انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 27 از 47:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  46  47  پسین »

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


مرد

 
mohan1978: در خانه اگر کس است یک حرف بس است !!
حفصه و عايشه براي آزار و اذیت رسول گرامی اسلام اتفاق کرده بودند. (1) به همین جهت ايه نازل شد که "اگر شما [همسران پيامبر] از كار خود توبه كنيد [به نفع شماست‏، زيرا] دلهايتان از حق منحرف گشته‏؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، [كارى از پيش نخواهيد برد] زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و صالح‏ مؤمنان، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند"
خداوند متعال در اوایل سوره ی تحریم می فرماید:‏
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ * قَدْ فَرَضَ اللَّهُ ‏لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمَانِکُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ * وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَی بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا ‏نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذَا قَالَ ‏نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ * إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ ‏وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ * عَسَی رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیْرًا ‏مِّنکُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا» (تحریم 1-5).‏
ترجمه و تفسیر: « در این جا خداوند پیامبرش محمد (صلی الله علیه وسلم) را مورد سرزنش ‏قرار می دهد که ازدواج با کنیزش «ماریه» و یا خوردن عسل را به خاطر به دست آوردن ‏خشنودی برخی از همسرانش بر خود حرام کرد که داستان معروفی دارد. سپس خداوند این آیات ‏را نازل فرمود:« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ» ای کسی که خداوند با دادن نبوت و رسالت و وحی بر تو منت ‏گذارده است! « لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ» چرا چیزهای پاکیزه ای را که خداوند به تو و امّت تو ‏ارزانی نموده است بر خود حرام می داری.
« تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» تو با این حرام کردن می خواهی خشنودی ‏همسرانت را به دست بیاوری، و خداوند آمرزگار مهربان است. در این جا به صراحت بیان شده ‏که خداوند پیامبرش را بخشیده و ملامت خود را از او رفع نموده و بر او رحم کرده است و ‏تحریمی که او بر خود واداشت سببی برای مقّرر شدن حکمی کلی برای همه امّت گردید. پس ‏خداوند متعال در راستای اثبات این حکم فرمود: « قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمَانِکُمْ» خداوند راه ‏گشودن سوگندهایتان را برای شما مقّرر می دارد، و این عام است و همه سوگندهای مومنان را ‏شامل می شود.
یعنی آن چه را که به وسیله آن سوگندهایتان را باز کنید قبل از آن که آن را بشکنید، و کفاّره ای ‏که بعد از شکستن باید بدهید، برایتان مقّرر کرده است. ‏

همان طور که می فرماید:« یأَیهَا الذَّینَ ءَامَنُوا لَا تُحرّمُوا طَیبَتِ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکُم وَلَا تَعتَدُوا إِنَّ اللَّهَ ‏لَا یحِبُّ المُعتَدِینَ» تا این که می فرماید:« فَکَفَّرتُهُ إِطعَامُ عَشَرَةِ مَسَکینَ مِن أُوسَطِ مَا تُطعِمُونَ ‏أَهلِیکُم أُو کِسوَتُهُم أَو تَحرِیرُ رَقَبةَ فَمَن لَّم یجِد فَصیامُ ثَلَثةِ أَیامِ ذَلِکَ کَفَّرةُ أَیمَنِکُم إِذَا خَلَفتُم» ای ‏کسانی که ایمان آورده اید! پاکیزه هایی را که خداوند برایتان حلال کرده است حرام نکنید و ‏تجاوز ننمایید بی گمان خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد ... پس کفّاره آن، خوراک دادن به ‏ده مسکین است از غذاهای میانه ای که به خانواده هایتان می دهید و یا پوشانیدن آنان و یا آزاد ‏کردن یک برده است. پس هرکس این چیزها را نیافت سه روز روزه بگیرد.این کفّاره ‏سوگندهایتان است وقتی که سوگند خوردید.‏

پس هرکس چیزی را از قبیل غذا یا نوشیدنی یا کنیزی که برای او حلال است بر خود حرام ‏کرد یا به خدا سوگند خورد که فلان کار را می کنم یا نمی کنم، سپس سوگند خود را شکست یا ‏خواست آن را بشکند کفاره ی مذکور بر او لازم است و باید آن را ادا نماید. « وَاللَّهُ مَوْلَاکُمْ» و ‏خداوند کارسازتان است و شما را به بهترین صورت در امر دین و دنیایتان و در آن چه که به ‏وسیله آن شرّ از شما دور می گردد رهنمود می سازد. ‏
بنابراین خداوند گشودن سوگندهایتان را برای شما مقّرر داشته تا ذمه و عهده ی شما تبرئه گردد. ‏‏« وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» و خداوند دانای فرزانه است. و او کسی است که دانایی و آگاهی اش ‏ظاهر و باطن شما را احاطه نموده و او در همه آن چه که آفریده و به آن حکم نموده با حکمت ‏است. بنابراین برای شما احکامی را مقّرر نموده که می دانسته است به مصلحت شما و مناسب ‏احوال و اوضاع شماست.‏

‏« وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَی بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا» بسیاری از مفسران گفته اند زنی که پیامبر با او ‏رازی را در میان نهاد ام المومنین حفصه رضی الله عنها بود که پیامبر با او رازی را در میان ‏نهاد و به او فرمان داد که کسی را از این راز خبر نکند امّا حفصه آن را برای عائشه رضی الله ‏عنها بازگو نمود، و خداوند پیامبر را از این خبر مطلع گرداند و پیامبر بخشی از آن چه که ‏همسرش گفته بود را برای او بازگو کرد و از روی لطف و مهربانی از برخی اعراض نمود.‏

‏« قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذَا» همسر پیامبر گفت:چه کسی تو را از خبری که از پیش ما بیرون نرفته ‏آگاه کرده است؟ « قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ» فرمود: خداوند دانای آگاه که هیچ چیز پنهانی بر او ‏پوشیده نیست و راز و پنهان را می داند مرا آگاه کرد.‏
« إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا» این خطاب به دو همسر گرامی پیامبر حفصه و عایشه ‏رضی الله عنهما می باشد که سبب شدند تا پیامبر آن چه را که دوست می داشت بر خودش حرام ‏نماید سپس خداوند توبه را به آن ها عرضه نمود و آن ها را بر کارشان سرزنش کرد و به آن ها ‏خبر داد که دل هایتان از پرهیزگاری و ادبی که شایسته است با پیامبر رعایت کنید و او را ‏احترام بدارید منحرف گشته است.‏

« وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ» و اگر با همدیگر همکاری کنید در امری که بر او دشوار می آید و او را ‏ناراحت می کند، و این کار شما ادامه داشته باشد پس بدانید که « فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ ‏وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ‎ ‎‏» خداوند خودش کارساز و یاور پیامبر است و نیز ‏جبرئیل و مومنانِ خوب و همه یاوران و پشتبیان یاور و پشتیبان او هستند. یعنی همه یاوران و ‏پشتیبان پیامبر هستند و هرکس که یاورانش این ها باشند قطعا پیروز خواهد بود . و این ‏بزرگترین برتری و شرافت است برای سرور پیامبران محمّد (صلی الله علیه وسلم) که ذات ‏بزرگوار خداوند و بندگان و آفریده های برگزیده اش یاوران این پیامبر بزرگوار می باشند.‏

و در این آیه نیز دو همسر گرامی پیامبر برحذر داشته شده اند، نیز آن ها را با چیزی ترسانده ‏که بر زنان بسیار دشوار می آید و آن طلاق است که گران ترین چیز برای آن هاست . پس ‏فرمود: « عَسَی رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیْرًا مِّنکُنَّ» پس خود را برتر ندانید چون اگر او ‏شما را طلاق بدهد کار بر او دشوار نخواهد شد و برای نگاه داشتن شما مجبور نخواهد بود چون ‏خداوند به او همسرانی خواهد داد که از نظر زیبایی و دیانت از شما بهتر خواهند بود، امّا این ‏از باب تعلیق است و هنوز تحقق نیافته و لازم نیست که محقق شده باشد چون همسرانش را ‏طلاق نداد و اگر طلاق می داد چنین زنان فاضله ای که خدا ذکر نموده پدید می آمدند.‏

« مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ» زنان مسلمانی مومنی که هم مقّررات ظاهری را به جای می آورند و هم ‏ایمان دارند. یعنی شرائع باطنی از قبیل عقاید و اعمال قلب را نیز به جای می آورند. « قَانِتَاتٍ» ‏و همواره و همیشه فرمانبردارند. « تَائِبَاتٍ» و از آن چه که خدا نمی پسندد توبه می کنند و ‏اعراض می نمایند. پس آن چه را که خدا دوست می دارد انجام می دهند و از آن چه که دوست ‏نمی دارد روی گردان می شوند. « ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا» برخی بیوه و برخی دوشیزه خواهند بود، تا ‏پیامبر(صلی الله علیه وسلم) به دلخواه خود زنان متنوّعی داشته باشد. ‏

وقتی همسران پیامبر (صلی الله علیه وسلم) این هشدار و تأدیب را شنیدند بلافاصله برای کسب ‏رضایت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شتافتند. پس این صفت بر آن ها منطبق بود و آن ها ‏برترین زنان جهان گشتند». (تفسیر علامه عبدالرحمن سعدی).‏
این ترجمه و تفسیر آیات ابتدایی سوره ی تحریم بود، و همانطور که مشاهده شد این آیات ‏دربرگیرنده ی دو پیام مهم است و آن اینکه:‏

‏1- آنچه را که خدا بر مسلمین حلال کرده بدون اجازه شرع حرام نخواهد شد. علما در بیان‌ ‏احکام‌ این‌ آیه‌ گفته‌ اند: هیچ‌ کس‌ نمی‌تواند آنچه‌ را که ‌خداوند حلال‌ نموده‌ حرام‌ گرداند و اگر ‏چنین‌ کرد آن‌ چیز حرام‌ نمی‌شود و بر کسی‌ که‌ آن‌ را بر خود حرام‌ کرده‌ پایبندی‌ به‌ حرمت‌ لازم‌ ‏نیست‌ زیرا حرام‌ و حلال ‌کردن‌ حق‌ ویژه‌ خدای‌ سبحان‌ است‌.‏

‏2- تنها کسانی لیاقت همسری پیامبر صلی الله علیه وسلم را دارند که بر طبق آیه پنجم دارای ‏این ویژگیها باشند که: « مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا» یعنی: ‏دارای صفات « همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‏کننده» باشند.‏

شایان‌ ذکر است‌ که‌ این‌ آیه‌ جامع‌ اوصاف‌ یک‌ زن‌ نمونه‌ است‌ پس‌ کسی‌ که ‌می‌خواهد زنی‌ را ‏برگزیند، باید این‌ اوصاف‌ را در وی‌ سراغ‌ نماید.‏
این دو نتیجه بسیار اساسی و کلیدی از این آیات است.‏
حال نکته ی بسیار مهمی که باید به آن توجه نمود اینست که زنانی که بعنوان همسر رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم به شمار می رفتند که صفات (مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، ‏هجرت‏کننده) را داشتند و بر طبق آیات فوق اگر یکی از آنان این صفات را نمی داشتند می ‏بایست طلاق داده می شدند و زنانی دیگر با این صفات جایگزین می شدند، حال سوال اینجاست ‏که آیا عایشه و حفصه رضی الله عنهما طلاق داده شدند؟
اگر جواب خیر است، پس نتیجه می گیریم آنها – با وجود معصوم نبودن از خطا و گناه- ولی ‏زنانی (مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‏کننده) بودند، و لذا همچنان رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم آنها را نزد خود نگه داشت.‏

حقیقت و واقعیت بیانگر آنست که رسول خدا صلی الله علیه وسلم عایشه و حفصه رضی الله ‏عنهما را هیچکدام طلاق نداد، و این پیام بزرگی است که آن دو زن بزرگوار – با وجود آنکه از ‏گناه و خطا معصوم نبودند- ولی چون صفات (مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، ‏هجرت‏کننده) را داشتند همچنان همسر رسول خدا صلی الله علیه وسلم باقی ماندند، و این خود ‏پیام بزرگی برای دشمنان امهات المومنین و ناموس پیامبر صلی الله علیه وسلم است.‏

بنابراین همین حقیقت – یعنی نگه داشتن عایشه و حفصه رضی الله عنهما نزد خود- توسط ‏پیامبر صلی الله علیه وسلم ، بزرگترین شاهد و گواهی است بر اینکه آن زنان مومنه دارای ‏صفت (مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‏کننده) بودند، وگرنه بر طبق آیات ‏فوق توسط رسول خدا صلی الله علیه وسلم طلاق داده می شدند و همسرانی با این خصوصیات ‏جای آنها را می گرفتند (چه بیوه و چه باکره).‏
بنابراین این آیات نه تنها چیزی را از شخصیت والای عایشه و حفصه رضی الله عنهما نمی ‏کاهد بلکه دلیلی بر (مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت‏کننده) آنهاست. البته ما ‏نمی توانیم دشمنان ناموس رسول خدا صلی الله علیه وسلم را قانع سازیم، زیرا اساسا آنها قصد ‏قناعت را ندارند و به هر ترتیبی که باشد می خواهند عُقده و کینه گندیده ی خود را تخلیه کنند. ‏آنها همان کسانی هستند که آن عزیزان را کافر و زنا پیشه می دانند، حال چه توقعی است که ‏انتظار داشته باشیم آنها به انصاف روی آورند و آیاتی را که سرانجام به نفع آنها (یعنی عایشه و ‏حفصه رضی الله عنهما) است را دلیل بر شرافت امهات المومنین بدانند!؟؟
پس مشکل اصلی در اینجاست که آنها از اساس آن عزیزان را کافر می دانند، و آنها را با ‏صفات زشتی که شایسته ی فاسدین است توصیف می کنند.‏
نکته ی دیگر اینکه: معلوم نیست که بالاخره شیعه احادیث بخاری را قبول دارند و آنها را حجت ‏می دانند یا خیر؟؟ اگر احادیث بخاری را حجت می دانید، پس بدانید که احادیث زیادی در رد ‏عقیده ی باطل شیعه وجود دارد، پس چرا آنها را قبول ندارد؟
اگر هم بکلی بخاری و احادیث کتابش را مردود می دانید، پس چه معنایی دارد که با استناد به ‏احادیث مردود عقیده ی فاسد خود را به رخ اهل سنت بکشید؟؟!!‏
البته ما می دانیم که شیعه یعنی: تناقض! این فرقه نمی تواند برای اثبات عقایدش حتی یک دلیل ‏از آیات قرآن بیاورد، ناچارا به نصوص ضعیف یا دروغ پناه می آورد، و یا نصوصی را ذکر ‏می کنند که ربطی به عقیده ی فاسدشان ندارد!‏
نکته ی مهم دیگر که باید توجه نمود اینست که آنها تصور می کنند اهل سنت و جماعت امهات ‏المومنین و صحابه رضی الله عنهم را معصوم از خطا و گناه می دانند!! خیر، اینگونه نیست، ‏اهل سنت بجز عصمت انبیاء به عصمت احدالناسی اعتقاد ندارند و به باور اهل سنت هرانسانی ‏بجز انبیاء ممکن است دچار خطاهای بزرگ و کوچک شوند، و حتی گاهی انبیاء هم در ‏امورات دنیوی دچار اشتباه می شوند، و انبیاء فقط در تبلیغ رسالت (و گناهان کبیره) معصوم ‏هستند، پس اگر واقعیت حال انبیاء اینگونه است پس دیگر انسانها که برگزیده ی خداوند نیستند ‏چه حالی دارند؟

عایشه و حفصه رضی الله عنهما مانند هر زنِ شوهر دوستی علاقه داشتد که شوهرشان به آنها ‏بیشتر از دیگر زنانشان ابراز علاقه کند، و این یک خصلت فطری زنانه است که دوست دارند ‏شوهرشان آنها را بیشتر از بقیه ی زنان دوست داشته باشند و بیشتر با آنها باشند.‏

ما در اینجا برای آنکه مسئله بیشتر واضح گردد و بیان کنیم که آن عزیزان معصوم نیستند و ‏ممکن است گاها دچار اشتباه شوند، شان نزول آیات فوق را بیان می کنیم.‏

مهم آنست که اگر مومنی مرتکب خطا و اشتباه شد آنرا جبران کند و حقوق خدا و مردم را ادا ‏کند، نه اینکه به صرف دیدن اشتباهی بر طبل و زرنا بگوبیم و آنرا دلیل بر ادعای فاسدی کنیم ‏که متاسفانه امروزه اهل بدعت به آن اعتقاد دارند، اعتقاد دارند که زنان رسول خدا صلی الله ‏علیه وسلم کافر و مرتد و فاسد هستند اما زنان خویش را از آن صفات مبرا می دانند!!‏



امام بخاری رحمه الله در صحیح خود باب (73): این سخن خداوند متعال که می فرماید: « ای ‏پیامبر! چرا آنچه را که خداوند برای تو حلال ساخته، بر خود حرام می گردانی» [تحریم:1] می ‏آورد: عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّه عَنْهَا قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یَشْرَبُ عَسَلاً عِنْدَ ‏زَیْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ، وَیَمْکُث عِنْدَهَا، فَوَاطَیْتُ أَنَا وَحَفْصَةُ عَلَی أَیَّتُنَا دَخَلَ عَلَیْهَا فَلْتَقُلْ لَهُ: أَکَلْتَ ‏مَغَافِیرَ؟ إِنِّی أَجِدُ مِنْکَ رِیحَ مَغَافِیرَ، قَالَ: «لا، وَلَکِنِّی کُنْتُ أَشْرَبُ عَسَلاً عِنْدَ زَیْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ، ‏فَلَنْ أَعُودَ لَهُ، وَقَدْ حَلَفْتُ، لا تُخْبِرِی بِذَلِکَ أَحَدًا». (بخاری:4912)‏

ترجمه: عایشه رضی الله عنها می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم برای خوردن عسل نزد ‏زینب دختر جحش می‌رفت و آنجا می‌ماند. من و حفصه با یکدیگر، توافق کردیم که هرگاه، ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم نزد هر یک از ما آمد، به او بگوید: آیا مغافیر (صمغی شیرین و ‏بد بو) خورده‌ای؟ زیرا از تو بوی مغافیر به مشام می‌رسد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ‏فرمود: «خیر، بلکه نزد زینب دختر جحش، عسل می‌خوردم ولی سوگند می‌خورم که دیگر این ‏کار را نخواهم کرد. و شما هم احدی را از این کار، باخبر نسازید».‏



و نیز در حدیث دیگری از خود عایشه رضی الله عنها روایت می کند:‏

عایشه رضی الله عنها می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم عسل و شیرینی را دوست ‏داشت. و هنگامی که از نماز عصر برمی گشت، نزد همسرانش می رفت و با آنان، خوش و ‏بِش می کرد. روزی، نزد حفصه دختر عمر رفت و بیش از حد معمول، نزد او ماند. پس غیرتم ‏به جوش آمد و علت را جویا شدم. گفتند: زنی از خویشاوندان حفصه، یک مشک عسل به او اهداء ‏نموده است. پس او قدری از آن عسل را به رسول خدا صلی الله علیه وسلم داده است. با خود ‏گفتم: سوگند به خدا که حیله ای بکار خواهم برد. لذا به سوده دختر زمعه گفتم: هنگامی که ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم نزد تو آمد، به او بگو: آیا مغافیر (صمغ گیاه بد بو) خورده ای؟ ‏او به تو خواهد گفت: «خیر». پس به او بگو: این بویی که از تو به مشام ام می رسد، چیست؟ ‏او به تو خواهد گفت: «حفصه مقداری عسل به من داده است». پس به او بگو: زنبورهای آن، ‏از گل درخت مغافیر، تغذیه نموده اند. من هم همین سخنان را به او خواهم گفت. تو هم ای ‏صفیه! همین سخنان را به او بگو. ‏

عایشه رضی الله عنها می گوید: سوده رضی الله عنها گفت: بخدا سوگند، به محض اینکه رسول ‏خدا صلی الله علیه وسلم کنار دروازه ایستاد، از ترس تو، خواستم رشته کلام را بدست بگیرم و ‏سخن بگویم.‏

به هر حال، هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به او نزدیک شد، سوده گفت: ای رسول ‏خدا! آیا مغافیر خورده ای؟ فرمود: «خیر». سوده گفت: پس این بویی که از تو به مشام ام می ‏رسد، چیست؟ فرمود: «حفصه، مقداری عسل به من داده است». سوده گفت: زنبورهای آن، از ‏گل درخت مغافیر، تغذیه نموده اند. هنگامی که نزد من آمد، من هم همین سخنان را به او گفتم. ‏و هنگامی که نزد صفیه رفت، او نیز به ایشان، همین سخنان را گفت. پس زمانی که دوباره نزد ‏حفصه رفت، حفصه گفت: ای رسول خدا! آیا برایت قدری عسل نیاورم؟ فرمود: «نیازی به آن ‏ندارم». ‏

عایشه می گوید: سوده گفت: سوگند به خدا که ما پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم را از آن ‏عسل، محروم ساختیم. گفتم: ساکت باش.‏



حال ماجرا را کمی بیشتر توضیح می دهیم:‏

با این که عایشه توانسته بود با شخصیت قوی خود در قلب پیامبر صلی الله علیه وسلم جای ‏بگیرد، اما این سبب نمی‌شد که تا پیامبر صلی الله علیه وسلم در حق زنان خود عدالت را ‏رعایت نکند. حقوق زنان از ناحیه پیامبر صلی الله علیه وسلم به صورت مساوی می‌رسید. ‏عایشه رضی الله عنها به این حقیقت اعتراف دارد که پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچ زنی را ‏بر دیگری ترجیح نمی‌داد. ‏

با این وجود، هر روز به همه سر می‌زد و با آنان انس می‌گرفت و در نهایت نزد کسی می‌ماند ‏که نوبتش بود. هیچ‌گاه در نوبت یک زن، شب را نزد دیگری سپری نمی‌کرد. تنها این اواخر، ‏سوده که پیر و ناتوان شده بود، نوبت خود را به عایشه بخشیده بود. روی این حساب، پیامبر ‏صلی الله علیه وسلم نزد عایشه، دو شب را سپری می‌نمود.‏

در صحیح بخاری روایت شده که: از عایشه پرسیده شد که هنگامی که پیامبر صلی الله علیه ‏وسلم از تو اجازه می‌گرفت تا نزد دیگری برود چه می‌گفتی؟ پاسخ داد: به او می‌گفتم؛ یا رسول ‏الله! اگر این حق من است، من نمی‌خواهم کسی را بر تو ترجیح دهم. بخاری، تفسیر سوره ‏احزاب.‏

بنابراین همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچ‌گاه حاضر نبودند، بپذیرند که وی نزد یکی از ‏آنان بیشتر رفت و آمد کند. به همین‌خاطر هرگاه متوجه می‌شدند که پیامبر صلی الله علیه وسلم ‏به یکی از آنان بیشتر توجه دارد؛ یا نزد یکی مدت زمان بیشتری می‌ماند، بی‌درنگ در پی آن ‏می‌شدند تا وی را به هر وسیله‌ای که شده از آن کار منصرف کنند. پیامبر صلی الله علیه وسلم ‏عموماً عادت داشت عصرها به همه همسران خود سر بزند. گهگاه عواملی پیش می‌آمد که نزد ‏یکی بیشتر مکث می‌کرد، اما برای بقیه این قضیه قابل تحمل نبود. برای همین بلافاصله به فکر ‏چاره می‌افتادند. زینب دختر جحش همسر و دختر عمه پیامبر که در حقیقت رقیب اصلی عایشه ‏به شمار می‌‌رفت، از قرب و منزلتی، نزدیک به عایشه برخوردار بود. چون از یک نظر جوان ‏و زیبا بود و از طرف دیگر خویشاوندی تنگاتنگی با پیامبر صلی الله علیه وسلم داشت؛ چرا ‏که دختر عم وی بود. مدتی بود پیامبر صلی الله علیه وسلم عصرها که نزد او می‌رفت مدت ‏بیشتری می‌ماند. این واقعه سبب شد تا سایر همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم به کنجکاوی ‏بیفتند. سرانجام کشف نمودند که زینب به پیامبر صلی الله علیه وسلم عسل می‌دهد. برای همین ‏نزد او بیشتر مکث می‌کند. عایشه که ماجرا را کشف نموده بود، با دوست صمیم و همراز ‏همیشگی خود حفصه موضوع را در میان گذاشت. آنان برای این‌که پیامبر صلی الله علیه وسلم ‏دست از این کار بکشد، نقشه‌ای کشیدند. موضوع از این قرار بود که پیامبر صلی الله علیه ‏وسلم از بوی بد به شدت متنفر بود. برای همین سیر و پیاز نمی‌خورد. حتی اگر در غذایی ‏وجود داشت از خوردن آن خودداری می‌کرد. تصمیم گرفتند از همین کانال وارد شوند، تا به ‏مقصود خود دست یابند. بنابراین شد تا نزد هر کدام که آمد به او بگوید:‏

‏«مغافیر خورده‌ای. در تو بوی مغافیر می‌بینم».‏

مغافیر نوعی صمغ خوش‌مزه اما بدبو بود. آن روز نوبت حفصه بود. حفصه طبق نقشه به ‏پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: «مغافیر خورده‌ای، در تو بوی مغافیر می‌بینم». پیامبر که این ‏سخن را شنید فرمود: ‏

‏«نه، من نزد زینب عسل خورده‌ام و پس از این هرگز نخواهم خورد».‏

این‌جا بود که این آیات نازل گردید:‏

‏«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ * قَدْ فَرَضَ اللَّهُ ‏لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمَانِکُمْ وَ
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
وَاللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ * وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَی بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا ‏نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذَا قَالَ ‏نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ * إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا» (تحریم/ 1-4)‏

‏«ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوندبر تو حلال کرده است، به خاطر راضی کردن همسرانت، ‏بر خود حرام می‌کنی؟ خداوند آمرزگار مهربان است * خداوند حلال نمودن سوگندهایتان را ‏برای شما مقررا نموده است. خداوند دوست شماست و او دانا و فرزانه است * به یاد آور زمانی ‏را که پیامبر با یکی از همسرانش رازی را در میان گذاشت و او آن راز را افشا نمود و خداوند ‏پیامبر خود را از این عمل آگاه ساخت. پیامبر برخی از آن را بازگو کرد و از برخی دیگر ‏خودداری نمودو. چون همسرش را از آن مطلع کرد او گفت: این را چه کسی به تو خبر داده ‏است؟ پیامبر فرمود: خداوند دانا و آگاه مرا باخبر نموده است * اگر به سوی خدا برگردید و توبه ‏کنید (خداوند می‌پذیرد)؛ چرا که دلهایتان منحرف شده است و اگر بر ضد او همدست شوید ‏خداوند یاور اوست و جبرئیل، مؤمنان خوب و فرشتگان پشتیبان او هستند». ‏

‏ پیامبر صلی الله علیه وسلم موقعی که خوردن عسل را بر خود تحریم نمود، از حفصه خواست ‏موضوع را پنهان نگه دارد. اما او به این درخواست پای‌بند نماند و عایشه را اطلاع داد. ‏هنگامی که وحی نازل گردید، پیامبر صلی الله علیه وسلم از تصمیم خود دایر بر تحریم عسل، ‏منصرف شد.‏

در این ماجرا می‌بینیم که یک طرف ماجرا حفصه و عایشه‌اند و در طرف دیگر آن زینب قرار ‏دارد. به ظاهر ماجرایی شبیه این ماجرا اتفاق افتاده که یک طرف آن حفصه و طرف دیگرش ‏عایشه، سوده و صفیه می‌باشند. در آن ماجرا عایشه، سوده و صفیه دست به یکی می‌کنند تا ‏پیامبر صلی الله علیه وسلم را از ماندن نزد حفصه بازدارند. شکل، مضمون و پایان دو ماجرا ‏تقریباً یکسان است. از این‌رو از ذکر آن خودداری می‌کنیم.‏

این ماجراها و رویدادها نشان می‌دهند که همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم به هیچ‌وجه ‏حاضر نبودند وی نزد یکی از آنان بیشتر بماند. یا این‌که توجه خاصی به او بنماید. البته، این ‏امر یک پدیده کاملاً طبیعی است. طبیعت مخصوص زنان، مقتضی چنین عکس‌العمل‌هایی است. ‏به ویژه که یک مرد چند زن داشته باشند، هر یک دوست دارد بیشتر از او برخوردار شود. ‏اما به طور طبیعی سایرین چنین اجازه‌ای به وی نمی‌دهند. چون با خود فکر می‌کنند، اگر ‏نمی‌توانند برخورداری بیشتری از او به دست آورند، حداقل به دیگری یا به دیگران اجازه ‏ندهند چنین حقی برای خود قایل شوند، یا چنین زمینه‌ای برای برخورداری بیشتر فراهم نمایند.‏
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
mohan1978: حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عَفَّانُ قال ثنا محمد بن دِينَارٍ عن سَعْدِ بن أَوْسٍ عن مِصْدَعٍ أبي يحيى الأنصاري عن عَائِشَةَ ان رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كان يُقَبِّلُهَا وهو صَائِمٌ وَيَمُصُّ لِسَانَهَا قلت سَمِعْتَهُ من سَعْدِ بن أَوْسٍ قال نعم.


از ابويحيى انصارى از عائشه نقل شده است كه رسول خدا (ص) او را در حالى كه روزه‌دار بود، مى‌بوسيد و زبانش را مى‌مكيد. عفان مى‌گويد: به محمد بن دينار گفتم كه اين روايت را از سعد بن أوس شنيده‌اي؟ گفت: آري.
اين روايت چه اشكالي دارد اگر كسي با زنش معاشقه كند خطايي انجام داده شايد از نظر شما اشكالي دارد؟
mohan1978: عطاء بن ابی ریاح نقل میکند از عایشه که می گفت : علی بن ابیطالب بیشتر از تمام شما به سنت نبوی آگاه است.
اين روايت نشان ميدهد كه عايشه با علي هيچ دشمني نداشته است و اهل سنت سيدنا علي را دوست دارند و احاديث زيادي در مدح ايشان در كتب اهل سنت وجود دارد.
mohan1978: ابوبکر بر عایشه وارد می شود و این در حالی بوده است که عایشه مریض بوده است و درد می کشیده است و یک زن یهودی او را آرام (طلسم) می کرد. ابوبکر گفت او را با کتاب خدا آرام(طلسم) کن
كتاب الله مگر قرآن نيست؟ كتابي كه گفته بوديد من پيدا كردم ولي همچنين چيزي پيدا نكردم اگر شما لينكش را داريد
بگذاريد
mohan1978: حَدَّثَنَا مسلم، قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ شُمَيْسَةَ الْعَتَكِيَّةِ، قَالَتْ: ذُكِرَ أَدَبُ الْيَتِيمِ عِنْدَ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَتْ: " إِنِّي لأَضْرِبُ الْيَتِيمَ حَتَّى يَنْبَسِطَ
دروغش را نگاه كنيد حديث صحيح است اما ايشان ترجمه را وارونه كرده اند نگاه كنيد: إِنِّي لأَضْرِبُ الْيَتِيمَ
من يتيم را نميزنم لا ضرب آيا ميشود من ميزنم من از خواننده سوال دارم معني لا ضرب چه ميشود؟
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
SexyBoy: واقعن به شما هم میگن مسلمون؟؟؟
میگید محمد پیامبرمونه بعد میایید به زنش تهمت میزنید و محکومش میکنید و لعنش میکنید چند چندید با خودتون؟
تفاوت بین مذاهب همه جا هست ..

زن لوط در انجیل هم قصه داره که به نمک تبدیل شده و البته درقران زن نوح که می ازردش

شخصیت کسی اگه قراره تحلیل بشه از همه جوانب باید باشه

عایشه زن پیامبر است اما خود خدای اون پیامبر گفته اگر مرنکب گناه بشوند فرقی بین انها و زنان دیگر نیست

امام علی اگر حتی بگن امام نیست خلیفه چهارم اهل سنت که هست اما عایشه ام االمومنین به جنگ با ایشون پرداخت وخونهای زیادی رو هدر داد

من از شیعه هم دل خوشی ندارم نگاهی به تاپیکهام بندازید

اما در قبال اینکه کسی رو مقدس کنیم که نیست وای میستم

ما چند تاپیک داریم که کلا پیامبر واسلام رفته زیر سوال و اشکالی نمیبینم در مورد این مسایل صحبت بشه

همه مطالبی که گفتم از کتابهای معتبره اهل سنت است

در اخر اینجا جای کل کل نیست هر کس نظر خودش رو بگه و قضاوت با خواننده باشه نمیدونم چرا هی هایلایت میکنن وجواب میدن

SexyBoy: واقعن به شما هم میگن مسلمون؟؟؟
یکی از فروع دین شیعه تبری است یعنی دشمن دانستن دشمنان خدا ورسول واولیا
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  ویرایش شده توسط: mohan1978   
مرد

 
mohan1978: سجده عایشه در هنگام رسیدن خبر شهادت علی ع به او !!
mohan1978: ابوالفرج إصفهانى، دانشمند پرآوازه و مقبول نزد اهل سنت، در کتاب مقاتل الطالبیین با سند صحیح نقل کرده است
mohan1978: برای شیعیان سند از شیعه معتبره قاعدتا و برای سنی ها اسناد اهل تسنن
جناب آقای موهان دوستدار ویکی پدیا

اولا : علی بن حسین بن محمد اموی قرشی مشهور به ابو الفرج اصفهانی، محدث و مورخ و ادیب و شاعر و موسیقی شناس از اعقاب مروان بن محمد ملقب به جعدی یا حمار، آخرین خلیفه اموی بود. خاندانش در اصفهان ساکن و بعضی از آنها محدث و عالم بودند و مذهب تشیع داشتند. او در عهد المعتضد (۲۴۲- ۲۸۹ ق) در اصفهان متولد شد.
برخی او و خاندانش را متمایل به مذهب شیعه معرفی کرده‌اند. او در آثار و اشعار خویش اظهار تشیع نموده‌است. [font#2E2EFE]ولی علامه حلی و بعضی علمای امامیه او را شیعه زیدی مذهب دانسته‌اند
. و هیچ بعید نیست که سبب دوستی وی و خاندانش با علویان در آن روزگار، کینه مشترکی بوده باشد که از عباسیان در دل داشته‌اند.[/font] برگرفته از سایت ویکی پدیا!

دوما: مطلب زیر از کتب اهل تشیع در برابر مطلب کذب شما !
[imgs= ][/imgs]

حالا برو بگرد و دلیل رد این مطلب رو بیار!
     
  
مرد

 
درجنگ صفّين زمانيكه حضرت علي رضي الله عنه ياران خودرا ديد كه شاميان ( حضرت معاويه رضي الله عنه ويارانشان ) را دشنام ميدهند ، حضرت علي رضي الله براي ياران خود چنين گفتند :
( إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ، وَلكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ، وَذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ، كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ، وَأَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ، وَقُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ: اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَدِمَاءَهُمْ، وَأَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَبَيْنِهِمْ، وَاهْدِهِمْ مِنْ ضَلاَلَتِهِمْ، حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ، وَيَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَالْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ ) .
ترجمه :
( دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، ولى اگر در گفتارتان اعمال آنان را وصف و به بيان حالشان بپردازيد به سخنان صواب نزديكتر و عذرتان پذيرفته تر است. بهتر است به جاى دشنام بگوييد: بارخدايا، خونهاى ما و آنها را از ريختن نگه دار و ميان ماوايشان آشتى انداز و آنها را كه دستخوش گمراهى اند راه بنماى، تا هر كه حق را نمى شناسد بشناسد و آن كه شيفته ى گمراهى است از آن بازايستد ) . « نهج البلاغه خطبه 206 »


ما هم به تبعیت از امام همام علی ع داریم اخلاقیات جناب عایشه را بر اساس کتی خود اهل سنت بیان میکنیم

بنده کی جسارت کرده و فحش و یا سب و لعن کردم ابدا

البته اگه از روحیات و شخصیت تاریخی ایشون ناراحت میشید اون امری علی حده است
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  ویرایش شده توسط: mohan1978   
مرد

 
mohan1978: ما هم به تبعیت از امام همام علی ع داریم اخلاقیات جناب عایشه را بر اساس کتی خود اهل سنت بیان میکنیم
اول بگو آیا شما قبول کردی ابوالفرج اصفهانی شیعه بوده و مطالبی رو از ایشون به دروغ به اهل سنت نسبت دادی؟!
شما داری تبیعت از امام همام علی ابن ابی طالب میکنی؟ آیا علی ابن ابی طالب مطالب دروغ به دیگران تحویل میداد ؟!
اخلاقیات علی ابن ابی طالب چنین بوده یا اینکه این اخلاقیات شماست که بدون اطلاع از موضوع به اونها استناد میکنی؟!
     
  ویرایش شده توسط: mahmudkhm   
مرد

 
سیمای ام المؤمنین عایشه در کتب اهل سنت!!!!!



افتخار همسری رسول خدا(ص) بدون شک فضیلتی است غیر قابل انکار اما این امتیاز وقتی ارزش دارد که شایستگیها ولیاقتهایی هم در طرف مقابل وجود داشته باشد ومورد تایید همسری مانند رسول اکرم(ص) باشد.
عائشه یکی از همسران پیامبر است که در باره وی دو گروه ازمسلمانان باهم اختلاف دارند یک گروه می گوید: چون همسر پیامبر است از خطاهای او باید چشم پوشی نمود ویا می گویند او اصلا خطائی نداشته ومقامی در حد عصمت برایش قائلند .
گروه دیگر می گوید: همسر پیامبر بودن و یا انتساب به خاندان شریف و بزرگ به تنهائی نمی تواند عامل برتری و شایستگی باشد بلکه اعمال ورفتار شخص وهمچنین رضایتمندی خدا ورسول مکمل ارزشها یک فرد است، ولذا مذمت و عدم تایید دلیل ونشانه محکمی است برعدم برتری وسقوط از درجه اعتماد واعتبار.
حال بشنوید روایت بخاری را در مذمت ونارضایتی پیامبر خدا از همسرش عائشه. پیامبر درحالیکه مشغول خطبه بود به خانه ومحل سکونت عائشه اشاره نمود وفرمود: فتنه وآشوب از آنجا برمی خیزد، سه مرتبه این سخن را تکرار نمود سپس فرمود: شاخ شیطان درآنجا است....


سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
شخصی بد ما به خلق میگفت .............ما گفته او نمیخراشیم

ما خوبی او بخلق گوییم .................تا هر دو دروغ گفته باشیم


اینجا تاپیک جناب عایشه عنه است و من دهها حدیث با تصویر اسناد از اخلاقیات و روحیات ایشان در این تاپیک قرار دادم

طرفداران ایشان هم میتوانند خوبیهای ایشان را بنویسند تا از همه جهات به شخصیت این بانو و همسر ۶ ساله پیامبر اسلام روشن شود

ضمنا من از حیله عایشه بی خبر بودم که دوست عزیزم ساچمه فرمودند

و نیز در حدیث دیگری از خود عایشه رضی الله عنها روایت می کند:‏

عایشه رضی الله عنها می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم عسل و شیرینی را دوست ‏داشت. و هنگامی که از نماز عصر برمی گشت، نزد همسرانش می رفت و با آنان، خوش و ‏بِش می کرد. روزی، نزد حفصه دختر عمر رفت و بیش از حد معمول، نزد او ماند. پس غیرتم ‏به جوش آمد و علت را جویا شدم. گفتند: زنی از خویشاوندان حفصه، یک مشک عسل به او اهداء ‏نموده است. پس او قدری از آن عسل را به رسول خدا صلی الله علیه وسلم داده است. با خود ‏گفتم: سوگند به خدا که حیله ای بکار خواهم برد. لذا به سوده دختر زمعه گفتم: هنگامی که ‏رسول خدا صلی الله علیه وسلم نزد تو آمد، به او بگو: آیا مغافیر (صمغ گیاه بد بو) خورده ای؟ ‏او به تو خواهد گفت: «خیر». پس به او بگو: این بویی که از تو به مشام ام می رسد، چیست؟ ‏او به تو خواهد گفت: «حفصه مقداری عسل به من داده است». پس به او بگو: زنبورهای آن، ‏از گل درخت مغافیر، تغذیه نموده اند. من هم همین سخنان را به او خواهم گفت. تو هم ای ‏صفیه! همین سخنان را به او بگو. ‏

من فهمیدم جناب عایشه دروغ میگفته و به بقیه هم یاد میداده و تازه اونهم به پیامبر و حیله برای ایشون بعدشم ذوق میکرده و از خودش تعریف میکرده ...به ...به به ... ام المومنین ما سنس هاست احتمالا تو این کارها هم به همون ام مومنین سنی رفته اند
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: حال بشنوید روایت بخاری را در مذمت ونارضایتی پیامبر خدا از همسرش عائشه. پیامبر درحالیکه مشغول خطبه بود به خانه ومحل سکونت عائشه اشاره نمود وفرمود: فتنه وآشوب از آنجا برمی خیزد، سه مرتبه این سخن را تکرار نمود سپس فرمود: شاخ شیطان درآنجا است....
دروغ شیعه را پایانی نیست !

امام بخاری این حدیث را در چندین باب آورده : "باب قول النبي صلى الله عليه وسلم: «الفتنة من قبل المشرق" "باب صفة إبليس وجنوده" "باب ما جاء في بيوت أزواج النبي صلى الله عليه وسلم، وما نسب من البيوت إليهن"


شیعه میگوید: در صحيح البخاري در باب ما جاء في بيوت أزواج النبي صلى الله عليه وسلم نوشته شده: حدثنا ‏ ‏موسى بن إسماعيل ‏ ‏حدثنا ‏ ‏جويرية ‏ ‏عن ‏ ‏نافع ‏ ‏عن ‏ ‏عبد الله قال :قام النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏خطيبا فأشار نحو مسكن ‏ ‏عائشة ‏ ‏فقال ‏ ‏هنا الفتنة ثلاثا من حيث يطلع قرن الشيطان- رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای خطبه برخاست پس به منزل عائشه اشاره کرده و فرمود: فتنه اینجاست فتنه اینجاست فتنه اینجاست. از اینجا شاخ شیطان بیرون می آید.
و شیعه ها از این حدیث نتیجه میگیرند که رسول الله ، خودشان پیشگویی کردند که خانه عایشه مرکز فتنه علیه علی میشود و سنی ناخودآگاه خودش، بر علیه خود شهادت داده است.

جواب ما
این تاویل شیعه اشتباه و سراسر غرض ورزی است.
پیامبر سر منبر از فتنه صحبت میکردند و اشاره به مشرق کردند که فتنه از آنجا بیرون میاید.
زیر منبر خیلی ها نشسته بودند و این حدیث به چند گونه بما رسیده و همه دال بر این دارد که رسول الله ص به مشرق اشاره کرده و فقط یکی از روای ها حسب مشاهده و محاوره گفته که به سمت خانه عایشه اشاره کرده، چون خانه عایشه در جهت مشرق است منظور راوی این بوده که به مشرق اشاره کرده و اگر مدینه رفته باشید، پس دیده اید اگر کنار منبر بایستید، پس خانه عایشه طرف مشرق میباشد !! اما شیعه در همین جمله گمشده خود را یافته است!!!

نادان ترین نادانان هم این حدیث را اشاره به عایشه نمیداند.
این حدیث ربطی به ام المومنین عایشه ندارد.
شاخ شیطان در خانه پیامبر صلی الله علیه وسلم و در کنار دست پیامبر چه میکرده؟
ضمنا عایشه که زنده بود و رسول الله گفت فتنه میاید نگفته فتنه آمده است.

شیعه این حدیث را از کتاب بخاری نقل کرده و خیال کرده منظور پیامبر خانه خودش است.
این هم سه حدیث دیگر درباره فتنه از مشرق از همان کتاب بخاری، که شیعه سعی کرده نبیند!!
به نوشته ها نگاه کنید حتی اگر عربی ندانید باز در میابید که منظور پیامبر مشرق و نجد است.

۱. رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏‏وهو مستقبل المشرق يقول ‏ ‏ألا إن الفتنة ها هنا من حيث يطلع قرن الشيطان
۲. ‏عن النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏‏أنه قام إلى جنب المنبر فقال ‏‏الفتنة هاهنا الفتنة ها هنا من حيث يطلع قرن الشيطان ‏ ‏أو قال قرن الشمس. ‏
۳. ‏قالوا يارسول الله وفي ‏‏نجدنا‏ ‏فأظنه قال في الثالثة هناك الزلازل والفتن وبها يطلع قرن الشيطان‏.
این سه حدیث، در صحیح بخاری باب الفتن فصل فتنه ها آمده است.

بعد به خود حدیث مورد نظر دقت کنید! حدیث میگوید: «فأشار نحو مسكن ‏ ‏عائشة».
یعنی بسمتی که خانه عایشه در آن راستا است اشاره کرد.
نمیگوید: فأشار الی مسكن ‏ ‏عائشة. نمیگوید بسوی خانه عایشه.

فراموش نکنیم از منبر سخنرانی، تا خانه عایشه «یعنی خانه خود پیامبر» فقط 4 متر راه بود.
شیعه در همان کتاب بخاری فصل به اون بزرگی در فضایل و تعریف از عایشه را نمیبند.
فقط همین را دیده که تاویل کند اون هم اینطور تاویل خنده آور و گریه آور.

یکجا میگویند رسول الله صلی الله علیه وسلم با عایشه بخاطر مصلحت اسلام عروسی کرد و تا آخر عمر تحملش کرد و نوع مصلحت را هم مشخص نمیکنند.
از یک طرف حالا میگویند رسول الله بر سر منبر گفتند که خانه عایشه مرکز فتنه است و شاخ شیطان از آن بیرون میاید پس مصلحت کجا رفت؟!

حالا در جواب حتمآ میگویند: در کتاب های خودتان نوشته شده است. اما نظر ما را در تفسیر کتاب های مان قبول ندارند!!
این چگونه ممکن است که هم ما عایشه را بهشتی بدانیم هم مرکز فتنه؟؟
مکررا باز میگویم که رسول الله به سمت و جهت و راستا و استقامتی که مسکن خودش و عایشه قرار داشت اشاره کرد ....
حدیث دیگر را ببینید که به میفرماید به مشرق جایی که نشسته بود اشاره کرد و مشرق در همون سمتي است كه خونه است.
در حدیث دیگر با زبان گفتند که از نجد در میاید که باز در مشرقه و باز در سمت مسکن عایشه است.
شما اگر فکر میکنید که رسول الله با شاخ شیطان زندگی میکرده پس منافق هستید؟

شما اگر خودتان را فریب دهید آیا همه شیعه ها فریب میخورند؟!
گمان نمیکنم!
شیعه ها باید بدانند که هدف این قوم، حمله به عایشه نیست بلکه توهین به شوهر عایشه است.
شوهر عایشه که مثل حضرت لوط زنش را شب در خواب رها نکرده تا عذاب بر سرش نازل شود.
اینها علی را بهانه میکنند تا پیامبر را بکوبند علی از اینها بیزار است. علی امثال همینها را در آتش سوزاند و به عایشه نازکتر از گل نگفت.
مسجد النبی

عکس بالا بسیاری از شبهات رو پاسخ میده و جای حجره های همسران رسول الله و دخترش رو نشان میدهد.
     
  ویرایش شده توسط: mahmudkhm   
صفحه  صفحه 27 از 47:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  46  47  پسین » 
مذهب
مذهب

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA