ارسالها: 2554
#91
Posted: 12 Nov 2012 23:21
وهابی ها می گویند،توسل در زمانی که پیامبر(ص)در قید حیات است جایز،ولی بعد از رحلت ایشان شرک است،چون ایشان مرده است وصدای ما را نمی شنود.آیا این صحیح است؟
وهابیت به آیات زیر استناد می کند:
آيۀ 52 سوره روم :
فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ .
و در حقيقت تو مردگان را شنوا نمىگردانى و اين دعوت را به كران آنگاه كه به ادبار پشت مىگردانند نمىتوانى بشنوانى
ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب به این آیه تكيه دارند .
يا :
وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ . فاطر / 22 .
كساني كه در قبرها خوابيدهاند ، صداي تو را نميشنوند .
پاسخ:
اين آيه ميخواهد بگوید، كفار قلبشان مرده است و سخنان پيامبر را گوش نميدهند و حرف پيامبر به گوش آنها نميرود ، خداي عالم اينها را تشبيه كرده به مردگان در قبرستانها ؛ يعني آنهايي كه در حال كفر از دنيا رفتهاند ، صداي پيامبر در آنها هيچ اثري نميگذارد . این آیات هیچ ربطی به توسل ندارد. در خود همين آیه تصريح ميكند كه قضيه هيچ ربطي به مرده و زنده ندارد ؛ چون بلا فاصله ميگويد :
إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ .
زماني كه اينها پشت شان را به شما ميكنند و رد ميشوند . اين آيه چه ربطي به مرده دارد ؟ مگر مرده پشتش را به آدم ميكند و رد ميشود ؟
بخصوص که آیه بعدش موضوع را تکمیل می کند:
وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ
تو نميتواني كوران را هدايت كني و از گمراهي شان برگرداني ، مگر كساني را كه در مقابل حق تسليم باشند .
از طرفی مگر پيامبر كنار قبرستان رفته بود و مردگان را موعظه ميكرد ؟ به مردهها ميگفت كه توحيد چينين است و چنان است ؟!!
كاملاً مشخص است كه خداي عالم از يك سري مرده دلهاي كه در كنار پيامبر هستند سخن ميگويد . از كفار قريش سخن ميگويد . خداي عالم ميگويد : اين مرده دلاني كه به ظاهر زندهاند ؛ ولي در حقيقت با مردگان در قبرستان هيچ تفاوتي ندارند ، شما(ای پیامبر) نميتوانيد به اين مرده دلها سخنت را بشنواني . خدا كفار قريش را تشبيه كرده است به مردگان در داخل قبرها .
لذا جناب ابن عابدين كه از فقهاي بنام حنفي است و به ويژه علما و اهل سنت ايران هم اكثراً حنفي مذهب هستند و نسبت به ابن عابدين ارادت ويژهاي دارند، ايشان در حاشيه رد المختار ، ج4 ، ص 148 همين تعبير را دارد كه مي گويد :
خداي عالم در اين آيات آمده كفاري را كه سخن پيامبر در آنها اثر نميگذارد ، تشبيه كرده به مردههايي كه از موعظه پيامبر هيچ بهرهاي ندارد ؛ چون اگر بنا بود كه بهرهاي ببرند بايد در زمان حياتشان بهره ميبردند .
همين تعبير را ابن حجر عسقلاني در فتح الباري ، ج3 ، ص 185 دارد .
از طرفی وهابی ها مي گويند كه توسل به پيامبران وقتی زنده اند جايز است ، پس اين ها اعتراف كردهاند بر اين كه خواندن پيامبر در حال حيات از مصاديق « تدعون من دون الله » نيست .
به عبارت دیگر :« انا نتوسل اليك بنبينا » از مصاديق « تدعون من دون الله » نيست و « تدعون الي الله » است .
اين آقايان با توجه به آيات و روايات، توسل را در زمان پيامبر مشروع دانسته اند . و يك اعتراف كردهاند بر اين كه توسل مطلقا حرام نيست .
ما سؤال ميكنيم كه :
توسل به پيامبر در حال حيات كه امر مشروع بود ، نه تنها با توحيد منافاتي نداشت ؛ بلكه عين توحيد بود ، به چه دليلي اين مشروع و توحيدي بعد از وفات پيامبر به عمل شرك تبديل شد ؟!!
اگر ميگوييد بر اين كه پيامبران صداي ما را نميشنوند و قدرت بر قضاي حوائج ما را ندارند ، خوب اين ميشود يك امر عبث ولی شرك نمي شود . شما عقيدهتان اين است ؛ ولي ما عقيدهمان طبق آيات متعدد كه نسبت به شهداء ميگويد :
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ .
ما(شیعه) عقيده مان بر اين است ، علماي اهل سنت هم عقيدهشان بر اين است كه پيامبران زنده هستند و مرگ براي آنها معنا ندارد .
چطور ميشود شهدائي كه به امر پيامبر به شهادت رسيدهاند ، زنده باشند ؛ ولي كسي كه پيامبر شهداء است ، او مرده باشد. پس ایشان به نص صریح قرآن زنده اند.
از این بالاتر ، آقايان اهل سنت اجماع دارند مبني بر اين كه پيامبران نميميرند و خداوند عالم بدن پيامبران را بر خاك زمين حرام كرده است . پيامبران زنده هستند و زنده بودن اينها از زنده بودن شهداء به مراتب قوي تر است .
بعد در ذيل آيه جواب اين آقايان را ميگويد :
فَرِحِينَ بِمَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
اين شهداء در برابر نعمتهاي خداوند خوشحالاند و بشارت ميدهند به زندههاي كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند .
پس معلوم مي شود كه فقط احياء عند الله نيستند ، احياء عند الناس نيز هستند .
یا ما در سوۀ غافر آيۀ 45 و 46 داريم حتي آل فرعون مرده نيستند و زندهاند و در عالم برزخ عذاب ميكشند .
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آَلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ .
اين غدو و عشي ؛ يعني صبحگاهان و شامگاهان مربوط به اين دنيا است و گر نه در قيامت صبح و شبي تصور نميشود .
از طرفی ،مگر خداوند در آیه 110 سوره بقره همه عوالم را محضرخود نمی داند:
فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ .البقره / 110 .
به هر سو كه بنگريد ، همه جاي عين حضور خداوند است .
پس تمام عالم محضر خداوند است ؛ چه عالم دنيا ، چه عالم غیب ،چه عالم برزخ ، چه عالم موت و چه قيامت .
جسم انسان وروح انسان هر جا که باشد در یک محضر قرار گرفته وآن هم محضر خداوند قادر متعال است.
پس اینگونه سخن گفتن که چون انسان می میرد ، روحش به عالم دیگرمی رود ودیگر صدای ما را نمی شنود ،سخن بیهوده ای است ،در همه عوالم ،همه صدای هم را می شنوند واگر حجاب های مانع زندگان دنیا باعث شده صدای عوالم دیگر شنیده نشود ، ربطی به در خواست کردن ما از اشخاصی که در عوالم دیگر هستند ندارد.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#92
Posted: 12 Nov 2012 23:21
نمونه های قرآنی که سلام بر مردگان شده است
در سوره صافات ، به پيامبران سلام مي فرستند :
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ . الصافات / 79 .
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ .الصافات / 109 .
سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ . الصافات / 120 .
سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ .الصفات / 130 .
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ . الصافات / 181 .
این پیامبران که همه رحلت کرده اند ، پس این چه سلامی است که خداوند در قرآن به آنها میکند؟!
جز این است که این امر اعلام اینست که سلام کردن پیشوایان دین نه تنها شرک نیست ، بلکه جایز است وآنها سلام ما را می شنوند.
4. توسل یهودیان مدینه به حضرت قبل از بعثت :
مفسران و محدثان اهل سنت در ذیل آیه 89 سوره بقره از ابن عباس نقل کرده اند:
یهود خیبر در جنگ با قبیله غطفان که احساس شکست می کردند به نبی مکرم متوسل می شدند و می گفتند:« خدایا تو را به حق پیامبر امی که بشارت بعثت آن را داده ای ، سوگند می دهیم که ما را در این جنگ پیروز گردان . آنان با این توسل ، پیروز می شدند، ولی پس از بعثت پیامبر اکرم ، رسالت آن حضرت را انکار کردند
3. توسل ابوطالب به رسول اکرم در کودکی آن حضرت:
بان عساکر و دیگران از شخصی به نام ابو عرفه نقل کرده اند که گفته است: در زمان قحطی و خشکسالی وارد سرزمین مکه شدم ، مردم اطراف ابوطالب حلقه زده و به وی می گفتند : این ابوطالب ، اینک قحطی سراسر سرزمین مکه را فراگرفته ، خانواده در معرض نابودی قرار گرفته اند، از خداوند طلب رحمت نما!.
ابوطالب به همراه کودک خردسالی که همان پیامبر گرامی بود و مانند خورشید می درخشید و اطراف او را غلامان حلقه زده بودند بیرون آمد و در کنار کعبه قرار گرفت ، به رسول اکرم متوسل شد و طلب باران نمود، همان وقت ابرها از گوشه و کنار آسمان به هم پیوستند و بارش آغاز شد، بطوری که تمام صحراها و دره ها انباشته از آب گردید، در این وقت بود که ابوطالب آن شعر معروف خود را سرود:
و أبیض یستسقی الغمام بوجهه ثمال الیتامی عصمة الأرامل
1. توسل عبدالمطلب به پیامبر در دوران شیرخوارگی حضرت:
شهرستانی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب ملل و نحل می نویسد:
زمانی قحطی و خشکسالی سرزمین مکه را فرا گرفت و ابرها از باریدن خودداری کردند، مردم مکه در فشار شدید قرار گرفتند، عبدالمطلب قنداقه رسول اکرم را روی دست گرفت و مقابل کعبه ایستاد و گفت:
« خدایا ، به حق نوزاد ، باران رحمت خود را همواره و پیاپی بر ما بباران! ساعتی نگذشت که ابر سیاهی فضای مکه را فرا گرفت و باران شدیدی بارید، به گونه ای که مردم ترس آن داشتند که خانه خدا در معرض سیل قرار گیرد.
ابن حجر گوید:
وقتی که عبدالمطلب با توسل به رسول اکرم برای مردم طلب باران نمود، بزرگان قریش همانند : عبدالله بن جدعان و حرب بن امیه، به عبدالمطلب اظهار داشتند: ای پدر حجاز ، این نوزاد بر شما مبارک باشد.
و هم چنین ابن حجر می نویسد: شعری که ابوطالب سروده است مربوط به همین قضیه است:
و أبیض یستقی الغمام بوجهه ثمال الیتامی عصمة للأرامل
« آن سفید رویی که به آبروی او ، باران رحمت الهی بر یتیمان و بیوه زنان و بیچارگان نازل می شود.
ب : توسل به حضرت قبل از بعثت
1. توسل به رسول اکرم قبل از خلقت آن حضرت :
توسل پیامبران گذشته به رسول اکرم قبل از خلقت آن حضرت مسئله ای مسلم و غیر قابل انکار است، زیرا روایات وارده در این موضوع در کتب اهل سنت که تصریح به صحت آن نیز شده است وجود دارد ، که راه هر گونه توجیه و تأویل را مسدود و بطلان نظریه وهابیت را که هرگونه توسل به پیامبران و صالحان را شرک می شمارند، باطل می سازد به نمونه ای از این روایات اشاره می شود:
حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب المستدرک علی الصحیحین از عمر بن خطاب و او هم از رسول اکرم نقل کرده است که فرمود:
« زمانی که حضرت آدم گرفتار خطا گردید، خداوند عالم را به آبروی رسول اکرم سوگند داد که وی را مورد بخشش و مغفرت قرار دهد. خدا فرمود : ای آدم! چگونه محمد را شناختی با اینکه او هنوز پا به عرصه وجود نگذاشته است؟
حضرت آدم پاسخ داد: « پس از آن دستور که خلق شدم، به بالای سرم نظری افکندم ، نوشته ای را در ستون های عرش مشاهده کردم که نوشته شده بود: « لا اله إلا الله محمد رسول الله» ، دریافتم که حضرت محمد گرامی ترین موجود هستی است، چون نام او در کنار نام تو جای گرفته بود.
خداوند فرمود : آری ! راست گفتی ، او محبوب ترین انسان هستی است و اکنون که مرا به حق او سوگند دادی از تمام خطاهای تو صرف نظر نمودم و اگر او نبود، تو را خلق نمی کردم.
حاکم نیشابوری سپس می گوید: « سند این حدیث صحیح است» .
بیهقی این روایات را درکتاب دلائل النبوه نقل نموده است که ذهبی معتقد است که تمامی این کتاب هدایت و نور است و هم چنین طبرنی در کتاب معجم صغیر و سبکی در شفاء السقام با گواهی بر صحت آن و سمهودی در وفاء الوفاء و قسطلانی در المواهب اللدنیه این حدیث را نقل کرده اند.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#93
Posted: 12 Nov 2012 23:31
3. استدلال مالک به آيه قرآن، در جواز توسل:
در مناظره و گفتگويي که ميان منصور دوانيقي – از خلفاي عباسي که در مسجد پيامبر مشغول زيارت بود و سلامها و دعاها را به صداي بلند مي خواند- و ميان مالک ، پيشواي مالکي هاي اهل سنت اتفاق افتاد آمده است:
منصور دوانيقي از مالک پرسيد: آيا بعد از زيارت پيامبر اکرم ، رو به قبله قرار بگيرم و خدا را بخوانم، يا هم چنين رو به قبر پيامبر ايستاده و دعا کنم؟
مالک گفت: چرا مي خواهي صورتت را از قبر پيامبر برگرداني، با اين که آن حضرت ، وسيله تو و پدرت حضرت آدم به سوي خدا است؟ بلکه رو به قبر رسول خدا بايست و از او طلب شفاعت کن ، که خداوند شفاعت او را مي پذيرد.
زيرا خداي متعال در قرآن مي فرمايد: و اگر آنان وقتي به خود ستم کرده بودند، پيش تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر نيز براي آنان طلب آمرزش مي کرد ، قطعا خدا توبه پذير مهربان مي يافتند.
4. توسل برادران یوسف به حضرت یعقوب:
هم چنین در داستان حضرت یوسف و برادرانش آنجا که از زبان برادران یوسف می فرماید: « ای پدر ، برای آمرزش گناهان ما از خدا طلب آمرزش کن» یعقوب در پاسخ فرزندانش می گوید: « به زودی از پروردگارم برای شما طلب آمرزش خواهم کرد».
2. اثبات توسل به پیامبر در زمان حیات و پس از آن:
« محمود سعید ممدوح» از علمای بزرگ اردن پس از نقل اقوال علمای اهل سنت مبنی بر جواز توسل می گوید:
« این آیه قرآن که به گنه کاران دستور داده است تا برای بخشش گناهان خود رسول اکرم را واسطه و شفیع قرار دهند- شامل دوران حیات پیامبر و دوران پس از مرگ را نیز شامل می شود و اگر کسی بخواهد آن را محدود به دوران حیات حضرت قرار دهد، اشتباه کرده و به بی راهه رفته است، چون هرگاه فعلی بعد از حروف شرط قرار گرفت معنای عموم را می رساند واز بهترین حالات فهم کلی و عموم از یک عبارت است ، هم چنان که در صفحه 22 کتاب ارشاد الفحول، به این مطلب اشاره شده است.
استاد بزرگوار ما علامه و محقق « سید عبدالله صدیق غماری » می نویسد: این آیه عمومیت دارد و شامل حیات و پس از مرگ می شود و اختصاص آن به یکی از این دو حالت ، دلیل می خواهد که آن هم موجود نیست.
تفسیر کنندگان آیات قرآن و شارحان این کتاب مقدس هم از این آیه معنای عموم را فهمیده اند، زیرا همه مفسران ، داستان مشهور آمدن اعرابی را کنار قبر پیامبر به نقل از « عتبی » ، ذیل همین آیه آورده اند.
ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود نوشته است : جمعي از بزرگان همانند شيخ ابونصر صباغ در کتابش اين قضيه مشهور را از عتبي نقل کرده اند که گفته است: در کنار قبر پيامبر اکرم نشسته بودم که اعرابي وارد شد و گفت: السلام عليک يا رسول الله.... .
نقد افکار وهابیت در حوزه توسل
الف : توسل به پیامبران ریشه قرآنی دارد
1. دستور قرآنی بر توسل به رسول اکرم :
استغاثه به انبیاء و پیامبران الهی و تقاضای شفاعت از آنان در دوران حیات و زندگی آنان مسئله ای است قرآنی و هیچ گونه تضادی با مبانی اعتقادی شیعه ندارد، چنانکه خداوند می فرماید:
« و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعا خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.
3. نظریه هیئت افتاء سعودی : هیأت دائم افتاء سعودی در پاسخ به استفتایی در مورد ازدواج با شیعه و علت حرمت آن می نویسد:
ازدواج اهل سنت با شیعه و کمونیست ها جایز نیست و اگر ازدواجی صورت گرفت باطل است، چون عادت شیعه توسل به اهل بیت است و این بزرگ ترین شرک است.
و در پاسخ به استفتاء دیگری نوشته اند:
همان گونه که در سؤال آمده است، آنان که « یا علی ! یا حسین!» می گویند مشرک و از ملت اسلام خارج می باشند و ازدواج با آنان جایز نیست، خوردن ذبیحه آنان نیز حرام است.
با اینکه این لجنه در پاسخ به ازدواج با یهودی و مسیحی پاسخ داده است که :
ازدواج مسلمان با اهل کتاب اعم از یهودی و نصرانی ، در صورتی که اهل فحشاء نباشد، جایز است.
جای بسیار تعجب و تأسف است که اعضای این لجنه به اصطلاح اسلامی ، ازدواج با یهود و نصاری را که قرآن کریم چهره ای شرک آلود از آنان ترسیم نموده و می فرماید: « یهود می گویند عزیر ، خدا است و نصاری می گویند مسیح فرزند خدا است و این همان گفتار کفار است، جایز؛ ولی ازدواج با شیعه را که اقرار به شهادتین دارد و به طرف قبله نماز می گذارد و سایر تکالیف اسلامی را به جای می آورد، و مذهب خود را از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت فرا گرفته ، جایز نمی داند.
4. نظریه مفتی اعظم سعودی :
یکی از دلایل مفتی اعظم عربستان ، آقای شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ بر حرمت توسل در ملاقاتی که با او در شهر طائف داشتم، این بود که چون ارتباط پیامبر بعد از مرگ با این عالم قطع می شود و قادر بر چیزی نیست و حتی نمی تواند برای کسی دعا کند و عاجز از انجام هر کاری است، بنابراین توسل به عاجز ، عقلا باطل و موجب شرک خواهد بود.
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#94
Posted: 12 Nov 2012 23:32
محمد بن عبدالوهاب مجدد ناشر افکار ابن تیمیه می گوید:
« آنان که به ملائکه ، پیامبران و اولیای خدا، توسل می کنند و آنان را شفیع خود قرار می دهند وبه وسیله آنان به خداوند تقرب می جویند، خونشان حلال و اموال آنان مباح است.
محمد بن عبدالوهاب به دنبال پیمان همکاری با محمد بن سعود، جد اعلای فهد، اعلام کرد:
هر کس به پیامبران و صالحان توسل جوید و آنان را شفیع خود سازد ، خونش حلال و قتل آن جایز است.
وی در جای دیگر می گوید:
« هر کس گمان برد که بین خداوند و خلایق کسانی وساطت می کنند و حوائج مردم را نزد خدا می برند، اینان به خداوند بد گمان هستند.
« پیامبر گرامی ، میان بت پرستان و کسانی که معتقد به وساطت صالحان بودند ، فرقی نگذاشت به کفر آنان حکم کرد و دستور قتل آنان را صادر نمود.
به جهنم افکار خوش آمدید دوستان
مرده پرستی از نگاه خیام
نویسنده: آمِد حقانی - سهشنبه ٢٦ اردیبهشت ۱۳٩۱
روزی کسی به خیام، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت! گفت: شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من، چه زمانی درگذشت ؟
خیام پرسید: این پرسش برای چیست؟
آن جوان گفت: من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم
خیام خندید و گفت: آدم بدبختی هستی! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری، تا نمیرند تو به دنبال مردگانت هستی ؟!
بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد
سرانجام عریضههای درون چاه جمکران
هر دو تا سه ماه ورود به چاه صورت می گیرد این نامه ها بیرون آورده می شود. گاهی اگر شیء قیمتی میان آنها باشد خارج می شود اما در مسجد به شدت اطلاع رسانی می شود که زائران اشیاء قیمتی خود را داخل چاه نیندازند. پس از خارج کردن این نامه ها به خمیر تبدیل می شوند و احدی آنها را نمی خواند. گاهی نامه ای به دفاتر فرهنگی یا دفتر تولید می رسد که دربرگیرنده درخواست و خواهشی بوده و در انتهای آن نوشته شده است که به عنوان عریضه این نامه را داخل چاه هم بیندازید.
« اسلام کسی پذیرفته نیست مگر این که از کسانی به وساطت صالحان معتقد هستند بیزاری بجوید و آنان را کافر بشمارد.
« اگر کسی تمام شب و روز عبادت کند و آن گاه در کنار قبر پیغمبر و یا ولی خدا حاضر شده و آنان را صدا کند، در حقیقت دو پروردگار را پرستیده و این چنین فردی موحد نیست.
و در حکم مرتد گفته:
« تمام مذاهب اسلامی اجماع دارند که هر کس بین خود و خداوند واسطه قرار دهد و آن را صدا کند، کافر و مرتد است و اموال آن مباح و خونش هدر است.
آری ، محمد بن عبدالوهاب با اثبات کفر و ارتداد مسلمانان با خیالات واهی و دروغ ، علیه آنان ، جهاد اعلام نمود و عواطف و احساسات اعراب بادیه نشین را برانگیخت و به کمک محمد بن سعود ، جد اعلای ملک فهد، لشکری فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهای مسلمان نشین، مردم را به خاک و خون کشید واموال آنان را به عنوان غنایم جنگی غارت نمو
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#95
Posted: 13 Nov 2012 01:50
متاسفنه توسل خرافی در همه جا هست و تو شیعه داره غوغا میکنه جمعا نظر من به عنوان شیعه اینه که
توسل برای شفاعت و بخش در قیامت هست و البته اینکار با پول و اینها تیست که لازم به نذر و وقف داشته باشه شفاعت هم از طریق قران و پیامبر و امام ها و شهدا و علما و ادمهای خیلی خوب انچات
توسل برای امور دنیوی به غیر خدا در همین حد که اونها رو واسطه کنیم پیش خدا و در کنار تلاش خودمون باشه خوبه که کمک روانی هم میکنه
مثلا شغلی افتتاح کردی و همه کارهایی رو که باید انجام دادی حالا با دعا از خدا میخوای که در رونف گرفتن اون شغل در کنار تلاشهای تو کمک کنه نه اینکه بشینی و همش توسل و دعا کنب
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1495
#96
Posted: 13 Nov 2012 02:01
shah2000: داداش به نظر من خودشون مجوز میدن اینا که به قول خودت مردمو سرکیسه کننو ازش استفاده ببرن!
سلام منظورت خود مردم هستن
اگه اره به نظرت علتش چیه و راه حلش چیه
این توسل تو پوست و گوشت مردم رفته و متاسفانه با خرافات هم ممزوج شده
من خودم هم زیارت و توسل و اینها رو دوست دارم ولی همونطور که زیاده روی در هر کاری بده زیاده روی در توسل هم میشه خرافات که افت دینه
خیلی وقتها خرافات بیشتر از اصل خود دین عمل میشه خدا کند منجب بیاد تا همه چیز روشن بشه
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 2554
#98
Posted: 14 Nov 2012 09:44
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً
استاد الهی قمشهای
ما رسولی نفرستادیم مگر بر این مقصود که خلق به امر خدا اطاعت او کنند. و اگر هنگامی که آنان ( گروه منافق ) بر خود ستم کردند به تو رجوع می کردند و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار می کردی و از خدا آمرزش می خواستی ، در این حال البته خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
همین قران میگه .
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ
( ای پیغمبر ) تو بر آن مردم منافق خواهی طلب مغفرت بکن یا نکن ، اگر هفتاد مرتبه هم بر آنها ( از خدا ) آمرزش طلبی خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید ، زیرا آنها ( از راه فسق و سرکشی ) به خدا و رسول او کافر شدند و خدا فاسقان را هرگز هدایت نخواهد کرد.
این نشون میده طلب امرزش از طرف پیامبر نزد خدا معمول بوده و در این ایه میگه نسبت به منافقین بد عهد طلب پیامبر قبول نیست پس نسبت به دیگران قبول میشده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#100
Posted: 15 Nov 2012 15:44
منهم بارها عرض کردم ما پیامبر و اولیا و شهدا رو مرده نمیدونیم به استناد قران و حدیث
زنده بودن انبيا وشهدا:
پاسخ شما را به نحو ديگري بيان مي کنيم : آيا انبياي الهي مرده اند ؟ وآيا ائمه ما مرده اند ؟
أما حياة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام الحياة البرزخية التي هي فوق حياة الشهداء الذين قال الله تعالى فيهم بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فأمر ثابت بالأحاديث الصحيحة
الآيات البينات في عدم سماع الأموات ج1/ص39 للآلوسي النعمان بن محمود
حيات انبيا عليهم السلام حياتي است برزخي وبرتر از حيات شهداست که خداوند متعال در مورد ايشان فرموده است که ايشان زنده اند نزد پرورگارشان روزي داده مي شوند . پس اين امر مطلبي ثابت شده با روايات صحيح است
ومن ثم قال الإمام السبكي حياة الأنبياء والشهداء كحياتهم في الدنيا
السيرة الحلبية ج2/ص432
به همين دليل امام سبکي گفته است که حيات انبيا و شهدا مانند زندگيشان در دنياست.
ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :
ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ
کساني را که در راه خدا کشته شدند مرده مپنداريد بلکه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .
أحدها أن الأنبياء أفضل من الشهداء والشهداء أحياء عند ربهم فكذلك الأنبياء
فتح الباري ج6/ص487
يکي از مطالبي که در مورد زندگي انبيا بعد از مرگ گفته شده است اين است که انبيا برتر از شهدا هستند و شهدا نزد پروردگارشان زنده اند پس انبيا نيز همينطور
همانطور که گفته شد اهل تسنن اعتقاد دارند که انبيا بعد از مرگ ظاهري در واقع زنده اند .
حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ وَشَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ قَالَا حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ وَسُلَيْمَانَ التَّيْمِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَتَيْتُ وَفِي رِوَايَةِ هَدَّابٍ مَرَرْتُ عَلَى مُوسَى لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ الْكَثِيبِ الْأَحْمَرِ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي قَبْرِهِ
صحيح مسلم ج4/ص1845 کتاب الفضائل باب من فضائل موسي عليه السلام
رسول خدا فرمودند که رفتم يا گذشتم بر موسي در شبي که من را به آسمان بردند - در کنار جايي که خاک سرخ زيادي جمع شده بود- واو ايستاده بود و در قبرش نماز مي خواند.
در اين زمينه همانطور که نمونه اي از آن نقل شد روايات زيادي حتي در صحيح بخاري ومسلم موجود است وبيهقي عالم مشهور اهل تسنن بعضي از آنها را در کتاب حياة الأنبياء بعد وفاتهم " زندگي پيامبران بعد از مرگ ايشان" جمع آوري نموده است .
وچون در قرآن تصريح به جواز توسل به زندگان شده است پس توسل به ائمه وانبيا بعد از رحلت ايشان جايز است .
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"