ارسالها: 376
#11
Posted: 12 Jun 2011 12:19
توی قرآن محمد آخرین فرستاده خدا و اسلام آخرین دین و با فرستاند اینها حجت خدا بر بندگانش تمام میشه خوب شاید نزدیك به 4 تا 5 هزار سال از عمر بشر روی كره خاكی میگذشت و با وجود این همه پیامبر و این همه نشانه و راهنمایی باز بنده ها به كفر و شرك و گمراهی می رفتن پس باید حجت آخر بر این بنده های نا سپاس تمام بشه .
خوب خدا هم بر اونها حجت رو تمام كرد و وعده غذاب به كسانی دد كه با این همه مستندات رودر رو می ایستن .
خیلی ها هم با مسلمونها به جنگ و دشمنی بلند شندن پس خدا مسلمونها رو بر اون داشت كه با اونها به مبارزه بپردازن ودشمنان خدا رو نابود كنن .
بسیار سفر باید تا پخته شود ... خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی ... هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
ارسالها: 1079
#12
Posted: 12 Jun 2011 12:51
عجبا روز از نو روزی از نو
ما میگیم خب شما ادعا دارید این کتاب کامل هستش خب این گوی و این میدان حالا بیاین این تناقضات و بی ادبی های الله رو بررسی کنید مگه حرف بدی زدیم که هی میگید قران رو نقد نکنید ؟
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 1079
#15
Posted: 27 Jun 2011 11:21
hati: بهتره تو معانی ایه هاتون یه ذره مطالعه ی بیشتری بكنین اكثرشونو غلط ترجمه كردن یا غلط ترجمه میكنین
این حرفای شما فقط فریب اذهان عمومیه وگر نه این ترجمه های شما از پایه اشتباهه
فقط اومدی پست بزنی دیگه
خودت هم میدونی داری چی میگی ؟؟
خب ما هم از ادم های معرفو معنی گذاشتیم مثل قمشه ای و دارودستش.
اگه اونا رو قبول نداری دیگه مشکل از ما نیست.
danteh: نخیر نگفته تفسیر نكنید گفته درست تقسیر كنید
اون ایه ای كه این رو گفته بگو
گفته من ایاتی مبین و اشکار هستم .
حالا شما یه ایه نشون بده که نوشته باشه تفسیرم کنید؟
danteh: می دونید چیه اشكال ما اینه كه چشم بسته حرف می زنیم چشم هاتون رو باز كنید و تعصب رو بذارید كنار
در تمام دین هابرای ستمگران مجازاتی هست
ما که چشمهامون بازه تعصب هم نداریم.
مجازات رو برای ستمگران قانون مشخص میکنه این یک.
دوما باید بدونیم مجرمی که اسلام مجازاتش میکنه جرمش چیست این مهمه ؟
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 2470
#19
Posted: 20 Sep 2011 18:32
مراحل واجب شدن جهاد در اسلام و جنایتهای محمد ابن عبدالله در اواخر عمرش:
شاید حرف گزافه ای نباشد اگر بگوییم دین اسلام در بسیاری جهات بر مبنای قتل و ترور بنا نهاده شده است، این دین گرچه آیاتی دال بر آزاد بودن انسان در گزینش دین دارد، اما این آیه زمانی بیان شدهاند که محمد هنوز در موضع ضعف بود، پس از جنگ بدر هیچ آیهای در قرآن که حاکی از ترحم باشد به چشم نمیخورد.
دستور به کشتن مخالف یا همان جهاد در قرآن مرحله به مرحله شدیدتر شده است.
در آغاز و زمانیکه محمد و یارانش در ضعف بودند، در قرآن بیان شده که مسلمانان باید از مشرکین دروی کنند:
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (حجر/94) پس آنچه به تو دستور داده شده آشكار كن و از مشركان روی گردان(دوری کن).
در مرحلهی بعد، قرآن میگوید که با آنان مجادله کن، این مجادله با گروهی از مشرکین است که آنها را اهل کتاب مینامد(یهودیان و مسیحیان):
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (عنکبوت/46) با اهل کتاب جز به بهترین شیوه مجادله نکنید مگر با کسانی از انان که ستم کردهاند و بگوئید: به آنچه که بر ما فرو فرستاده شده و بر شما فرو فرستاده شده ایمان آوردیم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما تسلیم او هستیم.
در این آیه محمد به طور آشکاری در مورد مسیحیان و یهودیان نرمی از خود نشان میدهد و بدون اینکه از خدایش، الله، نامی ببرد تنها میگوید که "خدای ما و خدای شما یکی است".
پس از این مرحله او و یارانش به مدینه مهاجرت مینماید، آنان در این شهر با سختی معیشتی زیادی دست به گریبان بودند، تا اینکه محمد هوس حمله به کاروان بازرگانی که از سفر شام برمیگشتند را نمود، این کاروان متعلق به مکیان بود و تقریبا تمام اهل مکه در آن به نوعی سهیم بودند، مسلمانان در این جنگ پیروز شدند و پس از آن بود که احکام جهاد را در قرآن مشاده مینمائیم.
محمد در این مرحله که در واقع مرحلهی سوم از تغییر خوی اوست، آیات جهاد را بیان مینماید:
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (حج/39) به كسانى كه با آنان جنگیدیدهاند، اجازه داده شده است(که بجنگند)، زیرا ستمدیده هستند، و همانا الله بر يارى ایشان تواناست.
اما با توجه به طعم پیروزی که مسلمانان چشیدند و در جنگ بدر عنایم زیادی را به دست آوردند، محمد جهاد را واجب دانست، اما در این مرحله شرطی را گذاشته بود و آن اینکه این جنگ در ماههای حرام نباشد، در این مرحله دستور صریح بر کشتن هر مشرکی را داده است و استثنائی هم وجود ندارد:
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (توبه/5) پس هنگامیکه ماههاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و محاصره کنید و به كمين آنان بنشينيد در هر مکانی که قابل کمین کردن است پس اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات پرداختند راه را بر آنها رها کنید، زيرا الله آمرزنده مهربان است.
اما در مرحلهی آخر آن شرط استثنا بودن ماههای حرام را هم در مورد جنگ برداشته شده است و به صورت مطلق بیان مینماید که در راه دالله باید جنگید. بنابراین دستور به جهاد از ارکان اسلام میباشد و کسی که به جنگیدن با کافران اعتقاد نداشته باشد، در واقع دستور صریح قرآن و محمد که همان دستور اسلام است را زیر پا گذاشته است:
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره/244) و در راه الله بجنگید و بدانيد كه الله شنواى داناست.
این مرحله همراه با تثبیت اسلام در جزیرهالعرب میباشد، البته او استثناهائی هم در نظر گرفته است و آن گرفتن جزیه از کسانی است که از آنان با عنوان مشرکین اهل کتاب یاد مینماید:
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ" (توبه/29 ) و کسانیکه از اهل كتابى(یهودیان و مسیحیان) كه به الله و روز آخرت ايمان ندارند و حرام داشتهی الله و فرستادهاش را حرام نمىگيرند و دين حق(اسلام) نمىورزند، (با آنها ) بجنگید تا به دست خويش و با حقارت جزيه بپردازند.
البته قرآن از این گروه با عنوان "شر البریه"(بدترین آفریده شدهگان) یاد مینماید:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُوْلَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (بینه/6) همانا کسانی از اهل کتاب(یهودیان و مسیحیان) و مشرکان که(به اسلام) کافر شدند در آتش جهنم جاویدان هستند و قطعا ایشان بدترین آفریده شدهگان هستند.
در احادیث معتبر اسلامی هم به این امر اشاره شده و بیان گردیده است که هدف نهائی اسلام، ایمان آوردن انسانها به هر قیمتی است، حتی جنگ:
در صحیح بخاری کتاب جهاد، بابی وجود دارد با عنوان: نصرت بالرعب مسيرة شهر " یاری شدهام با ترور مسیر یک ماه را.
واژهی "رعب" در عربی به معنی ترسی است که در هنگام دیدن مرگ به انسان دست میدهد و تقریبا معادل ترور میباشد، او خود اعتراف دارد که همواره این ترور بوده است که به یاری او شتافته به طوری که در پیشاپیش او به اندازهی مسیر راهپیمائی یک ماه جلو است، یعنی اگر او به قصد جائی حرکت میکرد تمام مردم غیر مسلمان تا مسیر یک ماه از او وحشت دارند.
مضمون چنین سخنی از محمد در منابع شیعه هم وجود دارد:
مجمع البیان(از منابع شیعه) در تفسیر آیهی "وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ" همین مضوم را میگوید:
نصرت بالرعب فهو یصیر امامی مسیرة شهر، با ترور یاری شدهام و او جلو من مسیر یک ماه در حرکت است.
مجلسی شیعه در بحار الانوار جلد 16 صفحهی 116 میگوید:
قال الرسول: أما والذي نفس محمد بيده لقد جئتكم بالذبح . فرستادهی الله گفت: سوگند که کسی که جانم در دستش است، یقینا من پیش شما به(وسیلهی) سربریدن آمدم.
در یکی از معتبرترین کتب اهل سنت "مسند احمد ابن حنبل جلد 2 صفحهی 218" هم چنین مضمونی وجود دارد.
در صحیح بخاری که معتبرترین کتاب جهان اسلام است حدیثی وجود دارد که در آن به صراحت بر ستم اسلام و زورگوئی این دین در مجبور کردن مردم به پذیرش اسلام سخن میگوید:
خير الناس للناس تأتون بهم في السلاسل في أعناقهم حتى يدخلوا في الإسلام (صحیح بخاری/جلد4/ص 1660) بهترین مردم برای مردم کسی است که با زنجیرهائی نزد آنان برود و بر گردنشان بیندازد تا اینکه وارد اسلام شوند.
در سیرهی ابن هشام جلد 6 به روشنی سخن از چندین تروری شده است که به دست یاران محمد صورت گرفته است، منجمله:
1- دونیم کردن "ام قرفه".
2- کشتن "عصماء بنت مروان" در حالیکه بچهاش را شیر میداد، مسلمین جگرش را درآوردند.
3- ترور "ابی عفک"، پیرمردی 120 ساله.
4- کشتن "شیبینه" به جرم یهودی بودن، زیرا محمد دستور داده بود هر یهودی را یافتید بکشید.
5- کشتن "کعب ابن اشرف" جلو عروسش و بردن سر او نزد محمد.
6- پنج تکه کردن "ابی رافع بن عبدالله" یهودی جلو همسرش.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#20
Posted: 20 Sep 2011 18:54
مسئولیت جنایتهائی که با نام اسلام صورت میگیرد بر عهدهی کیست و چه کسی باید عذرخواهی کند؟
قرن گذشته نشان داد که همواره خشونت از جانب عقایدی توتالیتر تمامیت خواهی صورت میگیرد که ادعا دارند حقیقت مطلق نزد آنان است؛ این ایدئولوژیها اعتقادات با استفاده از قدرت اعتقادات خویش را بر دیگران تحمیل مینمایند.
هنگامیکه به سیستمهای حکومتی اسلام، کمونیسم و نظایر آن نگاه میکنیم، متوجه جوهریهی مشترکی میان اینها میگردیم و آن تکیه بر فردی مستبد و سرکوبگر برگزیده شده در چارچوب همان ایدئولوژی است که در رأس قدرت قرار دارد و سعی دارد خود را رهنمای بی چون و چرا ملت بداند؛ تحقیر، تهدید و حذف مخالف از ویژگیهای مشترک آنان برای تحمیل عقیده میباشد.
اما آنچه که از این اقدامات دردآورتر است، سکوتی است که برخی از این مکاتب ایدئولوژیک از اقدامات پیروان خویش میکنند، قطع به یقین این سکوت نتیجهای جز اقدامات آیندهی پیروان آنها در چارچوب جوهریهی ذاتی این اعتقادات را در پی نخواهد داشت.
اگر پیروان کمونیسم با نام این ایدئولوژی دست به جنایت زدند، یقینا این اقدامات متوجه عقیده و مکتبی خواهد بود که پشت آن قرار دارد و پرسیده میشود: چرا از دورنش چنین کارهائی سر میزند؟ اگر از جانب پیروان کلیسا هم صورت گیرد باز این اقدامات متوجه پاپها و کشیشان خواهد بود؛ آنان هرگز نه میتوانند و نه اجازه دارند که از زیر بار این اقدامات شانه خالی کنند.
در وقتی که مردم جهان شاهد پوزشخواهی کلیسا به خاطر اقداماتی که با نام این دین صورت گرفت، هستند و همچنین شاهد فروپاشی ایدئولوژیهای تمامیتخواهی مانند فاشیسم، نازیسم و کمونیسم در جهان بودیم، یک عقیده همچنان از حمل بار مسئولیت شانه خالی میکند، اسلام.
در زمانیکه سوهارتو در اندونزی، عمر البشیر در سودان، ترکان عثمانی در ترکیه و کمی قدیمتر شاهان صفوی در ایران ملیونها نفر از مخالفین خویش را به کام مرگ دادند و در حالی که دولتهای اسلامگرای ایران و عربستان سعودی با نام دین، مردم خویش را به دو دستهی مسلمان معتقد و غیر مسلمان تقسیم کردهاند، آیا وقت آن نرسیده است که روحانیت اسلام به خاطر این اقدامات، از بشریت عذر خواهی کند؟
آیا روحانیت شیعه میتواند همچنان جنایات خمینی را مقدس جلوه دهد؟ چه کسی مسئولیت تجاوزجنسی به زندانیان سیاسی از سوی پیروان و مؤمنان به این دین را در ایران باید به عهده بگیرد؟ آیا نگاه عقیدتی به بهائیان ایران در همین راستا نیست؟
و در حالت کلی؛ آیا اسلام میتواند مسئولیت را از خود سلب نماید؟
چگونه است که جنایتهای مسیحیان، کومنیستها، فاشیستها و نازیها نتیجهی نگاه ایدئولوژیک به مسائل جهانی است، اما اقدامات اسلامیون، خودسرانه و فردی قلمداد میشود؟!
این امر نه تنها وظیفهای را از دوش روحانیت اسلام بر نمیدارد، بلکه هر اندازه این سکوت طولانیتر گردد، به همان اندازه جنایت اسلامگرایاتن بیشتر و شرمساری برای این دین سنگینتر خواهد بود؛ آیا وقت آن نرسیده است که مراجع اسلام و مفتیهای این دین کمی در خود شک کنند و اقدامات پیروان دین خویش را خودسرانه ندانند؟
چه کسی مسئولیت بدنامی مسلمانان در جهان را دارد؟
آیا نباید در خود، اعتقادات خود و کتاب مقدس خویش شک کرد که شاید ریشه در آنجاست:
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه/111) همانا الله جان و مال مؤمنان را را خریده است به خاطر اینکه بهشت براى آنان باشد، همان كسانى كه در راه الله مىجنگند و مىكشند و كشته مىشوند، وعدهی حقى که در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست(الله)؛ و چه كسى از الله به وعدهی خويش وفادارتر است؟ پس به اين خرید و فروشی كه با او كردهايد شادمان گردید و اين همان پیروزی بزرگ است.
آیا در اینجا ترویج خشونتی به مانند فاشیستها را نمیبینیم؟
آیا مسبب اصلی کسی است که خود را میکشد تا مخالف به اصطلاح کافر کشته شود یا عقیدهای که چنین وعدههای را به پیروان خویش میدهد؟
آیا آن کسی که خود را استشهادی مینامد، بمبی بر کمر بسته خود را و دیگران را نابود مینماید را باید مقصر دانست یا آیاتی که چنین مجوزی به او و امثال او میدهد؟:
وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (نساء/66) و اگر بر آنان نوشته بودیم(دستور داده بودیم) كه همدیگر را بکشید، يا از خانههاى خود به بیرون شوید، به غیر از اندکی از ايشان آن را انجام نمیدادند؛ و اگر آنان آنچه را بدان اندرز شدند به كار مىبستند یقینا براي آنان بهتر و در استواری گامشان مؤثرتر بود.
در این آیه به طور آشکار میگوید که کشتن همدیگر از فضایل الهی است، آیا رفتار بنلادنها، ملاعمرها و خمینیها را نباید از این دستورات و پندها دانست؟
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!