ارسالها: 127
#244
Posted: 22 Nov 2015 13:53
شیطان از ماده «شطن» به معنای مخالفت می باشد، و به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند، خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات.به عبارت دیگر؛ شیطان یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس داده می شود. ابلیس، جنی بوده است که از خدا نافرمانی کرده است.
شیطان پرستی به معنای عام؛ یعنی اطاعت از شیطان و پرستش آن به عنوان معبود است.
امروزه گروه ها ی مختلفی به عنوان شیطان پرست مطرح هستند که باید گفت این گونه انحرافات نه تنها تازگی ندارد که بعضی به آن پیشینه هزار ساله می دهند و دلیل آن را پرستش هر موجود دارای قدرت از سوی مردمان هزاران سال پیش و یا وجود دو خدای ضد هم؛ یعنی خدای خیر و شر در اندیشه های پیشینیان می دانند که نمونه آن را در آیین زرتشت و قبل از آن در دنیای مصر باستان و بین النهرین می توان یافت. در دین زرتشت اهریمن خدای شر در کنار اهورا مزدا خدای خیر پرستش می شود. برای نخستین بار شخصی به اسم " توماس هاردینگ "در 1565 میلادی در کتاب "تکذیب یک کتاب" واژه شیطان پرستی را علیه"مارتین لوتر" به کار برد و باعث ترویج و شیوع این لفظ شد تا جایی که شیطان پرستی در قرون 17 و 18 میلادی در برخی کشورهای غربی به صورت یک رسم ظهور یافت که به مخالفت با ادیان ابراهیمی می پرداخت. ترویج این پدیده مدیون حمایت های بی دریغ سرمایه داران یهودی و فراماسون ها بود .جادو گری و شیطان پرستی را در اوایل قرن 19 میلادی بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلیسی که عضو گروه های فراماسونری بودند به رهبری شخصی به اسم " سر فرانسیس داشو "با نام باشگاه آتش جهنم در شهر لندن گسترش دادند. و با تلاش آنها این گروه ها در آمریکا نیز رواج یافتند. اغلب این سرمایه داران که از شیطان پرستان حمایت می کردند از قاچاقچیان و تولید گنندگان مشروبات الکلی و مروجین قمار خانه ها و مرکز فساد در اروپا و آمریکا به شمار می رفتند.
افکار و عقاید
عموم شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین الاهی و اخلاقی بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمای های موجودی مافوق با قوانین خاصی تمرکز دارند و از باورها و گرایش های ادیان گذشته مخصوصاً ادیان ابراهیمی و مسیحیت و اسلام اجتناب می کنند و به جای خدا محوری گرایش به خود پرستی دارند و با الگوگیری از مکاتب ماتریالیستی و اومانیستی، خود محور و جادو محورند و خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند و بعضی دیگر شیطان را خدا می دانند و به پرستش آن رو ی می آورند.
گروه ها و گرایش ها
شیطان پرستان را به دو گروه اصلی تقسیم می کنند:
الف: شیطان پرستی فلسفی
ب: شیطان پرستی دینی
شیطان پرستی فلسفی
این گرایش را منتسب به شخصی به اسم " آنتووان شزاندر لاوی" مؤسس کلیسای شیطان و نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیانگذار شیطان پرستی لاوی می دانند. او شیطان را فرمانروای زمین می داند لاوی تحت تأثیر نوشته های نیچه فیلسوف غربی و دیگران قرار داشت و در نظرش شیطان موجودی مثبت بود در حالی که تعالیم خداجویانه کلیسا را مسخره می کرد خود را خدای خود می داند.
شیطان پرستی دینی
در این گرایش، اول باید یک قانون ماورای طبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است و همه شیطانی هستند و یا به وسیله شیطان شناخته می شوند بپذیرد این شیاطین می توانند ذهنی باشند یا از بین الاهه های باستان بین النهرین یا مصر انتخاب شوند کلیه فرقه های شیطان پرستی یک اصل مشترک دارند و آن هم در اولویت قرار دادن خود شخص است، گروه دیگر شرپرستان هستند که معروف به رواج انواع فحشا و ابتذال جنسی هستند. آنها دنیایی را ترسیم می کنند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست لذا شیطان پرستی را دنیای تاریک می نامند و از موارد رایج اعمال و عقاید آنها خودکشی است که آن را بهترین راه رسیده به حقیقت می دانند.
شیطان پرستی در ایران
در کشور ما شیطان پرستی تحرکات و فعالیت هایی را به صورت مخفی و زیرزمینی آغاز کرده است. سبک تبلیغ آنها کمتر عقیدتی است و بیشتر از راه پارتی و مهمانی های شبانه صورت می گیرد که در آن انواع مشروبات الکلی و آمیختگی پسران و دختران و موسیقی بی ریشه جاز که از موسیقی یهودی گرفته شده و قرص های روان گردان و مواد مخدر مانند شیشه و کوکائین، وجود دارد.
علائم و سمبل ها
شیطان پرستان دارای علائم خاصی هستند که در مجالس خود می آورند و یا حتی بر روی لباس های آنها وجود دارد تا با آن به دیگران بفهمانند که عقیده و رفتار آنها چگونه است و در مواردی افرادی ندانسته از این علائم استفاده می کنند؛ مثلاً از لباس هایی با علائم آنها استفاده می کنند.
بعضی از علائم و سمبول های آنها عباتند از:
پنج ضلعی وارونه یا ستاره صبح
صلیب شکسته یا چرخ خورشید
چشمی که به همه جا می نگرد
صلیب وارونه
تبر رو به پائین و ...
و علائم دیگری از همین قبیل که هر کدام حاکی از رموز خاصی می باشد.
اشکالا ت و انحرافات
اشکالات این فرقه های منحرف واضح تر از آن است که نیازی به بیان داشته باشد با این حال چند اشکال بزرگ به طور اختصار ذکر می شود :
الف: پرستش غیر خدا
مشخص است طبق عقیده آنها خدا پرستش نمی شود بلکه به پرستش شیطان و خود می پردازند و این پلیدترین کار است.
ب:ضدیت و مبارزه با ادیان ابراهیمی
ج: ارتکاب اعمال کریه و خلاف اخلاق انسانی؛ مثل اشاعه فساد و ابتذال جنسی و... .
حرف آخر اینکه:
شیطان پرستی عقیده باطلی است که افرادی برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود پای بند آن هستند. و در حال حاضر هم با حیله های مختلف (مسائل جنسی ،اعتیاد، الکل، ابتذال و... ) به دنبال جذب نیرو مخصوصاً از بین جوانان برای گروه های انحرافی خود می باشند.
ای کاش به جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
ارسالها: 1264
#245
Posted: 12 Feb 2016 10:27
ریشه این موضوع برمیگرده به این موضوع که
از خدا خیری ندیدیم ببینیم شیطان چه جوریه
یا متولیان دین به اسم خدا پدر مردم رو همچین در اوردن که بعضیا گفتن خدا رو نخواستیم بابا صد رحمت به شیطون
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 2323
#246
Posted: 5 Aug 2016 20:21
دین شیطان پرستی قبل از میلاد مسیح بوده امروزه در نوروژ پایتختش اوسلو بالاترین امار شیطان پرستی هست که سه کلیسا همزمان در یک ماه اتش گرفت وفهمیدند کار بارزام خوانند گروه متال بوده در نروژ در دهه ی نود سبک نروژن بلک متال با شیطان پرستی رابطه نزدیکی بر قرار کرد وبیشتر بلک خوان های نروژ به شیطلان پرسای اعتقاد شدید دارن وقول داده اند هر کاری برای از بین بردن مسیحیت بکنند .حالا اینحا سوال در میاد که چرا نروژیها از مسحیت خیلی خوششان نمیاید .چون مسیحیت به زور وارد نروژ شد چیزی که مردم بهش اعتقاد نداشتن.انها با اعتقاد واکینگ ها زندگی میکردند و 300سال بر اروپا حکم رانی کردند و انگلیس و پاپ را ضعیف کرده و انها را شکست دادند حالا .بعد از این همه فتو حات دین مسیحیت وارد شد و کشت وکشتار در نروژ شروع شد همان کشت و کشتاری که واکینگها کرده بودند در کشور خودشان اتفاق افتاد.در دهه ی اوج شیطان پرسی در دنیا بود امریکا اروپا.اما به صورت خیلی الکی اما در نروژ واقعا اعتقاد داشتند و این به چهار تا موسیقی ختم نمیشد .اما در امریکا .دیگر کشورهایی اروپایی در چهار تا موسیقی ختم میشد و واقعا کسی شیطان پرست نبود فقط برای جلب توجه بود .مثل اسلایر که گفت شیطان پرست نیستیم با اینکه اشعارش بوی شیطان پرسی میداد.در دهه ی هشتاد میلادی در امریکا تظاهراتی انجام شد که شیطان پرستی جم شود اما جمع نشد.ولی در امریکا شیطان پرستی کمتر از اروپا هست .حالا در ایران با دادن اطلاعات غلط امدن شیطان پرستی را به همه چی ربط دادن مثلا به فراماسون که ربطی به شیطان پرستی ندارد ان یک فرقه سیاسی است ولی متاسفانه مردم با نخواندن و تحقیق نکردن راحت به شا یعات توجه میکنند و قبول میکننند. در دهه ی نود پلیس امریکا گروهی را گرفت که در حال غربانی کردنه زن وبچه بودند وجزو گروه اسلایدر شیطان پرستی بودند که به صورت مخفی این کارو میکردند .الان در اروپا به صورت قانونی کلیساهای شیطان پرستی هست وگروهای مختلف به صورت مجاز،فعالیت می کنند و ازاری به هیچ کسی نمیرساند .ازار و کشتاریی که دین های که دیگر در دنیا به وجود اورد مثلا دین هایی که از خدا حمایت میکند بیشتر کشتار کرد تا شیطان پرستی .اما شیطان. پرستی به خاطر یک مسئله طرفدار ندارد که میگود ضعیفان در جامعه باید از بین بروند خستین کلیسای شیطان پرستان First Satanic Church)) در 31 اکتبر 1999 به دست "کارلا لاوی" دختر "آنتوان لاوی" نویسندهٔ انجیل شیطانی- بنیاد نهاده شد.
آنتون لاوی، در 30 آوریل 1966 در شب والپورگیس کلیسای شیطانی را که در آینده کلیسای شیطان نام نهادش- را بنیاد نهاد. با مرگ او در 1997 میلادی، کلیسای شیطان با مدیریت تازهاش به نیویورک منتقل شد.
ولی دختر لاوی این را بر خلاف راه پدرش دانسته و خودش کلیسای شیطان را در بیرون از سانفرانسیسکو بازگشایی کرد. در آوریل 2005 میلادی این کلیسا آیینهای ویژهٔ خود را در باشگاههای شبانه برگزار کرد و در اکتبر همان سال هم برنامهٔ خیریهٔ پیش از "هالووینی" به سود آسیبدیدگان از توفان های ریتا و کاترینا برپاداشت
ویرایش شده توسط: Erfan1993
ارسالها: 2323
#247
Posted: 6 Aug 2016 16:05
مطلب جالبی امیدوارم دوستای عزیز خوشتون بیاد :flowersپيروان و سالكان راه حق خودتان را معرفي كنيد؟
شيطان: من شيطان هستم. همان كه بني آدم از كودك تا پير و در هر مكان و زمان تا روز قيامت به من لعنت حق ميفرستند. البته لعنتشان به تنهايي و بدون نام حق بر من تأثيري ندارد.
ايوب : فلسفه خلقت شما از سوي خداوند چيست؟
شيطان: خداوند مرا به پاسباني درگاه خويش گمارده است تا هر ناخالص و ناپاكي نتواند از مرزهايي كه توسط من محافظت ميشوند، عبور کند. پس بدانيد تا پاك و خالص نشويد من سد راه شما هستم، محال است بگذارم عبور كنيد. من مأمور سري خداوند هستم مگر نه اين است كه ميگوييد: «عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد» پس آن عدو منم.
ايوب : پس ابليس كيست، آن را تشريح كنيد؟
شيطان: ابليس قدرت منفي محض است. او مظهر تجلي انرژي منفي و قدرتي است كه به جريان ميافتد تا جهان مادون را در ضلالت نگه دارد، جهاني كه ارتعاشاتش حالات خشن ماده را نشان ميدهد.
ايوب : پس شما چه ارتباطي با ابليس داريد؟
شيطان: مرا با نامهاي زيادي ميخوانند مانند شيطان، ابليس وعزرائيل و سلطان نيروهاي منفي، تاريكي.
ايوب : وظيفه اصلي شما چيست؟
شيطان: من فرمانرواي جهان مادي، فرمانرواي جهان هيچ و مظهر حيلهگري هستم. وظيفه من مشغول نگهداشتن روحها در جهان هاي پايينتر است تا به جهانهاي مثبت و خالص حق وارد نشوند مگر نه اين است كه دنيا زندان است. پس من زندانبان آن و بني آدم زندانيان من.
ايوب : آيا ممكن است مأموريت خود را فاش كنيد؟
شيطان: مأموريت من آزمودن مردم در مورد قانونهاي خداوند است. بايد اقرار كنم اگر در سير تكاملي بني آدم مانعي وجود نداشت، روح آدمي مطلقاً چيزي ياد نميگرفت. موانع، علت تزكيه و رشد روح هستند، مگر نه اينكه يكي از اسامي دنيا دارالامتحان است. من نيز مدير كل حوزه امتحانات بني آدم هستم.
ايوب : شما ايجاد كننده چه چيزي هستيد؟
شيطان: روح انسان ها براي اينكه به قرب خداوند برسند به تجربيات زيادي نياز دارند كه موانع برايشان ايجاد ميكنند، من ايجاد كننده آن موانع هستم.
ايوب : چه موقعي حضور شما خيلي واضح است؟
شيطان: هنگامي كه انرژي حق، با آگاهي انساني فرد، ارتباط برقرار ميكند. آنگاه من در درون او جنگهايي بين نيروي مثبت و منفي ايجاد ميكنم و در كل يك مقاومت ذهني خلق ميكنم تا انسان مسير تكاملي خود را طي كند ودر نهايت حكم خداوند كه همه موجودات به سوي او بازميگردند، تحقق يابد.
ايوب : چه كساني دوستان و ياران شما هستند؟
شيطان: از بني آدم هر كس كه داراي صفات منفي و روح حقيري داشته باشند، آنان شياطين انسي هستند. مثل ابوجهل، ابولهب كه در كنار پيامبر اسلام(ص) بودند و از غير بني آدم، شياطين، اجنهكافر، ارواح شرير و ديوان جزء لشگريان من هستند.
ايوب : آيا نظارتي بر شما هست؟
شيطان: بله، خدا و ولي او در زمين واكنش شما را در برابر من مشاهده ميكند، قرار گرفتن در چنين موقعيتي يك آزمون است.
ايوب : چه چيزي را خيلي دوست داريد و آرزو ميكنيد؟
شيطان: برايم سخت است كه آن را فاش كنم، ولي وقتي من در آگاهي فردي حضور دارم، اميدوارم كه فرد شروع به زمزمه ذكر خالص حق نكند و اگر هم ذاكر است ذكر او فقط لقلقه زباني باشد و بس، چون ذكر خالص خدا يعني نابودي حضور من.
ايوب : براي گول زدن انسانها خودتان را به شكل چه چيزهايي درميآوريد؟
شيطان: هر چيزي كه بتواند شماها را در جهانهاي ماده و پايين نگه دارد. اگر لازم باشد خود را به شكل استاد، همسر شما، پدر، مادر، برادر، خواهر، دوست و يا هر چيز ديگري كه بتواند توجه شما را جلب كند، و از توجه خالص به حق بازدارد، در خواهم آورد. براي مثال دستيابي به قدرت، ثروت، شهوت و هر آنچه آدمي بتواند با قدرت و ثروت فراهم آورد. بدانيد كه اين سه (قدرت ، ثروت و شهوت) از بزرگترين ابزارهاي من هستند.
ايوب : حمايت چه كسي تمام برنامههاي شما را به هم ميريزد؟
شيطان: حمايت خدا و ولي خدا در زمين چيزي است كه ورود و تسلط مرا به روح و روان فرد غيرممكن ميكند.
ايوب : اعتياد بني آدم به الكل، مواد مخدر و ... براي شما چه كاربردي دارد؟
شيطان: دركل هرگونه اعتيادي در بني آدم يك عدم تعادل رفتاري است؛ اين اعتياد هرچه باشد يعني بهترين وسيله براي قرباني شدن انسان در راه اهدافم ومن گام به گام به مقاصد خود ميرسم.
ايوب : چه موقع خودتان و تمام سربازان و نيروهايتان را فرا ميخوانيد؟
شيطان: هنگامي كه يك جوينده راه حق، در خلوت و تنهايي خود در حال ارتباط با حق و تجربه نور و صوت خداوند است و يا در حال گرفتن يك تصميم مهم مثبت و معنوي، است. با تمام قدرت آن را تحت فشار قرار ميدهم و بيشتر بر روي ذهن آن فرد كار ميكنم، چرا كه بهترين سد و حجاب براي نرسيدن به خداوند و جهانهاي مثبت حق، همين است.
ايوب : آزمايشگاه كاري شما كجاست؟
شيطان: مكانهاي اصلي زندگي من مشترك با خانواده شما و محل كار و تحصيل شما و به طور كلي زندگي روزمره شماست آخر مگر نميدانيد كه من نيز ميتوانم در اموال و اولاد شما شريك باشم البته اگر خداوند اجازه فرمايد و اين شراكت تنها زماني اتفاق ميافتد كه هنگام بدست آوردن و نگهداري اولاد و دارائي و كلاً مال دنيا از ياد خالص حق غافل باشيد.
ايوب : آيا شما فقط در اتفاقات روزمره حضور داريد؟
شيطان: خير، تا وقتي كه شما به جهانهاي مثبت و خالص حق راه نيافتهايد، هميشه با شما هستم. حتي در رويا و زمان خواب كه آنجا راحتتر ميتوانم شما را تحت كنترل قرار دهم، البته اگر تحت محافظت حق و ولي خدا در زمين نباشيد.
ايوب : براي آنكه سالكين و واصلين حق و در كل همه مردم را از تجربه كردن نور و صوت خداوند دور كنيد، چه ميكنيد؟
شيطان: ايجاد «شك و ترديد» در اصل يك درس معنوي است، اما اگر آن را درك نكنند ميتواند تجربه قدرت منفي وكامل باشد و بعد از آن «ترس» يكي ديگر از مواردي است كه شماها را از ورود به راه حق و تجربه نور و صوت خداوند حق دور ميكند. فكر ميكنم همين دو مورد كافي باشد.
ايوب : اگر به شما اجازه ورود دهيم، چه ميشود؟
شيطان: حضور من يعني نبودن حق و نبودن حق يعني سرباز شيطان بودن وزندگي بدون حق و عشق را تجربه كردن ويا وابستگي كامل به نفسانيات پنجگانه (خشم، طمع، غرور، شهوت، وابستگي) در زندگي شما.
ویرایش شده توسط: Erfan1993
ارسالها: 2323
#248
Posted: 6 Aug 2016 16:14
زندگی نامه انتوان لاوی کاهن عظم شیطان پرستی
در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولد شد. سپس خانوادهاش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد.
پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد.
در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد.
همچنین در زمینه موسیقی،موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامه داشت و از مشهورترین افراد زمان خود در سانفرانیسکو بود.
پدر و مادرش اورا "هووارداستانتون لوی " نام گذاشتند . او متولد ایالت ایلی نویز بود اما در سانفرانسیسکو بزرگ شد . پدرش بنگاه معاملات املاک داشت . آنها خانه ای بزرگ و مجلل درجای خوبی از شهر داشتند . لوی این خانه را سال های سال داشت واین خانه محلی برای استراحت او بود . شجره نامه خانوادگی که از او وجود دارد می گوید مادربزرگ او - سسیل لوبا پریمو کولتن - یک کولی اهل ترانسیلوانیا بوده ،کسی که درون کودکی لوی را پرکرده بود از داستان هایی درباره دیوها وجن ها و افسانه های پریان .یک داستان محتمل دیگر هم وجود دارد که می گوید : "کمی بعد از جنگ جهانی دوم عموی آنتوان او را که پسری 15 ساله بوده با خود به آلمان می برد ؛ به جایی که فیلم هایی درباره مراسم مذهبی شیطان پرستی به نمایش در می آید و لوی ادعا می کند کتاب مراسم ربانی شیطان را که درسال 1972 نوشته تحت تاثیر این فضا و فیلم نوشته اما گفته های دخترش "زینا "این حرف لوی را - با ارائه مدارکی ازعدم حضور پدرش در آن زمان در آلمان - نقض می کند .
ادامه زندگی نامه انتوان لاوی کاهن بزرگ شیطلان پرستی:
در سال ۱۹۵۲ (میلادی) با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی بود. ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفته داین هگارتی شده بود در ۱۹۶۰ (میلادی) منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند ولی رابطه آنها بعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زینا لاوی در سال ۱۹۶۴ (میلادی) منجر شد.
هگرتی و لاوی در اوسط ۱۹۸۰ از هم جدا شدند و آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون (Blanche Barton) بود. نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی سیتن سرکیس کرنکی لاوی (Satan Xerxes Carnacki LaVey) شد.
فعالیت انتوان لاوی
لاوی ارائه سخنرانیهای سرّی خود در شبهای جمعه را که «دایره اسرار آمیز» نامیده بود آغاز کرد. یکی از اعضای همین حلقه بود که به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ در حالی که سر خود (به عنوان رسم آئین جدید) را تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنو ساتانس (سال اول Anno Satanas) سال اول عهد شیطان اعلام کرد.[۱]
وی خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
چندی بعد با انتشار کتاب (انجیل شیطانی به انگلیسی:Satanic Bible) در سال ۱۹۶۹ به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامه انتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آئین پرستش شیطانی را در ۱۹۷۲ انتشار داد. در این کتاب جزئیات بیشتری از آئین پرستش، رسوم و تشریفات دینی پرستش شیطان (از جمله مراسم عشاء تاریک Black Mass) را ذکر کرد.
مرگ انتوان لاوی:
آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه از دنیا رفت. تدفین لاوی که به صورت مخفی انجام شد، جسدش سوزانده و خاکستر شد.
خاکسترش دفن نشد ولی بین وارثانش تقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیز است در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانی استفاده میشود.
ویرایش شده توسط: Erfan1993
ارسالها: 1264
#249
Posted: 6 Aug 2016 16:25
آیا می دانید بزرگانی همچون حلاج، عين القضات همداني، احمد غزالي و... به دفاع از ابليس پرداخته اند و او را عاشق خالص خدا و موحد حقيقي دانسته اند؟
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 2323
#250
Posted: 6 Aug 2016 21:04
دجال کیست
ایا دجال همان شیطان است؟[مسیح دروغین (به عربی: المسیح الدجال) که به اختصار با نام دجال نیز شناخته میشود، یک شخصیت شیطانی در فرجامشناسی اسلامی ست که به باور مسلمانان در زمانی در آینده پیش از یوم القیامة (روز رستاخیز) وانمود میکند که مسیح است (یعنی مسیحا). باور مسلمانان به دجال در فرجامشناسی اسلامی با باور مسیحیان به ضد مسیح در فرجامشناسی مسیحی (en) و باور یهودیان به آرمیلوس (en) در فرجامشناسی یهودی قرون وسطی قابل قیاس است.
دجال در احادیث اسلامی به باور مسلمانان سنی و شیعه موجودی ست که چشم راستش کور است و مانند حبه انگور برآمده است. در باور شیعیان بر اساس حدیثی از علی بن ابی طالب چشم سالم دجال به وسط پیشانیاش آمده است؛ در جلو و عقب کاروان دجال کوههایی از دود حرکت میکنند که مردم در قحطیهای سخت انتظار غذا در آن کوهها را دارند؛ همه رودخانههایی که در مسیر دجال قرار میگیرند خشک میشوند و مطابق این حدیث او با صدایی بلند مردم را صدا میکند که «ای دوستان من به سمت من بیایید، من ارباب شما هستم که به شما دست و پا و غذا دادهام».
در روایات شیعه دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور میکند.او با انجام کارهای شگفتانگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را میفریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی میکند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها کشته میشود.
ویرایش شده توسط: Erfan1993