ دیدم که میگه هنوز جهانی وجود داره که نورش با اینکه ۸ میلیارد سال از عمر جهان ما میگذره به ما نرسیده
یا بیماری ابولا در عصر هنوز ناشناخته ! اینو درمان کنن یه بیماری جدید میاد پس هیچگاه انسان نمی تونه به کل رموز دست پیدا کنه
SPARTAK: اون اسمش حیات هست چیز عجیبی هم نیست
حالا شما بگو حیات من میگم روح یکی دیگه میگه جان... مهم اینه که هست و علم چیزی ازش نمیدونه چون تاگه میتونست اونو کنترل کنه میتونست مانع مرگ بشه
SPARTAK: شما یک عضو کاملا مرده رو متصل به یک موجد یا انسان کاملا زنده بکن هرگز حیات به اون عضو مرده بر نمیگرده
در جای جای حرفات از روح یا به قول خودت حیات حرف می زنی و اینکه هست ولی باز میگی چیز عجیبی نیست و حتی منکرش میشی
SPARTAK: کفر و ارتداد شامل نفی نبوت و نماز و روزه هم هست دقت کنید میگم نفیاینها یعنی کسی بگه من نماز رو قبول ندارم اصلا یا نبوت محمد رو قبول ندارم این ادم از اسلام خارجه

شما احکام رو با اینکه میدونید اما تدلیس میکنید
کی تدلیس میکنه ؟ شما تفاوت بین اصول و فروع رو نمیدونی چیه !!!
اصول اسلام سه تاهست : توحید نبوت و معاد ، شما هر کدوم از این سه تا رو نفی کنی از دایره اسلام خارجی اما فروع که شامل نماز و روزه و زکات و ... هست اگه انجام ندی از اسلام خارج نمیشی بلکه مرتکب گناهان کبیره و سنگین شدی
SPARTAK: میشه نمونه کافرانی رو که جزیه دادن بگید

اهل کتاب درسته
نمونه کافران همه اون ایرانیانی که بعد از سقوط امپراتوری ایران زیر نفوذ اسلام در اومدن ولی مسلمان نشدن
بعد از نهاوند، اعراب به فرماندهی «ابوموسی اشعری» روی به «دینور» نهادند، مردم دینور پس از یک روز جنگ به مصالحه پرداختند و ضمن قبول پرداخت جزیه و خراج، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند. ابوموسی ضمن قبول خواستة ایشان، عاملی در آنجا گمارد و سپس شهرهای ماسپذان، شیروان، و صیمره را بدان شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم نستاند به صلح گشود. در عوض، اهالی تعهد به پرداخت جزیه و خراج کردند.در سال 23 ه. اعراب روی به همدان نهادند. در این زمان همدان گریزگاه سپاهیان ایرانی بود که در نهاوند شکست خورده و فراری شده بودند. «مغیره بن شعبه» که پس از عزل عمار بن یاسر، از سوی عمر، والی کوفه شد، «جریر بن عبدالله بجلی»را در سال 23ه. به همدان فرستاد که او نیز با مقاومت اهالی همدان مواجه گشت همدان به جنگ گشوده شد و همان شرط صلح نهاوند برایشان نیز مقرر گردید، اما آنان پس از مدتی، در عهد عثمان سر به شورش نهادند و عهد خویش شکستند که مجددا همدان به جنگ فتح گردید لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین خلافت شرقی؛ ص 218
بررسی صلح نامه های میان مسلمانان و ایرانیان اسلام نیاورده خود مشتمل بر نکات مهمی است که تسامح مسلمانان اولیه و نیز همراهی ایرانیان را نشان می دهد. مضمون بیش تر صلح نامه ها حاکی از آن است که مردم می توانند بر دین خود بمانند و معابد و املاک خود را نگاه دارند و جزیه و خراج دهند، یا از آن شهر بروند، بی آن که کسی متعرض آنان شود، اما نباید بر مسلمانان سلطه جویی کنند (بلاذری، ص 263؛ طبری،ج4 ،ص 137، 140، 141، 152، 155).
اینم که اعتراف خودته که ایرانیان مجبور به پرداخت جزیه بودند:
SPARTAK: آنچه را که پیرامون سرزمینی که مسلمانان بر آن و مردمان آن دست یافته اند یاد کرده بودی، به راستی دریافتم. شماری از مسلمانان گفته بودند که مردمان آنجا در همانجا نگهدارند تا زمین را آباد سازند و به مسلمانان گزیت (جزیه) بپردازند و برخی دیگر گفته بودند که آنان را میان خود قسمت کنند. در آنچه به من نوشته بودی نگریستم و به آنچه که از من پرسیده بودی، اندیشیدم. من بر این باورم که ایشان در سرزمین خود بمانند و گزیت بپردازند. گزیت به دست آمده را میان مسلمانان پخش کنیم. این مردم زمین خود را آباد خواهند ساخت، زیرا آنان به آن کار از دیگران داناتر و نیرومندترند
SPARTAK: ولی ممنوع نکرده و میدونی بسیاری از افراد چند تا ن دارند در همین حال حاضر و بین اهل سنت رواج بیشتره و بین شیعه صیغه رواج داره

همونطور که عر کردم در این گونه موارد خدا میگه بهتره ....و سفارش میکنه که بهتره فلان کار رو بکنید یا نکنید
دقیقا خداوند سفارش می کنه که یک رن بگیرین چون براتون بهتره حالا یکی این سفارش رو نادیده میگیره به خودش مربوطه و نتونه عدالت رو رعایت کنه پاسخش رو باید به خداوند پس بده
اما کسانی که هوسران هستند و زنان متعدد میگیرن یا صیغه می کنن این دیگه مربوط به خدا نیست خداوند احکامش رو بیان میکنه باید پرسید آیا اون آدمها همه احکام اسلام رو رعایت میکنن که این یکی رو بدرستی اجرا کنن؟!
احکام رو خداوند برای مسلمانان واقعی یا مومنین بیان می کنه نه هر کسی گفت من مسلمانم پس اگر کسی مطیع کامل خداونده میدونه خداوند چی میگه و وقتی میگه بهتره این کار رو بکنید پس همون کار رو میکنه
الآن خداوند میگه شما حق نداری انسان بی گناهی رو بکشی و اگه کشتی باید مجازات بشی ولی داعش هزاران نفز رو می کشه بنام خدا بین اونها کودک هم هست اینجا خداوند چه تقصیری داره
مجلس قانونی وضع میکنه بعد یکی از مردم اون قانون رو نقض کنه مسئول مجلس نیست
SPARTAK: خدا به گاو هم در قران یک سوره خیلی بزرگتر اختصاص داده پس لابد اهمیت گاو در اسلام بیشتره؟؟؟؟
یعنی کوته فکری تا این حد!!!
در سوره بقره به امور گاو پرداخته؟؟ در صورتی که در سوره نساء به حقوق و امور زنان پرداخته شده
SPARTAK: همچنینی در اسلام زن خیلی مهم هست مخصوصا برای شهوت رانی و سو استفاده .....تو سری زدن......سرویس گرفتن ....کار خونه کردن و بچه نگه داشتن و......
شما یک روایت کوچیک یا آیه کوچیک بیار که زن مجبور به کار خونه و بچه داری هست،اما آیه که میگه رن مجبور به کار اضافی نیست
سوره بقرة آيه 233
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مادران دو سال تمام فرزندان خود را شير ميدهند ، هرگاه يكي از والدين يا هر دوي ايشان خواستار تكميل دوران شيرخوارگي شوند ، بر آن كس كه فرزند براي او متولّد شده ( يعني پدر ) لازم است خوراك و پوشاك مادران را ( در آن مدّت به اندازه توانائي ) به گونه شايسته بپردازد . هيچ كس موظّف به بيش از مقدار توانائي خود نيست ، نه مادر به خاطر فرزندش ، و نه پدر به سبب بچّهاش بايد زيان ببيند ( چنانچه پدر بميرد يا به سبب فقر از پرداخت حق حضانت عاجز باشد ) بر وارث فرزند چنين چيزي لازم است ( و در صورت دارا بودن ، بايد آنچه بر پدر فرزند ، از قبيل خوراك و پوشاك و اجرت شيرخوارگي لازم بوده است بپردازد ) و اگر ( والدين ) خواستند با رضايت و مشورت همديگر ( كودك را زودتر از دو سال ) از شير بازگيرند گناهي بر آنان نيست . و اگر ( اي پدران ) خواستيد دايگاني براي فرزندان خود بگيريد ، گناهي بر شما نيست ، به شرط اين كه حقوق آنان را به طور شايسته بپردازيد ، و از ( خشم ) خدا بپرهيزيد و بدانيد كه خدا بدانچه انجام ميدهيد بينا است.‏
     
  
مرد

 
پرونده جنایتکاران بزرگ تاریخ


خلیفه دوم عمرابن الخطاب



سرداران عرب چنان از سوی او فارغ البال و گشاده دست در انواع جنایت بودند و آنچنان در کشتار ایرانیان شقاوت و تعصب بخرج دادند که صدام برای خود لقب سردار قادسیه که مربوط به سعد ابن ابی وقاص بود را در نظر گرفت



با وجودیکه در شرع اسلام به اعتراف مالک و باز کننده این تاپیک جنگ و محاربه فقط با کفار حربی مجاز است اما خلفای صدر اسلام ابوبکر و عمر علیرغم اهل کتاب بودن ایرانیان و عدم محاربه و تهدید ایشان بر علیه اعراب مسلمان و فقط به جهت کشور گشایی و عقده های فرو خورده بر ضد ایرانیان که انها را افرادی وحشی و فاقد فرهنگ و تمدن میدانستند به ایران حمله نموده و از هیچ تلاشی برای از بین بردن تمدن و فرهنگ ایران و نسل کشی ایرانیان فرو گذار نکردند [/b]

فردوسی بزرگ میفرماید


هــمــانا که آمــد شــما را خبـــــر / که مــــا را چه آمد ز اخـــــــتر به ســـر

از این مار خوار اهریمن چهـــرگان / ز دانایی و شــــــــرم بــــی بهرگـــــان

نه گنج و نه نام و نه تخت و نـــژاد / همی داد خواهند گیتـــــــی به بــــاد

از این زاغ ســاران بی آب و رنــگ / نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ

هم آتـــــش بــمردی به آتشـــکده / شــــدی تیره نوروز و جــــــشن سده

نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر / ز اخــــــتر هـــــمه تــــازیان راست بر

برنــجـــد یکی دیــــگـری برخــــورد / بــــداد و بــــبـــخش هـــــــمی ننگرد

پیاده شود مـردم جـــنگ جــــــوی / سوار آنک لاف آرد و گفـت و گـــــــوی

شود خار هر کـس که بد ارجــمند / فرومـــــایـــه را بــخـــت گــــــــردد بلند

کشاورز جنگی شـود بـــی هــنــر / نــــژاد و بـــــــزرگی نـــــــیـــــاید به بر

ربــایــد هـمی این از آن آن از این / ز نـــفـــریــــن نــــدانــنـــــــد باز آفرین

هــمــه گنــج ها زیر دامــن نــهنـد / بـــمیــــرند و کوشش به دشمن نهند

زیان کسان از پـــی سـود خویش / بــــجــویــنـــد و دیــن انــدر آرند پیش

بــریــزند خــون از پــی خواســتــه / شــود روزگــار مــهــان کـــــــــــاسته

ز شیـر شـتر خـوردن و سـوسـمار / عــــرب را به جــایی رسیدسـت کار

که تـــــاج کیــــانــــــی کـــنـــد آرزو / تــفــو بــر تــو ای چــرخ گـــردون تفو

همه بوم ایـران تو ویـــران شــمـــر / کــنام پـلــنگان و شــیــران شــمــر

پـــــر از درد دیـــــــدم دل پارســـــا / که اندر جـــهــان دیـــو بــد پادشـــاه

نــــمانــیــم کـیـن بوم ویــران کنند / هــمــی غــارت از شــهـر ایران کنند

نـــــخوانـنـد بر ما کــــسـی آفــرین / چـــو ویـــران بود بوم ایـــران زمـــین

دریغ است ایران که ویـــران شـــود / کـــنــام پــلنــگان و شــیران شـــود

همه سربه سر تن به کشتن دهیم / از آن به که ایران به دشمن دهیم

چو ایـــران مبـــــاشد تــــن من مباد / در این مرز و بوم زنده یک تن مباد...



حیف از ایران مهر ائین

در سال ۶۳۶میلادی اعراب مسلمان به ایران حمله کردند. بسیاری از ما از جنایت اعراب

کم و بیش شنیده ایم. کیست نداند تازیان با ما چه کردند .اما از اسناد و جزئیات این

وقایع بی‌ خبریم. این فقر آگاهی‌ تا آنجا پیش رفته است که متاسفانه عده‌ای نیز بر

این گمان هستند که ایرانیان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند!!! به همین دلیل

بر آن شدم که به بخشی از آن اشاره ‌کنم.

اسناد جنایات اعراب در ده‌ها کتاب معتبر بیان شده است که آن را غیر قابل انکار

می‌کند.اعرابِ شبه‌جزیرهٔ عربستان در طی گشودن پیاپی شهرهای ایران قساوتی در خور

شهرت تاریخیشان بروز دادند. سوزاندن شهر، آتش زدن کتب، برکندن درختان، کشتار مردان

و برده‌ گرفتن زنان و کودکان و فروش آنان در بازارهای عربستان از جمله این جنایت

بود. بارها کار بدانجا رسانیدند که مردان اسیر را می کشتند تا جوی خون برانند.



ایرانیان در جنگ جلولاء و جنگ نهاوند از خود مقاومت درخشانی نشان دادند. اعراب

مسلمان در این جنگ سفاکی و خشونت بسیار. در این جنگ تعداد فراوانی از زنان و کودکان

ایرانی به اسارت رفتند و از اموال و غنیمت ها؛ چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در

هیچ کتابی اندازه ی آن ذکر نشده است. عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می

نویسد: فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه ای بود

که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند.شست هزار تن از آنان به همراه نهصد

بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی

اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر

ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند.





پس از تسلط اعراب نیز ایرانیان هرگز دست از مقاومت در برابر آنان بر نداشتند. درطول

سالهای اشغال در همه شهر ها و ولایات ایران؛ اعراب مسلمان با مقاومت های سخت مردم

روبرو شدند. در اکثر شهرها؛ پایداری و مقاومت ایرانیان بیرحمانه سرکوب گردید که به

موارد ذیل می توان اشاره کرد:



در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه

ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد

تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و

هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد

که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار

غلام بچه و کنیز. ( کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاریخ کامل جلد1 صفحه

۳۰۷(



در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (

سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردی کردند... و

چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری

نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵(



در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار

عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور

را قتل عام کنند؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند.

(کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه 116 -کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه 2011(



در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ

بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی

ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها

بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد

« گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می آوردند و در رود گردن می زدند

» مغیره گوید که « بر رود؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه

را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس

هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار

ساله ایران؛ جلد دوم برگ 123(



در شوشتر؛ مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی

آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند ؛ خارها

به دست و پای ایشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر

اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده

بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶(





در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) و

رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس

مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ

کس زنده نماند ... و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و

املاک مردم را بزور می بردند. (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاریخ رویان؛

صفحه ۶۹ (



در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ی مردم شهر را بجز یک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب

تاریخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303(



در حمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر

کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه « آنروز از وقت صبح تا نماز

شام می کشتند و غارت می کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282(



در حمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار

عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛

سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند

خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن

عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من

قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به

گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاریخ کامل؛

جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ (



پس از فتح" استخر" (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب

آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم" استخر" را محاصره

کنند.مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را

سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم " استخر" که خون

براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون

ریختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند "چهل هزار کشته " بودند بیرون

از مجهولان.(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135-- کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163(



رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسیاری از

مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ

آوردند.(کتاب الفتوح؛ صفحه 215(



مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم

کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام بچه و کنیز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با

اعراب مهاجم صلح کردند.(کتاب تاریخ یعقوبی صفحه 62 -کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه

2116, 2118 - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 178,179)



جنایات اعراب تنها به این شهر‌ها ختم نشده است و اینها تنها گوشه‌ای از تاراج

میهنمان به دست تازیان بود و آشکارا مقاومت ایرانیان در برابر آنان را ثابت می‌کند.

اگر شهر خاصی‌ مورد نظر شما بود خوشحال خواهم شد که روایت آنرا شرح دهم.



در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می گوید:

اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم

و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که

آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه

بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از

خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند.




برگرفته از:


کتاب تاریخ طبری - محمد بن جریر طبرى – بازگردان ابوالقاسم پاینده- چاپ پنجم 1375

،ناشر اساطیر

کتاب فارس نامه ابن بلخی, ناشر بنیاد فارس شناسی - چاپ 1374

کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران -تالیف عبدالعظیم رضایی – چاپ دهم 1378

کتاب آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسى (م381) ، بازگردان محمد رضا شفیعى كدكنى،

تهران، آگه، چ اول، 1374ش



کتاب ملاحظاتی در تاریخ ایران، علی میرفطروس. آلمان. چاپ اول-1998

کتاب تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. تهران. انتشارات امیرکبیر. چاپ2. جلد2

کتاب اسلام در ایران. ایلیا پاولویچ پطروشفسکی. ترجمه کریم کشاورز.تهران. انتشارات

پیام. 1363

کتاب فتوح البلدان، احمد بن یحیی بلاذری / کتاب مروج الذهب ، علی بن حسین مسعودی

کتاب غرر اخبار ملوک الفرس، ابومنصور ثعالبی / کتاب تاریخ بخارا، ابوبکر نرشخی

کتاب مجمل التواریخ و القصص- به تصحیح محمدتقی بهار / کتاب اخبار الطوال، ابوحنیفه

دینوری

کتاب عقدالفرید، ابن عبدربة المالك / کتاب تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار

کتاب تاریخ سیستان، مولانا شمس‌الدین محمد موالی- محمود بن یوسف اصفهانی

کتاب تاریخ رویان، مولانا اولیاءالله آملی / کتاب تذکره شوشتر، سید عبدالله شوشتری

کتاب تاریخ کامل، علی ابن اثیر / کتاب تاریخ یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب

کتاب دو قرن سکوت، عبدالحسین زرین کوب / کتاب الفتوح، ابن اعثم کوفی

کتاب شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی



این است رافت اسلامی و جذبه اسلام که قرار بود قلب مردم را تحت تاثیر خود قرار دهد اما خون بدل مردمان کرد و از خون هیچکس نگذشت


در قرن اخیر یک پوست پاره درنواحی سلیمانیه به خط پهلوی که متن به زبان هورامی بسیار نزدیک است بدست آمده است که درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است.

این اشعار براین دلالت دارد که کردها و بویژه هورامیها درآغاز اسلام آیین زردشتی داشته اند و اهورامزدا را پرستش نموده اند.

در این اشعار حمله اعراب را به خاک کردستان به تصویر می کشد که شهرها و روستاها را تا نواحی شهر زور ویران می کنند.
متن اشعار:

هورمزگان رمان آتران کژان ....... هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور ....... گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا میرد ...... آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس ...... بزیکانیکا هورمزد هیوجکس

معنی اشعار چنین است:

1.(هرمزگان) معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است ودرزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود. و مسجد معرب مزگد یا مزگت است که از مزدگه آمده یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد و محتاجین به هرمزد است) .
2.عرب ستمکار دهات وشهرها را تا شهرزور خاپور و ویران نمودند.
3.زنان ودختران را به اسیری گرفتند و دلیران به خون خود غلطیدند.
4.روش و آیین زردشت بیکس ماند و هرمزد به هیچ کس رحم نکرد.

این شعر که بر روی پوست آهو نوشته شده است در موزه ی سلیمانیه کردستان عراق نگهداری می شود.
     
  
مرد

 
[ b]آیا «کار برادران یوسف»؛ که برای طلب آمرزش از خداوند به یعقوب علیه السلام متوسل شدند درست است؟![/b]

جواب بسیاری این است که :
آيات بسياري در قرآن كريم وجود دارد كه توسل به غير خداوند را مشروع مي‌داند ؛ از جمله :
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ . يوسف / 97 .
گفتند: «اى پدر ! براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم »
در اين آيه خداوند داستان برادران حضرت يوسف عليه السلام را يادآوري مي‌كند كه آن‌ها بعد از پيشيماني از كردارشان به پيش حضرت يعقوب عليه السلام آمدند و از او كه پيامبر خدا بود درخواست كردند كه از خداوند براي آن‌ها طلب بخشش كند . حضرت يعقوب هم نگفت كه چرا خودتان مستقيماً سراغ خداوند نمي‌رويد و به من متوسل شده‌ايد ؛ بلكه به آن‌ها وعده داد كه از خداوند براي آن‌ها طلب بخشش خواهد كرد :
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 98 .
گفت : « به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، كه او همانا آمرزنده مهربان است » .
همچنين خداوند در آيۀ 64 سورۀ نساء مي‌فرمايد :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .
و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند ، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر [ نيز ] براى آنان طلب آمرزش مى كرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مى يافتند .
اين آيه نشان مي‌دهد كه بايد براي طلب بخشش از خداوند واسطه و وسيلۀ آبروداري را پيدا كرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .[/font]

اما جواب بسیاری دیگر اینگونه است:
طلب دعا از پدر مطلوب است زیرا دعای پدر در باره پسر زودتر قبول میشود ،
عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «ثلاث دعوات يُستجاب لهن لا شك فيهن: دعوة المظلوم، ودعوة المسافر، ودعوة الوالد لولده» وفي رواية أحمد والترمذي: «على ولده».
الترمذي 4/314 برقم 1905، 5/502، برقم 3448، وأبو داود 2/89، وابن ماجه 2/1270، وحسنه الألباني في صحيح أبي داود 1/286، وفي صحيح الترمذي 3/156 وصحيح ابن ماجه 2/331
حضرت ابوهریره از رسول الله صلی الله علیه سلم روایت میکند که ایشان فرمودند:
سه دعا بی شک و تردید، اجابت میشودک
دعای مظلوم
دعای مسافر
و دعای پدر برای پسرش
و در روایتی دیگر آمده ،دعای پدر بر علیه پسرش
به این دلیل بود که برادران یوسف از پدر خود کمک خواستند و پدر نیز تقاضای آنها را درست دید و تایید کرد و وعده کمک داد
و خصوصا که در اینجا، گناهکاران اصلا با گناه خود، پدر را سالها ازرده بودند لذا باید پدر هم از انها را میبخشید و اینکه یعقوب میگوید به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، اشاره به این است که من نیز شما را بخشیدم
و از آدب دیگر قبولی دعا، یکی هم این است که آدم از انسان دیگری طلب دعا کند
عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال: «ما من عبد مسلم يدعو لأخيه بظهر الغيب إلا قال المَلَكُ ولكَ بِمِثلٍ» مسلم 4/2094.
و از نبی صلی الله علیه و سلم فرمودند :
هر مسلمانی که در پشت سر برادر مسلمانش برایش دعای خیر کند ،فرشته ای میگوید :
(آمین ) و الله برایت نیز ، همآنچه را که برای برادر مسلمانت خواسته ای را بدهد
پس چون دعای پدر و ودعای پشت سر زودتر اجابت میشود لذا یعقوب به پسرانش فرمود بزودی برایتان استغفار میطلبم
و شاید اینکه فرمود (بزودی)
منظورش این بود که منتظر رسیدن ساعتی از ساعات اجابت، مثل آخر شب یا بعد نماز ها بود
اما چرا شیعه از این داستان میخواهد سوء استفاده کند ؟
این کار پسران یعقوب ،ربطی و شباهتی به کارهای امروز شیعیان ندارد .زیرا:
اولا یعقوب علیه السلام زنده بود و ما نیز اعتراضی نداریم که اگر مسلمانی از مسلمان دیگر بخواهد که برایش طلب امرزش کند
اما شما برای دعا به پیش مرده میروید و. متوسل به مرده میشوید
همان مرده برای دفن شدن محتاج شما بود که دست و پایش را بگیرید و در قبر بگذارید ، اما عقل شما را الله از شما گرفته که خیال میکنید حالا نوبت مرده است که دست و پای شما را بگیرد
این استدلال شما به آیه و به کار براداران یوسف ، شبیه به این است که ما به یک چینی بگوییم چرا همراه مرده غذا و اب را دفن میکنی ؟ او این آیه را دلیل بیاورید
فَكُلِي وَاشْرَبِي
ای مریم بخور و بنوش
و اضافه کند اگر مرده نمیتوانست بخورد و بیاشامد چرا الله به مریم گفته بخور و بنوش
هر وقت پسران یعقوب میرفتند سر قبر ابراهیم و میگفتند ای پدر برای ما استغفار بخواه، انوقت شما حق داشتید که برای کارهایتان، پسران یعقوب را شاهد بیاورید
ای علمای شیعه!
آیا فرق و مرده و زنده را نمیدانید یا خود را به نادانی زده اید؟
چرا پسران یعقوب بر سر قبر جد خود ابراهیم نرفتند و نگفتند
یا ابانا استغفر لنا ،
در حالیکه ابراهیم مقامش به مراتب از یعقوب بلندتر و بزرگتر بود، پس چرا چنین نکردند؟
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
صفحه  صفحه 65 از 74:  « پیشین  1  ...  64  65  66  ...  73  74  پسین » 
مذهب
مذهب

Real Islam - اسلام راستین

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA