انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 17 از 57:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  56  57  پسین »

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه


مرد

 
تشیع بر این عقیده است که علی در رکوع انگشترش رو در آورد و به گدا داد و اینطور میگن که
[font#DF0101]سائلى را در مسجد دیدم که از مردم درخواست کمک مى کرد و چیزى به او ندادند، على در آن وقت به رکوع رفته بود، با انگشت میانه اش به او اشاره کرد و سائل نزدیک آمد، پس انگشتر را از انگشت حضرت برداشت[/font]

تو این روایت چند جمله جالب وجود داره:
اول اینکه روایت دیگه ای هست که میگه تو یکی از جنگها تیری به پای علی فرو رفته بود و صحابه گفتند تیر رو موقعی که علی در حال نمازه در میاریم تا علی درد کمتری متوجه بشه چون در حال نماز علی از عالم دنیا جدا میشد و اونقدر با خدای خدش غرق در مناجات میشد که متوجه اطرافش نمیشد ! پس این روایت با روایت انگشتر تفاوتش زمین تا آسمونه و یکیش دروغ یعنی یا ماجرای تیر درئغه یا علی موقع نماز حواسش به هر جائی میرفته جز نمازش!
دوم اینکه هر آدم مسلمان زاده ای که حتی نماز نمیخونه اینو خوب میدونه هر گونه حرکات اضافی در نماز که عمدا انجام بشه باعث ابطال نماز میشه پس کاری که علی کرده باعث باطل شدن نمازش شده!
سوم اینکه عجیبه که با اون اوصافی که از صحابه در قرآن هست و بذل و انفاقی که داشتن کسی حاضر نبوده به اون گدا کمک کنه حتی خود پیامبر و از بین اون همه جمعیتی که بودن تنها علی که مشغول نماز بوده این کار رو انجام میداده!
چهارم اینکه شما برین رکوع و با انگشت میانی سعی کنین در حالی که دستتون رو گرفتین به زانو به کسی که طرف چپ یا راست شماست اشاره کنین ببینین میشه!
پنجم اینکه ظاهرا هواپیمای گداهه داشته میرفته و گداهه وقت نداشته منتظر بمونه تا علی نمازش تموم بشه یا شاید فکر کرده اگه صبر کنه ممکنه علی پشیمون بشه!
------------
عده ای هم میگن که ضمیر جمع در آیه انما ولیکم، به نشانه احترام اومده حتی یکی از آخوندها منکر این بود که پیامبر بیشتر از یه دختر داشته و ضمیر جمع بنات یعنی دخترانت در قرآن به نشانه احترام فاطمه هست!!!!!!!!
در جواب این آقایان باید گفت که در آیه انما ولیکم .... آمده " آنها" و ضمیر آنها که جمع غایب هست برای احترام به یک نفر نمیاد بلکه از کلمات احترام آمیزی مانند "ما" "شما" ایشان" و ... استفاده میشودو این کاملا غیر منطقی که خداوند بگه آنهائی که ایمان آوردند و نماز خواندند و زکات دادند ، بعد منظورش فقط علی باشه!
     
  
مرد

 
rostam91: تشیع بر این عقیده است که علی در رکوع انگشترش رو در آورد و به گدا داد و اینطور میگن که
چندین سند از علمای خودتون اورم کهخ این ایه در شان علی ع است حال با هر کیفیتی

شما مصداق فی قلوبهم مرض هستی که اینجور اشکالات بچه گانه رو بعد ۱۴۰۰ سال میاری


اولا در نماز برخی کارها رو میشه کرد مثل جواب سلام یا رد دینی که بر گردن انسان است و البته زکات هم دین است

دوما علی وقف محض خداست حالا برای غرق شدن در نماز یا ادای زکات فرقی نداره


اینجور اشکال تراشی های سخیف فقط در بین اهل سنت پیدا میشه


ضمنا ر فارسی هم بسیار ی اوقات وقتی میخواهید مثالی بیارید از ضمایر جمع استفاده میکنید مثلا کسی رو میخواهید دلالت به کار مثبت شخص دیگه بکنید عموما نمیگید مثلا از حسن یا حسین یاد بگیر چون معکو س جواب میده بلکه بصورت جمع میگید بنای قران هم به راهنمایی است و دلالت است

مثلا گفته میشه

برو از اونهایی یاد بگیر که فلان کار پسندیده رو انجام میدن


از اون جالب تر اینه که ما همه مسائل رو با سند و ادرس از کتب خودتون میگیم منتها حضرات به بهانه اکتفا میکنن

به اینکه چرا اب تو تلمبه است و.......
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
یه شیعه:حضرت علی تا زمانی که خلفا برای نبش قبر زهرا نرفته بون سکوت کرد و وقتی بحث نبش قبر شد و خلاف شرع داشت اتفاق میفتا د سکوت و شکست
غصب خلافت بر خلاف دستور خدا خلاف شرع بود ولی علی سکوتش رو نشکست!
کشتن فاطمه مصداق آیه قصاص خلاف شرع بود چون بنده مسلمانی بی گناه کشته شد ولی علی سکوتش رو نشکست!
ازدواج عمر با ام کلثوم به زور هم خلاف شرع بود ولی علی باز سکوتش رو نشکست اما نبش قبر که گناهش از موارد بالا کمتره میشه خلاف شرع و باید سکوت رو شکست؟؟؟
شاید خداوند در زمان نبش قبر به علی دستور داده سکوتت رو بشکن!
در ضمن فاطمه که شبانه دفن شد و میگین کسی نفهمید کجا دفن شده پس از کجا میخواستن نبش قبر کنن ، خدای فراموشی؟
اگه خواستن نبش قبر کنن پس جای قبر رو میدونستن !!!!!!!
     
  
مرد

 
شفاعت

شفاعت، عبارت است از میانجیگری بین دو فرد و در خواست نمودن چیزی یا رفع مشکلی را از شخصی برای کسی دیگر ، مثلا شفاعت پیامبر به این معنا است که عفو و بخشش گناهان و یا بر طرف کردن مشکلات و برآوردن حوائج برای مومنین از خداوند وهاب طلب کند.

بنا بر این در حقیقت شفاعت ، نوعی دعا و امید وار شدن به در گاه خداوند متعال ، برای رفع گرفتاری دنیوی و اخروی می باشد . خداوند از نظر لطف و کرمش ، نسبت به بندگانش و دستیابی آنان به احسان و رضا مندیش ، راههای زیادی را قرار داده است که تقاضای دعا و شفاعت برای همدیگر و طلب مغفرت از در گاه ایزد یکتا ، یکی از آن راهها است چون خداوند دعای ما را در حق گذشتگان و اموات قبول می کند، زیرا خود تعلیم دعا برای آنها نموده است(.ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان).(حشر-10)

همچنین در دعایی که در نماز جنازه خوانده می شود ، که اگر فایده ای نداشت خواندن ان عبث و بیهوده بود. همینطور هم خداوند متعال برای پیامبران ، صدیقین ، شهدا، صالحین، فرشته ها و بچه های کوچک احترام و حرمتی قرار داده استکه توسط انها به اجابت دعا و قبولی شفاعت به درگاه رب العزت امید داشته باشیم.

در قرآن مجید، درباره شفاعت آیات متعددی وجود دارد ، مثل :

1. مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ (یونس-3). کسی میانجی نمی تواند باشد، مگر پس از اجازه او(خداوند).

2. وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى (انبیا -28).و آنان (پیامبران) هرگز برای کسی شفاعت نمی کنند ، مگر آن شخص که (بدانند) خدا از آن خشنود است( و اجازه شفاعت او را داشته باشد)

3. ‏ يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلاً ‏ (طه-109).در آن روز(قیامت ) شفاعت(هیچ کس) سودی نمی بخشد، مگر ( شفاعت کسی که خداوند مهربان به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد.

در روز قیامت ، شفاعت به سه شرط انجام می شود.

1. خدا به شفاعت کننده اجازه شفاعت دهد

2. آنچه در خواست میشود ،خدا پسندانه باشد

3. خدا راضی شود از کسی که شفاعت برای او انجام گیرد.

4. ‏ وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ‏ (زخرف-

86).معبود هایی که مشرکان به جز خدا به فریاد می خوانند و می پرستند ، قدرت و

توانایی هیچ گونه شفاعت را ندارند ، مگر کسانی که آگاهانه به حق شهادت و گواهی

داده باشند( خدا را به یگانگی پرستیده باشند).

اما باید به اجازه و رضایت خداوند باشد، معنای آیات این نیست که نباید شفاعت خواهی کرد و یا این که خداوند جل اعلی را مجبور کنند، شفاعت را قبول نماید، و خداوند هم مانند انسانها ، از روی اجبارو یا شرم و حیا و ترس (العیاذ بالله) وادار به پذیرش شفاعت شود، البته هیچ فرد مسلمانی هم نمی گوید که یا رسول الله ، به طور اجبار و قهر و غلبه بر خدا ، برای من شفاعت کن. ، پس این آیات و آیات دیگری در این باره به این معنی نیستند که غیر از خدا ، شفاعت خواستن جایز نیست ، بلکه چنین توضیح می دهند که بدون اجازه او ، هیچ کس نمی تواند شفاعت کند.

و جز مواردی را که خداوند راضی نباشد، شفاعت صورت نخواهد گرفت.و هیچ احدی قدرت ندارد به تنهایی و به اجبار خداوند را وادار به اجابت شفاعت کند ، برای تفهیم نحوه شفاعت می توان مثالهای زیر را جهت توضیحات بیشترآورد تا مسئله شفاعت روشن شود. مثلا اگر عده ای مجرم و متهم را به دربار سلطانی حاضر نمایند و یکی از آنها نسبت به نزدیکی با وزیر او داشته باشد ، و وزیر هم درباره آن مجرم، ازپادشاه طلب عفو و بخشش کند ، یقینا سلطان فکر خواهد کرد که اگر ان مجرم را نبخشد ، وزیر از او ناراحت و رنجیده می شود. و شکی نیست با این کدورت خللی در مملکت او ایجاد می شود پس از روی اجبار و ناچاری مجرمی را که با وزیر قرابت دارد می بخشد.

مثال دیگر این که یکی دیگر از مجرمین فردی است ، هنرمند که وجودش برای کشور و جامعه ، بسیار لازم ومفید است و مملکت به وجود او نیاز مبرم دارد و کسی این امر رابه اطلاع سلطان می رساند ( البته عدم اطلاع برای خدا وجود ندارد.) پادشاه هم بعد از خبر دار شدن از این موضوع ، احساس می کند که در زنده ماندن او، منفعت بیشتری است تا کشتنش لذا از روی نیاز و اجبار ، او را هم مورد عفو قرار می دهد.اما مثال سوم به این صورت است که یکی از این مجرمان هست که پادشاه اطلاع دارد که او خلاف کار حرفه ای نبوده ودر کارهای زشت و خطا پایبندی نمی کرد وبه فریب شیطان و افراد ناباب به این جرم و گناه کشیده شده است ، لذا پادشاه بر ان می شود که او را عفو کند ، اما به خاطر نشان دادن دوستی اش با دربا ریانش مخفیانه به یکی از دوستانش اشاره می کند که برای مجرم وساطت کند در نتیجه با رضایت و خشنودی کامل، نه به اجبار مانند دو بخشش قبل ، او را می بخشد.

شفاعت در بارگاه الهی نیز به صورت مثال سوم صورت می گیرد، یعنی کسانی که خداوند از آنها رضایت دارد و با اراده بخشش اجازه شفاعت برای او می دهد. برای همین فرموده است مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ)(بقره-255).کیست آنکه در پیشگاه او میانجیگری کند ، مگر با اجازه خودش( خداوند متعال).

بنابر این درباره کسی که اراده خداوندی بر آن باشد که او را ببخشد ، سفارش و وساطت او را در قلب یکی از اولیا الله جلوه گر می کند و ظاهرا به وساطت و شفاعت او آن شخص گناهکار را می بخشد ، و هیچ شکی نیست که شافع حقیقی ذات بی همتای خود اوست، و لا غیر. آیه مبارکه(قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً) (زمر -44). بگو هرگونه میانجیگری ازآن خداست. که نشان دهنده همین امر است . مولانا جلال الدین رومی در این باره می گوید:

اولیا را هست قوت از اله تیر بر جسته باز گرداند زراه

چنانچه می بینیم مولانا نگفته است که دوستان خدا به ذات خود ، قدرت و استقلال دارند بلکه تاکید بر این است که انها نشات گرفته ( از نظر لطف و کرم) از قدرت خدا ست که کمک حال انهاست ، که می توانند تیر جسته( بلاها) را از مسیرشان منحرف کرده ، مانع شوند که به هدف بخورند.

در مورد دعا کردن و صلوات فرستادن برای حضرت محمد خداوند متعال خطاب به مومنین می گوید ‏ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً ‏ا).(احزاب -56). هر اینه خدا و فرشتگان او درود می فرستند بر پیامبر ، ای مومنین شما هم بر او صلوات( دعا و طلب مغفرت و رحمت) بفرستید و با احترام بر او سلام گویید و تسلیم دستور های او باشید.

در حدیث شریف است که چون این ایه نازل شد ، صحابه عرض کردند یا رسول الله طریقه سلام بر ما معلوم شده است یعنی در التحیات خوانده می شود: السلام علیک یا ایها النبی و رحمه الله و برکاته.لطفا طریقه صلوات را بر ما ارشاد فرماییدآن حضرت فرمودند: اللهم صلی علی محمدو ال محمد...

همچنین در حدیث شریف است هر کسی اذان را شنیده بعد از پایان آن ، این دعا را برای پیغمبر بنماید: اللهم رب هذا الدعوه التامه و الصلوه القائمه ات محمد ا الوسیله و فضیله و ابعثه مقاما محمودا وعدته انک لا تخلف المیعاد. یعنی ای الله تو که صاحب این وقت کامله و نماز خواندنی هستی ، عطا فرما حضرت محمد را وسیله و فضیلت و او را بر مقا م محمود متمکن کن مقامی که به ایشان وعده فرموده ایدو همانا تو وعده را وفا خواهی کرد.

حضرت محمد فرمودند: هر کس بشنود اذان را و این دعا را بخواند ، شفاعت من در روز قیامت به او می رسد.

بنا به آیات و احادیث فوق از ما خواسته شده است تا رباره حضرت محمد دعا کنیم تا خداوند متعال درجاتش را بالا ببرد و او را مقام وسیله و فضیلت دهد م مقام محمود عطا فرمایدو آیاما می توانیم از آن حضرت طلب دعا و شفاعت کنیم، تا از خداوند بخشنده ، مغفرت گناهان ما را بخواهد؟ چگونه می توان باور کرد که دعای ما برای آن حضرت درست و مطابق با توحید است ، ولی تقاضای ما از او نادرست و شرک به خدااست.در حالی که نیاز ما به دعای خیر پیامبر فوق العاده بیشتر می باشد ، نسبت به دعای ما برای آن حضرت که معصوم بوده و محبوب خدا می باشد، و در صورتی که خود خداوند هم او را به دعا کردن برای مومنین چه مرد و زن سفارش می کند.

وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ.(محمد-19).ای محمد برای گناهان خود و مردان و زنان مومن (از خداوند) آمرزش بخواه.

در حدیثی صحیح حضرت عمر ابن خطاب(رض) روایت می کنند که حضرت محمد(ص) فرمودند: هنگامی که حضرت ادم ترک اولی را مرتکب شد عرض کرده ، ای پروردگارم، وقتی من را به قدرت کامله خود خلق نمودی ، و روح را در من دمیدی ، سرم را بلند کردم ، دیدم بر ستون های عرش عظیم نوشته شده است. لا اله الا الله و محمدا رسول الله. پس دانستم که محمد بهترین مخلوق تو است ، چون نام او را با نام خود همراه قرار داده ای . از طرف خداوند خطاب رسید ، خوب فهمیدی، ای آدم همانا بهترین و محبوبترین خلق نزد من حضرت محمد است، هر گاه به وسیله محمد از من سوال کنی، تو را خواهم بخشید ، و چنانچه حضرت محمد نبود ، توراهم خلق نمی کردم.

اگر گفته شود خواستن دعا از میت به مثابه عبادت و پرستش اوست خیالی است واهی !! چون تقاضای دعا هرگز عبادت و پرستش محسوب نمی شود و اگر طلب دعا ، عبادت و پرستش باشد، پس از افراد زندهئهم در خواست دعا کردن درست نیست ، در صورتی که در دین مبین اسلام هیچ کس درخواست دعا اززنده را نا چیز ندانسته ( بلکه به ان سفارش هم شده است

) چون اگر درخواست دعا از غیر خدا در این دنیا شرک می باشد باید در آخرت هم جایز نباشد ،چگونه می توان باور کرد که مردم را در این دنیا از شرک باز داشت ولی در آخرت شرک بر آنها جایز و مباح باشد.

ما مسلمانان معتقد هستیم که حضرت محمد مستجاب الدعوه بوده و دارای مقام بلند شفاعت در پیشگاه با عظمت و عزت خداوند می باشد و برای امت گناه کارش استغفار و دعا می کند ، چون اعتقاد داریم و می دانیم که حرمت و عزت حضرت محمد بعد از وفاتشان از این جهان فانی، در بارگاه احدیت ازبین نرفته است و درجه و منزلتش نزد پروردگارش باطل نشده است، و آن حضرت بطور دایم مقرب درگاه با عزت خداوندی است ، نه این که بعد از رحلت از این دنیا ارزش و احترامش را نزد ایزد متعال از دست داده باشد. زیرا خود رسول الله (ص)فرموده است: زنده بودنم برای شما خیر است، با من حرف می زنید من هم باشما سخن می گویم. در وفات من نیز برای شما خیر است چه عمل های شما را بر عرضه می دارند ، کارهای خوب شما را که می بینم ، خدا را شکر می کنم و کار های بد شما را که می بینم برای شما استغفار می کنم.

خداوند ما را از شفاعت آن حضرت بی نصیب نفر ماید. پرور دگارا تو را به دوستی با دوستان خود(اصحاب کهف) سگ ایشان(وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ) را پذیرفتی ، ما را نیز به حرمت روح پاک محمد صلی الله علیه وسلم و اولیای تو ، خواهان دوستی توییم. امید است ما راهم از نظر رحمتی که به دوستان خود داری محروم نگردانی و حشر ما رانیز با ایشان نمایی، که رضای تو انجاست، و سعادت ما نیز رضای توست.آمین
     
  
مرد

 
(( تفاوت در ميان بدعت حسنه وبدعت قبيحه ))

بدعت بردو قسم است يكي بدعت حسنه است وديگري بدعت قبيحه مي باشد،واين تقسيم مطابق عقل روشن ونظر ثاقب مي باشـد،و عقل اين تقسيم را قبول دارد و براي آن ارزش قائل است واين تـقسيم بندي چيزي است كه علماي اصولي وگذشتگان اين امت مانند امـام عز بن عبدالسلام وامام نووي وعلامه سيــوطي ومحلي وابن حجر به جــا مانده است. ومي دانيم كه احاديث نبوي بعضي براي بعضي تفسير است وقسمتي مكمل قسمت ديگر مي باشد،ولازم است به آنها با نظر تكميلي ملاحظه شود،وبايد با روح شريعت ومفهوم متفق عليه آن تعبير وتفسير شـوند و دربسياري از احاديث شريفه درتفسير به عقل عاقل وفهم ثاقب وقلــب مطمئن كه از درياي بي كران شريعت غرا با مراعات حال واحوال امـت اسلامي مفهوم آنرادرمي يابد،نيازدارد ونبايد از حدود ومقررات شريعت ومباني منصوص قرآني پا فراتر نهد. از جمله آن احاديث،اين حديث مورد بحث است((كل بدعةضلالة))كه عقل سليم وذوق صحيح حكم مي كند كه بدعت در اينجا بايد مقيد گردد به سيئه«بدعت سيئه»كه زير هيچ يك از اصول وقواعد شــرع در نيايد.

وياحديث((لاصلاةلجارالمسجدإلافي المسجد))اين حديث هرچندبه كلي نفي نمازرا از همسايه مسجد مي نمايد،ولي عموم احاديث مــعني مي دهند كه صلاة مقيد به كلمه كامله است. ياحديث((لاصلاةبحضرةالطعام))بازعقل سليم به استنادعموم احاديث براي صلاة قيد كامله را مي آورد يعني((لاصلوةكاملة)). يا حـــديث((لا يؤمن أحدكم حتى يحب لأخيه ما يحب لنفسه)) . . يعني«ايماناً كاملاً». يا حـــــــديث((والله يؤمن والله لايؤمن))سؤال كردند چه كسي يا رسول خدا؟پاسخ داد((من لم يأمن جاره بوائقه))باز يعني ايمان كـامل. يا حديثهاي((لا يدخل الجنة قتات)) .. ((ولايدخل الجنة قاطع رحم و عاق لوالديه))علما گفته اند در مرحله اول به بهشت داخل نخواهد شد «دخول اوليه»يا گفته اند كسي اين اعمال را حلال بداند داخل بـهشت نخواهد شد. خــلاصه كـــلام،اين مدعيان دروغين پيرو سلف،اين حديث را بر مجراي صحيح خود معني نكرده اند وبه انواع تــأويل روي آورده اند. پس ثابت شد حديث بدعت در اينجا به «بدعت سيئه» تعبير گــردد كه بهيچ عنوان تحت يك اصل كلي شرعي قرارنگيرد،علاوه عقل سليم عموم احاديث واحوال اصحاب كرام هم اين را مي رساند.از جــــمله حديث((من سن سنة حسنة كان له أجرها وأجر من عمل بها إلى يـوم القيامة)) .كسيكه يك سنت خوب را داير نمايد براي او اجر آن سـنت و به اندازه جزاي كسانيكه به آن عمل مي كنند دارد وتا روز قـــيامت باقي است.پس بدعت اين شـخص ضـلالت نيـست،يا در جاي ديـگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم فرموده است((عليـــكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين))يـا فرمايش عمر رض در مورد نماز تراويح كه گفت«نعمت البدعة هـذه» اين خوبترين بدعت است. ضروري است كه بين بدعت شرعي وبدعت لغوي فرق گذاشته شود بعضي از تقسيم بدعت به حسنه وسيئه انتقاد كرده وبشدت منكر آن هستند،حتي عده اي از آنان به آنكس كه اين تقسيم را بپذيرد تــهمت فسق وضلالت داده اند وبراي اين گفته خود به فرمايش حضرت رسول صلی الله علیه وسلم استدلال مي كنند كه فرموده است((كل بدعةضلالة)) مي گويند اين حديث در عموميت بدعت صراحت دارد،ودر وصف آن به ضـلالت باز تصريح شده است و از اينجا است كه مي گويند آيا در برابر فــــرمايش شخصيكه اساس شرع از اوست وصاحب رسالت است وگفته است((كل بدعةضلالة)) امكان دارد مجتهدي يا فقيهي يا هر كس ديگر بتواند قدعلم كند وبگويد لا،لا(نه،نه)هربدعت ضلالت نيست،بلكه بعضي سيئه وبعضي حسنه است وبه اين گفته ظاهر فريبانه بسياري از مردم را فريب مي دهند وبا خود همراه وهمصدا مي كنند،سروصدا برپا مي كنند وسياهه مردم كه از درك حقيقت و واقـعيت شــريعت عاجز مانده اند،زياد مــي كنند در صورتيكه هيچ يك از آنها بويي از روح دين اسلامي نبرده اند. وطولي نمي كشد كه آندسته خود را در مشــاكل عديده مــشاهده مي كنند وحتي در زندگي روزانه خود ناگريز هستند راهي فرار بيابند،چــون اگرچاره جويي نكنند حتي نمي توانند غذا بخورند وآب بيــاشامند ودر جايي سكونت گزينند بلكه نمي توانندلباس بپوشندونفس بكشندوازدواج نمايند،ويا معامله اي با خود يا خانواده وياغير انجام دهند،چون همه اينها بدعت و نوظهور مي باشند وكليه آنها بايد ضلالت باشند،وبراي رفع اين مشكل ناچار هستند تصريح كنند كه بدعت به دو قــسم ديني ودنــيايي تقسيم مي شود.«يا سبحان الله». اين مدعيان دروغين و بازيگران به خود اجازه مي دهند اين تقسيم را اختراع كنندويادست كم اين اسم واسم گذاري رابه وجود بياورند و اگر هم فرض كنيم اين معني در زمان نبوت موجود بوده است،اما به طــور تحقيق اين دو اسم بدعت ديني دنيايي اصلاً نبوده است پس اين تقسيم و اين اسم گذاري بدعي از كجا آمده است: آنها مي گويند تقسيم بدعت به حسنه وسيئه از طرف شــــارع نيامده است ومخالف شرع است،ما هم مي گوييم تقسيم بدعت به ديني ودنيايي قابل قبول نيست بلكه عين ابداع واختراع است،پس ضلالت مي باشد. پس نتيجه مي گيريم،شارع ص مي گويد((كــل بدعة ضلالة))بــطور عمومي ومطلق به همين طور هم مي گويد لا-لا«ليست كل بدعت ديـني ضلالة»بطور اطلاق بلكه بدعت به دو قسم تقسيم مي شود:يك بـــدعت ديني كه بطور مطلق ضلالت است وديگري بدعت دنيايي است و حكمي در مورد آن نيست.

لذا لازم است در اينــجا اين مسئله را بطور مشروح توضيح دهـم كـه به اميد خداوند اشكالات زياد حل و فصل مي شود وشبهه والتباس از بين ميرود واين است كه گوينده((كل بدعة ضلالة))شارع حكيم و داناست كه زبانـش همان زبان شرع است پـس لازم است فهم كلام اورا از نظر شرع باشد،كه خـودش آورنده آن است.و اگر بـرايت معلوم شد كه بدعـت دراصل به هـرچيز مي گويند كه تازه وارد وجــديدالاختراع باشد احــداث واختراعي است كه درامرشريعت ودين ايجاد مي شود تا جزء دين گردد، ورنگ شريعت به خود بگيرد وبه صورت شريعت درآيد واز آن پــيروي وبه صاحب شريعت نسبت داده شود،واين بدعت است كه ضلالت است، وپيغمبر امت خود را از آن برحذر داشته وفـرموده است((مــن أحــدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد))آنچه حد فاصل است در اينجا فرمايش اوست كه مي فرمايد((في أمرنا هذا))لذا اين بدعت شرعي قابل تقــسيم نيست.

وتقسيم بدعت حسنه وسيئه اختصاص به بدعت لفظي ولغوي دارد كه به معني مجرداحداث واختراع است وجاي شك وترديدنيست نه براي ما ونه براي مدعيان كه فقط بدعت شرعي ضلالت است ومذموم ومـــردود ومبغوض مي باشد،اگر مدعيان درك وفهم اين معني رابنمايندومتوجه مي شوند كه با هم توافق نظر داريم و مورد نزاع واختلافي درپيش نيست. وبراي توضيح بيشتر كه فهم ونظرات آن دو فرقه به هم نزديك اسـت، اين است كه كسانيكه منكر تقسيم هستند،يعني منكر تقسيم بدعت شرعي هستند،چون بدعت را به ديني ودنـــيايي تقسيم كرده اند،كه اين اعــتبار وتقسيم ضروري است. و آنــدسته كه معتقد هـستند و آنرا به بدعت حسنه وسيئه تقـسيم مي نمايند بدعت لفظي ولغوي را در نظر دارند،چون ايندسته هم مي گــويند بدعت در دين وشريعت ضلالت وگناه كبيره است وشكي در آن نيـست، پس معلوم مي شود كه اختلاف آنها لفظي و در شكل وتعبير است. ولي من معتقد هستم،برادرانيكه منكر تقسيم بدعـت به حـسنه وســيئه هستند وبرادرانيكه آنرا به ديني ودنيايي تقسيم مي نمايند،هيچكدام دقـت كــافي ولازم را بعمل نياورده اند، زيــرا آن عده كه قائل به تقسيم آن به ديني ودنيايي هـستند،مي گويندبدعت ديني ضــلالت وگمراهي اســت، البته اين حق است،اما در مورد بدعت دنيوي مي گويند حكمي راجع به آن در ميان نيست،كه در اينجا سخت در اشتباه هستند،چون آنها در مورد كليه بدعت دنيايي حكم به ابحه وحـــلاليت آن مي نمايند، واين خــطر بزرگ است، و مي تواند منبع فتنه وفساد بيشماري واقع گردد،لذا واجب وضروري است،مسـئله رااين طـورتـشريح كنند هـمانا قـسمتي ازبـدعت دنيايي خير وقـسمت ديگر شر وفـساد هستند،ماننداينكه خـودمان با رأي العين آنرا مي بينيم وهيچ كس نمي تواند آنرا انكار نمايد،مگر كــسانيكه كور ويا جاهل باشند ودر قسمت بدعت دنيايي بايد قيد بالا را ذكر كنند. ولي تحقيق اين مفهوم درتقسيم بدعت لغوي به حسنه وسيئه به خوبي مشهود ومعلوم است كه منكران تقسيم اين را بعنوان بدعت دنيايي تـلقي كرده اند. وايــن تقسيم بندي در نهايت دقــت وباريك بيني انجام شده اسـت و مورد قبول همه مي باشد زيرا تمام تازگي را در بر مي گيرد وآنهــا را تحت ضوابط وقواعد در مي آورد.وتصريح دارد هر امر نوظهور واختراع گــرديده در دنيا خواه عام باشد يا خـاص بايد آنرا با شريعت اســلامي بسنجيدتا ببينندحكم اسلامي در مورد اين بدعت چه باشد واين هم فقط وفقط به اين تقسيم براي بدعت كه حسنه ويا سيئه مي باشدكه از علماي اصولي روايت شده است،معلوم مي گردد خداوندعلماي اصولي را مورد رضايت خود قرار دهد كه بسيار زحمت كسيده اند و چنان به تحرير در آورده انـد كه معاني مــقصوده را به خوبي ادا مي كنند ونــقصي در آن مشاهده نمي گردد،ونياز به تحريف وتأويل ندارند.
     
  
مرد

 
rostam91: غصب خلافت بر خلاف دستور خدا خلاف شرع بود ولی علی سکوتش رو نشکست!
کشتن فاطمه مصداق آیه قصاص خلاف شرع بود چون بنده مسلمانی بی گناه کشته شد ولی علی سکوتش رو نشکست!
ازدواج عمر با ام کلثوم به زور هم خلاف شرع بود ولی علی باز سکوتش رو نشکست اما نبش قبر که گناهش از موارد بالا کمتره میشه خلاف شرع و باید سکوت رو شکست؟؟؟
خلافت امری اقبالی است و چون اقبال مرددم بر امام نباشد امام موظف به قیام برای خلافت نیست در مورد امام حسین هم تا مردم نامه ها بر ایشان ننوشتند ایشان بر خلافت ادعا نکرد

حضرت علی هم خلافت شورایی را رد کرد و تا مردم به دور او حلقه نزدند خلافت را نپذیرفت

ازدواج ام کلثوم دختر حضرت علی با عمر دروغ است

که البته بزرگترین شارح صحیحین که شافعی هم هست اون رو عنوان میکنه

علمای بزرگ اهل سنت برخی کلا فرزندان علی ع و فاطمه را سه تن میدانند و برخی لقب ام کلثوم را برای حضرت زینب میدانند و البته برخی نیز عمر را داما ابوبکر و همسر ئختر او میدانند کمه نامش ام کلثوم بود و .....

توضیح کامل در رد ازدواج عمر با دختر حضرت علی ع


اما نبش قبر خلاف شرع است ...جهت اطلاع خدمت ابو جهل زمان

حضرت زهرا برای دفاع از مولا برخواست و البته در درگیری ها اسیب دید و بر اثر ان اسیبها شهید شقاتل ایشان مشرکا عمر و قنفذ و مغیره هستند .

عمر هم ر اون بحبوهه سو استفاده لازم را کرد به هر حال میگفتن درگیری بوده و کسانی هم اسیب دیدن

در جریان توطئه قتل پیامبر هم قرار بود قاتلان چند نفر باشند تا با دادن دیه قصه تمام شود

در اینجا هم قاتل شخصا یا با وسیله ای دست به قتل نزده بلکه مجموع اعمال او و یارانش باعث شهادت زهرا س شده لذا با توجه به شهادت حضرت پس از مدتی و بر اثر ضرب و جرح قصاص صورت نگرفت اما این از قبح کار و صبوعیت عمر کم نمیکند

در مورد نبش قبر چون عموما افراد در بقیع دفن میشدند خلفا به ان سو رفتند که حضرت علی مانع شدند و البته باقی قصه رو گفتن احتمالا به بن شدن در لوتی خواهد انجامید واسه همین نمیگم تا خودتون برید بخونید

مجموع این اتفاقات و همینکه شیعه بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز هست و به اعتقادات خودش پایبنده نشان از تاثیر گذاری عمل حضرت علی و زهرا داره و اینکه مظلومیت تا ابد باقی میمونه

در تمام این سالها سنی ها حکومت داشتن از امیه تا معصم و حجاج و مامون و ......همه وهمه شیعه رو تحت فشار گذاشتن و کشتن و از بین بردن اما همینکه شیعه در میان هزار سال دشمنی این حجم از سنی ها مونده و زنده است خودش معجزه امامان ماست

معجزه علی ع و زهرا س و حسین ع که هنوز بعد ۱۴۰۰ سال مردم به عشقشون عزاداری میکنن با شادیشون شاد هستن و با غمشون غمگین

شما یک مورد دیگه پیدا کنین

ادیان بعد سالها یا مثل مسیحیت تحریف و تضعیف و پاره پاره شدن .......یا تبدیل به مذاهی کوچک و بزرگ مثل سنی ها شامل ۴ گروه و یک عالمه زیر گروه و وهابی و ناصبی و سلفی و .......از یک اسلام بی رگ و غیرت پیروی میکنن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  ویرایش شده توسط: mohan1978   
مرد

 
rostam91: (( تفاوت در ميان بدعت حسنه وبدعت قبيحه ))
بدعت در احکام شرعی از بین بردن اعمال مردم و به گناه انداختن اونهاست و بدعت اورنده در اتش جهنم است مثل بدعت عمر در نهی از صیغه و نماز تراویح و تکتف و در اذان دست بردن و ..........

کلا خود عمر بهترین دلیل بر کفر اوست وقتی میگوید

دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود که من اونها را حرام اعلام میکنم و عمل کننده به انرا حد میزنم

خودش روشن داره میگه

مصداق کسی که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده است میشود و البته نشانه کفر است

البته میشه درک کرد چقدر سخته ادم بعد یک عمر بفهمه مقتدا و خلیفه اسلامی اش کافر بوده و البته این یکی از دلایل است

عمر اصلا به اسلام معتقد نبوده و تمام رفتارش ریا و نفاق بوده ...دلایل کفر عمر

۱- اوردن بدعت متعه
۲ - آوردن بدعت در نماز تراویح
۳- اوردن بدعت در دست بسته نماز خوندن
۴- اوردن بدعت در اذان
۵- غصب خلافت تامه حضرت علی و نقض عهد و بیعت
۶- منافق بودن و ترک لشگر اثامه
۷- ازردن زهرا و ناراحتی زهرا از عمر و ابوئبکر تا شهادتشان
۸-حذف طواف نسا و شبهه دارکردن نسل

اینقدر این خلیفه دوم و مخلد اول شاهکار دارن که تموم نمیشه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
بررسی إِنَّ اللَّهَ مَعَنا که در آیه ثانی اثنین آمده است

در این قسمت با توکل به الله متعال و مدد از او که خالق کل هستی است و هستی با تمام مخلوقاتش در مقابلش عدم مطلق است ، می خواهم آیه ثانی اثنین را بیاورم و از میان آن آیه عظیم که به چند قسمت متفاوت تقسیم می شود ، اصلی ترین قسمت آن را که تمام قسمت های دیگر را تفسیر می کند می آورم و با آیات دیگر قرآن مجید آن را تجزیه و تحلیل می کنم تا هیچ شکی برای هیچ کس نماند ، لازم به ذکر است که قسمتهای دیگر آیه نیز که هر کدام دلیلی محکند در صفحات بعد مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند .

اما اصلی ترین قسمت آیه 40 سوره توبه : ( إِنَّ اللَّهَ مَعَنا ) است . یعنی الله با ماست )

إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى‏ وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (40)

گر شما ياريش نكنيد، آن گاه كه كافران بيرونش كردند، خدا ياريش كرد. يكى از آن دو به هنگامى كه در غار بودند به رفيقش مى‏گفت: اندوهگين مباش، خدا با ماست. خدا به دلش آرامش بخشيد و با لشكرهايى كه شما آن را نمى‏ديديد تأييدش كرد. و كلام كافران را پست گردانيد، زيرا كلام خدا بالاست و خدا پيروزمند و حكيم است. (40)

حال که موضوع تحقیق ما روشن شد ، بایستی بدانیم که منظور از این جمله در این آیه چیست و آیا آیات دیگری در قرآن مجید وجود دارد که این آیه را توضیح دهد یا نه ؟

اولین نوع آیه :

مائده آيه 12
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ (12)

خداوند از بنى اسرائيل پيمان گرفت و از ميان آنان دوازده نقيب برانگيختيم. و خدا گفت: اگر نماز بخوانيد و زكات بدهيد و به پيامبران من ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و به خدا قرض الحسنه بدهيد، من با شمايم. بديهايتان را مى‏زدايم و شما را به بهشتهايى داخل مى‏كنم كه در آن نهرها روان باشد. و هر كس از شما كه از آن پس كافر شود راه راست را گم كرده است. (12)

در آیه 12 سوره المائده ، الله متعال کاملاً روشن و واضح بیان کرده است که من به این شرایط همراه شما هستم :
1 – نماز بخوانید
2 – زکات بدهید
3 – به پیامبران ایمان بیاورید و یاریشان کنید
4 – به الله قرض الحسنه بدهید

دومین نوع آیات :

سوره توبه آیه 36 :

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‏ كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ (36)

شمار ماه‏ها در نزد خدا، در كتاب خدا از آن روز كه آسمانها و زمين را بيافريده، دوازده است. چهار ماه، ماه‏هاى حرامند. اين است شيوه درست. در آن ماه‏ها بر خويشتن ستم مكنيد. و هم چنان كه مشركان همگى به جنگ شما برخاستند، همگى به جنگ ايشان برخيزيد. و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است. (36)

در آیه 36 سوره توبه الله متعال می فرماید : الله با پرهیزکاران است .
پس پنجمین خصلت آنها که الله همراه و یار و یاورشان است متقین یا همان پرهیزکاران است .

5 – پرهیزکاران ( متّقین )

ونیز آیات دیگر مربوط به متقین :

آیه 194 سوره بقره :

الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ (194)

اين ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و شكستن ماه‏هاى حرام را قصاص است. پس هر كس بر شما تعدى كند. به همان اندازه تعدى‏اش بر او تعدى كنيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه او با پرهيزگاران است. (194)

آیه 123 سوره انفال :
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ (123)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، با كافرانى كه نزديك شمايند جنگ كنيد تا در شما شدت و درشتى يابند، و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است. (123)

سومین آیه :

آیه 153 سوره بقره :

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ (153)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از شكيبايى و نماز مدد جوييد كه خدا با شكيبايان است. (153)

در آیه 153 سوره مبارک بقره ، الله متعال می فرماید : که من همراه شکیبایان هستم ( صابرین )

6 – شکیبایان ( الّصابرین )

و نیز در آیات دیگر از صابرین :

آیه 249 سوره بقره :
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ (249)

چون طالوت سپاهش را به راه انداخت، گفت: خدا شما را به جوى آبى مى‏آزمايد: هر كه از آن بخورد از من نيست، و هر كه از آن نخورد يا تنها كفى بياشامد از من است. همه جز اندكى از آن نوشيدند. چون او و مؤمنانى كه همراهش بودند از نهر گذشتند، گفتند: امروز ما را توان جالوت و سپاهش نيست. آنانى كه مى‏دانستند كه با خدا ديدار خواهند كرد، گفتند: به خواست خدا چه بسا گروه اندكى كه بر گروه بسيارى غلبه كند، كه خدا با كسانى است كه پاى مى‏فشرند. (249)

سوره انفال آیه 46 :

وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ (46)

از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با يكديگر به نزاع برمخيزيد كه ناتوان شويد و مهابت و قوت شما برود. صبر پيشه گيريد كه خدا همراه صابران است. (46)

سوره انفال آیات 62 و 63 و 64 و 65 و 66 :

وَ إِن يُرِيدُواْ أَن يخَْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِى أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ(62)

وَ أَلَّفَ بَينْ‏َ قُلُوبهِِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَينْ‏َ قُلُوبِهِمْ وَ لَاكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنهَُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(63)

يَأَيهَُّا النَّبىِ‏ُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(64)

يَأَيهَُّا النَّبىِ‏ُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلىَ الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَبرُِونَ يَغْلِبُواْ مِاْئَتَينْ‏ِ وَ إِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ(65)

الَْانَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِاْئَتَينْ‏ِ وَ إِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَينْ‏ِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّبرِِينَ(66)

و اگر خواستند كه تو را بفريبند، خدا براى تو كافى است. اوست كه تو را به يارى خويش و يارى مؤمنان تأييد كرده است. (62)

دلهايشان را به يكديگر مهربان ساخت. اگر تو همه آنچه را كه در روى زمين است انفاق مى‏كردى، دلهاى ايشان را به يكديگر مهربان نمى‏ساختى. ولى خدا دلهايشان را به يكديگر مهربان ساخت كه او پيروزمند و حكيم است. (63)

اى پيامبر، خدا و مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏كنند تو را بسند. (64)

اى پيامبر، مؤمنان را به جنگ برانگيز. اگر از شما بيست تن باشند و در جنگ پايدارى كنند، بر دويست تن غلبه خواهند يافت. و اگر صد تن باشند، بر هزار تن از كافران پيروز مى‏شوند. زيرا آنان مردمى عارى از فهمند. (65)

اكنون خدا بار از دوشتان برداشت و از ناتوانيتان آگاه شد. اگر از شما صد تن باشند و در جنگ پاى فشرند، بر دويست تن پيروز مى‏شوند. و اگر از شما هزار تن باشند، به يارى خدا بر دو هزار تن پيروز مى‏شوند. و خدا با آنهاست كه پايدارى مى‏كنند. (66)

چهارمین نوع آیات :

انفال بسيار مهم

إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ (19)

اگر پيروزى خواهيد پيروزيتان فراز آمد، و اگر از كفر باز ايستيد برايتان بهتر است، و اگر بازگرديد بازمى‏گرديم، و سپاه شما هر چند فراوان باشد برايتان سودى نخواهد داشت كه خدا با مؤمنان است. (19)

در آیه 19 سوره انفال ، الله متعال می فرماید ، ( الله با مومنان است )

7 – مومنان

پنجمین نوع آیات :
سوره عنكبوت آیه 69 :
وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ (69)

كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راه‏هاى خويش هدايتشان مى‏كنيم، و خدا با نيكوكاران است. (69)

در آیه 69 سوره عنکبوت ، الله ذوالجلال می فرماید : الله با محسنین ( احسان کنندگان و نیکو کاران ) است .

8- المحسنین ( نیکوکاران )

آیات دیگر در باره محسنین :

سوره نحل ، آیات 125 و 126 و 127 و 128 :

ادْعُ إِلىَ‏ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِْكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الحَْسَنَةِ وَ جَدِلْهُم بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ(125)

وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَ لَئنِ صَبرَْتمُ‏ْ لَهُوَ خَيرٌْ لِّلصَّبرِِينَ(126)

وَ اصْبرِْ وَ مَا صَبرُْكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لَا تحَْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لَا تَكُ فىِ ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ(127)

إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ الَّذِينَ هُم محُّْسِنُونَ(128)

مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مجادله كن. زيرا پروردگار تو به كسانى كه از راه او منحرف شده‏اند آگاه‏تر است و هدايت‏يافتگان را بهتر مى‏شناسد. (125)

اگر عقوبت مى‏كنيد، چنان عقوبت كنيد كه شما را عقوبت كرده‏اند. و اگر صبر كنيد، صابران را صبر نيكوتر است. (126)

صبر كن، كه صبر تو جز به توفيق خدا نيست و بر ايشان محزون مباش و از مكرشان دلتنگى منماى، (127)

زيرا خدا با كسانى است كه مى‏پرهيزند و نيكى مى‏كنند. (128)

ششمین نوع آیات :

سوره محمد (ص)

فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (35)

سستى نورزيد تا دعوت به مصالحه كنيد. شما برتر هستيد و خدا با شماست و از پاداشهايتان نخواهد كاست. (35)

این یکی از زیباترین آیات در باره آنهای است که به الله ایمان دارند و راه او را می جویند و الله متعال در باره آنها می فرماید : شما برتر هستید ( انتم الاعلون ) و الله با شماست .

9 – الاعلون ( برتر )

هفتمین نوع آیات :

سوره فتح آیه 29 :

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً (29)

محمد پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان. آنان را بينى كه ركوع مى‏كنند، به سجده مى‏آيند و جوياى فضل و خشنودى خدا هستند. نشانشان اثر سجده‏اى است كه بر چهره آنهاست. اين است وصفشان در تورات و در انجيل، كه چون كشته‏اى هستند كه جوانه بزند و آن جوانه محكم شود و بر پاهاى خود بايستد و كشاورزان را به شگفتى وادارد، تا آنجا كه كافران را به خشم آورد. خدا از ميان آنها كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است. (29)

آیه 29 سوره فتح ، یک آیه در مقام بالا برای بهترین مومنان است ، و می فرماید :

محمد پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان. آنان را بينى كه ركوع مى‏كنند، به سجده مى‏آيند و جوياى فضل و خشنودى خدا هستند. نشانشان اثر سجده‏اى است كه بر چهره آنهاست. اين است وصفشان در تورات و در انجيل، كه چون كشته‏اى هستند كه جوانه بزند و آن جوانه محكم شود و بر پاهاى خود بايستد و كشاورزان را به شگفتى وادارد، تا آنجا كه كافران را به خشم آورد. خدا از ميان آنها كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.

10 – بر کافران سخت گیر
11 – بر مومنان مهربان
12 – رکوع کنندگان
13 – سجده کنندگان
14 - عفو شدگان و نوید داده شدگان به پاداش عظیم و...

هشتمین نوع آیات :

سوره تحريم‏ آیه 8 :

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (8)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به درگاه خدا توبه كنيد توبه‏اى از روى اخلاص. باشد كه پروردگارتان گناهانتان را محو كند و شما را به بهشتهايى داخل كند كه در آن نهرها جارى است. در آن روز، خدا پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آورده‏اند فرو نگذارد، و نورشان پيشاپيش و سمت راستشان در حركت باشد. مى‏گويند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما به كمال رسان و ما را بيامرز، كه تو بر هر كارى توانا هستى. (8)

در آیه 8 سوره تحریم آنهای که همراه رسول الله ( ص ) هستند دارای این نشانه ها می باشند :

15 – توبه نصوح کنندگان ( بهترین و مقبول ترین توبه )
16 - نورشان پيشاپيش و سمت راستشان در حركت باشد ، نورانیان
17 – به کمال رسیدگان از لحاظ نور الهی
18 – مورد غفران و بخشایش قرار گرفتگان واقعی

نهمین نوع آیات :

سوره مزمل آیه 20 :
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى‏ مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى‏ وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (20)

پروردگار تو مى‏داند كه تو و گروهى از آنان كه با تو هستند نزديك به دو ثلث شب و نيم شب و ثلث شب را به نماز مى‏ايستيد. و خداست كه اندازه شب و روز را معين مى‏كند. و مى‏داند كه شما هرگز حساب آن را نتوانيد داشت. پس توبه شما را بپذيرفت. و هر چه ميسّر شود از قرآن بخوانيد. مى‏داند چه كسانى از شما بيمار خواهند شد، و گروهى ديگر به طلب روزى خدا به سفر مى‏روند و گروه ديگر در راه خدا به جنگ مى‏روند. پس هر چه ميسر شود از آن بخوانيد. نماز بگزاريد و زكات بدهيد و به خدا قرض الحسنه دهيد. و هر خيرى را كه براى خود پيشاپيش بفرستيد، آن را نزد خدا خواهيد يافت. و آن پاداش بهتر است و پاداشى بزرگ‏تر است. و از خدا آمرزش بخواهيد، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است. (20)

در آیه 20 سوره مزمل : الله متعال صفات زیر را برای آنهای که با رسول الله ( ص ) هستند بیان می کند :

19 – شب زنده داران واقعی
20 – قرآن خوانان واقعی
و....

در آیاتی که به صورت نمونه ارائه شد ، همگی دیدیم که الله فقط با آنهای است که دارای صفات زیر هستند :



1 – نماز بخوانید
2 – زکات بدهید
3 – به پیامبران ایمان بیاورید و یاریشان کنید
4 – به الله قرض الحسنه بدهید
5 – پرهیزکاران ( متّقین )
6 – شکیبایان ( الّصابرین )
7 – مومنان
8- المحسنین ( نیکوکاران )
9 – الاعلون ( برتر )
10 – بر کافران سخت گیر
11 – بر مومنان مهربان
12 – رکوع کنندگان
13 – سجده کنندگان
14 - عفو شدگان و نوید داده شدگان به پاداش عظیم و...
15 – توبه نصوح کنندگان ( بهترین و مقبول ترین توبه )
16 - نورشان پيشاپيش و سمت راستشان در حركت باشد ، نورانیان
17 – به کمال رسیدگان از لحاظ نور الهی
18 – مورد غفران و بخشایش قرار گرفتگان واقعی
19 – شب زنده داران واقعی
20 – قرآن خوانان واقعی
و.... وهزاران صفت دیگر که الله می داند .

و بعد از رسول الله ( ص ) که اوج این صفات است ، باید یار غار نفر دوم باشد ، تا مصداق کامل این جمله باشند ( انًّ اللهَ مَعَنَا )
توجه کنید من در انتخاب آیات فقط از آیاتی استفاده کرده ام که کلمه مع در آن باشد
حالا هر کی میتونه در رد این آیات و ادعاهای مستدل دلایل قرآنی ارائه کنه ، البته قرآن نخونده ها عاجزند که چی نوشتم چون کلا با قرآن بیگانه هستند!
     
  ویرایش شده توسط: rostam91   
مرد

 
القاب صحابه پیامبر

آیا میدانید صدیق اکبر لقب حضرت ابوبکر (رض) است.

آیا میدانید فاروق اعظم لقب حضرت عمربن خطاب (رض) است.

آیا میدانید ذی النورین لقب حضرت عثمان بن عفان (رض) است.

آیا میدانید ابوتراب لقب حضرت علی بن ابی طالب (رض) است .

آیا میدانید الشهید الطّیار لقب حضرت جعفر طیار(رض)است.

آیا میدانید امین الامت لقب حضرت ابو عبیده بن جراح (رض) است.

آیا میدانید حکیم الامت لقب حضرت ابو درداء (رض) است.

آیا میدانید سیف الله المسلول لقب حضرت خالد بن ولید (رض) است.

آیا میدانید خال المومنین لقب حضرت امیر معاویه (رض) است .

آیا میدانید ترجمان القرآن لقب حضرت عبدالله بن عباس (رض) است .

آیا میدانید غسیل الملائکه لقب حضرت حنظله بن ابی عامر (رض) است .

آیا میدانید ذوالرّای لقب حضرت حباب بن منذر (رض) است .

آیا میدانید ذوالعنیین لقب حضرت قتاده بن نعمان (رض) است .

آیا میدانید ساقی الحرمین لقب حضرت عباس بن عبدالمطلب (رض) است .

آیا میدانید سیدالانصار لقب حضرت سعد بن معاذ (رض) است .

آیا میدانید راز دار رسول الله لقب حضرت حذیفه بن یمان (رض) است .

آیا میدانید حواری رسول الله لقب حضرت زبیر بن عوام (رض) است .

آیا میدانید شاعر رسول الله لقب حضرت حسان بن ثابت (رض) است .

آیا میدانید خطیب رسول الله لقب حضرت ثابت بن قیس (ض) است.

آیا میدانید سیدالشهدا لقب حضرت حمزه (رض) است.
     
  
مرد

 
لقب سازی در همه ادوار شیوه ای بود برای پر کردن چاله حقارت افراد حقیر کسانی که فاقد ارزش و اعتباری برای داشتن القاب حقیقی بودند اما با جعل برای خود لقب می آفریدند

از میز السلطنه بگیر تا معین الخلا

برای امیر المومنین دهها لقب وجود دارد که بواسطه شجاعتها و رشادتها و فداکاریها ی ایشون توسط پیامبر اعطا شده

اما خلفا که داستان فرارشون از جنگها و قایم شدنشون و تخلف هاشون و ازار ادنهاشون به پیامبر در تاریخ غوغا میکنه

ابوبکر بابت فرارش از جنگ اح لقب صدیق گرفته یا بابت تخلف از لشگر اسامه یا بابت داد زدن و دعوا با عمر در حضور پیامبر و یا ......

از اون خنده دار تر خال المومنین است


معاویه که مستحق لعن است ....کسی که برای اولین بار در تاریخ لعن بر حضرت علی را بر منبر شروع کرد .....مجالس شراب و عیش و نوشش شهره تاریخ است .......به جنگ با خلیفه زمان خود برخو.استه و البته فقط به همین خاطر کافر است .........

جهت انبساط خاطر البته خوب بود
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
صفحه  صفحه 17 از 57:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  56  57  پسین » 
مذهب
مذهب

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA