انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 53 از 57:  « پیشین  1  ...  52  53  54  55  56  57  پسین »

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه


مرد

 
gondolf: تنها دلیلی هم که میتونم برای پیدا کردن نامه توسط خسروپرویز پیدا کنم این بوده که چون از دوره عیلامی (و به گفته ای از دوره ای که اریایی ها وارد این سرزمین شدن هر چی بودن بت پرست نبودن )
سلام....البته این نظر شخصی منهبر اساس اونچه خوندم و میدونم

پیامبر به عنوان فرستاده خدا موظف بود همه مردم رو دعوت به اسلام کنه ...البته اسمش عم روشه دعوت کردن نه اینکه به زرور وادار کرذن

مگر وقتی کسی رو دعوت کردی و او نپذیرفت بهش حمله میکنی و میکشی و خانواده اش رو برده میکنی


مبنای دعوت به اسلام زورکی نیست من تا جایی که میدونم پیامبر به جاییی برای گسترش اسلام حمله نکرد و همیشه یا جنگها تدافعی بود یا به دلیل تحریک دشمنان و جلوگیری از حمله اونها و هرگز هم کسی رو مجبور به اسلام اوردن نکردن بارها شنیدیم وخوندیم که افراد و قبائل خدا پرست رو بین جزیه دادن و اسلام اوردن ازاد گذاشتن و این اجبار برای کفار و بی خدا ها فقط مطرح بوده

در قران هم هیچگاه نگفته مسیحی و ارمنی و زرتشتی رو بکششید و همواره بحث از کفار یا مناتفقان است که باید باهاشون جنگ بشه


با همه این حرفها ایرانیانی که از صدها و شاید هزار سایا قبل یکتا پرست بودن رو پیامبر فقط دعوت به اسلام کرد و هیچ برنامه جنگ نداشت

پاره کردن نامه توسط خسرو پرویز هم گرچه اشتباه و دور از ادب مورد انتظار بود اما خیلی دور از ذهن نیست وقتی نامه ای از طرف اعرابی که تا اون زمان به وحشی گری و کثیفی و نادانی معروف بودن به بارگاه مهد تمد و کشور پیشرفته ای مثل ایران میرسه عجیب و حتی توهین امیز به نطر میرسه

تصور فرستادن دو نفر برای دستگیری محمد ص هم خیلی احمقانه است

نتیجه گییری من اینه که محمد ص هرگز تصور و نظری برای حمله به ایران و روم و منصر نداشت باور پیامبر و مشی اسبلام تسلط بر قلوب است و نه بر جسم ها بوسیله شمشیر


این حملات بواسطه جاه طلبی و کج فهمی عمر صورت گرفت و نیز عقده قدیمی او از ایران و ایرانی شیوه او هم که نسل کشی و از بین بردن هر گونه اثار فرهنگ و تمدن ایران بود بیانگر همین نظر است

عمر اسلم را بر جسم ها مستولی کرد و وقتی باوری قلبی نبود باعث میشه اسم افراد مسلمون باشه اما همه جور عمل منافی با روح اسلام رو هم انجام بدن
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
gondolf: یه نگاه به تاریخ ایران باستان و اعتقادات مردم ایران پیش از وجود اسلام بنداز متوجه میشی که ما ایرانی ها هیچ نیازی به اسلام و پیامبر نداشتیم چون سطح دین و فرهنگ به اندازه کافی بالا بود
اگر نداشتیم که به اون سرعت قبولش نمی کردیم
همیشه فرهنگ یا دین غنی تر اون ضعیف تره رو تو خودش غرق و هضم میکنه همون طور که اسلام زرد تشت و بت پرستی و در بسیاری نقاط مسیحیت رو در خودش هضم کرد
اما وقتی مغولها به ایران حمله کردن کاملا برعکس شد بجای اینکه دین و فرهنگ مهاجم گسترش پیدا کنه اونها دین و فرهنگ ما رو قبول میکردن چرا؟ چون اسلام بسیار غنی تر از دین مغولها بود
gondolf: به همین دلیل بود که با تمام بدبختی هایی که اعراب با وسوسه های دومین خلیفه سنی ها سر مردم به اسم اسلام اوردن باید خیلی راحت اسلام رو کنار میگذاشتن و اگه اون رو پذیرفتن به خاطر حقیقت خود قران و پیامبر بود چون با خاندان پیامبر اشنا شدن و حساب همه اعراب رو با اونها جدا کردن
اگه حرفت درست بود که همون اول باید همه شیعه بودن چرا این تشیع پانصد ششصد سال بعد از فتح ایران اون هم با خونریزی صفویها در کرمامن و اصفهان و قزوین پایه گذاری شد؟ gondolf: ولی با این حال با پذیرش دین مث سایر اقوام از جمله مصری ها و فنیقی ها و ترکها اصلیت فرهنگ خودشون رو فراموش نکردن و باقی موندن نوروز و جشن سپندر مزگان و مهرگان و تیرگان و... خودش نشون دهنده فرهنگ غنی این اقوام بود.
تا حدودی درسته ولی من الآن اثری از این جشنهائی که گفتی بجز نوروز و چهارشنبه سوری نمی بینم که مراسم نوروزش تا حدودی به اسلام گره زدن با آوردن قرآن ( که نمیخوننش و فقط برای اینجور کارها ازش استفاده میکنن)و دعاهای عربی تحویل سال و چهارشنبه سوری الآن هم اثری از فرهنگ توش نیست و شده فرصتی برای دختر بازی و ترقه پراکنی و حوادث ناگوار gondolf: چرا اخر متنم به اعراب ادم نبودن رو نسبت دادم چون لیاقت داشتن پیامبر و امامان رو نداشتن و همشون تبل تو خالی بودن و پشتشون رو خالی کردن حتی همون چهار خلیفه ای که خیلی بهش مینازین (فقط چون مثلا خطاب خیلی راستگو بوده یا عثمان بنایی میکرده اینا دیگه فرشته ان ولی کثافت کاریهاش تو ایران و مصر و هند و فتواهای مسخره شون اصلا به چشم نمیاد
ولله خدائی که پیامبران رو میفرسته بهتر از من و شما میدون که رسولانش رو برای کی بفرسته و فکر نمی کنم در مقام تعیین محل بعثت پیامبران باشید
gondolf: تا شاید فرزندان یونان ذره ای از خرد پارسیان را به ارث ببرند
آره اون موقع یونانیها کله پوک بودن و هر چی مورخ و ریاضی دان و فیلسوف و دانشمند داشتن ایرانی بودن برای همین خواست از این بدبختی نجات پیدا کنه
(ما ایرانیها عادت کردیم چیزهائی رو که نداریم رو بزرگ جلوه بدیم بدون اینکه کمی روش فکر کنیم)
gondolf: علاوه بر آن او بخشی از کتابخانه های ایران را سوزاند و بخش دیگر کتاب ها را بر بار شتر ها و قاطر ها به یونان برد
اون چیزهائی که شنیدی بر بار قاطران و شتران اسکندر بوده خزانه های تخت جمشید و فرشهای نفیس و جواهرات بوده نه کتاب!
حالا لطف میکنی یکی از اون کتابهای با ارزشی که اسکندر از ایران برد و از حمله اعراب نجات یافت رو بگی و بگی نویسندش کدوم دانشمند بزرگ ایرانی بوده؟
gondolf: یه نظرت چرا ۲۳۰۰ سال پیش دقیقا با حمله اسکندر به ایارن یه جهش بزرگ در علم در یونان بوجود اومد و افرادی مث تالس و دموکریت و سقراط و ارسطو و ارشمیدس و... یکدفعه در هندسه و ریاضیات و فلسفه شکوفا شدن
عزیز من ارسطو خودش معلم دوران کودکی اسکندر بوده چرا برای خودت خیال بافی میکنی؟
اما تاریخ طبری رو اگه میخونی مقدمه کتابش رو هم بخون که میگه من هرچی شنیدم رو نوشتم و در مورد درستی یا نادرستیش مطمئن نیستم (پس خودش شاهد اون ماجراها نبوده و شنیده)
اما در مورد زرین کوب که من کتابهاش رو خوندم و بیشتر از اینکه واقعگرایانه باشه به کتاب داستانهای تخیلی می مونه و همه میدونن که نویسنده ای اغراق گرا بوده
تا همین جا کافیه سطح معلوماتت رو دیدم ارزش بحث کردن نداره
شما وقتی میتونی با کسی بحث مثبت داشته باشی که اولا اطلاعاتت در یه حد خوبی باشه در ثانی از روی عقل سخن بگی نه از روی احساس شما بیشتر کلماتی که نوشتی احساسی بودن نه عقلانی و اینها برای بحث بدرد نمیخوره
هر کسی که تاریخ باستان ایران و روم یا یونان رو مطالعه کرده باشه خوب میدونه که یونانیها و رومیها در دانش و فلسفه و نجوم از ما سرتر بودن باید تعصب رو گذاشت کنار حتی بسیاری از مورخین و طبیبان دربار ایران یونانیها بودن
موغولها تحت تاثیر فرهنگ ایرانی ( زردتشتی) قرار نگرفتن بلکه فرهنگ اسلامی بود که اونها رو رام کرد و اگ زردتشت اینقدر قدرت داشت خودش هضم در اسلام نمیشد حالا چه اسلام خلفا باشه یا اسلامی علی و دیگران!
     
  
مرد

 
نامۀ 6 نهج البلاغه، کابوسی برای معتقدان به "امامت انتصابی" ۱

کتاب نهج البلاغه در نزد اهل تشیع مقام والایی دارد تا جایی که شیعیان آن را برادر قرآن می نامند و هیچ شیعه ای در این کتاب شک نمی کند، حال با همدیگر به خواندن یکی از نامه های مکتوب در این کتاب می پردازیم !!
متن نامه:
«إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ، وَلاَ لِلغَائِبِ أنْ يَرُدَّ، وَإنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَالاْنْصَارِ، فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَسَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذلِكَ للهِ رِضىً، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْن أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَاخَرَجَ منه، فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَلاَّهُ اللهُ مَا تَوَلَّى »
یعنی: «(ای معاویه) اين مردمى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كرده بودند، به همان شيوه (وبر همان چیز) با من بيعت كردند، پس فردي که در بيعت حضور داشته است، نمي تواند بيعت خود را پس بگيرد و کسي که حاضر نبوده حق انتخاب ديگري ندارد، و یقیناً شورا از آن مهاجرين و انصار است، پس اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند، بدانيد که مورد پسند خداست. اگر فردي اعتراض کرد يا با ايجاد بدعتي عليه آن شوريد، دوباره به آنچه بر آن بود، بازگردانده مي شود، اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مؤمنان در پيش گرفته است و خدا او را به همان جزایی میرساند كه خودش اختيار كرده »
(نامۀ 6 نهج البلاغه و نصر بن مزاحم در وقعة الصفین ص29 (با کمی تفاوت) _ چاپ مصر و ابن عساکر در تاریخ دمشق ج59 ص 128 _ بیروت و ابن عبد ربه آندلسی در عقد الفرید)

با توجه به این نامه و با بررسی نکاتی که در آن نهفته است میتوان نکات زیر را فهمید!
نکتۀ اوّل: حضرت علی می فرماید:«ای معاویه، این مردمی که با من بیعت کرده اند به همان شیوه و بر همان عهد با من هم بیعت کرده اند »
الف: این قسمت در تأیید خلافت سه خلیفۀ قبل می باشد و چگونه حضرت ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم غاصب به شمار می آیند در حالی که خود حضرت علی برای صحت خلافتش به شیوۀ انتخاب آنها استدلال می کند؟
ب:میفرماید: «بر آن چیزی که با ابوبکر و عمر بیعت کردند با من بیعت کردند» پس اگر اصحاب محمد (مهاجرین و انصار) با خلفا بیعت کردند تا دمار از روزگار اسلام در بیاورند و کاخها را متصاحب شوند و غذاهای چرب و نرم تناول کنند و خوش بگذرانند، پس با سیدنا علی هم بر همین عهد بیعت کرده اند! که احدی این موضوع را بر نمیتابد و این توهینی به آن حضرت است؛ ولی اگر بیعت کردن اصحاب با خلفا بر سر اسلام و کوشش در حفظ آن بوده پس با حضرت علی هم بر سر همین عهد بیعت بسته اند و این حقیقتی است که اهل سنت به آن معتقدند.
ج: میفرماید:«شیوۀ انتخاب آنها با شیوۀ انتخاب شدن من یکسان بود» پس اگر در انتخاب حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه و ماجرای سقیفه توطئه ای صورت گرفته و یا از کسی به زور بیعت گرفته شده پس انتخاب حضرت علی هم بوسیلۀ توطئه و با اجبار صورت گرفته و این امر بر انتخاب سیدنا عمر و سیدنا عثمان نیز صدق می کند.


نکتۀ دوّم: حضرت علی رضی الله عنه می فرماید: «هر کس موقع بیعت حضور داشته نمیتواند آن را فسخ کند و اگر هم حضور نداشته نمیتواند اعتراضی به رأی اصحاب بکند»
الف:شیعه میگوید:«اکثریت اصحاب در روز غدیر با حضرت علی بیعت کردند» و اگر این ادعای آنها واقعیت داشت چرا کسی بر حضرت علی اعتراض نکرد و نگفت که: 120 هزار نفری که با تو بیعت کردند بیعت خود را فسخ نمودند و اکثریت آنها از مهاجرین و انصاری بودند که تو آنها را می ستایی و رأی آنها را حجّت میدانی، آیا کلام شما(ای امیرالمؤمنین) متناقض با واقعۀ غدیر و بیعت اصحاب با شما و شکستن بیعت خود در روز سقیفه نیست؟! ... پس نتیجه این میشود که: بیعت روز غدیری وجود نداشته که بیعت شکنی در روز سقیفه صورت گرفته باشد!
ب: شیعه می گوید:« کودتاچیان در دسیسۀ روز سقیفه حضرت علی را بی خبر گذاشتند و خود به تنهایی به آن مکان رفتند و از مردم بیعت گرفتند» هر چند که جواب این ادعا به اشکال متفاوت ممکن است ولی فقط دو نکته را عرض میکنم؛ اول اینکه: سقیفه و اجماع انصار پشت درهای بسته صورت نگرفته بود و حضرت علی هم میتوانست بیاید، ایشان که علم غیب داشتند(به زعم شیعه البته) لازم نبود کسی به آنها بگوید، ایشان که اگر یک برگ از درخت بیفتد با خبر میشوند، غیر قابل تصور است که از این ماجرا بی خبر بوده باشند؛ پس طبق اعتقاد شیعه به عالم الغیب بودند ائمه میتوان این جمله را در مورد کل شبهات سقیفه گفت: «کسی که به وقت بیعت گرفتن(در سقیفه)حاضر نبوده نمیتواند کس دیگری را انتخاب کند و نمیتواند به رأی آنها اعتراض کند» (دوباره شبهۀ شیعه را بخوانید)
نکتۀ سوّم: حضرت می فرمایند:«یقیناً شورا از آن مهاجرین و انصار است»
حضرت علی رضی الله عنه شورا را از آن مهاجرین و انصار و رأی آنان را حجت میداند که کاملاً موافق با آیات قرآن است. چنانکه خداوند میفرماید: « وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ (توبه:100) = و سبقت گیرندگان نخستين از مهاجرین و انصار و كسانى كه به نیکی از آنان پيروى كردند خدا از ايشان خشنود و آنان نيز از او (از خدا) خشنودند» خداوند: نیز رأی آنان را حجت دانسته و ما را به پیروی از آنان فرا میخواند و همینطور در سورۀ شوری میفرماید: « وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ (شوری:38) = و (مؤمنان) كارشان بر پايۀ مشورت با يكديگر است» و در سورۀ آل عمران میفرماید: « وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ(آل عمران:159) = (ای پیامبر)در کارها با آنان مشورت کن»

نکتۀ چهارم:حضرت علی علیه السّلام میفرمایند:« پس اگر مهاجرين و انصار بر فردي اتفاق نمودند و او را امام ناميدند، بدانيد که مورد پسند خداست ».
دقّت کنید که حضرت علی رضی الله عنه می فرماید: کسی را که "امام" نامیدند (و سموه اماما) مورد پسند خداست و خدا راضی است که اصحاب محمّد شخصی را در بین خود به عنوان امام انتخاب کنند! ولی شیعه صد در صد خلاف اینرا می گوید و این سخن سیدنا علی را به دیوار کوبیده اند! شیعه میگوید:« اصحاب با انتخاب شخصی به عنوان خلیفه، مرتد و ملعون شدند و خلاف امر خدا را انجام دادند» ولی حضرت علی میگوید: آنها کاری را کردند که مورد رضایت خداست! شما را به خدا قسم میدهم، آیا وجه تشابهی بین سخن سیدنا علی با اعتقاد شیعه می بینید؟؟ حتّی ذرّه ای؟؟

نکتۀ پنجم: امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه میفرمایند:«اگر فردي اعتراض کرد يا با ايجاد بدعتي عليه آن شوريد، دوباره به آنچه بر آن بود، بازگردانده شود، اگر نپذيرفت با او بجنگيد چون راهي غير از راه مؤمنان در پيش گرفته است»
الف: حضرت علی در اینجا با مشت بر دهان کسانی میزند که معتقدند امام از سوی خدا باید تعیین شود. و حضرت علی به نحوی میفرماید: اگر کسی غیر از سخنان ما اهل سنت را که میگوییم: حق انتخاب خلیفه بر عهدۀ اصحاب است، بگوید. او ایجاد بدعت کرده و او شورشی است و ما مؤظفیم که او را روشن کنیم که اعتقاد او اعتقادی فاسد است .
ب: حضرت علی در این نامه فتوای جنگ با شیعیان را داده است، چون شیعیان معتقدند که «شوری از آن مهاجرین و انصار نیست و انتخاب امام توسط اصحاب کاری دور از حق و خلاف حکم الهی بوده» و حضرت علی هم میفرمایند : هر کس چنین حرفی بزند و شورای اصحاب را حجت نداند باید با او قتال شود.
ج: حضرت علی شیعیان را داخل در گروه مؤمنان نمیدانند! چون به نحوی میفرمایند: «هر کس با شورای مهاجرین و انصار و شیوۀ انتخاب خلیفۀ آنها مخالف باشد او خلاف مؤمنان عمل کرده» یعنی شیعیانی که انتخاب خلیفه بوسیلۀ اصحاب را قبول ندارد و با ما اهل سنت(به تعبیر حضرت علی: مؤمنان) مخالف هستند، در راهی قدم بر میدارند که آن راه، راه مؤمنان نیست!
د: «وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا (نساء:115)= و هر كس پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد و [راهى] غير راه مؤمنان در پيش گيرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به دوزخش كشانيم و چه بازگشتگاه بدى است»
این آیه را با قسمت پایانی سخن حضرت علی مطابقت دهید و شباهت را به وضوح ببینید!!

امّا بعد از این نکاتی که گذشت ببینیم که نظر شیعیان در مورد این نامه و این سخنان چیست:
شیعه در مورد این نامه می گوید:
اهل سنت در اينجا بسيار ايستاده و گفته اند: امام صلوات اللّه عليه شورى را حق دانسته است، و خلافت انتخابى است نه انتصابى. ولى حق واقع آنست كه: آن حضرت با منطق معاويه پيش رفته است و نمى شد به معاويه بگويد: من در روز غدير براى اينكار انتخاب شده ام و گرنه معاويه قبول نمى كرد. (مفردات نهج البلاغه ج2 ص 621 _ علی اکبر قرشی)
جواب:
طبق ضرب المثل معروف عرب که میگوید:« الغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش = شخص در حال غرق به هر خار و خاشاك چنگ مى زند» شیعیان نیز به همان خار و خاشاک چنگ میزنند یعنی همان ترفند تقیه که کاملاً کهنه و زنگ زده شده است.آن هم در مورد چنین سخنانی که بی نهایت واضح و آشکار است و به هیچ وجه تأویل پذیر نیست. و اما...
اولاً: حضرت علی میفرماید: «با کسانی که با شورای مهاجرین و انصار مخالف هستند، بجنگید» حال تصور کنید؛ گروهی از شیعیان، در همان قرن بگویند:« انتخاب امام و خلیفه انتصابی است و نه انتخابی » و حاکم وقت آنها را احضار کند و بعد از خواندن نامۀ حضرت علی گردن همۀ آنها را بزند!؛ این ماجرا کاملاً قابل تصور است ولی سؤال اینجاست که اگر شخصی با استناد به این نامه و سخنان حضرت علی با کسی که میگوید: «خلافت و امامت انتصابی است» بجنگد و شخص مدعی را به قتل برساند، گناه آن گردن کیست؟؟ حضرت علی خودشان میگویند: با کسی که خلافت انتخابی را قبول ندارند بجنگید، پس فتوای قتال با مخالفان را صادر کرده است و با این شیوۀ جدل خودشان، باعث میشوند عدّه ای جان خود را از دست دهند!
دوماً: شیعه معتقد است که حضرت علی گذشته و آینده را میدانند و عالم به غیب هستند! بنابراین کاملاً میدانستند که بعد از فرستادن این نامه ، هیچ تغییری در تصمیم معاویه رخ نمیدهد بلکه معاویه در جواب وی خواهد نوشت: «شصت هزار جوان جنگ آزمودۀ شامی برای سرکوبی اشغالگران مدينه و قصاص از قاتلان خليفه پشت سر من آماده اند!!»
(تاريخ طبري ج3 ص4646؛البداية والنهاية ابن کثیر ج7 ص228 و 229؛ تاریخ ابن خلدون ج2 ص 152 و 153)
پس چرا حضرت علی چنین نامه ای را فرستادند که بعدها بهانه ای برای ما شود و هیچ سودی هم برای وی حاصل نشود؟؟؟!
سوماً: حضرت علی با کسی تعارف نداشته، لذا بی پرده و رک و راست در نامه ای به معاویه مینویسد:«فَأَنَا أَبُو حَسَنٍ قَاتِلُ جَدِّكَ وَخَالِكَ وأَخِيكَ شَدْخاً يَوْمَ بَدْرٍ (نامۀ 10)=من ابو الحسنم، كُشندۀ نياى تو و دايى تو و برادر تو که در روز بدر سرشان‏ را شكافتم!»
     
  
مرد

 
نامۀ 6 نهج البلاغه، کابوسی برای معتقدان به "امامت انتصابی" ۲

و یا در نامه ای دیگر که خطاب به معاویه مینویسد:
«شما چگونه با ما برابريد كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از ماست، و دروغگوى رُسوا «ابوجهل» از شما، حمزه اسد اللّه از ماست، و اسد الاحلاف «ابو سفيان» از شما، دو سيّد جوانان اهل بهشت از ما، و كودكان در آتش افكنده شده از شما، و بهترين زنان جهان از ما، و زن هيزم كش دوزخيان«زن ابولهب» از شما،از ما اين همه فضيلت ها، و از شما آن همه رسوايى هاست»!(البته فراموش نکنیم که ابولهب نیز ازبنی هاشم و عموی حضرت علی بوده است و این نشان میدهد که این نامه نیز از جعلیات شیعه است!)
آیا در دو نامۀ فوق چیزی از جدل و تقیه می بینید؟ مگر میشود گاهی تقیه کند و گاهی رک و راست باشد؟ آیا پیامبر صلی الله علیه و سلم نفرمود که: منافق دو روست و هر روز به شکلی در می آید؟ پس این چهره ای که شما برای سیدنا علی ترسیم کرده اید چه فرقی با منافقان دارد! در یک نامه ای تقیه و در یک نامه ای رک و بی پرده، آیا این تناقض و دو رویی از شخصی چون حضرت علی ممکن است؟ ابــــدا بلکه ما معتقدیم که سخنان ایشان صحیح بوده و همۀ آنها از ته دل ایشان بلند شده! و به اعتقاد ما، ایشان از تقیه بیزار بوده و تقیه را از علامت منافقان میدانسته چنانکه می فرمایند:
«وَدَاعٍ مُخْلِصٍ، وَثَكْلاَنَ موجَعٍ، قَدْ أَخْمَلَتْهُمُالتَّقِيَّةُ وَشَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ، فَهُمْ في بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَقُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا وَقُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا، وَقُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا» (خطبۀ 32)
یعنی: «و بعضى از روى اخلاص (و بی پرده مردم را) دعوت مى‏كنند، و گروهى اندوهگين و رنجورند و تقيّه و پنهانكارى(=قد أخملتهما التقية )،ايشان را گمنام كرده و ذلّت و خوارى آنان را فراگرفته، پس ايشان در درياى شور فرورفته، دهانشان بسته و دلشان زخم‏دار است، و مردم را پند داده تا جايى كه ملول و رنجيده شدند و بر اثر مغلوبيّت، ذليل و خوار شده و كشته شدند تا اينكه كم شدند.»
و در جایی دیگر میفرماید: «عَلامةُ الاْيمَانِ أَنْ تُؤثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ (قصار 458) = نشانۀ ايمان آن است كه صدق و راستى را انتخاب کنی چه به تو ضرر برساند و چه برايت منفعت داشته باشد»
(قصار:176):«نه دروغ گفتم نه به وسیلۀ حرف من کسی گمراه شده است!»
ولی بر اساس همین نامۀ 6 نهج البلاغه خیلیها گمراه شده اند! و دست از تشیع کشیده اند! که یکی از آنها "دکتر کلهر" هستند که این نامه را جرقه و عامل هدایتشان عنوان میکنند.
و اگر بعد از اینها قانع نشدید که حضرت علی دروغگو و دو رو نبوده و باز هم به او تهمت میزنید که چیزی را میگفته که به نفع خودش باشد و به راست یا دروغ بودنش کاری نداشته، میگویم:« بالفرض که ذرّه ای احتمال وجود داشته باشد که حضرت علی تقیه کرده و در این نامه جدل به کار رفته باشد، تصور کنید که دو نفر در روز محشر ،یکی سنی و دیگری شیعی حاضر شدند، از شخص "سنی مذهب" پرسیده میشود: «تو به چه علتی خلافت را انتخابی میدانستی و نه انتصابی؟؟ »
سنّی میگوید:« ای خدا تو در قرآن به بهشتی بودن مهاجرین و انصار وعده داده ای و ما را تشویق نموده ای که به شیوۀ احسن از آنها پیروی کنیم(وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ) پس ما هم در این مورد از آنها پیروی کردیم و سخن خدایمان را قبول کردیم! و به علاوۀ آن در کتابی به نام نهج البلاغه خواندم که میگفت: «شوری از آن مهاجرین و انصار است و کسی که این را قبول نکند راهی غیر از راه مومنان را گرفته» و این سخن هم ، سخن یکی از کسانی است که تو به او وعدۀ بهشت داده ای و گفته ای از آنان تبعیت کنیم!»
بعد از این، از شخص "شیعه مذهب" پرسیده می شود: «با وجود این نامه که ذکرش رفت تو چگونه خلاف آن را قبول کردی و قول کسانی را که ما گفته ایم باید از آنها پیروی کنید به دیوار کوبیدی؟؟» شیعه خواهد گفت: «خدایا تو گفته بودی از آنها پیروی کنیم ولی این در مورد زمانی بود که پیامبر فوت نشده بود ولی تو خبر نداشتی که آنها مرتد خواهند شد(نعوذ بالله) وگر نه این را نمی گفتی و من مطمئنم که تو از این آیه و نازل کردنش پشیمان هستی!!(نعوذ بالله) و آن نامه هم :به گمان من این شیوه ای که امیر مؤمنان در نامه به آن متوسل شده اند، شیوۀ جدل است و حضرت چیزی را گفته اند که عقیدۀ معاویه بر آن بوده و خودشان کاملاً مخالف آن بودند»
و خداوند در جواب خواهد گفت: «إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى (نجم:23)= به راستی که جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمى‏كنند با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است»
و به راستی که : «إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (انعام:116) = آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى‏كنند و جز به حدس و تخمين نمى‏پردازند»
«قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إَلاَّ تَخْرُصُونَ(انعام:148)= بگو آيا نزد شما دانشى هست كه آن را براى ما آشكار كنيد شما جز از گمان پيروى نمى‏كنيد و جز دروغ نمى‏گوييد»
و انصافاً خودتان به جای قاضی بنشینید و دلیل دو طرف را بررسی کنید و ببینید که کدام دلیل قوی تر است!

در پایان: به کسانی که با حضرت علی و با همۀ اصحاب در مورد خلافت هم عقیده هستند میگویم: دستتان را بلند کنید و همراه من این دعا را بخوانید:
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ(آل عمران:8) = پروردگارا پس از آنكه ما را هدايت كردى دلهايمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى»
     
  
مرد

 
دوازده خليفه يا 12 امام چه کسانی هستند؟؟

شبهه:بنا به نقل صحاح درجه اول اهل سنت، پیامبر گرامی اسلام برای هدایت امت پس از خویش، نه تنها از وجود امامانی خبر داده اند، بلکه تعداد و وصف آنها را نیز بیان کرده اند. به این حدیث که در بالاترین درجه ی اعتبار نزد اهل سنت قرار دارد، توجه کنید: «لا يزال الدين قائماً حتى تقوم الساعة أو يكون عليكم اثناعشر خليفة كلهم من قريش» [صحيح مسلم ج 3 ص 1453 و صحيح بخاري ج 8 ص 127] یعنی: «این دین رو به زوال نمی‌رود تا روز قیامت و این‌که 12 خلیفه بیایند که همه از قریش هستند». سوال این است که در معتبرترین کتب مذهب شما، سخن از دوازده خلیفه ی قریشی رفته است. در نظر شیعه این دوازده نفر کاملا مشخص و معلوم هستند، آیا شما که مدعی پیروی از سنت پیامبر اکرم هستید، می توانید این دوازده نفر را به ما معرفی کنید؟
بر فرض که مبنای شما را در مورد چهار خلیفه ی نخست بپذیریم، خلیفه ی پنجم تا دوازدهم را چه کسانی می دانید؟ در مذهب شما دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم پس از قرآن مجید معتبرترین کتاب ها هستند، آن چه نقل کردیم، براساس گزارش این دو کتاب بود؛ حال بفرمائید آن دوازده نفری که رسول الله به عنوان جانشین خود تعیین کرده اند، چه کسانی هستند؟ گرچه یقین داریم اهل سنت پاسخی برای این سوال ندارند و دراین مورد نیز مانند موارد بسیار زیاد دیگر، سنت پیامبر اکرم را وانهاده اند، اما این سوال را مطرح کردیم تا برخی از دوستان اهل سنت، تاملی کنند و در اعتقادشان تجدید نظر نمایند. از طرف دیگر دوستان شیعه خرسند باشند که مذهب تشیع، عمل کننده ی واقعی به سنت رسول گرامی اسلام(ص) است!!!!!!

پاسخ به شبهه:
- اولا جابر بن سمره که راوی این حدیث است می‌گوید: پیامبر در عصر روزی‌ که اسلمی را سنگسار کردند خطبه‌ای فرمود و در اثنای این خطبه این حدیث را فرمودند که حتی جابر ابن سمره قسمت آخر آنرا درست نمی‌شنود و از شخصی (پدرش) که جلوی خودش است سوال می‌کند که پیامبر چه فرمود؟ به هر حال معلوم نیست پیامبر اسلام قبل و بعد از این حدیث داشته‌اند در باره چه چیزی صحبت می‌کرده‌اند؟

- پیامبر اسلام در این حدیث فرموده‌اند این دین برجا و قدرت‌مند است تا این‌که 12 خلیفه که همگی از قریش هستند سرکار بیایند. در اینجا پیامبر اسلام دارند خبری غیبی را بیان می‌کنند و ما وقتی‌که به تاریخ مراجعه می‌کنیم می‌بینیم دوازدهمین خلیفه پس از پیامبر (که اتفاقا همگی از قریشند) عمر ابن عبدالعزیز می‌باشد که در سال 102 هجری شهید می‌شود و جالب اینجاست که اولین شکست مسلمان‌ها از فرانسوی‌ها در تولوز در همین سال یعنی سال 102 هجری بوده است و اسلام تا این تاریخ در اوج و در حالت پیشرفت بوده است. و این خود یکی از معجزات پیامبر اسلام است.

- اگر منظور شیعه این است که اشاره پیامبر به علی و 11 فرزند اوست این موضوع با تاریخ جور در نمی‌آید. زیرا دو نفر از این بزرگواران خلیفه شدند (علی و حسن) و یک نفر ولی‌عهد (امام رضا) و یک نفر به قول شما غائب شد (امام زمان). خوب 12 نفر که خلیفه نشدند، 2 نفر خلیفه شدند، پس پیامبرصلي الله عليه وسلم از چه چیز خبر داده‌اند؟!!

- اگر منظور 12 امام شیعه هستند، آن‌ها بالاخره امام بودند. چرا پس از آن‌ها دین اسلام دنیا را نگرفت و قیامت نشد؟
- بنی امیه و بنی عباس همگی از قریش بودند و مدت 625 سال خلافت آن‌ها به طول کشید و ده‌ها نفر بودند و نه 12 نفر. از امامان شیعه نیز به جز حضرت علی و امام حسن کسی خلیفه نشد. اگر منظور پیامبر صلي الله عليه وسلم اشاره و تایید بر خلافت 11 نفر از فرزندان حضرت علی بود، باید می‌فرمودند: 12 خلیفه و جانشین من همگی از بنی هاشم می‌باشند، زیرا پیامبر اسلام با این سخن راه را برای خلافت بنی امیه و بنی عباس که آن‌ها نیز از قریش بودند باز نموده‌اند.

- مشخص است که این حدیث ماهیتی از جنس همان حدیثی را دارد که حضرت ابوبکر در سقیفه به آن اشاره داشته‌اند: الائمه من قریش و اگر منظور فرزندان علی بود مسلما حضرت ابوبکر به این حدیث اشاره نمی‌کرد و اگر اشاره می‌کرد کسانی‌که در سقیفه حاضر بودند به ابوبکر می‌گفتند پس چرا تو می‌خواهی خلافت را غصب کنی و منظور پیامبر از ائمه قریش، علی و فرزندان او هستند، ولی در هیچ کجای تاریخ کسانی‌که در سقیفه بودند چنین سخنی نگفتند.

- حتی حضرت علی نیز در هیچ کجای تاریخ به این حدیث اشاره‌ای نکرده‌اند. در صورتی‌که اگر این حدیث مربوط به ایشان بود جا داشت حداقل در زمان خلافت‌شان برای احتجاج با معاویه و سایر مخالفین مرتب به این حدیث در سخنرانی‌ها و نامه های‌شان اشاره نمایند.

شما باید بگویید که دستور الهی و منصوب بودن امامان شیعه از کجای این حدیث مشخص است که دارد در مقام انشای یک خبر بیان می‌شود؟ جالب است که شما آیه واضحی از قرآن در اثبات عقاید ضاله خویش ندارید و زمانیکه به حدیث نیز رجوع می کنید به احادیثی استناد دارید که با هزار تاویل و تفسیر باز با عقاید شما جور در نمی آیند، آری این است مذهب بر حق و این است دلایل روشن و ادله محکم شیعه.

و اما نام این خلفا در تاریخ کاملا مشخص است: ابوبکر 10 تا 13 هجری، عمر 13 تا 23 هجری، عثمان 23 تا 35 هجری، علی 35 تا 40 هجری، معاویه بن ابو سفیان ۴۱تا ۶۰ هجری(و هم زمان با او امام حسن به مدت6 ماه هر دو ادعای خلافت داشتند)، سپس یزید بن معاویه ۶۰تا ۶۴ هجری، معاویه بن یزید(معاویه دوم) ۶۴ هجری به مدت چهل روز، مروان بن حکم ۶۴ تا ۶۵ هجری، عبدالملک بن مروان ۶۵ تا ۸۶ هجری، ولید بن عبدالملک ۸۶ تا ۹۶ هجری، سلیمان بن عبدالملک 9۶ تا ۹۹ هجری، عمر بن عبدالعزیز ۹۹ تا ۱۰۱ هجری.
     
  
مرد

 
tajertoos: سلام دوست عزیزم قطعا شما مسلمون نیستی چون شیعه ها وسنی ها دوستن وحرفی نمیزنن که باعث اختلافشون بشه واگ میبینی بعضی ها حرفی علیه هم میزنن افراد نادانی هستن ولی علماشون هیچ موقع چون انسانهای باسواد ومحترمی هستن از هردوطرف به هم توهین نمیکنن . ولی من فقط به دوسوال شما جواب میدم این سوالات تکراری هست وخیلی وقته جوابهاش منتشر شده . سوال اول شما که نوشتین حضرت علی آیا سزاوار خلافت هست یا نه وآِیاخلیفه اول درپی کودتا به خلافت رسیده باید عرض کنم بنا به نظرشیعه ها امام یاخلیفه رسول الله از طرف خداوبه زبان پیامبر معرفی میشه . این حرف رد خور نداره ولی اهل تسنن چندجور خلیفه دارن دقت کنین ؟ خلیفه اول با شورا ؟ خلیفه دوم با وصیت خلیفه اول ؟ خلیفه سوم با چی خودتون بگین ؟ خلیفه چهارم باچی ؟ بازم خودتون بگین مردم ریختن در خونه علی علیه السلام . پس ببینیند خلیفه رو اهل تسنن نمیتونن بگن چطوری وتوسط کی باید تعیین بشه ؟ توسط مردم ؟ وصی قبلی ؟ شورا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی در شیعه اعتقاد هست که خلیفه توسط خدا وبه زبان پیامبر معرفی میشه . جواب سوال بعد ؟ اینکه خفقان وجود داشته واینکه چرا علی لیه اسلام سکوت کردند لطفا اهل تسنن بگن چطور مردم به خونه عثمان جمله کردند وپای زنش رو قطع کردن عثمان سکوت کرده بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در زمان خلافتش ؟؟؟؟؟؟؟؟ اونوقت چطور میان میگن علی با اون همه زور و قدرتش سکوت کرده وقتی عثمان در زمان خلافتش سکوت کرده علی در زمانی که به ظاهر خلیفه نبوده چطور میخواسته اقدام کنه و تنها مدافعش که حضرت زهرا ببوده پهلوش شکسته شده و بچه اش سقط شده وسیلی خورده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب بعدی رو هم میدم برای اثبات خلافت حضرت علی یه کلمه و یه ای از قران میارم دیگه هیچی نمیگم درخانه اگر کس است یک حرف بس است . ایه رو ببینین ؟ وانذر عشیرتک الاقربین ؟؟؟؟ اینجا ربطی به غدیر و این مسائل نداره قبل از رسالت علنی پیامبر ایشون اول اسلام رو به اقوامشون معرفی کردند وگفتند هرکس قبول کنه جانشین خلیفه ووصی بعد از من خواهد بود این مسئله در تمام کتب صحاح اهل تسنن هست وقابل انکار نیست اونایی که میگن در روز غیر پیامبر دست علی علیه السلام رو به عنوان یه دوست بلند کرده واسه اینجا چی میگن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا ان شالله همه ما رو هدایت کنه وآرزوم وحدت هرچه بیشتر تسنن وتشیع هست . تقدیم به حضرت زهرا۱۴/۱/۹۳
rostam91: - پیامبر اسلام در این حدیث فرموده‌اند این دین برجا و قدرت‌مند است تا این‌که 12 خلیفه که همگی از قریش هستند سرکار بیایند. در اینجا پیامبر اسلام دارند خبری غیبی را بیان می‌کنند
اهل سنت که اعتقاد دارند پیامبر علم غیب نداشته پس چگونه از غیب خیر داده و در کتب معتبرشون هم به عنوان سندی صحیح ذکر شده

rostam91: اولا جابر بن سمره که راوی این حدیث است می‌گوید: پیامبر در عصر روزی‌ که اسلمی را سنگسار کردند خطبه‌ای فرمود و در اثنای این خطبه این حدیث را فرمودند که حتی جابر ابن سمره قسمت آخر آنرا درست نمی‌شنود و از شخصی (پدرش) که جلوی خودش است سوال می‌کند که پیامبر چه فرمود؟
جالبه که ادمی همه حدیث رو بشنوه ولی این اخرش رو بپیچونه در حالیکه پیامبر همه این خلفا رو حتی معرفی هم گکردند

rostam91: شما باید بگویید که دستور الهی و منصوب بودن امامان شیعه از کجای این حدیث مشخص است که دارد در مقام انشای یک خبر بیان می‌شود؟ جالب است که شما آیه واضحی از قرآن در اثبات عقاید ضاله خویش ندارید و زمانیکه به حدیث نیز رجوع می کنید به احادیثی استناد دارید که با هزار تاویل و تفسیر باز با عقاید شما جور در نمی آیند، آری این است مذهب بر حق و این است دلایل روشن و ادله محکم شیعه.
شیعه دهها سند اتز حدیث و غیر حدیث دارد از حدیث غدیر گرفته تا ایات قراتن

ضمنا اگر این خلفا را که شما اسم بردی خلفای پیامبر بدانیم که وای بر دین اسلام که یزید خلیفه پیامبر شدو یزیدی که خوده شما هم خجالت میکسید خلیفه بدانیدش

همانقدر که در قران به شیوه امامت اشاره نشده به شیوه خلافت هم اشاره نشده

اما در اقران و احادیث به تعیین امام از طرف خدا اشاره شده در حالیکه به تعیین خلیفه به روش شما اشاره نشده

و به این صورتت است که اسلام دارای خلیفه شراب خوار و زنباره و میمونت باز میشه و خلفایی که نماز صبح رو چهار رکعت میخونن

یا خلیفه ای که نماز جمعه رو چهارشنبه میخونه مثل معاویه

وقتی خلافت دست هر کس کس بیفته اینجوری میشه

خلیفه اول ارزو میکنه درخت بوده باشه و از شرمش هنگام حضور در مقابل پیامبر در قیامت میگه

خلیفه دومش دهها بار لهلک عمر میگه و ارزو میکنه برگ و تفاله باشه تا ادم بخاطر خجالت از گکناهانش

حالا بریم سراغ علی ع شما یکبار از علی کلمه لهلک علی یا ارتکاب اشتباهات عمر و یا ارزوهای اونها رو نمیبیبنی

علی است که فزت و رب الکعبه میگه

علی ع اگر یکبار مانند اون دوتا در امر حکومت وامانده است رو نشان بدهید ./......

اگر هم گرفتار شده گرفتار مردم شده مانند جریان ابو موسی اشعری

علی انتخاب الهی است و عمر و ابوبکر انتخاب مردم

تمام زیرو زبر کردن اسلام به عهده این دوتا خلیفه ناحق است


چرا علی ع کع به قول خوده شما اهل تسنن جان پیامبر است و مانند پیامبر و معرفی شده و منتصوب و مورد اعتماد انتخاب نکردند
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
محمد بن یوسف گنجی شافعی می گوید{۲}: ۳۰۰ آیه از قرآن کریم در شأن علی (ع) نازل شده است. او مینویسد علت اینکه رسول الله (ص) علی را تشبیه به نوح کرده است این است که او أَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ بود و نسبت به مؤمنان مهربان بود،همچنان که خدای مهربان او را در این آیه با این صفات وصف کرده است.

حال آیا الَّذِینَ مَعَهُ در وصف ابوبکر است؟

جالب است بدانید که ابوبکر به صورت تصادفی با پیامبر همراه شد{۳} البته اگر این تصادف را هم در نظر نگیریم همراهی پیامبر برای چند روز قابل مقایسه با همراهی دائمی و مادام العمر نیست! علی (ع) از زمان طفولیت همراه رسول خدا بود و توسط ایشان تربیت شد. آن زمان که خلفای سه گانه بت می پرستیدند علی (ع) همراه پیامبر بود و ایشان را یاری می کرد! او اولین مردی است که به پیامبر (ص) ایمان آورد در حالی که فقط ۱۳ سال داشت.{۴}


۲- کفایت الطالب/ باب ۱۳ / محمد بن یوسف گنجی شافعی

کان شدیدا علی الکافرین رؤفا بالمؤمنین کما وصفه الله تعالی فی القرآن بقوله و الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ

۳- بنابر آنچه طبری در جز سیم تاریخ خود نوشته ابوبکر از حرکت آن حضرت خبر نداشته بلکه وقتی نزد علی(ع) رفت و از حال آن حضرت جویا شد علی (ع) فرمود به غار رفته اند اگر کاری داری نزد آن حضرت بشتاب. ابوبکر شتابان رفت و در وسط راه به آن حضرت رسید و به ناچار به اتفاق آن حضرت رقتند. پس معلوم می شود که آن حضرت او را با خود نبرده بلکه او بی اجازه رفت و با آن حضرت همراه شد.

همچنین شیخ ابوالقاسم ابن صباغ از مشاهیر علما اهل سنت در کتاب النور و البرهان در حالات رسول خدا از محمد بن اسحق از حسان بن ثابت انصاری روایت نموده که قبل از هجرت آن حضرت جهت عمره به مکه رفتم و دیدم که کفار قریش سب و قذف می نمایند اصحاب آن حضرت را در همان اوان

امر رسول الله صلی علیه و آله علیا فنام فی فراشه و خشی من ابن ابی قحافه ان یدلهم علیه فاخده معه و مضی الی الغار

امر رسول خدا علی را که در فراش آن حضرت بخوابد و خوف داشت از این که ابی بکر کفار را دلالت و راهنمایی کند برسول خدا، پس او را مصائب خود قرار داده و بجانب غار روانه شدند.

۴- بخاری و مسلم در صحیحین/امام احمد حنبل در مسند/ابن عبدالبر در ص ۳۲ جلد استیعاب/ابوعبدالرحمن نسائی خصائص العلوی/سبط ابن جوزی در ص ۶۳ تذکره/شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب ۱۲ ینابیع الموده/ ترمذی و مسلم و محمد بن طلحه شافعی در فصل اول مطالب السول / ابن ابی الحدید در ص ۲۵۸ جلد سیم شرح نهج البلاغه/ ترمذی در ص ۲۱۴ جلد دوم جامع / حموینی در فرائد / میر سید علی همدانی در موده القربی/ ابن حجر (که بسیار متعصب است) در صواعق نقل نموده اند که :
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
tajertoos: سلام دوست عزیزم قطعا شما مسلمون نیستی چون شیعه ها وسنی ها دوستن وحرفی نمیزنن که باعث اختلافشون بشه
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
الآن اینکه شما میگین عمر قاتل فاطمه هست و روزانه کیلو کیلو لعن و نفرین به خلفا و ناموس پیامبر میفرستین و گور ابولولو رو مثل یه مرقد مطهر مقدس میپرستین چیه ؟ اینها باعث اختلاف نمیشه اونوقت من بخوام دو کلام بدون توهین به مقدسات کسی بنویسم میشم نا مسلمون؟
tajertoos: واگ میبینی بعضی ها حرفی علیه هم میزنن افراد نادانی هستن ولی علماشون هیچ موقع چون انسانهای باسواد ومحترمی هستن از هردوطرف به هم توهین نمیکنن
چندتا کلیپ برات بیارم که علمای شما سنیها رو حرومزاده خطاب میکنن چند کلیپ میخواهی که مراجع شما عایشه رو باعث ننگ پیامبر و وصله نچسب به رسول الله میدونن ؟
tajertoos: سوال اول شما که نوشتین حضرت علی آیا سزاوار خلافت هست یا نه وآِیاخلیفه اول درپی کودتا به خلافت رسیده باید عرض کنم بنا به نظرشیعه ها امام یاخلیفه رسول الله از طرف خداوبه زبان پیامبر معرفی میشه .
در جوابتون باید بگم که مسلما حضرت علی سزاوار خلافت بعد از پیامبر بودند همانطور که ابوبکر و عمر و عثمان و شاید دیگر صحابه هم این شایستگی رو داشتن ولی مردم ابوبکر رو به بقیه ترجیح دادند همانطور که در افغانستان ۸ نفر در ایران ۸ نفر و همینطور در بسیاری کشورهای دیگه چندین نفر برای انتخابات شایسته شناخته میشن ولی در نهایت یک نفر انتخاب میشه
tajertoos: وآرزوم وحدت هرچه بیشتر تسنن وتشیع هست .
یعنی واقعا توقع داری وقتی به ناموس پیامبر توهین میکنین و خلفای اهل سنت رو لعن و ناسزا میدین وحدتی باشه که هرچه بیشتر هم بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما اینکه جانشینی یا خلیفه بعد پیامبر از طرف خدا و از زبان پیامبره هم اشتباهه !
چون اگه از طرف خداونده و طبق نظر شیعه یکی از اصول دین ، یعنی امیری بسیار مهم و امر چنین مهمی باید در قرآن واضح بیان شده باشه که نشده و اینکه پیامبر گفته هم وقایع بعد رحلت پیامبر خلاف اینو نشون میده چون اگه گفته بود و همه شنیده بودن باید در جریان واقعه سقیفه حداقل چند نفری در اونجا به این ماجرا اذغان میکردن ولی کسی اینکار رو نکرده
حتی خود امام علی رضی الله عنه هم هیچ اشاره ای در هیچ جا به این موضوع نکرده و نگفته پیامبر چنین نظری داشتند شما این مطلب رو نه در نهج البلاغه نه در کتب اهل سنت نه در هیچ کتب دیگه نمی یابی
در ضمن در سقیفه اولین کسانی که اقدام به انتخاب خلیفه کردن انصار و مردم مدینه بودن و ابوبکر و عمر و دیگر مهاجرین حاضر نبودن
tajertoos: اهل تسنن چندجور خلیفه دارن دقت کنین ؟ خلیفه اول با شورا ؟ خلیفه دوم با وصیت خلیفه اول ؟ خلیفه سوم با چی خودتون بگین ؟ خلیفه چهارم باچی ؟ بازم خودتون بگین مردم ریختن در خونه علی علیه السلام . پس ببینیند خلیفه رو اهل تسنن نمیتونن بگن چطوری وتوسط کی باید تعیین بشه ؟ توسط مردم ؟ وصی قبلی ؟ شورا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اهل سنت یه جور خلیفه دارن که توسط مردم یا شورا که باز نمایندگان مردم باشن انتخاب میشن
ابوبکر مردم باهاش بیعت کردن و خلیفه رسمی شد عمر همینطور و عثمان و علی هم همینطور اما اینکه عمر توسط ابوبکر انتخاب شد نادرسته چون ابوبکر تنها عمر رو بهترین دونست و این مردم بودن که تاییدش کردن و برای حرف ابوبکر اهمیت قائل شدن ولی پیامبر چنین اشاره واضحی رو ی هیچ کسی نکرد وگرنه مردم برای حرف پیامبر هم اهمیت قائل میشدن همانطور که تا زمان وفاتش قائل بودن و جون و مالشون رو برای پیامبر فدا میکردن
tajertoos: خلیفه سوم با چی خودتون بگین ؟ خلیفه چهارم باچی ؟
خلیفه سوم هم شورائی بود و با بیعت مردم خلیفه چهارم هم باز توسط همون مردمی که اولی و دومی و سومی رو تعیین کردن ، اینو واضح امام علی در نامه ۶ نهج البلاغه بیان کرده tajertoos: جواب سوال بعد ؟ اینکه خفقان وجود داشته واینکه چرا علی لیه اسلام سکوت کردند لطفا اهل تسنن بگن چطور مردم به خونه عثمان جمله کردند وپای زنش رو قطع کردن عثمان سکوت کرده بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در زمان خلافتش ؟؟؟؟؟؟؟؟
شما بهتره روایات تاریخی رو دوباره مرور کنی جریانی که میگی مربوط به دست زن عثمانه نه پاش
جریان از این قرار بود که وقتی شورشیان به خونه عثمان حمله کردن و عثمان مجروح شد و روی زمین افتاده بود یکی از شورشیان خواست کار عثمان رو تمام کنه که رنش دستش رو روی بدن عثمان دراز کرد تا مانع بشه اما شمشیر دست زن عثمان رو قطع کرد
شما این جریان دست رو به پا تغییر دادی و حتی یه لحظه هم فکر نکردی عثمان ۶۳ یاله ای که مجروح روی زمین افتاده چطور بیاد و از زنش دفاع کنه در حالی که جریان طنز گونه ای که از شهادت فاطمه بیان میکنین علی بیست و چند ساله رو نشون میده که در کمال صحت و سلامت از ناموسش دفاع نمیکنه ( شما یه لحظه فکر کن به ناموست هتک حرمت بشه چه واکنشی نشون میدی بعد میدونی که علی باید چکار میکرد مسلما علی رگ غیرت و تعصب روی ناموسش بیشتر از من و شما بجوش میومد)
اما نوشتی خفقان وجود داشته هم از سر عدم تفکره!
این چجور خفقانی بوده که فاطمه آزادانه میره مسجد و خطبه فدکیه رو میخونه و خلیفه سراپا گوش وامیسته چه جور خفقانی بوده که یکی از صحابی پای منبر عمر بلند میشه و شمشیرش رو میکشه و میگه اگه از راه اسلام منحرف بشی با این شمشیر راستت می کنیم ، اگه خفقان بوده پس خطبه فدکیه دروغی شاخداره

tajertoos: اینجا ربطی به غدیر و این مسائل نداره قبل از رسالت علنی پیامبر ایشون اول اسلام رو به اقوامشون معرفی کردند وگفتند هرکس قبول کنه جانشین خلیفه ووصی بعد از من خواهد بود این مسئله در تمام کتب صحاح اهل تسنن هست وقابل انکار نیست اونایی که میگن در روز غیر پیامبر دست علی علیه السلام رو به عنوان یه دوست بلند کرده واسه اینجا چی میگن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزیز من این مربوط به خانواده پیامبره و به فامیل و اقوامش میگه هرکس قبول کنه بعد از پیامبر جانشین و وصی و به اصلاح بزرگ خانواده بنی هاشم خواهد بود که همونطور هم شد و علی با وجود عموی بزرگتر از خودش تقریبا رئیس بنیاشم بحساب میومدو همه از ایشون پیروی میکردن و هیچ ربطی به جامعه اسلامی نداره
باید بدونی که ملاک خداوند بر تقواست نه هم خون بودن یا پسر و داماد پیامبر بودن یعنی ضابطه در اسلام حاکمه نه رابطه
     
  
مرد

 
rostam91: الآن اینکه شما میگین عمر قاتل فاطمه هست و روزانه کیلو کیلو لعن و نفرین به خلفا و ناموس پیامبر میفرستین و گور ابولولو رو مثل یه مرقد مطهر مقدس میپرستین چیه ؟ اینها باعث اختلاف نمیشه اونوقت من بخوام دو کلام بدون توهین به مقدسات کسی بنویسم میشم نا مسلمون؟
همه شیعه ها اینکار رو نمیکنن

ضمنا

اینکه عمر حمله به خانه زهرا کرد ....یزید خلیفه شما امام حسین رو کشت .....عایشه به علی ع حمله کرد .....معاویه سالها علی ع را بر منتابر لعن میکرد و دستور لعن میداد .....

اینها باعث اختلاف نیست

در اتین مملکت عمده مردم کاری به کار شما ندارند و در کنار هم با مسالمت هستند

تبرا در مذهب ماست ولی هیچگاه دستوری درباره علنی نمودنم این افرع دین نداریم



شما سراغ همون چند درصد افرادی که لعن میکنند رفتید و بهانه گرفتید


ببینم لعن گفتن ما بدتر و باعثه اختلاف است یا کشارهای فجیع شما اهل سنت

مرجع ما رسما فتوا داده لعن علنی و باعث تفرقه ممنوع است و کلیات کفایت میکند

مانند لعن الله علی قاتلیک یا فاطمه الزهرا

یا اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محود و آخر تابع له علی ذالک

خوب حالا اینها هم به شما بر میخوره یا باعثه تفرقه است

شما شیعه ها را به بت پرستی وکفر و.....متهم میکنید .........کشتارهای وحشتناک انجام میدهید و ........

rostam91: چندتا کلیپ برات بیارم که علمای شما سنیها رو حرومزاده خطاب میکنن چند کلیپ میخواهی که مراجع شما عایشه رو باعث ننگ پیامبر و وصله نچسب به رسول الله میدونن ؟
شما چند تا کلیپ میخوای که در اون دوستان و هم مذهب های شما شیعیان را به جرم شیعه بودن میکشند و سر میبرند

در مورد عایشه عم که مشخصه وقتی خدا اونها رو به زن نلوط تشبیه میکنه معلومه دیگه زنی که میاد و برای مردان نامحرم تعریف میکنه پیامبر چگونه و با چه ترتیب با او نزدیکی میکرده مایع ننگ پیامبر که نه بلکه مایه ننگ همه مسلمانهاست

rostam91: در جوابتون باید بگم که مسلما حضرت علی سزاوار خلافت بعد از پیامبر بودند همانطور که ابوبکر و عمر و عثمان و شاید دیگر صحابه هم این شایستگی رو داشتن ولی مردم ابوبکر رو به بقیه ترجیح دادند همانطور که در افغانستان ۸ نفر در ایران ۸ نفر و همینطور در بسیاری کشورهای دیگه چندین نفر برای انتخابات شایسته شناخته میشن ولی در نهایت یک نفر انتخاب میشه
انتخابات در جایی که انتصاب الهی صورت گرفته معنا نداره و منتخب در واقع غاصب است

مثل اینکه بگی پیامبر رو مردم انتخاب کنن که مسخره است

علی از هر لحاظ افضل بوده ...و نصب او در غدیر و بیعت اغلب اهالی مدینه حجت را تمام کرده پس در واقع غصب شده

rostam91: شما یه لحظه فکر کن به ناموست هتک حرمت بشه چه واکنشی نشون میدی بعد میدونی که علی باید چکار میکرد مسلما علی رگ غیرت و تعصب روی ناموسش بیشتر از من و شما بجوش میومد)
فرق امام با ادم عادی همینه ...اهمون امام که وقتی به صورتش تف کردند صبر کرد تا عملش خالص برای خدا باشد در اینجا مامور به صبر بود ضمنا این تاریخ از نوشته های خودتان هم هست

جسارت عمر در حمله به خانه دختر پیامیبر و.....

rostam91: این چجور خفقانی بوده که فاطمه آزادانه میره مسجد و خطبه فدکیه رو میخونه و خلیفه سراپا گوش وامیست
خفقان به شدت وجود داشته

اما عمر و ابوبکر از اون سیاست مدار تر بودند که با جلوگیری از صحبت دختر رسول خدا در بین مردم همه مردم رو به تجری بندازن

عمر از قبل گروه بزرگی مسلح رو اجیر کرده بود

با شمشیر در کگوچه ها میرفت و بیعت میخواست

با شمشیر و هیزم به خانه علی رفت

علی را با تهدید به بیعت فرا خواند ....اما خطبه زهرا علی را رهانید


rostam91: این چجور خفقانی بوده که فاطمه آزادانه میره مسجد و خطبه فدکیه رو میخونه و خلیفه سراپا گوش وامیسته چه جور خفقانی بوده که یکی از صحابی پای منبر عمر بلند میشه و شمشیرش رو میکشه و میگه اگه از راه اسلام منحرف بشی با این شمشیر راستت می کنیم ، اگه خفقان بوده پس خطبه فدکیه دروغی شاخداره

در تاریخ چون و چرا وجود نداره

صحت منابع باید پیگیری بشه

این جچون و چرا های شمتا حکم مغلطه رو داره

مثل اینکه بگیم عاقلانه نبوده محمد بدون سلاح با افرادش بخواهند بروند به حج اونهم وقتی مکه دست دشمن بوده و...

در تاریخ بسیاری رفاتارها وجود داره که فقط در اون شرایط و با اون ادمها ممکن بوده اتفاق بیافته

مثل سال هشتاد و هشت که غریب به اتفاق مردم ایران متوقع بودند احمدی رای نیاره ولی اورد ....حالا فردا یکی بیاد بگه من واقعیت روئ قبول ندارم چون منطقی نیست

پس در تاریخ چون چرا کردن کار معقولی نیست


rostam91: عزیز من این مربوط به خانواده پیامبره و به فامیل و اقوامش میگه هرکس قبول کنه بعد از پیامبر جانشین و وصی و به اصلاح بزرگ خانواده بنی هاشم خواهد بود که همونطور هم ش
چقدر مغالطه

مگر محمد بزرگ بنی هاشم بود که اجازه داشته باشد بزرگی و وصایت خود در بنی هاشم را به علی ببخشد چپ

اینجا تاپیک مذهب است نه طنز

محمد اونها رو به اسلام دعوت کرد و در اون هنگام تنها چیزی که داشت پیامبری بود و منظور از این حرف هم خیلی واضحاست

حضرت فرمود برادرم ...و وصی ام ...و جانشینم

پیامبر مگر مقامی داشت ....مگر قرار بود بزرگ بنی هاشم بشه یا چیزی رو که نداره ببخشه

یک کم فکر کنید ببینید عقلانی هست ؟؟؟



قطعا در اون زمان محمد پیامبر بوده و هر چه گفته در مورد همون چه در اون لحظه داشته بعنی پیامبری پس علی برادر پیامبر ...وصی پیامبر وجانشین پیامبر


rostam91: باید بدونی که ملاک خداوند بر تقواست نه هم خون بودن یا پسر و داماد پیامبر بودن یعنی ضابطه در اسلام حاکمه نه رابطه

البته بر تقواست و البته که در علی ع تقوا بیش از همه بوده

خداوند در مورد یعقوب ....نوح .....اسحاق...ابراهیم

و بسیاری از پیامبران دیگر هم این مصلحت رو دانشته که پیامبرو وصی هم خون باشند

ایا اینجا هم جرات داری بگی خدا زابطه رو ارجح دونسته

برای خودتون آسمان و ریسمان دارید


علی صدها برتری و رجحان چه از نظر خدمات و چه از لحاظ تقفوا بر دیگران داره و شخص ممتازی بر تمام صحابه است


همونطور که از امام شافعی یا حنبلی از صحابه و مقام شان پرسیدند

گفت ابوبکر افضا صحابه و عمر دوم و عثمان سومین انهاست

پرسیدند پس علی چه ؟؟

او گفت شما از درجه صحابه پرسیدید و من جواب دادم و از علی نپرسیدید چرا که علی نفس و جان رسول الله و خوده رسول الله است
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ده سئوال جالب

همانگونه که بر هر محقق منصفی آشکار است ریشه یِ تفرقه و اختلاف در میان مسلمانها و همچنین عمود خیمه خرافات و بدبختی مسلمانان بر می گردد به افسانه خلافت حضرت علی در غدیر خم.
البته شکی نیست که پیامبر اسلام، جمله معروف من کنت مولاه فهذا علی مولاه را در غدیر خم فرموده اند ولی همانطور که خود حضرت علی فرموده اند باطل و دروغ فقط در صورت مخلوط شدن با راست و حق می تواند موجب فریب و گمراهی مردم شود. و کاری که شیطان صفتان یهودی انجام دادند این بود که جمله راست پیامبر در غدیر خم را گرفتند و برداشت و تفسیری دروغ و تفرقه افکن بر آن پوشانیده و به این وسیله نه تنها انگ کفر و ارتداد بر شاگردان مکتب اسلام زدند بلکه تا قیام قیامت، بذر کینه و تفرقه را در میان مسلمانها پاشیدند بگذریم... از آنجا که ماه برای همیشه پشت ابر پنهان نمی ماند من در اینجا 10 پرسش، مطرح می کنم و از عموم خواهش می کنم تا پاسخ درستی برای این سئوالات پیدا نکرده اند دست از سر علما بر نداشته و به تقلید کورکورانه از آنها ادامه ندهند سئوالات به قرار زیر است:

1- چرا حضرت علی در هیچ کجای تاریخ (حتی در کتب شیعه) نفرموده اند که: عموم مردم در غدیر خم با من بیعت خلافت کردند. (به خصوص پس از شهادت حضرت عثمان – در نامه ها و خطابه ها - که تمام دعواها بر سر خلافت حضرت علی بود ؟)
2- چرا هیچ یک (حتی یک نفر) از فرمانروایان و حاکمان عرب زبان (نه قبل از پیامبر اسلام و نه بعد از پیامبر اسلام) برای تعیین و معرفی جانشین خودش از کلمه مولی استفاده نکرده است ؟ (اگر این واژه معنای خلیفه و اولی الامر و جانشین می دهد !)
3- چرا جوانان طرفدار حضرت علی در سقیفه بنی ساعده به واقعه بیعت با حضرت علی در غدیر خم هیچ اشاره ای نکرده و به جای آن می گویند: لا نبایع الا علیا (ما بیعت نمی کنیم مگر با علی) در حالیکه اگر در غدیر خم بیعت کرده بودند باید می گفتند: ما بیعت خود با علی را نمی شکنیم !

4- ما می دانیم که بسیاری از مردم مدینه و قبائل اطراف در غدر خم حاضر نبوده اند چرا پیامبر اسلام پس از بازگشت به میدنه از این تعداد برای حضرت علی بیعت نمی گیرند ؟
5- چرا در خصوص این واقعه مهم (یعنی شکستن بیعت 120 هزار نفر) هیچ مثل و شعری در همان زمان ساخته نشد ؟ و بر سر زبانها نیفتاد ؟
6- چرا در قرآن کریم، صراحتا نام حضرت علی به عنوان خلیفه و جانشین نیامده ؟ لااقل چرا در قرآن کریم یک آیه وجود ندارد که ای پیامبر، امر تعیین خلیفه و جانشین به عهده و وظیفه توست (حالا اگر می گویید نباید نام علی می آمد ! خود دستور که می توانست به صورت کلی صادر شود !)

7- چرا در طی 70 روز فاصله غدیر خم تا رحلت پیامبر هیچ سوء قصدی به جان حضرت علی صورت نگرفت؟
8- چرا در خصوص این موضوع مهم پیامبر اسلام از کلمه مولی استفاده می کند که حدود 27 معنی مختلف می دهد و جالب اینجاست که حتی یکی از این 27 مورد معنای خلیفه و جانشین و اولی الامر نمی دهد! در حالیکه در لسان عرب برای این موضوع مهم کلمات فراوانی مانند: مالک، اولی الامر، سلطان، والی، حاکم، امام و... وجود داشته است.

9- چرا حتی یک نفر از این 120 هزار نفری که به قول شما در غدیر خم با حضرت علی بیعت کردند پس از شنیدن به قول شما کودتا در سقیفه به جانب مدینه نمی آید تا علت امر را جویا شود ؟
10- و در نهایت آیا می دانید چرا علمای شیعه حاضر نیستند تسلیم این حقیقت شوند ؟ آری زیرا دکان آنها برای همیشه بسته می شود. دکان خمس، دکان تقلید، دکان صیغه و سایر خرافات تاریخی.
     
  
صفحه  صفحه 53 از 57:  « پیشین  1  ...  52  53  54  55  56  57  پسین » 
مذهب
مذهب

End Of Sunni And Shia Dispute | پایان دعوای سنی و شیعه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA