انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 14 از 57:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  56  57  پسین »

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه


مرد

 
حضرت عمر (رض)

عمربن خطاب بن نفيل بن عبد العزّي بن رياح بن قرط بن رزاج بن عدّي كعب بن لؤي، است نسب آن حضرت (رض) با رسول خدا(ج)در كعب بن لوي به هم مي رسد. كنيه اش ابو حفص بوده و داراي القابي همچون امير المؤمنين القرشي،العدوي،الفاروق مي باشد. مادر آن حضرت (رض) «حنتمه» دختر هشام بن مغيرۀ بن عبد الله بن مخزوم است، يعني خواهر ابو جهل
حضرت عمر (رض) در سال ۱۳ «عام الفيل»به دنيا آمد كه حدوداً مساوي با سال«۵۸۳ يا ۵۸۴ م» مي باشد.آن حضرت هنگام رحلت پيامبر(ص)پنجاه ساله بود، ايشان در سال سيزده هـ.ق. پس از رحلت حضرت ابوبكرt در سن ۵۲ سالگي به خلافت رسيدند و مدت ده سال و شش ماه خلافت نمودند. و هنگام شهادت بيش از ۶۲ سال سن داشتند.
حضرت عمر(رض)در هنگام جاهليت و پس از آن و هنگام اسلامش تا شهادتش مردي بود كه رفتار تند داشت واين رفتار ايشان را تمام تاريخ نويسان و سير نويسان ذكر كرده اند،حتي حضرت عمر(رض) درخطبه اي كه از او روايت شده به اين تند خويي خود اعتراف كرده است.
مي گويد: يا ايتها الناس اني دائح فامِّنوا، اللّهم اني غليظ فليتني لاهل طاعتك بموافقۀ الحق. ابتغاء و جهك و الدار الآخرۀ و ارزقني الغلظۀ و الشدّۀ علي اعدائك و اهل الدعارۀ و النفاق من غير ظلم مني و لا اعتداء عليهم...
البته اين مطلب را بايد قيد كرد كه حضرت عمر (رض) همان طور كه در خطبه اش نيز اعتراف كرده تند خويي خود را به ظالمان و منافقان بيان كرده نه بر مؤمنان. در روايات زيادي از صحابگان اين گونه رفتارهاي حضرت(رض)وارد شده است... از جمله «عكرمۀ بن خالد روايت مي كند كه روزي پسر بچه اي نزد عمربن خطاب (رض) داخل مي شود و در حالي كه خود را مثل مرد مي گرفت و لباسهاي زيبايي هم در بدنش داشت حضرت عمر (رض) شلاقي كه در دست داشت به او زد، و او را گرياند امّ المؤمنين حفصه،گفت؛چرا اورامي زنيد؟ حضرت عمر (رض) در جواب گفت مي بينم هواي نفس او را به خود بر تربيني واداشته است لذا مي خواستم نفسش را از خود برتر بيني برهانم.
يكي ديگر از صفت‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ هاي حضرت عمر(رض) كه در واقع الگويي براي مؤمنان است اينكه در تمام كارها براي رسيدن به حق و حقيقت با اصحاب و ياران خود مشاوره انجام مي داد. در واقع مي توان گفت به دستورات الهي توجه خاصّي داشته اند. كه خداوند مي فرمايد «و شاورم في الامر»
در مورد شجاعت حضرت عمر (رض) روايات گوناگوني وارد شده است برخي مورخان نوشته اند: حضرت عمر(رض) در جنگ بدر، خندق، و همه جنگهاي رسول خدا(ص)حضور داشت و در بعضي از جنگ ها فرماندهي را بر عهده گرفت و او سختگيرترين مردم، به كفار بود.
روايات بي شماري از رسول الله(ص)در مورد حضرت عمر(رض)وارد شده است. كه در اينجا به چندروايت بسنده مي شود.
از عبد الله بن عمر(رض)روايت شده است كه پيامبر(ص)فرمودند: «اللهم أعزّ الاسلام بعمر بن الخطاب»
اين دعاي پيامبر (ص)در حق عمر(رض)اجابت شده و او با وجود اينكه با اسلام سخت در ستيز بود، به آن گرويد.
در روايات ديگر وارد شده است كه روزي پيامبر (ص)داخل مسجد شد و ابوبكر و عمر (رض)همراه آن جناب(ص) بودند. و در حالي كه پيامبر(ص)دستان آن دو را مي گرفت گفت:«هكذا نبعث يوم القيامۀ» يعني اينگونه فرداي قيامت محشور خواهيم شد.
بسياري از محدثان، اين حديث را ذكر كردند و فضيلتي از اين بزرگتر نيست كه انسان با پيامبري كه بهترين مخلوق نزد خداوند است محشور شود.

چون در زمان خلافت حضرت عمر(رض) اوضاع داخلی خاک عرب آرام و کاملاً تحت سیطره حکومت اسلام بود، عمر(رض) تمام اهتمام خود را به جبهه های جهادی عراق و شام که أبوبکرt شروع کرده بود، معطوف نمود. و چون از یک طرف خلیفه مرد دانا و سیاست مدار بود و از سوی دگر سرداران مخلص و مردان کار آزموده که همگی مؤمن و فداکار در فرمانش بودند توانست به زودی از یک طرف ایران را فتح کند و بساط دولت عظیم ساسانی را بر چیند و از سوی دگر در همان و قت دست دولت روم را که چندین قرن بر قسمت مهم آسیا غربی و شمال آفریقا تسلط داشت قطع کند و در نتیجه غنی ترین و آبادترین اقطار متمدن آن روزگار را به زیر فرمان خود و در تحت سلطه دولت اسلامی درآورد.
حضرت عمر (رض) در تاریخ ۴۰ قبل از هجرت مصادف با ۵۸۳ میلادی در قبیله قریش به دنیا آمد و در تاریخ ۲۳ هجری قمری به دست ابولولو مجوسی اهوازی با خنجر دو سر و زهرآگین خود، حضرت عمر را در روز چهارشنبه بیست و ششم ذی الحجه در حین خواندن نماز صبح بشدت مجروح می کند و سیزده نفر دیگر از مسلمین را نیز زخمی می کند که هفت تن آنها از جمله حضرت عمر شهید می شوند و خودش پس از دستگیری با همان خنجر خود کشی می کند.
طبق منابع موثق تاریخی که مرحوم عبدالحسین زرین کوب در کتاب تاریخ مردم ایران جلد دوم و استاد عبدالعظیم رضایی در تاریخ گنجینه ده ساله ایران آورده اند که اگر ایران توسط مسلمین فتح نمی شد ایرانیان همگی در مدت اندکی مسیحی می شدند و از آنجای که ابولولو مسیحی بود و اهواز در آن زمان توسط مسیحیان استانی مسیحی شده بودند مشخص می شود که آن ملعون صلیبی هدفش از شهادت حضرت عمرتعصب صلیبی بوده است نه چیزی دیگر.
     
  
مرد

 
حضرت عثمان(رض)

حضرت عثمان بن عفان بن ابی العاص بن امیه بن عبدالشمس بن عبدمناف اموی از سابقین در پذیرش اسلام بوده داماد و خلیفه سوم رسول خدا محسوب می باشد.
حضرت عثمان سال ششم عام الفیل(که احتمالا مصادف سال ۵۷۹ م است)، به دنیا آمد.
از کنیه های او ابوعمرو، ابوعبدالله و ابو لیلی واز القاب او ذی النورین (به علت ازدواج با دو دختر پیامبر{ص}) می باشد.

حضرت عثمان بر اساس برخی روایات شخص سخاوتنمدی بودند چنانچه پیامبر(ص)فرمود چه کسی جیش العسره را تجهیز می کند؟ یا در جای دیگر می گوید چه کسی چاه آب را حفر می کند؟ حضرت عثمان این کارهارا انجام دادند و همچنین آن حضرت باحیا بودند چنانچه پیامبر(ص) زمانی که حضرت عثمان وارد شدند لباسهای خودرا جمع نمودند( به علت حیا داشتن عثمان) و فرمودند آیا حیا نمی کنید از کسی که ملائک حیا می کنند از او.

حضرت عثمان از سابقین در پذیرش اسلام و از کاتبان وحی بود. او بعد از پذیرفتن اسلام با رقیه دختر پیامبر اسلام (ص) ازدواج نمود و سپس همراه دیگر مسلمانان به حبشه هجرت نمود. حضرت به علّت مریضی همسرش در جنگ بدر نتوانست شرکت کند. بعد از این جنگ همسراو از دنیا رفت و با دختر دیگر پیامبر با نام ام کلثوم ازدواج نمود همچنین او هنگام بیعت رضوان، فرستاده پیامبر (ص) به سوی قریش بود. حضرت عثمان بعد از شهادت حضرت عمر توسط شورا خلیفه مسلمین تعیین گردید، از جمله کارهای مهم او در دوران خلافتش توحید مصاحف و جمع آوری قرآن کریم بود.
فتوحات زیادی در زمان خلافت حضرت عثمان نصیب مسلمانان گشته است که چند نمونه آن را ذکر می کنیم.

در سال نخست خلافت آن حضرت، اسکندریه و شهر ری فتح شد و در سال ۲۷ قبرس، آفریقا و اندلس را مسلمانان فتح کردند.
در سال ۲۹ اسطخر به دست مسلمانان فتح شد و در سال ۳۰ نیشابور، طوس، سرخس را از بلاد ایران، مسلمانان فتح کردند.

همچنین فتوحات دیگری چون ذات السورای و... در زمان آن حضرت اتفاق افتاد.
لازم به ذکر است که بیشتر فتوحات در این زمان از طریق صلح بود.

حضرت عثمان در سال ۳۵ هجری به خاطر بی دادگری والی مصر عبدالله بن ابی صرح که حضرت عثمان آن را تعیین کرده بود با قیام مردم این شهر مواجه شد که منجر به شهادت ایشان گشت
     
  
مرد

 
حضرت علی(رض)

در مورد ولادت حضرت علی(رض) دیدگاه های مختلف وجود دارد. بعضی از دانشمندان ولادت آن حضرت را ده سال قبل از بعثت و بعضی هفت سال قبل و بعضی هشت وبعضی نه سال قبل از بعثت گفته اند.
ابن صبّاغ می گوید: حضرت علی(رض) در روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل که ۲۳ سال پیش از هجرت بود، به دنیا آمد.
و شهاب الدین، ابن حجر عسقلانی هم همین دیدگاه را صحیح دانسته است.
با توجه به قبول این دیدگاه حضرت در علی(رض)در سال ۶۰۱م به دنیا آمده اند.

پیامبر(ص) درباره آن بزرگوار فرموده اند: خداوند تو را به زینتی مزیّن ساخت که به دوست داشته تر از این زینت بنده ای را مزیّن ننموده است و آن زهد در دنیا است، خداوند تو را به گونه ای قرار داده که چیزی از دنیا به تو نمی رسد و دنیا نیز به تو طمعی ندارد و دیگر آن است که خداوند به تو حب مساکین داده است.
همچنین حضرت عمر(رض) می گوید: علی قاضی ترین ما است.
در باره شخصیت حضرت علی (رض) برخی مورخین می گویند: او یکی از علماء ربانی، شجاعان مشهور، زاهدان ذکرکننده،خطیبان معروف و یکی از کسانی که قرآن را جمع و به پیامبر(ص)عرضه کرده است می باشد.

فضیلت حضرت علی(رض) نزد تمام فرق اسلامی در آیه مباهله است،زیرا اتفاق نظر وجود دارد که زمانی که آیه مباهله نازل شد همراه پیامبر(ص) حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(رض) وجود داشتند.
۱ - سعد بن أبی وقاص می گوید: زمانی که آیه «...ندع أبنائنا و أبنائکم ...» نازل شد، حضرت پیامبر(ص) علی، فاطمه و حسنین را صدا کرد و گفت: اللهم هؤلاء اهلی. مفسران در مورد آیه فوق شأن نزولهائی ذکر کرده اند، اما اینکه این آیه در مورد پنج تن از جمله حضرت علی(رض)نازل شده باشد، تمام مفسران آن را ذکر کرده اند.
2- بسیاری از روایان از ابن عباس روایت می کنندکه فرمود:« الّذین ینفقون اموالهم باللّیل و النّهار سرّاً وعلانیۀ...» در مورد حضرت علی نازل شده است. زیرا حضرت علی (رض) چهار درهم داشت یکی را در شب دیگری را در روز، سومی را بصورت پنهانی، چهارمی را آشکار نفقه کرد.
۱- ابن عباس می گوید: در بین ما سخن از این بود که علی در مدینه بر قضاوت کردن از دیگران برتری داشت.
۲- سعید بن مسیب از عمر خطاب روایت می کند که می گوید: ما به خدا پناه می بردم از معضله ای که ابوالحسن در آنجا نباشد.
۳-سفیان بن کلیب از جسرۀ نقل می کند که گفت : نزد عایشه از صوم عاشورا سخن به میان آمد وی گفت چه کسی شما را به آن دستور داد؟ گفتند: علی، حضرت عایشه فرمود: قطعاً علی به سنت از دیگران داناتر است.

به دنبال دست اندازی معاویه به مصر، یمن و عربستان حضرت علی تصمیم گرفت که با او بجنگند و به یاران و هواداران خود گفت: برای شما شایسته نیست در کمک حق سستی بکنید و شما حق نداری، دائم در رفاه و راحتی زندگی کنید و این حال اسلاف گذشتگان مومنین و مجاهدین شما نبوده است لذا مردم دعوت او را قبول کردند و چهل هزار نفر از اهالی عراق بر سر مرگ با حضرت علی(رض)بیعت کردند. چرا که پرده ها کنار رفته بود و حق و باطل کاملا مشخص بود. در این هنگام که حضرت علی(رض)با یاران وفادارش برای ریشه کنی جنگ داخلی آماده می شد و شرایط برای نابودی آن کاملا مهیا بود که ناگهان حضرت علی(رض) به دست شخصی به نام عبدالرحمن بن ملجم در سحرگاه ۱۹ رمضان در مسجد با شمشیر زهرآگین ضربت خوردند؛ و در ۲۱ رمضان ۴۰ هجری قمری در سن ۶۳ سالگی به شهادت رسیدند.
     
  
مرد

 
به اون خدایی که میپرستید، دین مهم نیست،فقط انسانیت مهمه
انسان باشی به هم نوع خودت احترام بذاری دینت کامله
حالا شما هی بزنید تو سر و کله هم دیگه
     
  
مرد

 
mohan1978: اعلام جانشینی حضرت علی اونقدر اشکار بود که تکرارش لازم نبود وپیامبر میخواست مکتوب بگذارد که بعد از اون گمراه نشن و اون جانشینی رو مکتوب کنه که سند داشته باشه والا اگر ده بار هم میگفت مردمیکه غدیر رو نشنیده گرفته بودن اون ها رو هم نشنیده میگرفتن اما سند مکتوب چیز دیگری است

نرود میخ آهنین در سنگ!
چرا بعد از اون روز ایشون اون سخنانی که میخواست مکتوب کنه رو نکرد؟! اینقدر حالش خوب شده بود که بره مسجد و جلوی ابوبکر رو بگیره، نمیتونست بگه برام قلم و کاغذ بیارین و در حضور همه تو مسجد مکتوب کنه؟!

mohan1978: پیامبر رفت به مسجد تا جلویسواستفاده ابوبکررو بگیره و الا جانشینی علی ع که اعلام شده ومشخص بود ولازم هم نبود هر روز بگه آی مردم علی جانشین من است
چه کسی بجای پیامبر در زمان بستری بودنش پیش نماز مردم مدینه بود؟ پاسخ ندادی!

mohan1978: در سقیفه عده زیادی نبودن و کار به اون شکل جلو رفت و بعد عمر مردم روترغیب به بیعت میکرد ومردم بی خبر هم فکرمیکردن کار درستی میکنن اما اگر مکتوب بود و مردم مشاهده میکردن یک به یک از بیعت برمیگشتن
کدوم مردم بی خبر؟! مگه اون مردم از جریان غدیر بی اطلاع بودن؟!
خودتو گول نزن!

mohan1978: پیامبر رو عمر به هذیان گویی متهم کرد ...از نوشتن حضرت جلوگیری کرد .....در حضور ایشون صداشون رو بالا بردن و مجادله کردن در حالیکه میدونستن این عمل باعث هبط اعمالشون میهشه و......
بابا ، عمر گفت پیامبر هذیون میگه ، بالفرض که درست ، خوب کی با هاش درگیر شد و مشاجره بین کی با کی بود که شما مدعی مشاجره و درگیری هستی؟! و کجای روایتهائی که آوردی نشون از درگیری میده؟!

mohan1978: برادر ....عزیز وووووو......فرض کن یکی از این مهاجرین یا انصار زنا کنه یا مال حروم بخوره ...اونوقت هم میره بهشت

کدوم فرض ؟ حتما خدا میدونسته که اونها چنین کاری نمیکنن که اینو گفتهدر ضمن افرادی که وصفشون اونطور اومده چجوری فکر زنا به سرشون میرسه!

mohan1978: خدا فرموده از این افراد راضی است ولی این با ایام اینده موکول نمیشه ممکنه بعدا هر اتفاقی بیفته ...خدا از اعمال اونها قدر دانی کرده ولی تضمینی نیست که اونها برن هر کار دوست دارن بکنن وبعد هم بگن خدا به ما وعده بهشت داده اونهم گناهانی مثل غصب و نفاق و دروغ و.بدعت و ............
ببین شما ایمان اون افراد رو با ایمان خودت مقایسه نکن و باز هم به آیه نگاه کن با چشم دل نگاه کن ، خداوند بطور واضح میفرماید" بهشت را برای آنان آماده ساخته است" و قبلش میگه که هم خدا از اونها راضیه و هم اونها از خداوند راضی!

mohan1978: پیامبر در خورد وخوراک وغریزه مثل ماست اما در مسائل معنوی فرق داره خودش هم مثال میزنه که وحی رو میشنوه و همچنین در اخلاق که خدا ایشون رو صاحب اخلاق عظیم میدونه
بابا جان ، ایها الناس ، مگه مردم زمان پیامبر کور و کر بودند که نبینن پیامبر مثل اونها غذا میخوره و راه میره؟ مگه پیامبر به مردمش گفت ببینید من هم مثل شمام با دو پا راه میرم و با دهان غذا میخورم؟ مگه کسی در اینها شک داشت که آیه براش اومد؟ همه میدونستند که پیامبر راه میره ، مثل اونها غذا میخوره و مثل اونها لباس میپوشه ، این آیه برای امثال شما اومد تا بگه من فرا زمینی نیستم و همانطور که شما فکر و شعور دارین منم دارم همانطور که شما ممکنه اشتباه میکنید منم ممکنه اشتباه کنم جز اینکه من پیامبر هستم و تنها تفاوتم در وحی هست که به من میشه ولی به شما نه و این از خصوصیات هر پیامبر بزرگه!
در عبادات و معنویات هم شکی نیست که پیامبر از همه بالاتره و هر کس معنویاتش بالاتر باشه اشتباهات دنیویش هم به مراتب کمترحتی در زمان حال و برای مردم عادی !

mohan1978: اتفاقا این توهین ها در مدینه بود ویک یهودی همیشه خاکروبه روزمان عبور پیامبر به نحو.ی در کوچه میریخت که لباس ایشون هم الوده میشد یا خار در مسیر حضرت میریخت وپیامبر عبور میکرد و جلوی اهانت به او رو هم میگرفت تا اینکه مریض شد وپیامبر به عیادتش رفتند وموجب مسلمان شدنش شدن
برادر جان اون هم تو مکه و قبل از هجرت بود نه تو مدینه لا اقل تاریخ رو بخون تا دقیق بدونی

mohan1978: گذشت هم میتونه الگو باشه والبته سخت تر از قصاص کردنه ....کسیکه از جرم عمومی کسی میگذره باعث گذشت خدا از اون جرم نمیشه

بله ولی نه گذشت از خون دختر پیامبر و سیده نساء اهل الجنه ، در ضمن علی این گذشت و مردانگی رو داشت بقیه قبیله بنی هاشم هم اونقدر بزرگوار و با سخاوت بودند؟! یعنی کسی از بین اونها پیدا نمیشد که به خونخواهی بلند بشه؟!
در ضمن پس چرا شما کاسه از آش داغترید و باعث تفرقه بین مسلمین میشید! اگه گذشت هم میتونه الگو باشه چرا شما از این الگو تبعیت نمیکنید و تازه پس از قرنها که وفات بوده از سال ۷۱ به این سو اونو تغییر دادید به شهادت؟!
آیا این خودش نشون نمیده که شیعیان علی رو بعنوان الگو برای خودشون قبول ندارن؟!

mohan1978: و این بار هم میگم که علی ع رد دعوت رو دور از جوانمردی میدونست و عمر سو استفاده کرد
بر اساس کدوم فرموده علی این حرف رو میزنی؟ یعنی کسی همسرش رو بکشن بعد قاتلین همسرش بخوان از موقعیت سوء استفاده کنند و طرف رو دعوت کنند سر سفره ، طرف باید دعوت قاتلین رو بپذیره چون رد دعوت جوانمردی نیست! چه جالب! یعنی علی با اینکه میدونست عمر میخواد ازش سوء استفاده کنه بازیچه دست عمر شد و برای اینکه رد دعوت از جوانمردی به دور بود رفت سر سفرش نشست! (شاید دلش برای تاس کباب لق زده :laugh
     
  
مرد

 
rostam91: چرا بعد از اون روز ایشون اون سخنانی که میخواست مکتوب کنه رو نکرد؟! اینقدر حالش خوب شده بود که بره مسجد و جلوی ابوبکر رو بگیره، نمیتونست بگه برام قلم و کاغذ بیارین و در حضور همه تو مسجد مکتوب کنه؟!
اون چیزیکه از تاریخ مکتوب شده و بدست ما رسیده حاکی از اینه و من بر اساس اونها حرف میزنم

حالا بعد ۱۴۰۰ سال شما همه حرفات شده اینکه چرا علی ع آب رو تو لیوان نخورد و چرا پیامبر به موقع اتاق خواب عوض نکرد و چرا نامه ننوشت و چرا علی ع قصاص نکرد و چرا و چرا

این سخیف ترین نوع مباحثه است و مستاصل شدن شماست

ما فقط بر اساس اسناد مکتوب میتونیم با هم بحث کنیم

من از کتب شما مدارکی ارائه کردم دال بر اینکه عمر در روزهای اخر حیات پیامبر علیرغم درخواست رسول خدا برای نوشتن وصیت از این عمل جلوگیری کرد و گفت این مرد هذیان میگوید ))وصیت نوشتن هذیان است؟)) و نیز در حضور حضرت رسول با دیگران منازعه و پرخاش کرد

شما جواب اینو بده اگه میتونی

مگر عمر نیود که بار قبل در مقابل رسول خدا صداش رو بالا برد همراه ابوبکر و خدا هشدار داد که در مقابل پیامبر صدا بلند نکنید که در این صورت اعمال شما هبط میگردد

در يك مورد آمده است: «فقال بعضهم: إنّ رسول الله قد غلبه الوجع، وعندكم القرآن، حسبنا كتاب الله».(12)
در تعبير ديگر آمده است: «فقال عمر: انّ رسول الله قد غلب عليه الوجع، وعندكم القرآن، حسبنا كتاب الله».(13)
در تعبيرى شبيه به همان آمده است: «فقال عمر: إنّ النّبى قد غلب عليه الوجع، وعندكم القرآن، حسبنا كتاب الله».(14)
و در جاى ديگر نيز به اين صورت نقل شده است: «قال عمر: إنّ النّبى غلبه الوجع، وعندنا كتاب الله، حسبنا».(15)



12 . صحيح بخارى، كتاب المغازى، باب 84، ح 5 .
13 . صحيح مسلم، كتاب الوصية، باب 6، ح 8 .
14 . صحيح بخارى، كتاب المرضى، باب 17، ح 1 .
15 . همان مدرك، كتاب العلم، باب 39 (باب كتابة العلم)، ح 4 .



همان گونه كه در بعضى از روايات صحيح بخارى آمده است: «فاختلفوا وكثُر اللَّغَط; آنها اختلاف كردند و هياهو و داد و فرياد زياد شد».(23)
در چهار روايت در صحيح بخارى و صحيح مسلم آمده است: «فتنازعوا ولاينبغى عند نبىّ تنازع; به نزاع و كشمكش پرداختند در حالى كه اين كار در محضر پيامبر(صلى الله عليه وآله) شايسته نبود».(24)
در سه روايت در صحيح بخارى و مسلم (با اندكى اختلاف در تعبيرات) آمده است: «فاختلف اهلُ البيت فاختصموا، فكان منهم من يقول: قرِّبوا يكتب لكم النبىّ كتاباً لن تضلوا بعده، ومنهم من يقول ما قال عمر; اهل خانه اختلاف كردند و با هم به درگيرى و خصومت پرداختند. برخى از آنها مى گفتند: قلم و دوات را حاضر كنيد تا براى شما نامه اى بنويسد كه پس از آن هرگز گمراه نشويد و برخى نيز سخن عمر (كه بيمارى بر پيامبر غلبه كرده) را مى گفتند».(25)

23 . صحيح بخارى، كتاب العلم، باب 39، ح 4 .
24 . صحيح بخارى، كتاب الجهاد والسير،باب175،ح1;كتاب المغازى،باب84، ح 4; كتاب الجزيه، باب 6، ح 2; صحيح مسلم، كتاب الوصية، باب 6، ح6.
25 . صحيح بخارى، كتاب المرضى، باب 17، ح 1; كتاب المغازى، باب 84، ح5; صحيح مسلم، كتاب الوصية، باب 6، ح 8.



پس ببینکه افراد حاضر دو گروه بودن یک عده همراه عمر و یک عده بر علیه او وبا هم مجادله داشتن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
rostam91: چه کسی بجای پیامبر در زمان بستری بودنش پیش نماز مردم مدینه بود؟ پاسخ ندادی!
علی ع لحظه ای از نزد پیامبر دور نمیگردید و البته عایشه بدون اجازه پدرش را به نماز فرستاد که پیامبر به هوش امده و به سختی جلوی این کار را گرفتند

rostam91: ببین شما ایمان اون افراد رو با ایمان خودت مقایسه نکن و باز هم به آیه نگاه کن با چشم دل نگاه کن ، خداوند بطور واضح میفرماید" بهشت را برای آنان آماده ساخته است" و قبلش میگه که هم خدا از اونها راضیه و هم اونها از خداوند راضی!
منم ایه رو دیدم ومیگم این تضمینی بر بهشت نیست خدا پاداش کار اونها رو گفته یعنی در اون لحظه اگر میمردند جایگاه اونها بهشت بوده اما این به معنی تضمین دادن نیست ضمنا شما یکجایی همه ادمها رو جایز الخطا و غیر معصوم میدونی و بعد اینجا صحابه رو جدا میکنی ....چه خبره ...اونها هم جایز الخطا بوذدن

نمونه هم برات او.ردم که خدا کسانی رو به بهشت بشارت داده اما از بین اونها بعدا یکی گناه های بزرگ انجام داده و از شمول ایه خارج شده

rostam91: در عبادات و معنویات هم شکی نیست که پیامبر از همه بالاتره و هر کس معنویاتش بالاتر باشه اشتباهات دنیویش هم به مراتب کمترحتی در زمان حال و برای مردم عادی !

منظور منهم تفاوتهای پیامبر با مردم عادی است همنکه شما هم اقرار داری هرگز کسی به پای پیامبر نمیرسه نشون میده ایشون با مردم عادی فرق داشته و البته تفاوتش در خلق و خو و عباداتش بوده و شناخت خدا نه در غذا و اب و اعمال روزمره دنیوی


rostam91: بله ولی نه گذشت از خون دختر پیامبر و سیده نساء اهل الجنه ، در ضمن علی این گذشت و مردانگی رو داشت بقیه قبیله بنی هاشم هم اونقدر بزرگوار و با سخاوت بودند؟! یعنی کسی از بین اونها پیدا نمیشد که به خونخواهی بلند بشه؟!
علی بزرگ بنی هاشم بود از لحاظ مقام وهمه تبعیت میکردن ضمنا گذشت مراتب داره که برترین اونها باز هم نزد علی است مثل سخاوت و شجاعت و علم و......

rostam91: تازه پس از قرنها که وفات بوده از سال ۷۱ به این سو اونو تغییر دادید به شهادت؟!
ما بهتر میدونیم الگو برامون کیه و چیه

ضمنا از اول برای ما شهادت بوده و تا اخر هم هست و اینها سیاست است که حتی امروز میگه جناب عایشه و جناب عمر باید بگین ولی ما نه قبلا میگفتیم نه الان

علی ع در اون زمان مصلحت رو بر این رفتار دیدن اما امامان ما بعدتر و البته همه اهل بیت مارو سفارشاتی کردن که به اونها عمل میکنیم

rostam91: بر اساس کدوم فرموده علی این حرف رو میزنی؟ یعنی کسی همسرش رو بکشن بعد قاتلین همسرش بخوان از موقعیت سوء استفاده کنند و طرف رو دعوت کنند سر سفره ، طرف باید دعوت قاتلین رو بپذیره چون رد دعوت جوانمردی نیست! چه جالب! یعنی علی با اینکه میدونست عمر میخواد ازش سوء استفاده کنه بازیچه دست عمر شد و برای اینکه رد دعوت از جوانمردی به دور بود رفت سر سفرش نشست! (شاید دلش برای تاس کباب لق زده
هر کار کنی این بی ادبی همراهت هست ))لق زده ((

اول بگم این داستان با روایتی ضعیف در مورد علت ممنوعیت متعه عنوان شده تا باز پیراهن عثمانش نکنی

اصل داستان دلالت بر علت ممنوعیت متعه توسط عمر و بدعت نهادن این امر توسط اوس داره و میگه که حضرت علی خواهر عمر رو یک شب صیغه کرد و عمر چون به غیرت چجاهلی اش بر خورد متعه رو حرام کرد که دیگه همچین اتفاقاتی برا خواهرش نیفته و اگر افتاد بتونه صیغه کننده رو مجازات کنه


البته اقای رستم من طبق فرمایش دوستان از نقل این داستان خودداری کردم و من بعد هم میکنم منتها هراز گاهی اشاره میکنی به اون و باعث میشی من توضیح بدم

حضرت علی عمر رو در دنیا بخشیده و وقتی بخشیده یعنی باهاش حرف میزده مشورت میداده و خونه اش هم شاید میرفته

ضمنا حضرت علی با این رفتن به خونه عمر عملا اون رو مستاصل کرد چون عمر میخواست ثابت کنه حضرت دروغ گفتن اما وقتی دید شب خواهرش صیغه علی ع شده همه نقشه رو بر باد رفته دید و جنگ رومغلوبه و همه چی رو بر باد رفته
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
بررسی اجمالی عملکرد خلفا اول ابوبکر

جناب ابوبکر

ا-پيامبر دو روز قبل از وفاتشان سپاهي را به فرماندهي جوان 18 ساله اي به نام
(اسامةبن زيد) براي جنگ با روميان بسيج كرد و همه را مامور كرد كه در سپاه حاضر شوند و متخلفين را لعنت فرمودند با اين وصف گروهي از جمله

ابوبكر و عمر به بهانه جوان بودن فرمانده كه هنوز صورتش مو درنياورده از حضور در سپاه سر،باز زدند.

پيامبر از اين كار بسيار عصباني و متاثر شدند و در حاليكه تب داشتند و سر مبارك را بسته بودند و پاها را به زور به زمين ميكشيدند از منزل به مسجد رفتند و بر فراز منبر پس از حمد الهي فرمود:

‌«اگر امروز در فرماندهي او تشكيك ميكنيد و طعنه ميزنيد قبلا هم در فرماندهي پدرش طعنه ميزديد».


2-جسد پيامبر صلي الله عليه و آله را رها كرد براي رسيدن به خلافت و به سوي سقيفه شتافت.


3- عايشه گفته:

فاطمه {سلام الله عليها}ميراث خود را در مدينه و فدك و باقيمنده خمس را از ابوبكر طلب كرد اما وي از پرداخت آن به فاطمه خودداري كرد و

فاطمه بر اوخشمگين شدو با او قهر كرد و حرف نزد تا روزي كه شهيد شد.

جالب اينجاست كه بخاري در كتاب صحيح خود در كتاب الشهادات باب من امر بانجاز الوعد ،ح3ج3 ص236 ميگويد:

پس از رحلت پيامبر جابر بن عبد الله ادعا كرد: كه آن حضرت به او وعدۀ دادن چيزهايي را داده بود ،ابوبكر سه بار دستش را پر كرد و در هر نوبت پانصد درهم به او داد.

ازشما مي پرسيم:

چرا ابابكر ادعاي جابر را بدون هيچ گواهي رد نكرد اما ادعاي حضرت زهرا سلام الله عليها را رد كرد؟؟؟؟!!!!!

آيا جابر با تقوا تر و راستگوتر ازآن حضرت بود؟؟!!در حالي كه:

به شهادت آيۀ تطهير حضرت زهرا سلام الله عليهامعصوم هستند.

به فرموده پدرشان فاطمه سرور زنان است0(منبع صحيح بخاري كتاب الاستئذان

باب من ناجي... ح1،ج8،ص79)

به فرموده رسول خدا فاطمه سرور زنان اهل بهشت است-فاطمه پاره تن رسول خداست

(صحيح بخاري باب مناقب قرابةالرسول ج5 ص 25و26)

چرا شهادت علي عليه السلام و ام ايمن را در تاييد سخنان زهرا سلام الله عليها نپذيرفت؟؟!!!


4- عملکرد دیگر ابوبكر اين بود كه دستور داد پانصد حديث از پيامبر را آتش بزنند و از نقل حديث از آن حضرت جلوگيري ميكرد آن هم پيامبري كه قران اورا از هوي و هوس پاك ميداند و امين وحي خدا ميداند(منبع كنز العمال ج10 ص285،ح29460)


5-حضرت زهرا به خشم آورد در حاليكه پيامبر فرموده بود:

(هر كه او را به خشم آورد مرا به خشم آورد،و هركه مرا به خشم آورد خدا را به خشم آورده است)منبع (صحيح بخاري باب مناقب قرابةالرسول ح 3،ج5 ص 26)

وآن بانوي بزرگوار تا زماني كه به شهادت رسيد با او حرف نزد(منبع صحيح بخاري كتاب المغازي،باب غزوةخيبر ح39،ج5،ص77)

و ابن قتيبه در كتاب الامامه و السياسه ج1ص20 از حضرت زهرا نقل كرده كه فرمودند:


به خدا قسم پس از هر نماز ي كه مي خوانم تو را نفرين ميكنم.


6-كار خلافت بعد از خود را ميان اصحاب به شوري نگذاشت- آنچه كه اهل سنت درباره خلافت اعتقاد دارند- بلكه عمر را جانشين خود قرار داد. پس بنابراين به اهل سنت هم ظلم كرده!!!؟؟؟


7- ابوبكر به پيامبر صلي الله عليه وآله نسبت داد كه آن حضرت فرمود ((ما پيامبران ارث نميگذاريم)) اين سخن درصحيح بخاري باب غزوةخيبر ح37،ج5ص177 نوشته شده و حال اينكه قراندر سوره نمل آيه 16 به روشني ميفرمايد (وَ وَرِثَ سليمان داود)



يعني سليمان از داود ارث برد. پس تا اينجا هم دروغ به خدا و هم به رسول اوبسته و كشف ميشود كه او قصد چپاول و غارت و دزدي تحت لواي اسلام رااز اموال حضرت فاطمه داشته. با اين وجود سخن كذب او قبول ميشود؟؟!!!اما سخن علي عليه السلام و دختر پيامبر كه از اهل بيت هستند رد ميگردد؟ در حاليكه نماز عمر ،ابابكر و عثمان پذيرفته نميشود مگر اينكه بر محمد وآل محمد صلوات الله عليهم اجمعين در نماز صلوات بفرستند (منبع:الصوائق المحرقه فصل آيات وارده در شأن اهلبيت)

عبدالله بن عمر ميگويد كه رسول خدا به همسرانش صد بار شتر از محصولات (خيبر) مي بخشيد ،عمر خيبر را تقسيم كرد و همسران حضرت را مخير كرد كه مقداري از آب و زمين به آنها بدهد يا همان برنامه پيامبر را اجرا كند كه برخي زمين را اختيار كردند و برخي ديگر بار شتر را و عايشه هم در اين بين زمين را برگزيد. خوب شما جواب بديد اگر پيامبر ارث باقي نمي گذارد ،چگونه همسرانش از جمله (عايشه)ارث ميبرند ولي دخترش فاطمه سلام الله عليها ارث نميبرد؟؟؟!!!

چنين شخصي آيا در نزد خدا و رسول منزلتي دارد يا به خاطر آزار وغصب حق دختر پيامبر بايد مورد سوال واقع شود درثاني او كه خود به ناحق خلافت را غصب كرده پس جانشين اويعني عمر هم بر حق نيست علاوه بر اين كه جنايات زيادي در مورد اسلام و مسلمانان از او صادر شده كه شايد در آينده به تفصيل براتون بنويسم اهل سنت واقعا دوست دارند با ازار دهندگان ئختر پیامبر در محشر محشور شوند

فکر میکنید پیامبر در کنار دختر و داماد و نوه اش باشه یا در کنار عمر و معاویه و یزید و .....
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
nisha2552: به اون خدایی که میپرستید، دین مهم نیست،فقط انسانیت مهمه
منم حرفت روتا حدود زیادی قبول دارم

کاش هیچکس تو امور شخصی هیچکس دیگه دخالت نمیکرد و به اعتقاد ئیگران کاری نداشت و اعمالاونها رو مسخره نمیکرد و نمیگفت پیروان مذاهب دیگه جز اون کافرن یا راهشون درست نیست

همه مشکل من همینه

اعتقاد هر کس باید محرتم باشه حتی بی خدا و گاوپرست

این وسط کسانی که میان مثلا رفتن شیعه رو به حرم اماماشون کفر تلقی میکنن و بت پرستی

یا عزاداری هاشون رو مسخره میکنن و میگن گل بازی و به سر و کله زدن باعث میشن من هم هی جواب بدم

من خودم یک ادم معمولی معمولی از لحاظ مذهبی هستم که اعمال واجب خودم روهم بزور انجام میدم

اما تحمل اهانت و حمله رو ندارم ................و جواب میدم

به نظر من همه مذاهب یک جورایی توهم الود هستن

کلا هر چی که با غیب و مسایل ندیدنی مرتبط میشه به توهمات ادم اضافه میکنه و فرقی بین ادیان و مذاهب در کلیت نیست برخی ها بیشتر و برخی کمتر توهم دارن

حالا حساب کن با همچین عقیده ای باید جواب حمله کننده ها و مسخره کننده رو هم بدم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: ما فقط بر اساس اسناد مکتوب میتونیم با هم بحث کنیم
شما فکرت رو تعطیل کردی و چسبیدی به یه روایت موهوم که به شیوه خودتون تعبیرش میکنید
بنده مومن اگه پیامبر میخواسته وصیتش رو بنویسه بعد از اون ماجرا هم میتونسته
اگر پیامبر اینقدر تو اون جلسه حالش خوب بوده که چیزی بنویسه پس میتونسته به علی دستور بده عمر رو بندازین بیرون یا سر عمر فریاد بکشه
اگه قرار بر وصیت بوده من ادعا میکنم میخواسته ابوبکر رو جانشین کنه شما چجوری اونو رد میکنی
اصلا پیامبر امی سواد نوشتن نداشت که بخواد بنویسه و اینکه قرآن یکی از معجزاته برای اینه که بوسیله یه آدم امی که سواد نوشتن نداشت اومده ، برای همین پیامبر آیات رو بر کاتبان وحی میخوند و اونها مینوشتن!

mohan1978: همان گونه كه در بعضى از روايات صحيح بخارى آمده است: «فاختلفوا وكثُر اللَّغَط; آنها اختلاف كردند و هياهو و داد و فرياد زياد شد».(23)
در چهار روايت در صحيح بخارى و صحيح مسلم آمده است: «فتنازعوا ولاينبغى عند نبىّ تنازع; به نزاع و كشمكش پرداختند در حالى كه اين كار در محضر پيامبر(صلى الله عليه وآله) شايسته نبود».(24)
در سه روايت در صحي....
روایات رو کامل با ذکر اسنادش بیار ! اگه اینطوری روایت نقل میکنن من هم بلدم دهها نمونه از این دست روایت رو بیارم

mohan1978: علی ع لحظه ای از نزد پیامبر دور نمیگردید و البته عایشه بدون اجازه پدرش را به نماز فرستاد که پیامبر به هوش امده و به سختی جلوی این کار را گرفتند
طفره نرو و جواب بده که پیامبر چه کسی رو مامور خواندن نماز جماعت کرد؟ آیا در اون مدت نماز جماعت خونده نمیشد یا هر کی هر کی بود؟ با سند لطفا!
پیامبر در زمان بیماری در حجره عایشه بود و حتما میدونی که اون حجره ها خیلی کوچک بودند و تنها یه اتاق ! اینکه علی از پیش پیامبر تکون نمیخورد یعنی اینکه عایشه یا انجا نمیمونده یا همش سر پا ایستاده یا نشسته بوده و نمیخوابیده چون با علی نامحرم بوده این مطلب رو هم با ذکر سند و روایت توضیح بده که چطور ممکنه!

mohan1978: منم ایه رو دیدم ومیگم این تضمینی بر بهشت نیست خدا پاداش کار اونها رو گفته یعنی در اون لحظه اگر میمردند جایگاه اونها بهشت بوده اما این به معنی تضمین دادن نیست ضمنا شما یکجایی همه ادمها رو جایز الخطا و غیر معصوم میدونی و بعد اینجا صحابه رو جدا میکنی ....چه خبره ...اونها هم جایز الخطا بوذدن
نه باز هم آیه رو با دقت نخوندی!
از هیچ جای آیه نمیشه فهمید که خداوند برای اون لحظه بیان کرده باشه که میرن بهشت و اون وعده فقط برای اون لحظه هست و فرداش تاریخ آیه تموم میشه!
در ضمن قطعا اون افراد جایز الخطا بودن و قرار نیست هر کس خطائی کرد بره دوزخ و همه گناهان ، انسان رو به گمراهی بکشونن ، خطا ها و گناهان ، کبیره و صغیره داره و بهت گفتم که هر قدر ایمان بالاتر باشه ارتکاب گناه هم کمتره و در توبه به روی همه باز! مسلما هم عایشه و هم علی و ابوبکر و دیگر صحابه مرتکب گناه شدند و مسلما بارها و بارها توبه کردن !
mohan1978: علی بزرگ بنی هاشم بود از لحاظ مقام وهمه تبعیت میکردن ضمنا گذشت مراتب داره که برترین اونها باز هم نزد علی است مثل سخاوت و شجاعت و علم و......
علی بزرگ بنی هاشم بود؟؟؟؟؟؟!!!! مگه علی در زمان پیامبر چه مقامی داشت که بزرگ بنی هاشم بود؟؟؟

mohan1978: هر کار کنی این بی ادبی همراهت هست ))لق زده ((
کدوم بی ادبی؟! خودت یه روایت میاری ولی وقتی من بهش استناد میکنم میشه بی ادبی؟!جالبه والله! تا وقتی که بخاطر جسارتی که به علی بن ابی طالب کردی و چنین کار زشتی رو بهش نسبت دادی پوزش نخواهی این روایت رو میارم جلوی چشمت! تا از این طریق متوجه نسبت ناروائی که زدی بشی!

mohan1978: اصل داستان دلالت بر علت ممنوعیت متعه توسط عمر و بدعت نهادن این امر توسط اوس داره و میگه که حضرت علی خواهر عمر رو یک شب صیغه کرد و عمر چون به غیرت چجاهلی اش بر خورد متعه رو حرام کرد که دیگه همچین اتفاقاتی برا خواهرش نیفته و اگر افتاد بتونه صیغه کننده رو مجازات کنه

منم میگم چجور میشه که مولای متقیان برای مجازات عمر بره تو خونش و سر سفره اون بشینه تاس کباب بخوره و بعد با خواهرش بدون حضور شاهد و کاتب صیغه کنه تازه بعدش زنه حامله هم بشه و هیچ کسی متوجه نشه تا نه ماه که بچه رو تو بغلش میبینن، فقط برای اینکه عمر متعه رو حرام کنه!

mohan1978: البته اقای رستم من طبق فرمایش دوستان از نقل این داستان خودداری کردم و من بعد هم میکنم منتها هراز گاهی اشاره میکنی به اون و باعث میشی من توضیح بدم
گفتم که تا زمانی که پوزش نخواهی هر جا لازم باشه اینو براتون یاد آوری میکنم! چون توهین بزرگی به مسلمین اعم از شیعه و سنی کردی و حاشا و کلا که علی بن ابی طالب با اون خصوصیات اخلاقی که حداقل ما اهل سنت ازش خبر داریم چنین عمل زشتی رو انجام بده و بره اینطوری جواب مهمون نوازی یکی رو بده!

mohan1978: حضرت علی عمر رو در دنیا بخشیده و وقتی بخشیده یعنی باهاش حرف میزده مشورت میداده و خونه اش هم شاید میرفته
خونش هم شاید میرفته؟! شاید همه شیعیان و حتی خودم شک داشته باشم (چون تا حالا روایتی دال بر رفتن به خونه عمر نشنیدم) ولی شما چرا از شاید استفاده میکنی؟ شما که روایت میاری رفته و این خودش نشونه صمیمیت بین اون دو بوده

mohan1978: ضمنا حضرت علی با این رفتن به خونه عمر عملا اون رو مستاصل کرد چون عمر میخواست ثابت کنه حضرت دروغ گفتن اما وقتی دید شب خواهرش صیغه علی ع شده همه نقشه رو بر باد رفته دید و جنگ رومغلوبه و همه چی رو بر باد رفته
ولی فکر اینجاش رو نمیکرد که پیروانش با دیدن این روایت سر شکسته میشن و مخالفین این روایت رو دست مایه قرار میدن! الآن من علی رو فردی که رفته خونه کسی نون و نمک خورده بعد به ناموس اون خونه تجاوز کرده میدونم و وقتی لو رفته بهانه صیغه آورده!
راستی شما که اینقدر دقیق حتی فهمیدی اون شب کی نردبون رو آورده و کی نردبون رو برداشته نگفتی مهریه خواهر عمر چی بوده؟شاید باغ فدک رو که دیده ازش گرفتن داده به اون هم از شر باغ فدک راحت شده هم مهریه رو جور کرده!
در ضمن نفقه اون بچه رو هم حداقل تا زمانی که تو شکم مادرش بوده و مادرش نون خونه عمر رو میخورده بر گردنشه که نداده و به عمر بدهکار! راستی اون بچه دختر بوده یا پسر و اگه پسر آیا در صحرای کربلا بود؟!
     
  
صفحه  صفحه 14 از 57:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  56  57  پسین » 
مذهب
مذهب

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA