انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 21 از 47:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  46  47  پسین »

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


مرد

 
ametis: ما هم قایل نیستیم امام خودش قدرت خاصی داره بلکه میگیم خدا هر گاه مصلحت بداند به امام قدرت خاص میبخشد
بابا جون ، منظورت از ما خود شمائی یا مراجعتون رو هم حساب میکنی؟
اگه منظورت خودتی خدا خیرت بده و شما از دیدگاه تشیع کافری!
اگه منظورت بزرگان شیعه هست که اونها عقیده دارند امام رضا قبل از تولد شما میدونه شما کی میری زیارتش و چه حاجتی ازش داری!

ametis: پی علی ع که در خونه شونه هم اولین مرد مسلمان میشه
این جعل است باید بگن اولین مرد مسلمان بعد علی یا در خارج از اقوام
با چه زبونی بگم ، علی اون موقع ده سالش بود پس هنوز بالغ نبود حتما میدونی فرق عقل یه بچه ۱۰ ساله با یه مرد ۳۷ ساله و بالغ یعنی چی؟!

ametis: مشابهت اسمی یوده و مسلم هم گفته ابوبکر
مشابهت اسمی؟!
اولا چرا شما نمیگی اونی که تو روایت شماست که نماز رو در قبا خونده مشابهت اسمی نداشته؟!
در ثانی ، هنوز نمیدونی که ابوبکر اسم نبود و کنیه ایشون بود که پیامبر به ایشون داد و بعد از اون علی این اسم رو باب کرد؟
     
  
مرد

 
mahmudkhm: اگه منظورت بزرگان شیعه هست که اونها عقیده دارند امام رضا قبل از تولد شما میدونه شما کی میری زیارتش و چه حاجتی ازش داری!
اتفاقا شما در اشتباهی اکه دوست داری اینو از سیستانی استقتا کن سایتش جواب میده

mahmudkhm: با چه زبونی بگم ، علی اون موقع ده سالش بود پس هنوز بالغ نبود حتما میدونی فرق عقل یه بچه ۱۰ ساله با یه مرد ۳۷ ساله و بالغ یعنی چی؟!
مگه عقل به سنه ...بلوغ جسمی فرق داره با بلوغ عقلی تو اون جلسه پیامبر القابی به حضرت دادن و ایشون رو وصی خودشون معرفی کردن یعنی پیامبر نمیفهمیده علی ع ۱۰ سالشه

mahmudkhm: در ثانی ، هنوز نمیدونی که ابوبکر اسم نبود و کنیه ایشون بود که پیامبر به ایشون داد و بعد از اون علی این اسم رو باب کرد؟
اقا
من از صحیح بخاری نقل کردم که ابوبکر جزو اولین مهاجر بوده و وقتی حضرت رسیدن به مدینه به استقبالشون رفت
همش رو نگاه کن از ۳ منبع است و بهترش صحیح مسلم

طبق روایت بخاری و دیگران، ابوبکر جزء اولین گروه از مهاجرین بوده و قبل از پیامبر صلی الله علیه و سلم وارد مدینه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرین شرکت می کرد.(5)
معروف است که ابوبکر در مدینه به استقبال پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و این بدان معناست که ابوبکر همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نبوده است.۴


(4): صحیح بخاری 6: 42 _ تاریخ ابن الاثیر 3: 199 _ البدایة و النهایة 8: 96 _ الاغانی 16: 90

(5): صحیح بخاری 1: 128 _ کتاب الاذان 4: 240 _ کتاب الاحکام باب اسقضاء الموالی و استعمالهم _ سنن البیهقی 3: 89 _ فتح الباری 13: 179 و 7: 261 و 307rl]

تقصیر خودتونه مسلم حدیث اورده که ابوبکر نمیتونسته با حضرت تو غار باشه ما که میگیم شاید هم بوده ولی بعد با اعمالش از دین برگشته که ابات قرانی اون رو قبلا اوردم
پیامبر از اخرین مهجران بودن و بعد ایشون علی همراه زهرا س و عده ای رفتن
Signature
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
     
  
مرد

 
ametis: اتفاقا شما در اشتباهی اکه دوست داری اینو از سیستانی استقتا کن سایتش جواب میده
من دارم روایات امام معصوم شما رو میارم و شما میگی از سیستانی بپرس؟!
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين زمينه مي‌فرمايد: «خداوند علمي دارد كه جز خودش نمي‌داند و علمي دارد كه فرشتگان و پيامبران را از آن آگاه ساخته، آنچه را به فرشتگان و پيامبران و رسولانش داده، ما مي‌دانيم».(بحار الانوار، علامه مجلسي، بيروت، دار الفكر، ج 26، ص 160.)


خداوند بالفعل از تمامي اسرار عالم باخبر است ولي انبياء و اولياء ممكن است بالفعل بسياري از اسرار غيب را نمي‌دانند، اما هنگامي كه اراده كنند خداوند به آنها تعليم مي‌دهد امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «اذا اراد الامام ان يعلم شيئاً اعلمه الله بذلك»(اصول كافي، كليني، دار الاسوه، چ 1، 1376، قم، ج 1، ص 284. )

«هنگامي كه امام اراده مي‌كند چيزي را بداند خداوند به او تعليم مي‌دهد»(ر.ك: تفسير نمونه، حضرت آيت الله مكارم شيرازي، ج 25، ص 142 ـ 151، ج 5، ص 245، ج 7، ص 46.)(اصول كافي، كليني، دار الاسوه، چ 1، 1376، قم، ج 1، ص 284. )

ببین ! داره میگه وقتی امام اراده کنه که بدونه خداوند بهش میگه یعنی دست خداوند هم نیست بلکه به اراده امامه!
این شخص مرجع تقلید بسیاری از شیعیانه ، یعنی کسانی از شیعیان که مرجعشون ایشونه کافرند؟!
در ضمن کتاب کافی از معتبر ترین کتب شماست و من از کتاب کوچکی نیاوردم لطفا این روایات رو بررسی کن و جواب بده!

ametis: بلوغ جسمی فرق داره با بلوغ عقلی
گفتن فرق داره اما نه برای بچه ۱۰ ساله با یه مرد بالغ!( البته میتونی دلیل بیاری که عیسی تو گهواره حرف زد پس اندازه یه مرد بزرگ میفهمیده)

ametis: اقا
من از صحیح بخاری نقل کردم که ابوبکر جزو اولین مهاجر بوده و وقتی حضرت رسیدن به مدینه به استقبالشون رفت
همش رو نگاه کن از ۳ منبع است و بهترش صحیح مسلم
در مورد اینکه ابوبکر یار غار رسول هستند جزء عقاید مشترک بین اهل تسنن و اهل تشیع هست و دلایل آن آنقدر زیاد است که کسی را قادر به انکار ان نیست فقط شما اشاره ای بکنید تا دلایل گفته شود

وقتی در برابر شیعه از کتب خودشان به دلایل زیاد استناد میشود و میبینند که چاره ای ندارند بجز قبول کردن ان می گویند باشه ما قبول داریم اما در اینکه ایشان همراه رسول بوده اند فضیلتی نیست

اما وقتها هم می بینند که بودن فضیلت برای ابوبکر در آیه غیر قابل انکار است می گویند نه اصلا ایشان نبوده اند
بهرحال دین شیعه است و تناقضات

اما در مورد دو حدیثی که آوردید
دو نکته وجود دارد

1- موضع قبا
2- داخل مسجد قبا

در آنجای که اسم ابوبکر است گفته شده داخل مسجد قبا و در حدیثی که موضع قبا آمده اسمی از ابوبکر نیست
و همچنانکه می دانیم مسجد قبا توسط رسول خدا بنا یافتند یعنی بعد از انکه رسول خدا به مدینه رسیدند اولین مسجد را به اسم مسجد قبا درست کردند
پس این دو روایت در دو حادثه جداگانه بیان شده!

ametis: تقصیر خودتونه مسلم حدیث اورده که ابوبکر نمیتونسته با حضرت تو غار باشه ما که میگیم شاید هم بوده ولی بعد با اعمالش از دین برگشته که ابات قرانی اون رو قبلا اوردم
اصلا بحث با شما فایده نداره!
بابا جون اولا کتاب صحیح مسلم وحی ملزم نیست و همه روایتهای اون صحیح نیس و در ثانی بارها تو پستهام گفتم تو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری برای هر روایت ذکر شده صحیح یا ضعیف ، چیزی که در روایات تشیع و اکثر کتب تشیع ازش اثری نیست!

ametis: پیامبر از اخرین مهجران بودن
اگه تقصیر ماست و خودمون میگیم ابوبکر نبوده پس حتما گفتیم کی در اون واقعه بسیار مهم با پیامبر بوده، شما لطف کن بگو چه کسی با پیامبر بود ، باز خوبه که حسن و حسین بالغ نبودند وگرنه علی که نمیتونستید بگید همراه پیامبر بود میگفتید حسنین با ایشون بودند!
     
  
مرد

 
mahmudkhm: من دارم روایات امام معصوم شما رو میارم و شما میگی از سیستانی بپرس؟!
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين زمينه مي‌فرمايد: «خداوند علمي دارد كه جز خودش نمي‌داند و علمي دارد كه فرشتگان و پيامبران را از آن آگاه ساخته، آنچه را به فرشتگان و پيامبران و رسولانش داده، ما مي‌دانيم».(بحار الانوار، علامه مجلسي، بيروت، دار الفكر، ج 26، ص 160.)

خوب مگه ما غیر از حرف امام زدیم . امام علمی را داره چه از غیب و چه از علوم که خدا بهش یده

چرا اذیت میکنی mahmudkhm: ببین ! داره میگه وقتی امام اراده کنه که بدونه خداوند بهش میگه یعنی دست خداوند هم نیست بلکه به اراده امامه!
این شخص مرجع تقلید بسیاری از شیعیانه ، یعنی کسانی از شیعیان که مرجعشون ایشونه کافرند؟!
در ضمن کتاب کافی از معتبر ترین کتب شماست و من از کتاب کوچکی نیاوردم لطفا این روایات رو بررسی کن و جواب بده!

تو به چه حق حکم تکفیر میدی اون اقا به این معتقده دلیلش رو هم از خودش بپرس همینطوری نفعمیده و نپرسیده کافره<؟؟؟؟

دوست داری اعدامشم بکنی آقای قاضی یکطرفه

mahmudkhm: ببین ! داره میگه وقتی امام اراده کنه که بدونه خداوند بهش میگه یعنی دست خداوند هم نیست بلکه به اراده امامه!
خدا به پیامبرش اجازه معجزه وقتی میده خب اراده میکنه و معجزه میکنه ما هم میگیم این قدرت رو خدا بهش داده
از قدرت خدا خارج نیست

mahmudkhm: گفتن فرق داره اما نه برای بچه ۱۰ ساله با یه مرد بالغ!( البته میتونی دلیل بیاری که عیسی تو گهواره حرف زد پس اندازه یه مرد بزرگ میفهمیده)
میتونم ولی تو حیطه فکری ات فقط هرچی بتونی درک کنی را قبول میکنی خدا گفته یومنون بالغیب همین ها هم شاملش میشه
وقتی طباطبایی ۶ ساله قران رو و معنی و تفسیرش رو حفظه و درس میده در ۱۰ سالگی حضرت علی عاقل ترین ها بوده که به پیامبر ایمان آورده که پیرمزد های مجلس نیاوردن
بعدش پیامبر یعنی کمتر از شما میفهمیده که تو همون سن وصایت و برادری اش را به علی میده

میتونست صبر کنه بده به ابوبکر که عمرش بیشتره نمیدونم چرا نمیگیری

mahmudkhm: اما وقتها هم می بینند که بودن فضیلت برای ابوبکر در آیه غیر قابل انکار است می گویند نه اصلا ایشان نبوده اند
بهرحال دین شیعه است و تناقضات

منکه گفتم بوده ولی با غصب حق حضرت زهرا و جسارت و کارهایی که کرد و تفصیلا شرح رفت مورد لعن خدا واقع شد حوصله دوباره گفتنش رو هم ندارم برو قبل دوباره بخون گرچه فایده نداره

من از مشرق میگم تو از مغرب نمیدونم فارسی من بده یا شما

mahmudkhm: صلا بحث با شما فایده نداره!
بابا جون اولا کتاب صحیح مسلم وحی ملزم نیست و همه روایتهای اون صحیح نیس و در ثانی بارها تو پستهام گفتم تو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری برای هر روایت ذکر شده صحیح یا ضعیف ، چیزی که در روایات تشیع و اکثر کتب تشیع ازش اثری نیست!
منکه از اول گفتم این قدر پست نده و انگشتای خودتو خسته نکن تو به هیچ چی معتقد نیستی ولی میگی معتقدی

صدبار قران اوردم در جواب حدیث اوردی جدیث اوردم گفتی عربیش بار عربیش رو اوردم گفتی رواه باز رواه اوردم گفتی ضعیفه از مسلم اوردم گفتی وحی منزل نیست ولی شما که از کتب ما میاری وحی منزله

مسلم از بزرگترین کتب شماست

جالبه از اون حدیث میارم میگی وحی منزل نیست ولی شما از هر کتاب شیعه که حدیث بیاری وحی منزله

عجب مرد هنرمندی


آقا ما یاسین رو از بر شدیم خواهش میکنم تو هم که فهمیدی بحث فایده نداره بحث نکن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mahmudkhm: اصلا بحث با شما فایده نداره!
بابا جون اولا کتاب صحیح مسلم وحی ملزم نیست و همه روایتهای اون صحیح نیس و در ثانی بارها تو پستهام گفتم تو کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری برای هر روایت ذکر شده صحیح یا ضعیف ، چیزی که در روایات تشیع و اکثر کتب تشیع ازش اثری نیست!
حالا که گیر کردی کتاب مسلم که همه اهل سنت بعد قران صحیح ترین کتب میدونن میفرمایید وحی منزل نیست

شکست هایت پیاپی شد

گفتی دانشمند قبل از اسلام ندارید که برات اوردم و ساکت شدین
از غیرت شیعه گفتم جوابت پر از اشتباه تاریخی بود و نمیدونستی جنگ شش روزه چی هست
از یار غار پیغمبر گفتم که در غار نبوده گفتی صحیح مسلم وحی منزل نیست
ولی کتاب درجه پنج و شش ما هم هر چی توشه میاری و میگی باید قبول کنید
از بدعت و کفر عمر گفتم از اسناد قران و تاریخ هیچ نگفتی و فقط از خودتون حرف زدید
از ازار حضرت زهرا و اینکه هر کس او را بیازارد جایش در اتش است و بازهم بی جواب گذاشتین و پریدین شاخه دیگه
ما از جنایات عمر گفتیم شما با اینکه امام زمان رو قبول ندارید گفتید مهدی هم وقتی بیاد ادم میکشه ولی هنوز نکشته


اولش بهت گفتم بگو چی رو قبول داری یک کلام میگفتی فقط خودم رو و راحتمون میکردی

بیچاره ائمه ما هم با اباءو اجداد شما درگیر بودن چی کشیدن واقعا مظلومند

والسلام

ما که دیگه جوابت رو نمیدیم تا ببینیم خدا چی میخواد
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
توجه!این پست مربوط به تاپیک مبارزه با خرافات است و بدلیل امکان حذف شدن در این تاپیک رو نوشت میشود!
mohan1978: پیامبر برای خودش شفاعت نخواسته منم همسن رو گفتم که پسامبر نیاز به شفیع نداره

اینکه به حق حضرت علی از خدا بخواد گنه کاران را ببخشد بحث دیگری است
ایها الناس توسل و شفاعت چیه؟!
آیا اینجا پیامبر برای آمرزیده شدن گنه کاران توسط خدا به علی متوسل نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علی
کجاش این یه بحث دیگه هست؟!
این مطلب اینو میرسونه که پیامبر اگه خودش مستقیم از خدا بخواد خداوند قبول نمیکنه برای همین داره علی رو واسطه قرار میده تا خداوند قبول کنه!

mohan1978: عظمت حضرت علی را میرسونه
منم همینو میگم ، این روایت داره عظمت علی رو نسبت به پیامبر نشون میده ، دقیا نشون میده علی از پیامبر نزد خدا با عظمت تره!

mohan1978: وقتی گدایی مراجعه کرد به پیامبر وحضرت در دفعات مختلف او را سراغ فاطمه س یا علی ع میفرستادن ایا معنی اش این میشه که خود پیامبر نمیتونسته یا نمیخواسته کمک کنه به فقرا
یا پیامبر نداشته یا اینکه حساب و کتاب مال پیامبر دستشون بوده ، این چیو میرسونه؟

mohan1978: این حرفها از سر بی استدلالی است

و شما را لقب ابول استدلال بهت میاد
قضاوت با خوانندگان!

mohan1978: بسکن دیگه عمری ها با عمر و علوی ها با علی دیگه حرفی هست
؟؟؟؟؟؟
     
  
مرد

 
دشمنی و عداوت شدید عایشه با اهل بیت علیهم السلام

برای اطلاع از شدت زیاد دشمنی و عداوت عایشه با اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا با مولا علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها در این بخش نمونه هایی را از کتب اهل سنت بیان می کنیم.


فریاد عایشه بر سر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله !

احمد در مسندش از قول نعمان بن بشیر نقل می کند: روزی ابوبکر از پیغمبر خدا اجازه ملاقات خواست و در همان حال صدای عایشه را از اطاق پیغمبر شنید که فریاد می زد: به خدا سوگند, من خوب می دانم که علی را به مراتب بیش از من و پدرم دوست داری !

جنگ افروزی عایشه علیه مولا علی علیه السلام

به اتفاق مورخین عایشه از کسانی بود که شعله جنگ جمل را روشن کرد. و در آن جنگ همراه با طلحه و زبیر شرکت داشت. مولا علی علیه السلام قبل از شروع جنگ آنها را نصیحت کردند تا از تصمیم خود دست بردارند. ولی عایشه در تصمیم خود محکم بود. و دشمنی خود را با علی علیه السلام به بالاترین حد رساند و اعلان جنگ علیه امام زمان خود مولا علی علیه السلام را صادر کرد. و صد ها نفر را به کشتن داد.
سوال بنده از محبین عائشه این است که اعلان جنگ علیه مولا علی علیه اسلام که تمامی مورخین در آن اتفاق کرده اند اگر نشانه دشمنی عائشه به علی علیه السلام نیست نشانه چیست ؟


شادی بی حد و حصر عایشه پس از شهادت مولا علی علیه السلام

عایشه و حفصه از قتل امیرالمومنین علی بن ابیطالب شاد شدند. و عایشه سجده شکری به جای آورد و اظهار سرور و شادی نمود و از وجد و خوشحالی این شعر را بر زبان راند:

"علی برفت و دیگر برای وی بازگشتی نیست. با درگذشت وی آنچنان در دردل خود احساس شادی و سرور نمودم که خانواده مسافر از برگشتن مسافر عزیزش احساس سرور می کند. آری با رفتن علی چشم من روشن گردید. "(1)


شعر عایشه در مدح قاتل علی علیه السلام

عایشه که این اشعار را به پایان رسانید سپس پرسید:

قاتل علی کیست؟

گفتند: مردی از قبیله مراد.

عایشه شعری خواند که مضمون آن چنین است:

"او (علی) اگر چه در موقع مرگ از ما دور بود ولی زنده باد جوانی که مژده مرگ او را به ما داد و مسررمان ساخت. "

گفتار عایشه به گوش زینب دختر ام سلمه رسید بر عایشه اعتراض کرد و گفت:

عایشه ! آیا درباره علی این چنین سخن می گوئی و خبر کشتن او را برای خود وسیله سرور می دانی؟ ا لعلی تقولین هذا ؟

عایشه به عنوان عذر خواهی گفت: من دیگر فراموش کار شده ام هروقت مطلبی را فراموش کردم تذکر دهید. (2)

بنا به نقل ابوالفرج پس از این گفتگو عایشه در پاسخ زینب شعری بدین مضمون خواند:

"در میان ما نیز معمول بود که دوستان را با القاب و اوصاف فراوان تعریف و تمجید می نمودیم در مدح آنان قصائد و اشعار می سرودیم. ولی آن دوران گذشت و آن زمان سپری شد و دیگر مدح و تعریف تو درباره آنان به صدای مگس می ماند که کوچکترین اثر و سودی ندارد. " (3)

منظور عایشه این بود که با کشته شدن علی علیه السلام دوران مدح و تعریف وی نیز سپری گردید!!!

همچنین از مسروق روایت شده که گفت: بر عایشه وارد شدم و نزد او نشستم و او برایم سخن میگفت. سپس غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن میگفتند صدا زد. غلام آمد و ایستاد. عایشه به من گفت: میدانی مسروق چرا اسم اینرا عبدالرحمن گذاشته ام؟ گفتم: خیر. گفت: بخاطر علاقه ای که به عبدالرحمن بن مجلم (قاتل حضرت علی ع) دارم. (4)


عایشه عاشق دشمنان مولا علی علیه السلام

عایشه به پسر خواهرش (اسماء) علاقه خاصی داشت. نه مانند یک خاله بلکه مانند یک مادر مهربان و پر عاطفه تا حدی که از کثرت علاقه ومحبتی که نسبت به وی داشت کنیه "ام عبدالله" مادر عبدالله را برای خود انتخاب نمود و در میان مردم نیز به این نام معروف گردیده بود. (5)

وقتی عایشه در بستر بیماری بود عبدالله بن زیبر گریه کنان بر سر بالین وی آمد. عایشه در آن لحظات به عبدالله گفت: عبدالله! بر من بسیار سخت و سنگین است که تو را دلتنگ و غمگین و در حال گریه ببینم. فرزندم! تو عزیز من و عزیزترین خویشان من هستی. عزیزم! به صراحت می گویم که بعد از رسول خدا و پدر و مادرم کسی را سراغ ندارم که به اندازه تو مورد علاقه و محبت من باشد هیچ کس نتوانسته است در دل من مانند تو برای خود جای محبت باز کند. (6)

و اما درباره دشمنی عبدالله بن زبیر همان بس که اقا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

زبیر از دوستان و طرفداران ما بود بطوری که از افراد ما خاندان بنی هاشم محسوب می گردید تا فرزند شوم و نالایقش عبدالله بزرگ شد از آن پس زبیر در صف دشمنان و مخالفان سر سخت ما قرار گرفت. (7)

دشمنی و عداوت عبدالله بن زبیر نسبت به عموم افراد خاندان بنی هاشم بود اما در میان آنان با علی علیه السلام بیش از سایرین اظهار عداوت و دشمنی می کرد. گاهی این دشمنی را به صورت فحاشی و ناسزاگوئی به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام ابراز می نمود. (8)

دلایل عداوت عبدالله بن زبیر با اهل بیت علیهم السلام و همچنین علاقه بین عایشه و عبدالله بن زبیر بسیار است که ما به همین مقدار اکتفا میکنیم.


رضایت عایشه به لعن و سب مولا علی علیه السلام

معاویه در سال ۴۰ هجری بر تخت سلطنت نشست. و با توجه به دشمنی وی با مولا علی علیه السلام امر کرد که تمامی مسلمین مولا علی علیه السلام را در بالای منبر ها لعن و نفرین کنند. با وجود اینکه این بدعت در میان مسلمانان گسترش پیدا کرده بود عایشه هیچگونه اعتراضی به آن نکرد وبلکه از آن راضی بود.


توهین به مولا علی علیه السلام در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

وقتی عایشه به پیش ام سلمه آمد تا او را نیز به جنگ با مولا علی علیه السلام بشوراند. ام سلمه به او چنین گفت : به ياد دارى روزى على - عليه السّلام - نزد پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمد و ما در كنار او بوديم . پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - مدتى با على - عليه السّلام - درد دل كرد و طول داد، تو خواستى به پيغمبر و على اعتراض كنى . من جلو تو را گرفتم . ولى تو اعتنا نكردى ، رفتى و به هر دو اعتراض نمودى . لحظه بعد با چشم گريان برگشتى .

من پرسيدم چه شد؟ تو گفتى : وقتى رفتم ديدم دو نفر راز و نياز مى كنند. من به على - عليه السّلام - گفتم : من از ميان نُه روز يك روز دارم كه به پيغمبر برسم ، پسر ابوطالب ! نمى گذارى اين روز براى من بماند؟!

پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در حالى كه رخسار مباركش سرخ شده و خشمگين بود، رو به من كرد و فرمود: برگرد! به خدا قسم ! هر كس على - عليه السّلام - را دشمن بدارد از ايمان به خدا بيرون رفته است . تو هم با پشيمانى و خشم برگشتى ؟
عايشه گفت : بله به ياد دارم .(9)


خوشحالی عایشه پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه خویش می گوید:

پس از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و اله دیده از جهان فروپوشید, مرتب از جانب عایشه به فاطمه سلام الله علیها سخنهای نیش دار و روانکاه آورده می شد. و علی و زهرا علیهما السلام چاره ای جز صبر و شکیبائی نداشتند و اندوه دل, و شکایت رنج روان خود را جز با خدای خویش با کسی در میان نمی گذاشتند.

فاطمه سلام الله علیها فوت کرد. پس تمام زنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله غیر از عایشه برای عزاء به پیش بنی هاشم آمدند. و عایشه خود را به کسالت زد (تا بهانه ای برای نیامدن خود جور کرده باشد) و از حضور در مجلس عزای دختر پیغمبر صلی الله علیه و اله خودداری نمود.

ابن ابی الحدید معتزلی و دیگران (از اهل سنت) این گونه گفته اند:

"نقل الناس اخبارا للامام علی علیه السلام علی تنم عن سرور عایشه بموت فاطمة بنت محمد صلی الله علیه و اله"

یعنی: مردم اخباری نقل کردند برای مولا علی علیه السلام که بیان بود از خوشحالی عایشه از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها.(10)

اسناد:

(1) مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی ص ۴۳: فالقت عصاها واستقر بها النوی....کما قر عینا بالایاب المسافر. فان یک نائبا فلقد نعاه.....غلام لیس فی فیه التراب. شرح الاخبار 2/70، طبقات ابن سعد 3/27، تاریخ الطبری حوادث سال 40 و ...

(2) طبری ۷/۸۸ -- طبقات ۳/۴۰ -- مقاتل الطالبین ۴۲ -- کامل ابن اثیر ۳/۱۵۷

(3) مازال اهداء القصائد بیننا .......باسم الصدیق و کثره الالقاب.
حتی ترکت و کان قولک فیهم ......فی کل مجتمع طنین ذباب

(4) الشافی سید مرتضی ج۴ص۱۵۸ و الجمل شیخ مفید ص۸۴

(5) اغانی ۹/۱۴۲

(6) تهذیب ابن عساکر ۷/۴۰۰ - شرح نهج البلاغه ۴/۴۸۳-۴۸۲

(7) شرح نهج البلاغه ۴/۳۶۰ - تهذیب ۷/۳۶۳ - استیعاب ۳۵۳ - شرح حال ۱۵۱۸ شرح نهج البلاغه ۲/۱۶۷ ۴/۴۸۰

(8) شرح نهج البلاغه ۱/۳۵۸ - مسعودی ۵/۱۶۳-۱۶۴ - یعقوبی ۱/۷-۸

(9) المعيار والموازنة للاسكافي المعتزلي ص 27 - 29، الغدير ج 2 / 319 وج 9 / 83.

(10) شرح نهج البلاغه ۲/۴۵۷-۴۶۰ - الفرق بین الفرق ص۱۴۸ -هامش الملل و النحل ۱/۵۳ - والوافی بالوفیات ۶/۱۷ - تاریخ یعقوبی ۲/۱۲۵ - السقیفه و الخلافه عبدالفتاح عبدالمقصود المصری ۱۴ - صفین المنقری ص۱۶۳ - لسان المیزان ۸/۱۸۹ - فی ترجمه علوان طبع دار المعرفه -بیروت-العقد الفرید ابن عبد ربه ۴/۲۵۹ - تاریخ ابی الفداء ۱/۱۵۶ - انساب الشراف ۱/۵۸۶ البلاذری
     
  
مرد

 
ali_t4nh44: ali_t4nh44
فضایل عایشه الصدیقه رضی الله عنه

أم المؤمنین عایشه ل در میان زنان جهان جایگاه بزرگی دارد، و در سنت مطهر این فضیلت او برای ما توضیح داده شده است، به عنوان مثال در صحیحین از أبی موسی أشعری روایت است که گفت: پیامبرخدا ص فرمود: «از مردان افراد زیادی به کمال رسیدند، و از زنان جز مریم دختر عمران و آسیه زن فرعون کسی به کمال نرسیده است، و فضیلت و برتری عایشه بر زنان مانند فضیلت ثرید بر سایر غذاهاست».

و از عمرو بن عاص س روایت است که نزد پیامبرآمد وگفت: از میان همه مردم چه کسی را بیشتر دوست داری؟ فرمود: عائشه، گفتم: از مردان؟ فرمود: پدرش». (بخاری و مسلم).

ذهبی در توضیح این حدیث می‌گوید: پیامبر جز چیزهای پاک چیزی را دوست نمی‌داشت، پس ایشان برترین فرد این امت و برترین زن این امت را بیشتر از همه دوست داشت، و هرکسی با این دو دوست پیامبر، دشمنی ورزد سزاوار است که مورد نفرت و خشم خدا و پیامبرش باشد. (سیرأعلام النبلاء).

مردم سعی می‌کردند هدایایی که برای پیامبر می‌فرستادند را روزی بفرستند که ایشان پیش عایشه بود، بنابراین همسران پیامبر نزد أم سلمه آمدند و به اوگفتند: به پیامبر بگو: تا به مردم بگوید که: هدایای خود را هرجا که پیامبر هست به همانجا بفرستند، أم سلمه می‌گوید : وقتی پیامبر نزد من آمد این مطلب را با ایشان درمیان گذاشتم، آنگاه ایشان رویش را از من برگرداند، باز زنان پیامبر به أم سلمه گفتند: و او به پیامبر گفت، و پیامبر بازهم رویش را از أم سلمه برگرداند، باز وقتی نوبت أم سلمه شد و پیامبر آمد، أم سلمه خواسته زنان را به ایشان گفت، آنگاه پیامبر فرمود: ای أم سلمه در مورد عایشه مرا اذیت نکن، سوگند به خدا در لحاف و رختخواب هیچکدامتان جز او بر من وحی نازل نشده است.

آنگاه زنان پیامبر فاطمه را نزد پیامبر فرستادند، و فاطمه گفت: زنانت از تو می‌خواهند در مورد دختر قحافه وآنها عدالت را رعایت کنی (فاطمه قضیه را مطرح کرد)، پیامبر فرمود: «آیا کسی را دوست نداری که من دوست دارم؟ فاطمه گفت: بله، گفت: پس این را دوست بدار...»،

فاطمه می‌گوید: فاطمه وقتی این را از رسول خدا شنید نزد همسران پیامبر بازگشت، و آنها به او گفتند: تو برای ما کاری نکرده ای، نزد پیامبر برگرد و به او بگو: زنانت تو را به خدا سوگند می‌دهند که دختر أبی قحافه را با آنها برابر قرار بده، فاطمه گفت: سوگند به خدا که هیچگاه در مورد او با پیامبر سخن نمی‌گویم ...». (مسلم).

و در صحیح بخاری از هشام بن عروة و او از پدرش از عایشه ل روایت می‌کند که گفت: «پیامبر در بیماری‌اش که درآن وفات یافت می‌فرمود: فردا من کجا هستم؟ فردا من کجایم؟ منظورش عایشه بود، آنگاه همسرانش به او اجازه دادند که هرکجا می‌خواهد همان جا بماند، و پیامبر در خانه عایشه ماند تا وقتی آنجا وفات یافت، عایشه می‌گوید: در همان روزی که نوبت آمدن ایشان به خانه‌ام بود در خانه‌ام وفات یافت، و در حالی جان به جان آفرین تسلیم نمود که سرش روی سینه‌ام بود و آب دهانش با آب دهانم مخلوط شد، سپس می‌گوید: عبدالرحمن بن أبی بکر وارد شد و سواکی با خود همراه داشت که با آن سواک می‌زد، پیامبر خدا به او نگاه کرد، به او گفتم: ای عبدالرحمن این سواک را به من بده، و او سواک را به من داد و من آن را به پیامبرخدا دادم، آن را با دهانم جویدم و نرم کردم و سپس به پیامبر دادم و ایشان درحالی که برسینه‌ام تکیه زده بود سواک زد». و در روایتی آمده است: «ستایش خداوندی را سزاست که درآخرین روز زندگی‌اش آب دهان مرا با آب دهان او قاطی نمود».

عایشه ل روز جنگ جمل به قصد اصلاح بین مردم رهسپارعراق شد، اما فتنه سبئيت از همه پیشی گرفت و جنگ جمل درگرفت، عمار بن یاسر (که درآن روز درگروه علی س بود) بربالای منبرکوفه رفت و به مردی که از او شنید که به عایشه توهین می‌کرد گفت: ساکت باش ای زشت ...، سوگند به خدا او (عایشه) در دنیا و آخرت همسر پیامبراست، ولی خداوند شما را آزمایش کرده است که آیا از خدا فرمان می‌برید یا از او». (بخاری).

و صحابی بزرگوار امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب س فضل و جایگاه او را می‌دانست، روز جنگ جمل وقتی کجاوه أم المؤمنين عایشه پایین آورده شد، علی به اوگفت: چطوری مادر؟ عایشه گفت: خوبم، علی گفت: خداوند تو را ببخشد، گفت: و شما را هم. سپس علی همه آنچه برای او لازم بود از قبیل سواری و توشه و اثاثیه را برای او فراهم کرد و همه کسانی از همراهان او را که نجات یافته بودند را با او همراه کرد به جزکسانی که خود دوست داشتند بمانند، و گفت: محمد (منظورش برادر عایشه بود) آماده شو و او را برسان. روزی که عایشه رخت سفربست علی س نزد او آمد و ایستاد و مردم جمع شدند و با او خدا حافظی کردند و او با آنها خداحافظی نمود، و گفت: فرزندانم یکدیگر را سرزنش می‌کنیم که زیاده روی شده یا کوتاهی سرزده، اگرچنین چیزی شده به یکدیگرتعدی نکنید، سوگند به خدا که درگذشته بین من و علی چیزی نبوده جزآنچه بین زن و خویشاوندان شوهرش رخ می‌دهد، و با وجود این او نزد من از برگزیدگان است. آنگاه علی گفت: ای مردم سوگند به خدا او راست می‌گوید، بین من و او بیش از این چیزی نبوده است، و سوگند به خدا او در دنیا و آخرت همسرپیامبرتان است.

آنگاه علی تا چند مایل او را بدرقه نمود و خداحافظی کرد، و اینگونه فرزندانش یک روز همراه او راهپیمایی کردند، خداوند از همه راضی باد.
     
  
مرد

 
ali_t4nh44: فریاد عایشه بر سر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله !
آيا حضرت عائشه با رسول الله برخورد تندى داشته است؟
شیعه از حضرت عایشه متنفر است و بزعم خودش علت این تنفر را، همزیستی ناشایسته با رسول الله و جنگش با حضرت علی میداند، اما بهانه شیعه به این خاطر قابل قبول نیست که خود رسول الله حضرت عایشه را بسیار دوست میداشت...
و به اعتراف خود شیعه (بزبان امروزى) هر ناز او را خریدار بود! ( بله به اعتراف خود شیعه! و ثابت میکنم صبر کنید!)
و اما حضرت علی، ما هرگز نشنیدیم که ایشان یک کلمه پشت سر عایشه یا جلوی روی عایشه، حرف ناشایستی بزند، حتی وقتی ام المومنین شکست خورده در جلویش ایستاده بود ما دیدم رفتار علی را.... و رفتار علی را قبل از این و بعد از این شکست را دیدیم
وقتی امیر المومنین علی، عمار پیر و پسرش حسن را به بصره فرستاد تا مردم را از گرد عایشه پراکنده کنند، حضرت عمار بلند شد و سخنرانی کرد و گفت:
«ای مردم قسم به الله که من میدانم که عایشه در دنیا و آخرت همسر رسول الله است، اما الله دارد شما امتحان میکند که او را اطاعت میکنید یا عایشه را»
یعنی حتی در حال اختلاف، آنها هرگز نسبت به عایشه از ادب دور نشدند پس شیعه دوستی علی و حسن و عمار و رسول الله را بهانه نکند! چون او پیرو آنها نیست. شیعه در بدگویی از زن رسول الله، پیرو و مقلد کعب بن اشرف ؛شاعر یهودی مدینه؛ است که پیامبر دستور ترورش را صادر کرد و مسلمانی رفت و سر از تنش جدا کرد!
یعنی اگر حضرت رسول امروز زنده میبودند دستور میدادند سر های بدگویان به عایشه قطع شوند.
شیعه های زیدی که در کشاکش با خلفای بغداد، در طبرستان پنهان و طبرستان را مرکز قیام خود کرده بودند و بلاخره دولت هم تشکیل دادند، هرگز رفتار شیعه های امروزی را نداشتند. در جلوی یکی از این امرای زیدی شخصی به حضرت عاشه توهین کرد امیر دستور داد که او را بکشند اطرافیان گفتند: او از مخلصان بشماست او طرفداران شماست!! امیر گفت نه او با توهین به عایشه به رسول الله توهین کرده و لیاقت زنده ماندن را ندارد و بر دستور خود پای فشرد و سر مرد از تن جدا شد!
کعب بن اشرف یهودی شاعر هم برایش زنان پیامبر و زنان مومنان مهم نبود، او زن پیامبر را ناسزا میگفت چون میدانست این هجوگویی مساوی است با آزار دادن رسول الله.
اما از زمان صفوی ها ما با قومی برخورد کردیم که زن رسول را به بهانه دوستی با رسول خدا فحش میدهند و این امکان ندارد که در نیت خود صادق باشند!
حالا بیایید یک تهمت جدید شیعه را ببینید:

شیعه میگوید:
روایاتى در منابع اهل سنت وجود دارد كه ثابت مى‌كند عائشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله‌ گاهى با آن حضرت برخوردهاى شدیدى داشته است؛ به طورى كه در برخى از موارد منجر به تردید در نبوت آن حضرت ‌شده و این مطلب را با پرخاشگرى به اطلاع آن حضرت مى‌رسانده است.
این برخوردها آن قدر تند بوده است كه حتى پدرش ابوبكر را نیز عصبانى مى‌كرد ما به جهت اختصار تنها به مواردى كه علماى اهل سنت صحت آن را تأیید كرده‌‌اند اشاره مى‌كنیم:
عبد الله بن زبیر از عائشه نقل مى‌كند كه گفت: (در سفر حجة‌ الوداع) توشه من سبكتر و شترم نیز تندرو بود؛ ولى توشه صفیه سنگین‌تر و شترش نیز كندروتر بود و سبب شده بود كه كاروان آرام حركت كند، رسول خدا (ص) فرمود: توشه عائشه را بر شتر صفیه و توشه صفیه را بر شتر عائشه بار كنید، تا كاروان تندتر حركت كند. عائشه مى‌گوید: وقتى این چنین دیدم گفتم: اى واى این زن یهودى پیش پیامبر از ما عزیزتر شد؟ رسول خدا فرمود: اى ام عبد الله (كنیه عائشه) توشه تو سبك و توشه صفیه سنگین است، این سبب شده است كه كاروان به آرامى حركت كند و ما توشه او را بر شتر تو و توشه تو را بر شتر او بار كردیم.
عائشه مى‌گوید كه من گفتم: آیا تو نیستى كه خیال مى‌كنى كه پیامبر خدا هستی؟ رسول خدا تبسم كرد و فرمود: آیا در این مسأله تردید داری؟ عائشه مى‌گوید: دو باره گفتم: آیا تو نیستى كه خیال مى‌كنى رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمى‌كنى؟ ابوبكر كه بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلى زد، رسول خدا فرمود: صبر كن اى ابوبكر!. ابوبكر گفت: اى پیامبر خدا مگر نشنیدى كه او چه گفت؟ رسول خدا فرمود: زنان وقتى غیرتشان به جوش مى‌آید، ته دره را از بالاى آن تشخیص نمى‌دهند.مسند أبی یعلی، ج8، ص129، ح4670
طبق روایات صحیح السندى كه گذشت، عائشه همسر رسول خدا با آن حضرت با آواز بلند و پرخاشگرانه صحبت كرده است؛ از طرف دیگر خداوند در قرآن كریم مى‌فرماید:
«یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبىِ‏وَ لَا تجَهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تحَبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُون»‏. الحجرات/2.
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، صداى خود را از صداى پیامبر بلندتر مكنید و هم چنان كه با یكدیگر بلند سخن مى‏گویید با او به آواز بلند سخن مگویید، كه اعمالتان ناچیز شود و آگاه نشوید.
حال سؤال ما از دانشمندان و بزرگان اهل سنت این است كه آیا این بلند صحبت كردن عائشه، مصداق این آیه شریفه نیست؟ آیا بلند صحبت كردن فقط براى دیگر اصحاب جایز نبوده یا همسران آن حضرت را نیز شامل مى‌شده است؟
ما انتظار داریم كه علما و دانشمندان و متفكران اهل سنت تحلیل خود را از این روایات مطرح و پاسخ سؤالات مطرح شده را با منطق و برهان و به صورت مسالمت‌آمیز ارائه دهند.

پاسخ اهل سنت:اى عالم شیعه!
هرکس که بگوید حضرت محمد به باطل ادعای پیامبری داشت، یا بگوید محمد گمان میکند که پیامبر است و این گمان باطل است، چنین شخصی کافر است و اگر او زن پیامبری باشد کفرش زشت تر است، مثل کفر زن نوح و زن لوط که زشت تر از کفر باقی قوم بود و برای همین الله نقش کفر آنها را برجسته تر نقل کرد
اما هرکس میداند که زن لوط پنهانی خائن بود نه آشکارا، دلیلش هم این است که وقتی سه فرشته بصورت سه جوان زیبا به پیش لوط آمدند او صبر کرد تا شب شود و در تاریکی آنها را به خانه برد پس به زنش اطمئنان داشت.
حالا سوال این است که چرا رسول الله صلی الله علیه وسلم عایشه را که ( زبانم لال ) منکر نبوت او بود را اینقدر عزیز میداشت؟ زنی که حتی پدرش هم با او مخالف بود چرا باید محبوب رسول الله باشد؟ مصلحت چی بود؟ الله چرا بین نوح و زنش جدایی انداخت و بین محمد صلی الله علیه و سلم و همسرش چرا جدایی نینداخت، حتی بعد از وفات رسول الله هم جدایی نیانداخت به هم زنها دستور آمد که 4 ماه و اندی عده نگه دارند به عایشه دستور آمد که مادام العمر عده نگه دارد! این یعنی چه؟ یعنی اینکه تا پایان عمر، عایشه همسر رسول الله باقی ماند که در بهشت نیز همسر او خواهد بود.

اى عالمان شیعه خرد شما کجاست؟!
اصلا مگر ازدواج یک مسلمان با یک کافر در شریعت محمد جایز است که رسول الله صلی الله علیه وسلم با یک زن منکر به نبوت( بزعم باطل شما ) تا آخر عمر زندگى کرد؟ تا آنجا که میدانم در فقه شیعه هم ازدواج با ملحد بی دین حرام است !
و حاشا که عایشه رضی الله عنها منکر نبوت رسول خدا صلی الله علیه وسلم شده باشد و آنچه شما مدعى آن هستید منکر و باطل هست و هذیانی بیش نیست.
پس شما باید اول این معضل را حل کنید و بیقین جوابی ندارید جز اینکه بیهود پرگویی نموده و یا بحث را از مدار خود خارج نمایید
اگر جواب دارید بفرمایید ! میشنویم!

--------------------------------------------------------------------------------
بخش اول اين نوشته را قبلا خوانديد، حالا بياييم مكرهاي علماي شيعه را در نقل ين حديث ببينيم: اولا اين حديث با آن معني قبيح نميتواند درست باشد. اين محال است، که عايشه چنين بگويد، اين محال است ولي اگر عايشه اين سخن را گفته

پس ام مومنين عجب کسي بوده و عجب محبوب پيامبر بوده که پيغمبر بعد از همه اين حرف و حديثها بازم دوسش داشته و الا 3 طلاقش مي کرد.

شيعه در جواب ميگويد: ابو هريره و عبد الله بن عباس ميگويند:پيامبر اکرم (صلي الله عليه و اله) درآخرين خطبه در مدينه ايراد فرمودند: وهر کس که بر بد اخلاقي زنش صبر کند و منتظر اجري بر اين صبر خود باشد خداوند به خاطر هر مرتبه که صبر ميکند به او همان پاداشي ميدهد که به ايوب عليه السلام به خاطر صبر بر بلاهايي که بر او نازل شد داده است .و البته زن او سنگيني بار بد رفتارش را در هر روز و شب بر دوش خواهد کشيد آنهم به سنگيني تپه هاي انبوه شن ...»
خداوند وجود مبارک پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را اسوه حسنه قرار دادند براي همه امور. از جمله صبر در برابر همسر نافرمان.

پاسخ ما:اگر از اين جواب دختر مادر مرده هم خنديد تعجب نکنيد
اولا چرا الله علي را در اينجا اسوه قرار نداد ؟

دوما اي بدبخت چرا داري به زنهاي مردم حرف بد ياد ميدهي تا با خيال راحت و بدون ترس از واکنش شوهر، او را در دنيا آزار دهند!! بعد دروغ خود را به رسول الله نسبت ميدهي در حاليکه رسول الله عکس آنچه تو ميگويي را فرموده است ! بفرما اينهم حديث صحيح با آدرس:
5386 - ثلاثة يدعون الله عز و جل فلا يستجاب لهم: رجل كانت تحته امرأة سيئة الخلق فلم يطلقها و رجل كان له على رجل مال فلم يشهد عليه و رجل آتى سفيها ماله و قال الله تعالى: { وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ } .
تخريج السيوطي ( ك ) عن أبي موسى .تحقيق الألباني( صحيح ) انظر حديث رقم: 3075 في صحيح الجامع .

يعني پيامبر فرمود: خداوند دعاي سه شخص را قبول نميكند اول کسيکه همسر بد اخلاق دارد و طلاقش نميدهد دوم مردي به ديگري مالي ميدهد و شاهد ( و سند) نميگيرد و سوم کسي که مال خود را به ابله ميدهد چون الله فرمود مال خود به ابله ندهيد
اي بدبخت سخن رسول الله را برعکس نقل ميکني؟!!
البته ما حديث داريم که با همسر مدارا کنيم اما نه اينکه کفر بگويد يا هميشه شوهرش را زير دست بخواهد، و در عوض ما در رويش بخاطر کفر گويش بخنديم!!! پس اين حديث با اين معني محال است که درست باشد !

البته يک راه دارد که اين حديث را توجيه کنيم و آن اينکه بگوييم منظور حضرت عايشه اين نبود، منظورش اين بود که مگر تو رسول الله نيستي پس چرا عدل نميکني؟ اما چون عصباني و جوانسال بود نتوانست منظور خود را درست بيان کند، در غير اين صورت اين حديث محال است که راست باشد، زيرا طعن به خود رسول الله است که چرا عکس العمل نشان ندادند.
اما حديث درست نيست و محدث مشهور امام حافظ هيثمي در مجمع الزوائد آنرا نادرست دانسته و علت را هم ذکر کرده علت ضعف را نيز اسحاق و سلمه دانسته است و ميگويد:
" فيه محمد بن إسحاق وهو مدلس وسلمة بن الفضل وبقية رجاله رجال الصحيح"

شيعه ميگويد:
هيثيمي حق ندارد بگويد حديث ضعيف است او بهتر ميفهمد يا ما؟ معلوم است که ما شيعه ها بهتر از حافظ هيثمي در اسناد حديث اهل سنت خبره هستيم دليل خبره گي ما هم همين است که ما کچلي هستيم که تا حالا نتوانستيم سر کل خود را درمان کنيم! پس چون نتوانستيم سر کچل خود را علاج کنيم به همين دليل متخصص رويش مو در جهان هستيم! يعني اينکه ما تا حالا معلوم نکرديم سند احاديث هيچکدام از کتب شيعه را ( اين يعني کچل بودن خود شيعه ) اما روي حرف امام هيثيمي حرف ميزنيم ( اين يعني دکتر متخصص بودن در درمان کچلي ديگران )
و ما ميپرسيم: جناب متخصص!! چرا هيثيمي حق ندارد بگويد اين حديث ضعيف است؟

شيعه ميگويد:
1- چونکه محمد بن اسحاق خود از روات بخاري و مسلم و بقيه صحاح و صاحب سيره معروف است ! اگر او را زير سوال ببريد در واقع يكي از روات بخاري و مسلم را زير سوال برده و اين مخالف مبناي رجالي علماي اهل سنت است .
2- سلمة بن فضل مختلف فيه است و حداكثر روايت او مي‌شود حسن و نه ضعيف! جالب است كه الباني 50 روايت را با همين قاعده در كتاب «السلسلة الصحيحة» مورد پذيرش قرار داده است !

پاسخ ما:سبحان الله اين قوم چرا اينهمه دروغ ميگويد؟
محمد بن اسحاق از چه وقتي از رجال بخاري شده چرا دروغ به اندازه نميگويند ؟
عجيب اينكه شيخ آلباني را هم طرفدار خود ميداند و آدرس هم ميدهد!! در حاليکه شيخ نظر خود را درباره اين حديث نوشته پس شيعه چرا بالا و پايين ميپرد؟
اينهم متن نوشته شيخ آلباني که در شرح حديث شماره 2958 در السلسلة الضعيفة والموضوعة... ايشان اين حديث را نادرست ميدانند:
2985 -- ( إن الغيرى لا تبصر أسفل الوادي من أعلاه . [ إنما التجني في القلب ] ) .
قال الألباني في " السلسلة الضعيفة والموضوعة " 6/554ضعيف)
رواه أبو يعلى في " مسنده " ( 222/2 )، وأبو الشيخ في " الأمثال " ( 36/56 ) عن سلمة بن الفضل عن محمد بن إسحاق عن يحيى بن عباد بن عبد الله بن الزبير عن أبيه عن عائشة أنها قالت:" وكان متاعي فيه خفة، وكان على جمل ناج، وكان متاع صفية فيه ثقل، وكان على جمل ثفال بطىء يتبطأ بالركب، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: حولوا متاع عائشة على جمل صفية، وحولوا متاع صفية على جمل عائشة حتى يمضي الركب، قالت عائشة: فلما رأيت ذلك قلت: يا عباد الله ! غلبتنا هذه اليهودية على رسول الله صلى الله عليه وسلم، قالت: فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: يا أم عبد الله ! إن متاعك كان فيه خف، وكان متاع صفية فيه ثقل، فأبطأنا الركب، فحولنا متاعها على بعيرك، وحولنا متاعك على بعيرها، قالت: فقلت: ألست تزعم أنك رسول الله ؟ قالت: فتبسم، قال: أوفي شك أنت يا أم عبد الله ؟ قالت: قلت: ألست تزعم أنك رسول الله ؟ فهلا عدلت ؟ وسمعني أبو بكر وكان فيه غرب أو حدة، فأقبل علي فلطم وجهي، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: مهلا يا أبا بكر، فقال: يا رسول الله! أما سمعت ما قالت؟! فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: فذكره .
قلت: وهذا سند ضعيف ؛ وفيه علتان:الأولى: عنعنة ابن إسحاق ؛ فقد كان يدلس .
والأخرى: ضعف سلمة بن الفضل - وهو الأبرش - قال الحافظ في " التقريب ":" صدوق كثير الخطأ " .

شيعه ميگويد:
در مجمع الزوائد همين روايت را با دو سند نقل كرده و سند طبراني را تضعيف و سند بزار را تصحيح كرده است ! بهتر است به جاي مراجعه به برنامه‌هاي اهل سنت كه عموما پر از مطالب يكسويه و جهت دار است، به خود كتاب مراجعه كنيد .


پاسخ ما:و اگر سندي صحيح در دست ميبود، شما ذکر نميکرديد؟!!!! خب کجاست نشان بدهيد؟!!
براي اينکه دروغش را راست کند تمام اهل سنت را زير سوال ميبرد و ميگويدکه به برنامه مکتب شامله و غيره اعتنا نکند، بلکه به آدرس نخود سياهي که من شيعه ميدهم اعتنا کنيد و برويد دنبالش !! همانطور که عوام شيعه را فرستاديم دنبالش!!
     
  
مرد

 
mahmudkhm: فضایل عایشه الصدیقه رضی الله عنه
متن عربی شو بیار
در ضمن کتب صحیح برای شیعه سند حساب نمیشه.
همین روایت یا یه روایت دیگه رو از کتب معتبر شیعه بیار.
     
  ویرایش شده توسط: ali_t4nh44   
صفحه  صفحه 21 از 47:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  46  47  پسین » 
مذهب
مذهب

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA