ارسالها: 2554
#143
Posted: 30 Apr 2013 00:38
شرمنده پست شما طولانی بود و من خط اخرش رو خوندم
اولا شیعه سب نمیکنه و لعن میکنه طبق دستور حضرت حق و نیز بر اساس لعن خدا بر اونها
حالا برخی شیعیان جاهب اهانت میکنند و اشعار ناجور میخونن و یا اسامی برخی رو در مکانهای بد میذارن و ......گردن خودشون
من به شخصه هر وقت کارم گیر کنه ختم لعن شه ضرب بر میدارم که آهنگین هم هست و کارم راه میفته
با سلام
با توجه به روایت زیر می خواستم بدانم علت اینکه ام الحکم نیز جزء این هشت نفر قرار گرفته چه می باشد؟
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنِ الْخَيْبَرِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرٍ وَ أَبِي سَلَمَةَ السَّرَّاجِ قَالا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ يَلْعَنُ فِي دُبُرِ كُلِّ مَكْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ مُعَاوِيَةُ وَ يُسَمِّيهِمْ وَ فُلَانَةُ وَ فُلَانَةُ وَ هِنْدٌ وَ أُمُّ الْحَكَمِ أُخْتُ مُعَاوِيَة ؛(1 )
از آن جمله شيخ در صحيح و كلينى كالصحيح روايت كرده اند از حسين بن ثوير و ابو سلمه سرّاج كه گفتند كه شنيديم كه حضرت امام جعفر صادق (ع) در عقب هر نمازى چهار كس از مردان را كه فلانی و فلانی و فلانی و معاويه است لعن مىكردند و چهار زن را كه فلانه و فلانه و هند مادر معاويه و امّ الحكم خواهر معاويه است لعن مىفرمودند. چون ام الحکم ( ام الحكم دختر ابو سفيان خواهر معاویه ) جزء زنانی بود كه از حوزه اسلام گريختند و به كفار پيوستند و مرتد شده بودند مورد لعن قرار گرفتند.(2)
پی نوشت: 1. شيخ كلينى، الكافي ،ناشر اسلاميه، چاپ تهران، سال 1362 ش، نوبت دوم، ج3، ص 342؛ مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، 8جلد، مؤسسه اسماعيليان - قم، چاپ يوم، 1414 ق، ج4، ص217.
2. علامه طباطبایی، الميزان، ترجمه موسوی همدانی،ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، سال 1374 ش، نوبت پنجم ج19، ص 415 ؛ علامه طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، مترجمان، ناشر انتشارات فراهانى،چاپ تهران، سال 1360 ش، نوبت اول، ج24، ص 380.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1509
#145
Posted: 2 May 2013 17:49
مناقب
ابوبکر صدیق رضی الله عنه
حَدَّثَنِى مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ سَعِيدٍ عَنْ قَتَادَةَ أَنَّ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ حَدَّثَهُمْ أَنَّ النَّبِىَّ ص صَعِدَ أُحُدًا وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ وَعُثْمَانُ فَرَجَفَ بِهِمْ فَقَالَ: «اثْبُتْ أُحُدُ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ نَبِىٌّ وَصِدِّيقٌ وَشَهِيدَانِ». (صحيح البخاري لأبي عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري، كتاب المناقب، باب قول النبي ص: لو كنت متخذا خليلا).
«از انس بن مالک روایت شده که گفت: روزی رسول الله ص و ابوبکر و عمر و عثمان از کوه احد بالا می رفتند که کوه شروع به لرزیدن کرد. رسول الله ص فرمودند: ثابت باش ای احد که بر روی تو نبی و صدیق و دو شهید قرار دارند».
منظور از صدیق ابوبکر الصدیق است و منظور از دو شهید عمر و عثمان هستند.
حَدَّثَنِى مُحَمَّدُ بْنُ يَزِيدَ الْكُوفِىُّ حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ عَنِ الأَوْزَاعِىِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِى كَثِيرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَيْرِ قَالَ سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو عَنْ أَشَدِّ مَا صَنَعَ الْمُشْرِكُونَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: رَأَيْتُ عُقْبَةَ بْنَ أَبِى مُعَيْطٍ جَاءَ إِلَى النَّبِىِّ ص وَهُوَ يُصَلِّى، فَوَضَعَ رِدَاءَهُ فِى عُنُقِهِ فَخَنَقَهُ بِهِ خَنْقًا شَدِيدًا، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ حَتَّى دَفَعَهُ عَنْهُ فَقَالَ: أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّىَ اللَّهُ. وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ. (صحيح البخاري لأبي عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري، كتاب المناقب، باب قول النبي ص: لو كنت متخذا خليلا).
«از عروة بن الزبیر روایت شده که گفت: از عبدالله بن عمرو درباره شدیدترین عملی که مشرکین بر رسول الله ص اعمال کردند سوال کردم. او گفت: عقبة بن ابی معیط را دیدم که به سمت رسول الله ص آمد در حالی که ایشان نماز می خواندند و ردای خود را بر گردن رسول الله ص انداخت و و آن را به شدت کشید که ابوبکر آمد و شر او را از رسول الله ص دفع کرد و گفت: آیا مردی را می کشید که می گوید: پروردگار من الله است و با بیناتی از جانب پروردگارتان بسوی شما آمده است؟».
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: كُنَّا نُخَيِّرُ بَيْنَ النَّاسِ فِى زَمَنِ النَّبِىِّ ص فَنُخَيِّرُ أَبَا بَكْرٍ، ثُمَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، ثُمَّ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ . (صحيح البخاري لأبي عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري، كتاب المناقب، باب فضل أبي بكر بعد النبي ص).
«از ابن عمر ب روایت شده که گفت: ما در زمان نبی ص ابوبکر را خیر (بهترین) مردم می دانستیم بعد عمر بن الخطاب را بعد عثمان بن عفان را».
حَدَّثَنِى زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ وَعَبْدُ بْنُ حُمَيْدٍ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الدَّارِمِىُّ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا وَقَالَ الآخَرَانِ حَدَّثَنَا حَبَّانُ بْنُ هِلاَلٍ حَدَّثَنَا هَمَّامٌ حَدَّثَنَا ثَابِتٌ حَدَّثَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ حَدَّثَهُ قَالَ نَظَرْتُ إِلَى أَقْدَامِ الْمُشْرِكِينَ عَلَى رُءُوسِنَا وَنَحْنُ فِى الْغَارِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ نَظَرَ إِلَى قَدَمَيْهِ أَبْصَرَنَا تَحْتَ قَدَمَيْهِ فَقَالَ «يَا أَبَا بَكْرٍ مَا ظَنُّكَ بِاثْنَيْنِ اللَّهُ ثَالِثُهُمَا». (صحيح مسلم لأبي الحسين مسلم بن الحجاج النيسابوري، كتاب فضائل الصحابة ، باب من فضائل أبي بكر الصديق ).
«از ابوبکر صدیق روایت شده که گفت: وقتی در غار بودیم به قدمهای مشرکین که نزدیک سرهای ما (او و رسول الله ص) بود نگاه کردم و گفتم: یا رسول الله! اگر آنها (مشرکین) به پاهای خود نظر افگنند ما را خواهند دید. پس رسول الله ص فرمودند: ای ابابکر درباره دو نفری که الله سوم آنها باشد چه گمان برده ای؟».
ویرایش شده توسط: rostam91
ارسالها: 2554
#147
Posted: 3 May 2013 17:59
rostam91: مخالفان با توسل به روایت قلم و قرطاس، داماد پیامبر یعنی عمر بن خطاب را مورد تهمت و کینه و بغض قرار داده اند و میگویند که عمر به پیامبر گفته است که او هذیان میگوید.!!
از امروز عمر هم شد داماد پیامبر مبارکه
اینقدر در باب کفر عمر ایهو روایت و حدیث از زبون خودشما اهلسنت هستکه روشنتر از افتاب است کفر و نفاق عمر
در مورد این استدلال های سخیف هم اول که
در چاپی از صحیح بخاری براتون تصویری گذاشتم در مورد بدعت نماز تراویح و متعه که در چاپهای جدید اسم عمر از روایت حذف شدهبود
دوما از قول بزرگترین راویان اهل سنت روایتی اوردم که تعریف کرده بود از راویان حدیث منتها به برخی که واضح تر و با اسم بردن از خلفا جریان شهادت زهرا و حمله به خانه ایشان را نهقل کرده بودند گفته بود
علیرغم درستی و صحت در چنین مواردی بهتر است ابروی صحابه و مصلحت مد نظر قرار گیرد
کتب شما سراسر اینگونه مصلحت اندیشی کرده اند تازه این همه سوتی و گناه از توشون در اومده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ویرایش شده توسط: mohan1978