انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 8 از 30:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  29  30  پسین »

20 تناقض علمی در قرآن


مرد

 
kavehahangar2008: از دیدگاه علم منطق ساخته و پرداخته دوستمون پیچوندن مطالب و گزینشی عمل كردن در ذكر آیه های شریف قرآن كه زنجیره وار به هم پیوسته هستن و برای درك بهتر و فهم موضوع هر ایه باید قبل و بعدش رو خوند.ولی چون این دوستمون با این طرز عمل به هدفشون كه همون تخطئه و تخریب و ضربه زدن به دین اسلام هستش نمیرسه با استفاده از حربه ایجاد جبهه های مختلف با موضوعات مختلف ذهن شما رو درگیر میكنه و تو هر موضوع هم مطالب رو جوری تنظیم میكنه كه اگه كسی توجه نداشته باشه خیلی راحت دچار خدعه ایشون میشه،روش جالبیه ولی بنده شخصا براشون آرزوی بیداری میكنم چون با بد موضوعی در افتادن كه خودشون رو غرق میكنن كه هیچ چون به خودش مربوطه ولی شاید بتونه باعث انحراف افراد دیگه ای كه اهل مطالعه نیستن و سطحی نگری رو ترجیح میدن بشن كه اونوقت باید وعده بدم به ایشون كه عقوبت وحشتناكی در انتظارشون هستش
شما آیات قبل و بعد رو بیاورید و تناقضات موجود را برطرف نمایید...

یعنی نمیتونی یه بار هم كه شده جلو خودت رو بگیری و در پستی كه میدی به ترور شخصیت نپردازی نه؟؟؟؟؟
     
  
مرد

 
bilbilak: تناقض ها رو رفع کنید.
s_z_annul: یعنی نمیتونی یه بار هم كه شده جلو خودت رو بگیری و در پستی كه میدی به ترور شخصیت نپردازی نه؟؟؟؟؟
اول تناقض وقتی برطرف میشه كه قانون بحثی باشه و ما بعد این چندوقت كلنجار رفتن با سركار به این نتیجه رسیدیم كه شما متاسفانه از منطق فقط منطق خودتون رو قبول دارین و باقی رو سفسطه گر و مغلطه گر میدونید پس فقط براتون دعا میكنیم و آرزوی تابش نور حقیقت بر وجودتون رو داریم چون شما دوست بزرگوار به اذعان خودتون همچنان در وادی آدمیت گرفتار و درگیر هستین.
اما بعد دوست گرامی ترور شخصیت نبوده و نیست وقتی جوابی داده میشه نه یكبار و از جانب یك شخص بلكه چندین نفر و جواب های مختلف و همگی جواب ها با وجود داشتن سند و مدرك اراجیف و سفسطه و مغلطه خونده میشه خوش گواه شخصیت و طرز فكر طرف تكذیب كننده هستش.
افسوس... روزی خواهد آمد که نماد روشن فکری بی دینی ست... (دكتر شريعتي)
     
  

 
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام !
بعد از یك مدتی بحث و گفتگو شاید وقت آن رسیده باشد كه به فضل خدای تبارك و تعالی ، بحث قرآنی حاضر را به صورت منطقی و منظم شروع كنیم تا بحثی پربار و روشنگر پدید آید .
از آنجا كه دیدم آقای مدیر چند جا به "زنجیر وار" بودن و "پله ای" بودن بحث اشاره داشتند ، بنده نیز بحث را بی كم و كاست از ابتدا شروع میكنم و به فضل خدا كار را با نقد پست اول آغاز میكنم . شایان ذكر است كه بنده به هیچ پستی خارج از بحث حاضر جواب نخواهم داد . نه بحث تاریخی ، نه اخلاقی ، نه سیاسی ، و نه هیچ بحث دیگری كه با موضوع مرتبط نباشد مورد توجه قرار نخواهد گرفت و همینجا از آقای مدیر خواهشمندم جریمه ای برای ارسال اینگونه مطالب نابجا در نظر گرفته و اعمال كنند .
نكته دیگر اینكه بنده برای ترجمه آیات از هیچ منبعی به صورت مستقیم استفاده نخواهم كرد و به یاری خدا آیات را به كمك دانش اندك خودم ترجمه خواهم نمود . البته هر كدام از همراهان و مخاطبین اگر اعتراضی به ترجمه عبارت یا كلمه ای دارند میتوانم با ذكر دلیل مستند به آنها پاسخگو باشم .
تذكر سوم آنكه بحث با اصول و موازین علم "منطق" پیش خواهد رفت و اما ممكن است گاهاَ تبادل نظر هایی خارج از بحث و به صورت دوستانه صورت گیرد ، از همه عزیزان تمنا میكنم آن مطالب را جز متن اصلی بحث حساب نكنند. ممنون

اولین اعتراض بنده به این است كه منبع مطالب درست و قابل دسترس نیست . كاش بود . نه بخاطر قضاوت در مورد استدلال ها ، بلكه بخاطر اینكه مشخص نیست من باید چه كسی رو مقابل خود ببینم ؟ طرح این سوال از آن جهت است كه آقای مدیر به این صورت خود را از هرگونه اشتباه احتمالی مبرا كرده اند :
bilbilak: پس من فعلا در باره ی آیاتش ندارم چون دقیق نمیدونم چی معنا شده اما نویسنده مدعی هست که معنی درسته و تناقضات استدلال شدست پس به بیان تناقضات علمی قران میپردازیم.
سوال اینجاست كه آیا آقای مدیر مقابل ماست ؟ من با چه كسی طرف هستم ؟ بگذریم.

نقد اولین ادعا : قرآن فاصله ما تا عرش خدا را در دو جا گفته و دچار تناقض گویی شده است.

حال ببینیم نویسنده چگونه استدلال میكند :

bilbilak: أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا(نوح/14) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده.

او آسمان پائینی را به ستارگان زینت داد:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/7) همانا ما آسمان پائین را با ستارگان آراسته کردیم.

ماه و ستارگان را در این آسمان قرار نداد؛ بلکه به طبقات بالائی منتقل نمود و در میان سایر این طبقات آسمان قرار داد:
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15) و ماه را در ميان آنها( آسمانها) مايه روشنائي، و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است ).

پس خورشید و ماه، در فاصله ای دورتر از سایر ستارگان قرار دارند.
این یك قسمت از استدلال اصلی است . نویسنده میگوید طبق آیه 14 سوره نوح آسمان های هفتگانه به صورت طبقه طبقه است. بعد میگوید طبق آیه بعدی سوره نوح قرآن ماه و ستارگان در طبقات بالایی آسمان هستند نه در طبقات زیرین . به گفته آیه 7 صوره صافات ستارگان در آسمان "دنیا" (یعنی پست ترین) هستند . بعد نویسنده نتیجه میگیرد كه طبق نظر قرآن فاصله خورشید و ماه از ما بیشتر از فاصله ستارگان از ماست .
البته اگر این مطلب در مورد قرآن صحیح باشد باید قرآن را نادرست و جاهلانه بدانیم . اما نقد این استدلال:
اولاَ دو آیه مذكور از سوره نوح به آیات 14 و 15 اشاره ندارند ، بلكه به آیات 15 و 16 اشاره دارند ! احتمالاَ نویسنده به سبب آشنایی بالا(!) با قرآن ، در هنگام نوشتن شماره آیات به اول آیات نگاه كرده نه آخر آنها . غافل از اینكه شماره هر آیه در آخر آن است.جالبتر آنكه آیه 6 سوره صافات با شماره 7 معرفی شده كه به هیچ صورتی توجیه پذیر نیست ! از این بگذریم.
دوماَ نویسنده علاوه بر اینكه از درك معنی آیات عاجز بوده ، در برداشت خود از آنها چیز هایی هم اضافه كرده است ! در ترجمه آیه 16 سوره نوح (كه 15 درج شده) معنی "فیهن" به اشتباه "در میان آنها" ذكر شده ، در حالی كه "فی" به معنی "در" و "هن" به معنی "آنها" میباشد و "میان" در اینجا اضافی است . اشتباه دیگر در آن است كه نویسنده در شرحی كه برای آیه 16 نوشته ، صحبت "ماه و ستارگان" را پیش كشیده ، در حالی كه آیه درباره "ماه و خورشید" میگوید .
حال برای روشن شدن موضوع بهتر است نگاهی دوباره به آیات بیاندازیم :

أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا(نوح/15) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را طبقه طبقه آفريده.
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/16) و ماه را در آنها روشنائي و خورشيد را چراغي فروزان قرار داده است .
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان پائین(دنیا) را با ستارگان آراسته کردیم.

سوال اینجاست كه از این آیات چگونه میتوان چنین برداشتی كرد كه قرآن گفته فاصله خورشید و ماه از ما ، بیشتر از فاصله ستارگان از ماست ؟؟؟
با رد شدن "صغری" استدلال رد میشود و احتیاجی به بررسی "كبری"ی آن نیست . ولی من برای روشن شدن كم سوادی نویسنده و جلا دادن به ذهن خوانندگان ، به بررسی تمامی بخش های این تاپیك میپردازم .

bilbilak: اما فاصله ی زمین تا عرش الله:

الله برای فهمیدن امور دنیا فرشتگانی را مامور این کار قرارداده، او برای هر انسان، دو فرشته را موکل گردانید:

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (ق/17) (هنگام ارتکاب گناه) به خاطر بياوريد كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم هستند.
مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (ق/18) هيچ سخني را انسان تلفظ نمي‏كند مگر اينكه نزد آن فرشته‏اي مراقب و آماده براي انجام ماموريت است.

همچنین قرآن از آنها با عنوان کراما کاتبین یاد می‎نماید:
وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ / كِرَامًا كَاتِبِينَ (انفطار/11) و بدون شك نگاهباناني بر شما گمارده شده كه نويسندگانى (بسیار محترم) گرامی هستند.

و این فرشتگان را بخاطر اطلاع از اعمال انسانها، موکل آنها گردانیده است:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق/16) ما انسان را آفريديم و وسوسه‏هاي نفس او را مي‏دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!

پس یکی از کارکردهای فرشتگان الله، نوشتن اعمال انسان می‌باشد و احتمالا همین فرشتگان هستند که روز قیامت بالا می‌روند!
آنها این امور و اتفاقات دنیا را به فرشتگان قاصد می‌دهند و این فرشتگان فاصله‌ای که معادل هزار سال راه رفتن انسانها است را در یک روز طی میکنند و این اطلاعات را نزد الله می‌برند:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5) (الله) امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين مدیریت مینماید سپس در روزي كه مقدار آن (معادل) هزار سال است كه شما مي‏شمريد به سوي او باز مي‏گردد.

در زمان قدیم مسافتهای دور را با مقدار فاصله‌ی طی شده از سوی کاروانها در یک روز اندازه می‌گرفتند. اگر سرعت حرکت کاروانها را km/h 10 فرض نمائیم(بیشترین حالت )، آنها در 24 ساعتkm240 را طی می‌کردند؛ پس در یک سال km84960 را می‌پیمودند که در 1000 سال معادل 84960000 کلیومتر می‌باشد.
لذا عرش الله از خورشید نیز به ما نزدیکتر است.
این هم قسمتی دیگر از استدلال اصلی است . نویسنده میگوید طبق آیات 16 و 17 و 18 سوره ق و همینطور طبق آیه 11 سوره انفطار و 5 سوره سجده برداشت میشود که خداوند برای اطلاع از امور دنیا فرشتگانی را مأمور کرده تا در روز قیامت فاصله ای که معادل هزار سال زمینی است را در یک روز بپیمایند و آن را به عرش خدا ببرند . او میگوید چون نهایت سرعت انسان در روزگار نزول قرآن 10 کیلومتر بر ساعت بوده ، پس منظور قرآن 84960000 کیلومتر است که حتی از فاصله خورشید تا زمین هم کمتر است .
این مطلب نیز مانند قسمت قبلی اگر صحیح باشد منطق قرآن زیر سوال میرود . حالا آن را نقد و بررسی میکنیم :

نکته اول اینکه طبق آیه 16 سوره ق و همینطور شرحی که خود نویسنده بر آن اضافه کرده است ، خداوند نه از بابت اطلاع از امور دنیا بلکه برای شهادت و وکالت (به معنی کلی) آفریده است . خداوند در آن آیه میگوید بر همه حالات نفسانی او آگاهیم و از رگ گردن به او نزدیکتریم . چنین خدایی چه نیازی به اطلاع رسانی دارد ؟
در ثانی ، نویسنده قبل از پرداختن به آیه 5 سوره سجده از احتمالات سخن میگوید و فرضیاتی مطرح میکند که احتمالاً حاصل تخیل خود اوست ! نویسنده بعد از این مدعای بی پایه که فرشتگان در روز قیامت فاصله ای 1000 ساله را در یک روز میپیمایند تا خدا را مطلع کنند ، آیه 5 سوره سجده را شاهد این مدعا میگیرد ، در حالی که از این آیه تنها کلمات "هزار" و "روز" و "سال" مشترک است و اسمی از اطلاع رسانی یا هر عبارتی با این مضمون در آیه یافت نمیشود .
شایان ذکر است نویسنده آیه را درست ترجمه نکرده و منبع ترجمه ایشان مشخص نیست . در ترجمه آیه عبارت "این جهان" اضافی است و "إلی" که به سبب فعل "یدبر" باید "تا" ترجمه شود ، "به سوی" ترجمه شده ! برای روشن شدن موضوع آیه دوباره ترجمه میشود :

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5)
کار (جهان) را از آسمان تا زمین اداره میکند ، سپس در یک روز که مطابق شمارش شما هزار سال است ، به سوی او باز میگردد.

در این آیه نه حرفی از فرشته است ، نه حرفی از اطلاع رسانی و نه حرفی از فاصله !!! بلکه قرآن میگوید چنان روزی وجود خواهد داشت که به اندازه 1000 سال طول خواهد کشید همه چیز به سوی مبدأ خودش باز میگردد . من نمیدانم از کجای این آیه فهمیده میشود که فرشتگان در آن روز مشغول طی مسافت زمین تا عرش هستند ! که بعد بیاییم حساب و کتاب کنیم که در یک روز چقدر میشود رفت و در 1000 سال چقدر !!!
جالب اینجاست که نویسنده اختلاف سال قمری را هم حساب کرده !! چیزی که مسلم است این است که نویسنده هنوز خدایی که قرآن از آن یاد میکند را نشناخته ، وگرنه هرگز تصور نمیکرد منظور از عرش خدا مکانی باشد که در میان ستارگان است !!
کودکانه تر از همه اینکه نویسنده در قسمت بعد آیات سوره مبارکه معارج را با آیه 5 سوره سجده متناقض میداند و میگوید :
bilbilak: و اگر هر دو را یکی می‌دانند؛ پس قرآن دچار تناقض گوئی شده است!
باید گفت کسی این دو را یکی نمیداند و اصلاً نمیتوان یکی دانست . نویسنده از درک این مطلب عاجز بوده که "1000" در زبان عربی در مورد "کثرت" به کار میرود . در فارسی هم استفاده دارد . مثلاً کسی میگوید 1000 بار حرفی را زدم و فلانی عمل نکرد .
آیا منظور شخص دقیقاً این است که 1000 بار آن حرف را زده ؟ نه ! منظور کثرت است . در عربی هم همینطور است .
منظور از ذکر "1000" و "50000" نمایش طولانی بودن روز قیامت است ، تمرکز آیات روی تفهیم طولانی بودن روز قیامت است ، نه احتساب فاصله طلوع تا غروب روز قیامت ، و نه فاصله عرش تا زمین !
ان شاا... ادعا های بعدی در مورد تناقض قرآن را یکی یکی و به نوبت بررسی خواهم کرد .
     
  
مرد

 
جناب بوق دقت دارید در تمام متنی كه نوشتید برای اینكه بیشتر حرف خودتون رو موجه جلوه دهید تماما به نویسنده حمله كرده و و به ترور شخصیت پرداخته اید كاری كه تمامی مسلمانان و مخصوصا حوزویان دستی طولانی در ان دارند

پیشنهاد میكنماز این رویه خود در هنگام بحث بپرهیزید چون این گونه ابتكارات برای بحث كاملا نخ نما شده است
با تشكر

booooogh: نكته دیگر اینكه بنده برای ترجمه آیات از هیچ منبعی به صورت مستقیم استفاده نخواهم كرد و به یاری خدا آیات را به كمك دانش اندك خودم ترجمه خواهم نمود .
دراین مورد بهتراست از منابع معانی آیات آورده شود چون بسیاری از ما زبان تازیان را بلد نیستیم بنابراین آوردن معانی از افراد شناخته شده و رایج مناسب تراست

booooogh: نكته دیگر اینكه بنده برای ترجمه آیات از هیچ منبعی به صورت مستقیم استفاده نخواهم كرد و به یاری خدا آیات را به كمك دانش اندك خودم ترجمه خواهم نمود .
دراین مورد بهتراست از منابع معانی آیات آورده شود چون بسیاری از ما زبان تازیان را بلد نیستیم بنابراین آوردن معانی از افراد شناخته شده و رایج مناسب تراست

booooogh: بلكه بخاطر اینكه مشخص نیست من باید چه كسی رو مقابل خود ببینم
تا به شخصیت طرف حمله كنید !!!!!!!!!

booooogh: سوال اینجاست كه از این آیات چگونه میتوان چنین برداشتی كرد كه قرآن گفته فاصله خورشید و ماه از ما ، بیشتر از فاصله ستارگان از ماست ؟؟؟
با رد شدن "صغری" استدلال رد میشود و احتیاجی به بررسی "كبری"ی آن نیست . ولی من برای روشن شدن كم سوادی نویسنده و جلا دادن به ذهن خوانندگان ، به بررسی تمامی بخش های این تاپیك میپردازم .
بنده متوجه نشدم چه جوری این تناقض رو بر طرف کردید؟؟

خیلی ساده قرآن گفته ماه و خورشید رو در آسمان قرار دادیم (که خودش یه تناقض علمی مضحک است)

و گفته که ستارگان در آسمان پایینی قرار دارند ( که این دیگه از بالایی هم مضحک تر میباشد)

ببینید قرآن گفته ستارگان در پایینترین آسمان قرار دارند و از طرف دیگه ماه و خورشید هم در این آسمان قرار دارند (به طوردقیق مشخص نكرده در كدام طبقه)
نمیدونم در چه حد ریاضی خوندی ولی خیلی ساده می تونی نتیجه بگیری كه فاصله ماه و خورشید از زمین بزرگتر یا مساوی فاصله ستارگان از زمین هستند
خیلی سخت نیست یكم فكر كن ؟؟؟ خود قرآن گفته ماه و خورشید در آسمان قرار داره و اگه قرار باشه خیلی به زمین نزدیك باشه نهایتا در پاییتترین آسمان قرار میگیره یعنی همون جایی كه ستارگان هستند

حالا شما فكركردی با 3-4 تا دری وریگفتن به نویسنده و حمله به سواد اون تونستین تناقض رو بر طرف كنید؟؟؟؟؟

jojo5747: به فرض مهال تناقض داشته باشه اما هر جور حساب كنی خدایش از بقیه كتابای آسمونی ادیان آسون تر راحت تر قابل فهمتره حالا چه كاری این عیبو ایراد گرفتن
دوست عزیز مشكل اینه كه باید قرآن رو از اون حالت مقدس گونه ای كه بهش دادیم خارج كنیم
چون زمانی كه كتابی حالت مقدس بگیره حیلی راحت مورد سو استفاده قرارمیگیره
اما همونطور كه شما گفتی میتونه خیلی قابل فهم باشه و خیلی از نكات مثبت اون استفاده كرد
اما باید ازحالت مقدس بودن خارجش كرد چون خیلی خطرناكه

alinumber7: ان شاا... ادعا های بعدی در مورد تناقض قرآن را یکی یکی و به نوبت بررسی خواهم کرد .
فعلا اولی رو برطرف كنید تا بعد!!!
     
  

 
s_z_annul: جناب بوق دقت دارید در تمام متنی كه نوشتید برای اینكه بیشتر حرف خودتون رو موجه جلوه دهید تماما به نویسنده حمله كرده و و به ترور شخصیت پرداخته اید كاری كه تمامی مسلمانان و مخصوصا حوزویان دستی طولانی در ان دارند

پیشنهاد میكنم از این رویه خود در هنگام بحث بپرهیزید چون این گونه ابتكارات برای بحث كاملا نخ نما شده است
با تشكر

در تمام متن ؟؟؟!!! چه دروغ بزرگی !!! من فقط 2-3 جا به نویسنده حمله كردم ، توهین هم نكردم . استدلال كردم و ثابت كردم نویسنده سواد عربی نداره . بنده كسی رو به فحش و فضاحت نكشیدم كه شرمنده باشم . حمله كردن هم اگه بدون توهین و بعد از استدلال باشه بلامانعه . حرفی كه شما میزنید یه چیزی تو مایه های اینه : عقیده نویسنده محترمه حتی اگه خلافش ثابت بشه !!!
نه ! فقط عقاید درست قابل پذیرش و احترام هستند و عقاید نادرست زباله هستند . البته شخصیت افراد همیشه محترمه . من هم به شخصیت نویسنده توهین نكردم . فقط گفتم این عقاید ناشی از جهل و بی سوادیه . تازه قبل از این حرف ، چندین خط مسئله رو تحلیل كردم بعدش این رو گفتم . غیر اینه ؟؟
در پست 117 من 20 خط اول رو فقط تحلیل كردم . تحلیل و تحلیل ، بعد هم توهین نكردم ، فقط نقد كردم و واقعیت رو گفتم . غیر اینه كه نویسنده با قرآن آشنا نبوده كه شماره آیه ها رو جابجا داده ؟ غیر اینه كه از درك معنی كلمه ساده "فی" عاجز بوده و اون رو "میان" ترجمه كرده ؟ غیر اینه كه از خودش به ترجمه چیزهایی اضافه كرده كه اصلاَ در متن اصلی یافت نمیشه ؟ اینا نشونه بی سوادی نیست ؟ من چه فحشی دادم ؟ من ناسزایی گقتم كه شما روش من رو نخ نما توصیف كردید ؟ از كی تا حالا استدلال كردن و تحلیل تخصصی استدلالات دیگران "نخ نما" شده ؟ روش جدید چیه پس ؟ من چجوری تحلیل كنم شما ایراد نمیگیری ؟ میخوای اصلاَ تحلیل نكنم ؟ راحت میشی ؟ شما به جای نقد علمی مطالب من و به جای اینكه بگی كجای حرف من از نظر زبان عربی و از نظر منطق غلطه ، اومدی چسبیدی به لفظ "نخ نما" !!!

به حول و قوه الهی تا شماره 20 همه ادعا های اون نویسنده ناشناس رو رد میكنم ، تا آخرش هم هركی هر سوالی در حوزه زبان عربی و باقی حوزه های مطروحه داشته باشه خودم بهش جواب میدم تا دیگه هیچ دستاویزی برای تخریب قرآن باقی نمونه .

s_z_annul: دراین مورد بهتراست از منابع معانی آیات آورده شود چون بسیاری از ما زبان تازیان را بلد نیستیم بنابراین آوردن معانی از افراد شناخته شده و رایج مناسب تراست
هیچ احتیاجی نیست . چون من هر كلمه مشكوكی رو با ریشه شناسی ، صیغه شناسی ، مصدر شناسی و ... تحلیل و بررسی میكنم . شما هم میتونید برای اطلاع از صحت تحلیل ها به هر منبعی كه دوست دارید مراجعه كنید . "مفردات راقب" ، ترجمه های مختلف ، دیكشنری های عربی چاپ مصر ، هرچی !!
من قرار نیست از رو هوا ترجمه كنم كه شما میگی خوب نیست . من علمی ترجمه میكنم .

s_z_annul: تا به شخصیت طرف حمله كنید !
خیر عزیزم . گفتم كه من به شخصیت كسی حمله نكردم و نمیكنم . بنده از روی متن استدلال ها نتیجه گیری میكنم كه نویسنده چه اشتباهاتی كرده و بعد هم دلیلش رو میگم . مثلاَ دلیل اینكه نویسنده "فی" رو "میان" ترجمه كرده چی بوده ؟ یا بی سواد بوده یا میخواسته مردم رو گمراه كنه . حالا ما احتمال دوم رو كنار میذاریم . این كه توهین به شخصیت نویسنده نیست ! هست ؟

s_z_annul: بنده متوجه نشدم چه جوری این تناقض رو بر طرف کردید؟؟

خیلی ساده قرآن گفته ماه و خورشید رو در آسمان قرار دادیم (که خودش یه تناقض علمی مضحک است)

و گفته که ستارگان در آسمان پایینی قرار دارند ( که این دیگه از بالایی هم مضحک تر میباشد)

ببینید قرآن گفته ستارگان در پایینترین آسمان قرار دارند و از طرف دیگه ماه و خورشید هم در این آسمان قرار دارند (به طوردقیق مشخص نكرده در كدام طبقه)
نمیدونم در چه حد ریاضی خوندی ولی خیلی ساده می تونی نتیجه بگیری كه فاصله ماه و خورشید از زمین بزرگتر یا مساوی فاصله ستارگان از زمین هستند
خیلی سخت نیست یكم فكر كن ؟؟؟ خود قرآن گفته ماه و خورشید در آسمان قرار داره و اگه قرار باشه خیلی به زمین نزدیك باشه نهایتا در پاییتترین آسمان قرار میگیره یعنی همون جایی كه ستارگان هستند

حالا شما فكركردی با 3-4 تا دری وریگفتن به نویسنده و حمله به سواد اون تونستین تناقض رو بر طرف كنید؟؟؟؟؟
1- متن رو رو دوباره بخونید دوباره متوجه میشید .
2- استفاده از عبارت "مضحك" بدون ارائه استدلال چه معنی داره ؟ اینكه خورشید و ماه و ستارگان در آسمان قرار داده شده مضحكه ؟ تناقض علمیش كجاست ؟ مثلاَ علم ثابت كرده خورشید و ماه و ستارگان تو آسمون نیستن ؟ یا .... چی ؟ كجای این قضیه متناقضه و مضحكه ؟!!!
3- شما ریاضی خوندی كه یه همچین نتیجه گیری دقیقی حاصل شد ؟ دقیقاَ چون قرآن مشخص نكرده كه خورشید و ماه در كدوم آسمون هستن پس این نتیجه گیری روی هواست . ما داریم دنبال تناقض میگردیم و با "احتمال دادن" نمیشه چیزی رو متناقض دونست ! انگار كه من بگم فلانی رفت تو مغازه ، مغازه هم كه سیگار توش هست ، پس فلانی سیگاریه !!!
این استدلال ها همش روی حدس و ظن انجام شده و چیزی رو قطعی ثابت نمیكنه . از كجا معلوم منظور قرآن از جایگاه خورشید و ماه همون طبقه زیرین نبوده ؟ وقتی نمیشه قطعی گفت بوده یا نه ، پس نمیشه قطعی گفت متناقضه یا نه . تازه مگه آسمون مثل كیك اسفنجیه كه تو هر طبقه فقط یه چیزی جا بشه ؟ نمیشه خورشید و ماه در همون آسمون اول باشن ؟ اگه بحث تفسیری بشه من اونجا نشون خواهم داد كه منظور قرآن از "طبقه" این نیست كه آسمون مثل كیك میمونه ، و منظور شئون جهان هستیه و در اونجا خواهم گفت كه جهان ما به این دلیل "دنیا"(به معنی پست و پایین) لقب گرفته كه پایین ترین رده آفرینشه . بگذریم . در هر صورت وقتی استدلال روی امور بدیهی قرار نداره روی هواست.
4- من فكر نكردم ، یقین دارم این مطالب بی پایه با سه چهار خط تحلیل از اعتبار میافته . دری وری هم نگفتم . از لحن زیباتون مشخصه از دست من خیلی عصبانی هستید . همین مسئله نشون میده كه كار من كاملا روی روال و دست بوده . همینطور از نوشته هاتون میشه فهمید دیگه نتونستید دلیل بهتری بیارید و فقط استدلال نویسنده رو تكرار كردید .
همینكه میبینم دارم كار درست رو انجام میدم و مخالفت بدون استدلال شما رو میبینم برام مایه امید و مشوق ادامه است . از این بابت ممنون .
     
  
مرد

 
booooogh: این یك قسمت از استدلال اصلی است . نویسنده میگوید طبق آیه 14 سوره نوح آسمان های هفتگانه به صورت طبقه طبقه است. بعد میگوید طبق آیه بعدی سوره نوح قرآن ماه و ستارگان در طبقات بالایی آسمان هستند نه در طبقات زیرین . به گفته آیه 7 صوره صافات ستارگان در آسمان "دنیا" (یعنی پست ترین) هستند . بعد نویسنده نتیجه میگیرد كه طبق نظر قرآن فاصله خورشید و ماه از ما بیشتر از فاصله ستارگان از ماست .
البته اگر این مطلب در مورد قرآن صحیح باشد باید قرآن را نادرست و جاهلانه بدانیم . اما نقد این استدلال:
اولاَ دو آیه مذكور از سوره نوح به آیات 14 و 15 اشاره ندارند ، بلكه به آیات 15 و 16 اشاره دارند ! احتمالاَ نویسنده به سبب آشنایی بالا(!) با قرآن ، در هنگام نوشتن شماره آیات به اول آیات نگاه كرده نه آخر آنها . غافل از اینكه شماره هر آیه در آخر آن است.جالبتر آنكه آیه 6 سوره صافات با شماره 7 معرفی شده كه به هیچ صورتی توجیه پذیر نیست ! از این بگذریم.
دوماَ نویسنده علاوه بر اینكه از درك معنی آیات عاجز بوده ، در برداشت خود از آنها چیز هایی هم اضافه كرده است ! در ترجمه آیه 16 سوره نوح (كه 15 درج شده) معنی "فیهن" به اشتباه "در میان آنها" ذكر شده ، در حالی كه "فی" به معنی "در" و "هن" به معنی "آنها" میباشد و "میان" در اینجا اضافی است . اشتباه دیگر در آن است كه نویسنده در شرحی كه برای آیه 16 نوشته ، صحبت "ماه و ستارگان" را پیش كشیده ، در حالی كه آیه درباره "ماه و خورشید" میگوید .
حال برای روشن شدن موضوع بهتر است نگاهی دوباره به آیات بیاندازیم :

أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا(نوح/15) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را طبقه طبقه آفريده.
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/16) و ماه را در آنها روشنائي و خورشيد را چراغي فروزان قرار داده است .
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان پائین(دنیا) را با ستارگان آراسته کردیم.

سوال اینجاست كه از این آیات چگونه میتوان چنین برداشتی كرد كه قرآن گفته فاصله خورشید و ماه از ما ، بیشتر از فاصله ستارگان از ماست ؟؟؟
با رد شدن "صغری" استدلال رد میشود و احتیاجی به بررسی "كبری"ی آن نیست . ولی من برای روشن شدن كم سوادی نویسنده و جلا دادن به ذهن خوانندگان ، به بررسی تمامی بخش های این تاپیك میپردازم .

من گفتم از اول بشین تناقضات رو رد كن و ایا درسته كه هنوز مقدمه رو رد نكردی اومدی بیست خط پایین تر آقای منطقی ؟
هر وقت این رو جواب دادید میرسیم به همین بحث شما
booooogh: این هم قسمتی دیگر از استدلال اصلی است . نویسنده میگوید طبق آیات 16 و 17 و 18 سوره ق و همینطور طبق آیه 11 سوره انفطار و 5 سوره سجده برداشت میشود که خداوند برای اطلاع از امور دنیا فرشتگانی را مأمور کرده تا در روز قیامت فاصله ای که معادل هزار سال زمینی است را در یک روز بپیمایند و آن را به عرش خدا ببرند . او میگوید چون نهایت سرعت انسان در روزگار نزول قرآن 10 کیلومتر بر ساعت بوده ، پس منظور قرآن 84960000 کیلومتر است که حتی از فاصله خورشید تا زمین هم کمتر است .
این مطلب نیز مانند قسمت قبلی اگر صحیح باشد منطق قرآن زیر سوال میرود . حالا آن را نقد و بررسی میکنیم :

نکته اول اینکه طبق آیه 16 سوره ق و همینطور شرحی که خود نویسنده بر آن اضافه کرده است ، خداوند نه از بابت اطلاع از امور دنیا بلکه برای شهادت و وکالت (به معنی کلی) آفریده است . خداوند در آن آیه میگوید بر همه حالات نفسانی او آگاهیم و از رگ گردن به او نزدیکتریم . چنین خدایی چه نیازی به اطلاع رسانی دارد ؟
در ثانی ، نویسنده قبل از پرداختن به آیه 5 سوره سجده از احتمالات سخن میگوید و فرضیاتی مطرح میکند که احتمالاً حاصل تخیل خود اوست ! نویسنده بعد از این مدعای بی پایه که فرشتگان در روز قیامت فاصله ای 1000 ساله را در یک روز میپیمایند تا خدا را مطلع کنند ، آیه 5 سوره سجده را شاهد این مدعا میگیرد ، در حالی که از این آیه تنها کلمات "هزار" و "روز" و "سال" مشترک است و اسمی از اطلاع رسانی یا هر عبارتی با این مضمون در آیه یافت نمیشود .
شایان ذکر است نویسنده آیه را درست ترجمه نکرده و منبع ترجمه ایشان مشخص نیست . در ترجمه آیه عبارت "این جهان" اضافی است و "إلی" که به سبب فعل "یدبر" باید "تا" ترجمه شود ، "به سوی" ترجمه شده ! برای روشن شدن موضوع آیه دوباره ترجمه میشود :

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5)
کار (جهان) را از آسمان تا زمین اداره میکند ، سپس در یک روز که مطابق شمارش شما هزار سال است ، به سوی او باز میگردد.

در این آیه نه حرفی از فرشته است ، نه حرفی از اطلاع رسانی و نه حرفی از فاصله !!! بلکه قرآن میگوید چنان روزی وجود خواهد داشت که به اندازه 1000 سال طول خواهد کشید همه چیز به سوی مبدأ خودش باز میگردد . من نمیدانم از کجای این آیه فهمیده میشود که فرشتگان در آن روز مشغول طی مسافت زمین تا عرش هستند ! که بعد بیاییم حساب و کتاب کنیم که در یک روز چقدر میشود رفت و در 1000 سال چقدر !!!
جالب اینجاست که نویسنده اختلاف سال قمری را هم حساب کرده !! چیزی که مسلم است این است که نویسنده هنوز خدایی که قرآن از آن یاد میکند را نشناخته ، وگرنه هرگز تصور نمیکرد منظور از عرش خدا مکانی باشد که در میان ستارگان است !!
کودکانه تر از همه اینکه نویسنده در قسمت بعد آیات سوره مبارکه معارج را با آیه 5 سوره سجده متناقض میداند و میگوید :
booooogh: باید گفت کسی این دو را یکی نمیداند و اصلاً نمیتوان یکی دانست . نویسنده از درک این مطلب عاجز بوده که "1000" در زبان عربی در مورد "کثرت" به کار میرود . در فارسی هم استفاده دارد . مثلاً کسی میگوید 1000 بار حرفی را زدم و فلانی عمل نکرد .
آیا منظور شخص دقیقاً این است که 1000 بار آن حرف را زده ؟ نه ! منظور کثرت است . در عربی هم همینطور است .
منظور از ذکر "1000" و "50000" نمایش طولانی بودن روز قیامت است ، تمرکز آیات روی تفهیم طولانی بودن روز قیامت است ، نه احتساب فاصله طلوع تا غروب روز قیامت ، و نه فاصله عرش تا زمین !
ان شاا... ادعا های بعدی در مورد تناقض قرآن را یکی یکی و به نوبت بررسی خواهم کرد .
من یك اعترافی همینجا بكنم واقعا خوب ماله رو دستت گرفتی و از بابت بنده محكومتم
برادر من چرا داری برای خودت تفسیر میسازی بعد جالب اینه نویسنده رو محكوم به توهم گرایی میكنی .
آیات بسیار روشن هستش كه همانقدر كه قران به قول شما پیچیدگی داره ایشون هم به روش قران پیچیدگی كرده حالا من ایه رو براتوم یزارم و براتون توضیح میدم
booooogh: يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5) (الله) امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين مدیریت مینماید سپس در روزي كه مقدار آن (معادل) هزار سال است كه شما مي‏شمريد به سوي او باز مي‏گردد.
اینجا چه كسی شمارنده ی سال است ؟ میشه توضیح بدید ؟
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
SiniSter: دومین تناقض :

سردرگمی قرآن در ماده‌ی اولیه‌ی تشکیل دهنده‌ی انسان! لجن یا گل؟




قرآن در اغلب موارد بیان می‌نماید که ما انسان را از گل خلق نمودیم، صفاتی هم که از این گل بیان می‎‌نماید(دارای خاصیت چسبندگی) صفت گل رُس است. بر طبق سخنان بزرگان این دین، الله انسان را با دو دست خویش از همین گلی که از زمین برداشته بود، آفرید. اما همین الله مانند بسیاری از جاها که دچار فراموشی گریدهاست، بیان می‌نماید که من انسان را از لجن خلق کردم.


در اینجا به بررسی این موضوع در قرآن می‌پردازیم، و این نکته هم باید پاسخ داده شود که آیا این نظر الله- خدای مسلمانان- علمی است یا نه؟ آیا انسان از لجن خلق شده؟
البته در بیان معنای خلقت باید به این نکته هم اشاره گردد که خلقت یعنی به ناگاه پدید آمدن، که با نظریه‌ی تکامل کاملا در تضاد است؛ در نظریه‌ی خلقت، جانداران همیشه همین جاندار بوده‌اند و خواهند بود؛ مرغ همواره مرغ بوده، الاغ و گاو و سایر جانداران هم همینگونه بوده‌اند. در نظریه‌ی تکامل، فرگشت هر جاندار تابعی است از زمان و شرایط آن.

اما بخوانید نظر اسلام را درباره‌ی چگونگی پیدایش انسان.


الله بیان می‌نماید که ما انسان را از گل آفریدیم( در اینجا شرح اضافه لازم نیست و مطلب به اندازه‌ی کافی گویاست):




هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ (انعام/2) اوست كسى كه شما را از گل آفريد آنگاه مدتى را [براى شما عمر] مقرر داشت و ا ج ل حتمى نزد اوست با اين همه [بعضى از] شما [در قدرت او] ترديد مى‏كنيد.

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ (مؤمنون/12) و به يقين انسان را از عصاره‏اى از گل آفريديم.

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ (سجده/7) همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد.

فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ (صافات/11) پس [از كافران] بپرس آيا ايشان [از نظر] آفرينش سخت‏ترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم ما آنان را از گلى چسبنده پديد آورديم.

اما ظاهرا الله دچار فراموشی شده و بیان می‌نماید که ما انسان را از لجن خلق نمودیم:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (حجر/26) و همانا ما انسان را از گلى خشك از لجن بدبو آفریدیم.
الله این خبر را به فرشتگانش هم رسانید:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (حجر/28) و هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من بشرى را از گلى خشك از لجن بدبو خلق خواهم کرد.
ابلیس هم اعتراض کرد که من به چیزی که از لجن درست کردی سجده نخواهم کرد:
قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (حجر/33) (ابلیس) گفت: من آن (کسی) نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از لجنی بدبو آفريده‏اى، سجده نمایم.
نقل از قاموس عربی:
الحَمْأَةُ: الطِّينُ الأسْوَدُ المُنْتِنُ، كالحَمَإِ مُحَرَّكَةً. دقیقا معادل لجن می‌باشد.
وحَمِئَ الماءُ، كَفَرِحَ، حَمْئاً وحَمَأً: خالَطَتْهُ فَكَدِرَ. به معنی مخلوط شدن با لجن
معنی صلصال:


الجوهري: الصلصال الطين الحُرُّ خُلِط بالرمل فصار يَتَصَلْصَل إِذا جَفَّ.
تقربیا معادل گل آزادی که بصورت طبیعی خشک شده و تکه تکه گردد.

اما ظاهرا یادش می‌افتد که قبلا گفته است، انسان را از گل آفریده است:
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ (اعراف/12) فرمود چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را باز داشت از اينكه سجده كنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفريدى و او را از گل آفريدى.


إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ (ص/71) نگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد.)
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ (ص/76) گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل آفريده‏اى.

یک نکته‌ی جالبی که در اینجا وجود دارد این است که به نظر می‌رسد ابلیس حق داشته باشد به چیزی که از لجن بدبوخلق شده است، سجده نکند!



من نمیدونم كی اینو تفسیر كرده..ولی الحق كه آدم كوته فكری بوده
اولا كه لجن نبوده و منظور گل كهنه فرسوده بوده و این قدرت خدا رو نشون میده كه از همچین ماده بی ارزشی تنسته همچین بشری رو خلق كنه كه حتی به خودش اجازه بده به كارای آفریدگارش ایراد بگیره!
بعدم فكر میكنم نویسنده شیطان پرست بوده كه سجده شیطان به انسانی كه از گل خلق شده رو خیلی كار شاقی میدونسته!..دستور خدا هرچیز باشه باید اطاعت كرد..مگر نه اینكه حضرتابراهیم تا حد قربانیه پسرش پیش رفت؟
جای این علامه شدنا برین توبه كنین بلكه فردای قیامت شرمنده نشین..
اگه برسم بقیه رو بخونم منم نظرم رو میگم
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
booooogh: باید گفت کسی این دو را یکی نمیداند و اصلاً نمیتوان یکی دانست . نویسنده از درک این مطلب عاجز بوده که "1000" در زبان عربی در مورد "کثرت" به کار میرود . در فارسی هم استفاده دارد . مثلاً کسی میگوید 1000 بار حرفی را زدم و فلانی عمل نکرد .
آیا منظور شخص دقیقاً این است که 1000 بار آن حرف را زده ؟ نه ! منظور کثرت است . در عربی هم همینطور است .
منظور از ذکر "1000" و "50000" نمایش طولانی بودن روز قیامت است ، تمرکز آیات روی تفهیم طولانی بودن روز قیامت است ، نه احتساب فاصله طلوع تا غروب روز قیامت ، و نه فاصله عرش تا زمین !
ان شاا... ادعا های بعدی در مورد تناقض قرآن را یکی یکی و به نوبت بررسی خواهم کرد .
اینو دیگه از كجا آوردی مگه شما از پیش الله اومدی كه داری اینجوری استدلال میكنی ؟
اقا ایه مشخصا داره داد میزنه نمیدونم دار چی رو بررسی میكنی واقعا ایه به این روشنی هر كسی بخونه متوجه خواهد شد .
بله دیگه تناقض رفع شد چون شما تفسیر كردی
booooogh: در تمام متن ؟؟؟!!! چه دروغ بزرگی !!! من فقط 2-3 جا به نویسنده حمله كردم ، توهین هم نكردم . استدلال كردم و ثابت كردم نویسنده سواد عربی نداره . بنده كسی رو به فحش و فضاحت نكشیدم كه شرمنده باشم . حمله كردن هم اگه بدون توهین و بعد از استدلال باشه بلامانعه . حرفی كه شما میزنید یه چیزی تو مایه های اینه : عقیده نویسنده محترمه حتی اگه خلافش ثابت بشه !!!
نه ! فقط عقاید درست قابل پذیرش و احترام هستند و عقاید نادرست زباله هستند . البته شخصیت افراد همیشه محترمه . من هم به شخصیت نویسنده توهین نكردم . فقط گفتم این عقاید ناشی از جهل و بی سوادیه . تازه قبل از این حرف ، چندین خط مسئله رو تحلیل كردم بعدش این رو گفتم . غیر اینه ؟؟
در پست 117 من 20 خط اول رو فقط تحلیل كردم . تحلیل و تحلیل ، بعد هم توهین نكردم ، فقط نقد كردم و واقعیت رو گفتم . غیر اینه كه نویسنده با قرآن آشنا نبوده كه شماره آیه ها رو جابجا داده ؟ غیر اینه كه از درك معنی كلمه ساده "فی" عاجز بوده و اون رو "میان" ترجمه كرده ؟ غیر اینه كه از خودش به ترجمه چیزهایی اضافه كرده كه اصلاَ در متن اصلی یافت نمیشه ؟ اینا نشونه بی سوادی نیست ؟ من چه فحشی دادم ؟ من ناسزایی گقتم كه شما روش من رو نخ نما توصیف كردید ؟ از كی تا حالا استدلال كردن و تحلیل تخصصی استدلالات دیگران "نخ نما" شده ؟ روش جدید چیه پس ؟ من چجوری تحلیل كنم شما ایراد نمیگیری ؟ میخوای اصلاَ تحلیل نكنم ؟ راحت میشی ؟ شما به جای نقد علمی مطالب من و به جای اینكه بگی كجای حرف من از نظر زبان عربی و از نظر منطق غلطه ، اومدی چسبیدی به لفظ "نخ نما" !!!

به حول و قوه الهی تا شماره 20 همه ادعا های اون نویسنده ناشناس رو رد میكنم ، تا آخرش هم هركی هر سوالی در حوزه زبان عربی و باقی حوزه های مطروحه داشته باشه خودم بهش جواب میدم تا دیگه هیچ دستاویزی برای تخریب قرآن باقی نمونه .
دوست محترم ایه از همون منابع محكم اومده پس كلا شما حرفت درسته دنیا دارن اشتباه معنا میكنن چون دیگه راهی جز قبول این حرف نداریم
booooogh: هیچ احتیاجی نیست . چون من هر كلمه مشكوكی رو با ریشه شناسی ، صیغه شناسی ، مصدر شناسی و ... تحلیل و بررسی میكنم . شما هم میتونید برای اطلاع از صحت تحلیل ها به هر منبعی كه دوست دارید مراجعه كنید . "مفردات راقب" ، ترجمه های مختلف ، دیكشنری های عربی چاپ مصر ، هرچی !!
من قرار نیست از رو هوا ترجمه كنم كه شما میگی خوب نیست . من علمی ترجمه میكنم .
اها پس مترجمین ما اشتباه كردن قران رو ترجمه كردن خب مثلا كسی اصلا عربی بلد نباشه باید چیكار كنه میشه بگید ؟
booooogh: خیر عزیزم . گفتم كه من به شخصیت كسی حمله نكردم و نمیكنم . بنده از روی متن استدلال ها نتیجه گیری میكنم كه نویسنده چه اشتباهاتی كرده و بعد هم دلیلش رو میگم . مثلاَ دلیل اینكه نویسنده "فی" رو "میان" ترجمه كرده چی بوده ؟ یا بی سواد بوده یا میخواسته مردم رو گمراه كنه . حالا ما احتمال دوم رو كنار میذاریم . این كه توهین به شخصیت نویسنده نیست ! هست ؟

درسته معنا باید درست ادا بشه اما در معنی جمله اینی كه گفتید زیاد تغییری ایجاد نمیكنه اگر خواستید دوباره بررسی میكنیم
booooogh: 1- متن رو رو دوباره بخونید دوباره متوجه میشید .
2- استفاده از عبارت "مضحك" بدون ارائه استدلال چه معنی داره ؟ اینكه خورشید و ماه و ستارگان در آسمان قرار داده شده مضحكه ؟ تناقض علمیش كجاست ؟ مثلاَ علم ثابت كرده خورشید و ماه و ستارگان تو آسمون نیستن ؟ یا .... چی ؟ كجای این قضیه متناقضه و مضحكه ؟!!!
3- شما ریاضی خوندی كه یه همچین نتیجه گیری دقیقی حاصل شد ؟ دقیقاَ چون قرآن مشخص نكرده كه خورشید و ماه در كدوم آسمون هستن پس این نتیجه گیری روی هواست . ما داریم دنبال تناقض میگردیم و با "احتمال دادن" نمیشه چیزی رو متناقض دونست ! انگار كه من بگم فلانی رفت تو مغازه ، مغازه هم كه سیگار توش هست ، پس فلانی سیگاریه !!!
این استدلال ها همش روی حدس و ظن انجام شده و چیزی رو قطعی ثابت نمیكنه . از كجا معلوم منظور قرآن از جایگاه خورشید و ماه همون طبقه زیرین نبوده ؟ وقتی نمیشه قطعی گفت بوده یا نه ، پس نمیشه قطعی گفت متناقضه یا نه . تازه مگه آسمون مثل كیك اسفنجیه كه تو هر طبقه فقط یه چیزی جا بشه ؟ نمیشه خورشید و ماه در همون آسمون اول باشن ؟ اگه بحث تفسیری بشه من اونجا نشون خواهم داد كه منظور قرآن از "طبقه" این نیست كه آسمون مثل كیك میمونه ، و منظور شئون جهان هستیه و در اونجا خواهم گفت كه جهان ما به این دلیل "دنیا"(به معنی پست و پایین) لقب گرفته كه پایین ترین رده آفرینشه . بگذریم . در هر صورت وقتی استدلال روی امور بدیهی قرار نداره روی هواست.
4- من فكر نكردم ، یقین دارم این مطالب بی پایه با سه چهار خط تحلیل از اعتبار میافته . دری وری هم نگفتم . از لحن زیباتون مشخصه از دست من خیلی عصبانی هستید . همین مسئله نشون میده كه كار من كاملا روی روال و دست بوده . همینطور از نوشته هاتون میشه فهمید دیگه نتونستید دلیل بهتری بیارید و فقط استدلال نویسنده رو تكرار كردید .
همینكه میبینم دارم كار درست رو انجام میدم و مخالفت بدون استدلال شما رو میبینم برام مایه امید و مشوق ادامه است . از این بابت ممنون .
خب ستارگان در قسمت پایین تر قرار گرفتن این یعنی چی ؟
ما كه فیزیك خوندیم متوجه نشدیم اگر امكان داره شما ما رو روشن كنید ؟
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
مرد

 
booooogh: در تمام متن ؟؟؟!!! چه دروغ بزرگی !!!
من كی گفتم دروغ میگی؟؟؟ اینو ازكجا در آوردی؟؟؟

booooogh: من فقط 2-3 جا به نویسنده حمله كردم
دقیقا همون كاری كه مسلمانان تبحر خاصی در اون دارن....

booooogh: حمله كردن هم اگه بدون توهین و بعد از استدلال باشه بلامانعه
بله خوب برای مسلمانان كلا همه چیز مجاز هست

booooogh: حرفی كه شما میزنید یه چیزی تو مایه های اینه : عقیده نویسنده محترمه حتی اگه خلافش ثابت بشه !!!
چی میگی خودت میفهمی؟؟ چه ربطی داره؟؟؟

booooogh: نه ! فقط عقاید درست قابل پذیرش و احترام هستند و عقاید نادرست زباله هستند
عقاید درست و نادرس رو چه كسی تعیین میكنه ؟؟ احتمالا قرآن تعیین كننده عقاید درست و نادرست هست درسته؟؟؟

booooogh: من هم به شخصیت نویسنده توهین نكردم . فقط گفتم این عقاید ناشی از جهل و بی سوادیه
از كجا میدونید كه عقاید خودتون ناشی از جهل و بی سوادی نسیت ؟؟؟
در كل مرجع این عقاید درست و نادرس چی هست اگه ممكنه ذكر كنید...

booooogh: از كی تا حالا استدلال كردن و تحلیل تخصصی استدلالات دیگران "نخ نما" شده
عجب
چقدر تخصصی بود واقعا فیضبردیم ازاین تخصص

booooogh: - متن رو رو دوباره بخونید دوباره متوجه میشید .
خوندم ولی جایی ازاستدلال تخصصی چیزی ندیدم
شما فقطآیات رو كنار هم چیدین و بعد سوال پرسیدین اینا چه ربطی به فاصله ماه و ستارگان داره ؟؟؟
شاید به نظر خودتون خیلی تخصصی موضوع رو شكافتین ولی من كه چیزی از استدلال ندیدم اگه میشه واضح تر توضیح بفرمایید

booooogh: - استفاده از عبارت "مضحك" بدون ارائه استدلال چه معنی داره ؟ اینكه خورشید و ماه و ستارگان در آسمان قرار داده شده مضحكه ؟ تناقض علمیش كجاست ؟ مثلاَ علم ثابت كرده خورشید و ماه و ستارگان تو آسمون نیستن ؟ یا .... چی ؟ كجای این قضیه متناقضه و مضحكه ؟!!!
شما اول بگو آسمان كجاست تا بعد باهات بحث كنم
پایین ترین آسمان دقیقا كجاست كه ستارگان اونجا قرار دارن ؟؟؟
مثلا ستاره ای كه در فاصله 1 میلیارد سال نوری از زمین قرار داره و ستاره ای كه در 10 میلیارد سال نوری قرار داره هر 2 تا در پایین ترین آسمان قرار میگیرند؟؟؟توضیح بفرمایید
حتما پایین ترین آسمان رو توضیح دهید تا ما نیز به علممان افزوده شود

booooogh: شما ریاضی خوندی كه یه همچین نتیجه گیری دقیقی حاصل شد ؟ دقیقاَ چون قرآن مشخص نكرده كه خورشید و ماه در كدوم آسمون هستن پس این نتیجه گیری روی هواست . ما داریم دنبال تناقض میگردیم و با "احتمال دادن" نمیشه چیزی رو متناقض دونست ! انگار كه من بگم فلانی رفت تو مغازه ، مغازه هم كه سیگار توش هست ، پس فلانی سیگاریه !!!
اولا این چه مثالیه میزنی؟ اصلا چه ربطی به موضوع داره ؟؟؟ نسبت و تشابه آن را بگید ببینیم چه ربطی داشت این مثال كه زدید
واقعا نفهمیدی؟ خوب قرآن گفته ماه و خورشیید در آسمان قرار دارند؟درسته؟؟؟؟طبق گفته خود قرآن 7 طبقه آسمان داریم خوب ماه و خورشید در كجا قرار میگیره؟؟/ در یكی از این 7 طبقه درسته؟
ستارگان كجا قرار دارن ؟در پایین ترین آسمان درسته؟؟؟
خوب چه نتیجه ای میگیری ؟؟؟ماه و خورشید می تونند از طبقه 1 تا 7 قرار بگیرند درسته؟
دیگه اگه نتونی اینو استدلال كنی واقعا بهت شك میكنم...

چه جوریه از عبارت ستون آسمان به جاذبه زمین پی میبرین(كه واقعا نمیدونم جه ربطی داره)
اما از آیات به این واضحی نمیتونی نتیجه بگیری كه فاصله ماه و خورشید از ستارگان بیشتره؟
یكم فكر كن!!! booooogh: از كجا معلوم منظور قرآن از جایگاه خورشید و ماه همون طبقه زیرین نبوده ؟
خوب بوق عزیز منم همین رو میگم دیگه اصلا شما فرض كن قرآن منظورش این بوده كه ماه و خورشید در همون طبقه زیرین قرار دارن... خب ستارگان هم كه در این طبقه قرار دارن ؟؟
یعنی ماه كه اینقدر به زمین نزدیكه و ستارگان با اون فواصل میلیارد سال نوری هر 2 در طبقه زیرین قرار میگیرن؟؟؟

در ضمن شما این طبقه زیرین رو هم واسه ما تفسیر كنید تا ببینیم منظور قرآن از پایین ترین آسمان چیه!!!!!!

booooogh: من فكر نكردم ، یقین دارم این مطالب بی پایه با سه چهار خط تحلیل از اعتبار میافته .
فعلا كه تحلیلی ندیدیم
شما فقط یه سوال مطرح كردی ؟؟ یعنی با طرح این سوال تحلیل شما كامل شده

تحلیل شما رو میارم :
"حال برای روشن شدن موضوع بهتر است نگاهی دوباره به آیات بیاندازیم :

أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا(نوح/15) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را طبقه طبقه آفريده.
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/16) و ماه را در آنها روشنائي و خورشيد را چراغي فروزان قرار داده است .
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان پائین(دنیا) را با ستارگان آراسته کردیم.

سوال اینجاست كه از این آیات چگونه میتوان چنین برداشتی كرد كه قرآن گفته فاصله خورشید و ماه از ما ، بیشتر از فاصله ستارگان از ماست ؟؟؟
با رد شدن "صغری" استدلال رد میشود و احتیاجی به بررسی "كبری"ی آن نیست ."

این بود كل تحلیل تخصصی شما ؟؟؟؟؟
     
  ویرایش شده توسط: s_z_annul   
مرد

 
reza0699: لطفا همان طور كه در وب سرچ كردید ، دوباره سرچ كنید تا پاسخ های دقیق به تمام این پرسش ها را بیابید.
از طرفی این نویسنده چه رتبه علمی دارد كه اینگونه نظر می دهد؟؟؟؟؟؟؟
پرسیدن رتبه ی علمی نمیخواد مگه تیزهوشان هستش
ادم چرا براش پیش میاد و باید پاسخ داده بشه افتاد؟

reza0699: بله درست می فرمایید ولی هنوز خیلی ادم ها هستند كه سال های سال در مورد قران تحقیق و مطالعه كردن و بعد یك تفسیر قران می نویسند یا نظر در مورد ان می دهند باز هم بعد از انها كسانی می ایند و باز مطالعه میكنند و به نتایج جدیدتری میرسند در همان راستا.
حالا این نویسنده و یا خود شما چند بار قران را خوانده اید و چقدر در مورد ان تحقیق و تفكر كرده اید.
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 8 از 30:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  29  30  پسین » 
مذهب
مذهب

20 تناقض علمی در قرآن

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA