ارسالها: 533
#21
Posted: 31 May 2012 08:19
Sahar1986: منظور من از موجود اين بود که وجود جسمي نداره دوست عزيز، نه اينکه وجود نداره!!!
دوست عزیز شما ابتدا میگی خدا موجود نیست (اشاره به موجودی)
اما حالا میگی خدا وجود جسمی نداره پس خدا موجودی که جسم نداره
اما اگر خدا اصلا موجود نباشه (اشاره به موجودی ) صفات رو نمیشه بهش نسبت داد(عالم مطلق بودن و قادر مطلق).
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 468
#22
Posted: 31 May 2012 08:25
شما را سفسطه ميکني!
به نظر شما جهان هستي با اين عظمت و نظم دقيق از کجا اومده؟ چرا بعد از اين همه سال اينهمه دانش هنوز ناشناخته هاي زيادي وجود داره؟
من با زبون ساده بدون آوردن دليلهاي دهن پر کن بهت ميگم دوست عزيز تناقضي بين هيچ کدوم از صفات خدا نيست. همه شون مکمل همديگه هستن. ديگه هم ادامه نميدم، پاينده باشين
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 533
#23
Posted: 31 May 2012 20:11
Mohsen_Sadeghi69: واقعیت و حقیقت!!! بزار تفاوت این دوتا رو بررسی کنیم. واقعیت چیزیست که واقع شده یعنی ما میتونیم اون رو ببینیم یا اندازه بگیریم یا ... ولی حقیقت پشت پرده یا چرایی اون هست. به عنوان مثال فرض کنید یک صفحه داریم که اون رو حول مرکزش به دوران در میاریم با سرعت خیلی بالا در نتیجه ما چیزی شبیه به یک استوانه مشاهده می کنیم. اگه بپرسیم که آیا اون استوانه صفحه واقعیت داره یا نه؟ جواب مثبته چرا که اون استوانه واقع شده و ما داریم اون رو مشاهده می کنیم و حتی امکان اندازه گیری ارتفاع و ... هم وجود داره. اما اگه بپرسیم آیا حقیقت هم داره؟ جواب منفیه چون بمحض اینکه استوانه از حرکت بایسته چیزی جز یک صفحه باقی نمی مونه.
حالا همونطور که شما فرمودین حتی جهان تک قطبی هم واقعیت داره چون بعد از جهان تک قطبی جهان هیچ قطبی رو تجربه می کنیم.
جهان دو قطبی یعنی جهانی که مثلا یک قطبش وحدت هست و یک قطبش تضاد و به دلیل وجود همین تضاد هست که ما خودمون رو جدای از خدا میدونیم.
در مورد جهان دو قطبی گفته شده
این چه پرده بود که ابلیس پیش از این پرده به سجده بام سموات و الارض می پیمود
که در واقع می خواد بگه در جهان تک قطبی حتی ابلس در وجدته و تضادی اونجا وجود نداره.
در مورد جهان تک قطبی شاید فقط بشه گفت که اونجا فقط وحدت وجود داره. ولی این مسئله ایه که باید هر کسی خودش شهود کنه و درک کنه.
وقتی کسی بره اونجا و برگرده راستش دیگه نمی پرسه که خدا کیه یا چیه. چون اونجا باهاش در وحدته و از او جدا نیست. صحبت در مورد جهان تک قطبی اصلا ساده نیست چون نمی شه هیچ توضیحی راجبش داد.
Mohsen_Sadeghi69: خدا چیست؟
۱. خدا موجودیست بی نهایت قدرتمند که وجود داره که مشکلات ما رو حل کنه و یا در هر جایی که ما به موجودی نیاز داریم که قدرت بی حدی داشته باشه تا ما رو از گرفتاری نجات بده، برای ما ماشین و خونه بخره، مارو تو دانشگاه قبول کنه، کاری کنه کا چکمون برگشت نخوره و در کل هر جا که ما میگیم خدا کنه ... یعنی جمله ای رو شروع می کنیم که در واقع از خدا یا همون موجود که قدرتمندترینه میخوایم که کاری رو انجام بده که ما میخوایم!!!
۲. خدا = خود آ = ای انسان غافل بخود بیا تا بفهمی که هستی از کجا آمده ای و به کجا می روی. این خدا کاری برای ما انجام نمیده فقط مارو خلق کرده تا رسالتمون رو انجام بدیم.
شما چی فکر می کنید؟ خدا مارو خلق کرد که بردمون باشه؟ تا هر وقت می خوایم امر و نهی کنیم بهش یا ازش گله کنیم و بگیم آخه عدالتت کو؟ چرا دنیا اینطوریه؟ چرا انقدر ظلم هست؟
ولی اگه بشناسیمش می فهمیم هیچ جای کار اشتباه نیست فقط ما یاد گرفتیم هر کاری که مربوط به خودمون میشه رو بندازیم رو دوش اون (مثل خونه خریدن، قبولی تو دانشگاه و ... و حتی بخاطر این کار بهش رشوه هم میدیم!!! ) و هر کاری که مربوط به اون میشه رو خودمون انجام بدیم (مثل اینکه بتونیم به کمال برسیم)
شما کدوم خدا رو می پرستید؟ و کدومش رو قبول دارید؟ فقط یکیشون حقیقیه.
oshinam:
Mohsen_Sadeghi69: گرچه اگر کسي بپرسه که آيا خدا از وجود خودش خبر داره يعني آيا مي دونه که هست يا نه. بايد گفت که وقتي صحبت از وجود مي کنيم وجود و هست مربوط به اين عالم ميشه و در عالم تک قطبي و لازمان و لامکان و لاتضاد نه هستي هست شده نه وجودي به وجود اومده. دوست عزيز طبق صحبت شما ما انسانها به واسطه اينکه در دنياي دو قطبي هستيم چون وجود مفهوم داره فکر مي کنيم خدا وجود داره ولي در دنياي تک قطبي وجود مفهوم نداره پس خدايي هم وجود نداره پس در نتيجه ما انسانها به علت وجود داشتن در دنياي دو قطبي(مجازی) دچار توهم شديم و تصور ميکنيم خدا وجود دارد .
مفهوم این جمله در ادراکیه که منصور حلاج داشت یعنی درک انا الحق، وقتی ما بالا هستیم با خدا هستیم!! خودش گفت که ما از او هستیم دیگه درسته؟ وقتی پیشش هستیم نمی دونیم کی هستیم فقط با هم هستیم و البته ما جرا های دیگه ای هست که بهش می گن "درک کثرت در وحدت" و وقتی پایین یعنی اینجا هستیم باز هم از او هستیم ولی خودمون بی خبر هستیم و ماجرای اینجا درک "وجدت در کثرت" هست.
شما زمانی که صفحه رو میچرخونی و اون رو دوران میدهی به شکل یک استوانه دیده میشود دلیل آن میتونه خطای چشم انسان باشد که شما اون رو برای خودت تعبیر به دنیای مجازی(دو قطبی) میکنی مثل رمالی که از خطای چشم انسانها برای نشون دادن هنر خودش استفاده میکنه.
اعتقاد به دنیای دو قطبی و تک قطبی و بدون قطب میتونه بدلیل خطای چشم یا ذهن انسان(توهم ) باشد .
شما بر اساس توهمات و خطای چشم خودت فرضیاتی رو در نظر میگیری و بر اساس اون فرضیات نتیجه گیری میکنی و دنیا رو به دنیای دو قطبی و تک قطبی و بدون قطب تقسیم بندی میکنی و این تقسیم بندی از دیدگاه انسانی است که خودشم مجازیه
دید یه انسان با دید یه جانوری مثل مار نسبت به دنیا متفاوت هست اون شاید در تقسیم بندیهاش از جهان چنین ایده ای نداشته باشد (حهان دو قطبی و........)
حالا اگر فرضا خدایی هم وجود داشته باشه آیا اون وقتی از بیرون در دنیای فرضی تک قطبی یا بدون قطب به دنیای ما نگاه میکنه ایا مثل ما دچار خطای دید میشه و دنیای ما رو به صورت استوانه میبینه یا نه شاید از دیدگاه اون چیزی به نام دنیای مجازی وجود نداره و فقط وجود چیزی به نام دنیای مجازی(دو قطبی ) از توهمات ما انسانها سرچشمه میگیرد.
اصولا عرفان و علم ماورالطبیعه(چه اسلامی چه کاذبش ) یه جور سرگرم کردن و گول زدن مردم است مثل کارهایی که کریس انجل و مرتاض ها انجام میدهند .
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#24
Posted: 2 Jun 2012 04:54
Mohsen_Sadeghi69: نمی دونم مقاله ای رو که گذاشتم خوندید؟
هدف من از صحبت هایی که می کنم سرگرم شدن و ... نیست. یک جا صحبت از این میشه که چیزی وجود داره به عنوان مثال گفته میشه دریای شمال خیلی بزرگه و تا چشم کار میکنه آبه. کسی میتونه این حرف رو باور کنه و کسی میتونه بر مبنای عکسایی که میبینه یا تعاریفی که از چندین نفر میشنوه ایمان پیدا کنه که چنین چیزی هست. ولی فقط کسی یقین پیدا میکنه که خودش بره ببینه.
باور -- ایمان -- یقین -- پرستش
شاید برای شما که جملات من رو میخونید جهان دوقطبی، تک قطبی و هیچ قطبی یک حرف باشه! من حرفی از جهان چند قطبی نمی زنم گرچه اونهم وجود داره. اگه قانع بشید، باور میکنید. اگز از خیلیها این رو بشنوید ممکنه ایمان بیارید ولی اگه حقیقتش رو میخواید ببینید برید دنبالش تا بهش یقین بیارید. ممکن هم هست از ابتدا حتی باور نکنید و همه چیز رو فراموش کنید.
شاید خیلیها اصلا خدا رو قبول نداشته باشن خیلی ها هم حداکثر ایمان داشته باشن که وجود داره ولی خیلی کم هستن که انقدر رفتن و رفتن و رفتن تا خدا جلوه ای از خودش رو بهشون نشون داده و به یقین رسیدن و تازه می تونن خدا رو بپرستن چون تا زمانی که نمی دونی و یقین نداری که کی و چی رو میپرستی پرستش معنا نداره.
عرفان (دنیای شناخت) با علوم ماورا الطبیعه فرق می کنی. عرفان اصلا علم نیست. و شناخت عمومی نسبت به عرفان انقدر کمه که تا میگی عرفان همه میگن مرتاض یا .... ولی اصلا عرفان اینها نیست گرچه میشه یک تعریفی هم به اون شکل داشت از عرفان پس اونوقت باید دوجور عرفان تعریف کرد.
عرفان کمال : که فقط به دنبال شناخت حقیقت، آگاهی در مورد خدا، خود و هستی و مسائل پشت پرده وجود و در نهایت فقط آگاهی داره.
عرفان قدرت: که دنبال خود نمایی، کارهای خارق العاده، از رو آب رفتن، پرواز کردن، طی الارض، و در کل هرچیزی که مربوط به قدرت میشه. و یا اصلا شناختی از خدا ندارن یا خیلی سطحی شناخت دارن که منجر میشه که حتی خدا رو برای خودشون بخوان.
مثل تغییری که بشر به ادیان داد. یعنی دین نه تنها راهی برای رسیدن به خدا نشون نمی ده بلکه فقط برای برآوردن نیاز های بشر ازش استفاده میشه. یعنی دین سلسله دستوراتیه که ما رو به خواسته های اصولا زمینیه خودمون برسونه. فقط فکر کنید اونهایی که میگن خدا رو میشناسن از خدا چی میخوان؟ همونها فکر میکنن که خدا اشتباه کرده؟ و نزدیکه که عصبانی بشه و همه رو هلاک کنه؟ غافل از این که اون از اول میدونسته چی خلق می کنه.
بهر حال ما بدنیا میایم و میمیریم ولی دست خودمونه که با چه دانشی بمیریم. میتونیم بگیم خدایی وجود نداره و میتونیم بگیم وجود داره. مهم اینه که اگه میگیم وجود داره یقین داشته باشیم یعنی اگه کسی میگه وجود داره و حس حضور نداره، تو زندگیش ناامید میشه، میترسه، ناراحت میشه، کم میاره، مریض میشه و ... واسه اون خدا وجود نداره!!! کسی که یقین داره که خدا هست یعنی خدا رو لمس کرده و هیچ کدوم از اینها رو نداره.
امیدوارم که هر کی خدا رو ندیده (دیدن با چشم منظورم نیست) انقدر وقت بزاره و بره دنبالش تا ببینه. راهش هم هست.
دوست عزیز بنده اعنقاد دارم عالم ماده دنیای واقعی است و خارج از ان دنیای مجازی و توهم است و چیزی که باعث شده عالم ماده بوجود بیاد و واقعیت پیدا کنه حرکت است اگر حرکت نبود ماده ای هم شکل نمی گرفت و جهانی بوجود نمی آمد.
اما شما مذهبیون (یا شاید هم به ظاهر مذهبی) میخواهید اثبات کنید عالم ماده مجازی هست و عالم فراماده (توهم )عالم واقعی است برای اثبات حرف خودتان می بایست نقطه ضعفی گیر بیارید و با بزرگنمایی و قصه پردازی سعی کنید از این نقطه ضعف بالاترین استفاده رو ببرید در اینجا شما به خود حرکت در عالم ماده حمله میکنید و سعی میکنید ذهن مخاطب رو جوری مسموم کنید که در پذیرش واقعیت دچار شک بشه
شما با آوردن مثال صفحه و نوسان اون در حول محور خودش و تخیلی بودن اون استوانه فرضی سعی میکنید این جور در ذهن مخاطب تلقین کنید که حرکت باعث شکل گیری استوانه فرضی شده است اما حواستان نیست شما در اینجا صرفا دارید یک ماده(صفحه ) را نوسان میدهید , وجود اون استوانه به علت خطای دید انسان است اگر از دوربینهای خاص استفاده کنیم مجازی بودن اون رو به راحتی تشخیص میدهیم شما از خطای چشم یه انسان بیشترین بهره رو در تلقین اینکه حرکت مجازی است را میبرید مثل رمالی که از خطای چشم مخاطب خودش نهایت سو استفاه رو میبره
شما میگید الکترونها(الکترون ماده نیست مثل صفحه ) با نوسان خودشان باعث بوجود آمدن جسم مجازی (استوانه) میشوند .
شما یه سنگ رو فرض بگیر این سنگ از اتم تشکیل شده است حرکت الکترونها باعث واقعی شدن جسم شده است اگر حرکت مجازی باشه اون جسم باید شبیه اون استوانه فرضی باشد حالا شما اگر با این سنگ مجازی به سر خود ضربه بزنید چی میشه ؟ پس این سنگ مجازی نیست و واقعی است و شبیه اون استوانه فرضی که در اثر خطای دید تصور میکنید نمی باشد.
اگر بنده بیام به شما بگم که هیولایی میبینم که سه سر دارد ولی دیده نمی شود و از عالم ماده نیست(فراماده) ایا شما میتونی اثبات کنی این حرف بنده مجازی هست یا واقعی
حالا اگر حیوان ناقص الخلقه ای رو به شما نشون بدهم که از عالم ماده است و سه سر دارد و با چشم دیده میشه ایا شما میتونی وجود اون حیوان رو انکار کنی و بگی حرکت باعث این توهم در وجود بنده شده و اون حیوان سه سر مجازی هست
پس اینکه شما ادعا میکنی دنیای تک قطبی و دنیای بدون قطب دنیای حقیقی است صرفا یک ادعا است که هیچ پایه و اساس علمی ندارد و بیشتر در اثر تلقینات مذهبی و تفکرات حلقه اقای طاهری در شما شکل گرفته است.
این حرکت است که باعث پیدایش عالم ماده و دنیای حقیقی و واقعیت میشود عالم فراماده یه دنیای مجازی و توهمه و غیر قابل اثبات است .
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#25
Posted: 3 Jun 2012 16:24
Mohsen_Sadeghi69: بلاخره متوجه نشدم که مقاله رو کامل خوندید یا نه؟ این مقاله یک بخث مذهبی نیست و همین مقاله و چند مقاله دیگه باعث اخذ مدرک درکترای افتخاری استاد محمد علی طاهری شد. شواهدش هم در دانشگاه اکوانرژی آذربایجان هست که این دانشگاه مدرک دکترای عرفان ( اطلاعاتی که برای ذهن بشر غیر قابل دسترسیست) به استاد اهدا کردن. عکس های پروفسری که رئیس همین دانشگاه هست در تهران در حال اهدا کردن مدرک هم موجود است. بعلاوه بسیاری مدارک دیگه که اگر نت رو بگردید پیدا می کنید. این مباحث در محافل علمی مطرح شده و نظریه اتم و الکترون نظریه استاد طاهری نیست! فقط استاد بر مبنای همین نظریه اثبات کردن که جهان واقعی حقیقت نداره و حقیقت اون در جای دیگریست که نحوه دسترسی به این حقیقت رو هم توضیح دادند. جالبه که اینها اصلا بحث های مذهبی نیست و تعداد زیادی پروفسور و استاد دانشگاه و ... که این نظریات رو بررسی کردن از دیدگاه مذهب اوها رو بررسی نکردن!!!
من اثبات تئوریه این قضیه رو و مقالات و کتابهایی که میتونید بررسی کنید رو براتون گذاشتم و اثبات عملیش هم از طریق حلقه ها هست. و تاثیراتی که خیلی ها دیدن.
در همون مقاله استاد در مورد خطای چشم هم توضیح دادن و گفته شده دنیای واقعی رو که ما میبینیم بر اساس خطای دید ماست چرا که اگر فریم ریت چشم ما بی نهایت بود دیگه چیزی نمی دیدیم. و عرفا خیلی پیش از این هم این مسائل رو درک کرده بودند.
من تحقیقات خودم رو کردم و همچنان ادامه میدم و اگر شما هم ایرادی به تفکرات یا بینش و طرز تلقی استاد از جهان دارید کاملا حاضر هستم اونها رو بررسی کنم و قول مبدم اگه اثبات کردید قبول کنم. ولی تا همین الان که من ساعت های حرفهای استاد رو شنیدم و چندین کتاب از ایشون خوندم و خودم عملا اونها رو تجربه کردم هیچ اشتباه ابهام یا توهمی ندیدم. شما نمی تونید تو روز روشن بگید که هوا تاریکه و الان شبه مخصوصا به من که خودم شب وجود خودم رو دیدم افکار من به مراتب از شما سخت گیرانه تر بودن ولی وقتی پیش رفتم روز روشن رو دیدم و دیگه شک ندارم. اگه حرف بهتر امید بخش تر و قابل اثبات تر و منطقی تری هست با کمال میل بررسی و در صورت صحت قبول می کنم. ولی تا این لحظه هیچ حرفی زیباتر و نشاط آور تر از حرفهای استاد طاهری نشنیدم.
وقتی قوانین جهان هستی رو میگه و رعایت میکنی دیگه همه چیز تمومه. کی میتونست منی رو که سالی چند ماه مریظ بودم، با همه چی مشکل داشتم. سر دردهای شدید داشتم و نگاهم به خدا هستی و خودم اشتباه بود رو بدون هیچ قرص و بدون هیچ فشاری خوب کنه؟
هیچ وقت تو این عرفان حرفی تلقین نمی شه و اجباری نیست به گفته هاش ایمان بیاری فقط کافیه خودت تحقیق کنی و به صحت حرفها ایمان بیاری بعد تحول اتفاق میفته.
من مذهبی نیستم و هزارتا دلیل دارم که شیعه کلی از کاراش لنگ میزنه همینطور تمام ادیان دیگه و هیچ دین یا مذهبی نیست که از شر شیطان در امان مونده باشه. از شیطان بیشتر منظورم آدم های شیطان صفته.
حتی خود عرفان کیهانی هم بی نصیب نمونده گرچه نه ادعا داره که دین جدیدیه نه مذهب جدید. فقط یک مکتب جدیده که به نحوه جدیدی به همه چیز نگاه می کنه. مهم نیست که همه به یک چیز ایمان بیاریم ولی مهمه که حرفای هم دیگرو بشنویم تا شاید حرف بهتری بشنویم. منظورم شما نیستید خودم رو میگم. من همیشه مشتاق شنیدن حرفهای جدید هستم.
دوست عزیز
دو نوع حرکت داريم
حرکت درون اتم
ميدانيم الکترون جز ذرات بنيادي هست و داراي بار منفي و پرتون داراي بار مثبت پس در نتيجه به علت وجود بار متفاوت و قانون گرانش آنها در کنار هم باقي ميمانند و نوترون که نقطه ثقل يه اتم است باعث بوجود امدن نيروي گريز از مرکز شده و باعث چرخش الکترونها ميشوند در کل چيزي که باعث حرکت در داخل يه اتم و باعث نوسان الکترون ميشود قوانين طبيعت هستند نه موجود هوشمند.
پس اين ادعا که چون موجود هوشمند(اگاه) باعث حرکت میشود و در نتیجه فرضیه شبکه شعور کيهاني صرفا يه توهم است که با در آميختن علم با توهم دين نمود پيدا کرده است.
اگر(به اين اگر توجه داشته باش) چيزي باشد که محرک همه حرکات باشد، آنگاه مطمئنا هر حرکتي محرکي دارد. ولي از اين که هر حرکتي محرکي دارد، نتيجه گرفته نمي شود که چيز واحد و يگانه اي هست که محرک همه حرکات باشد.
حرکت بيروني (محرک بيروني)
اينکه که هر حرکتي محرکي بخواهد، در عالم واقعيت غلط از آب درآمده است. بطلان اين سخن در دانش فيزيک از زمان نيوتون به اثبات رسيده؛ اين گونه نيست که نفس حرکت به عامل و محرک نيازمند باشد؛ حرکت به عامل احتياج ندارد، بلکه تغيير حرکت است که نيازمند عامل است. حالت عادي اجسام اين است که در حرکت يکنواخت (يا سکون) باشند، نه الزاما در سکون؛ پس جسم مي تواند همواره در حال حرکتي يکنواخت باشد، در حالي که هيچ عامل خارجي(البته به غير از قوانين طبيعت) بر آن اثر نمي گذارد.
Mohsen_Sadeghi69: در همون مقاله استاد در مورد خطاي چشم هم توضيح دادن و گفته شده دنياي واقعي رو که ما ميبينيم بر اساس خطاي ديد ماست چرا که اگر فريم ريت چشم ما بي نهايت بود ديگه چيزي نمي ديديم. و عرفا خيلي پيش از اين هم اين مسائل رو درک کرده بودند.
شما در مثال صفحه و استوانه يک صفحه را نوسان (ماده را نوسان ميدادي) و چشم و مغز انسان به علت اينکه ميخواهد يه تصوير را ضبط کند تصوير بعدي را در کنار تصوير قبلي قرار ميدهد و باعث خطاي چشم و ديدن استوانه فرضي ميشود
اگر فرض بگيريم فريم ريت چشم ما بسیار بالا بود در ان صورت شما اگر صفحه را نوسان بدهي ديگر نمي تواني به فرض خودت مجازي بودن حرکت را به اون انسان اثبات کني (پس خطاي چشم باعث بوجود امدن اون استوانه فرضي شده است نه توهم مجازي بودن حرکت)
اما شايد شما بگي اگر فريم ريت چشم ما بي نهايت بود به صورتي که بتواند نوسان الکترون دور پرتون و هسته رو تشخيص بدهد جسم ديگر ديده نمي شود (نامريي)
اگر اين فرض را درست در نظر بگيريم در ان صورت آيا ديده نشدن جسم باعث اين ميشود که وجود آن را انکار کنيم شما با لمس کردن وجود ماده را ميتواني اثبات کني
مثلا بنده به يه شخص نابينا دو ظرف ميدهم که در داخل يکي سنگ و در ديگري چيزي وجود ندارد بعد به او ميگويم در ظرف چه وجود دارد مسلما او با لمس کردن به واقعيت پي ميبرد و ميگويد در يکي سنگ و در ديگري چيزي وجود ندارد ايا بنده ميتوانم بگويم ان سنگ مجازي است و ان ظرفي که چيزي در ان وجود ندارد واقعي است مسلما اگر اين را بگويم آن نابينا به عقل بنده شک ميکند.
درون سر من و شما مغز وجود دارد تفکرات شما و بنده به علت همين مغز است که از عالم ماده است حتي همين تفکراتي که بنده و شما در باره ان صحبت ميکنيم(عرفان اسلامي وعرفان حلقه) نشات گرفته از همين ماده عقل و مغز است آيا مغز و عقل شما مجازي است اگر هست پس تمام صحبتهاي شما درباره عرفان اسلامي وعرفان حلقه مجازي و بیهوده است.
آيا سنگ قدرت تفکر دارد؟ مسلما نه
آيا يه تکه گوشت قدرت تفکر دارد ؟مسلما نه
آيا هوا قدرت تفکر دارد ؟مسلما نه
ايا هيچي قدرت تفکر دارد؟ مسلما نه
پس وجود خدا (هوشمند به قول شما ) صرفا از قدرت تفکر بنده و شما نشات گرفته است و وجود خارجي ندارد .
Mohsen_Sadeghi69: حتی خود عرفان کیهانی هم بی نصیب نمونده گرچه نه ادعا داره که دین جدیدیه نه مذهب جدید. فقط یک مکتب جدیده که به نحوه جدیدی به همه چیز نگاه می کنه
به اعتقاد برخي شباهتهاي فراواني ميان ديدگاهاي معتقدان به فرادرماني(عرفان حلقه) و معتقدان به ريکي که در قرن 19 توسط ميکائواوسويي در ژاپن بنيان گذاشته شد وجود دارد که ظن اقتباس فرادرمانگري از ريکي را ايجاد ميکند. Rei به معناي «کيهان» و «جهان» و Ki به معناي روح و انرژي حياتي است.
نکات عمده زير در اعتقادات معتقدان ريکي ديده ميشود:
الف) «ريکي» وجود هوشمند الهي
ب) «ريکي» شفابخش و بهبود دهنده الهي بي نهايت.
ج) «ريکي» انرژي و نيروي کيهاني که از مستر به درمانگر انتقال مييابد.
د)«ريکي» زنده، هوشمند و آگاه
نکات زير نيز در ميان ديدگاههاي معتقدان به فرا درمانگري(عرفان حلقه) ديده ميشود:
الف) وجود شبکه هوشمند شعور کيهاني که حاکم بر جهان هستي است.
ب) شبکهاي که شفابخش تمام بيماريهاي روحي و جسمي لاعلاج است.
ج) انرژي که از شبکه شعور کيهاني به واسطه مستر به بيمار اتصال و تفويض مييابد.
د) شبکه کاملاً اگاه و هوشمند.
اين تشابه به وضوح کپي برداري از تفکرات ريکي را اثبات ميکند.
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#26
Posted: 4 Jun 2012 09:10
Mohsen_Sadeghi69: من واقعا ازتون تشکر میکنم که انقدر وقت میزارید تا چیزی رو که توسط میلیونها نفر در سرتاسر دنیا تست شده، نتیجه داده و اثبات شده رو رد کنید!!! من خیلی ها رو میشناسم که مغرضانه سعی میکنن خدشه ای به عرفان حلقه وارد کنند و گرچه تمام تلاش خودشون رو کردند و حتی استاد طاهری عزیز رو به زندان انداختند نتونستند به تفکرات استاد که در حال حاضراگر دوری تو فیسبوک و سایر سایتها بزنید کاملا میبینید که چقدر جهانگیر شده بزنند.
ببینید خیلی ساده میشه گفت که چیزی به اسم امواج رادیو وجود نداره چون شما با دستتون نمی تونید اونو لمس کنید یا با چشمتون ببینیدش چون اینطور که معلومه شما فقط چیزی رو که لمس می کنید یا می بینید رو قبول میکنید پس از نظر شما مثالا مبایل کار نمی کنه چون نمی تونید ببینید امواج داخل یا خارج از اون میشن؟!!!
راستی فکر کردید که چطور تلوزیون کار می کنه؟!!!
از کجا می فهمید که امواج وجود دارن؟ من بهتون میگم از اثر اونها یعنی با اینکه خیلی چیزها وجود داره که تا همین ۱۰۰ سال پیش بشر ازش هیچ اطلاعی نداشته خیلی چیزها هم هست که الان بشر ازشون اطلاعی ندارن. من و حدود ۵،۰۰۰،۰۰۰ نفر (طبق آماری خود دولت داده) داریم از همین چیزی که شما نمی تونید لمسش کنید و ببینیدش بهره می بریم. اگه شما می گید وجود نداره فقط خودتون رو از رحمانیت عام الهی بی بهره کردین.
می تونید تمام نشانه هایی رو که خدا واستون گذاشته نبینید و بگید وجود نداره (شتر دیدی ندیدی) ولی من حس حضور دارم و آرامش دارم، امید دارم، من خدا رو کنار خودم حس می کنم و نمی زارم عقلم واسم برهان درست کنه که نمی بینیش پس وجود نداره. من خدا رو بخاطر قدرتش نمی خوام. نمی خوام کاری برام انجام بده و اعتقاد دارم که قرار نبوده خدا واسه ما کاری انجام بده. بلکه من می خوام به اندازه خودم به هدفش از خلقت خودم نزدیک بشم و درک کنم و بفهمم که چرا خلق شدم از کجا اومدم و به کجا می خوام برم.
الان هم آشنایی با عرفان حلقه و گذروندن دوره هاش و درک حرفهای استاد طاهری عزیز رو بهترین لحظه های عمر خودم می دونم و تازه با ارزش وجودی خودم آشنا شدم چرا که فهمیدم چرا منو خلق کرد.
اگر تو فیسبوک سری بزنید به بچه های عرفان حلقه و به حرف دلشون گوش کنید می تونید بفهمید من چی میگم. و اینرو میدونم که از دور نمی شه قضاوت کرد. راهی که شما می رید هم درسته فقط اگه خدا رو حسش کنید لذتبخش تره وگرنه خدا طوری نقشه نکشیده که مویی لا درزش بره!!!
امیدوارم چیزی رو که من حس می کنم حس کنید تا شاید بهم حق بدید که لحظه ای تو راهی که انتخاب کردم شک نکنم. سوالاتی که پرسیده بودید جوابش تو همون مقاله بود ولی تا نخواید نمی بینیدشون.
توسل به اکثريت تنها ميتواند ثابت کند که اکثريت چيزي را قبول دارند اما نميتواند ثابت کند که آن چيز درست است.
مثلا در گذشته اکثريت مردم «زمين صاف است» را گزارهاي درست ميدانستند؛ اما اينکه اکثريت يا حتي همه مردم زمين را صاف بدانند دليل صاف بودن زمين نخواهد بود.
مثالهاي بيشتر:
-سيگار براي بدن زيان آورست
-نه آقا، همه ميکشند
-هندوئيسم مذهب حقيقتا بيپايهايست.
-يعني ميفرماييد اين همه آدم احمقند؟
عموميت يک باور يا عمل، ربطي به درستي يا نادرستي آن ندارد.
Mohsen_Sadeghi69: ببينيد خيلي ساده ميشه گفت که چيزي به اسم امواج راديو وجود نداره چون شما با دستتون نمي تونيد اونو لمس کنيد يا با چشمتون ببينيدش چون اينطور که معلومه شما فقط چيزي رو که لمس مي کنيد يا مي بينيد رو قبول ميکنيد پس از نظر شما مثالا مبايل کار نمي کنه چون نمي تونيد ببينيد امواج داخل يا خارج از اون ميشن؟!!!
راستي فکر کرديد که چطور تلوزيون کار مي کنه؟!!!
از کجا مي فهميد که امواج وجود دارن؟ من بهتون ميگم از اثر اونها يعني با اينکه خيلي چيزها وجود داره که تا همين 100 سال پيش بشر ازش هيچ اطلاعي نداشته خيلي چيزها هم هست که الان بشر ازشون اطلاعي ندارن. من و حدود 5,000,000 نفر (طبق آماري خود دولت داده) داريم از همين چيزي که شما نمي تونيد لمسش کنيد و ببينيدش بهره مي بريم. اگه شما مي گيد وجود نداره فقط خودتون رو از رحمانيت عام الهي بي بهره کردين
به طور کلاسيک، چهارنيروي اصلي طبيعت (گرانش, الکترومغناطيس، نيروي هستهاي ضعيف و نيروي هستهاي قوي) شمرده ميشوند.
آيا ميشه بگي اينها مجازي هست چون ديده نميشوند آيا ميشه اثرات اون رو نايده گرفت ؟
اموجهاي راديويي گونهاي موج الکترومغناطيسي است هاينريش هرتز با ساخت تجربي موجهاي راديويي در آزمايشگاه ، واقعي بودن امواج راديويي را نشان داد.
ببین دوست عزیز هوا ديده نميشود و لمس کردنی هم نیست ولی اگر شما دست خودت رو با شتاب حرکت بدهي وجود هوا را حس ميکني (نه لمس)
به نظر بنده قوانين طبيعت خالق جهان هستي است آیا قوانين طبیعت ديدني یا لمس کردني هست يا حس کردني آيا ميشه نشونه هاي وجود قوانين رو ديد و اون رو کتمان کرد.
اما شما اعتقاد داري خداي هوشمند خالق جهان هستي هست خدا هم مثل قوانين نه ديدني هست نه لمس کردني شما مذهبيون ميگيد وجود خدا را با نشانه هاي اون حس ميکنيد شما نشانه هاي وجود خدا در اين جهان هستي را به بنده نشان بده به شرط اينکه صرفا خدا در آنجا نقش داشته باشد و قوانين طبيعت در آن هيچ نقشي نداشته باشند
خالق اين جهان قوانين طبيعت هست که غير هوشمند است نه خداي هوشمند شما که هيچ نشانه اي از او در اين خلقت ديده نمي شود جز در کتابهاي ديني .
Mohsen_Sadeghi69: الان هم آشنايي با عرفان حلقه و گذروندن دوره هاش و درک حرفهاي استاد طاهري عزيز رو بهترين لحظه هاي عمر خودم مي دونم و تازه با ارزش وجودي خودم آشنا شدم چرا که فهميدم چرا منو خلق کرد.
دوست عزيز مگر شما نميگي همه چير در اين دنياي دو قطبي مجازي هست پس مغز من و شما مجازي هست پس تفکرات نشات گرفته از اون هم مجازي است پس فکري که از مغز مجازي خارج ميشه مجازي هست پس در نتيجه وجود دنياي دو قطبي و تک قطبي و بدون قطبي و عرفان حلقه صرفا مجازي هست و توهم است.
پس ميبيني که خود اين تفکر خودش رو نقض ميکنه.
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#27
Posted: 6 Jun 2012 08:50
Mohsen_Sadeghi69: من تفاوت بین مجازی بودن توهم حقیقت واقعیت و ... قائل هستم و چیزی رو که مجازی میدونم توهمی نمی دونم مثلا اگر شما یک مهندس ساختمان باشید و بطور مجازی یک ساختمان رو در کامپیوتر طراحی کنید اون توهم نیست در واقع دنیای اینترنت مجازیست ولی توهم نیست.
دوست عزیز فکر کنیم منظور شما توهم نیست و مجازی بودن منطورتان هست
شما در ازمایش صفحه و استوانه به بنده بگو اون استوانه مجازی بود یا توهمی بود که در اثر خطای چشم پدیدار شده بود
پس میبینی که اون استوانه مجازی نیست و توهم بوده است و مثل طراحی یک ساختمان در کامپیوتر مجازی نیست .
شما در اون ازمایش سعی داشتی اثبات کنی حرکت مجازی است در صورتی که این ازمایش چیزی را به عنوان مجازی بودن حرکت نشان نمی داد و صرفا توهم بودن استوانه به علت خطای چشم انسان را اثبات میکرد نه مجازی بودن استوانه و حرکت را
پس کل مطلب شما باز هم زیر سوال رفت.
Mohsen_Sadeghi69: فکر می کنم شما باید ثابت کنید که چطور یک سیستم بدون خالق می تونه کار کنه
شما کافی است یه نگاه به منظومه شمسی بکنی تا ببینی چطور یه سیستم میتونه بدون وجود خدای فرضی شما و فقط بوسیله قوانین طبیعت کار کنه .
Mohsen_Sadeghi69: مثلا یک چیزی رو مثال بزنید که بشر خلقش نکرده باشه ولی موجود باشه یعنی مثلا بگید این خودرو بر اثر زلزله ساخته شده و هیچ موجود هوشمندی این خودرو رو نساخته یا یک خانه و ...
چرا خدای هوشمند شما مصنوعات ساخته شده مثل همین ماشین را در ابتدای پیدایش جهان در اثر یه زلزله بوجود نیاورده است خب معلوم است که یه زلزله در اثر قوانین طبیعت غیر هوشمند شکل میگیرد پس قادر نیست که به یکباره چیزی مثل ماشین خلق کند ولی یه زلزله میتواند باعث چین خوردگی و ایجاد فاز کوهزایی در ان منطقه شود .
طبیعت با مصنوعات ساخته شده توسط بشر فرق دارد شما یه غار رو تصور کن که در طی میلیونها سال شکل گرفته است خالق ان قوانین طبیعت است یا خدای شما,شما رد پایی از خدایتان در این چرخه شکل گیری این غار اهکی به بنده نشون بده
مگر شما نمیگید خداتون هوشمند است پس چرا در ابتدای پیدایش جهان انسان رو خلق نکرد و بیش از چهارو نیم میلیارد سال طول کشید تا بشر از موجود تک سلولی ابتدایی در اثر چرخه فرگشت شکل بگیره
این هوشمند بودن خدای شما صرفا مربوط به این جهان است و از تراوشات مغزی شما است یعنی اگر بریم جهان فرضی تک و بدون قطبی مجازی شما متوجه میشم خدا هوشمند نیست و ما مجازا فکر می کردیم هوشمند است.
دوست عزیز شما فکر میکنی این دنیا مجازی است پس تفکرات شما هم مجازی است که این نشون میده دنیای تک قطبی و بدون قطب شما هم مجازی هست شما خودت رو در یه دنیای مجازی در مجازی محبوس کردی و برای همینه که واقعیت رو نمیبینی پس قبول کن توی توهم هستی.
Mohsen_Sadeghi69: اما نکته اینجاست که شما قائل به این هستین که قوانین وجود دارن ولی این قوانین قانونگذار نداره من متوجه این نمی شم که چطور شما قانونی رو دارید که قانونگذار نداره!؟
دوست عزیز شما اینو شنیدی میگین هر گردی گردو نیست
کافیه این لینک رو ببینی تا متوجه بشی
https://www.looti.net/11_25_70.html
پست ۶۹۵
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#28
Posted: 7 Jun 2012 12:18
Mohsen_Sadeghi69: خیلی واسم عجیبه که تو چنین دنیای که واسه خودتون ساختین چطور زندگی می کنین؟
من خدا رو حس کردم و لحظاتی حس حضور داشتم و چیزی رو حس کردم که اگه شما هم بخواید می تونید حس کنید. حرفم رو باور کن من دنیای شما رو تجربه کردم و اون دنیای بی خدا بی روجه.
من دنیایی رو تجربه کردم که نیازی نیست خدا توش اثبات بشه. شما دریا نرفتی واست قابل درک نیست که چطور میتونه میلیاردها لیتر آب یکجا باشه. ولی من تویش شنا کردم. یعنی می خوام بگم اثبات واسه چیزیه که ندیدیش یا به هر دلیلی حسش نکردی.
خوب حق هم داری یعنی وقتی چیزی رو حس نکردی چطور میشه قبولش کنی. و این منطق و حرفها رو شاید بتونی به یه آخوند یا زاهد بگی چون اونم نمی دونه چی رو داره می پرسته و از خدا یه چیز بی معنی رو در نظر داره. ولی من چیزی رو که شما راجبش بحث می کنید دیدم. حق با شماست چیزی که من دیدم قابل اثبات نیست اصلا نمی شه راجبش حرف زد. ما بهش می گیم عدم یعنی چیزی که نمی شه بگی هست نمی شه بگی نیست نمی شه بکی می دونه نمی شه بگی نمی دونه و در کل هیچ چیز نمی شه راجبش گفت. ولی میشه حسش کرد دیدش. درکش کرد.
چیزی که می دونم اینه که من راهی رو رفتم و ازش نتیجه گرفتم. و جیزی رو که دیدم اینه که میشه هر کسی رو از خواب بیدار کرد ولی کسی رو که خودش رو به خواب زده نمی شه بیدار کرد.
اگر دوست داشتی این کتاب رو بخون ولی خوندن تنهاش فایده نداره بهتره توی حلقه ها هم نشست یعنی این عقل باید کنار گذاشته بشه تا عشق رو بیاد.
عقل گوید شش جهت جد است و بیرون راه نیست ... عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها
میشه عملی ثابت کرد که خدا هست یعنی اگه حسش کنی دیگه نمی گی نیست.
راهش هم من تو عرفان کیهانی دیدم و با حلقه هایی که داره. اگه دوست داری این کتاب رو بخون http://ketabnak.com/comment.php?dlid=35761
و کسی که مستر عرفان کیهانیه پیدا کن و تو کلاس ها شرکت کن تا ببینی چیزی رو که انکارش می کنی.
مشکل همینجاست که وقتی فرد عقل رو کنار بزاره دیگه هر توهمی رو میشه به عنوان واقعیت با سو استفاده از واژه عشق به او تلقین کرد.
این مطلب زیر رو که قبلا گذاشته ام که به وضوح کپی برداری عرفان حلقه از ریکی ژاپنی رو نشون میدهد.
oshinam: به اعتقاد برخي شباهتهاي فراواني ميان ديدگاهاي معتقدان به فرادرماني(عرفان حلقه) و معتقدان به ريکي که در قرن 19 توسط ميکائواوسويي در ژاپن بنيان گذاشته شد وجود دارد که ظن اقتباس فرادرمانگري از ريکي را ايجاد ميکند. Rei به معناي «کيهان» و «جهان» و Ki به معناي روح و انرژي حياتي است.
نکات عمده زير در اعتقادات معتقدان ريکي و فرا درمانگري(عرفان حلقه) ديده ميشود:
الف) «ريکي» وجود هوشمند الهي
«عرفان حلقه» وجود شبکه هوشمند شعور کيهاني که حاکم بر جهان هستي است.
ب) «ريکي» شفابخش و بهبود دهنده الهي بي نهايت.
«عرفان حلقه» شبکهاي که شفابخش تمام بيماريهاي روحي و جسمي لاعلاج است.
ج) «ريکي» انرژي و نيروي کيهاني که از مستر به درمانگر انتقال مييابد.
«عرفان حلقه» انرژي که از شبکه شعور کيهاني به واسطه مستر به بيمار اتصال و تفويض مييابد.
د)«ريکي» زنده، هوشمند و آگاه
«عرفان حلقه» شبکه کاملاً اگاه و هوشمند.
اين تشابه به وضوح کپي برداري از تفکرات ريکي را اثبات ميکند.
دوست عزیز پس متاسفانه این جمله بیشتر در مورد خودت صادق است .
Mohsen_Sadeghi69: اینه که میشه هر کسی رو از خواب بیدار کرد ولی کسی رو که خودش رو به خواب زده نمی شه بیدار کرد.
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#29
Posted: 7 Jun 2012 23:55
Mohsen_Sadeghi69: که بگه طبيعت قانون داره ولي هيچ کس اين قوانين رو وضع نکرده
Mohsen_Sadeghi69: . مثلا وقتي به طور منطقي ازش مي پرسم چطور قانوني بدون قانونگذار ميشه وجود داشته باشه بدون هيچ جواب منطقي همچنان رو حرف خودش پابرجا باشه.
دوست عزيز ميدوني مشکل کجاست شما تفاوت بين قوانيني که انسان وضع ميکنه و رو با قوانين طبيعت متوجه نميشي اين دو از جنس هم نيستند هر چند که در لفظ يه جور تلفظ ميشوند
علتشو براتون عرض ميکنم
ما انسانها قوانين رو وضع ميکنيم (يعني مينويسيم در کتاب قانون ) تا انسانهاي ديگر(موجود هوشمند نه غير هوشمند) قوانين رو بخونند و براساس اون خودشون رو انطباق دهند و اگر تخطي کنند مجازات ميشوند (کساني ها هستند که از قوانين تخطي ميکنند)
مهمترين چيز اينه که قوانيني که انسانها وضع ميکنند مفعوله و فاعل انسان بر اساس قوانين خودشو انطباق ميده يا نميده(تخطي ميکنه)
اما قوانين طبيعت وضع نميشه (نوشته نشده و ازلي هستند) و صرفا براي موجودات هوشمند نيست و همه جهان هستي رو شامل ميشه که شامل سيارات و ستاره ها و حتي کوچکترين ذره در جهان هستي است
به طور مثال اين عقلاني هست که کره زمين بياد قوانين وضع شده توسط خدا رو بخونه و بر اساس اون بچرخه نه خب معلومه که اينطور نيست و اين قوانين هستند که خودشون زمين رو ميچرخونند (قوانين فاعل هستند)
در اينجا (از اينجا مهمه) قوانين جهان هستي فاعله(خالق و اداره کننده حهان هستي) و اجسام و همه جهان هستي مفعوله و اين قوانين هستند که کل جهان هستي را با خودشون انطباق ميدهند نه سيارات و جهان هستي به دلخواه خودشون
پس ميبيني قوانين هستي فاعله (خودش خالقه) و نمي تونه وضع شده باشه و مثل قوانين انسانها که مفعوله(توسط کسي خلق شده) نمي باشد.
پس اين دو با هم متقاوت هستند
اينکه شما اين قوانين انسانها رو با قوانين هستي يه جور براي خودت تفسير ميکني و ميگي اين وضع کننده داره پس اون هم داره اين نشون دهنده اينه که ما انسانها خصوصيات و صفات خودمون (مثل وضع کردن قوانين) رو به خدا نسبت ميدهيم و در يک کلام خودمون خدا رو ساخته ايم .
Mohsen_Sadeghi69: و من براشون توضيج دادم همونطور که استاد طاهري عزيز واسمون توضيح داد
Mohsen_Sadeghi69: همونطور که استاد طاهري بمن و خيلي هاي ديگه نشون داد.
من هميشه فريادم اين بوده است که چرا ما بايد منطق و درک و شعور خودمان را معطل بگذاريم و بابايي را به مثابه وجدانمان مسئول خوب و بد و خطا و صواب عقايدمان کنيم تا جايي که هر چه را از دهان او در امد وحي منزل بشماريم. اين را من بدترين نوع تحقير "شعورانسان" تلقي ميکنم.
( احمد شاملو)
شعور کيهاني يا شعور انساني مسئله اینجاست کيهان شعور داره ولي ........
Mohsen_Sadeghi69: در مورد شباهت عرفان کيهاني به ريکي هم بله چند نکته مشترک دارن ولي خيلي کم و چون منبع الهام از يک جاست امکان داره که آگاهيهايي که مياد تا حدودي شبيه باشه اما ريکي نتونست براي کسايي که ازش استفاده مي کنن حفاظ خوبي داشته باشه. من با کسايي برخورد کردم که ريکي کار بودن و بسيار آلودگي داشتن و زماني رو بايد سپري مي کرديم تا آلودگيهاشون پاک بشه.
من کمي راجبه ريکي تحقيق کردم و سر رشته هاي عرفان قدرت رو درونش ديدم. در صورتي که عرفان کيهاني به طور کامل جهت گيري در طرف عرفان کمال داره و هيچ گونه راهي رو براي قدرت باز نمي کنه.
عرفان حلقه همون ريکي هست فقط با دين اسلام مخلوطش کردن تا بتونند در جامعه اسلامي بهتر روي مخاطبش تاثير بگذاره تناسخ يکي از چيزهايي که توي فرهنگ ژاپني شديدا بهش اعتقاد دارند دقيقا همون چيزي که توي عرفان حلقه است .
Mohsen_Sadeghi69: من کاملا عقلاني اين مسائل رو قبول کردم. و بدن استثنا هيچ جايي از عرفان کيهاني رو نديدم که بشه بهش ايرادي گرفت
اگر اينو نميگفتي ديگه چي ميخواستي بگي
فرض ميگيريم شما قادر هستي بين جهان هاي موازي حرکت کني از کجا ميتوني اثبات کني که اين افکار شما واقعيت داره و در اثر نرسيدن خون و اکسيژن به مغزت دچار توهم نشدي و فکر کردي رفتي توي دنياي موازي و دنياي دو قطبي و تک قطبي رو ديدي و برگشتي (عملي توهم زدي)
شما منطقي و عقلاني اثبات بکن دنياي دو قطبي و تک قطبي و بدون قطب وجود داره .
Mohsen_Sadeghi69: به اميد روزي که همه خدا رو از روي عقل نپذيرفته باشن بلکه بطور عملي باهاش رو در رو شده باشن.
اگر فکر ميکني که عقل و منطق روش خوبي براي سنجش درستي باورها نيست، سعي کن اين را به من بدون استفاده از عقل ومنطق اثبات کني. هيچکس تابحال حتي براي اينکار تلاش نيز نکرده است.
( برت ليموين )
در ضمن دوست عزيز اين جمله شما
Mohsen_Sadeghi69: من کاملا عقلاني اين مسائل رو قبول کردم. و بدن استثنا هيچ جايي از عرفان کيهاني رو نديدم که بشه بهش ايرادي گرفت. دقيقا مثل خود خدا
با اين جمله
Mohsen_Sadeghi69: به اميد روزي که همه خدا رو از روي عقل نپذيرفته باشن بلکه بطور عملي باهاش رو در رو شده باشن
در تناقض است
تکليف ما رو روشن کن آخر چي شد عقلاني قبول کردي يا از روي عقل نپذيرفتي.
روش واقعي فلسفه واقعاً ميبایست اين باشد: چيزي نگفتن... و سپس، هر وقت کسي ديگر در آن کوشيد تا چيزي متافيزيكي بگويد، بر او ثابت کردن اين که براي بعضي از علامات موجود در جمله خود معنايي قائل نشده است. (لودويگ ويتگنشتاين)
شما وقتي يکبار ميگي کاملا عقلاني و يکبار ديگه استفاه از عقل رو نفي ميکني پس قبول کن نميشه روي حرفت حساب کرد و منطقي رو توي کلام شما جستجو کرد پس در نتيجه ادامه اين بحث با شما فايده اي ندارد .
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن
ارسالها: 533
#30
Posted: 8 Jun 2012 16:41
Mohsen_Sadeghi69: منطق یک چیز کاملا اعتباریه یه مثال می زنم:
بچه ها از استاد می پرسن منطق چیست استاد جواب میده. فرض کنید دو نفر به منزل نفر سوم می روند یکی از آنها کثیف و یکی از آنها تمیز هستند. صاحب خانه می گوید حمام آماده است.
حال به نظر شما کدام یک از آن دو به حمام می روند؟
شاگردان در جواب می گویند آدم کثیف. استاد می گوید نه آدم تمیز چون او به حمام عادت دارد ولی آدم کثیف از حمام فراریست پس آدم تمیز است که به حمام می رود.
استاد دوباره سوال خود را تکرار می کند و می گوید کدام یک از آن دو به حمام می روند؟
شاگردان می گویند: خوب آدم تمیز دیگر؟!!! استاد می گوید نه خیر آدم کثیف چرا که اوست که به استحمام نیاز دارد نه آدم تمیز.
استاد باز سوال خود را تکرار می کند و شاگردان این با پاسخ می دهند آدم کثیف.
استاد می گوید خیر بلکه هر دو آنها به حمام می روند چرا گه آدم کثیف نیاز به حمام دارد و آدم تمیز عادت به حمام دارد پس هر دو به حمام می روند.
استاد باز سوال خود را تکرار می کند و این با به شاگردان می گوید هیچ یک از آن دو به حمام نمی روند چرا که آدم تمیز نیازی به حمام ندارد و آدم کثیف عادت به حمام ندارد.
دوست عزیز بنده یه جمله به شما گفته بودم که این بود
oshinam: اگر فکر ميکني که عقل و منطق روش خوبي براي سنجش درستي باورها نيست، سعي کن اين را به من بدون استفاده از عقل ومنطق اثبات کني. هيچکس تابحال حتي براي اينکار تلاش نيز نکرده است.
( برت ليموين )
دوست عزیز شما که به منطق اعتقاد نداری چرا خودت هم از راه منطقی میخوای اثبات کنی که منطق روش خوبی برای سنجش باورها نیست اگر قادر هستی اینو بدون استفاده از منطق برای بنده اثبات کن .
الان شما با استفاده از عقل و منطقت به بنده اینو اثبات کردی که منطق بر اساس احتمالات همه جوانب رو در نظر میگیره و منطقی بدون اینکه احساسات رو دخیل کنه نظر میده
حالا اگر شما بخواهی در مورد این مثال حمام بدون استفاده از عقل و منطق و صرفا با اتصال به شعور کیهانی نتیجه گیری کنی کدوم یک از احتمالات رو در نظر میگیری اصلا آیا میشه بر اساس شعور کیهانی در مورد یه بحث نتیجه گیری کرد.
Mohsen_Sadeghi69: توی چند روز گذشته هر دو سعی کردیم که برای همدیگه اثبات کنیم که مسیری رو که انتخاب کردیم درست بوده و هر دو ناموفق بودیم. پس من هم مثل شما ادامه این بحث رو بی فایده می دونم. و فقط امیدوارم که هر عقیده ای که داریم آزادمرد باشیم و بتونیم به هم احترام بزاریم.
اگر تو این بحثها آزردمتون ازتون معذرت می خوام
دوست عزیز بنده و شما شاید از نظر عقاید با هم متفاوت باشیم ولی این دلیل نمیشه بنده به شخصیت شما جسارتی بکنم و شما جدا از هر عقیده و مذهبی که دارید برای بنده قابل احترام هستید .
عقاید من و شما میتونه اشتباه باشه ولی انسانیت هرگز, پس همیشه انسانیتت رو بر عقایدت چیره بکن