ارسالها: 2554
#193
Posted: 21 Jul 2013 16:26
apadanakamali: مگه پیامبر اسلام و ائمه اطهار جواب توهین رو با توهین میدادن؟ مگه ما بعنوان یه شیعه نباید از رفتار ائمه تبعیت کنیم ؟
اگر شما شیعه هستی دستور لعن برخی از منافقین و غاصبین یکی از فروع دین شیعه است خوندی که ((تولی و تبری ))
apadanakamali: از اونها ندیدم ولی کمتر روحانی شیعه ای میبینی که تو این شهر سنی نشین بره رو منبر و راجب تاریخ اسلام صحبت کنه و تو حرفاش توهین به خلفاشون یا همسران پیامبر نباشه
اتفاقا کمتر روحانی هست که اهانت کنه ما غیر از کلمه لعنت الله علیه رو برای اونها بکار نمیبریم اونهم به دستور خود قران
apadanakamali: این دو جمله متفاوته
شما عمر رو بد می دونی ولی حتی شما هم نتونستی تو جملت بنویسی که اونها علی یا دیگر ائمه رو بد می دونن و مطمئنا اونها علی و دیگر ائمه رو بد نمی دونن بلکه معتقد هستن که علی از سوی مردم انتخاب نشده!
دوست گرامی من هر چه نقل میکنم فقط از کتب معتبر اهل سنت است و لا غیر اگر بخاری و نسلم توهین کردن اون بمن ربطی نداره
ضمنا شما در همه تواریخ و کتب ببین گناه فاحش یا رفتار مشکل داری از امامان ما میبینی ؟؟؟
عمل خلافی انجام ندادن که سنی ها بخواهند بگویند و این دلیل نمیشه ما قسمتی از تاریخ رو مسکوت بگذاریم
apadanakamali: اگه این اشکاله ما هم همین اشکال رو در مورد ائمه خودمون داریم و فضیلت سازی میکنیم هر چند اونها ابویکر و عمر و عثمان وعلی رو معصوم نمیدونن و میگن دچار خطا و گناه هم شدن در حالی که ما چنین اعتقادی نسبت به ائمه نداریم پس وقتی خلفاشون رو معصوم نمیدونن یعنی فضیلت الکی براشون نمیتراشن در حالی که میتونستن از همون اول تو کتبشون اونها رو معصوم جلوه بدن
نمیتونستن چون اونها بارها دچار گناه شدن و معصوم گناه نمیکنه
شیعه تنرو هم فراوونه قبول دارم ولی من کاری به فضیلت سازی های الکی ندارم که برای امام درجلات غریبی متصور هستن
apadanakamali: سنیها در جواب این جمله میگن که خوب این خوابیدن علی با توجه به اینکه ما معتقدیم اون علم غیب داشته فضیلت نیست چون میدونسته که شمشیر تا زیر گلوش میاد ولی کشته نمیشه! یا میدونسته از پس عمرو بن عبدود بر میاد برای همین داوطلب شده
شما دیگه با اعتقاد شیعه بازی نکن
اول علی ع هنوز امام نبوده که علم غیب داشته باشه دوما علم غیب با الهام خدا به امام میرسه و همیشه علم غیب نداره
ضمنا اگر معتقدی علی ع علم غیب داشته و اصلا امام بوده ایا قبول داری دشمت علی رو هم باید دشمن داشته باشی
ترس فضیلت نیست در حالیکه از همراهی پیامبر در غار سنی ها فضیلت ساختن برای دلیل بر جانشینی
در حالیکه در هر فضیلتی که اسم ببری علی ع پیشتاز بوده
apadanakamali: ینو از کجا فهمیدی؟!
اونچه مسلمه به گواهی تاریخ و کتب اهل سنت و شیعه ابوبکر یکی از اولین و نزدیکترین یاران پیامبر تا زمان وفات پیامبر بوده و اینکه اینو کتمان کنیم ناشی از تعصب کورکورانه ماس
شما فک نکنم کلا شیعه باشی
به گواهی کدوم کتاب شیعه ابوبکر نزد پیامبر محترم بوده ضمنا اگر به اولی در اسلام اوردن باز هم علی اگر به نزدیکی است باز هم علی
ضمنا چه حزنی ...افتخار جانفشانی برای پیامبر اتست نه محزون شدن از ترس دشمن
ایاتی در قران داریم که عبارت تحزن دقیقا به عنوان ترس و هراس امده یعنی نتیجه ترس از غلبه دشمن حزن بوده است
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#194
Posted: 21 Jul 2013 16:48
rostam91: جواب ایشون تنها از روی تعصب کور کورانه هست دست خودش هم نیست
البته حتما شما از رو روشنفکری سلفی جواب میدید و هر کس رو دوست دارید مشرک و کافر میدونید
اولا این ایه فضیلتی برای ابوبکر نیست و برعکس هم هست چون مادرتان عایشه هم فرموده
ه فضليتهاى گوناگونى كه از اين آيه شريفه براى ابوبكر برداشت شده است با سخن عايشه در حضور اصحاب پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در تضاد كامل است كه گفت: در قرآن چيزى در فضيلت ما جز برائت و پاكى (يا عذر) من نازل نشده است.
ر.ك: عبدالرحمن ثعالبى، همان، ج 3، ص 482؛ ابن حيان اندلسى، همان، ج 4، ص 162؛ عبدالحقبن غالببن عطيه اندلسى، المحرر الوجيز، ج 2، ص 307؛ جلالالدين سيوطى، لبابالنقول، ص 175؛ همو، الدرالمنثور، ج 6، ص 41.
باید کمی فکر کرد که چرا ابوبکر محزون بوده و پیامبر به او دلداری داده
وقتی ادم هیچ چی به این دوستان سنی نگه در ادامه افاضات دیگه هم میکنن که ابوبکر رفت و پاش رو دراز کرد و پیامبر سرشون رو رو پاش گذاشتن و جانوری پاش رو گزید ولی او تکون نخورد تا از گریه اش پیامبر بیدارشدن و اب دهان به پای ابوبکر زدن تا خوب شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فردا احادیث جدید هم پیدا میشه
اما حالا بعضی از روایات خوده اهل سنت را ببین و بگو معنی لاحزن چیه و حزن از چیه از ترس است یا از غم یار
ديده شدن سراقة بن مالك و حزن ابوبكر:
بخارى در صحيح خود به نقل از ابوبكر مىنويسد:
وَاتَّبَعَنَا سُرَاقَةُ بن مَالِكٍ فقلت أُتِينَا يا رَسُولَ اللَّهِ فقال (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا).
سراقة بن مالك ما را دنبال كرد، گفتم: اى رسول خدا به دنبال ما آمدند، فرمود: نترس كه خداوند با ما است.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 3418، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
و در روايت ديگر آمده است:
ثُمَّ قلت قد آنَ الرَّحِيلُ يا رَسُولَ اللَّهِ قال بَلَى فَارْتَحَلْنَا وَالْقَوْمُ يَطْلُبُونَنَا فلم يُدْرِكْنَا أَحَدٌ منهم غَيْرُ سُرَاقَةَ بن مَالِكِ بن جُعْشُمٍ على فَرَسٍ له فقلت هذا الطَّلَبُ قد لَحِقَنَا يا رَسُولَ اللَّهِ فقال (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا).
سپس گفتم: اي رسول خد ! شتر را بياورم ، فرمود : بلي . ما حركت كرديم و قريشيان به دنبال ما ميآمدند، هيچ يك از آنها به جز سراقة بن مالك كه سوار بر اسبي بود، به ما نرسيدند، گفتم: اي رسول خدا اين تعقيب كننده به ما رسيد، آن حضرت فرمود: نترس كه خداوند با ما است .
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1336، ح3453، كتاب فضائل الصحابة، بَاب مَنَاقِبِ الْمُهَاجِرِينَ وَفَضْلِهِمْ منهم أبو بَكْرٍ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
با شنيده شدن صداي مشركان، وحشت و نگراني بر ابوبكر چيره شد:
ابوبكر هيثمى و محمد بن على شوكانى مىنويسند:
وأتوا على ثور الذي فيه الغار الذي فيه رسول الله صلى الله عليه وسلم وأبو بكر حتى طلعوا فوقه وسمع النبي صلى الله عليه وسلم أصواتهم فأشفق أبو بكر عند ذلك وأقبل على الهم والخوف فعند ذلك قال له النبي صلى الله عليه وسلم لا تحزن إن الله معنا.
قريشيان به غاري كه رسول خدا (ص) و ابوبكر در آن بودند، رسيدند؛ تا جائي كه به بالاي كوه ثور رسيدند و رسول خدا صداي آنها را شنيد، در اين هنگام ابوبكر ترسيد و بيم و ترس به او روي آورد، رسول خدا به او فرمود: نترس كه خداوند با ما است .
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر ( 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 6، ص 52، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ؛
الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (1255هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج 2، ص 364، ناشر: دار الفكر – بيروت.
و ابن حجر عسقلانى مىنويسد:
واتى المشركون على الجبل الذي فيه الغار الذي فيه النبي صلى الله عليه وسلم حتى طلعوا فوقه وسمع أبو بكر أصواتهم فاقبل عليه الهم والخوف فعند ذلك يقول له النبي صلى الله عليه وسلم لا تحزن ان الله معنا.
مشركان به كوهي كه رسول خدا در آن بود ، رسيدند؛ تا جائي كه بر بالاي كوه بالا آمدند، ابوبكر صداي مشركان را شنيد، پس غم و ترس به ابوبكر روي آورد، در اين هنگام رسول خدا (ص) فرمود: نترس كه خداوند با ما است .
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص 11، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#195
Posted: 22 Jul 2013 09:23
mohan1978: واتى المشركون على الجبل الذي فيه الغار الذي فيه النبي صلى الله عليه وسلم حتى طلعوا فوقه وسمع أبو بكر أصواتهم فاقبل عليه الهم والخوف فعند ذلك يقول له النبي صلى الله عليه وسلم لا تحزن ان الله معنا.
مشركان به كوهي كه رسول خدا در آن بود ، رسيدند؛ تا جائي كه بر بالاي كوه بالا آمدند، ابوبكر صداي مشركان را شنيد، پس غم و ترس به ابوبكر روي آورد، در اين هنگام رسول خدا (ص) فرمود: نترس كه خداوند با ما است .
شما به همین روایت دقت کن که سندش در پست بالا موجوده
گفته ابوبکر ترسید ولی پیامبر در پاسخ به او گفت لا تحزن .........این روال در غار هم تکرار شد
شخصیت ابوبکر به این شکل بوده
منافق کلا این شکلی است
یعنی در مقابل پیامبر خوب و مسلمون بوده ولی در ورای ایشون واقعیتش رو نشون میداده
واقعا دوست دارم جوابتون رو بخونم چرا در مقابل ترس ابوبکر پیامبر فرموده لاتحزن ...در غار هم چون ناراحتی و تشویش ابوبکر از ترس بوده پیامبر میگه لا تحزن
پس این دروغ بزرگ که حزن ابوبکر برای نگرانی از وضعیت پیامبر بوده رو تکرار نکنید
ابوبکر همون کسی است که در جریان احد نقل کردید چون بز کوهی فرار میکرد و بز کوهی خصیصه اش بالا رفتن از کوه است یعنی فرار میکرد به بالای کوه ....چطور اونجا نگران پیامبر نبود
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#197
Posted: 22 Jul 2013 10:48
apadanakamali: در همه مواردی که ذکر کردی شما کلمه حزن رو آوردی و اگه بری فرهنگ لغت عربی رو باز کنی معنی ترس نمیده
mohan1978: واتى المشركون على الجبل الذي فيه الغار الذي فيه النبي صلى الله عليه وسلم حتى طلعوا فوقه وسمع أبو بكر أصواتهم فاقبل عليه الهم والخوف فعند ذلك يقول له النبي صلى الله عليه وسلم لا تحزن ان الله معنا.
مشركان به كوهي كه رسول خدا در آن بود ، رسيدند؛ تا جائي كه بر بالاي كوه بالا آمدند، ابوبكر صداي مشركان را شنيد، پس غم و ترس به ابوبكر روي آورد، در اين هنگام رسول خدا (ص) فرمود: نترس كه خداوند با ما است .
شما کلمه خوف رو نمیبینی
در جواب این خوف پیامبر میفرماید لا تحزن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#198
Posted: 22 Jul 2013 11:00
apadanakamali: هر کس دین محمد مصطفی رو قبول داره و باور داره قرآن کلام خداست پس باید اونو با دل و جون بپزیر
برادر اولا ام المومنین از این بابت است که بعد رسول خدا کسی با اونها ازدواج نکنه و از این جهت اونها رو ام المومنین گفتن و این بار شرعی داره نه معنوی
دوم خدا شروطی رو برای حفظ امتیاز همسری پیامبر قرار داده و گفته جایگاه شما از لحاظ معنوی وابسته به حفظ تقواست و در غیر اینصورت با بقیه زنان فرقی ندارید و از نظر شیعه حفصه و عایشه این تقوی رو نداشتن
ما شیعیان ترجیح میدیم خدیجه با اون همه خدمات و شایستگیها رو ام المومنین بدونیم نه عایشه رو با اون همه سوتی و گناه
خدا به ادم عقل داده و این عقل میگه ادمی که همه زندگیش رو برای رسول خدا داده و هرگز او را نیازرده و اولین مسلمون بوده و پیامبر اونقدر ارادت بهش داشته رو بر زنی که اینقدر پیامبر رو رنجونده و بر عکس خدیجه با انتخاب خودش زن پیامبر نشده و بعد پیامبر این همه گناه کرده ترجیح بده
apadanakamali: کی گفته ؟ ابن حجر از کی شنیده ؟ از خودش گفته یا ابوبکر و پیامبر براش روایت کردن ؟ کسی دیگری که تو غار نبودکه؟
دقیقا همینه به هر نوشته تو هر کتابی هم نمیشه اعتنا کرد و اینها به هر حال روایته و تشخیص روایت با ما نیست
اما استدلال که وجود داره ...در روایت بعدی که توپست قبل اوردم پیامبر لا تحزن رو در جواب به ترس ابوبکر میفرماید
در پایان اگر قرار من بواسطه قبول مادری عایشه مومن باشم یا نباشم ترجیح میدم صدسال نباشم مومن نباشم تا مادری زنی که دروغ میگه و راز دار پیامبر نیست و برای او توطئه میکنه برای پیامبر و به جنگ امام زمانش میره و هزاران نفر رو به کشتن میده رو قبول کنم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"