ارسالها: 1495
#491
Posted: 10 Jan 2014 03:18
rostam91: چرا گفته دودست یعنی محدود کرده ؟ قدرت خداوند که محدود نیست؟
بابا جون واسه فهم ما گفتن
اوج قدرت انسان در داشتن دو دست است کمتر یا بیشتر از این نقصان است ..
یا اگه خدا میخواست ماهیت واقعی قدرتش رو بگه چقدر باید توضیح میداد ...قران جای تشریح نیست
rostam91: عزیز من، یهودیان طبق اون آیه نگفتمد دو دست خدا بسته هست یا دستانش بسته هست بلکه گفتند دست خدا بسته هست ولی خدا فرمود دو دست خدا باز است در حالی که در پاسخ میتونست بگه دست خدا باز است یا دستان خدا باز هستند
در ضمن از کجا برداشت کردی معنی دست صفت قدرت خداست بلکه میتونه صفت بخشش و مهربانی خدا هم باشه!
خداوند برای تفصیل خودش اینگونه توضیح داده بابا
اگر انسانها ۳ تا دست داشتند خدا میگفت سه دست خدا یازه ..از اینکه در مورد اعمال یدی است
rostam91: و فرشتگان در اطراف و كنارههاي آسمان ( جديد آن روزي ) قرار ميگيرند ، و در آن روز ، هشت فرشته ، عرش پروردگارت را بر فراز سر خود بر ميدارند .
اینهم مربوط به اعراض خدا نیست ...داره عرش رو میگه
اگه میگفت خداوند رو بر میدارن حرف شما درست بود
rostam91: حالا با توجه به این آیه خدا نامحدوه پس در اینصورت این ۸ فرشته هم باید نامحدود باشن که بتونن یه چیز نا محدود رو بلند کنند و این غیر ممکگنه چون نامحدود فقط خداست یا اینکه این فرشتگان محدود هستند پس عرش خدا محدوده در نتیجه خداوندی که بر عرش تکیه زده محدود!
همه برداشتهاتون از قران اینجوریه
مگر عرش خدا مثلا خونه خداست که همه وجود خدا اونجا باشه
الان فکر کردید که خدا هم رو اون عرش دراز کشیده و ۸ تا فرشته عرش رو با خدا یکجا بر میدارن
خدا نه به مکان و نه به فضا و نه به هوا و نه به هیچ چیز دیگه احتیاج نداره
rostam91: خیر جانم این مثل مثل این میمونه که میگه: آیا خدا میتونه سنگی بسازه که خودش نتونه بلند کنه؟
البته کارشناس و استاد وهابی کلمه شبکه فرمودند بله ..خدا میتونه سنگی خلق کنه که خودش نتونه برداره
وصد التبته اینها نشات از اعتقادبه جسمیت خدا داره
در اعتقاد شیعه ......چیزی که محاله در دایره وجود خدا و قدرته خدا راهی نداره
مثل اینکه ایا خدا میتونه خودش رو از بین ببره و مثلا بکشه
خوب همه اینها جزو محالات قدرت باریتعالی است و در تصور ما از خدا راهی نداره
rostam91: خداوند قادر مطلق دانای نهان و آشکار و داننده غیب است چون خداوند خود میفرماید در قیامت به سوی پروردگارشان مینگرند پس خداوند دیده میشه ، اندازه ، شکل نوع و ... مسائل از قوه تصور و فکر ما خارج
ببین اقا ......موسی هم خدا را دید اما ایا او واقعا خدا را دیده بود ؟؟؟؟؟؟؟
خدا قابل درک با حواس نیست نه لمس نه گوش نه چشم نه بو و نه مزه
اگر اینگونه بود خدا در همین زمان هم خودش رو نشون میداد چون اینقدر بنده برگزیده داشت
مثلا
پیامبر به معراج رفت و همه چیزی که قراره ما در قبامت ببینیم رو با چشمان مبارکش دبد پی چی شد که خدا رو ندبد وحتی وقتی با خدا حرف زد با اصواتی تکلم شد که در ابن دنیا تکلم میشه
ما چه در این دنیا و چه در آخرت خدا را با چیزی غیر از خوذش درک میکنیم .....یا نشانه هایش و نعمتهایش و هرچز او
و واقعا برای من عجیبه که در این اصول اعتقادی چنین حرفهایی میشنوم اونهم از یک اهل سنت
ما در فرقه هایی که از تشیع خارج شده اند هم چنین گروههایی داریم که تعاریف خاص از خدا و اتفاقات دارند البته نه به این شکل و اونها رو در برخی موارد مسلمون هم نمیدونیم چه برسد به شیعه
مثل جیریون .... که هیچ عملی رو بدون جبر خداو اجازه او ممکن نمیدوننن وحتی معتقدند شیطان هم به بهشت میره و تازه با مقامی بالاتر از باقی فرشتگان چون به امر خدا قبول کرده اغوا کنه و مورد لعن و نفرین مردمان قرار گرفته لذا خدا پاداش این همه مرارت رو به میده
یا میگن ابن ملجم به امر خدا اینکار رو کرده و از امر خدا سرباز نزده و بخاطر این امر برداری مورد لطف خدا قرار میگیره
حالا این اعتقاد شما هم از همین دست است ........باور به تجسم خدا...واقعا عجیبه
و نمیتونه جز ظاهر بینی در قران و احکام الهی باشه
اگر با این ظاهر بینی واقعا میشد رستکار بود که دیگه نیازی به این همه سفارش به تفکر و تعقل در قران و هستی وجود خدا نبود
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#493
Posted: 12 Jan 2014 10:49
rostam91: میگم یهودیان نگفتند ، دو دست خدا بسته هست فقط گفتند دست خدا ! چرا خداوند بجای اینکه بگه دستان خدا بسته هست دقیقا گفته دو دست خدا بازه؟دستان خدا هم قدرت خداوند رو نشون میده بدون اینکه کسی بگه نقص داره !
دوست محترم حرف محاوره که میدونید چسه
اگر شما بخواهی با کسی حرف بزنی
شما میگی زید دستش بسته است و نمیتونه خرج کنه یا کمک کنه
در جواب شما زید خواهد گفت ...نه اتفاقا من دستهام بازه و میتونم
خداکنه این رو متوجه یشید
rostam91: پس برای درک و فهم بهتر ما پیامبرانی از جنس و نوع ما آفرید درحالی که میتونست خود یا فرشتگان این کار رو بکنند
(از باب توضیح مطالب قبل بود و ربطی به این قسمت نداره )
بله و این فعم هم از تفسیر و حدیث ائمه و تفکر و تعقل به دست میاد
منکه قبول دارم و این اعتقاد شیعه است که خدا پیامبر و ائمه رو برای فهماندن قران فرستاد
پس ما باید همواره در مقابل قران خودمون تفسیر نکنیم که مسخره بازی بشه و باید به حرف معصومین گوش کنیم
rostam91: مسلما ۸ فرشته محدود هستند چون مخلوقند و هر محدودی نمیتونه یه نامحدود رو حمل کنه این عرش پس محدوده ، حالا اون آیه رو چطوری برداشت میکنی؟
همه بحث اینجاست که اگر قرار باشه ما و امثال ما و حتی علما برداشت کنند دهها تعبیر برداشت میشه ....لزوم معصوم در همین جاست که یک برداشت واحد از قران ارائه میده که قابل اعتماد
من تا اینجا رو گفتم چون یقین دارم خدا نامحدوده اما در ریزه کاریها با اطمینان میرم سراغ حدیث ائمه اطهار
کاری که شما نمیتونید بکنید و از اجتهاد دهها ندلی باید یکی رو انتخاب کنید که معلوم نیست واقعا درسته یا نه
rostam91: خودش یه نوع آموزش قرآنه!
ازت ممنون
البته بیشتر آموزشهای شما دروغهایی بوده که من مجبور شدم اصلاح کنم ...شما هم به نیت دشمنس قران رو آورذیذ
rostam91: موسی کجا خدا رو دید؟
وقتی خدا بهش گفت ...فخلع نعللیک انک بالواد المقدس طوی ......
موسی دز طوی چه دید و چه گفت ...آیا بی واسطه یا خدا حرف نزد و شعله آتش رو در دل بیابان ندید
rostam91: میگم اینکه میگن مومنان در روز قیامت به پروردگارشون مینگرنند یعنی چی؟ اگه منظور الطاف خداونده که در این دنیا هم می دیدن دیگه نیازی به گفتنش نبود!
یعنی عملا در محضر خدا هستند نه مثل این دنیا .........یعنی عظمت و جایگاه حقیقی و قابل باور خدا رو میبینند نه فقط مثل این دنیا که میگیم خذا ناظز بز اعماله اما همه کار میکنیم
rostam91: شما که کلا هر مرجعی رو جز سیستانی قبول نداری حتی علویان و اسماعیلیان رو هم شیعه نمیدونی به قول رونین شما دین و مذهبت کلا جدیده!
شیعه فقط اثنی عشری است ..مرسوم هم نیست مثلا کی میگه شیعه زیدی
مرجع هم من طبق وظیفه ام اعلم رو یافتم و یقین کردم و این انتخاب بعد ۳ مرجه تقلیدعوض کردن اتفاق افتاد
ببعد از سیستانی به نظر من صادق شیرازی ....وحید خراسانی در رتبه های بعدی قرار دارند
یکی از شرایط مرجع بعد از اعلم بودن ...شجاعته سعنی حق رو یبگه
و همه میدونن مکارم و زنجانی و ...همگی زیر بلیط زهبر هشتند
rostam91: با این حساب اگه اونها این حرف رو میزنن پس تنها بهشت وجود داره و دیگه جهنمی نیست، در حالی که این حرف شما تهمت به اونهاست و اونها معتقد به بهشت و جهنم هستند!
چه ربطی دره
قتل دو وجه داره یکی قتله یکی شهادت
ولی مثلا خوردن گئشت خوک چی و وجه داره
rostam91: ! با توجه به آیه ۲۶ سوره نور چرا نصیب پیامبر زنان خبیث و پلیدی همچون عایشه و حفصه بو
سوال رو اول درست بپرس
شما میگی طبق قران زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک هستند چون پیامبر پاک بوده پس عایشه هم پاک بوده
در حالیکه دقیقا شما تفکر نکردی
چون بر این آیه با این شکل معنی اشتباه نقیضه هست و اون هم زنه فرعونه که پاک بود و فرعون که پاک بود
rostam91: مومنان در قیامت به سوی پروردگارشون نگاه میکنن غیر از خدا چیه ؟ چون در این دنیا هم اونها به لطف و کرم و کمک پروردگارشون چشم دوختن!
ای خدا چی بگم
ما در این دنیا به هر سو نظر کنیم نظر به سوی خداست چون خدا همه جا هست ....اما این برداشن هم کامل نیست چون مقصود از نظر نمودن و توجه خاصه توجه است نه نگاه سر سری
ما در این دنیا هر چه معرفت به ذات خدا پیدا کنیم اما بازهم به خدا از روی نشانه هایی که هست و جزو طبیعت است یقین کردیم یعنی هنوز مثلا فرشته رو ندیدیم و یا باقی ایات الهی که نشان از قدرت ماورادی اون داره
لذا در قیامت بندپان با تمام اعتقاد و باور به خدا و قدرت و عظمت متوجه او میشوند مانند دنیا
توجه کردن و نظر کردن در هر دو یکی است اما متمایز کننده این دو شناخت و باور و معرفت ماست که قطعا پس از دیدن قدرت و عظمت خدا در آخرت به اوج هم میرسه
1. ابو حامد غزالی در بحث یدالله می گوید: هرکس تصور نماید که خداوند جسم است، و مرکب از اعضا می باشد او بت پرست است؛ به دلیل این که هر جسمی مخلوق است و عبادت مخلوق کفر است.[۱]
2. ابن حزم اندلسی نیز در کتاب الفصل خود چنین بیان می کند: هرکس بگوید خداوند جسمی از اجسام است، اگر جاهل یا تأویل کننده باشد معذور است و تعلیم او واجب می گردد، پس اگر حجت از قرآن و سنت بر وی اقامه شد و او از روی عناد با آن مخالفت نمود کافر است.[۲]
[۱] به نقل از سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص 133،چاپ هشتم، مؤسسه امام صادق، قم ،1426 هـ ق.
[۲] اندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الهواء و النحل، ج 2، ص 269.
این عقل من بود بر اساس یقینها و البته تفسیر امام ع که در تفاسیر شیعه اومده کاملا مشخص میکنه
÷
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 321
#494
Posted: 12 Jan 2014 11:08
خودمونيم شما تصور كن توي اون زمان خداوند به عراب جزءدو دست چيز ديگه اي ميگفت مفهومش ميفهميدن به احتمال زياد نه .قرآن به صورتي آمده كه دركش براي همگان راحت باشه مثلاً گفت تو بهشت خرما با جوي هايي از عسل هست خوب عراب بهترين خوراك زمان ظهور قرآن براي خيلي از مردم يكي از همينها بوده وعدها يا مثال هاي توي قرآن با درك محدود انسان آمده تا انسان ها با چيري كه توي عمرش ديده بتونه همانند سازي كنه فهمش آسان كنه.
تو دقیقه زندگی کن با اونی باش که فردا غم نبودش نخوری
به فکر فردات باش تا هم امروز هم فردارو داشته باشی
ویرایش شده توسط: darkstorm
ارسالها: 1495
#495
Posted: 13 Jan 2014 16:13
۹ ربیع یا عید الزهرا س
عیدی که شیعیان در سالمرگ عمر ابن الخطاب میگیرن که توسط فیروز کشته شده بود
و به توصیه ابوبکر خلیفه شد از سر جهل و نادانی و عربیتی که داشت کارهای بسیار ناپسندی صورت داد
من جمله حمله بدون توجیه به ایران و سایر ممالک به سودای امپراطوری کردن بر جهان
خصومت و عقده های عمر از ایرانیان بسیار پیچیده بود لذا در حمله به ایران ریشه فرهنگ و ملت ایران را حدف گرفت و ضربه زد
هرچند علیرغم همه این حملات وحشتناک نتوانست فرهنگ ایران را مانند مصر به کلی نابود کند و ایرانیان فرهیخته این فرهنکگ را پاسداشتند تا دوباره چون ققنوس سر از تیره تراب برداشت و اوج گرفت ......ایران برعکس مصر نه رسوم خود و نه زبان مادری خود را از دست نداد
عمر در ایران ترکتازی ها کرد و هرچه از کتب و نشانه های فرهنگی و دینی در مقابل سپاه بود را سوزاند و ویران کردو چه بسا شهرها را با خاک یکسان نمود و مرد و زن و کودک را از دم تیغ گذراند
بسیاری را به بردگی برد و هرچه توانست ایرانیان را تحقیر کرد
در این میان برخی ایرانیان با فرهنگ علوی آشنا شدند و برخی روح ازادگی داشتند
فیروز ایرانی از اهالی دماوند
دوعلت در دشمنی او با عمر اوردند
۱- عمر در قضاوت میان او و میرش عدالت را رعایت نکرد ..چون اصلا سواد قضاوت نداشت
۲- فیروز مرید علی ع شده بود و جریان حضرت زهرا باعث شد که غیرت کند تا انتقام کیرن
به هر حال فیروز کمین کرد و تا خلیفه را در بین راه و نزدیک آسیاب دید بر او چیره شد عمر هم به عادت همیشگی پشت خود به دشمن کرد تا بصورت بر زمین دراز کشد به نشانه تسلیم اما فیروز خیالی جز غلبه بر او داشت و هنوز تسلیم نشده در حالیکه پشت سر عمر نشسته بود دست خود را از لای پای خلیفه رد کرد و چاقوی خود را در زیر ناف خلیفه فرو برد و آنرا به طرف خود کشید تا از بالای باشن خلیفه خارج شد و شکم و بین لگن خلیفه را کلا درید
آنچنانکه روده خلیفه و احشاء وی از شکمش بیرون ریخته بود و وی بادست آنها را نگه داشت اما از حال رفت و اورا به خانه بردند و فیروز گریخت
خلیفه یادش آمد از فرموده حضرت زهرا که خطاب به وی گفتند خدا شکمت را پاره کند که تو شکم مرا سوراخ کردی و فرزندم را شهید نمودی
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#497
Posted: 27 Jan 2014 16:20
rostam91: دوما جالبه خودت هم میگی "ید دستش بسته هست" مثل یهودیا که گفتن دست خدا بسته هست اما در قسمت دوم شما میگی" نه اتفاقا دستهام بسته بازه" نمیگی دو دستم بازه ولی خداون
در فارسی برای دو دست یا بیشتر از یک تو فعل و ضمیر استفاده میشه ولی در عربی اونجوریه
دو دست داشتن نشانه کامل بودن یک انسانه و خدا واسه همین اینو گفته .....
جای دیگه هم گفته یدالله فوق ایدیهم .....اینجا چرا نگفته دو دست خدا بالاتر از دستهای شماست
ایا اینجا هم منظور خدا دسته
درک کلی شما از خدا اشکال داره
rostam91: قرآن بسیار صریح و شیواست برای همین قرآن رو باید بجای تفسیر خوب ترجمه کرد
برخی ایات بله ولی خیلی از ایات حتما نیاز به تفسیر داره ...خدا هم تفسیر اون رو در فدرت هر کس نگذاشته و اونها رو با اسامی و مشخصات خاص ذکر کرده که البته غیر از معصوم نمیتونه باشه
صادقیون....راسخون ....و.....
rostam91: اگه حرف شما درست باشه در عصر حاضر که معصومی نیست این قرآن نباید کاربردی داشته باشه
معصومین در زمانی که بودن به قدر کفایت فرمودند ...اما برداشتهای تازه از قران در اختیار موعود است
rostam91: پس این درست نیست که قرآن رو برای زمان پیامبر یا تا دویست سال بعد معتبر بدونیم و الآن که مفسر معصوم نیست بدن کاربرد بحساب بیاریم
اتفاقا به نظر من قران در خیلی از موارد ماله مردم همون زمانه و کاربردش بعد تر کمتر میشه و از قران به همین شکل نمیشه همه اعصار استفاده کنن
rostam91: جایگه و عظمت حقیقی خدا در قیامت رو هم مومن هم کافر هم مشرک میبینن و باور میکنن چرا گفته فقط مومنان به سوی پروردگارشان نظاره میکنند و چرا اومده که بزرگترین پاداش مومنان ملاقات با پروردگاره؟ در حالی که حتی فرعونش هم در قیامت جایگاه و عظمت و شکوه پروردگار رو باور میکنه
این سئوالات الکی شما هرگز تمومی نداره
اگه صد نفر بروند محضر بزرگی و ازبین انان چند نفر مورد محبت ان شخص باشند و برخی مورد غضب ان بزرگ
این حضور برای چه کسانی لذت بخش است .....
یقینا مورد محبت ها لذت میبرند ...و مورد غضب ها عذاب میکشند
در روز قیامت دیگه اختیاری نیست ....شاید خوبان بتوانند مراحم و الطاف و انوار الهی را ببینند و بد کاران نتوانند
rostam91: اونی که زیدیه میگه من شیع زیدی هستم اهل سنت وقتی میگه شیعه اینطور گفت یعنی همه شیعیان از اثنی عشری زیدی اسماعیلی و ... رو شامل میشه اون اسماعیلی هم به خودش نمیگه اسماعیلی ام میگه شیعه هستم اگه بپرسی چه شیعه ای میگه اسماعیلی مثل اهل سنت کسی نمیگه من شافعی هستم یا حنفی میگه مسلمونم بپرسی چه مسلمونی میگه سنی با چزئی تر بپرسی میگه فلان فرقه
من شیعه اثنی عشری هستم و بقیه شیعیان رو بر مدار حق نمیدونم و حتی برخی از اونها مشکل اساسی دارن
در شیعیان مبانی اعتقادی بین ا فرقه ها خیلی فرق داره ولی در اهل سنت چهار گروه بسیار به هم شبیه هستند ولی متوجه هستی که سلفی و وهابی و تکفیری با اینکه زیر گروه هستند اما خیلی با سنی های معمول فرق دارن و ما هم قاطی نمیکنیمشون
بحث ما شیعه اثنی عشری است و البته تنها فرقه بر حق و خاصه و کامله الهی
rostam91: در همه موارد هم جدا شدن فرعون کافر از زن مومنش هم زنان نوح و لوط که کافر و خبیث بودن از همسرانشون در زمان حیات افراد مومن بوده یعنی خبیث یا کافره رو خداوند از مومن جدا کرده اما عجیبه که پیامبر که مومن هست زودتر از زنش که کافره جدا میشه و خداوند عایشه یا حفصه رو به سرنوشت زنان نوح و لوط یا فرعون دچار نمیکنه
افرین ....کافر رو از مومن جدا کرده ......عایشه مگر کافر بوده که باید جدا میشده
ضمنا مثلا فرعون چند ده سال با زنش زندگی کرده ......چطور این ایه رو قبول کنیم با این تفسیر شما
یعنی خدا شاید دو نفر رو بعد از ۱ سال یا ۳۰ سال یا ۷۰ سال از هم جدا کنه .....این چه ایه ای است
rostam91: نگاه سرسری رو شما و من شاید بکنیم چون مومن واقعی نیستیم اما مومن واقعی با چشم سر نگاه نمیکنه بلکه با چشم عقل و دل می بینه برای همین شده مومن، مومن واقعی تو این دنیا سرسری نگاه نمیکنه و الطاف خداوند رو درک و لمس میکنه
این تعابیر خسته کننده و مسخره شده
مومن واقعی .....عاشق ماقعی ...مسلمان واقعی ......بسه دیگه
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت