ارسالها: 150
#111
Posted: 30 Oct 2012 00:51
ametis: شرابخوارى عمر
اما حضرت علي هم شراب مي خوردن
حدیث شراب نوشیدن علی رضی الله عنه در این دو حدیث صحیح است:
از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت: عبد الرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد؛ وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد؛ عبد الرحمن من را پیشنماز کرده و من در نماز سوره کافرون را اینگونه خواندم « لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون » پس خداوند این آیه را نازل نمود که:
"ای کسانی که ایمان آوردید! مبادا در حال مستی به سراغ نماز روید، تا زمانی که بدانید چه می گویید".ترمذی این حدیث را صحیح میداند.
سنن الترمذی، تحقیق الألبانی:صحیح
و ( سنن أبی داود )تحقیق الألبانی:صحیح
این حدیث بصورت های دیگر نیز روایت شده و حاکم هم عین همین حدیث را روایت کرده است. البته گفته شیعه درباره حاکم درست است، یعنی ایشان در جایی دیگر این حدیث را به آن صورت روایت کردند که شیعه میگوید
اما اهل سنت به مجموعه احادیث که نگاه میکنند ناچارند حدیث ابو داوود و ترمذی را بپذیرند و خود حاکم هم حدیثی با همین مضمون دارد.
اما اینكه شیعه میگوید سند حدیث درست نیست، حرف نادرستی است
چون شیعه حق ندارد درباره سند حدیث نظر بدهد، زیرا شیعه آنقدر در تشخیص سند احادیث ناتوان است که با گذر قرون تا حالا کتابی درباره احادیث صحیح كتابهای خودشان ننوشته اند،
کشوری که یک دکتر ندارد،حق ندارد درباره تخصص دکتران كشورهای دیگر نظر بدهد.
و همانطور که در حدیث میبینید، در آن هیچ توهینی به حضرت علی نیست زیرا که نام حضرت عبدالرحمن عوف که از صحابه درجه اول پیامبر است، نیز هست
در این حدیث میبینیم که آنها علی را پیش نماز کردند که باز این توعی مدح است.
اما اینکه شراب نوشیده اند، برای این بوده که شراب حلال بود و این یک کار عادی است و توهینی به کسی نیست
سالهای سال حضرت علی و حضرت عمر و حضرت ابوبکر در وسط روز رمضان ( با آنکه نه مسافر بودند نه بیمار) نهار خوردند، آیا این توهین به آنهاست ؟ نه !چون حکم روزه گرفتن هنوز نازل نشده بود،
همینطور حکم حرام بودن شراب، هنوز نازل نشده بود و مردم عادتهای خود را داشتند و اصلا شراب خوری را بد نمیدیدند، و بعنوان احترام به میهمان،سر سفره شراب میاوردند، همانطور که امروز ما نوشابه میاوریم.
پس شراب در صدر اسلام مباح و حلال بوده است نه نجس وحرام،
و اگر روایت داریم که بعضی از اصحاب شراب خورده اند، چنین روایاتی بهیچ وجه بمعنای طعن در مناقب و فضایل بیشمار اصحاب از طرف اهل سنت نیست بلکه نشانگر قدرت وسرعت فرمانبرداری آنهاست.
زیرا آنگاه که خداوند حرمت قطعی شراب را نازل فرمود مهاجرین و انصار دست از عادت شرابخواری کشیدند و مبادرت به ریختن شرابها کردند تا حدی كه در کوچه های مدینه، شراب جاری شد.
اگر بگویید چرا آنها خودشان زشتی شراب را ندیدند؟، میگویم که اگر دین الهی بداد ما نرسد همه گمراهیم. چند سال پیش دوستی، کتاب درباره تغذیه کودکان بمن نشان داد و گفت:
نویسنده کانادایی این کتاب، متخصص درجه یک است، تا آن حد که سخنش پیش دکتران دیگر حجت است همانطور که بخاری پیش ما مرجع است
دوستم اضافه کرد:
با این حال ببین در اینجا نوشته شراب آبجو مفید است !!
آری بزرگترین متخصص در قرن ما، هنوز شراب را مفید میبیند، پس چرا گمان کنیم که صحابه قبل از نزول قرآن و پیش از آمدن رسول الله، باید همه حقایق را باید میدانستند؟!!
اما اینکه شیعه میگوید:
<محال است علی رضی الله عنه قبل از تحریم شراب نوشیده باشد>
این حرف آنها چیزی نیست جز همان تکرار اباطیل شان که گمان میکنید علی معصوم بوده و بود و نبود اسلام در روش زندگی علی تغییری نیاورده است که این سخنی است بغایت بیخردانه!
و هركس که اندکی خرد داشته باشد باید بپذیرید که ترک شراب نوشی برای کسیکه عادت به آن داشته سخت است، پس فصیلت او بیشتر است تا کسی که اصلا شراب نمی نوشیده است.
حالا فرض کنید که حکم حرام بودن نسوار صادر شود، ( نسوار یک نوع دخانیات است که بعضی از افغانها استعمال میکنند ) اجرای این حکم برای عرب ها یا ایرانی ها یا ترکها سخت نیست زیرا اصلا از اول هم نمیدانستند نسوار چیست، اما اگر معتادین به آن، فورا به حکم گردن نهند، آیا این نشانه فرمانبرداری هست یا نه، آیا لایق تقدیر و تمجید هستند یا نه؟
حالا اگر ما بگوییم قبل از تحریم نسوار،افغانها نسوار میخوردند، اما همینکه تحریم شد فورا فورا ترک کردند.
آیا این گفته توهین به آنهاست؟ نه هرگز
پس چرا شیعه میگوید سنی دارد به حضرت علی توهین میکند ؟!
اینحا از خوانندگان میخواهم به یک نکته مهم توجه کنند،تا دوست و دشمن علی را بهتر بشناسند:
آقای احمدی نژاد به هر شهری که سفر میکند روزنامه های دولتی به کمک عکس های فتو شاپی سعی میکنند استقبال کنندگان را بیشمار نشان دهند و بعد نتیجه بگیرند که مردم دوستدار احمدی نژاد هستند
و مخالفین او نیز سعی میکنند تا عکسها را از زاویه ای بگیرند که افراد کمتری در آن باشند تا بگویند مردم دشمن احمدی نژادند و او محبوب نیست.
پس این آقایان عکاس، با توجه به باور سیاسی خودشان اگر دوستدار احمدی نژاد باشند، سعی میکنند او را محبوب مردم نشان دهند و اگر دشمن احمدی نژاد باشند سعی میکند عکسی بگیرند که نشان دهنده تنفر مردم از او باشد.
اما بدترین دشمن احمدی نژاد کسی است که سعی میکند به کمک فتوشاپ، همه مردم را دشمن او نشان دهد.و حقایق را وارونه نشان دهد.
با این حساب شیعه که شب و روز سعی و کوشش میکند تا اهل سنت را دشمن حضرت علی نشان دهد، در حقیقت و در قدم اول دشمن حضرت علی است.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 150
#112
Posted: 30 Oct 2012 00:58
ali_t4nh44: عمر: "پیرزنهای بیسواد هم از من باسوادتر هستند !!! "
کینه شتریی که آخوندهای شیعه، نسبت به حضرت عمر، در دل دارند، باعث شده تا در کتابهای ما بگردند و بگردند و جمله ای را به خیال خود بیابند و باز به خیال خام خود آنرا عیب امیر المومنین عمر ببینند و هرجا جار بزنند که این است عمر !!
ببینیم ایراد تازه آنها چیست؟
پاسخ اهل سنت :
1– اگر عمر با هوش نمیبود، دین اجدادی خود را رها نمیکرد و مسلمان نمیشد
2– اگر باهوش نمیبود، محال بود که از مقربین و مشاورین رسول الله شود.
3– به ادعای شما بعد از وفات پیامبر، عمر براحتی آب خوردن کودتای سفید کرد،حضرت علی را برکنار نمود و خودش بر جای او نشست، گمان نمیکنم مرد کند ذهنی بتواند چنین کار عظیمی را بسرانجام برساند.
4 – حالا بفرض،عمر تیز هوش نبود! اینکه دلیل نمیشود که خلافت را بدهد به علی،
اگر قرار باشد با هوش ترین آدم رهبر شود پس خامنه ای چرا بر تخت حکومت نشسته؟!!
- از آدمی که تیز هوش نباشد، نباید انتظار داشته باشید که با یک حرکت هوشیارانه استعفاء دهد، بلکه این تیز هوش است که باید با یک حرکت عاقلانه، حکومت را از دست دیگری بگیرد.
6– به حکم آنکه «کند هم جنس با هم جنس پرواز »، اگر نادانی پادشاه شود، وزیری نادان، نیز انتخاب میکند، اما چون علی مشاور و وزیر عمر بود، پس ناچارید بپذیرید که حضرت عمر مرد فوق العاده دانایی بوده، که دانایان را به خدمت میگرفته است.
7– آیا یک نادان میتواند، پادشاه عربستان شود، و بعد در عرض ده سال،آمریکا و روسیه و چین را شکست دهد، عمر رضی الله عنه در عرض ده سال چنین کرد، چگونه به او صفت ابله بودن نسبت میدهید ؟؟
8– اگر عمر رضی الله عنه با هوش نمیبود و نمیدانست دنیا فانی است، مثل رهبران همه کشورهای دنیا، دو دستی به دنیای فانی میچسبید و قصرها میساخت و نه در تهران که در دبی و ایتالیا و بعد از فتح رفسنجان باغهای پسته آنجا را ملک شخصی خود میکرد !!
بعد ازهمه اینها،حالا میپردازم به جواب شبهه:
اولا آخوند شیعه،از همان کتاب (تاریخ کامل) ذهبی، فقط یک جمله را برداشته و بیست صفحه اینطرف و آنطرف جمله را در مدح عمر ندیده، حتی این جمله را هم ندیده که امام ذهبی از قول بزرگان هم عصر حضرت عمر نقل کرده که عمر رضی الله عنه، داناترین مردمان بود
آخوند شیعه،از وسط یک مقاله برزگ، فقط این جمله را انتخاب کرده:
( عمر در 12 سال سوره بقره را حفظ کرد)
این شیوه ناپسندیده شیعه است که به آن عادت کرده و بچه ها را فریب میدهد!!
تاریخ خلفاء روایات متعددی را نوشته، نمیتوان گفت همه آنها درست است، ما دین خود را از قرآن و سنت میگیریم نه از کتب تاریخ .
روایاتی که درتاریخ، مخالف احادیث صحیح ما باشند اصلا ارزشی ندارند
و احادیث صحیح درباره عمر رضی الله عنه چنین میگویند:
او بهشتی است
روش کشور داری او، چون روش حکومت کردن پیامبر صلی الله عایه وسلم است
شیطان از او میگریزد
اگر پیامبر خاتم الانبیاء نمیبود، عمر رضی الله عنه هم پیامبر میشد
او و ابوبکر سرور بزرگسالان،در بهشت هستند ( البته انبیاء از آنها بالاترند)
و دهها حدیث دیگر در مدح ایشان، که شیعه در تاریخ کامل امام ذهبی ندیده و فقط همین یک جمله را دیده و بیرون کشیده است!!!
پس نامعقول است که بپذیریم حضرت عمر رضی الله عنه سوره بقره را در 12 سال حفظ کرده مگر اینکه بگوییم:
چون سوره بقره بتدریج نازل شده ( قران در 23 سال نازل شده نه در یک روز ) و اینطور نبوده که مثل امروز همه قرآن در یکجا جمع باش و نزول تدریجی همین سوره بر پیامبر، چندین سال به طول انجامیده است.و چند سال طول کشید، تا همین سوره بدست کاتبان وحی مکتوب شده است........ به این دلایل حفظ سوره بقره 12 سال طول کشید نه به دلیل کند ذهنی حضرت عمر رضی الله عنه.
یا بگوییم که امیر المومنین عمر روزانه در پی حفظ نبود بلکه از اوقات فراغت استفاده میکرد، پس برای همین زمان طولانی شد.
یا ادلیل همین ها است که نوشتم یا باید در روایت تاریخ شک کنیم، زیرا این سخنی نامعقول است که عمر ( با آن عمبکرد درخشان در زندگی ) 12 سال شب رو در پی حفظ سوره بقره باشد و نتواند!!
و این پیش ما از بدیهات است که حضرت عمر حافظ کل قران بودند.
در مورد شبهه دیگر شیعه که میگوید ( عمر معنی آیه کلاله، را نمیفهمید )، باید بگویم که شیعه جمله را نصفه نقل کرده زیرا در دنباله آمده که ایشان جویای معنا شد و در آن باره از رسول الله صلی الله علیه و سلم پرسید، و سوال کردن نصف علم است.
ببینید کینه شیعه را، به حضرت عمر رضی الله عنه طعنه میند که چرا در شکم مادرش علم نیاموخته و محتاج پرسیدن شده است!!
اما حالا یا آخوند شیعه، سوال مرا جواب بده :
یک آیت الله،از لشکر آیت الله های خود را نشان بده که حافظ قرآن باشد!
و ما میدانیم که الله اجازه نمیدهد علمای شیعه حافظ قرآن شوند
طعنه شما به عمر، مثل این است که احمدی نژاد به آمریکا بخندد و بگوید:
آمریکاییها تیز هوش نیستند، چون 50 سال طول کشید تا سفینه ای به مریخ فرستادند،
حضرات !!! شما که تا حالا هیچ غلطی در این زمینه نکردید حق ندارید به آمریکایی ها ایراد بگیرید
ما در بین اهل سنت، کودکان 12 ساله زیادی را در دوربر خود میشناسیم که حافظ کل قران هستند، این کمال بزرگی نیست،کودک در مدرسه شب و روز میخواند و کار دیگری ندارد لذا در عرض سه سال حافظ کل قران میشود
اما اگر حضرت عمر با وجود مشاغل مختلف، و در بزرگسالی، حافظ کل قران باشد ، این خود کمالی از کمالت آن ابر مرد است،
امیر المومنین عمر در کنار کارهای حکومت،در کنار فتح قدس و مصر و ایران و روم و یمن و غیر ذلک،قران را فراموش نکرد و بلکه حفظ کرد...... و تو ای شاگرد تنبل کلاس اسلام!! ای آخوند شیعه !!که رفوزه ای!!
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 150
#113
Posted: 30 Oct 2012 01:00
ali_t4nh44: بدعت در طلاق
ما از علمای شیعه میپرسیم که آیا این دستور امیر المومنین عمر برای اکرام و جایزه دادن به مرد طلاق دهنده بود یا برای مجازات او؟
آیا این کار حضرت عمر برای تشویق کسانی بود که برخلاف دستور پیامبر در یک مجلس، زن خود را سه طلاقه میکردند یا برای تنبیه آنها بود تا از این کار دست بردارند؟
معلوم است که امیر المومنین عمر میخواست با این تنبیه آنها را وادار کند تا مطابق سنت رسول الله، زن خود را طلاق دهند.
پس نیت امیر المومنین این بود که مردم از راه غلط به راه درست بیایند و مطابق دستور پیامبر زندگی کنند.
پس ما حق نداریم که به ایشان طعنه بزنیم یا به نیت ایشان شک کنیم .
حالا می ماند حل این مشکل که چرا مجازات تعیین شده برخلاف دستور پیامبر بود؟
ببینید امام حق دارد که نوع تعزیر را تعیین کند خود حضرت علی برخلاف دستور رسول الله که فرموده با بوسیله آتش، کسی را مجازات نکنید ( او کما قال ) باز با این وجود کسانی را که قائل به خدایی حضرت علی شده بودند را آتش زد درحالیکه صحابه نیز با این مجازات مخالف بودند.
حضرت عمر راضی نبود که مردم در یک مجلس سه طلاق بدهند اما چون مردم دست بردار نبودند و طلاق از این نوع زیاد شد لذا برای تنبیه آنها و برای اینکه بقیه درس بگیرند این مجازات سنگین را تعیین کرد( مجازاتی که خود مردم خواستارش بودند و به خویش رحم نمیکردند!!)
و قصد او هرگز مخالفت با دستور رسول الله نبود بلکه قصد ایشان در امتداد امر پیامبر خدا و وادارکردن مردم برای ترک بدعت ها بود. حالا به دو نکته در این رابطه را توجه کنید تا بدانید حضرت عمر یک امیر عادی نبود او چیزی بالاتر از یک امیر بود.
اولا رسول الله فرمود: «فعلیكم بسنتی وسنة الخلفاء الراشدین المهدیین بعدی»
«بر شما باد پیروی از سنت من و روش خلفای راشدین و هدایت شده بعد از من. » السلسله الصحیحه المختصره حدیث الرقم 2735
و رسول الله فرمود:[ الخلافة ثلاثون سنة ثم تكون بعد ذلك ملكا ] «خلافت (راشده) بعد از من 30 سال طول میکشد و بعدش پادشاهی شروع میشود». السلسله الصحیحه المختصره حدیث الرقم459 - پس حضرت عمر یک امیر عادی نبود و به دستور پیامبر باید از روش ایشان نیز پیروی کنیم ( بشرطیکه خلاف قران و حدیث صریح نباشد)
دوما: اگر کار عمر غلط میبود صحابه با ایشان مخالفت میکردند اما ندیدم کسی مخالفت کند.
و مطرح کننده شبهه نیز دلیلی نیاورده که مخالفت صحابه را نشان دهد، پس معلوم میشود مغرضین شیعه، حکمتی که در پشت این دستور هست را نمیبینند، و آن حکمت را صحابه دیده بودند.
نکته آخر:
الان ما در بینمان علمایی داریم که این دستور امیر المومنین عمر را اجرا نمی کنند و سه طلاق را یک طلاق حساب می نمایند، و میگویند: علتی که حضرت عمر را وادار کرد تا این دستور را صادر کند امروزه از بین رفته و علت این بود که بین مردم، زن را سه طلاق دادن در یک مجلس؛ خیلی رواج پیدا کرده بود درحالیکه امروز اکثرا براحتی حتی یک طلاق هم نمیدهند و و ضع فرق کرده است.
این علماء میگویند چون دلیل دستور از بین رفته پس پابرجا ماندن بر خود دستور امیر المومنین عمر جواز ندارد.
و ایضا هستند علمایی که سه طلاق در یک مجلس را آنوقت سه طلاق میدانند که نیت گوینده حقیقتا سه طلاق بوده و برای تاکید نبوده باشد.
پس ما در عین حالی که به حضرت عمر اعتراضی نداریم اما این حق را هم داریم که الان از دستور ایشان پیروی نکنیم یعنی اینکه در نزد ما حضرت عمر همان مقام خداگونه ای را ندارد که حضرت صادق در نزد شیعه ها دارد و ما ایشان را معصوم نمیدانیم، اما آنچه میدانیم این است که ایشان از اینکه مردم برخلاف دستور پیامبر در یک وقت زن خود را سه طلاقه میکردند بشدت عصبانی شدند و سعی کردند مردم را وادار کنند که در مسیر سنت گام بردارند. و این همان چیزی است که از نظر شیعه گناه است گرنه اگر شیعه اینقدر متقی است که میخواهد همه چیز مطابق سنت باشد پس بما بگویید که این عزاداری و زنجیر زنی سنت پیامبر است یا بدعتی شیطانی ؟!
از این گذشته احتمال دارد كه فتواى عمر به خاطر این بود كه مردم را از طلاقى كه مغایر سنت است بر حذر دارد. چه آنكه سنت این است كه طلاقها در اوقات مختلف باشد -چنانچه بیان شد- پس كسى كه جرأت كرده و در یك جلسه سه بار طلاق دهد با سنت مخالفت كرده و كیفر او این است كه به همان عمل شود.
خلاصه آنكه آنانكه مىگویند سه طلاقه در یك جلسه یكى حساب مىشود نه سه، دلیل محكمى دارند و آن واقع شدن آن در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله و خلیفه بزرگ او ابوبكر و دو سال از خلافت عمر مىباشد و دیگران بعد از عمر با اجتهاد او مخالفت كردند. پس تقلید مخالف صحیح است آنگونه كه تقلید عمر صحیح است، و خداى تعالى ما را تكلیف نكرده است كه در اعمال فرعیه به یقین برسیم چه آنكه این امر نزدیك به محال است...».
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 150
#114
Posted: 30 Oct 2012 01:02
ali_t4nh44: جهل عمر به تیمم
جواب ۱: سوال کننده در سفر نبود بلکه مقیم بود و امیر المومنین عمر رضى اله عنه فکر کرد که آب نیافتن مقیم، چون آب نیافتن مسافر نیست، چون مقیم بالاخره دیر یا زود به آب میرسد ولی حضرت عمار به یادش آورد و داستانی را به او تذکر داد که فرقی ندارد و حضرت عمر فورآ نظر عمار را پذیرفت.
در کتب ما این روایت در باب و در فصل نبودن آب در آبادی نوشته شده است.
جواب ۲: اشتباه رهبر دلیل نالایقی نیست آنها معصوم نبودند.
امیر المومنین علی هم اشتباه کرد. اشتباه که تعجب ندارد. به حضرت عمر گفت که خودش شخصاً به جنگ نرود تا شکست اول شکست آخر نباشد.
اما در زمان خلافت خودش، شخصاً به جنگ امیر معاویه و خوارج رفت.
حضرت عمار هم در یک مرحله حکم را نمیدانست و خیال کرد تیمم یعنی در خاک غوطه زدن !!
جواب ۳: نادانی رهبرانی در یک موضوع دلیل نالایقی آنها نیست حضرت علی هم نمیدانست که بعد از آمدن آب مذی، غسل واجب نمیشود.
این نکته در کناب ما هم هست و در کتب شما هم با کمی فرق هست.
قول الصادق (ع ) ان عليا ( ع ) كان رجلا مذاء فاستحى ان يسأل رسول الله صلى الله عليه وآله لمكان فاطمة ( رضى الله عنها ) فامر المقداد ان يسئله فقال ليس بشئ وقال الجمهور وانهما ناقضان إلا مالكا فإنه قال المذي إذا استدام به لا يوجب الوضوء لان عليا ( ع ) قال كنت أكثر الغسل من المذي حتى تشفق ظهري فسالت رسول الله صلى الله عليه وآله فقال انما يكفيك ان تنضح على فرجك وتتوضأ للصلاة وهو بعد التسليم محمول على الاستحباب
(تذكرة الفقهاء العلامة الحلی شیعه مذهب).
یعنی صادق گفت :علی مردی بود که خیلی به مذی ( آبی که قبل از منی خارج میشود ) دچار میشد و خجالت میکشید از رسول الله حکمش را بپرسد ( بخاطر اینکه رسول الله پدر زنش بود ) ... الی آخر که رسول الله فرمود وضو کافیست و غسل لازم نیست
و علی میگوید حکمش را نمیدانستم و بیهوده از بخطر آمدن آب مذی غسل میکردم تا آنجا که کمرم شکست ( کار سختی بود )
پس دیدید علی هم حکم این دستور ساده را نمیدانست
جواب ۴: باید به پیامبر ایراد بگیری که چگونه معلمی بود که شاگردش از حکم وضو و تیمم نیز بی اطلاع بود با این وجود نه فقط او را (عمر را) طرد نکرد که بلکه عمر از مقربین بود.
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 150
#115
Posted: 30 Oct 2012 01:12
ali_t4nh44: ابنه ای بودن عمر از کتب اهل سنت: "کان سیدنا عمر مابونا !"
ابن سعد در بحث استخلاف عمر می گوید:
قال: أخبرنا إسحاق بن يوسف الأزرق و محمد بن عبد الله الأنصاري و هوذة بن خليفة قالوا: أخبرنا ابن عون عن محمد بن سيرين قال: قال عمر بن الخطاب: ما بقي في شيء من أمر الجاهلية إلا أني لست أبالي إلى أي الناس نكحت و أيهم أنكحت.
یعنی: عمر میگوید:از احوال وامور جاهلیت چیزی در من باقی نماند الا اینکه هنوز برای من فرق نمی کند که کسی مرا بکند یا من کسی را بکنم. (1)
بخاری در صحیح خود چاپ هند می گوید:
کان سیدنا عمر مأبونا ًو یتداوی بماء الرجال
یعنی آقای ما عمر ابنه ای بود و با آب مردان خود را مداوا می کرد .
ابن حجر عسقلانی در فتح الباری شرح بخاری چاپ بولاق برای توجیه این مطلب می گوید: ماء الرجال نبت ینبت فی الیمن. یعنی ماءالرجال گیاهی است که در یمن می روید !
و جواب ابن حجر را یکی از بزرگان چه خوب داده است که:ماءالرجال نبت,ینبت بین الصلب و الترائب. و همچنین سیوطی در کتاب تصحیح لغة ابنة چاپ بولاق, و ابن اثیر جزری در اغلاط القاموس به این مطلب تصریح کرده اند.
همچنین احمد بن محمد السیاری در التنزیل و التحریف می گوید: شخصی بر امام صادق علیه السلام وارد شد. و گفت: سلام بر تو ای امیرالمومنین !
امام صادق علیه السلام ایستادند و فرمودند: همانا این اسم تنها مختص مولا امیرالمونین علی بن ابیطالب علیه السلام و هیچ کس صلاحیت آن را ندارد. و کسی راضی نمی شود او را امیرالمونین علیه السلام خطاب کنند مگر اینکه مابون باشد! و اگر ابنه ای نباشد به آن مبتلا می شود. و این قول خداوند است که میفرماید:
إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطاناً مَرِيداً (نساء/117) یعنی: نمىخوانند جز خدا مگر منفعلها (مادگانی) را، و نمىخوانند مگر شيطان بيفائده را. (2)
این در حالی است که در بسیاری از روایات آمده مردم ابوبکر , عمر و عثمان را "امیرالمومنین" می نامیدند. و ایشان نیز هیچگاه به این مساله اعتراض نکردند و بلکه از این لقب راضی نیز بودند !
اسناد:
(1) طبقات الکبری ج3ص289چاپ بیروت سال 1377ه ق 1957میلادی
(2) مستدرک الوسائل ج10ص400, بحارالانوار 37/331
پاسخ:
ابتدا باید گفت که روایت منقطع است و محمد بن سیرین عمر فاروق رضی الله عنه را درک نکرده است.
دوم: در این شبهه معنی واضح جمله را تغییر داده و دانسته دست به تحریف معنایی آن زده اند.
در متن عربی روایت، دو کلمۀ "نکحت" و "انکحت" آمده است که هم مادۀ "نکاح" و به معنی ازدواج هستند. ولی شبهه ساز پیرو شیطان چنین معنی سخیفی ارائه داده است.
سخن را کوتاه میکنم و معنی اصلی روایت را با ترجمۀ مترجم شیعی کتاب "طبقات الکبری"بر شما عرضه میکنم تا خود به ماهیت روافض پی ببرید.
ترجمه:« ابن عون، از محمد بن سیرین نقل مى كند عمر بن خطاب مى گفته است: هیچ چیز از امور جاهلیت در من باقى نمانده است جز اینكه من اهمیت نمىدهم كه با كدام طبقه از مردم ازدواج كنم و به كدام طبقه زن بدهم.»
(الطبقات الكبرى_فارسی ج 3 ص 249-250،ترجمۀ محمود مهدوى دامغانى _ تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش.)
اسخ:
در صحیح بخاری چنین متنی وجود ندارد، اصلاً در كل صحیح بخاری یك بار لفظ "سیدنا عمر"!! نیامده چه برسد به باقی جمله! شما به راحتی میتوانید متن عربی كتاب صحیح بخاری را از لینك زیر دریافت كرده و ادعا را بررسی كنید و صدق گفتار ما را ببینید:
https://shamela.ws/index.php/book/1681
در فتح الباری نیز هیچ اثری از ادعای شبهه ساز نیست! ممكن است رافضی خرده بگیرد كه بله! در چاپ بولاق آن آمده است و در دیگر چاپها حذف شده!! ما برای اینكه دهنشان بسته شود لینك دانلود كتاب"فتح الباری شرح صحیح البخاری" طبعة بولاق را قرار میدهیم تا خودتان آن را دانلود كنید و كل آن را بررسی كنید تا بدانید كه اكذب النّاس رافضیان هستند!
http://www.4shared.com/dir/23949650/25c63d04/______.html
البته لازم به ذكر است كه بنده چنین متنی در كتب روافض در مورد امام زمانشان دیدم
بعد از این بر هر ذی شعوری ثابت می شود كه مرام شبهه سازان جز دروغ و دروغ پردازی چیزی نیست، پس میپرسم: آیا وقت آن نرسیده که این کذّابین را بشناسیم و با طناب پوسیدۀ آنها به ته جهنم نرویم؟ آیا شیعیان بعد از این، کمی به خودشان رحم نمی کنند و زمام عقل خود را از دست این جماعت نمی گیرند؟؟
گاهی اوقات دلم به حال چوپان درغگو می سوزد! او فقط دو بار دروغ گفت و رسوای عالم و آدم شد ولی اینها که مرامشان دروغ و دروغگویی است، نزد بعضی ها اصدق النّاس جلوه می کنند!!
در پایان:
«فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یكْذِبُونَ (بقره:10) = در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان می افزاید و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك خواهند داشت»
تن آدمیت شریفست به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بينی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدميت
ارسالها: 2554
#116
Posted: 30 Oct 2012 02:05
Sachme: شما اصلا فارسي بلد نيستي تمدن رو نوشته تمئن
کیبرد من لاتین ضمنا شما به بزگواریتون ببخشید ولی بالاخره فهمیدید که منطور تمدن بوده
Sachme: شما اسلام رو نميدوني چيه بگيد هر چه دلتان مي خواهد از عربا بگيد چون مذهب شما از يك عرب به نام ابن سبا يهودي گرفته شده است اما من پيرو مكتب امام ابو حنيفه هستم ايشان ايراني بود
قرار نشد دیگه خوابهاتون رو بیاید تعریف کنید ما مذهب مون از پیامبر و دامادشون و فرزندانشون از فاطمه و علی ع تا حضرت حجه ابن الحسن العسکری است و بعد نواب اربعه و بعد راویان حدیث مثل کلینی
شما که حنفی هسنی که اصلا زمان پیامبر نبوده که سنت رو بدونه و تازه شاگرد نا سپاس امام جعفر صادق ع بوده همون نیست که اینقدر فتواهای خنده دار ازش نوشتیم باسند
راستی فهمیدیم به چه کسی میگن ایرانی
ابوحنیفه نعمان بن ثابت (۸۰ - ۱۵۰ هجری قمری/۶۹۹-۷۶۷م) فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهل سنت است. اهل سنت او را «امام اعظم» و «سراج الائمه» لقب دادهاند. پیروان ابوحنیفه را حنفی مینامند.
بیشتر منابع، اصلیت او را از کابل میدانند. در برخی منابع هم ترمذ یا نسا به عنوان محل سرزمین اجدادش نام برده شدهاست.[۱] میگویند جد وی از موالی و ایرانی بود. وی در سال ۸۰ هجری قمری در شهر کوفه متولد شد.ابوحنیفه علاوه بر فقیه بودن در زمان خود بازرگان موفقی نیز بود. وی در نزد اهل سنت یکی از بزرگترین فقها به شمار میرود. ابو حنیفه چون منصب قضاوت را که از سوی خلیفه منصور عباسی پیشنهاد شده بود نپذیرفت به امر خلیفه به زندان افکنده شد و شکنجه گردید. در سال ۱۵۰ هجری در زندان در اثر مسمومیت یا شلاق درگذشت. مذهب حنفی بر هفت اصل استوار است که عبارتاند از: -۱قرآن -۲سنت -۳ قول صحابه -۴ قیاس و رأی -۵ استحسان -۶ اجماع -۷ عرف
عجب اعتماد به نفسی چند ده سال پس از پیامبر یکی پیدا بشه و بگه
ابوحنیفه را یکی از فقهای اصلاحگر میدانند. وی در راه استخراج احکام فقهی روشی غیر از دیگر فقها در پیش گرفت. نقل است که میگفت: «اگر رسولالله در زمان ما میزیست همینها را میگفت که من میگویم». پیروان ابوحنیفه، مذهب و روش او را اهل رأی مینامند زیرا ابوحنیفه قائل به رأی است چنان که بعد از صدور هر فتوایی و حکمی عنوان میکرد «این سخن ما رأی است و بهترین سخنی است که بر آن دست یافتهایم، پس هر که بهتر از سخن ما آورد، او از ما به صواب نزدیکتر است)ویکی(
جالبه میگه ما این رو گفتیم هر کی اومد بهترش رو گفت ما میگیم تا الان اشتباه کردیم از این به بعد این روش تازه را انجام میدهیم همه اینها هم که ادم رو جایز الخطا میدونن
حدیث ستیزی ابوحنیفه
در مورد ابوحنيفه جستجوي موجزي در كتب تراجم و جرح و تعديل محدثان، حديث ستيزي او را به روشني معلوم مي كند. علامه ابن خلدون مي نويسد كه ابوحنيفه تنها به هفده حديث اعتقاد داشت(مقدمه ابن خلدون، ج2/علم حدیث)
محمد بن سعد(230هـ)، ابوحنیفه را «ضعيفا في الحديث» مي خواند(طبقات كبري 6/369 و 7/322).
محدث مشهور، خطيب بغدادي(463هـ) ذيل تذكره طولاني ابوحنيفه از محدّث عبد الرزاق الصنعاني(211هـ) روايت مي كند كه تنها در حدود بيست حديث از ابوحنيفه نقل شده است(تاريخ بغداد 13/448 ـ دارالكتب العلمية بيروت)
کلا یک دین جدید تاسیس کرده با بیست تا حدیث و حدیث ستیزی
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#117
Posted: 30 Oct 2012 02:16
ali_t4nh44: اصلا" شراب هیچی.
اما این همه بدعت ها چی؟ یورش به خانه وحی چی؟اعتراض به پیامبر چی؟توطئه برای کشتن پیامبر چی؟ فرار از جنگ ها چی؟
کجاش ظاهر رو حفظ میکرده؟ بقیه خلفا رو نمیدونم اما این عمر ظاهر حفظ کن نبوده.
میشه برام ثابت کنی از کجا به این حرف رسیدی
اره دوست من
منم به اعتقاد شیعه در برابر عمر معتقدم اما گفتن حرفهایی که سندش شیعه است و یا حرفایی که فقط در راستای تبری است کمک به عمری هاست تا حرفامون رو ببرن زیر سوال
عمر بابت بدعت هاش کافره
اما مردم اون زمان عرب جاهلیت فطری داشتن و براشون مثلا نماز واجب تر از تولا و تبری است در حلیکه نماز بی تولا عبادتی است بی وضو
واسه همین عمر هم خیلی چیزها رو رعایت میکرده سند اون حرف هم حدیثی است که بیشتر معنای دیگری میدهد تا لواط
ابن سعد در بحث استخلاف عمر می گوید:
قال: أخبرنا إسحاق بن یوسف الأزرق و محمد بن عبد الله الأنصاری و هوذة بن خلیفة قالوا: أخبرنا ابن عون عن محمد بن سیرین قال: قال عمر بن الخطاب: ما بقی فی شیء من أمر الجاهلیة إلا أنی لست أبالی إلى أی الناس نکحت و أیهم أنکحت.
بیشتر این معنی برداشت میشه که از امور جاهلیت این عادت را داره که براش فرق نمیکنه که از چه خانواده ای همسر به نکاح بگیرد یا به چه خانواده ای دختر به نکاه بدهد
معنای نکاح اصلا اون معنی رو نمیده وحالا اگر شیعه ای از روی محبت یا هر چی این معنای اشتباه رو کرده در حقیقت نوعی دشمنی است به شیعه و اینها دوست نادان هستند
ولی با همی این حرفا من میگم جنگ رو با مدارک معتبر انجام بدیم وقتی صحاح اونا هست که نمیتونن جیک بزنن یا قران هست چرا بریم سراغ فلان کتاب تا بعدش اونهم بره سراغ حلیه المتقین اونکه نمیدونه حلیه شبیه کشکوله و هر چی رو مجلسی شنیده نوشته فکر میکنه همینقد که نویسنده مجلسیه کتابش وحی منزله و این اشتباهه
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#118
Posted: 30 Oct 2012 02:29
Sachme: دروغت را ثابت مي كنم روافض عادت دارند از اين كار ها بكنند.اما من خيلي خوشحال شدم كه شما اين را مطرح كرديد چون به عدالت عمر اعتراف كرديد.
حقيقت اين داستان را بخوانيد:
ای بگردم این عدالت را که در خونه زهرا رو اتش میزنه و حضرت زهرا از دنیا میره در حالیکه از او راضی نیست
Sachme: یا آخوندان شیعه و كساني كه ازدواج متعه را قبول دارند و به این روایات اعتقاد دارند خودشان حاضر هستند یکی از نزدیکانشان مانند مادر، دختر و یا خواهرشان را به ازدواج متعه کس دیگری دربیاورند و آیا اصلا بدو
ما بیسواد شما باسواد تو رو خدا یک کم فکر کن بعد هر پی میاد بگو
متعه امری اختیاری است و اگه زن و مردی هم رو بخوان کسی نمیتونه جلوشون رو بگیره خانواده هایی هستن که نیازات بچه هاشون رو تامین میکنن و انتظار دارن بچه ها دنبال اینکار نروند و خیلی ها هم میروند مثلا در خانواده ما یکی از اقوام صیغه شده و با شوهرش هست ولی بقیه نمیپسندن و انو که صیغه شده از خود دور نمیکنن اینها رو باید بفهمی که دلبخواه است اگر خواهر من دوست داشته باشه من نمیتونم جلوش رو بگیرم یا خودم اگه بخوام
خلاصه اقا این عین احرام به حقوق افراد است و دو نفر که از هم خوششون بیاد یا نیازی به هم داشته باشن اینکار رو میکنن
حالا کسانی که مشکل دارن یا برن زن ۴ تا بگیرن یا استمنا یا ارتباط نا مشروع میتونن با محارم هم برن ابو حنیفه اجازه داده تو پست های قبل با سند ارائه کردن
Sachme: اين نامه جعلي بود فكر كنم شما املا تجديدي آوردين درسته؟
مي گويند عرب ها كتاب سوزي ميكردن عربا وحشي قبول آيا از شيعه هاي صفوي وحشي تر بودند اينا كه ديگه ايراني بودند پس چرا ايران رو نابود كردند و همه مردم رو كشتند هر كي باور نداره بهم بگه تا با سند حقيقتو بگم
قربونت شما بی سند هر پستت ۳۶ کیلومتره سند نزار که لوتی پر میشه
در مورد شیعیان اگه منطورتشاه عباس و نادر است که سنی ها رو کشت و همه رو فرستاد سرحدات که اگه حمله شد اول اونا بمیرن البته به تلافی قرنها کشتن اولاد پیامبر توسط اهل سنت و اگه منظورت خمینی است که اولا مشکل اینه که عربه و در اعراب استهاله شده دوما تاراج و حمله عمر کجا و اینا کجا گپرچه شباهتهایی دارن
بعد از اون هم اینهارو مردم خواستن و انقلاب کردن ولی عمر رو چی ...بهشم یگفتن تازی یعنی وحشی و مهاجم
در اخر ایران پس از اسلام هیچگاه اقتداری مانند حکومت شیعیان نداشته ...نادر ....شاه عباس ....تهماسب .....و اخیرا رضا خان و محمد رضا شاه ایران
بقیه حرفات رو اصلا نخوندم چون حالش نیست یک کم خلاصه بنویس
غیرت شیعه رو هم ببین کل دنیای عرب مسلم اهل سنت در ۶ روز از اسراییل شکست خورد و یک عالم از زمینهاشون رو گذاشتن و الفرار این غیرتشون بود
یا در جنگ با ایران چه جور یک وجب خاک رو نگرفتن و تا اسیر میشدن الدخیل الدخیل خمینی و الموت صدام میگفتن این عیرته
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1495
#120
Posted: 30 Oct 2012 09:20
mahmudkhm: از شیعیان حسین که بی غیرت تر نبودند ،
فکر نمیکنی شیعیان حسین همون ۷۲ نفر همراهش بودند مردم کوفه از زمان حضرت علی هم شیعه نبودند و حضرت علی بخاطر بد عهدی اونها مرکز حکومت رو کوفه قرارداد تا مراقبشون باشه اتفاقا این بدعهدی و نامردی مردم کوفه هم در زمان هر سه امام پای اهل سنت نوشته میشه
حضرت علی چرا میگفت حکومت رو نمیخوام و با اون الفاظ گفت که مردم حجت رو بر او تمام کردند
حضرت وارد مسجد شد و دید مردم در حال خواندن تراویح به جماعتند و فریاد زد که این بدعت و حراماست دست بردارید ناگهان تمام مسجد به خروش امد و وا سنتاه فریاد زد و اماده کودتا شدند که حضرت فرمودند وطیفه من اعلام راه ثواب است و وقتی خود شما بر حرام پافشاری میکنید انقدر بر این عقیده باشید تاروز موعود حقایق برایتان روشن شود ۰(نقل به مضمون از کتب شیعه )
اینقدر دلیل هست که مردم کوفه خصوصا عمری بودند تا علوی
mahmudkhm: و کشورهای مصر و سوریه تنها بودند!هر چند باز هم جنگیدند و خاکشون اشغال شد!
بخدا یک کم مطالعه بد نیست برادر عمر هم چند بار گفت زنان پرده نشین علمشون از عمر بیشتر است
جمال عبدالناصر با متحد کردن تمام کشورهای عربی بدون اینکه از طرف اسرائیل تهدیدی شده باشند برای باز پس گیری فلسطین اجماع کردند و مقرر شد طی ۲۴ ساعت فلسطین را باز پس گیرند و چون اردن ومصر و سوریه هم مرز بودن جنگ در این نواحی صورت گرفت ((اردن هم بوده )) وچون شروع جنگ از سوی اعراب بود هنوز هم برای عودت جولان و سینا و کرانه های اردن سازمان ملل پا پیش نمیذاره و ااعراب چنان شکستی خوردن که در تاریخ ماندگار شد و از ان پس ارتش اسرائیل یه ارتش شکست ناپذیر معروف شد و جناب جما ل عبدالناصر از ترس تصرف کل مصر صلح کرد که منجر به کمپ دیوید شد ننگین ترین معاهده از سوی اعراب در مورد فلسطین
ضمنا در جنگ ایران از اف ۱۶ و اف ۱۸ تا میگ روس و فانتوم فرانسه و هوک های انگلیس علیه ایران بسیج شدند اعراب هم بودن غیر از سوریه و لیبی و در جنگ سربازان زیادی از اردن خصوصا و سایر کشورهای عربی و حتی فلسطین علیه ایران جنگیدند به این میگن تمام جهان علیه یک ملت با نود و چند درصد جمعیت شیعه
در زمان جمال عبدالناصر شوروی کاملا با اعراب بود و حزب کمونیست بعث در عراق . سوریه و مصر قدرت رو از شوروی داشتند
دقت کن این نوشته ها در مورد جنگ شش روزه و کشورهای درگیر رد اونه از ویکی پدیا ..ان شاله سندش ضعیف نیست که ...ویکی عربی هم داره اگه خواستی
جنگ ششروزه (جنگ عرب-اسرائیل)
علت جنگ بستن تنگه تیران توسط مصر در دریای سرخ و تجمع نیروهای مصری، سوری، اردنی و عراقی در شبهجزیره سینا، بلندیهای جولان و کرانه باختری رود اردن برای حمله به اسرائیل.
تغییرات سرزمینی اسرائیل نوار غزه و شبهجزیره سینا در مصر و اورشلیم شرقی از اردن و بلندیهای جولان از سوریه را به تصرف درآورد.
جنگ ششروزه ۱۹۶۷ تبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه، و اردن رخ داد و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد.
این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیلی به پایگاههای هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلوتیک منطقه تأثیرگذار بودهاست.
برا اینه که میگم اگه ۶۰ هزار نیروی شیعه حزب الله اونجا بودن جنگ بر علیه اسراییل میشد
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت