ارسالها: 376
#51
Posted: 14 Jun 2011 15:15
نمل آیه 9
يَمُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ(9)
اى موسى ! مطلب از اين قرار است كه من خداى نيرومند فرزانه ام (9)
ابراهیم آیه 4
وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَينَ لهَُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(4)
هيچ پيغمبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم ، تا (احكام را) براى آنان خدا هر كه را بخواهد گمراه ، و هر كه را بخواهد هدايت مى نمايد، و او عزيز و حكيم است (4)
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 2642
#52
Posted: 14 Jun 2011 15:18
van_dizel: وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَينَ لهَُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(4)
هيچ پيغمبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم
خب كجای این آیه مشكل داره؟ نیما نكنه توقع داری كه وقتی خدا حضرت محمد رو بین عربها به پیامبری انتخاب كرد، بیاد انگلیسی حرف بزنه؟؟؟
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 376
#53
Posted: 14 Jun 2011 15:21
van_dizel: اى موسى ! مطلب از اين قرار است كه من خداى نيرومند فرزانه ام (9)
خوب این كه واضحه خطاب به موس توی كوه میگه كه من خدای نیرومند و فرزانه ام
چی باید برداشت بشه ؟
van_dizel: هيچ پيغمبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم ، تا (احكام را) براى آنان خدا هر كه را بخواهد گمراه ، و هر كه را بخواهد هدايت مى نمايد، و او عزيز و حكيم است (4)
ولی این :
توی قرآن توجه كنی به همه ادیان اسم اسلام داده و همه مردم رو در هر زما وقتی به خدا گرویدن مسلمان نامیده
به این معنا كه اسلام دین تكمیلی هستش
یعنی در زمان ها متفاوت ادیان زیادی اومدن و مردم رو به یتا پرستی دعوت كردن به زبان خودشون هم اومدن تا مردم راحت تر دین رو درك كنن زمانی كه پیامبر اسلام ظهور میكنه همه مردم دنیا ادیان و پیامبران خودشون رو دیدن پس در دین خودشون هم شكوفا میشن و نیاز به تكمیل دین دارن یعنی دین رو در این لحظه باید تكمیل كنن و به اسلام رو بیارن
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 572
#54
Posted: 15 Jun 2011 04:50
alinumber7: خب كجای این آیه مشكل داره؟ نیما نكنه توقع داری كه وقتی خدا حضرت محمد رو بین عربها به پیامبری انتخاب كرد، بیاد انگلیسی حرف بزنه؟؟؟
مشكل اینجاست پیامبر ما ایرانی ها نباید عرب باشد (جز به زبان ان قوم)
زبان مردم ما چیه؟
در باره ایه 91 نملم گفتم برین بخونید نه 9 نمل حالا اگه تو پست 11 اشتباه خورده من شرمنده ام
من اریایی ام.
ایرانیم.خدای من اهورا مزدا ,پیامبران من كوروش و زرتشت ,
امامان من داریوش بزرگ , خشایار شاه , مازیار و انوشیوان عادل ,
ناجی من كاوه اهنگر است.
روحانیون من فردوسی , خیام , مولوی و حافظ , كتاب مقدسم شاهنامه ,
اصول دین من كتیبه كوروش
عاشورای من قادسیه
شهیدان من رستم فرخزاد و بابك خرم دین
پرچمم درفش كاویانی
عید من مهرگان و نوروز
دین من عشق و دانش و خرد
و بهشت من ازادیست...
van_dizel: مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَينَ لهَُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(4)
هيچ پيغمبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم ، تا (احكام را) براى آنان خدا هر كه را بخواهد گمراه ، و هر كه را بخواهد هدايت مى نمايد، و او عزيز و حكيم است (4)
پس اختیار چی میشه؟
تو ایه بالا میگه هر كه را بخواهد گمراه و هر كه را بخواهد هدایت میكند.
پس بهشتی و جهنمی شدن انسانها دست خداست نه خودشون و اعمالشون
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 376
#55
Posted: 15 Jun 2011 05:10
nimachi: من اریایی ام.
ایرانیم.خدای من اهورا مزدا ,پیامبران من كوروش و زرتشت ,
امامان من داریوش بزرگ , خشایار شاه , مازیار و انوشیوان عادل ,
ناجی من كاوه اهنگر است.
روحانیون من فردوسی , خیام , مولوی و حافظ , كتاب مقدسم شاهنامه ,
اصول دین من كتیبه كوروش
عاشورای من قادسیه
شهیدان من رستم فرخزاد و بابك خرم دین
پرچمم درفش كاویانی
عید من مهرگان و نوروز
دین من عشق و دانش و خرد
و بهشت من ازادیست...
اینایی كه گفتی اصلا چه ربطی داشت
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 572
#56
Posted: 15 Jun 2011 05:39
van_dizel: اینایی كه گفتی اصلا چه ربطی داشت
اینا نظر من در مورد پرسش این تاپیكه
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 376
#57
Posted: 15 Jun 2011 05:41
إِنَّمَا أُمِرْت أَنْ أَعْبُدَ رَب هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَ لَهُ كلُّ شىْءٍ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسلِمِينَ(91)
حق اين است كه من فرمان يافته ام پروردگار اين شهر را كه آن را محترم كرده و همه چيز از اوست پرستش كنم ، فرمان يافته ام كه از مسلمانان باشم (91)
مشكل این آیه رو بگو
nimachi: پس اختیار چی میشه؟
تو ایه بالا میگه هر كه را بخواهد گمراه و هر كه را بخواهد هدایت میكند.
پس بهشتی و جهنمی شدن انسانها دست خداست نه خودشون و اعمالشون
خوبه نكته جالبی هم هست
من اینطور برداشت میكنم بنده مفسر بیستم فقط نظر خودم رو میگم
دربرابر مردم راه رستگاری رو قرار میده ولی اونها یی كه با گناه و نافرمانی قلبی سیاه دارن دیگگه خدا اسراسری برای رستگاری انها نداره ولی د عوض كسانی كه راه پرهیزگاری و فرمان برداری رو پیش میگیرن در هدایت اونها و تاثیر به روی قلوب اونها بیشتر پافشضاری میكنه و راهای رستگاری رو برای اونها هموارتر میكنه
ولی باز انتخاب به دست خود آدمه
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 376
#58
Posted: 15 Jun 2011 05:58
تقسیر المیزان سوره 4 ابراهیم
وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَينَ لهَُمْ ...
كلمه ((لسان )) در اينجا مانند آيه ((بلسان عربى مبين )) به معناى لغت است ، و ضمير در كلمه ((قومه )) به رسول و در كلمه لهم به قوم بر مى گردد، و حاصل معنا چنين مى شود كه :ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان مردمش و به لغت و واژه ايشان تا بتواند احكام را براى آنان بيان كند.
ولى بعضى - به طوريكه در كشاف آمده - دچار خبط و اشتباه بزرگى شده ضمير در قومه را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) برگردانده اند، تا آيه دلالت كند بر اينكه :وحى به تمامى انبياء به زبان پيغمبر اسلام بوده و ليكن غفلت ورزيده اند از اينكه معناى آيه غلط مى شود، چون با در نظر گرفتن اينكه ضمير ((لهم )) به قوم بر مى گردد، معناى آيه چنين مى شود كه :ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان عربى تا براى قوم رسول خدا بيان كند، و پر واضح است كه تمامى انبياء مبعوث نشده اند كه براى قوم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيان كنند.
--------------------------------------------------------------------------------
ترجمه تفسير الميزان جلد 12 صفحه 19
توضيحى در مورد ارسال رسل به لسان قوم خود (ما ارسلنا منرسول الا بلسان قومه )
پس مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستاده ايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مامور به ارشاد اهل آن شده اند، حال چه اينكه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد، همچنان كه قرآن كريم از يك طرف او را در ميان قوم لوط غريب خوانده و فرموده (انى مهاجر الى ربى )) و از طرفى ديگر همان مردم بيگانه را قوم لوط خوانده و مكرر فرموده (و قوم لوط)).
حال اين سوال مطرح مى گردد كه آيا پيغمبرانى كه به بيش از يك امت مبعوث شده اند يعنى پيغمبران اولوا العزمى كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث مى شدند چه وضعى داشته اند؟ آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را مى دانسته اند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن مى گفته اند يا نه ؟
در پاسخ بايد گفت داستان هاى زير دلالت مى كنند بر اينكه اينها اقوامى كه اهل زبان خود نبوده اند را نيز دعوت مى كردند، مثلا ابراهيم خليل با اينكه خود، ((سريانى )) زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اينكه ((عبرى )) بود، فرعون و قوم او را كه ((قبطى )) بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود، و پيغمبر بزرگوار اسلام هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان مى آورد ايمانش را مى پذيرفت ، همچنين دعوت نوح ، كه از قرآن كريم ، عموميت دعوت او استفاده مى شود، و همچنين ديگران .
بنابر اين ، معناى جمله ((و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم )) (و خدا داناتر است ) اين است كه خداى تعالى ، مساله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس معجزه و يك امر غير عادى بنا نگذاشته ، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است بلكه ايشانرا فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتگو مى كنند و مقاصد خود را به ديگران مى فهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.
--------------------------------------------------------------------------------
ترجمه تفسير الميزان جلد 12 صفحه 20
پس انبياء، غير از بيان ، وظيفه ديگرى ندارند، و اما مساله هدايت و ضلالت افراد، ربطى به انبياء (عليهم السلام ) و غير ايشان نداشته بلكه فقط كار خود خداى تعالى است .
بنابراين مى توان گفت ، آيه شريفه ، به منزله بيان و ايضاح آيه ((كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم )) بوده و به آن چنين معنى مى دهد كه :ما به تو كتاب داديم تا مردم را از ظلمت ها به سوى نور بكشانى يعنى همينقدر براى شان بيان كنى كه خدا چه چيز نازل كرده و بس (تنها همين را برسانى كافى است ) در اين صورت معناى اين آيه و آيه اى كه مى فرمايد(و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم )) يكى خواهد بود.
هدايت و ضلالت مربوط به پيامبران نبوده بلكه مشيت خداوند است
((فيضل الله من يشاء و يهدى من يشاء)) - اين جمله اشاره به همان مطلبى است كه قبلا گفتيم كه مساله هدايت و ضلالت ، تنها به دست خدا است ، و هيچ يك از آن دو بدون مشيت خداى سبحان ، تحقق نمى پذيرد، چيزى كه هست اين است كه خداى تعالى به ما خبر داده كه مشيتش گزاف و نامنظم نبوده ، بلكه داراى نظمى ثابت است و آن اين كه هر كه پيروى حق نموده و با آن عناد نورزد، خداوند هدايتش مى كند، و هر كه او را انكار نموده و از هواى خود پيروى كند خداوند گمراهش مى كند، پس گمراه كردن خدا، از باب مجازات و كيفر، و بعد از كارهاى خلافى است كه آدمى به اختيار خود انجام داده باشد، نه ابتدائى و بى حساب .
و اگر خداوند سبحان در آيه مورد بحث ، ضلالت را بر هدايت مقدم داشته بدين جهت بود كه ضلالت به بيان محتاج تر است ، مخصوصا با در نظر داشتن زمينه كلام كه زمينه بيان عزت مطلقه خدا است پس در اينجا واجب بود روشن بسازد كه ضلالت هر كه گمراه شده و هدايت هر كه هدايت گشته ، همه به مشيت خدا است ، و كسى بر اراده خدا غلبه نمى كند و در سلطنت او مزاحمت نمى نمايد.
--------------------------------------------------------------------------------
ترجمه تفسير الميزان جلد 12 صفحه 21
آرى جاى بيان اين جهات است تا هر غفلت زده اى نپندارد كه خدا از يكسو خود را غالب غير مغلوب و قاهر غير مقهور معرفى مى كند، و از سوى ديگر مردم را به راه خود دعوت مى كند و امر و نهى مى نمايد، و ايشان گوش نمى دهند و عصيان مى ورزند، آيا اين تناقض نيست و آيا با عصيان بندگان ، باز هم قاهر غير مقهور است ؟
گويا خداى تعالى جواب مى دهد كه معناى دعوت او اين است كه هر پيغمبرى را به زبان مردمش بفرستد، و آن پيغمبر به مردمش برساند كه چه مايه سعادت و چه مايه شقاوت ايشان است ، پيغمبران هم اين معنا را ابلاغ مى دارند پس تا اينجا خداوند مقهور بندگان واقع نشده ، و اما گوش دادن بعضى و عصيان بعضى ديگر، مربوط به پيغمبران نبوده ، بلكه به دست خدا و به اذن او و مشيت او است و حاشا كه احدى بدون اذن او در ملك او تصرف كند، و بر سلطنت او غلبه نمايد.
بنابر اين ، ضلالت گمراهان و عصيان ايشان نه تنها مناقض دعوت او نيست بلكه دليل بر عزت و قدرت او نيز هست ، همچنان كه هدايت راه يافتگان نيز دليل بر قدرت و سلطنت او است ، و به همين جهت بود كه در آيه مورد بحث ، گفتار را با جمله ((و هو العزيز الحكيم )) خاتمه داد.
پس خداى سبحان عزيز است ، يعنى كسى بر او غلبه نمى كند، و ضلالت گمراهان هم به او ضرر نمى زند، همچنان كه از هدايت راه يافتگان نفعى عايد او نمى گردد.و نيز حكيم است ، يعنى آنچه بخواهد بى حساب نمى خواهد و مشيتش به كار عبث تعلق نمى گيرد بلكه همه بر اساسى متقن و نظامى دائمى است .
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 2642
#59
Posted: 15 Jun 2011 07:53
nimachi: مشكل اینجاست پیامبر ما ایرانی ها نباید عرب باشد (جز به زبان ان قوم)
زبان مردم ما چیه؟
خدا گفته ما برای هر قومی پیامبری از آن قوم فرستادیم. یعنی مثلا برای قوم عرب یه پیامبر عرب و با اصالت خانوادگی آورده كه همه به اسم امین میشناختنش. یعنی براشون غریبه نبود و همه به پاكی و صداقتش ایمان داشتند. خدا میگه اگه ما پیامبری رو برای قومی فرستادیم، از خودشون بوده كه شناخته شده باشه و مردم نگن كه این از ما نیست و حرفاش رو به این بهانه رد كنن.یعنی مردم ببینن كه یه فرد عادی از خودشون داره حرفهای جدید میزنه نه یه فرد غریبه.
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 572
#60
Posted: 15 Jun 2011 17:03
van_dizel: كند بر اينكه :وحى به تمامى انبياء به زبان پيغمبر اسلام بوده و ليكن غفلت ورزيده اند از اينكه معناى آيه غلط مى شود، چون با در نظر گرفتن اينكه ضمير ((لهم )) به قوم بر مى گردد، معناى آيه چنين مى شود كه :ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان عربى تا براى قوم رسول خدا بيان كند، و پر واضح است كه تمامى انبياء مبعوث نشده اند كه براى قوم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيان كنند.
ببین این مفسر كه بنده ایشونو یك فرد زیرك می دونم هیچ دلیلی نیاورده كه چرا لهم به قوم بر نمی گرده و فقط به رسول بر میگرده و تنها دلیلی كه میاره اینه كه معنای ایه عوض میشود.
وبعد یه معنی جدید مینویسه و كلمه به همان زمان رو به مگر به زبان عربی معنی میكنه
علی من با حرفت موافقم و حرف منم همینه من نمی تونم قبول كنم یه پیامبر عرب بیاد و برا ما دین بیاره
بعد تازه من قبول كنم تفاسیر درست می گن.
این پیامبر هندیان و چین كی بوده همه می دونیم امپراطور چین قبل اسلا وجود داشته چرا فقط خدای ادیان پیامبرانشان رو در یكحدوده جغرافیایی خاصی فرستاده؟
چرا از مردم سیبری كه نژاد اریایی ها از انهاست سخنی به میان نرفته؟
چرا امریكا و قاره ان مطرح نشده؟
چرا از برف و یخ حرفی زده نشده؟
ایا تمام اینها گواهی نمی دهد این دین فقط فقط برای مردم عرب زبان بوده
ide99
مرسی
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست