انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 2 از 57:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  54  55  56  57  پسین »

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه


مرد

 
• قبر پرستی
110- نظر شما (يا بهتر بگوييم: سفسطه و توجيه شما) در خصوص اين احاديث كه در كتب معتبر و اصلي و قديمي شيعه آمده چيست؟ در كتاب تهذيب و وسائل الشيعه بنقل از جراح مدائني آمده كه جعفرصادق فرمود: (لا تبنوا علي القبور ولا تصوروا سقوف البيوت، فإن رسول الله صلي الله عليه وسلم كره ذلك) بر قبرها بنا نسازيد و سقف خانه‏ها را پر از تصوير نكنيد كه رسول خدا صلي الله عليه وسلم اينكار را ناپسند شمرده است. همچنين در مآخذ فوق و نيز در كتاب «من لا يحضره الفقيه» (از كتب اربعه‌ شيعه) باب مناهي پيامبر صلي الله عليه وسلم بنقل از يونس بن ظبيان آماده كه جعفرصادق فرمود: (نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم أن يصلي علي قبر أو يقعد عليه أو يبني عليه) «رسول الله صلي الله عليه وسلم نهي فرمود از اين كه بر قبري نماز گزارند يا برآن بنشينند و يا برآن بنا سازند». (عن أبي الهياج الأسدي قال: قال لي علي بن ابي‏طالب: ألا أبعثك علي ما بعثني عليه رسول الله صلي الله عليه وسلم أن لا تدع تمثالا إلا طمسته ولا قبرا مشرفا إلا سويته). «از ابوالهياج اسدي روايت شده كه گفت: علي بن ابي‏طالب به من گفت: آيا تو را بآن چیزی که رسول الله  مرا فرستاده بود نفرستم؟ وآن اين است كه هيچ عكس و تصوير و مجسمه‏اي را فرونگذاري جز آنكه آن را پاك نمايي و از بين ببري و هيچ قبري را فرونگذاري جز آنكه آن را تخت نمايي». در كتاب وسائل الشيعه چاپ سنگي جلد اول ص/ 209 از كليني بدين صورت نقل شده است: (عن أبي‎عبدالله قال: قال الإمام علي : بعثني رسول الله صلي الله عليه وسلم إلي المدينة في هدم القبور و كسر الصور) «جعفرصادق گفت: امام علي فرمود، رسول خدا صلي الله عليه وسلم من را جهت تخريب (بنا و گنبد) روي قبور و شكستن تصاوير و مجسمه‏ها به سوي مدينه مامور و رهسپار كرد». همچنين امام نووي در شرح مسلم (ج4، ص/301 الي 304 ارشاد الساري) آورده است: (قال الشافعي في الأم: و رأيت الأئمة بمكة يأمرون بهدم ما يبني و يؤيد الهدم قوله صلي‌الله عليه وسلم (ولا قبرا مشرفا إلا سويته …)). امام نووي مي‏فرمايد: امام شافعي در كتاب الام فرموده است: در مكه مشاهده نمودم كه ائمه دستور دادند بناي روي قبور را ويران نمايند و اين عمل را فرموده‌ي رسول الله صلي الله عليه وسلم كه فرموده: (و لا قبرا مشرفا إلا سويته) تأييد مي‏كند.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
• گرمای سوزان روز غدیر
جدليون شيعه مي گويند: مگر مي شود پيامبر در آن گرماي شديد مردم را نگهدارد كه بگويد علي را دوست داشته باشيد؟
البته ما پاسخ علمي و عقلي مي دهيم لطفاً با يك روايت و حديث پاسخ ندهيد و شما نيز تنها پاسخي علمي و منطقي و عقلي بدهيد.
پاسخ:
– در غدير، هيچگاه سرماي شديد حاكم نبوده و همه روزها گرما بوده هم قبل از آن و هم بعد از آن و مثل اين است كه بخواهيم مرتب بگوئيم: در آن سرماي شديد قطب جنوب!!! خوب مسلم است كه هوا در قطب هميشه سرد است.
– قبايل عرب، هميشه زير آفتاب سوزان عربستان در حال مسافرت و تجارت بوده يا در جستجوي آب مرتب در حال کوچ بوده اند. بعيد است براي کساني که بتها و خدايان خود را شکسته و مسلمان شده اند، ايستادن زير آفتاب، خيلي ناراحت کننده بوده باشد.
– چطور شما معتقديد موضوع آنقدر مهم بوده که پيامبر اکرم ص مردم را در آن گرماي شديد نگه داشته ولي وقتي نوبت به بيان اصل مطلب مي رسد اين موضوع مهم را در پرده اي از ابهام و با واژه أي (مولي) اعلام مي‌کنند كه داراي 27 معني متفاوت است. و هيچکدام از آن 27 معني معناي خلافت را نمي دهد!!!
– رسم هميشگي عربها در مسافرتها اين بوده است كه پس از طي مسافتي براي استراحت، مي‌ايستاده اند تا ضمن آن، كاروان پشت سر هم برسد. ولي شما با هياهو مي گوييد: پيامبر گفت كاروان قبلي بيايد (نيازي به گفتن نبوده است خودش مي آمده!!!‌) و كاروان رفته برگردد و گرماي شديد حاکم بود و...ولي بالاخره بايد در جايي نماز ظهر خوانده مي شد يا نه؟ ضمن اينکه پيامبر خطبه اي طولاني خوانده (که يک کلمه از آن سخن از خلافت و تعيين جانشين نيست) و در انتهاي خطبه مردم را به دوستي با علي سفارش کرده پس هدف از توقف در غدير: خواندن نماز، خواندن خطبه و آخرين سفارش به مردم و در انتها معرفي علي بوده و هدف از توقف فقط سفارش علي نبوده که بگوييد چرا پيامبر در آن گرما مردم را نگهداشت.
– پيامبر اكرم ص از آنجا كه هميشه طبق شرايط واقعي (رئال) عمل مي كرده و بر خلاف ما از خواب و خيالهاي ايده آليستي به كلي دور بوده براي همين در هر شرايطي موارد پيش آمده را به بعد موكول نمي كرده و طبق مديريت زمان از هر لحظه براي بيان حقيقت يا عملي كردن طرحهاي خودش استفاده مي كرده است. اگر بنا بوده به كارواني حمله كنند دستور حمله مي‌داده اگر بنا بوده آيه اي در مذمت منافقان خوانده شود خوانده مي شده و هيچگاه مسائلي مانند گرماي شديد يا غيره براي ايشان در بيان حقيقت هر قدر كوچك يا بزرگ تاثيري نداشته است. سئوال مهمتر اينكه: حقيقت، حقيقت است و كوچك و بزرگ و کم اهميت و پراهميت، ندارد و بيان آن نيز واجب است (به خصوص از سوي پيامبر) ضمن اينكه آن سال، آخرين سال حيات پيامبرص بوده و موقعيت ديگري براي بيان حقانيت علي وجود نداشته است. براي نمونه به قرآن کريم نگاه کنيد که مثلاً براي دعواي زن و شوهر آيه نازل مي شود! براي اينکه اعراب صدايشان را جلوي پيامبر بلند نکنند آيه نازل مي شده! براي يک اخم پيامبر به يک شخص کور، آيه نازل شده و پيامبر به شدت در آن توبيخ شده اند . پس کم اهميت يا پر اهميت بودن وقايع از ديد ما صحيح نيست و بايد وقايع را طبق شرايط همان زمان و آن هم از ديد الهي بررسي کرد.
– پيامبر ص در آخرين سالهاي حيات خود به تبوک، سرزميني با فاصله زياد لشکر کشي کرده و ضمن صرف هزينه اي سنگين بدون هيچگونه درگيري و نبردي باز مي گردند. بله اين عمل ايشان در نگاه ما (در قرن 20) تعجب آور است. ولي آيا بايد بگوييم: ايشان اهداف و نيات ديگري، مطابق با علايق و سلايق امروزي ما داشتند؟و چرا در آن گرماي شديد هيچ جنگي صورت نگرفت؟ و اينهمه هزينه بيهوده شد! و هدف پيامبر چيز ديگري بود! آري، چنين رفتارهاي خارق العاده اي پيش از اين نيز از پيامبر ديده شده ايشان دو بار دستور هجرت به حبشه مي دهد با 300 نفر در بدر مقابل سپاه 1000 نفري کفار مي ايستد، مسجد ضرار را تخريب مي‌کند. با کفار در حديبيه صلح مي کند و... پس مي تواند براي احقاق حق علي و جلوگيري از شايعه پراکني عليه او و سفارش به دوستي با او در گرماي شديد هم مردم را نگهدارد و حتي از آنها بيعت دوستي با علي را بگيرد.
– وقتي بناست مردم در آن گرماي شديد حر کت کنند و آنرا تحمل نمايند آيا چند دقيقه کمتر و بيشتر تفاوتي مي کند.
– اگر از نرم افزارهاي رايانه اي براي محاسبه زمان واقعه غدير استفاده کنيد متوجه مي شويد 18 ذي الحجه يعني واقعه غديرخم در روز 29 اسفند بوده و نمي توانسته چندان گرماي شديدي در محيط وجود داشته باشد. من مدت 2 سال، سايت هواشناسي عربستان را در اين خصوص، بررسي کردم و متوجه شدم از فاصله زماني 25 اسفندماه تا 10 فروردين ماه اين دوسال (سال 1384و 1385 شمسي)درجه هواي منطقه رابغ (که غدير در آن واقع است) در گرمترين ساعات روز از 30 درجه بيشتر نمي‌شود و با توجه به اينکه هواي زمين طي هزار سال گذشته دو درجه گرمتر شده با اطمينان قريب به يقين، مي توان گفت: درجه هواي غدير خم در 29 اسفند سال 10 هجري: 28درجه يا چيزي نزديک به آن، بوده است و چنين درجه حرارتي نه تنها گرماي شديد و حتي گرماي معمولي نيست بلكه بسيار فرح انگيز و روح بخش است. (جالب است كه طي اين محاسبه رايانه اي معلوم مي شود غدير خم روز سه‌شنبه يا چهارشنبه بوده و براحتي احاديثي كه مي گويد غدير در روز پنجشنبه و يا جمعه بوده دروغ محض است هر چند به اشتباه در كتب اهل سنت هم آمده باشد).
– و به عنوان تلنگر آخر به مغز شما: چرا راوي آن حديث جعلي كه مي گويد هوا گرم بود اين همه روي گرمي هوا تاكيد داشته مگر گرماي هوا براي عربها چيز تازه و جديدي بوده پس متوجه مي شويم كه ريگي به كفش راوي بوده....
- چه پاسخي براي احاديث زير داريد كه تمامي آنها از قديمي ترين و معتبرترين كتب نويسندگان شيعه هستند:
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
• احادیث تلخ در مذهب حیران
1- مردگان، رفته گان همسايگاني هستند كه هر گاه آنان را بخوانند پاسخي نمي‌دهند و ظلم و ستمي را دفع نمي كنند و متوجه نوحه سرايي و مداحي نمي‌شوند اگر در حق ايشان نيكي شود شاد نگردند و اگر قحطي شود نا اميد نمي‌‌شوند با هم هستند در حالي كه تنها هستند و همسايه اند در حالي كه از هم دورند به زيارت يكديگر نمي روند. (نهج البلاغه خطبه111)
2- هروي از امام رضا مي پرسد: يا ابن رسول الله، در كوفه گروهي هستند كه مي‌پندارند كه بر رسول خدا سهو و اشتباهي در نمازش واقع نمي شد. امام رضا فرمودند: خدا ايشان را لعنت كند دروغ گفته اند. آنكه سهو نمي كند فقط خداي تعالي است كه جز او خدايي نيست. (جلد 7 بحارالانوار و عيون اخبار الرضا) (همچنين: آيه قرآن: ﴿     ﴾: اي پيامبر، بگو من نيز بشري مانند شما هستم» نيز مويد اين مطلب است).
3- حضرت علي در نامه اي به منذر ابن جارود مي فرمايد: همانا نيكوكاري پدرت مرا فريفت و پنداشتم كه هدايت او را پيروي مي كني و به راه او مي روي. (نهج‌البلاغه نامه 71 )
4- در مقدمه تفسير البرهان در باب دهم منقول است: كساني بعضي آيات را به ائمه تفسير مي‌كردند. مفضل ابن عمر اين معني را خدمت حضرت صادق عرض نمود آن بزرگوار فرمود: كسي كه چنين عقيده اي كه تو از آن پرسش نمودي دارد در نزد من مشرك به خداست! (چشم مفسران و محققان و مداحان روشن!)
5- حضرت علي: «از غلو و مبالغه درباره ما برحذر باشيد ما بندگاني پرورده خداييم درباره فضايل ما آنچه مي خواهيد بگوييد. كسي كه ما را دوست بدارد بايد عمل ما را انجام دهد و از پرهيزگاري مدد بگيرد». ( تحف العقول)
6- حضرت علي: لا تفضحوا أنفسكم عند عدوكم يوم القيامة: با اين عقايد سخيفه موجب روشني چشم دشمن و رسوايي خودتان در روز قيامت نشويد. (زيارت قبور - حيدرعلي قلمداران ص 162).
7- من ديروز همنشين شما بودم و امروز براي شما عبرتم و فردا از شما جدا مي‌شوم. (نهج البلاغه خطبه 149)
8- رفته گان، گورشان خانه هايشان شد و اموالشان به ميراث رفت كسي را كه بر سر گورشان مي آيد نمي شناسند و به كسي كه برايشان گريه مي كند توجهي ندارند و هر كس كه ايشان را بخواند جواب نمي دهند. (نهج‌البلاغه خطبه 235)
9- حضرت علي پس از خواندن سوره تكاثر مي فرمايد: عجب مقصد دوري است و چه زيارت غافلانه اي اگر (قبور بزرگان) باعث عبرت باشد سزاوارتر از آن است كه مايه فخر گردد و اگر با ديده فروتني به قبر نگاه كنند خردمندانه تر از آن است كه آنها را وسيله فخر قرار دهند بي درنگ كه با ديده اي تار به آنها نگاه مي كنند و بدين سبب به درياي جهل و ناداني فرو رفته اند. به اهل قبور جامي نوشانده اند كه قوه گويايشان را به گنگي و شنوايشان را به كري و حركاتشان را به سكون تبديل كرده است. (نهج‌البلاغه خطبه 221 )
10- مرا با ثناي پسنديده ثنا خواني نكنيد تا خود را نسبت به خداوند آماده كنم و از عهده حقوقي كه هنوز ادا نكرده ام برآيم و من خود را از خطا مصون نمي دانم و در كارم از خطا ايمن نيستم مگر اينكه خداوند مرا در برابر نفسم نگه فرمايد كه از من بر اين كار تواناتر است، همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاري هستيم كه جز او پروردگاري نيست. پروردگاري كه ما را از آنچه در آن بوديم بيرون آورد و به آنچه صلاح ما بود وارد ساخت و گمراهي ما را به هدايت و نا بينايي ما را به بينايي مبدل ساخت. (نهج‌البلاغه خطبه 216)
11- به روي مداحان خاك بپاشيد. رسول اكرم (وسائل الشيعه ج 12 ص 132 حديث اول)
12- قبرم را قبله گاه و محل توجه و مسجد قرار ندهيد همانا خداي متعال يهود را لعنت نمود زيرا قبور پيامبران خود را مساجد قرار داده اند. پيامبر اكرم (وسائل الشيعه ج 2 باب 65 ص 887)
13- پيامبر ص از گچ كاري قبر و نوشتن روي آن نهي فرموده. (مستدرك الوسائل محدث نوري از علامه حلي در كتاب النهايه. مستدرك چاپ سنگي 1/127).
14- علي فرمود: شنيدم كه رسول خدا مي فرمايد: قبرم را محل رفت و آمد قرار ندهيد و قبرهايتان را مساجد خويش قرار ندهيد و خانه هايتان را محل دفن مرده هايتان قرار ندهيد. (مستدرك الوسائل ج 1 باب 55 از ابواب دفن ص 132)
15- موسي ابن جعفر: قبر مرا بيش از چهار انگشت باز از هم بيشتر بالا نبريد. (وسائل الشيعه ج 2 باب 31 از ابواب دفن ص 858)
16- امام صادق: هرگز ايستاده آب منوش و هيچ قبري را طواف مكن و در آب پاك ادرار مكن. (وسائل الشيعه ج 10 باب 92 سفينه البحار ج2 ص 99)
17- حضرت علي : رسول خدا ما را از ذخيره كردن گوشتهاي قرباني بيش از سه روز نهي فرمود و... و ما را از زيارت قبور نهي نمود. (مسند امام زيد كتاب الحج)
18- پيامبر اكرم: خداوند فرموده: من نزد دلهاي شكسته و قبرهاي ويرانم.
19- امام صادق: قبر رسول خدا از شن قرمز رنگ است. (وسائل الشيعه ج 2 باب 37 ص 864) پس تا آن زمان قبر رسول الله بنا و زينت و... نشده بوده!
20- عبدالرزاق صنعاني از قدماي شيعه از ابن طاووس روايت كرده: پيامبرص از اينكه بر قبر مسلمين بنايي ساخته شود و يا گچ كاري و يا بر روي آن زراعت شود نهي نموده و فرمودند: بهترين قبور شما قبري است كه شناخته نشود. (المصنف، 3/506)
21- ذكري: رسول خدا قبر فرزندش ابراهيم را مسطح نمود و قاسم ابن محمد گويد: قبر نبي اكرم و شيخين را در حالي ديدم كه مسطح بود و نيز مي‌گويد: قبر مهاجرين و انصار در مدينه منوره مسطح بود. (توحيد عبادت سنگلجي انتشارات دانش ص 149)
22- امام صادق: قبر مرا از گل غير خودش گل كاري نكنيد (وسائل الشيعه ج 2 باب 16 از ابواب دفن ص 864).
23- حضرت علي : رسول خدا از اينكه بر قبر، خاكي ريخته شود كه از خودش نيست نهي فرمود. (مستدرك ج 1 باب 34 از ابواب دفن ص 126)
24- رسول خدا در آخرين لحظات عمر شريف: اللهم لا تجعل قبري وثنا يعبد: خدايا، قبرم را بتي قرار مده كه عبادت شود.
25- شهيد اول در كتاب ذكري گذاشتن يك قطيفه بر مرقد مطهر نبي اكرم را فاقد دليل شرعي و ترك اين كار را اولي دانست.
26- (جالب است در مفاتيح و ساير كتب جعلي آمده كه وقتي قبه قبر ما را ديدي چنان و چنين بگو و وقتي به ضريح رسيدي چنين و چنان بكن و اين در حالي است كه تا سالها پس از رحلت ائمه، ساختمان و قبه و ضريحي بر مزار آنها نبوده است!!!)
27- حضرت علي : شايسته است كسي كه جلال پروردگار بر خود بزرگ مي بيند و مقام حق در دلش عظمت دارد همه چيز جز حق در نظرش به سبب عظمت الهي كوچك آيد. و من نمي پسندم كه از ذهن تان بگذرد كه مدح و ستايش خويش و شنيدن ثناي خود را دوست دارم. سپاس آن خدايي را كه چنين نيستم. (نهج البلاغه خطبه 216)
28- رسول خدا: پروردگارا، هيچ پناهگاه و گريزگاهي جز به سوي تو وجود ندارد.
29- امام سجاد: ستايش سزاوار آن خدايي است كه تمام درهاي طلب حاجت را بروي ما بست مگر آن دري كه فقط به سوي او منتهي مي شود. (صحيفه سجاديه دعاي اول) امام سجاد: خدايا، جز از تو طلب گشايش را نخواهم كرد. (مفاتيح الجنان اواخر دعاي ابوحمزه ثمالي)
30- (يكي از دعاهاي كتاب جعلي مفاتيح: يا محمد و يا علي احفظاني فإنكما حافظاني اكفياني فإنكما كافياني). اي محمد و اي علي، شما دو نفر مرا حفظ كنيد و شما دو نفر مرا كفايت كنيد كه شما مرا كافي هستيد. ولي در سوره توبه مي خوانيم: براي شما غير خدا سرپرست و ياوري نيست. و در سوره نساء: ﴿      ﴾: «و كافى است كه خدا ولىِّ و سرپرست شما باشد و كافى است كه خدا ياور شما باشد». و در سورة زمر (آية 36): ﴿   ﴾: «آيا خداوند براي بنده خود كافي نيست؟». البته نبي اكرم و حضرت علي و ساير اصحاب بلندقدر ايشان بايد براي ما الگو و سرمشق باشند، ولي تفاوت است ميان اسوه بودن تا داشتن عقايد شرك آميز. سوره توبه (آيه 118): ﴿      ﴾ «هيچ پناهگاهي در برابر خداوند نيست مگر به سوي خود او». سوره انعام آيه 50 و سوره هود آيه 31: ﴿ ...   ﴾ «بگو:... من غيب نمي دانم». (براستي اين آيات چقدر براي شيعيان، عجيب و جديد و تازه و غير قابل فهم، خواهد بود!).
31- حضرت علي : «فقط از خدا حاجتت را بخواه زيرا عطا كردن و محروم ساختن فقط به دست خداست، و فقط خداست كه تو را از گرفتاري رهايي مي بخشد پس بايد تعبد و بندگيت فقط براي او و رغبت تو فقط به سوي او باشد». (نهج البلاغه نامه 31) كه دقيقاً با آيات قرآني موافق است مانند: •      ﴾. (نمل / 62) «چه كسى [دعاى شخص‏] درمانده را، چون او را بخواند، مى‏پذيرد و سختى را بر مى‏دارد».
32- انجيل متي باب 23: عيسي فرمود: واي به حال شما اي علماي ديني و فريسيان رياكار، شما براي پيامبراني كه اجدادتان آنها را كشته اند با دست خود بناي يادبود درست مي كنيد!!!!
33- ابوعمر عامر ابن شراحيل الكوفي متوفاي 104 هجري كه بيش از 150 تن از صحابه رسول خدا را ديده و از آنان حديث اخذ كرده به قول ابن بطال همواره مي گفت: اگر نه اين بود كه رسول خدا از زيارت قبور نهي فرموده است من قبر پيامبر ص را زيارت مي كردم.
34- عبدالرزاق الصنعاني شيعي در كتاب خود المصنف: كسي كه قبرها را زيارت كند از ما نيست. (رسول خدا) المصنف 3/569 حديث 6705).
35- حاكم نيشابوري از عبدالله ابن عمرو ابن عاص روايت مي كند: ما با رسول خدا مردي را كه مرده بود در قبر گذاشتيم چون برگشتيم و برابر خانه آن ميت رسيديم ناگاه با زني برخورد كرديم كه گمان مي‌كنم رسول خدا او را شناخت. پس فرمود: اي فاطمه، از كجا مي آيي؟ آن زن گفت: از نزد خانواده اين ميت. رسول خدا فرمود: مبادا با ايشان به قبرستان رفته باشي؟ زن گفت: معاذالله كه من با ايشان تا قبرستان رفته باشم در حالي كه تو در اين باب آنچه را كه بايد تذكر داده اي! رسول خدا فرمود: اگر با ايشان به قبرستان رفته بودي ديگر بهشت را نمي ديدي تا آنگاه كه جد پدرت كه بت پرست بود را ببيني!
36- پيامبر ص ما را از زيارت قبور نهي فرمود. (مسند امام زيد دار مكتبة ‌الحياة، ‌ص246).
37- رسول خدا: خدا لعنت كند زائرات قبور را. و كساني كه بر قبرها مسجد مي سازند. (التاج الجامع الأصول في أحاديث الرسول 1/382)
38- رسول خدا: قبرم را محل آمد و شد قرار ندهيد. (حديث متواتر مورد اتفاق)
39- حديث عطاء ابن يسار از رسول خدا: بار خدايا، قبر مرا بتي قرار مده كه پرستيده شود.
40- حضرت صادق: بالاي قبر ابراهيم پسر رسول خدا (كه در سن 2 سالگي فوت كرد) شاخه نخل خرمايي بود كه چون خشك شد قبر نيز گم شد و ديگر معلوم نشد (حتماً پسر رسول خدا نيز با ابوبكر و عمر دشمن بوده و براي نشان دادن اين دشمني به آيندگان، خواسته است محل قبرش مانند حضرت فاطمه نامعلوم باشد!) (كتاب كافي و كتاب من لايحضر الفقيه).
41- رسول خدا: اگر نه اين بود كه جنازه حمزه با اين وضع زنان ما را اندوهگين مي كند ما او را وامي‌گذاشتيم تا درندگان و مرغان جسدش را بخورند و در روز قيامت از شكم درندگان و چينه دان مرغان محشور شود. (سيرة ابن هشام و تفسير علي ابن ابراهيم قمي و جلد ششم بحارالانوار و... ).
42- دستور حضرت علي به ابي الهياج: قبري را باقي مگذار مگر آنكه آن را با خاك يكسان سازي و تنديسي باقي مگذار مگر آنكه خرابش كني.
43- حضرت علي : هر كه قبري را تجديد بنا كند و يا مجسمه اي بسازد از اسلام خارج شده است. (من لايحضره الفقيه صدوق و المحاسن برقي و جلد 18 بحارالأنوار و وسايل الشيعة باب 43).
44- جناب حسن مثني فرزند امام حسن مجتبي گروهي را در نزد قبر پيامبر ديد. پس ايشان را از اين عمل نهي نمود و فرمود: همانا پيامبر خدا فرمود: قبر مرا عيد (محل آمد و شد) مگيريد و خانه هايتان را قبرستان نكنيد. (المصنف صنعاني و وفاء الوفاء سمهودي ص 1360).
45- در كتاب كافي از ابي القداح روايت شده كه امام جعفر صادق فرمود: علي فرمود: رسول خدا مرا به مدينه گسيل داشت براي خرابي گورستانها و شكستن صورتها و فرمود: هيچ تصويري مگذار مگر اينكه آنرا محو كني و هرچه قبري را مگذار مگر آنكه آنرا با زمين مساوي گرداني.
46- در كتاب تهذيب شيخ طوسي و وسايل الشيعة باب 44 از ابواب دفن آورده: علي ابن جعفر مي گويد: از برادرم موسي بن جعفر سئوال كردم: آيا ساختمان روي قبر و نشستن بر روي آن خوب است؟ فرمود: نه ساختمان روي قبر خوب است و نه نشستن بر روي آن، و نه گچ كاري آن و نه گل‌مالي نمودن آن.
47- در مجالس شيخ صدوق از حضرت امام صادق روايت شده كه آن حضرت از اجداد بزرگوارش روايت نموده و گفت: رسول خدا از گچ مالي نمودن قبر و نماز خواندن در آن نهي فرمود.
48- در محاسن برقي از جراح مدايني از ابي عبدالله صادق روايت شده كه فرمود: بر قبرها بنا نكنيد و سقف هاي خانه ها را نقاشي نكنيد براي اينكه رسول خدا اين عمل را مكروه دانست.
49- در وسايل الشيعة باب 44 ابواب دفن از امام صادق روايت شده: رسول خدا نهي فرمودند كه بر قبري نمازگزاري شود يا روي آن بنشينند يا بر آن ساختماني بنا كنند.
50- در معاني الأخبار آمده: پيامبر از گچ كاري گورها نهي فرمود.
51- فقه الرضا روايت كرده: علي به سوي مردم آمد و فرمود: آيا مي دانيد كه رسول خدا كسي را كه قبرها را مصلي و جاي نمازخواندن قرار دهد لعنت كرده است و كسي كه با خدا معبودي ديگر قرار دهد نيز لعنت فرموده يعني هر دو مشركند!
52- در علل الشرايع امام صادق از پدران بزرگوارش نقل نموده: قبر پيامبر ص فقط يك وجب از زمين بالا آمده بود. (وخود پيامبر نيز كه فرموده بودند قبر مرا قبله قرار ندهيد و مسجد نكنيد زيرا خداي تعالي يهود را براي اينكه قبور پيامبران خود را مسجد كرده بودند لعنت فرمود. (احاديث فوق همه از كتب شيعه مي باشد و نه از كتب وهابي ها و سني ها!).
53- ام سلمه به رسول خدا يادآور شد وقتي كه در مهاجرت اول در حبشه بوده معبدي را ديده به نام ماريه و براي نبي اكرم آنچه كه در آن از نقش و نگارها و آيينه كاريها ديده بود تعريف كرد حضرت رسول فرمود: اينان گروهي بودند كه چون بنده صالح و مرد خوبي در ميان ايشان مي مرد روي قبر او مسجد مي ساختند و در آن نقش و نگارها به كار مي بردند. اين قبيل مردم بدترين خلق خدايند. (التاج الجامع الأصول ج1 ص 243 و 244)
54- پروردگارا، تو اولي و قبل از مخلوقات بوده اي.... و شفيع آناني. كسي برتر از تو نيست تا ميان تو و آنان حائل شود (يعني واسطه) و جاي رفتن جايگاهشان در قبضه قدرت توست. حضرت علي – صحيفه علويه دعاي روز 14 هر ماه.
55- حضرت علی خطاب به امام حسن: بدان، خداوندی که گنجهای آسمان و زمين در دست اوست به تو اجازه درخواست داده و اجابت آنرا به عهده گرفته است تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند. درخواست رحمت کنی تا ببخشايد و خداوند بين تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد کند و تو را مجبور نساخته که به شفيع و واسطه ای پناه ببری... (نهج البلاغه نامه 31 در بازگشت از جنگ صفین).
56- حضرت علي: تمت بنبينا حجته. با پيامبر ما حجت تمام شد (و ديگري حجتي نداريم) خطبه 90 نهج البلاغه خطبه اشباح (ولي در زيارات جعلي و احاديث خرافي شيعه با هزاران حجت و واسطه و شرك و كفر، روبرو مي‌شويم) در هر حديثي كه مشاهده كرديد سخن از حجتي پس از پيامبرص شده طبق همين سخن حضرت علي آن را رد كنيد.
57- اگر شفاعت خواهم پس سزاوار شفاعت نيستم.... پروردگارا، كرم و بزرگواريت را در خطاهايم شفيع فرما... هيچ شفيعي در پيشگاهت ندارم پس بگذار فضل و كرم تو برايم شفاعت كند. امام سجاد: صحيفه سجاديه دعاي توبه و طلب آن.
58- و اينكه چرا اينهمه حديث جعلي در كتابها وارد شده: رجال كشي از امام محمد باقر روايت شده: در نزد ايشان نام سلمان برده مي شود مي فرمايند: او سلمان محمدي است همانا سلمان از ما اهل بيت بود او بود كه همواره به مردم مي گفت: شما مردم از قرآن گريخته به احاديث پناه برديد (شايد براي همين در زمان حيات همين سلمان حضرت عمر اجازه كتابت احاديث را نداد و...) از آن جهت كه قرآن را كتابي يافتيد كه شما را بر نقير و قطمير و خردل (يعني به اندك چيزي چون پوسته هسته خرما و خال پشت هسته) به حساب مي كشد. از اين جهت بر شما پذيرش قرآن سخت آمد و به تنگنا افتاديد. لذا به احاديث پناه برديد زيرا بر شما گشايش داد. (رجال كشي چاپ كربلا ص 22 و 23)
59- ﴿         •                          ﴾. (بقره/ 155- 157) «ما شما را مي آزمائيم به چيزي از خوف وگرسنگي ونقص در اموال وجانها و ميوه‌ها، پس بشارت ومژده ده صابران را * آنانکه به هنگام برخورد با مصيبتي گويند: ما ازآنِ خدا هستيم وبسوي او باز مي‌‌گرديم* آنانند که مشمول صلوات ورحمت پروردگارشان هستند وهمانها هستند هدايت شدگان وراه‌يافتگان».
60- ﴿             •     ﴾ ( لقمان 17) «اي فرزند من، نماز را بپا دار و امر بمعروف ونهي از منکر نما و صبر کن بر آنچه بتو مي‌رسد همانا که آن (صبر) ازامور بسيار مهم است».
61- ﴿                        ﴾ (حج 34 و 35) «پس اله شما معبود واحدي است، پس به او تسليم شويد، بشارت ده صاحبان دلهاي آرام را * آنانکه چون ياد خدا شود دلهايشان بترسد وبرآنچه به ايشان رسد صابر باشند و آنانکه نماز را بپادارند و از آنچه روزي ايشان کرديم انفاق مي کنند».
62- قال رسول الله ص: «النياحة من عمل الجاهلية». (من لا يحضره - شيخ صدوق - جزء 4) پيامبر خدا فرمود: «نوحه‌خواني از کارهاي دوران جاهليت است».
63- قال رسول الله ص: «ليس منا من ضرب الخدود وشق الجيوب». (مسکن الفواد، شهيد ثاني) پيامبر خدا فرمود: «از ما نيستند کسانيکه (به هنگام مصيبت) برگونه‌ها بزنند و گريبانها پاره کنند».
64- قال رسول الله ص: «ضرب المسلم بيده علي فخذه عند المصيبة إحباط لأجره». (فروع کافي) پيامبر خدا فرمود: مسلمان به هنگام مصيبت چون با دست خويش بران خود بکوبد مزدش نابود مي‌شود.
65- قال رسول الله ص: «لعن الله الخامشة وجهها والشاقة جيبها والداعية بالويل والثبور». (مسکن الفواد) پيامبر خدا فرمود: خدا لعنت کند زني راکه چهره اش را در مصيبت بخراشد و گريبانش بدرد وفغان و واويلا بگويد.
66- در کتاب مسکن الفواد از ام سلمه روايت مي کند: هنگامي ‌که ابوسلمه (شوهر اولش) از دنيا رفت من با خود گفتم در اين سرزمين من به اين مصيبت گرفتار شدم گريه و عزاداري براي او برپا کنم. اتفاقا زني که نوحه‌گر بود هم برمن وارد شد و مي خواست مرا درآن مصيبت کمک کند پيامبر اکرم ص فرمود: آيا مي خواهيد دوباره شيطان را که خدايتعالي از اين خانه بيرون رانده است برگردانيد؟!
67- درصفحه 56 کتاب مسکن الفواد از يوسف بن عبدالله بن سلام نقل کرده که پيامبر اکرمص هر وقت شدت و مصيبتي بر خانواده اش وارد مي شد ايشان را امر مي کرد به نماز خواندن و اين آيه را قرائت مي کرد: ﴿    ﴾ «خانوادة خود را به نماز فرمان ده و بر اداي آن شكيبا باش!».
68- شيخ مفيد در کتاب ارشاد جلد 2 صفحه 97 آورده که امام حسين به خواهرش زينب(س) فرمود: «اي خواهر جان من، تورا سوگند دادم و تو به سوگند من وفادار باش که چون کشته شدم گريبان برمن چاک مکن و چهره مخراش و در مرگ من واويلا واثبورا (عذاب برمن باد خدايم مرگ دهد)مگو» .
69- شيخ کليني در فروع کافي ج 3 ص 225 از امام موسي بن جعفر آورده که فرمود: «مردي که به هنگام مصيبت دست خود بر رانش بکوبد موجب تباه کردن اجر خويش مي شود».
70- شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 520 از حضرت صادق آورده که فرمود: «هرکس به هنگام مصيبت دست خود بر رانش بکوبد اجرش تباه ميشود».
البته بر قاتلين امام حسين لعنت ولي من سئوالي از شما دارم: اگر شما رحلت كرديد (البته بعد از 120 سال!) آيا بيشتر دوست داريد كه انسانهاي زنده از رفتار شما تبعيت كرده و عقايد شما را رواج دهند و عملي كنند يا هر سال براي جسم فاني شما بر سر و مغز خودشان بكوبند؟ براستي كدام شيعه يك حديث از امام حسين بلد است؟ و كدام شيعه در برابر ظلم مي ايستد و كدام شيعه رفتار و منش امام حسين را دارد؟ در مجمع علماي اهل سنت، شخصي از آقاي ازغدي سئوال كرد چرا شما اينگونه عزاداري مي كنيد؟ ايشان پاسخ دادند «اينها جزو آداب و رسوم ماست!» واقعاً جاي تعجب است مگر پيامبران نيامدند تا با همين آداب و رسوم شرك آميز خرافي و شيطاني مبارزه كنند؟ و مگر زنده به گور كردن دختران، جزء آداب و رسوم اعراب جاهلي نبود؟
مورد ديگري كه علماي شيعه مرتب به آن استناد مي كنند حديثي است مبني بر اينكه در جهان آخرت پيامبر ص سراغ اصحاب خويش را مي گيرد و به او مي گويند: تو نمي داني اصحاب و يارانت پس از تو چه كردند و آنها پس از تو مرتد شدند.
سوال ما اين است كه چطور اين حديث مورد استناد شماست؟ مگر شما عقيده نداريد كه پيامبر و امامان پس از مرگ نيز از احوال ما باخبرند و در واقع زنده اند، پس چطور در اين حديث پيامبرص از ياران خودش هم بي خبر است؟ و حتي از حوادث پس از رحلت خويش اطلاعي ندارد.
مگر شما نمي گوئيد: حضرت فاطمه به كسانيكه عليه او ظلم كرده بودند فرموده كه شكايت شما را نزد پدرم خواهم برد، پس چطور پيامبرص بي اطلاع است.
و شما از كجا متوجه شده ايد كه منظور از اصحاب ابوبكر و عمر هستند؟ و از كجا فهميديد كه منظور از ارتداد غصب خلافت علي بوده؟ اين خلافت الهي ادعاي شماست كه هنوز هم نتوانسته ايد آنرا ثابت كنيد.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
• افسانه سوختن در کلبه‌ی بی در!
سئوالي در خصوص اينكه اتاقك حضرت فاطمه (سلام الله عليها) دربي نداشته و شهادت ايشان افسانه اي بيش نيست:
- در آيه اي از قرآن خطاب به اعراب آمده كه پشت اتاقهاي پيامبر، صدايتان را بلند نكنيد. علت مشخص است چون دري وجود نداشته كه آنها به در بزنند صدايشان را بلند كرده و به خاطر كوچك بودن اتاقها موجب آزار و اذيت ديگران را فراهم مي‌آوردند.
- در آيه 53 سوره احزاب آمده كه ﴿      •    ﴾ «اي كساني كه ايمان آورده ايد، داخل خانه های پیامبر نشويد مگر اينكه به شما اجازه داده شود». (و اين آيه به خوبي نشان مي دهد كه اتاقهاي (سورة حجرات: حجره = اتاق) نبي اكرم درب نداشته و به جاي درب، پارچه آويزان مي كرده اند.
- درب خانه: طبق تحقيق اينجانب اصلاً در آن زمان اتاقهاي همسران پيامبرص دربي نداشته و اتاقکهاي زنان و حضرت فاطمه كه داخل مسجد بوده اند درب نداشته است، و به جاي درب از پرده استفاده مي كرده اند. به اين علت كه وجود خود مسجد، حايل و حفاظ بوده است. ولي در جاهاي ديگر مثل منازل يهوديان در خيبر يا اشخاص ثروتمند درب بوده است و اما دلايل ديگر:
- اگر شما حتي هم اينك به محلات قديمي شهر يا به روستاها برويد و درهاي چوبي را كه همين 50 يا 80 سال قبل ساخته شده است ببينيد متوجه مي شويد كه چقدر شرايط مكانيكي و اصولي اين درها مسخره و معيوب است. (قفل، لولاها و...) حتي برخي مناطق فقير به جاي در، پارچه آويزان كرده اند! اكنون چگونه ممكن است 1400 سال قبل در محيطي كه نه نجار داشته و نه درختي به جز درخت خرما، دري چنان محكم بر اتاقك محقر و فقيرانه اي نصب شده باشد كه فقط با آتش زدن مي‌شده آنرا از جا كند؟ و آيا كسي مي‌تواند پشت دري كه در حال سوختن و دود كرده است بايستد؟ و آيا مردي داخل آن اتاق نبوده (دقت كنيد كه خانه اي در كار نبوده و فاطمه و ساير زنان داراي حجره هايي كوچك يا همان اتاقك بوده اند) كه حضرت فاطمه را از چنين شرايطي دور كند؟ (البته حتي در كتب اهل سنت چند حديث معدود است كه به وجود درب براي اتاق پيامبر اشاره دارند ولي دلايل نبودن درب بسيار بيشتر مي‌باشند. البته حتي اين احاديث نيز مربوط به اتاق عايشه است و نه اتاق حضرت فاطمه).
- دكتر ابوالقاسم پاينده (از نویسندگان شيعه) در مقدمه نهج الفصاحه نوشته: اتاق زنان پيامبر ص از شدت فقر درب نداشته و جلوي آن پارچه آويزان مي كرده اند (همچنين رجوع كنيد به داستانهايي كه مي‌گويد: پيامبر از سفر برگشت و ديد فاطمه پارچه اي رنگي جلوي اتاقش گرفته و... يا آياتي كه مي‌فرمايد از وراء حجاب يا پرده با زنان پيامبر سخن بگوييد (احزاب/53) دقت كنيد كه تمامي اين آيات در مورد اتاق پيامبر و همسران پيامبر مي‌باشند كه مورد نظر ما است نه جاهاي ديگر كه ممكن است درب بوده باشد.
- مرتضي مطهري در كتاب مساله حجاب مي نويسد: از نظر اسلام، هيچكس حق ندارد بدون اطلاع و اجازه قبلي به خانه ديگري داخل شود. در بين اعراب، در محيطي كه قرآن نازل شده است معمول نبوده كه كسي براي ورود در منزل ديگران اذن بخواهد. در خانه ها باز بوده همانطوري كه الان در دهات ديده مي شود.... اولين كسي كه دستور داد براي خانه هاي مكه مصراعين يعني دو لنگه در قرار دهند معاويه بود و هم او دستور داد كه درها را ببندند. (خلافت معاويه هم كه متعلق به 30 سال پس از اين وقايع است!).
در آيه 27 سوره نور آمده: ﴿     •       ﴾ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه‏هايى غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد». و مسلماً اگر خانه ها در داشت خداوند مي فرمود اي كساني كه ايمان آورده ايد در خانه هايتان را ببنديد. (البته به احتمال فراوان، خانه هاي برخي از افراد يهودي متمول و برخي از مسلمانان پولدار، درب چوبي داشته است) مطهري در كتاب مساله حجاب ص 170 در تفسير آيه 53 سوره احزاب چنين مي نويسد: عربهاي مسلمان بي‌پروا وارد اتاقهاي پيامبر مي شدند. زنهاي پيامبر هم در خانه بودند. آيه نازل شد كه اولاً سرزده و بدون اجازه وارد خانه پيغمبر نشويد و ثانياً وقتي مي‌خواهيد چيزي از زنان پيامبر بگيريد از پشت پرده بخواهيد بدون اينكه داخل اتاق شويد.
- در تاريخ طبري آمده: و چنان شد كه دريا كشتي اي را كه از آن يكي از بازرگانان رومي بود به جده انداخت كه درهم شكست و چوب آنرا بگرفتند و براي سقف كعبه آماده كردند و يك مرد قبطي در مكه بود كه نجاري مي دانست و مقدمه كار فراهم آمد ص 838 (يعني در آن روزگار: كساني مانند يهوديان و اشراف قريش و كلاً كساني كه وضعيت مالي خوبي داشته اند و داخل خانه نيز لوازم قيمتي، خانه آنها در چوبي داشته ولي اكثر خانه ها بدون درب بوده است. حتي براي ساختن سقف كعبه چوب وجود نداشته است، و نجار هم قبطي بوده و عربها، نجار هم نداشته اند.
- بعلت نبودن درختي به جز نخل ، جلوي اكثر درها پارچه آويزان مي‌كرده‌اند و اصولاً اتاقك حضرت فاطمه كه داخل مسجد بوده نيازي به درب نداشته است! و اصلاً دختر پيامبرص زاهدانه مي زيسته و نيازي به گذاشتن درب و صرف هزينه اضافي نبوده است، و فراموش نكنيد بودن درب در آن زمان براي افراد ثروتمند بوده نه براي اتاقك كوچك حضرت فاطمه (همچنين مراجعه كنيد به آن داستاني كه حضرت فاطمه پارچه رنگين آويزان كرده بودند و پيامبر از مشاهده آن ناراحت شدند و داستاني كه رييس آن قبيله بدون اجازه وارد اتاق پيامبر و عايشه مي شود و آياتي كه مي گويد پيامبر را از پشت حجرات - اتاقكها - بلند صدا نزنيد و با اجازه وارد شويد و...).
- آتش زدن درب خانه دختر پيامبر و شهادت ايشان و سقط جنين داخل رحم و... موضوعي بسيار مهم است كه بايد همه متوجه آن شده و داستانها و شعرها پيرامون آن بسازند (در همان زمان نه در زمانهاي بعدي) چگونه در هيچ سند تاريخي حتي اشاره مردم مدينه به اين موضوع وجود ندارد. كتاب سليم ابن قيس كه براي اولين بار به اين افسانه اشاره مي كند در اوايل قرن چهارم هجري سر و كله‌اش پيدا مي شود و علماي بسياري مانند ابن غضايري، لويي ماسينيون و شيخ مفيد معتقدند در اين كتاب خلط و تدليس صورت گرفته و اين كتاب جعلي است.
- آيات قرآن: برخي از اعراب مي آمدند و پيامبر را از پشت خانه بلند صدا مي‌کردند و با سر و صدا موجب آزار ديگران مي شده اند. در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد بدون اجازه وارد اتاق نشويد و يا ماجراي آن رييس قبيله‌اي كه بدون اجازه در حضور نبي اكرم، وارد اتاق عايشه مي‌شود و... همه اينها بيانگر آن است كه اتاقها درب نداشته است.
- خود پيامبرص که هنگام ورود مي گفته اند: «السلام عليک يا أهل بيت النبوة و...» زيرا دربي وجود نداشته كه بخواهند با كوبيدن بر آن درب، اعلام ورود كنند! و به جاي آن، اين سخن را مي گفته اند.
تنها آيه اي كه به درب و كليد اشاره دارد آيه 61 از سوره نور مي باشد 1- همانطور كه قبلاً نيز گفتيم، بحث ما فقط پيرامون اتاق حضرت فاطمه و اتاقهاي همسران پيامبرص است نه جايي ديگر، و اين آيه به طور عام براي كل مسلمين آمده تا بدانند در صورت داشتن كليد حق ورود دارند مثل منازل يهوديان در جنگهاي با يهوديان و جنگ خيبر و... و يا حتي پس از فتح ايران و روم و مصر كه در آن كشورها به طور حتم درب بوده است، و آياتي كه ما براي عدم وجود درب آورديم مربوط به خانه پيامبر و همسران او است. 2- از ابتداي آيه تا انتها 9 مرتبه از كلمه بيت و بيوت استفاده شده ولي در موردي كه كلمه كليد آمده (مفاتحه) به جاي بيوت كلمه ملكتم آمده و ملكتم را مي توان به چيزي كه مالك آن هستي معني كرد همچون صندوقچه. 3- شما براي جايي درب به همراه كليد مي گذاريد (آن هم در 1400 پيش) كه شيء يا چيزي قيمتي در آن باشد نه اتاقك حضرت فاطمه و همسران پيامبر ص كه به طور حتم از جواهرات و چيزهاي قيمتي خالي بوده و زندگي زاهدانه اي داشته اند. حضرت علی در خطبه160 نهج البلاغه در مورد راه و رسم زندگی پیامبرص فرموده: بر روی زمين می نشست و و غذا می خورد و چون برده ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را بر پشت سر خويش سوار می کرد پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود به يکی از همسرانش فرمود: اين پرده را از جلوی چشمانم دور کن که هرگاه نگاهم بدان می افتد به ياد دنيا و زينتهای آن مي افتم.
ما مي پرسيم: مگر چه چيز درون اتاق حضرت فاطمه بوده كه بخواهد براي آن درب بگذارد، چون گذاشتن درب چوبي در آن زمان هزينه ساز و مشكل بوده و هزينه آن درب چوبي از مجموع اشياء اتاق حضرت فاطمه بيشتر مي شده است، و مثل اين مي ماند كه هم اكنون شما براي خريد خانه پولي نداشته باشيد ولي بخواهيد برويد و يك بنز آخرين مدل را خريداري كنيد، آيا اين امر معقول و منطقي است؟
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
nimachi: می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟ منظورم خطبة فاطمه زهرا است که به عقیدة شیعه پس از غصب خلافت حضرت علی در مسجد علیه ابوبکر ایراد شده.
فاطمه دختر پیامبر بوده پس در بین امت اسلامی از احترام بالای برخوردار بوده خوب خطبه ای ایراد كرده شمشیر كه به دست نگرفته تازه كسی نگفته كه خفقان ایجاد كردن
دلیل به خلافت رسیدن ابوبكر به این شكل بوده :
در بین طوایف و اجتماع عرب (البته هنوزهم رنگ و بویی از این مسئله رو میتونین ببینی در بین عرب ها و لر ها و بختیاری های كشور خودمون ) رسم بوده بزرگ یك جماعت به خلافت برسه بعداز پیامبر همون طور كه در تاریخ اهل سنت هم روایت شده بزرگان اسلام همه بر این امر وافق بودند كه علی جانشین و ره رو رسول الله هست ولی بنا به رسم و عقیده ای كه داشتند چون علی كم سن و سال ترین صحابه بود و ابوبكر بزركترین و شخص از نظر سن و سال و ریش سفیدی در صحابه پیامبر بود اون رو به خلافت نشاندن البته شكی نیست كه ابوبكر از قیبله ای بزرگ و بزرگ اون قبیله هم بوده و مردان قبیلش اون رو حمایت میكردن . و علی (ع) به دلیل بینش سیاسی كه داشت صلاح رو بر این دید كه سكوت كنه تا گزندی به دین اسلام وارد نشه پس در خانه نشست و سكوت كرد .
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی
     
  
مرد

 
و براي حسن ختام به اين حديث از حضرت علي  دقت كنيد:
«خوشا به حال كسي كه از پندگويي كه هدايتش مي كند اطاعت كند و از فريبكاري كه او را به گودال گمراهي مي افكند بپرهيزد». (غرر الحكم جلد 2 ص 465)
اميدوارم طرح اين سوالات باعث ايجاد تعقل و تفكر در شما گردد تا شايد به فكر تحقيق بيشتر در مذهب وراثتي و تقليدي خود باشيد .
نکته ای بسیار مهم:
از آنجا که به احتمال فراوان مانند همیشه به این پرسشها پاسخهای جدلی و کلامی داده خواهد شد توجه خواننده عزیز را به نکات زیر جلب می کنم:
تمامی مباحث و اختلافاتی که بین شیعه و سنی در گرفته در این نکته ساده نهفته است که شیعه اعتبار عجیبی برای علوم نقلی قائل است. (علوم نقلی یعنی حدیث و تاریخ و کلاً آنچه دیگران گفته اند و عده ای نوشته اند) و این آخر ماجرا نیست زیرا همین عقاید بر اساس گزینش و طبقه بندی یک سری خاص از بین احادیث و وقایع و روایات تاریخی صورت گرفته است. درست است که قرآن نیز به نوعی در حوزه علوم نقلی واقع می شود ولی نظر به اعجاز آن و اجماع تمامی فرق مسلمین بر حجیت و قطعی الصدور بودن آن، انسان می تواند به راحتی و آرامش خیال، عقایدش را بر مبنای قرآن پایه ریزی کند ولی اگر روز قیامت خداوند از تو سئوال کرد که چرا بر مبنای فلان عقیده، فلان سخن را گفتی یا فلان کار را کردی آیا می گویی به خاطر وجود احادیث و روایات؟!!! هر چند مثل روز روشن است که روایت و حدیث، جایگاه مطمئنی برای پایه ریزی عقیده و جهنمی یا بهشتی شدن نیست. (به خصوص اگر با مباحث جدلی و کلامی و تحلیلهای امروز پسند مخلوط شود) ولی ما با همین چند سئوال ساده؛ دروغ بودن اندیشه های باطل را ثابت می کنیم.
دامنه کلام در اینجا بسیار گسترده است ولی نظر به اهمیت موضوع به طور بسیار خلاصه توجه شما را به چند نکته جلب می کنم:
1- علمای شیعه و سنی متفق القولند که قرآن قطعی الثبوت و احادیث ظنی الثبوت اند. یعنی می توان بر روی تمامی آیات قرآن، قسم خورد و مطمئن بود که از جانب خداست ولی روی هیچ حدیثی حتی متواتر با سلسله راویان درست، نمی توان قسم صد در صد خورد و اطمینان و علم کامل داشت.
2- آیات متعددی در قرآن وجود دارد که در آنها خداوند می فرماید: ظن و گمان در پیشگاه خدا جایگاهی ندارد و برخی گمانها گناه است و آنچه را بر آن علم نداری پیروی نکن. (اسراء/36، نجم/28)
3- بیشترین عقاید شیعه بر مبنای حدیث و شان نزول گزینشی برخی آیات و برخی قصه های انتخاب شده تاریخی است. البته شیعه حتی تعداد زیادی از احادیثی که در کتب قدیمی علمای طراز اول خودش هم وجود دارد را قبول نمی کند (مانند احادیث متعددی که ساخت و ساز روی قبرها را مساوی شرک دانسته و...) یا آنها را حمل بر تقیه می کند و...
4- یک نمونه ساده که خواننده عزیز متوجه شود چقدر می توان به حدیث دل بست: محدث نوری عالم شیعه کتابی می نویسد با نام: فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الأرباب. او قصد داشته در این کتاب ثابت کند که قرآن تحریف و کم و زیاد و دستکاری و... شده است. او در این کتاب در اثبات این عقیده خود دو هزار حدیث از بین منابع شیعه جمع آوری می کند!! سئوال اینجاست: وقتی می توان برای اثبات هر اعتقاد فاسدی دوهزار حدیث از بین متون مختلف جمع آوری کرد ما از کجا می توانیم به سایر عقاید خرافی شیعه که تمامی آنها بر مبنای حدیث و قصه است اعتماد کنیم و قرآن را رها کنیم؟ (ضمنا این نکته را نیز متذکر شوم که سلسله روات بسیاری از این دو هزار حدیث، درست و معتبر است. مانند آن حدیث دروغ که در اصول کافی قدیمی ترین و معتبرترین منبع روایی شیعه آمده که می گوید: قرآن دارای هفده هزار آیه بوده که فقط شش هزار آیه آن باقی مانده و تمامی روات این حدیث نیز درست و خوب بوده اند!! ممکن است آخوندها بگویند: این احادیث مخالف آن آیه است که می فرماید خداوند وعده حفظ قرآن را داده ولی اگر بنا به توجیهات مسخره شما باشد می توان گفت: بله ولی وعده حفظ آنرا در لوح محفوظ داده یا اینکه قرآن اصلی نزد امام زمان است و وقتی ظهور کردند آشکار می شود و... مطالبی که بسیاری از شیعیان تا یک قرن پیش کاملاً با آن موافق بودند).
برخی ادعا می کنند که ایشان از قول خودش برگشته است در حالی که اینطور نیست و یکی از علمای اهل سنت بر ایشان رد نوشتند و بعد ایشان دوباره بر عقیده خویش اصرار کرده و رد آن ردیه را نوشته اند.
5- نمونه دیگر: همانگونه که در بالا اشاره شد اصول کافی قدیمی ترین و معتبرترین منبع روایی شیعه است و حدود 15 هزار حدیث دارد (و عجیب است که آخرین منبع روایی شیعه یعنی بحار الانوار دارای هفتصد هزار حدیث است! که این خود جای تامل و تحقیق دیگری دارد) در بین سلسله راویان 1200 حدیث از احادیث اصول کافی نام عثمان بن عیسی وجود دارد که از نظر علم رجال مطرود می باشد! علامه برقعی نیز در کتاب بت شکن خود (که در ایران اجازه چاپ ندارد) ضعیف بودن و مخالف قرآن بودن بسیاری دیگر از احادیث اصول کافی را اثبات کرده و حتی بسیاری از این احادیث را که محمدباقر مجلسی! و محمدباقر بهبودی آنها را ضعیف دانسته اند تک تک ذکر نموده است!! به این ترتیب چه اعتمادی بر حدیث (شیعیان) است؟ ضمناً ذکر این نکته خالی از لطف نیست که محال است شما یک حدیث پیدا کنید و بعد حدیثی کاملاً ضد و مخالف آنرا پیدا نکنید . بگذریم.
6- مکتب و مدرسه اخباری گری (یعنی اعتماد صرف به حدیث) سالها قبل در برابر مدرسه اصولی شکست کامل و مفتضح خورد و بساطش به یکباره از روی کره زمین، برچیده شد ولی متاسفانه مانند غده ای در بطن جامعه شیعی پخش شد و بر سر هر کوی و برزن بر زبان مداحان و آخوندهای نادان در قالب حدیث جاری و در مغز عوام کالانعام فرو رفت و جا خوش کرد. و اثراتش اینهمه شعر و دروغ و کفر و خرافه در جامعه ایرانی است که می بینید!!
7- نه تنها من و یا تمامی محققان غیر مسلمان و علمای سنی و بسیاری از اساتید شیعه و همینطور کسانی چون علامه برقعی، سیدمصطفی حسینی طباطبایی، غروی، سیدمحمدباقر دُرچه ای، صالحی نجف آبادی و.... بر همین اعتقادند که حدیث و روایت هیچ جایگاه مطمئنی برای بنا کردن اصول اعتقادی نیست.
8- ممکن است توسط روحانیون در اینجا شبهه ای مطرح شود که پس تکلیف سنت و پیروی از نبی اکرم ص و یا امامان چه می شود؟ پاسخ:
- ما احادیث و روایاتی که منطبق با قرآن و عقل و سیره شناخته شده آن بزرگواران باشد را قبول داریم. ولی چه کسی می تواند باور کند که مثلاً وقتی در قرآن خداوند می فرماید به بتهای کافران توهین نکنید و حضرت علی در جنگ صفین به یاران خود می فرماید به جای توهین به سپاه معاویه آنها را دعا کنید همین انسانهای بزرگوار زیارت عاشورا می خوانده اند؟!! زیارتی که در آن 18 بار کلمه لعن آمده و همچنین سایر احادیثی که از آن بوی شرک و تفرقه و خرافه می آید؟ (البته لعنت بر قاتلان امام حسین، ولی منظور من چیز دیگری است).
- فرق است بین پیروی کردن از سیره آن بزرگواران تا دنبال هر حدیث و روایت و قصه دورغین تاریخی و زیارتنامه جعلی رفتن و دست زدن به اعمال شرک آمیز چون گنبد و قبه ساختن. ما طبق متون معتبر و قدیمی تاریخی می دانیم که آن بزرگواران بیشتر طالب صلح بوده اند تا جنگ، ولی به عنوان مثال سردمداران روحانی جمهوری اسلامی چهار سال جنگ با عراق را بیهوده کش دادند آقایان همیشه جنگ امام حسین را که یک جنگ کاملاً تحمیلی به ایشان بود را عنوان می کنند و صلح حدیبیه و صلح امام حسن و همکاری حضرت علی با خلفاء و... در روش ایشان هیچ جایگاهی ندارد!! برای نمونه به این سخن آیت الله خامنه ای دقت کنید: امروز دشمن قادر نیست... نه آمریکا و نه بزرگتر از آمریکا - اگر در قدرتهای مادی باشد - قادر نیستند حادثه ای مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند اینجا اگر دشمن خیلی فشار بیاورد حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد!! (سخنرانی مورخ 3/2/1379 کتاب حامیان وابستگی، محمد صدیقی، انتشارات اصفهان شهید حسین فهمیده چاپ اول تابستان 1381) سیرة آن بزرگواران بر گذشت و مدارا و اجازه سخن به مخالفین دادن (مانند سئوالات منکرین خدا از امام صادق و...) توجه کامل به حقوق زنان، کمک به فقرا، قرآن را امام خود قرار دادن، تزکیه نفس و صفای باطن و عبادت خداوند، همکاری و مشورت و کمک به خلفاء (تا وقتی که آنها طبق قرآن و سنت پیامبر عمل می کرده اند) و امر به معروف و حتی قیام علیه آنها وقتی که آنها دست از قرآن می کشند و جامعه رو به مادیات و فساد می رود (مانند امام حسین) اهتمام به علم و دانش و نظافت و پاکیزه‌گی و... براستی آیا برادران اهل سنت و حتی سایر ادیان در اینگونه موارد با ما اختلافی دارند؟ آری، اختلاف آنجا پیدا می شود که شما بر خلاف سیره آن بزرگواران لعن و نفرین می کنید و روی قبرها قصر می سازید و امام شما به جای قرآن، حدیث و قصه می شود و روایات و احادیث و وقایع تاریخی که مخالف عقاید شماست را دروغ می دانید!! براستی شما پیرو علی هستید؟ علی در جنگ صفین سپاهیان خود را از دشنام و لعن سپاه معاویه بر حذر داشت، علی نام سه فرزند خود را عمر و ابوبکر و عثمان گذاشت، علی هرگاه بر منبر می رفت برای خلفای قبلی طلب آمرزش می کرد، علی با همسر ابوبکر ازدواج کرد و دخترش را به ازدواج عمر درآورد، دوبار جانشین عمر در مدینه شد، براستی مگر علی نگفته: افراد و اشخاص، ملاک حق نیستند و مگر علی نگفته: الزموا بالسواد الاعظم: ملتزم شوید به گروه بیشتر مسلمانها ... پس ما متوجه می شویم که مشکل، جای دیگری است. اگر تعداد اندکی از روحانیون و مداحان از روی نادانی عربده کشی می کنند مسلما بسیاری نیز برای گرمی دکان و برقراری سنت غلط دریافت خمس و داشتن مقلد و کینه توزی با اهل سنت و دست نکشیدن از روش غلط آباء و اجداد خود، حاضر به پذیرش حق نیستند، بگذریم.
9- به عنوان یک نمونه دیگر از تحلیلهای غلط و سوء برداشت از احادیث به نفع مقاصد سیاسی خود: شیعه معتقد است که نبی اکرم فرموده اند شیعیان علی رستگارند. هر چند شیعیان واقعی علی رستگارند ولی صحت این حدیث بسیار بعید است زیرا حضرت علی در هیچیک از خطبه ها و نامه های خود و همچنین یاران ایشان در همان زمان در هیچیک از شعرها و رجزخوانی ها و مناظرات و مباحثات به این حدیث و سایر احادیث مورد نظر شیعه اشاره ای نمی کنند. بگذریم. به فرض صحت: 1- نبی اکرم نظر شخصی خود را بیان داشته اند و نفرموده اند این سخن من وحی و سخن خداوند است زیرا ما می دانیم طبق آیه ﴿          ﴾ 1- پیامبر اکرم فقط در مقام دریافت و ابلاغ وحی عصمت کامل و محض داشته اند. 2- منظور نبی اکرم ص دوستان حضرت علی در زمان حیات ایشان بوده اند و نه اینکه کسانی بیایند و سالها بعد به بهانه این حدیث در کنار دین برای خود دکانی به نام مذهب باز کنند. 3- کجای قرآن نوشته که پیروی از علی یعنی اینکه او حتما باید خلیفه باشد؟ 4- همانطور که در بالا اشاره شد شما در هیچیک از روشهای خود پیرو علی نیستید. 5- این حدیث درست یا غلط، نمونه بسیار جالبی است از اینکه احادیث چگونه می توانند قرآن را از موضوعیت و اثر بیندازند خداوند در قرآن می فرماید: ﴿•    ﴾: «دین نزد خدا اسلام است» و نفرموده دین یعنی سنی و شیعه و... ولی متاسفانه چنین آیات واضح و وحدت آفرینی به دست یک مشت انسان احمق و با استناد احمقانه به چند حدیث از کاربرد افتاده است.﴿      ﴾. «و ستمكاران به زودى خواهند دانست كه به چه مكانى باز مى‏گردند».
10- نتیجه: هر گاه ملت ما بتواند این نکته بسیار ساده را بفهمد که تاریخ با احادیث شیعیان (نه احادیث اهل سنت) فرق دارد که این دو چیز جدا از هم هستند. که علم تاریخ به حقیقت نزدیکتر است تا کتابهای حدیثی اهل تشیع. که اگر تاریخ، دروغگوی بزرگی است احادیث اهل تشیع پدر او و علم کلام مادر اوست. که با بررسی علمی و بی طرفانه متون تاریخی (یعنی با بی پدر و مادر کردن آن) می توان مشت احادیث دروغ شیعیان را باز کرد. که احادیث شیعه یک قطعه کوچک از جریانی مبهم و شاید جعلی ولی تاریخ، قطعه کاملی از یک جریان ممتد است. و در این راه عقائد موروثی و تقدسات ساختگی و سفسطه های آخوندی در تجزیه و تحلیل ما تاثیر نگذارد. آنگاه است که بسیاری از مشکلات ما حل می شود و دیگر کسی نمی تواند با پیچاندن آیات قرآن، خمس منافع سالیانه ما را بگیرد و به جای انتخابات آزاد، یک عمر با چماق دین و با عنوان ولایت بر ما حکومت کند و یا قلاده به گردن ما بگذارد تا مثل سگ دنبال او عو عو کنیم و نام خود را مقلد بگذاریم و... سخن خود را با دو حدیث پیامبر به پایان می رسانم برای کسانی که به حدیث خیلی علاقه دارند البته اگر راست می گویند:
- «حلال آن است که خداوند در قرآن حلال کرده است و حرام آن است که خداوند در قرآن حرام کرده است و هر چه را مسکوت گذاشته مورد عفو و گذشت می باشد» (نهج الفصاحه و سنن الترمذی 3/134/1780)
- «ای مردم، هیچ چیز را به من ارتباط ندهید زیرا من چیزی را حلال یا حرام نکردم جز اینکه خدای تعالی آنرا حلال یا حرام گردانید». (نهج الفصاحة)
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
nimachi
نیما واقعا انقدر سده به مسائل نگاه می كنی مگر سرخ پوست بودن یا توی غار زندگی میكردن كه در نداشته باشن همینطوری كسی بیاد توی خونشون درضمن كی گفته حضرت علی و حضرت فاطمه توی مسجد زندگی میكردن در اون موقع

یه آیه قرآن اوردی میخوای به اون استناد كنی كه خوه ها اون موقع درنداشتن و پرده آویزن میكردن خوب اگر اینطوری بود دیگه مگه دلدرد داشتن بیان توی خیابون بخوابن زن و شوهر هم هر كاری میخوان بكنن توی خیابون این كارارو با هم بكنن
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی
     
  
مرد

 
nimachi: طبق داستانهایی که در کتب شیعه ثبت شده، عده ای از شیعیان و علما توانسته اند که امام زمان را ببینند.
خوب خود امام زمان گفته هركس كه این ادعا رو كرد كذاب است
nimachi: سوال: مگر این افراد قبلاً مهدی را دیده بودند که متوجه شده اند او مهدی است؟ و اگر خود مهدی خودش را معرفی کرده، پس مگر نمی دانید که شهادت فرد در مورد خودش قابل قبول نیست؟ از کجا معلوم که شخصی حقه باز نبوده که آن فرد شیعی را فریب داده و رفته؟
در ضمن این اشخاص در زمان زنده بودن نمی توانسته اند ادعای رویت مهدی را بکنند.
مورد معجزات و کرامات مهدی نیز مردود هستند و نمی توان به آنها استناد کرد، چون بطور خلاصه:
اولاً: این داستانها پس از مرگ این اشخاص جمع آوری شده اند و صحت و سقم آنها مشخص نیست و از کجا معلوم که دروغ نباشند؟ خود آن افراد نیز نمی توانسته اند این داستانها را بنویسند و در جایی پنهان کنند، چون ممکن بوده به دست مردم بیفتد و او را کذاب بخوانند. اگر هم نوشته اند و در جایی گذاشته اند و بعد از اینکه مرده اند توسط شخصی دیگر انتشار داده شده، پس دوباره می گوئیم که شهادت فرد در مورد خودش قابل قبول نیست.
ثانیاً: معجزه مخصوص انبیاء بوده برای اثبات نبوت خویش و بخاطر اینکه در قرآن ذکر شده اند ما نیز به آنها ایمان داریم و شما نمی توانید معجزات مهدی را با آیات قرآنی و معجزات انبیاء قیاس کنید.
ثالثاً: این داستانها و روایات، جزء اخبار واحد هستند و با خبری واحد برای کسی معجزه ثابت نمی شود. معجزات انبیاء در حضور مردم بوده تا باعث ایمان آوردن آنها شود، معجزات مهدی در وسط بیابان برای شخصی شیعه بوده که او را هم قبول داشته و ما نمی دانیم فایده این معجزات چه بوده است؟!!
رابعاً: برخی از این داستانها ادعای داشتن علم غیب برای مهدی می کنند که مخالف با آیات قرآن است که حتی پیامبر ص غیب نمی دانسته (اعراف/188 و انعام/50) و بنابراین مردود هستند.
خامساً: متن و محتوای بسیاری از این روایات دارای خرافات است و نمی تواند مورد پذیرش قرار بگیرد (و یا در مورد خمس هستند که البته دلیل آن روشن است).
سادساً: از کجا معلوم که این کارهای خارق العاده معجزه بوده و نوعی سحر و جادو و یا شعبده نبوده است؟
شما که همراه آن شیعه نبوده اید تا این موضوع را بفهمید؟
آن شیعیان که دانشمند نبوده اند و یا علم جادوگری یا شعبده بازی نداشته اند تا متوجه شوند. ساحران فرعون با علم سحر آشنا بوده اند و فوری متوجه می شوند که کار حضرت موسی سحر نیست و معجزه است، در زمان پیامبر ص نیز در میان مردم فصاحت کلام رواج داشته است، و قرآن نیز دارای فصاحت و بلاغت است و معجزه می باشد و به همین خاطر کافران نتوانستند مانند آنرا بیاورند.
پس نمی توان رویت مهدی توسط دیگران را قبول کرد (البته دلیل آن روشن است، چون چنین شخصی وجود ندارد، یعنی محمد بن الحسن العسکری).
نیما جای هم تویی شیعه و هم توی سنی كتب دروغین و دارای چرندیات زیاده همه این دلایل رو نمیدونم از روی خودت نوشتی یا از جایی استخراج كردی ولی درستن و اگر به واقعیت دین توجه كنی میبینی كه نه تنها اینها رو بیاننمی كنه بلكه با اینها مبارزه هم میكنه
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی
     
  
مرد

 
romena
سلام
من خم یه نظر دارم
برو كتاب روزهای پیشاور رو گیر بیارو بخون
این كتاب شبهای پیشاورو كاملا و با دلیل و منطق نقد كرده و اثبات می كنه همچین منظره ای كه ویسنده كتاب شبهای پیشاور اعلام می كنه در پاكستان انجام داده وجود نداشته و همچین اتفاقی اصلا نیا فتاده .
نقدشو حتما بخون
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
مرد

 
amirdaryaee: واون اینكه گفتی جدلیون شیعه گفتند :: مگر مي شود پيامبر در آن گرماي شديد مردم را نگهدارد كه بگويد علي را دوست داشته باشيد؟
خب مگه این موضوع كوچیكیه؟
باز نفهمیدی من چی میگم اونجا همیشه گرما بوده و همیشه كاروانها برای نماز تو گرما می ایستادن و ح منتظر بقیه كاروانها می شدن
amirdaryaee: پس چرا علی رو دوست ندارن برادران اهل سنت
میشه بگی از كجا میدونی سنی ها علی رو دوست ندارن؟
گل پسر اونا علی رو خلیفه چهارم خود می دونن و همان طور كه خلفای قبل رو قبول دارن و بهشون احترام می زارن علی رو هم قبول دارن و بهش احترام می زارن ولی به عنوان خلیفه چهارم نه امام
چرا در هيچ يك از نامه هاي حضرت علي به مخالفينش در 3 جنگ نهروان، جمل و صفين اشاره اي به غدير و ساير احاديث مورد نظر شيعه يا آيات قرآن كه در خصوص علي است نشده است؟
اولين كسي كه خطبه فدك را نقل كرده احمد بن ابي طاهر است كه اين خطبه را در كتاب بلاغات النساء از قول زيد بن علي نقل كرده در حاليكه زيد بن علي 120 سال قبل از ايشان شهيد شده، پس اين چه سندي است؟ و در ضمن خبر واحد هم مي باشد.
چرا پيامبر ص پس از جنگ احد روي قبر حمزه سيدالشهدا هيچ ساختماني بنا نكرد؟ و چرا پس از فتح مكه روي قبر حضرت خديجه محبوبترين همسرش بنايي نساخت؟ و حتي اگر خلفا را علي قول شما مغرض بدانيم چرا آنها براي عوام فريبي روي قبر پيامبر ص گنبد و بارگاهي نساختند؟ وقتيكه بيت المال هم سرشار از پول بوده است.
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
     
  
صفحه  صفحه 2 از 57:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  54  55  56  57  پسین » 
مذهب
مذهب

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA