ارسالها: 97
#121
Posted: 21 Apr 2013 10:54
بد و خوب ، ریاکار ، با ایمان و مخلص ، دروغگو و سوء استفاده کن و.... در همه ادیان و همه فرقه ها وجود داره.
شیعه و سنی هم مستثنی نیست!
پيش رخ تو اي صنم ، کعبه سجود مي کند
در طلب تو آسمان ، جامه کبـود مي کند
ارسالها: 2554
#122
Posted: 22 Apr 2013 08:24
rostam91: خداوند زمانی که به کسی بشارت چیزی رو میده و اونو در کتاب جاویدش مورد ستایش قرار میده حتما از آینده با خبره و میدونه که اون طرف بعدها نفاقش رو آشکار میکنه یا نه! و مسلما کسی رو که در آینده کافر میشه رو از ابتدا مورد ستایش قرار نمیده!
اشتباه کردی ایتده هیچکس معلوم و مشخص نیست و چه بسا افرادی که تا امروز خوب بودند وبعد دچار عصیان میشوند
هم چنين نسبت به كسانى كه در بيعت رضوان حضور داشتند خداوند مىفرمايد:
لَّقَدْ رَضِىَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِى قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثَـبَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا. الفتح/18.
خداوند از مؤمنان- هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند- راضى و خشنود شد خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مىدانست از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى بعنوان پاداش نصيب آنها فرمود.
اما در ميان همين افراد، كسانى همچون ابوالغاديه وجود دارد؛ چنانچه ابن تيميه مىنويسد:
أبو الغادية وكان ممن بايع تحت الشجرة وهم السابقون الأولون.
ابن تيميه الحراني، أحمد عبد الحليم ابوالعباس ( 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج6، ص333، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ..
او همان كسى است كه عمار بن ياسر را به شهادت رساند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در باره او فرمود:
وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.
عمار را گروه نابكار مىكشند؛ در حالى كه عمار آنها را به سوى بهشت و آنها عمار را به سوى آتش دعوت مىكنند.
صحيح البخاري، ج1، ص 115، كتاب الصلاة، ب 63، باب التَّعَاوُنِ فِي بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، ح 447 و ج2، ص207، كتاب الجهاد والسير، ب 17، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، 2812.
ذهبى در ميزان الإعتدال مىنويسد:
عن أبي الغادية سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: قاتل عمار في النار وهذا شيء عجيب فإن عمارا قتله أبو الغادية.
از أبو غاديه نقل شده است كه گفت: از رسول خدا شنيدم كه فرمود: كشنده عمار در آتش است. و اين چيزى است عجيب؛ زيرا خود ابو الغاديه عمار را كشته است.
پس ممکنه ابوبکر یا خیلی افراد تا اونروز خوب بودن و بعدا کافر و منافق شدن
قوم موسی هم همه ایمان اورده بودن اما در غیبت موسی گوساله پرست شدن که البته یکی از نزدیکانش مردم رو گوساله پرست کرد
این گرفتاری اغلب انبیا بود
این داستان دایم تکرار میشه ..........موسی رفت ...هارون به دین خدا ماند اما کاری نتونست بکنه ....سامری که از نزدیکان موسی بود و منافق همه رو گوساله پرست کرد
پیامبر رفت ......علی ع که بمنزله هارون برای موسی بود به دین خدا ماند اما کاری نمیتونست بکنه .......ابوبکر و عمر مانند سامری مردم رو از دین خدا دور کردند
منتها حیف که پیامبر بر نگشت تا روزگار سامری رو سیاه کنه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#125
Posted: 25 Apr 2013 16:37
چه کسانی باعث تفرقه بین مسلمین شدند
1. اسناد حديث دوات و قلم
داستان از اين قرار است که در روزهاى پايانى عمر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آن حضرت به جمعى از اصحاب که به عيادتش رفته بودند، فرمود: «قلم و دواتى برايم حاضر کنيد تا براى شما نامه اى بنويسم که پس از آن هرگز گمراه نشويد». ولى بعضى از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن اين نامه شدند!
اين حديث در شش مورد از صحيح بخارى(1) و سه مورد از صحيح مسلم(2) که هر دو از معتبرترين کتب روائى اهل سنت است، آمده .
بخش نخست اين ماجرا مطابق نقل «مسلم» در کتاب صحيح خود چنين است: سعيد بن جبير مى گويد: ابن عباس گفته است: «يوم الخميس، و ما يوم الخميس، ثم جعل تسيل دموعه حتى رأيت على خدّيه کأنّها نظام اللّؤلُو. قال: قال رسول الله: «ائتونى بالکتف والدواة ـ او اللوح والدواة ـ اکتب لکم کتاباً لن تضلّوا بعده ابداً;
پنج شنبه و چه روز پنجشنبه سختى بود!(3) آنگاه ابن عباس گريست و سيل اشک او را ديدم که همچون رشته مرواريد بر گونه هايش جارى شد. سپس ادامه داد: رسول خدا فرمود: «براى من کاغذ و قلمى بياوريد تا براى شما نوشته اى بنگارم که پس از آن هرگز گمراه نشويد...».(4)
در بدو امر چنين به نظر مى رسد که همه اصحاب که حضور داشتند با شنيدن اين خواسته رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، با شوق و علاقه فراوان قلم و دواتى حاضر کردند، تا پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)وصيت نامه اش را بنويسد;
زيرا از يک سو اطاعت فرمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) واجب است و از سوى ديگر، اين نوشته به هدايت جاويدان و ترک ضلالت آنان پيوند مى خورد;
و از سوى سوم، پيامبر(صلى الله عليه وآله)در بستر بيمارى و رحلتش نزديک بود و طبعاً کلماتى جامع و هدايت ويژه اى را عرضه مى کرد; از اين رو، بايد براى دريافت اين دستورالعمل از سوى پيامبر و پيشواى خود، سر از پا نشناسند و بدون فوت وقت، قلم و دوات حاضر کنند; ولى شگفت آور آنکه جمعى از صحابه با آن به مخالفت برخاستند!
راستى عکس العمل بعضى از آنان باورکردنى نيست! اما واقعيت دارد، زيرا در کتب صحاح و کتاب هاى معروف تاريخى آمده است.
مطابق اين روايت، در حضور آن حضرت نزاع و درگيرى شد! برخى گفتند: قلم و دوات را حاضر کنيد و برخى گفتند نيازى نيست. در پاره اى از روايات، نام آنان که مخالفت کرده اند، نيامده است(5); ولى در پاره اى از روايات تصريح شده است که «عمر» به مخالفت برخاست.
از جمله در صحيح بخارى آمده است که پس از درخواست رسول خدا(صلى الله عليه وآله) براى مهيا ساختن قلم و دوات، «عمر» گفت: «إنّ النّبيّ غلب عليه الوجع!!، وعندکم القرآن، حسبنا کتاب الله; بيمارى بر پيامبر چيره شده است (که چنين سخنانى مى گويد)، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را کافى است!».(6)
بخارى در جاى ديگر از کتابش نيز همين سخن را با اندکى تفاوت از عمر نقل کرده است; او مى نويسد: ابن عباس مى گويد; وقتى که بيمارى پيامبر شدت يافت، فرمود: «ائتونى بکتاب اکتب لکم کتاباً لا تضلّوا بعده، قال عمر: إنّ النبىّ(صلى الله عليه وآله)غلبه الوجع، وعندنا کتاب الله حسبنا; براى من کاغذى حاضر کنيد، تا براى شما نامه اى بنويسم که پس از آن گمراه نشويد! عمر گفت: بيمارى بر پيامبر چيره شده و کتاب الهى که ما را کافى است، نزد ماست».(7)
صحيح مسلم نيز در يک مورد (از سه مورد) نام معترض را عمر ذکر کرده است.(8)
ولى با توجه به شباهت ديگر گفتارها با يکديگر در مخالفت عمر با سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله)ترديدى نيست و اگر در نقل هايى آمده است «فقالوا»(9) و يا آمده «فقال بعضهم»(10) معلوم است که يکى از مخالفت کنندگان با نوشتن وصيت نامه، عمر بوده است.
و همان گونه که قبلا اشاره شد، اين ماجرا را بخارى شش بار و مسلم سه بار در کتاب خود آورده اند و از اين احاديث استفاده مى شود که بعد از مخالفت عمر، بعضى به حمايت از او و جمعى به مخالفت با او برخاستند.
اين ماجرا را بسيارى ديگر از دانشمندان اهل سنّت نيز در کتاب هاى خود نقل کرده اند(11); ولى ما تنها احاديثى را که در صحيح بخارى و مسلم است ـ که صحيح ترين کتاب نزد برادران اهل سنت محسوب مى شود ـ مورد بررسى قرار مى دهيم.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#126
Posted: 25 Apr 2013 16:43
rostam91: کی اشتباه کرده خداوند که این سخن رو در قرآن گفته یا امثال کلینی و ابن تیمیه ها؟!
خداوند عالم به کنه و ذات همه چیزه و اشتباه در محضر خدا جائی نداره بلکه این بنده اونه که اشتباه میکنه و این شمائید که در اشتباه هستید و فکر میکنید خداوند اشتباه کرده و گرنه آیه کاملا روشن و واضحه!
چرا اینقد فرافکنی میکنی
من به شما گفتم اشتباه کردی و هر بچه ای هم میدونه خدا اشتباه نمیکنه
اما در مورد اینکه گفتی خدا در قران انصار و مهاجرین رو وعده بهشت داده باعث نمیشه که اونها حتما به بهشت برن نمونه اش رو هم گفتم
خدا به خیلی ها وعده بهشت میده اما این در صورتیه که تا اخر عمرشون ادم بمونن
خدا ادم رو ازاد گذاشته و ممکنه هر ادمی در لحظعه اخر عمر متحول بشه چه به بدی چه به خوبی البته ابوبکر و عمر هم در اواخر عمر یا هر وقت نقاق خودشون رو بروز بدن از جمع وعده دادگان به بهشت خارج میشن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#127
Posted: 26 Apr 2013 14:45
rostam91: شما از کلمه اگه در جمله ماضی استفاده نکن ، در ضمن شما مطمئن باش اگه این اتفاق صحت داشت علی و قبیله بنی هاشم ساکت نمینشستند و به خونخواهی بر میخواستند
اشکال بزرگ اهل سنت همینه که همه کارها رو بر اساس رفتار یک ادم معمولی میسنجن
مثلا میگن اگر حسین ع میدونست شهید میشه نباید زن و بچه اش رو میبرد
یا میگن اگه زهرا شهید شده بود علی ع نباید از قصاص میگذشت
شما تفاوتهای شخصیتی حضزات معصومین رو درک نمیکنید
مثلا اگر بالای سر هر کس زباله بریزن اون ادم باید بره و پدر خاطی رو در بیاره
اما بالای سر پیامبر در عین قدرت مندی حضرت زباله ریختن ولی پیامبر برخورد نکرد و در واقع با اخلاقش یهودی خاطی را مسلمون کرد
یا هر کس وقتی تو جنگ غالب بشه و بخواد مغلوب رو بکشه و مغلوب تف بندازه تو صورتش حتما اونو با رنج و عذاب خواهد کشت
اما علی ع رو سینه عبد ود نشست و اون تف به صورت حضرت انداخت و علی ع بجای عقوبت برخواست و دوری زد و برگشت و بعد عبد ود را کشت چون نخواست یک لحظه برا انتقام ادم بکشه
خوبه حالا هم یک ذره متوجه باشید رفتارهای مامان الگوست و ناشی از علم انها و قابل قیاس بار رفتار ادمهای عادی نیست
یک کم فکر کنید و متقع نباشید همه کارهای پیامبر و معصومین مثل ادم عادی و منو شما باشه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#129
Posted: 28 Apr 2013 08:18
rostam91: در ضمن اگه موضوع اونقدر که شما معتقدی مهم بود ، بهد از اون روز سه روز دیگه پیامبر زنده بود و به مسجد هم رفت و بنا به گفته شما حتی رفت مسجد و ابوبکر رو از صف نماز کنار زد، چرا در اون موقع چیزی رو که میخواست بنویسه رو به مردم ابلاغ نکرد
اعلام جانشینی حضرت علی اونقدر اشکار بود که تکرارش لازم نبود وپیامبر میخواست مکتوب بگذارد که بعد از اون گمراه نشن و اون جانشینی رو مکتوب کنه که سند داشته باشه والا اگر ده بار هم میگفت مردمیکه غدیر رو نشنیده گرفته بودن اون ها رو هم نشنیده میگرفتن اما سند مکتوب چیز دیگری است
پیامبر رفت به مسجد تا جلویسواستفاده ابوبکررو بگیره و الا جانشینی علی ع که اعلام شده ومشخص بود ولازم هم نبود هر روز بگه آی مردم علی جانشین من است
در سقیفه عده زیادی نبودن و کار به اون شکل جلو رفت و بعد عمر مردم روترغیب به بیعت میکرد ومردم بی خبر هم فکرمیکردن کار درستی میکنن اما اگر مکتوب بود و مردم مشاهده میکردن یک به یک از بیعت برمیگشتن
مثل اینکه به کارمندی یکی رئیس گفته این کار رو بکن و طرف استنکاف کنه ولی وقتی ازش دست خط ببری انجامش میده
rostam91: از کجای این روایتهائی که نقل کردی فهمیدی عده ای گفتند قلم و کاغذ بیار و عده ای گفتند نیار و کی با کی درگیری و نزاع کرد؟!
من روایات واسناد رو برات گذاشتم میخواهی دوباره بی ادبی های اقایون روگوشزد کنم
پیامبر رو عمر به هذیان گویی متهم کرد ...از نوشتن حضرت جلوگیری کرد .....در حضور ایشون صداشون رو بالا بردن و مجادله کردن در حالیکه میدونستن این عمل باعث هبط اعمالشون میهشه و......
rostam91: خداوند ازشون خشنود و راضیه و گفته بهشت جاشونه و در اونجا جاودانه می مانند! حالا باز بگو وعده داده ولی معلوم نیست که برن!
برادر ....عزیز وووووو......فرض کن یکی از این مهاجرین یا انصار زنا کنه یا مال حروم بخوره ...اونوقت هم میره بهشت
خدا فرموده از این افراد راضی است ولی این با ایام اینده موکول نمیشه ممکنه بعدا هر اتفاقی بیفته ...خدا از اعمال اونها قدر دانی کرده ولی تضمینی نیست که اونها برن هر کار دوست دارن بکنن وبعد هم بگن خدا به ما وعده بهشت داده اونهم گناهانی مثل غصب و نفاق و دروغ و.بدعت و ............
rostam91: اتفاقا اشکال در اینجاست که شما پیامبر و ائمه رو افرادی فرا زمینی میبینید که هیچ خطا و اشتباهی نمیکنند در حالی که پیامبر میگه منم مثل خود شما هستم و از خود شما
پیامبر در خورد وخوراک وغریزه مثل ماست اما در مسائل معنوی فرق داره خودش هم مثال میزنه که وحی رو میشنوه و همچنین در اخلاق که خدا ایشون رو صاحب اخلاق عظیم میدونه
لذا کسی نمیتونه مثل اون حضرت باشه ....البته همه ادمها ظرفیت دارن که جز اخلاق عظیم ونزول وحی شبیه پیامبر بشن ....اما داشتن ظرفیت کجا و شبیه پیامبر شدن کجا
rostam91: در زمان قدرت پیامبر کسی جرات ریختن زباله سر ایشون رو نداشتو ریختن زباله مال زمانی بود که پیامبر در بین مشرکین مکه تنها و در ابتدای راه دعوتش بود!
اتفاقا این توهین ها در مدینه بود ویک یهودی همیشه خاکروبه روزمان عبور پیامبر به نحو.ی در کوچه میریخت که لباس ایشون هم الوده میشد یا خار در مسیر حضرت میریخت وپیامبر عبور میکرد و جلوی اهانت به او رو هم میگرفت تا اینکه مریض شد وپیامبر به عیادتش رفتند وموجب مسلمان شدنش شدن .....
rostam91: مگه نمیگی رفتارهاشون الگوست پس باید از علی بعنوان الگو استفاده کرد و کسی کس دیگه ای رو بعنوان قاتل قصاص نکنه مخصوصا اگه مقتول زن و بچه آدم باشه!
پس حکم خدا در مورد قصاص چی میشه؟!
گذشت هم میتونه الگو باشه والبته سخت تر از قصاص کردنه ....کسیکه از جرم عمومی کسی میگذره باعث گذشت خدا از اون جرم نمیشه
فرض کن کسیدزدی کرده و صاحب مال میگذره .....این گناه ولی بر ذمه اون ادم دزد باقیه
نشنیدی میکن جنبه عمومی وخصوصی جرم .....قتل هم گناه کبیره است
خیلی افراد گناهکار میرفتن پیش حاکم شرع ودرخواست اجرای حد میکردن تا در این دنیا پاک بشن چون گناه گناهه ودر آخرت عقوبت میشه
rostam91: وقتی علی بعنوان الگو حکم خدا در مورد قصاص رو نادیده میگیره و بر عکس میره خونه قاتل همسرش و باهاش تاس کباب! میزنه و با هم درد و دل میکنن وای بحال اون دین!
شما همیشه خشکیهای دین رومیبینی و دیدگاهت یبس وخشکه
قصاص حکم خداست وگذشت وبخشش هم جزو سفارشات و تاکیدات و البته علی ع مثل ما نیست که یکی رو ببخشه وبعد بگه تا اخر عمر نمیخوام ببینمش
حضرت از قصاص گذشتن اماخدا که نخواهد گذشت چون یکی از افریده هاش رو کشتن
حضرت علی همیشه فدایی اسلام بود و بازهم در دوران خلفا همین فداکاری هست
نگاهی به کمکهای علی ع اینو نشون میده
در جنگ با ایران کمک فکری کردند که اگر نمیکردند چه بسا جنگ مغلوبه میشد وبساط اسلام جمع میشد
در مناظرات و سوالهای یهود ومسیحی کمک کرده وجوابگو بودند که اگر جواب نمیدادند درماندگی خلفا در پاسخگویی باعث منکوب شدن دین میشد و مفتضح شدن بیخود نبود عمر مکرر میگفت
لولا علی لهلک عمر اگر علی نبود عمر هلاک میشد
در مورد دعوت عمر بارها گفتم این یک داستان با سند ضعیف
و این بار هم میگم که علی ع رد دعوت رو دور از جوانمردی میدونست و عمر سو استفاده کرد و البته میخواست علی ع رو مفتضح کنه که با صیغه خواهرش توسط حضرت علی خودش خراب شد ومجبورا متعه روحرام کرد وبدعت گذار شد تا روز قیامت خدا باهاش میدونه چه کنه و البته صیغه هم در اسلام مجاز و دارای ثوابه و هر دو نفری که دلشون بخواد صیغه میکنن و هر وقت دلشون بخواد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"