انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 32 از 47:  « پیشین  1  ...  31  32  33  ...  46  47  پسین »

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


مرد

 
حالا این هم دلایل شیعه بودن ابن ابی الحدید از زبان دو دانشمند معاصر شیعی:
هو عز الدين بن ابي الحسن بن ابي الحديد المدائني صاحب شرح نهج البلاغة المشهور وهو من أكابر الفضلاء …. مواليا لأهل العصمة و الطهارة …… وحسب الدلالة على علو منزلته في الدين وغلوه في امير المؤمنين علی عليه السلام شرحه الشريف الجامع لكل نفيسة وغريب.
می بینید که آیت الله خونساری او را شیعه می داند.
وقال القمي في كتابه الكنى والألقاب:
ابن ابی الحدید ولد في المدائن وكان الغالب على أهل المدائن التشيع و التطرف والمغالاة فسار في دربهم وتقيل مذهبهم و نظم العقائد المعروفة بالعلويات السبع على طريقتهم وفيها غالي و تشيع وذهب الإسراف في كثير من الأبيات كل مذهب ، ثم ذكر القمي بعض الأبيات التى قالهاً غاليا
ثم خف الى بغداد وجنح الى الاعتزال واصبح كما يقول صاحب نسخة السحر معتزلياً جاهزيا في اكثر شرحه بعد ان كان شيعياً غاليا.
وتوفي في بغداد سنة 655، يروى آية الله الحلي عن أبيه عنه .
همۀ این مسائل به کنار، به یکی گفتند: نامت چیست؟ گفت: مسیو قراپیط. گفتند: دیگر از دینش نپرسید. خودتان می گویید: ابن ابی الحدید معتزلی است ... و معتزلی را اهل سنت به سنی بودن قبول ندارنـد.
او بر نهج البلاغه شرح نوشته است؛ در نهج البلاغه نوشته شده است که عمر ظالم بود؟ بله او شرح نوشته است که بود بد جوری هم بود . بعد کتابش را هدیه کرده است به ابن علقمی.
دلایلی بر شیعه بودن ابن ابی الحدید از کتاب خودش:
در کتاب «شرح نهج البلاغه» ابن ابی الحدید معتزلی آمده است: امام علي (عليه السلام) در پاسخ شخصي که پرسید: چرا باغ فدک را پس نگرفت. فرمود:
من از خداوند شرم دارم که چيزي را بازستانم که ابوبکر آن را منع کرد و عمر نيز، همان را تأييد کرده است
.به زبان بی زبانی می خواهد، بگوید: ابوبکر و عمر، حق علی را خوردند.
همچنین ابن ابی الحدید نوشته است:
محمد بن إسحاق می گوید:از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم:
<<آیا می دانی علی (علیه السلام) هنگامی که بر عراق چیره شد، دربارۀ سهم ذوي القربى (خمس و فدک) چگونه رفتار کرد ؟
حضرت فرمود: روش ابوبکر و عمر را ادامه داد.
گفتم: چگونه و چرا ؟ در حالی که شما چیزهایی می گویید [ که حق ما اهل بیت است ] .
حضرت فرمود: به خدا قسم که اهل او جز از رأی او نتیجه نمی گیرند . ( یعنی، حرف او را می زنند. )
پرسیدم: پس چه چیزی مانع (امیرالمومنین) شد [که آن را باز پس گیرد] ؟
حضرت فرمود: او کراهت داشت از این که مخالفت با ابوبکر و عمر را به او نسبت بدهند.>>
در این جا ابن ابی الحدید خجالت را کنار گذاشته است و واضح وصریح گفته که ابوبکر وعمر غاصبند.
بخاری ده ها حدیث هم در مدح ابوبکر و عمر دارد، اما ابن ابی الحدید در مدح عمر و ابوبکر چیزی ننوشته است، بلکه آنها را مذمت هم میکند
حالا تیر خلاص را در عقیده شیعه میزنم
بر طریق مماشات قبول کمیکنم که ابن ابی الحدید سنی است!! ابن ابی الحدید که در قرن هفتم میزیسته حالا گیریم که سنی باشد !از این چه ثابت میشود؟!!!
حالا اگر یک سنی قرن هفتمی ؛در نا کجا آبادی؛ بر خلاف همه سنی های دیگر عقایدی داشته باشد از این چه ثابت میشود؟!!
از این حقانیت مذهب شما ثابت میشود؟ آیا این است بهره شما از علم و دانش و منطق ؟؟؟!!!!!
البته شیعیان، مثل ابن ابی الحدید شاهدان بسیار دارند.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
mohan1978: عايشه و جنازه امام حسن+سند
این سخن واقعیت ندارد، و از دروغهای تاریخی است که دشمنان ام المومنین و مدافعان دروغین اهل بیت ساختند، چرا که هیچگاه عایشه دستور به تیرباران جسد حسن رضی الله عنه ندادند و مانع دفن ایشان نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه وسلم نشدند بلکه حتی موافقت هم کرد ولی مخالفت بعضی از مردم (غیر صحابی) موجب شد که برای جلوگیری از برپایی فتنه و اختلاف حسین رضی الله عنه تصمیم بگیرد که پیکر برادرش را در بقیع کنار قبر مادرش دفن نماید.

دکتر علی صلابی – از مورخین معاصر – در کتاب "حسن مجتبی رضی الله عنه " چنین آورده است : « در مورد چگونگی خاکسپاری حسن بن علی رضی الله عنه، روایات ضعیفی نقل شده و این فرصت را در اختیار غرض‌ورزان قرار داده است که با سوءاستفاده از این روایات ضعیف، در جهت اهداف شوم خویش، دسیسه نمایند و به طرح مسایلی بی‌اساس و دروغین بپردازند. چنانچه ادعا کرده‌اند که ام‌المؤمنین عایشه‌ی صدیقه رضی‌الله‌عنها، از خاکسپاری حسن رضی الله عنه در کنار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم و ابوبکر و عمر رضی‌الله‌عنهما جلوگیری کرده و گفته است: «نفرِ چهارمی، اینجا دفن نخواهد شد؛ زیرا اینجا خانه‌ی من است که رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم در دوران حیاتش، آن را به من داد». این روایت، صحیح نیست و سندش، مجهول می‌باشد. " ر.ک: سیر أعلام النبلاء (3/276)".
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
mohan1978: عايشه و جنازه امام حسن+سند
ابن‌تیمیه ‌رحمه‌الله، بر اساس روایات صحیح ثابت نموده که عایشه رضی‌الله‌عنها، به درخواست حسن رضی الله عنه برای خاکسپاری جنازه‌اش در کنار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم، پاسخ مثبت داده بود. چراکه حسن رضی الله عنه پیش از وفاتش، این درخواست را با عایشه رضی‌الله‌عنها در میان نهاد و عایشه‌ رضی‌الله‌عنها نیز موافقت کرد که حسن رضی الله عنه را در خانه اش دفن نمایند. اما عده‌ای دیگر، مانع از خاکسپاری حسن رضی الله عنه در کنار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم شدند و گفتند: چون عثمان رضی الله عنه، در آنجا دفن نشده، پس هیچ کس دیگر هم نباید آنجا دفن شود. از این‌رو چیزی نمانده بود که آشوب به‌پا شود. (ر.ک: الفتاوی ابن تیمیه (27/222)). در این‌باره نیز روایات بی‌اساسی نقل شده است. چنانچه در برخی از کتاب‌های تاریخ آمده است که ابان بن عثمان بن عفان گفت: خیلی عجیب است که پسرِ قاتل عثمان در جوار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم و ابوبکر و عمر، دفن شود، حال آنکه امیرمؤمنان، شهید مظلوم در بقیع‌الغرقد، به خاک سپرده شد! (طبقات (1/355)، سند این روایت، به‌شدت ضعیف است) سند این روایت، واقعاً ضعیف است و متن ناشایستی دارد. در کتاب‌های تاریخ، روایاتی وجود دارد که بیانگر جلوگیری مروان بن حکم از خاکسپاری حسن رضی الله عنه در جوار رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم می‌باشد؛ گفتنی است: تمامی این روایات، ضعیف است. دکتر محمد صامل سلمی، ضمن تحقیق خویش بر کتاب طبقات، بدین موضوع پرداخته و ضعف روایات مورد اشاره را، بیان نموده است. ر.ک: طبقات (1/356، 257،364).
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
اینک به بیان روایت صحیحی می‌پردازیم که درباره‌ی خاکسپاری حسن رضی الله عنه، نقل شده است:

ابوحازم روایت نموده که حسن رضی الله عنه در واپسین لحظات زندگی‌اش به برادرش حسین رضی الله عنه فرمود: «مرا در کنار پدرم (یعنی رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم) دفن نمایید، مگر اینکه بیم درگیری و خونریزی وجود داشته باشد؛ در این صورت به‌خاطر من، هیچ خونی به زمین نریزید و مرا در قبرستان (عمومی) مسلمانان دفن کنید». زمانی که حسن رضی الله عنه وفات نمود، حسین رضی الله عنه و همراهانش، مسلح شدند. ابوهریره رضی الله عنه، حسین رضی الله عنه را سوگند داد و فرمود: «وصیت برادرت را یادآوری می‌کنم که دستور داد اگر بیم خونریزی وجود داشت، مرا در گورستان عمومی مسلمانان، دفن کنید». راوی می‌گوید: ابوهریره رضی الله عنه آن‌قدر پافشاری کرد که حسین رضی الله عنه موافقت نمود و آن‌گاه حسن رضی الله عنه را در بقیع‌الغرقد به خاک سپردند. ابوهریره رضی الله عنه فرمود: «اگر پسر موسی علیه السلام را می‌آوردند تا در کنار پدرش، به خاک بسپارند و عده‌ای، مانعِ خاکسپاری وی در کنار پدرش، می‌شدند، آیا چنین کاری، ظلم و ستم نبود؟» گفتند: آری. فرمود: «این، پسر پیامبر خداست که پیکرش را آورده‌اند تا در کنار پدرش دفن نمایند». طبقات (1/340) با سند صحیح.
بیماری حسن رضی الله عنه، چهل روز طول کشید (نگا: المستدرک علی الصحیحین (3/190)) و چون دار فانی را وداع گفت، سعید بن عاص رضی الله عنه، به درخواست حسین رضی الله عنه جلو شد و نماز جنازه‌ی حسن رضی الله عنه را امامت داد. سعید بن عاص، در آن زمان، والی مدینه بود و در هیچ‌یک از فتنه‌ها و جنگ‌هایی که میان مسلمانان روی داد، حاضر نشد و با معاویه رضی الله عنه نجنگید. وی، در زمان عثمان بن عفان رضی الله عنه، امارت کوفه را بر عهده داشت. سعید بن عاص، شخصی سخنور بود و شیوه‌ی سخن گفتنش، به شیوه‌ی سخن گفتن رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم شباهت داشت؛ از این‌رو از سوی عثمان بن عفان رضی الله عنه مأموریت یافت که با مأموران کتابت قرآن، همکاری کند.( نگا: سیر أعلام النبلاء (3/448)) زمانی که حسن رضی الله عنه وفات نمود، ابوهریره رضی الله عنه کنار درب ورودی مسجد النبی ایستاد و در حالی که می‌گریست، با صدای بلند، فریاد برآورد: «ای مردم! بگریید که امروز، جگرگوشه‌ی رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم، درگذشت».( البدایة و النهایة (12/211)). آن‌چنان جمعیتی در تشییع جنازه‌ی حسن رضی الله عنه شرکت کردند که بقیع، از کثرت ازدحام، دیگر گنجایش هیچ‌کس را نداشت؛ ( البدایة و النهایة (12/211)) حتی جای سوزن انداختن هم نبود. حسن رضی الله عنه، شخصیتی بردبار، فاضل و پرهیزگار بود و هیچ رغبتی به دنیا و مقام‌های دنیوی نداشت؛ از این‌رو دنیا و پست و مقامش را به امید دستیابی به نعمت‌های ماندگار و جاوید خداوندی، رها کرد.
امام ذهبی رحمه‌الله درباره‌ی حسن رضی الله عنه می‌گوید: این امام، آقا و زیباروی، خردمند، باوقار، بخشنده، پرهیزگار، دین‌دار، ستوده و بزرگوار بود.( سیر أعلام النبلاء (3/253)) رحمت و رضوان خداوند، بر حسن مجتبی باد؛ خدای متعال، ما را در کنار آن بزرگوار، با بهترین بندگان خویش اعم از پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحان، یک‌جا بگرداند. به‌راستی که سیرت حسن مجتبی رضی الله عنه، آکنده از درس‌ها و آموزه‌های فراوانی است باید سرمشق اهل خرد و مسلمانان قرار بگیرد».
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
جالبه با این همه سجایا بعد این امام رو پس از مرگ نگذاشتند در کنار پدر بزرگش دفن شه و دستور تیرباران جسدش رو دادن

کنار قبر پدر بزرگش

و عجیبه با همچین شخصی اینگونه برخورد ظالمانه و کینه توزانه ای بشه

در کتب فریقین مذکور است : چون حضرت امام حسن به شهادت رسیدند ، امام حسین پیکر پاک و مطهر آن حضرت را برداشته و به وداع خاتم النبیین بردند . عایشه ، مروان و جماعت بنی امیه به گمان آنکه می خواهند حضرت امام حسن را در حجره رسول خدا دفن نمایند مانع شدند و نگذاشتند به وداع جد بزرگوارش ببرند و تابوت آن حضرت را تیر باران کردند . در آن روز عایشه بر استری سوار شده ، می گفت : حجره رسول الله از من است و من راضی نیستم او را در آنجا دفن نمایند .
شما عايشه را بر حق و ام المومنين ميدانيد! و از طرف ديگر در تمام كتاب های مهمّتان اين حديث را آورده اید كه رسول خدا فرمود: علي مع الحق والحق مع علي (هر كجا كه علي باشد حق هم با اوست و هر كجا كه حق باشد علي با اوست) ... در جنگ جمل كه عايشه و عده ای از صحابه در يكسو واميرالمومنين علي علیه السلام در سوي ديگر بوده اند حق با كدام سو بود؟ اگر علي بر حق بوده (به فرموده حضرت رسول) پس عايشه باطل است و اگر بلعكس پس تكليف فرموده حضرت رسول چه ميشود؟؟!


ابن عبّاس مى*گويد: هنگامى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بيمار شد ، آن حضرت در خانه عايشه بود. حضرتش فرمود: على را برايم صدا كنيد. عايشه گفت: برايتان ابوبكر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد.حفصه گفت: اى رسول خدا! برايتان عمر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. اُمّ فضل گفت: اى رسول خدا! عبّاس را برايتان صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. هنگامى كه همه آن ها جمع شدند، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله سر مباركش را بلند كرد و على عليه السلام را نديد در نتيجه ساكت ماند. در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا صلى اللّه عليه وآله را ترك كنيد. سنن ابن ماجه، محمد بن يزيد قزويني(273 هـ )ـ مسند احمد ( 241 هـ )، ج 6 ، ص 47.
در کتاب مورد اطمینان اهل تسنن مسند احمد حنبل، ج 10، ص 138، ح 26390 آمده است : یکى دیگر از عجایب عایشه این است که مى‏گفت: زن مى‏تواند پسر بالغى را شیر دهد و با این شیر دادن، آن پسر به منزله فرزند او مى‏باشد!
حساسيّت عايشه نسبت به حضرت خديجه کبری سلام الله عليها : هرگاه عايشه مى*ديد كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله از حضرت خديجه عليها السلام به خوبى ياد كرده و او را مى*ستايد با جسارت مى*گفت: چه قدر از اين پيرزن بى دندان ياد مى*كنى؟! خداوند عزّ وجلّ بهتر از او را به تو داده است... مسند ، احمد بن حنبل ( 241 هـ ) ، ج 6 ، ص 118.
/
عمر بن خطاب گويد:وقتی رسول خدا از زنانش دوری جسته بود من وارد مسجد شدم دیدم مردم با سنگریزه بازی می کنند و می گویند رسول خدا زنانش (عایشه و حفصه)را طلاق داده است و این قبل از آمدن حکمِ حجاب بود. عمر گوید من به آنها گفتم امروز از جریان با خبر خواهم شد .پس بر عایشه وارد شدم و گفتم: ای دختر ابوبکر آیا کار تو به جایی رسیده است که رسول خدا را اذیت می کنی ؟ عایشه گفت مرا با تو چه کار ای فرزند خطاب. تو مواظب خودت باش . پس بر حفصه داخل شدم وبه او گفتم : آیا کار تو به جایی رسده که رسول خدا را مورد اذیت قرار میدهی؟به خدا قسم تو به خوبی میفهمی که رسول خدا تو را دوست ندارد .صحیح مسلم ج4 ص 188
/
ابوبکره نقل میکند رسول خدا با کلمه ای در روز جمل مرا فایده بخشید که خط مشیم را تعیین کنم هنگامی که به رسول خدا خبر دادند که ایرانیان دختر کسری را پادشاهی خود قرار دادند فرمود : هرگز رستگار نشوند قومی که امر خود را به یک زن بسپارد. صحیح بخاری ج 8 ص 473 .

درجمل پس هیچ کس رستگار نبوده
خبر دادن رسول خدا از فتنه عایشه: عبد الله نقل میکند که رسول خدا خطبه می خواند پس به عایشه اشاره کرد و سه بار فرمود : این جایگاه فتنه است و از اینجا شاخ شیطان بیرون می آید . صحیح بخاری ج 4 ص 46
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
Sachme: ابوحازم روایت نموده که حسن رضی الله عنه در واپسین لحظات زندگی‌اش به برادرش حسین رضی الله عنه فرمود: «مرا در کنار پدرم (یعنی رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم) دفن نمایید، مگر اینکه بیم درگیری و خونریزی وجود داشته باشد؛ در این صورت به‌خاطر من، هیچ خونی به زمین نریزید و مرا در قبرستان (عمومی) مسلمانان دفن کنید». زمانی که حسن رضی الله عنه وفات نمود، حسین رضی الله عنه و همراهانش، مسلح شدند. ابوهریره رضی الله عنه، حسین رضی الله عنه را سوگند داد و فرمود: «وصیت برادرت را یادآوری می‌کنم که دستور داد اگر بیم خونریزی وجود داشت، مرا در گورستان عمومی مسلمانان، دفن کنید». راوی می‌گوید: ابوهریره رضی الله عنه آن‌قدر پافشاری کرد که حسین رضی الله عنه موافقت نمود و آن‌گاه حسن رضی الله عنه را در بقیع‌الغرقد به خاک سپردند. ابوهریره رضی الله عنه فرمود: «اگر پسر موسی علیه السلام را می‌آوردند تا در کنار پدرش، به خاک بسپارند و عده‌ای، مانعِ خاکسپاری وی در کنار پدرش، می‌شدند، آیا چنین کاری، ظلم و ستم نبود؟» گفتند: آری. فرمود: «این، پسر پیامبر خداست که پیکرش را آورده‌اند تا در کنار پدرش دفن نمایند». طبقات (1/340) با سند صحیح.
کی نگذاشت ؟ کی این ستم رو کرد ؟عمر و ابوبکر حق دارن دفن بشن اونجا بقول شما ولی نوه پیامبر نه ؟؟؟
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"

Signature
     
  
مرد

 
mohan1978: حساسيّت عايشه نسبت به حضرت خديجه کبری سلام الله عليها : هرگاه عايشه مى*ديد كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله از حضرت خديجه عليها السلام به خوبى ياد كرده و او را مى*ستايد با جسارت مى*گفت: چه قدر از اين پيرزن بى دندان ياد مى*كنى؟! خداوند عزّ وجلّ بهتر از او را به تو داده است... مسند ، احمد بن حنبل ( 241 هـ ) ، ج 6 ، ص 118.
حواب دادم لطفا شبهه مطرح نكنيد به پست هاي قبلب مراجعه كنيد

mohan1978: در کتاب مورد اطمینان اهل تسنن مسند احمد حنبل، ج 10، ص 138، ح 26390 آمده است : یکى دیگر از عجایب عایشه این است که مى‏گفت: زن مى‏تواند پسر بالغى را شیر دهد و با این شیر دادن، آن پسر به منزله فرزند او مى‏باشد!
جناب محمود جواب شما را در اين رابطه دادند لطفا دوباره مطرح نكنيد

mohan1978: رسول خدا فرمود: علي مع الحق والحق مع علي (هر كجا كه علي باشد حق هم با اوست و هر كجا كه حق باشد علي با اوست)
حدیث «على مع الحق و الحق مع على» چقدر اعتبار دارد؟

مراجع شيعه ميگويند آنرا از ابوسعید خدری روایت کرده و می‌گویند: رجال آن ثقه هستند.(مجمع الزوائد)(7/235)

و اما پاسخ به چند وجه: اول: کلماتی را که مراجع شیعه از حدیث مذکور ذکر می کنند و سپس می گویند که هیثمی آن را همین‌طور آورده است، در حالیکه اینگونه نیست. هیثمی دو جمله آورده است: اول: (حق با این است، حق با این است) و دوم: (علی با حق است، یا حق با علی است). و مراجع شیعه به جای جمله
اول، جمله دوم را ذکر می کنند و به دومی اشاره می کنند با اینکه کلمات فرق می‌کنند.

دوم اینکه: در مورد حدیث: (علی با حق است...) هیثمی می‌گوید که در سند آن سعد بن شعیب است، و این راوی در هیچ یک از کتابهای معتبر رجال ذکر نشده است و این نشانه مجهول بودن اوست.

سوم: حدیث: (حق با فلانی است...) ظاهر این است که این از سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم نیست، بلکه از سخنان ابوسعید خدری است، یعنی راوی می‌گوید که ابوسعید خدری از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (آیا شما را از برگزیده‌ترین شما آگاه نکنم؟ گفتند: بله. فرمود: بهترین شما پاکان هستند، خداوند پرهیزگار پنهان را دوست می‌دارد). کسی که از ابوسعید روایت می‌کند وقتی از پیش روی او علی بن ابی طالب عبور کرد گفت: (حق با این است، حق با این است). و این را علما ادراج می‌گویند، و این اشکالی ندارد و ما معتقدیم که در دوران اختلاف میان علی و معاویه، حق با علی بوده است. سیوطی در جامع الأحادیث والمراسیل این روایت را بدون جمله اخیر(جامع الأحادیث)(3/349) ذکر کرده است، این تأکید می‌کند که این جمله مدرج و جای داده شده است.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
چهارم: اینکه هیثمی می‌گوید: (رجال آن ثقه هستند) مردود است و رجال آن ثقه نیستند و در سند آن صدقه بن الربیع زرقی است که فرد نامعلوم و مجهول العین و حال است.(الجرح و التعدیل)(4/433). و در سند آن ابوسعید مولای بنی هاشم است، که در کتابهای رجال شرح حالی برای او بیان نشده است، پس کجا راویان این حدیث ثقه هستند؟!

پنجم: چرا در جریان جنگ صفین عده ای(از شخصیتهای مهم) از جنگ کناره گیری کرده بودند و در حقیقت هنوز مطمئن نبوده اند که می بایست جانب چه کسی را بگیرند؟ تا وقتی که عمار کشته می شود و به یاد حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد او می افتند، اگر این همه حدیث پیرامون حقانیت علی وجود داشته پس دیگر کناره گیری از جنگ و نشستن در گوشه ای در انتظار روشن شدن قضایا بی معنا خواهد بود. چطور ایشان از حدیث معروف: علي مع الحق و الحق مع علي، بی خبر بوده اند، ولی حدیث عمار را به یاد داشته اند؟

چطور خود حضرت علی رضی الله عنه می فرماید: اشخاص ملاك حق نیستند، بلكه حق را ملاکی است که اشخاص با آن سنجیده می شوند(اول حق را بشناس تا اهل آنرا بشناسی و نيز اول باطل را بشناس تا هر كه را به سوی آن گام نهاد باز شناسی.)

ششم: مشخص است که روایات کتابهای تاریخ قابل اعتماد نیستند، مگر آنکه سند آن ذکر شود. و اما ابن کثیر، ایشان از کتابهای پیش از خودش نقل می کند و می بایستی که به کتابهایی که ایشان از آنها نقل کرده و بدانها اشاره نموده است مراجعه کرد، سپس سخن را از آنجا نقل کرده و باید بدانها نسبت داد، نه به ابن کثیر، چون که ایشان اسماء و عناوین مصادر پیش از خود را ذکر می کند و بر همگان روشن است که ابن کثیر در قرن هشتم می زیسته که در آن زمان سلسله اسناد به پایان رسیده بود و دانشمندان از پیشینیان نقل قول می کردند.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
mohan1978: خبر دادن رسول خدا از فتنه عایشه: عبد الله نقل میکند که رسول خدا خطبه می خواند پس به عایشه اشاره کرد و سه بار فرمود : این جایگاه فتنه است و از اینجا شاخ شیطان بیرون می آید . صحیح بخاری ج 4 ص 46
جناب محمود جواب شما را در اين رابطه دادند لطفا دوباره مطرح نكنيد
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
مرد

 
mohan1978: عايشه در قرآن: وَ قرن فی بیوتکنّ و لا تبرّجن تبرّج الجاهلیّة الاولی و اقمن الصّلاة و اتین الزّکاة و اطعن الله و رسوله (سوره احزاب آیه 34) و در خانه هایتان بمانید و مانند دوران جاهلیت خود نمایی نکنید و نماز را به جا آورید و زکاة را بدهید و خدا و رسول را اطاعت کنید . / خداوند در این آیه به زنان پیامبر دستور می دهد که در خانه بمانید ، اما عایشه مقابل خلیفه ی مسلمین لشکر کشید و 18000 مسلمان را به کشتن داد
عايشه همراه با محرم بودند

بعد از پایان نبرد جمل، علی رضی الله عنه نزد عائشه رضی الله عنها آمد و به وی گفت: خداوند تو را بیامرزد. عائشه گفت: خداوند تو را نیز بیامرزد، من فقط قصد اصلاحگری داشتم.( شذرات الذهب1/42). پس عائشه اعلام کرد که فقط برای ایجاد اصلاح و سازش در میان مردم خارج شده است.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
     
  
صفحه  صفحه 32 از 47:  « پیشین  1  ...  31  32  33  ...  46  47  پسین » 
مذهب
مذهب

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA