انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
مذهب
  
صفحه  صفحه 5 از 47:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  47  پسین »

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


مرد

 
برای اطلاع از شدت زیاد دشمنی و عداوت عایشه با اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا با مولا علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها در این بخش نمونه هایی را از کتب اهل سنت بیان می کنیم.


فریاد عایشه بر سر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله !

احمد در مسندش از قول نعمان بن بشیر نقل می کند: روزی ابوبکر از پیغمبر خدا اجازه ملاقات خواست و در همان حال صدای عایشه را از اطاق پیغمبر شنید که فریاد می زد: به خدا سوگند, من خوب می دانم که علی را به مراتب بیش از من و پدرم دوست داری !


جنگ افروزی عائشه علیه مولا علی علیه السلام

به اتفاق مورخین عائشه از کسانی بود که شعله جنگ جمل را روشن کرد. و در آن جنگ همراه با طلحه و زبیر شرکت داشت. مولا علی علیه السلام قبل از شروع جنگ آنها را نصیحت کردند تا از تصمیم خود دست بردارند. ولی عائشه در تصمیم خود محکم بود. و دشمنی خود را با علی علیه السلام به بالاترین حد رساند و اعلان جنگ علیه امام زمان خود مولا علی علیه السلام را صادر کرد. و صد ها نفر را به کشتن داد.
سوال بنده از محبین عائشه این است که اعلان جنگ علیه مولا علی علیه اسلام که تمامی مورخین در آن اتفاق کرده اند اگر نشانه دشمنی عائشه به علی علیه السلام نیست نشانه چیست ؟


شادی بی حد و حصر عائشه پس از شهادت مولا علی علیه السلام

عایشه و حفصه از قتل امیرالمومنین علی بن ابیطالب شاد شدند. و عایشه سجده شکری به جای آورد و اظهار سرور و شادی نمود و از وجد و خوشحالی این شعر را بر زبان راند:

"علی برفت و دیگر برای وی بازگشتی نیست. با درگذشت وی آنچنان در دردل خود احساس شادی و سرور نمودم که خانواده مسافر از برگشتن مسافر عزیزش احساس سرور می کند. آری با رفتن علی چشم من روشن گردید. "(مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی ص ۴۳: فالقت عصاها واستقر بها النوی....کما قر عینا بالایاب المسافر. فان یک نائبا فلقد نعاه.....غلام لیس فی فیه التراب. شرح الاخبار 2/70، طبقات ابن سعد 3/27، تاریخ الطبری حوادث سال 40 و ...)


شعر عائشه در مدح قاتل علی علیه السلام

عائشه که این اشعار را به پایان رسانید سپس پرسید:

قاتل علی کیست؟

گفتند: مردی از قبیله مراد.

عایشه شعری خواند که مضمون آن چنین است:

"او (علی) اگر چه در موقع مرگ از ما دور بود ولی زنده باد جوانی که مژده مرگ او را به ما داد و مسررمان ساخت. "

گفتار عائشه به گوش زینب دختر ام سلمه رسید بر عائشه اعتراض کرد و گفت:

عائشه! آیا درباره علی این چنین سخن می گوئی و خبر کشتن او را برای خود وسیله سرور می دانی؟ ا لعلی تقولین هذا ؟

عائشه به عنوان عذر خواهی گفت: من دیگر فراموش کار شده ام هروقت مطلبی را فراموش کردم تذکر دهید. (طبری ۷/۸۸ -- طبقات ۳/۴۰ -- مقاتل الطالبین ۴۲ -- کامل ابن اثیر )

بنا به نقل ابوالفرج پس از این گفتگو عائشه در پاسخ زینب شعری بدین مضمون خواند:

"در میان ما نیز معمول بود که دوستان را با القاب و اوصاف فراوان تعریف و تمجید می نمودیم در مدح آنان قصائد و اشعار می سرودیم. ولی آن دوران گذشت و آن زمان سپری شد و دیگر مدح و تعریف تو درباره آنان به صدای مگس می ماند که کوچکترین اثر و سودی ندارد. " (3)

منظور عائشه این بود که با کشته شدن علی علیه السلام دوران مدح و تعریف وی نیز سپری گردید!!!

همچنین از مسروق روایت شده که گفت: بر عایشه وارد شدم و نزد او نشستم و او برایم سخن میگفت. سپس غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن میگفتند صدا زد. غلام آمد و ایستاد. عایشه به من گفت: میدانی مسروق چرا اسم اینرا عبدالرحمن گذاشته ام؟ گفتم: خیر. گفت: بخاطر علاقه ای که به عبدالرحمن بن مجلم (قاتل حضرت علی ع) دارم. (الشافی سید مرتضی ج۴ص۱۵۸ و الجمل شیخ مفید ص)


عائشه عاشق دشمنان مولا علی علیه السلام

عائشه به پسر خواهرش (اسماء) علاقه خاصی داشت. نه مانند یک خاله بلکه مانند یک مادر مهربان و پر عاطفه تا حدی که از کثرت علاقه ومحبتی که نسبت به وی داشت کنیه "ام عبدالله" مادر عبدالله را برای خود انتخاب نمود و در میان مردم نیز به این نام معروف گردیده بود. (اغانی ۹/۱۴۲)

وقتی عائشه در بستر بیماری بود عبدالله بن زیبر گریه کنان بر سر بالین وی آمد. عائشه در آن لحظات به عبدالله گفت: عبدالله! بر من بسیار سخت و سنگین است که تو را دلتنگ و غمگین و در حال گریه ببینم. فرزندم! تو عزیز من و عزیزترین خویشان من هستی. عزیزم! به صراحت می گویم که بعد از رسول خدا و پدر و مادرم کسی را سراغ ندارم که به اندازه تو مورد علاقه و محبت من باشد هیچ کس نتوانسته است در دل من مانند تو برای خود جای محبت باز کند. (تهذیب ابن عساکر ۷/۴۰۰ - شرح نهج البلاغه ۴/۴۸۳-۴۸۲)

و اما درباره دشمنی عبدالله بن زبیر همان بس که اقا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

زبیر از دوستان و طرفداران ما بود بطوری که از افراد ما خاندان بنی هاشم محسوب می گردید تا فرزند شوم و نالایقش عبدالله بزرگ شد از آن پس زبیر در صف دشمنان و مخالفان سر سخت ما قرار گرفت. (شرح نهج البلاغه ۴/۳۶۰ - تهذیب ۷/۳۶۳ - استیعاب ۳۵۳ - شرح حال ۱۵۱۸ شرح نهج البلاغه ۲/۱۶۷ )

دشمنی و عداوت عبدالله بن زبیر نسبت به عموم افراد خاندان بنی هاشم بود اما در میان آنان با علی علیه السلام بیش از سایرین اظهار عداوت و دشمنی می کرد. گاهی این دشمنی را به صورت فحاشی و ناسزاگوئی به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام ابراز می نمود. (شرح نهج البلاغه ۱/۳۵۸ - مسعودی ۵/۱۶۳-۱۶۴ - یعقوبی ۱/۷-۸)

دلایل عداوت عبدالله بن زبیر با اهل بیت علیهم السلام و همچنین علاقه بین عائشه و عبدالله بن زبیر بسیار است که ما به همین مقدار اکتفا میکنیم.


رضایت عائشه به لعن و سب مولا علی علیه السلام

معاویه در سال ۴۰ هجری بر تخت سلطنت نشست. و با توجه به دشمنی وی با مولا علی علیه السلام امر کرد که تمامی مسلمین مولا علی علیه السلام را در بالای منبر ها لعن و نفرین کنند. با وجود اینکه این بدعت در میان مسلمانان گسترش پیدا کرده بود عائشه هیچگونه اعتراضی به آن نکرد وبلکه از آن راضی بود.


توهین به مولا علی علیه السلام در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

وقتی عایشه به پیش ام سلمه آمد تا او را نیز به جنگ با مولا علی علیه السلام بشوراند. ام سلمه به او چنین گفت : به ياد دارى روزى على - عليه السّلام - نزد پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمد و ما در كنار او بوديم . پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - مدتى با على - عليه السّلام - درد دل كرد و طول داد، تو خواستى به پيغمبر و على اعتراض كنى . من جلو تو را گرفتم . ولى تو اعتنا نكردى ، رفتى و به هر دو اعتراض نمودى . لحظه بعد با چشم گريان برگشتى .

من پرسيدم چه شد؟ تو گفتى : وقتى رفتم ديدم دو نفر راز و نياز مى كنند. من به على - عليه السّلام - گفتم : من از ميان نُه روز يك روز دارم كه به پيغمبر برسم ، پسر ابوطالب ! نمى گذارى اين روز براى من بماند؟!

پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در حالى كه رخسار مباركش سرخ شده و خشمگين بود، رو به من كرد و فرمود: برگرد! به خدا قسم ! هر كس على - عليه السّلام - را دشمن بدارد از ايمان به خدا بيرون رفته است . تو هم با پشيمانى و خشم برگشتى ؟
عايشه گفت : بله به ياد دارم .(المعيار والموازنة للاسكافي المعتزلي ص 27 - 29، الغدير ج 2 / 319 وج 9 / 83.)
     
  
مرد

 
و اما عایشه در دوران معاویه:

می‌دانیم که معاویه تا چه حد در دشمنی ورزیدن با امام علی‌علیه‌السّلام پافشاری و کوشش داشت؛ تا آن جا که در دوران حکومتش در شام، به هر صورت ممکن با حضرت علی‌علیه‌السّلام جنگید و مبارزه کرد و پس از آن که حضرت علی‌علیه‌السّلام، در مسجد کوفه شربت شهادت نوشید، مبارزات خود را به صورت جنگ سرد در آورد و لحظه‌ای از تبلیغاتِ سوء، علیه آن حضرت‌علیه‌السّلام و ترویج ناسزاگویی و لعن بر وی، دست نکشید.
هم‌چنین، مشاهده کردیم که عایشه نیز در حیات امیرالمؤمنین‌علیه‌السّلام، با نهایت قدرت و توانش با وی جنگید.
این قبیل فعّالیّت‌های عایشه که نشانه خصومت و دشمنی دیرینه او با اهل بیت‌علیهم‌السّلام بود، میان عایشه و بنی‌اُمَیّه، به ویژه معاویه، هم‌کاری و وابستگی نزدیک و محکمی ایجاد کرد و سبب شد که معاویه و حکم‌رانان او، در بزرگ‌داشت عایشه بکوشند و او را از عطایای مالی خود، برخوردار کنند.
(ادامه داره دوستان)
     
  
مرد

 
هدایای معاویه

محقّق موشکاف، آن‌گاه که در متون معتبر تاریخی غور می‌کند، به نشانه‌های شگفتی از ارتباط عایشه با حکومت اُمَوی، دست می‌یابد. این دو حزب، با همه اختلافی که در گذشته داشتند و مبارزه‌ای که در قتل عثمان با یکدیگر کردند، اینک، به خاطر مصلحت روزگار، در کنار هم قرار گرفته و یک جبهه واحد را تشکیل دادند.
رعایت‌های مالی دستگاه اُمَوی نسبت به عایشه، از مظاهر بارز این پیوند و ارتباط می‌باشد.
بارها و بارها، اموال فراوان و هدایای گران‌بهایی از طرف معاویه و دیگر سران و فرمان‌روایان حکومت اُمَوی، برای عایشه فرستاده شد.
اینک به نصوصی که از متون معتبر تاریخ گرد آورده‌ایم و شواهدی که حاکی از صحّت مسأله مورد ادّعای ماست، دقّت بفرمایید:
٭ ابونعیم اصفهانی نقل می‌کند:
یک بار معاویه، هدایای مختلفی برای عایشه فرستاد که در میانِ آن‌ها، لباس، پول و اشیاء قیمتی قرار داشت.[حِلیة الأولیاء 2/48]
یک بار دیگر، معاویه صد هزار درهم پولِ نقد برای عایشه فرستاد.[حِلیة الأولیاء 2/47]
٭ ابن کثیر روایت می‌کند:
معاویه در مکّه، برای عایشه گردن‌بندی قیمتی روانه داشت که از نظر ارزش و بها، به صد هزار درهم می‌رسید و عایشه هم آن هدیه را پذیرفت.(سِیَر اعلام النُبَلاء 2/131 )
٭ ابن سَعد گزارش می‌کند:
مُنْکَدِر بن عبدالله به نزد عایشه رفت و پس از صحبت‌های ابتدایی، عایشه از او پرسید:
آیا فرزند داری؟
ـ خیر!
ـ اگر ده هزار درهم پول داشتم، آن را به تو می‌بخشیدم که بدان وسیله، کنیزکی خریداری کنی و از او، صاحب فرزند گردی.
این ملاقات پایان یافت؛ امّا آن روز، هنوز به شب نرسیده بود که معاویه، مقدار فراوانی پول به نزد عایشه فرستاد.
عایشه گفت:
چه زود مبتلا گشتیم!
سپس ده هزار درهم برای مُنْکَدِر فرستاد و او هم کنیزکی برای خویش خریداری کرد.[طبقات ابن سَعد 5/18 ]
٭ ابن کثیر نقل می‌کند:
یک بار معاویه، هجده هزار دینار از قرض‌های عایشه را پرداخت. این دیون، همگی به خاطر پول‌هایی بود که عایشه به این و آن، بذل و بخشش کرده بود.[سِیَر اعلام النُبَلاء 2/131]
تا این‌جا نمونه‌هایی از رعایت‌های مالی معاویه نسبت به عایشه را دیدیم. البتّه این رفتارها به معاویه منحصر نبود، بلکه اُمرای اُمَوی نیز به همین‌سان عمل کرده و گاه و بی‌گاه، هدایایی برای عایشه می‌فرستادند.
از جمله آن‌ها، عبدالله بن عامِر فرمان‌دار بصره بود که برای عایشه، هدایایی متشکّل از پول و لباس فرستاد.[مُسند احمد 6/77 و 259]
با همه بُعد زمان و فاصله‌ای که با دوران معاویه و عایشه داریم، ملاحظه می‌کنیم که نمونه‌ها و مدارک موجود در زمینه مراعات‌های مالی حکومت اُمَوی نسبت به عایشه، تا چه اندازه زیاد است.
ناگزیر می‌توان چنین نتیجه گرفت:
اصل داستان، خیلی بیش از آن چیزی است که به دست ما رسیده و تاریخ، بسیاری از این نمونه‌ها را در خویش مدفون ساخته است.
با توجّه به این مسأله، می‌توانیم میزانِ احترامی که حکومت اُمَوی، براساس مصالح دنیایی خود، به عایشه می‌گذاشت را به دست آوریم و عمق ارتباط و پیوند میانِ این دو جبهه نیرومند در آن زمان را درک نماییم، تا در آینده، ثمرات شومی که نزدیکی میان این دو قطب، برای اسلام و مسلمین به بار آورد را بهتر بشناسیم.
     
  
مرد

 
معارضه با معاویه

اگر چه خصومت با امیرالمؤمنین‌علیه‌السّلام، عایشه و معاویه را به هم پیوست و دوستی عمیقی میان آن دو به وجود آورد؛ ولی بعدها، عواملی پای در میان نهادند که باعث از میان رفتن این ارتباط دوستانه شدند و رفته رفته، سردی و دشمنی را جای‌گزین آن ساختند.
با کوشش پی‌گیر و فراوانِ معاویه، زمام همه امور به دست او آمد. معاویه، به این مقدار بسنده نکرد و کوشید که سلطنت خویش را موروثی سازد.
این مسأله، آن‌قدر حسّاسیّت‌برانگیز بود که در اوان امر، گروه‌های مختلف از دوستان معاویه هم به زیر بار آن نمی‌رفتند.
در این زمان، معاویه سیمای خشن و بی‌رحم خویش را آشکار ساخت.
معاویه در همان آغاز، زخم مهلکی بر دل عایشه می‌نهد، یعنی به‌خاطر اخذ بیعت با یزید، عبدالرحمان بن ابی‌بکر ـ برادر تنی عایشه ـ را به کام مرگ می‌فرستد.
بی‌گمان، برادر عایشه به خاطر باز شدن راه بیعت با یزید کشته شده بود.
اختلاف عایشه و معاویه که با طرح ولایت‌عهدی یزید آغاز شده بود، با مرگ ناگهانی عبدالرحمان بالا گرفته و خشم عایشه، با شعله‌های تازه‌ای، فوران می‌کند.
آری! بدین صورت، اختلاف میان عایشه و بنی‌اُمَیّه، قوّتی تازه یافت و آتش آن بالا گرفت.
عایشه در چنین دورانی، با گروه معارضین و مخالفین معاویه پیوند می‌بندد و رشته آخرین وابستگی‌های خویش با معاویه را قطع می‌کند.
عایشه، می‌ترسید که اگر انقلابی علیه معاویه ترتیب دهد ـ که البتّه انجام آن، با آن همه قدرت اجتماعی و نفوذ سیاسی، برایش آسان بود ـ ، شاید حوادث ناگوار و تلخی در انتظارش باشد و اوضاع از آن چه هست، وخیم‌تر شود.
گذشته از همه این دوراندیشی‌ها، دیگر سنّ عایشه چنان نبود که قادر باشد تا بار دیگر بر فراز مرکب نشیند و کوه و دشت و بیابان را در نوردد و آتش جنگی بزرگ علیه بنی‌اُمَیّه را برپا کند.
ناگزیر، عایشه به شکل دیگری، دشمنی و کینه خویش را ابراز داشت.
نخستین بار، مروان بن حَکَم امیر اُمَوی مدینه، به چنگال انتقام او گرفتار شد.
عایشه، گفتار رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله در زمینه نکوهش و لعن او و پدرش و این که او پاره‌ای از لعنت خداست را بازگو کرد.
از این به بعد، به کارگیری همین روش، راهی بود که او برای آینده مبارزاتی‌اش با معاویه، در نظر گرفته بود.
عایشه در این عصر، تنها به بازگو کردن احادیثی که نکوهش و مذمّت بنی‌اُمَیّه را در برداشت، اکتفا نکرد؛ بلکه، آن‌چه در فضیلت اهل بیت پیامبرعلیهم‌السّلام از رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله شنیده بود را نیز ابراز می‌داشت.
زیرا در آن روزگار، برای بنی‌اُمَیّه و معاویه، چیزی سخت‌تر از بازگویی فضایل خاندان رسالت وجود نداشت و این عملکرد زیرکانه عایشه، از یک سو، بنی‌اُمَیّه را سخت درهم می‌کوبید و از سوی دیگر، حضرت حسین‌علیه‌السّلام را بیش‌تر در دل‌ها جای می‌داد.
بنابراین، احادیثی که در این زمینه از عایشه موجود می‌باشد و نام امیرالمؤمنین‌علیه‌السّلام و حضرت صدّیقه‌علیهاالسّلام و مادر گرامی‌اش خدیجه، در آن‌ها برده شده است ـ اگر چه زیاد نیست ـ ، ولی در همین دوران نقل شده‌اند.
     
  
مرد

 
قوّت قلب عایشه

عایشه از نظر قوّت قلب و پُردلی، در میان زنان جهان بی‌نظیر بود؛ به طوری که تاریخ تا به امروز، در قوّت قلب، همانند او را در زنانِ جهان نشان نداده است.
او به طوری بر عواطف و احساسات زنانه خود مسلّط و پیروز بود که از یک زن، این همه تسلّط بر عواطف و احساسات، بعید می‌نماید.
وی در آغاز جنگ جَمَل، در اوّلین وهله که شهر بصره را به تصرّف خویش در آورد و پاسبانان بیت‌المال را دستگیر نمود، با کمالِ بی‌رحمی، فرمان داد که همه آنان را به قتل برسانند و با فرمان این زن، ده‌ها نفر از مسلمانان را در مقابل چشمان او، همانند گوسفندان سر بریدند.
آن‌گاه که جنگ جَمَل شروع گردید، خودش در آن جنگِ آتش‌زا و وحشت‌انگیز شرکت نمود و بدون این‌که کوچک‌ترین بیمی به خود راه دهد و یا آرامش خاطر و حالت اعتدالش را ببازد، مانند یک فرمانده ورزیده و جنگ‌دیده، فرمان حمله می‌داد.
در جنگ جَمَل، سرها مانند برگ‌های خزان فرو می‌ریخت، شکم‌ها پاره می‌گردید و دست‌ها بریده و به هوا پرتاب می‌شد؛ امّا عایشه که همه این‌ها را با چشم خود می‌دید، خم بر ابرو نمی‌آورد و به سان کوه، محکم و پا برجا، در میان کجاوه‌اش نشسته بود و رهبری و فرماندهی لشکر را بر عهده داشت.
او در جنگ جَمَل، پیاپی، دستور صادر می‌کرد و فرمان می‌داد؛ در حالی که در دلش، کوچک‌ترین اثری از رقّت قلب و حالت ناراحتی و ضعف، محسوس و مشهود نبود.
آری! این امتیاز و خصوصیّت در میان زنان جهان، تنها به عایشه اختصاص دارد و تاریخ، هیچ زنی را در این زمینه، به مانند وی، نشان نداده است و ما نیز این خصوصیّت عایشه را قوّت قلب نامیدیم؛ تا خوانندگان چه بنامند، «قساوت قلب و بی‌رحمی» و یا قوّت قلب و پُر دلی؟
     
  
مرد

 
سیاست‌مداری عایشه

عایشه، دارای یک شخصیّت فوق‌العاده بود؛ او ذاتاً نیرو و قدرتی سحرآسا و معجزه‌گر داشت.
با داشتن این نیروی عظیم، برای وی بسی سهل و آسان بود که حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه دهد؛ یا آن‌چه را که واقعیّت ندارد، با صحنه‌سازی و تردستی مخصوص به خود، رنگ هستی بر آن زند.
او در صحنه‌سازی و سیاست‌مداری، مهارت و خلّاقیّت فوق‌العاده‌ای داشت و در این رشته، دارای ذوقی خاص و استعدادی سرشار بود.
عایشه، با همین نیرو بود که توانست جمع کثیری را پس از انجام بیعت با حضرت علی‌علیه‌السّلام، به پیمان‌شکنی وادار سازد و آنان را علیه وی بشوراند و به نام خون‌خواهی عثمان ـ عثمانی که با فرمان عایشه به قتل رسیده بود ـ ، لشکر بزرگ و انبوهی به وجود آورد و به جنگ با حضرت علی‌علیه‌السّلام، بسیجشان کند.
شگفت‌انگیز است که عایشه با همان قدرت و سیاست عجیبِ خود، در جنگ جَمَل، افکار متضاد را در یک جا جمع نمود و حزب‌های مختلف ـ که هر یک از آن‌ها هدف جداگانه‌ای داشتند ـ را در یک نقطه، متمرکز ساخت و همه آن‌ها را در یک صف قرار داد و لشکر عظیمی از آن حزب‌های مختلف، به وجود آورد.
شگفت‌انگیزتر این که وی، طلحه و زُبَیر ـ که سرسخت‌ترین دشمنان عثمان و قاتلان واقعی او بودند ـ را با صحنه‌سازی و تردستی مخصوص به خود، طرف‌دار و خون‌خواه عثمان نشان داد و آنان را پس از بیعت با امام علی‌علیه‌السّلام، به پیمان‌شکنی واداشت و امیر و فرمانده لشکریانی ساخت که به عنوان خون‌خواهی عثمان، علیه حضرت علی‌علیه‌السّلام خروج کرده بودند.
عایشه، نه تنها قاتلان عثمان را تبرئه نمود؛ بلکه حضرت علی‌علیه‌السّلام را به قتل او متّهم ساخت؛ در صورتی که به گواه زنده و گویای تاریخ، امام علی‌علیه‌السّلام، به هیچ وجه در قتل عثمان شرکت نداشت.
عایشه، با تردستی و زیرکی خاصّی، از یک سو، خود و همراهانش را از قتل عثمان تبرئه نموده و از طرف‌داران و خون‌خواهان عثمان نشان داد و از سوی دیگر، افراد بی‌گناه، مخصوصاً حضرت علی‌علیه‌السّلام که اصلاً در قتل عثمان شرکت و دخالت نداشتند را به قتل او متّهم نمود و قاتل عثمان قلمداد کرد. سپس به عنوان خون‌خواهی عثمان، لشکر مجهّز و انبوهی بر ضدّ وی بر انگیخت و آتش یک جنگ بزرگ تاریخی را برافروخت.
این عملی حیرت‌آور و اعجاب‌انگیز بود که از هر زنی ممکن و میسّر نمی‌شد.
این است که باید گفت:
عایشه یکی از صحنه‌سازترین و سیاست‌مدارترین زنان دنیا است.
عایشه، به روش نفوذ در مردم و به رمز جلب قلوب و تحریک عواطف آنان، به خوبی آگاه بود و یک روان‌شناس حسّاس و دقیق به حساب می‌آمد.
نمونه بارز آن، گفتاری است که درباره افراد قبیله بنی‌ناجِیَه اظهار کرد و آنان را که در جنگ جَمَل، افسار شتر وی را به دست گرفته بودند؛ به شدّت تحریک و تهییج نمود و خطاب به آنان گفت:
ای خاندان شریف ناجِیَه! استقامت به خرج دهید، صبور و شکیبا باشید که من در شما، قیافه و سیمای مردان غیور و پایدار قُرَیْش را مشاهده می‌کنم.
عایشه با این گفتار، قبیله ناجِیَه را از قُرَیْش، از خاندان مجد و عظمت و از قبیله شهامت و شجاعت به شمار آورد.
عایشه، بدین گونه، روح شهامت و فداکاری را در آنان تقویت نمود و آن‌ها را واداشت که تا آخرین نفر، در برابر شمشیر لشکریان علی‌علیه‌السّلام ایستادگی نموده و به کشته شدن تن دهند.
این جملات، مؤثّرترین وسیله‌ای بود که عایشه در راه رسیدن به هدف خویش به کار برد و به بهترین وجهی از آن، بهره‌برداری نمود؛ زیرا انتساب قبیله ناجِیَه به قُرَیْش، مورد شک و تردید بود.
رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله درباره "سامَه" که بنی‌ناجِیَه، به واسطه او، خود را تیره‌ای از قُرَیْش می‌دانستند، فرموده بود:
از عموی من سامَه، فرزندی به دنیا نیامده است.
یعنی بنی‌ناجِیَه از سامَه نبوده و انتساب آنان به قُرَیْش، صحیح نمی‌باشد.
ابوبکر و عمر نیز بنی‌ناجِیَه را از قبیله قُرَیْش نمی‌شمردند.[سِیَر اعلام النُبَلاء 2/136]
     
  
مرد

 
سوء استفاده عایشه از القاب

مسلمانان، همسران پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله را «مادر مؤمنان» می‌نامیدند و همه آنان، به این لقب و عنوان معروف بودند؛ ولی عایشه، از این عنوان، بیش‌ترین استفاده را می‌کرد و با به کار بردن این حربه کاری، موقعیّتِ عجیب و بی‌سابقه‌ای را در اجتماع مسلمانان به دست آورده بود.
او با پیش کشیدن این عنوان، پشت مردم را به لرزه در می‌آورد و دل‌هایشان را خاضع می‌ساخت و آنان را در برابر خود، به تعظیم، تجلیل و تبعیّت وامی‌داشت.
ناگفته نماند که این قدرت و نفوذ اجتماعی از دوران ابوبکر و عمر، برای وی فراهم گشته بود و تا دوران امام علی‌علیه‌السّلام نیز ادامه داشت و در همه احوال و مراحل، عایشه، عنوان «مادر مؤمنان» بودن را بسیار به کار می‌بست و آن را مرتّب به رخ مردم می‌کشید.
عایشه، در آغاز جنگ جَمَل، نامه‌ای به زید بن صُوحان نگاشت و در مَطلع آن، همین لقب را برای خود به کار برد؛ سپس او را به یاری و هم‌کاری فراخواند.[تاریخ طبری 5/183 ـ ]
عایشه، همین عنوان را در بصره به رخ کَعْب بن سُور کشید و بدین وسیله، فکر و تصمیم آن مرد وقور و سنگین را یکسره عوض نمود.
آن گاه که کَعْب برای اعلان بی‌طرفی از هر دو سپاه، به گوشه خانه‌اش پناه برده و در به روی خود بسته بود؛ عایشه بر اَسْتَری سوار گردید و به در خانه او آمد و با وی به گفتگو پرداخت.
کَعْب، از ابراز هر نوع پاسخ مساعد و جواب مثبت خودداری کرد و عایشه که از کوشش و تلاش خود مأیوس گردیده بود، خطاب به او چنین گفت:
ای کَعْب! مگر من مادر تو نیستم؟ مگر من به گردن تو حقّ مادری ندارم؟!
این گفتار، در درون کَعْب، طوفانی برانگیخت و سخت متأثّرش ساخت و سدّ محکم تصمیمش را در هم شکست و او را وادار نمود تا با عایشه به گفتگو بپردازد. سپس با وی به سوی میدان جنگ حرکت نمود و تیره‌های مختلف قبیله اَزْد، به پیروی از کَعْب، به یاری عایشه، به پا خاستند. اگر این گفتار مهیّج و محرّک عایشه نبود، او از پشتیبانی قبایل اَزْد که از مهم‌ترین قبایل بصره بودند، محروم می‌گردید.
قبیله اَزْد، مدفوع شتر عایشه را می‌گرفتند و آن را می‌شکافتند و می‌بوییدند و می‌گفتند:
وه که مدفوع شتر مادر ما، بوی عطر می‌دهد!!
چه بوی دلاویزی از آن بر می‌خیزد؟!!
این عملی است که تنها اختصاص به عایشه دارد و حتّی درباره رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله نیز هیچ‌کس چنین احساساتی را از خود بروز نداده است.
     
  
مرد

 
ریاست‌طلبی عایشه

آن گاه که طلحه و زُبَیر، بر فرمان‌دار شهر بصره پیروز شده و خود را برای پیروزی‌های بعدی آماده می‌ساختند، در خصوص پیش‌نمازی، با یکدیگر اختلاف نمودند و کشمکش میان آنان به طول انجامید تا عایشه، خود در این مسأله دخالت نمود و آن اختلاف را به فوریت برطرف ساخت و آن گره کور که اثرات خطرناک و عواقب ناگواری را برای لشکریان عایشه در پی داشت، به آسانی گشود و فرزند خواهرش عبدالله بن زُبَیر را به پیش‌نمازی معیّن کرد و با این تدبیر، یک نکته سیاسی را نیز به همگان خاطر نشان نمود:
«پس از پیروزی نهایی نیز اختیار با اوست که هر کسی را بخواهد، به خلافت و سرپرستی امور مسلمانان معیّن نماید.»
از این نکته، این مطلب استنباط می‌شود که عایشه، نه تنها خویشتن را امیر و فرمانده لشکر معرّفی می‌کرد؛ بلکه حکومت تمام مسلمانان و فرمان‌روایی جهان اسلام را در اختیار خود می‌دانست و بدین ترتیب، به همگان اعلام می‌کرد که می‌تواند به دل‌خواهِ خود، حکومت و زمام امور مسلمانان را به هر کسی که بخواهد تفویض نماید و هر کسی را هم که بخواهد، به‌راحتی از این مقام عزل کند.
     
  
مرد

 
عداوت عایشه با حسنَیْن‌علیهماالسّلام

دشمنی و عداوت عایشه، اختصاص به حضرت علی‌علیه‌السّلام نداشت؛ بلکه بسیار عمیق‌تر و وسیع‌تر از آن بود؛ به طوری که دامان فرزندان علی‌علیهم‌السّلام را نیز می‌گرفت.

تاریخ نویسان نقل نموده‌اند:
عایشه، خود را از حسن و حسین که نوادگان رسول خدا و فرزندان علی بودند، مستور می‌ساخت و با آنان، همانند مردان نامَحْرَم رفتار می‌نمود.
ابن عبّاس به این رفتار او اعتراض می‌کرد و می‌گفت:
حسن و حسین، به عایشه، مَحْرَم هستند.[طبقات ابن سَعد 8/73 .]
ابن سَعد پس از نقل رفتار عایشه، چنین می‌نویسد:
از ابوحَنیفه و مالک[بوحَنیفه و مالک، هر دو از پیشوایان چهارگانه اهل سنّت می‌باشند) نقل نموده‌اند که همسر هر مردی، نسبت به فرزندان و نوادگان او، و هم چنین نسبت به فرزندان دخترش، برای همیشه مَحْرَم است و این مسأله، مورد اتّفاق تمام مسلمانان است.[طبقات ابن سَعد 8/73
این مسأله، چیزی نبود که از نظر عایشه دور و مخفی مانده باشد و او واقعاً این حکم را نداند؛ بلکه هدف عایشه از این عمل، چیز دیگری بود.
او می‌خواست با این عمل، مقام فرزندی حسنَیْن‌علیهماالسّلام نسبت به پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله را انکار کند و آنان را جزو اولاد رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله به حساب نیاورَد.

یعقوبی می‌نویسد:
امام مجتبی، به آخرین لحظات حیات پُر از رنج خویش رسیده بود و می‌خواست به برادر گرامی‌اش حضرت حسین وصیّت نماید.
وی در میان سخنانش، به برادر گفت:
اگر مرگ من در رسید، من را در کنار جدّ بزرگوارم رسول خدا دفن کن؛ زیرا هیچ کس سزاوارتر از من نیست که در جوار او به خاک سپرده شود، مگر این که مانع شوند و نگذارند تا این آخرین آرزوی من، تحقّق یابد.
البتّه در آن هنگام، تا سرحدّ ممکن کوشش کن که ذرّه‌ای خون بر زمین ریخته نشود.
آن‌گاه، امام حسن از جهان فانی روی پوشاند.
مقدّمات تدفین به انجام رسید و پیکر مبارکش به وسیله بنی‌هاشم، از زمین برداشته و به سوی آرامگاه رسول خدا حرکت داده شد.
در این هنگام، عایشه بر اَسْتَری سوار شده و به همراه بنی‌اُمَیّه، که خود گناهِ برانگیختنشان را بر عهده داشت، پیش روی تشییع‌کنندگان آمد و از حرکت آنان به سوی قبر رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله، ممانعت کرد.
این شعر مشهور، به خاطر این عمل ناشایست او سروده شده است:
یک روز بر اَسْتَر سوار می‌شوی
و روز دیگر بر شتر می‌نشینی!![تاریخ یعقوبی 2/200 ]
یعقوبی نوشته است:
مروان بن حَکَم و سعید بن عاص، از دفن فرزند پیامبر خدا در کنار مزارش، جلوگیری کردند.
عایشه هم بر اَسْتَری نشست و در برابر مردم و تشییع‌کنندگان فریاد برآورد:
این خانه، خانه من است! به هیچ کس، اجازه دفن شدن در آن را نمی‌دهم.
قاسم نواده ابوبکر، پیش آمد و گفت:
ای عمّه! هنوز سرهایمان را از خون‌های روز جَمَل شستشو نداده‌ایم، آیا می‌خواهی در آینده، روزی را هم به نام «روز اَسْتَر[درازگوش،]» بنامند؟
گروهی از بنی‌هاشم گرد امام حسین جمع شده و گفتند:
آل مروان را به ما واگذار! به خدا سوگند! اینان نزد ما، چون لقمه‌ای بیش نیستند!
امام حسین فرمود:
برادرم وصیّت کرده است که در پای جنازه او، حتّی یک قطره خون بر زمین ریخته نشود.
سپس جسد حضرت مجتبی را به قبرستان بقیع بردند و در کنار مزار جدّه‌اش فاطمه بنت اَسَد مادر حضرت علی به خاک سپردند.(تاریخ یعقوبی 2/200 .)
     
  
مرد

 
خب طبق قولی که داده بودم بنده هر وقت تاپیکی باز میکنم سوگند یاد میکنم حقیقت رو بیان کنم.
در این تاپیک هم بدین وجه حقیقت رو بیان خواهیم کرد ، بنده نه مسلمون هستم نه خدایی دارم که ازش بترسم و فقط از ضد ادمی بودن و جهالت میترسم پس نه عایشه بای من مهم نه پیامبر نه علیو دارو دستش و نه هچکسی دیگه که مربوط به این دین میشه بلکه تنها چیزی که مهمه حقایق امور است.

دوستی که اومدن کامنت دادن shakaat ممنون که در تاپیک شرکت کردن اما ایشون ضد انسانیت حرکت کرد و فقط داستان ها و روایاتی رو بیان کرد که حتی یک فضیلت این بانو هم در اون نبود جز عناد و دشمنی که مکتب و رافضیون با ایشون داشتند و دارند خب باالتبع هم از ایشون انتظار نمیره که حقایق امور رو مبرا از هر گونه تعصب بیان کنه چون ایشون طبق گفته ی خودشون

shakaat: حق با علیست و علی با حقست
خب طبعا با این دیدگاه انتظار هم نمیره حقایق رو بنویسن جز غرض ورزی و روایاتی که علیه این زن پاکدامن بود از این گذشته بنده از دو تاریخ نگار روایت اوردم یکی صحیح بخاری یکی مسلم ، جالب این بود ایشون حرفهای ضد عایشه رو از این دو مورخ بیان کرد اما حرف های موافق رو بیان نکرد پس کلا صحبت های ایشون بوی عناد و دشمنی داره و هیچوقت هم چشم این دوستمون به حقایق باز نمیشه مگر اینکه دشمنی به اهل تسنن و تعصب به ال علی رو کنار بذارن تا حقایق برایشان و هویدا گردد
جناب shakaat از حضورتون در تاپیک خرسند شدیم


دوستان اگر کسی حقیقت جو است و واقعا خدادار است لطفا کامنت بده من اینجا آدم حقیقت جو میخوام نه متعصب اگر بحث تعصب بود میرفتم فروم های تشییع پر اونجا آدم لایعقل است.
اگر کسی دیگه ای است لطفا کامنت بده
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  ویرایش شده توسط: bilbilak   
صفحه  صفحه 5 از 47:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  47  پسین » 
مذهب
مذهب

Aisha | عایشه (ام المومنین) و پیامبر (توسط مدیر بسته شد)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA