ارسالها: 2554
#151
Posted: 14 Jan 2013 10:55
لجن، در اصطلاح عمومی به گل سیاهی که در ته مرداب، جوی و آبهای راکد میماند، لجن میگویند.[۱] ویکی
بجای استفاده از مفاهیم دنبال تناقض درست کردن باشیم باید برای عر چیز تو دنیا میلیارها تناقض یافت
تناقض عحیب نیست و در قران و روایات وجود داره و مورد قبول هم هست و لی همش دلیل داره
این اتفاقات برا همه می افته مثلا
در صف ایستادی و بک نفر ازت جلو میزنه ....برخوردت با این ادم مثلا در صورت تکرار این اتفاق بوسیله افراد مختلف یعنی فرضا شما هر روز میری تو صف مترو و تو ۱۰ روز ۳ نفر سعی کنن بی نوبت برن
هر دفعه رفتار ت یک شکله ؟؟؟؟ یقینا با توجه به شلوغی ...اعصابت .....سردی یا گرمی هوا ....عجله و .....رفتارت ممکنه از اعتراض یا درگیری تا بی خیال شدن و سکون متغیر باشه
به اینها میگن تناقض اما از نطر شما رفتارت در همه موارد معمولی بوده اما بقیه که نمیدونن میگن چرا دیروز دعوا کرد و امروز هیچ چی نگفت و این ابتدای قصه است
یکی میگه حتما امروزی دوستش بود یکی میگه نه بابا دیروز با زنش حتما دعوا کرده و یکی میگه .......
قران و روایات هم همینگونه است
یکجا در جنگ با قبیله ای و بعد پیروزی همه رو میبخشه و یکبار همه ادمهای بالغ رو گردن میزنه ولی این تناقض نیست
گروه اول با مشرکان هم اهنگ شدن و در جنگ براشون در قبال پول آذوقه تهیه کردن و بعد از توبه به دین خودشون موندن و بخشیده شدن
گروه دوم بعد جنگ اول تسلیم شدن و در قبال قول همکاری و کمک در جنگ احتمالی ازاد شدن و از مالیات معاف شدن و بر دین خودشون موندن اما در هنگام جنگ پیامبر با دشمن ابتدا قول همکاری دادن اما نیروهاشون رو بحای ارسال به سوی پیامبر به مشرکان تحویل دادن و برای مشرکان اذوقه و پول و نیرو فرستادن و عهد شکستن برای همین پیامبر درخواست اصحاب برای کشتن اونها رو قبول کرد جالبه که پیامبر دادن حکم در مورد اونها رو به یکی از اقوام خودشان سپرد و او این تصمیم را گرفت و پیامبر تایید کرد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1329
#152
Posted: 14 Jan 2013 11:07
mohan1978: لجن، در اصطلاح عمومی به گل سیاهی که در ته مرداب، جوی و آبهای راکد میماند، لجن میگویند.[۱] ویکی
بجای استفاده از مفاهیم دنبال تناقض درست کردن باشیم باید برای عر چیز تو دنیا میلیارها تناقض یافت
تناقض عحیب نیست و در قران و روایات وجود داره و مورد قبول هم هست و لی همش دلیل داره
این اتفاقات برا همه می افته مثلا
در صف ایستادی و بک نفر ازت جلو میزنه ....برخوردت با این ادم مثلا در صورت تکرار این اتفاق بوسیله افراد مختلف یعنی فرضا شما هر روز میری تو صف مترو و تو ۱۰ روز ۳ نفر سعی کنن بی نوبت برن
هر دفعه رفتار ت یک شکله ؟؟؟؟ یقینا با توجه به شلوغی ...اعصابت .....سردی یا گرمی هوا ....عجله و .....رفتارت ممکنه از اعتراض یا درگیری تا بی خیال شدن و سکون متغیر باشه
به اینها میگن تناقض اما از نطر شما رفتارت در همه موارد معمولی بوده اما بقیه که نمیدونن میگن چرا دیروز دعوا کرد و امروز هیچ چی نگفت و این ابتدای قصه است
یکی میگه حتما امروزی دوستش بود یکی میگه نه بابا دیروز با زنش حتما دعوا کرده و یکی میگه .......
قران و روایات هم همینگونه است
یکجا در جنگ با قبیله ای و بعد پیروزی همه رو میبخشه و یکبار همه ادمهای بالغ رو گردن میزنه ولی این تناقض نیست
گروه اول با مشرکان هم اهنگ شدن و در جنگ براشون در قبال پول آذوقه تهیه کردن و بعد از توبه به دین خودشون موندن و بخشیده شدن
گروه دوم بعد جنگ اول تسلیم شدن و در قبال قول همکاری و کمک در جنگ احتمالی ازاد شدن و از مالیات معاف شدن و بر دین خودشون موندن اما در هنگام جنگ پیامبر با دشمن ابتدا قول همکاری دادن اما نیروهاشون رو بحای ارسال به سوی پیامبر به مشرکان تحویل دادن و برای مشرکان اذوقه و پول و نیرو فرستادن و عهد شکستن برای همین پیامبرهمن سپرد و او این تصمیم را گرفت و پیامبر تایید کرد
داداش این تناقض رو رفع روجوع کردم
FTLS: و با توجه به این که دیکشنری عربی به فارسی ندارم رو به اینترنت آوردم و در چندین دیکشنری اینترنتی واژه ی قلب را جستجو کردم هم به فارسی و هم به عربی.دست آورد های زیر را به دست آوردم.
قلب(عربی)فارسی)قلب،دل،مرکز،قرینه ساز
قلب(عربی)انگلیسی برگردان به فارسی)قلب،برگرداندن(مقلوب کردن)،مرکز
من از شما سپاسگذار خواهم شد تا منبعی به من معرفی کنید یا در صورت امکان عکسی از آن منبع برای من نشان دهید که ترجمه ی قلب را مرکز تفکر،مغز،عقل یا ... گفته باشد.
باسپاس
سلام داش ما تو حرفا ی روزانمون میگیم احساس نداره قلبش مث سنگ میمونه مگه مرکز حواس ادمی قلبه؟
نه اینا کنایه هایی هستن که ما بکار میبریم
مثلا قلب فلانی ازفرط گناه اینقد سیاه شده که دیگه انسانیتی در وجودش نیست اینجا هم قلب رو مرکز کنترل اعمال فرد قرار دادیم که بازم یک کنایه هستش ما باید بجای اینکه دنبال ایراد الکی باشیم باید با عدل و انصاف فکر کنیم
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 141
#153
Posted: 14 Jan 2013 19:25
درود
slash00: داداش این تناقض رو رفع روجوع کردم
با دوستمون موافقم رفع شد البته من روح رو باور ندارم اما مشکل قرآن رفع شد مشکلی نداشت.
slash00: سلام داش ما تو حرفا ی روزانمون میگیم احساس نداره قلبش مث سنگ میمونه مگه مرکز حواس ادمی قلبه؟
نه اینا کنایه هایی هستن که ما بکار میبریم
مثلا قلب فلانی ازفرط گناه اینقد سیاه شده که دیگه انسانیتی در وجودش نیست اینجا هم قلب رو مرکز کنترل اعمال فرد قرار دادیم که بازم یک کنایه هستش ما باید بجای اینکه دنبال ایراد الکی باشیم باید با عدل و انصاف فکر کنیم
درود بر شما دوست عزیز(پاسخ سلام واجب است).
این ها حرف های عامیانه و امروزی است اگر قرآن ادعای هایی مثل پیش بینی(مثلا اتم)داره باید تا حدی هم علمی حرف بزنه قبول نداری؟شما دیدی یکی که زیاد از اصطلاحات عامیانه استفاده نمی کنه یه همچین چیزی بگه؟
این ها یه کم بد به نظر می آد قرآن اگر همچین ادعا هایی داره باید می گفت که اعراب و مردم(منظورم فحش به اعراب نبود چون قرآن ماله اعراب بود جداشون کردم) بفهمید من(خدا)برا این سرتون رو محکم ساخت تا از مرکز تفکرتون محافظت کنه برا کله زدن نیست.دو تا چشم رو گذاشتم رو سرتون که بالاتر باشه و بتونین خطر های سرتون رو سریع تر ببینین و سریع تر واکنش بدین نه این که بگه مرکز تفکر قلبتونه.
من حتی فکر می کنم منشا این واژه های عامیانه از همین بحث های دین و قرآن می آد.کسانی که به علم دسترسی نداشتند قرآن می خوندن(این رو قبول دارید؟)بعد این ها رو از قرآن می گرفتن بعدا به یکی می گفتن یارو خوشش می اومد بعدا پخش می کردش این می شد که حتی کسانی که علم داشتن مثل من و شما و خیلی ها تحت تاثیر این سخن ها بیایم و این چیز ها رو تکرار کنیم.
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 2554
#154
Posted: 15 Jan 2013 18:02
FTLS: من حتی فکر می کنم منشا این واژه های عامیانه از همین بحث های دین و قرآن می آد.کسانی که به علم دسترسی نداشتند قرآن می خوندن(این رو قبول دارید؟)بعد این ها رو از قرآن می گرفتن بعدا به یکی می گفتن یارو خوشش می اومد بعدا پخش می کردش این می شد که حتی کسانی که علم داشتن مثل من و شما و خیلی ها تحت تاثیر این سخن ها بیایم و این چیز ها رو تکرار کنیم.
من کلا با اینکه هر علمی جدیدی رو بیایم بزرور براش رد پایی در قران پیدا کنیم مخافم چون بعد برا خودمون مشکل درست میشه منتها برخی چیزها هست و واضحه
مثلا خدا میگه ما گیاهان را از دوجفت نر و ماده افریدیم در حالیکه در علوم اخیر مشخص شده که گیاهان هم نر و ماده دارن
الان همین پیش گویی های منتسب به نستراداموس هم همینجوریه اون یک چیزهای کلی گفته و ما هی مطابقت میدیم با اتفاقات و این کار درستی نیست مگر اینکه مثل نمونه بالا واضح باشه
اما در مورد اینکه اشاعه قران یا استفاده از اون برا ادمهای معمولی است رو موافق نیستم چون افرادی مثل ابن سینا و ابوریحان و زکریا ی رازی و .....همه مسلمون و قاری قران و برخا حافط بودن پس اگر این قدر ساده انگارانه بود اونها ازش میگذشتن
ابن سینا تقریرات و مقالات دینی و فلسفی اش خیلی کمتر از مقالات طبی اش نیست
ممنون از محبت و ادبت دوست من
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 141
#155
Posted: 15 Jan 2013 21:54
درود
mohan1978: مثلا خدا میگه ما گیاهان را از دوجفت نر و ماده افریدیم در حالیکه در علوم اخیر مشخص شده که گیاهان هم نر و ماده دارن
البته این که خیلی کار سختی برای محمد نبوده که این رو بگه (به نظر من)چون اون می دیده که هر چیز جانداری که دورش است نر و ماده دارد پس احتمال بسیار زیاد گیاهان هم نر و ماده دارن.مخصوصا اون ها خرما هم پرورش(چه واژه ای برای خرما ) می دادن و چون درخت نر خرما متفاوت است با درخت ماده ی خرما احتمالش هست که این رو متوجه شده باشه.و از اون جایی که بر اساس اعتقاد من خدایی نیست و محمد یک آدم بسیار باهوش و باسواد و بسیار جلوتر از زمان خودش بوده تونسته به این به راحتی پی ببره و این رو بیان کنه.البته من اعتقادهای زیادی در باره ی محمد دارم که اثباتی بر حرفم است(چه درست چه نادرست به نظر من اثبات هستند)اما جایشان این جا نیست.
mohan1978: الان همین پیش گویی های منتسب به نستراداموس هم همینجوریه اون یک چیزهای کلی گفته و ما هی مطابقت میدیم با اتفاقات
و این کار درستی نیست مگر اینکه مثل نمونه بالا واضح باشه
اون دوستمون نوستراداموس رو که اصلا قبول ندارم عزیزم.اومده دور هم یه چیز هایی گفته مردم هم هی به اینو اون ربطش می دن.
mohan1978: ممنون از محبت و ادبت دوست من
نمی دونم چرا ولی یه حسی بهم می گه که این جملتون یه حالت تیکه ای داشت اگر اشتباهی کردم لطفا آشکارا بهم بگین من در گرفتن تیکه یه کم مشکل دارم.
در حقیقت من از اصلاح اشتباهم ناراحت نمی شم بلکه خوشحال می شم و شما رو دوست خودم قلمداد(امیدوارم دیکته اش درست باشه)می کنم که اشتباهم رو بهم گفتین که دیگه اون کار بد رو نکنم.
البته اگه تیکه نبود من از شما ممنونم و این رو به یاد داشته باشید که بابت ادب کسی ازش تشکر نکنید ادب به همنوع(و غیر همنوع)کاریه که هر انسانی باید انجام بده.در ضمن،چاککککککککرم.
slash00: با منطق ترین و با ادب ترین بی خدایی هستش که من باهاش بحث کردم
درود شایان جان.
چاکر شما شایان جان(شما هم تیکه ننداختید دیگه؟)
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 2554
#156
Posted: 16 Jan 2013 16:53
FTLS: نمی دونم چرا ولی یه حسی بهم می گه که این جملتون یه حالت تیکه ای داشت اگر اشتباهی کردم لطفا آشکارا بهم بگین من در گرفتن تیکه یه کم مشکل دارم.
اصلا تیکه نبود واقعیته الان هم اضافه میکنم ارزشت برام از یک شیعه ای که دایم به مخالفینش بخاطر اعتقاداتشون ناسزا میگه بیشتره
منم تو بحث ها حرفای طعنه دار گفتم ولی فقط در مقابل کسانی که اون مدل مارو زیر سوا
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1329
#157
Posted: 18 Jan 2013 12:15
smm_bikhoda: شیطان رو که از بهشت انداختن بیرون، چه جوری رفت تو بهشت که آدم رو فریب بده؟ از در مخفی رفت؟
این چند وقت که پستای شما رو خوندم حداقل مطمئن شدم قران نخونده کافر شدید!!!
خدا شیطان رو از عرش الهی بیرون کرد نه از بهشت و بهش اجازه داد بنا به خواسته خودش تا روز قیامت هر کجا که انسان حضور داشت اون رو گمراه کنه
bilbilak: هفتمین تناقض :
قصاص
اسلام دینی است که برای تمام عرصه های زندگی انسان برنامه دارد و در واقع دخالتهای این دین حد و اندازه ندارد مسلمان واقعی کسی است که به این دستورات باور و آنان را اجرا و تبلیغ نماید و در این راه هم صبور باشد و اگر چنین نکرد او زیانکار است:
وَالْعَصْرِ / إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ / إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
معنی ایات اینه
سوگند به عصر۱
كه واقعا انسان دستخوش زيان است۲
مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كردهاند۳
یکی از مهمترین دستورات اجرائی که اسلام به حکومت اسلامی نوشته است حکم قصاص است.
قرآن اقرار دارد که در تورات نوشته شده است؛ انسان صرفنظر از جنسش باید در مقابل انسان قصاص شود:
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (مائده 45) و در [تورات] بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مىباشد و زخمها [نيز به همان ترتيب] قصاصى دارند و هر كه از آن [قصاص]درگذرد پس آن كفاره [گناهان] او خواهد بود و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكردهاند آنان خود ستمگرانند
اما ظاهرا این دستور تورات، با توجه به ضدیتی که محمدابن عبدالله با یهودیان داشت، نقض مینماید و اعلام مینماید که:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره/178) اي افرادي كه ايمان آوردهايد! حكم قصاص در مورد كشته شدگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسي از ناحيه برادر خود مورد عفو قرار گيرد (و حكم قصاص او تبديل به خونبها گردد) بايد از راه پسنديده پيروي كند و قاتل نيز به نيكي ديه را به ولي مقتول بپردازد اين تخفيف و رحمتي است از ناحيه پروردگار شما و كسي كه بعد از آن تجاوز كند عذاب دردناكي خواهد داشت.
چقد جالبه که خود محمد ص در هنگام تلاوت ایه گفته که این تخفیفیست از جانب خدا
طبق این آیه: کدوم ایه
اولا؛ اسلام برده داری را به رسمیت میشمارد .
ثانیا؛ برای زنان، حقوقی کمتر از مردان در نظر میگیرد .
بر این اساس، هرکدام از موارد بعد، پائین تر از مورد پیش از خویش قرار دارد، یعنی اگر برده ای مرد آزاد را کشت، باید کشته شود. اما اگر مردی آزاد برده را کشت نبابد کشته شود .
زنان نیزهمینگونه.
در آخرین پله از این سلسله مراتب کنیزان قرار دارند که در برابر هر قتلی، کشته میشوند.
این احکام در صورتی معتبر است که مقتول کافر نباشد.
اما بلافاصله حرف خویش را اصلاح مینماید و بیان میکند که ای خردمندان! برای شما در قصاص زندگانی نهفته است و اجرای آن شما را به تقوا نزدیکتر مینماید؛
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره/178) و اى خردمندان برای شما در (اجرای) قصاص زندگانى است باشد كه به تقوا گراييد.
کدام مسلمانی حاضر است، خود را از نعمت تقوا محروم نماید؟
الان واقعا پیام ایه رو درک نکردید؟ میگه قصاص شما رو میترسونه که در زمین فساد نکنید و به عمل خیر مشغول شید .
البته بار ها گفته شده هر کس به اندازه درک و فهمش از قران برمیداره
چرا مادری مومن و معتقد را سرزنش مینمائید که خود را از تقوای الهی محروم نماید؟
لذتی که در غفو است در قصاص نیست حضرت علی ع که همین جمله ثابت میکنه برداشت شما از ایه کاملا اشتباه ست
دوستان قران کتابی نیست که مثل روزنامه بخونید باید درش بیندیشید این رو خدا هم در کتابش گفته وسلام
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 141
#158
Posted: 18 Jan 2013 15:57
درود
mohan1978: چون خلظ مبحث میشه لطفا اون پست رو بیار و دوباره پیست کن ....ممنون
چشم.اینم از چیزی که گفته بودی و گفته بودم.
FTLS: این جمله ی شما:
مثلا خدا میگه ما گیاهان را از دوجفت نر و ماده افریدیم در حالیکه در علوم اخیر مشخص شده که گیاهان هم نر و ماده دارن
این هم مال من:
البته این که خیلی کار سختی برای محمد نبوده که این رو بگه (به نظر من)چون اون می دیده که هر چیز جانداری که دورش است نر و ماده دارد پس احتمال بسیار زیاد گیاهان هم نر و ماده دارن.مخصوصا اون ها خرما هم پرورش(چه واژه ای برای خرما ) می دادن و چون درخت نر خرما متفاوت است با درخت ماده ی خرما احتمالش هست که این رو متوجه شده باشه.و از اون جایی که بر اساس اعتقاد من خدایی نیست و محمد یک آدم بسیار باهوش و باسواد و بسیار جلوتر از زمان خودش بوده تونسته به این به راحتی پی ببره و این رو بیان کنه.البته من اعتقادهای زیادی در باره ی محمد دارم که اثباتی بر حرفم است(چه درست چه نادرست به نظر من اثبات هستند)اما جایشان این جا نیست.
بحث هم در کل در مورد قرآن و حرف های امروزی بود که من می گفتم از قران در اومدن و قرآن باید حرف های علمی هم بزنه و سینا خان این حرف رو به عنوان حرف علمی از خدا آوردن که البته کلا بحث به انحراف کشیده شد.چون منظور من از اون حرف این بود که قرآن باید می گفت مرکز تفکر شما در سرتان است نه قلبتان.
همینجا پوزش من رو به خاطر به انحراف کشوندن بحث بپذیرید.
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 2554
#159
Posted: 19 Jan 2013 01:26
من با این حرف خیلی موافق نیستم که تو قران بصورت دقیق مسایل علمی عنوان شده
برخی حرفها هست که هر کس به دیدی نگاه میکنه
یکی اونو با واقعیات امروز مطابقت میده و یکی هم کلا ردشون میکنه و در واقع حرف ها سر راست نیست و برداشتها متفاوته
مثلا چیزی که منم ازش حنده ام گرفته جریان شق القمر
من چون تو قران هست ردش نمیکنم اما بکی نوشته بود نیل ارمسترانگ وفتی رفت رو ماه گفت بک ترک روی قطر ماه وجود داشت
حالا گوینده فک نمیکنه دیگه اگه خدا ماه رو شکافته
منم خندیدم حسابی از این خرف احه چی میشه گفت
من تحقیق نداشتم در این مورد و تو چند روز اینده نگاه میکنم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 7673
#160
Posted: 24 Jan 2013 03:14
قلب در قرآن
سوره حج (22) - آيه 46 ، افلم يسيروا في الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها اوء اذان يسمعون بها فانها لا تعمي الا بصرو لكن تعمي القلوب التي في الصدور
آيا در زمين سير نكردند تا آنان را قلبهايي باشد كه با آن تعقل كنند يا گوشهايي كه با آن بشنوند چرا كه چشمهاي آنان كور نمي شود بلكه قلبهايي كه در سينه هاست كور مي شود .
سوره اعراف (7) ، آيه 179 ، بيقين گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم آنها قلبهايي دارند كه با آن نمي فهمند و چشمهايي كه با آن نمي بينند و گوشهايي كه با آن نمي شنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر اينان همان غافلانند.
سوره محمد (47) ، آيه 24 ، آيا آنها در قرآن تدبر نمي كنند يا بر قلبهايشان قفل نهاده شده است .
در آيات فوق و بسياري از آيات ديگر . قرآن جايگاه تعقل . انديشه . ادراك و احساسات را قلب شناخته و بكرار از قلب يا محل آن كه سينه باشد بدين منظور ياد شده است و هيچگاه براي معاني تعقل و ادراك . كلمه مخ (مغز) يا جايگاه آن سر استفاده نشده است.
ممكن است بعضي مانند عرفا عقلانيت و دل را بگونه اي از هم جدا كنند كه يكي جايگاه تعقل باشد و ديگري جايگاه عشق و احساسات . اما محل اسقرار اين دو (عقل و دل) همان مغز آدمي است كه در سر قرار دارد نه دل يا قلبي كه در سينه ميباشد . مضافا اينكه اطلاق كلمه دل (و نه كلمه اي ديگر) براي اينگونه از موارد ريشه در همان برداشت نادرست گذشتگان دارد.
همچنين آيات زير كه اشاره به قلب و جايگاهش سينه دارند را مطالعه فرماييد :
سوره عمران (3) ، آيه 29 ، بگو آنچه را در سينه هاي شماست پنهان داريديا آشكار كنيد خداوند آن را ميداند و از آنچه در آسمانها و زمين است آگاه ميباشد و خداوند بر هر چيزي تواناست.
سوره مائده (5) ، آيه 7 ، و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيماني را كه با تاكيد از شما گرفت آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم و از خدا بپرهيزيد كه خدا از آنچه در درون سينه هاست آگاه است .
سوره انعام (6) ، آيه 25 ، پاره اي از آنها به سخنان تو گوش فرا مي دهند ولي بر قلبهاي آنان پرده ها افكنده ايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها سنگيني قرار داده ايم و اگر تمام نشانه هاي حق را ببينند ايمان نمي آورند تا آنجا كه وقتي به سراغ تو مي آيند كه با تو پرخاشگري كنند كافران ميگويند اينها فقط افسانه هاي پيشينيان است.
سوره انعام (6) ، آيه 46 ، بگو به من خبر دهيد اگر خداوند گوش و چشمهايتان را بگيرد و بر قلبهاي شما مهر نهد چه كسي جز خداست كه آنها را به شما بدهد ببين چگونه آيات را به گونه هاي مختلف براي آنها شرح مي دهيم سپس آنها روي مي گردانند.
سوره انعام (6) ، آيه 125 ، آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند سينه اشرا براي اسلام گشاده ميسازد و آن كس را كه بخواهد گمراه سازد سينه اش را آنچنان تنگ مي كند كه گويا مي خواهد به آسمان بالا برود اين گونه خداوند پليدي را بر افرادي كه ايمان نمي آورند قرار ميدهد.
سوره اعراف (7) ، آيه 2 ، اين كتابي است كه بر تو نازل شده پس نبايد از ناحيه آن ناراحتي در سينه داشته باشي تا بوسيله آن بيم دهي و تذكري است براي مومنان.
سوره انفال (8) ، آيه 43 ، در آن هنگام كه خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد و اگر فراوان نشان مي داد مسلماً سست ميشديد و كارتان به اختلاف مي كشيد ولي خداوند سالم نگه داشت خداوند به آنچه درون سينه هاست داناست .
سوره يونس (10) ، آيه 57 ، اي مردم اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است و درماني براي آنچه در سينه هاست و هدايت و رحمتي استبراي مومنان.
سوره هود (11) ، آيه 5 ، آگاه باشيد آنها سينه هاشان را در كنار هم قرار مي دهند تا خود را از او پنهان دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنها لباسهايشان را به خود مي پيچند و خويش را در آن پنهان مي كنند (خداوند) ميداند آنچه را پنهان مي كنند و آنچه را آشكار مي سازند چرا كه او از اسرار درون سينه ها آگاه است .
سوره كهف (18) ، آيه 57 ، چه كسي ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او تذكر داده شد و از آن روي گرداند و آنچه را با دستهايخود پيش فرستاد فراموش كرد ما بر دلهاي اينها پرده هايي افكنده ايمتا نفهمند و در گوشهايشان سنگيني قرار داده ايم و از اين رو اگر آنها رابه سوي هدايت بخواني هرگز هدايت نميشوند.
سوره شعرا (26) ، آيه 193 ، روح الامين آن را نازل كرده است. آيه 194 ، بر قلب تو تا از انذار كنندگان باشي .
سوره نمل (27) ، آيه 74 ، و پروردگارت آنچه را در سينه هايشان پنهان مي دارند و آنچه را آشكار مي كنند بخوبي مي داند.
سوره قصص (28) ، آيه 10 ، دل مادر موسي از همه چيز تهي گشت و اگرقلب او را محكم نكرده بوديم نزديك بود مطلب را افشا كند.
سوره قصص (28) ، آيه 69 ، و پروردگار تو مي داند آنچه را كه سينه هايشان پنهان مي دارد و آنچه را آشكار مي سازند.
سوره عنكبوت (29) ، آيه 49 ، ولي اين آيات روشني است كه در سينه دانشوران جاي دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمي كنند.
سوره لقمان (31) ، آيه 23 ، و كسي كه كافر شود كفر او تو را غمگين نسازد بازگشت همه آنها به سوي ماست و ما آنها را از اعمالي كه انجام داده اند آگاه خواهيم ساخت خداوند به آنچه درون سينه هاست آگاه است .
سوره فاطر (35) ، آيه 38 ، خداوند از غيب آسمانها و زمين آگاه است و آنچه را در درون سينه هاست مي داند .
سوره زمر (39) ، آيه 7 ، اگر كفران كنيد خداوند از شما بي نياز است و هرگز كفران را براي بندگانش نميپسندد و اگر شكر او را بجا آوريد آنرا براي شما ميپسندد و هيچ گنهكاري گناه ديگري را بر دوش نميكشد سپس بازگشت همه شما به سوي پروردگارتان است و شما را از آنچهانجام مي داديد آگاه مي سازد چرا كه او به آنچه درون سينه هاست آگاه است .
سوره زمر (39) ، آيه 22 ، آيا كسي كه خدا سينه اش را براي اسلام گشاده است و بر فراز مركبي از نور الهي قرار گرفته (همچون گمراهان است) واي بر آنان كه قلبهايي سخت در برابر ذكر خدا دارند آنها در گمراهي آشكاري هستند.
سوره غافر (40) ، آيه 19 ، او چشمهايي را كه به خيانت مي گردد و آنچه را سينه ها پنهان مي دارند مي داند .
سوره شوري (42) ، آيه 24 ، آيا مي گويند او بر خدا دروغ بسته است در حالي كه اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مي نهد و باطل را محو مي كند و حق را به فرمانش پا برجا مي سازد چرا كه او از آنچه درون سينه هاست آگاه است .
سوره جاثيه (45) ، آيه 23 ، آيا ديدي كسي را كه معبود خود را هواي نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهي گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده اي افكنده است با اين حال چه كسي ميتواند غير از خدا او را هدايت كند آيا متذكر نمي شويد.
سوره ق (50) ، آيه 37 ، در اين تذكري است براي آن كس كه قلب دارد يا گوش فرا دهد در حالي كه حاضر باشد.
سوره حديد (57) ، آيه 6 ، شب را در روز وارد مي كند و روز را در شب و او به آنچه در سينه هاست آگاهست .
سوره تغابن (64) ، آيه 4 ، آنچه را در آسمانها و زمين است مي داند و از آنچهپنهان و آشكار مي كنيد با خبر است و خداوند از آنچه در درون سينه هاست آگاهست .
سوره تغابن (64) ، آيه 11 ، هيچ مصيبتي رخ نمي دهد مگر به اذن خدا و هر كس به خدا ايمان آورد خداوند قلبش را هدايت مي كند و خدا به هر چيز داناست.
سوره ملك (67) ، آيات 13 ، گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكار او به آنچه در سينه هاست آگاهست .
سوره عاديات (100) ، آيه 10 ، و آنچه درون سينه هاست آشكار مي گردد .
سوره ناس (114) ، آيه 5 ، كه در درون سينه انسانها وسوسه مي كند .
قلب در نهج البلاغه
در تاييد برداشت فوق از قرآن (كه قلب جايگاه تفكر در نظر گرفته شده) ميتوان به مواردي در نهج البلاغه اشاره كرد كه چنين ميباشند :
نهج البلاغه ، حكمت 108 ، به رگهاي دروني انسان پاره گوشتي آويخته كه شگرف ترين اعضاي دروني اوست و آن قلب است كه چيزهايي از حكمت وچيزهايي متفاوت با آن در او وجود دارد . پس اگر اميدي در آن پديد آيد طمع خوارش گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد و اگر نوميدي بر آن چيره شود تأسف خوردن آن را از پاي در آورد . اگر خشمناك شود كينه توزي آن فزوني يابد و آرام نگيرد . اگر به خشنودي دست يابد خويشتنداري را از ياد برد و اگر ترس آن را فرا گيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد و اگر به گشايشي برسد دچار غفلت زدگي شود و اگر مالي به دست آورد بي نيازي آن را به سركشي كشاند و اگر مصيبت ناگواري به آن رسد بي صبري رسوايش كند و اگربه تهيدستي مبتلا گردد بلاها او را مشغول سازد و اگر گرسنگي بي تابش كند ناتواني آن را از پاي در آورد و اگر زيادي سير شود سيري آن رازيان رساند . پس هرگونه كند روي براي آن زيانبار و هرگونه تند روي براي آن فساد آفرين است .
در بيانات فوق كاملاً مشهود است كه قلب بعنوان محل وقوع همه فرآيندهاي عقلي و احساسي شناخته شده است .
و در جاي ديگر چنين آمده :
نهج البلاغه ، خطبه 88 - . . . نه هر كه صاحب قلب است خردمند است و نه هر دارنده گوشي شنواست و نه هر دارنده چشمي بيناست . . .
به نسبتي كه بين اعضا همراه با نوع عمل يا توانايي شان برقرار شده توجه كنيد . شنوايي براي گوش . بينايي براي چشم و خرد براي قلب .
همچنين به موارد زير كه در نهج البلاغه آمده است توجه فرماييد:
نهج البلاغه ، خطبه 176 - ، همانا زبان مومن در پس قلب او و قلب منافقاز پس زبان اوست ،
نهج البلاغه ، حكمت 6 ، سينه خردمند صندوق راز اوست ،
نهج البلاغه ، حكمت 40 ، زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد .
نهج البلاغه ، حكمت 41 ، قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد .
نهج البلاغه ، حكمت 79 ، حكمت را هر كجا كه باشد فراگير گاهي حكمت در سينه منافق است و بي تابي كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مومن آرام گيرد.
نهج البلاغه ، حكمت 178 ، بدي را از سينه ديگران با كندن آن از سينه خود ريشه كن نم .
نهج البلاغه ، حكمت 193 ، قلبها را روي آوردن و پشت كردني است پس آنگاه بكار واداريدشان كه خواهشي دارند و روي آوردني زيرا اگر قلب را به اجبار به كاري واداري كور مي گردد .
نهج البلاغه ، حكمت 227 ، ايمان بر شناخت با قلب اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح استوار است .
نهج البلاغه ، حكمت 388 ، آگاه باشيد كه فقر نوعي بلا است و سخت تر از تنگدستي بيماري تن و سخت تر از بيماري تن بيماري قلب است آگاه باشيد كه همانا عامل تندرستد تن تقواي قلب است.
نهج البلاغه ، حكمت 409 ، قلب كتاب چشم است (آنچه چشم ببيند در قلب ثبت مي شود).
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن