ارسالها: 2470
#21
Posted: 20 Feb 2012 20:32
zoksi: اگر مؤجؤدى كه تنها هدفش به تباهی كشیدن نسل بشر است ارزش احترام داره
احترام بزارین تا خسته بشین
اندیشه ای که در اون خدایی رو میپذیری که انسانها رو در بند توهماتتون میکشونه هم چندان جای احترام نداره ولی من به پیروان این خداهای گوناگون احترام میزارم چون انسانیت میگه که انسانها در داشتن اندیشه و اعتقاد تا جایی که باعث آزار و آسیب رساندن به موجودات دیگه نشن ازاد هستند.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 444
#22
Posted: 20 Feb 2012 20:46
hhastii: undefined
از انسانیت گفتى
اما باید بگم كه این آیینى كه شما ازش دفاع مىكنین تمامى ارزشهاى انسانى رو نقض و لگدمال مىكنه
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 2470
#23
Posted: 20 Feb 2012 20:52
zoksi: اما باید بگم كه این آیینى كه شما ازش دفاع مىكنین تمامى ارزشهاى انسانى رو نقض و لگدمال مىكنه
من از این ایین دفاع نمی کنم.
در همون ابتدا هم گفتم به شیطانی معتقد نیستم چون به خدایی معتقد نیستم که در مقابلش شیطانی درست کنم..وقتی به موجودیت چیزی معتقد نیستی دفاع کردن از اون عملا منتفی هست.
من فقط گفتم برای مخالفت ها و حرفهاتون و حتی همینی که میگید که ایین شیطان پرستی تمامى ارزشهاى انسانى رو نقض و لگدمال مىكنه رو با دلیل بگید.اینجوری بحث ها و حرف ها بهتر پیش میره.وگرنه بدگویی و مزمت کردن بدون اوردن دلیل که جایی در بحث منطقی نداره.
آقای اکسیر دارن کاملا نوع نگاه و دیدگاهشون رو مشخصا میگن با دلیل هایی که از نظرشون درست میاد..خب شما هم برای حرف های ایشون یا کلا پیروان این اندیشه نقیض بیارید و روشن کنید اشتباه می کنند یا کجاها فکر میکنید که درست نیست.
اگر پست آخر ایشون در همین تاپیک رو بخونید سوالاتی رو مطرح کرده که می تونید با منطق پاسخشون رو بدید
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 444
#24
Posted: 20 Feb 2012 21:00
اگر اطلاعاتى در مؤرد شیطان پرستى ندارین مىتؤنین تحقیق كنین
بعدا این آیین رو بیشتر معرفى خؤاهم كرد
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 444
#25
Posted: 20 Feb 2012 21:12
oshinam
دوست عزیز. من عنوان کردم که شیطان را نه به لحاظ مذهبی بلکه از نقطه نظر اساطیری مطالعه میکنم. به نظر من اگر ماهیت واقعی این مفاهیم در سیر تاریخی تفکر بشر ، شناخته بشوند، گره بسیاری از خرافه ها و موهوم پرستیها باز خواهد شد. به نظر شما چرا متفکرین و عارفان بزرگی مانند منصور حلاج، مولوی، عین القضات از شیطان دفاع کرده اند؟ چرا ادیان تلاش کرده اند چهره ای معکوس از شیطان ارایه کنند؟ چرا دینداران فکر میکنند تاریخ جهان با دین آنان شروع شده است؟ چرا فکر نمی کنند که بشر صدها هزار سال پیش تر از ظهور ادیان وجود داشته و اساسا در طول آن زمانهای طولانی خدای آنها وجود نداشته است؟ آیا خدا در طوا این هزاران سال طولانی بندگان خود را فراموش کرده بود؟ چرا خدا از سه هزار سال پیش به یاد بندگان زمینی افتاد؟ از این قبیل سوالات البته بسیارند. اما هر کدام می توانند برای یک ذهن آزاد کلیدی جهت تفکر باشند. من همچنان به اسطوره شیطان به خاطر کمک به انسان در جهت آگاهی احترام میذارم.
exir27: undefined
تمام چیزهایى ك شما علیه دین گفتى، برعكسشم میشه گفت در حمایت از دین، ك 100 البته صادق تر هم است.
چه كسى گفته در دین اجازه آگاهى نیست!
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 444
#26
Posted: 22 Feb 2012 05:49
samanabh: برای اثبات بندگی خدا نماز و روزه و ... رو اجبار کرد.
خدا میگه: آیا آنهایی که میدانند با آنهایی که نمی دانند برابرند؟
خود شیطان هم روزی برای خدایی که به اصطلاح دوستان نیازی به نماز و روزه نداره، عبادت و بندگی کرد.
آیا اونهایی که کار میکنن و مزد میگیرن با اونهایی که کار نمیکنن و مزد میگیرن برابرند؟؟؟؟
معرفی شیطان پرستی
شیطانپرستی، به عنوان یکی از این مکاتب نوپدید دینی است که بحث اصلی این گفتوگو نیز میباشد.شیطان کیست و یا چیست؟ از انسان چه میخواهد؟ انسان از پرستش شیطان چه هدفی را دنبال میکند؟
شیطان دشمن سرسخت انسان که از خلقت حضرت آدم تا به امروز پی در پی با او به مخالفت پرداخته، اهمیت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآنی است. در قرآن درباره شیطان آمده است: شیطان موجودی از گروه جنیان است ( کهف 50)، چون جنیان از جنس آتش بی دود هستند بنابراین شیطان نیز از آتش است ( حجر27، الرحمن15)، او در مقابل رب دست به طغیان زد( مریم 44)، و به او کفر ورزید ( اسراء27)، علت کفر و عصیان او در مقابل خدا به دلیل تمرد از سجده به پای انسان بود (بقره 34)،چون انسان به اسماء الهی آگاهی یافته بود و شیطان از این علم بی بهره بود (بقره21)، او جنس خود را که از آتش بود برتر از خاک که جنس آدم است می داند و بر این اساس کینه و دشمنی انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف22، یوسف 5، اسراء53 ، فاطر6 ، زخرف 62)، و با سرکشی که به درگاه رب نموده است (نساء117)او را وادار به دخالت در کار خدا بدون داشتن علم و آگاهی کند( حج 3)، دشمنی خود را با آدمیان به رخ آنها بکشد ( زخرف 62)، آنها را وادار به طغیان و غوا کند (اعراف 175)، و حتی با داشتن علم الهی نیز ممکن است این طغیان و غوا صورت پذیرد او سعی می کند به وسیله انسان خلقت خدا را دگرگون کند( نساء 119) و سعی می کند که حزبش را بر جهان مسلط کند ولی خداوند حزب او را دچار خسران می کند ( مجادله 19)، و نهایتاً سعی می کند که با مسخ کردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاری سازد (ص41)، و او را به سوی عذاب سعیر سوق دهد ( لقمان 21)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاری سازد ( مجادله 10)، آنها را از آخرت بی اعتقاد گرداند و در قیامت آنها را در کنار خود محشور ببیند ( مریم 66 الی 68).
شیطان در تمام داستانهای کهن و در تمامی ادیان وجود دارد، شیطان آمده است تا انسان خلیفهالله نباشد. شیطان بسان تاریکی مطلق در مقابل روشنایی و نور رحمت الهی است. هر چند در ابتدا بشر سعی داشت تا از شیطان دوری کند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 444
#27
Posted: 22 Feb 2012 05:57
*معنویت گمشده بشر در قرن اخیر است، علت بازگشت انسان به معنویت چیست؟
هرجا که سر زدم همه در مرز بودن است کو مرز تازهای که فراتر ز بودن است .
انسان معاصر، به دنبال گمشده خود در اقلیم و مملکت روح است. در فضای زندگی مدرن همه دستاوردهای زندگی بشری در اعلی جایگاه خود محقق شده است، دوران مدرنیته، دوران سیطره، کمیت است. دورانی است که در فضا و موقعیت بشری، فقدان امکانات و دستاوردهای علمی بر بشر تحمیل نمیشود بلکه در فضای مدرن و موقعیت جاری امروز، نوعی تفرعن را بوجود آورده که این تفرعن موجب شده تا به تعبیر کتاب مقدس او در برج بابل (در دوران مدرن) سر بر آسمان بهساید و در برابر خداوند سرکشی کند. سرکشی انسان در دوران مدرن و در فضای زندگی امروز، از جانب دیگری فقدان معنویت را هم به بار آورده است، یعنی انسان معاصر، انسان گسسته از آسمان هست اما در عین حال نمیتواند به فطرت خود پشت کند. انسان امروز، در فضای زندگی مدرن، خود را ارضا شده نمیبیند، هنوز هم نقاط پنهانی هست که مدرنیته و پست مدرنیته به آنها پاسخ نداده و هنوز هم فضاهای تاریکی وجود دارد که تکنولوژی نتوانسته پاسخ روشنی به آنها بدهد. این اقلیم، اقلیم گم شده روح است.اگر دوران قرن بیستم را به تعبیر نیچه، دورانی بدانیم که خدا مرده است و در عین حال دیوانه نیچه با شمشیر آخته در شهر، فریاد میزند: که خدا را کشتهام.
امروزه، مکاتب نو پدید دینی قرار است انتقام خداوند را بگیرند. اگر دوران قرن بیستم، دوران زیر رادیکال بردن خدا و کشتن او بود، قرن بیست و یکم، قرن انتقام الهی است، این انتقام الهی، در فضای ادیان کلاسیک وجود ندارد، خداوند در این ادیان رحمت خود را یکسره بر زندگی انسان گسترانیده و این رحمت تداوم داشته و خواهد داشت.
مکاتب نوپدید دینی، که به دنبال معنویتی فراتر از معنویت ادیان کلاسیک هستند، معنویتی را دنبال میکنند، که آموزههای فقهی ندارد، شریعتی به معنای اخص ندارد، دستاوردهای خاص حرام و حلال و باید و نباید ندارد، با این تفاسیر پیروان این مکاتب میگویند، عصر انتقام الهی فرا رسیده و آن خداوندی را که شما در گذشته کشتید امروز در قرن بیست و یکم میخواهد انتقام بگیرد. در نتیجه مکاتب نوپدید دینی بوجود میآیند.
مکاتب نوپدید دینی از معنویت میگویند، اما معنویت آنها، ملغمهایست از راست و دروغ ، بین عالم فیزیک و متافیزیک است و سعی میکند بین این دو ارتباط برقرار کند. در این بین معنویت نقش پل ارتباطی را ایفا میکند.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 444
#28
Posted: 22 Feb 2012 06:06
* انسان، به فطرت خود وابسته است و در پی تمنای این فطرت به معنویتهای نوگرا گرایش مییابد، این معنویتها به دنبال چه هستند؟ چه چیزی را میپرستند و چه آیینهایی دارند؟
مباحثی چون دینهای نوظهور، فرقههای جدید و مکاتب نوپدید دینی، اولینبار در علوم اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم مطرح شدند. این ادیان سعی میکردند به برخی پرسشهای غایی بشر و پرسشهای وجودشناسی انسان پاسخ دهند.
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود ، به کجا میروم، آخر ننمایی وطنم
به پرسشهای این شعر در ادیان الهی پاسخهای روشنی داده شده است، اما برخی از زمینهها باعث شد که برخی از ادیان کلاسیک به پسزمینه زندگی انسان مدرن رانده شوند و توانایی پاسخ دادن به سؤالات امروزی بشر را نداشته باشند. زمینه را برای مکاتب نوپدید دینی فراهم کرد تا به پرسشهای غایی انسان پاسخ دهند. پرسشهایی که میکوشید، خدا را در درون انسانها حاضر کند و در پاسخهای خود تلاش میکرد، فضای زندگی بشر امروز را به نوعی آرامش زودگذر ارتباط دهد.
مکاتب نوپدید دینی در پی پاسخهای غایی انسان بوده و هستند، اما این پاسخ با مسیر ادیان الهی و یا ادیان کلاسیک یکی نبود ، بلکه راه متفاوتی را در پیش گرفتند. ادیان کلاسیک به واسطه برخی مسائل نتوانستند خود را بهروز کنند و یا بهروز شدنشان با مسائل زندگی امروز هماهنگ نشد و انسان امروزی نتوانست، به سادگی از یهودیت، مسیحیت، بودایسم و.... برداشتهای دوران مدرن خود را استیفاد کند، یک نقبی به عالم معنا زد، اما با روشی جدید که در مکاتب نوپدید دینی وجود داشت. مکاتب نوپدید دینی پاسخ وجود شناسانه به پرسشهای بشری میدهد، اما به این پرسشها در ادیان کلاسیک پرداخته نشده است.
هرچه پیش میرویم،ادیان نوظهور، حضورشان را در زندگی امروز، بیشتر تحمیل میکنند؛ اولاً به دلیل اینکه شریعت خاصی ندارند، ثانیاً بخش خاصی از جامعه را هدف قرار نمیدهند و ادعای جهانی دارند. ثالثاً آیینها و آموزههایشان بسیار ساده و با زبان امروزی و در دسترس است، رابعاً مدعیاند، راهی که پیامبران کلاسیک نتوانستند فراهم کنند، در دوران مدرن با پیامبران جدید پیشروی انسان قرار دارد.
در دایرهالمعارف ادیان جدید که به تازگی در انگلستان منتشر شده، بیش از 2500 دین و مرام جدید که هر کدام متدینین و مؤمنین خاص خود را دارند شناسایی شده است.برخی از این ادیان و مکاتب بسیار فعال هستند مانند ، «کلیسای شیطان»، «شاهدان یهووه»، «کلیسای علمشناسی»، «فرزندان خداوند»، «اکنکار» (دیننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بینالمللی وجدان کریشنا»، که فضای عینی و تبلیغات رسمی را در سطح جهان دارند.
برخی دیگر هم مانند، زیرمجموعه ذن و بودیسم، که در ایران تحت عنوان اوشو تبلیغ میشوند وجود دارند.دسته دگیری از این ادیان هم بیشتر مجازیاند و در اینترنت فعالیت میکنند و در فضاهای عینی حضور ندارند.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 444
#29
Posted: 22 Feb 2012 06:10
* شیطانپرستی، به عنوان یکی از این مکاتب نوپدید دینی است که بحث اصلی این گفتوگو نیز میباشد.شیطان کیست و یا چیست؟ از انسان چه میخواهد؟ انسان از پرستش شیطان چه هدفی را دنبال میکند؟
هر ساعت از نو، قبلهای با بتپرستی میرسد توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
در طول تاریخ بشریت، شیطان یک مفهوم و نماد وسوسه انسانیست، کسی و یا چیزی است که در فضای زندگی بشر، او را به سوی دوزخ، افول، زندگی همراه با نکبت فرا میخواند.
شیطان، در برابر قوانین الهی میایستد، قوانین جامعه را به سخره میگیرد، نوعی زندگی سرشار از نفرت، تهی وارگی و همراه با نوعی خشم و نسبت به اخلاقیات را به همراه دارد.
شیطان در ادبیات عرفانی ما، شخصیتی است که مظهر وسوسههای عمیق انسانی است. در ادبیات ادیان، جایگاه و پایگاه او ضد مسیح است و در مرتبه بالاتر ضد خداوند است. اما در هستی، به معنویات و اخلاقیات معنا میدهد، البته این معنا دادن به معنی داوری نیست.
اگر شیطان نبود که انسان را وسوسه کند، اگر فضای زندگی انسان یکسره در بهشت بود و هبوطی رخ نمیداد، معنای زندگی برای بشر دستنیافتنی نبود، اگر امکان وسوسه نبود، سره از ناسره تشخیص داده نمی شد، در اکثر ادیان کلاسیک، شیطان کسی است که در هستی جایگاهی دارد، این جایگاه هم به واسطه، وسوسه انسان است. بر اساس عرفان اسلامی با کشتی گرفتن با او، موحدین از غیر موحدین تشخیص داده میشوند. شیطان نقش یک وسوسهگر را دارد. جایگاه شیطان،از هستی و زندگی انسان قابل حذف نیست، نقش شیطان در هستی یکسره منفی است، اما برای توحید و برای رستگاری، جایگاه شیطان، قابل توجه است. با وجود شیطان است که میتوان به معنای فضلیت و رذیلت پی برد. امکان اختیار و زندگی اخلاقی در مقابل زندگی غیر اخلاقی با شأن و جایگاه منفی اما حقیقی شیطان قابل بررسی است.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 444
#30
Posted: 22 Feb 2012 06:20
*راز پرستش شیطان چیست؟
قدرتی که بشر امروز با شیطانپرستی به دنبال آن است با اقتدار معنوی تفاوت دارد، قدرت شیطانپرستی، قدرت زودگذری است که در فضاهای مختلف نمیتواند خودش را در بالاترین جایگاه قرار دهد اما اقتدار معنوی به واسطه پشتوانه و جایگاهی که نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحی الهی دارد، همیشه در بالاترین موقعیت میایستد.
نور خداوند همیشه - حتی اگر مشرکان نخواهند- انتشار مییابد. رسولان الهی آمدهاند تا نور و شفقت الهی را گسترش بدهند. علت اینکه چرا انسانها در دوران مدرن دنبالهرو شیطان میشوند و شیطان پرستی را ملجا خود قرار میدهند،دلایل مختلفی دارد، بخشی از آن تحلیل روانی دارد و بخش دیگری نیز تحلیل دینی و جامعه شناختی است. انسانهایی که از درون،افسار گسیخته هستند و به آرامش درونی و آسایش بیرونی دست نیافتهاند به دنبال ملجا و جایگاهی برای جبران افسار گسیختگی شان هستند، شیطان پرستی بهترین ملجا و پناه برای این افراد است.
در شیطان پرستی همه چیز مجاز است، در این آیین سیاه، هر نوع لباس و پوشاک و هر نوع خوراکی مجاز است و هر نوع رفتار و ادبیاتی بدون محدودیت و بدون هیچ ساختار مشخصی آزاد است.
انسان افسار گسیختهای که از محدودیت فراری است و مسئولیت اعمال خود را به هیچ عنوان نمیپذیرد، بهترین ملجا و پناهش شیطان پرستی است. شیطانی که از عالم تاریکی و عمق بدی و پلشتی، ندا میدهد که آزادی مطلق و هر آنچه که می خواهید نزد من است. به سوی من بیایید بدون هیچ محدودیتی. شیطان با شیپور انکار خودش بسیاری از انسانهای برون جسته از فضای وحدانی را به سمت خود میکشد و موجب میشود تا شاخهای در دین پژوهی تحت عنوان «شیطانپرستی» بوجود بیاید یا به بیان دقیقتر کلیسای شیطان شکل بگیرد. هر چند در نگاه دینی، شیطان نادیده انگاشته میشود.
در نگاه جامعه شناختی، پیروان شیطان افرادی هستند که ادعاهای خاصی دارند و تصور میکنند، راه نجات را یافتهاند و میخواهند آن را به بشر ارائه دهند.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟