انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 14 از 19:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  19  پسین »

"مرگ اتفاقي كه فقط يكبار مي افتد،وقتی اين كلمه را می شنوید به چه مي انديشيد؟"


زن

 
هيچي
ناراحت نميشم،بي تفاوتم نسبت به مرگ
..گاهی اوقات فکر کردن به بعضیها ،
ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند...
دوست دارم این لبخندهای بیگاه و این بعضی ها را
♥ ♥
     
  

 
anita5760
جاااان؟بی تفاوت؟
من یه چیز رو خیلی دوست دارم بدونم....خیلی دوست دارم بدونم کیا و چند نفر از دور و اطرافیانم واقعا ناراحت میشن؟چه میکنند؟تا چند وقت به یادم هستن؟و تا کی میان سر قبرم؟/
     
  
مرد

 
مرگا بیا من مدتی چشم انتظارم

چشم انتظارم پس کجایی بیقرارم

از آشنا نالان و از یاران پریشان

اینان گشند آخر دمار از روزگارم

پس محرمی کو تا شکانم بغض ها را

گویم ز نابخت آوری حال زارم

ذلت پذیرم تا که آسایم ز ناکس ؟

در کودتای زندگی مرگ افتخارم

خورشید اگر پنهان شود اندر غروبی


بار دگر روشن شود بی اختیارم

لعنت و صد لعنت و صد لعنت به دنیا

هیس ! ای عزیزان خواندم اینک مزارم
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
زن

 
در خانه خود نشسته ام ناگاه
مرگ آید و گویدم ز جا برخیز

این جامه عاریت به دور افکن
وین باده جانگزا بکامت ریز

خواهم که مگر ز مرگ بگریزم
می خندد و می کشد در آغوشم

پیمانه ز دست مرگ می گیرم
میلرزد و با حراس می نوشم

آن دور در آن دیار هول انگیـز
بی روح فسرده خفته در روحم

لب بر لب من نهاده کژدم ها
بازیچه مار و طعمه مورم

در ظلمت نیمه شب که تنها مرگ
بنشسته به روی دخمه ها بیدار

وامانده مار و مور و کژدم را
می کاود و زوزه می کشد کفتار

روزی دو به روی لاشه غوغایی است
آنگاه سکوت می کند غوغا

بروید ز نسیم مرگ خاری چند
پوشد رخ آن مغاک وحشت زا

سالی نگذشته استخوان من
در دامن گور خاک خواهد شد

و ز خاطر روزگار بی انجام
این قصه دردناک خواهد شد

ای رهگذران وادی هستی
از وحشت مرگ می زنم فریاد

بر سینه سرد گور باید خفت
هر لحظه به مار بوسه باید داد

ای وای چه سرنوشت جانسوزی
اینست حدیث تلخ ما اینست

ده روزه عمر با همه تلخی
انصاف اگر دهیم شیرین است

از گور چگونه رو نگردانم
من عاشق آفتاب تابانم

من روزی اگر به مرگ رو کردم
از گفته خویشتن پشیمانم

من تشنه این هوای جان بخشم
دیوانه این بهار و پاییزم

تا مرگ نیامدست برخیزم
در دامن زندگی بیاویزم"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
     
  
مرد

 
به چیز خاصی فک نمیکنم یکروز اومدم یکروز هم میرم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
درود

چی بگم.آخه خو که چی مرگ اهمیتی نداره.به چی فکر کنم.به بدخت خانوادم فک می کنم که برا خودشون ناراحت می شن که من نیستم.همین به چیز دیگه ای نمی اندیشم.

باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
     
  
مرد

 
اینروزا به مرگ که میاندیشم گرم میشوم گرم
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
در این شهر بزرگ یاًس آلود

مذبوحانه، مرگ را

به انتظار نشسته ام .

اینجا، در کارخانه ای

با وسعت دنیا،

همنوعان بدبختم

که خون سرخ آنها

در رگم جاریست،

درمانده و ترسان

چون ماهی

اسیر قلابهایی از آهن .

از اعماق وجودم

می کشم فریاد.

نه تابی وتوانی که

رها سازم آنها را

زچنگ فتنه صیاد .

نه یارایی که بگشایم

زنجیرهای فولادین

زدستان وزپاهاشان

که می راند،

گاهی پیش، گاهی پس

تا وادارد آنها را

به کاری سخت وجانفرسا

در کارخانه د نیا .

وآن صیاد،

آن صیاد خون آشام

ندارد هرگزآن سودا،

که بردارد از حلقومشان قلاب .

حتی درکنار ساحل دریا
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 
به یکی شدن و مساوی شدن و قرار گرفتن همه انسانها از هر ملیتی و هر جنسی. در شرایط یکسان
درست مثل تولد
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
     
  
مرد

 
مرگ

اگر صدایم را میشنوی بیا...

مرا با خود ببر از این دنیای نامردان...

آغوش من انتظارت را میکشد...

دستان سردم انتظار گرمی دستهایت را میکشد...

دلم را شکسته اند مردمان این دیار...

نای نفس کشیدنم نمانده...

خسته ام از هق هق های شبانه...

دیدنت آرزوی من است...

کاش زود می آمدی...

جوانیم را سوزاندند...

به حکم جوانی دنیایم را از من گرفتند...

رهایم کنید آدمها...

مرا با رهایِیَم تنها بگذارید...

مرگ به سراغم خواهد آمد...

می دانم که تنهایم نمیگذاری...

آرزوی هر شبم مرا به انتظار وا نگذار...

چه شیرین است مرگ را به انتظار نشستن
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
صفحه  صفحه 14 از 19:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  19  پسین » 
مذهب
مذهب

"مرگ اتفاقي كه فقط يكبار مي افتد،وقتی اين كلمه را می شنوید به چه مي انديشيد؟"

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA